بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22489
متن پرسش
سلام: حدیثی از امام صادق (ع) دیدم که گفته بود هلاکت برکسانی که فلسفه می خوانند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن زمان فلاسفه، بیشتر به عنوان معتزلیان مطرح بوده‌اند که یک‌نوع شیفتگی نسبت به یونان در آن‌ها غالب بود. ولی امثال فارابی و ابن‌سینا و شیخ اشراق و ملاصدرا، خودشان از علمای اسلام بودند. موفق باشید

15733

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: در سوره الرحمن آیه «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ» ﴿۴۶﴾ منظور از این دو بهشت چیست؟ می توان گفت یکی از بهشت ها برای قلب و ملکات انسانی است و دیگری مربوط به تامین قوه خیال آدمی است (مثل فاکهه و....) یا معنای ملکوتی دیگری دارد. لطفا کمی از اسرار معرفتی این آیه را بیان کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف شما حرف خوبی است. بعضی فرموده‌اند منظور، بهشت برزخی و بهشت قیامتی است. و یا فرموده‌اند منظور، بهشت اعمال و بهشت عقاید است. موفق باشید

14888

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در سیر و سلوک روش پیشنهادی شما چیست؟ آیا به ترتیب اینگونه است: ۱. خواندن مقدمات ۲. خواندن عرفان نظری تا حد اعلی. فصوص + اعمال معمولی با نیت عرفانی. ۳. عرفان عملی با مشورت استادِ حاذق (ولی نه گونه ای که همه زندگی دست استاد باشد) + اعمال خاصه و اذکار و اوراد خاصه. آیا بطور کلی به این ترتیبی که گفتم است؟ توضیح بدهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این ترتیب خوب است منتها در قسمت مقدمات، مباحث حکمت متعالیه و در قسمت عرفان عملی، کتاب «منازل‌السائرین» کمک‌کار هستند. مقالات آیت اللّه شجاعی رویهمرفته در موقعیت خودش می‌تواند عهده‌دارِ چنین کاری باشد. موفق باشید

13828
متن پرسش
سلام ستاد: مرا ببخشید که زیاد مزاحمتان می شوم ولی چه کنم که جز شما کسی نیست که حرف دلم را بفهمد. طلبه ی پایه ی سوم هستم. تابستان امسال، حضوری خدمتتان رسیدم و از شما مشورت خواستم. شما وظیفه ی اصلی طلبه را ممحض شدن در دروس حوزه می دانید و کاملا حرفتان صحیح است. ولی من هر کاری می کنم و هرچه در این سه سال با خودم کلنجار می روم، نتوانسته ام با این درسها کنار بیایم. در این سه سال فقط درسهایم را شب امتحان می خواندم و نمره ی بالا هم کسب کردم. مشکلم در فهم دروس نیست بلکه به آنها علاقه ندارم و خوب می دانم که در آینده خیلی به این دروس احتیاج دارم. علاقه ی شدیدی به کتب حدیثی و اعتقادی و تحقیق و پژوهش دارم و این سه سال هم کارم فقط مطالعه ی از این قبیل کتب بوده است. اصلا نطق بیانم خوب نیست ولی در تحقیق و نوشتن و پژوهش خیلی استعداد بالای دارم. تحقیقی هم راجع به موسیقی نوشتم و سه تا از اساتیدم هم خیلی تأکید کردند که تو دست به قلمت خوب است و این راه را ادامه بده. اصلا وقتی دست به قلم می برم خیلی چیزها و معارفی که به ذهنم هم قبلا خطور می کرد بر روی کاغذ می نویسم. استاد از طلبه ها زده شده ام. خیلی وضعیت خراب است مدام در حجرات، غیبت و قهقهه زدن و مسخره بازی شده و دیگر بویی از اخلاق و تقوا نیست. اینهمه را گفتم که سؤال از محضرتان بپرسم استاد! حیران و سرگردان شده ام و نمی دانم در پیمودن رسالت تاریخی خودم در چه راهی قدم بگذارم و چطور انجام وظیفه کنم؟ این را خوب می دانم که وظیفه ام کار فرهنگی است ولی این را هم خوب فهمیده ام که کار فرهنگی از هزاران هزار جنگ، سخت تر است.احساس می کنم من آدم کار فرهنگی نیستم و بدرد طلبگی نمی خورم یعنی توان مقاومت در این جبهه را ندارم، می ترسم در این راه، شرمنده ی شهدا بشم چون کار تبلیغ دین و کار فرهنگی، مسئولیتی است دقیق و عظیم که اگر یک اشتباه کوچک انجام بدهی شاید عواقب خیلی سنگینی داشته باشد. تصمیم گرفتم هر طور شده راهی دفاع از حرم ام المصائب بشوم. فکر می کنم من مرد جبهه ی فرهنگی نیستم. نمی دانم کارم درست است یا نه از خودم و این دنیا خسته شدم. فقط می خوام جان بی ارزشم را فدای حضرت زینب سلام الله علیها کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصمیم بدی نگرفته‌اید. ولی اگر مطابق آن‌چه می‌فرمایید با نوشتن می‌توانید موضوعات فرهنگی را دنبال کنید، تلاش بفرمایید در همان حوزه بمانید و با زیربنای تفکر حوزوی کار را ادامه دهید تا سخنانتان با پایه‌های محکمی ارائه شود. موفق باشید

13518
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: چندی پیش حضرت آقا در دیداری تاکید بر سه مورد خاص داشتند که یکی از آنها تقویت روحیه انقلابی بود خصوصا در جوانان. سوال بنده از محضر حضرتعالی در این مورد خاص است که در بستر حساس تاریخی حاضر قدم گذاشتن در مسیر تقویت انقلاب چگونه باید باشد هم از نظر فردی و اجتماعی و آیا اینکه تقویت روحیه انقلابی فقط اختصاص به قشر خاصی دارد و یا شامل همه آحاد ملت است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سیر به سوی حق نفی شیطان مستکبر و تقابله با او لازم است و امروز این مسیر با تقابل با مظهر استکبار یعنی شیطان بزرگ عملی است و هرکس بخواهد در مسیر إلی اللّه قرار گیرد، راهی جز این راه ندارد. وگرنه همچون صوفی گوشه‌نشین با خیالات خود خوش است. موفق باشید

13388
متن پرسش
سلام بر استاد معظم: در مورد سخنان دکتر داوری و سخنان شما در خود و یا بی خود بودم که مطلب شما در مورد ظرفیت انقلاب در ظهور مجریان حکیم مرا به تامل وا داشت و به نظرم آمد که نباید این سخنان را سرسری گرفت. وقتی روز قبل از انتخابات متوجه شدم جلیلی قطعا رای نمی آورد و او نتوانست با ظرفیت های حزب الله جریانی قوی ایجاد کند، از جهتی خوشحال بودم و امیدوار بودم تا فضایی فراهم شود تا خط اصیل حزب الله به تعمیق معارف انقلاب همت گمارد. به نظرم رسید باید فضای دولت نهم و دهم، مفاهیم آن و در ذیل آن فتنه 88 مورد موشکافی قرار گیرد ولی متاسفانه دولت یازدهم فضا را بیشتر سیاست زده کرد و امکان تعقل در ظرفیت های انقلاب فراهم نشد. این که انقلاب ظرفیت حضور افرادی مثل احمدی نژاد را در امور اجرایی دارد، بسیار محل تامل است و باید در مورد بستری که احمدی نژاد ظهور کرد و انقلاب او را به شخصیتی جهانی تبدیل کرد زمینه تفکر را فراهم کرد. جالب آن جا بود که این فرد تمنای عدالت داشت و شدیدترین اختلافات در حوزه نظری پیرامون همین مفهوم رخ داد. یکی گفت عدالت برترین ارزش، دیگری آن را توزیع فقر و آن سیاستمدار چکمه پوش آن را به خواسته رابین هود تقلیل داد. وقتی احمدی نژاد وارد عرصه اجرایی عدالت شد، سوالاتی را از نخبگان پرسید که استاد میرباقری برای پاسخ گویی ابتدا نیاز دید که پایه ی این سوالات را بررسی کند و پاسخ دهد: « آیا عدالت یک امر مجرد و تبعی است یا یک امر ذاتی و ناشی از ماهیت احکام و رفتار است؟» و این در کتاب پاسخی به پرسش های رییس جمهور روشن است. همین عدالت است که روشن می کند ماهیت صلح و جنگ و خشونت هم به او وابسته است؛ چه مضحک است عده ای عدالت را مسخ کرده اند و واژه اعتدال را ساخته اند و با افراط و تفریط به عنوان دو سوی آن در جنگ خیالی روزگار می گذرانند. همین ها ضرورت تامل تئوریک معطوف به واقعیت را بیشتر روشن می سازد. حزب الله جریانی عدالت طلب بود و آن را به اجمال نزد خود یافته بود اما بعد از جنگ به حاشیه رانده شد و به قول رهبر انقلاب، انقلاب از ریل خارج شد و فضای گفت و گوی تمدن ها، عدالت خواهان جهان را غافلگیر کرد. به نظرم ظهور داعش و النصره را نباید خارج از به حجاب رفتن انقلاب و عدالت مد نظر آن در دوران به اصطلاح سازندگی و اصلاحات تعریف کرد؛ همچنان که نباید بیداری اسلامی را بیرون از فرآیندهای استکبار ستیزی، پیشرفت و عدالت انقلاب اسلامی در دوران احمدی نژاد تعریف کرد. متاسفانه برخی متفکرین و جامعه شناسان ما از ترس برخی انگ ها و شانتاژها نمی خواهند این حقایق را بررسی کنند. احمدی نژاد و به عبارت بهتر دولت نهم و دهم جریانی قوی را در داخل کشور شکل داد تا بتواند با جریان غرب زده و ظلم پذیر مقابله کند و این راز شکل گیری فتنه 88 بود. استاد همچنان که نسل شما استکبار را دست کم گرفت و فکر کرد « به راحتی و به زودی» (تاکید می کنم به راحتی) نسخه لیبرال دموکراسی را جمع خواهد کرد، نسل ما هم جریان غرب زده داخلی را دست کم گرفت و مخصوصا بعد از 9 دی جنازه رو به احتضار این جریان را مرده فرض کرد و در غافلگیری 92 خنجری از پشت خوردیم که امیدواریم با خون دل ولی فقیه نصرت الهی فرا برسد. به هر حال فتنه 88، به قدرت رسیدن دوباره جریان تکنوکرات به فهم دولت های احمدی نژاد وابسته است و اینکه چه کسانی نمی خواهند به سادگی به ولی فقیه اجازه ساختارسازی، نهادسازی و جامعه سازی در راستای عدالت دهند. تاریخ مشروطه به ما یاد می دهد نباید نفوذ مفاهیم غربی را در داخل جامعه دست کم گرفت؛ همچنان که به دلیل نفوذ مفاهیم شیعی در عمق جامعه نمی خواهیم توان خود را نادیده بگیریم و پدیده احمدی نژاد شاهد عینی مدعای ماست. زمانی در یکی از سایت های خبر رسانی مغرض عربی کامنتی دیدم مبنی بر این که : «کاش یک روز صبح از خواب بیدار می‏شدم و یک ایرانی بودم» با توجه به سابقه چند ده ساله جریان های نژاد پرستی پان عربیسم متوجه شدم استقبال هایی که از رفتارهای احمدی نژاد در کشورهای اسلامی می شود رفتاری احساسی نیست و قطعا ساختار نظام های عربی را دگرگون خواهد کرد. ساختاری که می توانست براساس عدالت شکل بگیرد و چگونه می توان بدون مبارزه با ظلم عدالت را به صحنه آورد؟ هنوز هم بیداری اسلامی ادامه دارد و آنچه که با مشکل مواجه شده است بهار عربی است که او هم هرزه تناوری است. بیداری اسلامی هم در تمنای عدالت مسلمانان است که دیگر آنها را از خود بی خود کرده است و لازم نیست نسلی دیگر بگذرد تا شاهد نابودی جریان بدلی اسلامی و بهار عربی باشیم. جالب نیست که پروژه بیداری اسلامی اساسا در چارت مطالعاتی هیچ متفکری نیست؛ با آن که رهبر انقلاب آینده انقلاب را در بیداری اسلامی تعریف می کند و از دانشجویان به عنوان پایه های اداره آینده انقلاب بررسی آن را می خواهد. تعجب می کنم کسانی که مذاکرات را برای فرار از افراطی گری مناسب و با تردستی زبانی سفاهتی عمیق را در گفته وابستگان به صنعت هسته ای می کارد هیچ گاه کلامی در ظهور عدالت در فضای امت اسلامی نمی گوید. جنس بیداری اسلامی و بهار عربی که با ترافیک و خودرو سازی یکی نیست؟ هست؟! چه زمان امید داشته باشیم انسان انقلاب اسلامی ظهور کند و فکر متناسب با خود را به صحنه بیاورد؟ عدالت مفهومی شبکه ای به گستره کل خلقت است و آنگاهی می توان از ظهور اسم عدل الهی در مکانی خاص سخن گفت که تلالویی حداقلی در محیط پیرامونی آن دیده شود و چگونه می توان به ایران اسلامی و انقلاب آن اندیشید ولی چشم از امت اسلامی فروبست؟ همان قدر که دیدن انرژی هسته ای بدون بررسی خشکسالی بی فکری است و هیچ بچه ای این گونه نمی اندیشد، نقد وضع تاریخی و فرهنگی کشور بدون حداقل نیم نگاهی به تقدیر مشترک مسلمانان فکر و تفکر و تعقل است؟! رهبر انقلاب چندین بار تفکری را اشاره داشتند که «انقلاب اسلامی» را مادر «بیداری اسلامی» می داند با وجود این که این سخن تلاطم های شدیدی را در فضای ایران هراسی ایجاد می کرد ولی ایشان مجبور بودند یک تنه این بار را تا به عرش به دوش بکشد. مگر یک مادر می تواند بدون توجه به فرزند ، هویت خود را بشناسد و معضلات خود را حل کند و بنیادهای مشکلات جسمی و روحی خود را چاره ای بیندیشد که ما معضلات انقلاب اسلامی را بیرون از دایره امت نقد کنیم؟ لب سخن آن است که باید عدالت را در تحقق آن دید و تحقق با قیود مکان و زمان شناخته می شود و آن کس که گستره عدالت در جهان را نادیده بگیرد با فرض تبیین عدالت دریایی را در فنجانی می گنجاند! تمدن حضوری آینده با طراحی به دست می آید و این طراحی باید به دست مردان قدسی اتفاق بیافتد تا هم قضا و تقدیر را متوجه باشند و هم اراده انسانی را. هم تاریخ را بفهمند و هم تاریخ سازی را، هم جبر را و هم اختیار را، هم حق و هم شیطان را؛ هم اولوالعلم را بفهمد و هم قلوب مریض را، هم فعل انسان را و هم فعال لما یشاء و به عبارتی تنها «فعل» را بفهمند. چقدر زیبا قرآن بیان کرده است: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَ لَا نَبىِ‏ إِلَّا إِذَا تَمَنىَّ أَلْقَى الشَّيْطَنُ فىِ أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِى الشَّيْطَنُ ثُمَّ يحُكِمُ اللَّهُ ءَايَتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ، لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِى الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فىِ قُلُوبهِم مَّرَضٌ وَ الْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّلِمِينَ لَفِى شِقَاقِ بَعِيدٍ؛ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُواْ بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِلىَ‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ همچنان که این طراحی باید مبتنی بر عدالت باشد و قطعا مردان قدسی همین امر را در نظر داشته اند: «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» اگر قرار باشد ما از خود بیرون برویم تا جایگاه اشیا را بفهمیم، باید در وجود برتر مستقر شویم تا خود نازله را در جایگاه خود قرار دهیم و این همان معنای «المیزان» است که خداوند نازل کرده است: « َأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ» البته اثبات این که قول علامه طباطبایی در «دین» بودن المیزان استوار نمی نماید تدوین شده است و به زودی جهت تایید تقدیم حضور خواهد شد ولی ما هنوز عدالت را به عنوان پایه ای ترین مفهوم و وجود را معطوف به واقعیت نکرده ایم که انتظار داریم روشن شود. حتی فقهای شیعه با وجود آن که در بحث مستقلات عقلیه غوغا کرده اند و حسن و قبح عقلی و ذیل آن عدالت را تبیین کرده اند، فقه را فردی نگریسته اند و فقه را ظهور حق در گستره اجتماع ندیده اند از ظرفیت های عدالت محروم مانده اند و برخی هم که در احکام فردی برخی زوایای عدالت را مطرح کرده اند متهم به قیاس و امثالهم شده اند. به هر حال راه طولانی است اما یک انقلابی به طلب عدالت در قلوب جا می گیرد و به اجرای عدالت مغضوب مستکبران خواهد شد و به تعریف کردن دایره جهانی آن شرایط را برای کسی فراهم می آورد که «بقیه الله است در ظهور عدل الهی» عفو بفرمایید استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را مطرح فرموده بودید و حقیقتاً همین‌طور که می‌فرمایید تازه اولِ تفکر است و امکان تعقل در ظرفیت‌های انقلاب فراهم نشده است. و چه خوب می‌گویید که ما بعد از 9 دی، جنازه‌ی رو به احتضار جریان اصلاح‌طلب را مرده فرض کردیم و با دقت تمام متوجه‌اید عده‌ای به جدّ اجازه‌ی نهادسازی و جامعه‌سازی در راستای عدالت را به ولیّ فقیه نمی‌دهند، ولی در زیر پوشش رفع تشنج با استکبار جهانی و غفلت از هویت اصلی انقلاب که آن تقابل با استکبار است! آری همان‌طور که می‌گویید نباید با نظر به تجربه‌ی مشروطه، نفوذ مفاهیم غربی را در جامعه دستِ کم گرفت و از آن مهم‌تر، مدعی تمدن اسلامی  هستیم ولی پروژه‌ی بیداری اسلامی در فضای مطالعاتی ما نیست. و چشم از امت اسلامی فرو بسته‌ایم و تقدیر مشترک خود را با سایر مسلمانان جدّی نمی‌گیریم و عدالت را در گستره‌ی جهان دنبال نمی‌کنیم. و اگر هم از عدالت سخن می‌گوییم به معنای رفع تبعیض و نابودی فقر نیست، در تعریفی آکادمیک و رشدِ درآمد ملی سخن می‌گوییم که این، غیر از عدالت اسلامی است. خدا را شکر می‌کنم که می‌توانید اراده‌ی انسانی را در کنار قضا و قدر الهی بفهمید و هم تاریخ را بفهمیم و هم تاریخ‌سازی را و هم جبر را و هم اختیار را و هم فعل انسان را و هم نقش فعّال مایشاء‌بودن خداوند را. این نوع جمع‌کردن‌ها لازمه‌ی شخصیت فکری آینده‌ی ما است. همیشه برای شروع‌شدن یک تاریخ، فرایندی در میان است که آرام‌آرام ملاک‌ها و ارزش‌های تمدن حاکم به حاشیه می‌رود و برگشت به تمدن برتر به ظهور می‌رسد و انسان‌هایی در زمانه‌ی خود زندگی می‌کنند که در بین آن رفتن و این آمدن، تنفس کنند. موفق باشید

10982

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: من چون هر شب را باید یک فکری بکنم تا بخوابم، برای اینکه به روزمرگی ها فکر نکنم یا فکر بدی نکنم، مدتی است که به آقا (رهبری) فکر می کنم که مثلا دارم به ایشون خدمت می کنم یا در راه خدمت بهشون کشته یا جانباز میشم یا فکر می کنم ایشون دارن منو تأیید می کنن و خوشحالن از من و ... و این طوری خوابم می بره. خواستم بدونم بعد از گذر مدتی مثلا یک ماه اگر شبها با این فکر بخوابم چه اثری توی روح و نفسم می ذاره؟ به نظر شما اگر نخواهیم و به صلاحمان نباشد که با ذکر بخوابیم، به چی فکر کنیم تا خوابمان ببرد؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان با افکار خوب و واقعی به‌سر ببرد خوب است ولی خواندن آیه‌ی آخر سوره‌ی کهف و ذکر استغفار و آیت‌الکرسی، روح را جهت ورود به عالمِ خواب نورانی نگه می‌دارد. موفق باشید
10363
متن پرسش
سلام استاد گرامی: صحبت‌های استاد جوادی آملی در خصوص مرحوم آیت الله مهدوی کنی رو می دیدیم و مشاهده کردم استاد، دایم روی این نکته تاکید می‌کردند که در واقع آیت الله مهدوی کنی به هرجا رسیده از این بوده که صادقانه و خالصانه قصدش خدمت به جمهوری اسلامی ایران، اعتلای جمهوری اسلامی، تقویت جمهوری اسلامی و ...بوده. استاد سوالم این است آیا واقعا خدمت به نظام جمهوری اسلامی می تواند انسان را عاقبت بخیر کند؟ با توجه به اینکه در سلوک آیت الله مهدوی کنی در قبال نظام اسلامی واقعا این رویکرد وجود داشت که ایشان منیتی برای خود در مقابل نظام قایل نبود، در واقع اگر نیاز به حضورشان بود حضور پیدا می کردند اگر نیاز احساس نمی کردند مطلقا به کارهای دانشگاه می رسیدند و اینطور نبود که بگویند نه الّا و بلّا من باید خودم وسط صحنه باشم، که واقعا این روحیه، کار می برد. نظر شما چیست؟ آیا با خدمت به نظام برای ما نیز چنین اتفاقی می افتد؟ استاد سوال دومم این است که در یکی از پاسخهایتان نوشته بودید آیت الله مهدوی کنی، عاقبت بخیر شدند، از کجا معلوم؟ آیا اینکه ولی فقیه و قاطبه علما خدمات ایشان را تأیید می کنند کافی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت‌اللّه مهدوی کنی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عالمی بود که متوجه شده بودند در این تاریخ خداوند از طریق انقلاب اسلامی خود را به صحنه آورده و اگر کسی بخواهد با خدای حقیقی و نه خدای ذهنی، مرتبط شود باید با تمام وجود خود را سرباز فداکار انقلاب اسلامی معنا کند که عاقبت به‌خیری تنها در این جاده نهفته است. موفق باشید
6264
متن پرسش
لام علیکم استاد میبخشید شما فرمودید که چریکی عمل نکنیم وبه وظیفه ی خودمون عمل کنیم تا کم کم نور الهی نمایان بشه اما گاهی ادم احساس میکنه انگار وظیفه داره همون طور که گفتید خودشو در جایی که اراده الهی قرار گرفته قرار بده میخوام ببینم ما باید در افریدن چنین موقعیتی ی نقش داشته باشیم یا همونم بذاریم به عهده ی خدا تا موقعیت رو ایجاد کنه این امر با توجه به این مسئله است که گاهی وقتی میخواهیم کاری انجام بدیم گویا به یه نوری وصل میشیم این خیاله یا واقعیت با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم خیال است یا واقعیت، اگر متذکر بندگی خدا می‌شوید و شوق بهترانجام‌دادن وظیفه‌ی دینی در شما رشد می‌کند خوب است و همان‌طور که می‌فرمایید وقتی ما به دنبال اراده‌ی الهی باشیم با وظایف الهی که روبه‌رو شدیم کوتاهی نمی‌کنیم. موفق باشید
4350
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز مقام محمود چیست وچگونه میتوان به ان رسید میخواهم از زبان خودتان شرح دهید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل موضوع که در آیه‌ی 79 سوره‌ی اسراء مطرح است که به رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» توصیه می‌فرماید: نیمه‌شب جهت عبادت برخیزند و به عبادت بپردازند به امید آن‌که پروردگارشان ایشان را به مقام محمود نایل گرداند. یعنی مقامی که دارای همه‌ی صفات پسندیده است و محل تجلی و ظهور اسماء حسنای الهی خواهد شد و لذا انسان در آن حال دارای منزلتی معنوی می گردد و به جایی می‌رسد که حقیقتاً می‌تواند خدا را حمد کند. برای رسیدن به آن مقام از نماز شب نباید غافل بود.بنده در شرح زیارت جامعه‌ی کبیره در فرازی که مقام محمود را برای اهل‌البیت«علیهم‌السلام» متذکر می‌شود، عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
3821
متن پرسش
با عرض سلام میخواستم بدونم فضل خدا از قاعده لطف خداوند جداست ؟تعریف کاملی از فضل ولطف میخواستم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم بتوانیم این دو را از همدیگر جدا دانست. با به‌کار برده‌شدن آن‌ها در متون متوجه می‌شویم که نظر به کدام معنا دارند. آیا نظر به فضل دارند به معنای بیشتر از استحقاق و یا نظر به لطف دارند به معنای توجه به استعدادهای پنهانی که ما متوجه آن‌ها نیستیم. موفق باشید
3252

انتظاربازدید:

متن پرسش
باعرض سلام باتوجه به آماده نبودن شرایط دنیا برای داشتن امام معصوم معنای انتظار کشیدن روزانه و یا هر جمعه چه می تواند باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نفس انتظار به خودی خود شرایط رحمت الهی را جهت ظهور آن حضرت فراهم می‌کند، سخت امیدوار باشید. موفق باشید
3091

درمان حسدبازدید:

متن پرسش
با سلام حسد داره نابودم میکنه. می دونم پاگذاشتن تو خط قرمز خداست. میدونم طمع ورزی به دنیاست. می دونم قبول نکردن عدل و حکمت خداست. می دونم اعتراض به صلاح و مصلحت الهیه فقط نمی دونم راه چارش چیه. کاملا متوجه ام جای خدارو توقلبم گرفته چکار باید کرد؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: راه چاره یک کلمه بیشتر نیست و آن این‌که به قلب خود بفهمانید خدایی که کوچک‌ترین نیاز مرا فروگذار نکرده اگر آن‌چه را که من به جهت آن حسادت می‌ورزم که چرا پیش دیگران است و پیش من نیست، نیاز من بود به من می‌داد. این حالت را همچنان به قلب خود القاء کنید و کمی پایداری نمایید مسئله حل می‌شود. موفق باشید
2848
متن پرسش
سلام علیکم! در دوره و زمانه فعلی اگر کسی بخواهد به مقاماتی برسد و مثلا بشود آیت الله بهجت ره یا بشود امام خمینی ره یا بشود آقا سید علی آقا قاضی ره باید کارهائی بکند و احتیاط هائی بکند که اگر خودش نیز قصد داشته باشد این احتیاط ها را بکند محیط و شرایط به او اجازه نمی دهد. مگر اینکه طرف برود در غار زندگی کند یا برود در خانه و خود را در خانه حبس کند. حال در این شرایط فعلی تکلیف چیست!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که ممکن است باید احتیاط لازم را کرد و از مسئولیت هایی که نسبت به خانواده و جامعه داریم استقبال کنیم خداوند خودش لطف خاص خود را دریغ نمی کند. موفق باشید
2792
متن پرسش
من پسر 17 ساله ای هستم که عاشق پسر همسن خودم شدم که همکلاسیم هست لطفا کمکم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:باید با کنترل قوه‌ی واهمه خود را از این ذهنیات آزاد کنید وگرنه مدت زیادی از عمر خود را از بین می‌برید که بعدا فرصت جبران آن نیست. پیشنهاد می‌کنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه کنید و به توصیه‌های آن عمل نمایید. موفق باشید
2295
متن پرسش
با سلام.استاد سوالی در مورد ائمه(ع)داشتم.اینکه افراد به ائمه متوسل میشوند و جواب نیز گاها میگیرند مگر در احادیث نداریم که باید حتی بند کفش خود را از خدا بخواهیم.این دو چگونه هم جهت اند.بالاخره ما باید به که رجوع کنیم.مثلا از خدا بخواهیم قدرت فهم دین بما بدهد یا ائمه(ع)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خداوند در قرآن می‌فرماید «ابتغوا الیه الوسیله» در مسیر تقوی و رسیدن به مقصد، تنها خدا مدّ نظرتان باشد ولی خداوند وسایلی را قرارداده که از طریق آن واسطه‌ها رجوع شما به خدا عملی می‌شود زیرا خداوند فرموده «و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها» خدای را اسماء حسنایی است و او ر ابه اسمای حسنایش بخوانید و امام صادق علیه‌السلام فرمودند «نحن والله الاسماء الحسنی» به خدا قسم ماییم اسماء حسنای خداوند. یعنی با توجه به شخصیت و سیره‌ی آن عزیزان رجوع انسان‌ها به اسماء حسنای خداوند عملی می‌شود زیرا شخصیت امامان آینه‌ی نمایش جمال وجلال خداوند می‌باشد. موفق باشید.
1042

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام من خیالاتی هستم انگار دارم خدای درون خود که یعنی همان خدای که در فطرت من است را می ÷رستم همش تو وهم وخیال هستم سر نماز اینگار وهم هایم شروع میشود راهنمای کنید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی إن‌شاءالله با مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» زمینه‌ی تفکر صحیح روی موضوع فراهم می‌شود. موفق باشید
20124

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: پسری هستم ۱۸سالم است تازه وارد حوزه شدم فضای حوزه اکثرا غفلت آور است از ابتدای ابتدا و صفر می خواهم شروع کنم به کار کردن عرفان عملی سوالات من: ۱. برای شروع کردن به عرفان عملی از صفر چه کنم؟ ۲. برنامه ریزی دقیق عملی و دائم چیست و سیری منظم به سوی خدا چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا و در اصل، باید تماماً مشغول دروس حوزه بشوید و اگر فرصتی پیدا شد کتاب‌های شهید مطهری را دنبال کنید. موفق باشید

18516
متن پرسش
حقیقت انسان از دیدگاه عرفان در اسلام، انسان را چیز جدایی از خدا نمی داند و به میزانی که در طاعت و عبودیت بالا رود می تواند به مقام ربوبیت برسد یعنی کاری را که خداوند می کند انجام دهد. مانند کرامات و معجزاتی که ائمه و پیامبران داشتند (زنده کردن مردگان، شفای بیماران و).... این نوع تلقی از انسان یعنی انسان شناسی عرفانی چه تغییراتی در تعاملات اجتماعی در حوزه رفتارها و حوزه نظام سازی رقم می زند؟ یعنی یکی در بعد خانواده و رفتار با دوستان، محل کار و ... به کجا خواهد رسید؟ و دیگری در نظام سازی چگونه عمل می کند؟ یعنی این نوع نگاه چگونه منجر به تشکیل و ساخت نظامات اداری یک جامعه خواهد شد؟ مثل نظام اقتصادی، آموزشی، علمی، فرهنگی و غیره. به عبارتی دیگر چگونه می تواند مدلهایی برای اداره کشور از بعد محتوا و روش ارائه کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان از طریق عبادات منوّر به نگاهِ حقّانی شد، می‌تواند وجهِ حقّانی عالَم را از وجهِ باطل آن – که وَهم ایجاد می‌کند - تشخیص دهد و گرفتار آن نوع زندگی که امروز فرهنگ غربی برای بشر ایجاد کرده، نشود. بلکه عالَم را بستر تعالیِ خود بیابد نه آن‌که کارش بشود تخریب طبیعت برای جوابگویی به هوس‌هایش. موفق باشید

18134
متن پرسش
با حضور در جبهه های نبرد دفاع مقدس به لطف پروردگار حال خوشی پیدا کردم به طوری که به هنگام خواندن نماز و ادعیه لذت وافری می بردم. اما به علت عدم اطلاع و نبودن راهنما و دوری از جبهه ها کم کم این حال خوش رو به افول گذاشت طوری که وسوسه ها و تشکیک آزارم می داد اما به هر ترتیب آنها را اداره کرده و زندگی می کردم تا اینکه در اواخر سال 90 یکباره احساس کردم دلم از از ایمان خالی شده است و وسوسه های خطرناکی درباره ذات پاک ربوبی در دلم جای گرفت الان فشار بسیار زیادی بر روحم احساس می کنم و فقط می توانم نمازهای واجب را بخوانم (البته اگر بتوان نام نماز بر رویشان گذاشت) احساس ناامیدی دارم و نمی دانم چگونه از این ظلمات رهائی پیداکنم. ظلماتی که با غفلت خویش مسبب آن بودم. خواهش می کنم به دادم برسید و مرا برای نجات از این حال یاری فرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به چنین حیرانی و سرگردانی که در جوانی گرفتار بودم، سعی شد راهی را که خداوند در مقابلم گشود در سیر مطالعاتی این سایت به امثال شما عزیزان ارائه دهم. امتحان کن ببین می‌توانی آن را درمانِ دردت بیابی؟!! موفق باشید

18098

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: یکی از همکاران بنده به گونه ای به حقانیت آمریکا و غرب اعتقاد و یقین دارد و به گونه ای از لیبرال دفاع می کند که انگار نعوذبالله وحی الهی می باشد، که اگر با این سماجت و پشتکار و یقین در راه دین و اسلام قدم بر می داشت یکی از مومنین حقیقی بود، و به گونه ای با نظام و روحانیت دشمن است که اگر توان و موقعیت داشت از ضربه زدن به نظام و روحانیت از هیچ تلاشی چشم پوشی نمی کرد گویی این نظام دشمن قسم خورده ایشان هست و از نظام و روحانیت نفرت عجیبی دارد، سن ایشان 40 می باشد و ملاک خبر ایشان رسانه های غربی و جبهه استکبار است و تنها روحانیی که قبول دارد خاتمی رئیس جمهور چند دوره پیش است، حال سوال بنده این است: چرا شخصی که در جامعه اسلامی رشد کرده در خانواده مسلمان به دنیا آمده و اسلام ناب و تشیع به او رسیده اینگونه تمایل به لیبرال و غرب پیدا کرده که حتی حاضر است ضد اسلام حرف بزند و شاید عمل هم بکند؟ چه پرسه ای این فرد و امثال ایشان طی می کنند که اینگونه منحرف می شوند و اینقدر بر حق بودن غرب و تفکر لیبرال اسرار دارند گویی نعوذبالله وحی منزل است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر برادر امام رضا«علیه‌السلام» در آن محیط مقدس آن‌قدر بدی نکرد که حضرت نام او را «زید نار» گذاشتند. هرکس بر اساس انتخاب‌های خود زندگی خوب و بد خود را رقم می‌زند. موفق باشید

13128
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. می خواستم از شما بپرسم: در فلسفه و مخصوصا عرفان کدام قسمت را کامل نمی دانید. چون من طلبه هستم علاقه مندم که جاهای خالی فلسفه و عرفان را پر کنم به اندازه خودم. کدام قسمت خالی مانده و به آن پرداخته نشده یا کم پرداخته شده؟ البته نظر خودم اینست که بعد از تسلط کامل إن شاءالله شرح مثنوی درس دهم. و به شیوه ی تفسیر قرآن شما باشد. یعنی واژه و ادبیات محور نباشد. بلکه محور عمق مطلب باشد و منظور عرفانی شعر. نظر شما چیست. توضیح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حالا وقت این حرف‌ها نیست! باید عمیقاً در مورد فوق، اسفار و فصوص را همراه با استادی کاردان مطالعه کنید، در آن حال خودْ راه بگویدت که چون باید کرد. در ضمن فکر خوبی است که بتوانیم روح مثنوی را به همان شکلی که مولوی اظهار داشته است به جامعه و تاریخ خود برگردانیم در آن صورت مردم با تفسیر قرآنی به زبان فارسی آشنا می‌شوند. موفق باشید

11884
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیزتر از جانم: استاد بنده با توجه به تحقیقات و مطالعاتی مختصری که در حوزه حکمت متعالیه و معرفت النفس کرده ام و همچنین شرکت در کلاسهای شما طرز تفکرم نسبت به قبل خیلی عوض شده مخصوصا نسبت به نفسم و مسئله وجود و جهان خارج و.... 1- از طرفی می بینم خیلی چیزها را می فهمم که قبلا نمی فهمیدم یا اصلا توجه نمی کردم که این فهم برایم خوشایند است از طرفی می ترسم پای وهم وسط بیاید و فهمم در بعضی مراحل وهمی شود، چگونه فهم حقیقی را از وهمی تشخیص دهم که خدای ناکرده دچار انحراف نشوم؟ 2- بنده به علت نامنظم بودن مطالعاتم بعضی مواقع احساس سردرگمی در مسیر دارم و احساس می کنم به یک راهنما و استاد در مسیر مطالعاتی و فکریم نیاز دارم، البته هدف نهایی را مشخص کرده ام ولی نمی دانم مسیر را چگونه طی کنم که وهم وارد مسیر نشود و به حقیقت و حق به صورت کامل و مستقیم بدون دخالت وهم و خیال برسم؟ 3- در حال حاضر می دانم نباید در اینجا توقف کنم و باید جلوتر بروم و نباید خودم را مشغول این سطح کنم و باید از این سطح بگذرم و به بالاتر بروم، چون مطمئنم اگر در اینجا متوقف شوم خیالات و موهومات مرا مشغول می کند، این را می فهمم که باید بالاتر بروم اما نمی دانم چگونه، لطفا به من سیر و راهی را ارائه دهید که دائما مشغول حق و حقیقت باشم و من بتوانم خیال و وهمم را مشغول کنم نه وهم و خیالم مرا مشغول کند و خدای ناکرده از مسیر رسیدن به کمال و حق بازدارد. با تشکر صلوات بر محمد و آل محمد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برای عبور از وَهم، شریعت و سنت اولیاء کارساز است 2 و 3- طوری سیر مطالعاتی سایت را دنبال کنید که إن‌شاءاللّه پس از مدتی سر و کار شما با قرآن و روایات باشد. موفق باشید

11318
متن پرسش
سلام و خداقوت. استاد محترم بنده مدتی است در زمینه تحصیل و ادامه آن دچار درگیری های ذهنی شده ام وبخاطر این اشتغالات فکری خیلی اذیت میشوم.تصمیم گرفتم این مسئله را با شما در میان بگذارم و از جنابعالی راهنمایی بگیرم. استاد گرامی بنده دختری23 ساله هستم از دوره راهنمایی هدف تحصیلی ام را رشته روانشناسی انتخاب کردم.به لطف خدا توانستم در یک دانشگاه دولتی در رشته روانشناسی عمومی در مقطع کارشناسی تحصیل کنم.حالا تقریبا 1 سال است که درسم تمام شده. از یک طرف دوست دارم در اسلامی شدن علوم اسلامی نقشی داشته باشم (هرچند کوچک و کمرنگ!)و بدون داشتن مدارک بالاتر جایی برای حرف زدن ندارم!از طرف دیگر اتفاقات زندگی دست به دست هم داده اند و علیرغم این که در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کرده ام، تقریبا هیچ فرصتی برای درس خواندن پیدا نمی کنم! افرادی هستند که به من میگویند: خدا از بانوان نخواسته که درس بخوانند و لازم نیست درس بخوانی اما به هیچ وجه نمیتوانم این حرف را قبول کنم.میخواستم بدانم آیا نظر جنابعالی هم همین است؟ کاری به وضع موجود ندارم ولی آیا جامعه اسلامی واقعی و خدا وپیغمبرش این را میگویند یا اینکه این سخنان را کوته فکران مطرح میکنند؟ آیا آرزویی که برای ادامه تحصیل و پیشرفت علوم دارم را نباید دنبال کنم؟ خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید که اگر زندگی ام را در راه علم بگذرانم کار درستی کرده ام؟ و لطفا راهنمایی ام کنید که اگر امسال قبول نشدم باز در سالهای بعد به فکر تحصیل علم باشم؟ پیشاپیش از توجه و راهنماییتان تشکر میکنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان توانست منوّر به اندیشه‌های بزرگ و متعالی شود در هرجایی که قرار گیرد نورافشانی می‌کند و در این رابطه ما وظیفه داریم علوم اسلامی را در هر رشته‌ای به صحنه بیاوریم و در حدّ خود آن را به جامعه عرضه کنیم. موفق باشید
10672
متن پرسش
سلام: می خواستم بدونم نظرتون درباره ی جزوات حاج آقای نیک اقبال چیه؟ (از لحاظ اعتقادی و مبنایی) آدرس سایت ایشون هم میزارم خدمتتونnikeghbal.ir/ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید این کار احتیاج به صرف وقت دارد و برای بنده امکان ندارد، چنانچه در مورد نکته‌ی خاصی سؤال دارید با کپی‌کردن آن متن می‌توانم در خدمتتان باشم. موفق باشید
نمایش چاپی