باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکتهی مهمی اشاره فرمودهاید. هرچه هست در آموزههای اسلامی که پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهواله» و علی مرتضی «علیهالسلام» بدان توجه میدهند؛ همواره زن مورد احترام میباشد و در همان راستا علی «علیهالسلام» میفرمایند زنان ریحانه هستند. میماند که گویا شرایط رفاهزدگی بعد از پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» نوعی شهوتزدگی از طریق زنان را در جامعه دامن زده است، در آن حدّ که در اکثر امور حتی در جنگ و جهاد، زنان دخالت داشتند و سخنان علی «علیهالسلام» در تقبیح زنان در این رابطه است که برای خود، مثل امروز جهان غرب، میلِ زنان، فرهنگی را شکل داده است و عملاً زن در حضیضِ خود قرار گرفته است. لذا حضرت جامعه را از این امر نهی میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مبتنی بر کلام شیعی حسن و قبح را در نظر بگیریم یعنی عقل، حُسن و خوبیِ فعل و قبح و بدی فعل را خودش میتواند تشخیص دهد و شرع، بر اساس همین عقل حکمِ بدی و خوبی فعلی را مطرح میکند که به اصطلاح میگویند: نه چون شرع گفته است خوب است، بلکه چون عقل خوب میداند، شرع گفته است. با توجه به این امر، اخلاق که عبارت است از علم به فضائل و رذائل، دیگر از نظر شیعه مبتنی بر حسن و قبح عقلی میشود و حکم شرع، رجوع به حکم عقل دارد. بدین معنا که عقل میفهمد که شرع مطابق عقل عمل کرده است وگرنه گرفتار نگاه اشعری میشویم که آثار سوء خود را به همراه دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده اگر چنین افرادی به ایمان پناه ببرند به همان معنایی که قرآن میفرماید: «إنّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّـيِّئَات»ِ یعنی کارهای نیکو، آثار کارهای بد را از بین میبرد. ایمان به حضرت پروردگار آن ضعفهای روانی را از شخصیت انسان پاک میکند و بنده افرادی را میشناسم که این موضوع را تجربه کردهاند 2- در هر حال چه اشکال دارد که انسان با رجوع به مشاوران و متخصصان روانشناسی و روانپزشکی، نظرات و راهنماییهای آنها را نیز تجربه کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم با تأمل بر روی مطالب کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بابی به سوی شما گشوده میشود که با ورود به آن، آرامآرام تکلیف خود را با این نوع خطورات روشن میکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این سخنان را سخنانِ هوشیارانهی کسی میبینم که میخواهد یک قدم از همهی آنچه در اطراف او ست، جلوتر بگذارد تا شاید گشایشی زنده او را در برگیرد. سخنان کسی که نمیخواهد خود را با مفاهیم بلند قانع کند، ولی از حضوری متعالی جا بماند. ماندهام که چگونه با شما در این واژههای بس طوفانی قدم بزنم و از کجا شروع کنم؟!
میگویی من با امام، خودم را در کجا پیدا کنم؟ میدانم که میدانی خواهم گفت: در حضور در مقابل استکبار، با روحی جستجوگر که میخواهد در این تقابل، خدا را ملاقات کند به همان معنایی که شهداء شروع کردند.
میگویی ما چوبِ چه میخوریم که اینهمه تاریکی؟! و باز خواهم گفت چوبِ غفلت از حضور تاریخی انقلاب اسلامی. اما نه به آن معنا که در فکر خود مطلب را دنبال کنی، بلکه این یک احساس عارفانه است که در لحظهلحظههای انقلاب اسلامی میتوان با آن زندگی کرد.
نه! نه! هرگز انقلاب همراهِ دروغ و تأییدهای دروغین و اندیشههای سطحی نمیخواهد. اینها قاتل انقلاباند. انقلاب اسلامی حقیقتی است که بر جانِ هوشیارانِ این تاریخ مستقر شده است و تمام آن چیزی است که فطرت ما به دنبال آن است.
میگویی انقلاب اسلامی، فطرتها و صدقها را نمیفهمد! در حالیکه خدا میداند تنها در بستر نور انقلاب اسلامی است که درستیها و صدقها و کذبها و دوروییها و ریاها، هرکدام نمایان میشوند.
من از تو نمیپذیرم که رجوع به افرادی که نام بردی آویزانشدن به آنها است. نه! انقلاب اسلامی مظاهری دارد که رجوع به آنها، رجوع به زاویههای مختلف منشوری است که هر صفحهی آن وجهی از خود را نشان میدهد.
خوب متوجهای که نه با مطالعهی کتاب و نه با مباحث تمدن اسلامی و نقد مدرنیته، به آن افقی که در عهد با انقلاب اسلامی به دنبال آن هستیم نخواهیم رسید. و باید آن افق را در همان کند و کاوِ فطرت و حریّت و صدق جستجو کرد.
اگر به کتاب رجوع میشود قصّهی ما قصّهی آن است که گفت:
ما جامه نمازی به سر خم کردیم
از خاک خرابات تیمم کردیم
شاید که در این میکده ما دریابیم
آن عمر که در مدرسه ها گم کردیم
پس قضیه، کتابخوانی و یافتنِ تحلیلی برای دلخوشکردن نیست؛ قضیه، دربهدر به دنبال تذکری است که راهِ گشودهشده را فراموش نکنیم.
فرق نمیکند، هم شمایِ تازه به دورانرسیده از سرگشتگی و تنهایی و بیهمزبانیِ در زمانهی فترت خسته شدهاید، و هم این پیرمردی که دورانهای گذشته را دیده است. و اگر جوان بودم به جای قدمقدمزدنهای امروزی، به سوی آیندهای که روشنیگاهِ این تاریخ است مثل شما گریبان پاره میکردم و کفش از پا در میآوردم و میدویدم.
شما نسل سوختهای نیستید، نسلی هستید که بویِ میّ تاریخیِ انقلاب اسلامی به مشامتان خورده است و طالب مستیِ دوران نسلی هستید که شهیدان آن را نشان دادهاند و شما ماندهاید که مستی شما چگونه باید باشد. و ماندن در دورانِ فترت، از همین جنس است. چه سخت است اسیر قبض و بسطی باشیم که نه میتوانیم به وضع موجود که باز، سیاهیِ دورانِ غربزدگی است راضی باشیم و نه راه آزادشدن از ریسمان غربزدگی به راحتی به عنوان یک سبک، نمایان شده است.
تنها و تنها وقتی در باور رهبری انقلاب جستجو میکنیم و با او به تاریخ خود مینگریم میبینیم شرری از دور و قاصدکی پیامآور، از پشت ابرها و در پشت کوهها – کوههای تاریک بیروح سرد دنیای مدرن – بسی نمایان است. مائیم و همچنان پایداری و پایداری، زیرا آن شرر خبر از آیندهای میدهد که رهبری انقلاب، گزارشگر آن است وقتی که گفت: قطعاً آیندهی شما بهتر از امروز است؛ دروغ نمیگوید. باید در باور او نشست تا آن آینده را احساس کرد و با گرمی تمام، زندگی را معنا بخشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در جواب سؤال شمارهی 18208 عرض شد کتاب مذکور را مطالعه نکردهام. ولی کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام را کتاب خوبی در این موضوع میدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیهی 26 سورهی بقره میفرماید: مؤمنین متوجهی مثالهایی که خدا در قرآن میزند هستند ولی کافران میگویند این چه مثالی است که خداوند میزند؟ در حالیکه با این مثال تعداد زیادی از افراد هدایت میشوند و تعدادی نیز گمراه میگردند و گمراه نمیگردند مگر کافران. آیه اینچنین است: «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثيراً وَ يَهْدي بِهِ كَثيراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقينَ».
|
مولوی می گوید: وقتی نکته ها خیلی دقیق و لطیف باشد، اشخاص لایق را بالا می برد ولی در مقابل افراد نالایق را گمراه می کند: |
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیهی فوق در رابطه با آنهایی است که «داد» میزدند، مثل عدهای که هم اکنون در حرم ائمه«علیهمالسلام» در خطاب به آنها بیش از حدّ صدایشان را بلند میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدمهی بسیار طولانی در معرفی روح کتاب، بسیار مهم است. در واقع این کتاب در راستای سلوک ذیل شخصیت حضرت امام، متذکر نحوهی ارتباطی است که باید با خودیها و غیر خودیها داشت تا در نتیجه، شخصیت انقلابی ما از جنبهی فرقهگرایی به سوی انسانی ترازِ انسان انقلاب اسلامی سیر کند. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت قدسى كه حضرت حق مى فرمايد:«كُنْتُ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف»؛[1] من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم. این روایت روشن میکند حضرت حق از طریق مخلوقاتش شناخته میشود. زیرا خود او در مقام ذات، کنزِ مخفی است. با توجه به این امر میتوان گفت مخلوقات، مظاهرِ اسماء حسنای او هستند به همان معنایی که در سورهی اعراف میفرماید: «و لله الاسماء الحسنی فدعوه بها» خدای را اسماء حسنایی است پس او را بدان اسماء حسنا بخوانید. فلسفهی صدرایی کمک میکند که از طریق اصالت وجود و تشکیکیبودنِ آن متوجهی چنین حضوری برای حضرت حق در عالم باشیم. موفق باشید
[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 84، ص 199- شرح مقدمهى قيصرى، آشتيانى، ص 1225.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجهاید ماهیات در عرفان، مربوط به اعیان ثابتهی مخلوقات است و جعلِ آنها به معنای وجوددادنِ آنها است از طریق تجلیّات اسماء الهی به امکانِ ذاتی آنها. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از صدر اسلام عنصر یهود به عنوان یک جریان نفوذی تلاش داشتند با طرح برداشتهای مختلف، این تشطت را ایجاد کند. در صورتیکه اگر همه طبق حدیث ثقلین عمل کرده بودند کار به اینجاها نمیرسید. کتاب شریف «الغدیر» با نگاه منصفانه، نکات ظریفی را در این مورد مطرح کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر آفاقی همان نگاهی است که قرآن به عالَم میاندازد و قواعد و سنن جاری در عالَم را متذکر میشود. در هر صورت بهترین سیر، سیر آفاقی و انفسی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی ندارد زیرا «وجود» همواره ظهور دارد و حضرت حق چون وجودِ مطلق است تمام عالم وجود مظهر نور وجود حق خواهند بود. حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در شرح سورهی حمد در تفسیر آیهی «اللّه نورالسموات و الأرض» نکات خوبی در این مورد فرمودهاند. ولی از آنجایی که تنها وجود مطلق خداست پس غیر وجود مطلق غیر خدا است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در قبل در این مورد داشتهام در هر حال نمیتوانیم در این امر کوتاهی کنیم. به جواب های شماره 6698 و 3196 نظری بیندازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمهی چنین کاری وقت موسعی را طلب میکند که بنده در اختیار ندارم و لذا عذرخواهی میکنم. موفق باشید
