بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7331
متن پرسش
با عرض سلام و احترام و ادب خدمت استاد بزرگوار و آرزوی سلامتی برای شما و خانواده گرامیتان 1- ببخشید چرا امام سجاد سلام الله علیه در جملات ابتدایی مناجات خائفین اینطور می گویند که : ...اللشقاء ولدتنی امی ام للعناء ربتنی فلیتها لم تردنی و لم تربنی ...آیا این جملات (مثل:کاش مرا نمی زایید و نمی پرورید) نوعی گله و شکایت به خداوند و در کار خدا نیست؟ 2- عرض دیگر اینکه ظاهرا در یکی از جلسات اولیه سیدی صوتی شرح آداب الصلوه فرموده بودید سجود و رکوع رامی توانید 3ویا 5 و یا 7 بار بخوانید وهمین مطلب را در مورد تسبیحات اربعه نیز فرموده بودید در صورتیکه ظاهرا تسبیحات اربعه را بیش از 3 مرتبه نمی توان خواند.لطفا در صورت امکان تغییر لازم را اعمال فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت در فضایی که متوجه‌اند همه‌چیز در قبضه‌ی حضرت حق است، در اوج چنین توجهی عرضه می‌دارند خدایا حتی من نمی‌دانم برای شقاوت و عناء آفریده شده‌ام یا برای سعادت و بندگی، خدایا آن‌قدر از معصیت تو بیزارم که اگر برای معصیت آفریده شده‌ام ای کاش متولد نمی‌شدم 2- همین طور است که می‌فرمایید در مورد تسبیحات اربعه اشتباه کرده‌ام. موفق باشید
6295
متن پرسش
لطفا راجع به پست مدرنیسم و ترنس مدرنیسم توضیح دهید. آیا این دو وضعیت ادامه مدرنیته هستند؟ آیا غیر از نگاه سوبژه و ابژه ، حالت سومی نیز وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید؛ پست‌مدرنیسم و ترانس‌مدرنیسم بسط مدرنیته است و نه ماورای آن. در هرحال در نگاه غربی همه‌چیز یا سوبژه است و یا ابژه. موفق باشید
3152

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار ،من و همسرم هر دو آمادگی بچه رو نداریم و من نگرانم. در شرایطی که : وضع مادیمون خوب نیست و با حدا قل ها زندگی می کنیم و از طرفی خودم هم هنوز بچه ام و طاقت بچه داری ندارم و هم چنین هنوز به ثبات نرسیدم و یکی دو سال نیاز دارم تا در خلوتی که برایم فراهم شده با سلوک از اوهام و از شیطان رها شوم و به آرامش برسم ، و نیز به حدی نرسیدم که فرزندی تربیت کنم و اگر بچه دار بشم ، دلم برای فرزندم می سوزد که مادر غیر سالکی چون من دارد و حتما فرزندم هم غیر سالک می شود ، و نهایتا در حاشیه، در شرایطی که تو فامیلمون بچه دار شدن من زشته چون ابتدای راه هستم، اگر تو این شرایط خداوند به ما بچه ای بدهد ، باید قضیه رو چطور نگاه کرد؟ آیا واقعا حکمت خداوند و مصلحت ما بچه دار شدن بوده ؟ یا نتیجه ی سهل انگاری خودمان بوده ؟ مسائل مادی و معنوی چی ؟ با استرس بچه دار شدن ، چطور می شه مواجه شد ؟ آیا واقعا خدا به مصلحت خودش به آدم ها بچه میده یا خود افراد مقصرن؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)‌ می‌فرمایند «عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَم‏» یعنی حضور خدا در همه‌ی صحنه‌ها را از آن طریق احساس کردم که گره‌ها را می‌گشاید پس دلواپس نباشید؛ کار خداست و خودش هم مسائل را حل می‌کند.
1267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم. خواهشاً هر سوال را به صورت جداگانه پاسخ دهید.1- سوالاتی در مورد جزوه نحوه مطالعه و ضرورت آن: شما فرمودید که مطالعه موضوع محور(پژوهش محور) انسان را عالَم دار نمی کند بلکه فقط یک سِری اطلاعات بدست می آورد و نمی تواند وحدتِ شخصیتی پیدا کند. در اینجا دو نکته وجود دارد: اولاً علامه شهید مطهری(که بنده ایشان را به هیچ وجه نمی توانم با افرادی نظیر آقای جوادی مقایسه کنم البته بر خلاف نظر شما!!!) می فرمایند « که در هر موضوعی که وارد می شوید، آن موضوع را تا انتها پیگیری کنید و مثال می زنند که من وارد اصول فقه شدم و الآن کتابی نیست که در باب اصول فقه مطالعه نکرده باشم.» به نظرم این نوع مطالعه باعث می شود که ذهن انسان فایل بندی شود و هر وقت انسان به آن نیاز داشت با اندک مروری می تواند یک تحلیل خوب و همه جانبه ارائه دهد ولی اگر از هر موضوعی چیزی خوانده باشد مثل این است که هزاران هزار برگه روی زمین ریخته باشد و حال انسان بخواهد دنبال موضوع معرفه النفس بگردد و باید بداند که نمی تواند به آن برسد. اما اگر روی یک موضوع متمرکز شویم و تمامی کتب عالمان عالَم دار را در این باب بخوانیم آنوقت فایلی در ذهن به نام معرفه النفس باز می کنیم و اطلاعات، تحلیلات و حاصل تفکرات خود را در آن قرار می دهیم. به نظرم این کار ذهن را خیلی منظم می کند و ما را راحت تر و سریعتر به وحدتِ شخصیتی می رساند.البته ناگفته نماند که ارتباط بین این فایل ها نیز بسیار اهمیت دارد و باید ما را به نقطه مطلوب برساند. ثانیاً به نظرم عالَم انسانهای بزرگی همچون امام، علامه، شهید مطهری و ... با یکدیگر اختلاف مبنایی ندارند که اگر یک موضوع را در آثار مکتوب این بزرگان دنبال کنیم دیگر وحدت شخصیت پیدا نکنیم. بنده هم اکنون 80 صفحه از کتاب مقالات آیت الله شجاعی را مطالعه کردم و واقعا شیفته اینگونه مباحث شده ام. انگار گمشده ام که همان معرفه النفس است را پیدا کرده ام به گونه ای که بنا دارم یکی دو سال خود را صرف معرفه النفس کنم. حال تصور نمی کنم که عالَم آیت الله شجاعی با علامه حسن زاده اختلاف مبنایی داشته باشد به گونه ای که اگر بعد از کتاب مقالات، کتب معرفه النفس علامه حسن زاده را مطالعه کنم دچار کثرت گرایی شوم و نتوانم شخصیت فکری پیدا کنم. بر عکس، به نظرم اگر آثار علماء عالَم دار در باب معرفه النفس (یا هر موضوع حقیقی دیگری) را مطالعه کنم و بتوانم با آن ارتباط قلبی برقرار کنم تازه به شخصیت فکری دست پیدا کرده ام. لطفاً نظر خود را بفرمایید. 2- شما در قسمتی از کتاب، خواننده را به سوی یک استاد داشتن و هم آغوش شدن با عالَم او دعوت می کنید ولی در جای دیگر می گویید که برای روبرو شدن با عالَم وسیع تر کتب علماء دیگر را نیز بخوانید. بنده متوجه منظور شما نشدم و نتوانستم این تناقض را حل کنم!(البته از نظر من تناقض است که انشاالله با توضیح شما رفع می شود) 3- در قسمتی از کتاب راجع به تخصص و شخصیت صحبت کردید و اینکه تخصصتان را در شخصیتان پیدا کنید. این مساله را مقداری توضیح می دهید. 4- چگونه استاد پیدا کنم؟ حجم کتبی که بنده از علمای مختلف مطالعه کرده ام آنقدر زیاد نیست که بتوانم تشخیص دهم با عالَم کدام عالِم هم آغوش هستم و کدام عالم می تواند نقایص بنده را مرتفع می سازد. 5- سوالات جانبی: سرعت مطالعه من بسیار کم است(شما در کتاب فرموده بودید خواندن یک کتاب 500 صفحه ای ظرف چند روز حتی با رعایت جزئیات). دوست دارم مطالب را به صورت کامل فرا بگیرم به نحوی که بتوانم برای دیگران به راحتی توضیح دهم. از این رو هر کتابی را که برای بار اول می خوانم با خط کشی و حاشیه نویسی همراه است و برای بار دوم آن کتاب را در دفتری مخصوص خلاصه می کنم که البته وقت زیادی می گیرد. آیا این روند درست است؟ آیا سرعت مطالعه اهمیت دارد یا دقت در مطالعه؟ آیا خلاصه کردن اهمیت دارد؟ 6- بنده الآن 5 سال است که در دانشگاه امام صادق در رشته معارف اسلامی و اقتصاد تحصیل می کنم. هر قدر تلاش کردم که با رشته ام ارتباط برقرار کنم نتوانستم حتی بعد از نامگذاری امسال توسط امام خامنه ای. هم اکنون حقیقتاً احساس خسران می کنم و اگر واحدهای معارف دانشگاه نبود کارم به جنون می کشید. گمشده من (و به تعبیر شما غم غربت داشتن و درد داشتن من) چیز دیگری است که در رشته ای نظیر اقتصاد نمی توانم آن را پیدا کنم. گمشده من موضوعاتی نظیر احساس حضور حق، معرفه النفس و ... می باشد و از مطالعه شبانه روزی در این موضوعات ذره ای احساس خستگی نمی کنم ولی چند مساله مهم وجود دارد که ذهنم را مشغول کرده است: الف) این علم اقتصاد برای من علم لا ینفع محسوب می شود؟ اگر می شود برای جبران چه باید کرد؟ ب) سالِ بعد باید پایان نامه ام را تصویب کنم و قاعدتاً باید وقت زیادی بر روی موضوعاتی بگذارم که نه تنها علاقه ای به آنها ندارم بلکه صرف وقت بر روی آنها را عِین وقت تلف کردن می دانم. حال چه باید کرد؟ ج) این یک سال را چگونه سپری کنم؟ آیا بر روی دروس اختصاصی اقتصاد وقت بگذارم د) بعد از اتمام درسم بر روی همین موضوعاتی که نسبت به آنها دغدغه دارم وقت بگذارم یا پیشنهاد دیگری دارید؟ 7- حوزه ای در تهران به نام مشکوه وجود دارد که سبک جدیدی را ارائه داده است و مورد تایید امام خامنه ای نیز قرار گرفته است. قصد داشتم که بعد از اتمام درسم وارد این حوزه شوم ولی می بینم که در حوزه نیز دروسی وجود دارد که به هیچکدام از ابعاد بنده پاسخ نمی دهند و احساس می کنم که با صرف وقت بر روی آنها احساس سرخوردگی مطالعه اقتصاد برایم تداعی می شود. از این رو منصرف شدم که به حوزه مشکوه بروم. آیا این کار درست است؟ آیا بهتر نیست که انشاالله در خانه با کتب عالمان عالم دار به شخصیت فکری برسم؟ با تشکر- موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- به نظر بنده فرمایش جنابعالی جدای عرض بنده در آن کتاب نیست زیرا کسانی را مثال زده‌اید که عالمان عالَم‌دارند 2- جنابعالی در قسمت اول سؤال‌تان روشن کردید که می‌شود در عین رجوع به عالَم عالمان از چند نفر نیز استفاده کرد، این حرف درستی است 3- بیش از آنچه در کتاب عرض کرده‌ام صحبتی ندارم 4- بنده معتقدم در ذیل شخصیت حضرت امام به علمایی که نام بردید می‌توانید به عنوان استاد رجوع کنید 5- بسیار روش خوبی است، خیلی نگران کندی مطالعه نشوید بعداً وقتی مطالب اصلی را به‌دست آوردید با یک نظر به یک کتاب همه‌ی مطالب آن را می‌شناسید 6- گفت: «هرکسی را بهر کاری ساختند.... میل آن اندر دلش انداختند» ممکن است آن موضوع برای شما لاینفع باشد و برای دیگری نه. بالاخره سعی کنید در پایان‌نامه هم به جنبه‌‌های کاربردی معنویت در اقتصاد بپردازید 7- ورود به حوزه و فربه‌شدن در ادبیات و فقه و اصول مقدماتی می شود تا انسان در موضوعات روحی با استحکام بیشتر جلو برود. موفق باشید
856

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا باسلام خدمت استاد عزیز باتشکر فراوان از اینکه وقت می گذارید وبه سوالات ما جواب می دهید آقای طاهر زاده لطفا جوابهایتان را روشنتر بدهید جوری که مسایل دنیایی مارا برطرف کند چون اول راهیم ومحتاج راهنمایی بزرگانی مانند شما 1- نظر شمادر مورد دکتر روازاده وخدادادی که ادعای طب سنتی واسلامی می کنند چیست وآیا شما برنامه یا کتابی در این مورد برایمعرفی دارید چون در اسلام تاکید زیادی بر تغذیه وسلامت می شودواین آقایان خیلی مسایل علمی روز را رد می کنند مانند استفاده از شیر وماست و... آیا شما قبول دارید 2-آقای طاهر زاده 4الی5سال است که ازدواج کرده ام وهمسر شایسته ای دارم ودو کودک یکی دوساله ویکی در راه با امید فراوانی زندگی متعهلی رابرگزیدم به امید توحید عرفان ولی حالا از دوران مجردی هم عقب تر هستم واوضاع وخیمی دارم ونگران فرزندانم هستم چون هیچ ندارم که در اختیارشان بگذارم ودلم می خواهد آنها از اول با اسلام ناب وحقیقی آشنا شوند تا به دلشان بنشیند وباسخنان خسته کننده ی بعضی روحانی ها دلزده نشوند واز همین حالا درگیر روزمرگی های من و این زندگی بی سود که هر روزش بدتر از دیروز است نشوند هر چند تلاش می کنم مطالعه می کنم مخصوصا کتابهای شمارا ولی هیچ سودی ندارد انگار دلمرده شده ام می دانم که انسان باید بالارود وحیف است که از خداو ایمه دور بماند وباتمام وجود می خواهم که به آنها وصل شوم ولی نمی توانم از قرآن ودعا دور شده ام چون معرفت ندارم چون دلم می خواهد به سراغشانکه می روم یک حقیقتی را درک کنم که نمی شود آقای طاهر زاده چه کنم خودم که بیشتر جوانی ام رفته برای فرزندانم چه کنم تا مانند من نشوند تا خدا را بفهمند عاشقش شوند وبا او وبرای او زندگی کنندآخه لوح دلشان سفید ونورانی آرزوی دارم مانند من سردرگم این دنیا نباشند 3-شوهرم فلسفه خوانده است وذهنی دارد با سوالات فراوان که کسی به راحتی نمیتواند قانعش کند مثلا در مورد دکتر سروش می داند که اشتباه می کند ولی مطمِِِئا نیست می گوید چه شده که آدم به این بزرگی با کتابهایی به آن قشنگی که روی خیلی ها تاثیر می گذاشته وهنوزاز علمش در کتابها استفاده می شود به چنین تفکراتی رسیده است آیا نمی شود یک جلسه ی خصوصی بگذارید تاشما را ببیند هر چند سوالاتش را اینترنتی باشما در میان می گذارد ولی شاید تاثیر حضوری رویش بیشتر باشد وکمی آرام شود چون خیلی اذیت می شود که هنوز به یک ثبات نرسیده با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- رویهمرفته سخنان جناب دکتر روازاده قابل اعتماد است به‌خصوص که با متون دینی و سخنان معصوم آشنا هستند. ایشان می‌فرمایند به جای ماست از دوغ استفاده کنید و منکر لبنیات نیستند. یا می‌گویند پنیر را با گردو و به عنوان شام در عصر استفاده کنید 2- کودکانتان را به خدا بسپارید و سعی کنید با خوش‌بینی به روحانیت و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» و انقلاب اسلامی و ارادت به حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» راه درست را در مقابلشان بگشایید بقیه‌اش مربوط به خودشان است. خیلی به خودتان سخت نگیرید همین‌که تلاش می‌کنید کانون یک خانواده را گرم کنید و حق همسرتان را اداء کنید در حال عبادت هستید و به لطف الهی از انوار ملکوت بهره‌مند خواهید شد 3- قرآن می‌فرماید: «ذلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»(سوره‌ی انعام، آیه‌ی 88) این هدایت، هدایت خداست که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایى مى‏کند! و اگر آن‌ها مشرک شوند، اعمال نیکى که انجام داده‏اند، نابود مى‏گردد و نتیجه‏اى از آن نمى‏گیرند. چون هدایت را هدایتی از طرف خدا معرفی کرد، هدایت به سوی صراط مستقیم است و باید آن را حفظ کرد تا با شرک آلوده نگردد چون اگر با شرک ،کفران نعمت کردیم هدایت خود را از ما می‌گیرد و اعمال ما پوچ و بی‌ثمر می‌شود. به نظرم راز انحراف آقای سروش در این آیه نهفته است که نتوانست سروشِ حرکت جوهری بماند و قلب خود را آلوده به شرک خودبینی کرد و اعمال او حبط شد و نوری برایش نماند تا بتواند حق را از باطل تشخیص دهد. از چنین خطری باید به خدا پناه ببریم. موفق باشید
695

وظیفه طلبهبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام وبا عرض پوزش وعذر خواهی به سبب سوالهای متعدد با توجه به جواب سوال 684 بنده از زمانی که با مباحث شما آشنا شدم وبا درک و شناخت از استعداد خودم مبتنی بر اینکه به مباحث فلسفه و عرفان علاقه شدیدی دارم با ادامه دادن بر مباحث فقه واصول در هر وقتی که پیش می امد کتب شما را میخواندم ولی الان با حفظ معدلم که ار نمره 18 پاینتر نمی اید هر روز مباحث شما را از کتابها جزوات سی دی ها دنبال میکنم وبه حمد خداوند متعال به یک ثبات فکری رسیده ام ولی از آن جایی که مجتهد به حد کافی وجود دارد ولی مباحثی مانند مباحث شما و مانند این مباحث در جامعه جای خالی دارد وبا توجه به این وضعیت جامعه که از غرب گرفتگی وتبعات آن ودین سکولار بگیرید تا مابقی مسائل برنامه من اینگونه است که من به انداره معمول که کلاس رفتن وبحث باشد فقه اصول را میخوانم وبیشتر وقت خودم را صرف این مباحث میکنم میخواستم نظر شما را در مورد این موضوع و جوابی که در آن سوال داده بودید بدانم از آن جایی که مجتهد شدن را با این اوصاف وگستردگی علوم وظیفه خود نمیدانم ولی خواندن مکاسب وکفایه و درس خارج رابه عنوان یک وسیله میدانم .اگر روش من اشتباه است راهنماییم کنید واگر مشگلی ندارد برای تقویت آن چه کار کنم ممنون از حوصله شما
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: به نظرم اگر به عنوان طلبه تفکر فقهی و اصولی را همواره حفظ کنید، در تدبر در آیات و روایات موفق‌تر خواهید بود و لذا همین طور که می‌فرمایید طوری برنامه‌ریزی کنید که در درس خارج فعّالانه شرکت نمایید هرچند بخواهید گرایش خود را تفسیر و حکمت و عرفان قرار دهید، و در چنین رویکردی بعد از خواندن بدایة‌الحمکه و نهایة‌الحمکه در حین دروس سطح، چند سال بعد از دروس خارج شروع کنید به خواندن اسفار و سپس فصوص‌الحکم محی‌الدین. موفق باشید
91
متن پرسش
با سلام.باتوجه به داستان حضرت خضر در قران چطور کشتن آن طفل توجیه می شودقصاص قبل از جنایت نیست؟
متن پاسخ

جواب: علیک السلام؛
همان‌طور که در آن داستان متوجه‌اید، نظام عالم بر دو اساس می‌گردد؛ یکی بر اساس نظام تشریع و شریعت انبیاء، و یکی هم بر اساس تکوین و اراده‌ی خاص خداوند که به دست اولیاء خاص آن اداره می‌شود. آری! اگر حضرت موسی اعتراض نمی‌کردند، از شریعت خود عدول کرده بودند، چرا که طبق شریعت نمی‌شود قبل از جنایت قصاص کرد. ولی همان‌طور که قرآن صراحت دارد حضرت خضر فرمود: «ما فَعَلْتُه مِنْ اَمْری» من آن کار را به فرمان خود نکردم. پس معلوم است خدایی که خالق همه‌ی موجودات است، تصرف‌های خاصی را نیز به‌عهده‌ی اولیاء خود می‌گذارد.

22668
متن پرسش
درود بر استاد طاهرزاده: عطف به سوال 22661 عرض می کنم که با توجه به مطالبی که از کتاب ادب عقل و خیال استفاده کردم گاه فرد مجبور می شود دست به انتخاب بزند و از آن جامعیت مطلوب دست بکشد من هم با فکر فلسفی قادر به تنفس نیستم مدتها سرگشته بودم گم شده خود را در مکتب شیخ اکبر و بخصوص پیروان شیعه آن بزرگمرد چون امام راحل یافتم باز نمی خواهم وارد مجادلات عقلی شوم این سینا این گفت و سهروردی آن گفت، صدرا چنیین گفت و این سخن پایان ندارد. بنابرین اگر میسر است سیری مشخص کنید برای فهم عرفان نظری که از سینا و صدرا و ... نگذرد کتاب مبانی عرفان نظری سعید رحیمیان را اگر تایید می کنید چون اجمالا مطالعه کردم با دقت بیشتر مطالعه کنم بعد تفسیر حمد امام و مصباح الهدایه با شرح شما و بعد فصوص الحکم با شرح استاد جوادی و در نهایت شرح فتوحات مکیه استاد یزدان پناه اگر این سیر را تایید می کنید شروع کنم اگر نه سیر دیگری لطف فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تأکید بنده بر همراهیِ تفکر با حکما از آن جهت است که آن‌ها عقل ما را در معرض حقایق قرار می‌دهند و این برای ادامه‌ی راه لازم است. 2- کتاب مذکور را نمی‌شناسم ولی فکر می‌کنم با آثار استاد یزدان‌پناه بتوانید راه را ادامه دهید. موفق باشید

17495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تسلیت ایام سوگواری امام حسین (ع): می خواستم در یک مورد با شما مشورت کنم: تا یک ماه دیگر خداوند دختری به ما عنایت خواهد کرد که تصمیم گرفتیم نام ایشان را زینب بگذاریم. منتها خانواده شوهرم که کمی خرافاتی هستند به شدت مخالفت می کنند و معتقد اند این نام باعث می شود دختر در زندگی بسیار سختی بکشد! خواستم نظر شما را نیز بدانم؟ سوال دیگرم اینکه آیا ممکن است القائات و موج افکار منفی اطرافیان در رابطه با این نام گذاری، بر زندگی دخترم اثر منفی بگذارد؟ تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم این حرف‌ها درست نیست و هیچ نقشی هم آن نام مبارک در سرنوشت آن دختر ندارد، مگر برکاتی که برای او پیش می‌آید. منتها از آن طرف هم نمی‌شود خیلی به مخالفت مستقیم با این سخنان پرداخت إلاّ این‌که با احترام بشود از کنار این حرف‌ها گذشت. موفق باشید

15635

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت چرا از فقها و مراجع تقلید این قدر تشرفات خدمت امام زمان (عج) نقل شده در حالی که از عرفا و فلاسفه ی بزرگ چیزی نشنیده ایم؟ آیا مردم نشنیده اند و یا چیزی نیست برای گفتن؟ آیا تاکید فقها بر انحراف یا شک و شبهه دار بودن فلسفه و نیز عرفان با مسئله فوق تایید نمی شود؟ با تشکر فراوان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع تشرف بسیار عمیق‌تر و حساس‌تر از آن است که با این نوع برداشت‌ها بتوان تکلیفش را یکسره کرد. بعضی از بزرگان حکمت و عرفان متوجه‌اند که بعضاً با ذهنیات خود به دنبال حضرت هستند. با توجه به این فرمایش شما، پس عملاً باید فقها هم کار خود را ترک کنند و به پینه‌دوزی و خیاطی رجوع نمایند! موفق باشید

15295
متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد بزرگوار: امروز آقا در دیدار با مجمع طلاب فرمودند: «با وجود برخی پدیده های نامطلوب در گوشه و کنار، جهت گیری کلی حرکت کشور، خوب و رو به پیشرفت است و افق آینده به لطف پروردگار در همه زمینه ها روشن است.» با توجه به این بیانات، آیا می توان نتیجه گرفت که ایشان با بهره گیری از وجوه مثبت و فرصتهای بوجود آمده توسط دولت فعلی، در ضمن نگرانی و مراقبت از برخی پدیده های نامطلوب مانند نفوذ و مظلومیت فرهنگ و...، بسیار امیدوار هستند و معتقدند با همین قرائت دولت فعلی نسبت به جمهوری اسلامی هم می شود برخی بهره ها را به نفع آرمانهای انقلاب برد؟ عمده گفتمان این دولت «توسعه و مسائل اقتصادی با شعار چرخیدن چرخ زندگی مردم و کسب وجهه در عرف بین المللی با شعار تعامل سازنده و احیای اخلاق (مشخصا به معنی پرهیز از اختلاف ظاهری قوای حاکمیتی) و از دست ندادن امید در میان مردم برای بهبود شرایط معیشتی» هست که به نظر می رسد این گفتمان ظرفیت این را دارد که با هدایت و ارشاد و تعیین جهت رهبری، علاوه بر استفاده از مثبتات آن، تهدیداتش نیز تبدیل به فرصت شود و فکر می کنم آقا با شناخت و تعامل و نسبتی که با شخص و نوع تفکر آقای روحانی و هاشمی از قبل از انقلاب تا کنون داشته اند، دستشان برای استفاده از ظرفیت این دو شخصیتی که الان به هر دلیلی واجد سرمایه اجتماعی و محبوبیت اکثریت نسبی آراء هستند باز است. خواستم فهم ناقص خودم را در معرض تحلیل حضرتعالی از بیانات آقا محک بزنم. از تصدیعی که دادم عذر می خواهم. دعاگوی شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور که بعضی می‌پندارند، فضا آن‌چنان سیاه و تاریک نیست، ولی نه به آن معنا که بدنه‌ی دولت بتواند انقلاب را در اهداف متعالیه‌اش همراهی کند! بلکه به آن معنا که گفتمانِ نظام از آن جهت که گفتمانِ نمایش دلسوزی یک انقلاب برای بشر این دوران است و بنا دارد اختلافی با هیچ کشوری مگر اسرائیل و آمریکا نداشته باشد، دولت توانسته است در عرصه‌ی بین‌المللی این گفتمان را نشان دهد با این‌که بدنه‌ی دولت معتقد به روحیه‌ی انقلابی نیست، بلکه بحث دوره‌ی «انقلاب گذشته است» و دوره‌ی «جمهوری اسلامی، پیش آمده است» را به میان آورده‌اند و به همین جهت مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» بر انقلابی‌بودنِ حوزه و حفظ روحیه‌ی انقلابی مردم تکیه می‌کنند. و معلوم است که اگر روحیه‌ی انقلابی مردم، تقلیل یابد و نفسِ راحت‌طلبی آن‌ها مخاطب قرار گیرد، کسانی محبوب آن‌ها خواهند شد که تئوریِ تقلیلِ روحیه‌ی انقلابی را دامن می‌زنند. موفق باشید 

15057
متن پرسش
آیا زیاد کردن کانال‌های تلویزیون و بزرگ‌کردن دلقک‌ها و سطحی‌کردن تفکر دینی، و لوس و تفریح‌زده‌کردن مستمعینِ بحث‌های دینی، و آرایش‌دادن مساجد و باج‌دادن برای دیندارشدن، و این‌همه روایات در رابطه با حذر از شوخی و خنده‌ی افراطی که از امامان معصوم«علیهم‌السلام» به ما رسیده را نادیده‌گرفتن و در اصلاح امور فرهنگی به غیرِ دین دل‌سپردن، چارة کار است؟! سلام و درود: استاد گرانقدر و فاضل مطلب فوق برگرفته از مقاله شما در مورد تعادل شادی ها است. لطفا بفرمایید منظورتان از باج دادن برای دیندار شدن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضاً می‌خواهند جوانان را به عنوان اردوی تفریحی‌دینی، با انواع پذیرایی‌های اشرافی جذب دین کنند. این یک نوع، باج‌دادن است و در این حدّ لازم نیست. موفق باشید

14042
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: زیارت قبول. چهار سؤال از محضرتان داشتم: 1. با توجه به تغییر زمانه، آیا برای طلبه، خواندن همه ی کتب شهید مطهری سودمند است یا باید گلچین کنیم و بخوانیم؟ 2. کتاب جامعی در رابطه با مقتل معصومین علیهم السلام معرفی فرمایید که هم عبارت عربی را آورده باشد و هم ترجمه را. 3. کتاب جامعی هست که تمام خطبه های امام حسین و امام سجاد و حضرت زینت علیهم السلام را کامل با عبارت عربی و ترجمه آورده باشد؟ 4. استاد اصلا تمرکز حواس ندارم و سه سال است که گرفتار این مطلبم شاید سه چار ساعت روی کتاب زل می زنم ولی فکرم هزار جا می رود الا خواندن کتاب، استاد در فهمیدن مشکلی ندارم ولی فکرم هزار جا می رود، استاد خیلی گرفتار این مطلب هستم راهی برای تمرکز حواس بفرمایید. استاد اگر به دروس حوزه علاقه نداشته باشیم ولی به این راه علاقه داشته باشیم و نتوانیم دل بکنیم باید چه کنیم؟ استاد مرا ببخش که وقت گرانمایه ات را گرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست که مباحث تخصصی استاد را در ابتدای امر مطالعه کنید. وقتی نیاز بود به آن مباحث رجوع فرمایید 2- «بحارالأنوار» این کار را کرده ولی این‌طور که شما دنبال می‌کنید یعنی متن عربی همراه با ترجمه‌ی فارسی باشد، نمی‌شناسم 3- کتاب «لهوف» در این مورد خوب است 4- در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بحث «روش مطالعه» را مطرح می‌کند، می‌توانید إن‌شاءاللّه پس از مطالعه مشکل را حل کنید. توفیق حضور در حوزه را با دل‌بستنِ بیشتر به دروس حوزه کامل کنید. موفق باشید

14023
متن پرسش
سلام: استاد شرمنده زیاد سوال می کنم. چند وقت بود نبودید و ما هم دلمان تنگ شده بود بخاطر همان یک عالم سوال دارم. خودتان هم فرمودید اگر جوابتان را در یک سوال احیانا نگرفتید چندبار دیگر بپرسید تا دیگران هم استفاده کنند. 1. خواندن زندگینامه عرفا می تواند تاثیر گذار باشد؟ یکی از بزرگان می گفت سرگذشت علمای اصیل خودش جلسه اخلاق است. 2. کتاب چهل حدیث امام چگونه کتابی است؟ کی می توان آن را خواند و کارایی اش چگونه است؟ 3. کتب تاریخ ائمه که حجت الاسلام نظری منفرد نوشته اند چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خواندن زندگی‌نامه‌ی عرفا و علماء حقیقتاً یک کار ارزشمند و سلوکی است 2-  کتاب «چهل حدیث» حضرت امام یک کتاب عرفانی با ظرائف خاص خودش است و نه یک کتاب اخلاقی و لذا بعد از آشنایی با عرفان نظری می‌توان متوجه‌ی اشارات آن شد 3- مسلّم هراندازه در موضوع تاریخ ائمه کار کنیم، جای کار دارد ولی بنده کتاب مذکور را نمی‌شناسم. موفق باشید

13462
متن پرسش
با سلام ممنون از جوابای خوبتون: بنده در دروس معرفت نفس و عرفان مسئله عینیت حق و خلق را شنیدم. در فلسفه عینیت به عینیت حقیقت و رقیقت توجیه می شود اما سوال من اینجاست که عرفای شامخ عینیت حق و خلق را به چه معنا و به کدام یک از انواع حمل توجیه می کنند. بعضی حمل محیط و محاط را هم عنوان کردن.. بهر حال در عرفان این مسئله را چطور می دانند؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع را باید در فصّ هودی پس از طی فصوص قبلی دنبال کنید. عینیت حق با خلق در عین اطلاق حق مطرح است با این نگاه که جز حق در صحنه نیست و لذا حضرت حق در مظهریت عین ثابته‌ی مخلوقات ظهور دارد در عین اطلاق، که این تنها از طریق شهود به‌دست می‌آید و نه با تعقل. به عنوان مثال ظهور دریا در موج که نه موجب دوگانگی می‌شود و نه موج، دریا را محدود می‌کند. ولی به قول مولوی: «ای برون از گفت و قال و قیل من/ خاک بر فرق من و تمثیل من». موفق باشید

13277
متن پرسش
سلام: نمیدونم چطوری حرفم را بزنم. نمی تونم گناه را ترک کنم. گناه جنسی. دیگه دارم از خودم ناامید میشم. هرچی دعا می کنم که خدا دستم را بگیرد و یک مقدار کمکم کنه ولی خدا کمک نمیکنه. مگه خودش نمیگه هرکی یک قدم بیاد سمت من، من ده قدم میرم سمتش؟ پس چرا نمیاد؟! آیا میشه به علماء متوسل شد؟ دیگه روم نمیشه توبه کنم. استاد خواهش می کنم شما بهم توجه کن...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دلسرد مباش، باز توبه و باز توبه! نور توبه نشان می‌دهد که یار تو را پسندیده است و نمی‌خواهد گناه به دهانت طعم کند. نگاه به جواب سؤال شماره‌ی 13275 بد نیست. موفق باشید

12935
متن پرسش
با سلام: چگونه نمازی با خصوصیت «در نمازم خم ابروی تو بر یاد آمد / حالتی رفت که محراب به فریاد آمد» را بخوانیم یا با چه رویکردی به اینجا خواهیم رسید؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌کنم کتاب ارزشمند «آداب الصلوات» حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را در این مورد مطالعه فرمایید. بنده نیز شرح صوتی از آن کتاب داشته‌ام. موفق باشید

10813
متن پرسش
سلام: در ادامه سوال ۱۰۷۹۹ : آیا در قرآن اشاره ای به دوست داشتن اهل بیت (ع) در کنار خدا آمده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی23 سوره‌ی شوری صراحتاً بحث مودّت و محبت به ذی‌القربی آمده و در همین رابطه در روایت داریم؛ «سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ (ص) عَنْ عَمَلٍ یَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) صَلِّ الْمَکْتُوبَاتِ وَ صُمْ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ اغْتَسِلْ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ أَحِبَّ عَلِیّاً (ع) وَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ مِنْ أَى بَابٍ شِئْتَ فَوَ الَّذِى بَعَثَنِى بِالْحَقِّ لَوْ صَلَّیْتَ أَلْفَ عَامٍ وَ صُمْتَ أَلْفَ عَامٍ وَ حَجَجْتَ أَلْفَ حَجَّةٍ وَ غَزَوْتَ أَلْفَ غَزْوَةٍ وَ أَعْتَقْتَ أَلْفَ رَقَبَةٍ وَ قَرَأْتَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ وَ لَقِیتَ الْأَنْبِیَاءَ کُلَّهُمْ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ تَعَالَى مَعَ کُلِّ نَبِى أَلْفَ عَامٍ وَ جَاهَدْتَ مَعَهُمْ أَلْفَ غَزْوَةٍ وَ حَجَجْتَ مَعَ کُلِّ نَبِى أَلْفَ حَجَّةٍ ثُمَّ مِتَّ وَ لَمْ یَکُنْ فِى قَلْبِکَ‏ حُبُ‏ عَلِى‏ (ع) وَ أَوْلَادِهِ أَدْخَلَکَ اللَّهُ النَّارَ مَعَ الْمُنَافِقِینَ أَلَا فَلْیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمُ الْغَائِبَ قَوْلِى فِى عَلِى (ع) فَإِنِّى لَمْ أَقُلْ فِى عَلِى إِلَّا بِأَمْرِ جَبْرَائِیلَ وَ جَبْرَائِیلُ لَا یُخْبِرُنِى إِلَّا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّ جَبْرَائِیلَ لَمْ یَتَّخِذْ أَخاً فِى الدُّنْیَا إِلَّا عَلِیّاً أَلَا مَنْ شَاءَ فَلْیُحِبَّ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیُبْغِضْ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ حَتَمَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا یُخْرِجَ مُبْغِضَ عَلِى بْنِ أَبِى طَالِبٍ مِنَ النَّارِ أَبَدا» مردى از رسول خدا (ص) از عملى که به واسطه‏ى آن مى‏شود وارد بهشت شد پرسید، رسول خدا (ص) فرمودند: نمازهاى واجب را بخوان و روزه‏ى ماه رمضان را بگیر و غسل از جنابت بکن و على و اولادش را دوست بدار، وارد بهشت بشو از هر درى که بخواهى. به خداوندى که مرا به حق برانگیخت اگر هزارسال نماز بخوانى، هزارسال روزه بگیرى، هزار بار حج به‏جاى آورى، هزارمرتبه در راه خدا جهاد کنى، هزار بنده در راه خدا آزاد کنى، تورات و انجیل و زبور و قرآن را بخوانى، تمام پیامبران را ملاقات کنى و با هر پیامبرى هزار سال خدا را عبادت کنى و در رکاب هر پیامبرى هزار بار در راه خدا پیکار کنى، با هر کدام هزار مرتبه حج به‏جاى آورى، بعد بمیرى و در دل تو دوستى على و اولادش نباشد خداوند تو را با منافقان وارد جهنم کند. آگاه باشید باید گفته‏ى مرا در فضیلت على به حاضر و غائب برسانید زیرا که من درباره‏ى على چیزى را نمى‏گویم مگر از طرف جبرئیل و جبرئیل هم مرا از طرف خدا خبر داده همانا جبرئیل در دنیا برادرى جز على انتخاب نکرده، آگاه باشید هرکس مى‏خواهد على را دوست دارد و هرکس مى‏خواهد دشمن دارد، زیرا خداى تعالى بر خودش واجب فرمود که دشمن على را هیچ گاه از آتش بیرون نیاورد. موفق باشید
9933
متن پرسش
سلام: 1. می خواستم در مورد تاثیر ناخودآگاه بر نفس توضیحی بدهید؟ 2. از کجا بفهمیم مطلبی تاثیر ناخودآگاه می گذارد یا نه؟ 3. در مورد تاثیر موسیقی مثلا می گویند اگر هر آهنگی رو با علم ریورسینگ معکوس کنی پیام های شیطانی که مثلا در آهنگ است برتو تاثیر می گذارد؟! چه تاثیری من اصلا نمی دونم. مثلا عکس هایی است که خیلی ساده است و می گویند این فلان پیام منفی را دارد اما اصلا ما که نمی فهمیم؟ (البته استاد قبول دارم مثلا در مورد پیام هایی که در فیلم های هالیود هست و مثلا موضوعاتی که در مورد شیطان و نقش آن در عالم است که فرد با چند تا فیلم نگاه کردن به راحتی فکر می کنه استغفرلله شیطان اکبر است از خدا) با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه روح انسان با نظر به نور توحید لطیف شود می‌فهمد چه‌چیز او را از آن لطافت خارج می‌کند و چون امامان معصوم«علیهم‌السلام» در کمال لطافت روح هستند نقش آثار منفی اشیاء را به ما متذکر می‌شوند تا آرام‌آرام خودمان هم تا حدّی آن آثار را تصدیق می‌کنیم. موفق باشید
6904
متن پرسش
در مورد سیره سیاسی عرفا در زمان انقلاب که دوستی پرسیده بود به نظر من اشکال در این است که ما فکر میکنیم افرادی مثل ایت الله بهجت و بهاء الدینی هم حتما باید مانند سیاسیون در صحنه انطور حضور فعال داشته باشند درصورتیکه انها به خاطر توانایی هایی که دارند خیلی به این حضور نیاز ندارند انها همین که در باطن از انچه بدست اوردند برای امام و انقلاب خرج کردند خود کمک بزرگی به انقلاب بود خیلی بیشتر از فعالیت اهل سیاست مثلا خود امام فرموده بود تا وقتی اقای انصاری شیرازی - که البته ایشان اهل مبارزه هم بودند - و آقای بهجت دعا گوی انقلاب هستند برای انقلاب مشکلی پیش نمی اید یا ایت الله بهاء الدینی علیه الرحمه فرموده بود در زمان جنگ ارواح سراغ ما می امدند و دستوراتی میدادند برای حفظ امام و انقلاب . بنده عقیده شخصی دارم که یکی از کسانی که باعث شد در دوران اصلاحات نتوانند ضربه اساسی به ریشه انقلاب بزنند و ناکام شدند هر چند قصد داشتند مثلا در 18 تیر آقای بهجت بود که مانع شد انها موفق شوند به نظرم باید عمیقتر به نقش مردان الهی نگاه کرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست می‌فرمایید البته آن عزیز هم به نظرم مخالف این نگاه ارزشمند شما نبود می‌خواست موضوع بیشتر روشن شود. گفت: «گر نبودند به جهان گوشه‌نشینانی چند .... نه در افلاک سخن بود و نه در کون و مکان» . موفق باشید
6902
متن پرسش
سلام استاد.من در ادامه ی سوال قبلی خود(5307) سوالی داشتم.در مقطع ارشد برنامه ریزی شهری در کلاس سیر اندیشه ها در شهرسازی من ارائه ای در خصوص شهرسازی اسلامی دادم،و با دواستدلال ساده ثابت کردم فلسفه بر شهرسازی تاثیر دارد مثلا یک نمونه که شاید استدلال هم نباشد اینکه در شهرسازی این اعتقاد وجود دارد که نظام سیاسی بر شهرسازی تاثیر دارد و حتی یکی از اساتید می گفت شهرسازی کنشی است سیاسی و اجتماعی.بعد تقریبا همه می دانستند نظام سیاسی ذیل جهان بینی و فلسفه است،در نتیجه شهرسازی هم متاثر و ذیل فلسفه است.بعد مختصرا گفتم نگاه فلسفه غرب و فلسفه ی اسلامی خیلی متفاوت است و با شهرسازی غربی متاثر از فلسف غرب نمی توانیم شهر اسلامی بسازیم،کمی نگاه غرب به انسان و نیازهای او را و نگاه اسلام به انسان و نیازهای او را سعی کردم توضیح دهیم و نقدی بر هرم مازلو که این هرم ساحت نفسانی را هم اگر دیده ساحت معنوی را ندیده و ...( که این نقد از دکتر محمد نقی زاده بود) و .... اولا در این ارائه در کلاس بحث بسیار بسیار بالا گرفت، تا انجا که من که با مثال یک آزمایش بر روی انسان گفتم ادراکات ماله روحه نه مغز،در همین جمله هم بحث کردند...خلاصه بعد از این ارائه و صحبت های استادم برایم مسجل شد که اصلا هنوز خیلی ها نمی دانند چرا شهرسازی اسلامی ضرورت دارد،و من تصمیم گرفتم مقاله ای در خصوص ضرورت شهرسازی اسلامی بنویسم،حتی نام این مقاله را که در کلاس روش تحقیق به عنوان موضوع خود عنوان کرده و به بحث نوشتیم به من گفتند که بهتر است کلمه ی ضرورت را نگذاری چون در یک مقاله ی علمی تو نباید از قبل موضع بگیری و تو باید در آخر مقاله ثابت کنی ضرورت را... حالا اولا ایا شما هم می فرمایید من در این زمان مقاله ای در این خصوص را کار کنم رویش؟ با توجه به توضیحاتی که خیلی مختصرا عرض کردم و ته دلم می خواهم خیلی بیشتر توضیح دهم!آیا در خصوص موضوع ضرورت می شود نقشه ی راهی به من بدهید که من چگونه ضرورت را ثابت کنم؟؟می شود منابعی را معرفی کنید؟کتاب های دکتر داوری اردکانی چطور؟کدام یک را بخوانم؟کتب استاد مطهری را کدامش را بخوانم؟کتاب تمدن زایی شیعه شمارا در اختیار دارم و ذهنم خیلی باز تر شد.. استادلطفا راهنمایی ام بفرمایید.آیا امکان دارد ایمیل شما را داشته باشم(خیلی لازم دارم)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد که واژه‌ی ضرورت را ابتدا به‌کار نبرید ولی در انتها روشن کنید روح انسان نیاز به فضایی دارد که انعکاس جنبه‌ی ملکوتی‌اش باشد. بحث «عوامل بحران خانواده و راه‌های برون‌رفت از آن» در آخر کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» که از نوشته‌های آقای دکتر داوری استفاده کرده‌ام و آدرس آن در پاورقی آن بحث هست، إن‌شاءاللّه مفید است. باز تأکید می‌کنم نوشته‌های آقای دکتر مهدی امامی‌جمعه‌زاده نکات خوبی به شما می‌دهد. از طریق همین سایت راحت‌تر می‌توانم با دوستان مراوده داشته باشم. موفق باشید
6669

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام لطفا در مورد قلب و ماهیت ان توضیح فرمائید وکتابی اگر لازم میدانید معرفی نمائید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» خوب باشد. کتابی در این رابطه به یاد ندارم. موفق باشید
6519
متن پرسش
سلام علیکم . امیدوارم که حالتان خوب باشد . استاد من به فلسفه صدرایی علاقه ی خاصی دارم .چند بار سوالی در خصوص تجرد نفس برایتان ارسال کرده ام . اما جوابتان من را قانع نکرد . چند وقتی هست که نسبت به آن سوال بی خیال شدم تا اینکه باز دوباره به ذهن ام آمده است و از صبح روی مغزم راه میرود.به جایی رسیدم که اگر بحث تجرد نفس را کنار بگذارم سیر سلوکی ام بهم میخورد و خودتان بهتر میدانید که اگر بحث تجرد نفس را رها کنیم مباحثی مثل وحدت وجود و ریاضات شرعیه و مقام امام و ... همه زیر سوال میرود و از طرف دیگر هم دلیل نقلی محکمی که بتواند دل ام را آرام کند نیافتم . اگر میشود مرا از این درگیری ذهنی خارج کنید . سوال اول اینکه در احادیث دیده میشود که پیامبر مشخصات ظاهری حضرت جبرائیل را توضیح داده است و حتی تعداد پرهای او را هم به مسلمین گفته است , پس جبرئیل جسمی داشته که پیامبر به عینه می دیده و حتی تعداد پرهای او را هم میدانسته . نکته ی دوم اینکه وقتی پیامبر به معراج رفت عالمی که فلاسفه آن را مجرد می نامند به چشم دید و با زبان به راحتی برای مسلمین بازگو کرد , مثلا فرشته ای که فلان مشخصات ظاهری داشت و یا مالک دوزخ به این شکل بود و در حدیثی هم از امام صادق نقل شده است که الامام‌ الصادق علیه السلام: والروح‌ جسم‌ رقیق‌ قد البس‌ قالبا کثیفاً " روح جسمی رقیق و لطیف است که در غالبی ضخیم و غلیظ (بدن) قرار گرفته است بحارالانوار 10-185 . این حدیث حضرت صادق و مشخصات ظاهری جبرائیل که پیامبر فرموده بودند مرا به فکر بازداشت . و از طرفی دیگر و فارغ از این بحث ,شخص عالمی در یکی از سخنرانی هایش گفت عقل قطعی بر نقل مقدم است .این حرف را هم هیچ طوری نمیتوانم قبول کنم . اگر مرحوم ملاصدرا و شیخ الرئیس براهین عقلی آورده اند که روح مجرد است و از آن طرف که احادیثی را میبینی که میگویند روح مجرد نیست .حال بیاییم حرف و حدیث رسول الله و امام صادق را کنار بزنیم و بگوییم فلسفه ی مشاء و حکمت متعالیه عقل قطعی است و چون حدیث امام با این عقل قطعی جور در نمیاید, بگوییم پس حرف ملاصدرا و بوعلی بر نقل رسوال الله و امام صادق مقدم است .به نظرتان این کوتاهی در حق اهل بیت نیست . من خودم در سخنرانی های شرح نامه ی 31 شنیدم که فرمودید فلاسفه حرف امام را محدود میکنند و تا جایی که میدانم شما خودتان به سیر و سلوک با احادیث بیشتر تاکید میکنید . مثل نامه ی 31 نهج البلاغه و یا حدیث عنوان بصری و یا موضوعاتی از این نوع. سوال دوم : شما میفرمایید که نفس ناطقه یا همان روح شبیه به هیچ چیزی نیست . هست , ولی بی شکل است . مثلا اگر کسی بگوید که نفس و روح شکل دارد , شکل اش هم شکل بدن شخص است . دست روح در دست بدن جای میگیرد پای روح در پایش و.... و حرف خودش را هم به حدیث امام صادق که فرمود روح جسمی رقیق است استناد کند . و بگوید روح از جنس ماده است و از نور هم رقیق تر هست و سرعت اش هم از سرعت نور خیلی بالاترست .و شکل فیزیکی اش هم مثل بدن است . اگر بعضی از فیلم ها را دیده باشید وقتی شخصی میمیرد و روح اش از بدن اش جدا میشود و در کنار اتاق می ایستد . منظورم این گونه بود.حال ما اگر برای شخصی مباحث تجرد رو هم گفتیم و شخص این نوع دلائل را آورد چگونه راضی اش کنیم .و نقطه ی تکیه محکمی هم دارد و آن هم حدیث امام صادق است سوال سوم . من سخنرانی های آشتی با خدا و ده نکته از معرفت نفس را گوش دادم ( به جز شماره 10 از ده نکته و شماره 9 از آشتی با خدا ) و خیلی دوست داشتم که بحث تجرد را با اتکا به احادیث هم مطرح کنید . آخه من خودم از مباحث معرفت نفس اتون خیلی لذت بردم و دوست دارم اما وقتی میبینم حدیثی کنارش نیست ته دل ام میلرزه و میگویم ملاصدرا که معصوم نبوده است و هزار تا فکر دیگر . استاد من چون رشته ام فنی مهندسی است و زمینه ی مطالعاتی ام آثار شماست , بعضی اوقات اونقدر سوال پیش می آید که نمیدانم چکار کنم . و این پیشنهاد من حقیر به شما استاد گرامی است .اگر میشود مباحث را علاوه بر محتوای فلسفی ,عرفانی نیز روایی تر بررسی کیند با تشکر با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مباحث معرفت نفس را ادامه دهید به‌خوبی متوجه عظمت این‌گونه احادیث می‌شوید که امام معصوم چه حقایقی را به عالمان و فیلسوفان نشان می‌دهند. وقتی ملاصدرا می‌گوید هرگز روح انسان بدون جسم نمی‌شود و روشن می‌کند آن جسم از جنس روح است، بهتر متوجه می‌شویم حضرت صادق«علیه‌السلام» در آن روایت به کجا اشاره دارند. و یا وقتی ملاصدرا روشن می‌کند حقایق غیبی صورت بزرخی دارند می‌فهمیم معنای کشف برزخی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نسبت به جبرائیل«علیه‌السلام» داشتند و حضرت جبرائیل را با هزار پر دیدند، در حالی‌که مردمی که اطراف رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بودند، ندیدند ، به چه معناست. در آموزه های حکمت متالیه می‌فهمیم معنای نزول جبرائیل تا مرتبه‌ی برزخ نزولی یعنی چه. منظور آن عالم بزرگوار که فرموده‌اند عقل قطعی بر نقل مقدم است به این معنا نیست که عقل بر سخن امام معصوم مقدم است، بلکه از آن جهت که نقل بعضاً توسط افرادی به ما رسیده که معلوم نیست درست مطلب را منتقل کند. از این جهت اگر با روایتی روبه‌رو شدیم که با عقل قطعی قابل قبول نبود به عقل تکیه می‌کنیم، ولی ملاصدرا و پدر جدّ ملاصدرا هم هرگز حرف خود را قابل قیاس با سخن معصوم نمی‌دانند. همه‌ی تلاش این بزرگان آن است که ذهن و فکر خود را طوری از خیالات و حدسیات آزاد کنند تا سخن معصوم را بفهمند. بالاخره بنده و امثال بنده بحمداللّه به این عقیده رسیده‌ایم که باید تلاش کنیم به نور روایات و آیات نزدیک شویم و اگر با مطالعه‌ی آثار ما چنین فهمی به شما دست داد ادامه دهید وگرنه حتماً راه را عوض کنید، راهی را پیدا کنید که شما را بیشتر به فهم متون اسلامی نزدیک کند. موفق باشید
5576
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به سوال 5203 ؛ ازدواج تقدیر است یعنی چه؟ آیا به این معنی است که همسر هر شخصی در سرنوشت وی ثبت شده و مشخص است یا ... ؟ اگر بله لطفاً سند آنرا هم ذکر بفرمایید. همچنین، تقدیر جنبان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله‌ی تقدیر تنها مربوط به ازدواج نیست خداوند می‌فرماید: « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبین‏ » کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسى آنها را نمى‏داند. او آنچه را در خشکى و دریاست مى‏داند؛ هیچ برگى(از درختى) نمى‏افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‏اى در تاریکیهاى زمین، و نه هیچ تر و خشکى وجود دارد، جز اینکه در کتابى آشکار[ در کتاب علم خدا] ثبت است.. هیچ برگی از درخت نمی‌افتد مگر این‌که در علم خدا است. به این معنا است که خدا معلوم کرده که چگونه عالم جلو برود ولی با این‌همه ما باید وظیفه‌ای که به عهده داریم را خوب انجام دهیم تا اراده‌ی الهی به بهترین نحو برای ما جاری گردد تا آن‌جایی که می‌فرماید: « ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیر.» هیچ مصیبتى(ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است‏. موفق باشید
5046
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد و تبریک ماه مبارک رمضان،در باب معرفت نفس و نکته هشتم 3 سوال داشتم: 1)اگر تجرد انسانی آنقدر شدید شود که فوق مقام حضرت عزرائیل (ع) برسد آیا قبض روح انسان باز هم توسط ایشان صورت می گیرد یا توسط خود انسان؟ 2)نفس اماره،نفس نباتی،نفس گیاهی و نفس حیوانی چه نسبتی با نفس انسان دارند؟ 3)آیا می توان گفت که حضرت جبرائیل (ع) هنگام تنزیل وحی واسطه ای بین نفس پیامبر و مقام اول ما خلق اللهی پیامبر می باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی موضوع قبض روح در میان است در هرحال بُعدی در میان است که در آن بعد نفس ناطقه نظر به بدن دارد و آزادشدن از این بعد نیاز به کمک جبرائیل«علیه‌السلام» دارد هرچند ممکن است انسان در بُعدی دیگر از جبرائیل هم بالاتر باشد 2- نفس امّاره مربوط به مسائل اخلاقی است و ربطی به مراحل نفس ندارد، مراحل نفس همان نباتی و حیوانی و انسانی است که مربوط به شدت و ضعف نفس است و انسان همه‌ی آن مراحل را از دوره‌ی جنینی همچنان پشت سر می‌گذارد 3- بلی چون وَحی بر نفس ناطقه‌ی رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نازل می‌شود. موفق باشید
نمایش چاپی