سلام علیکم: پاسخ شما به سوال شهید آوینی چیست؟ ایشان(به این مضمون) می فرمایند: «اون چیه که روایت فتح را از باقی روایت ها و مستندهای جنگی جدا میکنه. مثلا اگر دو فیلمبردار که یکی برای مستند روایت فتح و دیگری برای جای دیگر کار میکنه، از یک صحنه هر کدام برداشت متفاوت دارند و یکی روایت فتح میشه و دیگری نه»
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت در نگاه به جایگاه تاریخی حادثهها است. شهید آوینی مخاطب خود را متوجه جایگاه تاریخی انقلابی میکند که رزمندگان ما بنا است در آینده به ظهور برسانند. موفق باشید
سلام استاد عزیز. آیا برای بنده ای که ته دلش دوست دارد هدایت بشود و حقیقتا خدا را دوست دارد، خداوند راههای هدایت را به او الهام می کند و او را در مسیر هدایت قرار می دهد؟استاد من حقیر، بنده کمترین و قاصر و گنهکار معمولا دعا می کنم خدایا مرا به صراط اقوم به راه راست راهی که می پسندی هدایت کن، کم کم در زندگیم حس می کنم گاهی یه مسئله ای به ذهنم خطور می کند و بعد دنبالش می کنم می بینم چقدر برکات دارد؛ آخرین این الهامها این بودکه بهذهنم رسید خوب است بروم با اندیشه های شهید آوینی آشنا شوم؛ استاد میدانم که می دانید چه دنیایی داره حرفهای شهید آوینی. اصلا این حرفها که هنوز برای من عطر تازگی می داد حرفهاییکه مرا به دنیای حقیقی برد؛ نوشته هایی که از بس با امروز دنیا سنخیت داشت مدام چک می کردم ببینم تاریخ مقاله ها مال کیه و بعد که می دیدم دهه شصته و اشتباه نمی کنم تعجب میکردم.استاد زمانی که خدا فرصت آشنایی با اندیشه های شما را به من داد؛ نمی دانستم امروز دیدگاههای شما به فهم بهتر حرفهای سیدشهیدان اهل قلم کمکم می کند.استاد واقعا این خداوند است که مسیرها را اینگونه می گشاید؟چهکنم که اگر اینگونه هست بیشتر در معرض هدایت الهی قرار بگیرم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر جنابعالی را به جواب سؤال شمارهی 3785 جلب میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه از آرزوهای دنیایی کم کنید به همان اندازه توفیق عمل به آنچه حق میدانیم در ما پیدا میشود. ۲. به هر حال این حالت در این مسیرها پیش میآید، باید آن نگاهها را دنبال نکرد. پس از مدتی انسان از آن ظاهرها عبور میکند و نظرش به شخصیتِ ایمانی و باطنِ روح انسانها میافتد. ۳. آری! روحها قبل از بدنها در علم خدا خلق شدهاند و برای به ظهورآمدن در این دنیا، به بسترِ بدن مادی نیاز دارند و از این جهت، «جسمانیة الحدوث»اند و حال همین روح که در بدن خود را یافته و انتخابهایی در این دنیا داشته «روحانیةالبقاء» میباشد و پس از بدن به صورت شخصی باقی میماند. ۴. احتمالاً باید روی جسم مثالیِ آنها ببیشتر فکر کرد. حتی وقتی برای انسانهای عادی ظاهر میشوند در حیطهی خیال آنها ظاهر میگردند، ولی مثل نفس ما که در عینِ مجردبودن میتواند بدن خود را حرکت دهد؛ آنها با قدرت خود که به جهت مثالیبودنشان بیشتر از قدرتهای مادی است، در عالم ماده با ارادهای که دارند تصرف میکنند، مثل آنهایی که از دور، چیزی را حرکت میدهند و یا قطاری را متوقف میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم رویدادها با نوعی مقصود یا تدبیر الهی به صحنه میآید و وقتی متوجه باشیم تاریخْ با تدبیر الهی صحنهی حضورِ حقایقی است که در افق جان انسانهای بزرگ سوسو میزند و تنها انسانهای متعالی میتوانند متوجه شوند خداوند چه تقدیری را برای ما اراده کرده است؛ به اهمیت ارادهی انسانهای بزرگی پی میبریم که ماورای همهی تنگناهای اشرار، تصمیمهای بزرگی به صحنه میآورند تا در راستایِ تحقق ارادهی الهی قدم به میدان آورند مانند یاران حسین«علیهالسلام» که اگر میخواستند برای رفتنِ بهشت و دوری از جهنم کار کنند، به راحتی میتوانستند با اذن آن حضرت از آن معرکه بیرون آیند، ولی آنها در افق جان خود متوجهی تاریخی بودند که با حسین«علیهالسلام» در حال وقوع است و خواستند بیرون از آن تاریخ نباشند. حججیها این مردان بزرگ خواستند بیرون از تاریخی که با خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» در حالِ وقوع است؛ قرار نداشته باشند. لذا به افقی بس زیبا و غیر قابل توصیف برای اسیرانِ ظلماتِ زمین نگاه میکنند. افقی که اگر دور هم باشد، نزدیک است زیرا کسی که پای در راه بگذارد هرگز از هدف فاصله ندارد. انسان یعنی هستیِ در راه و دیگر هیچ. و امروز راهِ ما راهی است که حضرت روح اللّه در مقابل ما گشود و حججیها رهروانِ آن راه هستند و بدین لحاظ در مؤثرترین نحوهی زندگی قرار گرفتند. به امید آنکه از طریق این مردان بزرگ، «امید» به تاریخِ ما برگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی کنید به جهت آمادگی لازم که دارید، ذهن خود را تلمباره علم و معلومات نکنید. آنچه در حال حاضر از دروس حوزه بدان مشغولید، همانها را عمیقاً و دقیقاً بیاموزید و حواشیِ آنها را خوب دریافت نمایید 2- پس از آن، اگر فرصت یافتید سیر مطالعاتیِ روی سایت که به روش علمالنفسیِ حضرت امام و علامه تنظیم شده است؛ شروع خوبی است تا إنشاءاللّه مقدمهای شود برای رجوع به المیزان به همان روشی که در جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» توصیه شده است. البته عجله نکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید حضرت آقا بخواهند متذکر همین مشکل بشوند که از دولت سازندگی شروع شد و متأسفانه دولتهای بعدی نیز، همان مسیر را ادامه دادند و حتی دولت آقای احمدینژاد با مشغولشدن به حاشیهها، مسیر جدیدی را باز نکردند هرچند که به گفتهی خود حضرت آقا؛ دولت ایشان شعارهای اصیل انقلاب را در ابتدای امر، بازخوانی نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مباحثی که در قسمت سیر مطالعاتی سایت هست را، به عنوان مقدمه دنبال کنید و سپس تفسیر «المیزان» را شروع فرمایید، نتیجهی بیشتری میگیرید. ولی سعی کنید در هر حال با تفسیر المیزان مسائل خود را دنبال فرمایید. موفق باشید
بباسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین را میگویند مراء، زیرا ما تنها وظیفه داریم حرف حق خود را اگر زمینهی گفتن آن فراهم است، تبیین کنیم بدون آنکه به دنبال محکومکردن طرف مقابل باشیم 2- در همان فوتبال هم باید بازی و فعالیت بدنی مدّ نظر باشد. به همین جهت امروز فضای فوتبال سالم نیست و از مسیر اصلی خود خارج شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال رابطهای بین علت و معلول برقرار است. آری! اگر علت، تغییر کند و یا شرایطی در کنار علت بهوجود آید، معلولِ دیگری حاصل میشود. به این معنا که همیشه در شرایط حضرت ابراهیم«علیهالسلام» اگر آتشی فراهم شود، آن آتش نمیسوزاند و همچنین در سایر موارد. و در مورد خبرِ ناگوار و رفع گرسنگی، موضوع به غفلت از گرسنگی برمیگردد، نه آنکه آن خبر، علتِ سیری شده باشد! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم در این مورد سخن هایدگر کمک میکند که میگوید: «علم نمیاندیشد» یعنی در دل علم تکنیکی غرب میتوان اندیشهای را إعمال کرد که رویکردش به غیر از رویکردی باشد که غرب از علم خود گرفته است و از آن طریق از دام تکنولوژی و حکومت آن رهایی یافت. فراموش نکنید که امروز متفکران دنیا معتقدند این تکنیک است که بر اندیشهی عالمان حکومت میکند و آنها را به تکنیکی مافوقِ تکنیک گذشته میکشاند. اصلاً علم و تکنیک نمیاندیشید که بخواهد به تفکر گوش کند. متفکر معاصر باید بداند که مهار زندگی و فرهنگ انسان معاصر در دست اموری است که نمیاندیشند؛ بنابراین برای فهم وضع کنونی بیخانمانی و رفع بحران، باید در جستجوی راههای دیگری باشد. اگر قرار است انسانها آیندهای روشن داشته باشند، این آینده نمیتواند تداوم گذشته یا حال باشد. «هورکهایمر» و «آدورنو» سرنوشت انسان اسیر تکنیک و مناسبات ساختهی خودش را شرح دادند. اگر انسان به قصد سلطه بر طبیعت صاحب دانش و تکنولوژی شده، اکنون همین دستاوردها اسارت وی را باعث شده است. امروز تهدید سرشت انسان موضوعی کاملاً ملموس است. در گذشته، طبیعت مرجع نهایی نظم و سامان حیات ما تلقی میشد و همهی تغییرات و تخریبها، در نهایت، در دریای طبیعت منحل میگشت؛ اما امروز، بنیاد طبیعت دستخوش تهدید است و به دشواری میتوان علائمی حاکی از غلبهی عقل و ارادهی آدمی بر سرنوشت خود نشان داد. موفق باشید
