بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6999
متن پرسش
سلام علیکم شما در جواب سوالی فرموده اید:هندسه و نظم الفاظ قرآن منحصر به قرآن است، در مورد سایر انبیاء معانی به قلب مبارک‌شان می‌رسید و آن‌ها با الفاظی که خودشان تشخیص می‌دادند آن معانی را به مردم می‌رساندند.این به این معناست که الفاظ تورات هم مانند قرآن نازل نشده؟نزول تورات با انجیل چه تفاوتی با هم دارند؟در سوره اعلی آمده:ان هذا لفی صحف الاولی صحف ابراهیم و موسی.نوع نزول کتابهای حضرت ابراهیم و حضرت موسی با نزول انجیل چه تفاوتی داشته که اینجا نیامده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قلب مبارک همه‌ی انبیا، موفق به نور حقیقت می‌شده ولی آن عزیزان آن را با زبان خودشان و با الفاظی که انتخاب می‌کردند ارائه می‌دادند ولی رسول خدا«صلوات‌اللله علیه‌وآله‌« با قلب مبارکشان معانی قرآن را می‌یافتند و با گوش برزخی‌شان صوت الفاظ قرآن را از حضرت جبرائیل می‌شنیدند و بعضا با چشم برزخی‌شان جسم برزخی جناب جبرائیل را می‌دیدند. در سوره‌ی اعلی متذکر می‌شود ای پیامبر این حقیقت که به تو دادیم‌، در صحیفه‌های ابراهیم و موسی«علیهما‌السلام» نیز هست ولی لازم نیست که تصور شود با همین الفا‌ظ باشد و ملاحظه می‌کنید که با این الفاظ در آن کتاب‌ها چیزی نیست. موفق باشید
5508
متن پرسش
بسمه تعالی استاد عزیز با توجه به اینکه فرموده بودید به شخص شما تعصب نداشته باشیم می خواهیم عرض کنم که براساس پاسخ به سئوال انقلاب اسلامی عصمت دوران، ما قانع نشدیم که چرا باید تابع فعل و مخصوصاًنظر مقام معظم رهبری باشیم و حرف حق این است که نظر ایشان هم امکان خطا دارد چه اینکه خود ایشان درباره تولید مثل و فرزندارشدم از ملت و تاریخ عذرخواهی کردند و صراحتا فرمودند اشتباه کردم(بگذریم از اینکه بعضی می گویند که آقا اشتباه دیگران را برعهده خود گرفت که این با نص حرف آقا جور نیست)، و در جایی هم فرمودند امکان دارد من یک نظری بدهم بعضی طبق نظر من نخواهند عمل کنند و نظر دیگری را قبول داشته باشند که این هم عیبی ندارد پس چرا شما باز تاکید دارید تابع نظر ایشانیم، این از مبحث اول و اما نکته ای که در باب انقلاب اسلامی فرموده بودید استاد آن عده ای که انقلاب را قبول دارند که هیچ ولی عده ای هستند که خانه از پای بست ویران است خواجه در فکر نقش ایوان است می باشند و آن اینکه شما اول بیایید بفرمایید چگونه اثبات می کنید این انقلاب اشراق شده و چگونه می فرمایید ظهور اسلام است پس اگر ظهور اسلام است این اسلام باید قبل از امام هم کسی را داشته باشد که آن را ظهور بدهبد که شما طبعا خواهید گفت داشته است و آیت الله کاشانی ها و ... را مثال بزنید که در جواب خواهیم گفت پس اگر ظهور اسلام بودند چرا زمین خوردند که در جواب یا می فرمایید زمین نخورده اند یا می فرمایید این زمین خوردن ها هم برای این بود که یک ظهور تامی از اسلام شود که در جواب خواهیم گفت از کجا به اثبات می رسانید(اثبات عقلی نه مشاهده و تجربه)که این انقلاب زمین نمی خورد تا به ظهور کاملی برسیم؟!استاد عزیز به غیر از حکومت امام زمان بعید می دانیم بتوانیم بگوییم این انقلاب عصمت دارد؟قبول بفرمایید قصد بی احترامی به شما را ندارم ولی الحمدلله استادی را یافته ایم که به نورسان و مبتدیان از ابتدا آموخت تعصب به من نداشته باشید و همین باعث شد که ما اینگونه آزاد بیندیشیم؟خدا خیرتان بدهد.فقط تا جایی که حوصله جواب دادن به من ضعیف را دارید کامل جواب دهید و همه جانبه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن جواب عرض کردم این بحث احتیاج به مقدماتی دارد همین اندازه فکر کنید اگر یک فکر در زمان خود فکر حقی است آیا به معنای آن نیست که نسبت به آن زمان در عصمت است یعنی ملاک حق و باطل زمانه می‌باشد؟ حال هرکس به اندازه‌ای که به آن فکر یعنی ولایت فقیه نزدیک‌تر است به همان اندازه از خطا مصون است و ولیّ فقیه از این جهت اظهار تفکر حق آن زمانه است هرچند به آن معنا نیست که مثل امام معصوم از هر خطایی مصون باشد بلکه به اعتبار فقاهت، حکم حق زمانه را اظهار می‌کند. ولی در مورد اشراقی‌بودن انقلاب اسلامی بر قلب حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در آن حدّ که برایم امکان داشت دلایل خود را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرض کرده‌ام. این سخن شما برایم تعجب‌آور بود که می‌گویید حرکت آیت‌اللّه کاشانی و امثال آن بزرگان چون به گمان شما زمین خورده است پس ظهور اسلام نیست! در حالی‌که خودتان حرکت مولایمان امام حسین«علیه‌السلام» را در روبه‌روی خود دارید. در هرحال بر روی موضوع انقلاب اسلامی به عنوان عصمت زمانه باز هم فکر کنید و جزوه‌ی «وظیفه‌ی طلبه‌ی عصر انقلاب» را نیز مطالعه بفرمایید. موفق باشید
2650
متن پرسش
با سلام بنده دانشجوی ساکن تهران هستم. در صورت امکان اگر کلاس هایی در تهران در موضوع کلام و اعتقادات تشکیل شود مایل به حضور در چنین کلاس هایی هستم. بنده در مسایل عقاید و کلام بسیار دارای مشکل و شبهه هستم اگر راهکاری برای بنده دارید بفرمایید ممنون میشم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مدیر محترم سایت راهنمایی بفرمایید. موفق باشید. آدرس:تهران.خ شهید مطهری بعداز شریعتی-خ فرهنگ جنوبی- بن بست علایی - پ 21- تلفن:88403094 - لطفا قبل از مراجعه هماهنگی شود
1826
متن پرسش
سلام علیکم . اینکه خداوند متعال با آن همه عظمت غیر قابل فهم فرموده : آیا به شتر نمینگرند که چگونه خلق شده . چه سری در آن است خلقت شتر چگونه انسان را هدایت میکند وبه چه سوال بزرگی پاسخ میدهد .سوال دوم اینکه فرموده انسان به غذایش بنگرد بسیاری گفته اند یعنی در غذایش دقیق شود یا اینکه منظور غذای روح است ولی من فکر میکنم با توجه به آیه بعدش که فرموده ما آب را فرو ریختیم و..... منظور اینست که عالم طوری تنظیم شده که حتی انسان اگر به چگونگی آماده شدن غذایش بنگرد میفهمد کار طبیعت نیست و این طبیعت خودش مقهور حکیمی است که همه چیز را برای انسان آفریده . آیا این برداشت من درست است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- در ابتدای سؤال خود به بنده لطف‌ها کرده بودید که ضمن تشکر، قسمت اول سؤال را حذف کردم، امیدوارم خداوند بر همه‌ی ما منت بگذارد و از پرتو انوار امام زمان‌مان محروم‌مان مگرداند، دائم به فکر مولایمان امام عصر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» باشید، از خدا می‌خواهم شما را و من را از موالی اماممان قرار دهد. 2- قسمت اول سؤال‌تان هم برمی‌گردد به همان نکته‌ای که در قسمت دوم سؤال متوجه شده‌اید. یعنی خداوند ما را به نظر به شتر و چگونگی خلق آن دعوت می‌کند تا نحوه‌ی ربوبیت خدا را در نظامی بنگریم که شتر نیز جزیی از آن نظام است. علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند: خداوند می‌خواهد از این طریق ما را متوجه نبوت بگرداند و بفرماید ما در راستای ربوبیت خود، به همان شکل که شتر را در زندگی شما قرار دادیم تا در شرایط زندگی بیابانی بتوانید زندگی خود را ادامه دهید، انبیاء را فرستادیم تا ربوبیت خود را کامل گردانیم و شما در ادامه‌ی حیات معنوی موفق گردید. به همین جهت علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» معتقدند عموم این مثال‌‌ها جهت اثبات ضرورت نبوت است. موفق باشید
1587

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام راجع به کرامت وحقوق زن دراسلام یاآثارفیلسوفان اسلامی بایدبه چه کتابهایی رجوع کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» إن‌شاءالله جواب‌تان را پیدا می‌کنید. به‌خصوص در قسمت منابع کتاب. موفق باشید
1044

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام سلام من دانشجوی سال اول رشته ی مکانیک هستم سوالی که ذهن من و خیلی از امثال من را به خود مشغول کرده است این است اصولا این درسی که ما می خوانیم می تواند در راه سیر معنوی ما تاثیر گذار باشد . اصلا فایده ای دارد ؟ بنده در تحقیقی که پیرامون اسلام انجام دادم به شخصیت های زیادی برخوردم که در عین این که عالم دینی بوده اند در ریاضیات . فیزیک . پزشکی و ... نیز تبحر داشته اند . اصولا چگونه می توان بین این دو جمع بست و آن ریاضیاتی که خواجه نصیر می خواند با ریاضیاتی که اویلر و ... می خوانند چه فرقی دارد ؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی عمده در علوم، رویکردی است که آن علوم دارند. اگر در آن‌ها نظر به سنن الهی باشد انسان را به خدا می‌رساند و از این جهت خواب عالم از عبادت غیر عالم بهتر است. آنچه باید بر آن تأکید شود آن نوع علوم انسانی است که باید پایه‌ی علوم تجربی و یا علوم محض باشد. سعی کنید با نظر به سنن الهی و قواعد نظام احسن به علوم بنگرید تا چهره‌هایی از حقیقت را در آن‌ها به تماشا بنشینید و لازمه‌ی این کار، داشتنِ علوم انسانی مفیدی است که باید از آن غافل نشوید. موفق باشید
967

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی با سلام حضور استاد گرامی کلیت سوال درباره ایمان وراه تقویت آن تا رسیدن به یقین کامل است: * پشتوانه ایمان چیست؟یعنی برای آنکه بدانیم آنچه که آن را واقعی میدانیم حقیقتا واقعی است(در حالی آن غیب است) چه راهی هست؟آیا استدلال عقلی ما را بی نیاز میکند؟( یا باید بکند )و یا اینکه نه؛باید ایمان ما به شهود ختم شود؟ آیا این انتظار نابجایی است؟ *ما در توسلمان به اهل بیت علیهم السلام می توانیم انتظار پاسخ بگونه ای داشته باشیم که ما مطمئن کند که اوهست و همانگونه است که ما میشناسیمش و اصلا زمانی که او را مخاطب خود قرار داده ایم واقعا او مخاطب ما است,شاید ما گمان میکنیم که او را مخاطب قرار داده ایم و با او ارتباط داریم ولی خود را فریب داده و مثلا با خود سخن میکنیم و اگر اشک میریزیم ناشی ازچیز دیگری است(مثلا خستگی یا مشکلات روزمره یا..) *آیا ایمان امری ارادی است یعنی ما سعی کنیم با افزایش علم(عقلی و نقلی) و عمل در حد خودمان باور مندتر بشویم و میشویم؟ با تشکر از دقت نظر و وقتی که صرف میکنید التماس دعا
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی قلب انسان حقیقت را می‌شناسد، باید از طریق عقل متوجه آن حقیقت شد و با تزکیه و رعایت احکام شرعی، قلب را آماده کرد که با حقایق مأنوس شود. گفت: «اول قدم آن است که او را یابی...دوم قدم آن است که با او باشی» اگر معرفت کافی به جایگاه اهل‌البیت«علیهم‌السلام» یعنی انسان‌های کامل داشته باشیم و انسانیت را بشناسیم می‌توانیم نظر آن ذوات مقدس را بر قلب خود احساس کنیم و به‌خصوص در زیارت آن‌ها تأثیر آن‌ها را در اصلاح خود به‌خوبی دریافت نماییم. پس از آن‌که عقل را در تشخیص حقیقت به میدان آوردیم و تزکیه‌ی لازم را انجام دادیم نور ایمان خود به خود تجلی می‌کند. موفق باشید
22523
متن پرسش
سلام: می خواستم تحلیل و تبیین استاد را در مورد عبارتی که به تازگی از مقام معظم رهبری در مورد اشتباه انجام گرفته در قضیه برجام نقل شده، بدانم. البته این عبارت یکبار هم در موضوع تحدید جمعیتی از ایشان شنیده شده بود. جمله ای که دفتر رهبری منتشر کرده اند: در قضیه برجام، بنده اشتباه کردم اجازه دادم که وزیر خارجه ما با آن ها صحبت کنند، ضرر کردیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که فرق امام معصوم با ولیّ فقیه که در بسترِ رهنمودهای امامان معصوم عمل می‌کند آن است که برای امام معصوم هیچ اشتباهی نیست. ولی ولیّ فقیه قلیل الاشتباه است و نه معصوم و بدین جهت در غیبت امام معصوم به او باید رجوع کرد که نسبت به رجوع به بقیه گرفتار کم‌ترین خطا خواهیم شد. و چقدر خوب است که ایشان متذکر خطاهای خود می‌شوند تا آن خطاها به عنوان عمل صحیح در جامعه نماند. موفق باشید

20143
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده آدم زود رنجی هستم. مثلا اگر کسی خواسته باشد اذیت کند یا مثلا خواسته باشد شوخی طعنه آمیز کند یا مسخره کند یا .....ناراحت می شوم. اینقدر ظرفیت ندارم که به خاطر این مسائل الکی، ناراحت نشوم. استاد از این قضیه که چرا شرح صدر ندارم رنج می برم. خواهش می کنم اگر ذکری، دعایی، آیه قرآنی یا.... هست راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی مولوی: «مر سفیهان را رباید هر هوی / زان‌که نبودشان گرانیِ قوا» هر اندازه انسان با معارف الهیه و مسائل عقلی بیشتر آشنا شود، کم‌تر این امور وَهمی و خیالی او را در اختیار می‌گیرد. موفق باشید

18020
متن پرسش
با عرض سلام: شما در بعضی جاها و منجمله در مباحث مربوط به اربعین فرموده اید که ملت عراق بخاطر نظام قبیله ای که در کشورشان حکم فرماست به این خوبی توانسته اند در مقابل نفوذ فرهنگ مدرنیته مقاومت کنند و علی رغم استفاده ی گسترده از ابزار تمدن غربی هنوز روح و فرهنگ آن تمدن نتوانسته آنها را به نفع خود مصادره کند و سوال اینجاست که اولا: آیا با توصیه ی فرهنگ قبیله ای به ملتها می شود آنها را در مقابل این تهاجم مقاوم کرد و آیا این می تواند راهی باشد که بتوان از تکنیک جدید استفاده کرد بدون اینکه مقهور فرهنگ آن شد؟ و ثانیا: همین روحیه ی قبیله گرایی و قومیتی آیا در آینده برای تشکیل و ادامه ی تمدنی از جنس تمدن دینی مشکل آفرین نخواهد بود؟ همان عصبیتی که حتی برای منافع قبیله حاضر است جلوی امام معصوم بایستد و نگذارد کارها پیش رود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت حریم قبیله به صورت صحیح آن همان رعایت صله‌ی رحم است و آشنایان خود را یگانه‌دیدن. لذا اگر همین اُنس با ارحام درست رعایت شود نتایج خوبی حاصل می‌گردد. همه‌ی تلاش فرهنگ مدرن آن است که انسان را در فردیتِ خود قرار دهد تا بتواند بر او تأثیر بگذارد. موفق باشید

17051
متن پرسش
بسمه تعالی محضر انور استاد والامقام، حضرت استاد طاهرزاده (دامت برکاته) سلام علیکم: از پاسخ زیبا و راهگشای حضرتعالی در خصوص سوال قبلیم سپاسگزارم. اکنون به لطف الهی بنابر فرمایش شما، با اطمینان تمام به تبیین انقلاب اسلامی می پردازم، و خدای بزرگ را شاکرم. اکنون بار دیگر مصدع وقتتان شدم تا مشکل دیگرم به فضل خدا با راهنمایی حضرتعالی برطرف شود. حقیقت امر، همیشه برای اینکه چه موضوعی را برای سخنرانی در ایام حساس انتخاب کنم که به وظیفه ام عمل کرده باشم، مشغولیت ذهنی داشته ام. اکنون دو موقعیت پیش روی بنده است، که خواهشمندم فرزندتان را راهنمایی بفرمایید. 1. با توجه به اینکه محرم نزدیک است، می خواستم از محضر استاد بزرگوار در خصوص موضوع سخنرانی دهه اول راهنمایی بخواهم. آیا موافقید که در رابطه با مباحث کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها سخن بگویم؟ یا درباره ولایتمداری حضرت عباس علیه السلام؟ اساسا ضرورت امروز جامعه اسلامی در چه امری است که در ایام حساس محرم باید برای مردم گفته شود؟ 2. با توجه به اینکه بحمدالله بنده در مجاورت امام رضا علیه السلام ساکنم، در ایام آخر صفر زائران پیاده مولا به مشهد می آیند و ما برای کارهای فرهنگی در مراکز اسکان درون و بیرون شهری به زیارت ایشان رفته و فعالیت می نماییم. خیلی مشتاقم تا نظر حضرتعالی را برای کار موثر تر در این ایام بدانم. برخی صرفا به بیان احکام اکتفا می کنند که بنظرم این اوقات طلایی که افراد با دل های آماده و مملو از مهر مولا به پابوسشان مشرف می شود، با مباحثی که در شهر خودشان هم بیان می شود، حیف شده و هدر می رود. آیا طرح مباحث ولایت و راه های ولایتمداری مناسب است؟ یا موضوعات دیگر؟ با توجه به اینکه عموما از وضعیت جسمانی مساعدی برای مباحث سنگین برخوردار نیستند، خواهشمندم راهنمایی بفرمائید. بسیار متشکر و سپاسگزارم استاد بزرگوارم - عاقبت بخیر باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در محرم مطالب کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» و یا نظر به نور وفایِ حضرت عباس«علیه‌السلام» به امامِ حیّ زمانه، و یا عرایض کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» و یا مباحثی که به صورت صوت در هر سال شده، همه افق حضور در کربلا را در مقابل مخاطب می‌گشاید. حال اگر مطالب در دستتان باشد، به خدا توکل کنید تا او بهترین شروع را به شما مرحمت نماید 2- به زائرانِ پیاده‌ی حضرت ثامن‌الحجج«علیه‌السلام» قصه‌ی عشق و محبت امامان معصوم را که در دل دارند، به تذکر آورید. در این مورد امید است کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» کمک‌کار باشد. موفق باشید  

17024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید استاد من مطلبی رو خوندم که به نظرم نویسنده در موضوع اسماءفعلیه و صفاتیه و ذاتیه خدا دچار اشتباه شده. خواستم اگه امکان داره متن رو بخونید و بفرمایید که من درست برداشت کردم یا خیر و دچار اشتباه شده ام و نویسنده درست فرموده. ممنون. متن مطلب: ذات اقدس حضرت حق غیب مطلق بوده و دور از دسترس مخلوق است و کسی در آن مقام راه ندارد، صفات ذات که عین ذات هستند پس آنها هم دور از دسترس می باشند. از این مرحله به بعد قابل سوال است حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام مظهر صفات فعلیه الهی هستند؟ مثلا چنانچه حضرت ابراهیم علیه السلام از قدرت خالقیت برخوردارند و خدای متعال به ابراهیم خلیل قدرت خلق مرحمت فرمودند. این قدرت در انسان کامل و بنده برگزیده حق حضرت علی علیه السلام نیز هست؟ (سوره بقره آیه 260 داستان 4 پرنده آمده است) اعطای همین قدرت به حضرت عیسی علی نبینا و علیه السلام نیز داده شده در قرآن کریم آمده است «انّی اخلق لکم من الطین کهینه الطیر فیکون طیر باذن الله - آل عمران 49». خداوند به حضرت عیسی علیه السلام علم غیب نیز عطا فرموده بود. «و انبئکم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم - همان سوره همان آیه». و همچنین خداوند متعال به حضرت عیسی قدرت شفا بخشیدن و قدرت زنده کردن مردگان را عطا فرموده «و ابری الاکمه و الابرص و احی الموتی باذن الله - همان سوره همان آیه». این همان همه مظهریت بنده است نسبت به صفات الهی و این معنای خلیفه الله است و اینگونه مرتبتی در امیر المومنین علیه السلام بنحو کامل و تمام وجود دارد و خداوند متعال به ایشان همه آنچه به انبیا گذشته مرحمت کرده عطا کرده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در کتاب ارزشمند «مصباح الهدایه» می‌فرمایند: از آن‌جایی که مقام ولایت در اسلام از نظر مقام و رتبه، همان مقام صاحب اسلام یعنی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» است به‌جز داشتنِ نبوت، و از آن‌جایی که خاتم الرسل جامع همه‌ی مقامات انبیاء گذشته هستند؛ صاحبان ولایت یعنی ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» همه‌ی آن مقامات را نیز دارا می‌باشند. البته این موارد باید به طور تفصیلی مورد بحث قرار بگیرد تا بین مقام حقیقت نوری آن‌ها با مقام نفس ناطقه خلط نگردد. عرایضی در این مورد در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. موفق باشید

16242

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: چنانچه من مقداری پول داشته باشم، که الآن به آن نیاز ندارم، از منظر اسلام، بهترین کار کدام یک از موارد زیر است؟ 1. آن را پس انداز کنم برای روزی که ممکن است به آن احتیاج پیدا کنم؟ 2. آن را به دیگری قرض بدهم، تا هم مشکل شخص دیگری حل شود و هم در موقع نیاز، به من برگرداند؟ 3. آن مقدار پول را، به دیگری ببخشم و یا انفاق کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر سه مورد در جای خود خوب است. معلوم است که اگر نیازمندی باشد که باید به او انفاق کرد و نمی‌تواند قرض را تحمل کند، باید به او داد و اگر کسی نیازمند قرض است، معلوم است جایی برای پس‌انداز نمی‌ماند. موفق باشید

15648
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر خسته نباشید. تشکر فراوان که علیرغم مشغله فراوانی که دارین واسه ما هم وقت میذارین و لطف میکنین جواب میدین. ان شاءالله خیر دنیا و آخرت تماما نصیبتون شه و عاقبت بخیر بشین. استاد چه جوری میشه به مقام رضا رسید و در مسیر زندگی و اتفاقات پیش رو تسلیم امر خدا بود و گله شکایت نکرد و از خدا طلبکار نبود؟ قبلا فکر می کردم اینجوری باشم اما امتحان که پیش اومد فهمیدم فرسنگ ها با این حال و مقام فاصله دارم. خیلی سرخورده شدم احساس شرمنده‌گی به خدا و احساس ناامیدی به خودم پیدا کردم که آیا به این حال و کمال می رسم یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی زندگی خود را طوری تعریف کنیم که اولاً اصل را بر بندگی خدا بگذاریم و ثانیاً سعی کنیم آرزوهای دنیایی خود را کم نماییم، متوجه می‌شویم خدای این عالم، خدایی است که به راحتی می‌توان از او راضی بود و در زیر سایه‌ی او به نیازهای حقیقی و منطقی خود دست یافت، در حدّی که همچون ملایمان امام الموحدین«علیه‌السلام» اظهار می‌داریم: «الَهي! كَفَي بِي عِزّاً انْ اكُونَ لَكَ‏ عَبْداً وَ كَفَي بِي فَخْراً انْ تَكُونَ بِي رَبّاً انْتَ كَمَا احِبُّ فَاجْعَلْنِي كَمَا تُحِب»؛[1] خدايا! همين اندازه عزت مرا بس است كه من بنده‌ی تو باشم و همين اندازه فخر مرا كافى است كه تو پروردگار من باشى، تو همان هستى كه من مى ‏خواهم، پس مرا چنان كن كه تو مى‏ خواهى. خيلى شعور مى‏ خواهد كه انسان متوجه معنى شايسته‏ شدن براى عبادت بشود، به طورى كه حضرت حق به او فرمان بدهد، از اين به بعد امكان پرستيدن من در تو پيدا شده است. موفق باشید

 


[1] ( 1)-« بحارالانوار»، ج 76، ص 403.

14619
متن پرسش
سلام استاد: بنده در حال مطالعه سوالای دوستامون بودم که چند پیشنهاد به ذهنم رسید که خواستم هم با شما هم با شاگردانتون و هم دوستان موسسه المیزان مطرح کنم. کاش که گوش بدهند. و خوبها را عمل کنند. «پیشنهادها» به نظرتان امثال سوالات 14588 نشان از این نمیده که نیاز هست یک فهرست موضوعی تهیه بشه؟ دوستان که بعضیاشون بسیار فعالن و بسیار هم مطالعه کردن آثار شما رو. خب اینها همت کنند و فهرست موضوعی تهیه کنند تا هم وقت شما گرفته نشه هم کسی ناراحت نشه. مثل سوال 14588 و چند نمونه دیگه. که احتمال زیاد دوستان ناراحت می شوند. ما که نمی شناسیم چه کسی هستند که سوال می فرستند. ولی این را می دانیم که افرادی که با مباحث شما کار میکنن خیلی روحیه ذوقی و لطیفی دارند. پیشنهاد دیگرم اینه که اگه میشه در برخی مسایل مهم مثل کتب پیشنهادی در موضوعات مختلف (از نظر استاد) یا یادداشت ویژه تهیه شود. یا نظر استاد رو بنویسند به هر نوعی که دوست دارند. مثلا در مورد سیر مطالعاتی فلسفه از نظر استاد (بدایه - نهایه و...) یا مثلا در مورد عرفان (فصوص با شرح استاد یزدان پناه. و...) در مورد سیاست (صحبتهای رهبر و کتب سیاسی رهبر مثلا ) اینهارو یک بار تهیه کنند که دیگر دوباره کاری پیش نیاید و اگر کسی خواست رجوع کند. این خودش از حجم سوالات کم می کند. «انتقادها»: 1. دوستان سایت المیزان سایت را ارتقاء بدهند و قابلیت به آن بیفزایند که استاد راحت تر باشند. 2. استاد! بعضی وقتا شما به دوستان یک ضدحالی می زنید که من وقتی دارم اینجا سوالارو میخونم .سنگینیش رو حس می کنم. البته من کوچیک شمام. ولی حرف رو باید گفت..... . چون از لحاظ روانی (متن) لهجه و گویش نداره طرف سریع ناراحت میشه. حتی ممکنه شما با خنده نوشته باشید متنی را ولی آن طرف چون این را نمی داند ناراحت می شود. 3. در اطلاع رسانی ضعیف هستند دوستان المیزان. کتاب جامع السعادات شروع شده و خیلی ها نمیدونند. 4. استاد! سرتان بسیار شلوغ است درست. سوالات بی ربط می پرسند درست. ولی بعضی از سوالات مربوط هم بعضا جواب داده نمیشه. این بخاطر چیه؟ واس منم پیش اومده. 5. بعضی ها طلبه اند. بعضی ها دانشجو و... . اگر بشه یک یادداشت کوچکی مثل یادداشتی که برای طلاب است برای دانشجویان هم روی سایت باشد چقدر خوب می شود تا آنها هم با سیستم مزخرف دانشگاه بدانند چه کنند. (احساس می کنم شما طلاب رو بیشتر دوست دارید.) خلاصه بیخشید طولانی شد. بنده قصد جسارت نداشتم. قصدم کمک بود و دیگر هیچ. اگر می شود روی سایت قرار بگیرد تا همه ببینند و از پاسخ شما استفاده شود. خداحافظ استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهادهای خوبی است ولی شرایط و امکانات ما چندان نیست. إن‌شاءاللّه آرام‌آرام تاریخِ تحقق این نوع پیشنهادها توسط دوستان فراهم می‌شود. حقیقتاً اگر رفقا سؤال‌های دمِ دستی خود را مطرح نکنند، ما در جواب‌دادن به سؤال‌های جدّی رفقا فرصت بیشتری به خرج می‌دهیم. در مورد طلاب، مشکل موقعیت تاریخی خاصی است که آن عزیزان در آن قرار دارند و لازم است با تأمّل بیشتر این نوع موقعیت تبیین شود وگرنه اگر دانشجویان عزیز هم مباحثی آن‌چنان را به طور مشخص مطرح بفرمایند، بنده در حدّ توان خود در خدمت آن عزیزان هستم. موفق باشید

14426

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت و خسته نباشید یک سئوال برایم مطرح شده و آن اینکه: من به خانواده سفارش کرده ام که در صورت مرگ مغزی با اهدای اعضای من برای پیوند موافقت نمایند ولی در یکی از پاسخ ها این را دیدم که نفس هنوز از بدن مفارقت نکرده است و با جدا کردن اعضا انگار فرد به قتل می رسد. اگر اینگونه باشد موافقت با این کار ایراد پیدا می کند (لااقل از نظر معرفت نفسی ظاهرا اینگونه هست) ولی به نظر می رسد ملاک عمل ما باید فقهی باشد. در این زمینه فقها چه نظری دارند و ما چه کنیم که از تردید در آییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بین فقها نیز موضوع متفاوت است از طرفی فقیه وقتی عملی را جایز بداند یعنی این کار حرام نیست ولی آیا از آن جهت که نفس انسان در آن حالت اگر اعضاء‌اش را جدا کنند به زحمت می‌افتد یا نه، موضوع دیگری است. موفق باشید

13181
متن پرسش
سلام علیکم: با تشکر از پاسخگویی حضرتعالی که کلیت پاسخ خود را درباره عقل دریافت نمودم. ولی این هنوز برایم هست که 1. ما کارهای روزمره خود را با همین عقل انجام می دهیم؟ و این که می گویند عقل معاش منظور همین عقل است؟ ۲. هوش و حافظه چیزی جدای از عقل هستند یا مرتبه ای از عقل هستند؟ با تشکر و پاسخگویی حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مستحضرید نفس ناطقه‌ی انسان ابعاد مختلفی دارد یک بُعد آن قلب است و اُنس با حقایق، و یک بعد آن عقل است با وجوه مختلف. از وَجه قدسی عقل بگیر و فهم حقایق تا وجه مادون آن که همان عقل معاش است. یکی از ابعاد نفس ناطقه هوش و حافظه است که ربطی به عقل ندارد ولی یکی از ابعاد نفس ناطقه است. به همین جهت هستند کسانی‌که از نظر هوش و حافظه قوی نیستند، ولی عقل خوبی دارند. موفق باشید

12451
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و تبریک فرا رسیدن ماه مبارک رمضان: استاد عزیز چند روزی دچار حالتی شده ام که نمی دانم از این حالت خوشحال باشم یا نگران. بنده مدتی است وقتی اسم اهل بیت (علیه السلام) و مقام معظم رهبری (حفظه ا..) را می شنوم منقلب شده و گریه ام می گیرد و یا حتی اگر نوشته اسم ائمه (علیه السلام) را ببینم اشکم سرازیر می شود و این موضوع باعث سوءتفاهم اطرافیان شده و فکر می کنند از موضوعی رنج می برم. استاد چطور ممکن است کسی با این همه گناه دچار این حالت شود. یا علی
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه این حضرت حق است که ابتدا به بنده‌ی خود نظر می‌کند و افق جان او را نسبت به حقیقت می‌گشاید و در این راستا جان انسان طالب نزدیکی به حقیقت می‌شود و اشک همان قدم‌هایی است که انسان را به سوی حقیقت می‌کشاند و لذا وقتی به یاد انسان‌هایی می‌افتد که گزارش‌گر حقیقت‌اند و از دست و زبان آن‌ها اشاراتی به حقیقت در میان است، اشکش جاری می‌شود. از این به بعد است که بنده باید در مقابل لطفی که پروردگارش به او کرده است خود را در زیر دستورات شریعت حضرت حق قرار دهد و آن‌چه از طرف پروردگار به او رسیده است را برای خود نهادینه و پایدار نماید، وگرنه آن حالت خوش معنوی، دولتِ مستعجل خواهد شد و پس از مدتی آن حالت را از دست خواهد داد. موفق باشید

12321

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد بنده چون زیاد به خدا امیدوارم راحت گناه کبیره می کنم و بعدش پشیمون میشم و چون به بخشنده بودن خدا یقین دارم از خدا طلب مغفرت می کنم و از خدا میخوام که به من کمک کنه که دیگه گناه نکنم اما نمیدونم چی میشه که دوباره تو موقعیت گناه که قرار می گیرم هرچی به خودم نهیب میزنم بازم زور گناه میچربه و از طرفی چون بیش از حد به بخشندگی خدا امیدوارم راحت گناه می کنم. استاد از این وضع خسته شدم، دلم میخواد دیگه گناه نکنم، فکر می کنم دیدم به بخشندگی خدا غیر واقعیه و مکر شیطانه که من اینجوری فکر می کنم، لطفا دید من رو نسبت به گناه و آثار گناه با توضیحاتتون عوض کنید، خدا میدونه که از چه چیزهایی به واسطه گناه محروم شدم و خودم خبر ندارم، لطفا کمکم کنید و مسیر و دید درست رو به من نشون بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید حدّاقل مشکلی که در این رابطه برایتان پیش می‌آید عقب‌افتادن از عالَمی است که می‌توانید در آن عالَم در مقام سکینه و طمأنینه قرار گیرید و فوق این لذت‌ها با لذاتی غیر قابل توصیف زندگی کنید. موفق باشید

11123
متن پرسش
سلام: بنده به شدت آدم خودستا و خودبزرگ بینی هستم، نمی دانم برای ترک این رذیله باید اول چکار کنم؟ آیا می شود راهنمایی ام کنید و به صورت جزئی یا هر جور خودتان صلاح می دانید بفرمایید چه کارهایی را پله پله باید انجام بدهم. خدا به شما توفیق بدهد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف باید متوجه باشید که اگر کمالاتی در شما هست توفیقی است از طرف خداوند و از طرف دیگر سعی کنید کمالات بقیه‌ی انسان‌ها از چشم شما پنهان نماند که این بسیار مهم است. موفق باشید
10730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اکنون که می نویسم بسیار ناراحتم. برای غضب و غیبت کردنم. چقدر خدا ببخشد و من تکرار کنم.؟ سنم به 40 رسیده اما هنوز قضاوت مردم برایم مهم است، دیگه روی توبه ندارم. چون میدونم تکرار میشه. برای برزخم نگرانم. استاد چگونه میشه همه اینها بخشیده بشه اونهم در این سن؟ میدونم ناامیدی از درگاه رب گناهست و صد بار اگه توبه شکستی بازآ... اما بحدی ناراحتم که... استاد چطور میشه که توبه بشه و همه اینا از صفحه اعمالم پاک بشه؟! حق الناسه... چه غیبت چه خشمی که دیگران را ناراحت کنه!! من از پاک نشدن اونا می هراسم. امید دارم که حالم روبفهمید. سوالم حیاتیه. از طرفی به شدت غبطه و حسرت بچه مذهبی هایی که با سن پایین این همه تذهیب نفس دارن می خورم. منم همیشه علیقم به سمت مذهب و اخلاق بوده اما الان مجالس و مساجد خیلی فعالترن. و در سن من به این شکل نبوده. الان به من بگید من که دایم مرگم رو پیش رو می بینم و نمی تونم غالب شم برنفس چکنم؟ گاهی میشه ولی اذیتهای اطرافیان که دوباره پیش میاد منم کنترلم رو از دست میدم. شاید امتحان من در این دنیا همین عصبانیت ها و مردمی که آزارم میدن باشه (من رو چه به شهادت و کارای بزرگتر) چطوری این امتحان رو خوب بدم و چطوری میشه که این گناهان تو برزخ سراغم نیاد و خدا هم چشم پوشی کنه؟ یعنی میشه؟ این همه سال کنترل غضب و غیبت رو نداشته بشم و آثارش با توبه از بین بره؟؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما همه موظف هستیم فضای زندگی خود را طوری شکل دهیم که شرایط ارتکاب گناه پیش نیاید، در این حال به مرور از شخصیت قبلی خود فاصله می‌گیرید. موفق باشید
10237
متن پرسش
با سلام: روایت ذیل سند قوی دارد؟ «اِنّ اللّه‏ تعالى شراباً لاولیائه: اذا شربوا، سَکِروا، و اذا سَکِروا طَرِبوا، و اذا طَرِبوا طابوا، و اذا طابوا ذابوا، و اذا ذابوا خَلَصوا، و اذا خَلَصوا طَلَبوا، و اذا طَلَبوا وَجَدوا و اذا وَجَدوا وَصَلوا و اذا وَصَلوا تَّصَلوا و اذا تَّصَلوا لا فَرقَ بَینَهُم و بَینَ حَبیبِهِم» منظور از «لا فَرقَ بَینَهُم و بَینَ حَبیبِهِم» چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم فیض کاشانی در کتاب «کلمات مکنونه» از طریق محمدبن جمهور آن روایت را به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» نسبت می‌دهد. عمده محتوای روایات است که در سیر و سلوک قابل تجربه می‌باشد. موفق باشید
9669
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ادب و خدا قوت: استاد بزرگوار این حدیث منو ناراحت میکنه چون دوست دارم مومن باشم ولی دوست ندارم بلا و گرفتاری در زندگی داشته باشم با این حدیث غمی و ترسی تو دلم میاد. نمیدونم عمق حدیث را نمیفهمم یا.... امام کاظم (علیه ‏السلام): المُؤمِنُ مِثْلُ کَفَّتَی الْمِیزانِ؛ کُلَّما زِیدَ فی إیمانِهِ زِیدَ فی بَلائِهِ. مؤمن همانند دو کفۀ ترازو است؛ هر چه بر ایمانش افزوده شود، بلا و گرفتاری‌اش نیز فزونی گیرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: زنده باد بلایی که در ازاء ایمان به ما برسد تا ایمان ما بیشتر بدرخشد. راستی اگر بلاهایی نبود که حضرت علی«علیه‌السلام» آزمودند، کجا آن حضرت این اندازه می‌درخشیدند. نگران نباشید، اول شما را می‌آزمایند اگر آمادگی لازم را داشتید آن‌وقت در بلاها و آزمون‌ها قرارتان می‌دهند. آن‌وقت خواهید گفت: «در بلا هم می‌چَشم الطاف او .... مات اویم، مات اویم، مات او». موفق باشید
8922

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. بنده گمان می کنم یکی از مصادیق این حدیث، که به مضمون این است «احادیث را بفهمید و عمل کنید نه بشنوید و نقل کنید» تکنولوژی تلویزیون است. چرا که تلویزیون به عمق سخنان حکیمانه و عالمانه توجهی ندارد و دین را سطحی می کند و به ظاهر بسنده می کند. نظر شما چیست؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین‌طور است که شما می‌گویید. اکثراً در فضای تماشای تلویزیون در فضای عزمِ در عمل قرار نمی‌گیرند. موفق باشید
8304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام ببخشید می خواستم ببینم نطر شما در مورد کار های فرهنگی برای یک طلبه چه قدر است
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در حدّی که به دروس حوزوی‌اش لطمه نخورد. موفق باشید
نمایش چاپی