باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه میدانم إشراقی بر قلب مولایمان حضرت روح اللّه درخشیدن گرفت و عدهای را جان بخشید و در سرکشتگیِ با او تا مرز شهادت رفتند و تفکرِ این دوران را، آری برادر! تفکر این دوران را، نه آنکه فهمیدند، بلکه احساس کردند زیرا وقتی دوران متافیزیک یعنی بیفکری، گذشته است هرکس احساس إشراقِ دوران خود را نداشته باشد در بیفکری است هرچند که «یحمل اسفارا». رجوع به محمد که صلوات خدا بر او و خاندانش باد، در چنین بستری ممکن است اگر بخواهیم او با ما سخن بگوید، وگرنه «یحمل اسفارا» وگرنه هزاران رکوع و سجده، هزاران قدم برگشت به عقب خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه میفرمایید اگر کسی دزدی کرد قدرت برگشت ندارد؟ بستگی به آن دارد که چه نوع شخصیتی را برای خود انتخاب کرده و میخواهد آن را ادامه دهد. خداوند به حضرت موسی«علیهالسلام» میفرماید: «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى، فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى، وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى(17 و 18 و 19/ نازعات) یعنی ای موسی به سوی فرعون حرکت کن، فرعونی که در مقابل خدا طغیان کرده و به او بگو آیا تو را طلب و میلی هست که پاک و تزکیه گردی و به سوی پروردگارت هدایت شود؟ ملاحظه کنید که حتی خداوند برای فرعون نیز به جهت فطرت الهیهای که دارد، جایی برای برگشت گذاشته است و به همین جهت باید هیچ انسانی را چه در شخصیت خوبی که فعلاً دارد و یا در شخصیت بدی که فعلاً برگزیده است، بلوکه نکرد و کار را تمامشده ندانست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نقد از سر دلسوزی انجام میگیرد تا امور مسلمین به صلاح گراید. ولی ضایعکردن و ایجاد دشمنی بیشتر را شیطان برای به فسادکشاندن جامعه القاء میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با خدا همیشه رفیق باش. او برای آنکه ما را از «عُجب» بگیرد، بعضاً سر به سرمان میگذارد. باب عجب را در اصول کافی بخوانید و ببینید چه خدایی دارید!!! آنوقت فدایی او خواهید شد و خواهید گفت: «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم، مات اویم، مات او» و از این هم بیشتر، حرفی برای توصیف آنچه هست ندارم!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آیات قرآن اکثراً ما را متوجهی سیر آفاقی میکند که سنن الهی را در عالم بنگریم 2- بنده شرح جناب آقای صمدی را ندیدهام، ولی چه کسی شایستهتر از شرح مباحث استاد میباشد جز شاگردان ایشان؟ موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: علم کلام بیشتر برای جوابدادن به شبهات است در موضوعات عقیدتی. ولی معرفت نفس از یک طرف ما را منوّر به نگاه توحیدی میکند و از طرف دیگر مقدمه میشود برای توحیدی بالاتر. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- إنشاءاللّه 2- دعا کنید خداوند توفیق تشکیل محافلی را به بنده بدهد که در آن علاوه بر تبیین اشارات کتاب «مصباح الهدایه» به اشارات کتاب «معرفتِ نفس و حشر» نیز بپردازیم. «شکر بسیار که ما عاشق این انجمنیم». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً متوجه فرمایش شما نشدم. ملاصدرا در جلد 9 اسفار، صفحهی 346 به استقبال سخن محیالدین رفته و معتقد میشود عذاب، دائمی نمیباشد و معتقد است از آنجایی که قرآن میفرماید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» (اعراف/179) به یقین عدهی زیادی را برای جهنم آفریدیم. پس ذات عدهای برای جهنم است و از این جهت که ذات آنها با جهنم مناسبت دارد نباید جهنم برای آنها آزاردهنده باشد و به همین جهت از درخت زقّوم با ولع میخورند. البته ملاصدرا در کتاب «عرشیه» که از آخرین آثار اوست از عقیدهی قبلی برمیگردد و معتقد میشود دار جهنم دار آلام و رنجِ ابدی است. در کتاب «عرشیه» این طور شروع میکند: صاحب فتوحات مکیه، ابن عربی، در این باب امعان نظر کرد و در آن کتاب، بحث فراوان نمود و در فصوص گفت: اما دوزخیان، فرجام کار آنها به سوی نعمت است؛ زیرا صورت آتش برای دوزخیان پس از سپری شدن مدت عقوبت، سرد و سلامت میشود. «و اما انا و الّذي لاح لى بما انا مشتغل به من الرياضات العلميّة و العمليّة ان دار الجحيم، ليست بدار النعيم و انما هى موضع الألم و المحن و فيها العذاب الدائم، لكن آلامها متفننة متجددة على الاستمرار بلا انقطاع و الجلود فيها متبدلة.» امّا من، آنچه که برایم با اشتغال به ریاضتهای علمی و عملی، ظاهر و آشکار شده، این است که دوزخ و سرای جحیم جای نعمت نیست بلکه جای درد و رنج است و در آن، عذاب دائم و همیشگی وجود دارد امّا رنجها و دردهایش گوناگون و نو به نو و در عین حال پیوسته و بدون پایان است. پوستها در آن دگرگون میشوند. آنجا جای راحتی و آسودگی و رحمت و آرامش نیست؛ زیرا منزلت دوزخ و دار جحیم در آن سرای، همانند منزلت عالم کون و فساد، از این عالم دنیاست.(ملا صدرا، عرشیه، انتشارات مولى، 1361، ص 282.) موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را مطرح فرموده بودید و حقیقتاً همینطور که میفرمایید تازه اولِ تفکر است و امکان تعقل در ظرفیتهای انقلاب فراهم نشده است. و چه خوب میگویید که ما بعد از 9 دی، جنازهی رو به احتضار جریان اصلاحطلب را مرده فرض کردیم و با دقت تمام متوجهاید عدهای به جدّ اجازهی نهادسازی و جامعهسازی در راستای عدالت را به ولیّ فقیه نمیدهند، ولی در زیر پوشش رفع تشنج با استکبار جهانی و غفلت از هویت اصلی انقلاب که آن تقابل با استکبار است! آری همانطور که میگویید نباید با نظر به تجربهی مشروطه، نفوذ مفاهیم غربی را در جامعه دستِ کم گرفت و از آن مهمتر، مدعی تمدن اسلامی هستیم ولی پروژهی بیداری اسلامی در فضای مطالعاتی ما نیست. و چشم از امت اسلامی فرو بستهایم و تقدیر مشترک خود را با سایر مسلمانان جدّی نمیگیریم و عدالت را در گسترهی جهان دنبال نمیکنیم. و اگر هم از عدالت سخن میگوییم به معنای رفع تبعیض و نابودی فقر نیست، در تعریفی آکادمیک و رشدِ درآمد ملی سخن میگوییم که این، غیر از عدالت اسلامی است. خدا را شکر میکنم که میتوانید ارادهی انسانی را در کنار قضا و قدر الهی بفهمید و هم تاریخ را بفهمیم و هم تاریخسازی را و هم جبر را و هم اختیار را و هم فعل انسان را و هم نقش فعّال مایشاءبودن خداوند را. این نوع جمعکردنها لازمهی شخصیت فکری آیندهی ما است. همیشه برای شروعشدن یک تاریخ، فرایندی در میان است که آرامآرام ملاکها و ارزشهای تمدن حاکم به حاشیه میرود و برگشت به تمدن برتر به ظهور میرسد و انسانهایی در زمانهی خود زندگی میکنند که در بین آن رفتن و این آمدن، تنفس کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان یک تحلیل از طرف کسی که با تعهد و دلسوزی دغدغهی تحقق آرمانهای انقلاب را دارد؛ تحلیلِ قابل توجهی است و موجب دقت و هوشیاری خواننده میشود. اما از آنجایی که ملت ایران در حیات توحیدی خود و عزم متعالی که در پیش گرفتهاند، میدانند که در کجای تاریخ هستند بدون آگاهی از بسیاری از این نوع فتنهها عبور خواهند کرد. بنابراین وظیفهی ما بیشتر باید صرف فهم توحیدی شود که حضرت روح اللّه به این تاریخ برگرداندند و در متن چنین توحیدی است که فتنهها خنثی و حیلهها به چیزی گرفته نمیشود و این است راز عبور نظام اسلامی از فتنهها. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث اضلاع متکثری دارد که در حدّ یک سؤال و جواب جای نمیگیرد شاید در جواب 12294 وجهی از جواب سؤال خود را بیابید. موفق باشید