باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف، حرف خوبی است که انسان بتواند در اُنس طولانی با روایات، متوجه روح روایات گردد. ولی تدبّر در روایات با رشد عقلی ممکن است و فلسفه یکی از انواع تعقل میباشد به همین جهت ملاحظه میکنید وقتی روایات در دست امثال علامهی طباطبایی قرار میگیرد، ابعادی از آن مطرح میشود که در برخورد اولیه اصلاً به ذهن انسان نمیرسید و در عمل هم ملاحظه میکنید امثال حضرت امام و شهید مطهری که با فلسفه آشنایی داشتند، در تبیین اسلام نسبت به بقیه موفقتر بودند. و تجربهی شخصی بنده نیز این را تأیید میکند. جناب آقای مهدی امامجمعه در سلسله بحثهای خود که در مرکز «سُها» تحت عنوان «فلسفهی اجتماعی حکمت متعالیه» https://t.me/nedayeandishe/518 داشتند به صورت عالمانه متذکر شدند چه اندازه حکمت متعالیه در فهم آیات و روایات و در تحقق تمدن مطلوب اسلامی مؤثر میتواند باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- احسنت از برداشتی که در رابطه با نحوهی ادراکات شده است 2- در ادراکات حسّی، نفس ناطقه آماده میشود تا با ارتباط با مبادیالصور آن صورتها را در خود ابداع کند. پس عملاً نفس از طریق خودش به فعلیت نرسیده است 3- همانطور که متوجه شدهاید در ادراکات حسّی، نفس آماده میشود تا با وجود علمیِ مطابق شیئ خارجی متحد گردد و به آن علم حضوری پیدا کند، نه با موجودات مادی که عین غیبتاند. از آن طرف نفس به جهت تجردی که دارد به معلوماتِ بالعرض خود یعنی پدیدههای مادی احاطه دارد و وجهِ وجودی آنها از او غایب نیست تا اینکه نتواند معلومات بالذات خود را که ابداع کرده، درست و همهجانبه بشناسد و مشکلِ دوگانگی بین «عین» و «ذهن» پیش آید. عرایضی در چند جزوهای که در رابطه با «معرفتِ نفس و حشر» شده است میتواند کمککار باشد. و از آن مهمتر بحث «برکات نظر در نسبت بین «وجودِ نفس» با «صِرفُالوجود» که فایلهای صوتی آن همراه با متن مربوطه بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ابن سينا به سه نوع ادراك قايل است و در مواردى ادراك نوع چهارم يعنى وهمى را نيز بدانها افزوده است. در جريان ادراك خيالى ابن سينا قايل به انطباع است؛ يعنى صور از بيرون ادراك مى شوند و در قوه خيال باقى مى مانند كه به اين نوع ادراك، ادراك خيالى مى گويند. پس ادراك خيالى از ديدگاه ابن سينا مادى است. ابن سينا خيال را خزانه يافته هاى حس مشترك مى داند و براى خيال به مثابه يكى از حواس باطنى، شأن اساسى در شناخت قايل نيست. او خيال را به عالم حس محدود مى كند و برايش عالم مستقل قايل نيست: سهروردى معتقد است كه صور خيالى منطبع در خيال نيستند؛ بلكه اين صور در واقع عبارت از كالبدها و ابدان معلق در عالم مثال اند كه آنها محل جسمانى نيستند. پس ادراك خيالى از ديدگاه سهروردى داراى تجرد است. او مى گويد حافظه صورت ها و معانى جزئى نيز در مغز نيست؛ زيرا نفس انسان كه بدن را در تصرف دارد، به همه اندام هاى آن چيره است و همه جايش را زيرنظر دارد؛ پس امكان ندارد كه از صورت و معناى محفوظ در يكى از اندام ها غفلت كند. سهروردى حافظه ادراك هاى انسان را امرى مبهم با عنوان جهان يادآورى مى داند و آن را در قلمرو نفوس آسمانى به شمار مى آورد. ملا صدرا معتقد است نفس، صورتی مطابق شیئ خارجی در خود ابداع میکند، 2- نظر شیخ اشراق به نظر ملاصدرا و رابطهی وجودی بین ذهن و عین، بسیار نزدیک است با این تفاوت که شیخ اشراق با نظر به وجه نوری وجود حرف خود را میزند و عملاً از مفهومگرایی که در معنای وجود نهفته است، آزاد است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید این سؤالها بحث مفصل میخواهد و بحث شده. به نظرم جناب آقای دکتر سید مهدی امامیجمعه در طی 15 جلسه با توجه به آیات قرآن و روایات ائمه«علیهمالسلام» بهخوبی روشن میکنند که لازم نمیآید معنای خلقت دوگانگی و عدم سنخیت باشد. ایشان طی 15 جلسه تحت عنوان «سیر تاریخی الهیات اسلامی» بهخوبی به این موضوع پرداختهاند. متن صوتی آن را از مرکز فرهنگی «سُها» از جناب آقای تیموری به آدرس hrteimouri@gmail.com میتوانید تهیه کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما از یکطرف باید مسیر جوانان را از طریق معرفت نفس در ساحتی بس متعالی و گسترده تعیین نماییم و از طرف دیگر، حدّ و اندازه و ظرفیتِ فضای مجازی را تعریف نماییم تا نه بهکلّی به آن پشت شود، که این نه مقدور است و نه عاقلانه؛ و نه انتظار داشته باشیم همهچیز را میتوان از چنین فضاهایی بهدست آورد. عرایضی در جواب سؤال شمارهی 16923 شده است، خوب است به آنجا نیز سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور که بعضی میپندارند، فضا آنچنان سیاه و تاریک نیست، ولی نه به آن معنا که بدنهی دولت بتواند انقلاب را در اهداف متعالیهاش همراهی کند! بلکه به آن معنا که گفتمانِ نظام از آن جهت که گفتمانِ نمایش دلسوزی یک انقلاب برای بشر این دوران است و بنا دارد اختلافی با هیچ کشوری مگر اسرائیل و آمریکا نداشته باشد، دولت توانسته است در عرصهی بینالمللی این گفتمان را نشان دهد با اینکه بدنهی دولت معتقد به روحیهی انقلابی نیست، بلکه بحث دورهی «انقلاب گذشته است» و دورهی «جمهوری اسلامی، پیش آمده است» را به میان آوردهاند و به همین جهت مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» بر انقلابیبودنِ حوزه و حفظ روحیهی انقلابی مردم تکیه میکنند. و معلوم است که اگر روحیهی انقلابی مردم، تقلیل یابد و نفسِ راحتطلبی آنها مخاطب قرار گیرد، کسانی محبوب آنها خواهند شد که تئوریِ تقلیلِ روحیهی انقلابی را دامن میزنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تمام این موارد شیطان در صحنه بوده است و سراسر کار ایشان شیطانی بوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد نگاه به المیزان، نگاه خوبی است. ولی انصاف آن است که بهجای اینکه بگویند: «علیرغم بعضی از اشتباهات علامه»؛ بگویند: با توجه به تفاوتِ نگاهی که آقای مستحسن با علامه داشتهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای استاد حجتالاسلام امینینژاد در مجلهی «حکمت عرفانی» تحقیق بسیار عالمانهای تحت عنوان «حلاج از منظر توقیع امام عصر» کردهاند. خوب است در این مورد به آنجا رجوع فرمایید. پی دی اف آن را در سایت http://tnews.ir/news/15C436279544.html جستجو کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی شده است. آنچه باید در مورد صور ذهنی مدّ نظر قرار گیرد آن است که صور ذهنی برعکس مفاهیم عقلی اگر بدانها توجه نشود پس از مدتی نهتنها از قدرت تأثیر میافتند، بلکه به عنوان یک خیال عادی بیرنگ و بیمعنا میشوند. وای به حال کسی که تمام زندگیاش مشغول چنین صورتهایی باشد وقتی در برزخ قرار میگیرد و میبیند با صورتهایی زندگی کرده که سخت بیهویت و بیرنگ است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که انسان متوجه شود که اموراتش را باید با خدا در میان بگذارد و از طریق حضرت حق رفع کند. لذا باید شما غفلت نکنید که در این نوع امتحانات به غیر از خدا و وسائل شرعی رجوع ننمایید. همین امر، توبهی کار است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری بنا نیست در درسخواندن نمرهی خوب ملاک باشد، فهمیدن ملاک است و در مسیر اجتهاد است که انسان به یک فهم کلّی میرسد و میتواند جایگاه آیات و روایات را درست بفهمد. اما اجازه دهید انتقادی هم به شما بکنم و آن اینکه بپذیرید باید دقیقتر از این باشید که هستید تا در نوشتنهای خود واژهها را درست بهکار ببرید نه آنطور که در محاوره آن الفاظ را اداء میکنید. هیچوقت در نوشتار به جای «راستاش را بخواهید»؛ نمینویسند «راستش رو بخواین» که این نوع ضعف تا آخر نوشتهی جنابعالی هست. موفق باشید