بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8649
متن پرسش
سلام استاد. از آنجایی که به عنوان یک مسلمان باید قرآن کلام خدا رو یاد بگیریم و از آن‌جایی که به صورت مستقیم خیلی سخته با آیات ارتباط بر قرار کرد، و حتما باید از یک تفسیر استفاده کرد. می‌خواستم ببینم برای شروع شما از بین تفاسیر موجود کدام تفسیر رو پیشنهاد می‌کنید؟ (اینو بگم من مبتدی هستم) من شنیدم المیزان سنگینه و تخصصی. و اگر شما المیزان رو پیشنهاد می‌کنید نحوه‌ی صحیح مطالعه‌اش را هم بگید تا بتونیم در حین مطالعه باهاش ارتباط برقرار کنیم تا خسته کننده و غیر قابل فهم نشه.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: جزوه‌ی چگونگی کار با تفسیر المیزان ان‌شاءالله راه کار ارتباط با المیزان را نشان می‌دهد. موفق باشید
8498
متن پرسش
بنام خدا و با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی استاد یزدان پناه در بحث منازل السایرین منزل تذکر در توضیح استعداد فطری گفنتد همه انسان ها استعداد توحیدی و فطری برای سیرالی الله دارند اما استعداد ها متفاوت است بعضی فقط در حد فعلیت اخلاقی پیش می روند و بعضی قدم در سیر عرفانی هم می گذارند و این افرا د هم متفاوت اند و هر کسی به مرحله ی تجلی ذاتی نمی رسد. چون استعداد آن را ندارد . از طرفی در مباحث نفس داریم که همه ی انسان ها از مقام انسان کامل نازل شده و استعداد باز گشت به همان مقام را هم دارند . حال سوال این است که اگر همه ی انسان ها استعداد وصول به مقام انسان کامل را دارند دیگر جایی برای فرمایش استاد یزدان پناه باقی نمی ماند آیا وجه جمعی به نظر جنابعالی می رسد ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فکر می‌کنم باید بین استعداد ذاتی انسان‌ها به ما هُو انسان و بین انسان بما هو حسن و رضا فرق گذاشت. همان‌طور که می‌فرمایید هرکس بنا به تعریفی که برای خود کرده همتی را برای خود در مسیر توحید شکل داده که از این جهت معلوم نیست همت او تا فنای ذاتی باشد، هرچند در ذات خود به عنوان «لا تبدیل لخلق اللّه» هیچ تفاوتی در مخلوقات خدا نیست. موفق باشید
7235
متن پرسش
سلام علیکم. درپاسخ سوال قبلی فرمودید حرام وحلال الهی را رعایت کنم.اما هر چه درکارهایم فکر میکنم این طوری نیست.شما در صوتهای از برهان تا عرفان به یک نکته شیطان که وسوسه میکند اشاره کردید : شیطان در ظاهر وسوسه میکند اما در اندیشه میگویدرهایش کن.تمام کارهای من نیز بدین ترتیب است.وسوسه می اندازد که خدا نیست تا اثبات میکنم یا می گوید رهایش کن یا هم می گوید قبول نمیکنم.هرکلکی که بگویید زده ام تا رها شوم.اما نمیشود.گاهی میخواهم خودکشی کنم اما ازکی؟از یک طرف هم شهوت و غضب.دیوانه شده ام.دانشجوام نمی دانم چه کنم؟نه میتوانم درس بخوانم نه...گاهی نیز میگویم خدا را رها کن.اما چگونه زندگی کنم؟راستی توسل وذکر وقرآن را نیز رها نکرده ام اما باز نمیشود. ازدست بوس میل به پابوس کرده ام خاکم به سر ترقی معکوس کرده ام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل عقلی در رابطه با عقاید خود ندارید. مشکل قلبی هم با رعایت دستورات شرعی و صیقل‌دادن آن رفع می‌شود، عجله نکنید. تغذیه‌ی خوب و ورزش هم فراموش نشود. موفق باشید
4159
متن پرسش
با عرض سلام علاقه مند به شروع مطالعه در علم فلسفه هستم به نظرتان از کجا شروع کنم و چه سیری را پیشنهاد می کنید؟(پیش از این مطالعه ای در این زمینه نداشته ام)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همان سیری که در سایت هست شروع کنید إن‌شاءالله نتیجه می‌گیرید. موفق باشید
3751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید من چندین روز است پرسشی کرده ام اما هنوز جواب دریافت نکرده ام اگر امکان دارد سوال من را پاسخ دهید با همین ایمیل هم سوال فرستادم با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم سؤال‌تان چه بوده؟ موفق باشید
2240

تمرکز واقعیبازدید:

متن پرسش
با سلام.استاد سوالی چند وقت است ذهنم را به خود مشغول کرده.شما در کتاب جایگاه شیطان و...آخر کتاب فرموده اید وقتی میتوان از نقش مثبت عوامل غیبی بهره گرفت که به جای رجوع به جادو و...آیا مشگلی دارد ما برای رفع یک بیماری یا...با تمرکز بر ذهن و روح خود آن را بر طرف کنیم(بدون اینکه کسی بداند و جار بزنیم و خود را اهل کرامت بدانیم.برای جلوگیری از بازماندن از راه اصلی.مثال جایگاه بسیجی ناب و اهل کرامت خودتان)به جای اینکه به این پزشکان.....مراجعه کنیم.مگر غیر این است که همین نیرو نیز از طرف خداوند است مانند نیروی خشم که ما هنگام دفاع از آن بهره میبریم.البته در تمام این حرکات نظرمان به خداوند باشد و اینکه اگر هم مشگلمان بر طرف شد نظر مقدسش بوده و از کانال واسطه فیض امام زمان(عج) نه چیزی از ما.اگر جواب مثبت است این تمرکز چگونه باید باشد و چگونه پدید می آید.آیا به همان قسمت بدن که مشگل دارد تمرکز کنیم و چه تمرکزی؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تمرکز واقعی همان یاد خداست در همه حال و پرهیز از پر خوری و پر حرفی تا اگر خداوند مصلحت دید نوری به نفس شما می‌دهد تا آن عضو را درمان کند. موفق باشید.
1315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر فراوان از زحماتی که در راه پیشرفت سطح معرفتی جوانان متحمل میشوید. مدتی است خدا خواسته است بتوانم در راه دانستن قدم بردارم آن هم قدمهایی لرزان و تماما با امید به اینکه خودش صراط مستقیم را هر روز بیشتر نشانم میدهد. مدتی گذشت تا با شما از طریق آثارتان آشنا شدم و معجزه کلامتان را روی قلب و سیر (اگر بشود آنرا نامید) معنوی خود دیدم. چندی است این احساس رهایم نمیکند که علمم کافی نیست , پایه های باورهایم ضعیف است, اعتقاداتم آنجور که باید استوار نیست نتوانسته ام پشتوانه محکمی برای عقایدم داشته باشم و ... نمیدانم شما بتوانید کمکم کنید یا حتی میتوانید کمکم کنید نه از آن لحاظ که قادر نباشید از آن لحاظ که من نتوانم... ببخشید شاید یک موضوع کاملا شخصی است و نباید با شما با این همه مشغله در میان میگذاشتم. باز هم تشکر میکنم اجرکم عند الله 11/7/1390
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام راه خود را با هدف نزدیکی هرچه بیشتر به قرآن و روایات ائمه«علیهم‌السلام» ادامه دهید هر آنچه جهت سعادت نیاز دارید به صورت مکفی به‌دست می‌آورید. موفق باشید
1268

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم، مدرسه ی ما وام هایی را برای کمک در اختیار طلاب علوم دینی قرار می دهد. آیا از لحاظ شرعی اشکال دارد بنده از آن وام استفاده کنم و آن را در اختیار برادرم که غیر طلبه هست و به آن وام احتیاج دارد قرار دهم؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: نمی‌دانم. موفق باشید
1149

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1)با سلام.استاد عزیز آیا شما با فلسفه تحلیلی آشنایی دارید؟نظرتان در مورد این سنت فلسفی غربی چیست؟و آیا آن را هم در امتداد همان روح حاکم بر فلسفه غرب می دانید؟ 2)نظرتان در مورد ادعای شکاکان مبنی بر عدم جهان شمولی علیت و بین الاذهانی بودن ارزش اخلاقی چیست؟ایشان این دو را در رد قطعیت وجود خدا می آورند.
متن پاسخ
در فلسفه تحلیلی مباحث حول محور مسائل اپیستمولوژیک نقد اول و یا نقد عقل محض مطرح میگردد. در این بخش کانت مقولات دوازده گانه ای را برای ذهن انسان متصور می¬شود که به وسیله ی آن ادراکات حسی را تحت مفاهیمی نظم می بخشد مانند زمان، مکان، علیّت و... . به بیان ساده تر "چیزها هستند که خود را با مفاهیم تطبیق می¬دهند نه مفاهیم با چیزها"که این همان شکاکیتی است که در اندیشه کانت نهفته است و چیزی نیست جز ادامه فلسفه هیوم . 2- هیومِ انگلیسی به عنوان یک فیلسوف حسی رابطة بین علت و معلول را قبول ندارد و آن رابطه را واقعی نمی‌داند، بلکه مولود تداعی معانی ذهن می‌داند. یعنی می‌گوید: من علت و معلول را حسّ نمی‌کنم و فقط همراهی دو پدیده مثل همراهی برخورد سنگ و همراه آن شکستن شیشه را حس می‌کنم و چون علت بودن سنگ را برای شکستن شیشه حس نمی‌کنم نمی‌توانم بپذیرم. در جواب هیوم گفته‌اند اگر هیچ علیّتی در هستی نیست، پس آن صورت ذهنی که در ذهن ماهست و حکایت از وجود عالَم خارج از ذهن ما می‌کند، هم معلول عالَم خارج نیست، و لذا هیچ دلیلی نداریم آنچه در ذهن داریم اثر واقعیت خارجی است، و این یعنی رسیدن به « ایده‌الیسم مطلق» یا انکار مطلق هستی. در حالی که هر انسانی به طور بدیهی واقعیت را می‌فهمد و قبول کرده‌است. پس هیوم مخالف بدیهی‌ترین باورهای هر انسانی است که انکار آن، اثبات آن را به همراه دارد. در واقع به هیوم اشکال کرده‌اند که اگر شما بخواهید اصل علیت را انکار کنید لازم می‌آید که اصلاً به هیچ واقعیتی اعتقاد نداشته باشید. چون اگر علیت را نپذیرید، پس نباید بپذیرید آن صورت‌های موجود در ذهن شما که معلول پدیده‌های خارجی است هم واقعاً معلول پدیده‌های خارجی است. پس باید بپذیرد که شما نمی‌توانید اعتقاد داشته باشید واقعیاتی در خارج از ذهن شما هست، در حالی که اگر چنین اعتقادی داشتید دیگر نمی‌توانستید کسی را مخاطب قرار دهید و با او سخن بگویید. پس در واقع آن‌چیزی را که در سخن انکار می‌کنید در عمل اثبات نموده‌اید، چرا که پذیرفتن این‌که واقعیتی در عالم خارج از ذهن هست یک امر بدیهی است، پس انکار اصلی علیت و جاهت عقلی ندارد. آری ! ممکن است گفته شود ما در بعضی موارد چیزی را علت چیزی گرفته‌ایم، و بعداً معلوم شده اشتباه کرده‌ایم و آن چیزی را که ما علت پنداشته‌ایم، علت واقعی نبوده‌است. که در این حال شخص منکر اصل علیت نشده‌است، بلکه علت را اشتباه گرفته‌است. و دانشمندان برای رفع این مشکل آزمایش را چند بار تکرار می‌کنند و با قاعده «حضورهای همزمان »، « غیبت‌های همزمان» و « تغییرات همزمان » امکان خطا را به حدّاقل می‌رسانند. تحلیل شناخت اصل علیت علامه‌طباطبایی(رحمة‌الله‌علیه) در جواب اثبات واقعیت اصل علیت در خارج از ذهن می‌فرمایند: « اصل علیت، قضیه‌ای است عقلی، و علمی است حصولی که از علم حضوری نفس به افعالش به‌دست آمده‌است».‌ یعنی می‌فرمایند: اصل علیت قضیه‌ای است عقلی، یعنی عقل متوجه واقعیت آن در خارج می‌شود و نه حسّ، مثل سایر معقولات، مثل خدا و یا قوانین فیزیکی موجود در طبیعت و بعد ادامه می‌دهند که اصل علیت از نوع علم حصولی است که با تعقل و تفکر به‌دست می‌آید که البته آن نیز از علم حضوری نفس به افعالش حاصل می‌شود، یعنی ابتدا نفس انسان در نزد خودش یک رابطه‌ای بین خود و افعالش، مثل اراده کردنش حس می‌کند. یعنی وقتی شما در درون خود اراده کردید که عملی را انجام دهید، ابتدا متوجه می‌شوید یک رابطه‌ای بین شما و ارادة شما هست، به طوری‌که شما بدون این اراده، باز می‌توانید موجود باشید ولی این اراده شما بدون شما نمی‌تواند باشد. پس در درون خود رابطة علت و معلول را به صورت علم حضوری کشف و حس می‌کنید، سپس همین رابطه را به پدیده‌های بیرونی تعمیم می‌دهید. متوجه می‌شوید یک رابطه‌ای بین شما و ارادة شما هست به‌طوری که شما بدون این اراده می‌توانید موجود باشید ولی ارادة شما بدون شما نمی‌تواند موجود باشد. پس ابتدا به همین صورت که عرض شد در درون خود رابطة علت و معلول را به صورت علم حضوری کشف و حس می‌کنید، سپس همین رابطه را به پدیده‌های بیرونی تعمیم می‌دهید. در این حالت است که عقلاً متوجه می‌شوید گویا رابطة بین گرمای دست شما با بخاری مثل همان رابطة شما با ارادة شماست. و یا رابطة بین سنگی که به شیشه خورد و متعاقب آن شیشه شکست. مثل رابطة بین شما و ارادة شماست، پس نتیجه می‌گیرید که واقعیتی به نام علیت در خارج از ذهن شما موجود است، که طرح ذیل، همین موضوع را می‌خواهد بیان نماید موفق باشید
17812
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده حفظه الله: در آثار جنابعالی رگه هایی از اندیشه های دکتر داوری و به تبع ایشان هایدگر دیده می شود. از آنجا که اندیشه های پست مدرن و خاصتا هایدگر با مرگ متافیزیک شروع می شود، چگونه این اندیشه ها در نظر شما جای دارد؟ چرا که به نظر نمی رسد جنابعالی مرگ متافیزیک را قبول داشته باشید، همان طور که آثار شما گواه این مطلب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متافیزیک به معنای متوقف‌شدن در مفاهیم، نه‌تنها ضرورت این تاریخ است برای دینداری، بلکه باید به‌شدت برای برگشت به فضای دینی و قلبیِ آن، متوجه‌ی محدودیت‌های تفکر متافیزیکی شد. در این رابطه بنده یک کتاب نسبتاً قطور تحت عنوان «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» تدوین نموده‌ام و 75 جلسه آن را شرح داده‌ام. در معنایِ متافیزیک خوب توجه فرمایید که چه مصائبی به عنوان حجاب‌های غلیظ در مقابل ما گشوده است و این غیر از تفکر فلسفی است که با آگاهی از آن متوجه‌ی محدودیت آن می‌شویم حتی در رابطه با عبور از متافیزیک، مباحث «ما و حافظ» مطرح شد. زیرا زبان حافظ، زبان آگاهی از زهدی است که راهِ رجوع به حقیقت را می‌بندد و حافظ متذکر این نکته‌ی بسیار مهم است. موفق باشید 

17382

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب استاد: وقت شریف بخیر. نظر حضرتعالی در مورد کتاب «نشان از بی نشانها» چیست؟ استادی فرمودند اغراق هم در کتاب شده، فرزندشان مقداری گرایشات صوفیگری داشته. اما به نظر حقیر در باب کرامات چیزهایی گفته نشده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در بعضی موارد این‌طور باشد ولی روی‌همرفته مرحوم آقای نخودکی، مردِ عبور از دنیا به سوی عالم غیب و معنا بوده است و این راه را درست می‌شناخته در حدّی که امثال حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به ایشان رجوع داشته‌اند. موفق باشید

17066

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام و تبریک ایام: استاد بزرگوار درحال انجام کارهای تحقیقاتی درباره ی مسئله ای بودم که چشمم به این سایت افتاد، می دونم که طبق کتاب جن و جادوگر و شیطان این مسائل مورد توجه شما نیستند. راستش مدتی است که دوستم دچار وسواس فکری شده طوری که از این سایت ها و مطالبشون و حتی افرادی استفاده می کنه برای مسئله ی ازدواجش. هرکس که به خواستگاری میره اسامی رو با هم حساب میکنه و میگه اسمش به من نمیخوره و بدون دلیل جواب منفی میده. به نظرتون باید چه کار کنم برای دوستم؟ استدلالش هم اینه که خدا به من اختیار داده که از این راه انتخاب کنم. و هرچقدر توضیح میدم که اختیار برای این داده شده که راه رسیدن به خدا رو طی کنیم، به رضای خدا راضی باشیم و... خدا رو اطاعت کنیم، متوجه حرف من نمیشه ازتون میخوام راهنماییم کنید که چه استدلالی براش بیارم و هرچند که وقتتون رو میگیره نیم نگاهی هم به این مطالب سایت بیندازید. ممنون التماس دعا آنچه در این تارنما پیش روی عزیزان قرار گرفته است، مباحثی است مختصر از علم اسامی یا همان علم الاسماء و یا نامشناسی؛ امیدواریم که بیان این مطالب - گرچه مختصر و موجز است - باعث شود تا خوانندگان و بازدیدکنندگان محترم را سیراب نموده و از این علم بهره ی کافی ببرند. (البته بخاطر سوء استفاده ی برخی از افراد سودجو و یا بی اطلاع، از مطالب این تارنما در نسخه ی قبلی، مجبور شدیم بسیاری از توضیحات و محتوای علمی را حذف نمائیم) توصیه ما به بازدیدکنندگان و مشتاقان فهم و درک مطالب و محتوای تارنما، مطالعه ی با دقت تمامی صفحات است چرا که با فهم صحیح و نسبتاً کافی این مطالب مبحث علم اسامی برای شما باز و قابل درک خواهد شد. انتظار داریم مطالب گویا و قابل فهم برای عامه ی مردم باشد. سعی ما بر این بوده تا از بیان محتوای تخصصی و علمی - که برای عامه ی مردم قابل لمس نیست - پرهیز کنیم، گرچه در بعضی جاها مجبور به بیان مسائلی فراتر از زبان عامه ی خوانندگان عزیز شده ایم. در صورتی که در خلال مطالعه ی مباحث سوالی برای شما پیش آمد به سوالات متداول مراجعه نموده و جواب خود را جستجو کنید و در صورتی که جواب خود را نیافتید از بخش تماس با ما سوال خود را مطرح بنمائید. اگر در تعریف این تارنما در تصویر بالای صفحات دقت کنید این جمله را خواهید دید که بیانگر هدف عملی تارنمای تخصصی علم اسامی است: معرفی، تبیین، تصحیح، تغییر، و انتخاب نام نیکو بر اساس قوانین فراموش شده ی علم اسامی تجربه ی ما ثابت کرده است که کسانی که علم اسامی و تاثیر آن در شکل گیری شخصیت و روند زندگی افراد را درک کرده اند تصمیم گرفته اند تا نام خود و خانواده ی خود را معاینه کنند، و پس از گرفتن جواب و درک آن به توصیه های احتمالی ما جامه ی عمل بپوشانند. اما افرادی که با چهارچوبه ی از پیش تعیین شده ی قبلی پا به مطالعه ی این مطالب گذاشته اند غالبا مطالب را اشتباه برداشت کرده اند و دچار ضعف در فهم شده اند و سرسری از روی محتوای علم اسامی گذشته اند و بعضا موضعی عالمانه گرفته اند و بالاتر از بزرگانی نظیر شیخ بهائی و میر داماد و .. اظهار نظر کرده اند. در هر حال «لا مؤثر فی الوجود الا الله» (هیچ تاثیر گذاری در عالم وجود نیست مگر خدای عزیز) این اعتقاد ماست که تا خدا نخواهد کسی پایش به این تارنما باز نمی شود و تا خدا نخواهد هرکسی این مطلب را فهم نمی کند و تا خدا نخواهد کسی اقدامی برای معاینه ی خود نمی کند و تا خدا نخواهد کسی قادر به عمل کردن به توصیه های این علم نخواهد بود. توصیه ما این است که پیش از هر چیز چهارچوبه ی از پیش تعیین شده ی ذهن و فکر خود را کنار بگذارید و با دیدی باز به مطالب ارائه شده با دقت نگاه کنید و اگر محتوای این مباحث را نفهمیدید، منکر نشوید. بوعلی سینا، دانشمند و حکیم فهیم و اعجوبه ی زمان می گوید : (کلما قرع سمعک من عجائب الدوران، فجعله فی بقعة الامکان ما لم یضدک قائم البرهان) یعنی تمام آنچه از عجائب زمانه به گوش تو خورد - اگر قابل درک و فهم برایت نبود - پس قرارش بده در جایگاه امکان - یعنی بگو ممکن است درست باشد - تا زمانی که دلیل محکم و استواری بر خلاف آن پیدا نکرده ای یک قاعده فلسفی نیز می گوید: «عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود» یعنی درک نکردن چیزی دلیل بر نبود آن چیز نیست. امیدواریم این تارنما و خدمات ارائه شده ی آن دست شیادان و کلاهبرداران را از این علم کوتاه کند و موجبات امنیت خاطر افراد را فراهم کند. هدف ما جلب رضایت خداست در راستای این هدف ما را یاری کنید. http://www.nameology.ir/ اینم آدرس سایته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند برای جهل یک کس، همین بس که بدون دلیل عقلی و نقلی چیزی را قبول کند. در جواب سؤال‌های متعدد، موضوع بی‌مبنایِ نقلی و عقلی‌بودنِ حروف ابجد عرض شد؛ به‌خصوص که بخواهیم تناسب اسامی را با چنین حروفی تعیین کنیم که این از عجیب‌ترین عجایب استفاده از حروف ابجد است!! خوب است که در این رابطه سری به جواب سؤال‌های شماره‌ی 3407 و 5094 و 15451 و 15455 بزنید. موفق باشید

15601

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت 1. با مطالعه برخی نظرات آقای مستحسن در مورد برخی آیات احساس بدی به بنده دست داده است. استاد، احساس می کنم برخی جاها تاویل است. نمی دانم شاید اشتباه می کنم. برخی جاها هم از اعداد جفری استفاده می کند. که او را متهم کرده است در بین بعضی. البته من این دومی را قبول ندارم چون در حد یک عدد ابجد بوده. ولی در مورد تاویل کمی شک کردم. 2. کدام مباحث را به پدرم بدهم گوش کند؟ حوصله ی مباحث فلسفی و عقلی محض را ندارد. ولی اخیرا صوت آل عمران شما را گوش می داد که در مورد نفوذ دشمن صحبت فرمودید خیلی خوشش آمد. راهنمایی بفرمایید التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نیست از جناب آقای مستحسن بی‌تأمل و تعقل بپذیرید! مسلّم نکات خوبی در نوشته‌های ایشان هست ولی نه بدان معنا که تماماً تسلیم تفکر ایشان باشیم 2- مباحث قرآنی و شرح صوتی نامه‌ی 31 کمک‌شان می‌کند. موفق باشید

15025
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. آیا گناه کبیره پدر که بعد از تولد فرزند انجام شده در فرزند تازه متولد شده و یا در آینده آن فرزند تاثیر می گذارد؟ 2. آیا ممکن است خداوند به واسطه گناه کبیره پدر فرزند را از معنویات دور کند و یا استعداد عالم دین شدن در آینده را از فرزند به خاطر گناه کبیره پدر از آن فرزند یا نوزاد بگیرد؟ 3. والدین چه گناهانی مرتکب شوند روی فرزندشان تاثیر می گذارد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر 2- خیر 3- والدین برای فرزند نقشِ مافی‌الشرایط را دارند و نه مافی‌الانسان را. آری! اگر کسی بخواهد خوب شود و والدین او نیز شرایطِ خوب‌شدن را برای او فراهم کنند، ثواب آن را می‌برند. ولی چه بسیار فرزندانی که در شرایط خوبی  متولد شده‌اند ولی بنا نداشته‌اند که خوبی را انتخاب کنند. مفصل این بحث را آیت اللّه حائری شیرازی در کتاب «تعلیم و تربیت» خود روشن کرده‌اند. موفق باشید

14184
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: در پاسخ 14130 در این سئوال چند پیش فرض در ذهن دارم که نمی توانم جواب شما را بپذیرم لطفا راهنمایی کنید.پیش فرض های من اینگونه اند: همه اتفاقات عالم به اراده ی خداوند است حتی شنیده ها پس اتفاقی نیست از بین این همه ذکر و دعا مورد های خاصی را قلب توجه می کند. انجام عمل در زمان طولانی چهل روز توفیق می خواهد و این از جانب خداست. روایت از قول معصوم یا تاکیید عالمان مورد تاکید موجب می شود من امید صد در صد به نتیجه داشته باشم حال دلیل می آورند این ذکر درست انجام نشد من در جواب فقط یک جمله می گویم چرا ابتدای بیان ذکر نگفتید؟ اگر خداوند قرار نیست در انتهای این دوره زمانی که بیان شده است نتیجه خاص را نبینیم چرا در اتمام اینگونه بیان، ذکر نمی شود اگر به مصلحت بود؟ اگر قرار است برای نمک غذا دعا کنیم اما غذا را بدون نمک بخوریم خوب چه کاریه بی دعا غذا را می خوریم اگر خداوند تقدیر کرده بود که غذا نمک داره و اگر نه غذا نمک نداره، اگر قرار اجابت نشه چرا سفارش به دعا شده؟ خداوند فوق تقدیر است پس اگر اراده کنند تغییر می کنه، پس چرا نباید باور کنم که حالا توفیق یافتم حالا باید مهیا اجابت دعا باشم؟ با این باورها من دعا کردم دل شب بیدار شدم. اما نشده و من دنبال چرا هستم. چون باورم دارم از دست می دم چون نمی خواهم باور تمام این مدت پای منبر فریب خوردم دارم مقاومت می کنم اما وقتی جوابی برای چرای من نیست شکست می خورم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان نمونه در قرآن داریم: «لعلکم تتقون» یا «لعلکم تهتدون» بدین معنا که اگر روزه‌ی ماه رمضان را درست انجام دهید «لعلکم تتقون» شاید که به تقوای برسید و یا اگر از وَحی الهی پیروی کنید «لعلکم تهتدون» شاید که هدایت شوید. این‌که می‌فرماید شاید متقی و شاید هدایت شوید، به جهت آن است که در کنار این اعمال باید زمینه‌های لازم نیز فراهم باشد تا نتیجه حاصل شود و از طرفی بنا نشد ما برای خدا تکلیف معین کنیم و او در خدمت ما باشد! بنا شد که او شرایطی را برای بندگی ما به ما لطف کند و ما در متن چنان شرایطی، بندگی خود را نشان دهیم. موفق باشید.

14077

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار و محبوبم: ببخشید یک سوال موسیقی در نظر عرفا چه گونه است؟ آیا داشتن مثل نی در خانه و نی زدن مصداق آلت لهو است که گفته شده فرشتگان در آن خانه حضور پیدا نمی کنند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به جواب سؤال شماره‌ی 14067 نمی‌توان گفت وسایلی مثل «نی»، آلت لهو و لعب باشد که نگه‌داشتن آن‌ها در خانه منجر به عدم توجه فرشتگان به آن خانه گردد. موفق باشید

13751
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: چرا خداوند اصل استعدادها را در اعیان متفاوت قرار داده است؟ مگر اعیان فیض اقدس نیست؟ و فیض هم از خود او ساطع می شود پس می توان نتیجه گرفت که استعداد ها را هم خداوند تعیین کرده چون اعیان هم ظهور اسما هستند. معمولا در جواب به سوال بالا مسئله قابلیت اعیان و ذاتی بودن تفاوت ها را مطرح می کنند و همانطور که در جواب سوالات شما هم مطالعه کردم همین جواب را داده بودین ولی به نظر می رسد این جواب مشکل را حل نمی کند چون دوباره این سوال مطرح می شود که خود ذاتی بودن هم خدا تعیین می کند زیرا او خالق است و موجودات در صحنه وجود که نبودند تا قابلیتی داشته باشند و ظرفیت وجودی ممکنات هم خداوند تعیین می کند که ظرف و مظروف از اوست. تقاضای راهنمایی در این مسئله را دارم ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع امکان ذاتیِ اشیاء، بحث مفصلی است که در جلسات اولیه‌ی شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی بحث شده است مبنی بر این‌که امکان ذاتی شیئ از خودِ شیئ است و حضرت حق آن شیئ را، آن شیئ نکرده است بلکه به او «وجود» داده است و به قول ابن‌سینا: «ما جعل اللّه المشمشة، مشمشمة بل اوجدها» خداوند زردآلو را زردآلو نکرده است بلکه به آن «وجود» داده است و از این لحاظ، حجت خدا برای هر مخلوقی تمام است از آن جهت که آن مخلوق، خودش، خودش است و بدین لحاظ قرآن می‌فرماید: وقتی خداوند خواست چیزی را خلق کند به آن چیز می‌گوید «بشو» و «می‌شود» پس آن چیز در علم خدا هست و خدا در خطاب به آن می‌گوید «بشو و می‌شود» و خلقت یعنی همین. موفق باشید

13467
متن پرسش
با عرض سلام: می خواستم بدونم مطالعه آثار اقای شهریار زرشناس مفید هست و به درد فهم تاریخ امروز ما می خورد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جناب آقای زرشناس به عنوان یک نویسنده‌ی متعهد به انقلاب، نکات خوبی را در غرب‌شناسی در اختیار مخاطبان خود قرار می‌دهد. موفق باشید

13421
متن پرسش
سلام استاد: مکر لیل و نهار که شما زیاد در پاسخ هایتان استفاده می کنید چیست و اگر کسی بخواهد به کمال برسد چگونه باید در برابر این مکر لیل و نهار چاره کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تبیین سوره‌ی سبأ آیه‌ی 33 عرایضی شده است. منظور، حیله‌های روزگار است که انسان‌ها را ناخواسته فریب می‌دهد. خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. موفق باشید

12790

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد عزیز بنده طلبه هستم و خودم و همسرم بیمه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی هستیم ولی چند وقته که فکر می کنم آیا این بیمه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی با توکل بر خدا و اعتماد به حضرت حق منافات ندارد؟ اگر واقعا اعتقاد داریم که روزی دست خداوند است پس اگر بیماری بدهد روزی آن را نیز می دهد و اگر هم ندهد حتما امتحان الهی است که باید قرض کنیم و آن را برطرف کنیم. خواستم ببینم آیا نظرم درست است یا افراطی گریست؟ یه سوال شخصی هم دارم اگر صلاح می دانید پاسخ دهید. آیا خود شما و خانواده محترم بیمه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی هستید و از آن استفاده می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حال که بیمه‌ی تأمین اجتماعی پیش آمده است به امید آن‌که کمکی باشد به سایر بیماران و عندالزوم ما هم از آن استفاده کنیم، شاید نیاز نباشد که بدان پشت نماییم. ولی بنده شخصاً بیمه‌ی تکمیلی را دنبال نمی‌کنم. موفق باشید

12760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالي سلام عليكم: مدت زيادي است كه به بيشتر كارهايي كه تصميم مي گريم انجام دهم نمي رسم از مطالعه گرفته تا عبادت و كارهاي شخصي، خلاصه بيشتر اوقات خسته و افسرده و تمايل به خواب دارم خيلي ها مي گويند كه مزاج سودايي دارم و بايد برطرف شود كه نه دكتر خوبي يافتم و نه خودم از پس اين مقابله بر آمدم. استاد محترم با حالي كه هميشه سر درد دارم دچار فراموشي شده بييشتر اطلاعلات و يا اشخاص مورد نظر كه مطالعه مي كنم فراموش مي كنم. وقتي كه بيشتر مسايل ديني را مي دانم يادم مي رود و فراموش مي كنم وقتي مي بينم حال عبادت كردن دارم ولي نمي رسم و يا قسمت نمي شد گاهي مي گويم قسمت نيست ولي آخرش مطمئن مي شوم خودم لياقت ندارم. استاد محترم بنده توفيق رسيدن به محضر شما را ندارم ولي قبلا سخنراني ها را گوش مي دادم كه الان هم متاسفانه مثل بقيه كارها نمي رسم. استاد بخدا كلافه و خسته شدم ميل به گناه ندارم و تنفر دارم ولي وسوسه بعضي وقت ها بسراغم مي آيد. در حالي كه نزديك به چهار سال است زندگي ديني را شروع كردم ولي روز به روز حضور قلبم كمتر مي شود در حالي كه هميشه مواظبم گناه نكنم ولي وسوسه مي آيد. كتاب ادب عقل و خيال را به سفارش خودتان خواندم ولي متاسفانه فراموشم شده و الان كه ناچار وقت شما را مي گيرم اين است مي ترسم كمر استقامتم بشكند و من مرتكب گناه بشوم وقتي كه حاضرم بميرم ولي دوباره به دوران قبل بر نگردم از شما استاد محترم عاجزانه خواهش مي كنم راهنمايي هاي لازم را بفرماييد. التماس دعا. يا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید یک برنامه‌ای نه‌چندان سنگین برای خود بریزید و بر آن پایدار بمانید. یادداشت‌برداری از نکات مهم کتاب‌ها و جزوات و سخنرانی‌ها کمک می‌کند. موفق باشید

12725

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و درود: در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» در قسمت مرگ طبیعی حیوانی، آورده اید که «چون انسان دارای دو بعد حیوانی و انسانی است، ممکن است شخص بر خلاف ابعاد انسانی، در حیوانیت کامل شود، باز نفس در این حالت بدن را رها می کند و ...» سوال: در جمله فوق منظور شما از کلمه های «انسان» و «شخص» چیست؟؟؟ اگر منظور شما از دو واژه فوق مفهوم «نفس» است پس چگونه نفس به سمت حیوانی شدن گرایش پیدا می کند و اگر منظور شما «تن» است باز چگونه تنی که در قبضه نفس است به سمت حیوانی شدن گرایش پیدا می کند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور نفس ناطقه است که به صورت تکوینی دارای دو بُعد انسانی و حیوانی است و تکویناً در هر بُعدی کامل شود بدن را ترک می‌کند. موفق باشید

12065
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: آیا متن زیر درست است در صورت اشتباه لطفا درستش را مرحمت بفرمایید: قسمت الف: انسان مخلوقی است که اگر با نگاه تکثر مورد بررسی قرار گیرد مجموعه ای از چسم و نفس و روح می باشد، که با وحدتی که در آفرینش او وجود دارد، همه ی این ابعاد وجودش تبدیل به انسان می گردد که خداوند او را جانشین خود در زمین معرفی می کند و به خودش تبارک می گوید. اول از همه، جسم خلق می گردد و خداوند با توجه به آیه ی نفخت من روحی و آیه «و نفس و ما سواها و الهمها فحورها و تقواها»، روح و نفس را، در او می دمد. این انسان جسمی دارد که از نظر نباتی و حیوانی با گیاهان و حیوانات نقاط اشتراک دارد و آن حیات است. اما چون صاحب نفس و اختیار و روح الهی می باشد، شرایط او با دیگر موحودات متفاوت می شود. نفسی که در انسان وجود دارد، دارای قوای چهارگانه ی عقل و شهویه و غضبیه و وهمیه می باشد که همه ی این قوا برای زندگی انسان ضرورت دارد. اما این قوا باید تحت فرماندهی قوه ی الهیه عقل قرار گیرد تا با بهره بردن از آنها در تعالی و تکامل خود بکوشد و غبار از روح الهی که خداوند در وجود او قرار داده است، بشوید و به تعالی و تکامل خود برسد. همانطور که در سوره ی شمس خدا فرموده است، نفس هم خوبی و هم بدی را کامل می شناسد، اما نفس قابلیت اماره گی (تشویق به بدی ها) و هم لوامه گی (منع از بدی ها) و هم مطمئنه (نفس به تعالی رسیده) را دارد .... و با اختیاری که دارد می تواند از هر کدام از این درجاته نفس بهره ببرد. اگر نفسی مطیع اماره گی شد، آلوده می گردد و غباری بر روی روح الهی او کشیده می شود. طوری که به شیطان متمایل می گردد و در نهایت اسیر و بنده ی او می گردد. و اگر تابع نفس لوامه ی خود گردد، این نفس (وجدان) او را از زشتی ها منع می کند و پله ی پرواز به مرحله ی مطمئنه خواهد شد. نفسی که مطمئنه گردید، با روح الهی که در وجودش است، به مقام راضیه مرضیه خواهد رسید. جایی که او از خدا راضی است و خدا هم از او راضی. در اینجا وحودش همه الهی می گردد و با تجلی اسماء خداوند، آیننه ی تمام نمای حق می گردد و به لقاء الله نایل می گردد. قسمت ب: در قیامت هم روح از جسم جدا می گردد و به اصل خودش بر می گردد و این جسم و نفس است که عذاب می بیند. البته روح ما هم تحت تاثیر این عذاب است و حسرت می خورد که چرا نفس بسوی او حرکت نکرد. بعد از تمام شدن عذاب جسم و نفس، روح دوباره به جسم باز می گردد و نزد خداوند حیات ابدی دارد. بیشتر قسمت سوال که متوجه نمی شوم قسمت «ب» است از اینکه وقت می گذارید سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سؤال خوب است، ولی قسمت دوم اشکال دارد زیرا در قیامت همان اخلاق و عقاید ما که مربوط به روح است صورت پیدا می‌کند و انسان بد اخلاق و بد عقیده به صورت خوک در می‌آید که همان روح اوست که به صورت خوک درآمده و از آن جهت که انسانی است که خوک شده و چنین شخصیتی را نمی‌خواهد، معذّب است. موفق باشید

11703
متن پرسش
سلام خسته نباشید: آیا نفسه ناطقه من در تمام مکان ها حضور دارد؟ یک خواهشی هم داشتم اگر امکانش هست فایل صوتی هر کتاب رو تو سایت قرار بدین. بنده نمیتونم سی دی های شمارو تهیه کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای جواب‌گرفتن نسبت به این سؤال زحمت بکشید کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» را مطالعه فرمایید، در ضمن همه‌ی کتاب‌ها فایل صوتی ندارند و سایت هم ظرفیت همه‌ی صوت‌ها را ندارد. موفق باشید

11059
متن پرسش
برای شناخت فلسفه ما بعدالطبیعه از کجا باید شروع کنیم؟ کدام کتاب ها را برای شروع پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با صوت شرح آن، و «برهان صدیقین» با صوت شرح آن، به کتاب «معاد» با صوت شرح آن رجوع کنید و خود را آماده کنید برای مطالعه‌ی کتاب «بدایة الحکمة» علامه‌ی طباطبایی«رحمت‌اللّه‌علیه». موفق باشید
نمایش چاپی