بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17220

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده عزیز: اخیرا فایل صوتی از پروفسور سمیعی به نام «راز سکته» گوش دادم. نظر شما درباره این قسمت از سخن ایشان چی است؟ آیا انتشار آن باعث سوء استفاده برای معاندین دین نمی شود؟. سخن دکتر سمیعی: «چگونه سکته نکنیم. امروز راز مهمی را که حاصل تحقیق چند ساله ام هست به شما خواهم گفت. می دانید بیشترین تعداد سکته مربوط به اول صبح است. چرا؟ این همان رازی است که به مردم گفته نشده. وقتی شامی پرچربی را بخورد حدود هشت ساعت بعد، یعنی نزدیک اذان صبح، شیرابه ی غذا از معده وارد روده ها شده و چربی زیادی جذب خون می شود، به این ترتیب ویسکوزیته یا همان چسبندگی و غلظت خون بالا می رود. اول صبح سردترین موقع روز است بدن در خواب بوده و ضربان قلب و فشار خون در پایین ترین حد خود است. پاها که دورترین نقطه به قلب هستند با قلب در یک سطح افقی قرار دارند. پاها که سردترین نقطه بدن هستند اغلب از پتو بیرون بوده و سردتر می شوند. به همه ی اینها افزایش چربی و غلظت خون را هم بیفزایید تا پازل لخته شدن خون در انتهای پاها تکمیل گردد. چنین فردی صبح برای نماز یا دستشویی بیدار می شود، چند تا پله را بالا می رود یا برای خرید نان تا سر کوچه می رود. بدنش گرم شده و ضربان قلب بالا می رود. فشار خون بیشتر شده و لخته ها از پاها کنده شده و وارد جریان خون می گردد. وقتی فرد حرکت می کند یا سر به سجده می گذارد لخته وارد مغز شده و رگی را مسدود می کند. به دنبال آن فرد سکته مغزی می کند. بعد می گویند «خوش بحالش موقع نماز مرد خدا بیامرزدش!!!!» اگر هم زنده بماند بخشی از بدنش از کار می افتد بستگی دارد کدام رگ و چقدر آسیب دیده باشد. ..... اگر بر مبانی سخن استاد سمیعی گرفتگی رگ در سجده باعث از کار افتادگی کامل مغز و سکته کامل گردد و طبق مباحث معرفت نفسی، نفس قادر به مدیریت بدن و اعمال اراده خود بر بدن نگردد ناچار است آن نفس از آن بدن انصراف می دهد. تا اینجا گفته پروفسور سمیعی با مباحث معرفت نفس کاملا مطابق است. حال آیا نمی شود که نفس کسی بدون اینکه نقصی در بدن او باشد در حال سجده از بدن انصراف دهد یعنی اجل او برسد؟؟!!! با توجه به اینکه در پزشکی امروز علت مرگ را تنها خرابی بدن می دانند آیا این سخن باعث انکار معنویت مرگهایی که بعضا در نماز برای اولیای الهی رخ داده شده نمی شود؟. آیا عکس آن قابل صدق نیست که چون نفس انسان قصد انصراف از بدن در حال سجده را دارد از طریق سکته مغزی این کار را انجام می دهد؟! متن کامل صحبتهای پروفسور سمیعی: http://gfun.ir/چگونه-سکته-نکنیم؟/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف آقای دکتر برای پرخورها که شامی پرچرب به قول ایشان می‌خورند و حدود 8 ساعت می‌خوابند، می‌تواند صدق کند. ولی همیشه رحلت در سجده، نه در صبح اتفاق می‌افتد و نه همراه با شامی پر چربی بوده است. موفق باشید

14533

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده از آن جهت که طلبه ام و روضه خوانی را هم پیش رو دارم باید مقتل بخوانم و کار کنم. حال با توجه به این که با کتب شما فهمیدم که بعد اصلی ماجرای کربلا معنوی است نه مادی. اگر من بیایم و در منبر برای مردم بعد معنوی را تبیین کنم و آخر سر روضه مادی بخوانم تناقض ایجاد نمی شود در اذهان؟ یا اینکه می شود روضه اباعبدلله را هم با رویکرد معنوی خواند؟ راهنمایی بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقاتلی مثل کتاب «لهوف» عین تذکر به حقایق معنوی است که از طریق ذوات مقدس اولیاء الهی در کربلا به صحنه آمده است. موفق باشید

13600
متن پرسش
سلام: 1. لطفا در مورد عالم قلب اگر امکان دارد توضیح بدید یا بفرمایید در کدام یک از کتابهاتون می تونیم شناخت پیدا کنیم. اینکه قرآن می فرماید «لهم قلوب لا یفقهون بها» منظور چی هست؟ 2. آیا مراتب قلب همان مراتب ایمان است که مثلا از مراتب ایمان توکل و یقین است و هر چه ایمان درجه بالاتری پیدا کند وارد این عوالم می شود. اگر این نیست پس مراتب قلب چی هست؟ 3. عقل قدسی کدام عقل است، همان عقلی که در حدیث امام صادق (ع) دارای 75 جنود است را عقل قدسی می گویند؟ 4-عقل قدسی چه نسبتی با قلب دارد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام قلب مقام فوق نفس است و مقام اُنس با حق می‌باشد و چنان‌چه کسی به نور قلب در عالَم تفقه کند، با انوار الهی مأنوس می‌گردد و نه با مفاهیم قدسی. و به همین جهت می‌توان گفت که انسان در مقام قلب به ایمان می‌رسد، یعنی مقامی که قلب، حقایق جاری در عالم را حس می‌کند و معلوم است که این حالت با شدت و ضعف همراه است و می‌توان به همان معنای مراتب قلبی اشاره کرد. شاید بتوان گفت عقل قدسی همان قلبِ دارای تفقه است. موفق باشید

13439
متن پرسش
سلام: در تاريخ 19/9/1379 رهبري در ديدار اعضاي‌ شوراي‌ عالي‌ انقلاب‌ فرهنگي‌ فرمود: «دولت‌ ديني‌ با دين‌ دولتي‌ متفاوت‌ است‌ و دولتي‌ كه‌ مبناي‌ مشروعيتش‌ دين‌ است‌ بايد براي‌ حفظ دين‌ و فرهنگ‌ مردم‌، بدون‌ هراس‌ از جوسازي ها با استفاده‌ از شيوه‌هاي‌ لازم‌ به‌ وظايف‌ خود كاملا عمل‌ نمايد.» و در تاريخ 19/9/1392 در همين ديدار اعضاي‌ شوراي‌ عالي‌ انقلاب‌ فرهنگي‌ فرمودند: «بعضى‌ها با عنوان «دين دولتى» و «فرهنگ دولتى» مي خواهند نظارت دولت را محدود كنند و تخريب كنند و به‌اصطلاح يك اَنگ غلطى و مخالفتى به آن بزنند كه آقا، اينها مي خواهند دين را دولتى كنند، فرهنگ را دولتى كنند! اين حرفها يعنى چه؟ دولت دينى با دين دولتى هيچ فرقى ندارد. دولت جزو مردم است؛ دين دولتى يعنى دين مردمى؛ همان دينى كه مردم دارند، دولت هم همان دين را دارد. دولت، وظيفه براى ترويجِ بيشتر [دين] دارد. خلاصه: 1- دولت‌ ديني‌ با دين‌ دولتي‌ متفاوت‌ است‌. 2- دولت دينى با دين دولتى هيچ فرقى ندارد. اين تناقض را لطفا توجيهش كنيد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید در یک فضا متذکر می‌شوند که نباید دین خود را از دولت‌ها و بخش‌نامه‌ها بگیریم. و در فضای دیگر که عده‌ای می‌خواهند بگوین دولت‌ها نباید در دین مردم مسئولیتی داشته باشند و یک دولت سکولار را پیشنهاد می‌کنند، مقام معظم رهبری متذکر می‌شوند وقتی دولت، مردمی است، دیگر دین دولتی و دولت دینی فرق ندارد. موفق باشید

12731
متن پرسش
با عرض سلام و احترام محضر جناب استاد طاهر زاده: پیرو سوال و جواب شماره 12655 اینکه نظام ولایت فقیه از دموکراسی صرف افضل است برای ما متدینین بدون شک صحیح است و همینطور حضور فقهای محترم مجلس خبرگان مانع از این می شود که ولی فقیه نظر خود را بر نظر خداوند برتری ندهد و ولی فقیه دیکتار نشود نیز کاملا صحیح می باشد. اما این موارد تماما بحث درون گروهی می باشد شما فرض را بر این گرفته اید که اکثریت مردم ولایت فقیه را نه تنها روز اول پذیرفته اند بلکه بعد از 36 سال همچنان ادامه این حکومت را می پذیرند. سوال بنده در سوال و جواب قبلی این بود: چرا نظام ولایت فقیه هیچ گونه راه کار دموکراتیک و مردم سالارانه را برای تعویض نظام در صورتیکه که اکثریت مردم موافق نباشند (عدم مقبولیت عمومی) را در قانون خود نگنجانده است. عدم مقبولیت عمومی منجر به استبداد دینی خواهد شد. با تشکر و قبولی طاعات و عبادات
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  هیچ نظامی برای براندازی خود قانون تصویب نمی‌کند و از آن‌جایی که نفی ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به معنای پذیرفتن ولایت طاغوت است، اسلام هرگز به صحنه‌آمدن باطل را تجویز نمی‌کند تا آن را منوط به رأی مردم نماید. آری! در نظام ولایت فقیه راه‌کارهایی پیش‌بینی شده است که در ذیل اسلام مردم می‌توانند نظرات خود را در انتخاب‌های مختلف اظهار کنند. موفق باشید

11181
متن پرسش
با سلام: با چه اصلی قضایایی مثل این که معلول نیازمند علت است و یا نظم نمایانگر هدف است را به کل تعمیم می دهیم و می گوییم هر معلولی علتی دارد یا هر نظمی هدفی دارد، شاید در واقع این چنین نباشد و معلولی باشد که نیاز به علت نداشته باشد پس تعمیم ما اشتباه است و نمی شود گفت که معرفت یقینی وجود دارد. اشکال نظر بنده کجاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر بدیهی است و اگر نپذیریم به سوفسطایی مطلق می‌رسیم در آن حدّ که نمی‌توانیم بپذیریم آن‌چه از بیرون احساس می‌کنیم و در ذهن داریم معلول پدیده‌های خارجی است و عملاً باید منکر هر واقعیتی بشویم و در نتیجه نمی‌توانید از بنده سؤال کنید و انتظار جواب داشته باشید زیرا دیگر شما علت سؤال خود نیستید که لازم باشد جواب بنده معلول آن سؤال باشد. موفق باشید
11097
متن پرسش
عرض سلام: دوست داشتم نظر استاد را در مورد مقاله اخیر استاد داوری در ماهنامه سوره با «عنوان سیاست های افراطی در همه جای جهان طرفدارانی دارد» بدانم. اینجانب از دور در محافل فکری در مسجد خود، کتب استاد طاهر زاده از جمله کربلا مبارزه با پوچی ها را کار کردیم اما آیا مقاله اخیر استاد داوری نیازی به نوع نگاه ایشان به این مقاله برایم اهمیت دارد. تا اینجانب را از سردرگمی حرف های استاد داوری در این مقاله به خصوص ورود ایشان به حوزه افراطی گری که با شعار مرگ بر آمریکا عنوان می کنند خارج کنند و الا مجبورم از دیگران که می دانم به خوبی استاد روشنگری نمی کنند. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ای بابا! بنده به جهت اهمیت مقاله‌ی آقای دکتر داوری شرحی بر آن نوشتم که در شماره‌ی 77- 76 مجله‌ی سوره چاپ شد و جناب دکتر داوری اظهار لطف فرموده بودند و آن مقاله هم‌اکنون بر روی سایت «لُبّ المیزان» تحت عنوان «راز “بی‌تاریخی ما” در نگاه دکتر رضا داوری اردکانی » در قسمت یادداشت ویژه هست و فکر می‌کنم رفقا باید وقت بگذارند و حداقل عرایض بنده در شرح آن مقاله را با دقت کافی بحث کنند. موفق باشید
10617

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد: سپاس بسیار از پاسخها. ببخشید گاهی جواب سوالات ظاهرا فراموش می شود به ایمیلمان فرستاده شود البته گاهی پیدا می کنیم گاهی نه و دوباره می نویسیم و شرمنده وقت شما گرفته می شود. 1- بعد از کتاب معرفت نفس و الحشر کتاب معرفت نفس علامه حسن زاده را بخوانم بهتر است یا بدایه و نهایه؟ من به کتب ایشان بسیار علاقه دارم خودم فکر می کنم با توجه به اینکه حضرتعالی در آثارتان معرفت نفس را پیگیری فرموده اید اول علامه را بخوانم مطلب بیشتر جا می افتد. چه صلاح می دانید حضرت استاد؟ 2- آیا تعارفاتی مثل قابلی ندارد یاحساب کنم و... نباشد بهتر است؟ 3- اگر اطرافیان بگویند ما این همه کار برایت کردیم چرا کارمان را انجام نمیدهی و ما هم کارهایمان را یادآور شویم آنها که دارند منت می گذارند ما چه؟ کارمان غلط است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است یک دوری در این مورد به کتاب‌های استاد بزنید ولی مبنای ایشان همان سخنان ملاصدرا در جلد 8 و 9 اسفار است 2- نمی‌دانم 3- کار خوبی نیست. بگویید دستتان درد نکند، اگر بتوانم در خدمت هستم. موفق باشید
9437
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی ها در مورد کتاب سیاحت غرب اینگونه استدلال میکنند که: ایشان (آیت الله قوچانی) خود در مقدمه کتاب سیاحت غرب، تصریح کرده اند که این مضامین را با توجه به آیات و روایات، ترسیم و تجسم کرده اند؛ نه این که به آن عالم رفته و از آن جا خبر آورده باشند. یعنی ایشان مطالبی را که از آیات و روایات در مورد حیات پس از مرگ، استفاده کرده است، در قالب بیانی خاصی تبیین کرده است و مطالب آن عمدتا مستند به آیات و روایات است هر چند در ترسیم و تبیین آن هم در قالب بیانی همچون نمایشنامه و فیلمنامه، جزئیاتی را افزوده اند. نظر شما چیست؟ آیا آیت الله قوچانی مکاشفه را در مقدمه کتاب تکذیب کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک حضور است که برای ایشان پیش آمده که نمونه‌هایی از آن برایشان در سیاحت شرق هم هست. بنده یک جزوه‌ای در شرح کتاب سیاحت غرب دارم، شاید روشن کند که موضوع از چه قرار است. موفق باشید
7784
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز میدانیم که هر چه در راستای قوس صعود بالا رویم کثرت ها کم می شود تا این که همگی در ذات احدی فانی شوند. با این حساب پس باید تمام انسان ها در سیر معادی خود به نقطه ای برسند که همگی کاملا در ذات خدا فانی شوند و تعین و تشخص خود را کاملا از دست دهند به طوری که جنبه مخلوقیت آن ها نیز کاملا از بین برود و جز ذات احدی چیزی نماند گرچه فیض دائم خدای متعال منجر به خلق جدیدی شود. آیا این نظر درست است؟ بر همین مبنا میتوان گفت احتمالا بی نهایت خلق جدید و معاد در گذشته و آینده وجود داشته و دارد؟ سوال دیگر این که در انجیل خواندم که یکی از حواریون میگوید که عیسی کلمه خدا بوده که قبل از دنیا وجود داشته. آیا این مشابه همان چیزی که ما در مورد وجود نوری حضرت خاتم (ص) میگوییم نیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- قوس صعود در تکوین غیر از قوس صعود در تشریع و در رابطه با اختیار انسان است. در مسیر برگشت انسان به سوی خدا انسان در عین آن‌ها در عالم وحدانی قرار می‌گیرد و می‌یابد که همه‌کاره‌ی عالم خدا است با انتخاب‌های خودش روبه‌رو است و با نسبت آن انتخاب‌ها با توحیدی که آن‌جا ظهور می‌کند ولذا اگر آن انتخاب‌ها مطابق توحید الهی نباشد در عین آن‌که در نظامی است که در قبضه‌ی خدا است ، از حضور در محضر رحمت حق مطرود است 2- در مورد بی‌نهایت خلق جدید و معاد، در بحث حرکت جوهری عرایضی شده 3- در مورد کلمه‌ی خدابودن حضرت عیسی«علیه‌السلام» باید فضای فرهنگی این سخن را در مسیحیت بررسی کرد شاید نظر به فرزندبودن آن حضرت داشته باشد که این خلاف حکمت است. موفق باشید
7213
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید برای شناخت امیرالمومنین به نورانیت چه کنیم؟ بنده کتاب القطره و احادیثی مانند نورانیت و تنتجیه و ... را خوانده ام ولی بنظرم شناخت مولا فرای اینهاست ! لطفا راهنماییم بفرمایید . چه کتبی در این باره مطالعه کنیم؟ ایا حقیقت علویه را در قلب باید پیدا کرد؟ به چه کیفیت ؟ باتشکر - اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت«علیهم‌السلام» را همراه با شرح آن مطالعه بفرمایید. و سپس «الغدیر» علامه امینی را مطالعه فرمایید. یکی از فضلای قم «کتاب الغدیر» را به طور قابل قبولی خلاصه کرده‌اند به طوری که به اصل مطلب لطمه‌ای نخورده است. موفق باشید
4292
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده بنده چند وقتی است باکتاب های شما توسط دوستم اشنا شدم در پی خواندن کتاب معرفت نفس شما چند سوال به ذهنم رسید که اگر امکان دارد جواب آن را به ایمیل خودم ارسال فرمائید 1-آیا ارتباط از طریق نفس با نفس امکان پذیر است؟ 2-آیا نفس من میتواند از بدنی به بدن دیگر برود یعنی حق انتخاب بدن داشته باشد؟ 3-آیا نفس می تواند بر بدن خود تاثیر گذار باشد یعنی بتواند مشکلات بدنی خود را بر طرف کند یا قسمتی از بدن خود را قوی تر کند مثلا نفس، قوه ادراک و تعقل را قوی تر کند ویا مشکل قلبی را بر طرف کندو غیره و یا نه حتما باید از طریق همین بدن به ریاضت بپردازد تا قوی تر شود به طور کل نفس قادر به انجام تغییرات بدنی هست؟ ممنونم که به نوشته بنده توجه کردید شاید خیلی آماتور سوال کرده باشم ولی خوشحال میشوم به بنده جواب یا کتابی معرفی فرمائید باز همتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بلی ارتباط نفس با نفس امکان‌پذیر است ولی احتیاج به سلوک دارد که در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» در این مورد عرایضی داشته‌ام 2- نفس بدن خود را می‌سازد و تنها بدن خود را می‌تواند داشته باشد 3- نفس در ذات خود در اوج تعادل است و از این لحاظ می‌تواند بدن خود را متعادل کند و بر آن تأثیر گذارد و علت این‌که اطباء قدیم به بیماران دستور پرهیز می‌دادند جهت ایجاد زمینه‌ی تأثیر نفس بر بدن بوده تا نفس بدن را در تعادل لازم ببرد. موفق باشید
3997
متن پرسش
سلام اگر نفس پیامبر همه جا و همشه حاضر است پس معراج رفتنشان چگونه است؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور همه‌جایی رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» در مکان غیر از حضور در مراتب عالی‌تر عالم است که با معراج محقق شد. موفق باشید
3056
متن پرسش
باعرض سلام اینجانب در دبیرستان پسرانه معاون پرورشی هستم چندسالی است وزارتخانه جهت اهمیت دادن به نماز 20دقیقه از وقت آموزشی مدرسه را به زنگ نماز اختصاص داده اندبنده و معاونین آموزشی دانش آموزان را وادار می کنیم به نماز خانه بروند و تا پایان وقت رسمی در مدرسه بمانند ولی متاسفانه آنگونه که باید اهمیت نمی دهند به نظر حضرتعالی وظیفه ما چیست؟آیا نماز جماعت اختیاری شود بهتر است یا با وجود دانش آموزان بی اطلاع و بی اعتقاد به کار خود ادامه دهیم وزحمتی که برای دانش آموزان معتقد ایجاد می کنند را تحمل کنیم.البته درصبحگاه و نمازخانه از اهمیت نماز و اسرار نماز دائما می گوییم و نماز خانه مجهز هم آماده کرده ایم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: علماء تعلیم و تربیت هم معتقدند برای آن که انسان‌ها بتوانند اعمال مذهبی خود را انجام دهند باید در دوران نوجوانی عادت کنند به آن کارها تا در موقع مناسب اگر آن اعمال را انتخاب کردند توان انجام آن را داشته باشد. به نظر می‌رسد باید شرایطی فراهم کرد که همه‌ی دانش‌آموزان در نماز شرکت کنند و خیلی نمی توان آزاد گذاشت و در عین حال فضا را طوری شکل داد که از حالت عبادت خارج نشود. موفق باشید
3021
متن پرسش
باعرض سلام و اد ب و قبول عزاداری های شما استاد عزیزم با توجه به فراوانی هیات های عزاداری و مداحی های متفاوت و فراوان خود این مساله ی هیات و عزاداری به نظر دچار آسیب و آفت های جدی شده به نظر حضرتعالی اینکه ما به اسم عزاداری و هنر در هیات هایمان از دستگاه های متفاوت و یا سبک های متفاوت استفاده کنیم شاید به بهانه ی هنری بودن ان قشر جوان را جذب کنیم کار درستی است؟ (مثلا امسال در بعضی هیات ها طبل هایی که اهل جنوب کشور از ان استفاده می کنند استفاده شد که در نوع خودش جالب هم بود) و سوال بعد اینکه شما بعد از آن بی احترامی هایی که شخص آقای سعید حدادیان به جناب رییس جمهور کردند و در پشت منبر آن حرف های زشت را زدند و حرمت مداحان را از بین بردند و ... آیا آوردن ایشان در جلسه های تلویزیونی و یاحتی در بیت رهبری برای مداحی تو جیهی دارد؟ اینکار بی احترامی به این دستگاه نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظر بنده با آوردن وسایلی مثل طبل، روح عزاداری ضعیف می‌شود و به حاشیه می‌رود. بنده هم معتقدم آقای حدادیان شأن یک ذاکر اباعبدالله«علیه‌السلام» را رعایت نکردند. موفق باشید
2625
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی من به شدت در مورد امر به معروف ونهی از منکر دچارمشکل هستم مخصوصا از وقتی هم که اهمیت این فریضه را فهمیدم و متوجه شدم با غفلت ازاین اصل مهم چه برکاتی را از دست میدهیم با توجه به شرایط امروزی وظیفه چیست؟وظیفه ی ما برخورد فردی است یا کار ریشه ای و فرهنگی؟ مثلا وارد مترو میشوم نود درصد خانومها بی حجاب هستند یا در دانشگاه اکثر دختر وپسر ها رابطه ی حرام دارند مگر میشود به تک تک انها تذکر داد؟ خیلی وقتها با تذکری که میدهیم ابروریزی و داد و هوار هم میکنند واقعا وظیفه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حتماً می‌دانید که یکی از شروط وجوب امر به معروف آن است که امکان تأثیر بدهید اگر شرایط طوری است که امکان تأثیر نمی‌دهید باید از طریق فعالیت‌های فرهنگی شرایط لازم را فراهم کرد که وقتی شما تذکر می‌دهید طرف با تذکر شما بیدار شود نه آن‌که خصومت پیدا کند. موفق باشید
1841
متن پرسش
شیطان یکی از دستورات خدا را انجام نداد و خدا تمامی اعمال اورا نابود کرد. ولی ما انسان ها خیلی از تکالیف را انجام نمی دهیم و عباداتمان از بین نمی رود. این با عدالت خدا چگونه سازگار است?
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام من و شما اگر بعضی از دستورات خدا را انجام نمی‌دهیم نمی‌گوییم ما بهتر از خدا می‌دانیم ولی شیطان در مقابل خدا گفت: «أنا خیرٌ منه» ای خدا من بهتر از آدم هستم و عملاً نه‌تنها خود را در عرض خدا قلمداد کرد بلکه خواست بگوید من بهتر از خدا می‌دانم و خدا نمی‌داند. موفق باشید
1560

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام. استاد عزیز با تشکر از سعه صدر شما در پاسخ به سوالات دینی. خدا میداند چقدر همیشه دنبال کسی می گشتم که اینگونه دلسوزانه و مدبرانه با سوالات دینی ما پاسخ دهد از خدا میخواهم راههای سعادت را بیش از پیش در برابر شما بگشاید همانگونه که شما گره از ذهنهای میگشائید. استاد مشکلی دارم نمی دانم چرا دلم هرجایی است. میدانید استاد من دوست دارم کسی را دوست داشته باشم و کسی مرا دوست داشته باشد به خاطر این هرچند صباحی دل و فکرم درگیر کسی می شود. استاد میدانم عشق واقعی یعنی اهل البیت و امام زمان. اتفاقا همیشه به خودم میگویم که دلت را از خدا پر کن تا جای غیر در آن نماند اما استاد چگونه دلم را از خدا پر کنم؟ دوست ندارم عاشق کسی جز خدا باشم اما نمی شود. بعضی ها می گویند دل باید ولو عاشق یک انسان، اما عاشق باشد ودلی که عشق یک انسان دیگر درش نباشد و در واقع معنی سوختن را نیاموزد نمیتواند بعدها عاشق خدا شود. این درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: گفت: « همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی »فطرت ما با عشق الهی سرشته شده. به گفته‌ی علامه‌طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه»: «خاک دل آن روز که می‌بیختند.... شبنمی از عشق بر آن ریختند» پس چه نیازی داریم عشق خود به خدا را به کس دیگری بدهیم. آری خدا را باید در آینه‌ی اسماء الهی یعنی در سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» پیدا کرد. هر اندازه به حلال و حرام الهی بیشتر مقید باشید سنخیت بیشتری با انسان‌های معصوم پیدا می‌کنید و آن‌ها را بهتر قطب جان خود می‌یابید. به نور امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» سجده‌ها را طولانی کنید. موفق باشید
1228

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. استاد گرامی سوالی از محضرتان داشتم: ذکر به معنای تکرا واژگان آیا در متون دینی و از دیدگاه ائمه اطهار جایگاهی در خودسازی دارد؟ در جههای مختلف از انواع ذکر: لسانی و بدنی و قلبی یاد شده اما اخیرا در جایی نوشته شده بود که ذکر چیزی است که در بین مسلمانان رواج دارد و گویا منظور نویسنده این بود که در خود اسلام تاکیدی بر این موضوع نشده است. آیا ذکر مورد تائید ائمه هست؟ آیا در سلوک معنوی موثر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مواردی داریم که خود ائمه«علیهم‌السلام» تکرار یک ذکر را توصیه فرموده‌اند که مرحوم شیخ عباس قمی هرچه در مفاتیح در رابطه با تکرار ذکر آورده همه مبتنی بر آن روایات است. یک نمونه ساده‌ی آن همین‌که شما در شب‌های احیاء در هنگام به‌سرگرفتن قرآن باید ده مرتبه بگویید: «بِکَ یا الله» و رعایت تعداد این نوع ذکرها به همان شکلی که فرموده‌اند إن‌شاءالله در سلوک معنوی تأثیر خود را دارد. موفق باشید
1075

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آیا اسلام در رابطه با ازدواج فامیلی نهی دارد یا در صورت اینکه از لحاظ آزمایشات پزشکی و ژنتیکی مشکلی نباشد امکان ازدواج فراهم است؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی فکر نمی‌کنم اصل موضوع نهی شده باشد. موفق باشید
1057

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم تنها یک مورد برایم در مورد رزق حل نشده است و آن هم رزق کسانی همانند مردم آفریقا و بعضی از نقاط جهان است. عده ای از این افراد از گرسنگی می میرند و این در حالی است که طبق روایات رزق هر کس مقدر شده است. قاعدتا جواب نمی تواند ظلم دیگران باشد چون طبق روایات عمل دیگران نمی تواند روی رزق ما تاثیر بگذارد و قرار بود که ما ذهنمان را درگیر عمل دیگران نکنیم. لطفا این مطلب را برایم تجزیه و تحلیل کنید.در پناه قرآن موفق باشید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در سؤالات قبلی عرض کرده‌ام که باید در آن محیط زندگی کرد تا معلوم شود راز گرسنگی مردم آفریقا چیست. آقای «خوزه‌اُ دوکاسترو» در کتاب «ژئوپلوتیک گرسنگی» موضوع قحطی‌زدگی روحی را مطرح می‌کند. آنچه برای ما مسلّم است روایاتی است که می‌فرماید رزق هرکس از قبل تعیین شده است. با توجه به این روایات باید موضوع را دنبال کرد. موفق باشید
861

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم، اگر انقلاب اسلامی یک حقیقت است که بر قلب مستعد امام خمینی(ره) اشراق شد، در زمانه فعلی آن حقیقت نزد کیست؟ و به نظر شما اشراق آن حقیقت در جان امام از چه زمانی(در چه دوره ای) شروع شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: سعی کنید کتاب‌های «جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم» و کتاب «امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» و خودآگاهی تاریخی» را مطالعه بفرمایید تا روشن شود؛ اولاً: اشراقی که بتواند یک تاریخ را بسازد هر صدسال به قلب یکی از اولیاء الهی تجلی می‌کند. ثانیاًً: آن ولیّ خدا سال‌ها باید تأمل کند تا زمینه‌ی آن تجلی فراهم گردد و امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» هشت‌سال قبل از انقلاب مشروطه به دنیا آمده‌اند و لذا سراسر تاریخ مشروطه زمان تأمل ایشان برای کشف راه نجات بوده است. موفق باشید
21662
متن پرسش
سلام علیکم: چرا آیه 55 سوره مائده را به ولایت امام علی علیه السلام نسبت می دهند در حالیکه افعال به صورت جمع است نه مفرد؟! (مانند یقیمون، یؤتون، هم، راکعون) آیا این آیه اشاره به ولایت جمیع مؤمنین که نماز می خوانند و زکات با تواضع و بدون منت (راکعون) می دهند نیست؟ (شاید مراد از راکعون نوعی از تواضع باشد.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت است؛ شده، عیناً خدمتتان ارسال می‌دارم:

قرآن جهت امر ولايت جامعه در آيه‏ ى 55 سوره‏ ى مائده مى ‏فرمايد: «انَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذينَ امَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوة وَيُؤْتُونَ الزَّكوةَ و هُمْ راكِعُون‏» تنها و تنها ولى شما خدا و رسول او و آن‏هايى هستند كه ايمان آورده و نماز برپا مى‏ دارند و در حالى كه در ركوع هستند، زكات مى ‏دهند. اولًا: شيعه و سنى معترفند كه مصداق آيه حضرت على (ع) است. (حضرت آيت الله حسينى طهرانى در درس‏هاى 72 تا 75 كتاب «امام شناسى» جلد 5 به طور مفصل راجع به اين آيه بحث كرده‏ اند). ثانياً: چنين كارى در اسلام، سنتى خاص نبوده كه فرد ديگر هم انجام داده باشد، و مستحب هم نيست. ثالثاً: كلمه‏ ى «انَّما» حصر است، يعنى «فقط». پس معنى آيه چنين مى‏ شود كه در همان راستاى ولايت خاص خداوند و رسول‏ الله (ص)، آن فردى هم كه در ركوع زكات داد، «ولى» مسلمين است و فقط همين ‏ها ولى مسلمين‏ اند.

سؤال: آيا نبايد اميرالمؤمنين (ع) محو حق بودند و توجهى به سائل نمى‏ كردند؟ و يا لااقل اگر خدا مى‏ خواست ولايت ايشان را به مردم اطلاع دهد، در رابطه با آن وقتى كه تير را از پايشان درآوردند و ايشان متوجه نشدند، اين كار را مى‏ كرد؟

جواب: اين مقام كه در عين حضور قلب با حق، هيچ‏ چيز از ايشان پنهان نيست، فوق مقامى است كه فقط ناظر به حق است. اين مقام «صَحْو» يا بقاء بالله و هوشيارى بعد از «مَحْو» است. يعنى آنچنان غرق حق ‏اند كه با چشم حق ناظر بر خلق‏ اند، و لذا اين مقام بالاتر از مقام «محو» يا فناء فى الله است. اين مقام بقاء بعد از فنا است كه در روايات ما تحت عنوان قرب نوافل مشهور است كه خداوند مى‏ فرمايد وقتى بنده‏ ى من از طريق نوافل به من نزديك شد من چشم او مى‏ شوم و از طريق من مى ‏بيند و من گوش او مى ‏شوم و از طريق من مى‏ شنود.[1] و حضرت در اين مقام قرار داشتند.

سؤال: چرا خداوند در آيه ‏ى مورد بحث فرمود: «الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوة» يعنى به صيغه‏ ى جمع آورد. اگر منظور فقط اميرالمؤمنين (ع) بود بايد به صيغه‏ ى «مفرد» مى‏ آورد؟

جواب: اين روش را خداوند در جاهاى ديگر كه مشخصاً مصداق آن يك فرد بوده نيز به‏ كار برده است. مثل آيه‏ ى مباهله كه صيغه را جمع آورد ولى پيامبر (ص) يك مصداق بيشتر براى آن نياوردند، يعنى به جاى انْفُسَكُمْ كه در آيه آمده و مى ‏فرمايد: جانهايتان را جهت مباهله با مسيحيان نجران بياوريد، رسول خدا (ص)، فقط على (ع) را آوردند. و يا در آيه‏ ى 8 سوره‏ ى منافقون كه مى ‏فرمايد: «يَقُولون لَئِنْ رَجَعْنا الَي الْمَدينةِ لَيُخْرِجَنَّ الْاعَزُّ مِنها الْاذَل» مى ‏گويند چون به مدينه برگشتيم آن كس كه عزيز بود را خوار مى‏ كنيم. در حالى كه گوينده ‏ى اين سخن فقط عبدالله بن‏ابَى بوده ولى قرآن فعل را به صورت جمع به كار مى ‏برد.

زمخشرى از علماء اهل سنت در تفسير كشاف اين نوع سخن گفتن را صحيح دانسته و آيه‏ ى مورد بحث را در شأن على (ع) مى‏ داند. و فقهاى اهل سنت نيز حركت جزئى در نماز را جايز مى ‏دانند و استناد مى‏ كنند به حركت على (ع) در نماز در دادن انگشتر به سائل. موفق باشید 


[1] ( 1)- به مصباح الشريعه، ص 11. فتوحات( 14 جلدى) جلد 3، ص 262 رجوع شود.

18087
متن پرسش
مى خواستم بفرماييد كه آيا شما اطلاع داريد كه استفاده از آثار جناب آقاى طاهر زاده شرعاً مجاز هست يا نه (به لحاظ حقوق چاپ و نشر صاحب آثار)؟ اگر هست كه ما اونها رو در اختيار دوستان و متقاضيان قرار بديم (به صورت pdf)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خودم طاهرزاده هستم و به اطلاع جنابعالی و همه‌ی کاربران محترم می‌رسانم که همه‌ی فایل‌ها اعم از کتاب و جزوه و صوت به هرشکل اعم از pdf آن و یا وُردِ آن را مجازید که استفاده نمایید. موفق باشید

17576
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد چه عاملی باعث می شود آدمی به سوی خواسته های نفسانی اش برود یا اینکه آنها را کنار بگذارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر انسانی با انتحاب خود در بین دو گذرگاهِ فجور و تقوا قرار دارد و با تعریفی که از خود کرده است به سوی آن دو سیر می‌کند. انبیاء آمده‌اند که تذکر دهند رجوع به فجور، انسان را با ناکامی‌های دنیایی و آخرتی روبه‌رو می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی