عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: روز شنبه قبل از جلسه در رابطه با جناب مولوی صحبت کردیم قرار شد نسبت به غزلی که از دیوان شمس خدمتتان اشاره شد، شرح مختصری برای اون بنویسید. صمیمانه سپاسگزارم التماس دعا.
دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن / چون خمشان بیگنه روی بر آسمان مکن
باده خاص خوردهای نقل خلاص خوردهای / بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
روز الست جان تو خورد میی ز خوان تو / خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی / بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
من همگی تراستم مست می وفاستم / با تو چو تیر راستم تیر مرا کمان مکن
ای دل پاره پارهام دیدن او است چارهام / او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
ای همه خلق نای تو پر شده از نوای تو/ گر نه سماع بارهای دست به نای جان مکن
نفخ نفخت کردهای در همه در دمیدهای / چون دم توست جان نی بینی ما فغان مکن
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد/ ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو/گرگ تویی شبان منم خویش چو من شبان مکن
هر بن بامداد تو جانب ما کشی سبو/کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن
شیر چشید موسی از مادر خویش ناشتا /گفت که مادرت منم میل به دایگان مکن
باده بنوش مات شو جمله تن حیات شو / باده چون عقیق بین یاد عقیق کان مکن
باده عام از برون باده عارف از درون / بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان مکن
از تبریز شمس دین می رسدم چو ماه نو/ چشم سوی چراغ کن سوی چراغدان مکن
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر خود، نمادی از توحید را مانند جناب شمس تبریزی مدّ نظر آورید و ملاحظه کنید جناب مولوی در آن منظر توحیدی چه انواری مییابد و با آن انوار که در منظر آن شخص مییابد، عملاً با آن شخص معاشقه میکند. و قصه آن حضورِ همراه با شیدایی را در آن کلمات، به ظهور میآورد و یا بگو: آری! آن کلمات است که جناب مولوی را به حضور آورده.
اینکه میگوید: دوش چگونه با آن انس ربّانی بهسر بردهای که اکنون که با تو روبهرو میشوم از یک طرف متوجه آن انوار هستم و از طرف دیگر خودت حجاب ظهور آن انوار شدهای و مانند کسانی که گویا از آن باده توحید، بهرهای ندارند روی به آسمان داری، در حالیکه خودت آسمانی.
آری! آن باده خاص در شخصیتت پیداست و با گفتن سخنان عادی نمیتوانیم آن انوار قدسی را پنهان کنیم و این قصه هر جمال توحیدی است.
به هر حال ملاحظه میکنید که جناب مولوی تا آخر این غزل متذکر توجهی است نسبت به آینه توحیدیِ جناب شمس تبریزی و امثال او که همچون نور توحید از یک طرف در ظهورند و درست از همان طرف، باطن و پنهاناند و در همان رابطه آن شب عرض شد بنده رهبر معظم انقلاب را اینچنین احساس میکنم و به خود میگویم: « ای دل پاره پارهام دیدن او است چارهام / او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن» و در واقع سعی بنده آن است که با نوری که حضرت صاحب الأمر«در این مرد به جلوه آورده، بگویم: «ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو/ گرگ تویی شبان منم خویش چو من شبان مکن» زیرا او بحمدلله به خوبی متوجه است از کجا و از کدام مادر مینوشد. یعنی: «شیر چشید موسی از مادر خویش ناشتا / گفت که مادرت منم میل به دایگان مکن»، یعنی راه ما، راهِ هرچه بیشتر به ظهورآوردن توحید است و عبور از حجابهایی که دنیا و دنیاداران مدعی آن هستند و این یعنی: «چشم سوی چراغ کن سوی چراغدان مکن» تا در جمعِ بین «هو الظاهر و الباطن» و «هوالاول و الاخر» که نابترین نحوه توحید است، حاضر شویم. در نتیجه، آری! او هر بُنِ بامداد سبوی خود را به سوی ما میکشد تا ما به جای دیده به این و آن، تنها او را در افق خود داشته باشیم. «کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن» آیا این همان پیشنهادی نیست که در افق توحیدیِ این انقلاب متذکر شهدا شد و آن کردند که کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعا ابعاد گوناگون و برکات متکثری دارد. در دعا ظرفیت لازم جهت نظر حق به دعاکننده فراهم میشود و زمینهی رحمتی که باید به بندهاش بنماید، پیش میآید. در دعا انسان نیاز خود را اظهار میکند تا رحمت پروردگار متناسب با نیاز انسان به انسان داده شود. در دعا راههای اُنس عبد به ربّ که هزاران راهِ پنهانی است، یک به یک گشوده میشود. چه بگویم از برکات دعا!! «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». «حلوای تنتنانی تا نخوری ندانی». چشیدنی است و نه شنیدنی، ما چه میدانیم که اولیاء الهی در ادعیه چه غوغایی بین خود و پروردگار خود به میان میآورند. «آنقدر هست که بانک جرسی میآید». بانک جرس همان مناجات شعبانیه و یا خمسه عشر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد تقدیر نسبت به خدا از آن جهت که خدا مثلاً تقدیر فرموده است که ظالم را به سزایش برساند، قابل تغییر نیست. ولی این بدین معنا نیست که انسان ظالم نتواند خود را تغییر دهد. آری! وقتی انسانی انتخابی بنیادین برای شخصیت خود کرده باشد، تقدیر مناسب آن انتخاب برایش جاری میشود مگر آنکه انتخاب خود را تغییر دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آخرین آیهی سوره احزاب اشاره دارد که میفرماید «انه کان ظلوما جهولا» یعنی انسان هم ظالم است به نفس خود از آن جهت که باید آن را تذکیه کند و هم جاهل است به غیر حق و جاهل اینجا به معنای جاهل به غیر حق است و عالم به حق. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید برای تحقق یک نمدن، فرایندِ تاریخی شکل میگیرد و همین مردمی که میفرمایید در حال حاضر نسبتی با انقلاب ندارند، با هرچه بیشتر انحطاط تمدن غربی، به مرور در نسبت خود با فرهنگِ تجدد شک میکنند که نمونههای آن را حتماً ملاحظه کردهاید و بعداً این نمونهها بیشتر میشود. آری! وقتی سر گوسفند بریده شد در آخرین لحظات، تقلای بیشتری میکند 2- بحث در تفاوت نگاه در وزیر پیشنهادی بود که آیا در فتنه نقش داشته یا نه؟ نه اینکه آنهایی که به او رأی دادند به جهت حضور در فتنه باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید ما در تاریخی قرار داریم که «زن» گمشدهی این تاریخ است و بسیاری از مردان و اساساً فرهنگ ما با برداشت کهنهای که از مذهب در آن هست، معنای زن را نمیفهمند. و اینجا است که زنان با حوصله و نه با درگیری و نه با ردّ خواستگار، بلکه با سعهی صدر قدم به قدم راهِ جدیدی را در این تاریخ برای زنان و برای خود بگشایند. و بیش از همه، زنان باید نشان دهند که چهکاری باید انجام داد تا شرایط مناسب فهم زنان از مردان و فهم مردان از زنان به ظهور آید. مطمئن باشید تا اینجا بهترین راه را انتخاب کردهاید، تلاش کنید تا بهترین راههای دیگر در همین بستر در مقابل شما گشوده شود، نه آنکه خود را با دخترانی مقایسه کنید که در زندگی مجرد خود فعالیت میکنند. کار اصلی زنان مدیریت هستهی توحیدی خانواده است، ولی مدیریتی نرم، آنچنانکه در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» تا حدّی به تفصیل بیان شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته خوب است که با تفکر استاد داوری مأنوس باشید و بهخصوص اگر آمادگی روحی دارید مباحث متنخوانیِ کتاب «خردسیاسی در زمان توسعهنیافتگی» را دنبال کنید. از آن طرف کتاب «درباره تعلیم و تربیت در ایران» و کتاب «فلسفه و آیندهنگری» میتواند برای ما حرف داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان با خواندن کتاب متوجه میشوید که گرفتار نویسندهای در کتاب هستید که همچنان شما را معلّق نگه میدارد تا به خود آیید و به جایِ یک نتیجهگیری، به «تفکر» وارد شوید. و این نیاز حقیقی تاریخ ما است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: جای تبدیل قوه به فعل در موضوع حرکت جوهری نباید گم شود و از طرفی چون ذاتی است که عین حرکت است، اتصال همواره در صحنه است و چون در این حالت قوهها به فعلیت میرسد، عملاً اشتداد جوهر در میان است و نه اعدام و ایجاد، که در حرکتهای عرضی مطرح است 2- در بحث حرکت جوهری عرض شده است تا یک قوه هم هنوز در میان است، ماده با تمام خصوصیات ماده در میان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین همراه با شرح صوتی آن را مقدمتاً باید داشته باشید. و پس از آن هفتهای یکجلسه را با مطابقت با کتاب استماع فرمایید و در آن تأمل کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع روشنی است که وقتی بپذیریم بدن توسط روح تدبیر میشود پس وقتی روح در اضطراب قرار گیرد بدن را به طور طبیعی تدبیر نمیکند و لذا شما با انواع بیماریهای بدن روبهرو میشوید چنانچه در روایات داریم اگر بیماری در جامعه زیاد شد باید به مردم توصیه شود از گناهان خود توبه کنند زیرا گناه موجب خارجکردنِ روح از تعادل میگردد و در نتیجه روح، بدن را درست تدبیر نمیکند. این نوع بیماریها غیر از آن بیماریهایی است که از طریق عوامل خارجی اعم از میکروب و یا سموم و یا عوامل دیگر موجب بیماری بدن میشود. موفق باشید