بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16055
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من حدودا یک ماهی با کتابهای شما آشنا شده ام ضمن تشکر بی دریغ از زحمات شما استاد گرامی و دعای خالصانه برای شما واقعا زندگی و افکارم متحول شده است. خیلی علاقمند شده ام کل کتابهای شما رو مطالعه کنم ولی از طرفی دغدغه هایی نیز برایم ایجاد شده است. اولا شنیده ام برای تزکیه نفس انسان باید استاد داشته باشد موندم چطوری بتونم استاد مورد نظر را پیدا کنم. از طرفی 10 سال است که کارمند بانک هستم با توجه به مسائلی که از طرف بعضی علما من جمله آیت اله جوادی آملی در رابطه با مسائل ربوی بودن بانک مطرح می شود به شدت نگران شده ام که وضعیت آخرتم چگونه خواهد شد. بعضی موقعه ها به سر می زنه از بانک استعفا بدهم ولی موندم با این سن با توجه به وضعیت اشتغال کجا می تونم کار پیدا کنم و ضعیت زن و بچه چی می شود؟ از طرفی اگر بانک زیر سوال باشد متاسفانه خیلی جاهای دیگر نیز زیر سوال می رود پس چطور می توان به روزی حلال دست یافت؟ خیلی دوست داشتم کسی رو پیدا می کردم که قاطعانه به من می گفت مثلا اگر بانک کار کنی می ری جهنم همین الان استعفا می دادم. خواهشا استاد بفرمایید من چکار کنم از این وضعیت شک و تردید خارج بشم؟ چون واقعا دنبال این هستم که به دنبال مسائل تزکیه نفس و آدم شدن حرکت کنم. ممنون از زحمات شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد استاد، عرایضی در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» شده است 2- در مورد مشکل بانک‌ها با استعفایِ شما، مشکل حل نمی‌شود. منظور آیت اللّه جوادی آن است که کارمندان متدین بانک‌ها به ادارات خود فشار بیاورند که این مسیر انحرافی را اصلاح کنند. موفق باشید

16053
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: سوالی که در پیش رو داریم مسئله ای شخصی نیست، و به عنوان یک «پدیده» برایم سوال شده که ممنون می شوم با دقت آن را بخوانید: خداوند نظام احسن را آفرید، همه ی هستی را با اوصافی که در قرآن ذکر شده زوج آفرید. زن و مرد را از یک روح خلق کرد، زن را سرشار از نیازهای عاطفی و مرد را با نیازهای جنسی اش آفرید تا با وحدتشان هر دو به تکامل برسند. این وسط یک اتفاقی هم افتاد که همیشه مورد اذعان بشر بوده، مرد طوری خلق شد که نیاز عاطفی زن را درک نمی کند و زن طوری خلق شد که نیاز جنسی مرد را درست درک نکند. خدا مجبور شد (نه اجبار به معنای عرفی) تمکین را بر زن واجب کند تا درک نشدن مرد، آسیبی وارد نکند (صرف نظر از اینکه متعاقبا وجوبی برای مرد نگذاشت که زنش را درک کند...) هزاران سال می گذرد که زن و مرد محتاج هم هستند ولی درکی از هم ندارند. روانشناسان صدها کتاب نوشتند مثل زنان مریخی مردان ونوسی، خدا زن و مرد را از بودن با همجنس خود نهی کرد و کراهت آن را در فطرتشان قرار داد. و گفت زن حق ندارد با مردی غیر از شوهر خود باشد و چنانکه گذشت مرد هم به گونه ای خلق شد که درکی از زن ندارد. خداوند برای درک شدن زن از روایات و راهنمایی های دینی استفاده کرد تا به زور به مرد بفهماند چگونه با زن خود رفتار کند ولی در تاریخ معدود افراد انگشت شماری بودند که بواسطه ی روایات، نیاز همسر خود را درک کردند. برخی کج اندیشان میگن نعوذبالله خدا سادیسم داشت و خدا خواست بشر را آزار دهد که قطعا ما چنین اعتقادی نداریم. شیطان می گوید خدا خواست بشر را بیازارد چون خدا گفت ببین ولی دست نزن. گفت دست بزن ولی نچش. گفت بچش ولی نخور. شیطان می گوید من محدودیتی برای بشر نذاشتم و میخوام بشر به همه ی نیازهاش برسه. پاسخ به شیطان روشن است. سوال من ناظر به مسائل مقطعی نیست. مثلا در روزه گرفتن خدا نگفته هرگز نخور. بلکه گفته از صبح تا غروب نخور. یا در ارتباط با نامحرم نگفته که با هیچ مردی نباش، گفته فقط با محارم خود باش. سوال من ناظر به مسائل غیرمقطعی و دائمی است که «تمامی عمر انسان» را شامل می شود. گویا صبر بشر مسئله ای را عوض نمی کند و خاتمه ای ندارد. از جمله مسئله ی درک نشدن نیازهای زن توسط مردی که فقط او برای رفع نیاز زن خلق شده. به راستی چرا خدا این بلا را سر بشر (بهتر است بگویم سر زن ) آورد که هزاران سال نیازهای اولیه ی انسانی تأمین نشود چون زن و مرد درکی از هم ندارند؟ خدا زن را سرشار از عاطفه و احساس و غریزه آفرید تا جایی که خودش اعتراف کرد عقل زن تحت الشعاع احساساتش است. بعد گفت باید مثلا صد سال زنده باشی و در این سالها فقط با یک مرد سپری کنی. که طبیعتا چون مردان از کره ی ونوس آمده اند جهان را جور دیگری می بینند. با توجه به احسن بودن نظام خلقت، اساسی ترین سوال من این است که چه «حکمتی» در آزار دیدن و رنجاندن زنها وجود دارد؟ همه ی اینها متقابلا برای جنس مرد هم هست ولی چون خدا محدودیتی در حرمت رابطه ی مرد با دیگر زنها ندارد و هر مرد امکان این را دارد که زنان بی شماری را بر خود حلال کند (در صورتی که ایذاء مؤمن نباشد)؛ لذا بیشتر سوالم ناظر به زن است. چرا پاسخ به این همه خواستن و فوران نیازهای درونی و عاطفی و جنسی زن با نوع خلقت مرد نزدیک به محال است؟ از طرفی هم فقط عرفا هستند که در قبال کمبودها دچار حسرت و عقده و اختلالات روانی نمی شوند و عواقب سرکوب این همه نیاز و احساس در زن، تا نسل ها باقی می ماند. حکمتش را ناظر به همه ی آنچه در متن گفتم می خواهم بدانم. با تشکر فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در نسبت به همدیگر و به‌خصوص نسبتِ بین زن و مرد و بالأخص در نسبت بین زن و شوهر؛ از طریق نفوذ فرهنگِ مدرنیته آن‌چنان به‌هم ریخته‌ایم که حقیقتاً یکی «ونوسی» و دیگری «مریخی» است. و این همان دوره‌ی هبوط تاریخیِ ما است. در حالی‌که ذیل شریعت الهی در سیری که خداوندِ خالق زن و مرد فراهم کرده بود، به خوبی انسان‌ها همدیگر را درک می‌کردند و زن و شوهر، ماوراء فرهنگ فمینیستی نسبت به همدیگر و نسبت به جامعه‌ی خود احساس مسئولیت داشتند. عمده آن است که برای برگشت به عهدِ قدسیِ خود، با نگاه فرهنگ مدرنیته به عالَم و آدم ننگریم. موفق باشید

15408
متن پرسش
سلام و احترام: استاد حکیم و ارجمند؛ کسی که در دنیا موفق به تجرد عقلی نشد، آیا در عالم برزخ می تواند به این تجرد دست یابد؟ا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر انسان مؤمن در برزخ و قیامت، به آن شکل است که از جزئیات به کلیات و نوامیس سیر می‌کند و با شوق وجودی با حقایق مرتبط می‌شود. موفق باشید

14520
متن پرسش
با سلام: بنده به توفیق الهی تا صوت سوم جلسات تفسیر حمد امام که شرح فرمودین رو گوش کردم آیا برداشتهای بنده صحیحه؟ در مورد تشکیک در وجود: 1. کل عالم وجود به مراتب گوناگون دارای وجود هست که مرتبه اعلی عین الوجوده که الله هست و این عین الوجود تجلی میکنه و مراتب مادون ایجاد میشه که ضعیف تر از عین الوجود هستن و هر مرتبه ای گر چه تجلی مرتبه مافوق هست اما به این لحاظ که ضعیفتره عین مرتبه مافوق نیست و از جهت اینکه وجوده نازله اون مرتبه مافوق هست به تمام کمالات که نازله کمالات مافوق هست. از hین جهت مرتبه مادون هم همون مافوق هست اما به نازله، یعنی وجودات نداریم بلکه همه یه وجود هستند اما به تشکیک و شدت و ضعف، در نظام طولی. اما از آنجایی که وجود تجلی میکنه مراتب نازله وجود به هر حال عین الوجود نیستن بلکه مرتبط ولو به نحو عین الربط به عین الوجود هستن. 2. برداشت من از صحبت عرفا. یک وجود بیشتر در صحنه نیست که این وجود البته تجلی میکنه، به این معنا که اسم جامع الله تجلی میکنه. اما این بار در تجلی الله مراتب مادون ایجاد نمیشه بلکه الله یک تجلی واحد میکنه گرچه آسمان و زمین و ... هم ظهور دارند اما اینها صور اسماء هستند و جلوات اسم الله هستن که در هر کدوم از این جلوات عارف کامل اسم الله رو به جامعیت میتوانه ببینه. حالا این آسمان و زمینی که ما با چشم سر می بینیم اشتباه ندیدیم اینها سراب نیست اما در حد خودمون دیدیم اگه بالاتر بریم اسماء الهی رو در اینها بیشتر و بیشتر مشاهده می کنیم... به چشم دل نه به چشم سر.. و البته این آسمان و زمین در واقع و تکوین هم میتونیم بگیم که اسم الله هست که به این صور متجلی شده... به صورت سنگ .. انسان یا...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه متوجه امر هستید. جلوتر بروید تا به جامعیتِ لازم که جمع بین تشکیک در وجود و تشکیک در ظهور است، دست یابید. موفق باشید

13556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: در بعضی اذکار و منجمله در زیارت عاشورا که صد بار لعن و سلام داریم در روایت آمده که می توانی ذکر را بگویی و بعد بگویی تسع و تسعین مره و یا مأه مره. اولا چرا دو نحوه وارد شده و ثانیا از نظر ریاضی بهتر نیست که مأه مره بگوییم؟ چون مره یعنی تکرار و به عبارتی یعنی آن یک مرتبه که گفته ایم را ضربدر عدد مذکور کرده ایم و بنابراین اگر ضربدر صد کنیم مقصود از ذکر حاصل شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که شما چگونه آن ذکر را تصور کنید. اگر وقتی آن ذکر را گفتید، آن را یک‌بار در نظر بگیرید، می‌گویید علاوه بر آن یک‌بار، نود و نه بار دیگر هم رویش. ولی اگر معنای آن ذکر را با گفتن آن ذکر در نظر بگیرید، می‌گویید آن معنا، صدبار باشد. موفق باشید

13118
متن پرسش
سلام علیکم استاد: من طلبه هستم، یک بار استادمان داستانی راجع به باقی ماندن اثر همیشگی گناه «ولو اینکه توبه کنیم» گفت که من برق از سرم پرید و خیلی نا امید شدم زیرا در گذشته گناهانی مرتکب شده ام. استادمان گفت حضرت داوود وقتی مرتکب خطایی شد تا چهل روز ناله و زاری کرد پس وحی آمد که توبه ات پذیرفته شد اما دیگر آن ارتباطی که قبلا با من داشتی هرگز بر نمی گردد. همچنین یکی از دوستانم گفت روایت است که هر گناهی انسان انجام می دهد یک جنبه ی عقلانی از او دور می شود و دیگر به وی باز نمی گردد. همچنین می گویند توبه همانند شستن لباس کثیف است پاک می کند ولی پوسیده هم می کند. استاد من با این حرف ها خیلی ناامید شده ام. لطفا واضح بفرمائید که آیا من می توانم به خدا آن تقربی را پیدا کنم که اگر گنه کار نبودم می توانستم تقرب پیدا کنم؟ آیا اثر گناه همیشه در روح باقی می ماند یا با توبه به کلی بر طرف می شود. استاد عاجزانه تقاضا می کنم راهکاری بفرمائید که اثر گناهان گذشته ام را به کلی از بین ببرد، قول می دهم هرچه بگوئید عمل کنم. «یا علی»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک ما آیات قرآن و روایات صحیح السند اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است که در متن آن‌ها هرگونه گناهی را با نور تواب حضرت حق در صورتی‌که ما توبه کنیم، به‌کلّی منتفی می‌دانند و نه‌تنها منتفی، بلکه اگر با توبه‌ی خود زشتی گناه تا عمق جان ما پیدا شود، آن حالت به ما خودآگاهیِ تبدیل سیئه به حسنه را می‌دهد. خداوند یک‌جا می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات»‏ (هود/114) یعنی کارهای خوب مثل عبادات و رعایت حرام و حلال به‌کلّی سیئات را می‌برد. و یک‌جا می‌فرماید: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» (70) فرقان. یعنی اگر کسی از گناه دست بردارد و توبه کند و مسیر خود را در راستای ایمان و عمل صالح قرار دهد نه‌تنها آثار گناهان او به‌کلّی از بین می‌رود بلکه آن گناهان به حسنات تبدیل می‌شود و روحیه‌ی بسیار زیبا و پاک به او هدیه می‌گردد و در همین راستا در قرآن داریم: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ» (222) بقره. یعنی خداوند آن‌هایی که توبه کردند و از گناه پاک شده‌اند را دوست دارد و آن‌ها محبوب خدایند. و در روایات هم که این‌همه تأکید می‌شود هرکس از گناهی توبه کند همانند آن است که آن گناه را نکرده است؛ جایی برای ناامیدی نمی‌ماند. موفق باشید

12339
متن پرسش
سلام وقت بخیر استاد: در جلد اول، فصل ۱۹ از کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» در کلامی از مولا علی (ع) اشاره شده که دنیا مسافرخانه و مومن مسافر هست! استاد همونطور که خودتون هم میدونین خوب این نگاه خیلی عظیمی هست! نگاهی که شهدا داشتند! با چنین بصیرتی شهدا اون همه سختی رو تحمل می کردن حالا سوال من اینه چطور میشه به این نگاه ایمان قلبی پیدا کرد! ماها که برای گذشتن از منافع خیلی کوچیک خودمون هزار جور توجیه و کلاه شرعی درست می کنیم! تنبلیمون میاد خیلی عبادات و کارها رو بکنیم، روح عبادت و نشاط رو توی بسیاری از عباداتمون حتی نمازمون نداریم، از دینداری به جای اصلش فقط به ظاهر پرداختیم چه شکلی میتونیم به روح ایمان برسیم؟! به این اصل بزرگ که دنیا مسافرخانه هست و ماها مسافر! ممنون میشم استاد پاسخ روان و جامع و در حد بنده بدین! یعنی کاملا صریح با راهکار عملی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این را نباید سؤال کنید، باید عمل نمایید. به خود نهیب بزنید که غفلت نکنید. سؤال در این موارد حجابی است که شما را از عمل باز می‌دارد. مگر وقتی خداوند به شما می‌فرماید راست بگویید، سؤال می‌کنید؟! یا سعی می‌کنید راست بگویید؟ موفق باشید

12031
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: من تا چند سال پیش به ماه رجب مثل بقیه اوقات سال نگاه می کردم اما سه ساله که از فضیلت ماه رجب و یک روز روزه ی ماه رجب و ... باخبر شده ام. هر سال هم این علم برای من بیشتر حاصل میشه. اما از وقتی علم به فضیلت ماه رجب پیدا کردم پر گناه ترین موقع سالم همین ماه رجب بوده. هر سال بعد هز ماه رمضان میگم کاش الان شب رجب بود و تا ماه رجب انتظار می کشم. اما وقتی ماه رجب میاد شروع می کنم به گناه. همه جوره! در عین اینکه میدونم توبه چقدر ثواب داره تو ماه رجب گناه می کنم. حتی از حضور شیطان و همتش عظیمش هم باخبرم اما... استاد این ماه رجب هم مثل سال های دیگه داره تمام میشه. امشب شب لیلة الرغائبه. اما من همون گناهکار توی ماه رجبم. اگر می بینید کار به جایی رسیده که دیگه جواب دادن این سوال کارساز نیست٬ لاأقل دعا کنید...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون به لطف الهی در ماه رجب راهِ‌ رفتن به سوی حق برای شما گشوده می‌شود و وجه یمین شما شکوفا می‌گردد، وجه مشئمه‌ی شما نیز رُخ می‌نماید. با امیدواری از ماه رجب استفاده کنید تا وجه مشئمه‌ی خود را مغلوب وجه یمین خود نمایید. موفق باشید  

11158
متن پرسش
با سلام: استاد حس می کنم کل جهان هستی مامورند که اتفاقاتشونو طوری رقم بزنند که به نفع منه. نمیدونم این خیالاته یا واقعا همین طوره.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است، مگر نفرمودند دنیا را خداوند برای شما خلق کرد و نه شما را برای دنیا؟ موفق باشید
10635
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده جدیدا یک کلاس تفسیر میرم. استادش در جلسه قبل گفتند حضرت علی (ع) می فرماید هر آنچه برای خودت می پسندی برای دیگران نیز بپسند. بعد یک جمله از ایمانوئل کانت گفت با این مضمون که طوری با دیگران رفتار کنید که دوست دارید با شما همان رفتار را بکنند. بعد لابلای حرفاشون گفتند پس ما و آنها به یک نقطه می رسیم. می خواستم نظر شما رو بدونم. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کانت از نظر اخلاقی حرف‌های خوبی دارد، ولی رویکرد کانت رجوع به خدا نیست بلکه رجوع به جامعه‌ای است که انسان بتواند کنار انسان‌های سالم زندگی کند هرچند افراد آن جامعه سراسر کافر باشند. بنده نظرات کانت را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آورده‌ام. موفق باشید
10404

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد گرامی، ما چند نفر هستیم بسیار مایلیم تفسیر قرآن المیزان را کار کنیم و فرا گیریم، شما چه راهکاری دارید برای ما؟ جایی هست که بتوانیم برویم آموزش ببینیم؟ اگر بخواهیم خودمان فرا بگیریم چی؟ از اول قرآن باید شروع کنیم یا از سوره های خاصی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد عرایضی در جزوه‌ی «چگونگی کار بر روی تفسیر المیزان» داشته‌ام. فکر می‌کنم آن جزوه بتواند کمک کند. موفق باشید
7816
متن پرسش
سلام شما میفرمایید فلانی70بارگناه کرد وتوبه کرد وبعدهدایت شد استاد اینا واقا میگم من بیش ازصدهابار به گناه خودارضایی مبتلا شدم ولی دست بردار نیستم وتوبه ام به یکروز نمیکشد که میشکندیعنی خودم از قبل میدونم که میشکونمش وهر روز که مگزره شدیدتر وبدتر میشه وتوان اراده کردن راازدست دادم حرفای شما وادب عقل...راهم خوندم اما.... ببخشیدصریح گفتم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر حال وقتی متوجه شدید حضور در عالم معنا و معنویت چقدر مهم است و این اعمال، جهت قلب را از سیر به آن عالم تغییر می‌دهد، مجبورید فکری بکنید و از این کارها دست بکشید و در گلستان آرام‌بخش معنویت وارد شوید. گفت: «سوی دریا عزم کن زین آبگیر ..... بحر جو و ترک این مرداب گیر» « مفروش خویش ارزان، که تو بس گرانبهایی!». موفق باشید
6749

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
دینداران عافیت طلب چه کسانی هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کسانی که دین را برای دنیای خود می‌خواهند و مقصد و هدف آن‌ها دنیا است و نه خدا. موفق باشید
6308

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم.ضمن تشکراز شما. دیشب بخشی از صحبتهای آیت اله جوادی آملی از شبکه چهار پخش شد در مورد تفاوت امر به معروف با موارد مشابه مانند تذکر، دعوت، ارشاد و... . در صورت امکان بیشتر این تفاوت را تبیین نمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان آن صحبت نیستم و نمی‌دانم از چه جهت حضرت آقا موضوع را مطرح فرموده‌اند. موفق باشید
1590

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد عزیزم همسری دارم که عالم مرا درک نمی کند و خیلی از لحاظ روحی مرا اذیت میکند گاهی با خودم میگویم شاید طلاق بتواند از این مشکلات مرا رها کند و بتوانم راحت تر به عبادات و کارهای دینی ام بپردازم اما وقتی به او و مشکلات و عواقب طلاق برای او فکر میکنم از تصمیم منصرف میشوم جون ما علی رغم درک نکردن هم همدیگر را دوست داریم وقتی فکر میکنم که او علی رغم دوست داشتن مرا اذیت میکند به یاد رابطه خودم با امام زمان علیه السلام میفتم که با این همه گناه مرا رد نمی کند و طلاقم نمی دهد به امید رحمت خدا بر این مشکلات صبر میکنم ا اما احساس میکنم که این کار کاری نیست که مورد رضایت خدا باشد، خدا میخواهد من باروجی آرام به عبادات و دین شناسی بپردازم عاجزانه از شما تقاضای کمک و دعای خیر دارم اگر میشود جواب مرا بصورت عمومی در پرسش و پاسخ ها قرار ندهید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: چرا عالم دینی خود را این‌قدر تنگ کرده‌اید که جایی برای دل‌سپردن و خوش‌بودن با همسرتان نگذاشته‌اید؟ رضایت خدا در آن است که در عین ایجاد فضای اُنس با خدا، فضای اُنس با همسرتان را در خود ایجاد کنید تا دارای شخصیتی گسترده باشید. انسان نباید عالَم دینی خود را طوری شکل دهد که به نحوی از نظر روحی ناقص شود و از لذات حلال خود را کنار بکشد، این کار موجب سرخوردگی می‌شود و پس از مدتی شوق عبادات و حضور در عبادات از بین می‌رود و فقط قالب عبادات می‌ماند و عادت ما به حفظ قالب عبادات. موفق باشید
1320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام شمادرموردادراکات اعتباری علامه ونقشی که می توانددردیدگاههای ایشان درفلسفه اخلاق یافلسفه دین بگذارد،اطلاعاتی دارید؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده در حدّ مقالات 6 و 7 اصول فلسفه اطلاع دارم و سخنان آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» در رابطه با نظرگاه علامه«رحمة‌الله‌علیه» در کتاب «شریعت در آینه‌ی معرفت» . موفق باشید
1168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد طاهرزاده‌ی عزیز چندی پیش، توفیق مطالعه‌ی کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» نصیبمان شد. در رابطه با مجموعه سخنرانی‌‌هایی که در این کتاب گردآوری شده‌اند، سؤالی برایم پیش آمد. فرمایش حضرت علی (علیه السلام) خطاب به فرزندشان، امام حسن (علیه السلام)،«واعلم یا بنی! ان الرزق رزقان: رزق تطلبه و رزق یطلبک»، را این گونه ترجمه و تفسیر فرموده‌اید: «ای فرزندم! رزق دو نوع است، یکی آن رزقی که تو به دنبالش می‌دوی تا آن را بیابی، و یکی هم رزقی که خودش به دنبال توست. رزق اولی چون برای تو تقدیر نشده، به آن نمی‌رسی، هرچند همواره به دنبال آن باشی، ولی رزقی که دنبال توست و برای تو مقدر شده، حرکت می‌کند تا به تو برسد.» (صفحه‌ی 22 کتاب) و در صفحه‌ی بعد، مجدداً تأکید نموده‌اید که: «سخن امیرالمؤمنین (علیه السلام) به فرزندشان این بود؛ یک رزق است که به سراغ تو می‌آید و یک رزقی هم هست که به سراغ تو نمی‌آید، هرچند هم به دنبالش بدوی، به آن نمی‌رسی.» سؤال این است که آیا این ترجمه و تفسیر با فرمایش آن حضرت مطابقت دارد؟ با توجه به این که این فرماش حضرت امیر (علیه السلام)، در ابتدای 4 فصل از مجموع 5 فصل کتاب آمده است، به نظر می‌رسد، فهم صحیح از این فرمایش، از اهمیت بسزایی برخوردار باشد. درست است که سخن امام معصوم، از عقل قدسی نشأت گرفته است و اگر عقل معمولی (وهم) آن را تصدیق نکرد، باید آن وهم عقل‌نما را عوض کرد؛ لیکن همانگونه فرموده‌اید باید تک‌تک حرف‌هایی را که امام معصوم زده است بگیریم و بر آن‌ها دقت کنیم و ببینیم منظور آن حضرت چه بوده است. (صفحه‌ی 23) به نظر می‌رسد، ترجمه و تفسیر جناب استاد، از فرمایش حضرت امیر (علیه السلام) با منظور آن حضرت، تفاوت‌هایی دارد. 1-به نظر حقیر ترجمه‌ی صحیح‌تر فرمایش حضرت علی (علیه السلام)، چنین می‌تواند باشد که رزق دو قسم است، قسمی که بسته به تلاش و فعالیت فرد حاصل می‌شود و قسمت دیگر که مقدر است و هرچند شخص در طلب آن نباشد، آن رزق در طلب اوست. 2-در متن فرمایش حضرت، در مورد رزق نوع اول، عبارت «به آن نمی‌رسی» اساساً وجود ندارد. 3-برداشت جناب استاد، بیشتر شبیه برداشتی جبرگرایانه از قضا و قدر است که رزق را به صورت امری تقدیر شده و محتوم تلقی می‌نماید؛ تا تفکر اهل بیت (علیهم السلام) که بر «امر بین الامرین» تأکید می‌ورزد و ضمن رد اندیشه‌ی جبرگرایانه به تفویض کامل هم معتقد نیست. 4-مؤید این مسأله، حدیث منقول ازحضرت امام رضا (علیهم السلام) در صفحه‌ی 167 همین کتاب است که می‌فرمایند: «و بدان که رزق دو نوع است؛ رزقی که به دنبال توست و رزقی که تو به دنبال آن هستی، پس آن رزقی که تو به دنبال آن هستی، از طریق حلال آن را دنبال کن که اگر آن را از راه درست طلب کرده باشی برایت حلال است و الا اگر از راه حرام به دست آورده باشی، استفاده از آن حرام است.» و رزقی را که فرد آن را طلب می‌کند «دست یافتنی» می‌داند و توصیه می‌فرماید که آن را از طریق حلال به دست آورید. 5-مسأله‌ی کار و کوشش و کسب درآمد را ظاهراً حضرت استاد، صرفاً جهت تأمین معاش می‌دانند و در صفحه‌ی 36 توصیه می‌فرمایند که «شما عموماً مال مناسبی که بتوانید لباس و مسکن و غذا برای خود تهیه کنید، دارید، بقیه اوقاتی را که صرف بیشتر کردن این مال می‌کنید باید صرف معرفت و عبادت خدا کنید» در حالی که اگر حضرت علی (علیه السلام) به میزان مایحتاج اندکی که از دنیا از خوراک و پوشاک مصرف می‌فرمودند، می‌خواستند کار کنند، قائدتاً دلیلی بر آن همه تلاش و کار و کوشش و آباد کردن زمینهای بسیار و کندن آن همه چاه نبود. فی‌الواقع عبادت را نمی‌توان در شکلهای خاصی مثل نماز و تلاوت قرآن و ... محصور کرد. و همان گونه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود: عبادت ده جزء دارد، نُه جزء آن در طلب حلال است. به نظر حقیر به جای تشویق مردم به رها کردن تلاش و کوشش اضافه بر نیاز شخصی باید به اصلاح نیت‌ها همت گماشت و انگیزه‌هایی مثل کمک به نیازمندان، آبادانی و پیشرفت نظام اسلامی، خودکفایی از کفار و دشمنان در زمینه‌های مختلف و ... را تقویت نمود. در پایان از محضر استاد بزرگوار بابت تصدیع وقت و جسارت سؤال پوزش می‌طلبم و استدعای دعای خیر در این ایام و لیالی ماه مبارک رمضان دارم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی ضمن تشکر از دقت و توجهی که نسبت به متن کتاب فرموده‌اید، عنایت داشته‌باشید که مبنای بحث را در آیات قرآن داریم که می‌فرماید: رزق بعضی را بسط داده‌ایم و رزق بعضی را محدود کرده‌ایم« اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِر» و این جبر به معنای آن که ما نتوانیم سرنوشت خود را تغییر بدهیم نیست، مثل آن که انسان ها را در دو جنس خلق کرده‌اند. در سوره‌ی فجر ملاحظه فرموده‌اید که خداوند می‌فرماید برای امتحان انسان‌ها بعضی را « إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ » رزق او را محدود قرار می‌دهند. این نوع انسان‌ها باید متوجه این موضوع باشند که در محدود بودن رزق خود بندگی خود را ادامه دهند. ولی این‌که فرموده‌اید از بعضی روایات بر می‌آید که انسان‌ها می‌توانند ماوراء رزقی که برای آن‌ها مقدر شده، رزق به دست آورند حرف درستی است. عمده آن است که این ها بدانند عمر خود را گرفتار کثرت گرایی کرده‌اند و این غیر از آن است که تصور شود چون رزق مقسوم است پس تلاش لازم نیست، آری هم تلاش برای رشد معارف باید داشته‌باشیم و هم همین‌طور که فرموده‌اید برای رونق اجتماع و ایجاد ثروت برای جامعه باید تلاش کرد. موفق باشید
21717
متن پرسش
استاد سلام: حال خوبی ندارم واقعا من از روندی که در عرصه سیاسی فرهنگی کشور می گذره خیلی خوشنود نیستم نمی دونم چرا با حرف حق و درست، خوب برخورد نمی کنیم در این که احمدی نژاد نقص هایی داشت شک ندارم ولی از این نحوه برخورد و منطق دوگانه رفتاری در حیرتم شخصا توقع من از نظام جمهوری اسلامی چیز دیگری بود اما اخیرا احساس می کنم گویا ما در این نظام جایی نداریم واقعا جوونیمون را پای چه ساختاری گذاشتیم؟ اگر فکر می کنید با سکوت ما مشکل حل می شود باز هم مشکلی نیست. اگر فکر می کنید با بیرون رفتن ما از صحنه مشکل حل می شود قطعا چنین کاری را می کنم. اما در این لحظات سخت و غم انگیز این را می نویسم. استاد فکر می کردیم ما هم جزو بچه های انقلابیم با حفظ تفاوت های سلیقه ای که داریم اما امروز چیز دیگری می بینیم. در این وقت شب که در حال نوشتن این پیامها هستم یک نکته من را می آزارد و اون اینکه ما اهل هزینه دادن برای آرمانهامون نیستیم. ترس، سازش، انفعال و دنیا گرایی را با ادبیاتی دل فریب می آراییم در حالی که در حقیقت و ماهیت کار تفاوت ایجاد نمی کند. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول مولوی:

«گر به هر زخمی تو پر کینه شوی         پس کجا بی‌صیقل آیینه شوی؟»

1- همین‌طور که خودتان مستحضرید، در مورد پرونده و حکم نظام قضائی برای آقای بقایی نمی‌‌توان گفت آیا به خاطر کینه‌های سیاسی است و یا این‌که واقعا جرم‌هایی در میان بوده‌است و حکم بر اساس آن جرم‌ها داده شده و عادلانه بوده، و بنای ما در این مورد تبرئه‌ی کلی نظام قضایی نیست. ولی بر فرض وجود ظلم واجحاف، بحث بر سر آن است که آیا این نوع حرکات و برخوردها که بیشتر به جای پوزوسیون جنبه‌ی اپوزوسیون دارد، برای نظام اسلامی مفید خواهد بود؟ و اساساً یک نوع اصلاح را در پیش خواهد داشت، و یا با غفلت از اصالت‌های تاریخیِ انقلاب اسلامی، این حرکات، بیشتر منجر به دلسردی و عبرت نیروهای انقلاب می‌شود؟

2- سیره‌ی اولیای معصوم«علیهم‌السلام» چیز دیگری را به ما یادآور می‌شود در آن حد که با آن‌ همه ظلمی که از جوانب مختلف به مولای ما علی«علیه‌‌السلام» شد حضرت سخت مواظب هستند جبهه‌ای در مقابل خلافت به صورت اپوزوسیون تشکیل ندهند، درحالی‌که اگر بپذیریم به آقایان  احمدی نژاد و بقایی ظلم شده، نه آن نوع ظلم‌ها که به مولایمان علی«علیه‌‌السلام» شد به ایشان شده ‌است، و نه نظام اسلامی ما قابل مقایسه با نظام حاکم در آن دوران است. آیا شایسته‌ی آن نبود که این نوع تقابل‌ها طوری نمی‌بود که عملاً اصالت‌های انقلاب اسلامی را زیر سؤال خواهد برد،‌ در حدّی که گویا حقیقت دوران ما در جلوه‌ی انقلاب اسلامی، اساساً چیزی نیست که باید آن را پاس بداریم. زیرا همیشه به ما توصیه شده برای به‌دست‌آوردن آزادی باید آزادیِ خود را نادیده گرفت و برای آبادکردن دهی نباید شهری را خراب کرد.

3- خطر آن است که در این مشاجره‌ها به شکلی وارد شویم که اصالت‌های عمیق و اساسی انقلاب نادیده گرفته شود و گمان کنیم قصه‌ی ما تماماً همین مسأله‌ی قضایی است که برای آقای بقایی به میان آمده ‌است و از بی‌نهایت نکات مثبت و اساسی که توسط انقلاب اسلامی و انسان‌های بس متعالی در میان است، غفلت شود؛ غفلت از هزاران هزار انسان‌هایی که بی‌سر و صدا و بس حکیمانه و دلسوزانه در خدمت انقلاب‌‌اند و مواظب‌اند تا آن‌جا که ممکن است خراشی بر چهره‌ی این عطای الهی وارد نشود. زیرا امروز انقلاب اسلامی آینه‌ی ظهور حقیقت این دوران است؛ دورانی که پوچی و سرگردانی تا مغز استخوان بشر امروز نفوذ کرده ‌است.

4- اگر از همه‌ی آن‌چه توسّط بی‌طاقتی‌های‌ آقای احمدی نژاد و آقای مشائی بتوان اغماض کرد، از پناه بردن به سفارت انگلستان و ملکه‌ی انگلیس چگونه می‌توان گذشت، وقتی خواسته و یا ناخواسته که در سخنان آقای مشائی این پیام باشد که عملاً نظام قضایی ما در اختیار ملکه‌ی انگلستان است؟ به یک معنا که نظام اسلامی در اختیار خود نیست و به معنای دیگر با نادیده‌گرفتن انقلابی که خود را از مسیر نظام شاهشنشاهی جدا کرده و توانسته خودش سرنوشت خود را در اختیار بگیرد، هنوز تحت سیطره‌ی انگلستان است؛ غافل از آن‌که چهل سال است حضور حماسی ما در جهان امروز تماماً کام ابرقدرت‌ها را تلخ نموده و در دفاع مقدس و تقابل امروزین ما با استکبار چیز دیگری را نمایان می‌کند. آیا این بهانه‌ای بس تلخ در دست هرکس نیست تا با تصور این‌که اگر در نظام ادرای ظلمی به وی شده‌ است آن را به ملکه‌ی انگلستان و نفوذ او نسبت دهد و آرزوی دیرینه‌ی نفوذ روباهِ پیر در نظام اسلامی را عملاً تأیید کرده باشد!؟

5- چگونه این‌همه حضور صادقانه‌ی جوانان جهادی در عرصه‌های علمی و صنعتی و خدمت‌رسانی و عمرانی را با نفوذ انگلستان خبیث ربط دهیم و یا طوری سخن بگوییم که گویی همه‌ی کشور در سیطره‌ی بی‌عدالتی قرار دارد؟! گویا مورچه‌ای شده‌ایم که لانه‌ی مان را آب گرفته و فریاد می‌زنیم جهان را آب گرفت.

6- ما با شعارهای خوب آقای احمدی نژاد در ابتدای ریاست جمهوریِ ایشان دلگرم به آینده‌ای شدیم که ملّت می‌تواند از طریق آن دولت به اهداف انقلاب اسلامی دست یابد، ولی با تک روی‌های آقای احمدی نژاد معلوم شد این راه با امثال ایشان نه‌تنها به نتیجه نمی‌رسد بلکه سال‌‌های سال آن شعارها از حالتِ حیات‌بخش و آرمان‌گرایی‌اش به حاشیه رفت و نتیجه‌ی آن، به میدان‌آمدن و آبرویافتنِ اصلاح‌طلبانی شد که به قول خودشان آخرین میخ را به تابوت اصلاح‌طلبی زده بودند؛ و خلاصه سال‌ها امیدِ به میان‌آمدن رئیس جمهور مردمی در ذیل نظام اسلامی به عقب افتاد. و امروزه باز خطر به حاشیه رفت «عدالت»، این شعار اصیل انقلاب اسلامی که متأسفانه سال‌های اخیر از آن به شدّت عدول شده ‌است، از طریق شعار عدالت‌طلبی فرقه‌ای آقای احمدی‌نژاد باز به همان سرنوشتی دچار شود که آرزوی حضور دولت مردمی بدان دچار شد و باز ما نسبت به شعار «عدالت طلبیِ» مناسب روح انقلاب عقب بیفتیم، در حدی که اگر از این به بعد هرکس بر عدالتِ نهفته در متن انقلاب اسلامی تأکید کند، منسوب به آن جریان ‌گردد.

7- وقتی آقای احمدی نژاد با دفاع از رفیق خود بخواهد ضعف‌های عدم عدالتِ نظام قضایی را به میان آورد، بر فرض وجود چنین ضعف‌هایی، حال رهبر معظّم انقلاب«حفظه‌اللّه» چگونه می‌توانند در چنین فضایی اقدام کنند و این شبهه پیش نیاید که رهبری انقلاب تحت تأثیر یک جریان خاص هستند؟ درحالی‌که اگر به روشی حکیمانه و بدون غوغا سالاری مسائل را با رهبر انقلاب در میان گذاشته بودند، درمان مشکل بسیار متفاوت می‌شد. تصور کنید اگر مقام معظّم رهبری بخواهند با ضعف موجود در برخی از قضات که خود ایشان نیز بدان اذعان دارند، برخورد کنند، آیا در فضایِ به‌میان‌آمده توسط آقای احمدی نژاد، موجب یأس نیروهای صادق و درست‌کار و عدالت‌گرای نظام قضایی ما و اصالت‌دادن به حرکات غیر حکیمانه‌ی امثال آقای احمدی‌نژاد نمی‌گردد؟ آیا این نوع حرکات فرصت را برای ورود رهبری در این موضوعات از بین نمی‌برد؟

8- همه‌ی ما می‌دانیم که جنبش عدالت طلبی دانشجویی سال‌ها است صادقانه و حکیمانه و با تمام سوز و گداز، پرچم «عدالت‌طلبی» را بر دوش گرفته و هزینه‌های آن را نیز مظلومانه پذیرفته‌است ولی در جریانی که آقای احمدی‌نژاد به پا کرده‌اند کوچک‌ترین همراهی نمی‌کند و نخواهد کرد زیرا بیش از آن‌که در این صحنه، عدالت طلبیِ مورد نظر انقلاب اسلامی در میان باشد، منافع سیاسی و گروهی در میان است و عدالت‌طلبی، بهانه شده ‌است آن هم بهانه‌ای که کلیّت نظام مقدس انقلاب اسلامی را با پناه بردن به سفارت انگلستان خبیث زیر سوال برده ‌است.

9- البته این موضوع که می‌فرمایید، وجوه متکثری دارد. همین اندازه خواستم عرایض بنده تذکری باشد که از این زاویه هم به موضوع فکر شود و إن‌شاءاللّه به جای گرفتارشدن در دسته‌بندی‌های سیاسی با چنین پدیده‌هایی، متفکرانه برخورد شود و از تفکر نسبت به منافع ملی غفلت نگردد و نظام اسلامی طوری دیده نشود که دیگر امید بشریت و چشم مستضعفان جهان از آن منصرف شود و از این کانون معنویت و حکمت روی بگردانند. آری! بنا به گفته‌ی رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در ابتدای سال 97 در حرم رضوی «عدّه‌ای بی‌انصافی می‌کنند؛ از آزادی موجود استفاده می‌کنند و به دروغ می‌گویند آزادی وجود ندارد؛ رادیوهای بیگانه و تبلیغات بیگانه هم سخن آنها را بازتاب می دهند.» در حالی‌که بنا به فرمایش ایشان:‌ آزادی یعنی «برخلاف قانون عمل‌کردن» وجود ندارد؛ آزادی یعنی «برخلاف دین و شریعت عمل‌کردن» وجود ندارد که بخواهند به اسم آزادی، متقاضیِ نفیِ شورای نگهبان باشند؛ شورای نگهبانی که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آن را ستون خیمه‌ی اسلامیتِ نظام می‌دانستند و رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود در مورد آن می‌فرمایند: «و مسئله‌ی دین و تحقّق شریعت به برکت وجود شورای نگهبان است؛ که همه‌ی قدرت‌های مستکبر هم با شورای نگهبان مخالف‌اند، به‌خاطر این‌که تأمین‌کننده‌ی انطباق قوانین و عملکردها با شرع مقدّس است؛»

حال بنده از جناب‌عالی سؤال می‌کنم مقام معظّم رهبری «حفظه‌اللّه» از چه افقی امروز و فردای انقلاب را می‌نگرند و از چه ساحتی نظر به اصالت‌های انقلاب دارند که می‌فرمایند: «بنده در مقابل عرض می‌کنم همه‌ی این مشکلات، به توفیق الهی و به هدایت الهی، به دست جوان‌های ما قابل حل است. دشمن از بالندگی نسل جوان ما به شدّت نگران و عصبانی است.» و بر چه مبنایی و چرا با تمام جدّیت می‌فرمایند: «من به شما عرض بکنم جوان‌های عزیز ما این کشور را خواهند ساخت، بهتر از آن چیزی که در ذهن نسل قبلی - که نسل ما است - وجود داشته است؛ ان‌شاء‌اللّه بهتر خواهند ساخت و خواهند توانست پرچم استقلال و عظمت و شرافت این کشور را از آنچه تا امروز بوده است، بلندتر کنند.»  موفق باشید

19150
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به اینکه چه در دانشگاه و چه حوزه علمیه در زمینه تاریخ کم کاری صورت گرفته شده است، به نظر حضرت عالی با توجه به مطالعات ویژه و تدریس که در این زمینه داشته اید چه حیطه اطلاعاتی و چه کتبی را باید مطالعه داشته باشد؟ (بنده جوان 23 ساله) لطفا به تفصیل بیان شود. (مثلا قبل از اسلام و بعد از اسلام و تاریخ ایران و جهان و غرب و انقلاب اسلامی و معاصر و.....چه دوره هایی را باید بلد باشد و بعد کتاب معرفی شود.) باتشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با مباحث حجت الاسلام غنوی کار را شروع کنید، شروع خوبی است. صوت جلسات ایشان، که از سیره‌ی پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» شروع کرده‌اند و تا امام هادی«علیه‌السلام» ادامه داده‌اند، بر روی سایت‌شان هست. موفق باشید

18017
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: اینکه بزرگان ما مثل علامه حسن زاده و ... می گویند بدون ائمه نمی شود به مقامات و معارف رسید پس چطور محیی الدین ابن عربی با اینکه شیعه نبوده (آیت الله جوادی: محیی الدین بسیار به شیعه نزدیک بوده: یعنی شیعه نبوده) به این گونه معارف می رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت آیت اللّه جوادی می‌فرمایند محی‌الدین از نظر عقاید شیعه است و عمیقاً با معارف اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ارتباط داشته. منتها به جهت شرایط خود سختْ تقیّه می‌کرده است. کتاب «جدال با مدعی» از دکتر حسین غفاری نکات دقیقی مطابق با اسناد معتبر در این مورد آورده‌اند. موفق باشید

16311

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید. همانطور که استاد فرمودند: بدون حکمت و عرفان مقصد روایات نمی تواند رخ بنمایاند، یا بسیار کم است. حال دو سوال از محضرتان داشتم: 1. احادیثی که در باب سبک زندگی است، مثل کتاب العشره اصول کافی، را می توان زودتر خواند، یا این احادیث هم نیاز به حکمت و عرفان دارند؟ 2. در مورد احادیث کلامی ای که در باب اثبات امامت امام علی علیه السلام در کتب مختلف مثل «اسرار آل رسول» و «الغدیر» و... وجود دارند، این احادیث هم نیاز به مطالب حکمی و نوریه عرفانی دارند؟ یا همین مقدار که هفتاد درصد آثار شما را کار کرده ایم و در حال کار کردن ۳۰ درصد باقیمانده هستیم برای دو مورد بالا کافی است؟ در ضمن آرام آرام در حال ورود به حکمت متعالیه هم هستیم. بحمدلله. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که تشخیص داده‌اید آن نوع روایات که تذکراتی است برای رابطه‌ی بهتر با همدیگر، و یا حتی همان روایات کلامی، در ابتدای امر نیاز به معارف عمیق‌تری ندارد، هرچند اگر با معارف عرفانی و حِکمی، همان موضوعات نیز دنبال شود، جنبه‌ی تبیین بر جنبه‌ی جدال ترجیح داده می‌شود. موفق باشید

15020

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: اگر کسی پس از بررسی نتواند حقانیت شریعت امروزی را درک کند لذا به احکام اسلام عمل نکند، اما حقانیت امام و انقلاب و رهبری برای او روشن ترین و بدیهی ترین امر باشد لذا پای امام و رهبری بایستد، و در همین حالت بمیرد، مرگ او به چه کیفیت است؟ در برزخ و قیامت چه حالی دارد؟ و چگونه محشور می شود؟ ممنون از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این فرد ذهنیتی از شریعت دارد وگرنه حتماً پایِ دین هم می‌ایستاد. مشکل از ما است که دینی را به این افراد نشان داده‌ایم که جوابگویِ عقل و فطرتشان‌ نیست. موفق باشید

14781
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام خدمت استاد بزرگوارم: احتراماً، پیرو سؤالات 1364 ، 1899 ، 2170 پیرامون اعیان ثابته، و این نکته جنابعالی که فرموده اید عین ثابت دارای اختیار است حتی نسبت به جنسیت خود. این اختیار چه نحوی از اختیار است؟ چون اختیار در عالم ماده بر حسب آگاهی بر موضوعی صورت می پذیرد. اگر بر حسب آگاهی است، این آگاهی در عین ثابت به چه نحوی حاصل می گردد؟ ضمناً حد ظرفیت در عین ثابت چگونه حاصل شده است؟ که عین ثابتی مثلاً صدام حسین و عین ثابت دیگری حضرت روح اله می شود؟ با تشکر و آرزوی سلامتی حضرت استاد
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن‌الوجودبودن، ذاتیِ هر ممکن‌الوجودی است و آن ممکن‌الوجودی که در ذات خود دارای وجوه و ابعاد متنوعی است – مثل انسان – حتماً در همان مقام ذاتی خود، با اختیار روبه‌رو می‌شود تا آن‌که کدام بُعد از ابعاد خود را انتخاب کند. و از آن‌جایی که امکانِ ممکن‌الوجود، ذاتیِ آن است ظرفیت‌های متفاوت مربوط به خود آن ذات است. موفق باشید

14469
متن پرسش
با سلام حضرت استاد: 1. شما در یکی از فرمایشاتتون این طور فرمودین که پیامبر اکرم (ص) اولین مخلوق حق تعالی هست از بین تجلیات خلقی، آیا منظور شما همین روح متشخص و جزئی پیامبر (ص) هست که در زمین به بدن مادی ایشون تعلق گرفته؟ و چون به این بدن مادی تعلق گرفته حقایق مافوق رو تا حدودی فراموش کرده.. فرمودین در مبانی مهدویت اینو توضیح دادین اما من صوتش رو توی سایت ندیدم. 2. آیا میتونیم حقیقت محمدیه رو همون تعین اول و حضرت احدیت بدونیم به این اعتبار که همین یک ظهور تجلی میکنه و ظهورات حقی و خلقی بعدی رو ظاهر میکنه و به عبارت دیگه حقیقت محمدیه همون احدیت و واحدیت و مادون رو تشکیل میده؟ و در واقع حقیقت محمدیه همه مراتب هست از احدیت به مادون اما به نزول حضرت احدیت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولین مخلوق فوقِ سایر مخلوقات است و بر بقیه‌ی مخلوقات ولایت دارد و نفس ناطقه‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با آن روحْ متحد است. کتاب «مبانی معرفتی مهدیت» به صورت کتاب تدوین شده است نه به صورت صوت 2- مقام حقیقت محمدیه مقام اتحاد با نور اللّه یعنی مقام واحدیت است و مقام احدیت باطنِ حقیقت محمدیه است. حضرت امام در کتاب «مصباح الهدایه» از آن جهت که خواسته‌اند مقام خلافت الهی را روشن کنند این موضوع را تا حدّی به صورت مبسوط طرح کرده‌اند. موفق باشید

14228
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فرزانه تا آنجا که اطلاع دارم برای درمان بیماریهای روحی از جمله وسواس به روانشناسانان زیاد اعتماد ندارید و می فرمایید آنها بعد باطنی انسان را نمی شناسند. از طرفی در برخی موارد در پاسخ سوالات برای درمان افسردگی سایت انشا را معرفی می کنید. سایت انشا همانطور که مستحضرید، مباحث روانشناسی را بررسی می کند. از جمله درمان بیماریهای روحی، من طلبه و در مقطع ارشد مشاوره مشغول به تحصیل هستم. آیا با ادامه تحصیل من در این رشته موافقید؟ هدف من درمان بیماریهای روحی خود و مریضی ها است. آیا این رشته به من کمک می کند؟ یا به رشته دیگری بروم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این درست است که روان‌شناسی همه‌ی ابعاد انسان را نمی‌تواند مدّ نظر قرار دهد ولی بعضی از بیماری‌های روحی و از جمله بعضی از وسواس‌ها مربوط به ابعاد نازله‌ی روان انسان است که روان‌شناسی در این حوزه‌ها می‌تواند کمک کند. موفق باشید

نمایش چاپی