بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18225
متن پرسش
استاد سلام:جمله ی زیر از شماست: ‌ «جوع» و «صوم» (گرسنگی و روزه داری) از آن نوع درمانهایی است که بُعد را به قرب تبدیل می نماید، تا انسان از سنگ هایی که با پرخوری بر پاهای پرواز خود می بندد نجات یابد. کانال تذکرة الاولیاء @tezkar اما سوالم اینه که بنده یک نوجوان هستم و مشغول تحصیل در دبیرستان، خب به طبع نیاز به غذا دارم. گرسنگی رو میشه تحمل کرد اما وسوسه میشم میگم باید بخورم تا بتونم درس بخونم و یکم توان جسیمیم افزایش پیدا کنه، مادرم هم همش میگه بخور، الان من باید چیکار کنم؟ خودم هم تاثیر گرسنگی و سیری رو روی حالت های روحی خودم دیدم! خیلی ممنونم. التماس دعا یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً پرخوری توان جسمی و فکری انسان را کم می‌کند. خودتان در تجربه‌ی شخصی می‌توانید بفهمید که چه اندازه خوردن برای شما کافی است تا نه گرفتار فشار گرسنگی باشید و نه گرفتار سنگینیِ پرخوری. و إن‌شاءاللّه پس از مدتی این حالت، ملکه‌ی شما خواهد شد. موفق باشید   

17618
متن پرسش
با سلام: با توجه به صحبتها و هماهنگی هایی که پیش از این با جناب آقای توکلی داماد استاد داشتم. تقاضا داشتم استاد مصاحبه ای برای سایت خط امام انجام داده و به سوالات ذیل پاسخ فرمایند: کدامین وجوه از اندیشه و گفتمان امام (ره) امروز مورد غفلت قرار گرفته و به بازخوانی و توجه جدی به آن عمیقاً نیازمندیم؟ چرا؟ به صورت مصداقی با بازخوانی چه وقایع، رخدادها و جریاناتی می ‏توان این غفلت را برطرف کرد؟ چه راه‏ها و ابزارهایی در این زمینه داریم و چه وظایفی متوجه چه کسانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رویکرد کلّی حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عبور از روحِ سکولاریته‌ی نظام غربی بود. به این معنا که حکم شریعت در همه‌ی مناسبات در میان باشد و جایی برای غیر حکم خدا مدّ نظرها قرار نگیرد. در حالی‌که در نظام آموزشی ما اعم از دانشگاه و آموزش و پرورش از این موضوع غفلت شده است و زیرساخت‌های مناسب برای رجوع به رهنمودهای دینی فراهم نگردیده، در آن حدّی که بعضاً اصالت به نظر اساتیدی داده می‌شود که بهره‌ی لازم از ایده‌های دینی و نگاه انسان‌شناسیِ دینی ندارند. و از آن مهم‌تر حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به حضورِ تمدنی فکر می‌کردند بیرون از تمدن غربی و نه آن‌که ما بخواهیم دین‌داریِ خود را ذیل غرب داشته باشیم. عمده آن است که حدّ اقل به اسلامی فکر کنیم که تمدنی غیر از تمدن غربی را دنبال می‌کند و آن تمدن را اصیل نمی‌داند. 2- وقتی متوجه باشیم انسانی که اسلامْ مدّ نظر دارد غیر از نگاهی است که از طریق اومانیسم به اسلام می‌شود؛ کار شروع می‌گردد. انسانِ اسلامی که متوجه‌ی هدف‌داریِ نظام الهی است از طریق هماهنگی با نظام احسن خداوندی سعی در تربیت خود دارد. در حالی‌که در نظام سکولاریته انسان سعی دارد عالَم را بر اساس اهداف نفس امّاره‌ی خود تغییر دهد و این اساسی‌ترین مسئله‌ای است که باید مدّ نظر قرار داد. 3- حضرت امام و علمایی مانند علامه طباطبایی آثار گرانقدری برای عبور از غفلت‌های مذکور و رجوع به انسان اسلامی برای ما در میان گذارده‌اند، مثل کتاب «مصباح‌الهدایه» از حضرت امام و کتاب «رساله الولایه» از حضرت علامه طباطبایی. موفق باشید

15910
متن پرسش
با سلام: تازگی افرادی را می بینم که صحبت از اخلاق و رفتاری خوب می کنند ولی نه برای دین و نه به نیت رضایت خدا، بلکه برای اینکه می گویند چون محبوبیت خودشان را بین مردم دوست دارند! آیا این اخلاق و رفتار برای آنها در قیامت فایده ای خواهد داشت؟ دوم اینکه در مورد اشیایی که در خارج از ذهن ما موجودند مثلا میز، فرمودید که در اصل میز بودن عدم است و اعتباری است که ذهن ما ساخته، آیا درباره ی ظلمت ها وبدی های عالم هم می توان این حرف را زد. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظاهراً برای چنین افرادی در قیامت خیری نیست زیرا به حضرت حق رجوع نکرده‌اند تا از حضرت حق بهره بگیرند 2- همین‌طور است که می‌فرمایید. مرحوم شهید مطهری در کتاب شریف «عدل الهی» این موضوع را تبیین نموده‌اند. موفق باشید

15631
متن پرسش
سلام: منظور از درک شب قدر چیست؟ ما چگونه می توانیم شب قدر را درک کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه روح انسان با صاحب اصلیِ شب قدر که حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است با دوری از گناه با آن حضرت نزدیک باشند؛ ملائکة اللّه و روح با نور بیشتر بر قلب انسان تجلی می‌کند. موفق باشید

13902
متن پرسش
سلام و درود: استاد گرانقدر از بین کتابهایتان کدام کتاب اخلاقی است؟ لطفا چند کتاب اخلاقی معرفی فرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» 2- کتاب «جامع السعادات» مرحوم نراقی که تحت عنوان «علم اخلاق» توسط مرحوم استاد مجتبوی ترجمه شده است. موفق باشید

13851
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما: سوالی که از محضرتون داشتم اینکه بنده فکر می کنم که دعا کردن با راضی به رضای خدا بودن متضاد هست و حدیثی از امام محمد باقر (ع) هست که می فرمایند: به خدا سوگند هیچ مومنی بر خدای تعالی در حاجتش پافشاری نمی نماید، مگر اینکه حق تعالی حاجت او را برآورده می سازد. حال اینکه من نمی دانم در حاجتی که خواستاریم به آن برسیم چگونه رفتاری باید داشته باشیم ممنون از شما که سولاتی که داریم را می توانیم از شما بپرسیم. التماس دعا. سایه ی شما مستدام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که انسان وقتی متوجه حضور خدا در عالم شد به تقدیر الهی راضی است، با دعا کاری می‌کند که خداوند بهترین تقدیرات را برای او مقرر نماید و موانع اُنس با انوار الهی را برطرف نماید و به عبارت دیگر، دعا ظرفیت انسان را برای تقدیرِ برتر فراهم می‌کند. موفق باشید

13745
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامي: 1. بنده به دليل عدم اطمينان به نمايندگان مراجع تقليد، در خصوص نحوه هزينه شدن پولهاي خمس، دچار شك شده ام. چرا نمي شود خود انسان عينا در همان راهي كه آن نمايندگان قصد هزينه كردن پول خمس را دارند خودش و با دست خودش هزينه كند؟ 2. اينكه بگويند شما فقط پول را بدهيد و هزينه كردنش با ما، آيا درست است؟ 3. آيا اجازه مي‌دهيد پول خمس را شخصا به جنابعالي تقديم نمايم تا در راه مربوطه اش هزينه كنيد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پول‌هایی که در مورد خمس به مراجع عظام پرداخت می‌شود عموماً در مسیر پرورش طلاب دین صرف شهریه‌ی آن‌ها می‌شود و نمایندگان آن‌ها عموماً آن پول‌ها را خدمت مراجع محترم می‌دهند یا از طرف آن‌ها مأمورند در همین مسیر خرج کنند. موفق باشید

11879

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد عزیز علت تطابق علم ما با عالم خارج چیست؟ یا بهتر است بگویم علت تطابق وجود ذهنی با وجود عینی در خارج چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت نمی‌خواهد، این یک امر و احساس بدیهی است. موفق باشید

10685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام محضر استاد گرامی: جناب آقای طاهر زاده بنده سوالی در ارتباط با ولایت فقیه دارم. اگر یکی از پایه های اصلی شکل گیری و ماندگاری حکومت ولی فقیه، خواست مردم است، پس اگر زمانی اکثریت مردم به هر دلیلی خواهان ادامه این حکومت نباشند، تکلیف چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که اگر مردم طالب حکومت دینی نباشند دین اصراری ندارد ولی تبعات آن که معصیت در دنیا و عقوبت در آخرت است را باید بپذیرند. مثل نمازخواندن است که کسی را مجبور نمی‌کنند ولی تبعات آن مربوط به خودشان است. ابن‏اثیر نقل مى‏کند که بعد از قتل عثمان، در روز بیعت با على (ع) که روز جمعه بود، مردم در مسجد حاضر شدند و على (ع) بالاى منبر رفت و فرمود: «ایُّهَا النّاس! انَّ هَذَا امْرُکُمْ لَیْسَ لِاحَدٍ فِیهِ حَقٌّ الّا مَنْ امَرْتُمْ وَ قَدِ افْتَرَقْنَا بِالْأَمْسِ عَلَی امْرٍ وَ کُنْتُ کَارِهاً لِأَمْرِکُمْ فَأَبِیتُمْ الّا انْ اکُونَ عَلَیْکُمْ، الّا وَ انَّهُ لَیْسَ لِی دُونَکُمْ الّا مَفَاتِیحُ مَا لَکُمْ وَ لَیْسَ لِی انْ آخِذٌ دِرْهَماً دُونَکُمْ»؛ «1» اى مردم، حکومت از آن شماست، هیچ کس را در آن حقّى نیست مگر کسى که شما او را به حکومت تعیین کنید، ما هم دیروز در حالى از یکدیگر جدا شدیم که من از قبول حکومت شما کراهت داشتم، مگر آن که بر شما مسئول باشم، بدانید که هیچ چیز به من اختصاص پیدا نمى‏کند، مگر همین که کلیدهاى اموال شما را در دست دارم و یک درهم بیشتر از شما نمى‏توانم بردارم. مقام معظم رهبرى «حفظه‏الله» در سخنانشان بابى را باز کردند مبنى بر این‏که؛ مشروعیت حاکمیت ما به خواست مردم است و اگر مردم ما را نخواهند، ادامه‏ى کار ما از نظر شرعى مشروع نیست، چون حق انتخاب مردم همواره جاى خودش محفوظ است، حال مردم وظیفه‏ى الهى‏شان را انجام دادند یا ندادند، موضوع دیگرى است.‏ موفق باشید
10644
متن پرسش
سلام علیکم: 1- طلبه ی پایه ی 3 هستم با کلی سوالات فلسفی و معرفت شناسی، برای حل اینها چه کنم؟ آیا به دنبال فلسفه بروم (در صورتی که فعلا مشغول کتاب المنطق هستم)؟ و اگر فلسفه را پیشنهاد می کنید خب عده ای در برابر این جریان مخالف خواندن فلسفه هستند در این صورت حد وسط این دو جریان چیست؟ 2- برای حل این سوالات فلسفی آیا با رفتن به سراغ روایات قابل حل نیست همانطور که عده ای مدعی چنین چیزی هستند؟ 3- فلسفه را با چه سیری پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در روزگاری زندگی می‌کنیم که عمده اشکالاتی که بشر امروز نسبت به مباحث دینی می‌گیرد با عقل فلسفی همراه است و شما چاره‌ای ندارید که با عقل فلسفی جواب دهید، حتی متدینین ما شبهاتی و یا سؤالاتی دارند که تنها با عقل فلسفی قانع می‌شوند 2- فیلسوفان برزگ اسلامی مثل صدرالمتألهین و علامه طباطبایی بر اساس تدبّر در آیات و روایات مباحث فلسفی خود را تنظیم کرده‌اند، لذا همان‌طور که در علم اصول شما با اصولِ تفکر فقهی روبه‌رو می‌شوید که حاصل تدبّر در سخنان معصوم است. فلسفه‌ی اسلامیِ ما حاصل تدبّر عالمان است در اصول عقاید و لذا می‌بینید برهان صدیقین ملاصدرا حاصل صدها روایت توحیدی است. 3- در نهایت بعد از چندسال درس‌ خارج خواندن با رجوع به اسفار وارد فلسفه می‌شوید ولی فعلاً در مرحله‌ی اول، سیری که روی سایت هست قسمت معرفت نفس و کتاب «از برهان تا عرفان» و «معاد» همراه با سی‌دی شروع خوبی است، در مرحله‌ی بعد به طوری که به دروس رسمی لطمه نخورد بدایة و نهایة شروع خوبی است. موفق باشید
9988
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: 1- وجه التفاتی شهود فرد (مثل شهود قلبی مرگ) ماده اش چیست؟ 2- آیا صورت های خیالی حقه و نورانی می توانند ماده وجه التفاتی شهود افراد باشند؟ 3- غیر از صورت های خیالی نورانی چه چیز دیگری می تواند وجه التفاتی شهود قرار گیرد؟ 4- آیا اصطلاح خواطر رحمانی معادل کامل صورت های خیالی حقه است؟ یا صورت های خیالی حقه قسمی از خواطر رحمانی به حساب می آیند؟ خداوند بر توفیقات شما بیفزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در امور مجرد از جمله شهودی اموری که نفس ناطقه دارد بحث ماده و صورت معنا ندارد و تنها بحث حضور نفس در مراتب مختلف عالم مطرح است و احساس حضوری نفس در آن مراتب 2- صورت‌های حقه‌ی نورانی همان حضور نفس است در آن مرتبه‌ای که آن صُوَر بر نفس تجلی می‌کنند که اصطلاحاً گفته می‌شود بر قلب سالک تجلی کرده. ولی حقیقت قضیه آن است که نفس وقتی در آن مرتبه قرار گیرد یک نحوه یگانگی و اتحاد با آن حقایق نورانی پیدا می‌کند 3- عرض کردم اساساً بین شهود حقایق و حضور نفس در آن مرتبه دوگانگی مطرح نیست. تنها باید سالک تلاش کند از کثرات منصرف شود تا به آن حضور دست یابد 4- حرف خوبی است تنها بحث در شدت و ضعف درجه‌ی صورت‌های حقه‌ی خیالی است که مراتب بالاتر آن را خواطر رحمانی تشکیل می‌دهد. موفق باشید
9543

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آدمهایی هستند که در 60-70 سال عمرشان نه نماز خوندن و نه روزه گرفتند، بعد از مرگشان از آن ثروتی که گذاشته اند برایشان اصطلاحا نماز و روزه میخردند. اینکه یک نفر را اجیر می کنند تا این واجبات را ادا کند: 1- این کار چه قدر جبران واجباتی را که فرد در دوران حیات خود ترک کرده را می کند و موثر است؟ 2- بهتر نیست با این ثروت مدرسه یا مسجدی ساخت تا دیگران از آن سودی ببرند؟ 3- درست است که واجبات است ولی مگر نمی گوییم خداوند نیازی به این نماز ما ندارد و همه ی آن به سود خود بنده است پس آیا این نمازی که کسی دیگر بعد مرگ ما بخواند سودی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این نکته‌ی مهمی است که باید فقهای گرامی وارد موضوع شوند. متأسفانه مردم در این امور با فقیهی کارآزموده مشورت نمی‌کنند. موفق باشید
5189
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرانقدر در مباحث معرفت نفس فرموده اید هر قدر نفس شدیدتر و کامل تر شود جسم فرسوده تر می شود. الف)با این وصف نسبتی بین رسیدن به کمالات روحی و سن اشخاص مطرح است؟ چون به هر حال جوان ها ظاهر سالم تری دارند. ب) آیا برای کسی که نسبت به همسن های خودش خوب و سر حال تر مانده می توان این نتیجه را گرفت که روحاً پیشرفت لازمه را نداشته و بقول معروف بی خیال و سرخوش زندگی کرده است؟ برایتان آرزوی تاییدات الهی می نمایم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می توان گفت با توجه به این که منزل اصلی نفس ناطقه ی انسان بدن او نیست و بدن ابزار روح است هراندازه که روح بیشتر به مقاصد اصلی اش رسید به صورت تکوینی کمتر به بدن توجه دارد ولی این طور نیست که همیشه هرکس عمر بیشتری کرد نفس او در جهت اهدافش از بدنش بیشتر استفاده کرده و یا اگر بدن افرادی که عمر طولانی دارند خیلی فرسوده نشده به جهت آن است که نفس ناطقه ی آن ها به اهداف خود نرسیده تا ابزاری به نام بدن را کمتر توجه کند زیرا اقتضائات دیگری در میان است که نمی توان یک رابطه ی مستقیمی در این مورد برقرار کرد هرچند در کل این حرف درستی است که هرچه روح بیشتر به اهداف خود برسد کمتر به ابزاری به نام بدن نظر دارد. موفق باشید
2537

عصمت ائمهبازدید:

متن پرسش
با سلام.باتوجه به اینکه124000 پیامبر معصوم بوده اند .می خواستم بذانم تفاوت عصمت پیامبر و 14 معصوم چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: طبق آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب؛ اهل‌البیت – اعم از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و ائمه و حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیهم» همه به اراده‌ی خدا از هرگونه آلودگی مبرا هستند. همچنان که انبیا الهی معصوام اند و از این جهت نباید تفاوتی بین انها باشد . موفق باشید
1475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله رب محمد / سلام علیکم / بزرگان می فرمایند که رزق بندگان به صورت عام و رزق طلبه به صورت خاص از جانب خداوند تضمین شده است / استنادا به همین سخن برخی بر این عقیده اند که طلبه فقط باید درس بخواند و به کار دیگری مشغول نشود و خداوند روزی او را به هر نحوی باشد به او می رساند / از طرف دیگر علما و بزرگانی مانند شهید مدرس را می بینیم که با کارگری اموراتش را می گذراند و یا شهید اول (یا ثانی) است که از راه خارکنی ارتزاق می کند تا بتوانند درس بخوانند / سوال روشن است آیا برداشت مذکور در رابطه با رزق طلبه خطاست یا کار شهید مدرس و امثال او؟ / با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اصل بر این است که اگر انسان وظیفه‌ی خود را انجام دهد رزق او می‌رسد، همچنان که امثال حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» عمل کردند و اگر امثال شهید مدرس در برهه‌ای از زمان تشخیص دادند به کارگری رو آورند مربوط به تشخیصی است که در آن مرحله داده‌اند. موفق باشید
17241
متن پرسش
با سلام: یکی از منبری های غیر روحانی شهر خودمان اصفهان، در بحث مشیت الهی به موضوع جبر و اختیار گریزی زدند و با استفاده از بیت زیر که نمی دانم از کجاست گفتند ما در عالم چیزی به اسم جبر نداریم و اصلا جبر و اجبار توهین به خداست و وقتی ما علت چیزی را نمیفهیم برای توجیه جهلمان می گوییم در عالم جبر وجود دارد. ایشان می گفتند حتی وجود ما و اینکه ما انسان هستیم نیز به اخیار خودمان است. و با اشاره به حدیث لا جبر و لا تفویض گفتند این (لا) لای نفی جنس است و ما در عالم اصلا ً از جنس جبر و تفویض چیزی نداریم. بیت شعر: تا نباشد فاعل و قابل قرین / هیچ موجودی نمی گردد مبین . قابل در اینجا یعنی قبول کننده فعل فاعل. آیا این مطالب به نظرتان صحیح است؟ کمی توضیح دهید. این شعر می دانید از کیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جبر به همان معنایی که فرموده‌اند در میان نیست ولی طبق همان سخن، تفویض هم که به معنای به خودواگذشته‌شدن باشد نیز نیست. و جمع این دو کار مشکلی است و هنر شیعه در جمع این دو است که نه جبر است و نه تفویض. عرایضی در جزوه‌ی «جبر و اختیار» که بر روی سایت هست شده است، خوب است به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

16043
متن پرسش
سلام وقتتون بخیر خسته نباشید: تشکر از راهنماییهای مفیدتون و وقتی که به ما اختصاص میدین. ان شالله که جمیع خیر دنیا و آخرت نصیبتون شه و عاقبت بخیر شین. ببخشید اگر امکان داره در مورد متن زیر توضیحی مرقوم بفرمایید، تشکر استاد. آیت الله جوادی آملی (نقل به مضمون): راه خانمها برای رسیدن به خدا از آقایون کوتاهتر است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم محی الدین نیز در رابطه با درک مطالب عرفانی نیز چنین عقایدی دارد زیرا دین بیش از آنکه حصولی و استدلالی باشد حضوری و قلبی است و زنان از این جهت استعداد بیشتری دارند اگر بتوانند آن را به صحنه آورند. موفق باشید

15605
متن پرسش
السلام و التحیة و الرحمة و البرکات. 1) من هم همیشه مثل یکی از کاربران سایتتون که تو یکی از سوالات طرح کرده بودند، فکر می کردم که نباید وقت شما و مطالب سایت به مسائل شخصی افراد اختصاص پیدا کنه و چه بهتر که فقط سوالات «معرفتی» از شما پرسیده بشه. ولی امروز نظرم فرق داره. چه اشکالی داره که: وقتی این همه کتاب هست و هرکس طلب داشته باشه میتونه از کتبتون استفاده کنه و پاسخ غالب سوالات معرفتی در کتب هست، چرا علاوه بر سوالات معرفتی و سوالاتی که از کتابها و سخنرانی ها پیش می آید، مسائل شخصی طرح نشود؟ گاهی یه سوال جزئی و شخصی خیلی تو زندگی آدم ها مؤثره و مقدمه ی استفاده از معارف هست. حتما باید روانشناسان و گوگل و کانال های تلگرام و دوستان بی بصیرت و نهایتا آدم های مذهبی سطحی، جواب سوالات جزئی و شخصی آدم ها رو بدن؟ چرا برخی شاگردانتون ناراحت بشن ازین که دیگران سوالات شخصی از شما بپرسن؟ هیچ موضوعی (به جرئت میگم هیچ موضوعی) از مسائل زندگی انسانها نیست که اگه دربارش تو فضای مجازی سرچ کنن، غرب برای اون پاسخی نداده باشه و هیچ سوالی تو تمدن غرب بدون جواب نمونده، البته جوابهایی که انسان ها رو به دوری با حقیقت میکشونه. تو این فضای غربت و دلتنگی برای حقایق، چه چیزی ضروری تر از پاسخ های درست و جهتدار به سوالات شخصی آدم هاست؟ اصلا چرا اینقد سوالات شخصی را از سوالات معرفتی تفکیک می کنن؟! سوالات شخصی شان این نیست که چی بپزن یا چی بپوشن! سوالات شخصی مرتبط با دین و مصلحت دینی و حقیقی شونه. نظرتون چیه؟ اشتباه می کنم؟ 2) سوال: در فایل ماه رجبتون فرمودید کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت (ع) شامل رازهایی است که باید با رویکرد «دریافت» این رازها، در ماه رجب آن را خواند نه با رویکرد «فهمیدن». این مطلب درباره ی همه ی کتبتون صادقه یا خیر؟ ( مثلا کتاب سلوک ذیل شخصیت امام)؟ اگه جواب این سوال مثبته، افرادی که خواستند کتب شما رو بفهمند نه بیابند، سخت در اشتباه بودند؟ آنوقت چطور برخی میگن کتاب شما رو با رویکرد فهمیدن خوندن و بهش اشکال گرفتن و نقد کردن؛ این ظلم نیست به کتاب؟ وقتی خود نویسنده معتقد است که باید با رویکرد دیگری کتاب رو خوند؟ نظرتون چیه؟ 3) دعا کنید توفیق روزه ی ماه رجب و شعبان رو از دست ندم. با تشکر فراوان. خیلی التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سؤالاتی که متذکر یک افق برای مخاطب باشد، نه جزئی است و نه شخصی. ولی بعضاً سؤالاتی است که نیاز دارد با مبانی معرفتی مرتفع شود. این نوع سوالات است که باید افراد را به آن مبانی و کتاب‌ها رجوع داد 2- کتاب «مبانی نظری حبّ اهل‌البیت» اشاره دارد به حقیقتِ فطری هر انسانی. زیرا امام صورت تعیّن‌یافته‌ی فطرت هر انسانی می‌باشد و به همین جهت اگر کسی در فضای تهذیبِ لازم قرار بگیرد و از طرف دیگر متذکر امام باشد، نور وجود امام را در جان خود احساس می‌کند، در آن حدّ که امام را آشنایِ جان خود می‌یابد. در مورد سایر نوشتجات بنده، موضوع تا حدّی متفاوت است. زیرا بنده به روش حکمت متعالیه، سعی بر عقل و قلب دارم، بدین معنا که از یک طرف عقلِ افراد مخاطب بنده است و از طرف دیگر اشاره به فهمِ قلبی و شوقی افراد می‌شود. به همین جهت اگر خوانندگان محترم سعی بفرمایند در عین تعمق در مطالب، اراده‌ی سلوکیِ خود را نیز به صحنه بیاورند، بنده به آن‌چه باید در وظیفه‌ی خود به آن برسم؛ بدان نایل خواهم شد 3- بنده دعاگوی جنابعالی به حکم تذکری که دادید بودم و امید آن می‌رود که خداوند توفیقات کامل ماه رجب و شعبان را برای جنابعالی مقدّر فرماید. موفق باشید

15289
متن پرسش
با سلام: در جریان آتش دیدن حضرت موسی (ع) در صحرای طوی چرا در اینجا حضرت موسی (ع) آتش می بینند؟ و اینکه آنجایی که ندا می آید که ای موسی من خدای تو هستم آیا صرفا یک گفته بوده یا شهود چیزی بوده؟ و در آخر لطفا بفرمایید که حمل عرش خدا توسط فرشتگان در قیامت یعنی چه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. حضرت موسی«علیه‌السلام» در مظهریت آتش، کلامِ الهی را شنیدند 2. فرشتگان، مظهر تدبیرات الهی در این عالم‌اند و بدین معنا عرش الهی را حمل می‌کنند. بحث «عرش» به صورتی نسبتاً مبسوط در شرح آیه‌ی 54 سوره‌ی اعراف شده است. خوب است که به صوت آن مباحث رجوع فرمایید، زیرا مطلب در حدّ یک سؤال و جواب روشن نمی‌شود. موفق باشید

14831

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: در صحیت های شهید بهشتی جایی هست که ایشان فرموده اند: «من مكرر به جناب آقای مصباح هم گفته ام. گفته ام دوست عزیز، چرا این بحث هایی كه احتیاج به رسیدگی بیشتر دارد باید اینطور مطرح شود؟.... مدرسه ای كه بخواهد یك مشت انسان لجوج، پرخاشگر بی جا و متعصب تربیت كند، نتوانند با هم دو كلمه حرف بزنند چه ارزشی دارد؟ در این صورت جه خدمتی به اسلام و به حق كرده اند؟ به چه انگیزه ای ؟....» حال سوال این است که اختلافات شهید بهشتی با علامه مصباح بر سر چه بوده است وشروع این اختلافات از چه موقعی وبر سر چه موضوعی بوده است ؟؟؟ وسوال بعد به نظر شما علامه مصباح امروز نظراتشان احتیاج به رسیدگی بیشتر ندارد به قول شهید بهشتی ؟؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده در جریان این سخن‌ها نیستم ولی می‌دانم آن دو بزرگوار که ذیل سایه‌ی فرهنگِ روحانیت عمل می‌کنند هر دو احترام همدیگر را دارند و متوجه‌ی دل‌سوزهای همدیگر نسبت به اسلام هستند 2- در مورد آیت اللّه مصباح، سخنان مقام معظم رهبری باید برای ما حجت باشد، در عین آن‌که نمی‌خواهیم آیت اللّه مصباح را در قابی از عصمت بپیچانیم. بیشتر متوجه‌ی جریان‌های مغرضی هستیم که می‌خواهند ایشان را تخریب کنند. موفق باشید

13007

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: برای شروع کردن تفسیر آقای جوادی آملی از کدام سوره شروع کنیم خوب است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین روش آن است که از همان ابتدای سوره‌ی حمد شروع فرمایید. موفق باشید

12650
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: در یکی از سؤال ها، دوستی از شما درخواست کردند که مواضعتان را نسبت به یک مقاله در یک نشریه زودتر مشخص کنید چون فضا بد است و کلی ریزش در طالبان معارف شما به وجود آمده است. البته بنده نمی دانم حفظ این جماعت و نگرانی از ریزش آدم هایی که با بادی می رویند و با نسیمی می ریزند چه اهمیتی دارد، اما استاد عزیز به نظر می رسد باید کمی تندتر و واضح تر احمدی‌نژاد را زیر سؤال ببرید بلکه این جماعت کمتر بریزند!!! یا کمتر بریزانند!!! بگذریم اما چند نکته: 1. استاد عزیز حداقل به واسطه چندسال مانوس بودن با آثار شما به خوبی می فهمیم که انتقاد شما از احمدی‌نژاد با نوع انتقاد جماعت مذکور در بالا فرق دارد. در دستگاه تفکری شما اگر احمدی‌نژاد نمره 15 می گیرد و باید به فکر رویش جدید بود، بسیاری از این آدمهایی که جماعت حزب اللهی دنبالشون راه افتادند نمره زیر 5 هم نمی گیرند؛ اما گویا شما اصرار دارید که با در لفافه حرف زدن، خودتان را در کنار نقادی شریعتمداری، قدیانی، زاکانی و هرندی و ... بگذارید. اشکالی ندارد خسروان صلاح خویش بهتر بدانند. لابد حفظ این جماعت خیلی مهم است! 2. فرمودید موافق بازگشت به گذشته نیستید، حق با شماست چون در همین دو سال دیدیم چند تا بهتر از احمدی‌نژاد توی این مملکت ظهور پیدا کرده!!! هر طرف را که نگاه می کنیم یک مسئول انقلابیِ توانمندِ هزارهزاربار بهتر از احمدی‌نژاد می بینیم. احمدی‌نژاد دیگه کیه! فورانی از توانمندی های انقلابی داریم!!!! 3. استاد ببخشید لحنمان بد است! خود من هم موافق بازگشت احمدی‌نژاد به قدرت نیستم؛ اما احمدی‌نژاد یکی از سرمایه های واقعی انقلاب بود. او یکی از رویش های این تاریخ است. مگر هر تاریخی چندتا از این آدمها می پروراند. بله درست است انقلاب ظرفیت ساختن چند پله بالاتر از احمدی‌نژاد را هم دارد، اما با همین یکی چه کردیم که حالا دنبال بهترش را می گردیم. می خواهید چشم بر روی این واقعیت ببندید که بیشتر مشکلات پیش آمده از فاعلیت احمدی‌نژاد نبود بلکه مشکل قابلیت حزب اللهی ها بود. این سؤال را منصفانه جواب دهید که بر فرض احمدی‌نژاد هیچ کدام از این اشتباهاتش را نمی کرد، ما الان به نقطه ای بهتر از الان می رسیدیم. به جای انتظارِ کسی بهتر را کشیدن، بهتر است برویم خودمان را اصلاح کنیم تا بتوانیم از همین سرمایه هایی که در اختیارمان قرار گرفته بهترین استفاده را بکنیم؛ آن موقع بهترین ها هم برایمان پرورانده می شود. مگر یاران امام علی همه بدون اشتباه و ناب ناب بودند. جناب مالک اشتباه نداشت. حتی اشتباهاتی که باعث شد امام معصوم در معذوریت قرار گیرد. حالا استاد عزیز خوب است عده ای که خود صبح و شام با کارهایشان به ولی اشان چیزهایی تحمیل می کنند به جای اصلاح خود، دنبال ضعف های مالک بگردند که چنین بود و چنان بود، خدایا بهتر تر! از آن را نصیبمان کن. البته قصدم تقدس بخشیدن نبود که بگویم احمدی‌نژاد شأن مالک اشتر را دارد. حاشا و کلا؛ اما باور دارم که هنوز فاصله ای عمیق با بسیاری از این انقلابی نماهای ما دارد. باور بفرمایید که کار کردن در آن موقعیت واقعا سخت بود و معتقدم احمدی‌نژاد خیلی مراقبه و خودسازی کرده بود که تازه این طور شد! (خدا واقعا به داد ما برسد) براستی استاد این جماعت مدعی فکر می کنند در آن موقعیت بودند اشتباهات کمتری می کردند؟؟؟!!؟ 4. البته که نباید به فکر بازگشت به گذشته بود؛ اما گذشته احمدی‌نژاد نیست. گذشته سطحی نگری، دهن بینی، بی تقوایی و جمود و قبیله گرایی ما حزب الهی هاست که تا اصلاح نشود هزار تا بهتر از احمدی‌نژاد بیاید آش همین آش و کاسه همین کاسه است. 5. استاد عزیز عذر می‌خواهم این مطالب را نوشتم باور بفرمایید که اصلاً مسئله من احمدی‌نژاد یا فلانی یا بهمانی نیست. بلکه مسئله عدم انتقاد شما از این رفتارهای حزب‌اللهی‌هاست. برای چه و به چه قیمتی؟!!! طرف می‌آید سؤال می‌پرسد که به خاطر فلان موضعِ شما تمام معارفتان زیر سؤال رفته و شما به جای متذکر کردن ایشان که مؤمن خدا اصلاً این چه منطقی است، تازه کلی قسم حضرت عباس می‌خورید که نه بابا این‌طور نیست و آن‌طور است!!!! یاللعجب!!! آخر چه خیری در این جماعت است مادام که متذکر نگردند که کمی خود را اصلاح کنند. استاد عزیز به جای انتظارِ بهتر از احمدی‌نژاد را داشتن، خوب است دعا بفرمایید که خدا ما نیروهای به اصطلاح انقلابی را کمی هدایت فرماید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید «بهتر است برویم خودمان را اصلاح کنیم تا بتوانیم از همین سرمایه هایی که در اختیارمان قرار گرفته بهترین استفاده را بکنیم؛ آن موقع بهترین ها هم برایمان پرورانده می‌شود.» و به همین دلیل بنده احساس می‌کنم کارهای فرهنگی بسیار حساسی زمین مانده است و باید کاری کرد که ماوراء جبهه‌بندی‌های سیاسی، تفکر به جامعه برگردد. موفق باشید

11757

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام دوباره خدمت استاد: از راهنمایی هایتان خیلی ممنونم. من پاسخ سوالم را در 11697دریافت کردم. فرمودید با مثنوی معنوی مرتبط باشم من تاکنون حتی خواندن از روی اشعار و فهم شان برایم مشکل بوده در کتابهای جنابعالی هم از ابیات که بدون تفسیر شماست می گذرم میتونم درخواست کنم بفرمایید از کجا شروع کنم؟ از چه کتابهایی؟ کتابهایی که در درک و فهم و مقصود سخنانش کمکم کند. در مورد زندگی نامه دقیق اش مشتاق شدم بدانم چون در دبیرستان و... تصویر زندگی خیلی بدی از ایشان برایمان ترسیم کردند اعمال و رفتار خیلی ناهنجار و... اگر منبع موثقی وجود دارد معرفی کنید. ان شاء لله همیشه در پناه حق سالم و پاینده باشید ما را هم از دعاهایتان محروم نکنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم شرح آقای کریم زمانی از مثنوی برای شروع، خوب باشد. موفق باشید

10700
متن پرسش
با عرض سلام: آیادر قیامت تکامل وجود دارد؟ چرا ؟ در مورد دلایل موافقان و مخالفان تکامل قیامتی کتاب معرفی می فرمایید؟ بسیار متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «معاد یا بازگشت به خدا» از آیت‌اللّه شجاعی در این مورد خوب است. بنده هم در کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» سخن آیت‌اللّه شجاعی را در مورد تکامل در برزخ آورده‌ام. ایشان می‌فرمایند در برزخ و قیامت تکامل به معنایی که ما کمالاتی بر کمالات دنیایی خود اضافه کنیم نیست، ولی رفع حجاب هست و از این جهت می‌توان گفت در برزخ و قیامت برای مؤمن تکامل می باشد. موفق باشید
10558

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید حدود 8 سال پیش در مواجهه با پدیده ای تحت عنوان اختلال روانی در بنده، این سوال برایم پیش آمد که «روح و روان [1] چه رابطه ای دارند؟» برای پاسخ به این سوال نیاز است هر دو جنبه ی جسم [2] و روح را خوب شناخت، واضح است که بنده اشراف کافی و قابل اعتمادی بر مباحث ندارم اما می شود گفت اولیات لازم را با مطالعه مباحث نفس شناسی علمای مسلمان، برخی مباحث مطرح شده در روان شناسی تجربی، تفکر در احوالات خویش و مشاهده رفتار اطرافیان را می دانم. به علاوه دانستن مباحث بیولوژیکی و ژنتیک در حد الفبای این علوم باعث شد رویکرد بنده بیشتر به سمت این برود که این رابطه در تنگاتنگی بسیاری با هم قرار دارد. حدود دو سال پیش این سوال را نزد دوستم که گویا در دانشگاه تهران یا تربیت مدرس کلاس فلسفه ملاصدرا یا شاید هم معرفت النفس شرکت می کردند، مطرح کردم. ایشان گفتند طبق فلسفه صدرا نمی توان برای این دو جدایی قائل شد. دوستم می گفت آنجا حتی استاد شاگردان را از استفاده از تعبیر جسم و روح منع می کرده و حداقل جدایی را با تعبیر جسم ـ روح مطرح می کرده است. به علاوه حدود یک سال پیش گفتگوی بسیار مختصری پیرامون این سوال با ایشان داشتم این بار بنده را به مباحث نفس شناسی مطرح شده در کتب اخلاقی حضرت امام (ره) ارجاع دادند و گفتند نمی توان این دو را از هم جدا دانست و این دو در تأثیر و تأثر بسیار نزدیکی بر هم به سر می برند. این گذشت، تا همین چند وقت پیش که بنده در جلسه ای شرکت کردم که کتاب آشتی با خدای استاد طاهرزاده را مطالعه و مباحثه می کردند. در این جلسه باز سوال مذکور به ذهنم متبادر شد و تقریبا تمام بحث جلسه به این سمت کشیده شد، نمی گویم استاد حاضر در جلسه استاد توانمندی بود اما بالاخره با استفاده از واژه اتحاد بین جسم و روح تا حدی بنده را قانع کرد اما این قناعت به طول نینجامید. در همین بین بنده برای یافتن مطلبی به سایت استاد طاهرزاده مراجعه کردم و کتاب ترجمه اسفار را دیدم. به فهرست کتاب نگاه کردم و مرور کلی تا آخر کتاب داشتم در حد ورق زدن فقط و احساس کردم پاسخ خیلی از سوالاتم را در آنجا می توانم بیابم (که به علت نداشتن وقت کافی و ندانستن خیلی از مقدمات ضروری فلسفه مطالعه را به زمان مناسبش موکول کردم). همچنین مجدداً به «شرح جنود عقل و جهل امام(ره)» مراجعه کرده و آن جمله نسبت غیب نفس به شهادت و برزخ آن، نسبت ظاهریت و مظهریت نیز نیست، بلکه نسبت ظهور و بطون شى ء واحد است و مباحث بعدی آن را دیدم. این مبحث قوت این سوال و انگیزه پرداختن به آن را برای بنده دو چندان کرده است. ----------------------------------------------------------------------------------------------------------- [1] الف) روان به آن بعد از انسان اطلاق می شود که توسط مغز و اجزاء آن با سازوکار خاصی کنترل می شود (مثل عواطف، احساسات، ادراک، حافظه و... شاید بشود تا حدی لذات و شهوات را هم در این دسته بندی قرار داد). آثار این ها در رفتار و حالات و زندگی فرد مشهود است که البته وجود این ها در حیوان هم اثبات شده... از طرفی وجود انسان یک نشئه دیگری دارد که او را از حیوان متمایز می کند و اکثراً به روح تعبیر می شود در این مجال هم ما از واژه روح استفاده خواهیم کرد. این که این روح چیست و چه آثاری بدان مترتب می شود این جا موضوع بحث ما نیست. با اینکه تفاوتهایی در تعاریف اهل این علم وجود دارد، اشتراکاتی هم وجود دارد، فعلا اشتراکات را مد نظر گرفته و تفاوتها را مورد مناقشه قرار نمی دهیم. ب) اکثر اختلالات روانی ناشی از اختلالات سلولی ـ مولکولی یا بافتی مغز هستند که اگر اینها را به طریق مادی یا همان فیزیولوژیکی رفع و یا کنترل نکنیم ادعای گزافی است که بتوان آن را تحت اراده انسان بیمار کنترل کرد! حتی اثبات شده که خیلی از رفتارها و سبک زندگی های اشتباه هم اثرات فیزیولوژیک در حد سلولی ـ مولکولی در بدن یا به تعبیر دقیقتر مغز ایجاد می کند که باز برای درمان آنها باید از روش فیزیولوژیک اقدام کرد هرچند در مواردی که خیلی تأثیر شدیدی بر بدن نگذاشته اند می توان درمان را از راههای نرم افزاری صورت داد. [2] که روان هم ذیل آن قرار می گیرد. [3] ناگفته نماند که حقیر تا به حال کتاب آشتی با خدا، ده نکته در معرفت نفس, از برهان تا عرفان, هدف حیات زمینی استاد طاهرزاده، بخش هایی از فرزندم این چنین باید بود را مطالعه کرده ام و تا حد زیادی با مباحث ایشان آشنایی دارم و خب ارتباط خوبی هم با تفکر ایشان گرفته ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته‌ای که شما مطرح می‌فرمایید در مباحث معرفت نفس ردّ نمی‌شود، با این تفاوت که ما می‌گوییم اگر بدن به عنوان بستری مناسب در میان باشد نفس انسان بهتر می‌تواند نقش خود را انجام دهد، این یعنی نفس و جسم در این موقعیت رابطه‌ای تنگاتنگ دارند و اگر بدن گرفتار اختلال شود نفس در مرتبه‌ای که با بدن ارتباط دارد -که شما آن را روح می‌نامید - در تدبیر بدن گرفتار مشکل می‌شود و روان‌پزشک با درمان بدن عملاً باری از روی روان انسان برمی‌دارد. موفق باشید
نمایش چاپی