بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2905
متن پرسش
سؤال19: ما قبول داریم که امام‌خمینی حکومتی بنا نهادند که دیگران خیلی که هنرکنند، باید آن حکومت را خوب حفظ کنند. و شاید اگر حضرت امام نبود، هیچ عالم دیگری نمی‌توانست چنین کاری کند؛ خصوصاً که آن انقلاب و سیرة امام در شکست‌دادن حکومت پهلوی از طریق به صحنه آوردن مردم با دست خالی و شهیدشدن آنها، بر خلاف عقل انسان‌های عادی، بلکه بر خلاف عقل اندیشمندان و عرفایی مثل شهیدمطهری و علامه طباطبائی بود، تا آنجا که آیت‌الله میانجی گفته‌بود: «امام‌خمینی به سیرة عقلا عمل نمی‌کند.»! البته الآن که انقلاب پیروز شده، ما همه بسادگی می‌پذیریم که آن استراتژی عاقلانه بوده. پس شاید بتوان گفت که حضرت امام در شکست‌دادن حکومت شاه، عقلی فوق حتی عقل علما و عرفا و فلاسفه و مفسرین داشته‌است. آری، ما قبول داریم که این انقلاب، بدون امام‌خمینی پیروزنمی‌شد. اما بحث بر سر این مطلب است که ما می‌خواهیم از طریق استدلالی عقلی که در صفحة 46 آمده، مقامی خاص را برای حضرت امام حتی در این زمان (بعد از رحلت‌شان) هم ثابت کنیم! لبّ استدلال شما در دلیل سوم این جمله است: «خداوند به همان دلیل که پیامبر فرستاد و امامان را پرورش داد، در زمان غیبتِ امام زمان، فقیهی که بتواند جامعه را درست هدایت کند می‌پروراند.»، طبق این استدلال، مصداق این استدلال در زمان حاضر باید فرد زنده‌ای باشد. پس این استدلال، نه تنها این مقام را برای حضرت امام در این دوران اثبات نمی‌کند، بلکه نفی هم می‌کند!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: لازمه‌ی هدایت الهی در زمان غیبت امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» فقه و فقهایی است که الفبای حیات دینی در زمان غیبت را در زمانی تدوین کند، حال در یک زمان شیخ طوسی این کار را می‌کند و سال‌ها آن فقاهت جوابگوست، و یک زمان صاحب جواهر به میدان می‌آید و فقه جواهری را شکل می‌دهد و با این‌که او رحلت می‌کند ولی سیره‌ی او زنده است و در دوران معاصر که نظام سیاسی جهان شکل خاصب به‌خود گرفت خداوند حضرت امام«رضوان‌الله‌تعالی» را پروراند که سال‌ها پس از رحلت او سیره‌ی او در صحنه خواهد ماند، پس از آن برهان لازم نمی‌‌آید نظر به شخص خاصی که زنده است بکنیم. عمده سنت پرورش فقیهی است که الفبای حیات دینی در زمان غیبت را تدوین کند، سایر فقها سال‌ها باید بر اساس آن الفبا و در آن جاده حرکت کنند. موفق باشید
2333
متن پرسش
سلام استاد.برای من مساله ای پیش آمده و میخواستم شما راهنمایی بفرمایید.قضیه از این قراره که یه آقایی هست که به وسیله قرآن،غیب میگه.اصطلاحا بهشون دعا نویش میگن.این آقا تو یه اتاق کوچیک با یه مبلغ خیلی مختصر(1000 تومن) و فقط از طریق قرآن راحت از آینده یا مشکلات فرد یا کارایی که باید بکنه خیر میده،تا اینجا همه چی خوبه،اما چند وقت قبل یکی از آشناها چند سال بود چند تیکه وسیلش رو یهم گم کرده بود و مطلقا پیدا نمی شد،این آقا گفته بود اجنه برداشتنشون،بعدش با کلمات قران و ورق زدن جاهای مختلف و یادداشت کردن کلمات و عبارات،دعایی درست کرده بود و گفته بود اینو ب توسل به ائمه و صلوات فرستادن و بردن نامه ائمه میسوزونی.سوزونده ود و چند ساعت بعد به طرز عجیبی وسایلش تو خونه پیدا شده بودن.استاد چیزی که منو گیج کرده و توانایی تشخیص حق و باطل رو از من گرفته اینه که آیا سوزوندن کلمات و عباراتی که از قرآن نوشته شده جایز و شرعی و درسته؟این آقا که نه دنبال پول و دکون زدنه،کارشم که فقط با قرآنه،از اون طرف گفته این سوزوندن حتما باید با صلوات و توسل باشه،چجوری میشه اینا رو با هم جمع کرد؟پس باید نتیجه بگیریم کارش درست و شرعیه و اون عبارات و کلمات رو هم که درآورده طبق یه رموز خاصی بوده نه اینکه اسمش قرآن سوزوندن باشه.این آقا هیچ جای کارش شبیه جن گیرا نیست و به نظر نمیرسه کارش سیاه و شیطانی و ضاله باشه.لطفا جوابی بدین تا مرز حق و باطل کار این آقا روشن بشه
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فریب این افراد را نخورید، قرآن بهانه است این خبرها همه از طرف جنّیان شرور به او می‌رسد و جنّیان شرور به او خدمت می‌کنند و هیچ برکتی برای شما ندارد. به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» رجوع بفرمایید مسائل آن‌جا عرض شده. موفق باشید
2264
متن پرسش
سوال دیگری برایم پیش آمد(در رابطه با همان تصور خدا).آیا کسی می تواند خدا را آنگونه که هست بپرستد؟و پدیده ای را آنگونه که هست ببیند و درک کند؟تفکر پست مدرنیستی به شناخت مطابق واقع قایل نیست.چگونه می شود ثابت کرد که ما می توانیم خدا را بپرستیم؟نه تصوری که از خدا داریم را؟اصلا مگر انسان با دنیای خارج ارتباط دارد؟گر این ما نیستیم که به همه چیز معنا می دهیم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عرفا می فرمایند: همه ی عالَمْ، تعینات عقل اند، چنانکه نور ماه در شب و نور خورشید در روز به حسبِ اصلِ نور یکى هستند و همه در اصل نوراند، پس هر چه هست عقل است. جمیع صُوَر داراى حقیقت و اصل کلى‏ اند که تا انسان یک نوع اتصال با آن حقیقت پیدا ننماید علمِ تامّ به آن صُوَر برایش حاصل نمى‏شود، فرقى که هست «معلوم» گاهى از سنخ عالم مثال است و گاهى از سنخ عالم عقل و گاهى از مفاهیمى است که فقط حصول ذهنى دارد، ولی در هرحال عالم هیچ انفکاکى با اصل و حقیقت خود ندارد و علمِ تامّ از طریق اتصال با حقیقت عالم حاصل مى‏شود و تا حجاب‌هاى نشئه‌ی عنصرى براى انسان هست از حقایق غیبى غفلت دارد و هر اندازه حجاب از او زایل شد، حقایق بیشتر برای او ظاهر مى‏گردد تا جائى که احاطه به جمیع حقایق پیدا مىنماید و هر چه به حق نزدیک‌تر شود بیشتر حقایق اشیاء برایش ظاهر مى‏گردد، زیرا حقیقت هر موجودى عبارت است از نحوه‌ی تعیّن آن موجود در علم حق و حقایق و مراتب خارجى، تعینات همان ظهور علمى حق‏اند و حقیقت هر چیز باطن اوست و ظاهرش با باطنش متحد است ولى اتحاد داراى مراتبى است، کاملترین علم، همان اتصال به احدیت است، بعد از آن، مرتبه واحدیت است و سالک، حقایق اشیاء را در این حال که متحد با مرتبه واحدیت است در مرتبه احدیت مى‏بیند. انسان در مقام علمِ به اشیاء در مرحله‌ی اول به صُوَر اشیاء علم پیدا مى‏نماید و در این حال نفس به عالم مثال متصل است و در عالم مثال با صورت معلوم متحد است و در مقام علم به معانى، متحد با صور موجود در عقل مى‏گردد و انسان کامل که تا مقام «واحدیت» سیر مى‏کند با جمیع مراتب عقول و وجود متحد مى‏شود و به همه‌ی عوالم احاطه پیدا مى‏کند. . موفق باشید
1435

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم ؛ آیا تقوای اعتقادی از تقوای عملی ارزشمندتر است ؟ اگر کسی تقوای اعتقادی نداشته باشد یا اصلا از جهت اعتقاد و ایمان خیلی ضعیف باشد ولی تقوای عملی داشته باشد ارزشی دارد ؟ یعنی می خواهم بدانم آن کسی که در زمان پیامبر خدا شهید شد ولی بد اخلاق بود، رسیدنش به مقام شهادت به چه دلیل بوده ، و بد اخلاقیش چه معنایی داشته ، آیا شهید شدنش به خاطر تقوای اعتقادیش نبوده، و بد اخلاقیش به خاطر بی تقوایی در عملش ؟ می خواهم بدانم کسی که فقط مواظب عملش هست شایستگی شهادت را ندارد ؟ می خواهم بدانم اینکه می گویند در برزخ کتکها را می خورید ولی در قیامت به انتخابی که کردید میرسید آیا میشود گفت که مربوط به کسانی هست که ایمان قوی دارند اما عملشان ضعیف بوده ؟ آیا میشود گفت که کتک در برزخ به خاطر خطاهای در عملشان هست نه به خاطر بی ایمانی ؟ پس کسی که با نیت پاک مواظب عملش هست ولی به ایمانش افزوده نشده یعنی در قیامت جایگاهی ندارد یا جایگاه پایینی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: قرآن می‌فرماید: « ً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه‏...» یعنی آنچه انسان را به سوی خدا سوق می‌دهد و موجب قرب او می‌شود، عقیده‌ی پاک است. بعد می‌فرماید: عمل صالح آن عقیده را بالا می برد ، به این معنا که عمل صالح موجب می‌شود تا آن عقیده‌ی پاکی که جهت‌گیری به سوی خدا است به بهترین نحو صعود کند. ولی عنایت داشته باشید عموماً در هر تقوای عملی تقوای اعتقادی هست، هر اندازه توحید خود را شدت بدهیم عمل ما زیباتر و نورانی‌تر خواهد بود. موفق باشید
157

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم ایا فلسفه ملاصدرا جنگ(التقاط)است یا سنتز لطفا در هر مورد دلایل خودتان را بفرمایید
متن پاسخ
علیک السلام نمی دانم.
18914
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیز سلام: خدا شما را حفظ کند و بر توفیقاتتان بیفزاید. جناب استاد از یک طرف در بعضی روایات و دستورات دین آمده است که مومن باید دوستدار سختی ها و بلا ها باشد چنانچه جنابعالی در کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» می فرمایید: «روحیه ای در خود ایجاد کن که به سختی ها عادت کند، کسانی که از سختی ها می گریزند آبروی مردانگی را می برند... روحیه انسان باید روحیه سختی پذیری باشد... سختی در راه خدا به خودی خود انسان ساز است...» مخصوصا می فرمائید باید به استقبال از سختی ها رفت و مواردی دیگر. از طرفی در موارد دیگر به ما دستور داده اند از خدا بخواهیم سختی ها به ما نرسد مثلا در دعای عالیه المضامین که در عالی ترین شرایط یعنی بعد از زیارت و توسل معصوم علیه السلام وارد شده می فرماید: «و تصوننی فی هذه الدنیا من العاهات و الآفات و الامراض الشدیده و الاسقام المزمنه و جمیع انواع البلاء والحوادث» چنانچه مشاهده می شود در این فراز از بلاها، آفات، بیماریهای شدید، بیماریهای مزمن و خفیف و به طور کلی از جمیع بلاها و حوادث مصونیت می خواهد و باز می فرماید: «و تغلق ابواب المحن عنی» درهای رنج و سختی را بر من ببند. «و لا تسلبنی ما مننت به علی و لا تسترد شیئا مما احسنت به الی و لا تنزع منی النعم التی انعمت بها علی...» و موارد دیگر. حال جناب استاد چگونه این دو تحلیل می شود؟ یک جا گفته می شود به استقبال سختی ها باید رفت، یک جا می گوید ابواب محن را بر من ببند و آنچه در بالا آمد. در ضمن این درخواست دوری از بلاها و سختی را مطلق آورده و از طرفی این دعا آن قدر معارف بلند و بالا دارد همچون درخواست محبت تام و اطاعت ائمه علیهم السلام، مواسات با اخوان دینی، اشک پیوسته قرب آور، عقل کامل و لب راجح، توبه نصوح و... که نمی توان گفت برای عوام مسلمین آمده است. جزاکم الله خیرا التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» می‌ فرمایند دو نوع سختی داریم؛ یکی سختی‌های تکامل ساز و دیگری سختی‌های تکامل سوز. آن سختی‌هایی که در اثر گناهان و سهل‌انگاری‌های ما پیش می‌آید، سختی‌های تکامل سوزند و از خداوند می‌خواهیم که آن‌ها را از ما دور کند ولی سختی‌های تکامل ساز، بلاهایی هستند که به انسان وسعت و مقاومت می‌دهند و به ما دستور داده‌اند از این سختی‌ها فرار نکنیم. موفق باشید

18630
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: بی تعارف بفرمایید قبر حضرت زهرا سلام الله علیها کجاست؟ حالا شما بفرمایید نمی دانم!!!! جسارت نباشد اما ما که نه قبول می کنیم نه باورمان می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود کتاب «بصیرت فاطمه زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» را دقیقاً و کامل مطالعه فرمایید، تا به جای پیداکردنِ قبر مبارک آن حضرت، رازِ پنهان‌بودنِ آن را پیدا کنید که هزار بار بالاتر از پیداکردنِ جای قبر مبارک آن حضرت است! موفق باشید    

16129
متن پرسش
با سلام استاد عزیز خسته نباشید: این بحث که قرآن در شب قدر ابتدا بر پیامبر (ص) نازل شد و بعد طی بیست و سه سال هم نازل شد، مثلا در مورد حادثه هایی که چندین سال بعد از نزول اول و یک باره قرآن بر پیامبر (ص)، اتفاق افتاده، مثل حادثه های جنگ ها و... آیا نزول اینها بر پیامبر چند سال قبل از اتفاق افتادنشان بر طبق همان تقدیر و علم خدا به حوادث خارج از مکان و زمان است؟ یعنی مثلا اگر در مورد یک جنگ پیامبر (ص) با کفار مثال بزنیم خداوند از آنجایی که علم به همه چیز دارند خارج از مکان و زمان، می دانسته که در آینده جنگ می شود و آیات آن را بر پیامبر (ص) نازل کردند ولی بعدا با وقوع جنگ آیات نازل شده. چند سوال دیگر: اول اینکه دقیقا در نزول اولیه قرآن دقیقا چه چیزی بر پیامبر (ص) نازل شد؟ و دوم اینکه مثلا آیه ای که در مورد جنگ بوده و چند سال قبل، در نزول اولیه بر پیامبر نازل شده، در نزول بعدی توسط جبرییل آورده شده آیا می توانیم نتیجه بگیریم که آن نزول اولیه بر پیامبر (ص) نزرل روح جامع اسماء بوده بر پیامبر (ص). ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نزول دفعی قرآن در شب قدر به صورت اجمالی است و نه تفصیلی. و لذا در آن نزول، مواردی را که مثال زده‌اید مطرح نیست. بلکه حقایق همه‌چیز به صورت حضوری و وجودی برای حضرت روشن می‌شود. موفق باشید

15509
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: پیرامون سوال 15500 و جوابی که قید فرمودید چه دلیلی (عقلی یا نقلی) ما داریم که ما برخلاف سیره حضرات اهل بیت (ع) در زمان امویان و عباسیان که منش تقیه را برای حفظ جان و مال شیعیان در پیش گرفته بودند و مبارزه با طاغوت زمان خویش را تحت لوای تقیه برده بودند ما در خصوص استکبار جهانی علی الخصوص آمریکا تقیه را کنار گذاشته ایم و به مبارزه علنی در همه جبهه ها با آن پرداخته ایم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما امروز هم بر اساس تقیّه‌ی مدارایی کاری با ملت‌ها نداریم و نهایتاً متذکر راهی هستیم که باید طی کنند. ولی وقتی استکبار مانع حیات دینی ما است، برای ادامه‌ی خود باید با استکبار مقابله کرد. به همان معنایی که ائمه«علیهم‌السلام» در عین رعایت تقیّه، تسلیم فرهنگ حاکمان جور نمی‌شدند و این حاکمان بودند که مانع امامان می‌گشتند و آن‌ها را به زندان می‌انداختند و به شهادت می‌رساندند. تقیّه به معنای آن نیست که تسلیم فرهنگ جور شویم. موفق باشید

14202
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: با توجه به پاسخ سوال 14187 - البته بنده این سوال را نپرسیده بودم - اما مگر نه اینکه کبوتر با کبوتر باز با باز؟ استاد گرامی انسانی که با معارف الهی انس بسته خدا را دوست داره به نظر شما آیا درسته که دختری با انسانی که از لحاظ معنوی جایی است که اهل نماز هم نیست یا با ولایت فقیه و حکومت مشکل داره ازدواج کند؟ شمایی که این مباحث را تدریس می کنید و باور دارید و به باور رسانده اید، کسانی را که در جلسات دروس شما به نوعی حضور دارند که زندگی چند روزه دنیا را به عقبی ترجیح دهند؟ آیا بیشتر طلاقهای ما به علت عدم تفاهم فکری و عقیدتی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. زن و شوهر باید در افق معنوی شریعت الهی به‌سر ببرند. بحث در نگاه‌های جزئی است که در آن نگاه‌ها نباید متوقف شد. آخر در ابتدای ازدواج مگر یک جوان چه درآمدی دارد که حالا بحث خمس آن درآمد را در جلسه‌ی خواستگاری با او در میان بگذاریم؟ این یک نوع بدسلیقگی و نشناختن شرایط است. موفق باشید

13357
متن پرسش
به نام خدا با سلام و با تشکر از پاسختان: در جوابم فرموده بودید خداوند زمینه ی نور معرفت را خود به خود در مادر فراهم می کند. اما من در سه ماه اول تولد نوزادم که حقیقتا فرصت مطالعه کتابهای اخلاقی و معرفتی نداشتم به عینه متوجه افول اخلاق و سست شدن اعتقاداتم شدم که ضعف پس از زایمان هم مزید بر علت می شد ولی این نور معرفت را در خودم احساس نکردم در حالی که نیاز شدیدی به این نور داشتم و خیلی احساس می کردم از خدا دور شده ام و پس از سه دوباره ماه با مطالعه و کار معرفتی با دوستان حال روحم بهتر شد. و سوال دیگر اینکه منظورتان از کلیات و جزئیات چیست؟ و این به تعویق انداختن مطالعه جزئیات تا کی ادامه پیدا می کند. از شما به خاطر صراحت در صحبتم عذر خواهی می کنم ولی پرسیدن این سوالات را وظیفه خودم می دانم چون خیلی دیگر از مادران مبتلا به این مشکلند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی کنید به وظیفه‌ی خود نسبت به فرزندتان، دل بسپارید و او را به عنوان هدیه‌ی حضرت حق بپرورانید تا إن‌شاءاللّه نور تدبیر الهی بر قلب شما تجلی کند و خود را در زیر سایه‌ی پروردگار فرزندتان احساس کنید. 2- یک روحانی باید هم مطالب را بداند و هم خود را مجهز کند که بگوید ولی آن کسی که می‌خواهد عمل کند، دیگر کاری به جزئیات سخن آن روحانی ندارد، بلکه در حدّ موقعیت خود سخن او را می‌گیرد تا عمل کند؛ منظورم از عبور از جزئیات و نظر به کلیات، این نکته بود. موفق باشید

12813
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: بنده از فرمایشات شما این‌گونه برداشت کرده‌ام: «استفاده از ادواتی که مکتب مدرنیته به سبب رسیدن به هدف خود آن‌ را ایجاد کرده است، در جهت ساخت تمدن اسلامی منتهی به ظهور، نه تنها سودی ندارد بلکه در صورت تداوم در به‌کارگیری این ادوات در امور فرهنگی، بعد از مدتی جهت آن فعالیت تماماً به سمت مدرنیته سوق پیدا خواهد کرد.» با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان که توصیه به استفاده‌ی هنری حق شناسانه با ابزاری همچون کاریکاتور، تئاتر و غیره دارند، چند سوال در ذهن بنده مطرح گردید که استدعا دارم پاسخ دهید. 1. آیا ادوات فوق الذکر اساساً از مصادیق مدرنیته محسوب می‌شود؟ 2. استفاده از این اداوات که حضرت آقا توصیه فرموده‌اند به جهت عبور از زمانه‌ی مدرنیته است یا به طور کلی استفاده از آنها در جهت انتقال معنا مفید است؟ 3. با توجه به اینکه هر معنایی از دریچه‌ی خیال به نفس آدمی وارد می‌گردد و از آنجا که خیال در ابتدا جز صورت نمی‌شناسد، آیا استفاده از ادوات مصور (کاریکاتور، کتاب تصویردار، کتاب مصور، تئاتر، فیلم، سریال) در امر تبلیغ جهت انتقال معنا و ایجاد صورت ذهنی به منظور برداشتن قدم اول سیر معنوی، میسر می‌باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از دو موضوع نباید غافل بود؛ یکی این‌که تکنولوژی فرهنگ خود را می‌آورد، دیگر این‌که ما در دورانِ گذار که نمی‌توانیم از خود شروع کنیم لااقل با خودآگاهی لازم از تکنولوژی استفاده نموده و در جهت اهداف خود در آن تصرف کنیم. از این دو نکته گذشته، بحث سومی پیش می‌آید که آیا مواردی که مطرح فرموده‌اید از جمله مواردی است که اساساً غربی است و یا مربوط به فرهنگ انسان و انسانیت است. فکر می‌کنم بتوانیم تا حدّی موارد فوق‌الذکر را از روح غربی‌اش خارج کنیم، در آن صورت دیگر موضوع عبور از مدرنیته در میان نیست، بلکه برگشت به اصالت هنرهای فوق‌الذکر خواهد بود. و در مورد مسئله‌ی خیال عنایت داشته باشید که: «آدمی را فربهی هست از خیال/ گر خیالاتش بُود صاحب‌جمال» بنابراین اگر هنرهایی که نام بردید بتواند از طریق صورت‌ها ما را متذکر معانی متعالی نماید چیز بدی نیست. موفق باشید

11327
متن پرسش
سلام علیکم در بحث ورزش در کتاب جوان و انتخاب بزرگ سوالاتی برام پیش اومده که مطرح میکنم. 1. ارتباط کنترل بر بدن در مورد زنده و مرده با نتیجه ای که میگیرید مشخص نیست. یعنی چون ما زنده ایم کنترل ما بیشتر از مرده است لذا زنده تر بودن یعنی کنترل بیشتر. چطور همچین رابطه ای شکل میگیره؟ 2. بر فرض قبول وجود ارتباط، منظورتون از زنده بودن چیه؟ یعنی شخصی مثل هاوکینگ که هیچ کنترلی بر بدن خودش نداره زنده تر از خیلیا نیست؟ 3. ارتباط ورزش با کنترل بر بدن مشخص نیست. به عبارتی چرا ورزش رو بهترین وسیله برای کنترل بر بدن میدونید؟ جایگاه روزه و مشابهات اون چیه؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفس انسان یک حقیقت دارای شدت و ضعف است، مثل نور. و لذا اگر تعلق آن به بدن کم شود از جهت حیات شدت بیشتری پیدا می‌کند 2- هرکس به اندازه‌ای که بر بدن خود و امیال خود حاکم باشد، به همان اندازه زنده‌تر است به‌خصوص وقتی بر اساس احکام الهی بر امیال خود حاکم باشد 3- این قسمت در کتاب عرض شده دوباره مطالعه فرمایید. در ضمن کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن در این رابطه نکات خوبی را در اختیار شما می‌گذارد. موفق باشید
11228

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: لطفا بفرمایید که ۱- منظور از «توجه کردن نفس» چیست؟ وقتی نفس دارد توجه می کند یعنی دارد چه کاری می کند؟ ۲- آیا توجه کردن نفس اثری در خود نفس هم دارد؟ مثلا اگر نفس به دیوار توجه کند اثری از دیوار در او پیدا می‌شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- یعنی نفس داره توجه می کنه، این یک امر بدیهی نفس است سؤال از امر بدیهی معنا ندارد 2- وقتی نفس به امری یا چیزی توجه می کند صورتی یا معنایی در آن نفس واقع می شود. موفق باشید
10409
متن پرسش
نه اینکه من از وجود جریان ها و حرکات بدآموز در میان جوانان بی اطلاع باشم؛ نه، من می دانم چه می گذرد، اما در زیر این کفها و گل و لای ها، من جریان عظیم و خروشان نجابت و دیانت و اصالت و نورانیت را هم مشاهده می کنم. (امام امت، حضرت آیت ا... خامنه ای)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از جمله‌ای که از رهبری عزیز فرستادید. خدا کند همه‌ی ما نگاه‌هایمان به نگاه رهبری نزدیک شود. موفق باشید
8988
متن پرسش
با سلام: بنده فارغ التحصیل ارشد کامپیوتر و 30 سال سن دارم و مجرد و مشغول کار هم هستم. در دانشگاه هم تدریس کردم ولی از نظر روحی ارضاء نشدم! احساس نیاز به مطالعات دینی از قدیم در بنده وجود داشته ولی احساس میکنم باید مسیر تحصیل حوزه را انتخاب کنم. البته سختی هایی دارد. اکنون خیلی ذهنم درگیره و احساس پوچی و بی خود بودن میکنم! فکر میکنم باید تو یک ساختار تحصیلی و تربیتی قرار بگیرم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تنها می‌خواهید مشکلات خودتان را از جهت معرفتی حل کنید، از طریق سیر مطالعاتی که روی سایت است کار را جلو ببرید ولی اگر می‌خواهید در مسیر تبلیغ اسلام قرار گیرید باید به طور رسمی وارد حوزه‌ی علمیه شوید. موفق باشید
8872
متن پرسش
با عرض ادب و احترام خدمت استاد عالیقدر: در کتاب نفیس خویشتن پنهان مطالبی در مورد خواب بیان کرده بودید. و سوالی که برای بنده پیش آمد از نظر خودشناسی کسانی که به اصطلاح عوام خواب سنگینی دارند مشکل از کجاست مشکل آنها از روحشان است و یا جسم آنها؟ لطفا راه حل این مشکل را هم بیان فرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: نسبت به افراد مختلف متفاوت است. اگر روح دارای حساسیت و حضور لازم نباشد به همان اندازه در تدبیر بدن حساسیت لازم را از خود نشان نمی‌دهد. یا اگر بدن آمادگی لازم را نداشته باشد نسبت به اراده‌هایی که روح کرده عکس‌العمل مناسب نشان نمی‌دهد و لذا با ادب‌کردن جسم و روح باید مشکل را حل کرد. روزه‌‌گرفتنِ درست و حسابی در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید
8645

مبشراتبازدید:

متن پرسش
با سلام. در جواب سوالی فرموده اید: "در روایت داریم هر اندازه عقل انسان رشد کند، خواب‌دیدن‌هایش کم می‌شود." پس اینکه حضرت رسول هر روز صبح از اصحابشان می پرسیدند هل من مبشرات چه میشود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خواب دیدن‌هایی که در اثر تحرک غیر قابل کنترل قوه‌ی خیال باشد، با رشد عقل و کنترل خیال کم می‌شود ولی آن حالاتی که در اثر صعود نفس ناطقه بر عالم بالا برای نسان صورت می‌گیرد پای برجاست که به آن، مبشّرات می‌گویند. موفق باشید
8503
متن پرسش
استاد محترم سلام جهت تغییر سبک نگرش و متود فکری اساتید دانشگاه ها و نخبگانی که دارای تریبون هستند نسبت به رهبر انقلاب و این نظام اسلامی، چه جزوه ای را صلاح می دانید از آثارتان برای آنها تهیه و در اختیارشان قرار بدهیم. و خواهشمند است حضرتعالی یک توصیه کلی با توجه به سوابق فعالیت های فرهنگی و علمی برای اینجانب مرقوم فرمایید.سایه رهبری مستدام باد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شاید کتاب «جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی در فضای مدرنیسم» کمک کند. خودتان هم متوجه باشید امروز انقلاب اسلامی محل ظهور اسم اعظم الهی است و نسبت خود را با انقلاب اسلامی نسبت درستی قرار دهید. موفق باشید
7626
متن پرسش
با عرض سلام. استاد دو تا سوال داشتم : 1)شما به وجود "چشم سوم" که وسط دو ابرو است اعتقاد دارید ؟ و آیا انسان های مؤمن هم آن را فعال می کنند یا خیر ؟ آیا می شه در جهت اهداف تمدن اسلامی این چشم رو برای تسریع مطالعه فعال کرد یا فقط مال آدم های بد هست ؟ 2) با سرچ توی اینترنت مطالب مثبت و منفی در رابطه با این چشم پیدا کردم ، لذا خیلی برام سؤال شده ، یک سری تمرین ها برای فعال کردن چشم سوم هست که در ادامه میارم ، به نظر شما این تمرین ها ممکنه که ایمان و آرامش ناشی از آن را در انسان های مؤمن مختل کند یا نه حتی کمک کننده ی ایمان هم هست ؟؟ نظرتان راجع به انجام این تمرین ها چیست آیا آسیبی به اشخاص مؤمن و سالک می رساند ؟ استاد ، این رو هم بگم که روزانه بیش از سه چهار هزار نفر تو همین شهر قم ، دو سه تا از این تمرین ها رو انجام میدن تا مطالعه ی بهتری داشته باشن ، نظر شما چیه ؟؟؟؟؟؟؟ ما هم انجام بدیم ؟؟؟ من الآن هر روز به مدت کمتر از ده دقیقه روی دو سه تاش وقت می ذارم ، خواستم اگر شما تأیید کنید مطمئن باشم که از قابلیت های طبیعی جسم انسان هست و با مسائل غیر الهی ارتباطی نداره. حتی حضور در نماز هم بیشتر میشه و اثرات مثبت دیگه ای هم داره. لطفا این سؤال رو پاسخ بدین چون هیچ کس دیگه ای نیست که ازش بپرسم و من به هیچ کس دیگه ای جز شما اعتماد ندارم و واقعا مستأصل شدم. تمرین ها : "تکنیک اول:چشمان خود را متقاطع کنید و به نقطه ای بین دو ابرو خیره شوید،اول با چشمان باز و سپس با چشمان بسته. تکنیک دوم:با چشمان باز به نوک بینی خود خیره شوید و سپس چشمان خود را ببندید. تکنیک سوم:شمعی را در مقابل خود قرار دهید و چشمان خود را متقاطع کنید.در این حالت شما دو شمع خواهید دید.سپس بر روی شمعی که برجسته تر و واضح تر است تمرکز کنید و یا این که به فاصله ای که بین دو شمع است،خیره شوید. تکنیک چهارم:هر دو دست را ببندید و لی انگشت اشاره،باز باشد.مانند زمانی که به جایی اشاره می کنید.حالا هر دو دست را در جلوی رویتان قرار دهید.انگشت اشاره ی سمت راست را دقیقا رو به روی چشم سمت راست قرار دهید و انگشت اشاره ی سمت چپ را جلوی چشم چپ هر دو انگشت،با چشم ها،حدودا 60 سانتی متر فاصله داشته باشند.حالا چشمان خود را متقاطع کنید ،شما باید یک انگشت را در بین این دو انگشت ببینید،با جلو بردن دو انگشت یا عقب بردن یا کاهش فاصله و یا افزایش آن،انگشت سوم را میتوانید ببینید.حالا روی انگشت سوم تمرکز کنید و به دقت آن را نگاه کنید تا به صورت انگشتی واقعی در بیاید. این عمل را تکرار کنید. با انجام این تکنیک،قدرت روشن بینی شما افزایش پیدا می کند. دقت کنید که این عمل باید در حالت خاصی از بدن شما انجام شود.یعنی ستون فقرات کاملا صاف باشد و گردن هم راست.نفس عمیق بکشید و خود را ریلکس کنید و بعد این عمکل را انجام دهید. تکنیک پنجم:در این تکنیک نیاز به فردی دارید. از او بخواهید به شما نگاه کند. حالا شما به چشمان او خیره شوید و چشمانتان را متقاطع کنید،شما همانند تمرین قبل،باید چشم سومی را در بین این دو چشم ببینید. این تمرین نیروی عظیمی را در چشمان شما ایجاد می کند و همچنین قدرت مغناطیسی و روشن بینی را در شما افزایش می دهد. تکنیک ششم:شیئی را در فاصله ای نزدیک خود قرار دهید.سپس به آن خیره شوید.حالا به سرعت جسم را از جلوی دید خود دور کنید و به نقطه ای که به جای مانده خیره شوید . با تارکردن چشمان خود بهتر خواهید دید.دقیقا جایی که جسم قبلا در آن جا بوده خیره شوید.به زودی شما تصویری را در این نقطه خواهید دید.اگر این اتفاق افتاد نشان دهنده ی این است که قدرت روشن بینی شما افزایش پیدا کرده است. تکنیک هفتم:شیئی را دور از خود قرار دهید . حالا به آن خیره شوید. سپس جسمی دیگر را بین چشم خود و آن شیئ دور قرار دهید ولی توجهتان بر روی شیئ قبلی باشد.این عمل را تکرار کنید انجام این عمل ، روشی بسیار عالی و موثر برای توسعه ی قدرت روشن بینی می باشد. البته سعی کنید زیاد بر چشمانتان فشار نیاورید و تمرینات به مدت طولانی نباشد". من خودم عین تمرین های بالا رو انجام ندادم چون اطمینان ندارم ولی دو تا از تمرین های مشابه آن چه در بالا آورده شده ، روزانه انجام میدم. واقعا از شما سپاسگزارم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- این‌ها ساخته‌ی ذهن بعضی‌ها است که متوجه وجود روح یا نفس ناطقه و استعدادهای آن نیستند 2- روح ابعادی دارد که اگر به نور شریعت الهی فعّال شود انسان از مرحله‌ی نفس به مرحله‌ی قلب می‌رسد که با حقایق مرتبط می‌شود و باز اگر سیر خود را از کثرت به سوی وحدت ادامه دهد به مرحله‌ی روح می‌رسد و جنبه‌ی حقانی موجودات را می‌یابد. این نوع تمرکز و برکتی که به همراه دارد را مقایسه کنید با آن نوع تمرکز که نهایتاً انسان از بعضی از استعدادهای نفس ناطقه و جنبه‌های وحدانی او استفاده می‌کند بدون آن‌که راهی به سوی خد ا در آن باشد. بنده معتقدم دوستانی که مشغول این کارها شوند، واهمه‌ی خود را بر قلب خود حاکم می‌کنند و دیگر به این زودی‌ها به تعادل لازم برنمی‌گردند. این نوع تمرکز‌ها سیر به سوی اللّه را از آدم می‌گیرد. موفق باشید
6399
متن پرسش
با سلام به نظر شما کورش چگونه شخصیتی است؟آیا حرفهای خوبی که از او نقل میکنند واقعی است؟واگر بله قابل الگو برداری هستند؟ در دانشگاه بسیار نقل از وی میکنند و کورش را ستودنی یاد میکنند.و یاد نکردن از او را جفای به او میدانند و مدام میگویند ما پارسی و آریایی هستیم و او مایه افتخار ماست.......دیدگاه جنابعالی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ از او به عنوان مرد آزاده‌ای یاد کرده که به حقوق انسان‌ها و اقوام و ادیان احترام می‌گذارده و منشوری که از او باقی مانده حکایت از همین دارد در آن حدّ که علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» نظر آن مفسرینی که کورش را با ذوالقرنین تطبیق داده‌اند به نحوی تأیید می‌کنند. و از این جهت می‌توان گفت ماوراء نگاه پارسی‌بودن یا آریایی‌بودن، آموزه‌های دینی ما به ما توصیه می‌کند که خوبی‌ها و خوب‌ها را محترم بشماریم. موفق باشید
3177
متن پرسش
سلام علیکم، اگر به مال کسی مشکوک باشیم که حلال اغشته به حرام است(مثل کسی که اهل خمس نیست یا درامدی حرام در کنار درامد حلالش دارد)و مثلا از نزدیکان است فقها میگویند که نیازی به تجسس نیست و با دادن خمس مساله برطرف می شود در حالی که عرفا اصلا از این مالها که هیچ از غذایی که زن حائض بدون وضو تهیه کرده نمی خورند. حال برای من سوال شده که دین ما که یک پارچه است پس این تفاوت از کجاست. اگر واقعا اثر دارد پس این مساله فقهی چه جایگاهی دارد و اگر با دادن خمس واقعا اثر برداشته می شود این احتیاط عرفا برای چه؟ این مساله واقعا برای ما مشکل شده چون اطرافمان ادمهایی که می شود به مالشان شک کرد زیاد است. و حتی اگر خودمان باسختی از این مالها اجتناب کنیم بچه های کوچکمان را نمی توانیم کنترل کنیم(خوراکی یا...به او میدهند و نمی شود جلوی ان شخص او را منع کرد) با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عرفای واقعی بر اساس حکم فقهی عمل می‌کنند. کار آقای شیخ جعفر مجتهدی که در کتاب «لاله‌ای از ملکوت» نوشته‌اند که از دست‌پخت زن حائض دوری می‌کردند حجت نیست مضافاً این‌که آقای شیخ جعفر مجتهدی اهل کرامت‌اند و نه عارف . موفق باشید
2189
متن پرسش
سلام. استاد در حدیث حضرت رسول( ص ) فرمودند اول ما خلق الله نوری و در جای دیگر میفرماید اول ما خلق الله ارواحنا .تناقض است بین نوری و ارواحنا در خلق اول. این قضیه را چگونه توجیه میفرمایین؟ سوال دیگر اینکه در قرآن صحبت از تنزل شیاطین شده ضمن اینکه هرچیزی که نازل میشود حقیقتش در بالاست و نازله اش در پایین. این موضوع آیا درست است لطفاد توضیح بفرمایین.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:1ـ در مقام غیب همه یک حقیقت‌اند و به اعتبار ظهورشان در انسان‌های مختلف به صورت جمع به‌کار می بردند. 2ـ باید شاهدتان را ذکر می‌کردید تا منظورتان را می‌فهمیدم. موفق باشید
1726
متن پرسش
سلام علیکم و زیارت قبول.بابت تمامی زحماتی که برای ما انجام میدهید از شما ممنونم اجرکم عندالله استاد از زمانی که وارد دانشگاه شدم حدودا 7-8 ماه گذشته .در محیط خوابگاه اکثر بچه ها فقط به دنبال این هستند که چکار کنند که امروز بیشتر بهشان خوش بگذرد با این که سعی کردم از اول تحت تاثیر محیط قرار نگیرم و اینکه از اول سال کتابهای شما را مطالعه میکردم اما احساس میکنم زندگی من هم دارد شبیه آنها میشود . نسبت به همه چیز بی تفاوت شده بودم نه از معنویات چیزی میگرفتم و نه از چیزهایی که بچه ها خودشان را سرگرم میکنند میبردم اما بعد از اردوی راهیان نور این مشکل تقریبا شد . تصمیم گرفته بودم خیلی خوب درس بخ.ونم اما حتی از ترم اول هم خوندن این درس های خشک برایم خیلی سخت بود . فقط امتحانها رو پاس کردم . هیچ میلی به خواندن خیلی از این درسها ندارم . والان حدود یک هفته است که به خوابگاه برگشتم از این که شرایط قبل تکرار شود خیلی میترسم . به نظر شما با رفتن به حوزه این مشکلات حل میشود یا اینکه همه وسوسه های شیطان است برای این که از راهم عقب بیفتم؟آیا در حوزه بهتر نمیشود سرباز امام زمان (عج) شد یا اینکه باید در دانشگاه باشم و فعالیت کنم؟استاد برامون دعا کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام تا در دانشگاه هستید با برنامه‌ای که در هفته برای خود می‌ریزید دروس دانشگاه را با دقت کامل بخوانید و از آن عقلی که در رشته‌ی شما جاری است آگاهی یابید. در هر گوشه‌ی نظام اسلامی امکان خدمت پیش آید می‌توان سرباز وجود مقدس حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» بود. موفق باشید
1438

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی وقتی دعای جوشن کبیر می خونم و به اسمائی مثل یا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ، یا مُنَفِّسَ الْغُمُومِ ، یا کاشِفَ الْکُرُوبِ، یا مَنْ یُنْقِذُ الْغَرْقى‏، یا مَنْ یُنْجِى الْهَلْکى‏، می رسم و می خوام ارتباط برقرار کنم این مسئله تو ذهنم پیش می آد که این هلاکت و این غم و کرب چون در این دنیاست به خاطر شرایط این دنیا و اهداف خداوند از این شرایط برای انسان پیش می آد و اگر دنیا نبود خب هلاکت و غم و... هم نبود پس این عبارات نمی تونه صفت و اسم الهی باشه چون همیشه برقرار نیست.اما می دونم که استدلالم درست نیست می شه در این مورد توضیح بدهید...ممنون...
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: باید متوجه تفاوت بین صفات ذاتی خداوند و صفات فعلی او باشید، آری صفات فعلی مربوط به مخلوق است و از آن جهت که مخلوقی هست آن صفات ظهور می‌کند. مثل رزّاق‌بودن خدا، که تا مخلوقی هست و رزق می‌خواهد این صفت ظهور دارد ولی اگر مرزوقی نبود این صفت معنا ندارد. ولی «حیات» این‌طور نیست و در ذات خدا است. به همین جهت می‌فرمایند: آن صفاتی که عدم آن موجب نقص خدا است صفت ذات است و آن صفاتی که عدم آن موجب نقص خدا نمی‌شود صفت فعل است. موفق باشید
نمایش چاپی