بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12860
متن پرسش
با عرض سلام: جنابعالی در مورد مسئله انتخابات 96 و حضور جناب آقای احمدی نژاد نظر منفی داشتید که مشکلی نیست ولی تناقض اینجاست که این مخالفت با مبانی اندیشه ای شما در تناقض است. شما در سخنرانی هایتان بارها گفته اید که باید دشمن را از دشمنی کردن مایوس کرد. خوب بنده کار با شخص جناب آقای احمدی نژاد ندارم ولی اگه ایشون بیایید و رای بیاورد دیگر انگیزه ای برای دروغ بافی نمی ماند چون علت این همه شایعه و دروغ بافی آلوده کردن انقلاب و حذف رقیب و اثر گذاری بر روی مردم می باشد که در صورت حضور ایشان این توطئه خاموش می شود. 2. شما بحث جریانها و نسبت آنها را با انقلاب مطرح می کنید ولی باز هم در اینجا نظر شما دارای تناقض هست چون اگر احمدی نژاد از جنس انقلاب هست پس چرا مخالفت و اگر احمدی نژاد از جنس انقلاب نیست پس چرا نسبتش با انقلاب مشخص نشود پس باز هم چرا مخالفت؟ 3. حضرت استاد آیا انقلاب اسلامی با ظلم جلو می رود؟ به نظر می رسد در مورد رئیس دولت های 9 و 10 و خود دولت های 9 و 10 ظلمهای زیادی در حال وقوع است و وظیفه ذاتی این انقلاب دفاع از مظلوم است پس اگر شرایط مناسبی برای دفع این ظلم به وجود نیاورد به نظر می رسد روند تکاملی این انقلاب با مشکل روبه رو می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هنوز هم تفکر آقای احمدی‌نژاد را از جنس انقلاب می‌دانم و معتقدم دشمنان انقلاب اسلامی به همان اندازه که با انقلاب مخالفند، با آقای احمدی‌نژاد نیز مخالفند. و نیز معتقدم به آقای احمدی‌نژاد ظلم شده است، چه در زمان ریاست جمهوری ایشان و چه در این زمان که دولت یازدهم میدان‌دارِ امور اجرایی است که عملاً ظلم مضاعفی با قلب واقعیت به ایشان شده‌ است، و این غیر از ضعف‌های شخصی ایشان است که روحیه‌ی تک‌روی بر نگاه جمعی بر ایشان غلبه دارد و این غیر از ضعفی است که جریان اصول‌گرا در عدم تعامل با ایشان از خود نشان داد و همه‌ی این‌ها حکایت از آن دارد که هنوز ما زیرساخت‌های فکری و فرهنگی عبور از جبهه‌ی غرب‌گرایِ انقلاب را در خود شکل نداده‌ایم. با این‌همه به نظرم نباید ذهن خود را مشغول چیزی بکنیم که نه به دار است و نه به بار، و خودِ آقای احمدی‌نژاد بنای کاندیداشدن ندارند، البته بنده فکر می‌کنم بهتر است آقای احمدی‌نژاد خودشان هم وارد عرصه‌ی کاندیداشدن برای رئیس جمهوری نشوند. و مطمئن باشید شرایط روز به روز برای نمایاندن هرچه بیشتر حقانیت ایشان فراهم خواهد شد، چه بهتر به احمدی‌نژادی فکر کنیم که تعالی‌یافته‌ی تاریخ گذشته‌ی ما باشد. موفق باشید

12209
متن پرسش
استاد سلام جمله‌ی معروف معرفت النفسی: «نفس وقتی کامل شود بدن را رها می‌کند حالا چه در حیوانیت و یا چه در انسانیت» استاد آیا لازمه‌ی این سخن این نیست که برای انسان شقی بالقوه‌های انسانی دیگر معنا ندارد (چون اگر چیزی هنوز بالقوه‌ای داشته باشد دیگر به آن کامل نمی‌گویند) و از طرف دیگر آیا بالقوه‌های حیوانی برای انسان سعید نباید رشد یابند؟ آیا ملاک بالقوه بودن برای نفس مسیری است که برمی‌گزیند؟ و اگر این گونه است این مسئله چه‌طور معنا می‌یابد یعنی چه‌طور بالقوه‌ها با افقی که انسان برای خود ترسیم می‌کند می‌تواند متفاوت شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال انسان دارای دو بُعد فجور و تقوا است و نفس در هرکدام کامل شود در تکوین خود به فعلیت رسیده و دیگر نیاز به بدن ندارد هرچند اگر در بُعد فجور کامل شده باشد از نظر فطرت انسانی مشکل او حلّ نشده است. موفق باشید

12145
متن پرسش
حضرت استاد سلام علیکم: حقیر طلبه سطح 2 در مشهد مقدس هستم. به ضرورت انس روزانه و مطالعه و تدبر در قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام رسیده ام و آن را یکی از لوازم ویژه نقش آفرینی حوزه و روحانیت در راستای اهداف انقلاب اسلامی می دانم. اما از طرفی پیشنهاد تدریس برای طلاب سال پایینی به من داده می شود و مسؤلین مدرسه اصرار دارند که باید برای آنها وقت بگذارم؛ چون آنها استاد دیگری که با رویکردهای تحولی مدرسه -که تا حدود زیادی همراستا با دغدغه های حضرت اقاست - هماهنگی قابل قبولی داشته باشند را سراغ ندارند. (البته دغدغه شان را به جا می دانم و کار با طلاب را از اهم واجبات می دانم) از طرف دیگر باید وقتی را نیز به تحصیل خودم در فقه و اصول اختصاص دهم. در این بین حضور در فعالیتهای اجتماعی را نیز فوق العاده محدود کرده ام؛ چون احساس می کنم وقت گذاشتن برای طلاب، کاری زمین مانده ولی به شدت پر بازده است. حال به نظر حضرتعالی در این تزاحم کدام یک را به نفع دیگری محدود کنم؟ اگر کار بیشتر با طلاب را برگزینم، آیا امکان جبران ساعاتی که می توانست صرف بهره برداری از معارف قرآن و روایات شود وجود دارد؟ نائب الزیاره شما در حرم مولایمان علی بن موسی علیه السلام خواهم بود و ان شاء الله زیارت رجبیه را به نیابت از شما و همه مؤمنان خواهم داشت. ملتمس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی دو دوره تدریس برای آن‌که آموخته‌ها یتان ملکه شود خوب است إن‌شاء‌اللّه فرصت تدبّر در قرآن و روایات در اسرع وقت پیش می‌آید. التماس دعا. موفق باشید

10960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: نظر جناب عالی در مورد مصاحبه اخیر آیت الله سید محمد خامنه ای با مجله ی رمز عبور چیست؟ عده ای می گویند ایشان یک سری توهمات دارد و اتهاماتی را به امام وارد کرده است و عده ای معتقدند نباید امام خمینی را معصوم جلوه داد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم به یک‌بار خواندنش می‌ارزد بدون آن‌که آن مصاحبه را مبنای تحلیل‌های خود قرار دهیم ولی گوشه‌ی ذهن خود نگه داریم. آقای سلیمی نمین جواب‌هایی به ایشان داده‌اند ولی کافی نیست، جای فکرکردن دارد. جایگاه قدسی حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در جای خود محفوظ است. موفق باشید
9237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام 1. استاد بنده سیر معرفت نفس و توحید و معاد را کار کرده ام آیا وارد غرب شناسی شوم یا در مورد معرفت نفس و معاد و توحید از کتب آیت الله جوادی و علامه حسن زاده و دیگران استفاده کنم؟ در ضمن فعلا فرصت کار با المیزان را ندارم؟ 2. عمده اختلاف و نقدهایی که به شما می شود در باب غرب شناسی مربوط به چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ درعین رجوع به کتاب‌های عزیزان فوق‌الذکر خوب است که در این مرحله به مباحث معرفت نفس نیز ورود داشته ‌باشید. 2ـ چیز عمده ای نشنیده ام. موفق باشید
7562
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز و ارجمند ، با توجه به آیه " انه عمل غیر صالح" و ارتباط خویشاوندان نسبی ، در صورت إمکان تبین بفرمایید . ١- بعضا مشاهده می شود ، أفرادی از یک خانواده ، مخالف نظام اسلامی ،ترک انجام واجبات ، همراهی با غرب ،خصوصا با امریکا و اسراًئیل و همراهی با فتنه ٨٨ ، چگونه بأید ارتباط داشت که ، صله رحم حفظ شود و موجب گمراهی مان از توحید ناب که همان ولایت أهل بیت علیهم السلام است، نشویم ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از آن جهت که محارب نیستند نباید قطع رحم کرد. ولی باید نشان داد نظر شما با آن‌ها متفاوت است و اگر زمینه هم بود آن‌ها را متذکر نمود. ولی به جهت موضع‌گیری‌های غیر الهی‌شان باید آن‌ها را عمل غیر صالح بدانیم و فکر نکنیم چون خویشاوند هستند اعمال غیر الهی آن‌ها برای ما قابل پذیرش است. موفق باشید
6258
متن پرسش
سلام.1 - می خواستم بپرسم که رجعت ائمه به چه صورت است؟یعنی با چه جسمی و چرا ؟ چون من یک جا شنیده ام که ائمه بجز امام زمان (عج) با بدن مثالی رجعت می کنند 2- اگر در حکومت دینی عده ای خواستار آزادی یــــک کار حرام شدند مثلا آزادی شراب , تکلیف چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر صورت حضور در این دنیا تنها با جسم این دنیایی ممکن است 2- این سؤال فقهی است بنده صاحب‌نظر در این امر نیستم. موفق باشید
4906
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز خسته نباشید برای من که تا حدی کتاب های شما را خواندم و این که شما می گویید در کتاب هایتان انقلاب دارد پیشرفت می کند و ذات انقلاب کجی ها را نمی پذیرد با انتخاب آقای روحانی یه جوری درست در نمی آید. چرا وقتی افرادی مثل آقای جلیلی هست و گفتمان انقلاب را مطرح می کند رأی نمی آورد در حالیکه آقای روحانی خود را به افرادی که حداقل دولتشان با انقلاب زاویه هایی پیدا کرد، متصل می کند و رأی می آورد؟ آیا این بدین معنی نیست که مردم ما در حال پسرفت هستند به جای پیش رفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم انقلاب به سوی پیشرفت است ولی به این معنا نیست که انقلاب موانعی ندارد که باید پشت سر بگذارد تا با تجربه‌ی بیشتری راه خود را ادامه دهد. ولی این‌که مردم متوجه جایگاه تاریخی انقلاب خود بشوند نیاز به زمان و تلاش ما دارد. موفق باشید
4860
متن پرسش
سلام بر شما. استاد جدای از فرمایش امام (ره) آیا حکومت اسلامی در ایران، وظیفه دارد به مردم مظلوم و مسلمان دیگر نقاط جهان رسیدگی کند؟ایا مثلا امام علی در زمان حکومتشان به فراد دیگری که در سایر ممالک بودند رسیدگی می کردند؟آیا اول نباید به کشور خودمان رسیدگی شود بعد دیگر کشورها؟فقیران خودمان . بعد دیگران؟استاد خدا شاهد است این سوالات از روی عناد نیست و یا مخالفت با حکومت، من از فتوحات حزب الله قلبا خوشحال می شوم از کمک به مسلمین. اما سوال برای پیش آمده اسلام چه می گوید؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آن‌که حیات اسلامی تک‌تک افراد مسلمان منوط به آن است که از حقوق تک‌تک مسلمانان در اقصی نقاط جهان دفاع کند و رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: اگر کسی صبح کند و به فکر سایر مسلمانان نباشد مسلمان نیست. حتی رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: اگر کسی از مسلمانان کمک بخواهد و جواب او را ندهد، مسلمان نیست. موفق باشید
3399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام استادعزیزبنده یک جوان23ساله هستم دانشجوی نر افزارومداح اهلبیت وبسیجی وبزرگ شده دریک خانواده کاملا مذهبی چندساله دنبال یه دخترطلبه با ایمان برا ازداوح هستم امانتونستم کسی رو پیدا کنم شایددرست نباشه از این طریق اقدام کنم امابنده همه چی رو در دست خداوند میدونم واینکه اتفاقی وارد سایت شما روهم همچنین خیرمیدونم میخواستم اگه شما دخترخوب ومذهبی وبا ایمانی میشناسیدبه من معرفی کنید ممنون اگه خواستیدبه من کمک کنیدبه ایمیلم یک پیام بزنیدتاشماره تماسم روبراتون بفرستم .التماس دعا...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در این امور امکاناتی ندارم . موفق باشید
2908
متن پرسش
سلام در سؤال2746 از مسئولین سایت خواسته بودم که قسمتی را هم برای ارتباط با مسئولین، نه سؤال از استاد قراردهند. در جوابم نوشتند که این قسمت وجود دارد، ولی من وقتی به آن قسمت رجوع کردم، دیدم فقط برای تهیة کتب و جزوات و سی دی ها میتوانیم از آن قسمت با شما ارتباط بر قرارکنیم. اگر بخواهیم سؤالی از شما بپرسیم و شما پاسخ گویید بدون این اینکه خواندن این سؤال وقت استاد را بگیرد، از کجا باید این سؤال را برای شما بپرسیم؟ آیا تمام این سؤالات ابتدا به دست استاد میرسد؟ یا ابتدا مسئولین سایت سؤالات را خوانده و سؤالات فنی را خودشان جواب میدهند و سؤالات دیگر را به استاد ارجاع میدهند؟ در صورت دوم، امثال این سؤالات، بیخود وقت استاد را میگیرد. پیشنهاد حقیر به مسئولین سایت این است که: یک تالار گفتگو در سایت درست کنید برای ارتباط اعضا با یکدیگر. هر کس سؤالی پرسید، در صورت درخواست، نام خودش را هم به همراه سؤال بنویسد تا دیگران هم بتوانند دربارة سؤالش با وی تعامل داشته باشند. اینطوری از تجربیات همدیگر هم میتوانیم استفاده کنیم؛ مثلا بسیار مشاهده می کنیم که بعضی از دوستان یک کتاب را مباحثه کرده اند و به سؤالاتی رسیده اند، تعامل این افراد با یکدیگر و آگاهی از نحوة مباحثه شان مفید خواهدبود. به قول استاد: موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی.باسمه تعالی؛باسلام.اگر به قسمت "تماس باما"مراجعه کرده باشید مطالب زیرآمده است.که شماره 1 آن موضوع درخواست شماست.====> 1-سایت: lobbolmizan@gmail.com 2-انتشارات لب المیزان: 09138037964 3-پخش آثار استاد:09136032342 ------------ تمام سوالات راخوداستاد مطالعه کرده وجواب میدهند،تنهامعدود سوالاتی هست که مربوط به مسایل فنی سایت بوده ویا سوالات غیرمربوط به سایت میباشد که ایشان به مدیریت سایت ارجاع میدهند.پیشنهاد"تالار گفتگو"نیزقبلا مطرح بوده است ولی بااین حال مجددا بررسی ودرصورت آماده بودن شرایط اقدام میگردد.در ارتباط بامباحث آموزشی وپژوهشی مباحث استادمیتوانیدبا این آدرس sahat@mihanmail.ir ارتباط برقرار نمایید.باتشکر.موفق باشید."مدیریت سایت"
2830
متن پرسش
1- «تسلط بر طبیعت» آیا غرض فکر غربی است؟ یا مبادی فکر غربی است؟ 2- آیا مبادی یک فکر نباید قضیه و گزاره (دارای موضوع و محمول) باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- روح غربی طالب تسلط بر طبیعت شد و پیرو آن، فکرِ تسلط بر طبیعت پیش آمد 2- مبادی از امور علم حضوری است در حالی‌که نظر به موضوع و محمول در قضیه مربوط به علم حصولی است. موفق باشید
1672

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام/آیا میتوان گفت که خدای متعال جهت تسهیل امر دین داری و هدایت انسانها مودت به اهل بیت (ع) را به ما توصیه کرده اند چرا که اساسا کشف حقیقت دین اسلام به جامعیت با توجه به محدودیت های تکوینی عقل انسان بدون حب انسان کامل-البته حب جامعی که شکاف طبیعی نظر و عمل آدمی را پر می کند- امری نشدنی است؟و این مهم-حب اهل بیت -عظیم ترین مظهر ربوبی حضرت الله است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده کاملا با این نظر موافق هستم، حقیقتا موضوع از همین قرار است. موفق باشید.
1334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد گرامی. از خداوند متعال میخواهم روز به روز بر توفیقات شما بیفزاید. دعا میکنم این گامهایی را که درجهت پاسخگویی به مشکلات و سوالات مردم برمیدارید ذخیره قبر و قیامت شما قرار دهد. استاد گرامی بعضی افرد معتقدندخدا "کسی" نیست بلکه " چیزی" است. این کلام یعنی چه؟ خدا کسی است یا چیزی. لطفا توضیح جامع دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در توحید نباید گرفتار الفاظ شد؛‌به ما فرموده‌اند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» هر کس خودش را شناخت مسلّم پروردگار خود را می‌شناسد. شما در خود شناسی متوجه می‌شوید که یک «من» دارید و یک «تن» و حقیقت شما همان «من» شما است و من شما یک حقیقت معنوی و غیر مادی است که در سراسر بدن شما حاضر است. خداوند این‌گونه در عالم حضور دارد. موفق باشید
24018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه معلمان اصلی عالم ففط اهل بیت علیهم السلام هستند، سوالی برایم ایجاد شده است که چرا شغل روزانه برخی از ائمه، تعلیم و تربیت به روش مستقیمی که غالبا در اذهان عمومی جامعه فعلی است، نبوده است؟ یعنی چرا اهل بیت بعضا بجای تاسیس مدرسه و حوزه علمیه و کلاس و درس و بحث، به کشاورزی و غیره می پرداختند؟ در واقع اینطور به نظر می آید که بیشتر وقت مستقیم خود را صرف کشاورزی می کردند و ما بقی را در حاشیه به تعلیمات مستقیمی که در چارچوب های ذهنی ماست می پرداختند. سپاسگزارم از لطفتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حکومت در اختیار آن‌ها نبوده و خلفا مانع حضور فعّال ائمه«علیهم‌السلام» می‌شدند، آن حضرات سعی می‌کردند با عملِ خود راه را نشان دهند وگرنه در اندک‌فرصت مثل فرصتی که در دورانِ زوال بنی‌امیه برای حضرت باقر و حضرت صادق «علیهماالسلام» پیش آمد؛ ملاحظه کردید که توانستند ۴۰۰۰ شاگرد تربیت کنند. موفق باشید

21271
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام: جناب استاد در باره کشتی مطلا سوالی پرسیدم جواب نشنیدم ایمیلم هم خراب است استاد حتما سخنان و مقالات را در سایتها خوانده اید حال فحشها و توهینها در گروههای تلگرامی و اینستاگرامها بماند. آنچه مسئله پیچیده تر می کند حضور آیت الله جوادی در این مراسم است از ایشان انتظار می رفت به عنوان مفسر بزرگ نه تنها به این مراسم نمی رفت بلکه بر آن می شورید. راستی کشتی مطلا در این بحران اقتصادی چه نفعی دارد جز بدبینی به قرآن، علما و فحش و توهین به نظام تا جایی که کسی بنویسد مردم از فقر و درد و گرسنگی می میرد علمای ما کشتی مطلا می سازند این کار اگر خیانت نباشد حتما حماقت است. استاد نکند این کار آیت جوادی ریشه در قرابت فکری آیت الله جوادی با هاشمی دارد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت حفظ حرمت آیت اللّه جوادی، به صورت خصوصی جواب داده شد و ملاحظه کردید که اولاً طلای مصرفی در کشتی مذکور 140 گرم آن‌هم جهت آب‌کاریِ طلا بر روی فلزات تشکیل‌دهنده‌ی بدنه‌ی کشتی بوده است که تمام قرآن را سازنده‌ی کشتی با خط خوش خود بر بدنه‌ی کشتی نوشته است، جهت هدیه به حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام». و تنها در آن مرکز به نمایش گذاشته شده است و تمام هزینه‌ی آن از امور شخصی سازنده‌ی آن بوده است. این موارد را می‌توان نوعی تجلیل به حساب آورد. نمی‌توان به طرف که تنها همین اندازه توان و وسع دارد تا هنر خود را تقدیم کند، بگوییم برود المیزان بخواند؟! موفق باشید

17925
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: دختری 20 ساله هستم و خواستگار طلبه ای دارم که طی جلساتی که با هم داشتیم، از نظر ایمان و اخلاق و همفکری بسیار به هم نزدیک بودیم، ولی ایشان می خواهند در آینده ملبّس شوند و برای من خیلی سخت است که ایشان در تمام مکان ها با لباس باشند و می خواهم ایشان در مکان هایی مثل حوزه علمیّه، مسجد، محل تحصیل و مکان هایی از این قبیل ملبس باشند ولی در مکان هایی که در شان این لباس نیست مثل مجالس مهمانی، بازدید عید، عروسی، پارک، هنگام خرید، و .... با لباس شخصی باشند. می خواستم ببینم آیا از نظر اخلاقی طلبه ای که این چنین باشد، رفتار قبیحی دارد؟ و با توجه به این که حدود یک ماه به این مسئله فکر کردم و نتوانستم برای خودم حل کنم، آیا اگر طرف مقابل من این موضوع را قبول نکردند و خواستند همیشه و همه جا با لباس روحانیت باشند، آیا درست است به خاطر این مسئله، این وصلت به هم بخورد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لباس روحانیت و حضور روحانی در هرجایی با نظر به فرهنگ و تاریخ اسلامی ما، موجب عزّت اسلام و عامل افتخار و غرور مؤمنین است. موضوع را به عهده‌ی خودشان بگذارید، خودشان می‌دانند چه موقع چه‌کار کنند، شما در این موارد شرط و خط و نشان نگذارید. موفق باشید

15709

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: با آرزوی توفیق برای حضرت عالی در وادی سیر و سلوک و در راستای رسالت تاریخی آیا نیاز به مطالعه و آشنایی با کتب سوفسطایی می باشد؟ به چه علت و در چه حد؟ لطفا منابعی را معرفی کند تا سالکان بهره ببرند‌ و حضور خود را در تاریخ بیشتر حس کنند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کار لازمی است. در این مورد جناب آقای مهدی بنایی مطالب خوبی را مطرح کرده‌اند. سخنان ایشان را می‌توانید از طریق سایت «روزگار نو» دنبال فرمایید. موفق باشید

15314
متن پرسش
سلام: آیا عقل فلسفی مرتبه ای از نفس انسان است؟ آیا عقل فلسفی همان متافیزیک است؟ رابطه فکر کردن، تخیل و ... و مغز انسان چیست که وقتی می خواهند فکر کردن را نشان دهند از مغز صحبت می شود؟ صحت این که دانشمندان می گویند نیم کره سمت راست مثلا مربوط به کارهای هنری است و سمت چپ مربوط به تفکر است چقدر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت‌های آخر سوال را با دنبال کردن مباحث ده نکته در معرفت نفس جستجو کنید. آری عقل فلسفی که نظر به کلیّات دارد، یکی از ابعاد نفس ناطقه است و وقتی حالت متافیزیکی به خود می‌گیرد که از نظر به وجود به نظر به مفهوم عدول کند. موفق باشید

14185
متن پرسش
سلام عليكم: احتراما موضوعي را با حضرتعالي در ميان مي گذارم و تقاضا دارم تأملات و نكات مد نظر شما را در اين زمينه دريافت كنم. با توجه به اينكه موضوع اقتصاد مقاومتي، امري مربوط به عصر حاضر است كه توسط مقام معظم رهبري در بيانات مختلف چند سالي است مطرح شده و مورد پيگيري جدي ايشان قرار گرفته است، چگونه مي توان چنين موضوعي را چه در باب مباني و چه در باب راهكارها، از منظر نهج البلاغه و سخنان اميرالمومنين عليه السلام بررسي كرد؟ و اگر حضرتعالي در زمينه اقتصاد اسلامي و مباحث مرتبط با اقتصاد مقاومتي مد نظر آقا نظري داريد ممنون ميشوم اگر از ديدگاه شما هم در اين زمينه مطلع شوم، تا ان شاء الله اين موضوع همراه با مطالعات و تحقيقات ديگر كمكي به رساله دكتري بنده در رشته علوم قرآن و حديث نمايد. متشكرم هميشه دعاگوي شما و آرزومند توفيق روزافزون براي شما در مسير تعالي فكر ديني هستم و نيز محتاج دعاي خير شما
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اقتصاد مقاومتی یک روح دارد و یک جسم. آن‌چه حیات اقتصادی ما را شکل می‌دهد روح آن است. بدین معنا که با نظر به کمّیّت‌های عالَم، کیفیت‌های عالم را به تاریخ برمی‌گرداند و مناسبات بشری را به معنا می‌کشاند و از این جهت، اقتصاد مقاومتی مقابل اقتصاد کمّیت‌گرایِ فرهنگِ مدرن است. به عنوان نمونه در پیاده‌روی‌های چند سال اخیر در اربعین، ملاحظه می‌کنید هرچه قدر تعداد نفرات زوّار بیشتر می‌شود، امکانات پذیرایی از زوّار نه به همان اندازه، بلکه بیشتر است. کمّیت اضافه‌شده، امکانات به صحنه می‌آید زیرا پدیده‌ای ماوراء روح کمیّت‌گرایِ دنیای مدرن در آن صحنه در جریان است و این حالت را نیز ما در دفاع مقدس خود به‌خوبی تجربه کردیم. عمده در اقتصاد مقاومتی، رویکردِ مردمی آن است و نجات‌دادن یقه‌ی مردم از اراده‌ی معطوف به قدرت که ساختار دولت‌ها را تشکیل می‌دهد، به اراده‌ی معطوف به حق و این روح هنوز به تاریخ ما برنگشته است و لذا است که در متن همان اقتصادِ کمّیت‌گرا می‌خواهند جواب مفاد مترقی مقام معظم رهبری را در رابطه با اقتصاد مقاومتی را دهند و این یک بن‌بست است که باید از آن خارج شد. موفق باشید.

13616
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: خواهشمندم نظرتان را درباره دعای عدیله بفرمایید (با توجه به اینکه ظاهراً مأثور نیست). با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست معارف خوبی در این دعا مطرح است. مسلّم مبانی آن دعا ریشه در معارف اسلامی ما دارد. موفق باشید

13430

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامي: اينجانب از كتب و دروس صوتي اساتيد مرحوم علامه طباطبايي -علامه حسن زاده - علامه جوادي - حضرات صمدي املي و جنابعالي موضوعات معرفت نفس - اتحاد عاقل و معقول شرح مقالات استاد شجاعي - بدايه و نهايت الحكمت - اسفار ج 8 و 9 -شرح سوره حمد و مصباح الهدايه امام خميني - ده نكته - خوشتن پنهان و اكثر كتب اساتيد و شما بهره مند شده ام. بفرماييد بعد از ج 8 و 9 اسفار سير مطالعات و نحوه تهيه آن چگونه است. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مقالات آیت اللّه شجاعی را اگر با شرحی که بنده عرض کرده‌ام دنبال بفرمایید، مقدمه‌ای جهت درک فصوص‌الحکم باشد. جناب حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه، شرح خوبی از اسفار دارند. موفق باشید

13089
متن پرسش

با سپاسگزاری قبلی / عباس معظم - یک دوستار فلسفه http://www.cgie.org.ir/fa/news/71316 http://www.cgie.org.ir/fa/news/71346 فرازهایی از سخنان دکتر عبدالکریمی 1) روح اصلی این تفكر پاسخ به مهم‌ترین بحران تفكر در غرب، یعنی بحران نیهیلیسم است 2) توجه داشته باشید نقطه عزیمت تفکر هایدگر الهیات بود. او در نوجوانی و عنفوان جوانی طلبه مدارس دینی بودکه برای پاسخگویی به پرسشهای تئولوژیك و الهیاتی پا به قلمرو فلسفه گذارده بود. لیکن، به تدریج از الهیات فاصله گرفت و به پدیدارشناسی، و سپس از پدیدارشناسی به آن چه خودش «تفكر» می نامد، نزدیك شد. 3) به اعتقاد من اگر دغدغه دینی و معنوی ــ و صد البته نه دغدغه تئولوژیک ــ و دغدغه کی یرکه گوری اندیشه ها‌ی هایدگر را از تفكر وی بگیریم، چیزی جز یک جسد مرده و بی روح از آن باقی نمی‌ماند. 4) اساساً گرایش غیرتئولوژیک هایدگر را در سیاق تمایز میان «متافیزیک» و «ایمانِ» کی یرکه گوری و نه در سیاق گرایش ضد سنت عقل روشنگرانه عصر روشنگری باید فهم و تفسیر کرد. 5) «وجود» در تفكر هایدگر چیست؟ آیا وجود همان ماده یا امر فیزیکی است؟ یا آیا وجود همان طبیعتی است كه رومانتیست‌ها یا ناتورا‌لیست‌ها از آن سخن می‌گویند؟ این وجودی كه هایدگر نحوه هستی انسان یا دازاین را در نسبت با آن فهم و تفسیر می کند، چیست؟ این وجودی كه هایدگر تفکر را در نسبت با آن معنی می‌كند و معقتد است تفکر چیزی جز مأوا گزیدن در تقدیر وجود نیست، چیست؟ و او چرا بر رابطه میان «تفکر» و «شُكر کردن» تأکید می ورزد؟ موضوع و متعلَّق این شکرگزاری چیست؟ 6) ادلّه تاریخی، متن شناسانه (فیلولوژیک) و تفسیری بسیاری در آثار هایدگر وجود دارند كه تفسیر معنوی از هایدگرــ و صد البته نه تفسیر تئولوژیك ــ را امكان‌پذیر می‌كنند. به اعتقاد اینجانب، هایدگر سكولار به هیچ وجه هایدگر واقعی و هایدگر آكادمیك نیست. 7) سارتر در نوشته خودش، «اگزیستانسیالیسم همان اومانیسم است»، می¬ گوید فیلسوفان اگزیستانسیالیست دو دسته هستند: فیلسوفان خداگرا، مثل كی یرکه گور و گابریل مارسل و اگزیستانسیالیست‌های بی‌خدا و ملحد: مثل خودم، یعنی خود سارتر و آقای مارتین هایدگر. اما در کتاب نامه در باب اومانیسم، هایدگر، بی آن که نامی از ژان پل سارتر آورد، به وی پاسخ داده، اظهار می دارد کسانی كه فلسفه او را نسبت به مسأله خدا بی‌اعتنا می‌دانند، در واقع هیچ درکی از فلسفه او نداشته اند. 8) نكته قابل توجه دیگر در ارتباط با سؤال شما از ارزش و اعتبار تفسیر فردید از هایدگر در افق حکمت ایرانی- اسلامی این است که اساساً عكس‌العملی كه نسبت به فردید و نحوه تفسیر او از هایدگر وجود دارد ــ تا آنجا که برخی این تفسیر را بسیار خشن، تحمیلی و حتی گزافی و من عندی تلقی کرده اند ــ از این جهت است که این گروه از منتقدان با زبان و ادبیات فردید مخالف بوده، لیکن این نقد و مخالفت را به حوزه تفسیر او از هایدگر نیز كشانده‌اند. به بیان ساده تر، زبان فردید تا حدودی وجه تئولوژیك پیدا كرده، به همین جهت نیز عده ای نحوه تفسیر او را زیر سؤال برده اند اما روشنفکران و اهل نظر حق ندارند همچون عوام صرفاً در سطح الفاظ و واژگان بمانند و به روح کلمات رسوخ نکنند. 9) جان مك‌كواری و خیلی از الهی‌دان‌های غربی مثل تیلیش و بولتمان می کوشند از تفکر هایدگر و از مفاهیم اساسی انتولوژیک و اگزیستانسیل وجود و زمان برای الهیات و کلام مسیحی و نیز در تفسیر متن مقدس مدد گیرند. اینها همه شواهدی است که كاملاً نشان می‌دهد هر گونه تفسیر غیرمعنوی از هایدگر، عدم درك صحیح از تفکر این متفکر بزرگ دوران ماست که به اعتقاد بسیاری طرح اصلی و سترگ وی ایجاد یک رنسانس دینی در جهان بالذات سکولار کنونی است. 10) متأسفانه نزاع بر سر تفسیر هایدگر در جامعه ما بیشتر به دلایل سیاسی و ایدئولوژیك است. 11) نزاع میان هایدگر آكادمیك و هایدگر فردیدی، یا هایدگر سکولار و هایدگر معنوی، در ایران از اساس بحثی سیاسی و ایدئولوژیک بوده، فاقد ارزش و اصالتی فلسفی و حقیقت جویانه است، هر چند که نقابی فلسفی و آکادمیک بر چهره خود زده است. به اعتقاد من هایدگر سکولار و غیرمعنوی، بسیار بیشتر از هایدگر به اصطلاح دینی، عرفانی و تئولوژیک فردید، از هایدگر حقیقی و آكادمیك فاصله دارد. 12) نكته حائز اهمیت دیگر در این بحث این است که مخالفان تفسیر دینی و معنوی از هایدگر همواره بر مخالفت این متفکر آلمانی با «تئولوژی» و طرح «تخریب تئولوژی» وی، که دیوار به دیوار طرح ساختارشکنی و نقد رادیکال متافیزیک در اندیشه اوست، دست می گذارند. اما این گروه به هیچ وجه توجه ندارند که مخالفت هایدگر با تئولوژی و سیستم های نظری تئولوژیک ــ که در هر دو وجه، یعنی هم در «مخالفت با تئولوژی و هم در «مخالفت با سیستم سازیهای نظری»، متأثر از کی یرکه گور است ـ به هیچ وجه به معنای مخالفت با تفسیری دینی و معنوی از جهان نیست، همان گونه که آنتی تئولوژیک و آنتیسیستم بودن کی یرکه گور به معنای مخالفت با فهم دینی و معنوی از جهان نبود. 13) به هیچ وجه نیز ضرورت ندارد که مخالفت فرد با نظام ها، اندیشه ها و رویکردهای تئولوژیک، به معنای مخالفت او با هر گونه تفسیر دینی و معنوی از جهان باشد. 14) فهم فردید از مهدویت شیعی به هیچ وجه محدود به باورهای تئولوژیک رایج نبوده، بلکه آن را باید در سیاق تفکر کربن و پیوندی که این متفکر فرانسوی میان هرمنوتیک حضور (تفکر حضوری)، اعتقاد به عالَم مثال و اعتقاد شیعی مهدویت به وجود می آورد فهم کرد. در تلقی فردید از مفهوم مهدویت، ما نباید از تلقی کربن و تأکید وی بر تصوری که سهروردی نسبت به معنی خلافت الهی، به عنوان امری متحقق در اکوان مختلف، دارد، خالی از ذهن باشیم. باید توجه داشت این کربن است که به تبعیت از تفکر معنوی در ایران باستان و استمرار آن در اندیشه های سهروردی، بر آمریت روحانی امام مخفی در تفکر ایرانی توجه می دهد. 15) کربن با هایدگر در همین جا تمایزی اساسی می یابد. چرا كه هایدگر بحث «گذر از متافیزیك» و این اواخر «گسست از متافیزیك»، یعنی رسیدن به نحوه ای از تفكر، غیر از شیوه تفكر متافیزیكی را مطرح می‌كند، این در حالی است که کربن خواهان حفظ متافیزیک و روح بخشیدن بدان است. کربن خواهان نیل به متافیزیكی است كه معنوی نیز باشد. به این اعتبار، فردید به هایدگر وفادارتر است. 16) این او {منظور مرحوم فردید است} و فقط او بود که زودتر از هر کس دیگری، حدود هفتاد سال پیش، توانست بصیرت های بنیادین هایدگر و کربن را، که تا روزگار کنونی نیز از سطح فرهنگ و تفکر رایج ما بسیار فاصله دارند، دریافته و آن را برای ما ایرانیان بومی و قابل فهم سازد. 17) به نظر من تفکر ابن عربی در فردید حضوری جدی دارد، به خصوص آن دسته از بصیرت‌های بنیادین ابن‌ عربی كه با تفکر هایدگر نیزــ یعنی مشخصاً با تفكر تاریخی هایدگر ــ سازگاری دارد. در واقع، زبان ابن عربی و زبان هایدگر دو نظام زبانی مختلف است، ولی بصیرت‌های بنیادینی كه در پسِ واژگان این دو نظام زبانی وجود دارند، مشترك است. هایدگر تاریخ را تاریخ وجود و تجلّی حوالت‌های گوناگون وجود می داند و ابن عربی تاریخ را تاریخ ظهور اسماء گوناگون الهی تلقی می کند. در واقع تعابیر آن دو متفاوت است، اما روح مطلب یكی است یعنی در هر دو متفکر، نوعی نگرش تاریخی وجود دارد و هر دو متفکر تاریخ را اومانیستی و بشرمحورانه تفسیر نمی کنند اما مشکل اینجاست که در جامعه ما غالب کسانی که وارد بحث های فلسفی می شوند همواره در سطح واژگان و اصطلاحات باقی مانده، کمتر می توانند به روح حقیقی کلمات رسوخ کنند. 18) هایدگر چه نوری می تواند بر آینده ما ایرانی‌ها بیفکند و ما در پرتو این نور چه آینده دیگری را می توانیم متصور شویم؟ برای پاسخ به این پرسش که تفکر هایدگر به چه کار ما می‌آید و در آینده ما چه نقشی می تواند ایفا کند، لازم است به چند نکته توجه داشته باشیم. اولاً، به همان دلایلی که ما ایرانیان به هایدگر رجوع کرده‌ایم، اندیشه های وی برای آینده ما نیز مهم است. به گمانم مسأله خیلی واضح است: جهان تغییر کرده و با شدت و حدت بیشتری باز هم در حال تغییر است و جهان سنتی ما فروریخته است. حال، مسأله این است که ما در جهان کنونی چه فهمی از خود داریم و با خود، با تاریخ و سنت خود و با این جهان آشفته چه کار می‌خواهیم بکنیم؟ گروهی نسبت به جهان کنونی خرسندند؛ یعنی جهان مدرن و فرهنگ و تمدن حاصل از آن را با همه لوازم و پیامدهایش می پذیرند. این گروه، یعنی همان مدرنیست‌ها، البته در بیانی بسیار کلی، نسبت به جهان کنونی خرسند بوده، جهان حاضر را بهترین جهان ممکن تلقی می کنند و معتقدند که این وضعیت اوج پیشرفت و تکامل تاریخ بشری است. از نظر آنان بشر دوره جدید به آزادی، رهایی، علم، تکنولوژی و رفاه رسیده است. از نظر آنان تنها دیوانگان یا احمق ها هستند که درنمی یابند که دوره جدید از هر جهت از جهان گذشتگان بهتر است. در مقابل، گروهی دیگر هستند که نسبت به این جهان ناخرسندند و معتقدند درست است که بشر در وجوه علمی و تکنولوژیک پیشرفت کرده، اما در وجوه دیگری با شکست های عظیمی مواجه شده است و بشر در دوره جدید از حقیقت اصلی خودش دور شده، به آزادی و رهایی‌ایی که عصر روشنگری وعده داده بود، نرسیده است. اگر کسی نسبت به جهان کنونی خرسند باشد، گذرش به تفکر هایدگر نمی‌افتد. همان گونه که بارها اشاره کرده ام، دلیل این که بسیاری، از جمله برخی از ما ایرانیان، مسیر تفکر هایدگر را دنبال می کنند این مسأله بوده است: در جهان مدرن کنونی، که عصر سیطره عقلانیت جدید علمی و تکنولوژیک و جهانی نیهیلیستیک و بی معناست، آیا می‌توانیم تفکر معنوی و پاره‌ای از ارزش‌های سنتی، باورها، و نحوه زندگی معنادارانه مان در عالم سنت را حفظ کنیم؟ این مسأله امری مربوط به گذشته نیست، مسأله کنونی و آینده ما نیز هست. هنوز هم این مسأله برای ما وجود دارد که چه فهمی از خودمان در جهان کنونی داریم و کدام شیوه زندگانی را می‌خواهیم یا می توانیم انتخاب کنیم؟ ثانیاً، در چند دهه اخیر تاریخ‌های قومی، بومی و محلی با سرعت و شدّت بسیار در حال اضمحلال اند. البته امر بومی و محلی هیچ گاه به نحو مطلق از بین نخواهد رفت، اما دیگر نمی توان آن را مستقل از روند و تاریخ جهانی مورد تأمل قرار داد. لذا وقتی از آینده ما ایرانیان سخن می گوییم باید توجه داشت که این آینده به هیچ وجه مستقل از آینده فرهنگ و تفکر جهانی نیست. لذا پاسخ این پرسش که «آینده ما با هایدگر چه نسبتی دارد؟» در گرو تأمل بر این پرسش است که «آینده تفکر جهانی با تفکر هایدگر چه نسبتی دارد؟». پاره‌ای از متفکران مثل دلوز و فوکو اعلام کرده‌اند که ما باید موضع و نسبت خود را با هایدگر تعیین کنیم. تفکر آینده بر اساس تعیین وضعیت و تعیین نسبت با تفکر هایدگر شکل می گیرد. ما باید یا با تفکر هایدگر همسو شویم یا از آن گذر کنیم، اما نمی‌توانیم آن را نادیده بگیریم. مسیر آینده تفکر ما چگونه خواهد بود؟ ما یا باید به تاریخ غرب و مسیر تفکری که در این تاریخ طی شده است بپیوندیم آن چنان که به نظر می‌آید داریم می‌پیوندیم و علیرغم عوامل منفی و بازدارنده ای که وجود دارد، به سرعت در عین نوعی بی‌تاریخی، در حال پیوستن به تاریخ غرب هستیم. مسیر دیگر، مقاومت در برابر سکولاریسم و نیهیلیسمی است که غرب را فرا گرفته است. برخی همچون بنیادگراها از موضعی ماقبل مدرن به جهان مدرن حمله می کنند. اما نقدهای هایدگر به مدرنیته نقدی مابعدمدرن است. لذا تعیین موضع نسبت به نقدهای ماقبل مدرن و بنیادگرایانه یا نقدهای مابعدمدرن و پدیدارشناسانه نسبت به غرب و مدرنیته اثری ژرف و سرنوشت ساز در تاریخ تفکر و آینده ما خواهد داشت. همچنین، در میان نقادی های گوناگون نسبت به مدرنیته و تمدن جدید غرب، برخی نقدها همچون نقدهای نیچه، مارکس، فروید و هایدگر نقدهایی رادیکال و بنیادین و برخی از نقادی ها همچون نقدهای فرانکفورتیان و مشخصاً هابرماس نقدهایی غیررادیکال هستند. شاید بشود گفت نقد هایدگر به مدرنیته و غرب، رادیکال‌ترین نقدی است که تاریخ غرب به خود دیده است. لذا، بی تردید، تعیین موضع نسبت به نقادی های رادیکال یا غیررادیکال نسبت به غرب، مدرنیته و پروژه روشنگری تأثیری قاطع و سرنوشت ساز در آینده تفکر و حیات اجتماعی ما خواهد داشت. به بیان ساده تر، آینده تفکر ما منوط به موضع گیری نسبت به نقدهای رادیکال متفکرانی چون هایدگر و نیچه به غرب و مدرنیته است. یعنی یا ما مسیر تفکر نهفته در این انتقادات رادیکال به غرب را می پذیریم یا آن که به نحوی حافظ نظم و فرهنگ حاکم بر جهان کنونی خواهیم بود. اما اگر ما نقادی‌های رادیکال هایدگر به غرب را بپذیریم، راه برون‌شد ما برای خروج از سیطره غرب کجاست؟ یا باید به گذشته بازگردیم؛ چنان که جریانهای مختلف سلفی گری و بنیادگرایی چون طالبانیسم یا بن لادنیسم ما را بدان دعوت میکنند؛ یا باید همچون هایدگر بپذیریم که مسیر حرکت زمان یک‌طرفه است و فقط به سوی آینده حرکت می‌کند و بازگشت به گذشته از اساس امکان‌پذیر نیست اما اگر نه از زمان اکنون خرسندیم و نمی‌توانیم با وضعیت کنونی کنار بیاییم و نه می‌توانیم به گذشته برگردیم، پس فقط می توانیم چشم انتظار ظهور افق و امکانات تازه ای از تفکر در آینده باشیم. اما آینده تفکر و تفکر آینده چگونه خواهد بود؟ آینده بی تردید در ارتباط با امکانات کنونی و گذشته ماست. اما ما چگونه باید به گذشته و اکنون خویش نظر کنیم؟ می توان نسبت به اکنون خشنود و خرسند بود اما تفکر نیچه و هایدگر چشم خودآگاهی ما را به نیهیلیسم عمیق و بنیادین تمدنی کنونی می گشایند اما به گذشته چگونه نظر کنیم؟ آیا می توانیم بر اساس ارزش ها و جهان بینی عصر روشنگری، گذشته را سراسر آکنده از جهل، نادانی و اندیشه های توهمی و اسطوره ای و جهانی یکسره سیاه و ظلمانی برشماریم؟ تفکر هایدگر مقولاتی را عرضه می کند که به ما کمک می کنند تا به فهم عمیقی هم از جهان بینی و ارزش های خودبنیادانه و نیهیلیستی عصر روشنگری نایل آییم و هم بصیرت ها و امکانات اصیلی را که در سنت های تاریخی ماقبل مدرن وجود دارند بهتر دریابیم، بی آنکه این تفکر ما را به بنیادگرایی و اسارت در گذشته دعوت کند. لذا تفکر هایدگر می تواند ما را هم در فهم سنت تاریخی و غیرمتافیزیکی خویش و هم در فهم نیهیلیسم و بی بنیادی جهان کنونی یاری دهد و هم امید و چشم انتظاری به امکانات تازه ای از هستی و حوالت تقدیر را در دل ما زنده نگاه دارد. او می کوشد تا به ما نشان دهد که در عصر حاکمیت عقلانیت علمی و تکنولوژیک، چگونه می‌توان از جهان و هستی تفسیری معنوی داشت؟ این سؤال، سؤال سهمگین و بسیار نفس‌گیری است. گرایشات سیاسی، تئولوژیک و ایدئولوژیک این پرسش و پاسخ بدان را بسیار ساده می‌کنند. اما تفکر هایدگر ما را از همه این گرایشات ساده اندیشانه رها کرده، به ساحت تفکری اصیل و حقیقی دعوت می کند. غالباً گفته می‌شود هایدگر واقعاً راه نشان نمی‌دهد و ما را در یک عدم تعین و در نوعی عدم شفافیت رها می‌کند البته هایدگر نشانه ها، افق و سمت و سویی را برای یافتن مسیری اصیل به ما نشان می دهد اما با این همه مسیر برون رفت از وضعیت کنونی و تفکر آینده کاملاً آشکار نیست. نباید چنین اندیشید که مسیر برون رفت از وضعیت کنونی و تفکر آینده برای هایدگر روشن نیست اما برای دیگران آشکار است. مسیر آینده برای هیچ کس آشکار نیست اما هایدگر، برخلاف بسیاری از مدعیان دروغین، نسبت به این ناآشکاری وقوف و خودآگاهی دارد. این درست مثل این می ماند که بکوشیم به این پرسش پاسخ دهیم که «تاریخ به کدامین سو می رود؟» یا «در آینده، تاریخ آبستن چه امکانات و چه حوادثی است؟». تنها احمقها و نادان ها هستند که می توانند به این پرسش ها با قطعیت و یقین پاسخ گویند. اما تمام تلاش هایدگر در این جهت است که نشان دهد بشر، بنیاد جهان نیست و تفکر، علم، زبان، منطق، هنر، تکنولوژی و نیز تاریخ اموری سوبژه محور نبوده و نیستند. تفکر هایدگر هرمنوتیک واقع بودگی و هرمنوتیک تناهی و محدودیت بشری است، لذا وی خواهان است تا نشان دهد این بشر نیست که امکانات آینده را تعیین می کند، هر چند که امکانات تاریخی از مسیر تفکر و حیات بشر تحقق می پذیرند. تاریخ را نمی توان به طور قطع پیش بینی کرد و همه فلسفه های خام قرن هجده و نوزده که خواهان سیطره بر تاریخ و پیش بینی آن بودند با شکست مواجه شدند. به هر تقدیر، هایدگر متفکری بزرگ و اصیل است لذا از وی نمی توان انتظار داشت همچون ابله ها و نادانان، خیلی صریح و قاطع و بسیار روشن و شفاف(!) مسیر آینده بشری را برای ما تعیین کند. پاسخ گفتن به پرسش از سرشت تفکر آینده و مسیر آینده تاریخ امری خطیر و سترگ است اما از آنجا که ما پرسش های عظیم و سترگ را بسیار ساده و سطحی می کنیم هیچ گاه به راه حل درست نیز نمی رسیم و همواره در پاسخ های غلط در جا می زنیم. هایدگر می کوشد ما را نسبت به محدودیت و تناهی بشر خودآگاه سازد. این خودآگاهی حاصل بصیرتی بسیار اصیل و بنیادین در خصوص نسبت انسان با جهان است و عظمت و اهمیت هایدگر در این است که وی به پرسش های عظیم پاسخ هایی قاطع، روشن و شفاف،یعنی پاسخ هایی ساده‌اندیشانه، کاهلانه و خرسندکننده ارائه نمی‌دهد و این همان چیزی است که بسیاری از افراد جامعه ما از جمله روشنفکران مان آن را نمی فهمند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هر دو قسمت مصاحبه را از روی متن اصلی که آدرس داده بودید  مطالعه کردم. تا حدّ زیادی آقای دکتر عبدالکریمی انصاف را نسبت به دکتر فردید رعایت کرده بودند و حتی به نظر بنده نگاه‌شان در این مصاحبه بهتر از نگاهی بود که در کتاب‌شان نسبت به فردید داشتند. عمده یک مشکل است که ایشان حدس می‌زنند دکتر فردید تحت تأثیر کربن و از چشم‌اندازِ کربن به هایدگر می‌نگرند. و تنها دلیل‌شان این است که چون فردید با متون فرانسوی آشنا بوده است و کربن هم با زبان فرانسه، هایدگر را شرح داده، پس باید از چشم‌اندازِ هایدگر به فردید نگاه کرده باشد. کربنی که در کنار نگاه هایدگریش گرایش به حکمت خسروانی‌یونانی دارد. و چون مبنایی برای این حدس خود نمی‌شناسند در مقابل نقد فردید به کربن، متوسل به یک امر روانشناسه شده‌اند که ابداً در شأن یک انسان حکیم این‌طور سخن‌گفتن نیست. نکته‌ی دوم؛ آقای عبدالکریمی به جهت ضعف اطلاعات‌شان از عمق عرفان شیعی و روح ولایی‌مهدویِ آن‌که سید حید آملی به صحنه آورده است، نگاهِ فردید به مهدویت شیعه را حاصل نگاه کربن می‌دانند. بنده هم معتقدم تفاوت بین نگاه کربن و هایدگر است ولی نمی‌دانم چرا آقای عبدالکریمی عنایت ندارند که فردید نکاتی از هایدگر را به ما گزارش می‌کنند که در نگاه کربن نسبت به هایدگر نیست. عجیب است که می‌فرمایند نمی‌توان در نگاه فردید یک بصیرت بنیادی جدا از آن‌که کربن از هایدگر گزارش کرده، پیدا کرد. و این باز به همان جهت است که آقای عبدالکریمی در مقایسه با فهم شرح الأسمایی که فردید از روحِ عرفان  اسلامی یافته است، به‌شدت بیگانه‌اند. در نهایت بنده رویهم‌رفته در این مصاحبه سلامت‌هایی دیدم که در بعضی از نوشته‌ها و سخنان آقای عبدالکریمی به این خوبی به چشم نمی‌خورد و این را طبیعی می‌دانم که تحصیل‌کردگان دانشگاهیِ ما که مثل فردید و یا مثل دکتر داوری به طور جدّی با آموزه‌های حوزوی و فرهنگی که در آن وادی جاری است، بیگانه‌اند، بیشتر از این نتوانند از مایه‌های سنت ما آگاه نباشند. چقدر پسندیده بود سخن دکتر عبدالکریمی آن‌جایی که می‌گوید: «با همه‌ی متفکران از جمله با فردید باید اندکی مهرورزانه برخورد کرد و باید با ادبیات آنان مأنوس شد». و نمی‌دانم چرا نتوانسته است آن‌طور که باید و شاید جایگاه امثال مرحوم عباس معارف و مرحوم مددپور و شهید آوینی را در نسبت بین فردید و هایدگر و انقلاب اسلامی درک کند. گویا اگر کسی بخواهد این نسبت را برقرار کند از نظر امثال آقای عبدالکریمی از حیطه‌ی تفکر و توجه بیرون است و این یک بیماری مزمن تاریخی روشنفکریِ پنهان ما است و مقصر آقای عبدالکریمی نیست! موفق باشید

12896
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز کسی که می گوید این تکنولوژی لطف به بشر بوده است باید از تکنولوژی استفاده کنیم تا این جمعیت روز به روز رشد کند و اینکه الان ما در طی 30 سال جمعیتمان دو برابر 1000 سال قبلش شده است و باعث افزایش مسلمانان و قدرت اسلام شده است از لطف همین مدرنیته و تکنولوژی بوده، چه جوابی به این نگاه نسبت به غرب می توان داد؟ با تشکر در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای نگاه درست به تکنولوژی باید عمیقاً به خواستگاه فرهنگی و تاریخی آن نظر کرد تا روح آن شناخته شود. عرایضی در کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» در این رابطه که هر تکنولوژی روح و فرهنگ خاص خود دارد؛ شده است و لذا نباید به صورت مقطعی به موضوع نگاه کرد. مگر با همین تکنوژی نبود که در جنگ جهانی اول و دوم فقط در اروپا بیش از 50 میلیون انسان کشته شد. آن‌چه مدّ نظر اسلام است تکنیکی است که به جای تقابل با طبیعت و غلبه‌ی خشونت، تعامل با طبیعت و غلبه‌ی رفاقت در صحنه باشد. موفق باشید

12664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: لطفا سیر پیشنهادی استاد طاهر زاده برای کتب شهید مطهری را در دسترس قرار بدهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حال حاضر سیری مشخص نشده است. موفق باشید

نمایش چاپی