بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10085

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: استاد بزرگوار، بنده کتابهای برهان صدیقین و حرکت جوهری، معرفت نفس، معاد، آشتی با خدا، نهیلیسم (کربلا) و بعضی دیگر را با دقت مطالعه و دوتای اول را مباحثه کردم. سوال بنده از معرفت نفس هست که چند بار خط به خط مورد تامل قرار گرفت اما هنوز نمی توانم از آن چیزی که شما بدیهی می خوانیدش تصور درستی داشته باشم نه این که قول شکاکان و سوفسطاءیان را تقویت کرده باشم، اما تصورم این شده که ای بسا اسیر اشتراک لفظی شده ایم همان چیزی را که روح یا نفس یا هرچه درون دینی می خوانید می توان روان یا مسائل روانی دانست. با تشکر راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز این احساس در میان خواهد بود که کسی هست که این مسائل روانی را در نزد خود احساس می‌کند و بدون بدن نیز با خود هست، این همان نفس شما یا خود شمایید که می‌توان همه‌ی موضوعات معرفت نفس را به آن نسبت داد. تأکید بنده آن است که کتاب «ده نکته از معرفت النفس» و «برهان صدیقین» را با شرح صوتی آن دنبال کنید. زیرا این کتاب‌ها را به عنوان «متنی» نوشته‌ام که بتوانم آن ها را شرح دهم. موفق باشید
9532
متن پرسش

سلام علیکم: پاسخ شما به سوال شهید آوینی چیست؟ ایشان(به این مضمون) می فرمایند: «اون چیه که روایت فتح را از باقی روایت ها و مستندهای جنگی جدا می‌کنه. مثلا اگر دو فیلمبردار که یکی برای مستند روایت فتح و دیگری برای جای دیگر کار می‌کنه، از یک صحنه هر کدام برداشت متفاوت دارند و یکی روایت فتح می‌شه و دیگری نه»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت در نگاه به جایگاه تاریخی حادثه‌‌ها است. شهید آوینی مخاطب خود را متوجه جایگاه تاریخی انقلابی می‌کند که رزمندگان ما بنا است در آینده به ظهور برسانند. موفق باشید

8791
متن پرسش
با سلام در صفحه 48 کتاب امام خمینی و خودآگاهی تاریخی فرمودید نباید تعهد ما به انقلاب با فشار روحی همراه باشد و حرص و جوش بخوریم. این حرف شما با این حرف رهبری که بعضی شبها از غصه و نگرانی فرهنگ از خواب می پرند چطور قابل جمع هست؟ یا با درد دلهای امیرالمومنین با چاه؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: متوجه عظمت کار ها شدن، غیر از حرص و جوش‌خوردن است. موفق باشید
7599

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم. با تشکر از زحمات شما اگر دختران 14تا18سال( دبیرستان) بخواهند سیرمطالعاتی داشته باشند، چه کتابها یا سی دی سخنرانیهایی را پیشنهاد می کنید. مادران و پدران این دانش آموزان اگر تا کنون سیر مطالعاتی نداشته باشند ، چه کتابهایی را بخوانندیا از سی دی استفاده کنند. در پناه امام زمان (عج)موید الهی باشید. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب‌ های جوان و انتخاب بزرگ و چه نیاز به نبی و فرزندم این چنین باید بود برای آن جوانان خوب باشد. و والدین‌ شان مباحث معرفت نفسی را دنبال کنند. مثل کتاب آشتی با خدا و ده نکته در معرفت نفس. موفق باشید
6351
متن پرسش
سلام.دربرخی از روایات دیده می شود که بعداز قیامت بازهم آدم هایی بر روی زمین می آیند وزندگی زمینی از نوع تشکیل می شود.آیا این با حرکت جوهری منافات ندارد ویا باید روایات را طوری دیگر معنا کرد.یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حرکت جوهری ثابت می‌شود این عالم به فعلیت می‌رسد و بالا می‌رود و مسلّم فیض خدا همچنان تا آخرین مرتبه ظهور دارد و عالم ماده‌ای دیگر ایجاد می‌شود و باز آن عالم به فعلیت می‌رسد و باز عالم ماده‌ای دیگر. موفق باشید
6166
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد ارجمند بنده حدود پنج ماه است که ازدواج کرده ام و خانواده و زندگی مستقلی تشکیل داده ام. سوال اصلی ای که در این مدت خانم بنده از من داشت این بود که برای اینکه احساس پوچی نکنم و بتوانم مفید واقع بشوم و عمرم تلف نشود چه کنم!؟ در کنار انجام کارهای داخل خانه آیا در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کنم و مقطع ارشد دانشگاه را در رشته مورد علاقه خود ادامه بدهم؟ آیا به کلاس های هنرهایی مثل خیاطی و ... بروم؟ چه کنم که احساس رضایت بکنم از عمری که دارد می گذرد؟ و من تا امروز نتوانسته ام جوابی برای این سوال پیدا کنم. بنده کتاب زن آنگونه که باید باشد را نیز مطالعه کرده ام اما نتوانستم پاسخ این سوال را دریابم. با تشکر و من الله التوفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد حرفی برای گفتن ندارم چون مربوط به حوزه‌ی شخصی افراد می‌شود و هرکس باید نسبت به نوع زندگی و موقعیت خود تصمیم بگیرد. آنچه نباید فراموش کرد ایجاد معارف الهی در خود از یک طرف و آمادگی برای سازمان‌دادن به زندگی از طریق هنرهایی مثل همان خیاطی و علم به تغذیه‌ی صحیح است. موفق باشید
5343
متن پرسش
سلام استاد در آیه ی 265 سوره ی بقره آیا (تثبیتاً لانفسهم ) مطلبی جدای از (ابتغاء مرضات الله)است؟ یا علی...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی مذکور نظر به کسی است که در سیر إلی اللّه دارد که در عین انفاق اموال برای خدا، تلاش می‌کند روحیه‌ی انفاق را در جان خود نهادینه کند و به مقام فنا برسد که تنها نظر به حق دارد و نه نظر به خود. به همین جهت در روایت داریم این آیه مربوط به علی«علیه‌السلام» است. موفق باشید
3790
متن پرسش

سلام استاد عزیز. آیا برای بنده ای که ته دلش دوست دارد هدایت بشود و حقیقتا خدا را دوست دارد، خداوند راههای هدایت را به او الهام می کند و او را در مسیر هدایت قرار می دهد؟استاد من حقیر، بنده کمترین و قاصر و گنهکار معمولا دعا می کنم خدایا مرا به صراط اقوم به راه راست راهی که می پسندی هدایت کن، کم کم در زندگیم حس می کنم گاهی یه مسئله ای به ذهنم خطور می کند و بعد دنبالش می کنم می بینم چقدر برکات دارد؛ آخرین این الهامها این بودکه بهذهنم رسید خوب است بروم با اندیشه های شهید آوینی آشنا شوم؛ استاد میدانم که می دانید چه دنیایی داره حرفهای شهید آوینی. اصلا این حرفها که هنوز برای من عطر تازگی می داد حرفهاییکه مرا به دنیای حقیقی برد؛ نوشته هایی که از بس با امروز دنیا سنخیت داشت مدام چک می کردم ببینم تاریخ مقاله ها مال کیه و بعد که می دیدم دهه شصته و اشتباه نمی کنم تعجب میکردم.استاد زمانی که خدا فرصت آشنایی با اندیشه های شما را به من داد؛ نمی دانستم امروز دیدگاههای شما به فهم بهتر حرفهای سیدشهیدان اهل قلم کمکم می کند.استاد واقعا این خداوند است که مسیرها را اینگونه می گشاید؟چهکنم که اگر اینگونه هست بیشتر در معرض هدایت الهی قرار بگیرم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر جنابعالی را به جواب سؤال شماره‌ی 3785 جلب می‌کنم. موفق باشید

3635
متن پرسش
سلام اگر مسیر رشد دو راه داشته باشد به نام رعایت عفت و ازدواج و هرکدام به تبع وظیفه ای که برای انسان ایجاد می کنند، چه کنیم تا از راه عفت، بتوانیم بهره بگیریم و اگر امکان ازدواج نیست، احساس خسران، بی مایگی و... نکنیم و از طرفی هم عزت نفس خود را به خطر نیندازیم (البته شاید هم موقتی باشد) باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایات ما برای حفظ عفت ارزش زیادی قائل است در حدّی که خداوند به جوانی که عفت خود را حفظ می‌کند در نزد ملائکه مباهات و افتخار می‌کند که چنین بنده‌ای دارد. شاید کتاب زن آنگونه که باید باشد کمک کند.موفق باشید
3098

بهائیانبازدید:

متن پرسش
باسلام وخسته نباشید.چرا بهائیان در ایران حقوق شهروندی ندارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دارند. موفق باشید
2856
متن پرسش
با سلام.قیم به چه معناست؟و آیا ولی فقیه قیم مردم است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قیّم به کسی می‌گویند که قیام کسی با تکیه بر او ممکن است، مثل قیم یتیمان خردسالی که امکان ادامه‌ی زندگی آن‌ها به قیم آن‌ها است و ولیّ فقیه قیّم مردم نیست بلکه ولیّ فقیه مسیر اظهار ولایت الهی است. زیرا بنا به آیه‌ی 257 سوره‌ی بقره خداوند ولیّ مؤمنین است و خداوند از طریق فرستادن پیامبر و شریعت الهی امور مؤمنین را سر و سامان می‌دهد و ولیّ فقیه در زمان غیبت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» احکام الهی را در جامعه‌ی مؤمنین جاری می‌نماید. در رابطه با دلایل حقانیت ولایت فقیه می‌توانید به جزوه‌ی «ولایت الهی» رجوع فرمایید. موفق باشید
2660
متن پرسش
با سلام خدمت استاد معظم عذرخواهی رهبری از قصورشان در موردمسئله جمعیت دربجنورد چگونه با مباحثی که پیرامون اشراقی بودن شخصیت رهبری داشته اید قابل جمع است؟ واینکه حضرت امام در کتاب ولایت فقیه میفرمایند:« ولایت فقیه از امور اعتباری عقلایی است و واقیعتی جز جعل[قرارداد] ندارد»(امام خمینی، ولایت فقیه، ص53) چگونه با بحث مذکور قابل جمع است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قسمت اول سوال را در جواب شماره‌ی 2644 دنبال بفرمایید. ولی همین طور که می‌فرمایید اثبات ولایت فقیه یک موضوع کلامی است که از طریق استدلال و مبتنی بر متون دینی ثابت می‌شود و از این جهت گفته می‌شود «ولایت فقیه از امور اعتباری عقلایی است» و این غیر از شخص زعیم جامعه‌ی اسلامی در زمان غیبت است که در عین فقیه‌بودن مؤیَّد به تأییدات خاص الهی است که این تأییدات جنبه‌ی اشراقی دارند. موفق باشید
2470

چه باید کردبازدید:

متن پرسش
باسلام من دوتا سوال از خدمت استاد گرامی دارم 1)من مطالعات ریادی در مورد هدف خلقت کردم و کتاب اشتی باخدا را هم مطالعه کردم و نتیجه گرفتم هدف اصلی خلقت ما رسین به حقیقت عبودیت و خشوع در برابر پروردگار است اما هرگز نتوانستم بفهمم وظیفه من در این عالم چیست ایا فقط با ترک گناه و انجام واجب به این امر میرسم یا باید برم و علم تحصیل کنم یا در کلاسهای استادان شرکت کنم واصلااینکه من دارم راه رو درست میرم و به کمال میرسم چه نشانه هایی در زندگی من دارد؟ایا حتما باید چشم برزخی من باز شود یا علاماتی از این قبیل؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- در مسیر بندگی خداوند تا آن‌جا که ممکن است معرفت به خدا و آیات و اسماء او بندگی را رشد می‌دهد و معرفت به معاد و امامت و نبوت به خودی خود یک نوع سلوک محسوب می‌شود. در دل به‌دست‌آوردن این نوع معارف دنبال‌کردن نظرات ولیّ امر مسلمین شرط دینداری است و در ذیل رعایت نظرات و دستورات ولیّ امر مسلمین توانسته‌ایم آنچه وظیفه‌ی الهی ما است را انجام دهیم. 2- پیشنهاد می‌کنم برای جواب قسمت دوم سؤال‌تان مدتی دعای مکارم الاخلاق که در آخر مفاتیح است را با توجه به معانی دعا بخوانید. در آن‌جا متوجه می‌شوید حضرت از خدا می‌خواهند که بتوانند با مسلمانان مدارا کنند و اگر توفیق مدارا را پیدا کنید زندگی شما نور دیگری می‌گیرد. موفق باشید
2456

اداب زیارتبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد کسی که می خواهد به سفر کربلا برود باید چه کتابهایی مطالعه کند و چه سفارشاتی دارید و آیا با فرزندان 3 و 8 ساله می شود کربلا رفت یا نتیجه ای که باید بگیریم حاصل نمیشود؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جزوه‌ای در رابطه با دعا و زیارت در سایت هست إن‌شاءالله مفید خواهد بود به‌خصوص قسمت آخر جزوه که مربوط به زیارت است. عموماً بچه‌های کوچک بهره‌ای از زیارت نمی‌برند و ممکن است مانع زیارت شما هم بشوند. موفق باشید
1606

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز وعالم استاد چند وقتی است که احساس می کنم خیلی از خدای خودم دور شدم واصلا حال مناجات وشب زنده داری وتوسل به اهلبیت ندارم وتوی جلسات دعا هم که می شینم می بینم خوب نمی تونم ارتباط بر قرار کنم واز این مسأله هم شدیدا رنج می برم چون حقیقتا واز عمق جان عاشق انس شبانه روزی با امام زمان علیه السلام ومناجات با خداهستم ولی نمی دانم چرا نمی تونم به این محبوب دلم برسم خیلی از این قضیه ناراحت هستم ونمی خوام اینطور باشم البته فکر می کنم بعضی وقتها به خودم سخت می گیرم حالا نمی دانم درست فکر می کنم لطفا راهنمایی ام کنیم که آیا سخت گیری بی مورد هم دارم واصلا سخت گیری در امور معنوی چیست؟ بسیار ممنون از لطف شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: سعی کنید از طریق کتاب‌های حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» معارف خود را عمیق‌تر کنید تا إن‌شاءالله به نتایج خوبی برسید. از کتاب آداب الصلات می‌توانید شروع کنید. به جز در ترک حرام و انجام واجبات در سایر امور به خودتان سخت‌گیری نکنید. در انجام مستحبات اگر قلب همراهی کرد انجام دهید. موفق باشید
1124

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ضمن عرض سلام خدمت شما کتاب زن آنگونه که باید باشد شما رو مطالعه کردم بسیار عالی بود و همه این مسائل به نوعی تو زندگی من جای خالیش رو شدیداً احساس می‌کنم جوری که شب و روز من تفکر و گریه و چاره جویی شده . من پنج سال پیش با آقایی نامزد کردم و علی رغم علاقه‌ای که برای تشکیل خانواده اسلامی داشتم تو این موضوع شکست خوردم و در آستانه جدایی هستیم البته ما به صورت موقت با هم ازدواج کردیم و خانواده من و ایشان خبری از این مسئله ندارند و علاوه بر این من مجبورم به دلائلی به دور از خانواده‌ام زندگی کنم و با اتفاقاتی که افتاده و آرزوی تشکیل خانواده توحیدی که در درونم شعله میکشه نمی‌دونم چه جوری از این بحران بیرون بیام و خودم رو به اون هدف واقعی‌ام برسونم. لطفاً اگر امکان ارتباط با شما وجود داره می‌خواستم ازتون راهنمایی بخوام. با سپاس
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر شرایط شما طوری است که نمی‌توانید خانواده‌ای تشکیل دهید به آن شکل که در کتاب مذکور گفته شده، بدانید خداوند از طریق دیگر انواری را به قلب شما می‌رساند که به صورتی دیگر با نور توحیدی حضرت حق مرتبط شوید. تلاش کنید شرایطی را که خداوند برای ارتباط با خودش برایتان فراهم کرده بشناسید و استفاده کنید. بگو: خدایا! هرچه تو برای من پسندیدی، من پسندیدم. پس مرا آنچنان گردان تا پسند تو گردم و در سایه‌ی قرب با تو به‌سر ببرم. موفق باشید
863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و تحیت خدمت استاد عزیزم.چند وقتی است که جلسات ده نکته از معرفت نفس را با دوستان شروع کردیم.سوالاتی پرسیده شده است. ممنون میشویم که پاسخ ها را مبسوط و به ترتیب مرحمت فرمایید.1: در نکته یک گفته می شود که ادراکات مربوط به نفس است.یکی از دوستان می گفت که ادراکات مربوط به مغز است حتی خواب هم تصورات ذهنی مغز است.در پاسخ چه می توان گفت؟ 2: یک دیگر از دوستان می گفت که بعضی وقتها پس از بیدار شدن از خواب چیزی از خواب یادم نمی آید.این یعنی اینکه روح وارد عالم خواب نشده است و در بدن حضور داشته است. من گفتم که چیزهایی از خواب به یادت می ماند که برایت مهم باشد.گفت که پذیرفتنی نیست که هیچ چیز از یک خواب مهم نباشد و در نتیجه هیچ چیز یادمان نیاید.پاسخ این سوال چیست؟ 3: در بیداری مثلا اگر کسی بخواهد ضرری به ما برساند ما دفع ضرر می کنیم یا اگر عالمی را ببینیم از او سوال می پرسیم یا اگر دوستی که چند سال است که او را ندیده ایم ببینیم او را در آغوش می گیریم و ... اما بعضی وقتها در خواب هیچ اراده ای نداریم نه می توانیم دفع ضرر کنیم نه می توانیم سوال از عالمی بپرسیم اگر دوستمان را ببینیم عادی برخورد می کنیم و... آیا این تفاوت بین خواب و بیداری به معنی آن نیست که بیداری به نحوی واقعی تر از خواب است و (( من )) ما در موقع بیداری واقعی تر وحقیقی تر از ((من)) ما در موقع خواب است؟ 4: بعضی وقتها در بیداری ذهن و روح ما مشغول فلان مساله درسی یا فلان فعالیت است.شب در خواب با همان موضوع برخورد می کنیم.از طرف دیگر بعضی وقتها مثلا دلتنگ امام رضا می شویم و شب در خواب حرم امام رضا را می بینیم. سوال این است که با توجه به اینکه منشا این دو نوع خواب یکی است چه تفاوتی بین این دو نوع خواب است؟ آیا هردو بی اعتبار و توهمی است؟ 5: در بیداری مثلا وقتی یک صحنه یا منظره را می بینیم یا با دوست خود صحبت می کنیم تمام جزئیات را به خاطر داریم رنگ لباس دوست شکل موی دوست حرکاتی که انجام می داد و ... اما در خوابها معمولا صورت کلی و مبهم از صحنه ها و گفتگوها را به یاد داریم مثلا خواب حرم امام رضا را می بینیم اما حرم امام رضا را به گونه ای غیر این شکل فعلی می بینیم.علت چیست؟ 6 : آیا این درست است که یکی از ملاک های مهم در تشخیص شخصیت افراد خوابهایی است که می بینند .یا اینکه نه.ممکن است طرف در حال فعلیت رساندن شخصیت خودش باشد اما خواب های پست هم زیاد ببیند؟ 7: اصولا آیا ما خواب باطل هم داریم یا اینکه همه خواب ها واقعیت دارند چه رویا های صادقه و چه خوابهای پریشان؟ 8: بعضی وقت ها شده که خواب هستیم و داریم خواب ترسناک می بینیم و می دانیم که خواب هستیم و می خواهیم خود را به زور بیدار کنیم تا از دست رنج درون آن خواب راحت شوی.سوال این است که آن کس که در خواب دارد خواب ترسناک می بیند کیست و آن کسی که می خواهد خود را از خواب بیدار کند کیست؟. در پایان اگر توصیه ای در خصوص نحوه ی برگزاری جلسات دارید با گوش دل می شنویم. از حوصله و مرحمت عزیزم ممنون هستم.خداوند شما را موید بدارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- بحث بر سر آن است که چه کسی ادراک می‌کند نه این‌که با چه وسیله‌ای ادراک می‌شود. مگر وقتی ما با چشم خود می‌بینیم می‌توانیم بگوییم چشم می‌بیند؟ به هر حال آنچه در خود می‌یابیم شخص ادراک‌کننده است و این را نمی‌توانیم انکار کنیم. 2- مگر ما در عالم بیداری آنچه را احساس می‌کنیم همیشه در حافظه داریم؟ آیا از پریروز خود آنچه حسّ کردیم را فعلاً داریم یا اگر حادثه‌ی مهمی اتفاق افتاده باشد در حافظه می‌ماند؟ تازه اگر یک حادثه از خواب را بعداً به یاد داشته باشیم کافی است تا روشن شود نفس انسان بدون بدن حقیقت دارد و ادراک می‌کند. 3- انسان در خواب در اختیار ملکاتش می‌باشد و نمی‌تواند مثل بیداری اراده‌ای جدید داشته باشد، از این جهت بیداری جهت تعالی ما جدّی‌تر از خواب است ولی از جهت رتبه‌ی وجودی، عالم مثال درجه‌ی وجودی شدیدتری دارد. 4- بعضی مواقع روح انسان در هنگام خواب – که از حسّ خود آزاد است – با شدیّت بیشتر با خیالات خود مرتبط می‌شود و گاهی هم نفس در هنگام خواب سیر می‌کند و با واقعیتی در عالم خارج – اعم از عالم ماده یا عالم مثال – روبه‌رو می‌شود، ولی چون به‌راحتی نمی‌تواند بین آن دو واقعه تفکیک کرد گفته می‌شود نباید به خواب اعتماد نمود. 5- ما در خواب با صورت کلی واقعیات روبه‌روئیم و زمان زیادی نیاز دارد که بتوانیم با جزئیات واقعیات مأنوس شویم، چیزی که در برزخ محقق می‌شود. 6- شخصیت انسان موضوع بسیار گسترده‌ای است که در هر مرحله در موقعیتی خاص قرار دارد و نمی‌توان یک قاعده‌ی کلی برای آن تعیین کرد. 7- به اعتبار نفس انسان همه‌ی خواب‌ها واقعیت دارند ، یا ریشه در خیالات ما دارند و چگونگی آن‌ها، یا ریشه در سیر ما در عالم مثال دارند و چگونگی صورت‌های آن عالم ولی به اعتبار واقعیت خارج، بعضی خواب‌ها واقعیت ندارند. 8- نفس انسان یک حقیقت مجرد و تشکیکی است و لذا از موطن مرتبه‌ی بالاتر می‌تواند به مرتبه‌ی پایین‌ترِ خود نظر کند و در هر حال هر دو مرتبه را به خود نسبت دهد. 9- همین‌طور که جلو می‌روید خوب است ولی معطل نشوید، مطلب را خوب بگیرید و جلو بروید تا با ظهور نکات دیگر مطالب قبلی نیز روشن‌تر شود. موفق باشید
27034
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و دلتنگی خدمت استاد عزیزم و آرزوی حفظ سلامتی شما در این ابتلاء و بیماری چند سوال داشتم سوال اول: برای تقویت اراده و ایجاد تعصب، در برابر آنچه که آن را حق یافته ایم، و می دانیم که اگر این نگرش ها و افعال از ما رخ دهد به طور پیوسته، نتایج عالی در پیش خواهد داشت، عالی ترین راهکارها برای تقویت اراده در مسیر حق چیست؟ به عبارت دیگر چطور تمرکز در سیر و حرکت بیابیم، که غفلت ها و تنبلی ها، مانع حرکت ما نشوند، و با صلابت و پر اراده و با تمرکز سیر طریق کنیم؟ سوال دوم: مدتی است تحت وسوسه شدید به چهره زنان هستم، مرتبا دچار این وسوسه می شوم که مثلا به چهره فلان خانم زیبا، در صفحه تلویزیون خیره شوم، یا به چهره فلان خانمی که در خیابان است، نگاه کنم و...، و این حالت درونی برایم سخت و آزار دهنده شده، به طور ویژه این وساوس به این شدت در ماه رجب حاصل شده، و بیشتر اذیتم می کند که با شکست در امتحانی، از فیوضات ماه رجب محروم بمانم. نظر شما در این مورد چیست؟ چرا تحت چنین آزمایشی قرار گرفته ام؟ چگونه خلاصی یابم؟ توضیح: حالتی که در این وسوسه ها حس می کنم، که میگه نگاه کن، حس شهوانی نسبت به زن، و لذت بردن جنسی نیست، حس لذت بردن طبیعی از زیبایی یک مخلوق خداست، مثل لذت بردن از گل و فکر می کنم همین حس کار را پیچیده تر کرده، چون اگر مخلوط با شهوت یا غلبه شهوت بود، زشتی و سیاهی آن ظاهرتر بود، ولی اینگونه مخفی شده و راه مقابله و تشخیص ورود شیطان سخت تر در اکثر مواقع تن به این خواست ندادم و مسلط بر خود بوده ام، اما گاهی فریب خورده و بعد از گذشت زمانی، دوباره مسلط شده و چشم بسته ام در مهار خیلی مشکلی ندارم، در دفع این خطورات مشکل اصلی دارم. اگر در هر دو راهنماییم کنید، ممنونتان می شوم. سوال سوم در حکمت متعالیه قایل به نظریه اکتسابیم و انسان را جسمانیه الحدوث و روحانیت البقاء می دانیم به عبارت دیگر انسانی بتشخصه، قبل از دمیده شدن روح وجود نداشته سوالی برایم پیش آمد، که جویای حلش از شما شدم. در روایات داریم، شیعیان امیرالمونین (علیه و علی ابنائه السلام) با حضرت قبل از خلقت مادیشان بیعت داشته اند. و در قضیه بیعت ابن ملجم ملعون، ظاهرش این است که حضرت به تشخصه میگن تو آنجا نبودی، یا روایات دال بر اینکه کسانی که در این دنیا با هم دوستی دارند، در عالم قبل ماده، آنجا هم با هم بوده اند و... یا روایاتی که دلالت بر این دارند که نفس امیرالمومنین چند هزار سال قبل خلقت حضرت آدم خلق شده اند، و این نفس پشتیبان همه انبیا بوده است، در روایتی هام از اجنه خدمت پیامبر میاد، و پیامبر میگه به این آقای بغل دستی نگاه کن، میگه همین آقا بود، که انبیا رو از شر ماها نجات می داد جمعش به چه نحوی هستش؟ سوال چهارم: اجنه در زمان حضرت سلیمان تجسم مادی پیدا کرده بودند یا تمثل؟ این را پرسیدم مقدمه برای این سوال که آیا اجنه تجسم مادی می یابند؟ و اگر پاسختان منفی است، و فرد در عالم خیال خود با تصویری از جن و جسم مثالی جن، رو به رو شده، و آن را می بیند، پس چگونه جن اگر تجسمی ندارد، در عالم ماده تصرف می کند و اشیا را جا به جا می کند، یا مثل کتاب آن سوی مرگ، آن لطمه ها را به آن شخص و اموال او وارد می کند، یا مشهور است که سنگ به خانه افراد پرتاب می کند و...؟ یا چطور از باقی مانده قضای انسان تناول می کنند؟ ملک هم تجسم میابد؟ روایات مربوط به رویت جبراییل توسط اصحاب چگونه تحلیل می شوند؟ یا چگونه ملک از بوی شخص تغذیه می کند؟ و... خداوند طول عمر با عزت به شما در ظل توجهات عالیه حضرت ولی عصر عنایت بفرمایند. مشتاق دیدار شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه از آرزوهای دنیایی کم کنید به همان اندازه توفیق عمل به آن‌چه حق می‌دانیم در ما پیدا می‌شود. ۲. به هر حال این حالت در این مسیرها پیش می‌آید، باید آن نگاه‌ها را دنبال نکرد. پس از مدتی انسان از آن ظاهرها عبور می‌کند و نظرش به شخصیتِ ایمانی و باطنِ روح انسان‌ها می‌افتد. ۳. آری! روح‌ها قبل از بدن‌ها در علم خدا خلق شده‌اند و برای به ظهورآمدن در این دنیا، به بسترِ بدن مادی نیاز دارند و از این جهت، «جسمانیة الحدوث»‌اند و حال همین روح که در بدن خود را یافته و انتخاب‌هایی در این دنیا داشته «روحانیة‌البقاء» می‌باشد و پس از بدن به صورت شخصی باقی می‌ماند. ۴. احتمالاً باید روی جسم مثالیِ آن‌ها ببیشتر فکر کرد. حتی وقتی برای انسان‌های عادی ظاهر می‌شوند در حیطه‌ی خیال آن‌ها ظاهر می‌گردند، ولی مثل نفس ما که در عینِ مجردبودن می‌تواند بدن خود را حرکت دهد؛ آن‌ها با قدرت خود که به جهت مثالی‌بودن‌شان بیشتر از قدرت‌های مادی است، در عالم ماده با اراده‌ای که دارند تصرف می‌کنند، مثل آن‌هایی که از دور، چیزی را حرکت می‌دهند و یا قطاری را متوقف می‌کنند. موفق باشید 

20106
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: جای شهید عزیز حججی در سایت‌تان خالی است. نگاه شهید حججی به کجا است؟ و چه می‌خواهد بگوید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم رویدادها با نوعی مقصود یا تدبیر الهی به صحنه می‌آید و وقتی متوجه باشیم تاریخْ با تدبیر الهی صحنه‌ی حضورِ حقایقی است که در افق جان انسان‌های بزرگ سوسو می‌زند و تنها انسان‌های متعالی می‌توانند متوجه شوند خداوند چه تقدیری را برای ما اراده کرده است؛ به اهمیت اراده‌ی انسان‌های بزرگی پی می‌بریم که ماورای همه‌ی تنگناهای اشرار، تصمیم‌های بزرگی به صحنه می‌آورند تا در راستایِ تحقق اراده‌ی الهی قدم به میدان آورند مانند یاران حسین«علیه‌السلام» که اگر می‌خواستند برای رفتنِ بهشت و دوری از جهنم کار کنند، به راحتی می‌توانستند با اذن آن حضرت از آن معرکه بیرون آیند، ولی آن‌ها در افق جان خود متوجه‌ی تاریخی بودند که با حسین«علیه‌السلام» در حال وقوع است و خواستند بیرون از آن تاریخ نباشند. حججی‌ها این مردان بزرگ خواستند بیرون از تاریخی که با خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌‌علیه» در حالِ وقوع است؛ قرار نداشته باشند. لذا به افقی بس زیبا و غیر قابل توصیف برای اسیرانِ ظلماتِ زمین نگاه می‌کنند. افقی که اگر دور هم باشد، نزدیک است زیرا کسی که پای در راه بگذارد هرگز از هدف فاصله ندارد. انسان یعنی هستیِ در راه و دیگر هیچ. و امروز راهِ ما راهی است که حضرت روح اللّه در مقابل ما گشود و حججی‌ها رهروانِ آن راه هستند و بدین لحاظ در مؤثرترین نحوه‌ی زندگی قرار گرفتند. به امید آن‌که از طریق این مردان بزرگ، «امید» به تاریخِ ما برگردد. موفق باشید

17633

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: بنده طلبه حوزه علمیه هستم. از نظر سنی نیز 20 سال سن دارم و به قول بزرگان در طلایی ترین سن یادگیری و عمل قرار داریم. امکانات مادی و معنوی بسیار بسیار خوبی از کودکی داشته ایم که اگر اطاله کلام نمی شد عرض می کردم. الحمدلله از نظر استعداد و توانایی فعالیت هم در شرایط بسیار خوبی قرار دارم و علی رقم اینکه نوجوان هستیم راحت توانایی این را داریم به حول و قوه الهی که روزانه 16،17 ساعت مطالعه داشته باشیم. همه این شرایط عالی باعث شده تا شدیدا دغدغه مند شویم برای اینکه از این دوران طلایی بهترین استفاده ممکن را داشته باشیم. از طرفی علاقه و جذبه شدیدی به مرحوم علامه طباطبایی دارم. و همچنین شدیدا علاقمندم در زمینه قرآن فعالیت داشته باشم. اما قرآنی شناسی جامع و ناظر به همه جوانب دین و همچنین پاسخگو به سوالات زمانه دقیقا مثل علامه طباطبایی. برای رسیدن به این امر دقیقا چه باید بکنیم؟ از شما خواهشمندم شرایط و لوازم امتثال به این امر را بیان فرمایید. (اعم از علمی و غیر علمی) از نظر علمی دقیقا چه علومی در این زمینه لازم است؟ مقدار اهمیت و تعمق لازم در هر کدام چقدر باید باشد؟ کتب لازم در هر علم کدام است؟ کدام یک از این کتب باید درس گرفتنی باشد و کدامیک مطالعاتی؟ از شما بسیار ممنونم که وقت گرانبهایتان را در اختیار ما می گذارید. اجرتان با خدا. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی کنید به جهت آمادگی لازم که دارید، ذهن خود را تلمباره علم و معلومات نکنید. آن‌چه در حال حاضر از دروس حوزه بدان مشغولید، همان‌ها را عمیقاً و دقیقاً بیاموزید و حواشیِ آن‌ها را خوب دریافت نمایید 2- پس از آن‌، اگر فرصت یافتید سیر مطالعاتیِ روی سایت که به روش علم‌النفسیِ حضرت امام و علامه تنظیم شده است؛ شروع خوبی است تا إن‌شاءاللّه مقدمه‌ای شود برای رجوع به المیزان به همان روشی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» توصیه شده است. البته عجله نکنید. موفق باشید  

16465

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد فرزانه و عزیزمان: جناب استاد همه مي دانيم كه ريشه مشكلات فرهنگی و اقتصادی این مملکت بر می گردد به دولت سازندگی و اقتصاد لیبرالی آن و براستی باید عدول از ارزشهای انقلاب بی توجهی به فرهنگ و فقر و فساد و تبعیض موجود و شکاف عمیق طبقاتی و قربانی شدن عدالت و له شدن محرومین زیر چرخ توسعه را در آن دوران و سیاستهای دولت سازندگی و حزب کارگزاران جستجو کرد. به عنوان مثال مگر نه این است که آنچه امروز تحت عنوان فیش های چند ده ملیونی افشا می شود ریشه در، سیاست رسیدگی به مدیران آن دوران دارد که حتی «ماهنامه صبح» آن روز فیشهایی را در همان زمان چاپ کرد. خود جنابعالی و بسیاری از صاحب نظران همواره به آن انحراف عمیق اشاره کرده اید تا جایی که استاد فرامرز رفيع پور در کتاب توسعه و تضاد به خوبی مسئله را تبیین نموده اند و حقیقتا تغییر آنچه در آن دوران نهادینه شد کار بسیار دشورای بود چنانچه دیدم وقتی احمدی نژاد خواست با آن مبارزه کند چگونه به زمین خورد و خود گرفتار شد گرچه اشتباهات و بی تدبیری های هر دولت در جای خود قابل بررسی است. حال با این مقدمه چرا رهبر معظم انقلاب مشكلات را متوجه سياستهاي دولت فعلي و دولت سابق و دولت اسبق مي داند و حداقل نفرمودند دولتهای اسبق تا اشاره به ریشه انحراف هم شده باشد انحرافی که در دولت هاشمی نهادینه شد، به قول دکتر حسن عباسی یکی از جرایم هاشمی نهادینه کردن اقتصاد لیبراستی است آن وقت چطور رهبر انقلاب به لایه های روین اشاره می کند و از ریشه و باطن ایجاد کننده و زمینه ساز مشکلات سخن نمی گوید؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید حضرت آقا بخواهند متذکر همین مشکل بشوند که از دولت سازندگی شروع شد و متأسفانه دولت‌های بعدی نیز، همان مسیر را ادامه دادند و حتی دولت آقای احمدی‌نژاد با مشغول‌شدن به حاشیه‌ها، مسیر جدیدی را باز نکردند هرچند که به گفته‌ی خود حضرت آقا؛ دولت ایشان شعارهای اصیل انقلاب را در ابتدای امر، بازخوانی نمود. موفق باشید

15871
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده ی عزیز: بنده 18 سال دارم و طبق تاکیدات شما در کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» به انس با قرآن از طریق خواندن و تفکر کردن در تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره)، می خواستم بپرسم که آیا این تفسیر برای سن ما هم خوب دست با باید ما از تفاسیر دیگر که ساده تر هستند استفاده کنیم مثل تفاسیر «نور» و «نمونه» و یا....؟! خیلی ممنون و متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مباحثی که در قسمت سیر مطالعاتی سایت هست را، به عنوان مقدمه دنبال کنید و سپس تفسیر «المیزان» را شروع فرمایید، نتیجه‌ی بیشتری می‌گیرید. ولی سعی کنید در هر حال با تفسیر المیزان مسائل خود را دنبال فرمایید. موفق باشید

15658
متن پرسش
سلام علیکم: 1. فرموده اید: مراء آن نوع بگو مگویی است که طرفین قصد استعلا و برتری نسبت به هم داشته باشند. خب اگر کسی در بگو مگویی حرفش حق و درست باشد باعث استعلا و برتری اش می شود چون حرف حق فی نفسه برتر و عالیست اینجا مرا محسوب می شود؟ 2. فرض کنیم دو تیم فوتبال هر کدام سعی کند بر تیم دیگری استعلا و برتری پیدا کند این نوع استعلا و نظیر آن مشکل ندارد و با مساله مراء ربطی ندارد؟
متن پاسخ

 بباسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین را می‌گویند مراء، زیرا ما تنها وظیفه داریم حرف حق خود را اگر زمینه‌ی گفتن آن فراهم است، تبیین کنیم بدون آن‌که به دنبال محکوم‌کردن طرف مقابل باشیم 2- در همان فوتبال هم باید بازی و فعالیت بدنی مدّ نظر باشد. به همین جهت امروز فضای فوتبال سالم نیست و از مسیر اصلی خود خارج شده است. موفق باشید  

15375

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام 1. در بحث عدل الهی فرمودید: هر معلولی به علت خاص خودش مربوط است مثلا سیری در گرو غذا خوردن است. حال چند فرض پیش می آید یعنی اینکه معجزه ای شود و غذا در بدن ایجاد شود و سیری احساس شود باز هم در این مورد غذا علت سیری بود اما گاهی وقتها مثلا تجربه کرده ایم بدون غذا خوردن احساس سیری می کنیم مثلا طرف گرسنه است خبر ناگواری می شنود و احساس سیری می کند پس در این مورد خبر ناگوار احساس سیری ایجاد کرد نه غذا پس سیری در گرو علت خاص خودش که غذا خوردن است نیست یا مثل تولد بچه، که علت به وجود آمدن بچه نطفه پدر و مادر است،حال چگونه قضیه حضرت آدم (ع) و عیسی (ع) را توجیح می کنید در این دو مورد معلول از علت خاص خودش عدول کرده است؟ 2. شما در بحث عدل فرمودید: اگر آتش باشد حتما می سوزاند در بحث معجزه حضرت ابراهیم (ع) آتش گلستان می شود یعنی وجود عوض شود ولی در سر بریدن حضرت اسماعیل (ع) چاقو هست، تیزی هست ولی بریدن اتفاق نمی افتد در حالی که نمی شود چاقوی تیز باشد و نبرد در حالی که در بحث معجزه فرمودید قاعده کن فیکون مطرح است به عکس جادو و چشم بندی، و واقعیت عوض می شود در حالی که در بحث سربریدن اسماعیل (ع) چاقو سنگ را می برد ولی سر حضرت را نمی برید در حالی که علت که چاقو است هست ولی بریدن نیست این ضرورت علت و معلول را زیر سوال می برد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال رابطه‌ای بین علت و معلول برقرار است. آری! اگر علت، تغییر کند و یا شرایطی در کنار علت به‌وجود آید، معلولِ دیگری حاصل می‌شود. به این معنا که همیشه در شرایط حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» اگر آتشی فراهم شود، آن آتش نمی‌سوزاند و همچنین در سایر موارد. و در مورد خبرِ ناگوار و رفع گرسنگی، موضوع به غفلت از گرسنگی برمی‌گردد، نه آن‌که آن خبر، علتِ سیری شده باشد! موفق باشید

13263
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: در پاسخ به سوال 13242 قانع نشدم و سوالاتی در ذهن دارم که عرض می کنم: اولا چگونه به آن علم نظر داشته باشیم که گرفتار فرهنگ پنهان تکنولوژی نشویم در ثانی این روحیه را چگونه در خود به وجود آوریم که مدام به آن علم نظر داشته داشته باشیم چون تفکیک آن علم و این تکنولوژی خیلی سخته و هر لحظه باید مراقب بود به بهانه نظر داشتن به آن علم گرفتار تکنولوژی و فرهنگ پنهان آن نشویم. سوال دیگر این است که مگر آن علمی که شما می گویید اصلا قابل تفکیک با این تکنولوژی است؟ من در بحث تفسیر خطبه ی 83 نهج البلاغه «قسمت4» شما یک بحث معرفت نفس پیش کشیدید و فرمودید که: اسلحه این جوری به وجود آمد: از مرگ ترسیدیم پس گشتیم در طبیعت نظام عالم دنبال چیزی که مرگ را کنترل کند و آن چیز اسلحه بود که تند تند آدم بکشیم که یک وقت ما را نکشند. شما هر چیزی که در دنیا بطلبی دنیا بهت می دهد روح شما مجرد است مجرد در عالم تجرد می تواند سیر کند عالم ماده باطنش عالم مجرد است اگر روح دنبال چیزی بود کجا سیر می کند؟ در عالم مجرد، در عالم مجرد که سیر کرد اشارات عالم مجرد قلب او را متوجه ی ابزاری از عالم ماده می کند که مطلوب اوست (که در عالم مجرد دنبالش می گشت). پس انسان قبل از رنسانس این جوری نبود که ابزارهای رنسانسی را می خواست و نیافت بلکه چون نمی خواست نیافت پس شما آنچه می خواهید را می یابید. تا این جا سخن شما بود. حالا می خواهم نتیجه بگیرم که انسان رنسانسی در عالم تجرد دنبال علمی گشت که باهاش بتواند تکنولوژی درست کند. علم که جنسش مادی نیست بلکه مجرد است پس روح انسان رنسانسی در عالم تجرد آن علم را یافت و در عالم ماده مطابق آن علم تکنولوژی را ساخت پس چه جوری شما می گویید یک علمی در دل این تکنولوژی نهفته که اگر ما به آن نظر کنیم به مرور تکنیک مطابق فرهنگ خودمان را می یابیم؟ مثلا روح خواجه نصیر در عالم تجرد گشت علمی را پیدا کرد که آن علم در عالم ماده شد رصد خانه ی مراغه، حالا یک انسان رنسانسی خودش را بکشد نمی تواند با علم خواجه نصیر به ابزاری غیر از رصد خانه ی مراغه برسد چون آن علم و ابزار مطابق هم هستند. البته این غرب شناسی خیلی پیچیده است (لااقل برای خودم) چون من برای رد حرف خودم مثال نقض دارم و آن این که شنیدم (البته فقط شنیدم مطالعه و تحقیق نکردم) که غربی ها آثار دانشمندان ما را ترجمه کردند و یاد گرفتند. یعنی مدتی شاگردی ما را کردند که حالا به این جا رسیدند. سوال این جاست که آنها چطور توانستند علم را از دانشمندان اسلامی بگیرند اما به تکنولوژی ای برسند که ضد اسلام و یا ضد عالم دینی است در حالی که طبق سخن قبل آن علم عالم تجرد و این ابزار عالم ماده مطابق هم هستند و در ثانی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شما خواندم که اگر می خواهید عالم دار شوید کتابهای علمای عالم دار (مثل علامه طباطبایی) را بخوانید، خب علمای گذشته ی ما مثل ابن سینا و غیره هم که عالم دینی داشتند چطور غربی ها با ترجمه ی آثار آنها وارد عالم آنها نشدند و ابزاری ساختند بر خلاف عالم آنها؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در این مورد سخن هایدگر کمک می‌کند که می‌گوید: «علم نمی‌اندیشد» یعنی در دل علم تکنیکی غرب می‌توان اندیشه‌ای را إعمال کرد که رویکردش به غیر از رویکردی باشد که غرب از علم خود گرفته است و از آن طریق از دام تکنولوژی و حکومت آن رهایی یافت. فراموش نکنید که امروز متفکران دنیا معتقدند این تکنیک است که بر اندیشه‌ی عالمان حکومت می‌کند و آن‌ها را به تکنیکی مافوقِ تکنیک گذشته می‌کشاند. اصلاً علم و تکنیک نمی‌اندیشید که بخواهد به تفکر گوش کند. متفکر معاصر باید بداند که مهار زندگی و فرهنگ انسان معاصر در دست اموری است که نمی‌اندیشند؛ بنابراین برای فهم وضع کنونی بی‌خانمانی و رفع بحران، باید در جستجوی راه‌های دیگری باشد. اگر قرار است انسان‌ها آینده‌ای روشن داشته باشند، این آینده نمی‌تواند تداوم گذشته یا حال باشد. «هورکهایمر» و «آدورنو» سرنوشت انسان اسیر تکنیک و مناسبات ساخته‌ی خودش را شرح دادند. اگر انسان به قصد سلطه بر طبیعت صاحب دانش و تکنولوژی شده، اکنون همین دستاوردها اسارت وی را باعث شده است. امروز تهدید سرشت انسان موضوعی کاملاً ملموس است. در گذشته، طبیعت مرجع نهایی نظم و سامان حیات ما تلقی می‌شد و همه‌ی تغییرات و تخریب‌ها، در نهایت، در دریای طبیعت منحل می‌گشت؛ اما امروز، بنیاد طبیعت دستخوش تهدید است و به دشواری می‌توان علائمی حاکی از غلبه‌ی عقل و اراده‌ی آدمی بر سرنوشت خود نشان داد. موفق باشید

نمایش چاپی