بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3968
متن پرسش
در سؤال قبلی که پاسخش را به ایمیلم فرستادید، به تعریفی که شما در کتاب «سلوک» برای «مبادی فکر غربی» کرده‌اید، اشکالی گرفتیم. در پاسخ به آن اشکال، شما فرمودید که: «اندیشیدن» را باید به معنای «تأمل روحی» بگیریم. در تعریفی که شما در کتاب برای «مبادی فکر غرب» ارائه کرده‌اید، «اندیشیدن» را به معنای «تأمل روحی» یا هر معنای دیگری که بگیریم، (با توجه به پاسخ‌تان به سؤال قبلی) نتیجة مبادی است نه خود مبادی. پس چرا شما در تعریف «مبادی»، نتیجة آن را می‌آورید؟! این تعریف به نتیجه، مثل این است که «عبادت» را به «قرب» تعریف کنیم نه به «وسیلة رسیدن به قرب». فکرکنم با توجه به پاسخ شما به سؤال قبلی، این تعریف به مقصود شما نزدیک‌تر باشد: «مبادی فکر غربی، آن چیزی است که باعث می‌شود بتوانیم برای تسلط بر طبیعت بر روی داده‌های حسی فکرکنیم.». آنگاه با توجه به مثال‌هایی که در پاسخ به سؤال (3216) و (3382) فرموده‌اید، مصادیقِ «آن چیز» که در نگاه اولیه در این تعریف مبهم است، روشن می‌شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روشن شد که مبادی از علم حضوری است و «وجودی» می‌باشد، تعریف‌بردار نیست إلاّ با مثال تا مخاطب آن را در خود احساس کند. موفق باشید
3051
متن پرسش
1.باسلام شمادر بحث شرح ده نکته فرمودید که علم خدا می گوید انسان قبل از تولدش من داشته و این بحث را باید از بحث ملاصدرا که فرمودالنفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا جدا کرد حال سئوال این است که بهتر نیست قائل به النفس روحانیه الحدوث و روحانیه البقا باشیم تا با علم خدا یکی شود و دو مطلب جدای از هم نشود؟ 2.اگر حقیقت انسان من اوست نه تن او پس چرا نوزاد بعد از چهارماهگی روح پیدا می کند و اول تن او بوده؟ و در این مدتی که بدون روح است چکار می کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- موضوع جسمانیة‌الحدوث‌بودن نفس ناطقه یک موضوع فلسفی است، نمی‌توان گفت بهتر بود چنین نباشد و چیز دیگری باشد 2- تقدم جسم که اصالت به جسم نمی‌دهد. موفق باشید
736

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی آقا رابطه بین قران و کتاب مبین چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی جواب سؤال 727 روشن می‌کند که کتاب مبین به علم خداوند نظر دارد ولی قرآن به عنوان وحی ، وظایف و تکالیف بندگان را گوشزد می‌کند و حقیقت قرآن نیز باطن همین وظایف و تکالیف است.
487

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بعد از مطالعه کتاب «صلوات کامل قدسی شدن روح»این سوال مطرح می شود که آیا اگر صلوات به صورت «ورد»هم باشد تاثیر خود را دارد؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی در هر صورت قلب باید در صحنه باشد حال یا با صورت اجمال، یا به صورت تفصیل. موفق باشید
16527
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد عزیزتر از جانم: ان شاءالله طاعتتان قبول باشد استاد حقیر مدتیست که به حول و قوه الهی توبه کرده ام و به سلک شاگردی جنابتان درآمده ام و اکنون در سیر مطالعاتی در بحث برهان صدیقین در محضر یکی ازشاگردانتان هستم. در این مدت سیری بر من گذشته است که به طور اجمال می توانم عرض کنم که باورود به مبحث معرفت نفس یک نحوه وحدت و حضور بسیار شیرینی در من بوجود آمد که آن بنده عاصی را به انسان متفاوتی تبدیل نمود. به طوری که حتی باور آن برای خودم هم سخت بود! مدتی گذشت تا ماه عزیز رجب که بحمدلله فیوضاتی شامل این کمترین شد، اما با ورود به ماه شعبان متأسفانه به دلیل بروز برخی مشکلات این حضور یا دقیقا نمی دانم چه حالتی بود از من سلب شد. تا اینکه به ماه مبارک رمضان وارد شدیم که بحمدالله مقداری از آن حالت بی حضوری کاسته شده اما یک نحوه رکود و وارونگی در قلبم حکمفرماست، و حالت عمومیم این روزها و شب ها یک حالت اندوهگین و سراسر گرفتگی سینه است. با توجه به عرایض خواهشمندم مورد تفقد و راهنمایی قرارم دهید. خدا عاقبت کار ما و شما را ختم بخیر گرداند. التماس دعا یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، سالکِ کوی دوست، بهار و پاییز و قبض و بسطی دارد. و عهد گذشته بعضاً حجاب حضوری می‌شود که پیش آمده. راه‌کارِ انسان در این حالت، آن است که بر عهدِ جدید خود پایدار بماند. این نوع قبض‌ها، تذکر است تا ما آرام‌آرام از هستیِ خود درآییم و به هستِ حقّ نظر کنیم. آن شیرینی را دادند تا دهان ما آب بیفتد که وقتی می‌خواهند قبض را بدهند، به یأس گرفتار نشویم. به قول جناب فیض کاشانی، قصه‌ی ما و حضرت محبوب از این قرار است:

 گفتم فراق تا کی؟ گفتا که تا تو هستی

گفتم که روی خوبت، از من چرا نهان است؟

گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است.

گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت؟

گفتا نشان چه پرسی؟

آن کوی بی نشان است!

گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی

گفتا که در ره ما غم نیز شادمان است!

گفتم که سوخت جانم در آتش نهانم

گفت آنکه سوخت او را کی نادی فغان است؟

گفتم فراغ تا کی؟

گفتا که تا تو هستی

گفتم نفس همین است؟

گفتا سخن همان است

گفتم که حاجتی است

گفتا بخواه از ما

گفتم غمم بیفزا

گفتا که رایگان است

گفتم ز فیض بپذیر این نیم جان که دارد

گفتا نگاه دارش غمخانه‌ی تو جان است. موفق باشید    

15694
متن پرسش
سلام علیکم: چون سر و کار بنده با دانش آموزان دبیرستانی هست و این مورد که سوال دارم بسیار مبتلا به است مزاحم می شوم و سوال می کنم. حضرت عالی فرمودید: مراء یعنی رد و بدل‌کردن یک حرف که یکی بگوید به این دلیل تو اشتباه می‌کنی و دیگری مقابله کند. فرض کنیم ما دانش آموزس را ارشاد می کنیم یا موضوع دینی را برایش مطرح می کنیم که او به خاطر جوانیش به پاسخ ما مقابله می کند و ما پاسخ دیگر به او می دهیم و او دوباره جواب به نظر ما می دهد تا در نهایت متوجه نظر اشتباهش می شود. مثلا ما می گوییم ماهواره ضررش بیشتر از سودش است. ولی دانش آموز می گوید نظر شما را قبول ندارم و عصر ارتباطات است و ما می گوییم عصر ارتباطات اگر میانه ما را با حقیقت بر هم بزند که اصالت ندارد و تا اینجا پیش می رویم که می توانیم نظر صحیح را به جوان بفهمانیم و او درست است با ما مقابله کرد ولی جوابهای ما باعث تقکر و تجدید نظر در تفکر اش می شود. حال سوالم این است هر مقابله در بحثی به معنی مراء است؟ چون ممکن است هدف جوان از مقابله آگاهی باشد و یا اصلا مقابله اش به جهت ناآگاهی اش بوده که پس از صحبت با ما آگاه می شود. حضرت عالی در کتاب فرزندم چنین بود فرموده اید: بنده مکرراً تجربه کرده ام که دانشجویی بـر سر موضوعی با بنده مخالفت می کرد اما وقتى بر سر همان موضوع با دیگران بحث مى نمـود بـر همان سخنانی تأکید می کرد که ابتدا مخالف بود، چون نمی توانست با وجدان خود بازي کنـد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مراء؛ روحیه‌ی استعلاء و برتری‌جویی مطرح است، ولی به این صورت که شما می‌فرمایید چنین روحیه‌ای مطرح نیست. موفق باشید

15512
متن پرسش
با سلام و تحیت خدمت استاد طاهر زاده: بابت راهنمایی که کردید ممنون و کاملا درست می فرمایید که باید به مطالعه عرفان نظری به طور تفصیلی البته زیر نظر استاد خبیر پرداخت تا این مسایل به طور کلی واضح و فهمیده شود ولی بنده در وضعیتی و شرایطی هستم که امکان خواندن عرفان نظری ندارم ولی قصد دارم که در یکی دو سال آینده زیر نظر استاد شروع به خواندن عرفان کنم. ولی از شما خواهشمندم فقط به این دو سه سوال من تا جایی که امکان دارد به صورت مفصل پاسخ دهید و من هم دیگر در این مورد سوالی نمی کنم تا ان شاءالله خداوند توفیق بده در تحت اشراف یک استاد شروع به خواندن عرفان کنم. 1. در جایی خواندم. ان اولیا الهی که علاوه بر جنبه سلوکی، عالم و درس خوانده هم باشند، وقتی که به کمال می رسند در عالم بقا که عرفا بر اساس سعه وجودی مقام دارند و هر که سعه بالاتری داشته باشد، در عالم بقا مقام بالاتری دارد؛ نسبت به اولیا الهی که درس خوانده نیستند و فقط به ضروریات دینی اکتفا کرده اند، اولیا درس خوانده در عالم بقا مقام بالاتری دارند. خواستم از شما بپرسم که آیا طبق این حرف، در عالم بقا سعه عرضی هم تاثیر زیادی دارد و آنهایی که با کسب علوم زیادی، سعه عرضی خود را زیاد کرده اند، مقام بالاتری دارند؟ 2. آیا سعه ذاتی همانند سعه عرضی، تغیر می کند و یا زیاد می شود؟ 3. مقام عرفا در عالم بقا بر اساس سعه ذاتی است یا سعه عرضی یا هر دو با هم تاثیر دارند؟ 4. آیا خداوند سعه وجودی و عین ثابت افراد را بر اساس حکمت و علم خود تعین کرده که مثلا یکی سعه وجودی بالایی دارد ولی دیگر سعه کمی؟ یا اینکه خود شخص در همان عالم الست و عالم قبل از دنیا، سعه و عین ثابت خود را تعین کرده که مثلا من در دنیا سعه بالایی دارم و دیگری سعه پایینی انتخاب کرده؟ یا اصلا هیچکدام نیست و اینطور است که امکان ذاتی هر انسانی فقط در یک عین ثابت مشخصی می تواند لباس وجود را به تن کند و به دنیا بیاید و در غیر آن سعه و عین ثابت نمی تواند به این دنیا بیاید و لباس وجود به تن کند؟ کدام یک از این تقریر ها درست است؟ 5. اگر افراد با کسب علوم می توانند سعه عرضی خود را زیاد کنند و در عالم بقا مقام بالاتری داشته باشند، خواستم از شما بپرسم مگر نه علوم بی نهایت هستند پس یعنی شخص می تواند همینطور سعه وجودی خود را زیاد کند؟ مگر عین ثابت محدود کننده سعه وجودی نیست که اجازه می دهد سعه انسان تا حدی رشد کند. پس چگونه است؟ در دفعه قبل به این سوال آخر جواب دادید ولی مقداری مبهم بود. لطفا اگه ممکنه مقداری مفصل تر مطلب را باز کنید. با تشکر. خواهش می کنم اگر می شود از جواب دادن سوالات دریغ نفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- علم واقعی که نظر به حقیقت دارد، مسلّم انسان را در دنیا و آخرت وسعت می‌دهد و با جان انسان متحد می‌گردد و لذا دیگر عرضی و ذاتی در میان نمی‌ماند. بر عکس اطلاعات، که همه‌ی این‌ها تا دم برزخ هست و از آن به بعد، مائیم و عقاید و اراده‌های ما 2- انسان‌ها در قیامت با چیزهایی روبه‌رو می‌شوند که فکرش را هم نمی‌کردند و به یک معنا برایشان رفع حجاب می‌شود و با تجلیّات جدیدی روبه‌رو می‌گردند به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» (47/ زمر) برای آن‌ها از طرف خدا چیزهایی آشکار می‌شود که حسابش را هم نمی‌کردند. 3- هر دو موجب تجلیّات جدید می‌شود 4- امکان ذاتی هر شخص مشخص است و در آن محدوده می‌تواند سیر کند. مثل این‌که یک زن در محدوده‌ی زن‌بودن خود به کمالات عالیه‌اش دست پیدا می‌کند، ولی نمی‌تواند مرد شود و برعکس 5- عرض شد قلب انسان، ظرفیت گرفتن بی‌نهایت تجلیّات الهی را جهت قرب دارد و محدودبودن عین ثابته، در رابطه با سیر إلی اللّه نیست؛ این راه برای هرکس باز است. موفق باشید

15042
متن پرسش

سلام استاد: درباره مسئله اربعین شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی می فرمایند بحث اربعین فقط بحث زیارت است نه بازگشت اسرا به کربلا و یا دیدار با جابر انصاری. در حالی که حتی در مراسم های سوگواری در محضر رهبر هم، روضه بازگشت اسرا به کربلا خوانده شده. آیا نظر شهید مطهری درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک نظر همین نظرِ شهید مطهری است با توجه به این‌که معتقد باشیم اُسرا حدود یک‌ماه یا بیشتر در شام مانده‌اند. ولی اگر معتقد باشیم حدود ده روز بیشتر در شام نمانده‌اند، امکان آن هست که در همان اربعینِ اول به کربلا مشرف شده باشند. موفق باشید

14707

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد: بنده طلبه پایه هشت هستم و برای نماز ظهر به مدرسه ی دبیرستان دخترانه میرم. بنده سوالم این هستش که در بین نماز در چه باب هایی میتونم وارد شم و صحبت کنم که از لحاظ تربیتی و اعتقادی تاثیر گذار باشم. در واقع به نظر شما چه طور میتونم تو این زمینه به انقلاب و اسلام خدمت کنم. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث‌های اخلاقی به‌خصوص با استناد به آیات قرآن خوب است و در کنار آن مباحث معرفت‌النفسی می‌تواند مطرح شود. موفق باشید

14608
متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید من زیاد وقتتون رو می گیرم. چند سوال: 1. آیا همان طور که در مقام مفهوم، حضور خدا با ظهور او متفاوت هست. در مصداق و واقعیت هم حضور حق در ممکنات با ظهور حق در ممکنات دو تاست؟ یا حضور عین ظهوره به نظر خودم میاد که عین هم باشه. 2. یکی از دوستان که صوت تدریس شما رو گوش گرفته بود برداشتش اینطور بود که شما اگه می فرمایید گل، دست، انسان و مخلوقات در واقع اسم الله هستن و خود الله هستن در واقع خود الله هستن «به نازله» اما نظر من اینه که از اونجایی که مخلوق فانی در خالق هست پس مخلوق خود الله هست به تجلی و به همان شدتی که الله در مقام واحدیت داره اما محدودیت و امکان مخلوق باعث شده به این شکل خاص جلوه کنه و این شکل خاص که جلوه الله هست ظهور تام و کامل الله به همون شدتی هست که الله در واحدیت داره.. من فکر می کنم این بنده خدا حرفش حرف تشکیک صدراست و بالاتر نیومده و بنده حرفم مربوط به عرفاست. حق با کدوممونه؟ 3. من گمان می کردم حق یک مقام هویت غیبیه داره و بعد احدیت و بعد واحدیت در حالی که شما هویت غیبیه رو همون احدیت گرفتید مگه احدیت تجلی هویت غیبیه لا اسم و لا رسم نیست؟ 4. تقریر دوم امام که در جلسه هفتم مطرح شد آیا منظورتون این بود که مقام واحدیت که مقام الله هست مقام واحدیت و احدیت رو حمد میکنه؟ 5. آیا مبنای شما در تفسیر حمد وحدت ذات مظاهر هست یا ذات مراتب؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن‌چه شما می‌فرمایید در نهایت برای سالک پیش می‌آید 2- در این موارد با همدیگر بحث نکنید بگذارید هر دو جلو بروید تا آن‌چه باید برایتان پیش آید، پیش آید 3- بهتر آن است که احدیت را مظهر هویت غیبیه بگیریم ولی این یک تقسیم‌بندی استانداردی نیست 4- مطلب را روشن‌تر بفرمایید. یادم نیست که در آن جلسه چه گفته شده؟ 5- مبنای ما «وحدت وجود» است پس تنها مظاهر، ظهور یک حقیقت‌اند بدون آن‌که به خودی خود اصالت داشته باشند. موفق باشید

14026
متن پرسش
بسم الله النّور و السّلام و ضمن تبریک و آرزوی قبولی زیارت حضرت ابا عبدالله (ع) در اربعین: استاد چه سوغاتی برای ما آوردید تا مرهمی باشد برای نگرانی و اضطراب فزاینده این روزها؟! کار دارد خیلی سخت می شود! انگار آیه امانت دارد به طور کامل تأویل می شود و ما هم که انسان کامل نیستیم و زیر بار امانت داریم خورد می شویم. نمی دانم بین عافیت و آرامش خیالیِ بی- خیالی طی کردن بلاهای زمانه از یک طرف و تن دادن به اضطراب و پریشانی شدید ناشی از اهتمام به سرنوشت امت در دوره بلاافزون آخرالزمانی، کدام راه سوم را باید انتخاب کرد؟ سوریه، یمن، عراق، ایران، توطئه های دشمن، نفوذ تا قلب دولت جمهوری اسلامی، فتنه بانکها، بی عملی مسئولین، غفلت مردم... الأمان الأمان من جور الزمان... شما که بارتان را بسته اید، اطمینان و آرامش تان قابل فهم است اما ما نوپایان و بین راهی ها چه کنیم در این دوران؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه پس از سال‌ها چهره‌ی باطل که در زیر پوشش‌های مختلف پنهان شده بود در حال ظهور است، و حق به زیبایی در دهه‌های اخیر در حال به‌میان‌آمدن می‌باشد و ملت‌ها پاداش پایداری خود را در مقابل باطل به مرور دریافت خواهند کرد. روح مدرنیته و استکبار در رسواترین شکل پرده را کنار زده و به طور مستقیم به صحنه آمده و همیشه سقوط تمدن‌ها با انحطاط آن‌ها شروع می‌شود که با یک نوع افراطی‌گری همراه بوده است. ملاحظه کنید چگونه در این سال‌ها خداوند اراده کرده است تا شیعه در حرکت میلیونی خود در «اربعین» تاریخ جدیدی را بگشاید و بی‌حساب نیست که شما در زیارت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» خطاب به آن حضرت اظهار می‌دارید: «بکم فتح اللّه و بکم یختم». یعنی اگر فتحی در تاریخ واقع شود به نور حسین«علیه‌السلام» و ذیل وجود مقدس آن حضرت واقع می‌شود و اگر بنا است پرونده‌ای بسته شود و تاریخی به انتها برسد به نور آن حضرت انجام می‌گیرد. و امروز ما به نور حسین«علیه‌السلام» شاهد بسته‌‌شدن تاریخی هستیم که 400 سال زندگی زمینی بشر را از عالم قدس و معنویت منقطع کرد. موفق باشید

10939
متن پرسش
سلام: چرا با وجود اینکه تخیل مقدمه و عامل تحریک گناه است مراجع تقلید فکر با اراده نسبت به گناه را حرام نمی دانند مگر همه فتنه ها از این خیالات نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به فرمایش آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» فکر و خیالِ گناه، خودش می‌آید ولی ما نباید آن را دنبال کنیم. دنبال‌کردن آن منجر به عمل می‌شود. موفق باشید
9492
متن پرسش
با این که کتاب رزق شما را خواندم اما چرا ایمان نمی آوریم به این که رزاق خدا است ؟ ریشه حرص ما در چیست؟ چرا با اطلاعات مذهبی در زندگی احساس دینی نداریم؟ چرا آرامش نداریم، چه کار باید کرد، علت احساس پوچی در زندگی چیست؟ خیلی اهل دنیا نیستم اما شور رزق و آینده دارم. انسان گاهی خود را بین دو راهی حس می کند چه کار کنم که خود را تفسیر کنم، چه کار کنیم که اضطراب جای خود را به یقین بدهد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه نسبت به رزق آزاد از حرص و مطابق وظیفه‌ی الهی عمل کنیم به همان اندازه خداوند رزّاق‌بودن خود را به ما مینمایاند. پس چاره‌ی کار اطمینان به خدا و اولیاء اوست. موفق باشید
9035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام با عرض خسته نباشید خدمت استاد عزیز: بنده میخواستم تحقیقی در مورد عهد الهی با محوریت آیه ابتلا با در نظر گرفتن اندیشه علامه طباطبایی (رحمه علیه) انجام بدم. میخواستم ببینم به غیر تفسیر، علامه این بحث را در جایی دیگری انجام داده یاخیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اطلاع ندارم. آیت‌اللّه جوادی در تفسیر آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف بحث مفصلی در رابطه با عهد الست کرده‌اند. موفق باشید
8669

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. استاد بحث خداوند وجود اشیاء را می‌دهد و نه خاصیت آن‌ها را. اگر بخواهیم این مبحث را کمی مفصل تر بخوانیم در اسفار با موضوع و یا سرفصل خاصی ذکر شده است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: الآن حضور ذهن ندارم ولی همین که متوجه باشید وجود دارای مراتب است و هر مرتبه‌ای آثار خود را دارد به نظرم مشکلی نمی‌ماند. بد نیست سری به عدل الهی شهید مطهری بزنید. موفق باشید
8658
متن پرسش
با عرض سلام: بنده مدتی است در وجود خدا شک میکنم و هرچه روی برهان صدیقین هم فکر میکنم باز هم قلبم حالت انکار دارد. لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به وجود خدا شک ندارید به این شک دارید که آیا این برهان می‌تواند آن خدایی را که می‌شناسید اثبات کند یا نه. به دنبال راهی هستید که خدایتان را برایتان روشن کند. شاید در مباحث معرفت نفس آن خدا را بهتر پیدا کنید. آن کسی که در به در به د نبال خداست به وجود خدا شک ندارد بلکه می‌خواهد بهتر او را پیدا کند تا با او مأنوس گردد. دنبال کنید پیدایش می‌نمایید و به او خواهید گفت «دیر آمدی ای نگار سر مست...... زودت ندهم دامن از دست». موفق باشید
8602

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بنده در زمینه تسویف چهار جلسه ای اباذر قسمت وقت آنگاه که و شرح صوتی شما بر اون رو نه یک بار بلکه دو بار کار کردم اما نمیدونم چرا از شر این تسویف نمیتونم رها بشم چه کنم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عمده آن است که تسویف را شناخته‌اید، إن‌شاءاللّه آرام‌آرام مشکل حل می‌شود. توصیه‌ی جواب سؤال شماره‌ی 8601 خوب است. موفق باشید
7107
متن پرسش
سلام.باتوجه به اینکه حضرات معصومین درعالی ترین درجت انسانی و الهی بوده اند چرا به اسباب مثلا جهت رفع بیماری متوسل میشدند وحال اینکه حضرت استادمیفرمایند بارسیدن یقین به افضل یقین انسان از ابزار بریده شده وفقط به حضرت حق واصل است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زندگی طبیعی و در راستای رفع حوائج بدن، ائمه«علیهم‌السلام» دوست دارند در بستر طبیعی خود باشند. یقین آن‌ها آن است که نقش استقلالی برای این امور قائل نبودند نه آن‌که از آن استفاده نمی‌کردند و می‌دانستند خداوند فرموده: «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَاب‏» خداوند ابا دارد امور را جاری کند مگر به اسباب. موفق باشید
6529
متن پرسش
آیا کمالاتی که به انسان نازل میشود به تدریج از عین ثابت او نازل میشود و به او میرسد یا همه کمالات او (تا آخر عمر) به مراتب عقلی و مثالی نازل میشود و به تدریج از مثال به انسان میرسد؟ تفاوت این دو، در شهودات مثالی است، که به فرض دوم انسان میتواند از عین ثابته خودش به نحو مثالی و نازله آگاهی یابد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم حقیقت کلّیِ هر موجود، مقام عین ثابته‌ی اوست به هر نحوی که ما در سیر ترتیبی با انوار وجود روبه‌رو شویم مطابق عین ثابته‌ی خود بر ما تجلی کرده و در صورتی که آن تجلیات حجاب سالک نگردد و او را به مرتبه‌ای بالاتر منتقل کند توانسته است به عین ثابته‌ی خود از وجهی نظر کند. موفق باشید
5480
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم یک ماهی میشود که کم و بیش در حال مطالعه کتب شما میباشم و در این یک ماه به لطف پروردگار چیز هایی هر چند اندک به دست آورده ام اما متاسفانه پس از اتمام ماه رمضان احساس می کنم شیطان از هر دری که می شود برمن نفوذ پیدا می کند و من را مورد وسوسه قرار میدهد بعضی اوقات که فکر میکنم کارم اشکال شرعی نداشته به شک می افتم و توبه می کنم ولی وقت زیادی نمی گذرد که دوباره شیطان را در کارهای دیگر خودم مشاهده میکنم از شما استاد ارجمند در خواست می کنم بنده را در این زمینه و راه های کنترل نفوذ شیطان و با معرفی چندی از کتب خود راهنماییی کنید این را هم بگویم که بنده یک فرد 22 ساله ودانشجو هستم باتشکر وسپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از راه‌هایی که شیطان نمی‌تواند وارد شود راه‌های عقلی است، شیطان گرفتار وَهم است. مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین إن‌شاءاللّه تمرکز خوبی به شما می‌دهد. در ضمن ورزش فراموش نشود. موفق باشید
5196
متن پرسش
سلام.قسمت سیر مطالعاتی غیر فعال است. لطفا بفرمایید رسیدگی کنند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فعال است.
4734
متن پرسش
سلام استاد گرامی از دنیای دلگیر سیاست به دنیای مطالعاتم برگشتم. در مبدأ و معاد، حکیم ملاصدرا (رضوان الله علیه) سن کمال قوه عقل را چهل سالگی می داند. میخواستم بدانم آیا این اطلاق دارد؟ چون میدانیم بسیاری از ائمه قبل از چهل سالگی به مقام امامت و انسان کامل رسیدند. پس در چهل سالگی دقیقا چه اتفاقی روی میدهد؟ یعنی خود ما وقتی به مرز چهل سالگی رسیدیم باید منتظر چه تحولاتی درون خود باشیم؟ سوال دیگر این که مقام عقل مستفاد با کدام یک از مقامات عرفانی مطابقت میکند؟ آیا ادراک تمام معقولات فلسفه ملازم با ادراک عقل مستفاد است یا این همان مقام شهود باطنی ملائکه است؟ یا این که عقل مستفاد در حقیقت همان حالتی است که انسان معقولات را بدون نیاز به تفکر مجدد میتواند از اجمال و بساطت به بیان تفصیل بیاورد و از همین توانایی تعبیر به نظر مستقیم به عالم عقول میشود؟ در این حالت اخیر انسان مقامش همان مقام ادراک کلیات و معقولاتی است که ملاصدرا آن را جهت ابهام ادراک عقول جزئیه و مُثُل میداند یا فراتر از آن است؟ با تشکر و احترام فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در وجه طبیعی رویهمرفته حرف درستی است که در چهل سالگی روح انسان می‌تواند در جهت ادامه‌ی سیر خود به یک جمع‌بندی تکوینی برسد. به همین جهت هم روایات می‌فرماید اگر کسی تا چهل سالگی نتوانست راه خود را درست پیدا کند شیطان او را مسح کرده. ولی تفاوت ائمه«علیهم‌السلام» با ما در آن است که آن عزیزان کامل خلق می‌شوند و باید با حفظ کمال خود امتحان بدهند که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بحث آن شده است ولی ما با سیر به سوی آن‌ها و نظر به مقام عصمت آن‌ها به کمال خود نزدیک می‌شویم 2- عقل مستفاد در فلسفه مربوط به مقامی است که فیلسوف بدون طی مقدمات عقلی می‌تواند به کلیات عقلی نظر کند و ارتباط مفهومی با آن حقایق پیدا کند ولی عارف از طریق قلب با حقایق عالم که در فلسفه به آن کلیات می‌گویند، ارتباط وجودی و قلبی پیدا می‌کند و تحت پرتو انوار آن حقایق قرار می‌گیرد. موفق باشید
3430
متن پرسش
ایا در بهشت ثبات مقام وجود دارد ؟ اگر چنین است وقتی کسی می بیند مقام فردی از او بالاتر است ایا این رنج باعث ترفیع درجه نمی شود ؟ با توجه به این که رنج در بهشت نباید وجود داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که می‌فرمایید در بهشت چیزی که موجب آزار روحی اهل بهشت باشد نیست و ذکر آن‌ها «الحمدالله» است، شاید تفاوت‌ها طوری نباشد که شما از آن‌چه دارید راضی نباشید. موفق باشید
974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.نظر شما درباره جسمانی بودن معاد چیست؟با همین بدن دنیایی درقیامت حاضرمیشویم یا با بدن مثالی؟ماهیت بدن مثالی چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» بنده نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیهما» را که خودم نیز به آن معتقدم، آورده‌ام. جزوه در سایت هست. موفق باشید
731

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم طلبه درس خارج هستم و در مسایل فلسفی، هم علاقه مندم و هم توان آن را در خود می بینم. اما به دو دلیل از ورود جدی به آن پرهیز می کنم که تقاضامندم مرا راهنمایی بفرمایید: 1- پرهیز از گرفتار شدن در دام علم حصولی و دور شدن از ساحت حضوری 2- نظر آقایون مکتب تفکیک که واقعا حرفهاشون بی حساب هم نیست و نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. مثلا می گویند ما نباید معارف وحیانی محمد و آل محمد را پای عقل 4000 سال پیش یونان ذبح کنیم (البته مصداقی برای حرفشون پیدا نکردم لذا شاید حرف فلاسفه ما هم همین باشد). لذا به نظر می رسد خطای آنها در این است که فلسفه را پس از مقایسه با وحی و آشکار شدن محدودیت هایش به طور کامل می خواهند طرد کنند. البته جناب آقای حکیمی در کتاب " الهیات الهی و الهیات بشری " نظرات بزرگانی چون امام خمینی، علامه طباطبایی، ملا صدرا و ... را جمع آوری کرده اند که انسان با مطالعه آن حق را به طرفداران مکتب تفکیک می دهد. مثلا در صفحه 755 کتاب چنین آمده است {از علامه طباطبایی نقل است که معاد "اسفار" را نخوانند چون شبهه و ایراد دارد. امور عامه خوب است بخوانند. به جای "منظومه"، "بدایه" و به جای "اسفار"، "نهایه" را بخوانید.} پیشاپیش از راهنمایی های شما تشکر می کنم 26 / 7 / 1389
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی موضوعی که سؤال فرموده‌اید موضوع بسیار گسترده‌ای است که نمی‌توان در حد پاسخ‌ به یک سؤال بحث کرد، در صفحه‌ی اول سایت لب المیزان در قسمت سؤال ویژه بحث « نسبت ما با فرآن در جهان معاصر » تا حدی جواب کلی را داده، و مقام معظم رهبری نیز در سفر اخیر خود بر روی فلسفه‌ی اسلامی تأکید فرمودند. بنده معتقدم با گزینش سخنان حضرت امام و علامه طباطبائی، مکتب تفکیک حرف های خود را می‌زند و روح اندیشه‌ی بزرگان نامبرده نظر به مکتب ملاصدرا است. حضرت آیت الله جوادی "حفظه‌الله" به عنوان یکی از شاگردان نزدیک به حضرت علامه در مورد معاد اسفار سخن دیگری دارند که بنده در مقدمه‌ی کتاب معاد آورده‌ام.
نمایش چاپی