باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دقت فرمایید همهی آن جملات در جای خود با مبنای خاصی گفته میشود از آن جمله، مشهور است که پدرِ عبیداللّه یعنی زیادبن ابی، مجهولالوالد بوده به همین جهت میگویند زیاد پسر پدرش، و به عبیداللّه که مشهور است فرزند زیاد است، میگویند ابن مرجانه. زیرا مشهور بوده است که مرجانه با مرد دیگری عبیداللّه را باردار شده است و این مسائل در جامعهی آن روز مشهور بوده. از طرفی در روایت از رسول خدا«صلیاللّهعلیهوآله» هست که هرکس دشمن اهلالبیت باشد – عنایت داشته باشید نشناختن اهلالبیت مطرح نیست - طیبِ مولود ندارد. یعنی در بستر پاکی متولد نشده است و از آن جهت که لشکر عمرسعد امام را میشناختند و امام نیز، خود را معرفی کردهاند، بر این مبنا است که عباراتی مانند زنازاده برای این نوع افراد بهکار میبردند تا فرهنگِ دینی مدّ نظر اسلام را نیز متذکر شوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید قرآن میفرماید: «وَ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (23)/بقره). در آیهی فوق موضوعِ «مِنْ دُونِ اللَّهِ» را به میان آورده است یعنی بدون کمکگرفتن از خدا و فرهنگی که حضرت حق ایجاد کرده است. در حالیکه اولاً: ادبیاتی که حضرت علی«علیهالسلام» در نهجالبلاغه بهکار میبرند به کمک همان فرهنگ قرآنی است و خودشان چنین ادعایی ندارند که کلماتشان رقیب قرآن است. ثانیاً: از نظر اهل ادب اگر تمام نهجالبلاغه را جمع کنیم از جهت جامعبودن در حدّ سورهی «قل یا ایهاالکافرون» حرف ندارد. به همین جهت اهل فن در وصف نهجالبلاغه میگویند: «کلامی است مافوق کلام بشر و مادون کلام خدا». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «نقیضین» مربوط به مفاهیمی است که پایِ عدم و وجود در میان باشد. لذا نه میتوان گفت هم هستِ این لیوان در میان باشد و هم نیستِ آن. همچنان که نمیتوان گفت نه نیستِ آن در میان باشد و نه هستِ آن؛ که به دومی، رفعِ نقیضین میگویند. – چون این موارد مربوط به علم منطق است و از موضوعاتی است که هرکس باید با رجوع به آن علوم، بیاموزد سعی کنید بنده را مشغول چنین مواردی ننمایید- 2- آیهی مربوطه در مدح رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» و در مورد خُلق و خویِ آن حضرت است و ربطی به خَلق و مخلوقات ندارد! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و این معنای خاص دارد و باز تنها منحصر به آن حضرت نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این معنا است که در آن شرایط، حجابی بین انسان و خدا نیست و انسان به خودْ نظر ندارد، البته بر اساس روایات دیگر، این حالت منحصر به عاشورا و کربلا نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت.....» تحت عنوان «هندسهی فکری» شده است. تصور بنده آن است که اگر پنج ضلع هندسهی فکری که در جلسهی 16 کتاب مطرح شده است، دنبال شود؛ بشود فقرِ تفکری که جامعه از آن رنج میبرد جبران شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شاید احساس کردهاند موضوع رشد علمی کمی کند شده است 2- ما برای نشاندادنِ عظمت انقلاب اسلامی که بیرون از پازل نظام استکباری میتواند خود را اداره کند، نیاز به ارتقاء علمی داریم و همین منجر میشود تا مردم امیدوار باشند که حضرت ولیّ عصر«ارواحنا فداه» در فرهنگ و فکری جدای از فرهنگ استکباری عالَم را ادراه میکنند 3- در راستای همان امر 1 و 2 است که ما نیز باید رهنمودهای مقام معظم رهبری را دنبال کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نکتهی خوبی است 2- عموماً همینطور است ولی شواهدی که حاکی از تواضع و بندگی است نیز نیاز است زیرا شیطان هرگز تواضع و بندگی را به کسی القاء نمیکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره وقتی با خدایی روبهرو هستیم که کریمانه با کوتاهیها و غفلتهای ما برخورد میکند، نمیتوان گفت با گناهان بندگانش در این دنیا سرنوشت آنها را به هم بزند. او مصالح ما را بهتر از ما می داند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و در همین رابطه است که ما معتقدیم انسانِ کامل، واسطهی فیضاند و در مخلوقیت در مرتبهی عالی و اتمّ میباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: طلبه باید سلوک طلبگی خود را اصیل بداند و از آن جهت اگر خودآگاهیِ تاریخی داشته باشد برکاتی در مسیر طلبگی برای او حاصل میشود که غیر قابل توصیف است. و برخورد رهبری عزیز با پیشنهاد دادن دکترای افتخاری، حاملِ این پیام است که در مسیر طلبگی چه احوالات متعالی برای انسان پیش میاید که هرگز در زیر سایهی این نوع مدارک دانشگاهی پیدا نمیشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از توصیههای شما. سعی بر آن است که بر آنها تأمل شود ولی عنایت داشته باشید که بنای بنده آن است که ادبیات مقالهای و به اصطلاح نظم ریاضی که با علم حصولی همراه است را پشت سر بگذارم به همان معنایی که ارسطو در رابطه با قضایای حضوری میگوید: «قضایا قیاساتها معها» که البته در مقدمهی کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» دلیل آن را عرض کرده ام و در همین رابطه واژهی نسبت را با ادبیاتی که تذکر وجودی باشد به کار میبرم. به اصطلاح گفته میشود با مفاهیم علم حصولی نمیتوان عقل تاریخی را به جامعه برگرداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حال با توجه به همهی این حرفها؛ بیایید موضوع را از زاویهی دیگری بنگریم، یعنی از زاویهی وجودی و تکوینی و با نظر به اینکه «امکان» ذاتیِ انسان است و این امکانِ ذاتی است که طلبِ وجود میکند و در ذات خود، وجوهِ مختلفی دارد که با اختیار و انتخاب ذاتیِ خود، میتواند هر وجهی را برای خود انتخاب کند و پیامبران یعنی رسولانِ حضرت خالق در این حدّ متذکر او هستند که متوجه باشد در إزای انتخابهایی که کرده است، خودِ او را به او میدهند. و به تعبیر قرآن: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ» قیامت چیزی نیست جز صحنهای که هرکس آنچه را خود، انتخاب کرده است به او میدهند. حال! خدایی که هزار برابر از مادر به ما نزدیکتر است، با آوردنِ پیامبرانش چنین قاعدهی تکوینی را به ما تذکر نداده است؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن دو نکتهای که از حضرت امام نقل کردید آن دو روایت متذکر آن است که انسانها به امید توبه، نسبت به ارتکاب گناه سهلانگاری نکنند. ولی اگر واقعاً به گناهی که انجام دادهاند پشت نمایند، نهتنها «انّ الحسنات یذهبن السیئات» برایشان محقق میشود بلکه قاعدهی «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا» برای او جاری میشود. عرایضی جدای از آنچه قبلاً عرض شده ندارم. موفق باشید
