بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10681
متن پرسش
سلام علیکم: استاد خیلی ببخشید منظور از این جمله شهید آوینی چیست؟ «قبل از اینکه غرب زدگی را به قدرت خود غرب برگردانیم باید به یک نحو به ضعف هایی که اقوام دیگر کره زمین دچار بودند برگردانیم. ارزیابی این واقعیت صرف نظر از این که عللش چه بوده است، نباید از این نظرگاه انجام شود که غرب زدگی امری است عارضی نه جوهری...». حالا غرب زدگی امری است عارضی یا جوهری؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف اصلی آن است که این غرب نیست که با قدرت خود ملت‌ها را دچار غرب‌زدگی کرده، بلکه این ملت‌ها هستند که از سرمایه‌های معنوی و قدسی خود غافل شدند و در نتیجه غرب توانست تأثیرگذار باشد پس غرب‌زدگی ریشه در جوهرِ غفلت ملت‌های غرب‌زده دارد و از این جهت اگرچه عارض ملّت شد، ولی ریشه در خود ملت‌ها داشت و تنها با بازخوانی خود ملت‌ها از غفلتی که کردند، غرب می‌رود. موفق باشید
10344

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: سوالم این بود: من شنیدم به عنوان حدیثی که خداوند می فرماید (به مضمون) اگر بنده ای ذره ای لذت گناه در دلش باشد لذت مناجاتم را به او نمی چشانم با اینکه انسان دارای نفس لوامه است و شیطان همیشه او را وسوسه می کند و ما در جهاد با آن باید باشیم منظورم اینه من خیلی سعی می کنم گناه نکنم اما آدم بالاخره می داند لذتی دارد که به خاطر خدا از آن چشم پوشی می کند این حدیث چه می خواهد بگوید؟ التماس دعا دارم از خدمتتون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم طلب و تقاضای انسان است که آن تقاضا رجوع به مناجات با حق باشد و با امیال نفس امّاره کنار نیاید و آن امیال را مثل اهل دنیا تصدیق نکند. موفق باشید
10015
متن پرسش
سلام علیکم ما از برخی از رفقایمان گله داریم هر چه به آنها محبت می کنیم آنها لحاظ نمی کنند و گاهی دیده می شود اصلا از ما دوری می کنند چکار کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نیست در محبت‌کردن شرکت تعاونی باز کنید و در مقابل محبت به رفقا منتظر محبت باشید. شما ملکه و منش خود را محبت‌کردن قرار دهید بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتی. موفق باشید
9931
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: تشکر می کنم که سوالات را بدون هیچ منت و تاخیری جواب می دهید. در جواب سوال 8995 که گفتید هر چقدر توحید انسان زیاد باشد ترس و اضطراب وی هم کمتر خواهد بود به بنده امیدی خواص دست یافت حال یک سوال دارم و خواهش می کنم جواب دهید آیا با قوی کردن توحید خود 100% ترس و اضطراب و استرس از بین می رود؟ خواهش می کنم جواب دهید. اضطراب دارد نابودم می کند. راهکار و ذکری و کتابی جهت قوی کردن توحید و از بین بردن همیشگی اضطراب برایم لطف کنید. در ضمن کتاب ادب عقل را که گفته بودید دارم می خوانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان از طریق نور توحید می‌رسد به آن‌که همه‌کاره‌ی عالم خدا است و او به عنوان رب‌العالمین آغوش خود را برای پرورندان ما باز کرده، دیگر جایی برای اضطراب که ریشه در توهّمات ما دارد نمی‌ماند. سیر مطالعاتی روی سایت را سیر مفیدی جهت تقویت عقیده‌ی توحیدی می‌دانم. موفق باشید
9886
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و ارجمند: سوال من درباره خواهرزاده ام هست و نیازمند راهنمایی شما هستم. او از کودکی بسیار به فیلم علاقه داشت و تمام اوقات فزاغت، اوقاتی که ناراحت بود و ... را به فیلم دیدن می پرداخت. این فیلم ها اکثرا سریالها و فیلمهای ساخت کشور آمریکا بود. در کودکی بازه ای را در خارج از کشور بود خانواده اش نیز برای اینکه زبان را فراموش نکند با این فیلم دیدن زیاد مخالفت نداشتند، و حتی گاهی دوست داشتند بیشتر فیلم ببیند. چون کودک شلوغ و کنجکاو و پر دردسری بود و وقتی فیلم می دید دیگر اینطور نبود. فیلمها به هیچ وجه جنگی و اکشن نبود و بیشتر فیلمهای خانوادگی و کمدی بود. ساختار ذهن او اینطور شکل گرفت. همیشه درباره اسلام و افراد مذهبی مشکل داشت. تا اینکه در 14سالگی دوباره به ماموریت رفتند و بعد از چهار سال برگشتند. اکنون که برگشته اند می بینم که او اصلا اعتقادی به وجود خدا ندارد. ذهن فوق العاده فعالی دارد و بارها در ماموریت با معلمان دینی اش بحث می کرده، اما نتیجه برایش قبل قبول نبوده. در استدلالهایش دنبال روش منطقی اثبات خداست ولی چون هیچ یک از اطرافیان اینطور نبوده اند به نتیجه نرسیده. چیزهایی که خوانده و معتقد است خلاف این باورهاست. خود من هم هیچگاه دنبال اثبات منطقی و ریاضی وار خدا نبوده ام و حتی برهان صدیقین را برای فهم نحوه ارتباط خدا و مخلوقات خوانده ام و سوالات کوچکی که در ذهنم بوده را مانع پذیرش نمی دیدم. پاسخ به آن سوالات را همیشه به وقتی دیگر موکول می کردم. اثبات خدا برایم هیچ وقت سوال نبوده. برایش برهان علیت را بیان می کنم، می رسیم به اینکه برای قطع این سلسله علت و معلولی یک علت العلل باشد و این خداست. می گوید این تعریف خداست نه اثبات خدا، من از این سلسله فقط به نقطه ای می رسم که می گویم نمی فهمم. از کجا به این نتیجه رسیدی که این خداست، تازه اگر هم باشد از کجا معلوم که این همان خدای شماست؟ شاید خدای شما ساخته ذهن شماست. امکان دارد دوباره برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، حتی اگر خانواده اش را راضی کنم که درست نیست (که این خودش کار بس دشوار و سختی است) خودش راضی نمی شود و اگر بخواهد بزور خواهد رفت. ضمن اینکه خیلی هم امید ندارم که با بودن در ایران به منطق و منش درست برسد از شما می خواهم مرا راهنمایی کنید که چطور می توانم به او کمک کنم؟ خود من هیچ وقت زمان اینکه مباحث را اینطور اثباتی و استدلالی دنبال کنم نداشته ام.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت همان برهان علیت آن اشکالاتی که به ظاهر به آن می‌گیرد را جواب می‌دهد و به مباحث معرفت نفس هم کمک می‌کند. بنا نیست شما برای او به دنبال خدا باشید، اگر خودش به دنبال خدا باشد رسیدن به خدا از نظر عقلی کار مشکلی نیست. این حرفش منطقی نیست که می‌گوید؛ «اگر هم خدا را در برهان علیّت ثابت کنیم معلوم نیست خدای ما باشد». ما در برهان علیّت ثابت می‌کنیم واجب الوجودی هست که عین وجود است و همه‌ی وجودها از اوست، حال باید با نظر به آن حقیقتی که علت اصلی همه‌ی مخلوقات است بقیه‌ی مخلوقات را مدّ نظر قرار داد و جهت نجات از توهّمات باید نسبت خود را با آن حقیقتی که عین کمال است تعریف کنیم. موفق باشید
9039
متن پرسش
سلام محضر استاد: در جلسه تفسیر به این مضمون فرمودید که حضرت امام (ره) بدون نیاز به سلاح انقلاب را جلو بردند و آنهایی هم که از سلاح استفاده کردند کار به جایی نبردند - اگر توجه به روایات ظهور بکنید میبینید که تعداد زیادی از آنها اشاره به کشتن و سر بریدنهای امام زمان (عج) از دشمنانشان و مخالفانشان دارد - تا آنجا که من در مورد ظهور فکر کرده ام به این نتیجه رسیدم که زمانی ظهور صورت میگیرد که قلبها و فطرتهای بشری حضرت را صدا میزنند که نمونه ی کوچکش را در انقلاب دیدیم و چه زیبا هم بود - استاد چطور آن روایات را با فریاد فطرت بشر که لبیک یا مهدی سر میدهد میشود جمع کرد؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همان‌طور که متوجه هستید فطرت‌های بشر ظهور حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را صدا می‌زنند. می‌ماند موانعی که اجازه نمی‌دهند مردم به امام‌شان متصل شوند برخورد قهرآمیز تنها با آن موانع است. موفق باشید
8452

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم به نظر شما ساده ترین و روان ترین کتابی که در موضوع " زندگینامه چهارده معصوم ( ع) " موجود است ، چیست؟ ( برای رده سنی جوان ) با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از آخرین کتاب‌ها که در این مورد به بازار آمده اطلاع ندارم. ولی مجموعه‌ی کتاب‌هایی که مرحوم آیت‌اللّه اشتهاردی تألیف کردند خوب بود. کتاب آقای مهدی پیشوایی هم خوب است. موفق باشید
7045
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله در باب رزق برخی روایات می گوید رزق هر کسی مشخص است که چه بخواهد چه نخواهد به او می رسد. حال در زمینه این روایات 2 تا سوال داشتم: 1- خب اگر اینطور است یعنی اگر من نوعی فقط در خانه بنشینم هم آن رزق معلوم به بنده می رسد؟ اگر آری چگونه؟ منظور من از این سوال این است که چند راه مثال بزنید که چگونه من حتی اگر در خانه بنشینم و هیچ کاری نیز نکنم آن رزق معلوم به من می رسد. 2- این روایات با روایات زیادی که می گوید فلان کار موجب افزایش رزق است و فلان کار موجب کمی رزق چگونه جمع می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رزق معلوم انسان در صورتی می رسد که شخص خودش موانعی در رسیدن آن ایجاد نکند. تنبلی یکی از موانع رسیدن رزق است. روایاتی که می فرماید رزق انسان می رسد نظر به آن دارد که انسان آنچه باید انجام دهد را انجام دهد و بی خودی حرص نزند. آری بعضی از کارها هست که اگر انسان انجام دهد رزقش وسیع می شود و این با موضوع قبلی مانعۀ الجمع نیست. موفق باشید
6400
متن پرسش
سلام علیکم الف)منظور از آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه که در قرآن اشاره شده چیست؟ب)منظور از اینکه حضرت عیسی را به سوی خود بالا بردیم چیست؟آیا از این آیه سوره آل عمران عروج حضرت عیسی اثبات میشود یا تنها منظور قرب بیشتر حضرت عیسی منظور است؟آیا زندگی کنونی حضرت عیسی مانند حضرت حجت و حضرت خضر بر روی زمین است؟ج)انجیل تحریف نشده مانند تورات و قرآن از آسمان نازل شده یا مانند احادیث متواتر است؟(شخصی در تفسیر سوره اعلی میگفت چون انجیل مانند تورات و کتاب حضرت ابراهیم نازل نشده است،در عبارت "ان هذا لفی صحف ابراهیم و موسی" به آن اشاره نشده است)د)رابطه بین سوگند و جواب قسم در سوره های مبارک بلد و فجر چیست؟از اینکه وقت گران بهایتان را با سوالاتم میگیرم،حلالیت می طلبم،التماس دعا دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در تفسیر سوره‌ی «ق» عرایضی داشتم مبنی بر آن‌که مراحل معنوی را آسمان‌های هفت‌گانه گویند و مراحل غیر معنوی و پستی‌ها را زمین‌های هفتگانه می‌گویند 2- حقیقتاً خداوند حضرت عیسی«علیه‌السلام» را به آسمان بالا برده و هم‌اکنون ایشان زنده‌اند مثل حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» و حضرت خضر«علیه‌السلام» 3- ظاهراً انجیل به صورت معانی به قلب مبارک حضرت عیسی«علیه‌السلام» القاء می‌شده و حضرت با کلمات خودشان آن را اظهار می‌کردند و بدین معنا شبیه احادیث قدسی می‌شود که اولیاء معصوم اظهار می‌داشتند با این تفاوت که معانی که به قلب حضرت عیسی«علیه‌السلام» القاء می‌شده به عنوان دستورات خاص بوده که مربوط به نبوت آن حضرت می‌باشد 4- شاید علت عدم ذکر کتاب حضرت عیسی«علیه‌السلام» در آن آیه به جهت آن بوده که حضرت عیسی«علیه‌السلام» به یک معنا مکمل دین حضرت موسی«علیه‌السلام» هستند و مأمور بوده‌اند تحریفات دین حضرت موسی«علیه‌السلام» را متذکر شوند 5- با توجه به تفاوت نظر در این مورد به تفسیر المیزان مراجعه فرمایید. موفق باشید
5070
متن پرسش
سلام استاد. ببخشید سال های قبل همه ی همه ی دعاهای ماه مبارک رمضان رو با توفیق و یاری خداوند می خوندم و نتیجه اش رو می دیدم. امسال به توفیق خدا، هر روز صبح یک جلسه معرفتی داریم که اگر بتونم میرم و بعد هم قرائت قرآن حرم ، رو میرم و اثرش رو هم می بینم ، ولی متأسفانه به خاطر خستگی و این که هوا خیلی گرمه و وقتی می رسم خونه خیلی خسته ام ، تا حالا تو این سه روز ابتدای ماه مبارک رمضان هیچ کدوم از دعاهای این ماه رو نخوندم لذا اصلا راضی نیستم از این وضعیت. ولی از طرفی قرائت قرآن حرم خیلی برام مفیده ، چند ماهی بود که اگر در مراسم های حرم هم شرکت می کردم به دیدار حضرت معصومه نمی رفتم چون خودم رو آماده و مشتاق دیدار نمی دیدم ولی این سه روز هر بار خدا توفیق دیدار حضرت معصومه رو داد. اون هم دیدار با یک حالت خاص . نه صرفا دیدار ظاهری و مادی. حالا موندم که برنامه ی حرم رو تعطیل کنم و به جایش توی خونه قرآن بخونم و در عوض از دعاهای ماه مبارک رمضان هم فیض ببرم یا خیر به همین منوال تا آخر ماه رمضان حضرت معصومه س را ول نکنم. خواهشا راهنمایی کنید. خیلی ناراحتم که حال جسمی دعا کردن و توفیقش رو ندارم ولی از برنامه ی قرائت حضوری قرآن و سپس زیارت حضرت معصومه هم نمی توانم بگذرم . اوضاع سلوکی ام هم خیلی خراب تر از همیشه است. نظر حضرتعالی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله سفره‌ای را در جلوی شما به همین شکل که می‌فرمایید باز کرده‌اند فعلاً ادامه دهید تا إن‌شاءالله سفره‌ی دیگری گشوده شود. با میدواری کامل کار را جلو ببرید فقط سعی کنید در همه‌ی امور انصاف را رعایت کنید حتی اگر به ضررتان باشد. موفق باشید
4072
متن پرسش
با سلام خدمت استاد شما در جواب یک سوال فرمودید "خداوند به ممکن‌الوجودها وجود می‌دهد و لذا انسان در ذات خود امکانِ انسان‌بودن دارد، همان‌طور که گوسفند در ذات خود به عنوان ممکن‌الوجود امکان گوسفندبودن را دارد". حال سوال بنده اینست که 1- ذات موجودات از کجا نشات می گیرد؟ آیا خداوند ذات آنها را به آنان افاضه می فرماید و در واقع ذات آنها نیز مخلوق است؟ 2- اگر خداوند ذات را خلق می کند پس تفاوت از کجا ناشی می شود؟ با تشکر از وقتی که اختصاص می دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از خودشان نشات می گیرد چون ذات که نمی‌شود از غیر نشأت بگیرد، عنایت داشته باشید که ذات ممکن‌الوجود چیزی نیست که احتیاج به خالق داشته باشد، ممکن‌الوجود در ذات خود لااقتضاء است نه اقتضاء وجود دارد و نه اقتضاء عدم، حضرت حق آن را وجود می‌دهد 2- تفاوت مخلوقات به ذات ممکن‌الوجودی آن‌ها است. برای مطالعه‌ی این مباحث لازم است بحث «اعیان ثابته» را مطالعه فرمایید و دلایل روایی و قرآنی که در این مورد هست را مطالعه فرمایید. از این جواب بنده اگر سابقه‌ی ذهنی در این مورد نداشته باشید چیزی حاصل‌تان نمی‌شود. موفق باشید
1154

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز در مورد این سوال داشتم که وظیفه بسیج در مسجد چیست آیا پایگاه بسیج وظیفه اش داخل مسجد برگزاری مراسمات مانند نیمه شعبان یا شب قدر یا امسال اینها است یا تشکیل گروه های صالحین یا هردو به نظر شما کدام دارای الویت هستند به نظر شما کار فرهنگی خوب در مسجد چیست ما نسبت به آینده بسیج چه مسئولیتی داریم دوستار همیشگی شما ((سید)) لطفل سوال به صورت خصوصی جواب داده شود
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بسیج، بسیج در راستای اهداف انقلاب اسلامی است، هرکاری که در کنار روحانی و هیئت امناء مسجد می‌توانید در راستای تحقق ارمان‌های انقلاب انجام دهید، موجب سرافرازی شما در قیامت خواهد شد، حال چه تشکیل مراسم مذهبی باشد و چه تشکیل گروه صالحین. مواظب باشید عمل‌زده نشوید و از کسب معارف الهی و حضور قلب معنوی باز بمانید. موفق باشید
819

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام برای بهتر شدن قوه تحلیل و پیدا کردن فن بیان (غیر از راه افزایش مطالعه غیر درسی) چه باید کرد با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در مورد تقویت قوه‌ی تحلیل بالاخره باید تدبّر در آیات قرآن و مطالعه‌ی تاریخ اسلام و مطالعه‌ی تاریخ معاصر را داشته باشیم و در تقویت فن بیان، سخنرانی‌های سخنرانان مشهور را زیاد گوش بدهید. موفق باشید
32348
متن پرسش

با سلام: بعضی از خواهران جبهه فرهنگی لازم دیدند با خواهر محترم خانم دکتر انسیه خزعلی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری تماس داشته باشند. هر کدام از کار بران محترم اطلاع دارند که چگونه این کار را انجام دهند خبر دهند تا به آن خواهران اطلاع دهیم.

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منتظر خبردهیِ کاربران محترم هستیم. موفق باشید

22148
متن پرسش
سلام علیکم استاد، وقت بخیر: بنده چادری و محجبه هستم و برام جلب توجه نکردن جلوی نامحرم هم مهمه و همسرم به طرز عجیبی روی پوشیدن روسری های رنگی و مانتوهای رنگی زیر چادر مخالفن... و این حساسیت گاهی منو اذیت میکنه، جوری که گاهی یا بیرون آمدن دست من از زیر چادر هم حساسیت نشون میدن... ضمن اینکه در کتابهایی مثل هلیه المتقین و برخی از احادیث پوشیدن رنگ مشکی کراهت داره و باعث بهم ریختگی هورمونها میشه. حال دو سوال مطرح است یک اینکه آیا حق با ایشونه و من باید ظاهرم رو کلا مشکی پوش کنم یا اینکه ایشون باید حدودی که مراجع گفتن رو بپذیرن؟ و اینکه حدیث موثقی وجود داره که چادر حضرت زهرا مشکی بوده و همه چادرها حتما باید مشکی باشن؟ (بنده مشکلی با مشکی بودن چادر ندارم اما گاهی حس می کنم سختگیری ایشون بی مورده و باعث زده شدن من و سخت شدن حجاب برام میشه) (ایشون 26 سالشونه)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچ‌وجه این‌طور نیست که زنان ما به اسم حجاب، سراسر مشکی‌پوش باشند و از رنگ‌های با نشاط و روشن که موجب وقار آن‌ها می‌شود، استفاده نکنند. رسالت زن مسلمان آن است که حجاب را به صورت زیبا که فطرت‌ها آن را می‌پسندند به میان آورند. در هیچ کجا نداریم که حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» چادر مشکی داشته‌اند، این‌ها را برخی مداحان در آورده‌اند. موفق باشید

18756
متن پرسش
سلام: سوالات زیادی ذهنم رو مشغول کرده من به این نتیجه رسیدم خیلی از جوونا به وادی دین وارد نشدن پس نمیشه بهشون گفت دین اینو میگه پس چرا تو انجام نمیدی. همه خوشونو اسیر تکنولوژی کردن و دارن مثه خدا می پرستنش حتی شاید خود من. اگه به مردم بگی پیامبر فلان حرفو گفته شاید دیگه براشون اهمیت چندانی نداشته باشه ولی اگه بفهمن دانشمندان فلان حرفو زدن حتما انجام میدن. چند وقتی است خیلی کم با نوشته های به اصطلاح نواندیشان دینی مثل دکتر سروش، مجتهد شبستری، بابایی و ... آشنا شدم واقعا چه تفاسیر اشتباهی از دین دارند. بیشتر به متن های ادبی شبیه است تا فلسفی. انگار فقط با کلمات بازی می کنند. و وقتی اینها را می خوانم چقدر جای خالی افرادی مثل شهید مطهری را احساس می کنم. واقعا جامعه ما این روزها به این چیزها گره خورده است و من احساس می کنم چقدر دستم برای مبارزه برای دین خالیست. نمی دانم باید چه کاری بکنم. آیا باید فلسفه بخوانم؟ چطور می توانم فهمم را از دین، از تفکر اسلامی و ... به آن درجه برسانم که بتوانم به این جریانات پاسخ بدهم؟ درد دل اندکی از یک جوان دانشجو!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر کنید که این شور و شعور را در شما ایجاد کرده است. به نظرم اگر سیر مطالعاتی روی سایت را دنبال کنید و آرام‌آرام با قرآن و منطق قرآنی آشنا شوید، راه برایتان گشوده می‌شود. زمان پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» از این‌هم بدتر بود، ولی خداوند با منطق قرآن، کار را جلو برد و هدایت واقعی را به صحنه آورد. موفق باشید

18312
متن پرسش
سلام عليكم خدمت حضرت استاد: بنده طلبه اي هستم و در حوزه علميه اي مشغول خدمت هستم كه جو آن شديدأ در مقابل آقاي هاشمي رفسنجاني ‏(رحمت الله‏) است، عده اي او را ابوسفيان انقلاب، وعده اي با رحلت ايشان خوشحال اند و مشغول پخش شيريني هستند، از آن طرف ابوي بنده از جانبازان دفاع مقدس هستند و از آقاي هاشمي حسنات فراواني از آن دوران و دوران فعلي بيان مي كنند، بنده واقعا سردرگم شده ام، و خود ايشان را نه كافر و ضد انقلاب و ضد حضرت آقا (حفظه الله‏) و نه امام زاده مي دانم، استاد عزيز لطفا كليت شخصيت ايشان و جنبه سياسي و اعتقادي ايشان را به طوري كه بنده حساب كار دستم بيايد در مقابل افراد بي بصيرت افراطي صريحا بيان كنيد. مطالب مورد نياز را، خداحفظتان كند براي اسلام و جوانان ايران، تشكر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در پیام تسلیت خود فرمودند: « اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسه‌ی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهره‌برداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.». ایشان در این سخن متذکر این امر هستند که اختلاف‌ نظرها نباید منجر به تنفر و تقابل و کینه شود. شما شرایط تاریخی را از دیدگاه مقام معظم رهبری دائماً مدّ نظر داشته باشید و موضع گیری های ایشان را براساس آن شرایط تبیین کنید. تفاوت نگاه رهبری به آینده و نگاه امثال آقای هاشمی رفسنجانی در فهم شرایط تاریخی است. به سخنان آقاي هاشمی كه نگاه می‌کنید ملاحظه می‌شود ايشان همه پیچیدگی‌‌های دشمن را می‌دانند و مي‌شناسند، اما به تاریخی که در آن هستیم طور دیگری نگاه می‌کنند. ایشان معتقد است حضور در تاریخی دیگر که بیرون از ارزش‌های فرهنگ مدرن باشد معنا نمی‌دهد. معتقدند می‌توانیم مستقل باشیم و در عین حال در همان فضای ارزشیِ فرهنگ غرب زندگی کنیم بدون آن‌که از مسلمانی خود دست برداریم. در این دیدگاه، تأکید مقام معظم رهبری بر مقابله با استکبار غیرواقع بینانه است و لازم نیست. تنها وقتی می‌توانیم متوجه‌ی ضعف نگاه آقای هاشمی شویم که با ساحت دیگری به آنچه در این تاریخ با آن روبه‌روئیم نظر کنیم و جهان را آن‌چیزی ندانیم که غرب و به‌خصوص آمریکا برای ما تعریف کرده، جایی برای حضور سنت‌های الهی بگذاریم و نظر به معیّت حق در این راه داشته باشیم. مقام معظم رهبری در رابطه با معیّت حضرت حق با جریان‌های توحیدی مثال حضرت موسی«علیه‌السلام» را زدند که وقتی فرعونیان در حال نزدیکی به قوم بنی‌اسرائیل بودند تا آن‌ها را بگیرند، حضرت موسی«علیه‌السلام» فرمودند: « «کَلّآ اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین». ببینید! معیّت الهی این‌قدر اهمّیّت دارد. و رهبری فرمودند: این‌که می‌گویند: «اِنَّ ﷲَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنون»، این معیّت را باید قدر دانست. و ادامه دادند: «ما هم به تقلید از حضرت موسی عرض می‌کنیم که: «کَلاّ اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین». حال این نگاه را با آن ساحتی که آقای هاشمی در آن قرار دارند مقایسه کنید و سعی کنید سخنان رهبری را در فضایی که ایشان مدَ نظرها قرار می‌دهند تبیین نمائید، تا به همان معنایی که حضرت موسی (ع) در حین نزدیکی سپاه فرعون متوجه سنت دیگری هستند به نام «معیّت الهی با اهل تقوا» ما توجه رهبری را در این تاریخ به معیّت الهی با این انقلاب و این ملت بفهمیم و تحلیل‌های خود را از وضع موجود تبیین کنیم. پس بنابراین همان‌طور که فرمودند تفاوت دو نگاه است، نه آن‌که آقای هاشمی بخواهد خیانت کند و یا عناد داشته باشد. موفق باشید   

17152
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار که حق زیادی گردنم دارد. استاد چند روز پیش کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی» شما را خواندم در قسمتی آخر کتاب به این جمله رسیدم: «این اشتباه بزرگی ست که غرب را به خوب و بد تقسیم کنیم، بلکه آن فکر و فرهنگ، کُل واحدی ست که علمش به فرهنگش ختم می شود و تمدنش سَر از جهان بینی مادی اش در می آورد. هر گوشه اش را گرفتیم بقیه اش را هم گرفته ایم؛ زیرا غرب تکنیک نیست، فرهنگ است ...» البته این جمله را در جاهای مختلف در تلگرام نشر دادم که بعضی از دوستان عزیز و با اندیشه انتقادات و حاشیه هایی از صحبت های حضرت آقا در این مورد ارائه کردند که در زیر خدمتتان می آورم: ------------------------------------------------------------------------------------------------------------ نفي غرب به هيچ وجه به معني نفي تكنولوژي و علم و پيشرفت و تجربه هاي غرب نيست، نفي غرب به معناي نفي سلطه غرب است که هم سلطه‌ی سیاسی مورد نظر است، هم سلطه‌ی اقتصادی و هم سلطه‌ی فرهنگی. (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با جمعي از جوانان 13/11/78) ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیباییها و زشتیهاست. هیچ کس نمی‌تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیبایی هایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمی‌کند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبیها و بدیهاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه‌ی خردمند، آن خوبی ها را می‌گیرد، به فرهنگ خودش می‌افزاید، فرهنگ خودش را غنی می‌سازد و آن بدیها را رد می‌کند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکای لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که می‌گویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می‌گیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که می‌توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه‌ی فرهنگ غربی نکته‌ی مهمّی وجود دارد که من دلم می‌خواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپایی ها - عیبی دارد که فرهنگ های دیگر، تا آن جایی که ما می‌شناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. سوال: جوانانی که در دوران انقلاب بوده‌اند، حضور سلطه استعمار را به‌خوبی لمس کرده‌اند؛ به خاطر این که خیلی چیزها را دیده و درک نموده‌اند. ولی جوانانِ امروز مفهوم و تصویر روشنی از سلطه و استعمار در ذهنشان نیست و این طبیعی است؛ به دلیل این که در دوران انقلاب نبوده‌اند، مستشاران خارجی را ندیده‌اند و کلاًّ حضور چکمه‌های استعمار را در میهن اسلامی مان لمس نکرده‌اند. با توجّه به این که هر موقع حرف نفی غرب به میان می‌آید، به دلیل همین تصویر روشنی که جوانان در ذهن خودشان ندارند، سریعاً نفی فنآوری به ذهنشان می رسد؛ با توجّه به این که عدّه‌ای تبعیّت از غرب را دربست قبول کرده‌اند و عدّه‌ای پذیرش غرب را نفی ارزشها و اصول اسلامی و ملی دانسته‌اند و با توجّه به این که نفی غرب و تبعیّت غرب، حتماً در انقلاب و نظام حاکم دلایل مشخّصی داشته است، می خواستم از حضورتان خواهش کنم که تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید، که در کنار این که خوبیها را از غرب اخذ می کنیم، با حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و ملیمان، بدیها را کنار بگذاریم. به نظر شما کلاًّ نقطه تعادل در این میان چیست؟ پاسخ رهبری: این سؤال خیلی مهمّی است. من این‌جا چند نکته را در همین زمینه عرض می کنم. اوّل این که نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فنآوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ عاقلی چنین کاری را نمی کند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله می گویم، شاید ان‌شاءاللَّه برای شما مفید باشد. ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیبایی ها و زشتیهاست. هیچ کس نمی تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیباییهایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمی کند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبیها و بدیهاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه خردمند، آن خوبیها را می گیرد، به فرهنگ خودش می افزاید، فرهنگ خودش را غنی می سازد و آن بدیها را رد می کند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکای لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که می گویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می گیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که می توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم می خواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپایی ها - عیبی دارد که فرهنگهای دیگر، تا آن جایی که ما می شناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. این، قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی ای دارد. از اوّلی که اینها در دنیا به یک برترىِ علمی دست یافتند، سعی کردند همراه با سلطه سیاسی و اقتصادی خودشان - که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است. ملتی می گوید فرهنگ من باید در این کشور جاری شود! این چیز قابل قبولی نیست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتی که این فرهنگ بر او تحمیل می شود، این را نمی پسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهای خودتان، ترجیح می دهید به این که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخوری! وقتی کاری زورکی و تحمیلی شد؛ وقتی از موضع قدرت انجام گرفت و وقتی متکبّرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتی آن را پس می زند؛ باید هم بزند. مثلاً کراوات یک پدیده غربی است. غربیها این را می خواهند، دوست می دارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کرده‌اید، کراوات نزدید، یک آدم بیادب محسوب می شوید! چرا؟! این فرهنگ شماست؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کروات بزنید، و الاّ در فلان مجلس رسمی راه ندارید و یک آدم بیادب و غیرمنضبط و بینزاکت تلقّی می شوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگی دارند - خوب یابد، بحثی سرِ آن نداریم - اما سعی دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربی، این بد است. من یک وقت مثالی زدم و گفتم شما گاهی خودتان به انتخاب خود غذای مقوّی و یا داروی شفابخشی را مصرف می کنید؛ اما یک وقت بیهوشتان می کنند، یا می خوابانند، دست و پایتان را می گیرند و با آمپول چیزی را به شما تزریق می کنند! سعی شده است از طریق رؤسای کشورها و رژیم های فاسد، فرهنگ غربی به ملتها تزریق شود! رژیم و خاندان فاسد پهلوی - که خدا از اینها به خاطر آنچه که با ملت ایران کردند، نگذرد - از این قبیل بودند. اینها با انواع روشها و شیوه‌ها سعی کردند فرهنگ غربی را بر کشور ما حاکم کنند. به خاطر این، ملت ایران را تحقیر می کردند؛ فرهنگ ملی را تحقیر می کردند؛ باورهای ملی را تحقیر می کردند. شما ببینید در دوران حکومت پهلوی ها و اندکی قبل از آن در اواخر حکومت قاجارها، که همین حمله غربی ها شروع شده بود و در دوران پهلوی ها به اوج خود رسید، پرورش یافته‌های آن دوران، ملت ایران را اصلاً قابل این نمی دانستند که بتواند خودش را اداره کند، بتواند کاری بکند، بتواند چیزی بسازد، چیزی به دنیا ارائه دهد و یا بر معلومات دنیا اضافه کند. این به خاطر چیست؟ این به خاطر تحقیر فرهنگ ملت، تحقیر هویّت ملی و تحمیل فرهنگ بیگانه است. هویّت ملی با «فرهنگ» شکل می گیرد. هویت هر ملتی، فرهنگ اوست؛ این را نبایستی زخمی و جریحه‌دار کرد. علت مقابله ملت ایران با فرهنگ غربی این است، والاّ بله، فرهنگ غربی محسّنات و زیبایی هایی هم دارد. البته زشتیهایی هم دارد که آن زشتیها بیخ ریش خودشان! اشکالی ندارد که ما زیباییهای فرهنگ آنها را فرا بگیریم. این که حالا آن زیباییها چیست، می تواند مورد بحث قرار گیرد. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2927 در ديدگاه مقام معظم رهبري نفي غرب به معناي نفي غرب به معناي مطلق وبه طور كلي نيست و ايشان بين نقاط مثبت و منفي غرب تفكيك كرده مي فرمايند: نفي غرب به هيچ وجه به معني نفي تكنولوژي و علم و پيشرفت و تجربه هاي غرب نيست، نفي غرب به معناي نفي سلطه غرب است (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با جمعي از جوانان 13/11/78) همچنين فرمودند: ما با تحميل فرهنگ غرب بر ملتهاي مسلمان مخالفيم فرهنگ غرب، فرهنگي است كه در عين برخورداري از نقاط مثبت، نقاط منفي هم دارد، ما معتقد به تبادل فرهنگي هستيم ما مي گوييم ملتي مثل ملت ايران يا ديگر ملل مسلمان بايد در ميان فرهنگهاي عالم نگاه كنند و آنچه كه برايشان مفيد و بدرد بخور است جذب و از آن استفاده كنند، آنچه راهم كه برايشان لازم و مفيد نيست بايد طرد كنند اما دولتهاي غربي، سردمداران نظامهاي استكباري و به خصوص آمريكا اصرار دارند با انواع و اقسام طرق، فساد و بي بندباري را كه جزو خصوصيات فرهنگ غربي است را به ملتهاي مسلمان و كشورهاي اسلامي تزيق و تحميل كنند. (خطبه هاي نماز جمعه تهران 14/3/73)http://www.siasi.porsemani.ir/node/1355 ----------------------------------------------------------------------------------------------------------- حقیر هم پاسخ های زیر را داده ام: ولی برداشت حقیر از صحبت حضرت آقا این ست که ایشان می گویند دلیل مخالفت ما با غرب، تکنولوژی غرب نیست؛ بلکه دلیل مخالفت ما با غرب فرهنگ و سلطه ی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ست ... وگرنه ایشان جایی از تکنولوژی غرب تمجیدی نکردند به معنای ذاتی از تکنولوژی غرب ... "یكی از عیوب ما و جوامع ما در طول زمان این بوده است كه گاهی فرهنگ خود را متأثر می كردیم از فرهنگ بیگانگان. كسانی این را در میان جامعه‌ی ما و كشور ما به عمد ترویج كردند؛ ما را سوق دادند به سمت زندگی كسانی كه دل و جانشان خالی بود از نور معنویت.۱۳۹۲/۰۴/۱۹" - البته من نظرم اینه آقا توی این زمینه داره خیلی سطح پایین برای مردم صحبت میکنه تا دست بگیره و یه سطح ببره بالا ... دقیقاً مثل صحبت آقا در مورد برجام و مذاکره ... چون مطالب سایت آقا در مورد غرب و تمدن نوین اسلامی را ببین (تگ سایت آقا) ؛ اینقدر از معایب فرهنگ غرب صحبت کرده که نهایتاً به همین نتیجه از حرف آقا می رسیم ... من هم منظورم نیست تکنوژی غرب را بگذاریم کنار؛ این برای زمان فعلی ست... یعنی اولین قدم برای برون رفت از فرهنگ غرب همین سبک هست... ولی روزی که قرار باشه تمدن نوین اسلامی به معنای کامل پیاده بشه دیگه حتی جایی برای تکنوژی غرب از نظر تفکری نیست. ------------------------------------------------------------------------------------- با توجه به مباحثه ایی هم که با دوستانی که اهل تفکر هستند موضوعی که خیلی از دوستان روی آن بحث و نقد داشتند همین بحث تفکیک تفکر و تکنولوژی غرب از خود غرب است. بنده ی حقیر به شخص هر چقدر فکر می کنم باز هم می بینم که اگر ما به تکنولوژی غرب هم نظر کنیم باز هم غربی فکر کرده ایم و مقداری به آن نزدیک شده ایم چون تکنولوژی غربی برای استفاده نیاز به زندگی کردنی غربی دارد ... مگر ما در تکنوژی و علم خودمان ابن سینا؛ رازی و بزرگانی مانند شیخ بهایی و آن حمام معروف را نداریم ... همچنین به نظر در نگاه حضرت امام(رضوان الله علیه) و شهید سید مرتضی آوینی حتی نگاه به تکنولوژی غربی هم در اصل نفی می شود ... حالا سوال حقیر این است آیا بنده درست متوجه موضوع شده ام یا خیر؟ و اینکه برای روشن تر شدن بحث برای بنده و دوستان چه کار و چه کتاب و چه فکری باید به میدان بیاید؟ بعضی دوستان این حرف و جمله شما را مخالف نظر رهبری دانستند (به نظرم اشتباه فکر می کنند) اگر فکر می کنید که امکان سوء برداشت وجود دارد پاسخ تان را خصوصی ارسال بفرمایید. باتشکر از شما یاعلی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه‌ی این حرف‌ها اگر محکمات سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را مدّ نظر قرار دهیم، موارد متعددی پیدا می‌شود که ایشان مبانیِ فرهنگ غرب را که همان اومانیسم است، مردود می‌دانند و از این جهت در سخنرانی مشهورشان که بحث سبک زندگی غربی را به میان آوردند، روشن نمودند که ما مبانی فرهنگ غرب را که همان نگاه مادی به عالم و آدم است، نباید بپذیریم هرچند می‌توانیم با مبانیِ توحیدی خودمان آن‌چه در زمین و زمینه‌ی فرهنگی ما جای می‌گیرد، از دست‌آوردهای تکنیکی آن‌ها استفاده کنیم، ولی این مشروط به آن است که نسبت به روح آن تکنیک و فرهنگی که آن‌ها را به‌وجود آورده است، خودآگاهی داشته باشیم. و جمله‌ای که در آن کتاب عرض شده است برای ایجاد همین خودآگاهی است، وگرنه مثل 200 سال گذشته همچنان مقلّد غرب خواهیم ماند بدون آن‌که متوجه شویم باید غرب را یک فرهنگ بدانیم، نه مجموعه‌ی ابزارها و عادات‌ها. موفق باشید  

16758
متن پرسش
با سلام: نظر شما استاد گرامی درباره ی این گردهمایی چیست؟ فردا دوشنبه ٢١ تير ماه، روز عفاف و حجاب است، به همين مناسبت گردهمايي تحت عنوان ما خانوادهايمان رادوست داريم در ميدان نبوت تهران ساعت ٦، بعد از ظهر برقرار است. در صورت امكان با حضور خود بر شكوه اين جمع بيافزاييم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در راستای نمایاندن تعهد ما بر عفاف و حجاب باشد؛ کار خوبی است ولی نه به آن معنا که فکر کنیم از این طریق می‌شود با بی‌حجابی مقابله کرد که آن، بیشتر یک کار فکری و فرهنگی است و باید با اصلاح نظام آموزشی که از آن غفلت فراوان شده است، مشکل را حل کرد. موفق باشید

16339
متن پرسش
با سلام: گروهی قرآن را یک کتاب شاخص و بی همتا می دانند و به تفصیر طولانی آن پرداخته و حتی بعد از گذشت 14 قرن هنوز بدآن استناد می کنند. بنده این مهم را اصلا قبول ندارم، علت: 1. خداوند آنقدر قدرتمند است که بدون واسطه و تفسیر براحتی می توانست هر آنچه می خواهد بگوید، چرا باید آن را در لفافه بیان کند لفافه ای که بقول حضرت علی (ع) قرآن دو پهلوست و می تواند حتی در تفصیر ضد آن را نتیجه گرفت. اینکه ما قرآن را بدین شکل تفسیر می کنیم دال بر ناآگاهی ماست و خداوند قطعا می توانست براحتی این چالش را برطرف کند. هر چیزی را می توان به درازا تفسیر کرد. شعر اول کتاب حافظ توسط ظریفی نزدیک به صد صفحه تفسیر شد ولی حافظ جهت مقدمه کتاب خود شعر مذکور را فقط در یک صبح سرود! لذا تفصیر طولانی آن شخص اصلا سندیت ندارد. 2. هدف از آفرینش تکامل است و انسان همچون سطر کوچکی از کتاب آفرینش این دوره تکامل را می بایست طی کند. قرآن کتاب احکامی است که برای انسانهای متحجر 14 قرن پیش آمده و هدف آن ثبت قوانینی برای بهتر زیستن انسانها بوده است. اگر خداوند می خواست کتابی فراگیر و همه فن حریف برای تمامی طول عمر آدمی خلق کند قطعا بهتر از این می توانست بیان کند. ولی خداوند این را می دانست که انسان که چکیده ای از وجود خداوند است در آینده تکامل پیدا کرده و قطعا کتاب و قوانین را بهبود می دهد. اینکه ما به کتابی که 14 قرن پیش آمده در این دوره اکتفا کنیم توهین به خود خدا و هدف تکامل اوست. لطفا جواب این سوال بنده را بدهی با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه با لطفی که حضرت حق به ما داشته است با اُنس نسبتاً طولانی که از طریق تفسیر المیزان با قرآن برایمان فراهم شد، چیز دیگری غیر از آن‌چه شما تصور می‌فرمایید از قرآن یافتم که در هیچ کتاب و گفتاری حتی شبیه آن را نیافتم. و این قصه‌ی هرکسی است که با قرآن مأنوس شده است به طوری‌که مترجم آلمانیِ قرآن، می‌فرماید مسلّم این کتاب نمی‌تواند سخن بشر باشد. سخن خدایی است که خواسته است بشر را تربیت کند. اگر جنابعالی نیز مدتی به کمک تفسیرهایی که موانع ارتباط با قرآن را برطرف می‌کند، با قرآن آشنا شوید در نگاه خود تجدید نظر می‌نمایید زیرا قرآن خطاب به پیامبر خود می‌فرماید: «وتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَّدِلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ» سخن پروردگارت که سخنی صادق و همه‌جانبه است، به انتها رسید و هیچ کلمه‌ای و سخنی نمی‌تواند جایگزین او شود، زیرا که خداوند از یک‌طرف شنوای نیاز و مطالبه‌ی بشریت است و هم نسبت به آن‌چه به مصلحت انسان‌ها است، آگاه است. موفق باشید

16089
متن پرسش
دوست عزیز سلام: اولا فرمودید که حضرت ابراهیم از خداوند خواست کیفیت زنده شدن را بعد از مرگ به ایشان نشان دهد - خوب سوال بنده این است مگر همین تقاضا را کافران زمان پیامبر از نبی اکرم نکرده بودند؟ «ضرب لنا مثلا و نسیه خلقه قال من یحیی العظام و هی رمیم» - چطور برای کافران این سوال جای استهزا از طرف خداوند را به همراه داشت ولی برای یک پیامبر (که ما معتقد هستیم به او وحی می شده) نه تنها باعث خنده و مضحکه شدن نیست بلکه بابت مطمئن شدن قلبش و بیشتر شدن ایمانش تلقی شد؟ خب اگر خداوند این 4 تا کبوتر و زنده شدن آنها را به من و شما هم نشان می داد چه بسا ایمان و مقاممان از حضرت ابراهیم بالاتر هم می شد (چون ایمان ما اجمالی است و به ما وحی نمی شود ولی ابراهیم هم دریافت کننده وحی بود و هم ایمانش قاعدتا از من و شما بیشتر بود و ایمان تفصیلی داشتند.) دوما فرق بین مشرک و کافر زیاد است - کافر منکر خدا یا معاد است - الزاما کسی که خدا را قبول ندارد معاد را نیز قبول ندارد، ولی اگر کسی خدا را قبول داشته باشد عقلا و منطقا باید (شاید) به معاد هم اعتقاد دارد و خلاف این اصل بار اثباتش به عهده کسی است که می گوید مشرکین معاد را قبول نداشتند، مثلا کسی که قایل به تثلیث است از نظر ما مسلمانان (شیعه و تسنن) مشرک است و کسی که قایل به زیارت اهل قبور و شفاعت و توسل باشد و از غیر خدا درخواست و دعا (استمداد از مدعو غیبی) کند مطابق آیه مبارکه (ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا) از منظر اهل تسنن مشرک است ولی اینگونه نیست که مشرکین فعلی معاد را قبول دارند ولی مشرکین قدیم که به جای تثلیث و مسیح و دوازده امام معتقد به هبل و لات و عزی بودند اعتقادی به معاد نداشتند - به نظر حقیر بار اثبات اینکه آنها اعتقادی به معاد نداشتند بر عهده نافی مطلب است حتی خود قرآن هم اشاره به مشرکین و کفار دارد و تمایز بین آنها قایل شده است و اگر صرف استناد به آیه مبارکه «ضرب لنا مثلا و نسیه خلقه» هر کسی این سوال را کرده باشد منکر معاد است پس به طریق اولی حضرت ابراهیم هم منکر معاد بوده است. سوما در فیلمهای قدیمی و تاریخی نشان داده می شود که بت پرستان قدیم برای اموات خود نذر می کردند و برای آنها در قبر غذا و طلاجات و حتی برده دفن می کردند که در سرای دیگر در خدمت ارباب خویش باشند و حتی در مصر باستان جسد فراعنه را مومیایی می کردند خوب اگر اینها اعتقادی به معاد نداشتند پس چگونه بود این کارها را انجام می دادند مگر اینکه بگوییم مغر .. خورده بودند؟ در پایان شماره تلفن من 09394106900 است خوشحال می شوم با شما در باره مطالب مذهبی روی تگرام در تماس باشم - از سعه صدر شما بی نهایت ممنون هستم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آیه‌ی قرآن در مورد حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» نمی‌گوید آن حضرت پرسیدند آیا معادی هست یا نه؟ - آن‌طور که کفار گفتند- بلکه می‌گوید حضرت عرض کردند: «رَبِّ أَرِني‏ كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى» و حضرت حق فرمودند: «‏َأَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي‏». لذا حضرت ابراهیم نظر به کیفیت زنده‌کردنِ مردگان دارند. و حضرت حق نیز در جواب حضرت ابراهیم آن کیفیت را به حضرت چشاندند به آن معنا که با یک اراده آن کار انجام می‌شود. به همین جهت فرمود پس از آن‌که آن چهار پرنده را ذبح نمودی و مخلوط کردی و بر چهار قله قرار دادی: «ادْعُهُنَّ يَأْتينَكَ سَعْيا» آن‌ها را بخوان، آن‌ها به سوی تو می‌آیند. موفق باشید

14303
متن پرسش
با سلام: در بحث کار اجرایی و گسترده در سطح طلاب و عموم جامعه بعضی از افراد منتسب به حضرت عالی اینگونه استدلال می کنند که: چون استاد طاهرزاده از کار اجرایی نا امید شده اند به گوشه ی خانه ی خود رفته و فقط با رصد کردن محیط و فضا دارند در سطح خصوصی و تخصصی شاگرد پروری می کنند و گاها اشاراتی هم دارند. و از این طریق قایل می شوند که کار را باید رها کرد و به فکر کردن پرواخت. نظر شما را در این بحث و این تحلیل از روند شما جویا شدیم تا گره گشای کار ما شود ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان در انقلاب اسلامی نسبت به کارهای اجرایی بی‌تفاوت بود. می‌ماند که اگر زیرساخت‌های فرهنگی جامعه رشد کند، بسیاری از کارهای اجرایی از گره‌ای که فعلاً در آن افتاده است، رها می‌شود. مردم عموماً چوب ضعف عقیده و اخلاق خود را می‌خورند و گرفتاری‌های آن‌ها بیشتر از این بابت است. و لذا اگر کسی بتواند در خدمت مسائل فرهنگی جامعه باشد بهتر است که در این بستر فعالیت کند. موفق باشید

14066
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامى: استاد عزيز شما داستانى نقل کرديد از پيامبر (ص) و يکى از يارانش که به مرحله يقين رسيده بود که شخص به پيامبر (ص) مى فرمايد من الان پيروان شما را در آتش مى بينم و صداى فريادشان را مى شنوم اسمشان را بگويم که پيامبر (ص) مى فرمايند سکوت کن. آيا وقتى گفته مى شود هم اکنون قيامت هست و هم اکنون جهنم و بهشت است و يا اينکه گفته مى شود خداوند براى انسان سرنوشتى در قضايش قرار داده و خدا مى داند انسانها جهنمى اند يا بهشتى، پس جايگاه اراده و اختيار انسان کجاى اين اراده و علم خداوند قرار دارد بنده صوت هاى مربوط به عدل الهى و قضاوقدر شما را که شرح کتاب شهيد مطهرى بود گوش دادم اما پاسخ سوالم را نگرفتم. لطفا راهنمايى بفرماييد درپناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید که علم خدا به عمل بنده بر اساس اختیار بنده‌اش می‌باشد. یعنی خداوند می‌داند این بنده‌اش در آینده با اختیار خود چه می‌کند و از این لحاظ است که جبر پیش نمی‌آید، زیرا عمل بنده به جهت علم خدا نیست، بلکه علم خدا به جهت عمل بنده است زیرا علم خدا، علم به واقعیت است. موفق باشید

12626
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده گرامی: آیا روح خداوند که در انسان دمیده شد و به فرمایش حضرت علی (ع) مقرب ترین ملک نزد خداوند است، این روح همان مقام نوری حضرت محمد (ص) است یا این روح خود از حضرت محمد (ص) سرچشمه می گیرد و در اصل بنده سوالم این است این دو فرق دارند یا خیر؟ و اینکه می شود گفت این روح سازنده نفس ما و نور وجودی حضرت سرچشمه فطرت ما می باشد و آن وقت قرب نزد خدای اینها چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح هر انسانی نازله‌ی روح کلّی است و قرب هرکس یعنی سیر به سوی مقام اصلی‌اش، و شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مسیر این سیر است. موفق باشید

12491

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در کتاب «زن انگونه که باید باشد» در صفحه ی 122 در صحبتی از امام علی(ع) آوردید که گاهی البته در موارد بسیار خاص وظیفه ی یک مسلمون حکم می کنه که ازدواج نکنه و یک مثال برای این شرایط زدید. اما اگر امکانش باشد مایلم همه ی شرایطی رو که دین اسلام فرد رو موظف به ازدواج نکردن میکنه رو بدونم خیلی ممنونم. یعنی میخوام بدونم آیا شرایطی در دین تعریف شده که بنا به اون شرایط وظیفه حکم کنه که تا آخر عمر ازدواج نکنیم؟ راستی میخوام بدونم دقیقا نوبت چاپ اول این کتابتان چه سالی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط ازدواج‌نکردن انسان اعم از زن و مرد را هرکس خودش تشخیص می‌دهد که آیا چنین روحیه‌ای در او هست و یا روح او آماده‌ی آن نوع زندگی که در کنار جنس مخالفش زندگی خود را مدیریت کند نیست و لذا همان دینی که اصرار بر ازدواج دارد، در موارد استثنایی آن‌طور می‌فرماید که ملاحظه کردید. و یا در قرآن صفت حضرت یحیی«علیه‌السلام» را «حصور» می‌نامد بدان معنا که بنای آمیزش با زنان را نداشته. موفق باشید

نمایش چاپی