باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان مثل «نور» است، اگر ظهور کرد بستگی به عهد و تعلق انسان به آن نور دارد، بلکه ممکن است دومی تشنهتر هم باشد و عمیقتر بپذیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تمام این موارد شیطان در صحنه بوده است و سراسر کار ایشان شیطانی بوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنجایی که طرف آمادگیِ فهم اشارات عرفانی را ندارد، صحبت نتیجه نمیدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای تفکری که جناب اباذر دارد همان سیر قلبیِ عرفا است. خواجه ابوسعید میخواهد بگوید عقل، همهی مقامات را میتواند بفهمد منتهی به صورت مفهوم، ولی این بدین معنا نیست که جناب ابنسینا از سیر قلبی بیرون بوده است. او در نمط هشتم و نهم اشارات نشان میدهد که با مقامات عالیه مأنوس بوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً حرف بنده هم بر روی آیاتی است که اهلالبیت«علیهمالسلام» را معصوم میداند و در قرآنی که هدایت بزرگ خداوند است برای کلّ بشر، چشمها را متوجهی عصمت اهلالبیت«علیهمالسلام» کرده تا انسانها در زندگی زمینی خود گمراه نشوند و شیعیان با هوشیاری خاص خود متوجه این قاعده شدهاند، وگرنه اگر دعوای دو گروه از قوم عرب بود و راهی برای امروز ما در آن باز نمیشد چه اصراری بود که ما بر روی آن تا این اندازه متمرکز شویم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در علم حضوری به خود، علم به علم خود نیز مطرح است و این به معنای آن نیست که یک منِ دیگری داشته باشیم که به منِ مادون علم دارد، بلکه همان منِ انسان است که به خود علم دارد. و در مورد سخنان جناب مولوی، ایشان در این اشعار اشاره به مرحلهی فنای سالک دارد و این غیر از نسبتی است که ما در راستای مخلوقبودن با خدا برقرار میکنیم، به این معنا که وجود ما از وجوددهندگی خداست 2- در مقام فنا آنچنان حضرت حق بر قلب سالک تجلی میکند که هستِ او در هستِ حق فانی میگردد و او به چشم حق میبیند و به چشمِ حق میشنود. یعنی حضرت حق چنین احساسی را به او ارزانی میدارد 3- عرفا در مورد عین ثابته نکات ظریفی دارند که موضوع انتخاب اولیه را در میان میکشد و اینکه حضور ما در هر جای و هر زمانی در راستای آن انتخاب است، هرچند که هرکس بر اساس آن انتخابگری میتواند در هر موقعی در انتخاب خود تجدید نظر کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به تعبیر جناب شیخ الرئیس ابنسینا: حضرت حق عاشق کمال است و چون خود او عین کمال است عاشق خودش است و هرکس به اندازهای که کمالات واقعی داشته باشد و به یک معنا به او نزدیک باشد به او عشق میورزد 2- عشقهایی که در مسیر حرام محقق شود به گفتهی مولوی: «عشقهایی کز پی رنگی بود/ عشق نبود عاقبت ننگی بود» و تنها با توبه و رویگرداندن از آن لذّاتِ وَهمی، حقیقت نور خود را بر ما مینمایاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه جنّیان نیز در انجام عبادات مختارند و شریعت برای جنّ و انس آمده است، از این جهت نسبت به فرشتگان تفاوت دارند هرچند چنانچه به دستورات شریعت عمل کنند بیش از مقام فرشتگان صعودی نخواهند داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این مورد نکاتی گفته شده، کتاب روی سایت هست 2- بهترین ملاک جهت تشخیص حقیقت از توهّم، تدبّر در قرآن و روایات است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بَه بَه! به این نگاه. بحمداللّه به نکتهی خوبی رسیدهاید و از این مهمتر متوجهی راههای انحرافی در مسیر لقاء الهی شدهاید. لذا اولاً: با چنین افرادی که به قول شما قلبشان مثل یک تکه سنگ شده است؛ باید مدارا کنید. ثانیاً: مسیر طلبگی خود به خود مسیر پر برکتی است و با رسیدن به درس خارج، آرامآرام فرصت رجوعِ دقیق و عمیق به اسفار و فصوص برایتان فراهم میشود و به عقلِ حکمت متعالیه که منوّر به قلب است، میرسید. یعنی همان «قلوبٌ یعقلونَ بها». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشک در شیعه جایگاهی بس بلند و بلندمرتبه دارد. در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» عرایضی در این مورد شده است، بهخصوص در صفحهی 38 تحت عنوان «اشک و تمدید امید». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات ارزشمندی را در آن فصّ مطرح کردهاند و ظاهراً از الهامات قلبی ایشان میباشد. موفق باشید
