بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7746
متن پرسش
باسمه تعالی به نظر حضرت عالی چه محدودیت هایی در مورد برگزاری دوره‌های آموزشی غرب‌شناسی وجود دارد؟ چه نکاتی را در طرح این دوره ها به عنوان افق فکری و اجرایی باید در نظر گرفت؟
متن پاسخ
از آن‌جایی که در اسلام تأکید بر نظام‌سازی است و رهنمودهای اسلام در متن یک نظام اسلامی تأثیر خود را به صورت کامل می‌نمایاند و به همین جهت هم رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» در اولین فرصتی که برایشان پیش آمد یعنی در مدینه، اداره‌ی جامعه را بر اساس دستورات اسلام به عهده گرفتند و باز در راستای نظام‌سازی اسلامی موضوع غدیر پیش آمد تا بعد از رحلت رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» نظام اسلامی بدون سرپرست نماند، آن‌هم سرپرستی که حقیقت قرآن و اسلام را با تمام وجود می‌شناسند. با توجه به نکات قوق ؛ انقلاب اسلامی نظر به ایجاد نظام و تمدنی دارد که تمام مناسبات آن با احکام اسلامی مدیریت شود و در این رابطه وظیفه‌ی هر مسلمانی است که فعالیت دینی خود را در دو جبهه‌ شکل دهد، یکی در جبهه‌ی مقابله با تمدنی که مانع جدّی برای تحقق نظام اسلامی است که در چهارصدساله‌ی اخیر آن مانع تمدن غربی بوده است. در این رابطه باید به‌خوبی روشن شود تمدن غربی به جهت ذات مادی‌اش نه در درون خود متذکر حقایق قدسی و معنوی است و نه به خودی خود امکان ظهور تمدنی را می‌دهد که آن تمدن نظر به عالم قدس و معنویت دارد و از این جهت باید غرب شناخته شود تا معلوم شود در نظر به تمدن اسلامی چرا باید از غرب عبور کرد و پشتوانه‌ی نظری این عبور را دوره‌های غرب‌شناسی به عهده دارد در این دوره هاست که معلوم می‌شود میان بسط تکنولوژی غربی و بینش و تفکر فرهنگ ما چه نسبتی هست تا کسی به‌راحتی نگوید: این‌ها وسیله است و ما هرطور بخواهیم می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم و در دل آن نوع خودآگاهی که در دوره‌های غرب‌شناسی به دست می‌آید می‌توان نظر به برکات تمدن اسلامی انداخت و این غیر از آن است که کسی گمان کند دوره‌های آموزشی غرب یک نوع انتقاد به غرب است که این عین بسط مدرنیته می باشد. محدودیت‌های دوره‌های آموزشی غرب شناسی مربوط است به اهدافی که ما در غرب‌شناسی دنبال می‌کنیم و این‌که بنا داریم مخاطب را به تعبیر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» متوجه «باطن این تمدن مادی که ضد انسان است، ضد فطرت است» بکنیم پیش از آن‌که جوانان ما گرفتار روح غربی شوند و کار از کار بگذرد. افقی که ما در مباحث غرب‌شناسی مدّ نظر داریم علاوه بر موضوع سلبیِ نقد غربی ، موضوع ایجابی آن است و در نظرگرفتن خصوصیات تمدن اسلامی ، تمدنی که در پرتو دین اسلام زندگی زمینیِ ما را به آسمان معنویت متصل می‌گرداند و انسان را از یک‌بُعدی و یک ساحتی‌شدن نجات می‌دهد و تشریع را با تکوین هماهنگ می‌کند و از همه مهم‌تر زمینه‌ی ظهور عالی‌ترین شکل مدیریت اجتماعی یعنی ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را فراهم می‌نماید. آنچه امیدها را در این زمان چند برابر کرده نظر به تقدیری است که شما در این تاریخ با آن روبه‌روئید و آن طلوع روح گرایش به معنویت ملت‌ها است و وظیفه‌ای که ما در این مقطع ِ تاریخی به عهده داریم آن است که اگر با نگاه قدسیِ اسلام، غرب نقد نشود ملت‌ها در عین عبور از غرب معلوم نیست به کجا روی می‌آورند و اگر در متن نقد غرب، فرهنگ مهدوی به زیبایی کامل مدّ نظر قرار نگیرد، باز سرگردانی بشر به صورتی دیگر ادامه می‌یابد. از این جهت باز تأکید می‌کنم امروز، نقد غرب در پرتو نگاه اسلام به تمدن غربی ،از نان شب برای ما واجب‌تر است. موفق باشید
7516

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز شاید سوال نامربوطی باشه ولی لطفا جواب بدید ایا کنکور ارزش داره که یه سال پشتش بمونیم برای دانشگاه بهتر؟؟ینی ازرش یه سال معطلی رو داره؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مربوط به خود شخص و رشته‌ای است که باید دنبال کند. موفق باشید
7204

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد محترم یک سوال داشتم و اونم اینه که ایا ما این معارفی که شما در سخنرانی ها و کتاب هایتان می فرمایید راکه واقعا هم حق است را می توانیم به اشخاصی بگوییم که پایه ی اعتقادی ضعیف یا بقول شما دارای مکتب ننه هستند بگوییم منظورم کسانی هست که یک عمر با همان اعتقاد ناصحیح زندگی کرده اند چون ما هر چه بگوییم با اعتقادات قبلشان تحلیل می کنند و یا اعتقادات ان ها بد تر از قبل می شود یا انکار می کنند وبه هر حال وضع خرابی میشود و اگر هم نگوییم میترسیم که بعد از مرگ با عالمی مواجه شوند که با عالم ساخته ی خود فرق دارد حال ما چه وظیفه ای دارم با تشکر از راهنمایی های شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر آمادگی داشته باشند باید معارفی بالاتر از آنچه دارند را با آن‌ها در میان گذارد ولی اگر آمادگی ندارند نسبت به آن‌ها وظیفه‌ای نداریم.
2906
متن پرسش
سؤال20: انسان به بعضی قضایا علم حصولی دارد مثل این که: «دیروز درد داشتم»، و به بعضی قضایا علم حضوری دارد مثل این که «الآن درد دارم». پس می‌شود انسان به یک قضیه علم حضوری داشته‌باشد بدون این که نظر به موضوع و محمولش داشته‌باشد. حال سؤال ما این است که: آیا مبادی یک فکر، لزوماً از جنس قضیه و تصدیق است (البته لابشرط نسبت به این که نظر به موضوع و محمولش بشود یا نشود)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همان‌طور که عرض شد مبادی اعم از آن‌که مبادی عقل نظری باشد، مثل امتناع اجتماع نقیضین و یا مبادی عقلی عملی باشد، مثل سیره‌ی انسانی که او را به عنوان مبادی پذیرفته‌ایم، در هر دو صورت آن مبادی یک تصدیق درونی و حضوری است و در این‌جا بحث موضوع و محمول معنا نمی‌دهد، هرچند از این به بعد می‌توان بر مینای آن‌چه در درون تصدیق کرده‌ایم – در عقل نظری و عملی – قضایایی را شکل دهیم و موضوع و محمول بسازیم و استدلال کنیم. ملاحظه کرده‌اید که ما مبنای عقل عملی را ابتداء و بالذات انسان معصوم می‌دانیم و در ذیل آن انسان، انسان‌هایی را که یک نحوه اتحاد با امامان دارند، می‌پذیریم. موفق باشید
1278

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و آروزی توفیق. مواردی مانند لایه های قلب (صدر، شغاف و فواد)، قوه های نفسانی و نفوس (نفس اماره، لوامه، مزینه، مطمئنه و ...) با خیال، عقل و قلب مباحث شما چطور جمع می شود؟ علامه حسن زاده کتابی به نام شرح دفتر دل دارند که بسیار برای بنده ثقیل بود ولی خصوصا راجع به لایه های قلب مواردی را در آن نام برده بودند. برخی از اساتید هم مثلا می گویند خیال بخشی از لایه فواد قلب است که قوه وهمیه هم در همین لایه است که بنده با خواندن مباحث شما که خیال و قلب و عقل را کاملا جدا کرده اید و آنها را منفک از هم می بینید، سردرگم شده ام. اگر ممکن است راجع به لایه های قلب، نفوس و قوات و ارتباط بین آنها با خیال و عقل و قلب بنده را راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام هرکدام از این موارد تقسیم‌بندی مخصوص به خود را دارد، وقتی از نظر ارزشی بحث شود تقسیم نفس به امّاره و لواّمه و ... پیش می‌آید، ولی اگر بخواهیم مراتب شعور انسان را بحث کنیم بحث خیال و عقل و قلب مطرح است و وقتی بخواهیم لایه‌های قلب را بررسی کنیم موضوع صدر و شغاف و ... مطرح می‌شود. از طریق جملات متون می‌توانید منظور را بفهمید. موفق باشید
777

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
وقتی افراد نمی خواهند ندای وجود را بفهمند وتنها دوست دارند درهمان حدی از وجود که هستند همان بودن را ادامه دهند ماندن برای انسان در این جمع ها خیلی سخت می شود این حرف درستی باید باشد که چون انسانها چیز دیگری از بودن خودشان را نمی خواهند نمی نشینندو فکر کنند که آیا می شود طور دیگری بود یا خیر ؟درحال حاضر چون انسان هایی که دعوت به وجود بکنند در جامعه کم یافت می شود افراد دیگر به بودن دیگری نمی اندیشند همه برای دل دیگران هستند نه برای خودشان . خداوند سقراط را رحمت کند که شهید این راه بود که به مردم می گفت که ای مردم طور دیگری هم می شود بود وچون مردم این را نمی خواستند سقراط را هم کشتند استاد این چه رمزی است که افرادی که می خواهند مردانه اهل تفکر باشند درجامعه غریبند حاج آقا شما فکر را چگونه تعریف می کنید؟ شما معنای متفکر را چکونه می فهمید .استاد اگر شرایط روحیمان طوری باشد که اصلاً نتوانیم به راحتی با هرکسی دم خور شویم چه باید کرد اگر شرایط کاری طوری باشد که هیچکس برنامه در جهت خودسازی نداشته باشد چه باید کرد ؟همه فقط پول می شناسند ورقابت و... هیچکس از خودش نمی پرسه من کیستم؟ استاد شما که دلتون دل دردمندی است برامون دعاکنید. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: آری حرف درستی است که تا انسان متوجه حقیقت وجود نباشد به همان که هست راضی است. حقایق همیشه بلندتر از اندیشه‌ی عامه است و به همین جهت شما در دعای ندبه لابه و ندبه می‌کنید برای آن‌که نظرتان از عالی‌ترین مخلوق یعنی واسطه‌ی فیض هستی به جای دیگر نیفتد و متوجه‌اید ماندن در حقیقت نوری که از آدم«علیه‌السلام» شروع شد و به مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» ختم می‌شود بزرگ‌تر از اندیشه‌ی عمومی است. فکر حقیقی؛ رجوع به «وجود» است و از منظر وجود همه‌ی عالم را مظاهر اسماء الهی یافتن. باید با انسان‌ها مدارا کرد و بر اساس گفتمان دینی، فطرت آن‌ها را مورد خطاب قرار داد. موفق باشید
22263
متن پرسش
سلام: در پاسخ سوال 22254 که در خصوص بحث اعیان ثابته بود، فرمودید که به جزوه عرفان نظری که بر روی سایت قرار داره مراجعه کنم؛ بنده هم جزوه مربوطه را مطالعه کردم اما سوال اصلی من هنوز پاسخ داده نشده. در جزوه گفته شده که اعیان ثابته علم خداوند به استعداد ها و امکان ذاتی مخلوق است و خداوند می داند که اقتضای ذات و انتخاب های تکوینی هر موجود برای نحوه بودن خودش چیست و به آنها پاسخ مثبت می دهد و این استعدادها و ظرفیت های مخلوقات هم امکان ذاتی خود مخلوقاته و ظریفت و استعداد رو خدا مشخص نکرده چون این کار به نوعی خلاف عدل الهی است؛ امکان ذاتی هر چیزی مال خود شی هست نه آن که به اصطلاح فلسفی امر عارضی باشد، و مطلب در مجموع چیزی قریب به مضمون نقل قول معروفی بود که از ابن سینا در این زمینه وجود دارد که می فرماید «ما جعل الله المشمشة مشمشة بل أوجدها»، یعنى خداوند زردآلو را زردآلو نکرده است بلکه به آن وجود بخشیده است. اینجا برای بنده این سوال پیش آمده است که اگر استعداد و ظرفیت های مخلوقات و امکان ذاتی آن را خدا مشخص و تعیین نکرده است و به اصطلاح فلسفی از خود شی است پس این خود شی از کجا آمده است؟ فرمودید که امکان ذاتی مخلوقات و ظرفیت وجودی آنها در علم خداوند متعال قرار دارد اما چطور شد که خدا به این نتیجه رسید که این مخلوقات با این ظرفیت ها و ویژگی ها، امکان ذاتی دارند؟ طبق جمله ما «جعل الله المشمشة مشمشة بل أوجدها»، خداوند ظرفیت وجودی موجودات را به آنها نمی دهد بلکه فقط متناسب با ظرفیتی که دارند آنها را ایجاد میکنه، اگه این ظرفیت رو خدا مشخص نکرده پس این ظرفیت ها از کجا اومدن و چطور بدون این که خدا در پدید آمدن استعداد ها و امکان ذاتی نقشی داشته باشه خودشان به طور مستقل از خواست و اراده خدای متعال و طور خود به خود پدید آمده اند؟ اگر این امکان ذاتی رو خدا پدیده آورده است و امکان ذاتی و استعداد اشیاء مستقل از خواست و اراده خدا نیست هر چیزی که در اون هست هم به نوعی توسط خدا طراحی شده و خدا به خواست خود آنها را به آن گونه ای که هستند قرار داده است، مگر این که بگوئیم که اساس نظام هستی به اصطلاح فلسفی قدیم است و بدون آن که خدا آن را طراحی و ایجاد نماید ماهیت اولیه آن از ازل وجود داشته و خدا آمده از یک جایی به بعد بر مبنای آن ماهیات ازلی که وجود داشته کار را ادامه داده است! چگونه امکان ذاتی و استعداد اشیاء متعلق به خودشون هست و امکان ذاتی خودش به خودی خود از اول وجود داشته است و خدا در ایجاد و شکل دهی به این امکان و استعداد اونها هیچ دخالت و نقشی نداشته؟ اگر ممکن هست در این مورد توضیحاتی ارائه بفرمائید تا مسئله برای بنده روشن شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به معنایِ «امکانِ ذاتی» کمی فکر کنید. وقتی «امکان»، ذاتیِ یک شیئ شد که دیگر معنا نمی‌دهد که چه کسی آن را به شیئ داده تا بگوییم از کجا آمده؟ به قول معروف: «الذاتیُ ما لا یُعَلَل» ذاتی را به دنبالِ علت‌گشتن روا نیست. مثل حضرت حق که ذاتی‌اش وجودی است، حال می‌شود گفت علت وجود حضرت حق چه چیز است؟ و یا آن وجود را از کجا آورده است؟ در این مورد عرایضی در شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت امام که در دانشگاه صنعتی بحث شد، داشته‌ام. موفق باشید

17825

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بین اصحاب امامان مقام امام خمینی (ره) بالاتر است یا حضرت عباس علیه السلام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چکار داریم که بدانیم این «نور» با آن «نور» چه تفاوتی دارد؟!! مهم آن است که از انوار متعالی این اولیاء الهی استفاده‌ی کامل را ببریم. موفق باشید

17143
متن پرسش
سلام استاد عزیز خسته نباشید: 1. در بحث وحدت وجود اراده انسان هم از نوع وجود هست و بایستی آن اراده هم مال خدا باشد پس می شود گفت که خدا گناه می کند اگر نه پس چگونه است بحث اراده و اختیار در وحدت وجود؟ 2. شما فرمودید تمام انبیا مصداق مخلصین هستند پس چرا جناب یوشع علیه السلام می فرماید شیطان آن را از یادم برد؟ سندی هست که همه پیامبران از مخلصین بوده اند؟ 3. اگر مقامات پیامبران اکتسابی نیست پس چرا حضرت ابراهیم مقام امامت و... را بعد از ابتلائات بدست می آورد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت بفرمایید که اراده به معنای انجام فعل و ترک فعل است و آن‌چه که خداوند برای انسان اراده کرده است، اراده‌ی انسان است و نه فعل انسان. و از این جهت اراده‌ی انسان مربوط به خدا می‌باشد و فعل انسان مربوط به خود انسان. که بحث آن در جزوه‌ی «جبر و اختیار» شده است 2- در روایت از معصوم داریم که انبیاء جزء مخلَصین‌اند و حضرت علامه در تفسیر سوره‌ی کهف، موضوع حضرت یوشع‌بن‌نون را این‌طور مطرح می‌کنند که شیطان نمی‌تواند انبیاء را به گناه بکشاند، ولی تأثیر شیطان در حدّ به فراموشی‌کشاندنِ آن‌ها در امور عادی و یا بیمارکردنِ آن‌ها در امور بدنی از طریق شیطان، از آن‌ها برداشته نشده است 3- در مورد امامت حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» همان‌طور که قرآن می‌فرماید آن امامت، جعلِ الهی است هرچند که نیاز به مقدماتی دارد. ولی این‌طور نیست که هرکس آن مقدمات را طی کند، امامت برای او محقق می‌شود. موفق باشید

15698
متن پرسش
با سلام: تفسیر المیزان و کتابهای شما از قبیل معرفت نفس و خویشتن پنهان و از برهان تا عرفان و... را مطالعه کردم. سوالاتی از خدمتتان داشتم. ۱. منظور از فیض اقدس و تجلی برای خود چیست؟ در مورد تقدیر جزوه جبر و اختیار را مطالعه کردم. شما فرمودید که چون ما انجام می دهیم فعلی را پس خدا می داند و او قبل از انجام فعل می داند و این برایم کمی مبهم است، آیا چون او مجرد از مکان و زمان است قبل از فعل، آن را می داند، لطفا با مثالی واضح تر برایم مطلب را روشن سازید. من در فلان تاریخ آینده، کاری را انجام خواهم داد ولی خدا الان آن را می داند و در آینده این انجام می شود، آیا این شدت قرب را می رساند؟ و اینکه حرکت جوهری را به ویدیو پرو ژکتور تشبیه کنیم آیا در پروژکتور همه چیز ضبط شده و فقط اجرا نمی شود آیا بحث را جبری نمی کند؟ و در آخر می خواستم بدانم رابطه عرش با عالم امر چیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت حق که عین کمال است و دوست‌داشتنِ کمال نیز کمال محسوب می‌شود، چون خواستْ خود را در آینه‌ی تفصیل بنگرد می‌شود فیض اقدس و نظر بر خود. که محی‌الدین به طور مفصل این موضوع را در فصّ آدمی بحث می‌کند 2- علم حضرت حق به فعل ما بر اساس نحوه‌ای است که ما آن فعل را انجام می‌دهیم و چون ما بر اساس اختیارمان آن فعل را انجام می‌دهیم و او همین را می‌داند، جبر پیش نمی‌آید. و چون وجود مخلوقات از اوست و به همه‌ی ابعاد مخلوقات، حتی آن ابعادی که هنوز در ظرف زمان ظهور نکرده ودر نزد اوست، قبل از ظهور زمانی مخلوق او نحوه‌ی عمل مخلوق را می‌داند. شاید مثال ویدیو پروژکتور برای حرکت جوهری، مطلب را در حجاب ببرد. موفق باشید   

15182
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خدا قوت: جناب غزالی در «کیمیای سعادت» فرموده اند که گاهی حالات خوبی داریم در خواب که نشان می دهد بهشت را دیده ایم. (البته برای کسی که مجرد شده) و همینطور حالات خستگی در ادراک جهنم اما در خزانه خیال نمانده و تصویری بعد از بیداری در ذهن نداریم. علت ثبت نشدن چیست؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا به صورت حضوری و وجودی ما در خواب با موضوعات روبه‌رو می‌شویم و نه به صورت حصولی و مفهومی که در حافظه بماند. موفق باشید

14612

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليکم: عطر چيست که در نماز مستحب و هنگام احرام حج حرام؟ عطر در باطن امر چيست که رسول اکرم آن را دوست دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «عطر»، روح را به عالَم ملکوت منتقل می‌کند و از جنس ملکوت است. ولی چون وجهی زینتی و آرایش دنیایی نیز در بر دارد؛ در احرام باید از آن پرهیز کرد. موفق باشید

13309
متن پرسش
سلام: می خواستم برنامه استاد را بدونم که چه روزایی و کجا کلاس دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شنبه‌ها بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد انبیاء، سه‌راه سیمین بحث قرآنی. دوشنبه‌ها بعد از نماز مغرب و عشاء مسجد خدیجه‌ی کبری«سلام‌الله‌علیها»، قائمیه محله‌ی گلزار، بحث دعا و روایت. چهارشنبه‌ها کتابخانه‌ی مرکزی شهرداری شرح «مصباح الهدایه» از حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ساعت 4 الی 5 از اول مهرماه. موفق باشید

13299
متن پرسش
سلام: من سوالی دارم. آیا شما دینداری ملت براتون مهم تره یا انقلابی بودن و طرفداری از رهبری عزیر چه رسد به رئیس جمهور و.... رسول الله مهمتره یا خامنه ای؟ جواب من ندین والله تمام اسلام سیاست است که جوابتون میدم ظرفیت ملت را مراتبی ست قلب ها برای پذیرش رسول خدا آماده اما برای خمینی کبیر نه خیلی گاهی. این پر واضحه بعد که طرف محب دین اسلام شد جایگاه انقلاب را میفهمه حداقل از شدت دشمنیش کم میشه. چندبار دیگه من بهتون گفتم کاربران دیگر هم تذکر میدن زشته مای جوجه به عارف و حکیمی چون شما تذکر بدیم. خودتون را خرج هیچ جناحی نکنید ترا قرآن قدرخودتون را بدونید. کاری که ایت ا.. مصباح کرد نکنید که بنده ای که قبل از سال 85 و... می گفتم من حاضرم با دین مصباح یزدی بمیرم الان دیگه اصلا ایشون را نمی پسندم خداوند همه ما را عاقبت بخیر کند. جوابی دارید بهم بدین منتها شخصی با ایمیل، منتشر نشود ابدا این مطلب. استاد سفارشی برای من دعا کنید. یا علی
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: سید محسن عزیز! بنده توصیه‌ی دلسوزانه‌ی شما را با تمام جان درک می‌کنم و همین‌طور که  همه‌مان معتقدیم حتماً اسلام مهم‌تر از انقلاب است و امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» خاک پای رسول‌اللّه«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» حساب نمی‌کند و همین طور که می‌فرمایید دینداری فردی به مزاق مردم بیشتر نزدیک است تا دینداریِ اجتماعی. ولی دینداری واقعی وقتی به صحنه می‌آید که خدا ملاقات شود و خداوند طبق آیه‌ی «کلّ یومٍ هو فی شأن» در هر روز و تاریخی مطابق نور خاص و اسماء خاصی ظهور می‌کند که ظرف امروزین این ظهور، انقلاب اسلامی است در جمال حضرت امام و مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» است. از این جهت اگر بخواهیم مردم را به جای اُنس با خدایِ ذهنی، با خدای واقعی مأنوس کنیم چاره‌ای جز این نداریم همان‌طور که خودتان متوجه‌اید در نهایت ذهن‌ها و قلب‌ها را به سوی رهبری و امام معطوف داریم. موفق باشید

در ضمن قسمت‌های اولیه‌ی سؤال‌تان را از روی سایت حذف کردم و تنها از آن‌جایی که می‌فرمایید «من سؤالی دارم» را در اختیار کاربران قرار دادیم.

9959
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقتتان بخیر. چرا گاهی یک نفر 100 درصد مظلوم واقع می شود برای سالها آثار ظلم دامنگیرش هست تازه در مظلومیت سعی می کند از حریم حدود الهی هم خارج نشود ولی ظالم جوابش را دیر می گیرد؟ این آدم سیر به حق ندارد و این بالاترین عذاب است ولی دوستان من می گویند پس کوجواب ظلم به ما؟ ظالم که حالش خیلی خوب است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این ظاهر قضیه است. شاه و صدام در یک شرایط بر خر مراد سوار بودند و می‌تازاندند، ولی آخرش چه؟ اگر ما معتقد به عدالت خدا هستیم باید مواظب خودمان باشیم که ظلم نکنیم و مطمئن هستیم ظالم عاقبت به خیر نمی‌شود. موفق باشید
9252

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آیا کمالات ملائکه عارض بر آنهاست یا ذاتی آنهاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که ملائکه دارای وجوه مختلف نیستند که بحث عارض و معروض پیش آید. موفق باشید
9095

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: برای یادآوری نکردن خاطرات بد چه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گذشت. شرح حدیث «جنود عقل و جهل» را کامل دنبال کنید. موفق باشید
8961
متن پرسش
با عرض سلام: خدمت استاد عزیز یکی از درخواست هایی که از خدا داشته ام رفع منیت است نمیدانم از اثر این دعاست که در زندگی ام دجار مشکل شده ام به گونه ای که گاهی میشود فقط به خاطر مشکلاتم در زندگی کارم شده گریه و وقتی هم در برابر مشکلات زندگی ام بی تاب میشوم مرتب خودم را سرزنس میکنم که چرا به خاطر زندگی دنیایی بی تابی میکنم با اینکه میدانم زندگی دنیا به خودی خود اصل نیست و از مقایسه کردنهای زندگی خودم با دیگران رنج میکشم و نمیدانم چطور از این مقایسه ها رها شوم به طوری که من بعضی روزها که حالم خوب است با تمام شرایط زندگی ام کنار آمده ام و راضی هستم ولی آنی که روحیه ام ضعیف میشود اول مصیبت من میشود و مقایسه ها شروع میشود و به قدری مشکلات زندگی ام برایم بزرگ میشود که زندگی برایم تنگ میشود چه کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین کارهایی که خودتان می‌دانید انجام دهید مثل اُنس با روایات و کتاب‌های معرفتی، اخلاقی. پیشنهاد می‌کنم سی‌دی مباحث «یابن الجُندب» را که دستورالعمل حضرت صادق«علیه‌السلام» به عبداللّه جندب بود کار کنید. موفق باشید
8580
متن پرسش
سلام: پرورش خیال یعنی چه؟ راه عملی برای پرورش خیال چیست؟ آیا با شعر می توان خیال را پرورش داد؟ اگر بله شعر های کدام شاعر خوب است؟ آیا مولوی خوبه؟ بهترین راه برای پرورش خیال چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خیال پرورش نمی‌خواهد خودش به اندازه‌ی کافی پرورش یافته هست. خیال را باید با تصفیه‌ی روح و عقل و با اُنس با حضرت حق پاک و صاحب جمال کرد و از طرفی در کنترل در آورد. تدبّر در قرآن و اشعار امثال مولوی و صداقت کارساز است. موفق باشید
7862
متن پرسش
باسلام با توجه به اینکه حضرت آقا امثال را به اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی نامگذاری کردند می خواستم ببینم ما که در حوزه هستیم و طلبه هستیم باید چگونه برای فرهنگ در حوزه کار کنیم و چه پیشنهادهایی می فرمایید چون می خواهیم یک کار خود جوش که آقا فرموده اند راه بیندازیم، البته قبلا کار فرهنگیی ما مطالعه آثار شما و بحث آن بوده و ادامه دارد و همچنین جای انداختن تفکرات امام و رهبری و بحث بر سر آن بوده تالان چکار کنیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر یک طلبه پایه‌ی علمی خود را تقویت کند و آماده باشد که به موقع‌اش کانون‌های فرهنگی را درست تغذیه کند بهتر است تا خودش بخواهد یک کاری را شروع کند. بالاخره مردم از شما انتظار دارند بتوانید راه درست را به آن‌ها بنمایانید تا جلو بروند. موفق باشید
7469
متن پرسش
سلام استاد گرامی نظرتان در مورد این مورد از امر به معروف و نهی از منکر زبانی نسبت به عدم رعایت حجاب چیست؟ این داستان واقعی است: توی اتوبوس ترمینال جنوب، چند تا خانم جوان بد حجاب وارد شدند. یکی از خانم ها نشست روسری اش رو برداشت و مشغول مرتب کردن موهاش شد! - من داد زدم: "آهای خانم! خجالت نمیکشی در ملأ عام روسری تو بر می داری"؟ - "چه ته؟ به تو چه! ناراحتی شما روت رو بکن اون ور نگاه نکن!" - "من روم رو بکنم اون ور که شما هر غلطی می خوای بکنی؟ شما وظیفه نداری؟" - خانم از جاش پا شد با ژست تهاجمی بر گشت سمت من: "تو غلط میکنی توهین میکنی به من؟" - "من توهین نمیکنم خانم! میگم تو غلط میکنی که در ملأ عام روسری تو بر می داری!" - آقای راننده: "چی شده آقا چی شده؟" - "هیچی این خانم روسری اش رو توی ماشین بر میداره و موهاش رو درست میکنه" - چند تا خانم محجبه در صندلی بغل با حالت افسوس: "نوچ نوچ نوچ!" - خانم: "من کاری نکردم من رفتم پایین داشتم موهام رو درست میکردم" - "پایین؟ از این عقب دیده میشد!" - راننده در گوشی میخواد من رو ساکت کنه: "آقا باشه! باشه! شما راستی میگی! باشه!" - خانم بلند: "ای بابا به همه چیز آدم کار دارن اینا؟ به شما چه من چی کار میکنم!" - "خانم! شما عضو این جامعه ای و مسئولیت داری! بحث سر مسئولیت پذیریه! خیلیهای دیگه هم تو همین اتوبوس مطمئنا به این وضع معترضن اما جرأتش رو ندارند بگن ولی من جرأتش رو دارم." - چند لحظه بعد که غائله ظاهرا ختم میشه راننده باز با احتیاط و در گوشی: "آقای عزیز! من حرف شما رو قبول دارم! ولی ما مجبوریم اینا رو تحمل کنیم!" - من بر خلاف انتظار راننده با صدای بلند: "چی چی مجبوریم! شما بگی مجبوری! من هم بگم مجبورم! نتیجه‌اش میشه همین!" - راننده باز درگوشی: "باشه! باشه! ولش کن!"
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم آرزو می‌کنم با همین روحیه‌ی شما اگر با چنین مسئله‌ای روبه‌رو شدم اعتراض کنم ولی معتقدم نباید ادامه‌اش می‌دادید و همین‌که راننده خواست موضوع را تمام کنید باید تمام می‌کردید. چون انچه وظیفه‌تان بود انجام دادید، اجرکم علی اللّه. موفق باشید
4588

هنر ملکوتیبازدید:

متن پرسش
باسلام تبریک به مناسبت واردشدن ماه مبارک رجب بنده در رشته ی گرافیک مشغول به تحصیل هستم سوالم این است که آیا توجه کردن به هنر همان توجه کردن به دنیا است که مانباید به ان اهمیت بدهیم یعنی شکل گیری هنر برای این است که انسان ها نتوانستند با مورد توجه قرار دادن خداوند در زندگیشان این تغییر را برای خود ایجاد کنند که خود را از بی خدایی راحت کنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه این طور نیست، گاهی هنر صورت ملکوتی حقیقت در عالم ناسوت است. این به شرطی است که هنرمند خودش ملکوت را درک کرده باشد. موفق باشید
1369

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام ودرود خدمت استادارجمند ازدیدگاه غرب آنتروپی(بی نظمی)جهان همواره مثبت یامساوی باصفرخواهدبودوهرچه به طرف آینده می رویم افزایش می یابدلطف بفرماییدبگویید که دیدگاه اسلام دراین مورد چیست. باتشکرفراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: از ظاهر آیات برمی‌آید که خداوند از آینده‌ای خبر داده که نظام امروزی عالم ماده به هم می‌خورد و پس از آن قیامت در شرایطی دیگر شروع می‌شود چون در سوره انفطار می‌فرماید: «إِذَا السَّمَاء انفَطَرَتْ × وَ إِذَا الْکَواکِبُ انْتَثَرَت‏ » یعنی آن وقتی که آسمان شکافته می‌شود و ستارگان پراکنده می‌گردند. موفق باشید
1301

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استا د عزیز با خواندن جزوه سلوک در ذیل ادیشه امام(ره) یک سوال برایم پیش امد واینکه شما در جزوه فرموده اید با این برداشت که همه مطالعات وفلسفه وعرفان و...زیر اندیشه امام بروند این را برای من روشن کنید که این به چه صورت میشود که مثلا ما کتب باقی علما را بخوانیم وانها را ذیل این تفکر ببریم وبا این فکر انها را پرورش دهیم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» دارای یک جهت‌گیری کلی هستند که در آموختن معارف دینی باید از آن جهت‌گیری کلی غفلت نشود. ایشان در فقه و عرفان و فلسفه و سیاست یک چیز را دنبال می‌کنند و آن «قیامِ لِلّه» است و این‌که تمام تلاش‌ها باید در راستای رجوع به حق باشد و لذا ابتدا باید از ماهیات و اعتباریات عبور کرد و برای چنین عبوری از همه‌ی اندیشمندان می‌توان استفاده کرد. شناختن اعتباریات زمانه بسیار مهم است. موفق باشید
20112
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: آیا حضرتعالی در مورد وجود انسان قبل از تولد با ملاصدرا تفاوت نظر دارید یا ایشان نیز قائل به این قولند و در این صورت آن نظر ایشان که جسم در اثر حرکت جوهری در چهار ماهگی مبدل به روح می شود چگونه قابل توجیه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجودِ علمی با وجودِ عینی فرق دارد. آن‌چه جناب ملاصدرا «جسمانیت‌الحدوث» می‌نامد وجود عینی است وگرنه وجود علمیِ انسان‌ها را ایشان نیز قبول دارند. موفق باشید

نمایش چاپی