بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5344
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات شما استاد عزیز اینجانب دو گزیده از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون نگرش اسلم و غرب به علم می آورم. 1-"... ما می بینیم که در زمینه های مختلف تحقیق و پژوهش و رسیدن به نظریه در دنیای مادی و دنیای غرب، مبنای قابل قبول و مورد اعتمادی نبوده... نگاه اسلام به انسان، به علم، به زندگی بشر، به عالم طبیعت و به عالم وجود، نگاهی است که معرفت نوینی را در اختیار انسان می گذارد. این نگاه، زیربنا و قاعده و مبنای تحقیقات علمی در غرب نبوده. تحقیقات علمی در غرب، در ستیز با آنچه آن را دین می پنداشتند، آغاز شده...پایه و مبنای علوم انسانی ای که امروز در غرب مطرح است، از اقتصاد و جامعه شناسی و مدیریت و انواع و اقسام رشته های علوم انسانی، بر مبنای یک معرفت ضددینی و غیردینی و نامعتبر از نظر کسانی است که به معرفت والا و توحیدی اسلامی رسیده باشند..." بیانات رهبر معظم انقلاب پس از سخنان اساتید 26/9/83 2-"...علم که دیگر مادی و معنوی ندارد؛ علم، علم است. علم، معرفت است؛ علم، عزیز و شریف است، گوهر است. علم آن چیزی است که انسان باید دنبال آن باشد؛ چشم باز انسان در حرکت است. همه جا باید دنبالش برویم. شما ملاحظه می کنید و می بینید که دیگران رفتند..." بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با رؤسای دانشگاه سراسر کشور، 6/12/1376 در بیانات اول عنوان می شود که علم غربی از لحاظ تفکر دینی و توحیدی بر مبنای درستی تولید نشده است. اما در بیان دوم عنوان می شود که هر علمی شریف است. 1)اگر هر علمی شریف است پس تولید علم بر مبنای تفکر توحیدی چه معنایی می دهد؟ 2)آیا بحث علم دینی که در نزد تعدادی اساتید دانشگاهی مطرح است (امثال دکتر داوری، دکتر گلشنی و...) منتفی می شود؟ 3)یا اینکه ایشان در بیانات خود به دو جنبه ی متفاوت از علم اشاره کرده اند یعنی جهانبینی بر گرفته از علم در بیانات اول و اکتشافات علمی در بیان دوم. با سپاس فراوان اینجانب را راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مستحضر هستید که واژه‌ی علم هم در مورد علوم انسانی به‌کار می‌رود و هم در مورد علوم تجربی. رهبری عزیز مبنای علوم انسانی را در غرب ضد توحیدی می‌دانند ولی در مورد علوم تجربی می‌فرمایند، علم که دیگر مادی و معنوی ندارد. به نظر بنده ایشان از این طریق تلاش دارند کشور را در علوم تجربی از عقب‌ماندگی تاریخی نجات دهند بعد از آن است که باید در یک بازخوانی مجدد آن علوم را از مبنای پوزیتیویسمی که آقای دکتر گلشنی می‌فرمایند، رهانید و تا با تغییر نگاهی که دکتر داوری بر آن تأکید دارد، علم از نفسانیت و سوبژکتیویته فاصله بگیرد. موفق باشید
4938
متن پرسش
شما فرمودید که: «علم حضوری به خداوند، یک وجه عقلی دارد و یک وجه عملی؛ وجه عقلی آن، مبادیِ علم نظری است. و وجه عملی آن، نظر به انسان معصوم است.». آیا می‌توان نتیجه گرفت که: «پس علم حضوری به خداوند، هم جزء مبادی نظری است و هم جزء مبادی عملی.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که می‌فرمایید علم حضوری به خداوند از طریق فطرت، جزء مبادی نظری جان هر انسان می‌باشد و از آن‌جایی که انسان به صورت حضوری، احساس می‌کند که بنده است و متصل به حضرت حق ، طلب رسیدن به معبود دارد و از این لحاظ طالب عملی است که خود را به معبود خود برساند و از این جهت می‌توان گفت مبادی عملی انسان نیز حضوری است ولی از آن‌جهت که احساس خلأ می‌کند و می‌خواهد با رجوع به معبودِ خود آن خلأ را پر کند و از مقصد خود که همان «الیه راجعون» است محروم نگردد ، در همان راستا در جان خود به وصورت حضوری پیامبران و امامان را به عنوان نمونه‌ی کامل عقل عملی می‌شناسد وظیفه‌ی تبعیت از آن‌ها را دارد . موفق باشید
3519
متن پرسش
سلام. استاد وقتی مباخث شما را میخوانم و میشنوم با عقل مطابقت دارد و غالبا می پذیرم اما چند روز که از فضا دور باشم دچار غفلت می شوم چه باید بکنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرار دنیا همین است، به همین جهت به ما دستور داده‌اند دائماً قلب را با معارف الهی متذکر کنیم و نیکان امت محمد مجالست داشته باشم. موفق باشید
3275
متن پرسش
سلام انشالله عزاداری هایتان برای سیدالشهدا قبول درگاه حق قرار گرفته باشد. سوال من درباره نحوه عزاداری هایی است که جدیدا باب شده 1-به این صورت که دو یا چند مداح ( یا بهتره بگم خواننده) با همکاری هم مداحی میکنند یکی نام مبارک امام حسین را با اکو پشت سر هم تکرار میکند ( بیس میدهد یا همان زمینه میدهد) نفر دیگر هم شعر را میخواند که معمولا هم به سبک آهنگ های داخلی یا خارجی هستن و آهنگ گونه می باشند یعنی حزنی ندارند. 2- در این میان سینه زنان هم لخت میشوند و هر کس که نداند مداحی است فکر می کند پارتی شبانه میباشد. از بس بالا پایین می پرند و تکون تکون میخورند. 3- با بعضی از مداحا و افراد که صحبت کردم که این چه طرز سینه زنی و مداحیه ( که به ان شور می گویند) جواب میدن که جونای نیاز به تخلیه انرژِی دارند و مداحیهای شور دار و تند انرژِی جوانان خالی می شود!!! اگر مداحیهای بعضی از مداحان بزرگ کشور که امسال مداحی کردن هم تماشا کنید می بینید که همه سینه زن ها لخت و حسین حسین پس زمینه هم توسط یکی دیگر از مداحان خوانده می شود!! سوال من اینجاست که آیا این سبک مداحیه درست است؟؟ چرا بعضی مداحان پیش رهبر خیلی سنگین مداحی میکنند ولی در هیئت های خودشان به نحوی که بالا گفتم مداحی می کنند؟ لطفا نحوه صحیح عزاداری را بیان کنید تا همه مشکلات حل شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما اگر کار را از دست علماء بگیریم و به دست مداحانی بدهیم که از علماء فاصله دارند، به همین مشکلاتی دچار می‌شویم که جنابعالی متذکر شدید. در هر صورت باید عزاداری‌های ما با متانت دینی باشد و وقار معنوی را از ما نگیرد. بیشتر باید در عزاداری‌های ما جلسات وعظ و ذکر مصیبت باشد تا شخصیت حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» و اصحاب آن حضرت در جامعه احیاء شود. موفق باشید
3274
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز وارجمند.چندی پیش سوالی با این عنوان که چرا شیطان مستقیما با خدا گفتگو میکند ولی انسانهای کامل با حجاب مطرح نمودم که جواب فرمودید چیزی که حکایت کند گفتگوی شیطان با خدا بدون حجاب بوده نداریم.حال سوال اینجانب این است که چرا علامه حسن زاده آملی در کتاب الهی نامه خود می فرماید:الهی ابلیس رجیم را بلاواسطه خطاب کنی، وانسان کامل را من وراء حجاب،که نه آن آیت قرب است ونه این رایت بعد.وهمچنین شاگرد ایشان آیت الله صمدی آملی در کتاب حضور ومراقبت خود می فرماید: شیطان به خدا گفت حال که مرا از درت راتدی بندگان تو را گول می زنم،در این آیه کاف خطاب دارد ونشان می دهد که شیطان مستقیما با خدا صحبت کرده است. باتشکر وسپاس فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خطاب خدا برای همه هست، حتی شیطان، خطاب ما هم به خدا به صورت عادی برای همه ممکن است، گفت: «یار نزدیک‌تر از من به من است.... این عجب بین که من از وی دورم» حال اگر بنده‌ی بزرگی مثل حضرت موسی«علیه‌السلام» بخواهد قربی داشته باشد ماوراء آن نوع نزدیکی عمومی، باید از طریق واسطه باشد زیرا هیچ موجودی نمی‌تواند در عرض خدا قرار گیرد. موفق باشید
2218

اعجاز قرانبازدید:

متن پرسش
چند دلیل محکم و خارج از ادیان بیاورید که نشان دهد قران کلام خداست؟ زیرا که تمام وحیات و فرشتگان نزد قاره های دیگر مثل آمریکا و استرالیا نبوده است و از 1400 سال پیش اثری از خدا و فرشتگتن آنچنان که قبل بوده است نیست و در طول تاریخ اسلام هیچگاه کشور ها را در صلح و یکدلی ندیده ایم البته این در مورد تنها دین اسلام نیست و در تمام ادیان این دیده می شود . این چه رسالتی است که آن را سرانجام خوبی نبوده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قرآن میفرماید: «وَ اِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه» اگر در معجزهبودن آنچه بر بندهی ما نازل شده شک دارید، سورهای به مانند آن بیاورید. مبنای برهان این است که یا بهواقع او پیامبر است و این آیات از طرف خدا بر او نازل شده، و یا پیامبر نیست و با استعدادهای بشریاش این آیات را تنظیم کرده. در حالت دوم از آن جهت که بشر است این آیات را آورده، پس شما هم که بشر هستید، مسلم اگر همهی شما جمع شوید میتوانید یک سوره مثل سورههای این قرآن بیاورید و اگر نمیتوانید، معلوم میشود که او از جنبهی بشریاش به چنین توانایی نرسیده، پس پیامبر خدا است. در رابطه با معجزه بودن قرآن نمونه هایی در ذیل؛ مورد اشاره قرار میگیرد: 1 - از نظر فصاحت و بلاغت: قرآن از نظر هندسهی کلمات و نظم خاصی که کلمات دارند، نه سابقه دارد و نه لاحقه، به طوریکه نه تا آن زمان بشریت با این ترکیب و نظم سخن گفته و نه بعد از آن انسانها توانستند از آن تقلید کنند و با آن نظم و هندسه سخن بگویند. قرآن دارای آهنگی خاصی است که در عین دارا بودن مفاهیم معنوی، بدون تکلف و تصنع، عالیترین معانی را در عالی‌ترین قالب‌های لفظی اظهار میکند به طوریکه معلوم نیست الفاظ تابع معانیاند است و یا معانی تابع الفاظ. قرآن در زمانی به صحنه آمـد و مبـارز طلبیـد که اوج تکامـل فصاحت عرب بود . از آن عجیبتر بعد از آمدن قرآن نیز سخن رسول خدا و حضرت علی در عین فصاحت زیادی که دارد، اصلاً شکل و هندسهی قرآن را ندارد. و این مبارزه طلبی هنوز هم به قوت خود باقی است، مضافاً اینکه تا حال کسی نیامده بگوید؛ قبل از قرآن چنین کلماتی به این شکل در فلان کتاب بوده است، همچنانکه کسی نیامده بگوید؛ من مثل آن را آوردهام و اتفاقاً هرچقدر انسان فصیحتر باشد بیشتر متوجه میشود که فصاحت قرآن از نوع فصاحت بشر نیست. همچنانکه جادوگران متوجه شدند کار حضرتموسی از نوع سحر نیست. 2- از نظر عُلوّ معنی و محتوی: بیگمان مطمئنترین راه برای شناخت حقیقت قرآن، رجوع به متن قرآن و تأمل در توصیفها و تعبیرهای آن در بارهی خود میباشد، توصیفهایی از قبیل «هُدیً للنّاس»، «هُدیً للمتّقین»، «تبیاناً لکلّ شَیئ»، «حکیم» و «فرقان» که همه حکایت از آن دارد که وقتی میفرماید: اگر میتوانید مثل آن را بیاورید، یعنی آن چیز مثل قرآن از حیث هدایتگری و آوردن معارف هدایتگر و از حیث مطالب حکمتآمیز، همسنگ دانشهای قرآن باشد و از این زاویه بشر را به آوردن چنین اندیشه‌هایی در حد قرآن دعوت میکند. جامعیت و کمال قرآن بدین معنی است که قرآن مجید تمامی مواد و مصالح علمی جهت رسیدن انسان به سعادت فردی و اجتماعی را دارا است و با معارف خود رابطهی انسان با «خدا»، «خود»، «انسانهای دیگر» و با «جهان» را تبیین میکند و همهی این معارف دارای سطوح و لایههای متکثر هستند و در آن برای هرموضوعی بطنها وجود دارد. در پایینترین سطح با مردم عادی صحبت میکند و هرچه مخاطب خود را دقیق بیابد، بطنی از بطون خود را برای او میگشاید و آوردن سورههایی با این حدّ از علوّ در معانی به هیچوجه در حدّ بشر نیست. انسانی که قرآن طرح میکند در وسعتی قبل از تولد تا بعد از مرگ دارد و دستورات قرآن همهی ابعاد این انسان را با همهی دقایق روحیاش فرا گرفته، در حالی که انسان معرفی شده از راه حس و اندیشهی بشری در میان دو پرانتز (تولد) تا (مرگ) قرار دارد. در قرآن همهی اصولِ معارف قرآن از توحید استنتاج شده و سپس گسترش یافته و به صورت اخلاق و عقاید و احکام در آمده به این معنی که هر حکمِ فرعیِ آن اگر تحلیل شود به «توحید» باز میگردد و توحید نیز اگر تفریع و باز شود، همان احکام و مقررات فرعی را تشکیل می دهد. میفرماید: «کِتابٌ اُحْکِمَتْ ایاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبیر» قرآن کتابی است با آیات محکم که سپس به صورت تفصیل درآمده، یعنی این کتاب با آیات متعدد دارای غرض واحدی است که وقتی به تفصیل در آید، در یک مورد به صورت «اصول دین» و در مورد دیگر به صورت موضوعات «اخلاقی» در میآید و در جای خود به صورت احکام شرعی ظاهر میشود، به این معنی که هرچه نزول کند و از اصل به فرع برسد از آن غرض اصلی خارج نمیشود و از مسیر توحیدیِ خود عدول نمیکند. به عنوان مثال: توحید خدا در مقام اعتقاد عبارت است از اثبات اسماء حسنی و «صفات علیایِ» الهی و در مقام اخلاق عبارت است از دارا شدن اخلاق کریمه مثل رضا، شجاعت،... و دوری از رذایل و همان توحید در مقام اعمال عبارت است از به جاآوردن اعمال شایسته و پرهیز از محرمات و رعایت حلال و حرام. همهی اینها به توحید برمیگردد و انسان را به توحید میرساند زیرا آیات قرآن یک جهت وحدت دارند و یک جهت کثرت، از جهت صدور از طرف خدا به سوی بشر، سیری از وحدت به سوی کثرت را دارا میباشند ولی از جهت سیر از طرف انسان به سوی خدا، سیر از کثرت به وحدت را دارا هستند. قرآن کتاب انسان شناسی است، اما آنگونه که خدا انسان را آفریده و در همان راستا انسان را تفسیر میکند تا انسان از خود بیگانه نشود، به طوریکه در تمام فرهنگ بشر– و نه در فرهنگ انبیاء – انسان در حدّ سورهی والعصر مطرح نیست، و اندیشهی بشر نسبت به انسان به اندازهی تبیینی که یک سورهی کوچک قرآن در مورد انسان دارد گسترش ندارد. قرآن پیوند با خدا را در همه‌ی شئون زندگی جریان می دهد و انسان را در حد یک باور تئوریک متوقف نمی کند، بلکه خدای حاضر و محبوب را معرفی مینماید که می‌توان به او نزدیک شد و با او انس گرفت. مرز ایمان و شرک در آن است که انسانِ موحد توانسته است حقیقت وَحدانی عالم را در هر مخلوقی بیابد و انسان مشرک پدیدههای عالم را مستقل از حقیقت وحدانی مینگرد. 3- اعجاز قرآن از جهت نبودن اختلاف در آن: قرآن در طول 23 سال بر پیامبر خدا نازل شد، آن هم در شرایط اجتماعی و روحی متفاوتی که برای رسول خدا پیش می‌آمد، بدون آن که رسول خدا پیشنویسی داشته باشد و یا پس از نزول آن به و حکّ و اصلاح آن بپردازند با این همه هیچگونه تناقض و اختلافی در میان مطالب آن نیست، هرگز کسی ندید که مثلاً پیامبر یادداشتی داشته باشند و مطابق آن یادداشت آیات را قرائت کنند و یا طوری آیات را بخوانند که بعداً معلوم شود یک کلمه را اشتباه گفته‌اند و بخواهند آن را تصحیح کنند، آن هم آیاتی که قبلاً هیچکس چنین کلماتی در هیچ کتابی نگفته بود و بعداً هم کسی نیامد بگوید شبیه آن کلمات در کتابهای رومیها و یا ایرانیهای متمدن آن زمان دیده شده. قرآن طوری است که آیهای مفسر آیهای دیگر و مجموعهی آن شاهد بر مجموع آن است و در عین تنوع - حتی در یک موضوع – وحدت نگاه کاملاً درآن حاکم است. مثلاً در مورد عبادت و یا تقوا هزاران نکته‌ی متنوع دارد ولی همه با یک بینش و یک جهت و یک نگاه. خودِ قرآن میفرماید: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً» آیا این منکران قرآن در قرآن تدبّر و تفکر نمیکنند تا متوجه شوند اگر از طرف غیرخداوند صادر شده بود، حتماً در آن اختلاف و تضاد مییافتند زیرا: اولاً : فکر انسان دستخوش تحول و تکامل است ، و در آخر عمر عموماً اشتباهات اول را ندارد. ثانیاً: افکار انسان در طول زندگی تحت تأثیر حالات متفاوت روحیاش قرار دارد و سخنانش هماهنگ آن حالات، متفاوت و بعضاً متضاد خواهد بود. ثالثاً: کسی که کارش بر دروغ باشد در طول عمر حتماً به تناقض و اختلاف میافتد، در حالیکه هیچکدام از موارد بالا در قرآن نیست و یگانگی و وحدت کاملی بر آن حاکم است. 4- اعجاز قرآن از نظر جاذبه: قرآن در معرفی معنی حیات و آزادشدن از اسارت نفس و خرافات آنچنان سخن میراند که انسان به هیچوجه آن را از جان خود جدا نمیبیند و بهخوبی جذب آن میشود. قرآن انسان را بر عقدههای درونیاش پیروز میکند، مرگ را برایش معنی مینماید، او را دعوت به تدبر در آیاتش میکند، میگوید: «اَفَلا یَتَدَبَّروُنَ الْقُرانَ اَمْ عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها» آیا تدبّر در قرآن نمیکنند و یا بر قلبهاشان قفل زده شده است که حقایق آن را نمیفهمند؟ به همین جهت عقل انسان در حین تدبّر در قرآن از عمق جان، حقانیت آن را تصدیق می کند و خودِ قرآن شرط تشخیص حقانیت خود را تدبّر در خودش قرار داده است. آیا تا حال دیدهشده کسی در قرآن تدبّرِ لازم را کرده باشد و برای او در حقانیت آن ذرهای شک باقی بماند؟ و یا بیشتر کسانی گرفتار شک نسبت به قرآن هستند که از دور و بدون تدبّر در آن نظر میدهند؟ 5 - اعجاز قرآن از نظر اخبار غیبی: آن واقعه‌هایی که در حین نزول قرآن با فکر بشری درستی و نادرستی آن معلوم نبود در قرآن مطرح شده به طوریکه بشر پس از سالها به درستی آن پیبرده است مثل: پیشبینی غلبه‌ی روم بر ایران در شرایطی که در آن زمان چنین غلبهای به ذهنها هم خطور نمیکرد. حفریات باستانشناسان، که پس از سال‌ها داستان حضرت یوسف و طوفان حضرت نوح و قوم سبأ را تأیید کرد. و یا اینکه قرآن برای فلک، مدار قائل است، برعکسِ پیشینیان که فلک را جسم مدوری می دانستند که ستارگان در آن میخکوب شدهاند ولی بعدها معلوم شد که ستاره‌ها دارای مدار هستند و در مدار خود در گردش‌اند. 6- اعجاز قرآن از نظر وسعت معارف و پهناوری مطلب: از طریق کسی که برتری فوق العاده‌ای از نظر اطلاعات نسبت به دیگران نداشت و در محیطی آنچنان محدود زندگی می‌کرد که مثال زدنی است و از آن طرف ثلث آخر عمرش تماماً مشغول جنگ با دشمنان دین بود، چنین قرآنی با این وسعتِ علمی و دقت روحی مطرح شود حکایت از آن دارد که از طرف خدای حکیم و علیم بر او نازل شده. دکتر واگلیری میگوید: «کتاب آسمانی اسلام نمونهای از اعجاز است... قرآن کتابی است که نمیتوان از آن تقلید کرد... چطور ممکن است این کتابِ اعجاز آمیز کار محمد باشد؟ در صورتی که او یک نفر عرب درس ناخوانده بوده است... ما در این کتاب مخزنها و ذخایری از دانش میبینیم که مافوق استعداد و ظرفیت با هوشترین اشخاص و بزرگترین فیلسوفان و قویترین رجال سیاست است».موفق باشید.
1903
متن پرسش
بسمه تعالی سلام دانشجویی هستم درحال تدوین پایان نامه.با اینکه موضوع رساله ام را مطابق علاقه ام انتخاب کردم،ولی با گذشت3ماه شروع تدوین هنوز کار قابل توجهی درپیشبرد آن نکردم. دربرنامه ریزی دچار اهمال کاری بسیاری هستم.به روانشناس مراجعه کردم.به تشخیص ایشان بنده فردی آرمانگرا درهدف ودرعین حال اهمالکار هستم. در درسم موفق بوده ام.ولی ویژگی بارزم دقیقه نودی کار کردن است. به اذعان دوستان واطرافیان فرد باهوش وبا حاقظه قوی هستم.ولی تلاش زیادی در بهتر کردن موقعیتم نداشتم. ازجمله اینکه بخونم برای دانشگاههای عالی وبرتر. همیشه تنبل وسست بودم. البته این2-3ساله.قبلا وقتمو تلف نمیکردم. برای ساعات زندگی ام برنامه داشتم.از حرفهای بیهوده وجلسه های لهو ولعب پرهیز میکردم به هوای اینکه سخنرانی گوش بدم.کتابی بخونم وعلمم را افزایش بدم.ملی الان تنبل وبی حوصله شدم.برای پایان نامه در روز وقت زیادی نمیذارم. فکرم بسیار مشغول شده.حتی عبادت وراز ونیازهام هم مثل قبل نیست.برای مطالعه حرص وولع زیادی مثل قبل ندارم. بیشتر کتابها را تکراری میدانم.ازتنوع خوشم میاد.وخلاصه یه دل زدگی درمن ایجاد شده که من راه برون رفت ازاونو نمیدونم. نمیدونم چطوری برنامه بریزم. پایان نامم را پیش ببرم.افکارم را متمرکز کنم. عبادت با حال داشته باشم.متشکر میشم منو راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اولاً: نگران نباشید این حالت می‌آید و می‌رود. ثانیاً: یک برنامه‌ریزی کنید و بدون آن‌که به خودتان سخت بگیرید هرچیزی را در جای خودش قرار دهید و بدون نگرانی و با یک برنامه‌ی ساده کار پایان‌نامه را شروع کنید خودش جلو می‌رود. موفق باشید
1645

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز شما در جلسه دوشنبه فرمودید این پولهایی که دولت خرج راهها می کرده و یا حقوق کارمندان به نحوی ظلم محسوب می شودایا کسی که مثلا در اتوبان سازی برای دولت کار می کند کمک به ظلم می کند و یا کارمندان هم همچنین ؟ آیا برداشت من درست است که نسبت به آن عدل الهی که معصوم حاکم می کند نوعی ظلم محسوب می شود ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: عرض کردم عدل الهی را در نظام تشریع، ائمه«علیهم‌السلام» می‌توانند پیاده کنند و بر همین مبنا شما در زیارت جامعه‌ی کبیره به ائمه عرضه می‌دارید آرزومندم شما بیایید «یُظْهِرَکُمْ لِعَدله» تا عدل الهی را ظاهر کنید. عرض شد در آن فضا کوچک‌ترین ظلمی واقع نمی‌شود و هیچ حقی از کسی به کس دیگر داده نمی‌شود. مثال زدم در حال حاضر حقوق کارمندان با فروش پول نفت تأمین می‌شود و چاره‌ای هم از آن نیست ،‌در حالی‌که پول نفت به عنوان انفال باید در اختیار ولیّ مسلمین باشد و در امور فقرا و تعالی فرهنگ جامعه مصرف شود و از طرفی نفت مال همه‌ی مردم است و نه مال عده‌ای به نام کارمند. پس معلوم است در حال حاضر حق سایر افراد در حقوق ما هست. این را مثال زدم تا معلوم شود عدل کامل با آن‌چه فعلاً هست فرق می‌کند و ما اکنون در حال اضطرار هستیم. موفق باشید
1095

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنده شنیده ام که حدیث داریم که زن برای شوهرش ناخن هایش را بلند کند اشکالی ندارد . از طرفی در مفاتیح داریم که فلان روز ناخن ها را کوتاه کنید و یا هر وقت ناخن ها بلند است کوتاه کنید.و یا حتی شنیده ام که ناخن بلند زینت است. از جنابعالی درخواست دارم این مطلب را برایم روشن بفرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به عنوان زینت و برای همسر اشکال ندارد و به طور معمول خوب است ناخن کوتاه باشد تا انسان راحت‌تر کارهایش را انجام دهد و دائم مواظب آن نباشد که ناخن‌هایش بشکند. موفق باشید
971

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. افرادی که شغلشان نیاز به تمرکز بالا و فکر زیاد دارد (از قبیل شغل برنامه نویسی کامپیوتر) در رابطه با دائم الحضور بودن در محضر خداوند منان و اینکه پیوسته خدا را به یاد داشته باشند، مشکل دارند و در روز به طور معمول 7-8 ساعت را در غفلت به سر می برند. لطفا اگر راهی برای رفع این مشکل سراغ دارید بفرمایید. (هدف این است که با حضور دائم در محضر خداوند، مشمول آیه شریفه "رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلوه " شوند) با تشکر فراوان
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر تجرد نفس انسان از طریق معارف عالیه و تزکیه‌ی لازم شدید شد به مرحله‌ای می‌رسد که کاری او را از کاری باز نمی‌دارد و در طول آن که ذهن و عقلِِ ریاضی مشغول محاسبات است، قلب در محضر خدا است. مولوی در وصف رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه» می‌گوید: «آن یکی نقشش نشسته در جهان.... آن دگر نقشش چو مه در آسمان» سعی کنید در کنار تدبّر در معارف الهی و تدبّر در قرآن، نوافل را انجام دهید به‌خصوص نافله‌ی شب را. إن‌شاءالله نفس شما به مقام جمع می‌رسد و در عین حضور در ساحتی از حضور در ساحت دیگر غافل نجواهد بود. موفق باشید
804

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد در حدیثی از امیرالمومنین(ع) داریم که می فرمایند خدا چیزهایی را واجب کرده انها را ترک نکنید و چیزهایی را هم ممنوع کرده به انها تجاوز نکنید و در مورد بعضی از مسائل سکوت کرده البته فراموش نکرده بلکه خواسته است که سکوت کند و بندگانش در ان مسائل ازاد و مختار باشند در انچه خدا مردم را ازاد گذاشته است شما دیگر تکلیف معین نکنید یا در حدیثی دیگر به این مضمون داریم که خدا دوست دارد در مسائلی که مردم را ازاد گذاشته مردم هم ازاد باشند از طرفی میدانیم بسیاری از مسائل در مورد انها دلیل نقلی از ناحیه شارع نرسیده و فقط از باب اینکه عقل اینجور حکم میکند فتوا داده میشود لذا میخواستم بدانم در اینجا منظور از مسائل ازاد و مختار اداب و رسوم مردم می باشد اگر نه چه مسائلی می باشد و چگونه تشخیص داده میشود با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: اموری که خداوند حرام یا واجب و یا مکروه و مستحب ننموده امور مباح می‌گویند و حضرت در مورد امور مباح می‌فرمایند: مردم آزادند و اموری که عقل تشخیص می‌دهد همان حکمی را دارد که شرع می‌فرماید مثل این‌که عقل تشخیص می‌دهد آلوده‌کردن محیط زیست موجب ضرر و زیان به انسان‌ها است در این‌جا حکم شرع نیز همین خواهد بود که علم تشخیص داده و ترک آلوده‌کردن محیط زیست واجب است مثل ترک سایر محرمات.
28391
متن پرسش
سلام استاد: یک فیلم پنج دقیقه ای از یک دانشمند فیزیک به نام «پرفسور جرالد شودر» تماشا کردم که قصد داشت از طریق فیزیک خدا را اثبات کند. نمی‌دانم فیلم را دیده اید یا نه؟ اما مسائل جالبی را بیان می‌کند. خواستم ببینم نظر شما چیست؟ آیا به جز زبان فلسفه و خدای فلسفی می‌شود با فیزیک و یا علوم دیگر خدا را اثبات کرد و در آن سیر کرد؟ (هرچند می‌دانیم انس با خدا غیر از اثبات آن است) بخشی از صحبت های ایشان؛ جهان می‌تواند از هیچ مطلق خلق شود به شرط آنکه نیروهای طبیعت پیش از آن وجود داشته باشند. این قوانین فیزیک خودشان مادی نیستند بلکه بر روی ماده عمل می‌کنند، و قادرند که ماده را از هیچ مطلق خلق کنند. و پیش از این زمان و شروع جهان وجود داشته اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحمداللّه در سال‌های اخیر علمای فیزیک از الهی‌دانان جلو افتاده‌اند و موارد خوبی در این رابطه در دنیا به چشم می‌خورد و از جمله‌ی آن‌ها استاد عزیز و گرانقدر کشور خودمان جناب دکتر گلشنی است که قدر او هنوز شناخته نشده است. لااقل خوب است رفقا بعضی از نوشته‌ها و گفته‌های ایشان را دنبال کنند تا ملاحظه نمایند چگونه وقتی علم فیزیک، خود را محدود به تجربه‌های مادی نکند؛ چه افقی در مقابل انسان می‌گشاید. موفق باشید

22814
متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر: با توجه به گفتار شهید مطهری راجع به رقیه دختر امام حسین (ع) اگر واقعا رقیه وجود خارجی ندارد آیا تاکید بر ایشان در روضه ها درست است؟ از نظر شما واقعا رقیه وجود نداشته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه سید جعفر مرتضی عاملي از دانشمندان تاریخ شیعه دلایل متقن و کاملی دارند بر وجود حضرت رقیّه «سلام‌اللّه‌علیها» و از مرحوم شهید مطهری گِله می‌کنند که چرا بدون تحقیق کامل چنین سخنی را گفته‌اند. موفق باشید

18389

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. استاد اینکه می فرمایید فلان مکان و زمان یا فلان لباس و غیره روح داره یعنی چی؟ آیا توی مباحث بهش می رسیم یا یه موضوع جداست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته فکر کنید که هر مکانی و هر لباسی بر اساس یک فکر و فرهنگی ساخته می‌شود. موفق باشید

18276

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: حضرت استاد ما برای عرضه مسائل دینی مان دچار مشکلیم چون کسی نیست که وقت برای پاسخگویی به خیل نظرات و سوالاتمان بگذارد. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی بفرمایید با مراجعه به کتاب‌های معرفتی و متون دینی به‌خصوص تفسیر المیزان و اصول کافی در این مسائل صاحب‌نظر شوید و خودتان جواب‌گوی سؤالاتتان باشد. موفق باشید

17138
متن پرسش
سلام استاد: بعد از کتاب «وضع کنونی تفکر در ایران» از دکتر داوری، که فرموده بودید بخوانم، کدام کتاب استاد داوری را بخوانم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته خوب است که با تفکر استاد داوری مأنوس باشید و به‌خصوص اگر آمادگی روحی دارید مباحث متن‌‌خوانیِ کتاب «خردسیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» را دنبال کنید. از آن طرف کتاب «درباره تعلیم و تربیت در ایران» و کتاب «فلسفه و آینده‌نگری» می‌تواند برای ما حرف داشته باشد. موفق باشید

16902
متن پرسش
سلام استاد: آیا آن من من را باید فطرت بگیریم؟ چرا عرفا از جان جان جان تعبیر می کند به حضرت حق؟ یعنی اصل و جوهره ی همه ی ما اوست؟ همانطور که برخورد هوا به مقاطع دهان حروف تولید می کند، همانطور برخورد نفس رحمانی به تعیّنات هستی موجودات را ایجاد می کند؟ مگر نمی گویند: از ازل تا به ابد آنچه تماشا کردیم / خودنمایان خیال آینه پرداخته اند مگر نمی گویند: رمز دو جهان از ورق آینه خواندیم / جز گرد تحیّر رقمی نیست در اینجا مگر مولوی نمی گوید: من با تو چنانم ای نگار ختنی / کاندر غلطم که من توام یا تومنی ابن عربی: الموجود هوالحقّ و لاغیر لیس (فی الوجود) الّا عین الّذی هوالذّات العالم متوهم ماله وجودٌ حقیقی ، و هذا معنی الخیال امام خمینی: انسان باید بداند که خودش هیچ نیست و همه چیز اوست. استاد می بخشید که وقتتان را گرفتم، ولی اینها شبهه های من است، و از فکرم بیرون نرفته است، و هرچه سرپوش می گذارم نمی شود، درست است که بدایه می خوانم و کتب فلسفی زیاد خواندم و باز هم جوابی نگرفته ام، و می دانم در اسفار هم جواب نخواهم گرفت. هر از چند گاهی برهان صدّیقینی فکر می کنم، ولی باز هم این جملات در ذهنم رژه می روند و من گیج می شوم، خب مسلّما این بزرگواران که برای خود سخن نگفته اند! الان هم آنقدر انفجار اطلاعاتی است (متاسفانه) که مثلا می بینم دانشجو آمده می پرسد: اعیان ثابته چیست؟ البته با فکر کردن زیاد به چیزهای ناچیزی رسیدم، و در جلد اول مقالات استاد شجاعی هم چیزهایی دریافتم، ولی کافی نبود و شبهاتم باقی ماند. وقتی این جملات را می خوانم به این نتیجه می رسم: معرفت النفس همان معرفت رب است، گرچه ملاصدرایی تفکر کنم باز هم اینها اذیت می کنند. کمک بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت بفرمایید که اگر تن را «من» حساب کنید، منِ من می‌شود فطرت. و اگر نفس ناطقه را «من» حساب کنید، منِ من می‌شود باطنِ فطرت که همان نور حضرت حق است. 2- در رابطه با بحث تشکیک وجود و وحدت شخصی وجود، باید دو رویکرد به موضوعات داشت و عرفا عموماً در منظر خود وحدت شخصیِ وجود را دارند و در این رابطه عرض عریضی از معارف گشوده می‌شود که حدّاقلش آن است که اگر در مباحث «مصباح الهدایه» ممهّز شوید، افق خوبی در مقابل شما گشوده می‌شود. موفق باشید

16179
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به کتاب «صلوات بر پیامبر (ص) عامل قدسی شدن روح» و کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی در این تاریخ» اینکه ما با گفتن اسم حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و مقام معظم رهبری صلوات می فرستیم چه جایگاهی دارد؟ این صلوات ما را به کجا سیر می دهد و ما را متوجه چه چیزی می کند؟ آیا می توان گفت با صلوات در ذیل شخصیت این بزرگواران سلوک پیدا می کنیم و از کثرت به عالم معنا سیر پیدا می کنیم. لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذکر صلوات، همیشه متوجه‌ی نقش عظیم رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» می‌باشیم. حتی آن وقتی که با آوردن اسم امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» صلوات می‌فرستیم، باز متوجه‌ی نقش ائمه و پیامبر هستیم که چگونه راهی را گشوده‌اند که چنین افرادی در آن راه پرورده شده‌اند. موفق باشید

16023

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اینکه خانمی با حفظ حجاب مثلا هفته ای دو سه روز به یک مرکز فرهنگی برای فعالیت های مذهبی و حفظ قرآن برود، آیا این مقدار بیرون رفتن او بد نیست؟ برداشت این حقیر از روایات این است که زن کمتر به بیرون از خانه برود، مگر به قدر ضرورت زیرا این برای او و خانواده اش هرچه سعی کند کمتر به بیرون برود بهتر است. شنیده ام حضرت زهرا (س) فرموده اند: بهترین چیز برای زن آنست که نامحرمی را نبیند و نامحرمی هم او را نبیند. بنابراین اولویت اول دیده نشدن توسط نامحرم و ندیدن نامحرم است زیرا زمینه ی بسیاری از مشکلات را از بین می برد و از آن ها جلوگیری می کند و خصوصا «غیرت» را هم شامل می شود که نامحرمان کمتری ناموس شما را می ببینند. (با کاهش تردد و بیرون رفتن از منزل) و بعد حفظ قرآن یا فعالیت فرهنگی و مذهبی در بیرون منزل. البته بنده با محبوس کردن زن در خانه نیز مخالف ام. در کل آیا نظر این جانب از دیدگاه اسلام اشکالی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی همه‌ی شرایط زندگی در زمان حضرت صدیقه‌ی طاهره«سلام‌اللّه‌علیها» در خانه بوده است، ضرورتی نداشته است که افراد از خانه و قبیله‌ی خود خارج شوند. ولی امروز این‌طور نیست، بعضی از قسمت‌های زندگی در بیرون از خانه است و نباید کسی خود را به این بهانه‌ها منزوی و متوقف کند. موفق باشید

15977

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا وجه های تکامل نیافته وجودی من مثل عدم عبودیت و غرور و... وجه های عدمی من هستند؟ و دوم اینکه فرمودید که اسماء الهی شئون حق تبارک و تعالی هستند و روح، اعظم مخلوقات است، پس اینکه فرمودید روح جامع اسماء است به چه معناست؟ آیا اسماء تجلی ذات برای ذات است؟ و روح تجلی برای خلق؟ لطفا کمی توضیح دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عدم عبودیت و امثال آن، عدمِ ملکه است. یعنی می‌توان به آن رسید ولی نرسیده‌ایم 2- همان‌طور که مقام ائمه، مقام جامع اسماء می‌باشد و خودشان می‌فرمایند: «نحن واللّه اسماء الحسنی» روح نیز مقام مخلوقیت دارد و در عین حال مقام تجلی اسماء است و حضرت حق خود را در مخلوقاتش به تماشا می‌نشیند. در این موارد بهتر است به کتاب «عرفان نظری» حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه رجوع فرمایید. موفق باشید

15050

بدون عنوان :بازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: فرمودید به لیست پیشنهادی جامعه مدرسین قم رای بدیم استاد لیست پیشنهادی جامعه در تهران، حرف و حدیث بسیار دارد: 1. محمد یزدی 2. احمد جنتی 3. محمد امامی کاشانی 4. محمدعلی موحدی کرمانی 5. محمد تقی مصباح یزدی 6. سید ابوالفضل میر محمدی 7. ابراهیم امینی 8. سید محمدرضا مدرسی 9. علیرضا اعرافی 10. علی مؤمن 11. محمد ری شهری 12. قربانعلی دری نجف آبادی 13. محمدباقر باقری کنی 14. حسن روحانی 15. غلامرضا مصباحی مقدم 16. محسن قمی خصوصا که آقای پناهیان فرمودند به افراد مشترک لیست رأی ندهید. نظرتان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای تهران، موضوع نسبت به اصفهان متفاوت است. زیرا در تهران احتمال رأی‌آوردنِ مشترکین هست، لذا اگر پیشنهادِ جناب آقای پناهیان عمل شود، سه بزرگواری که انگلیس‌ها خواسته‌اند که رأی نیاورند، تقویت می‌شوند. موفق باشید

14483
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیز: جدیدا حرفهای در مورد آیت الله نمر می زنند که ایشان در برخی از اظهار نظرهای خود درباره بشار اسد گفته که ایشان ظالم است و هرکه از بشار اسد دفاع کند او هم ظالم است. نظرتان در مورد این حرف چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این سخنان را در ابتدای امر فرموده‌اند ولی بعد که مشخص شد جریان سوریه، جریان مقابله با بشار اسد نیست، بلکه جریان از بین‌بردنِ یکی از جبهه‌های مقاومت است؛ موضع ایشان تغییر کرده. موفق باشید

12836
متن پرسش
سلام علیکم استاد: 1. شما در مورد یکی از دلایل صلح امام حسن (ع) فرمودید که به دلیل حفظ جان شیعیان واقعی به علت کم بودن تعدادشان حاضر به این کار شدند ولی چرا امام حسین (ع) چنیین ترجیحی ندادند؟ 2. در بحث حرکت جوهری که من از نوار صوتی شما آن را دنبال می کردم گفتید که کسانی که اعتقاد به سکون کامل دارند یک دلیلی که می آورند این است مثلا وقتی آشیل (دونده یونانی) با یک لاک پشت مسابقه دو می دهد هیچ وقت به آن نمی رسد چون وقتی آشیل 10 متر می رود لاک پشت 1 متر می رود وقتی آشیل 1 متر می رود لاک پشت 10 سانت می رود و.... پس آشیل به لاک پشت نمی رسد پس حرکت نیست. بعد یک دلیلی که شما برای اثبات حرکت می آورید این است که اگر دست من از نقطه الف به ب برود ما تصاویر حرکت را هرچه نصف کنیم به سکون نمی رسیم پس حرکت خود یک چیز متصل است. به نظرم این دو دلیل شبیه یکدیگر است راهنمای بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حفظ مسلمانان تا آن‌جا لازم است که مسلمانان از بین بروند و اسلام هم به آن نتیجه‌ای که باید برسد، نرسد. در فضای حاکمیت معاویه چنین بود ولی در فضای حاکمیت یزید اگر مسلمانان عزیزی شهید شدند اسلام به زیباترین شکل ظهور کرد 2- ما در حرکت جوهری ثابت کردیم که حرکت، سکون‌های متوالی نیست بلکه وجودی است که در آن مرتبه عین تغییر و حرکت است و چون امثال زنون با نظر به صورت‌های ذهنی حرکت آن را سکون‌های متوالی دانستند به چنین مشکلی افتادند آن‌ها متوجه‌ی ذات حرکت که به‌خودی خود یک واقعیت است، نشدند. موفق باشید  

12303

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده جهت بارداری همسرم مقداری پول نذر کرده ام که در راه خیر صرف کنم، اکنون که همسرم باردار شده آیا در راه ساخت مسجد که قسمت کوچکی از تکمیل مسجد را شامل شود صرف شود بهتر است یا در راه کمک به فقرا و یا در راه خرید قسمتی از جهیزیه یک دختر مستمند و فقیر؟ می خواهم در راهی این پول صرف شود که آثار و برکات آن مادام العمر و حتی بعد از مرگ هم شامل حالمان شود و هر لحظه ثواب برایمان ثبت شود، به قول خودتان در جلسه ای که در مورد رزق بود می خواهم این پول در راهی صرف شود که تلف نشود و بهترین نتیجه را داشته باشد، لطفا بنده را راهنمایی کنید که در کجا این پول مصرف شود و یا اگر شما راهی غیر از اینها که بنده گفتم سراغ دارید به بنده امر کنید تا همان کار را انجام دهم. ممنون موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی این امور از جمله خرج‌کردن در کارهای فرهنگی خوب است. خودتان ببینید کدام یک از این امور وقتی با آن روبه‌رو می‌شوید، ضرروری‌تر است. موفق باشید

11025
متن پرسش
سلام علیکم: 1. چرا مقام معظم رهبری از میان تمام شهدا بر تابوت شهید صیاد شیرازی بوسه می زنند؟ 2. چرا امام خمینی (ره) در مورد شهدای گمنام تعبیر مظلومترین شهدا را بکار می برند مگر شهید مظلوم است؟ ما که هر چه از شهید شنیده ایم عزت است و فوز عظیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. آیا آن عزیزی که در دل نظام کفر و شاهنشاهی چون فرشته‌ای پاک راه خود را تا سربازی انقلاب اسلامی ادامه داد تابوت او جای بوسه ندارد؟! 2. شاید از این جهت که آرام‌گاهی ندارند این جمله را فرموده باشند. موفق باشید
نمایش چاپی