بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9154
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار و قبولی طاعات و عبادات: سئوال من در خصوص خطبه یک نهج البلاغه امیر المونین (ع) هست آنجا که اشاره می کنند به «وَ یُثیرُوا لَهُمْ دَفائِنَ العُقُولِ» اولاً: این عبارت بطور مشخص اشاره به چه چیز دارد؟ ثانیاً: این اثاره چگونه صورت می گیرد؟ و اگر جهت تحقیق بیشتر منابعی معرفی کنید ممنون می باشم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» در توصیف نقش انبیاء در تاریخ می‌فرمایند: انبیاء عقل‌های دفن‌شده‌ی بشری را برمی‌انگیزانند، به آن صورت که انسان‌ها را متوجه حقایق قدسی می‌نمایند و از پیرایه‌ها و خرافاتی که اطراف خود تنیده‌اند آزاد می‌گردانند. منابعی در این مورد در نظرم نیست. موفق باشید
8390

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
اقای شریعتمداری فرمودند دعوای هاشمی واحمدی نژاد جنگ زرگری است نظرشما درمورد این صحبت چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نفهمیدم منظورشان چیست؛ فکر نمی‌کنم بتوان به این نتیجه رسید که این دو در اصول یکی هستند. موفق باشید
7282
متن پرسش
با سلام منظور از حدیثی که فرموده حضرت رسول(ص) 2 بار جبرئیل را به صورت اصلیش دیدند چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورتی بالاتر از آن‌که آن ملک مقرب نزول کند بلکه در مقام اصلی‌اش رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با آن مقام روبه‌رو شده‌اند. موفق باشید
7240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام ، ببخشید استاد نظرتون راجع به همایش بزرگداشت صدرا که خرداد 93 بناست با عنوان "فلسفه و صلح جهانی" انجام بشه چیست ؟ من چون سیاسی به همه چیز نگاه می کنم، گفتم نظر شما رو بپرسم؟ http://www.mullasadra.org/new_site/persian/Site News/Latest/Farakhan93.htm
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سایت مذکور باز نشد ولی در هر صورت آن‌چنان حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا گسترده است که می‌توان گوهرهای گران‌سنگی از جمله "فلسفه و صلح جهانی" را در آن به نمایش گذاشت. موفق باشید
6684
متن پرسش
با سلام گویا نظر علامه طباطبایی این است که همین بدن دنیوی با حرکت جوهری تبدیل به بدن مثالی می شود ولی حضرت امام خمینی این نظر را صحیح نمی دانند. قضیه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تفاوتی در نظر این بزرگان ندیدم شاید تعبیرات چنین باشد. همه متوجه‌اند که باید بدن برزخی و قیامتی از طریق اراده‌های ما ایجاد شود. موفق باشید
5696
متن پرسش
سلام.استاد در مورد پوشیه بانوان جه نظری دارید؟در جایی که انسان انگشت نما می شود استفاده کند یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: شاید نیاز نباشد. موفق باشید
3368
متن پرسش
سلام علیکم آیا همانگونه که یک میز،یک واحد اعتباری متشکل از اجزا است،می توان مثلا یک میوه خاص که مصداق یک ماهیت است را هم یک واحد اعتباری متشکل از تعدادی عناصر دانست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از این جهت که شما می‌فرمایید آری، ولی عنایت داشته باشید میز هیچ واقعیت خارجی ندارد بلکه چوب و تخته‌اش به یک اعتبار در خارج هست. موفق باشید
2614

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی حدود 5 سال است که ازدواج کردم اما خانمم سرد مزاج می باشد و به همین خاطر وظایف زناشویی خود را بطور کامل انجام نمیدهد . خواهشمندم راهنمایی ام کنید زیرا با توجه به وضعیت حجاب در جامعه دچار گناه می شوم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این موارد خوب است که به مشاور رجوع فرمایید. موفق باشید
2218

اعجاز قرانبازدید:

متن پرسش
چند دلیل محکم و خارج از ادیان بیاورید که نشان دهد قران کلام خداست؟ زیرا که تمام وحیات و فرشتگان نزد قاره های دیگر مثل آمریکا و استرالیا نبوده است و از 1400 سال پیش اثری از خدا و فرشتگتن آنچنان که قبل بوده است نیست و در طول تاریخ اسلام هیچگاه کشور ها را در صلح و یکدلی ندیده ایم البته این در مورد تنها دین اسلام نیست و در تمام ادیان این دیده می شود . این چه رسالتی است که آن را سرانجام خوبی نبوده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرآن میفرماید: «وَ اِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه» اگر در معجزهبودن آنچه بر بندهی ما نازل شده شک دارید، سورهای به مانند آن بیاورید. مبنای برهان این است که یا بهواقع او پیامبر است و این آیات از طرف خدا بر او نازل شده، و یا پیامبر نیست و با استعدادهای بشریاش این آیات را تنظیم کرده. در حالت دوم از آن جهت که بشر است این آیات را آورده، پس شما هم که بشر هستید، مسلم اگر همهی شما جمع شوید میتوانید یک سوره مثل سورههای این قرآن بیاورید و اگر نمیتوانید، معلوم میشود که او از جنبهی بشریاش به چنین توانایی نرسیده، پس پیامبر خدا است. در رابطه با معجزه بودن قرآن نمونه هایی در ذیل؛ مورد اشاره قرار میگیرد: 1 - از نظر فصاحت و بلاغت: قرآن از نظر هندسهی کلمات و نظم خاصی که کلمات دارند، نه سابقه دارد و نه لاحقه، به طوریکه نه تا آن زمان بشریت با این ترکیب و نظم سخن گفته و نه بعد از آن انسانها توانستند از آن تقلید کنند و با آن نظم و هندسه سخن بگویند. قرآن دارای آهنگی خاصی است که در عین دارا بودن مفاهیم معنوی، بدون تکلف و تصنع، عالیترین معانی را در عالی‌ترین قالب‌های لفظی اظهار میکند به طوریکه معلوم نیست الفاظ تابع معانیاند است و یا معانی تابع الفاظ. قرآن در زمانی به صحنه آمـد و مبـارز طلبیـد که اوج تکامـل فصاحت عرب بود . از آن عجیبتر بعد از آمدن قرآن نیز سخن رسول خدا و حضرت علی در عین فصاحت زیادی که دارد، اصلاً شکل و هندسهی قرآن را ندارد. و این مبارزه طلبی هنوز هم به قوت خود باقی است، مضافاً اینکه تا حال کسی نیامده بگوید؛ قبل از قرآن چنین کلماتی به این شکل در فلان کتاب بوده است، همچنانکه کسی نیامده بگوید؛ من مثل آن را آوردهام و اتفاقاً هرچقدر انسان فصیحتر باشد بیشتر متوجه میشود که فصاحت قرآن از نوع فصاحت بشر نیست. همچنانکه جادوگران متوجه شدند کار حضرتموسی از نوع سحر نیست. 2- از نظر عُلوّ معنی و محتوی: بیگمان مطمئنترین راه برای شناخت حقیقت قرآن، رجوع به متن قرآن و تأمل در توصیفها و تعبیرهای آن در بارهی خود میباشد، توصیفهایی از قبیل «هُدیً للنّاس»، «هُدیً للمتّقین»، «تبیاناً لکلّ شَیئ»، «حکیم» و «فرقان» که همه حکایت از آن دارد که وقتی میفرماید: اگر میتوانید مثل آن را بیاورید، یعنی آن چیز مثل قرآن از حیث هدایتگری و آوردن معارف هدایتگر و از حیث مطالب حکمتآمیز، همسنگ دانشهای قرآن باشد و از این زاویه بشر را به آوردن چنین اندیشه‌هایی در حد قرآن دعوت میکند. جامعیت و کمال قرآن بدین معنی است که قرآن مجید تمامی مواد و مصالح علمی جهت رسیدن انسان به سعادت فردی و اجتماعی را دارا است و با معارف خود رابطهی انسان با «خدا»، «خود»، «انسانهای دیگر» و با «جهان» را تبیین میکند و همهی این معارف دارای سطوح و لایههای متکثر هستند و در آن برای هرموضوعی بطنها وجود دارد. در پایینترین سطح با مردم عادی صحبت میکند و هرچه مخاطب خود را دقیق بیابد، بطنی از بطون خود را برای او میگشاید و آوردن سورههایی با این حدّ از علوّ در معانی به هیچوجه در حدّ بشر نیست. انسانی که قرآن طرح میکند در وسعتی قبل از تولد تا بعد از مرگ دارد و دستورات قرآن همهی ابعاد این انسان را با همهی دقایق روحیاش فرا گرفته، در حالی که انسان معرفی شده از راه حس و اندیشهی بشری در میان دو پرانتز (تولد) تا (مرگ) قرار دارد. در قرآن همهی اصولِ معارف قرآن از توحید استنتاج شده و سپس گسترش یافته و به صورت اخلاق و عقاید و احکام در آمده به این معنی که هر حکمِ فرعیِ آن اگر تحلیل شود به «توحید» باز میگردد و توحید نیز اگر تفریع و باز شود، همان احکام و مقررات فرعی را تشکیل می دهد. میفرماید: «کِتابٌ اُحْکِمَتْ ایاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبیر» قرآن کتابی است با آیات محکم که سپس به صورت تفصیل درآمده، یعنی این کتاب با آیات متعدد دارای غرض واحدی است که وقتی به تفصیل در آید، در یک مورد به صورت «اصول دین» و در مورد دیگر به صورت موضوعات «اخلاقی» در میآید و در جای خود به صورت احکام شرعی ظاهر میشود، به این معنی که هرچه نزول کند و از اصل به فرع برسد از آن غرض اصلی خارج نمیشود و از مسیر توحیدیِ خود عدول نمیکند. به عنوان مثال: توحید خدا در مقام اعتقاد عبارت است از اثبات اسماء حسنی و «صفات علیایِ» الهی و در مقام اخلاق عبارت است از دارا شدن اخلاق کریمه مثل رضا، شجاعت،... و دوری از رذایل و همان توحید در مقام اعمال عبارت است از به جاآوردن اعمال شایسته و پرهیز از محرمات و رعایت حلال و حرام. همهی اینها به توحید برمیگردد و انسان را به توحید میرساند زیرا آیات قرآن یک جهت وحدت دارند و یک جهت کثرت، از جهت صدور از طرف خدا به سوی بشر، سیری از وحدت به سوی کثرت را دارا میباشند ولی از جهت سیر از طرف انسان به سوی خدا، سیر از کثرت به وحدت را دارا هستند. قرآن کتاب انسان شناسی است، اما آنگونه که خدا انسان را آفریده و در همان راستا انسان را تفسیر میکند تا انسان از خود بیگانه نشود، به طوریکه در تمام فرهنگ بشر– و نه در فرهنگ انبیاء – انسان در حدّ سورهی والعصر مطرح نیست، و اندیشهی بشر نسبت به انسان به اندازهی تبیینی که یک سورهی کوچک قرآن در مورد انسان دارد گسترش ندارد. قرآن پیوند با خدا را در همه‌ی شئون زندگی جریان می دهد و انسان را در حد یک باور تئوریک متوقف نمی کند، بلکه خدای حاضر و محبوب را معرفی مینماید که می‌توان به او نزدیک شد و با او انس گرفت. مرز ایمان و شرک در آن است که انسانِ موحد توانسته است حقیقت وَحدانی عالم را در هر مخلوقی بیابد و انسان مشرک پدیدههای عالم را مستقل از حقیقت وحدانی مینگرد. 3- اعجاز قرآن از جهت نبودن اختلاف در آن: قرآن در طول 23 سال بر پیامبر خدا نازل شد، آن هم در شرایط اجتماعی و روحی متفاوتی که برای رسول خدا پیش می‌آمد، بدون آن که رسول خدا پیشنویسی داشته باشد و یا پس از نزول آن به و حکّ و اصلاح آن بپردازند با این همه هیچگونه تناقض و اختلافی در میان مطالب آن نیست، هرگز کسی ندید که مثلاً پیامبر یادداشتی داشته باشند و مطابق آن یادداشت آیات را قرائت کنند و یا طوری آیات را بخوانند که بعداً معلوم شود یک کلمه را اشتباه گفته‌اند و بخواهند آن را تصحیح کنند، آن هم آیاتی که قبلاً هیچکس چنین کلماتی در هیچ کتابی نگفته بود و بعداً هم کسی نیامد بگوید شبیه آن کلمات در کتابهای رومیها و یا ایرانیهای متمدن آن زمان دیده شده. قرآن طوری است که آیهای مفسر آیهای دیگر و مجموعهی آن شاهد بر مجموع آن است و در عین تنوع - حتی در یک موضوع – وحدت نگاه کاملاً درآن حاکم است. مثلاً در مورد عبادت و یا تقوا هزاران نکته‌ی متنوع دارد ولی همه با یک بینش و یک جهت و یک نگاه. خودِ قرآن میفرماید: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً» آیا این منکران قرآن در قرآن تدبّر و تفکر نمیکنند تا متوجه شوند اگر از طرف غیرخداوند صادر شده بود، حتماً در آن اختلاف و تضاد مییافتند زیرا: اولاً : فکر انسان دستخوش تحول و تکامل است ، و در آخر عمر عموماً اشتباهات اول را ندارد. ثانیاً: افکار انسان در طول زندگی تحت تأثیر حالات متفاوت روحیاش قرار دارد و سخنانش هماهنگ آن حالات، متفاوت و بعضاً متضاد خواهد بود. ثالثاً: کسی که کارش بر دروغ باشد در طول عمر حتماً به تناقض و اختلاف میافتد، در حالیکه هیچکدام از موارد بالا در قرآن نیست و یگانگی و وحدت کاملی بر آن حاکم است. 4- اعجاز قرآن از نظر جاذبه: قرآن در معرفی معنی حیات و آزادشدن از اسارت نفس و خرافات آنچنان سخن میراند که انسان به هیچوجه آن را از جان خود جدا نمیبیند و بهخوبی جذب آن میشود. قرآن انسان را بر عقدههای درونیاش پیروز میکند، مرگ را برایش معنی مینماید، او را دعوت به تدبر در آیاتش میکند، میگوید: «اَفَلا یَتَدَبَّروُنَ الْقُرانَ اَمْ عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها» آیا تدبّر در قرآن نمیکنند و یا بر قلبهاشان قفل زده شده است که حقایق آن را نمیفهمند؟ به همین جهت عقل انسان در حین تدبّر در قرآن از عمق جان، حقانیت آن را تصدیق می کند و خودِ قرآن شرط تشخیص حقانیت خود را تدبّر در خودش قرار داده است. آیا تا حال دیدهشده کسی در قرآن تدبّرِ لازم را کرده باشد و برای او در حقانیت آن ذرهای شک باقی بماند؟ و یا بیشتر کسانی گرفتار شک نسبت به قرآن هستند که از دور و بدون تدبّر در آن نظر میدهند؟ 5 - اعجاز قرآن از نظر اخبار غیبی: آن واقعه‌هایی که در حین نزول قرآن با فکر بشری درستی و نادرستی آن معلوم نبود در قرآن مطرح شده به طوریکه بشر پس از سالها به درستی آن پیبرده است مثل: پیشبینی غلبه‌ی روم بر ایران در شرایطی که در آن زمان چنین غلبهای به ذهنها هم خطور نمیکرد. حفریات باستانشناسان، که پس از سال‌ها داستان حضرت یوسف و طوفان حضرت نوح و قوم سبأ را تأیید کرد. و یا اینکه قرآن برای فلک، مدار قائل است، برعکسِ پیشینیان که فلک را جسم مدوری می دانستند که ستارگان در آن میخکوب شدهاند ولی بعدها معلوم شد که ستاره‌ها دارای مدار هستند و در مدار خود در گردش‌اند. 6- اعجاز قرآن از نظر وسعت معارف و پهناوری مطلب: از طریق کسی که برتری فوق العاده‌ای از نظر اطلاعات نسبت به دیگران نداشت و در محیطی آنچنان محدود زندگی می‌کرد که مثال زدنی است و از آن طرف ثلث آخر عمرش تماماً مشغول جنگ با دشمنان دین بود، چنین قرآنی با این وسعتِ علمی و دقت روحی مطرح شود حکایت از آن دارد که از طرف خدای حکیم و علیم بر او نازل شده. دکتر واگلیری میگوید: «کتاب آسمانی اسلام نمونهای از اعجاز است... قرآن کتابی است که نمیتوان از آن تقلید کرد... چطور ممکن است این کتابِ اعجاز آمیز کار محمد باشد؟ در صورتی که او یک نفر عرب درس ناخوانده بوده است... ما در این کتاب مخزنها و ذخایری از دانش میبینیم که مافوق استعداد و ظرفیت با هوشترین اشخاص و بزرگترین فیلسوفان و قویترین رجال سیاست است».موفق باشید.
1343

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وخدا قوت .ملاک اسراف چیست؟مثلا کسی که سر زانوهای لباسش سفید شده باشد ولی از طرفی این لباس را تازه گرفته آیا اگر دیگر از این لباس استفاده نکنداسراف است؟ واینکه ملاک شان خانم های طلبه در لباس پوشیدن ومهمانی دادنها چیه ؟لطفا یک ملاکهای روشنی بیان کنید که واقعا تو بعضی موارد میمونم که آیا اسرافه یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در امور شخصی هر وسیله‌ای را که می‌توان از آن استفاده کرد نباید بی‌دلیل رها کرد، در مورد لباس در امور اجتماعی موضوع عزّت هم مطرح است. اگر لباس، عزّت مؤمن را از بین می‌برد و می‌تواند لباس بهتری تهیه کند باید لباس بهتر را تهیه کند همان‌طور که اگر لباسی تهیه کند که موجب فخر ‌شود باید شدیداً از آن اجتناب نماید. در هرحال بعضی از این موارد به عرف بستگی دارد ممکن است یک لباس برای کسی یا در شهری فخر محسوب شود و در جایی دیگر فخر به حساب نیاید. موفق باشید
1334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد گرامی. از خداوند متعال میخواهم روز به روز بر توفیقات شما بیفزاید. دعا میکنم این گامهایی را که درجهت پاسخگویی به مشکلات و سوالات مردم برمیدارید ذخیره قبر و قیامت شما قرار دهد. استاد گرامی بعضی افرد معتقدندخدا "کسی" نیست بلکه " چیزی" است. این کلام یعنی چه؟ خدا کسی است یا چیزی. لطفا توضیح جامع دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در توحید نباید گرفتار الفاظ شد؛‌به ما فرموده‌اند: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» هر کس خودش را شناخت مسلّم پروردگار خود را می‌شناسد. شما در خود شناسی متوجه می‌شوید که یک «من» دارید و یک «تن» و حقیقت شما همان «من» شما است و من شما یک حقیقت معنوی و غیر مادی است که در سراسر بدن شما حاضر است. خداوند این‌گونه در عالم حضور دارد. موفق باشید
840

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید تاسوعا عاشورا به کربلا سفر کردم و کلا یک هفته ای را در عراق بودیم و خدمت امامان بزرگوار قبل از رفتن فقط از خدا معرفت زیارت را می خواستم و هر کس هم بهم التماس دعا می گفت من هم ازش می خواستم که برای کسب معرفت زیارت برایم دعا کند در آنجا هم به غیر از حاجات معنوی و تغییر و تحولات قبلی و روحی اصلا هیچ چیز دنیایی ازشان نخواستم کلاً این سفرم نسبت به سفرهای دیگرم یه طور دیگه بود حالت خفگی داشتم و گاهی به شدت گریه می کردم و گاهی هم از خفگی انگار داشتم می مردم حال از آن روزی که برگشتم حالم خیلی خراب تر شده از لحاظ روحی دل ماندن ندارم هر کاری می کنم دلم آنجاست انگار دنیا برایم تنگ شده به خودشان متوسل می شوم سر قبر آقای قاضی هم رفتیم از ایشان می خواهم و استمداد می طلبم نمی دانم با این بی قراریم چه کنم از دنیا هیچ چیز نمی خواهم هیچ چیز فقط بگویید چه کنم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: به وظایف عادی زندگی خود مشغول شوید و قصد کنید سال بعد دوباره مشرف شوید، صبر بر دوری شما را می‌پروراند. موفق باشید
22964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب استاد: یک سوال داشتم در مورد بزرگان دین در احوالات نجفی قوچانی در کتاب سیاحت شرق خواندم که بسیار چپق می کشیده و یا از بزرگان معاصر شنیدم که سیگار می کشیدند این که با دین منافات داره که ضرر زدن به بدن گناه است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این آقایان قبول نداشتند که چنین ضرری برای بدن‌شان پیش می‌آمده. از طرفی ظاهراً جسم‌ها فرق می‌کند. آیت اللّه بهاءالدینی فرموده بودند به خدا عرض کردم یا میل به سیگار را از من بگیر و یا ضرر آن را از من بردار، و خداوند ضرر آن را از من برداشت. موفق باشید

18487
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد با توجه به جملات زیر از حضرت آقا، آیا ایشان خواسته اند وظیفه ی طلبه ها را نسبت به مدارک دانشگاهی روشن کنند یا اینکه صرفا این جملات مخصوص خودشان است و ربطی به سایر طلاب ندارد؟ یعنی الان امتحان دادن در دانشگاهها و گرفتن مدارک دکتری و .. که در بین طلاب مرسوم شده است با توجه به این صحبت رهبری حکم خاصی پیدا می کند؟ رهبر انقلاب اسلامی در یکی از دیدارها با مسئولان وزارت علوم در پاسخ به پیشنهاد اعطای دکتری افتخاری به ایشان گفتند: «مسئله‌ی دکتری افتخاری؛ خوب، البته این یک افتخار است که این دانشگاه این اظهار محبت را به ما بکند؛ لیکن من اهل دکتری نیستم؛ همان طلبگی ما کافی است. KHAMENEI.IR: اگر بتوانیم به میثاق طلبگی متعهد و پایبند بمانیم - که قولاً و فعلاً این میثاق را از دوران نوجوانی و جوانی با خدای متعال بستیم - اگر خداوند کمک کند و ما بتوانیم این میثاق را حفظ کنیم و در همین عالم طلبگی پیش برویم، من این را ترجیح می دهم. شما لطف کردید و این برای ما هم مایه‌ی مباهات است، لیکن من پیشنهاد شما را قبول نمی کنم.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طلبه باید سلوک طلبگی خود را اصیل بداند و از آن جهت اگر خودآگاهیِ تاریخی داشته باشد برکاتی در مسیر طلبگی برای او حاصل می‌شود که غیر قابل توصیف است. و برخورد رهبری عزیز با پیشنهاد دادن دکترای افتخاری، حاملِ این پیام است که در مسیر طلبگی چه احوالات متعالی برای انسان پیش می‌اید که هرگز در زیر سایه‌ی این نوع مدارک دانشگاهی پیدا نمی‌شود. موفق باشید  

17550
متن پرسش
با سلام و عرض تسلیت ایام شهادت شهدای کربلا: استاد عزیز لطف بفرمایید در مورد عباراتی مانند زنازاده، مادرت به عزایت بنشیند، لعین، لئیم و دیگر عباراتی که در برخی متون از زبان ایمه در رابطه با مخاطبانشان وجود دارد توضیحی بفرمایید. آیا متونی که حاوی این مطالب است جعلی است؟ یا این که این موارد ناسزا محسوب نمی شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دقت فرمایید همه‌ی آن جملات در جای خود با مبنای خاصی گفته می‌شود از آن جمله، مشهور است که پدرِ عبیداللّه یعنی زیادبن ابی، مجهول‌الوالد بوده به همین جهت می‌گویند زیاد پسر پدرش، و به عبیداللّه که مشهور است فرزند زیاد است، می‌گویند ابن مرجانه. زیرا مشهور بوده است که مرجانه با مرد دیگری عبیداللّه را باردار شده است و این مسائل در جامعه‌ی آن روز مشهور بوده. از طرفی در روایت از رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» هست که هرکس دشمن اهل‌البیت باشد – عنایت داشته باشید نشناختن اهل‌البیت مطرح نیست - طیبِ مولود ندارد. یعنی در بستر پاکی متولد نشده است و از آن جهت که لشکر عمرسعد امام را می‌شناختند و امام نیز، خود را معرفی کرده‌اند، بر این مبنا است که عباراتی مانند زنازاده برای این نوع افراد به‌کار می‌بردند تا فرهنگِ دینی مدّ نظر اسلام را نیز متذکر شوند. موفق باشید  

16073
متن پرسش
سلام علیکم استاد طاهرزاده: بنده در کوچه و خیابان در حد ممکن سر به زیر راه می روم اما گاهی که سرم را بلند می کنم چشمم به نامحرم می افتد، ولی فورا سرم را به زیر می اندازم. می دانم که شاید از نظر فقهی گناهی بر بنده مترتب نباشد اما آیا به نظر شما همان یک نگاه اثر وضعی خود را بر نفس نخواهد گذاشت؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. اتفاقاً ثواب دنبال‌نکردنِ نگاه به نامحرم نصیب شما می‌شود. موفق باشید

15604

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد جدیدا با کانالی در تلگرام برخورد کردم به نام کانال تخصصی فلسفه و دین که متعلقه به آیت الله علوی سرشکی، ایشون در کانالشون به صورت صوتی به سوالات جواب می دهند و نظرشون اینه که علم امروز برهان حرکت جوهری رو باطل کرده و همچنین نظریه وحدت وجود هم غلطه "در ضمن به سایت ایشون مراجعه کردم و مطلبی دیدم که برام جای تعجب داشت." ایشون یه مناظره با آیت الله جوادی آملی داشتند و طبق اسناد و مدارک سایتشون در این مناظره آیت الله جوادی رو شکست دادند حال از شما تقاضا دارم که نظر خود را در رابطه به این چند مورد بفرمایید؟ 1. آیا ادعای ایشون مبنی بر بطلان حرکت جوهری ملاصدرا از نظر علمی اثبات شده؟ 2. آیا نظریه وحدت وجود غلطه؟ 3. آیا واقعا ایشون با آیت الله جوادی مناظره کردند و از نظر علمی آیت الله جوادی نتونستن جواب ایشون رو بدهند؟ لینک سایت ایشان بی صبرانه منتظر پاسخ شما هستم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که گفته می‌شود نظر حرکت جوهری را، علم رد کرده، نشانه‌ی آن است که اساساً حوزه‌ی علم و فلسفه را نمی‌شناسند. حرکت جوهری یک نظریه‌ی فلسفی است و اگر کسی بخواهد آن را رد کند باید با دلایل فلسفی رد نماید و در مورد «وحدت وجود» نیز باید همین روش را به‌کار برد. ما فرزندِ دلیلیم ولی نباید وقت خود را صرف حرف‌هایی کرد که بیشتر، وقت ما را از بین می‌برد. موفق باشید

15520
متن پرسش
با سلام و نهایت تشکر: استاد بزرگوار آیا این مطلب صحیح است که ما انسانیم، انسان هم ذهن دارد، ذهن سالم هم تولید کننده انواع فکر هاست مانند قضاوت و مقایسه و گذشته و آینده و آمد و رفت فکر ها دست انسان نیست فقط عمل کردن بر طبق آن ها در دست انسان است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذهن ما می‌تواند تحت تأثیر انوار الهی و نفحات ربانی باشد، چنان‌چه بر فطرت اصلی خود قرار داشته باشد و می‌تواند تحت تأثیر القائات شیطانی قرار گیرد چنان‌چه از شریعت الهی فاصله بگیریم. رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند: «الا انَّ فى ايّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحاتٌ‏ الا فَتَعَرَّضُوا لَها» در زندگى شما گاهى يك نفحه ‏هايى به قلبتان مى‏ رسد خودتان را در معرض اين نفحه‏ هاى غيبى قرار دهيد تا بشنويد. موفق باشید

15314
متن پرسش
سلام: آیا عقل فلسفی مرتبه ای از نفس انسان است؟ آیا عقل فلسفی همان متافیزیک است؟ رابطه فکر کردن، تخیل و ... و مغز انسان چیست که وقتی می خواهند فکر کردن را نشان دهند از مغز صحبت می شود؟ صحت این که دانشمندان می گویند نیم کره سمت راست مثلا مربوط به کارهای هنری است و سمت چپ مربوط به تفکر است چقدر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت‌های آخر سوال را با دنبال کردن مباحث ده نکته در معرفت نفس جستجو کنید. آری عقل فلسفی که نظر به کلیّات دارد، یکی از ابعاد نفس ناطقه است و وقتی حالت متافیزیکی به خود می‌گیرد که از نظر به وجود به نظر به مفهوم عدول کند. موفق باشید

15079
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: چگونه از موسیقی عبور کنیم؟ شما فرمودید: «حوزه‌ی موسیقی، مرتبه‌ی خیال انسان است، اگر انسان‌ها طالب حضور در مقام قلب و روح هستند باید از موسیقی عبور کنند و در این راستا اهل‌البیت«علیهم‌السلام» هیچ رجوعی به موسیقی نداشتند.» بنده اهل موسیقی نیستم، اما مدتی است احساس می کنم برخی موسیقی ها احساساتم را تغییر می دهند، اما می ترسم مرا از اصل و حقیقت باز بدارد و مشغول هوس های زود گذر کند، با وجود اینکه سعی می کنم موسیقی را وسیله ای برای قرب خدا و تذکر قلبی بدانم، البته موسیقی با محتوا و حلال. اما به هر حال در همین مدت کم نیز با احتیاط چند موسیقی محدود گوش کرده ام و می گویم اگر بنا باشد مرا به توهم بکشاند، نه توحد، حاضرم به راحتی ترکش کنم. استاد عزیزم، نظر نهایی شما برای بنده حقیر حجت است. دوستم با این نگرش زیاد موسیقی گوش می دهد، اما از شما تقاضا دارم مرا راهنمایی کنید که چه کنم، و جایگزین آن چه کنم؟ البته اشعار علامه حسن زاده حفظه الله را وقتی می خوانم، جلوی اشکهایم را گاها نمی توانم بگیرم، و احساس حضور می کنم، اما در موسیقی چنین حالی تابحال نداشته ام. با تشکر از دقت نظراتتان اجرکم عند الله تعالی التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم همین پیشنهاد را دارم. چیزهایی مثل اشعار و مطالب عرفانی را که اشاره به حقایق متعالی دارد، باید جایگزین این تمایل کرد. شاید خدا این میل را در قلب شما انداخته است که یک دوره مثنوی بخوانید. موفق باشید     

14673
متن پرسش
1. سلام. پیش نیاز ورود به المیزان از کتب شما کدوم کتابا است؟ 2. خواندن المیزان واسه من چقدر باید طول بکشه؟ در طول چند سال باید بخونمش؟ روزی چقدر وقت بزارم؟ (همه کارارو تعطیل کردم.) 3. آیا سید بن طاووس عارف بوده اند؟ 4-اگر من ماهیانه 200 تومن درآمد داشته باشم. قرار باشه بعد از عید این پول بشه ماهیانه سیصد و خورده ای. از نظر شرع و دین من میتونم زن بگیرم؟ یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- معرفت نفس و برهان صدیقین 2- بنا را بر 6 یا 7 سال بگذارید و روزی 3 تا 4 ساعت به همان شکلی که در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض شد؛ کار را ادامه دهید 3- آن مرد بزرگ یعنی سیدبن طاووس در عرفان عملی یک عارفِ مجسم است چیزی که همه‌ی عارفان که عرفان نظری را طی کرده‌اند، حسرتش را می‌خورند 4- خداوند خودش روزی‌رسان است، روزیِ عیال‌تان را بعد از ازدواج به روزی شما اضافه می‌کند. موفق باشید

14013
متن پرسش
سلام علیکم: پس از مطالعه کتاب معاد و گوش دادن DVD آن این دو سوال را دارم: 1) علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در مورد معاد در کدام سوره توضیح داده است؟ 2) آیا علامه طباطبایی معاد جسمانی را بصورتی که در کتاب معاد توضیح داده اید قبول دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ علامه طباطبایی در کلّ المیزان با احتیاط کامل بحث معاد را مطرح می‌کنند زیرا در آن فضا قشریون دنبال بهانه بودند که عوام را ضد ایشان برانگیزند. به حضرت آیت‌ الله جوادی فرموده بودند: «هنوز وقت مطرح کردن معاد در حوزه نرسیده‌است». 2ـ همه‌ی حکمای ما اعم از علامه و حضرت امام،‌ معتقد به معاد جسمانی به صورتی هستند که ملاصدرا طرح می‌کند به طوری که علامه می‌فرمایند «همه‌ی ما بر سر سفره‌ای نشیسته‌ایم که مرحوم آخوند (یعنی ملاصدرا) پهن کرده‌است.» موفق باشید

13430

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامي: اينجانب از كتب و دروس صوتي اساتيد مرحوم علامه طباطبايي -علامه حسن زاده - علامه جوادي - حضرات صمدي املي و جنابعالي موضوعات معرفت نفس - اتحاد عاقل و معقول شرح مقالات استاد شجاعي - بدايه و نهايت الحكمت - اسفار ج 8 و 9 -شرح سوره حمد و مصباح الهدايه امام خميني - ده نكته - خوشتن پنهان و اكثر كتب اساتيد و شما بهره مند شده ام. بفرماييد بعد از ج 8 و 9 اسفار سير مطالعات و نحوه تهيه آن چگونه است. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مقالات آیت اللّه شجاعی را اگر با شرحی که بنده عرض کرده‌ام دنبال بفرمایید، مقدمه‌ای جهت درک فصوص‌الحکم باشد. جناب حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه، شرح خوبی از اسفار دارند. موفق باشید

9187
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: در پاسخ به سؤال (9164) فرمودید: «دلیلی ندارد وقتی زمینه‌ی ظهور ولایت کامل فراهم شد در حالی‌که نبوت ختم شده، ادامه‌ی آن ولایت در سایر ائمه«علیهم‌السلام» ادامه نیابد.». من که نگفتم: «نباید در سایر ائمه ادامه یابد» که شما بگویید: «برای ادعایت دلیلی نداری.»! من گفتم: «برای استمرار ظهور آن ولایت، دلیلی نداریم.»؛ یعنی ممکن است استمرار داشته باشد، و ممکن است استمرار نداشته باشد. شما این مدعای خودتان را که «وقتی باطن نبوت (ولایت) ظهور پیداکرد، این ظهور محال است در خفا برود و مدتی بدون امام باشیم.»، چطور میتوانید از طریق «ظهور کامل نبوت در خاتم الانبیا» و این که «ولایت، باطن نبوت است.» ثابت کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولایت از آن‌جهت باطن نبوت است که تا رسول به ولایت و قرب الهی نرسیده باشد نمی‌شود در مقام رسالت و نبوت قرار گیرد و در رابطه با این که ولایت، باطن‏ نبوت‏ است فرموده اند: چون «وَلى» مخاطب به خطاب «اقْبل» است و نبى مخاطب به خطاب «ادبر» بعد از «اقْبل» است، پس نبوت بدون ولایت صورت نبندد، ولى ولایت بى‏نبوت ممکن است و از این جهت ولایت تکوینى منحصر به پیامبر نیست. از طرفی مگر در بحث معرفت نفس روشن نشد وقتی جنین آماده‌ی تجلی و نفخه‌ی روح شد، دلیلی ندارد که روح بر جنین دمیده نشود؟ در همین رابطه وقتی با تحقق شرایط ختم نبوت، خاتم الرسل ظهور کرد، دلیل ندارد که خاتم‌ ولایت که باطن نبوت است در شخص خاص ظهور نداشته باشد. موفق باشید
7598
متن پرسش
با سلام دانشجویی هستم که شرایطی جور شد و برای ادامه تحصیل به خارج از کشور آمدم. هدفم این است که انشاالله برگردم و خدمت کنم. شرایط علمی در اینجا متفاوت است و فکر می کنم کشور نیاز به این پیشرفت ها دارد. به خصوص وقتی می بینم که مسلمانان به دلیل عدم پیشرفت های ظاهرا علمی چقدر در اینجا مورد بی احترامی واقع می شوند بیشتر به اهمیت پیشرفت علمی کشور فکر می کنم. ولی مشکلی که وجود دارد گدشته از همه سختی ها احساس می کنم شرایط روحی ام مثل ایران نیست. احساس می کنم سلوک خودم (اگر شروع شده باشر) کند شده. وقتی عبادتی می کنم یا سخنرانی ای گوش می کنم برکشت به جامعه غربی و دانشکاه در اینجا برایم بسیار سخت می شود. انگار که فعالیت در این جامعه مستلزم حدافل درجاتی از آلودگی روحی است. چون وفتی در خلوت صفایی حاصل می شود بودن در شرایط اجتماعی اینجا بسیار برایم سخت می شود. نمی دانم بمانم یا برگردم. من هنوز 4 سال تا پایان تحصیلم مانده و نمی دانم چه کنم. لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید ماوراء فتنه های محیط متوجه روح جاهلانه ی منحرفین باشید و حقارت این نوع گرایش ها را احساس کنیدخوب است که بمانید و مأموریت الهی خود را به انجام برسانید ولی اگر احساس کنید در این دوران زندگی که باید ذخائر معنوی خود را شکل دهید فرصت از دست می رود به عهده ی شما نیست که در آن جا بمانید. موفق باشید
نمایش چاپی