بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13016
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر: خدا داری یعنی چه؟ شما فرمودید خدا دانی مثل آدرسی است که به ما می دهند و راه زندگی ماست و ابزار و اسباب پیمودن راه همان طور که خداوند در سوره کهف می فرمایند عبارت است از: عمل صالح و در عبادت پروردگار هیچ کس را شریک او قرار ندادن و غیر خدا را در زندگی موثر قرار ندادن بعد از ساختن زندگی خود با این اعمال و نگاه ها از کجا بفهمیم که به خدا داری رسیده ایم؟ حتما باید شهود غیب حاصل بشه؟ ۀیا امکان ندارد شهودی غیر الهی برایمان حاصل بشه و ما اشتباه گرفتیم که الهی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان سعی کند با حضور قلب به حضرت حق رجوع نماید، از خدادانی به خداداری سیر خواهد کرد. مباحث کتاب «رسالة الولایه» در این مورد کمک می‌کند إن‌شاءاللّه. موفق باشید

12643

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب طاهر زاده: من در اول سوره مومنون به یه آیه ای برخوردم, تو آیه های ابتدایی گفته شده فقط همسرانتان بر شما حالال هستند و کنیزان!!! من میگم یعنی مسلمونا میتونن حمله کنن به کافرا و راحت به زنانشون تجاوز کنند، بدون صیقه و بزور؟!! بزور؟ خب اون زن هم آدمه. چجور اجازه داده شده که مومن یه انسان رو در اختیار بگیره، خب اون زن شخصیت داره، میخاد زندگی کنه، اما میشه راحت به بردگی گرفتتش! اصلا چرا برای برقراری رابطه اجازه زن بیچاره لازم نیست. اصلا کلا اینکه قرآن برده داری رو منع نکرده برام خیلی عجیبه، برده داری ظلم نیست؟ چرا یه انسانی که پول داره میتونه از انسانی که پول نداره فضیلت داشته باشه و بهش دستور بده یا حتی هر موقع و هر جال که خواست تجاوز کنه؟ حالا یه سری ها هم میگن اون ماله اون موقع ها بوده و ... خب مگه قرآن برای تمام زمان ها نیس؟ پس نباید یه آیه اش فقط برای اون زمان صدق کنه، بدجوری برام شبهه ایجاد کرده، خیلی امیدوارم که شما برطرفش کنید. ممنون
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث طولانی و بسیار مهم است و در مورد آن کتاب‌هایی تحت عنوان «برده‌داری در اسلام» نوشته شده و علامه طباطبایی نیز در المیزان نکات بسیار ارزشمندی را در راستای فهم شرایطی تاریخی مطرح می‌کنند. از جمله می‌توانید به سایت‌هایی مثل «http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1121 » و « http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1121 و « http://bardeeeee.blogsky.com/  و « http://www.hawzah.net/fa/Article/View/88262 و « http://www.hawzah.net/fa/Article/View/88262 » رجوع فرمایید. موفق باشید

12555
متن پرسش
با سلام: بنده پرسشگر سوال 12545 هستم. فکر کنم علت آن سوال آن بود که ماه رمضان و روزه داری به فضل خدا روح مرا رقیق و آماده کنده شدن از دنیا کرده است ولی به دلیل عدم تزکیه همین که خداوند خواست مرا از زنجیرهای علایق که در سوال گفته بودم نجات دهد ناگهان به خودم آمدم (البته به ناخود آمدم) و دیدم همه چیزم بر باد می رود!! خداوند به من فهماند اگر راست می گفتی در این چند سال و ادعای للله را داشتی، آرزوی مرگ کن ولی من جا زدم و فهمیدم در تمام این سالها تلاش از دوری مال و شهرت و نگاه مردم و ... را داشتم در حالی که در دل میل شدید به اینگونه مسایل نیز داشتم. از جنابعالی بسیار تشکر می کنم خصوصا آنجا که مرا با لحن پدرانه ای خطاب کردید «آخه آدم حسابی! این چه حرفی است میزنی» خوف این را دارم که تا آخر عمر سر خود را کلاه بگذاریم و ادعای دین کنیم ولی موقع مرگ بفهمیم دین را وسیله ای کرده بودیم برای رسیدن به آنچه نفس می خواسته. خدایا راه نجات از این دنیا را از زبان استاد به ما یاد بده، اکنون هر چه بفرمایید ان شالله نصب العین خواهم نمود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر سلوک إلی اللّه تا مدت‌ها حظّ نفس در میان است تا آن‌که سالک همچنان جلو برود و اراده‌ی خود را آرام‌آرام در اراده‌ی حضرت حق فانی کند و از جذبات نفس آزاد گردد. به همین جهت عرض کردم: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت چون باید کرد». زیرا در این مسیر حضرت ربّ دستگیری خواهد کرد. موفق باشید

12050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد بنده در اینترنت یک سایتی پیدا کردم با نام گلستان کشمیری که درباره سیر و سلوک است از سيد علي اکبر صداقت. آدرس سایت این هست http://www.golestanekeshmiri.ir/ لطفا اگر امکان دارد مختصری مطالب این سایت را بررسی کنید و بفرمایید مطالبش قابل استفاده هست یا نه? با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی چنین کاری وقت موسعی را طلب می‌کند که بنده در اختیار ندارم و لذا عذرخواهی می‌کنم. موفق باشید

11100
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بعد از مطالعه کتاب تکنولوژی از دریچه توحید یک سوال اساسی برای ما باقیمانده که از محضر شما طلب جواب داریم. بالاخره چه نسبت ذاتی بین فرهنگ غرب و تکنولوژی وجود دارد. کسی منکر تاثیر و تاثرات متقابل اینها بر یکدیگر نیست. اما جلوه دادن این تاثیرات متقابل به نحو ذاتی لوازمی به دنبال دارد که گاها با معارف اسلام سازش ندارد. یا در جای دیگر شما اهداف سازندگان تکنولوژی را همان ذاتیات تکنولوژی دانسته اید و بیان داشته اید که این اهداف روح تکنولوژی را تشکیل داده است. حال سوال این است که بنابر دستگاه منطق ذاتیاتی (ارسطویی) دو چیز هستند که انفکاکشان از شی امکان ناپذیر است. ذاتیات شی و عرضی لازم آن. حال این روح تکنولوژی که همان اهداف سازندگان تکنولوزی است کدام یک از این دو دسته انفکاک ناپذیر است؟ بماند که اغراض و اهداف یک شی جز آن شی نیستند و خارج از آن محسوب می شوند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از همان جهت که فکر در مقابل عمل حکم ذات را دارد و عمل حکم عرَض را، آن فکری که تصرف در طبیعت را به هر نحوی برای خود مجاز بداند در عمل کارش به ساختن چنین تکنولوژی منجر می‌شود که در کتاب «مدرنیته و توهّم» بحث شده. موفق باشید
10895

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض قبولی زیارات شما: ببخشید که وقتتون را می گیرم استاد یه عده ای از کسایی که خیلی سنگ شاگردی شما را به سینه می زنن و افتادن توی عرفان و سلوک تازگی نظرات نادری از خودشون میدن که وقتی فکر می کنم می بینم هیچ عارف و فقیهی یه همچین حرفایی را تا حالا نزده و شاید به خودش اجازه نداده اینطوری حرف بزنه. می فرمایند که این سینه زنی های نوکران در هیات ها در برزخ هیچ صورتی ندارند و باید به سنت رجوع کرد و از این حرفها. استاد آیا اینها نظرات شماست؟ من هم چند سال است که مباحث شما را دنبال می کنم و بعید می دانم که این نظر شما باشد، استاد آیا این از مضرات سلوک بدون استاد و بی بصیرتی نیست؟ استاد وقتی آمریکا برای انحراف هیات های ما این همه هزینه می کند گویای این نیست که این هیات ها بزرگترین ضربه بر استکبارند و باید در جهت این نظام تقویت شوند؟ آیا با این همه مشکلات موجود ما باید با مطرح کردن این بحث ها ناخاسته گرفتار حیله ی دشمن شویم و بین خودمان تفرقه بیندازیم؟ آیا مشکل ما در حال حاضر سینه زنی است؟ شما هم فکر می کنید که این فکر نوعی افراط است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً از حضرت صادق«علیه‌السلام» داریم که راوی می‌گوید حضرت پرسیدند شنیده‌ام برای جدّم جلسه‌ی عزا برپا می‌کنید و نوحه‌سرایی می‌کنید؟ عرض کرد همین‌طور است و حضرت تأیید فرمودند. پس حتماً این کارها صورت برزخی دارد و آن صورت برزخی راهی است به سوی بهشت. از طرفی مگر خود حضرت صادق«علیه‌السلام» دستور نمی‌دادند که مرثیه‌سراها مرثیه بخوانند و خود حضرت و خانواده‌شان اشک بریزند. خودِ بنده‌ی حقیر در این جلسات شرکت می‌کنم و از نتایج آن بهره‌مند می‌شوم. موفق باشید
10443

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: می خواستم بدونم سوالاتی که می پرسیم را در سایت چطور پیدا کنیم و این شماره سوالات چی اند؟ چون من سوال فرستادم ولی جوابش رو پیدا نکردم یعنی زمان مراجعه ما هم مهمه؟ حتی به ایمیلم هم نیومده شرمنده به خاطر گرفتن وقتتون التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علی‌القاعده باید به ایمیل‌تان ارسال شود. عین سؤال را با همین توضیح دوباره کپی فرمایید تا علت آن روشن شود. موفق باشید
10298

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد بنده نفسیر سوره مبارکه یوسف که در DVD شماره 9 جنابعالی است را می خواستم که در سایت موفق به دریافت آن نشدم چگونه می توانم به دست آورم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تماس با پخش آثار09136032342 موفق باشید.
10069

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: خدا قوت. استاد میشه راهنماییم کنید، چندین کتاب را بررسی کردم اما نتوانستم مراتب جزع را پیدا کنم، اغلب تعریف جزع و راه درمانش را گفته بودن، میشه کتبی معرفی کنید که به مراتب و ریشه جزع پرداخته باشد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بحث در رابطه با مراتب جزع خیلی مبتلابه کسی نبوده تا بحث شود. زیرا جزع نسبت با موضوع مورد نظر و شخصیت جزع‌کننده متفاوت می‌شود. آری ریشه‌ی روحی جزع به جهت مقابله‌شدن با چیزی پیش می‌آید که انسان انتظار آن را نداشته باشد. موفق باشید
9472
متن پرسش
سلام و عرض ارادت: در احادیث یکی از نشانه های قطعی و بداء ناپذیر ظهور امام زمان (عج)، ندای آسمانی در شب بیست و سوم ماه رمضان سال ظهور عنوان شده است. با توجه به اینکه بقیه علائم قطعی دیگر، دارای زمان مشخصی نیستند، آیا میشود با اطمینان گفت که اگر ندای آسمانی شب بیست و سوم در یک سال محقق نشد، تا سال آینده ظهور اتفاق نخواهد افتاد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای ندای آسمانی قابل تأویل است که به چه معنایی می‌تواند باشد، آیا به همان معنایی است که مؤمنین در شب قدر تقاضای حضور حضرت را باید بکنند و قلب آن‌ها متذکر این امر باشد؟ موفق باشید
8657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی و اوقات بخیر آیا خاطرتان هست که امام تفسیر عرفانی از رؤیت پرستش ستاره و ماه و خورشید به وسیله حضرت ابراهیم (ع) را کجا آورده اند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فکر کنم محیی الدین در فتوحات چنین بحثی را دارد. موفق باشید
7841

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد از نظر جهان بینی شما و اسلام حقیقی اگر کسی به اندازه ی ایمانش به یک حکم عمل کند ایا می شود او را مواخذه کرد که چرا به اصل حکم عمل نکردی به عنوان مثال اگر در تاکسی نشسته باشیم و راننده اهنگ مبتذل گذاشته و من نوعی هم چون ممکنه با گفتن این که اقا خاموشش کن ضایع بشم و در کل سختم باشد که بگم خاموش کن از گفتن این حرف خودداری کنم ونهی از منکر نکنم ایا به من نوعی ایرادی وارد است ؟اخه ایمان من در این حد است که خودم با اختیار خودم به اهنگ مبتذل گوش ندهم و ایمانم بیشتر از این نیست
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به طور مسلّم اگر مطمئن باشید که این آهنگ حرام است و شرایط نهی از منکر فراهم است، واجب است تذکر دهید ولی عنایت داشته‌باشید نمی‌توان هر آهنگی را حمل بر حرمت کرد و حتی اگر شک هم داشته‌باشید که حرام است یا نه، حمل بر حلیت کنید. موفق باشید
7562
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز و ارجمند ، با توجه به آیه " انه عمل غیر صالح" و ارتباط خویشاوندان نسبی ، در صورت إمکان تبین بفرمایید . ١- بعضا مشاهده می شود ، أفرادی از یک خانواده ، مخالف نظام اسلامی ،ترک انجام واجبات ، همراهی با غرب ،خصوصا با امریکا و اسراًئیل و همراهی با فتنه ٨٨ ، چگونه بأید ارتباط داشت که ، صله رحم حفظ شود و موجب گمراهی مان از توحید ناب که همان ولایت أهل بیت علیهم السلام است، نشویم ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از آن جهت که محارب نیستند نباید قطع رحم کرد. ولی باید نشان داد نظر شما با آن‌ها متفاوت است و اگر زمینه هم بود آن‌ها را متذکر نمود. ولی به جهت موضع‌گیری‌های غیر الهی‌شان باید آن‌ها را عمل غیر صالح بدانیم و فکر نکنیم چون خویشاوند هستند اعمال غیر الهی آن‌ها برای ما قابل پذیرش است. موفق باشید
7341

انجمن حجتیهبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آیا انجمن حجتیه هنوز برقرار است؟ اگر امکان دارد توضیحاتی در مورد کار انها و افق آنها عنایت بفر مایید و آیا با اصول انقلاب همراه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انجمن حجتیه کسانی‌اند که در عین اصالت‌دادن به فرهنگ غربی معتقدند فعلاً باید هیچ اقدامی در جهت اصلاح جامعه نکرد و عملاً و ناخواسته بازیچه‌ی فرهنگ غرب هستند و بالاخره نمی‌توان گفت در کشور حضور ندارند به‌خصوص که دشمن در پر و بال‌دادن به آن‌ها نقش دارد. موفق باشید
4596
متن پرسش
باسلام.همسرم نمیتواند نگاهش راکنترل کند وبه زنان ودختران فامیل وغریبه ها نگاه میکند.درصورتی که به من اهمیت نمیدهد. من خواسته هایش را عملی میکند ولی او همچنان هوسرانست.در ضمن او پایبند به نماز وقران است ولی اعمالش قبیح وآزادانه است جوری که بانامحرمان صمیمی وخودمانی رفتار میکند.راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیز به‌خصوصی جز همان دستوراتی که شرع مقدس در مورد رعایت حلال و حرام الهی دارد، نمی‌دانم. موفق باشید
2535
متن پرسش
سلام.این فقط ما انسان ها هستیم که ذهن داریم،یا بقیه موجودات هم دارای ذهن و هوش هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: برای حیوانات هم ذهن و حافظه هست ولی علم آن‌ها حضوری است و نه حصولی. موفق باشید
1153

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد من در حال حاضر درحال مطالعه ی کتبی دینی با یک برنامه ی خاص هستم (عرفان*جهاد بانفس*ناگفته هایی از آیت بهجت *....) و درحال حاضر مطالعه ای درباره ی امام زمان بطور دقیق ندارم و می خوا هم بدانم که آیا ضروری است با تو جه به اهمیت مسئله ی مهدویت مطالعه ی سایر کتب مذکور را رها کنم و به شناخت امام زمان بپردازم یا که نه من می توانم بعد از اتمام کتب مذ کور سراغ شناخت حضرت حجت بروم........ به طور کلی اشکالی دارد اگر مطالعات دینی ام را از مطالعه ی در مورد امام زمان شروع نکنم یا که حتما بایدشروع مطالعات دینی از مطالعات در مورد امام زمان باشد.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی سعی بفرمایید در کنار مطالعه‌ی مباحثی که دارید قلب خود را با معرفت نسبت به حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی» مدیریت کنید تا در افق بهترین به مطالعات خود ادامه دهید. موفق باشید
1093

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ولایت مرد بر زن تا چه حدی است؟ آیا مرد به عنوان سرپرست زن این اجازه را دارد که به همسر خود بگوید اصلا با نا محرم صحبت نکن. آن هم زنی که حد و حدود روابط با نامحرم را رعایت می کند؟ اگر زن به ولایت شوهرش نباید با نامحرم صحبت کند آیا مرد هم نباید این مسئله را رعایت کند و با زن نامحرم صحبت نکند (منظر از صحبت کردن یک صحبت طولانی است)
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی رویهم‌رفته مرد نباید در آن چیزی که خداوند رخصت داده که زن انجام دهد سخت‌گیری کند ولایت مرد غیر از حکومت بی‌چون و چرای مرد است، دین می‌فرماید زن بدون اذن شوهر از خانه خارج نشود و این بدین معنی نیست که مرد حق دارد اذن ندهد، بلکه به این معنی است که با مرد باید هماهنگ شود و آن‌جا که مصلحت ندید و احساس کرد نظم خانواده به هم می‌خورد مخالفت کند. معنی نمی‌دهد که خداوند رخصت داده باشد که زن در حدّ «مبتلا به» با نامحرم صحبت کند و مرد این حق را از همسر خود بگیرد همان‌طور که مرد نیز در حدّ مبتلا به رخصت دارد با نامحرم صحبت کند.اگر مردان به بهانه ولایت شوهر بر زن بر زنان خود حکومت کنند با چنگیز خان محشور می شوند. موفق باشید
1052

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. در خصوص بحث تمدن اسلامی سوالی داشتم. ابتدا توجهتان را به بخشی از فرمایشات رهبر انقلاب جلب می کنم: "اگر این کشور توانست در میدانهاى تحرک و پیشرفت مادى به موفقیتهایى دست پیدا کند؛ اگر توانست علم و فناورى و صنعت پیدا کند؛ اگر توانست یک سیاست بین‌المللى و یک دیپلماسى قوى پیدا کند؛ اگر توانست اقتصاد جامعه را سر و سامان دهد؛ اگر توانست از منابع عظیم ثروت در زیر زمین و روى زمین، اعم از معدن و کشاورزى و امثال اینها استفاده کند؛ اگر توانست از سرزمین وسیع و متنوع ایران و موقعیت مهم سوق‌الجیشى آن استفاده کند؛ و خلاصه، اگر توانست با معیارهاى پیشرفت جهانى و مدنى خودش را همراه کند، این اولین کشور و دولتى خواهد بود که توانسته است پیشرفت مادى را در زیر روشنىِ چراغ برافروخته‌ى فضیلت و معنویت به‌دست آورد؛ این مى‌شود یک تمدن جدید؛ این در تاریخ کم‌سابقه است و در مقابل تمدن غربى یک پدیده‌ى بشدت هشداردهنده است" دیدار با طلاب مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی- 21/03/1383 سوالم این است که نسبت این تمدن جدیدی که مقام معظم رهبری از آن یاد می کنند با تمدن اسلامی که شما در میاحثتان به آن اشاره می کنید، چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی رهبر انقلاب اسلامی به عنوان کسی که مسئولیت به جلوبردن جامعه‌ی ایران را در فضایی که مدرنیته ایجاد کرده، به عهده گرفته‌اند باید با نظر به واقعیات موجود در جهان و در این کشور راه‌کار عملی نشان دهند تا قدم، قدم جامعه بتواند سوار این تمدن شود و به سوی تمدن مطلوب جلو برود. ولی بنده و مثال بنده وظیفه داریم تئوری‌هایی را که می‌تواند پشتوانه‌ی فکری تمدن اسلامی باشد طرح کنیم تا در آینده با خلأ تئوریک نسبت به تمدن اسلامی روبه‌رو نشویم. و عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در بین سخنان خود ما را متوجه افقی که باید به آن برسیم می‌نمایند. موفق باشید
982

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و عرض ارادت و تشکر و آرزوی توفیق روزافزون. استادمن سوالی داشتم از محضرتان: من کسی را می شناسم که به علت مشکلات خانوادگی از دستیابی به خیلی از فرصتهای خوب به خصوص در امر ازدواج محروم است. ایشان انسان خوب و متقی است اما مسایلی که به هیچ وجه در ید اختیارش نیست مانع از این می شود که افرادی درخور خودش به خواستگاریش برود. من شخصا فکر میکنم این خواست خداست و امتحان این فرد اینگونه طراحی شده است اما دیگران به این امر معتقد نیستند و می گویند شرایط باعث این امر است. من خبر دارم که این دست ما چقدر هم در این خصوص توکل به خداوند میکند و دعا میکند اما سخت در چارچوب شرایط گیر افتاده است. گاهی با خودم می اندیشم شاید دیگران درست بگویند چون چطور دخترهایی هستند که چون شرایط خوبی دارند و پدشان فلان منصب را دارد و مادرشان فلان پست را به خوبی و به راحتی با انسانهای مومن و متقی حتی ازدواج می کنند و آب از آب تکان نمیخورد اما این بینوا هرچه هم توکل کند و دعا کند چون شرایطش جور نیست مشکلش حل نمی شود و اصلا چرا حتی در زندگی خودمان میبینیم که وقتی شرایط و علل مادی جور نیست دعا هم راه به جایی نمیبرد؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی رسول خدا«صلواة‌الها‌علیه» می‌فرمایند: « إذا رأیتم الأمر لا تستطیعون تغییره فاصبروا حتّى یکون اللَّه هو الّذی یغیّره. » اگر امور طوری بود که امکان تغییر آن را نداشتید صبر پیشه کنید تا خداوند آن را تغییر دهد. آری خداوند می‌خواهد صبر ما را امتحان کند و بیشترین برکات در همین صبر و رضا نصیب انسان می‌شود. فرصتی که دارید مغتنم بشمارید و در معرفت و اُنس به خدا بکوشید. موفق باشید
727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و درود خدمت استاد گرامی. استاد اینکه در قرآن و یا روایات آمده که همه چیز در کتاب مبین ثبت است بدین معناست که خداوند یک بار اراده کرد و دیگر تمام؟ یعنی امورات دنیا دیگر خودبخود بر اساس همان اراده اولیه طی می شود و خدا کاری ندارد و فقط اگر بنده ای دعا کند شاید ترتیب اثر بدهد؟ آیا این گونه است و یا خدا در کلیه مناسبات و جریانات عالم دخالت مستقیم دارد؟lممنون
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی می‌فرماید " وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبین‏ " یعنی هیچ تر و خشکی نیست مگر در کتابی روشن ثبت است. به این معنی که حتی امور جزئی ثبت شده منتها همان‌طور که هستند ثبت شده و لذا معلوم است بر اساس قضاء و قدر الهی مردم ایران با اراد‌ه و انتخاب خود انقلاب می‌کنند و آن انقلاب به همان طوری که واقع شد در کتای مبین ثبت شده و خداوند از وقوع آن باخبر است و در همین رابطه اختیار انسان ثبت شده و هیچ انسانی نمی‌تواند از اختیار خود خارج شود و همه‌ی کارهایش را بر اساس اختیارش انجام می‌دهد یا ترک می‌کند و یا بر اساس قضاء و قدر الهی ثبت شده که صله‌ی رحم عمر را طولانی می‌کند، پس اگر شما صله رحم انجام دادید در کتاب مبین ثبت است که عمرتان طولانی می‌شود و علاوه بر آن در کتای مبین ثبت است که در چه موقعی شما با اختیار خود صله رحم انجام می‌دهید.
28391
متن پرسش
سلام استاد: یک فیلم پنج دقیقه ای از یک دانشمند فیزیک به نام «پرفسور جرالد شودر» تماشا کردم که قصد داشت از طریق فیزیک خدا را اثبات کند. نمی‌دانم فیلم را دیده اید یا نه؟ اما مسائل جالبی را بیان می‌کند. خواستم ببینم نظر شما چیست؟ آیا به جز زبان فلسفه و خدای فلسفی می‌شود با فیزیک و یا علوم دیگر خدا را اثبات کرد و در آن سیر کرد؟ (هرچند می‌دانیم انس با خدا غیر از اثبات آن است) بخشی از صحبت های ایشان؛ جهان می‌تواند از هیچ مطلق خلق شود به شرط آنکه نیروهای طبیعت پیش از آن وجود داشته باشند. این قوانین فیزیک خودشان مادی نیستند بلکه بر روی ماده عمل می‌کنند، و قادرند که ماده را از هیچ مطلق خلق کنند. و پیش از این زمان و شروع جهان وجود داشته اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحمداللّه در سال‌های اخیر علمای فیزیک از الهی‌دانان جلو افتاده‌اند و موارد خوبی در این رابطه در دنیا به چشم می‌خورد و از جمله‌ی آن‌ها استاد عزیز و گرانقدر کشور خودمان جناب دکتر گلشنی است که قدر او هنوز شناخته نشده است. لااقل خوب است رفقا بعضی از نوشته‌ها و گفته‌های ایشان را دنبال کنند تا ملاحظه نمایند چگونه وقتی علم فیزیک، خود را محدود به تجربه‌های مادی نکند؛ چه افقی در مقابل انسان می‌گشاید. موفق باشید

20077
متن پرسش
سلام علیکم استاد ارجمند بنده خانمی ۲۴ هستم که بتازگی متاهل شده ام. همیشه از نوجوانی در مورد تعلیم و تربیت و معلم شدن فکر کرده و هدف گزینی کرده ام که نتیجتا تصمیم گرفتم معلم فیزیک بشوم و در این لباس، سعی در تربیت صحیح و اصلاح الگوی زندگی دانش آموزان داشته باشم. اکنون ليسانس فیزیک دارم از دانشگاه سراسری در تهران. ولی با توجه به تجربیات مفصلی که در دانشگاه بدست آوردم و با دیدن جوّ موجود اساتید و دانشجویان و نیز با توجه به نزول فرهنگي نسل به نسل جامعه، بنظرم می رسد که تصمیمی که گرفته بودم الان موثر نیست و باید فکر اساسی تری بشود. در این راستا یه این فکر کردم که حضرت آقا چقدر در بحث تعلیم و تربیت دغدغه دارند و مطالب شان واقعا عمیق است. نمی شود از نظام معیوب و صهیونیستی آموزش و پرورش ما، نسلی نخبه و انقلابی و سالم از نظر روانی تحویل گرفت که مایه عزت روز افزون کشور باشند تربیت باید به فرهیختگان جامعه سپرده شود و نیز روش های جدید و منطبق بر آموزه های اسلام ناب تنها راه نجات است. نه اینکه صرفا معلمان دینی، آن هم با این کتابهای نوشته شده در عهد دقيانوس! بتوانند نوجوانی را که بشدت با نسل های قبل از خود متفاوت است - و مثلا امروز مساله ذهنی اش این است که آیا پسری که ازش باردار شده است بالاخره با او ازدواج مي کند یا نه!!! - هدایت کنند. در زمینه تحول در نظام آموزشی، صحبت های آقای پناهیان را خیلی می پسندم و ایرادات ایشان را به عینه و با تک تک سلول های بدنم در دوران تحصیل درک کرده ام با اینکه همواره خودم شاگرد منضبط و مودب و سخت کوشی بوده ام، امروز می بینم که هیچ تفاوتی بین این که کسی شاگرد خوبی در مدرسه بوده باشد یا نباشد عملا در جامعه وجود ندارد بلکه بسیاری از اوقات، کسانی که بی انضباط تر و درس نخوان هستند، در زندگی و کار و خلاقیت و نیز در جربزه داشتن برای چرخاندن زندگی موفق تر هستند و ما فقط ذهن خود را با محفوظات بدرد نخور پر کرده ایم! بگذریم. خلاصه استاد من بقدری از این نظام آموزشی گله مندم که حتی مدتی پس از اتمام تحصیلات خودم فوبياي مدرسه داشتم و حتی در نظر داشتم فرزندان خودم را از این فضای مهلک و انگیزه کش، دور نگهدارم و خودم در خانه مطالب بهتری به آنها یاد بدهم! که البته از این نظر هم به دلايلي منصرف شدم و بفکر افتادم که خودم باید کاری کنم برای تحول در نظام آموزشی کشورم. حتی اگر بی نتیجه بماند زحماتم. لااقل تلاشم را کرده باشم. اکنون نمی دانم چه راهی پیش بگیرم و چه رشته ای را ادامه بدهم برای ارشد و دکتری تا در این راستا بتوانم کمکی بکنم که سر کلاس های مدارس، محسوس باشد نه اینکه فقط نظریه بدهم و قانون و بخش نامه روی کاغذ ابلاغ کنم! می خواهم واقعا حتی اگر نمی توانم تاثیر کلان بر تمام مدارس ایران بگذارم، لااقل بچه های یک شهر یا نهایتا یک مدرسه را نجات دهم نگذارم از اول عمر، جامعه منحط و افکار ناقص و غربی و شرقي، طعم شیرین زندگی خدادادی را از آنها بگیرد. هر چه فکر می کنم می بینم با معلم شدن نمی توان به این مقصود رسید. چون اولا وقتی نظام و اصل ساختار دچار خلل های عمیق باشد، معلم هم مجبور است همان چیزی که به او دیکته شده است را پیاده کند. مادر خودم معلم بوده اند، می گویند در این سال های آخر تدریس، بقدری جوّ بچه ها عوض شده که دیگر حتی گوش شنوایی وجود ندارد تا کمی معلمی بتواند با بچه ها از مسائل مهم و کاربردی زندگی صحبت کند. من خودم هم در دانشگاه شاهد بودم که اگر استادی (ندرتا) پیدا مي شد که بخواهد کمی حرف حقیقت و معرفتی سر کلاس بزند به او اعتراض می شد که استاد لطفا وقت ما را نگیرید و فیزیک خودتان را درس بدهید و مثلا در مورد چیزی که تحصیلات و مدرک ندارید سخن نرانید! و نیز بطور کلی خیلی مورد توجه قرار نمی گرفت و ای بسا مورد تحقیر و خنده دانشجو ها هم واقع می شد. چون دانشجویان آمده بودند فقط مدرک بگیرند و واحد ها را پاس کنند بروند! و کسی به فکر این مملکت و بچه های معصوم نبود و نيست ثانیا بچه ای که در خانواده اش دچار درگیری های فاجعه آمیز مثل طلاق و دعوا و اعتیاد و فقر و... است هیچ چیز نمي خواهد جز آرامش و دیگر حتی حال شنیدن صدای معلم را ندارد. چه برسد به تحصیل و تهذیب و چه برسد به آرمان های امام بنده خدا! من اکنون که خودم لیسانس دارم هیچ ارزشی برای آن قائل نیستم و از بدو ورود به دانشگاه هم برایم دانشگاه مهم نبود و فقط بعنوان ابزار برای رسیدن به هدفم به آن نگاه می کردم و واقعا از دانشگاه لذتی نبردم کما اینکه از مدرسه نبردم چون اینها هیچ وقت هدف من نبودند حتی اگر خيييييييلي درسخوان مي بودم ولی الان می بینم برای رسیدن به هدفم و احقاق منویات آقا در مورد نظام آموزشی کشور باید اساسا کار دیگری انجام دهم ولی هنوز نقش خود را در نیافته ام. نمی دانم چه رشته ای بخوانم، چه کار می توانم بکنم؟ آیا روانشناسی تربیتی خوب است؟ یا مدیریت آموزشی؟ نمی خواهم باز گرفتار سردرگمی های موجود در دانشگاه بشوم و از اصل هدفم باز بمانم احساس می کنم تحصیلات دانشگاهی هم فقط وسیله ایست چون بدون مدرک در این مملکت نمی شود کاری کرد، متاسفانه. پس مدرک لازم است ولی آیا من خودم صلاحیت دارم که بخواهم کسی را تربیت کنم؟ من که خودم ضعف هایی قطعا دارم. نمي خواهم ناقص به سر کاری بروم من نباید در لباس تربیت کردن نسل آینده، به آنها خیانت کنم هر چند از نادانی و ضعفم باشد کاری که براحتی بعضی معلمان و اساس سیستم آموزشی کشور در مورد ما انجام دادند من حتی از اینکه بروم در مسجد و در بسیج محل و برای نوجوانان کلاس تربیتی دینی بگذارم با اینکه خیلی ازم درخواست می شد، خیلی ترس داشتم و آخر هم نرفتم. یکی از دلايلم این بود که هیچ وقت کسی با من رفتار با نوجوان و تربیت او را یاد نداده بود نمی خواستم ضررم بیش از منفعتم باشد و بقول آیت الله بهجت، وقتی کاری را نمي دانی احتیاط کن. همچنین شهید بزرگوار، چمران عزیزم که واقعا دوستش دارم، را هرگز فراموش نمی کنم وقتی نظرش اينست: «می گویند تقوا از تخصص لازم تر است، این را می پذیرم امام می گویم کسی که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقواست!» لذا لازم می بینم که خودم غیر از تحصیلات تکمیلی ام در هر رشته ای، مطالعات فرهنگی و تربیتی هم داشته باشم. البته با اینکه همسرم هم طلبه اند و مشوق من برای معلم شدن، هرگز نمی خواهم در این خیانت عظیم شرکت کنم و نادانسته ژست تربیت کردن نسل را بگيرم! بلکه می خواهم نظامش را تصحیح کنم و آنگاه معلم شوم خیلی عذر می خواهم بابت اطاله کلام. لطفا مرا راهنمایی نمایید که اولا از چه راه و رشته ای می توانم به مقصودم برسم؟ ثانیا در مورد مطالعات شخصی ام چه مطالبي را توصیه می فرمائید؟ خیلی ممنونم از زحمات شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دقت و حساسیت خوبی است ولی همان‌طور که متوجه‌اید ما گرفتار نظام آموزشیِ استعماری هستیم. بنده هم مدت‌ها فکر کردم، به همین جهت از کار اجرائی فاصله گرفتم تا با کار فرهنگی قدمی برای اصلاح امور برداشته شود. ظاهراً فرمانده‌ی جبهه‌ی فرهنگی ما در همین راستا فرمان «آتش به اختیار» داده است یعنی زمانه، زمانه‌ای است که چندان نمی‌توان به نهادهای فرهنگی امید داشت، ولی راه، بسته نیست، هرکس باید در هر حوزه‌ای که خدا در مقابل او قرار داده است هر اقدامی که می‌تواند انجام دهد. خداوند، راه‌گشاست، بیشتر باید توجه کرد. موفق باشید

18166
متن پرسش
با سلام و احترام و وقت بخیر خدمت استاد: من تحقیقی در مورد توکل در قرآن داشتم، تک تک آیاتی که واژه توکل در آنها بود رو بررسی کردم اما هنوز به خوبی توکل رو نفهمیدم. آیا توکل با اون وجود تعلقی بودن و ربطی بودن انسان در ارتباطه؟ یعنی چون انسان ذاتا یه موجود وابسته هست و کارهاشو مستقلا نمی تونه انجام بده خداوند مسأله توکل رو مطرح کرده؟ استاد گرامی به نظرمن دستورات دین مثل یه پازلی می مونه که هر کدوم اجزاش باید جای خودش باشه و هرکدام تامین کننده بخشی از نیازهای انسان است. اگه این نظر درسته توکل جاش کجاست؟ حس می کنم ذهنم به هم ریخته هست و دستورات دینی هنوز جای خودشون را پیدا نکردند و سازمان یافته نیستند حداقل تو ذهنم. ببخشید مزاحم شدم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم انسان همه‌ی ابعاد خود و هستی را نمی‌شناسد و حضرت حق که خالق او و هستی است، همه‌ی عالم را می‌شناسد و می‌تواند در آن تصرف کند؛ عاقلانه‌ترین کار آن است که به مدیریت حضرت حق در همه‌ی امور اعتماد کنیم و او را وکیل بگیریم و این معنی توکل است از آن جهت که به هرچه او گفته است اعتماد کنیم و به نتایجی که حاصل می‌شود، راضی باشیم. عقل برای آن است که جستجو کنیم ببینیم حضرت حق چه دستوری داده است، نه آن‌که عقل را در مقابل دستورات الهی و به طور مستقل تبعیت کنیم. موفق باشید  

17708

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: چند تا سوال از نکته یک و دو شرح ده نکته داشتم: واقعا میدونم وقتتون کمه ولی خواهش می کنم به سوالا گنگ و مختصر پاسخ ندید. در پاسخ سوال های قبلیم به مشکل خوردم. ۱. نحوه ارتباط نفس و بدن چیه؟ این که روح را واسطه می گیرند یعنی چه؟ ۲. جسمانیة الحدوث ... با روز الست منافات ندارد؟ ۳. در عالم ماده من رو با خیلی چیزها می شناسند، مثل طلبه بودن الی آخر، در عالم حقیقت چی، اون شأنی که همه انسان ها رو بر اساس اون می شناسند چیه؟ یعنی این همه علم و تقوا و ویژگی های اخلاقی انسان رو باید به یک جایی برسونه، اون نقطه چیه؟ آیا بگیم ایمان درسته؟ ۴. کلمه شأن یعنی چی؟ ۵. فرق حقیقت و واقعیت؟ ۶. فرق حقیقت و مجاز؟ ۷. کلمه سبب توی بحث رویا (ارتباط نفس با سبب غیبی حادثه) یعنی چی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفس از جهت آن‌که بالفعل نیست، بدنی را در دوره‌ی جنینی برای خود انتخاب می‌کند تا با تدبیر آن بدن در زندگی، از مابالقوه به مابالفعل برسد. 2- در روز الست، حقیقتِ انسان در صحنه است که به یک معنا، همان فطرت انسانی است. ولی جسمانیة‌الحدوث‌بودنِ روح مربوط به نفسِ یک شخص است که چگونه آن نفس، در بسترِ بدن شکل می‌گیرد، حال آن نفس، حاملِ همان فطرت انسانی می‌باشد 3- این صفات و ملکات موجب ظهوری در جسم انسان و جایگاه انسان در برزخ و قیامت می‌باشد 4- یعنی جایگاه وجودی 5- در فلسفه، واقعیت مرتبه‌ی محسوسِ حقیقت است 6- مجاز، یعنی آن‌چه بشر اعتبار کرده است 7- سبب، همیشه به معنای علت است.

باید تلاش بفرمایید این نوع سؤالات را از طریق مطالعه در متون اصلی برای خود حل کنید، در  فضای سؤال و جواب ممکن نیست زیرا مشکل حل نمی‌شود. پیشنهاد بنده آن است که با حوصله، اولاً: پس از «ده نکته» بحثِ برهان صدیقین را همراه با شرح آن و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را و بعد از آن مطالعه‌ی آرشیو سؤالات در رابطه با معرفت نفس و در نهایت مطالعه‌ی کتاب «معرفتِ نفس و حشر» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی