بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9831
متن پرسش
سلام استاد معظم: لطفا نظر خود را در مورد این چکیده مقاله بفرمایید به همراه تصحیحات و بیان نکات ضروری و لطفا منابعی راجع به این مقاله ذکر بفرمایید «نظام عالم، نظام انّا لله و انّا الیه راجعون بسم الله الرحمن الرحیم نظام عالم، نظام انّا لله و انّا الیه راجعون است. نظامی که در آن ملکوت عالم به ملک متصل گردد و جز پاک بازی و عشقبازی با معبود در جان ها سودایی نباشد. روشن است که این رجوع دسته جمعی بسوی الله، سنت الهی و وعده ای تخلف ناپذیر است. اما خرق حجب و تآخر و تقدم در اتصال به معدن عظمت با اذن الهی به دست این جمع است. حرکت بسوی الله نیازمند به راهبری است که خود رجوعی تامّه داشته است. پیامبران و اهل بیت (ع) در این بستر هزاران ساله هرکدام با توجه به ظرفیت خود و اقتضائات زمانه سعی در تحقق بخشی از این رجوع داشته اند. از مسلمات عقلیه و شرعیه است که این حرکت عظیم نیازمند به بستری هماهنگ و منسجم در تمام ابعاد می باشد تا در آن بستر و عالم، این رجوع تحقق یابد. ما این بستر را جامعه اسلامی و تمدن اسلامی می نامیم تمدنی که در آنجا جاده ای هموار برای سیر بسوی خدا وجود دارد. تمام جان فشانی ها و تمام سختی ها و مصیبت هایی که بر سر انبیا و به خصوص اهل بیت (ع) آمده است جهت تحقق این تمدن عظیم الهی بوده است. ما برآنیم تا در این نوشتار از یک سو روند حرکت انسانی 250 ساله را در جهت تحقق این تمدن بررسی کنیم و از سوی دیگر دشمنان قسم خورده این حرکت را در هر برهه از زمان نمایش دهیم تا روشن گردد مبارزات اهل بیت (ع) سلسله ای منسجم است که علاوه بر دوران زندگی شان در همه دوران ها ادامه دارد زیرا حرکت ما به سوی الله سنت الهی است و وجود دشمن هم سنت الهی است پس مبارزه و جهاد هم از سنت های الهی خواهد بود و شایان توجه است که به جهت ذو ابعاد بودن و هم جانبه بودن حرکت به سمت تمدن الهی مثل اقتصاد فرهنگ علم و غیره، پس رویارویی و مبارزه با دشمن در همه ابعاد قهری است. در حین بحث متذکر می شویم که رجوع فردی چه جایگاه و تاثیری در رجوع جمعی دارد.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این متن شریف متذکر می‌شوند که همه‌ی انبیاء و اولیاء آمده‌اند نظام‌سازی کنند. ایمان فردی در کنار نظام‌سازی محقق می‌شود، می‌فرمایند: برای اهداف مقدس بستری هماهنگ نیاز داریم که این یعنی تمدن‌سازی و نظام‌سازی. موفق باشید
9149
متن پرسش
در سؤال 9134 حقیر اشکال کردم که: «غایت خارجی، در خانه بودن است، نه خود خانه.»، شما در پاسخ فرمودید که: «این امکان، به صورتی بالفعل در خارج بود.». طبق این فرمایش شما، اولاً پس امکان رسیدن به غایت باید در خارج موجود باشد، نه خود غایت! (درحالیکه در فلسفه میگویند که علت غائی خودش باید موجود باشد نه امکانش) ثانیاً با این بیان اخیر شما، امکان وجود امام زمان حیّ، در خارجْ بالفعل موجود است (اگر بتوان «امکان» را به «وجود بالفعل در خارج» متصف کرد)، اما لازم نمیآید که پس این امکانْ محقق شده باشد! و لذا اگر با این بیان هم پیش برویم که منظور از قاعدة «غایت مفقود، محال است.» این است که: «امکان غایت، در خارج موجود است.»، باز نمیتوان وجود امام زمان حیّ را از طریق این قاعده ثابت کرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که موضوع «محال بودن غایت مفقود» در بحث تبدیل قوه و فعل مطرح است و مثال مورد بحث جهت تقریب به ذهن بود در حالی که حرکت ما به سوی خانه یک حرکت نسبی و عرضی است و اگر بخواهیم روی آن بحث کنیم باید آن را به طرف موضوعی ببریم که حرکت ذاتی در میان باشد. از این جهت گفته می‌شود در مثال نباید مناقشه کرد. چون مثال‌ها همیشه نظر به وجهی خاص از موضوع دارد. موفق باشید
6859
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: مطلبی را تحت عنوان "مخالفان تمدن اسلامی، مخالفان جمهوری اسلامی "به نگارش درآورده ام . در این مطلب سعی بر آن بوده تا جایگاه مخالفان جمهوریت نظام را با نظر به تمدن اسلامی مشخص گردد. اگر وقت گرانبهایتان اجازه دهد محتاج نظر ارزشمندتان هستم.متن مقاله از این قرار است. تمدن اسلامی، مخالفان جمهوری اسلامی . همیشه لایه‌هایی پنهانی دارد و تحلیل راه دسترسی به این لایه‌ها است. گفتمان‌شناسی از شاخه‌های علم زبانشناسی نیز مدعای تحلیل متن یا گفته را دارد و با ساز و کارهایی آن را صورت علمی داده است. از شیوه‌های تحلیل، بررسی ساختارهای گفتمان‌مدار است. گزینش لغات و کاربرد نام از جمله این ساختارهاست که منعکس‌کننده دیدگاه خاصی است که می‌تواند بار منفی یا مثبت داشته باشد. به عنوان مثال آمریکایی‌ها بمب اورانیومی هیروشیما را مرد چاق و بمب پلوتونیومی ناکازاکی را پسر کوچولو نام گذاشتند تا واقعیت وحشتناکی که بر انفجار این ادوات مترتب بود را پنهان کنند(1) باز می‌توان به نامگذاری حوادث سال 88 توسط گروه‌های مختلف اشاره کرد که دقیقا دیدگاه آنها را منعکس می‌کند. این حوادث از طیف فتنه– که دارای بار سیاسی، قرآنی خاصی است- تا ظلم به جناح اصلاح‌طلب نامگذاری شده است. هنر آن است حتی اگر اسامی نامگذاران و پیشینه آنها را هم ندانیم، نوع دیدگاه آنها را درباره حوادث 88 کشف کنیم. 2- سریع‌القلم چندی پیش در اظهاراتی که کاملا نشان‌دهنده صبغه فکری ایشان است، مردم ایران را به صورت خاصی «نامگذاری» کرده است. ورای سابقه سیاسی ایشان می‌خواهیم به صورت کاملا علمی نشان دهیم که گفتمان این شخص چیست. وی در همایشی می‌گوید: «تربیت عقلی در خانواده و مدرسه بسیار ضعیف است. در نتیجه ما احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت می‌شویم. صدا و سیمای ما هم متاسفانه به این جریان کمک می‌کند. از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتی‌اش است، درباره جریان هسته‌ای نظرخواهی می‌کنند. بنابراین صدا و سیما اصالتا یک نهاد پوپولیستی است و به جلوگیری از رشد عقلی و استدلالی جامعه کمک می‌کند». حال می‌خواهیم مشخص کنیم که چرا این شخص از تمام مدافعان برنامه هسته‌ای چگونه به بخش خاصی از مردم توجه می‌کند و علت توجه او چیست. اما تحلیل نامگذاری‌های انجام شده در بخشی از این متن: الف- تربیت عقلی: باید در کل این متن معنای عقل مورد نظر متکلم را یافت. اولین قرینه متضادهای این کلمه است که در جمله بعد آمده است.یعنی کلمات «احساسی»، «غریزی» و «پوپولیستی». کلمه غریزی مشخص می‌کند که یک شخص از دیدگاه آقای سریع‌القلم در اصل یا تربیت عقلی شده یا بی‌تربیت است. چنین کسی قاعدتا پوپولیست است و نخبه محسوب نمی‌شود، چرا که تربیت عقلی ندارد، بنابراین باید به سراغ نخبگان رفت. نکته اینجاست که آقای سریع‌القلم مهم‌ترین شاخصه نخبه بودن را نه عالم و آگاه بودن به رشته‌ای خاص بلکه دانستن زبان انگلیسی می‌داند و می‌گوید: «کسی که زبان انگلیسی نمی‌داند، منطقی فکر نمی‌کند، چون تولید علم ۹۰ تا ۹۵ درصد به زبان انگلیسی است». دو نکته را باید توجه داشت: اول اینکه منطقی، عقلی و استدلالی در این کلام مترادف محسوب می‌شود. دوم آنکه صرف اینکه شخصی در آموزشگاه زبان، زبان انگلیسی را بفهمد، برای ورود او به جامعه نخبگان سریع‌القلم کفایت نمی‌کند، بلکه باید شخص با خواندن مقالات علمی انگلیسی به فرهنگ آنگلوساکسونی داخل شود. دلیل این سخن آن است که ابرنخبه‌ای(!) همچون سریع‌القلم از نقش پنجره‌ای زبان در ورود فرهنگ کاملا آگاهی دارد و در ادامه در تبیین رسالت صدا و سیما می‌گوید: «اگر رسانه ملی ما معتقد به توسعه و فهم بین‌المللی باشد نیمی از برنامه‌های خود را به زبان انگلیسی تولید و پخش می‌کند و با انرژی که این نهاد ملی دارد می‌تواند ظرف مدت دو سال در فرهنگ جامعه تغییر ایجاد کند». برای فهم بهتر این جمله باید دقت کنیم که تغییر دارای سه مولفه از... به .... با... است. اگر دوباره جملات را کنار همدیگر بگذارید، کاملا آشکار می‌شود از دیدگاه گوینده تغییر در فرهنگ ما باید از فرهنگ پوپولیستی، غریزی و طرفدار انرژی هسته‌ای به فرهنگی با انسان‌های عاقل، دارای تفکر استدلالی و با ابزار اشاعه زبان انگلیسی انجام شود. بنابراین فرهنگ عاقلانه، عالمانه و غیراحساسی، فرهنگ آنگلوساکسونی است که باید توسط صدا و سیما در جامعه اشاعه یابد. ب- لبوفروش و راننده تاکسی: استعاره‌ای از قشر کم‌سوادهای جامعه که فهمی از ماورای خود ندارند، فقط در فکر شکم خود هستند و در عین حال به اظهارنظر می‌پردازند (با پوزش از این قشر زحمتکش، ما در حال بحث علمی هستیم اگرنه نگارنده معتقد به گزاره ان اکرمکم عندالله اتقیکم است و طبقه اجتماعی را دخیل در ارزش شخصیت افراد نمی‌داند.) توضیح بیشتر اینکه آیا تمام موافقان برنامه هسته‌ای چنین افرادی‌اند؟آیا اساتید دانشگاه، مراجع تقلید و دیگر فرهیختگان جامعه مدام از آبرو، وقت و جان خود در راه دستیابی به انرژی هسته‌ای مایه نگذاشته‌اند؟ بحث رجوع غیر متخصص به متخصص نیست بلکه این افراد با جوهره استکبارستیزی که مردم ایران از مراد خود خمینی کبیر به ارث برده‌اند و به طور تخصصی روابط عالم را براساس ظلم‌ستیزی و قادر بودن خدای متعال تحلیل می‌کنند، مشکل بنیادین دارند. اگر قرار باشد کسی را به نگاه سطحی و عوامانه متهم کنیم، کسانی که قدرت خداوند به عنوان قادر مطلق را در تحلیل‌های خود به حساب نمی‌آورند مستحق چنین صفتی هستند. بنابراین این نامگذاری کاشف از آن است که این پرمدعاهای کروات‌زده، مردمی را که غرب را به عنوان قبله آمال خود نمی‌بینند و بر انرژی هسته‌ای به عنوان نماد مبارزه با غرب تکیه دارند، دشمن خود می‌بینند. اینجاست که وظیفه خود می‌بینند در هر تریبونی به آنها توهین کنند تا شاید تغییری حاصل شود. می‌دانند که اگر در مناظرات انتخاباتی القاب باهوش و مودب را به عروسک صهیونیست استکبار نثار می‌کردند، جایگاهشان بعد از آرای باطله بود و رای مردم، رای به این سخنان نبوده است. 3- طبعا موافقت 96درصد مردم ایران با ادامه برنامه هسته‌ای با وجود ادامه تحریم‌ها، این چنین این فرد را به انتحار روی آورده است. اگر صدا و سیما و دیگر مراکز نظرسنجی بومی این نتایج را منتشر کرده بودند، قطعا چون این حکم را یک جهان سومی صادر کرده بود، هیچ ارزشی نداشت اما چه کند، زاگبی و گالوپ، جهان اولی هستند و از قضا نتایج این نظرسنجی را هم به زبان انگلیسی منتشر کرده‌اند بنابراین این شخص به کسانی که نظرسنجی از آنها صورت گرفته است حمله می‌کند. اما سوال اینجاست: چرا مردمی که هنوز جوهر رای آنها خشک نشده باید چنین تحقیر شوند؟ البته سابقه این افراد روشن است اما شاید کمتر کسی فکر می‌کرد کسانی که در کودتای فتنه 88 تصمیم به وتوی جمهوریت گرفتند، امروز بعد از گرفتن رای مردم با اختلاف میلیمتری پروژه گذشتن از رای مردم را تئوریزه ‌کنند. 4- با اندکی پژوهش در تفکرات این فرد می‌توان به راحتی نوع دقیق سیستمی را که وی به جامعه ایرانی پیشنهاد کرده، بفهمیم. آنگاه مشخص می‌شود علت مقابله این فرد با عموم ملت ایران اختلاف عملی مردم با نوع تمدنی است که در افق طبقه خودنخبه، پندار بهشت برین و در دیدگاه مردم تنها یک توهم شیطان‌گونه است. سریع‌القلم در صفحه 226 کتابی(2) پیرامون توسعه طی جدولی مشخصاً الگوی توسعه خود را ارائه می‌دهد: کاملا واضح است که این الگو، همان لیبرال‌ـ‌‌دموکراسی است و قبله آمال این فرد همان دنیای متوحش غربی است که از قضا خود دچار هزار گرفتاری‌اند و مردم ایران از سال 57 تصمیم به عبور از این تمدن گرفته‌اند. فقط به دو الگوی عملی سکولاریسم و دنیادوستی دقت و زاویه وحشتناک آن را با نص آیات و روایات مشاهده کنید. 5- سریع‌القلم‌هایی که در بدنه تئوریک و عملی دولت یازدهم در حال نضج گرفتن هستند، عملا هیچ توجهی به ظرفیت‌های ملت ایران ندارند و دوباره می‌خواهند گفتمان «ما نمی‌توانیم» را به کشور بازگردانند. می‌خواهند مسیر حرکت به سوی تمدن اسلامی را کند کنند درحالی که ملت سال‌ها پیش تصمیم به حرکت گرفته است. می‌خواهند تفکرات امام خمینی را به موزه بفرستند و ملت بزرگ‌ترین عاشق خمینی است. می‌خواهند هر کسی از قماش آنها نبود، برچسپ پوپولیسم بر پیشانی‌اش بزنند و با تحقیر و توهین میدان را باز کنند. این افراد به تمام دارایی‌های ملت ایران و زحمات آن به دیده تحقیر نگاه می‌کنند. قدرت دفاعی ملت ایران که شاخه‌هایی از آن در جنگ 33 روزه و 22 روزه کمر ارتش شکست‌ناپذیر اسرائیل را شکست را، موشکی از کار افتاده می‌بینند. آنها دوباره می‌خواهند ظرفیت عظیم دولت جمهوری اسلامی را نه در دولت‌سازی اسلامی بلکه در ذوب شدن در دنیای آنگلوساکسون‌ها هزینه کنند و بزرگ‌ترین مانع، ملت بزرگ ایران است که اینک همه لبوفروش دانسته می‌شوند. به سخنان دکتر پورازغدی توجه کنید: «کسانی می‌خواهند دوباره انقلاب اسلامی را از مرحله «ما چه می‌اندیشیم» به مرحله «آنها چه گفتند» بازگردانند! دوباره می‌خواهند «آنها چه گفتند» و «غرب چه می‌گوید» را تبدیل به الگو و دستورالعمل برای علم و اقتصاد و سیاست و فرهنگ و حقوق و هنر کنند. ما در مرحله «آنها چه گفتند» نماندیم و وارد مرحله «ما چه می‌گوییم» شده‌ایم اما کسانی می‌خواهند دوباره گفتمان «ما نمی‌توانیم» را به کشور برگردانند. به جای «تولید علم» از «ترجمه‌زدگی و اصالت ترجمه» دفاع می‌کنند».(3) 1- گفتمان‌شناسی رایج و انتقادی، لطف‌الله یارمحمدی، انتشارات هرمس، چاپ اول 1383، صص 145-144 2- دکترمحمود سریع‌القلم. عقلانیت و آینده توسعه‌یافتگی ایران. تهران. مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، 1386. ص226 3- رجانیوز، چهارشنبه 27 آذر 1392 * طلبه حوزه علمیه اصفهان با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بر روی نکته‌ی مهمی دست گذاشته‌اید و حقیقتاً می‌توان با ملاک نظر و عدم نظر جریان‌ها نسبت به تمدن نوین اسلامی جایگاه آن‌ها را به عنوان خودی و یا غیر خودی تعیین کرد با این توضیح که بعضاً تصور درستی از تمدن اسلامی و رویکرد انقلاب اسلامی ندارند وگرنه مخالفت نخواهند کرد. موفق باشید
5654
متن پرسش
اگر امکان دارد فایل کتاب معرفت النفس و الحشر را بفرستید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که کلیه‌ی آثار این‌جانب در یک دی‌وی‌دی توسط مرکز کامپیوتری نور تهیه شده است می‌توانید کتاب مذکور را نیز از آن نرم‌افزار اخذ بفرمایید. موفق باشید
5052
متن پرسش
سلام استاد عزیز 1- هنگامی که آثار فیلسوفان الهی مثل ملاصدرا (ره) را مطالعه میکنم حالت وجد و سروری در درون خود احساس میکنم انگار که نور علم است که به قلبم میتابد. البته مطالب همان مطالب قبلی است ولی تذکر مجدد آن ها باز باعث سرور میشود. منتها هر دفعه بعد از مدتی آن حالت از دست می رود و هیچ گاه حالت پایدار پیدا نمیکند. چگونه میتوان این حالت اتحاد را تقویت و حفظ کرد. آیا بهتر است که مدتی خلوت گزینیم و از زندگی دنیایی کاملا فارغ شویم و با کتب مأنوس شویم تا آن حالت حضور برای همیشه حفظ شود؟ این چه قدر طول میکشد؟ آیا توصیه میکنید که پیگیری اخبار و مسائل سیاسی و اجتماعی را قطع کنیم تا وحدت فکری و عقلی مان تثبیت شود و بعد مجددا به جامعه برگردیم؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید اشاره‌ حکمت متعالیه به نکات و مطالب عرشی است ولی در قالب مفاهیمی که به آن مطالب عرشی اشاره دارد باید سعی بفرمایید با تزکیه‌ی لازم آن مفاهیم از حالت مفهومی به حالت وجودی تبدیل شود که بعد از فهم آن مطالب، با عبور از مفاهیم و نظر به« وجود حقایق» عملی می‌شود. شاید کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» کمک کند. نیاز نیست مطلقاً خلوت‌گزینی کنید ولی سعی کنید خیلی با مردم مخلوط نشوید و در امور سیاسی هم فقط ذیل نور رهبری حرکت کنید. موفق باشید
4925

مشکلات سایتبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. بنده چندین بار از طریق سایت، اشکالاتی در رابطه با بخش "پرسش و پاسخ" سایت را حضور محترم مسئولین عرض کردم و چون التفاتی نشد حضوری به جناب آقای قدوسی منتقل کردم و چون باز التفاتی نشد از طریق سایت خدمت حضرتعالی عرض کردم اما نمی دانم چرا در هیچ کدام از این مراتب توجهی نشد و هر کدام با دادن پاسخی از کنار آن گذشتند به طوری که دیگه بنده بی خیالش شدم. اما چون در تازه ترین پرسش ها (سوال 4887) یکی از کاربران محترم اصل همان خواسته را تکرار کرد و مد نظر شما نیز قرار گرفت لذا یکبار دیگر مواردی را در این باره عرض می کنم باشد که مفید واقع شود: 1- بخواهید یا نخواهید بخش پرسش و پاسخ سایت مهمترین بخش مورد مراجعه کاربران می باشد. 2- به خاطر ارجاعات موجود در پاسخ ها به ماقبل، و سیر منطقی که در این راستا وجود دارد لازم است که ترتیب آنها حتما رعایت شود و به بهانه موضوعی کردن آنها ترتیب تاریخی و عددی آنها از بین نرود. البته وجود تقسیم بندی موضوعی پرسش و پاسخ ها به صورت مستقل و در کنار بخش ترتیب عددی، لازم است. 3- مطالعه مطالب در مانیتور علاوه بر آسیب رساندن به چشم اجازه تمرکز مناسب را نیز نمی دهد خصوصا اگر پاسخ طولانی و عمیق باشد که با یکبار خواندن حق مطلب ادا نشود. لذا معمولا کاربران مطالب را پرینت و سپس مطالعه می کنند. 4- با توجه به بند قبل لازم است یک فایل ضمیمه (به صورت word یا pdf) ایجاد شود جهت دانلود کل پرسش و پاسخ ها یا دانلود محدوده ای مشخص از سوالات (مثلا انتخاب سوال شماره فلان تا فلان برای دانلود) 5- نمایش پرسش و پاسخ ها در سایت به شکل سایت های خبری است. یعنی همیشه تازه ترین آنها بالاتر قرار می گیرد. در سایت اشکالی ندارد چون همین روش عرف است اما در موقع پرینت این نظام کاملا مشکل ساز است. چرا که در مطالعه پرینت نیز باید از پایین به بالا مطالعه کنید. لذا واجب است فایل ضمیمه بر عکس شیوه نمایش، طراحی شود یعنی ترتیب سوالات از بالا به پایین باشد.(این کار ممکنه، چون خروجی ها از database تغذیه می شوند که sort آنها توسط برنامه نویسی و به فراخور حال قابل تغییره). 6- علاوه بر ارائه موضوعی پرسش و پاسخ ها بهتره ارتباطات را نیز رعایت کرد. مثلا اگر در پاسخ سوال 55، به سوال 30 ارجاع داده شده است این دو سوال با حفظ عدد اصلی آنها اما به دنبال هم آورده شود. و حتی در نمایش موضوعی نیز سوالات نزدیک به هم با حفظ عدد اصلی خود اما پشت سر هم آورده شود. 7- امکان جستجوی سوال بر اساس (موضوع) یا (کلمه) یا (عدد سوال) وجود داشته باشد. 8- آنچه گفته شد زحماتی برای دست اندرکاران عزیز ایجاد می کند که حاصل آن به نفع کاربران خواهد بود در جهت دسترسی و استفاده از حضور مغتنم استاد طاهرزاده در فضای اینترنت. ما متوجه ارزش وجود استاد و زحمات شما عزیزان هستیم و ان شاء الله قدردان خواهیم بود. والسلام – 28 خرداد 92
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت: آیا می‌توان یک نفر را کمک گرفت تا پیشنهاد این عزیزان عملیاتی شود؟ موفق باشید--------------باسلام خدمت کاربران گرامی.همانطور که خدمت استاد گرامی وبعضی ازعزیزان دیگرنیز عرض کرده ایم،باپیگیری هایی که بامسول فنی وبرنامه نویس قسمت پرسش و پاسخ داشته ایم ظاهرا این برنامه توانایی رفع این نواقص را نداردوباتوجه به مشکلات فنی اخیر که برای سایت پیش آمده ثصمیم برطراحی مجدد سایت گرفته شده که انشاالله فاقد مشکلاتی که عزیزان آنرا بیان کرده اند باشد.
3977

خمسبازدید:

متن پرسش
با سلام وعرض ارادت اهل سنت خمس را قبول نداره ودلیلش رو نیومدن در قرآن بجز یک مورد ذکر میکند جواب مستدل چیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک بحث دقیق فقهی است به سایت‌هایی رجوع فرمایید که مسئولیت جواب‌گویی به این نوع سؤالات را به عهده گرفته‌اند از جمله سایت Pasokhgoo.ir و یا Hawzah.NET. موفق باشید
2169
متن پرسش
باسلام. نحوه ی دریافت آیه های قران توسط حضرت جبراییل چگونه بوده حال آنکه خدا زبان ندارد اگر قلبی است ازکجا معلوم که جبراییل حدسیات خودرابه صورت آیه های قرآن تقدیم پیامبر نکرده؟برای بنده نحوه ی ارتباط خدا با ملایکه و صحبت کردن با آنها مبهم است خدایی که زبان ندارد اگر نحو ه ی صحبت کردنش با موجوداتی لطیف بصورت لطیفانه است انها از کجا و بر چه پایه و اساسی باید برروی خطورات حدسی یا قلبی خود حساب باز کنن شایدخطوراتشان حدسیا ت و گمانهایی بی اساس باشد چگونه خدا با آنها سخن میگوید و آنها نیز باخدا سخن میگویند مکانیسم دریافت آیه های قرآن توسط ملک چگونه است. درمورد عالم نطق بین خدا و ملایکه به بنده اگاهی دهید.لطفا به دلایلی خاص آدرس کتابی خاص به بنده ندهید . مفصل در این زمینه راهنمایی بفرمایید خداوند سایه ی شمارا از سر ما کم نفرمایدباتشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملائکه‌ی الهی خطوراتی ندارند، تمام وجود آن‌ها همان پیام است و خداوند از طریق حضرت جبرائیل صوت و معنای قرآن را ایجاد می‌کند و در آن حالت زیان و حنجره نیاز نیست. به جزوه‌ی«بررسی و نقد نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت»که در سایت قرار دارد رجوع فرمایید. موفق باشید
1359

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم آیا فلسفه هم مثل علم اصاول است که می گویند بعضی مباحث آن زاید است یا در فلسفه همه مباحث آن برای مباحث الهیات بالمعنی الاخص مفید است؟ البته منظورم مباحثی که به نحوی مقدمه می تواند باشد نیست چون با چند واسطه بالاخره مفید واقع می شود منظورم ارتباط مستقیم با مباحث الهیات است ویا با مباحث معرفتی دیگر آیا در همه مباحث معرفت دینی همه مباحث فلسفه مفید است؟ بسیار تشکر می کنم که اینجور از وقت خود برای سوالات ما می گذارید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر می‌کنم اگر موضوعات موجود در فلسفه‌ی اسلامی بازخوانی شود، موضوعاتی هست که لااقل در ابتدا به آن‌ها نیاز نیست و برای تفکر فلسفی لازم نیست آن موضوعات دانسته شود، ولی از آن‌جایی که متون فلسفی ما با اصطلاحاتی ارائه شده که فهم آن‌ها منوط به دانستن آن اصطلاحات است به راحتی نمی‌توان موضوعات اضافی را حذف کرد. موفق باشید
1045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آیا انسان قبل از تولد پدر و مادر خود را انتخاب میکند؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی ظاهراً باید این‌طور باشد چون یکی از ابعاد شخصیت هرکس در نسبتی است که به پدر و مادر خود دارد. موفق باشید
840

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید تاسوعا عاشورا به کربلا سفر کردم و کلا یک هفته ای را در عراق بودیم و خدمت امامان بزرگوار قبل از رفتن فقط از خدا معرفت زیارت را می خواستم و هر کس هم بهم التماس دعا می گفت من هم ازش می خواستم که برای کسب معرفت زیارت برایم دعا کند در آنجا هم به غیر از حاجات معنوی و تغییر و تحولات قبلی و روحی اصلا هیچ چیز دنیایی ازشان نخواستم کلاً این سفرم نسبت به سفرهای دیگرم یه طور دیگه بود حالت خفگی داشتم و گاهی به شدت گریه می کردم و گاهی هم از خفگی انگار داشتم می مردم حال از آن روزی که برگشتم حالم خیلی خراب تر شده از لحاظ روحی دل ماندن ندارم هر کاری می کنم دلم آنجاست انگار دنیا برایم تنگ شده به خودشان متوسل می شوم سر قبر آقای قاضی هم رفتیم از ایشان می خواهم و استمداد می طلبم نمی دانم با این بی قراریم چه کنم از دنیا هیچ چیز نمی خواهم هیچ چیز فقط بگویید چه کنم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: به وظایف عادی زندگی خود مشغول شوید و قصد کنید سال بعد دوباره مشرف شوید، صبر بر دوری شما را می‌پروراند. موفق باشید
20069
متن پرسش
بسم رب المهدی با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: در تاریخی که غرب سایه ظلمات خود را بر نور حقیقت انداخته تا انسان امروزی رسیدن به حقیقت را برای خود بسیار دشوار دریابد، ما به عنوان فعالان فرهنگی به نظر نقشی بسی دشوارتر و پیچیده تر داریم. برای فهم پیچیدگی و سختی این کار باید به دنبال راهی به سمت حقیقت بود و ایستادن عین تباهی است. برای فهم این تاریخ و رسالت و جایگاه خود می خواهیم نگاهی به جایگاه هنر به عنوان یکی از مهمترین عناصر تاریخ بیندازیم و تلاش کنیم آن را در زندگی خود فهم کنیم. ما هنر را بستری می بینیم که با آن می توان احساسات، عواطف، حساسیت و اندیشه انسان ها پیوند خورد و با آن زیبایی شناسی مردم و نظام ارزش ها را الهی نمود و تلقی ها را از مفاهیم مختلف تغییر داد و ارتقایی در نیازهای انسانی قرار داد. می شود گفت هنر، زبان تکلم با جنس انسان، فارغ از انواع آن هست. در اینجا هنرمند باید از زمانه خود جلوتر باشد، غایت خود و مسیر طی شده را بفهمد و مسیر پیش رو را جلوتر از تاریخ خود درک کند. در اینجا می خواهیم به هنری متذکر شویم که ورای از هنر رسانه ایست و حتی می تواند به هنر رسانه ای ما نیز روحی متناسب با انقلاب اسلامی ببخشد. اما آنچه که در فهم هنر با مفهوم فوق اهمیت می یابد مسئله ایست که در ادامه به آن اشاره خواهم نمود. همانطور که در متنی که پیرامون آزادی، جمهوریت و انقلاب اسلامی نگاشته بودید و در ضمن آن بیان فرمودید، «آزادي را احساسی می دانید که بشر این دوران خود را با آن معنا کرده و احساس آزادي را براي خود از هوایی که باید با آن تنفس کند، مهمتر می داند و لذا می خواهد آن را به دست آورد. زیرا آزادي یک نوع موجودیت به انسان می دهد و امروز بشر نسبت به این امر به خودآگاهی رسیده یعنی بیش از پیش احساس نیاز به آزادي را در خود احساس می کند» و حتی شاید بتوان گفت همانطور که انقلاب در آغاز خود با در دست گرفتن پرچم عدالتخواهی و خداباوری، طومار مارکسیسم را به هم پیچید، امروز هم باید علم آزادی خواهی را در دست بگیرد تا بتواند از چنگال لیبرال دموکراسی خارج شود. با توجه به این مسئله ای که ما را به آن متذکر شده اید، به نظر مفهوم آزادی را باید در کار فرهنگی و نسبت خود با جامعه درک کنیم. ما در کار فرهنگی خود، به نظر باید به آزادی انسان ها توجه کنیم و ضمن تلاش برای تذکر جامعه به آزادی، خود نیز در کار فرهنگی خود جایی برای آزادی انسان ها باز کنیم و آزادی آن ها را ببینیم. در کار فرهنگی برخورد ما با اندیشه ها و احساسات اجتماعیست که باید آن ها را در دل واقعیت ها به حقیقت تذکر دهیم. اما به نظر در دیدن آزادی جامعه توسط ما مسئله مهم ضمن تعریف آزادی در کار فرهنگی چگونگی تذکر دادن است که به تعریف از آزادی مربوط است و اینکه حال سوال ما این است که تعریف آزادی در فعالیت های اجتماعی چه می تواند باشد و ما چگونه باید جامعه را متذکر شویم که همچون غرب به مدیریت و کنترل انگیزه های اجتماعی دچار نشویم و آزادی انسان ها را در آن دیده باشیم؟ اینکه ما متذکر می شویم، را بیشتر می خواهیم فهم کنیم و ببینیم هادی جامعه، که همه را به حقیقت متذکر می شود، چه نسبتی را باید با جامعه خود برقرار کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این ابتدایِ راه است. بسیار خرسند هستم که متوجه‌ی حساسیت موضوع شده‌اید. حال به این موضوع فکر کنید که انسان می‌خواهد آزادانه آن‌چه را مایل است و باور دارد، عمل کند. در این صورت اگر خواسته‌ها و باورهایش متعالی شد وقتی خود را آزاد می‌داند که شرایط مقابلِ او، مانعِ تحقق آن خواسته‌ها نباشد و این عالی‌ترین نحوه‌ی تربیت فرهنگی است که انسان، خود را آزاد بداند و آزادیِ او برای او فضیلت و کمال باشد. این‌جا است که از یک طرف از آزادی به معنایی که غرب از آن تلقی إباحه‌گری دارد فاصله می‌گیریم و وارد تاریخی می‌شویم که تحجر و ارتجاع نیز برداشت‌های تنگ‌نظرانه‌ی خود را بر ما تحمیل نمی‌کند و از این جهت تأکید دارم که این اولِ راه است. و چه اندازه زیباست که هنر و هنرمند بتواند معنایِ آزادی را با فضیلت انسانی یگانه کند تا بشریتِ دوران متوجه شود نه‌تنها تکالیف الهی مانع زندگانی آزادانه‌ی او نیست، بلکه بستر بهترینِ انتخاب او به حساب می‌آید. موفق باشید  

19529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خسته نباشيد: در نهج البلاغه عبارتي هست درباره زنان؛ خطبه ٨٠ بعد فراغه من حرب الجمل: معاشر الماس ان انسا نواقص الايمان نواقص الحظوظ و نواقص العقول اين جمله با عقايد قرآني روايي و حتي معرفت النفسي مخالف است حداقل ظاهرش چه توجيهي مي توان براي اين عبارت داشت؟ از طرفي مي گوييم نهج البلاغه قطعي الصدور است و از طرفي هم اين مطلب. متشكرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» در نظر نسبت به این خطبه می‌فرمودند افسوس که جناب سید رضی با تقطیع چنین خطبه‌هایی موجب اشکال شده، زیرا نه‌تنها محتوای این خطبه با آموزه‌های اسلامی نمی‌خواند، حتی در درون خطبه تناقض وجود دارد. زیرا چه ربطی بین نقص ایمان زن و این‌که مدتی از ماه را نمی‌تواند به جهت نظام طبیعی‌اش عبادت کند؛ هست؟ و تازه این چه ربطی به نقص عقل دارد؟!! موفق باشید

19356

کجاست مأوا؟بازدید:

متن پرسش
سلام: می‌خواهم از مجال اُنسی که به من داده‌اید، پا را فراتر گذارم و شما را «تو» خطاب کنم. می‌دانی، نمی‌دانم گم‌گشته‌ام چیست؟ نمی‌دانم کجاست؟ تنها می‌دانم، چیزی را گم کرده‌ام و در به در آنی هستم که نمی‌دانم چیست. انگار هیچ نشانی هم از او ندارم و از آن بدتر، انگار هیچ کس گم‌گشته‌ام را نمی‌شناسد. وضع این روزهایم، وضعِ گنگی‌ست که از کران، نشانی مجهولی مطلق را می‌خواهد بپرسد، امّا فقط می‌تواند طلبش را ناله کند و دیگران هم از پریشانی‌اش، تنها به مجهول بودنِ طلبش پی می‌برند. می‌دانی، فلسفه مأوا نیست. در فلسفه تنها بی‌پناهی‌ام آشکار شد. تجربه‌ی رخدادِ بی‌پناهی و آوارگی، قطعاً آدمی را به جستجوی مأوا بر می‌انگیزد؛ گم‌گشته‌ی من که نمی‌دانم چیست و کجاست، همین مأواست. اگر این مأوا، پیامی از سوی دوست نباشد، دیگر هیچ‌جا، نباید در جستجوی آن بود. کجاست مأوا؟ اگر مأوا، سروش دوست در سمع و بصر و قلب محمّد نباشد، من، نابودی را در تمامیّت اش خواهم چشید. آیا محمّد بر من رخ خواهد گشود؟ آیا بی‌پناهی را که، آوارگی به ستوهش آورده، در آغوش خواهد کشید؟ کجاست قرآن؟ کجاست محمّد؟ بخوان محمّد! دوباره بخوان! حدیثِ بی‌گناهی و عسرت و بی‌خبریِ ما را! بخوان، به نامِ خدایت! در گوشِ کرِ ما، بخوان حدیثِ غربتِ انسان را! بخوان محمّد! جانمان از بی‌خبری به ستوه آمده است. بخوان! سروش غیب را، در شهادت خبری نیست. بخوان محمّد، به نام خدایت! دیگر بار، قاصدکِ بی‌خبران باش. بخوان محمّد! بخوان تا دوباره سُکنی گزیدن ممکن شود. بخوان! که هر چه خواندیم دروغ و افسانه بود. بخوان محمّد! حدیث دوستی را، ما دوست را از یاد برده‌ایم. بخوان محمّد! به نام خدایت! جان‌هایمان سرد است. بخوان محمّد! کلمه را، زبان‌هایمان بسته است. بخوان تا دوباره زبان، سخن گفتن آغاز کند. بخوان! تا همزبانی دوباره ممکن شود. بخوان محمّد! زمستان است. بخوان محمّد به نام خدایت! سرد است و از خورشید هم انتظار شرری نیست. بخوان! تا از قلم، کلمه، زایش آغاز کند. بخوان! تا بی‌پناهی، پایان، آغاز کند. بخوان محمّد! به نام خدایت! بی‌خبری سخت کشنده است. بخوان! سکوتِ تو در این ظلمت، سخت هراسناک است. بخوان محمّد، به ستوه آمده‌ایم، از دروغ، از فریب؛ بگو راز را و بگیر جان را.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه می‌دانم إشراقی بر قلب مولایمان حضرت روح اللّه درخشیدن گرفت و عده‌ای را جان بخشید و در سرکشتگیِ با او تا مرز شهادت رفتند و تفکرِ این دوران را، آری برادر! تفکر این دوران را، نه آن‌که فهمیدند، بلکه احساس کردند زیرا وقتی دوران متافیزیک یعنی بی‌فکری، گذشته است هرکس احساس إشراقِ دوران خود را نداشته باشد در بی‌فکری است هرچند که «یحمل اسفارا». رجوع به محمد که صلوات خدا بر او و خاندانش باد، در چنین بستری ممکن است اگر بخواهیم او با ما سخن بگوید، وگرنه «یحمل اسفارا» وگرنه هزاران رکوع و سجده، هزاران قدم برگشت به عقب خواهد بود. موفق باشید

18307

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده خود طلبه و اهل مطالعه و نقد و آزاد اندیشی هستم، از رویکرد معرفتی و مطالب و آثار شما هم بسیار استفاده کردم و می کنم سوال و درخواستی از شما دارم: چرا شما به مطالب و مسائلی که امثال جناب ملکیان مطرح می کنند پاسخ در خور و نقدهایی قوی نمی نویسید؟ به نظرم اساتیدی چون شما در این زمینه نوعی کم کاری داشته اند و این باعث شده در طیف زیادی از جوانان چه دانشگاهی و چه حوزوی مطالب و سخنان امثال ایشان رواج زیادی بگیرد و پایه های معرفتی انها را متزلزل کند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم به جای جدال و تقابل، اگر معارف الهی را درست مطرح کنیم ضعیف‌بودن آن سخنان به‌خوبی معلوم می‌شود. چند وقت پیش که ایشان به دانشگاه صنعتی اصفهان آمدند و بنده صوت سخنان ایشان را گوش دادم، مطالبی را نوشتم تا از طریق جامعه‌ی اسلامی مطرح شود و آن فرصت خوبی بود، ولی متأسفانه رفقای جامعه آن‌طور که باید همراهی نکردند. در حالی‌که بهترین کار آن است که وقتی چنین صحنه‌هایی پیش می‌آید بدون آن‌که ما مستقیماً وارد شویم، خود دانشجویان به صحنه بیایند و اشکال‌ها را مطرح کنند و امثال ما کمک کنیم. موفق باشید

17799
متن پرسش
با سلام: چرا رهبر از وجود این همه مفاسد اقتصادی و اخلاقی در جامعه فریاد برنمی آورند و برخورد و موضع خود را اعلام نمی کنند. مگر امام علی (ع) در زمان حاکمیت خود علیه ظلم و بی عدالتی فریا برنمی آوردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غفلت نفرمایید که ما در چه شرایط تاریخی قرار داریم. دشمن تلاش دارد که با نفوذی‌های خود از آن جهت که عهد خود را با فرهنگ غربی شکل داده‌اند، کشور را به آشوب بکشد و رهبری حکیم و دانای این انقلاب با صبر و پشتکار، بنا دارند ما را به طور اساسی از مشکلات تاریخی خارج کنند و بحمداللّه بسیار موفق بوده‌اند و عصبانیتِ دشمن هم از همین جهت است. مقام معظم رهبری متوجه هستند که برای آبادکردنِ دهی، نباید شهری را خراب کرد. یعنی مسائل بزرگی که در پیش است و با حضور انقلاب در این تاریخ محقق می‌شود؛ را نباید فدایِ مشکلات جزئی و تاریخی کرد که به مرور مرتفع خواهد شد. موفق باشید

17630
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یک سئوالی ذهنم را مشغول نموده بود که گفتم به کتاب «تمدن زایی شیعه» رجوع کنم و آن را دریابم که البته با یک نگاه اجمالی و چشمی آن را نیافتم لذا مزاحم اوقات شریف شدم. آیا تحقق ظهور حضرت ولی عصر روحی له الفدا مستلزم تحقق تمدن نوین اسلامی است؟ علت مثبت بودن یا منفی بود پاسختان را هم ذکر نمایید. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تعریف تمدن نوین اسلامی آن‌چه مدّ نظر است به صحنه‌آوردنِ بستری است که معلوم شود اسلام به خودی خود برای اداره‌ی بشر و تعالی همه‌ی ابعاد او برنامه‌ی عملی دارد و در متن چنین بستری است که امام معصوم می‌توانند برنامه‌‌های خود را مطرح کنند. و از این جهت می‌توان گفت تحقق تمدن نوین اسلامی، مقدمه‌ی امیدواریِ حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» برای ظهور خواهد بود. در کتاب «جایگاه واسطه‌ی فیض» نکاتی در این مورد مطرح شده است. موفق باشید

17344

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: این حقیر، طلبه ی پایه چهارم دوره بلند مدت هستم. مسئله ای است که به شدت مرا رنج می دهد و منجر شده که گاهی به فکر رفتن از حوزه باشم. آن مسئله این است که این حقیر، روابط اجتماعی ام بسیار پایین است و در جمع اصلا نمی توانم صحبت کنم به خاطر این که نطق بیانم بسیار ضعیف است و خیلی خیلی کم حرف هستم به طوری که برخی از افراد خانواده ام و دوستانم مرا به خاطر این کم حرف بودن، ملامت می کنند. این روحیاتی را که از خودم گفتم، حقیقتا جزئی از خُلق و خویم شده و فکر نمی کنم به این سادگی ها قابل تغییر باشد. دوستان طلبه ام گاهی مرا ملامت می کنند که چرا حلقه صالحین نمی گیری چرا در مدارس به نماز نمی روی، پس چه کار می خواهی بکنی؟ چطور با این کم حرفی می خواهی منبر بروی و کسی را نصیحت کنی؟ و از این قبیل حرفها. سوالم از محضرتان این است که آیا منبر رفتن و روابط اجتماعی قوی داشتن و نطق بیان خوب داشتن، از ملزومات طلبگی است؟ اگر از ملزومات طلبگی است که از حوزه بروم و خودم را مدیون نکنم. خیلی می ترسم نکند چند سال در حوزه درس بخوانم ولی کاری برای اسلام نکنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جامعه‌ی اسلامی آن‌قدر کارهای مانده دارد که هر طلبه و روحانی با هر روحیه‌ای در آن جای می‌گیرد. بالاخره امام جماعت‌شدن، و مسائل شرعی مردم را متذکرشدن؛ که نطق و بیان و خطبه و خطابه نمی‌خواهد!!! و یا تدریس‌کردن برای طلاب، در گوشه‌ی یک مدرسه که مشکلی ندارد! موفق باشید

16622
متن پرسش
مهدی مجیدی: سلام علیکم: طاعات قبول خدا قوت. تشکر ویژه بابت نشر معارف حقه مکتب تشیع. سوالم این است که در نظر استاد این قرآنی که هر سال در ماه مبارک نازل می شود حقیقتش چیست و با این قرآن مکتوب در اختیار ما چه تفاوتی دارد؟ معارف این قرآن نازل شده در هر شب قدری با آن قرآن نازل شده بر حضرت ختمی مرتبت چه تفاوتی دارد؟ و حقیقت این قرآن نازل شده با تقدیر و تفریق کل امر حکیم چه ارتباطی دارد؟ با توجه به این نکته که طبق روایات محل نزول ملائکه جهت انزال آن حقیقت و تقدیرات عالم، قلب توحیدی قطب عالم امکان حضرت صاحب الامر هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «رمضان؛ دریچه‌ی رؤیت» عرایضی در این مورد شده است مبنی بر آن‌که نزول دفعی قرآن به صورت حقیقت «امری» و «معنایی» و «وجودی» است و نزول تدریجی قرآن به صورت «خلقی» و «لفظی» است در عین اتصال به حقیقت نوری و امری‌اش. موفق باشید

15178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سير مطالعاتي برای فهم بهتر فتوحات سلام و رحمه الله: وقت بخیر. برای فهم و درک کتاب فتوحات مکیه چه سیر مطالعاتی پیشنهاد می کنید؟! طلبه سال چهارم هستم. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید «اسفار اربعه‌» ملاصدرا خوب خوانده شود و سپس «فصوص‌الحکم» با استادی مبرّز دنبال گردد تا فهمِ فرهنگ «فتوحات» ممکن شود. موفق باشید

15001
متن پرسش
سلام خسته نباشید و تشکر از شما: ببخشید من روی نماز اول وقت خیلی حساس هستم آلان 3 روزه که بنا به دلایلی بعد از به جا آوردن نماز اول وقت می فهمم که نمازم باطل بوده و نماز اول وقت رو از دست دادم واسه همین خیلی عصبانی و ناراحت شدم گریه کردم بعد گفتم خدایا تو منو دوس نداری میخوای بگی نیا به درگاهم... بعد که آروم شدم خیلی از خدا خجالت کشیدم تا جایی که روم نمیشه حتی استغفار کنم خواهش می کنم بهم بگین چیکار کنم که خدا منو ببخشه خیلی اعصابم خورده کمک کنین لطفا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با خدا همیشه رفیق باش. او برای آن‌که ما را از «عُجب» بگیرد، بعضاً سر به سرمان می‌گذارد. باب عجب را در اصول کافی بخوانید و ببینید چه خدایی دارید!!! آن‌وقت فدایی او خواهید شد و خواهید گفت: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم، مات اویم، مات او» و از این هم بیشتر، حرفی برای توصیف آن‌چه هست ندارم!! موفق باشید

14174

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر طلبه هستم در هر شبانه روز چند ساعت بخوابم صحیح است؟ در هر هفته چه میزان برای خلوت با خدا باید گذاشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی فرموده‌اند خوابیدن در یک‌سوم و یا یک‌چهارم از 24 ساعت، منطقی است و شما به حال خودتان نگاه کنید 2- طلبه همه کارش، خلوت با خدا است. موفق باشید

13452
متن پرسش
سلام علیکم: استاد خسته نباشید إن شاءالله. غرض از مزاحمت: اول: بنده حقیر خواب هایم حول یک محور می چرخید مدتی. مثلا: ظهور صورت سبک شدن روح را در قالب پرواز مثل اینکه می دیدم. برنامه ای ریختم که چند وقت یکبار نماز توبه ماه ذی قعده را انجام می دهم. بعضا بعد این اعمال عموما خواب شست و شو می بینم. جدیدا هم در خوابم چیزی نمی بینم. یا می بینم و یادم می رود. نمی دانم چرا؟ دوم : بعضا در قبرستان قدیمی که می روم هر پنجشنبه به تفکر می پردازم. خلوت هم هست. صدای هرج و مرج و شلوغی به گوشم می رسد از قبرستان. البته بعضی وقتها. که وقتی می دیدم صدا اذیتم می کند سریعا آنجا را ترک می کردم. سوم اینکه: بعضی از آشنایان که با بنده در ارتباط اند چند چیز از ما دیدند (غیر عمدی و کاملا بدون فکر قبلی) حال رفتند به یکدیگر می گویند که فلانی کرامت دارد‌. ذهن می خواند. در صورتی که قصد و فکر قبلی در کار نبوده. و ناراحت می شوم که اینها از من صادر می شود و خودم بعدا متوجه می شوم. اینها از بین می رود؟ چهارم: بنده ای که قبلا بسیار گناهکار بودم چطور شده که حضرت حق که دائم فیض می رساند حال فیض بیشتری احساس می کنم می رسد؟ یعنی آن گناهان دیگر کلا محو شده و از اثرات لایه ای آن خبری نیست؟ چون بیشتر اوقات در بسط و شور عرفانی هستم. کم شده که به قبض بروم. لطفا در حد وقت و توانتان تفصیلا راهنمایی ام کنید استاد. جزاکم الله خیرا کثیرا إن شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با معارف عمیق، سیر خود را سیری عالمانه نمایید زیرا که آن‌قدر که شیطان از عالِمان به حقایق مأیوس است، از عابدان مأیوس نیست. موفق باشید

13322
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن تشکر از استاد گرامی 1. فرمودید: «اگر در راستای محبت به همسر و فرزند احکام الهی را زیر پا بگذارید، باید این نوع محبت را در خود از بین برد.» آیا منظورتان این است که ما دو نوع محبت می توانیم داشته باشیم؟ که اگر اینطور است ما در وجود خود یک نوع محبت بیشتر نمی بینیم و همین محبت صحیح و درست است که ما بعضا بخاطرش دچار گناه می شویم که اگر ما این محبت را از بین ببریم که دیگه محبتی به آنها نخواهیم داشت، یا منظورتان محبت به گناه است که ما باید محبت به گناه را از بین ببریم تا بخاطر آن احکام الهی را بخاطر محبت زن و فرزند و همسر زیر پا نگذاریم؟ ۲. فرمودید که محبت به فرزند و همسر مانع محبت خدا نمی شود ولی قسمت دیگه سوال دیگه بنده باقی ماند که ما محبت به خدا و اهل البیت (ع) را بالاترین محبت می دانیم ولی وقتی به قلب مراجعه می کنیم به فرزند یا همسر محبت بیشتر داریم. (البته محبت ایمانی) مثال دیگر وقتی امام خمینی (ره) را در نظر می گیریم انگار محبت امام خمینی (ره) برایمان بیشتر از امام حسین است (ع) در صورتی که می دانیم محبت به امام حسین (ع) بالاتر است. با تشکر از حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره محبت به خدا در ساحت خود قرار دارد و این غیر از ساحت محبتی است که نسبت به زن و فرزند داریم. با توجه به این نکته که این محبت نباید با غفلت ما جای محبت زن و فرزند را بگیرد. آری! محبت به حضرت امام نسبت به حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» ملموس‌تر است ولی تمام این محبت در إزای محبت به حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» معنا پیدا کرده است، نه جدای از آن. به همین جهت اگر فرض کنید که حضرت امام جدای از حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» است، هیچ محبتی به ایشان نخواهید داشت، و در همین راستا محبت به امام حسین«علیه‌السلام» دارید، نسبت به حضرت حق. موفق باشید

12547
متن پرسش
با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات خدمت استاد عزیز: درخصوص اینکه انسان بایستی خودش را از دیگران پایین ببیند و اینگونه درجامعه قدم بزند مواردی هست که قطع یقین میدانی که کناریت آدم لاابالی و بی بندباری است و یا مثل حکایت حضرت موسی و سگ که خداوند خطاب به حضرت از آوردن پایین تر از خودشان درخواست کردند که حضرت موسی سر آخر از آوردن سگ بی مو هم بجای خود نزد پروردگار خوداری فرمودند در حالی که می دانیم پیغمبر اولوالعزم از یک سگ که برتر است لذا فلسفه این دید گاه چیست؟ غیر از دچار شدن انسان به عجب دلیل دیگری دارد؟ توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کوچک‌دانستنِ خود در این موارد به این معنا است که همه‌ی کارهای خوب خود را توفیق الهی بدانیم و به خود نسبت ندهیم و از این جهت آن حضرت خود را تا آن اندازه پایین می‌بینند نه این‌که کار خیر او رابا کار بد افراد لااُبالی بخواهند مقایسه کنند و آن کار خیر را کم ببینند. موفق باشید

نمایش چاپی