بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13277
متن پرسش
سلام: نمیدونم چطوری حرفم را بزنم. نمی تونم گناه را ترک کنم. گناه جنسی. دیگه دارم از خودم ناامید میشم. هرچی دعا می کنم که خدا دستم را بگیرد و یک مقدار کمکم کنه ولی خدا کمک نمیکنه. مگه خودش نمیگه هرکی یک قدم بیاد سمت من، من ده قدم میرم سمتش؟ پس چرا نمیاد؟! آیا میشه به علماء متوسل شد؟ دیگه روم نمیشه توبه کنم. استاد خواهش می کنم شما بهم توجه کن...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دلسرد مباش، باز توبه و باز توبه! نور توبه نشان می‌دهد که یار تو را پسندیده است و نمی‌خواهد گناه به دهانت طعم کند. نگاه به جواب سؤال شماره‌ی 13275 بد نیست. موفق باشید

11281
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام: بنده بسیار از کسانی ناراحت شده ام و کینه تمام قلبم را گرفته است. تا جایی که می خواهم اتفاقات بسیار بدی برای آن ها بیفتد... راه های درمان بیماری کینه چیست؟ زیرا بسیار عذاب می کشم و هرچه سعی می کنم آن ها را ببخشم نمی شود. ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متوجه عیوب خودمان شویم می‌بینیم آنچه عیب در بقیه هست و به آن‌ها سخت می‌گیریم در ما نیز به نحوی دیگر وجود دارد و لذا به‌جای این‌که مشغول عیوب دیگران شویم سعی در اصلاح عیوب خود می‌کنیم. سعی کنید محذوراتی که بقیه داشته‌اند را که منجر به آن اعمال شده و فعلاً از آن‌ها ناراحت هستید، در نظر بگیرید. موفق باشید
11248
متن پرسش
عرض سلام و تحیت به محضر استاد: با توجه به سوالاتی که حضوری از خدمت شما پرسیدم برای جمع بندی خواهش دارم به این سه سوال پاسخ بفرمایید فقط استدعا دارم مختصر نباشد تا بنده بی سواد متوجه شوم با تشکر 1- اسلام که مطمئنا توانایی پاسخ به هر شبهه ای را دارد چگونه پاسخ علم نوظهور متافیزیک در مورد چگونگی وجود خدا را می دهد یعنی اگر دانشمند متافیزیکی سوال کند که خدایی که خالق عالم است چگونه بوده است در حالی که خلق نشده است دانشمندان اسلام چه جوابی برایش دارند؟ 2- شما فرمودید عرب بادیه نشین وقتی پیامبر (ص) را می دید از نوع اعمال و سیره ایشان به الهی بودن ایشان پی میبرد با این حال چرا افراد زیادی هم با وجود دیدن پیامبر و شنیدن آیات وحی باز هم در مورد اسلام موضع گیری می کردند و دشمنی می کردند؟ 3- چرا دکتر داوری معتقدند از وقتی بشر شهرنشین شد انس خود با خدایش را از دست داد و در وجود خدا شک کرد. طیب الله انفسکم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ملاصدرا در «برهان صدیقین» عقل انسان‌ها را - اعم از استاد متافیزیک یا استاد کوانتم فیزیک- مخاطب قرار می‌دهد و روشن می‌کندچرا «چگونگی» برای خداوند به عنوان هستی مطلق معنا نمی‌دهد. در این موارد خوب است بحث «برهان صدیقین» را که در کتاب «از برهان تا عرفان» روی سایت هست، دنبال بفرمایید 2- یک وقت بحث بر سر ناتوانی اسلام است در جواب‌گویی به سؤالات طرف مقابل، و یک وقت بحث بر سر به خطرافتادن منافع طرف مقابل اسلام است. آنچه از تاریخ به ما رسیده قسمت دوم بوده و تا حال کسی نیامده بگوید اسلام در جواب‌گویی به این سؤال ناتوان است 3- باید زحمت بکشید و عین جمله‌ی آقای دکتر داوری را بفرمائید تا راحت‌تر بشود نظر داد، به‌خصوص که دکتر داوری خیلی موجزگو هستند. موفق باشید
10813
متن پرسش
سلام: در ادامه سوال ۱۰۷۹۹ : آیا در قرآن اشاره ای به دوست داشتن اهل بیت (ع) در کنار خدا آمده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه‌ی23 سوره‌ی شوری صراحتاً بحث مودّت و محبت به ذی‌القربی آمده و در همین رابطه در روایت داریم؛ «سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ (ص) عَنْ عَمَلٍ یَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) صَلِّ الْمَکْتُوبَاتِ وَ صُمْ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ اغْتَسِلْ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ أَحِبَّ عَلِیّاً (ع) وَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ مِنْ أَى بَابٍ شِئْتَ فَوَ الَّذِى بَعَثَنِى بِالْحَقِّ لَوْ صَلَّیْتَ أَلْفَ عَامٍ وَ صُمْتَ أَلْفَ عَامٍ وَ حَجَجْتَ أَلْفَ حَجَّةٍ وَ غَزَوْتَ أَلْفَ غَزْوَةٍ وَ أَعْتَقْتَ أَلْفَ رَقَبَةٍ وَ قَرَأْتَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ وَ لَقِیتَ الْأَنْبِیَاءَ کُلَّهُمْ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ تَعَالَى مَعَ کُلِّ نَبِى أَلْفَ عَامٍ وَ جَاهَدْتَ مَعَهُمْ أَلْفَ غَزْوَةٍ وَ حَجَجْتَ مَعَ کُلِّ نَبِى أَلْفَ حَجَّةٍ ثُمَّ مِتَّ وَ لَمْ یَکُنْ فِى قَلْبِکَ‏ حُبُ‏ عَلِى‏ (ع) وَ أَوْلَادِهِ أَدْخَلَکَ اللَّهُ النَّارَ مَعَ الْمُنَافِقِینَ أَلَا فَلْیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمُ الْغَائِبَ قَوْلِى فِى عَلِى (ع) فَإِنِّى لَمْ أَقُلْ فِى عَلِى إِلَّا بِأَمْرِ جَبْرَائِیلَ وَ جَبْرَائِیلُ لَا یُخْبِرُنِى إِلَّا عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّ جَبْرَائِیلَ لَمْ یَتَّخِذْ أَخاً فِى الدُّنْیَا إِلَّا عَلِیّاً أَلَا مَنْ شَاءَ فَلْیُحِبَّ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیُبْغِضْ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ حَتَمَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا یُخْرِجَ مُبْغِضَ عَلِى بْنِ أَبِى طَالِبٍ مِنَ النَّارِ أَبَدا» مردى از رسول خدا (ص) از عملى که به واسطه‏ى آن مى‏شود وارد بهشت شد پرسید، رسول خدا (ص) فرمودند: نمازهاى واجب را بخوان و روزه‏ى ماه رمضان را بگیر و غسل از جنابت بکن و على و اولادش را دوست بدار، وارد بهشت بشو از هر درى که بخواهى. به خداوندى که مرا به حق برانگیخت اگر هزارسال نماز بخوانى، هزارسال روزه بگیرى، هزار بار حج به‏جاى آورى، هزارمرتبه در راه خدا جهاد کنى، هزار بنده در راه خدا آزاد کنى، تورات و انجیل و زبور و قرآن را بخوانى، تمام پیامبران را ملاقات کنى و با هر پیامبرى هزار سال خدا را عبادت کنى و در رکاب هر پیامبرى هزار بار در راه خدا پیکار کنى، با هر کدام هزار مرتبه حج به‏جاى آورى، بعد بمیرى و در دل تو دوستى على و اولادش نباشد خداوند تو را با منافقان وارد جهنم کند. آگاه باشید باید گفته‏ى مرا در فضیلت على به حاضر و غائب برسانید زیرا که من درباره‏ى على چیزى را نمى‏گویم مگر از طرف جبرئیل و جبرئیل هم مرا از طرف خدا خبر داده همانا جبرئیل در دنیا برادرى جز على انتخاب نکرده، آگاه باشید هرکس مى‏خواهد على را دوست دارد و هرکس مى‏خواهد دشمن دارد، زیرا خداى تعالى بر خودش واجب فرمود که دشمن على را هیچ گاه از آتش بیرون نیاورد. موفق باشید
10616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به سوال 10550 می خواستم بدونم اولا چرا آنقدر زود باید امتحانش رو پس بدهم، دوما اینکه شما فرمودید مهم نوع برخورد با این امتحانات است و حال آنکه من عرض کرده بودم که از اکثر این امتحانات سرخورده و شکست خورده بیرون می آیم و این باعث ترس من شده و شیرینی عبادتم رو تحت تاثیر قرار داده. لطفا بفرمایید چگونه می توانم در برابر این امتحانات محکم باشم و راحت از آن ها گذر کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دیر یا زود پس‌دادن امتحان مربوط به نوع نگاهی است که خداوند به بندگان خود دارد و این حُسن است که با ما سریع برخورد می‌کند، ولی همین‌که شما را متذکر می‌کنند دوباره از امتحان درست بیرون نیامدی، دلیل بر آن است که آنچنان که فکر می‌کنید شکست نخورده‌اید، امیدوار باشید. موفق باشید
9933
متن پرسش
سلام: 1. می خواستم در مورد تاثیر ناخودآگاه بر نفس توضیحی بدهید؟ 2. از کجا بفهمیم مطلبی تاثیر ناخودآگاه می گذارد یا نه؟ 3. در مورد تاثیر موسیقی مثلا می گویند اگر هر آهنگی رو با علم ریورسینگ معکوس کنی پیام های شیطانی که مثلا در آهنگ است برتو تاثیر می گذارد؟! چه تاثیری من اصلا نمی دونم. مثلا عکس هایی است که خیلی ساده است و می گویند این فلان پیام منفی را دارد اما اصلا ما که نمی فهمیم؟ (البته استاد قبول دارم مثلا در مورد پیام هایی که در فیلم های هالیود هست و مثلا موضوعاتی که در مورد شیطان و نقش آن در عالم است که فرد با چند تا فیلم نگاه کردن به راحتی فکر می کنه استغفرلله شیطان اکبر است از خدا) با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه روح انسان با نظر به نور توحید لطیف شود می‌فهمد چه‌چیز او را از آن لطافت خارج می‌کند و چون امامان معصوم«علیهم‌السلام» در کمال لطافت روح هستند نقش آثار منفی اشیاء را به ما متذکر می‌شوند تا آرام‌آرام خودمان هم تا حدّی آن آثار را تصدیق می‌کنیم. موفق باشید
9622
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و تشکر از اینکه جواب سؤالات قبلی را داده اید. بنده جدیدا در اینترنت و جلسات قرآنی دیده ام که تحت عنوان فضیلت بندهای جوشن کبیر مثلا آیه فلان برای دوستی و یا آیه ای برای رزق و.... می خواستم بپرسم آیا این ها درست است و اگر درست است چگونگی ختم آن را بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کارها تقلیل‌دادن افقی است که آن دعای عظیم‌الشأن در مقابل ما می‌گذارد. این دعا می‌خواهد ما را با خدا و اسماء حسنای او آشنا کند، چرا ما آن افق را به موضوعات جزئی تقلیل دهیم؟! موفق باشید
9519
متن پرسش
با سلام: آیا عقل می تواند حجیت خود را خود ثابت کند؟ این امر دور نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: «دور» در موضوعات حصولی مطرح است، ادراک – چه حسی و چه عقلی – موضوع حضوری است، شما عقل خود را حسّ می‌کنید و به عنوان یک امری بدیهی متوجه حقانیت ادراک عقلی خود می‌شوید. موفق باشید
8953
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه فرمودید در جواب آن سوال : شیخ گفت: خدا در این مرحله با اسم غنی خود تجلی نموده است و باد غنای او وزیدن گرفته... ربط اسم غنی در این موضوع چیست؟ اسم قهار یا غنی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی «گر جمله‌ی کائنات کافر گردند.... بر دامن کبریاش ننشیند گرد» بدین لحاظ شیخ نظر به اسم غنی کرده بود. چون لازمه‌ی تجلی اسم قهار تقابل با نور انبیاء است. در حالی‌که بحث قتل مسلمانان در میان بوده است و نه قتل مستکبران. موفق باشید
8059
متن پرسش
سلام علیکم برای کار کردن روی تفسیر المیزان و فهم بهتر اول کتابهای استاد مطهری رو بخوانیم یا همراه با خواندن تفسیر المیزان از کتب استاد مطهری هم استفاده کنیم؟ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر می‌بینید می‌توانید تفسیر المیزان را بفهمید، المیزان را شروع کنید. آقای دکتر غفاری در کتاب «شریعت صامت» می‌گویند شهید مطهری می‌فرمود من یک نکته از المیزان می‌گیرم در چندین جلسه بر روی منبر در مورد آن بحث می‌کنم. پس می‌توان گفت اکثر سخنان مرحوم شهید مطهری ریشه در المیزان دارد هرچند آن شهید بزرگوار به زیبایی آن‌ها را تفصیل داده. موفق باشید
7380
متن پرسش
باسلام لطفا شرحی بر این بیت بفرمائید.باتشکر اندر جمال یوسف گر دست ها بریدن / دستی به جان ما بر بنگر چه ها بریدیم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:این بیت گزارش ملکوتی رؤیت سالک است از لقاء انوار الهی که چگونه انسان در پرتو آن لقاء تمام موجودیت خود را رها می‌کند و به فنائ در فناء می‌رسد به طوری‌که حتی به فنای خود نیز نظر ندارد و نظرش را از همه‌چیز در راستای نظر به حق می‌برد. «رزقنی اللّه و ایاکم». موفق باشید
6829
متن پرسش
با سلام با توجه به اینکه ماده و حرکت دو مفهومی هستند که مصداقا جدایی ناپذیرند آیا به این نتیجه میتوان دست یافت که با حرکت سریعتر به عالم ماده و بعد زمینی خود بیشتر نزدیک شده ایم؟آیا نفس مجرد آدمی تاب تحمل این همه سرعت در دنیای مدرن را دارد که بعد بتواند با بعد آسمانی و مجردش با خدا مرتبط شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که هراندازه بشر به ماده نزدیک‌تر شود بیشتنر به شتاب مبتلا می‌شود و به همان اندازه از آرامش لازم جهت اُنس با ثابتات عالم محروم می‌شود. موفق باشید
6754
متن پرسش
با سلام و خداقوت بنده لیسانس معماری دارم و بخاطر علاقه های مذهبی که خدا عنایت کرده در طول تحصیل چند تحقیق در زمینه معماری در اسلام انجام داده ام که در آنها از آثار شما هم بسیار بهره برده ام اول اینکه: چگونه میتوانم بصورت حضوری آنها را به شما عرضه کنم تا از راههنماییهایتان استفاده کنم؟ دوم: با وجود مخالفتهای بسیار اطرافیان برای کارشناسی ارشد خودم را برای رشته حفاظت و مرمت ابنیه تاریخی آماده کرده ام چرا که تصور میکردم به مبانی دینی ما نزدیکتر باشد ولی الان که چند هفته به امتحان مانده سخنی از شما شنیدم که گفته بودید :«حفظ میراث فرهنگی ما حفظ میراث طاغوتی است.» بهمین دلیل میترسم که راه درستی را انتخاب نکرده باشم.آیا می توان با فعالیت در این زمینه به تدوین نوعی علم مرمت اسلامی کمک کرد؟ بنظر شما امکان کار با ایدئولوژی دینی در این زمینه وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت در رویکردها است. معماری اسلامی که ملکوت را در ناسوت ظهور می دهد و شهرها را مأمن روح قرار می‌گردد و میل به زیبایی رجای میل به شهوت‌رانی قرار می‌گیرد، ارزشمند است و حفظ آثار این رویکرد ارزشمند است. ولی روح غربی می‌خواهد با بسط فرهنگ ظلمانی غرب، معماری‌های سنتی را به باستان‌شناسی علمی تبدیل کند و نه این‌که بشر را در ناسوت به ملکوت متصل نماید و از این جهت عرض کردم:«حفظ میراث فرهنگی ما حفظ میراث طاغوتی است.» که زندگی ما را از آن اثا جدا می کند . موفق باشید
6715
متن پرسش
باسمه تعالی. با سلام حضور استاد عزیز. استاد در خطبه امام رضا در خصوص امر امامت آمده است که خداوند پس از نبوت و خلت ، مقام امامت را به حضرت ابراهیم موهبت فرمود و ایشان درخصوص ذریه شان پرسیدند که خداوند فرمود عهد من به ظالمان نمی رسد. اکنون 2 سوال برای من مطرح است:1. قبل از حضرت ابراهیم ؛ هم امام داشته ایم؟اگر نه پس تکلیف حدیث که اگر امام نباشد زمین اهلش را فرو می برد؛ چیست؟(لساخت الارض...)؟2. استاد این حدیث مذکور(لساخت...ا) ، یک معنای تکوینی دارد دیگر؟یعنی برداشت بنده این است که حقیقتا اگر امام نباشد؛ این اتفاق می افتد و نه آنکه برای اهمیت امر امامت این را گفته باشند؛ دیدگاه حضرتعالی چیست؟3. در آنجا که خداوند در پاسخ حضرت ابراهیم فرمود: عهد من به ظالمان نمی رسه، در لحظه اول این برداشت میشه که فرزندان تو به کل ظالمند و به آنها نمی رسد. چرا این پاسخ خداوند در قرآن گونه ای دیگر طرح نشده که مثلا نه به اون عده شون که ظالمند نمی رسه؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روایت هست زمین بدون حجت نمی‌شود حال چه آن حجت پیامبر خدا باشد و چه امام 2- همین‌طور است که می‌فرمایید زیرا حجت خدا ظهور مقصد خلقت است و از این جهت اگر حجت خدا بر زمین نباشد دلیلی برای بقای خلقت نمی‌ماند 3- ظرایفی فوق‌العاده دقیق در این نوع گفتمان هست که می‌توانید در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در ذیل امامت عامه دنبال کنید. موفق باشید
5638

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: با توجه به حدیث های متواتر از اهل بیت اینکه گفته می شود: 1)همانا در نزد هیچ دسته و گروه از مردم حقیقت و راه درستی وجود ندارد مگر آن چیزی که از نزد ما اهل بیت صادر شده باشد.(میزان الحکمه-ج6-ص534-باب2922) 2)همانا فقط با راه و برنامه ما اهل بیت است که می توان خداوند را عبادت نمود و به او عرفان پیدا کرد و موحد گردید.(اثبات الهداه-ج1-ص59) 3)هرکس بخواهد عرفان و حقیقت دین خویش را از منبع دیگری به غیر از ما اهل بیت(ع) اخذ نماید گویا ما را انکار نموده باشد.(پیام امام زمان-ص73) و... احادیث دیگر و آن عارفانی مثل میرزای اصفهانی که راه گم کرده ای خود را از امام زمان طلب کردند و امام زمان عنایت کردند و راه مستقیم را به او نشان دادند و گفتند راه مستقیم را فقط از ما اهل بیت بخواهید حال سوال من اینجاست چرا در جستجوی علم دین از قران و روایت کمی فاصله بگیریم و از مکتب صدرایی و عارفانی راه گم کرده همچون ابن عربی و امثال اینها مطالعه کنیم و با توجه به اینکه اینهاعلوم بشری هستند و خطاپذیر ولی علوم غیر بشری مثل قرآن و روایات ائمه خطاناپذیر فاصله بگیریم در نهایت اینکه چرا ما باید عمدتاً تحت تاثیر حکمت متعالیه ملاصدرا و عرفان محی الدین قرار بگیریم در صورتی که اینها مطابق عرفان حقیقی و انچه معصومین گفته اندعرفان در تاریکی و عارفان راه گم کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با مطالعه‌ی حکمت متعالیه و سخنان محی‌الدین به این نتیجه رسیدم که این بزرگان با دقت بسیار زیاد در روایات و آیات توانسته‌اند جمع‌بندی خوبی نسبت به توحید و معاد و امامت در اختیار ما بگذارند و به ما کمک کنند تا قدرت تدبّر در قرآن و روایت پیدا کنیم. انسان با تعمق در فصوص محی‌الدین که تماماً تعمق در آیات قرآن است . بهتر می‌تواند قرآن را بفهمند نمونه‌اش تفسیر المیزان است که قابل مقایسه با هیچ تفسیری نیست و به تعبیر شهید مطهری از صدر اسلام تا حال تفسیری این‌چنین عمیق از قرآن نبوده، در حالی‌که به خوبی معلوم است علامه طباطبایی«رحمت‌اللّه‌علیه» تحت تأثیر دقت‌هایی است که محی‌الدین در قرآن داشته است. شما تصمیم بگیرید این دعوت قرآن را که می‌فرماید در من تدبّر کنید را عمل فرمایید ببینید به چه نتیجه‌ای می‌رسید. موفق باشید
5576
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به سوال 5203 ؛ ازدواج تقدیر است یعنی چه؟ آیا به این معنی است که همسر هر شخصی در سرنوشت وی ثبت شده و مشخص است یا ... ؟ اگر بله لطفاً سند آنرا هم ذکر بفرمایید. همچنین، تقدیر جنبان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله‌ی تقدیر تنها مربوط به ازدواج نیست خداوند می‌فرماید: « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبین‏ » کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسى آنها را نمى‏داند. او آنچه را در خشکى و دریاست مى‏داند؛ هیچ برگى(از درختى) نمى‏افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‏اى در تاریکیهاى زمین، و نه هیچ تر و خشکى وجود دارد، جز اینکه در کتابى آشکار[ در کتاب علم خدا] ثبت است.. هیچ برگی از درخت نمی‌افتد مگر این‌که در علم خدا است. به این معنا است که خدا معلوم کرده که چگونه عالم جلو برود ولی با این‌همه ما باید وظیفه‌ای که به عهده داریم را خوب انجام دهیم تا اراده‌ی الهی به بهترین نحو برای ما جاری گردد تا آن‌جایی که می‌فرماید: « ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی‏ أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیر.» هیچ مصیبتى(ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روى نمى‏دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است‏. موفق باشید
4576
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی شمادرشرح معرفت نفس درنکته هشتم فرمودید که مناجات شعبانیه ازقرآن بالاتراست من منظورتان رادرک نکردم لطفا بیشترتوضیح دهید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تعبیر را حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از استادشان داشتند که قرآن نوری است که نازل شده و ادعیه‌، قرآنی است که صاعد شده ولی هرگز نمی‌توان گفت ادعیه از قرآن بالاتر است. آری قرآن یک حقیقتی دارد که در کتاب مکنون است و فقط مطهرون با آن تماس دارند و همان قرآن نازل‌شده و به صورت این الفاظ نورانی درآمده و ادعیه؛ سخنان انسان‌هایی است که با بهره‌گیری از این قرآن آن الفاظ را صعود داده‌اند و به حقیقت قرآن نزدیک کرده‌اند. پس به یک اعتبار می‌توان گفت اداعیه‌ای که از معصومین«علیهم‌السلام» صادر شده صورت باطنی قرآن است آن‌هم در آن حدّی که ممکن است اظهار شود. موفق باشید
2824
متن پرسش
سلام.استاد می خواهم بدانم شما خواندن کتاب تذکره الاولیا را توصیه می کنید؟برای من کلی سوال و شبهه پیش آمده.این افرادی که ذکرشان در کتاب رفته مسلمانند؟شیعه اند؟ اصلا عارف هستند؟هیچ چیز این ها شبیه پیامبر و ائمه نیست.اصلا گویی کاری هم به پیامبر و ائمه نداشته اند.حرف این ها فقط خدا بوده و من هیچ نشانی از ولایت در این ها نمی بینم.گویی مقامشان هم شان پیامبران و امامان است و نیازی به آن ها ندارند.می شود اینشکلی به آن ها نگاه کرد؟این ها فقط از یک نفر حرف می زنند آن هم خداست.این چه تناقضی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همان‌طور که ملاحظه کرده‌اید مرحوم عطار «تذکرة‌الاولیاء» را با کلامی از امام صادق«علیه‌السلام» شروع می‌کند و به امام باقر«علیه‌السلام» ختم می‌نماید تا معلوم شودچشم او در سلوک به چه کسانی است. از طرفی مرحوم عطار صرفاً بعضی از احوالات و کلمات اهل دل را در آن‌جا فرموده است. این غیر از سلوکی است که هرکس باید از طریق نظر به انسان‌های کامل داشته باشد. آری فقط باید نظر به خدا داشت ولی در آینه‌ی انسان‌های کامل چنین کاری عملی می‌شود. به گفته‌ی آیت‌الله الهی قمشه‌ای اشکال شیطان آن بود که در آینه‌ی حضرت آدم انوار الهی را ندید وگرنه برای سجده‌نکردن بر آدم که نباید چنین عقوبتی به او می‌دادند که از بهشت با آن‌همه عبادات بیرونش کنند. «جرمش آن بود که در آینه‌ی روی تو ندید.... ورنه بر بوالبشری ترک سجود این‌همه نیست». موفق باشید
2148
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد در برهان صدیقین چگونه به این دو سوال پاسخ میدهیم: 1)وجود عالم های دیگر,غیر از عالم ماده مثل عالم ملائکه چگونه دربرهان صدیقین اثبات میشود؟ 2)چرا عالم ماده نمیتواند عین ربط به عین الوجود باشد؟(منظورم به طورمستقیم وبدون واسطه اشدالوجودوشدیدالوجود است)و چرا عالم ماده پایینترین مرتبه وجوددر این برهان شناخته میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در برهان صدیقین ثابت می‌شود از ان‌جایی که موجودات در عین موجودبودن عین وجود نیستند پس به عین وجود ختم می‌شوند و از آن‌جایی که وجود دارای شدت و ضعف است مراتب شدیدتر آن از محدودیت‌های عالم ماده آزاداند که به آن مجردات می‌گویند که در زبان شریعت به آن مراتب عالم ملکوت می‌گویند که محل انوار ملائکه‌اند. هر موجودی اعم از ماده و مجرد به اعتبار وجودشان عین ربط به وجود مطلق‌اند و عالم ماده از جهت محدودیتی که دارد و محدود به زمان و مکان است و در ذات خود عین حرکت است، پایین‌ترین مرتبه‌ی وجود خواهد بود زیرا در فلسفه ثابت می‌شود چیزی که در ذات خود عین حرکت است یک قدم با عدم فاصله دارد و از این جهت پایین‌ترین درجه‌ی وجود است. موفق باشید
1728
متن پرسش
سلام و صلوات بر محمد و ال محمد و با عرض سلام خدمت استاد بزرگوارم همانطور که قبلا فرمودید مومن باید با حیا باشد ولی نباید خجالتی باشد.بنده از همان سنین کودکی تا به حال خجالتی بودن را در خود دارم و نمیتوانم ان را درمان کنم و از این ضعف بسیار رنج می برم به نظر شریف جنابعالی باید چه کار کنم؟خواهشا مرا راهنمایی علمی و عملی بفرمایید. ایا میتوانم از طریق کتاب جنود عقل و جهل ان را درمان کنم؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام سعی کنید با آگاهی نسبت به احکام الهی و معارف اسلامی برای سخن خود پشتوانه‌‌های محکمی پیدا کنید تا از این طریق بتوانید نظرات خود را ابراز فرمایید. موفق باشید
1658

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام 1.من هر وقت میخوام ذکر بگم یا توجه کنم فورا ذکر سبحان الله میاد رو زبونم،تقریبا همیشه،این دلیل خاصی داره؟به نظر شما خوبه؟ 2.اینکه کسی غالبا مشتاق نماز خوندن باشه و حین نماز هم تمایلی به تموم شدن نماز نداشته باشه خوبه؟یا مساله پیش پا افتاده ایه؟یا به قول شما اول راهه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام إن‌شاءالله شروع خوبی است به شرطی که سعی کنید با تعمق بر روی معارف الهی به محتوای اذکار و عبادات خود عمق دهید. موفق باشید
1149

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1)با سلام.استاد عزیز آیا شما با فلسفه تحلیلی آشنایی دارید؟نظرتان در مورد این سنت فلسفی غربی چیست؟و آیا آن را هم در امتداد همان روح حاکم بر فلسفه غرب می دانید؟ 2)نظرتان در مورد ادعای شکاکان مبنی بر عدم جهان شمولی علیت و بین الاذهانی بودن ارزش اخلاقی چیست؟ایشان این دو را در رد قطعیت وجود خدا می آورند.
متن پاسخ
در فلسفه تحلیلی مباحث حول محور مسائل اپیستمولوژیک نقد اول و یا نقد عقل محض مطرح میگردد. در این بخش کانت مقولات دوازده گانه ای را برای ذهن انسان متصور می¬شود که به وسیله ی آن ادراکات حسی را تحت مفاهیمی نظم می بخشد مانند زمان، مکان، علیّت و... . به بیان ساده تر "چیزها هستند که خود را با مفاهیم تطبیق می¬دهند نه مفاهیم با چیزها"که این همان شکاکیتی است که در اندیشه کانت نهفته است و چیزی نیست جز ادامه فلسفه هیوم . 2- هیومِ انگلیسی به عنوان یک فیلسوف حسی رابطة بین علت و معلول را قبول ندارد و آن رابطه را واقعی نمی‌داند، بلکه مولود تداعی معانی ذهن می‌داند. یعنی می‌گوید: من علت و معلول را حسّ نمی‌کنم و فقط همراهی دو پدیده مثل همراهی برخورد سنگ و همراه آن شکستن شیشه را حس می‌کنم و چون علت بودن سنگ را برای شکستن شیشه حس نمی‌کنم نمی‌توانم بپذیرم. در جواب هیوم گفته‌اند اگر هیچ علیّتی در هستی نیست، پس آن صورت ذهنی که در ذهن ماهست و حکایت از وجود عالَم خارج از ذهن ما می‌کند، هم معلول عالَم خارج نیست، و لذا هیچ دلیلی نداریم آنچه در ذهن داریم اثر واقعیت خارجی است، و این یعنی رسیدن به « ایده‌الیسم مطلق» یا انکار مطلق هستی. در حالی که هر انسانی به طور بدیهی واقعیت را می‌فهمد و قبول کرده‌است. پس هیوم مخالف بدیهی‌ترین باورهای هر انسانی است که انکار آن، اثبات آن را به همراه دارد. در واقع به هیوم اشکال کرده‌اند که اگر شما بخواهید اصل علیت را انکار کنید لازم می‌آید که اصلاً به هیچ واقعیتی اعتقاد نداشته باشید. چون اگر علیت را نپذیرید، پس نباید بپذیرید آن صورت‌های موجود در ذهن شما که معلول پدیده‌های خارجی است هم واقعاً معلول پدیده‌های خارجی است. پس باید بپذیرد که شما نمی‌توانید اعتقاد داشته باشید واقعیاتی در خارج از ذهن شما هست، در حالی که اگر چنین اعتقادی داشتید دیگر نمی‌توانستید کسی را مخاطب قرار دهید و با او سخن بگویید. پس در واقع آن‌چیزی را که در سخن انکار می‌کنید در عمل اثبات نموده‌اید، چرا که پذیرفتن این‌که واقعیتی در عالم خارج از ذهن هست یک امر بدیهی است، پس انکار اصلی علیت و جاهت عقلی ندارد. آری ! ممکن است گفته شود ما در بعضی موارد چیزی را علت چیزی گرفته‌ایم، و بعداً معلوم شده اشتباه کرده‌ایم و آن چیزی را که ما علت پنداشته‌ایم، علت واقعی نبوده‌است. که در این حال شخص منکر اصل علیت نشده‌است، بلکه علت را اشتباه گرفته‌است. و دانشمندان برای رفع این مشکل آزمایش را چند بار تکرار می‌کنند و با قاعده «حضورهای همزمان »، « غیبت‌های همزمان» و « تغییرات همزمان » امکان خطا را به حدّاقل می‌رسانند. تحلیل شناخت اصل علیت علامه‌طباطبایی(رحمة‌الله‌علیه) در جواب اثبات واقعیت اصل علیت در خارج از ذهن می‌فرمایند: « اصل علیت، قضیه‌ای است عقلی، و علمی است حصولی که از علم حضوری نفس به افعالش به‌دست آمده‌است».‌ یعنی می‌فرمایند: اصل علیت قضیه‌ای است عقلی، یعنی عقل متوجه واقعیت آن در خارج می‌شود و نه حسّ، مثل سایر معقولات، مثل خدا و یا قوانین فیزیکی موجود در طبیعت و بعد ادامه می‌دهند که اصل علیت از نوع علم حصولی است که با تعقل و تفکر به‌دست می‌آید که البته آن نیز از علم حضوری نفس به افعالش حاصل می‌شود، یعنی ابتدا نفس انسان در نزد خودش یک رابطه‌ای بین خود و افعالش، مثل اراده کردنش حس می‌کند. یعنی وقتی شما در درون خود اراده کردید که عملی را انجام دهید، ابتدا متوجه می‌شوید یک رابطه‌ای بین شما و ارادة شما هست، به طوری‌که شما بدون این اراده، باز می‌توانید موجود باشید ولی این اراده شما بدون شما نمی‌تواند باشد. پس در درون خود رابطة علت و معلول را به صورت علم حضوری کشف و حس می‌کنید، سپس همین رابطه را به پدیده‌های بیرونی تعمیم می‌دهید. متوجه می‌شوید یک رابطه‌ای بین شما و ارادة شما هست به‌طوری که شما بدون این اراده می‌توانید موجود باشید ولی ارادة شما بدون شما نمی‌تواند موجود باشد. پس ابتدا به همین صورت که عرض شد در درون خود رابطة علت و معلول را به صورت علم حضوری کشف و حس می‌کنید، سپس همین رابطه را به پدیده‌های بیرونی تعمیم می‌دهید. در این حالت است که عقلاً متوجه می‌شوید گویا رابطة بین گرمای دست شما با بخاری مثل همان رابطة شما با ارادة شماست. و یا رابطة بین سنگی که به شیشه خورد و متعاقب آن شیشه شکست. مثل رابطة بین شما و ارادة شماست، پس نتیجه می‌گیرید که واقعیتی به نام علیت در خارج از ذهن شما موجود است، که طرح ذیل، همین موضوع را می‌خواهد بیان نماید موفق باشید
19828
متن پرسش
من تا حالا چند بار تلاش کردم ولی نتونستم خود ارضایی را ترک کنم چه راهکاری برام دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاّ: سعی کنید خودتان با دست خودتان مسیر گرفتاریِ خودتان را فراهم نکنید و آن نگاه‌کردن به جنس مخالف است، حتی به صورت او نباید نگاه کرد چه رسد بخواهید به آن عکس‌های مستهجن نگاه کنید و صورت‌های قدرتمندی را به جان خود بیندازید که مجبور شوید با خودارضایی فشار آن صُوَر را بر خود کم کنید. ثانیاً: اگر جلو خود را گرفتید و به آن عکس‌ها و فیلم‌ها نگاه نکردید، بعد از مدتی آن‌چنان قدرتِ صورت‌های ذهنی آن‌ها در تحریک شما کم می‌شود که تصورش را هم نمی‌کردید که چنین عفتی در شما هست، در آن حد که گویا اصلاً زنی در عالم وجود ندارد که شما طالب ارتباط با او باشید. در این سن به این «عفت» فکر کنید که سخت به آن نیاز دارید. حتماً در جریان صحبتی که با علامه محمدتقی جعفری«رحمة‌اللّه‌علیه» شده، هستید که  از ایشان می پرسند چی شد كه به این كمالات رسیدید؟!

ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میكنن و اظهار می كنند كه هر چه دارند از كراماتی ست كه بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده: ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم که در جشن ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری می‌گرفتیم. یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می‌خواندیم و یک شربتی می‌خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می‌دادیم. یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی، که نجف آبادی بود، معدن ذوق بود. او که می‌آمد مَنْ بِه اَلکفایه، قطعا به‌وجود می‌آمد جلسه دست او قرار می‌گرفت.

آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد) که ما خرماپزان می‌گوییم. نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم می‌شد. آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه‌هایی بوجود آمده بود که عرب‌های بومی را اذیت می‌کرد ما ایرانی‌ها هم اصلا خواب و استراحت نداشتیم. آن‌سال آنقدر گرما زیاد بود که اصلا قابل تحمل نبود. نکته‌ی سوم این‌که حجره‌ی من رو به شرق بود. تقریبا هم مخروبه بود. من فروردین را در آن‌جا به‌طور طبیعی مطالعه می‌کردم و می‌خوابیدم. اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود. گرما واقعا کشنده بود، وقتی می‌خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که با دست نان را از داخل تنور بر می دارم، در اقل وقت و سریع.

با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع، در بغداد و بصره و نجف، گرما تلفات هم گرفته بود، ما بعد از شب نشستیم، شربت هم درست شد، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که کتابی هم نوشته به نام «شناسنامه‌ی خر» آمد. مدیر مدرسه‌مان، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود، به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمی‌گذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» زیباترین دختر روزگار. گفت : آقایان من درباره‌ی این عکس از شما سوالی می‌کنم؛ اگر شما را مخیر کنند بین این‌که با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید - از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد -  و هزار سال هم زندگی کنید. با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا این‌که جمال علی (علیه السلام) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید. کدام را انتخاب می‌کنید؟ سوال خیلی حساب شده بود. طرف دختر حلال بود و زیارت علی (علیه السلام) هم مستحبی.

گفت آقایان واقعیت را بگویید. جا نماز آب نکشید، عجله نکنید، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت: سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی‌ها؟

معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا «مدیر مدرسه» این‌طور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می‌افتاد. نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (علیه السلام) معروف است که فرموده‌اند: «یا حارث حمدانی من یمت یرنی» ای حارث حمدانی هر کس بمیرد مرا ملاقات می کند. پس ما إن‌شاالله در موقعش جمال علی (علیه السلام) را ملاقات می‌کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده‌ی حضار) نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علی (علیه السلام) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی‌دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت چنین حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره‌ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه‌ای که شیعه و سنی درباره امام علی (علیه السلام) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت: این آقا خود علی (علیه السلام) است. من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی‌خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون به هم می‌خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل (مدیر) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت: آقا دیگر از این شوخی‌ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است. امید است که این نوع عفت‌ها و تقواها به جامعه‌ی ما برگردد تا جامعه‌ی اسلامی رهِ صدساله را یک‌شبه طی کند. موفق باشید.

19645

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با سلام و خدمت شما: من یک طلبه از پاکستان هستم که الان در ایران جامعه المصطفی درس می خوانم. ترم دوم شروع می شود. لطفا یک سیر مطالعاتی از آثار مقام معظم رھبری را بہ من معرفی کنید تا از استفادہ کنم. یک سیر مطالعاتی دربارہ تاریخ اسلام ھم لطف معرفی کنید. والسلام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مقام معظم رهبری، سیر مطالعاتی خاصی نمی‌توان پیشنهاد کرد. بیشتر باید با دقت کامل سعی کرد سخنان و رهنمودهای ایشان را دنبال نمود 2- در مورد تاریخ اسلام، مطلب و کتاب زیاد است. ولی فکر می‌کنم اگر مباحث حجت‌الاسلام و المسلمین جناب آقای غنوی را در سایت‌شان دنبال بفرمایید، نکات ارزشمندی در اختیار شما قرار می‌گیرد. در قسمت جزوات موجود در سایت، جزوه‌ی «رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام» برای شروع خوب است. البته کتاب «بصیرت فاطمه زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» شما را با کدهایی در مورد فضای تاریخیِ صدر اسلام آشنا می‌کند. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

19482

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: نمی دانم این سوال را باید از شما بپرسم یا خیر ولی چون تا حدی مربوط به معرفت نفس می شود شاید بتوانید کمکم کنید. دختری دارم 6 ساله که دارای ذکاوت خوبی است و سخنانی جلوتر از هم سالیهایش می گوید و تقریبا جزء 30 قرآن را حفظ است. ولی مشکلی که دارد به نظرم تخیل خیلی قوی دارد و آنچه در برنامه کودک می بیند در خواب برایش تداعی می شود و زیاد خواب حیوانات درنده و گزنده را می بیند که می خواهند به او آزار برسانند و با اضطراب و ترس شدیدی از خواب می پرد و گریه می کند تلویزیون دیدن او را کم کرده ایم اما مشکل همچنان باقی است. آیا دعایی، ذکری، حرزی و یا به طور کلی راهکاری وجود دارد تا از این وضع خلاص شود. در ضمن پاسخ ها به ایمیلم نمی آید. لطفا در سایت قرار دهید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرز امام رضا«علیه‌السلام» که در حاشیه‌ی مفاتیح هستع به همان روشی که دستور داده‌اند إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. در ضمن رجوع به روان‌پزشک بد نیست. موفق باشید

نمایش چاپی