بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17946
متن پرسش
خدمت استاد طاهرزاده سلام و عرض ادب دارم: سوالی داشته که ذهن بدجوری دنبال جوابشه. سوالم از محضر شريف شما اين است كه چرا در بحث تخصصي خداشناسي پاره اي از متكلمين و فقها حال حاضر منجمله آيت الله صافي گلپايگاني، آيت الله وحيدخراساني، آيت الله سيدان، استاد حكيمي و... خداشناسي فلسفي را قبول نداشته و مباحثي مثل سنخيت، علت و معلول، وحدت تشكيكيه و... را قبول نداشته و باطل مي دانند و حتي براي خود استدلال هم دارند و از آن طرف عكس اين سخنان را فقهايي مثل آيت الله جوادي آملي، آيت الله مصباح يزدي و... مي زنند. چرا در مورد اين بحث تخصصي و ركن ركين دين و مذهب يعني خداشناسي بين اين عزيزان ديني مان اختلافات علمي هست. واقعاً در اين خصوص برداشت خودتان چيست استاد عزيزم؟ در بحث فوق تخصصي خداشناسي حقيقتاً كدام گروه از بين فلاسفه و متكلمين سخنانشان در اين خصوص به معارف خداشناسي و توحيدي شيعه نزديكتره؟ چون واقعاً من جوان در اين بحث تخصصي گيج شدم. از آن ور فقهيي برهان فلسفي را قبول مي كند از آن طرف فقيهي برهان فلسفي را باطل، رد و توالي فساد مي دانند؟ تحليل شما از اين سخنان چيست؟ چون از آن ور دوست دارم اين بحث خداشناسي را استدلالي دنبال كنم و از آن طرف مي خواهم نزديكترين راه به آيات و روايات باشه و مخالفت با آن نداشته باشد. از اين كه بنده نوازي كرده و سخنان حقير را مطالعه نمودید كمال سپاس را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در روایات داریم علاوه بر حجت ظاهری که شریعت الهی و ائمه‌ی معصومین‌اند، حجت باطنی داریم که همان عقل است و اگر ما عقلِ مقتضی فهم روایات و آیات را به‌کار نگیریم و فقط تنها به ظاهر روایات و آیات بسنده کنیم، چنین مشکلاتی که متذکر شده‌اید پیش می‌آید. امثال حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی در به‌کارگیری عقل در فهمِ آیات و روایات، موفق‌تر از کسانی‌اند که به ظاهر آیات و روایات بسنده کرده‌اند. جناب آقای دکتر مهدی امامی‌جمعه در سلسله بحث‌های خود در 15 جلسه تحت عنوان «سیر تاریخی الهیات اسلامی» به‌خوبی به این موضوع پرداخته‌اند. متن صوتی آن را از مرکز فرهنگی «سُها» از جناب آقای تیموری به آدرس hrteimouri@gmail.com می‌توانید تهیه کنید. موفق باشید

17164
متن پرسش
سلام حضرت امام رضا علیه السلام بر شما باد جناب استاد طاهرزاده: غرض از مزاحمت اینکه وقتی روایات بشدت مومنین را نسبت به بدگویی نسبت به همدیگر با آن شدت می ترساند، خوف وجودمان را می گیرد که پس چطور نیروی انقلابی را نقد کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نقد از سر دلسوزی انجام می‌گیرد تا امور مسلمین به صلاح گراید. ولی ضایع‌کردن و ایجاد دشمنی بیشتر را شیطان برای به فسادکشاندن جامعه القاء می‌کند. موفق باشید

16221
متن پرسش
سلام علیکم: سوالم درباره آیه معروف و مبارک تطهیر است، خب یکی از برهان های محکم شیعه این آیه شریفه است و من تو اعتقاداتم خیلی بهش تکیه می کنم، اما من تا چند وقت پیش آیات قبلش رو نخونده بودم، دیدم کل سوره درباره همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) است و سفارشات به این بانوان که چنین کنید و چنان کنید و در نهایت می فرماید ما می خواهیم شما اهل بیت را از هر بدی پاک کنیم؛ درسته گفته شده پیامبر (صلی الله علیه و آله) بارها اشاره کردند که منظور از اهل بیت چه کسانی هستند، ولی قرآن رو هر کی که میخونه میگه واضحه که مخاطب همسران پیامبر هستند، مرتب اونا رو مخاطب قرار میده و ضمیر متصل در آیه مذکور به اونا بر میگرده؛ بی زحمت این شبهه منو برطرف می کنید! ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در این مورد شده است که عیناً خدمتتان عرضه می‌شود: خداوند در قرآن مى‏ فرمايد: «... انَّما يُريدُاللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ‏ اهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا»[1] اى‏ اهل البيت؛ فقط و فقط خداوند خواسته تا شما را از هرگونه پليدى بزدايد و اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما پاك كند و شما را به موهبت عصمت اختصاص دهد». با دقت در آيه‏ ى تطهير نكات زير مورد توجه قرار مى‏ گيرد.

1- «رِجْس» از نظر لغت چون با «ال» آمده، يعنى هرگونه پليدى جسمى و روحى. يعنى اهل البيت (ع) را خداوند از هر گونه پليدى پاك كرده است.

2- بيش از 70 حديث كه بيشتر آن‏ها از اهل سنت است اقرار دارند كه «اهل بيت» شامل، رسول خدا (ص) و حضرت على (ع) و فاطمه زهرا (س) و امام حسن و امام حسين «عليهماالسلام» مى ‏باشد.

3- امّه‏ سلمه مى ‏گويد: بعد از آمدن آيه‏ ى تطهير، رسول خدا (ص) عباى خود را برسر حضرت على و همسر او و حسنين «عليهماالسلام» انداختند و گفتند: بارالها! اينها آل محمداند. من گوشه‏ ى عبا را بالا زدم كه وارد شوم، حضرت آن را از دست من كشيدند و گفتند: تو بر خير هستى (يعنى تو زن خوبى هستى) ولى جايت اينجا نيست.

سؤال: با توجه به اين‏كه قبل و بعد آيه زنان پيامبر (ص) را مورد خطاب قرار داده، چرا آيه شامل زنان پيامبر نمى‏ باشد؟

جواب: اولًا: هيچ‏كس تا حال قائل به عصمت زنان پيامبر نشده، در حالى‏ كه آيه خبر از عصمت «اهل بيت» مى‏ دهد و در آيه‏ ى مباهله هم ثابت شد زنان پيامبر (ص) به آن معنا معصوم نيستند كه بتوانند لعنت الهى را بر كاذبين جعل كنند و لذا در كنار اهل بيت پيامبر (ص) يك نفر از زنان پيامبر هم وارد مباهله نشد.[2]

ثانياً: همه‏ ى روايات ازسنى و شيعه پنج تن مذكور را به عنوان اهل بيت معرفى كرده‏ اند.[3]

ثالثاً: اگر آيه مربوط به زنان پيامبر بود ضمير «عَنْكُن» كه قبل از آيه به صورت جمعِ مؤنث بود بايد ادامه مى‏ يافت و نه اين‏كه وقتى موضوع اهل بيت را به ميان مى‏ آورد بفرمايد «عنكم» يعنى ضمير را عوض كند.

چنانچه ملاحظه بفرماييد در اين قسمت از آيه سخن از اراده و مشيت خاص خداوند به ميان آمده و اين نشانه‏ ى آن است كه مسئوليت مهمى را مى ‏خواهد بر دوش اهل‏ بيت پيامبر بگذارد كه چنين مسئوليتى با وظيفه‏ ى همسران پيامبر كه در آيات قبل آن‏ها را توصيه كرده كه در خانه‏ هايشان ملازم باشند متناسب نيست. از طرفى روايات متعددى از محدثين اهل سنت هست كه رسول خدا همسران خود را شامل اهل بيت ندانسته‏ اند.[4]  اين آيه در مورد پنج كس نازل شده كه عبارتند از من و على و حسن و حسين و فاطمه (س). از طرفى در سوره تحريم خداوند دو نفر از زنان پيامبر (ص) را به باد انتقاد مى‏ گيرد و مفسرين عامه آن‏ها را عايشه و حفصه معرفى مى‏ كنند. حال چطور مى ‏توان چنين تطهيرى را به زنان پيامبر (ص) نسبت داد. در ضمن اصل روايت كِساء به نقل از احمد حنبل همان پنج تن را به عنوان اهل‏ بيت معرفى كرده است. (ابن طاوس، الطرائف/ ترجمه‏ ى داود إلهامى، ص: 474)

وقتى حضرت حق مى فرمايد: نمونه‏ هايى در عالم هستند كه عين طهارت‏ اند، معلوم است مى‏ خواهد راه را نشان بدهد. مثل اين است كه بگويد: اى تشنه‏ ها چيزى خلق كرده‏ ام كه عين ترى است و فقط از طريق آن سيراب مى‏ شويد.

وقتى مى‏ فرمايد: خداوند اراده كرد كه فقط شما اهل بيت را از هر گونه آلودگى‏ پاك كند، پاك‏ كردن از هر آلودگى را منحصر به آن‏ها مى‏ كند. از آن طرف دين را آورده است تا همه‏ ى انسان‏ها از آلودگى‏ ها پاك شوند، پس معلوم است طهارت اهل بيت (ع) يك نوع طهارت ديگرى است كه راه به طهارت رسيدن بقيه را نشان مى‏ دهند و همين‏طور كه عرض شد اين طهارت؛ طهارت تكوينى است و همان‏طور كه ترى آب تكوينى است و همه‏ ى رطوبت‏ ها از آب گرفته مى‏ شود. اين طهارت را منحصر به اين خانواده كرد تا هر كس مى‏ خواهد به طهارت حقيقى دست يابد به اين خانواده رجوع كند.

وقتى مى‏ گوييم: آب تكويناً تر است يعنى فقط ترى است و وجودش عين ترى است. اگر رسيديم به اين كه اهل بيت تكويناً در مقام طهارت‏ اند، يعنى عين الطهاره هستند، همين طور كه براى به‏ دست‏ آوردن ترى بايد به عين ترى كه آب است رجوع كنيد، امامان معصوم (ع) هم كه عين درستى و  طهارت‏ اند، بايد براى ارزيابى عمل انسان‏ها در ميان باشند تا هركس اندازه‏ ى درستى عملش را با عمل امام معصوم (ع) بسنجد، همان‏طور كه ما در امور نظرى در فطرت خود بديهيات داريم و درستى يك فكر را بر اساس مبناهاى بديهى ارزيابى مى‏ كنيم و آن بديهيات براى درست فكركردن مبناى هر انسانى است، اهل بيت (ع) هم مبناى درست عمل‏ كردن انسان‏ها هستند. مثلًا اگر به شما بگوئيم يك شهر هست كه يكى از خيابان‏هاى آن از كل آن شهر بزرگ‏تر است، نمى‏ پذيريد، چون بر مبناى قاعده‏ ى بديهى خود كه مى‏ گويد؛ «جزء يك چيز نمى ‏تواند از كل آن چيز بزرگ‏تر باشد» و چون آن خيابانِ بزرگ هم جزء آن شهر است پس نمى‏ شود كه آن خيابان از آن شهر بزرگ‏تر باشد و لذا بدون آن كه نياز باشد برويد، تجربه كنيد و بعد آن سخن را ردّ كنيد، طبق يك قاعده‏ ى بديهى كه مى‏ شناسيد آن حرف را  نمی پذیرید. زيرا خداوند آن قاعده‏ ى بديهى را به صورت تكوينى براى راهنمايى شما در جانتان قرار داده است، و به كمك آن به راحتى مى ‏توانيد فكر خود را در شناخت حق و باطل سر و سامان بدهيد. قواعد بديهى، امامِ عقل نظرى ما هستند و جان ما با آن قواعد يگانه است و غير حكم آن‏ها را غلط مى‏ داند و نمى‏ پذيرد، پس در واقع عقل نظرى انسان‏ها امام معصوم دارد كه همان بديهيات است. مى ‏گوئيم اجتماع نقيضين محال است، يعنى نمى‏ شود اين شى‏ء همين حالا در اين مكان باشد و همين حالا در اين مكان نباشد، چون هست و نيست نقيض‏ هم‏ اند و عقل و جان انسان جمع نقيضين را نمى‏ پذيرد. قاعده‏ ى «امتناع اجتماع نقيضين» را جان ما پذيرفته و كاملًا هم حق  مى‏ داند و لذا بقيه‏ ى انديشه‏ هايش را بر اساس آن قاعده تنظيم مى‏ كند، آن قاعده براى انسان عين درستى است و چيزى نيست كه با تجربه به ‏دست آمده باشد، درستى آن فوق تجربه است.

همين‏طور كه انسان در عقل نظرى امام دارد تا انديشه‏ اش به خطا نيفتد و دائماً انديشه ى خود را با آن هماهنگ مى‏ كند و از طريق امامِ عقل نظرى مغالطه‏ ها را مى‏ شناسيد و فريب آن‏ها را نمى‏ خوريد، عيناً خداوند براى ما در امور عقل عملى، امامِ بيرونى مى‏ گذارد تا در عمل به خطا نيفتيم و مطابق سيره‏ ى آن‏ها عمل كنيم كه طبق ادله‏ ى قرآنى، آن امام در رفتار و اعمال عين طهارت است و شما مى‏ توانيد اعمال خود را بر اساس اعمال و گفتار او تنظيم كنيد و راه طهارت را از طريق عين طهارت بيابيد و در فهم قرآن هم از فهم آن‏ها كمك بگيريد. در آيات 77 تا 79 سوره‏ ى واقعه فرمود: اين قرآن يك مقام عاليه‏ ى وجودى دارد كه فقط اهل طهارت مى‏ توانند با آن تماس بگيرند و حقيقت آن را دريابند يعنى هر كس‏ خواست از نور قرآن بهره بگيرد و قلب او به نور منور شود بايد در مسيرى قرار گيرد كه اهل البيت (ع) متذكر آن هستند.

چنان‏چه ملاحظه مى‏ فرماييد خداوند ما را در حدّ فهم قرآن به عنوان يك تئورى متوقف ننمود، بلكه مصداق‏ هاى كاملِ دركِ قرآن را به صحنه آورد و به ما معرفى كرد، اگر كسانى هستند كه طبق آيه‏ ى تطهير عين طهارت‏ اند و اگر حقيقت قرآن كه يك حقيقت غيبى وجودى است را فقط مطهرون درك مى‏ كنند حال سؤال برايتان پيش مى ‏آيد؛ آن راهى كه ما را تنها در حدّ درك مفاهيم قرآن نگه ندارد كدام راه است؟ خود قرآن انگشت‏ اشاره را متوجه «مطهرون» كرده است، شخصيت‏هايى كه خودشان از طريق طهارتِ قلب با وجود حقايق مرتبط اند، آن‏ها راهى هستند تا بقيه را نيز وارد راه انس با قرآن نمايند. عنايت داشته باشيد كه بسيار فرق مى‏ كند كه از كلمات امامان در حدّ مفاهيم استفاده كنيم تا اين كه آن‏ها را امام خود قرار دهيم و با طهارت قلبى به قلب امام نزديك شويم و قلباً با امام زندگى كنيم، و اين از طريق رعايت حلال و حرام شريعت الهى و الگو و نمونه و راهنماگرفتن شخص امام، عملى است. البته معلوم است كه بايد به عنوان مقدمه، تعاليمى را پشت سرگذاشت تا آداب و ادبِ تماس با حقيقت را به‏ دست آوريم. عمده آن است كه بدانيم ماوراء زندگى با مفاهيم، زندگى ديگرى هست و آن راه انس با حقيقت قرآن است. سيرى كه از برهان آغاز و به عرفان رهسپار و به روايت و قرآن منتهى شود، سير شيرينى است، سيرى است كه موجب جامعيت در علم و معرفت و ايمان و عمل صالح خواهد شد.[5]

وضع خاص آيات مربوط به اهل‏ البيت (ع) در قرآن‏

به دستور خدا، آياتِ مربوط به اهل‏ البيت (ع) در لابه‏ لاى بقيه‏ ى آيات قرارگرفته تا به دليل تعصبات قومى كه هنوز در عمق روح مردم عربِ آن زمان باقى بوده، مردم حساسيت تعصب‏ آميز نسبت به اهل‏ البيت (ع) نشان ندهند و بر سرموضوع اهل البيت (ع) معركه نگيرند و يا آن قسمت از قرآن را كه مربوط به اهل‏ البيت است مطلقاً رها كنند و يا به حاشيه برانند. به عنوان مثال قرآن مى‏فرمايد:

«حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ- الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ‏ لَكُمُ الإِسْلَامَ دِينًا- فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»[6]

ملاحظه كنيد ابتدا بحث تحريمِ خوردن ميته در آيه مطرح است، بعد در مورد ولايت على (ع) و يأس كفار از آن معرفى سخن مى‏ گويد، و سپس همان بحث قبلى در مورد چگونگى حلال‏ شدنِ خوردن ميته را ادامه مى ‏دهد. به خوبى معلوم است كه از قسمت‏ «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلَامَ دِينًا» وسط آيه قرار گرفته است.

يا ملاحظه مى‏ كنيد آيه‏ ى‏ «يا ايّهاالرّسول» در بين آيات 66 تا 68 سوره‏ ى مائده چنين است: مى‏فرمايد:

«وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ- يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ- قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْ‏ءٍ حَتَّىَ تُقِيمُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»

ابتداى آيه بحث بر سر اهل كتاب است كه چنين و چنان كنند، بعد آيه‏ ى مربوط به ابلاغِ ولايت على (ع) را مى‏ آورد و سپس همان بحث اهل كتاب را ادامه مى ‏دهد.

موقعيت آيه‏ ى تطهير چنين است: مى‏ فرمايد:

«يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا، وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ- إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا- وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا».[7]

در ابتدا و انتهاى آيه توصيه‏ هايى است به زنان پيامبر خدا (ص) كه رعايت سخن‏ گفتن را با نامحرم بكنند و در خانه‏ هاى خود به انجام وظيفه بپردازند. ولى در وسط آيه بحث عصمت اهل البيت (ع) را به ميان مى‏ آورد كه حكايت از مسئوليتى است كه براساس آن طهارت به عهده‏ ى آن‏ها گذارده شده است.

راز اين شيوه ‏ى بيان در اين است كه در ميان تمام دستورات اسلامى هيچ دستورى نبوده است كه مثل تبعيت از خاندان پيامبر و امامتِ اميرالمؤمنين (ع) مورد انكار واقع شود و لذا عملًا با اين روش هم قرآن حفظ گرديد و هم موضوع اهل‏ البيت (ع) مطرح شد تا آيندگان با دقت بيشترى متوجه شوند چگونه به هدايت كامل كه همانا توجه به اهل‏ البيت است، مى‏ توان دست يافت.[8] سيوطى گويد كه طبرانى تخريج كرده از ابوالحمراء كه مى‏ گفت: ديدم رسول‏ الله (ص) را كه به مدت شش ماه مى‏ آمد درب خانه‏ ى على و فاطمه و آيه‏ ى تطهير را مى‏ خواند. راستى در پشت اين حركات چه پيامى نهفته است؟ رسول خدا (ص) انديشه‏ ها را به كدام سو مى‏ خواهند بكشانند؟  موفق باشید

 


[1] ( 4)- سوره‏ ى احزاب، آيه‏ ى 33.

[2] ( 1)- ابن جرير و طبرانى آورده ‏اند كه رسول خدا( ص) فرمود:

\iُ« انْزَلَتْ هذِهِ الْايةُ في خَمْسَةٍ: فِيَّ وَ في عَلِيٍّ وَالحسن وَ الْحسين وَ فاطِمه»\E

اين آيه در مورد پنج كس نازل شده كه عبارتند از من و على و حسن و حسين و فاطمه( س). از طرفى در سوره تحريم خداوند دو نفر از زنان پيامبر( ص) را به باد انتقاد مى‏ گيرد و مفسرين عامه آن‏ها را عايشه و حفصه معرفى مى‏كنند. حال چطور مى‏توان چنين تطهيرى را به زنان پيامبر( ص) نسبت داد. در ضمن اصل روايت كِساء به نقل از احمد حنبل همان پنج تن را به عنوان اهل‏بيت معرفى كرده است.( ابن طاوس، الطرائف/ ترجمه‏ى داود إلهامى، ص: 474)

[3] ( 2)- در اين مورد مى‏توان به خصائص نسائى، ص 4 و مستدرك حاكم، ج 2، ص 416 و ده‏ها كتاب ديگر از اهل سنت رجوع كرد.

[4] ( 3)- جامع‏ الاصول، ج 1، ص 103، صواعق ابن حجر، ص 148.

[5] ( 1)- براى پيگرى اين بحث به كتاب« آن‏گاه كه فعاليت هاى فرهنگى پوچ مى‏ شود» رجوع فرماييد.

[6] ( 1)- سوره‏ ى مائده، آيه‏ ى 3.

[7] ( 1)- سوره‏ ى احزاب، آيات 32 تا 34.

[8] ( 2)- شايد علت اين روش را بتوان در سخن مولوى جستجو كرد كه مى‏گويد:

وگر از عام بترسى كه سخن فاش كنى‏

 

سخن خاص نهان در سخن عام بگو

ور از آن نيز بترسى هِله چون مرغ چمن‏

 

دمادم زمزمه‏ ى بى الِف و لام بگو

همچو انديشه كه دانى تو و داناى ضمير

 

سخن بى مد و بى‏ نقطه و ادغام بگو

     

سيوطى گويد كه طبرانى تخريج كرده از ابوالحمراء كه مى ‏گفت: ديدم رسول ‏الله( ص) را كه به مدت شش ماه مى ‏آمد درب خانه‏ ى على و فاطمه و آيه‏ ى تطهير را مى‏ خواند. راستى در پشت اين حركات چه پيامى نهفته است؟ رسول خدا( ص) انديشه ‏ها را به كدام سو مى‏ خواهند بكشانند؟

13874
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد زحمت کش: سوال اول: روایت داریم که بهشت زیر پای مادران هست اون مادری که رعایت دستورات خدا را انجام نمی دهند شامل حالشون نمیشه چرا به صورت مطلق گفته؟ یا منظور به همه ی مادر؟ سوال دوم: وقتی امام زمان عجل الله ظهور کردن همه چیز به عدالت و خوبی سپری می شود یعنی زمینه ی گناه وجود ندارد کارها براساس خوبی و خوشی هست شرایط که خوبه؟ ارزش کار خوب و ثواب آن چگونه هست؟ و دوره ی قبل از ظهور سختره ثواب کارها بیشتره؟ شیطان حضور داره؟ سوال سوم: اگر بچه ای دوران کودکی از دست خانواده کتک زیاد می خورد و حرف زشت می شنید زمانی که خودش هم تشکیل خانواده میده همون برخورد را ناخودآگاه داره و هر چه تلاش میکنه نمیتونه کتک زدن و حرف زشت را نسبت به خانواده کنترل کنه چه پیشنهادی میدین؟ خیلی هم تلاش و توسل میکنه ولی فایدهای نداره. تشکر که برامون وقت میذارین. التماس دعا اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ به صرف این‌که خداوند روحیه‌ی مادر بودن را در صاحب فرزندی ایجاد کرد، نوری به او خواهد داد که آن نور فرزند را تا بهشت جلو می‌برد. 2ـ در زمان ظهور مولایمان شرایط خوب شدن بیشتر فراهم است ولی مسئولیت‌ها در آن نظام بیشتر است و به همین جهت ثواب آن دو چندان است مثل عبور از چراغ خطر در نظام جمهوری اسلامی که نه تنها خلاف قانون است بلکه گناه محسوب می‌شود و همین محدودیت چنان‌چه رعایت شود ثواب جدای از خلاف نکردن برای او به شمار می‌آید. 3ـ وقتی انسان آرام آرام خود را کنترل کرد و از عادات خلاف عقل و اخلاق فاصله گرفت، بهره‌های غیر قابل تصوری برایش محقق می‌شود. موفق باشید

13823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت. 1. از جناب استاد عاجزانه خواهشمندیم که یادداشتی درباره اربعین و زیارت در اربعین بنویسند 2. از جناب استاد عاجزانه خواهشمندیم بعد از اینکه یکی از سه جلسه هفتگیشان که تمام شد، زحمت بکشند. منت بر سرمان بگزارند اگر صلاح می دانند کتاب معرفت نفس و حشر را شرح بفرمایند. چون کسانی مثل بنده که توفیق داریم با سیر شما کار کنیم تنها مشکلمان این است که شرح آن کتاب بسیار کم کیفیت و اجمالیست. 3. از جناب استاد عاجزانه خواهشمندیم که بعد از کتاب مصباح الهدایه. کتاب چهل حدیث را هم عنایتی داشته باشند اگر صلاح می دانند. استاد. اینها فقط صحبت بنده حقیر نیست. خیلی ها این صحبتها را قبول دارند و منتظر شما هستند. خیلی از شما ممنونم. خدا ان شاءالله به شما قوت و قدرت و توفیق روز افزون عنایت کند تا به فرهنگ ناب محمدی صلوات الله علیه، خدمت کنید. همانطور که تا الان بسیار این کار را کردید. ما شاگردان کوچکتان را هم حتما دعا بفرمایید در کربلا. یا علی التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- إن‌شاءاللّه  2- دعا کنید خداوند توفیق تشکیل محافلی را به بنده بدهد که در آن علاوه بر تبیین اشارات کتاب «مصباح الهدایه» به اشارات کتاب «معرفتِ نفس و حشر» نیز بپردازیم. «شکر بسیار که ما عاشق این انجمنیم». موفق باشید

13765
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: عاجزانه درخواست دارم تا در مورد سبک تغذیه ی طلاب، و اینکه به چه نحو باشد تا بازدهی تحصیلی بهتری داشته باشد، راهنمایی بفرمایید و یا حدالمقدور جزوه ای بنویسید. ما در مدرسه علمیه مطالب مورد نیاز طلاب را در قالب جزوه میان آنها توزیع می کنیم و تاثیر مثبتی دارد. لذا خواشمندیم در این امر که مدتی است دچار آفت شده است و به برخی دنیا مداری ها و یا خوردنی های لغو روی آورده شده از قبیل تنقلات، پفک و ... و استفاه بیش از حد از نمک؛ تمهیدی اتخاذ فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی جدای از آن‌چه اساتید اخلاق می‌فرمایند، ندارم مبنی بر آن‌که هر روز نباید غذای گوشتی بخوریم و روی‌همرفته غذایمان ساده باشد و دو نوع غذا در سفره نداشته باشیم و بین دو غذا، تنقلات‌خور نباشیم و حتی‌الامکان سه روز در هر ماه را روزه بگیریم. موفق باشید

13293
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شما بخیر تفاوت تدبر در قرآن با تدبر در کتب اخلاق و عرفان چیست؟ چرا با وجود اینکه در مورد قرآن عقل با تفکر سیر می کند خروج از ظلمات داریم اما چه بسا کسی اخلاق را عالی درس بدهد اما قلبش در ظلمت باشد؟ همان فرمایش آیه الله جوادی در کتاب فعلیت یافتن باورهای دینی. با توجه به سفارش قرآن و روایات و فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد تدبر می توان گفت تدبر در قرآن موضوعیت دارد اما در مورد کتب عرفانی و اخلاقی تدبر مقدمه است و موضوعیت ندارد که اگر قلب آماده باشد حقایقی را که عقل یافته قلب حضورا درک می کند. (سیر عقل باعث سیر قلب لزوما نمی شود) اما در مورد قرآن همراه با سیر عقل در آیات، قلب هم حتما سیر می کند چون جنس این علوم فرق دارد با قرآن. درست است استاد؟ تصور می کنم مطلب بسیار عمیق است اما مایه ی علمی بنده برای فهم بیشتر اندک است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد قرآن همین‌طور است که می‌فرمایید که سیر عقلی به سیر قلبی منتهی می‌شود. در کتب عرفانی هم که عموماً نظر به توحیدِ حق می‌باشد، قلب نورانی می‌گردد مگر آن‌که کسی با قصد دیگری به آن کتاب‌ها رجوع داشته باشد. موفق باشید

13248
متن پرسش
با سلام: من از دوران راهنمایی به بیماری ای دچار شده ام که الان دارم می بینم تمام 26 سال عمرم را واقعا سوزانده است و تمام استعداد هایم را کور کرده است و در این چند سال هم دو مرتبه به مدت دو سال این عادت زشت را کنار گذاشتم و بار ها و بار ها توبه کرده ام اما نتوانستم دوام بیاورم و اخیرا نیز دوباره این مرض گریبان گیرم شده است. فرد مذهبی ای هم هستم و نمازهایم را همیشه خوانده ام و روزه هایم را نیز گرفته ام و به خداوند هم اعتقاد دارم و الان نیز با توجه به اینکه به سن ازدواج رسیده ام به هیچ عنوان شرایط فکری و مالی ازدواج ندارم و با این وضعیت نسبت به فرائض دینی و اعتقاداتم هم دارم سست می شوم. بعضی از آثار شما را نیز مطالعه کرده ام مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» اما هیچ تغییری نکرده ام، لذا از جنابعالی عاجزانه درخواست دارم که در این مورد من را راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» یعنی چنان‌چه ما در اعمال دینی و اخلاقی قدم برداریم خداوند میل به گناهان را در ما از بین می‌برد و در نهایت آن گناهان نیز با توبه از صفحه‌ی ذهن ما پاک می‌گردد. موفق باشید

12810
متن پرسش
با سلام: در سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) با توجه به رجوع امام خمینی (ره) به عرفان آیا می شود رجوع به عرفايي همچون غزالی، عراقی، شیخ روزبهان، هجویری، ملای جامي، ... داشت و آ یا لازم است افرادی رجوع به این اشخاص کنند تا بتوانند شخصیت عرفانی امام خمینی (ره) را بهتر بشناسند و برای پیشبرد اهداف بلند انقلاب اسلامی کاری کنند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان یک علم است و مثل هر علم دیگری شخصیت‌های مختلف  هرکدام وَجه یا وجوهی از آن را تبیین کرده‌اند و چقدر به‌جا است که ما از همه‌ی آن‌ها استفاده کنیم. موفق باشید

12064
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. آیا رابطه روح و جسم انسان مفارقتی و تماسی است؟ رابطه خدا با جهان و اشیاء جهان چطور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح مدبّر بدن است بدون آن‌که بدن را آفریده باشد، ولی جهان از تجلیات وجودی وجود مطلق است و رابطه‌ی آن عین ربط با خالق است که آن‌را در برهان صدیقین باید دنبال کنید. موفق باشید

10402
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی ها شبهاتی مطرح می کنند و می گویند: در صدر اسلام چنین نبود که مثلا ما در یک کشوری یک رهبر دینی و در کنارش رئیس جمهور هم داشته باشیم (مثل کشور خودمان) و می گویند که در زمان حضرت علی علیه السلام ایشان هم رهبر دینی بودند و هم رئیس حکومت آن زمان. می خواهم بدانم نظر شما در این رابطه چیست؟ و آیا مصداقی سراغ دارید که مانند جمهوری اسلامی ایران در زمان ائمه معصومین علیه السلام، جامعه ی آن زمان هم رهبر داشته باشد و هم رئیس جمهور؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه«علیهم‌السلام» می‌فرمایند ما اصول را می‌گوییم، شما بر اساس شرایطِ خود، آن را تنظیم کنید. می‌فرمایند: «عَلَیْنا بِالْقاءِ الْاصُول وَ عَلَیْکُمْ‏ بِالتَّفْریع‏»؛ یعنى بر ماست که اصول را بگوییم و بر شماست که حول آن اصول، مسائل را مطرح کنید. حال باید ببینیم در این شرایط تاریخی چگونه باید آنچه در آن زمان آن‌ها عمل می‌کردند را ما در جامعه‌ی امروز خود پیاده کنیم. عقلاء قوم به چنین نتیجه‌ای رسیدند که شما در آرایش سیاسی جامعه در حال حاضر مشاهده می کنید. اگر فردا شکل برتری ممکن شود آن را عمل می‌کنند. آیت اللّه مشکینی«رحمة‌اللّه‌علیه» در بحث ولایت فقیه‌شان در این مورد نکات خوبی دارند. موفق باشید
10318

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز کتاب راه دشوار هدایت از ادریس حسینی که در یکی از سخنرانی هایتان معرفی فرموده اید از کدام انتشارات است با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ
بسمه تعالی .سلام علیکم. از انتشارات دار القران کریم است سال 74
9628

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: من دانشجوی رشته کامپیوتر هستم و در این زمینه کار می کنم. زندگی امروزی، به شدت تحت تاثیر استرس و رقابت در درس، کار و تجارت شده. من یک آدم آرام هستم و وقتی به آینده نگاه می کنم نگران می شم. در همه‌ی مردم یه درجه‌ای از عدم آرامش را می شه دید (به خصوص در زمینه تخصصی و کاری رشته من). به نظر شما، تاثیر کوتاه مدت و بلند مدت استرس چه چیزهایی است؟ و با این ملاحضات، شما چه پیش‌نهادی برای بهتر کردن زندگی شخصی و اجتماعی دارید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «جایگاه رزق در هستی» را مطالعه کنید و طبق وظیفه‌ی خود در عین حفظ روحیه‌ی تواضع، عمل کنید و نگران آینده‌ی خود نباشید.
7397
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم می خواستم بدانم وقتی معصوم علیه السلام در تعقیبات نماز می فرماید اللهم اهدنی من عندک..... و یا انی اسئلک من کل خیر...... ما بهتر است همین طور بخوانیم و یا انکه با صیغه جمع بخوانیم و اگر قسمت دوم بهتر است چرا معصوم علیه السلام خود مفرد بکار برده اند با کمال تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی انسان در شرایطی است که می‌خواهد نسبت خود را با خدا تصحیح کند تا در مرحله‌ی بعد خود را در جمع مؤمنین احساس نماید و به صورت جمع دعا کند و لذا به تأسی به امامان معصوم ما هم در آن مرحله همان‌طور دعا می‌کنیم و باز به تأسی به آن عزیزان وقتی آن‌ها به صورت جمعی دعا می‌کنند ما نیز به صورت جمعی دعا می‌نماییم. موفق باشید
5152
متن پرسش
سلام بنده به تازگی کتاب غربزدگی جلال آل احمد رو مطالعه کردم شما چقدر این کتابو قابل استفاده میدونید؟ مباجث قابل استفاده ای داشت ولی یه شبهه هایی مینداخت که خیلی سنگین بود مثه اینکه رواج تشیع تو ایران کار غرب بوده برای تقابل با عثمانی و از زمان تیمور شروع شده و در صفویه به نتیجه رسیده یا اینکه (نعوذبالله) حتی اعتقاد ما به رومی بودن مادر امام زمان تحت تاثیر غرب زدگیه و...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم جلال در همان حدّی که موضوع غرب‌زدگی را طرح کرده و یا متوجه نقش تاریخی روشن‌فکری در ایران شده ارزش دارد نه این‌که باید همه‌ی تحلیل‌های ایشان را نیز قبول کنیم. هرگز این‌طور نیست که رواج تشیع در ایران کار غرب بوده، برعکس، چون روح ایرانی از همان ابتدا با نحوه‌ی برخورد علی«علیه‌السلام» در رابطه با مَوالی متوجه عظمت علی«علیه‌السلام» شد به حضرت گرایش داشتند در اولین فرصت که فشار عثمانیان کم شد آن گرایش ظهور کرد و صفویه نیز از آن گرایش استفاده کرد و هزاران عوامل دیگر که بحث آن این‌جا نیست. همچنان که موضوع سوابق حضور جناب نرگس‌خاتون چیزی نیست که بتوان آن را از تاریخ نفی کرد. موفق باشید
3707

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
دربارة این جمله که در صفحة 74 فرمودید: «علاوه بر استاد سلوکی در سلوک فردی، به یک استاد سلوکی در سلوک جمعی هم نیاز داریم.»، ما پرسیدیم که: «چه اشکالی دارد که چند گزارة حصولی را در عرصة اجتماعی از امام بگیریم آنگاه با همان استاد در سلوک فردی‌مان سلوک کنیم؟»، و شما در همان قسمت آخرِ سؤال 2724 فرمودید که: «وقتی شرایط جامعه عوض شود و پدیده‌ای از طرف خدا به صحنه آید که قبلاً نبود، اگر سالکان نسبت به آن پدیده بی‌تفاوت باشند، به همان اندازه از حق فاصله گرفته‌اند.». ما سؤال‌مان را بر این فرض بنا نگذارده‌بودیم که صَرف نظر از انقلاب و فقط با یک استادِ سلوک فردی سلوک کنیم؛ یعنی نپرسیده‌بودیم: «اگر به این انقلاب کاری نداشته‌باشیم، آیا سلوک با یک استادی مثل آیت‌الله بهجت یا آیت‌الله قاضی در این زمان ممکن هست یا نه؟»، بلکه حساسیت نسبت به اجتماع را پذیرفته‌بودیم، اما در حد گرفتنِ چند گزارة حصولی مثل تئوری ولایت فقیه؛ چرا که گزاره‌های دیگر، بدیهی بوده و نیازی نیست از حضرت امام بگیریم، مثل لزوم حساسیت نسبت به جامعه، ثواب خدمت به مؤمنین، و لزوم حفظ دین از هر طریقی خصوصاً از طریق حفظ نظام اسلامی. این گزاره‌ها، در امور اجتماعی بدیهی است، و حتی اگر امامی هم طلوع نمی‌کرد، هر کسی خودش اینها را می‌دانست. لذا اگر به خاطر عمل به این گزاره‌ها وارد عرصة جامعه شدیم، لزوماً اقتدا به امام (به این معنی که این فکر را از امام گرفته‌باشیم) نیست. البته مسلماً تداوم راه امام (به معنای حفظ نظامی که امام بنیان نهاد) هست. پس نیازی نیست که ما همة گزاره‌های اجتماعی را از امام بگیریم؛ چرا که بسیاری از آنها بدیهی است. و گرفتنِ خیلی گزاره‌های دیگر از حضرت امام هم عملی به دنبال ندارد، مثل تئوری ولایت فقیه، شورای نگهبان و مجلس خبرگان و قانون اساسی و جمهوری اسلامی و ... . با این توضیحات متأسفانه باید بگویم: حقیر جواب سؤالم را هنوز نگرفته‌ام: اگر ما از حضرت امام فقط چند گزارة حصولی بگیریم مثل «فقیه باید در رأس جامعه حاکم باشد» (در حالی که باور مؤمنین قبلاً این بود که مملکت بالاخره باید شاه داشته‌باشد)، آنگاه یک استاد اخلاقی پیداکنیم، و از طریق گزاره‌های بدیهی و تذکرات همان استاد اخلاق به اجتماع هم نظر داشته‌باشیم، آیا در چنین شرایطی سلوک و قرب إلی الله و پرورش در تمام ابعاد انسانی ممکن نخواهد بود؟ یا شما معتقدید که حتی در این شرایط هم استاد سلوکی‌مان باز حضرت امام است؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم باید شخصیت امام با تمام ابعادش و با ارادت خاص پذیرفته شود و بر این مبنا به سایر اساتید اخلاق رجوع شود. موفق باشید
3531
متن پرسش
سلام علیکم .مگر خداوند متعال بر هر چیزی توانا نیست و هیچ کاری بدون اذن خداوند انجام نمیشود.پس اگر ما کار گناهی هم انجام دهیم خدا خواسته؟ یا اینکه چرا کارهای که به نفع ما است را خدواند اعمال نمی فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این‌جا نباید بین تکوین و تشریع خلط شود. آری خداوند تکویناً به ما اختیار داده تا بتوانیم هرچه را خواستیم انتخاب کنیم و خودش نیز همین را خواسته، ولی تشریعاً جهت سعادت ما از طریق انبیاء به ما دستور داده که گناه نکنیم. موفق باشید
2431

دروس حوزویبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بنا به دلایلی نمیتوانم حوزه بروم اما حیلی دلم میخواهد در خانه خودم بخوانم و مطالعات زیادی در خانه دارم از شما تقاضا دارم برای خواندن دروس حوزه کتب و سی دی های اموزشی معرفی نمایید تا خودم در خانه کار کنم چون کتبها و سی دی ها زیاد است نمیدانم از کجا شروع کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این در حدّ تخصص و اطلاع بنده نیست از طلاب فعال حوزه‌ی علمیه سوال بفرمایید که در جریان آخرین کتاب‌ها و سی‌دی‌ها هستند. موفق باشید
2388

معاد - قیامتبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد اینکه می فرمایید همین الان بهشت وجهنم هست آیا این صحیح است که بگوییم عذاب ونعمت آخرتی نمود همین عذاب ونعمت دنیایی است فقط به نحو شدیدتر یعنی همین آثاری که در این دنیا از اعمال خود می بینیم همین را به نحو شدیدتر در قیامت به ما نشان می دهند؟ اگر اینطور باشد سوال پیش می آید که چرا خداوند برای یک گناه دوبار عقاب می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در قرآن می‌فرماید: « وَ لَنُذیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون‏ » مقداری از آنچه در اثر گناهان در قیامت به آن می‌رسید را در دنیا به شما می‌چشانیم شاید که برگردید و تغییر روش دهید ولی این به معنی آن نیست که دوبار عذاب می‌کنند بلکه حاصل عمل آن‌ها را به آن می‌دهند. موفق باشید
782

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام میخواستم بدانم روح القدس کیست؟ و اصلا ماهیت انسانی دارد؟ با توجه به اینکه در تمامی فیلم های آخر الزمانی او را زنی معرفی می کنند که در جریان ظهور منجی به یاری او میشتابد. و در دعای ندبه هم داریم در مورد حضرت عیسی(ع) و امام زمان(عج) داریم(وایده به روح القدس)
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در بحث شرح زیارت جامعه در فراز «اَیّدَکُمْ بِروحِه» عرایضی مطرح شد که می‌توانید به آن رجوع فرمایید(صوت آن بر روی سایت هست) ولی عنایت فرمایید که روح‌القدس یک حقیقت نوری است که به اذن خدا عامل نبوت نبی و امامت می‌گردد و شعوری آنچنانی را در جان آن‌ها ایجاد می‌کند امام صادق (ع) می‌فرمایند: « رُوحَ الْقُدُسِ فَبِهِ حَمَلَ النُّبُوَّةَ فَإِذَا قُبِضَ النَّبِیُّ ص انْتَقَلَ رُوحُ الْقُدُسِ فَصَارَ إِلَى الْإِمَام‏» روح القدس که با آن بار نبوت کشد.چون پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله وفات کند، روح القدس از او به امام منتقل شود .آری آن حقیقت نوری می‌تواند صورت روحانی به خود بگیرد و برای پیامبر یا ولیّ خدا ظهور جسمانی نماید، ولی با حقیقت روحانی و لازم نیست به صورت یک زن باشد. موفق باشید
20019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز می خواستم نظر شما را در مورد مقتدی صدر و حرکات اخیر او بدانم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستای پروژه‌ی آل سعود جهت شکاف بین تشیع، مقتدی صدر گرفتارِ بازی‌گریِ آن پروژه شد. موفق باشید

19695
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیزم: سوال خیلی مهمی که امروزه اقشار آسیب دیده مثل فقرا و بیماران و معلولان و ناتوانان جسمی از ما مذهبی ها می پرسند و ما جواب قانع کننده ای برایشان نداریم این است که می گویند خدای شما که می گویید این همه مهربان است، چرا ما را ناقص آفریده؛ یا زلزله زدگان می گویند چرا خدا باید برای ما زلزله ایجاد کند و ما را بی خانمان کند. یا فقیران می گویند مگر شما نمی گویید خدا رزاق است، پس کجاست روزی من؟ خواهشا جوابی عوام فهم بدهید. زیرا آن بدبخت بی چاره ها، سیر مطالعاتی شما را مطالعه نکرده اند. ممنون می شوم اگر راهنمایی کنید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید مطهری در این مورد یک کتاب کامل نوشته‌اند و ابعاد مختلف این موضوعات را بررسی نموده‌اند. بنده هم در شرح صوتی «عدل الهی» عرایضی داشته‌ام. آن‌چه هست باید متوجه بود این نقص‌ها و فقرها، ریشه در بخل خدای حکیمِ قادرِ بی‌نیاز ندارد. باید مشکل را در جای دیگر بررسی نمود مثل امتحانی که افراد باید بشوند یا کوتاهی‌هایی که کرده‌اند و یا ظلمی که به آن‌ها شده است. با این‌همه، راه کمال حقیقی که رجوع به خدا است به بهترین شکل در مقابل آن‌ها گشوده‌ است. به گفته‌ی آیت اللّه حائری شیرازی هرکه داراتر است مسئول‌تر است و به همان اندازه وظایف بیشتری جهت جلب رضایت خدا بر دوش دارد. موفق باشید

18035
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: ان شاءالله خداوند خیرتان دهد که سوالات را مستقیم پاسخ می دهید و وقت شریفتان را صرف می نمایید. بنده خانمی 33 ساله دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث و صاحب سه فرزند هستم . همسرم روحانی هستند و منبری و مشاور خانواده و استاد دانشگاه می باشند. بنده در حال حاضر کلاسهایم تمام شده و باید رساله ام را در منزل بنویسم. ولی متاسفانه به علت کارهای زیاد منزل و بچه ها فرصت بسیار کمی برای این کار دارم. سوالی که دایم ذهن من را به خود مشغول کرده این است که من که صبح تا شب در حال پخت و پز و شست و شو و کلا کارهای منزل هستم و وقتی برای درس و بحث یا عبادت و کسب معرفت الهی پیدا نمی کنم اگر در این حال بمیرم آیا عمرم را هدر نداده ام؟ البته می دانم که این کارها را می توان در راه الهی انجام داد. مثلا اینکه نیت کنم سرباز امام زمان (عج) تربیت می کنم. یا اینکه دارم کارهای منزل یک سرباز امام زمان عج (همسرم) را انجام می دهم. اما با این حال می گویم هیچ گاه ساعتی که انسان برای کسب علم می گذارد با ساعتی که مثلا برای شستن ظروف می گذارد یکی نیست و شخص اول بعد از مدتی عالم می شود و شخص دوم عامی می ماند. البته منظورم کسب معارف الهی است نه این درس و بحث های دانشگاهی و ...لطفا راهنماییم فرمایید. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فضای توحیدی خانه وقتی مادر خانه با نور ایثار بدرخشد، عین ارتباط با عالم وجود است و اگر در آن حال بمیرد، هیچ زنجیری به پای خود ندارد که مانع اُنس با حضرت محبوبِ بی‌کرانه‌ی خود شود. عمده آن است که مادران، این آزادی را در خود احساس کنند که چگونه در محفل توحیدی خانه حاضرند از همه‌ی عنوان‌های همراه با فخر دنیا بگذرند. موفق باشید

17687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اینکه در جواب سوالی در سایت فرموده بودید که در روایت داریم که انسانی به سوی عجب می رود او را بسوی گناه می کشانند تا دچار عجب نشود، حال سوال اینکه در اینجا آیا اختیار انسان چگونه می شود؟ آیا خود آن گناه باعث حجاب نمی شود؟ لطفا کمی توضیح فرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال، انسان را از اختیار خارج نمی‌کنند، بلکه موضوع گناه را در مقابل او می‌گذارند تا خودش انتخاب کند. موفق باشید

17275
متن پرسش
حضرت استاد سلام: گاهی ضعف شخصیتی چنان بر ما غلبه می کند که تا مرز گناهانی سنگین و غیربخشودنی می رویم. این لحظات که شیطان بر ما مسلط می شود را چه کنیم و کلا علت این اتفاق چیست؟ اگر امکان دارد هر دو سوال پاسخ داده شود ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نگذارید روزمرّه‌گی‌ها و بحث و جدل‌ها و کار در امورِ بی‌ثمر، خوفِ خدا را در شما ضعیف کند 2- در چنین مواردی سریعاً موقعیت خود را تغییر دهید. مثلاً سری به دوستان خوب خود بزنید. موفق باشید

نمایش چاپی