بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12726
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: سوالی که بنده داشتم اینه که آیا میشه برای افزایش تمرکز در نماز، چشم خود را ببندیم؟ آیا این کار صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی در کتاب «آداب الصلواة» می‌فرمایند: در ابتدای امر جهت امور سلوکی چنانچه موجب تمرکز بیشتر می‌شود، بستن چشم اشکال ندارد. موفق باشید

12483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: پیامبر (صلی الله علیه و آله) اینگونه می فرمایند: «هنگامى كه زن باردار مى‌شود، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است كه با جان و مالش در راه خدا جهاد مى كند و هنگامى كه فارغ شود، پاداشى دارد كه نمى دانى عظمت آن چه قدر است...» حال سؤال من از شما استاد گرامی اینست که: 1. به نظر می رسد اگر شخصی روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى باشد كه با جان و مالش در راه خدا جهاد مى كند، دارای روحیه ای با معنویت و حضور بالا می شود. پیامبر(صلی الله علیه و آله) که جز حقیقت چیزی نمی گویند پس مشکل خانم بارداری که این معنویت را حس نمی کند، کجاست؟ 2. خانم بارداری که به خاطر ضرر رسیدن به جنینش دکتر به او اجازه روزه نداده، با توجه به اینکه اصل ماه رمضان روزه ی آن است چطور می تواند از این ماه نهایت استفاده را ببرد؟ از اینکه برای پاسخ دادن صبر و حوصله به خرج می دهید واقعا ممنون، و خیلی خیلی التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ انسان ابعادی در پنهان وجود خود دارد که خودش به خودی خود ادراک نمی‌کند بلکه اولیاء‌ الهی آن را درک می‌کنند و لذا قول پیامبر اکرم در فهم حقایق وجودی ما بالاتر از آن چیزی است که ما از خودمان درک می‌کنیم. 2ـ همین که انسان مشتاق است در ماه رمضان روزه بگیرد ولی به دلیل همان شریعتی که فرموده‌ است «روزه بگیرید»، روزه نمی‌گیرد، بهره‌های اصلی این ماه را می‌برید به خصوص که باید ظاهر روزه دار داشته‌باشید و بقیه‌ی اعمال را اعم از سحر خیزی و دعای سحر و قرائت قرآن و رعایت فقراء و صله‌ی رحم را در دستور کار قرار دهید. موفق باشید

11045
متن پرسش
سلام استاد: امیدوارم حالتون خوب باشه. مقام معظم رهبری: تبلیغ باید جریان ساز باشد، تبلیغ باید گفتمان ساز باشد، تبلیغ باید فضا ایجاد کند؛ گفتمان ایجاد کند. گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت همه‌گیر بشود در برهه‌اى از زمان در یک جامعه. آنوقت، این می شود گفتمان جامعه. این، با کارهاى جدا جداى برنامه‌ریزى نشده، حاصل نخواهد شد؛ این کار احتیاج دارد به برنامه‌ریزى و کارِ فعال و مثل دمیدن پیوسته‌ى در وسیله‌ى فشارى است که می تواند آب یا مایه‌ى حیات یا هوا را به نقاط مختلفى که مورد نظر است، برساند. باید دائم با این دم دمید، تا این اشتعال همیشه باقى بماند. این کار هیچ نباید متوقف بشود و به برنامه‌ریزى احتیاج دارد. این گفتمان سازى براى چیست؟ براى این است که اندیشه‌ى دینى، معرفت دینى در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشه‌ى دینى که رشد پیدا کرد، وقتى همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود مى‌آورد و همان چیزى می شود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح، در مواردى بیدارباش، در مواردى هشدار؛ اینها کارکردهاى تبلیغ است؛ آثار و نتائجى است که بر تبلیغ مترتب می شود. (۱۳۸۸/۰۹/۲۲) ......هم در زمینه‌ى گفتمان‌سازى، و هم در زمینه‌ى نزدیک کردن این گفتمان به اجرا؛ که البته اگر به صورت گفتمان در آمد، اجراى آن دیگر کار دشوارى نیست. یعنى همان اشکالاتى که به مجلس و شوراى نگهبان و دولت و غیره دارند، همه‌ى آنها برطرف می شود. گفتمان یک جامعه مثل هواست، همه تنفسش می کنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. باید این گفتمان‌سازى انجام بگیرد؛ که البته نقش رسانه‌ها و بالخصوص نقش روحانیون و نقش بزرگان و اساتید دانشگاهى حتماً نقش بارز و مهمى است.(۱۳۹۰/۱۰/۱۴) .....ایجاد یک فکر، یک گفتمان، یک جریان فکرى در جامعه، به دست خواص جوامع است؛ به دست اندیشمندان جامعه است؛ آنها هستند که می توانند فکر ملتها را به یک سمتى هدایت کنند که مایه‌ى نجات ملتها شود؛ همچنان که خداى نخواسته می توانند به سمتى ببرند که مایه‌ى بدبختى و اسارت و تیره‌روزى ملتها شود. این دومى متأسفانه در طول هفتاد هشتاد سال اخیر در برخى از کشورها، از جمله در کشور خود ما اتفاق افتاد. روایتى است از رسول مکرم اسلام، حضرت محمدبن‌عبدالله، که می فرماید «:لا تصلح عوامّ هذه الأمّة الاّ بخواصّها قیل یا رسول‌الله و من خواصّها قال العلماء»؛ اول علما را ذکر کرد، بعد چند دسته‌ى دیگر را. بنابراین اساتید دانشگاه، فرزانگان و نخبگان علمى در هر کشورى می توانند سررشته‌دار حرکت مردم شوند؛ البته به شرط اخلاص، به شرط شجاعت، به شرط نترسیدن از دشمنان. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر تنبلى آمد، کار خراب خواهد شد. اگر ترس نبود، شجاعت بود، اگر طمع نبود، اگر غفلت نبود، هوشیارى و بیدارى بود، آن وقت کار درست خواهد شد. (۱۳۹۱/۰۹/۲۱) حضرت استاد می خواستم فهم خودم رو در رابطه گفتمان و گفتمانسازی از کلمات مقام معظم رهبری به شما ارائه بدهم تا لطف کنید بررسی کنید و نظر بدهید. بنده اینگونه می فهمم که گفتمان غالب در یک جامعه همان فرهنگ غالب آن جامعه است. بر این اساس برای فرهنگسازی و گفتمانسازی درجامعه و فراگیر شدن یک فرهنگ و گفتمان مطلوب، نیاز به محیط سازی و فضاسازی داریم. و این فضاسازی (یعنی ایجاد یک منظومه ی فکری و عملی واحد) ابتدا باید در میان خواص امت (یعنی حوزویان انقلابی، دانشگاهیان انقلابی، نخبگان انقلابی....) و سپس به فضای کلی جامعه سرایت کند. و ابزار این سرایت تبلیغ گسترده از طریق رسانه ها (منبر، کلاسهای درس، صدا و سیما، اینترنت...) است. و محتوای این گفتمان همان مولفه هایی است که ایشان در تاریخ ( ۱۳۷۹/۰۹/۱۲ بیانات در دیدار کارگزاران نظام) و۱۳۸۹/۰۹/۱۰ بیانات در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی) بیان نموده اند. که این سرفصل های عقیدتی و عملی همان منظومه ی فکری و عملی ای است که باید فضای جامعه را متحول سازد و این منظومه همان گفتمان انقلاب اسلامی است که زیر شاخه های (مثل گفتمان اقتصاد مقاومتی، گفتمان منزلت زن، گفتمان ظلم ستیزی و استکبار ستیزی،.....) فراوانی دارد. با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت درستی از موضوع دارید ولی از این موضوع هم غفلت نکنید که اگر مردم را نسبت به جایگاه تاریخی‌شان آگاه کنیم خواص را دنبال خود می‌کشند؛ کاری که حضرت امام در رابطه با مردم انجام دادند. موفق باشید
10969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت خدمت جنابعالی: آیت الله امینی در مقدمه کتاب خاطرات خود می فرماید: «به دانشجویان و دانش پژوهان و طلاب علوم دینی جدا توصیه می شود که همواره دست به قلم باشند یادداشت کنند - منظور خاطرات خود است با توجه به مطالب قبلی- و برای آینده خود ذخیره نماینذ گرچه این کار وقت گیر است ولی ارزش آن قطعا بیشتر است.» بنده هر وقت کتاب سیاحت شرق را می خواندم واقعا افسوس می خوردم چرا همه علما خاطرات خود را مکتوب نکرده اند چون بر اساس آنها گنجینه ارزشمندی از حوادث سیاسی علمی و اجتماعی و غیره فراهم می شد، به قول آیت الله امینی هم برای خود شخص آموزنده بود هم برای دیگران و عدم انجام این کار خسارت غیر قابل جبران و غبن بزرگی است. منظورم از این صحبتها این است که شما واقعا همتی کنید و خاطرات خود را که هم شامل حوادث سیاسی 40 ساله اخیر می شود، هم خاطراتی که از علمای بزرگ مانند آیت الله بهاالدینی و امثالهم دارید هم تجربیات شخصی را مکتوب کنید مطمئنا قابل استفاده می باشد حقیقتا کاری است ارزشمند. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا کند با رسیدن به ساحل آرامش چنین توفیقی پیدا کنم. موفق باشید
9247
متن پرسش
به نظر حقیر، انسانیت شدت و ضعف ندارد. آنچه تفاوت دارد، کمال است، شمر انسان ناقصی است، اما محسین هم انسان کاملی است. اگر هم میگوییم: «فلانی انسانتر است» یا «انسانیتش بیشتر است»، با مسامحه است؛ منظورمان این است که کاملتر است. مؤید این بحث هم همان آیة قرآن است که نمیگوید: «انعام»، میگوید: «کالأنعام بل هم أضل»؛ یعنی انسانی هستند پست تر از حیوانات. من اخیراً کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» را دو بار خواندم، اما قانع نشدم که انسانیت تشکیکی است. به نظر حقیر، آنچه تشکیکی است، کمال است، و لذا باید به یک عین کمال برسیم. و لذا به نظر حقیر، از این طریق هم نمیتوان وجود امام حیّ را ثابت کرد. (البته این مطالب را همین دیشب تدریس کردم و به همان نحوه که شما فرموده اید بحث را تقریرکردم و اشکالات مخاطبین را هم پاسخ دادم؛ اگر چه این بحث برای خودم حل نشده، اما قرار نیست شبهات خودم را نشر بدهم و اذهان مخاطبین را مشوّش کرده نسبت به متفکّرین جامعه یا نویسندة متنی که تدریس میشود و برخی مطالبی که بزرگان فرموده اند، بدبینشان کنم.)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی «کمال» یک واژه‌ی انتزاعی است، آنچه واقعیت دارد مصداق کمال است مثل حیات و علم و .... و حیات و علم هم در مظاهرشان واقعیت دارند، بنابراین مطرح‌کردن کمال به جای انسانیت، بیشتر موضوع را انتزاعی می‌کند و از مصداق در می‌آورد. ما معتقدیم آنچه واقعیت دارد حقیقتی به نام انسانیت است با کمالات ذاتیِ آن، و اگر نپذیریم که ذات حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» کمالاتی مثل علم و حیات را دارند و آن کمالات را عارضِ آن ذات بدانیم عملاً و در واقعیت ذات آن حضرت با ذات ابوسفیان یکی می‌شود و شدتی از نظر کمالی یعنی از نظر علم و حیات در آن ذات نیست، آن هم نه مفهوم انسانیت. موفق باشید
9073
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: من دبیر دینی و قرآن هستم. صبح ها هنگام اذان بیدار میشوم نمازم را به جماعت میخوانم یک یا دو سخنرانی گوش میدهم، کمتر مطاله می کنم ساعتی را نیز از طریق اینترنت روزنامه ها را مطالعه میکنم ولی بشتر اوقاتم را با سرگرمیهای بیهوده که خودم هم راضی نیستم میگذرانم. بیشتر اوقات در حال تفکر هستم که چرا از این نعمت فراغت که خدا به من داده درست استفاده نمیکنم ولی نمیدانم چه کنم و به همین خاطر دچار نوعی افسردگی شده ام و حوصله تفریحات سالم را هم ندارم چون فکر میکنم عمر تلف کردن است و اگر تفریح هم نکنم باز هم نمی دانم چه کار مفیدی میتوانم انجام دهم. گاهی به فکر کار اقتصادی میافتم ولی میگویم تنها مشغله خودم را زیاد میکنم. لطفا راهنماییم کنید و برنامه ا ی که خیر دنیا و آخرتم را در بر داشته باشد برایم ارسال نمایید. اگر ممکن بود از طریق پیام به شماره 09139073695 یا در متن پرسش و پاسخ ها جواب دهید و فقط شماره جواب را ارسال نمایید. با کمال تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً طی جواب سؤال شماره‌ی 9013 جواب داده شده. با توجه به این‌که پست الکترونیک ندارید باید جواب‌ها را دنبال بفرمایید که سؤال‌تان را تکرار نفرمایید. عرض شد بنا را بگذارید یک کار بزرگ قرآنی را شروع کنید. پیشنهاد می‌کنم بعد از مطالعه‌ی جزوه‌ی «چگونگی کار با تفسیر المیزان» کار روی تفسیر المیزان را شروع بفرمایید. برای ما مقدور نیست از طریق ارسال پیام با عزیزان ارتباط برقرار کنیم. سعی بفرمایید با ثبت آدرس ایمیل، سؤال خود را بفرستید تا جواب سؤال مستقیماً به ایمیل شما ارسال شود. موفق باشید
8516
متن پرسش
سلام ۱. در شناخت خود چقدر باید کارکرد و تا اینکه این قلب راه بیفتد؟ ۲. در بحث ازدواج چطور متوجه شویم نفس آماده شده است برای تولدی دیگر؟ ۳. چه توصیه ای میفرمایید برای کنترل چشم با توجه به عالم امروزه؟ با تشکر فروان و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به نظرم اگر با کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» مأنوس شوید إن‌شاءاللّه وارد بستری می‌شوید که پس از مدتی خودتان جوابگوی سؤالاتی که در قسمت 1 و 3 کرده‌اید، می‌شوید. در مورد قسمت دوم اگر بدن‌تان آماده است نفس آماده شده. موفق باشید
6115
متن پرسش
سلام استاد این دو حدیث که در نهج الفصاحه امده است به چه معنا است ﻣﻦ ﺃﺫﻧﺐ ﺫﻧﺒﺎ ﻓﻌﻠﻢ ﺃﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺪ ﺍﻃﻠﻊ ﻋﻠﻴﻪ ﻏﻔﺮ ﻟﻪ ﻭ ﺇﻥ ﻟﻢ ﻳﺴﺘﻐﻔﺮ. ﻫﺮ ﻛﻪ ﮔﻨﺎﻫﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﻇﺮ ﻭﻯ ﺑﻮﺩﻩ, ﺧﺪﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩﺵ ﻭ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ. ﻣﻦ ﺃﺭﺍﺩ ﺃﻥ ﻳﻌﻠﻢ ﻣﺎﻟﻪ ﻋﻨﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﻠﻴﻨﻈﺮ ﻣﺎ ﻟﻠﻪ ﻋﻨﺪﻩ. ﻫﺮ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻨﮕﺮﺩ ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩ ﻭﻯ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﺩ.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضرت در قسمت اول سؤال‌تان این باشد که اگر انسان گناه‌بودن آن گناه را پذیرفته باشد دیگر آن گناه را به رسمیت نمی‌شناسد و امید دارد حضرت حق او را ببخشد چون قبول کرده مرتکب گناه شد، پس انسان عصیان‌گری نیست. در قسمت دوم نکته‌ی دقیقی نهفته است مبنی بر این‌که هر اندازه‌ انسان متوجه عظمت حضرت حق باشد، او نزد حضرت حق عزیز است و هر اندازه متوجه غفاربودن حضرت حق است، خداوند برای او با نور اسم غفّار برخورد می‌کند. موفق باشید
5504
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرامی ، مباحث شما در خصوص معاد را طی حدود 3 ماه گوش کردم و هم اکنون کتاب دیدگاه امام ره در خصوص معاد را در دست مطالعه دارم . لذتی که از مطالعه این حوزه نصیبم می شود مرا دعاگوی شما نموده که این باب رابه رویم گشودید . سوالم این است که حضرت امام ره می فرمایند: " پیدا کردن تجرد عقلی ربطی به داشتن شخصیت سعید یا شقی ندارد و یک انسان شقی می تواند به تجرد و کمال خودش برسد" . این در حالی است که برای رسیدن به ادراک بالاتر و تجردی شدیدتر ، باید از بعد دنیائی فاصله گرفت و به نظرم این برای کسی که شیفته دنیا است و حب آن را دارد ، تا علاقه اش را به مادیات کم نکند ،شدنی نیست . لطفا این ابهام را توضیح دهید. توفیقتان روز افزون باد . التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور از تجرد عقلی برای انسان شقی آن باشد که نفس او می‌تواند با شدت کامل با صورت‌های خیالی‌اش مرتبط شود و مفاهیمی مطابق اغراض باطل خود در خود بسازد که حاصل آن صورت‌های عذاب‌آور قیامت شود. واللّه اعلم. موفق باشید
5259
متن پرسش
سلام استاد وهابیت مهم است که ما در مورد آن بخواهیم فعالیت کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما با ارائه‌ی اسلامی که فقه و عرفان و فلسفه ی‌ آن از آیات و روایات گرفته شده باشد روسیاهی وهابیت را به خوبی روشن می‌کنیم. موفق باشید
1070

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام.ایا در شرایط کنونی برای جوانان راه باز است که بخواهند به درجه"سلمان منا اهل البیت" برسند؟ سریع ترین راه ومطمئن ترین راه آن راچه میدانید؟ این هدف چه ابزار ولوازمی نیاز دارد؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی راه سلمان راه نظر به حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است که در آن حدیث مشهور مطرح است و این راه بسته نیست. به آن حدیث و یا به کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» رجوع فرمایید. موفق باشید
1024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام-با توجه به موضوع واسطه فیض بودن امام،چه لزومی دارد امام به طور فیزیکی روی زمین باشد؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی حقیقت انسان کامل در تمام مراتب عالم ظهور دارد و ظهور زمینی آن شخص حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» هستند در حالی که در تمام مراتب عالم وجود حاضرند. موفق باشید
461

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید. بنده در خیلی از مواقع به شکرخدا به راحتی گاهی حتی با یک ذکر نام از حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) اشک از چشمانم جاری می شود. با این حال نمی دانم چرا در اعمال روزانه خود مانند نماز شب و زیارت عاشورا با وجود حضور و توجه، توفیق اشک و گریه ندارم. لطفا بنده را کمک کنید. خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی بحمدالله از منظر وجود نورانی حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» و حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» متوجه غربت خود در این عالم می‌شوید، که در بحث «اشک» در جواب سؤال شماره‌ی 452 عرض شد. سعی بفرمایید آرام‌آرام قلب را در سایر اموری که ذکر فرمودید متوجه غربت خود در این عالم بکنید که شمایید و خدا و دیگر هیچ و راهی بس بلند که با اشک این راه نزدیک می‌شوید، مثل کودکی که با اشک دل اطرافیان را می‌سوزاند و به مقصد می‌رسد. به گفته‌ی مولوی: تا نگرید طفلک حلوا فروش.....دیگ رحمت را نمی‌آید به جوش موفق باشید
22639
متن پرسش
سلام علیکم استاد: سوالی که برای عوام مطرح می شود و نمی دانیم چطور پاسخگو باشیم اینست که چرا حضرت آقا راجع به تخلفات مسئولین اقدامی نمی کنند؟ چرا برشان نمی دارند؟مملکت دارد نابود می شود چرا آقا بگیر و ببند راه نمی اندازند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل مردم آن است که متوجه‌ی جایگاه تاریخی پایدار انقلاب اسلامی نیستند نمی‌دانند که نباید برای آبادکردنِ دهی، شهری را خراب کرد. تفاوت انقلاب اسلامی و رهبر حکیم آن، با آل سعود در همین است که آل سعود با فرقه‌ای عمل‌کردن و گرفتارِ اکنون‌زدگی‌شدن کاری کرده است که به قول صاحب‌نظران اگر یک هفته آمریکا دستش را از پشت آن‌ها بردارد، آن‌ها سقوط خواهند کرد. آری! رهبری مدیریت‌های کلان خود را إعمال می‌کنند ولی بنا دارند دولت‌مردان خودشان راهی را که گشوده‌اند، طی کنند و مردم نیز به درجه‌ای از خودآگاهی برسند تا ببینند کدام جریان فکری برای ادامه‌ی انقلاب قابل اعتماد است. در هر حال باید مردم متوجه شوند انقلاب اسلامی کار بزرگی را به میان آورده است و رهبری هرگز از این بادها نخواهند لرزید و یا هول نمی‌شوند که بخواهند اقداماتی عاجل انجام دهند. موفق باشید

بد نیست به مقاله‌ای که در همین رابطه، سایت خبری «مشرق» در امروز یعنی 15 شهریور نوشته است؛ نظر کنید که می‌فرمایند:

توجه شود که بدتر از فساد، احساس فساد است. ورود مستقیم رهبری یعنی ناامیدی از نهادهای موجود و نتیجه این ناامیدی احساس فساد بیشتر است که فساد اکبر است.

به گزارش مشرق،  یکی از سؤالاتی که امروزه ذهن برخی افراد را درگیر خود کرده این است که چرا رهبرانقلاب رفتاری مانند امیرالمومنین (ع) با ابن هرمه محتکر بازار اهواز ندارند؟


این سوال دو بخش دارد؛
بخش اول مربوط به استناد به یک نقل تاریخی است و بخش دوم نتیجه ای که ازین نقل تاریخی گرفته می شود.

یکم. اشکال فاحش علمی
درباره استناد به این نقل تاریخی و مواردی شبیه بدین یک اشتباه فاحش وجود دارد. در استناد به سیره اهل بیت ابتدا باید اصول و منطق ثابت بر رفتار معصوم را کشف کرد. در برخورد بخشی و سطحی با سیره نمی توان حکم کلی دریافت کرد. مثل اینکه در کنار رفتار قاطع حضرت با ابن هرمه، نفر دیگری پیدا شود و مماشات حضرت با شریح قاضی را ملاک تسامح با مفسدین قرار دهد.

ماجرای یک قاطعیت
از همین منظر اجتهادی، برخی معتقدند سبک رفتار امیرالمومنین با فساد را باید متناسب با جامعه ای دید که فساد در آن فراگیر است. لذا او برای مردم در همان ابتدا خط و نشان می کشد که از کابین همسرانتان هم حرام را بیرون می کشم. خواص ولو خواص معنوی جامعه هم به خطا افتاده اند و سهم از بیت المال می طلبند. جامعه پر از فساد و در معرض رشد جدی و فراگیری فساد است. رفتارهای حضرت مقابله با این مرض اجتماعی است.

داستان اوشین و سلمان رشدی و ....
همین تحلیل امروز هم وارد است، مثل اینکه رفتارهای خاص امام و رهبری را فهرست کنیم و بخواهیم قاعده ثابت دربیاوریم. مثلا اگر رهبری نامه می نویسد و درباره پرونده فلان معاون متخلف مدرسه تاکید ویژه می کند، آیا می توان یک قاعده برای همه موارد مشابه دانست که رهبری باید ورود کنند؟ خیر. رهبری احساس کردند به این مسائل کم توجهی شده است انگاه مستقیما ورود کردند. طبیعی است که باقی موارد مسیر طبیعی خودش را طی می کند. یا مثلا اگر امام خمینی درباره مصاحبه یک زن که الگوی خود را اوشین معرفی می کند آن موضع گیری شدیدالحن را اتخاذ می کند آیا می توانیم یک قاعده رفتاری بسازیم که همه جا باید همین تکرار شود؟ حکم امام درباره سلمان رشدی نیز از همین دست است.

اجتهاد فراتر از سیره
سیره اهل بیت یا داستانهای پراکنده ای که از شرح حال آنها می شنویم اگر با دقت های فقاهتی و حتا فلسفی و اجتهادی همراه نباشد ما را به خطا خواهد انداخت. مثل اینکه برخی می گویند چون در سیره امیرالمومنین موضوع تاکید بر حجاب پیدا نکردیم پس امروز هم حجاب نداریم. به این افراد بگوئید پس بستن کمبرند ایمنی را از کجا آوردید احتمالا سکوت کنند. چون قاعدتا برای کمربند ایمنی هم در سیره چیزی پیدا نمی کنند.

دوم. و اما پرسش اصلی؛
چرا رهبری در مسئله فساد اقتصادی شخصا ورود نمی کنند؟
اولین نکته برمی گردد به نحوه شناخت متفاوت ما و رهبری از سطح فساد. رهبری را به عنوان یک کارشناس مطلع در نظر بگیرید بعد بررسی کنید که چه میزان تحلیل ما از اوضاع شبیه رهبری انقلاب است.

برداشت متفاوت ما و آقا
این سوال مستلزم یک فرض غلط است که فساد دامنگیر و سیستمی است. رهبری چنین تحلیلی را از سطح فساد ندارند و بارها به صراحت گفتند که فساد در جامعه آنطور که بیان می شود گسترده نیست و اتفاقا کم است.

سبک هدایت رهبری
اما مساله مهمتری وجود دارد و آن سبک هدایت جامعه است. به چند دلیل نیازی نیست رهبری فراتر از نهادهای قانونی کشور به ماجرای فساد ورود کنند. چه بسا آسیب این ورود شخصی بیشتر باشد.

یکم. محکمات ذهنی رهبری
یکم. رفتار رهبری را باید با توجه به محکمات ذهنی ایشان تحلیل کرد. در دستگاه فکری رهبری، تثبیت سیستم نهادهای جمهوری اسلامی بر مبنای مردم سالاری، اولویت اول است. برهمین مبنا در هر شرایطی اول به تثبیت سیستم و نهادها توجه کرده اند و بعد کارکردشان. نمونه واضحش سال ۸۸ است که تحت هیچ توجیهی حاضر نشدند خارج از نهادهای قانونی عمل کنند. همین روزها نیز برخلاف برخی، تاکید دارند باید با همین دولت از مشکلات خارج شد. ورود مستقیم رهبری یعنی بهم زدن این ساختار منظم که قرارست در طوفان حوادث تثبیت شود.

دوم. مبارزه فراگیر
 فارغ از اینکه حجم فساد کم یا زیادست، نیاز مردم اینست که احساس کنند مبارزه با فساد "فراگیر" است. این تصویر که همه نشسته اند و رهبری به تنهایی ضدفساد است، خودش یک فساد بزرگترست. این تصویر یعنی بغیر رهبری هیچ کس اراده مبارزه با فساد ندارد. واقعا چنین است؟
بنابراین رهبر باید تلاش کند دستگاه های کشور به این مقوله اهتمام کنند. لذا بهترست رئیس قوه قضاییه برای مقابله جدی تر با فساد نامه دهند و ایشان تایید کنند. یا دائم به دولت در این مقولات تذکر می دهند. به دستگاه قضائی می گویند مدل تبلیغاتی و اطلاع رسانی تان باید هنرمندانه باشد تا جامعه احساس مبارزه فراگیر داشته باشد.

سوم. فساد یا احساس بن بست
 آنچه از فسادهای رایج مهمتر است چیست؟ فساد که همیشه وجود داشته است. مهم اینست که جامعه احساس می کند با این حجم فساد، با ابزارهای قانونی و ساختار موجود نمی توان کشور را اداره کرد. این فساد از هر فسادی مهمترست چون به ناامیدی مطلق می انجامد. براین اساس رهبری تلاش می کند نشان دهد مبارزه با فساد در همین ساختار که برآمده از تصمیم خود مردم می باشد قابل کنترل است.
توجه شود که بدتر از فساد، احساس فساد است. ورود مستقیم رهبری یعنی ناامیدی از نهادهای موجود و نتیجه این ناامیدی احساس فساد بیشتر است که فساد اکبر است.

 

19386
متن پرسش
سلام استاد: اجازه بدید از پاسخ شما به پرسش 19384 قانع نشوم. استاد عزیز موضوع کاملا اونطوری نیست که رقیب القا می کند و دانسته هم این کار را انجام می دهد و تعمدی. خیلی از اصولگرایان صاحب اندیشه هستند که در بند این کوته نگریها نیستند. شرایط اول انقلاب و جوزذگی خیلی از آقایان - که اتفاقا از جبهه اصلاحات هم درشون بوده - به کنار، اما حالا خیلی از اصولگرایان حق آزادی فردی را مغتنم می شمارند. ولی رقیب بگونه ای القا می کند که به کل اینگونه نیست. من کاری به جبهه بندی ها ندارم اینکه می گویم اصولگرا را متهم می کنند منظورم طیف وفادار به آرمانهای انقلاب است نه کسانی که ذیل جناح اصولگرایی هستند. منتهی یک وقت است موضوعات اجتماعی به صحنه می آید مثلا یک طنز تلگرامی بود ذیل تصویر بزن و برقص های انتخاباتی که بی حجاب و قاطی زن و مرد می رقصیدند ذیل این تصویر نوشته بود: بابا! من به این نتیجه رسیدم که ملت انتخابات نمیخوان دیسکو میخوان! خب این حرف از جهاتی درست است. مردم ما اگر دیسکو بود و مجوز رسمی داشت و هیچ دولتی نمی توانست لغوش کند اتفاقا عاقلانه تر رای می دادن چرا که کسی نمی توانست با وعده آزادی فریبشون بده. اما آیا از نظر اسلام درسته که حکومت اسلامی مجوز دیسکو بدهد؟ و استاد اصلا اینطور نیست که فکر کنیم مردم خواهان آزادی شخصی در حیطه خانه شان هستند. ابدا. چون در خانه هرچقدر که دوست دارند برقصند و قاطی بخوانند کسی کارشان ندارد معمولا. اما اینها می خواهند در خیابان برقصند. شاید نظرتان این است که این حالت اعتراضی است به محدودیت ها. شاید آری شاید هم نه. منتهی کلیت حرفم این است که در عین اینکه بخشی از افراد متصل به بدنه دینی جامعه یک سری کوته نگریهایی دارند ولی این قضیه همه گیر نیست اولا و معمولا شخصی است و بیشتر اتهامات تحجر به این طیف زده می شود. در عین حال استاد طیف دین دار واقعا نگران این هستند که مراعات اصول دین را نمایند مثلا در برخورد با گناهان اجتماعی می مانند چه کنند که هم رأفت اسلامی بخرج دهند هم لبخند تأییدکننده به گناهکار نزنند هم جذب اتفاق بیفتد و دفع صورت نگیرد هم دین خدا پایمال نشود و هزار چیز دیگر که یکی از آنها را افرادی که دغدغه دین ندارند، ملزم به رعایتشان نیستند. نمی دانم زبان الکن من توانست مقصودم را برساند یا نه؟ سپاس از حوصله تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حکم کلّی به صورت فوق برای مردم حقیقت ندارد. پیشنهاد بنده آن است که اولاً سری به جواب سؤال شماره‌ی 19382 بزنید، ثانیاً: تحلیل آقای امیر محبیان را هم مطالعه فرمایید تا در عین پاس‌داشتِ تعهد شورآفرین جبهه‌ی ایمانی انقلاب، از ضعف‌های خودی چندان غافل نباشیم. موفق باشید

آن تحلیل عبارت است از: باسمه تعالی

با نظر به حضور تاریخی انقلاب اسلامی و گشودگی راه توحید در مقابل استکبار جهانی و این‌که هرگز چنین راهی به بن‌بست نخواهد رسید؛ خوب است که تحلیل زیر را نیز مدّ نظر داشته باشید

ناكامي اصولگرايان از نگاه امير محبيان

امير محبيان، روزنامه‌نگار اصولگرا، تحليلگر سياسي و استاد فلسفه غرب، اصولا نخستين فردي است كه رسانه‌ها براي شنيدن تحليل‌هايش از اوضاع اصولگرايي به سراغش مي‌روند. يك روز بعد از انتخابات رياست‌جمهوري دوازدهم، «شرق» هم با او درباره «مسئله اصولگرايي» عطف به انتخابات اخير، گفت‌وگو كرده است.

‌سؤال: شما چند روز مانده به انتخابات کاملا سکوت و از تحلیل خودداری کردید، چرا؟

سكوت من در چند روز قبل از انتخابات و عدم اعلام صريح نظرات به دليل فضاي احساسي غالب بر اصولگرايان بود كه عملا امكان نقد عقلاني را از ميان برده بود. دوستان به‌هيچ‌وجه آمادگي شنيدن نقد را نداشته و جز تأييد نمي‌طلبيدند و اين براي من امكان نداشت. در فضاي غيرعام، ديدگاه‌هاي خود را در مورد رفتار و ادبيات غلط به افراد منشأ اثر مي‌گفتم و نتيجه حاضر را پيش‌بيني و تذكر مي‌دادم. در مصاحبه‌هاي عمومي هم گفته بودم اگر اصولگرايان بتوانند بدون هراساندن افكار عمومي از خود به دور دوم راه يابند، احتمال پيروزي دارند؛ به‌ويژه با قاليباف، ولي تمام مسيرها معكوس پيموده شد.

‌سؤال: آیا می‌توان گفت انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم به‌نوعی سرنوشت اصولگرایی را هم تغییر داده یا خواهد داد؟ اصولا این انتخابات روی جریان اصولگرایی چه اثری خواهد گذاشت؟

امیدوارم چنین اتفاقی بیفتد. جریان اصولگرایی دارای ریشه‌های قدرتمند اجتماعی است، اما مدت‌هاست به دليل خودداری از بازنگری در مبانی و حتی راهبردها و تاکتیک‌ها و به‌ویژه ادبیات ارتباط با افکار عمومی به حاشیه کشیده شده است و حتی در زمانی که قدرت را در دوران احمدی‌نژاد به دست آورد، به دلیل ضعف تشکیلاتی و ارتباطی، رئيس‌جمهوري را از دست داد. بر این باور هستم که زمان آن رسیده که اصولگرایی به تذکری که سال‌هاست داده می‌شود، توجه کرده و به بازتعریف جایگاه خود و همچنین باورها و اصول بپردازد. اصولگرایی دارای مبانی و پرنسیپ‌های ارزشمندی است که با دین پیوند خورده؛ اما اکنون می‌بینیم پوپولیسم و قدرت‌گرایی این اصول را از متن به حاشیه رانده است. اصولگرایان با همه سازوبرگ و برنامه‌ریزی و ائتلاف و جبهه‌سازی و حمایت‌های کامل از نامزد موردنظر خود نتوانستند نتیجه لازم را به دست آورده و پیروز انتخابات شوند. قطعا دلایل آن مختلف است. بخشی از آن به بحران هویت برمی‌گردد. اصولگرایان دچار اغتشاش هویتی شده‌اند؛ اصولگرایی نباید با افراد تعریف شود؛ افراد باید نسبت خود را با اصولگرایی تعریف کنند. نمونه روشن آن هم به‌حاشیه‌رفتن نهادهای مهم اصولگرایی نظیر جامعتین است. جامعتین از پیشگامی در جریان اصولگرا کاملا به دنباله‌روی افتاده است؛ این خطرناک است و باعث کاسته‌شدن از وزن ارزشی و اعتقادی اصولگرایان و پرشدن این خلأ با قدرت‌گرایی و فرصت‌طلبی و پوپولیسم می‌شود. از طرف دیگر؛ این اغتشاش هویتی به اغتشاش و تناقض رفتاری انجامیده است. توسل به خوانندگان زیرزمینی شاید برای اصلاح‌طلبان زیاد خلاف تعریفشان از قدرت نباشد، ولی برای اصولگرایی فاجعه است. برای اصولگرا کسب رأی به هر قیمتی ارزش ندارد. اصولگرایان از طرف دیگر قدرت نرم خود را که در ارزش‌های فرهنگی و دینی نهفته به فراموشی سپرده و به ساختارهای قدرت و رانت‌های سیاسی چسبیده‌اند. ما باید بدانیم که قدرت نرم دینی ١٤٠٠ سال سابقه مثبت و ریشه در جامعه دارد؛ نباید این ارزش‌ها را کنار بگذاریم و برای قدرت به بازی‌های پوچ اتکا به سلبریتی‌ها بپردازیم. از سوی دیگر؛ مشکل ادبیات ارتباطی اصولگرایان هم مهم است. اصولگرایان باید مظهر عقلانیت، صداقت و پاکدستی توصیه‌شده در دین باشند؛ نه مظهر خشم و نفرت و بی‌نظمی و حذف رقیب به هر قیمت یا کسب قدرت به هر قیمت.

‌سؤال: اگر قرار به يك دسته‌بندی از اشتباهات اصولگرايان در اين انتخابات باشد، اين دسته‌بندي از نظر شما چيست؟

١. تلاش ناموفق براي آشناسازي جامعه با چهره ناآشناي حجت‌الاسلام رئيسي در مدت‌ كوتاه.

 ٢. جابه‌جايي ناموفق چهره نام‌آشناي قاليباف با چهره كم‌آشناي رئيسي

 ٣. ورود قاليباف از مسير غلط به صحنه انتخابات. قاليباف در بستر گفتمان كارآمدي و با اتخاذ موضع نقد منطقي و غيرتخريبگر مي‌توانست از شكل‌گيري دوقطبي احساسي بكاهد و عملا درصد رأي احساسي مبتني‌بر ترس از رقيب به روحاني را كاهش دهد.

 ٤. در اين رقابت از قاليباف چهره‌اي كينه‌جو و مهاجم كه روي شكاف ٩٦-٤ درصد مي‌كوشيد خود را سمبل محرومان نشان دهد، ولي فاقد پتانسيل آن بود، به نمايش درآمد درحالي‌كه قاليباف ظرفيت رقابت در گفتمان كارآمدي با تصوير يك مدير واقع‌گرا، منصف و كارآمد را داشت كه به‌ويژه طبقات متوسط قادر بودند به او تكيه كنند. اساسا دليل تقدم رئيسي بر قاليباف برخورد متين او بود، پس متانت برگ برنده بود، نه جنجال‌گري و تهاجم منفي! قاليباف فرصتي طلايي براي موفقيت و حتي پيروزي را به دليل برخورد احساسي و نيز راهبرد غلط انتخاباتي كه محصول مشاوره افراد نامسلط به سياست بود، از دست داد. ما نبايد سرمايه‌هاي مديريتي خود را به اين راحتي بسوزانيم. 

٥. باز هم فقدان برنامه به اصولگرايان ضربه زد؛ هميشه خلأ برنامه را شعار پر مي‌كند. مردم احساس كردند دست اصولگرايان براي حل معضلات خالي است؛ هرچند دغدغه‌هاي آنها در بيان معضل طبقات محروم درست است.

 ٦. افتادن در چرخه شعارهاي سوسياليستي - پوپوليستي بدون ارائه برنامه دقيق، درحالي‌كه سابقه جريان اصولگرا در واقع باور به اقتصاد باز در بستر ارزش‌هاي اسلامي بود؛ نشان مي‌دهد لنگر تئوريك اصولگرايان ديگر آنها را به ارزشي خاص متصل نكرده و ميل به پيروزي آنها را به سوي پوپوليسم كور مي‌راند. اين در حالي است كه قوي‌ترين پيش‌رانه‌هاي نظري؛ يعني جامعتين، در كنار اصولگرايان بوده ولي سال‌هاست كارخانه موتور تئوريك آنها خاموش است. نقاط اتصال اصولگرايان به ارزش‌هاي ديني كه رفتار سياسي برون داد آن است، بايد بازبيني شود. بعضي از رفتارها در انتخابات نشانگر ضعف در همين نقطه است. روحانيت بايد شجاعانه به عنوان بازرس همين اشكالات در جهت تطبيق رفتار با آموزه‌هاي دين وارد صحنه شوند. نبايد بحران اخلاقي در جريان دين‌گراي اصولگرا به وجود آيد.

‌سؤال:  اتفاقات روزهای اخیر در اردوگاه اصولگرایی مانند دیدار آقاي رئيسي با امیرحسین تتلو را در شکست اصولگرایی چقدر مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند این دیدار با مشاوره نزدیکان احمدی‌نژاد در ستاد آقای رئیسی رقم خورد. تا چه اندازه با این تحلیل موافق‌اید و اصلا این اتفاق را که از منظر بیرونی بسیار عجیب به نظر می‌رسید چقدر در نتیجه کار به ضرر آقای رئیسی مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند که جریان اصولگرایی به هوای جذب رأی هواداران چند‌میلیونی این خواننده بود که به سراغش رفت. آیا جریان اصولگرایی تا این اندازه به بحران و بن‌بست رسیده است؟

من درباره زندگی شخصی فرد نام‌برده قضاوتی نمی‌کنم؛ چنین حقی هم برای خودم قائل نیستم؛ اما این دیدار نشانه بدی بود. ما اصولگرایان مدعی هستیم قدرت برای ما ارزش درجه دو را دارد و اهمیت نخست متعلق به ارزش‌های دینی است. این که ما تصور کنیم هر کاری ما انجام می‌دهیم، همان دین است، غلط است. ما باید خودمان را با ارزش‌های دینی تطبیق دهیم. قدرت نباید آن‌قدر اهمیت یابد که هر کاری مجاز شود. این دیدار نشانه‌ای از غلبه پوپولیسم و قدرت‌گرایی است. افول ما تا این حد بوده است که از شاخص‌هایی مانند مراجع و علمای بزرگ دین به رپرهای زیرزمینی رسیده‌ایم؟ هر توجیهی شود، بی‌معناست. من مخالف آن نیستم که افراد توبه کرده و بازگردند؛ اشکالی ندارد ولی بسیار زشت است که به طمع رأی چنین کنیم؛ این کار فقط حرکتی غلط نبود، فاجعه بود. علامتی از یک انحراف در رویکرد سیاسی تحت نام اصولگرایی بود؛ آن‌هم از سوی عالمی که پدر همسر او نگاهی سخت‌گیرانه در این زمينه دارد. من رفتار شخصی آقای رئیسی را در مناظرات متین و محترمانه دیدم و اگر کسانی چنین مشورتی داده‌اند، حتما باید در باورهای اصولگرایانه آنها شک کرد.

‌سؤال: چه تحلیلی باعث می‌شود مثلا آقای مقصودلو معروف به تتلو به عنوان حامی آقای رئیسی با ایشان دیدار کند و برجسته شود؟ این توصیه و مشاوره از جانب چه جریان یا افرادی بوده، خبر دارید؟ من واقعا اطلاعی ندارم؛ اما با سردرگمی دوستانمان در توجیه این عمل مواجه بودم. در برخورد عادی، من مخالف آن نیستم که همه اقشار به نحوی رابطه‌ای را با اصولگرایی تعریف کنند؛ بالاخره همه شهروند این کشور هستند؛ ولی در فضایی که شبهه طمع رأی وجود دارد، این عمل توجیه‌پذیر نبود. زمانی بزرگی از اصلاحات، گفت که نقیصه اصلاح‌طلبی این است که دموکراسی و آزادی‌خواهی را با سفره مردم نتوانسته گره بزند. به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان تا حد زیادی توانسته‌اند این نقیصه خود را برطرف کنند و شاهد آن هم انتخابات اخیر است که شعارهای منتهی به توزیع پول و یارانه، خریداری پیدا نمی‌کند. در مقابل شما معتقد بوده‌اید (به اشتباه یا درست) چهره‌ای که از اصولگرایان تبیین شده، آنها را ضد آزادی‌خواهی تصویر کرده است. آیا به نظر شما همین تصویر، بالاخره پاشنه‌آشیل آنها نشد؟ آیا اصولگرایان قربانی این نگاه نشده‌اند؟ یعنی اصلاح‌طلبی سعی کرد نقیصه‌ی خود را جبران کند؛ اما اصولگرایی نتوانست یا نخواست؟

خیر! اصلاح‌طلبی هنوز نتوانسته است با طبقات مستضعف پیوند بیابد. این ضعف هنوز پابرجاست. اگرمردم به شعارهای پوپولیستی افزایش نامعقول یارانه «نه»گفتند، به دليل ارتباط اصلاح‌طلبان با طبقات مستضعف نیست؛ به دليل سطح بالای آگاهی توده‌هاست که نمی‌توان آنها را با این شعارها به سوی خود کشید. نقطه ضعف اصولگرایان؛ یعنی ضعف ارتباطی با طبقات متوسط یا بخشی از نخبگان دانشگاهی و اتخاذ یا طراحی ادبیات نوگرا هنوز پابرجاست و حتما باید بازنگری شود.

‌سؤال: کنارکشیدن آقای قالیباف را تا چه اندازه در شکست اصولگرایان مهم می‌دانید؟ گفته بودید اگر کار به دور دوم بکشد، شانس اصولگرایان بیشتر است. گویا خود آنها هم این را می‌دانستند؛ اما چه شد که این اتفاق نیفتاد. چه تحلیلی باعث کنارکشیدن آقای قالیباف شد؟ آیا ایشان واقعا رأی نداشت؟ آیا تصور این بود که آراي ایشان به سبد اصولگرایان ریخته می‌شود؟ درحالی‌که معلوم بود همه‌ی سبد رأی ایشان، پایگاه اصولگرایی ندارد.

آقای قالیباف با وجود داشتن بهترین فرصت، متأسفانه عملیات انتحاری کرد. براین باور بودم که قالیباف در بستر گفتمان کارآمدی و با اتخاذ ادبیات وزین و محترمانه و البته نقد علمی قدرتمند با اتکا به تجربه مدیریتی خود قادر بود از ایجاد فضای دوقطبی رادیکال جلوگیری کند؛ در این صورت انتخابات به دور دوم می‌رفت و قالیباف با وحدت قهری پیش‌آمده در اصولگرایی قادر بود حداقل ٤٠ درصد احتمال برد داشته باشد. اما قالیباف – به دلیلی که نمی‌دانم - با سر وارد انتخابات شد؛ ادبیاتی نامتناسب با شخصیتش و تکیه‌کلام‌هایی سوسیالیستی - پوپولیستی برگزید؛ تمام ظرفیت مثبت قالیباف در یک بازی دو سر باخت سوخت. قاليباف عمليات انتحاري كرد: قالیباف حیف شد ولی کسی جز خود او را نمی‌توان سرزنش کرد. قالیباف رأی نخست را در میان اصولگرایان داشت ولی باید تحلیل می‌کرد که از زمان درگیری رادیکال در مناظره‌ها جز ریزش رأی چه سودی یافت؟ چرا این روند را ادامه داد؟ همین‌جاست که ما ارزش مشاوران هوشمند سیاسی و فضاشناس را می‌فهمیم.

‌سؤال: اصولا آیا آقای رئیسی گزینه خوبی برای جریان اصولگرایی در انتخابات دوازدهم بود؟

ابتدا به نظر نمی‌رسید که ایشان به‌دلیل فقدان سابقه اجرائی و سیاسی مؤثر، پتانسیل ورود قوی به صحنه سیاسی را داشته باشد؛ اما حتی فراتر از انتظار خود من ایشان خوب عمل کرد، ولی نباید فراموش کرد که هر کاندیدایی ابتدا باید معروف شود و سپس محبوب شود. قالیباف معروف بود ولی رئيسي معروف نبود؛ اما ظرفیت‌های خوبی هم داشت ازجمله توانست بخشی از آرایی را که به حساب قالیباف نمی‌رفت؛ جذب کند. رفتار سیاسی او هم در مناظره‌های انتخاباتی متین بود. به‌هرحال اکنون ما یک ظرفیت جدید داریم که می‌تواند در فضای اصولگرایی فعالیت مؤثر داشته باشد.

‌سؤال: آیا این شکست باعث نمی‌شود که اصولگرایی دوباره به احمدی‌نژاد روی آورند؟ برخی معتقدند که این شکست این تصور را که تنها ناجی اصولگرایان خود احمدی‌نژاد است یا بود تقویت کرده است.

آقای احمدی‌نژاد طرفداران خاص خود را دارد و انتخاب روحانی لزوما به معنای تغییر موازنه به سود دکتر احمدی‌نژاد نخواهد بود.
‌برخی هم معتقدند که علت شکست اصولگرایان نه تتلو، نه قالیباف و نه عملکرد رئیسی بلکه بالارفتن آگاهی مردم به وسيله شبکه‌های اجتماعی بود و اینکه مردم بیش از نان، خواهان آرامش و امنیت و آزادی‌اند و با رأی خود گفته‌اند که حتی نانشان هم در گرو امنیت و آزادی است. شبــکه‌های اجتــماعی بسـتر فعالیت اصولگرایان و اصلاح‌طلبان به‌صورت توأمان بود؛ اتفاقا اصولگرایان از رسانه‌های مجازی بسیار خوب استفاده کردند. اینکه مردم آگاهانه و منطبق بر منافع کلان عمل می‌کنند درست است؛ اما تأکید می‌کنم آقای روحانی به ‌دلیل استراتژی غلط اصولگرایان در انتخابات پیروز شد و نه به ‌دلیل عملکرد خوب اقتصادی خود.

‌سؤال: به نظر شما واکنش اصولگرایان در قبال پیروزی حسن روحانی چه خواهد بود؟

اصولگرايان اكنون بدنه قدرتمند و منسجمي را در اختيار دارند كه بايد با حفظ موضع انتقادي به دولت كمك كنند كه در حل مشكلات اقتصادي كشور با قدرت حركت كند. اصولگرايان و كانديداهاي آنان بايد اولين كساني باشند كه به رئيس‌جمهور منتخب تبريك بگويند و براي او آرزوي موفقيت كنند و در همين حال برنامه‌هاي پيشنهادي خود براي حل معضلات را در اختيار رئيس‌جمهور قرار دهند تا او در صورت نياز از آن استفاده كند.

‌سؤال: شما يك آسيب‌شناسي از وضعيت اصولگرايي ارائه كرديد. در دوران دوم روحانی، به نظر شما اصولگرایان باید برای بازسازي‌اي كه پیشنهاد شماست چه کاری انجام دهند؟

«جمنا» با وجود انتقاداتي كه به آن دارم؛ حركت خوبي بوده و بخشي از رشد رأي اصولگرايان محصول آن بود. بايد با تجربيات به‌دست‌آمده مجلس اعلي يا كنگره اصولگرايي تشكيل شود و حتي اصولگرايان كابينه سايه را تشكيل داده و به دولت از طريق نقد منطقي و عالمانه و فشار افكار عمومي در جهت تحقق مطالبات مردم كمك كنند.

‌سؤال: اصولگرایان انتقاداتي هم به روحانی داشتند و دارند. به نظر شما آيا روحاني مسئوليتي در قبال اين انتقادات دارد؟

به نظر من بخش عمده‌ی ايرادات و انتقادات مطرح‌شده اصولگرايان به دولت روحاني وارد بوده و هست و روحاني بايد آنها را برطرف كند. پيري و كندي كابينه، مردم‌گرانبودنِ كابينه، كمبود سياست‌هاي رفع معضلات حاد طبقات مستضعف، رابطه‌ی ضعيف كابينه و رئيس دولت با افكار عمومي، موضع غلط تهاجمي و اتخاذ ادبيات خشن با منتقدان، فقدان كاركرد مناسب منطبق با سياست اقتصاد مقاومتي، ضعف در كنترل ركود اقتصادي، ضعف در حل معضل بيكاري؛ همه‌ی اينها ايرادات درستي بود كه فقط افكار عمومي قانع نشدند كه اصولگرايان برنامه يا كفايت لازم براي حل آن دارند، والا همه‌ی انتقادات از نظر من به دولت وارد است. دولت بايد با رويكرد انقلابي (نه كند و بوروكراتيك) اين مشكلات را برطرف كند. اصولگرايان پس از انتخابات نبايد منفعلانه كنار بنشينند؛ آنها بايد با پايش رفتار دولت، عمل دولت را در مسير خواست و مطالبات ملي قرار دهند. اين رفتار سازنده‌اي خواهد بود. والسلام

14400

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد نظر شما درباره ی جهان بینی دانشمند بزرگ فیزیک انیشتین چیست با توجه به این که در کتابهایتان گاهی از فیزیک جدید حرف می زنید؟ ان شاء الله خدا ما را در این زمانه راهرو در صراط مستقیم قرار دهد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه توحیدی جناب انیشتین نگاه ارزشمندی است. البته نگاه فیزیک جدید به عالَم با فیزیک قرن 19 متفاوت است. موفق باشید

13558
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد سوال 13546 که فرمودید عین سخنان نیچه و هایدگر را ذکر کنم به آن دسترسی ندارم ولی آقای داوری در کتاب فلسفه ایدیولوژی و دروغ چنین می گویند: «در طی دو هزار و پانصد سال در فلسفه سخن این بوده است که نظر تکلیف عمل را روشن می کند. از نیچه به بعد فیلسوفان مخصوصا درباره این نسبت تامل کرده اند. هیدگر بر این قضیه روشنایی بسیار افکند و شاگرد او هانا ارنت به صراحت تقدم عمل را اثبات کرد» و در جایی می فرماید: «غرب از ابتدای تاریخ جدیدش دو وضع داشته است در هر دو وضع عمل بر نظر تقدم دارد. اگر در تاریخ فلسفه از زمان سقراط تا دوره جدید علم مقدم بر عمل بود در تفکر جدید غربی اراده بر عمل مقدم انگاشته شد.» و یا: «برای پاسخ دادن به این پرسش ها باید در معنای نظر و عمل و نسبت آنها با یکدیگر بیشتر تامل کرد. شاید ما در طرح مساله مرتکب اشتباهی شده باشیم ما از کجا می دانیم که آدمی صاحب دو قوه و توانایی نظری و عملی است؟... پس بیاییم نظر و عمل را از هم جدا ندانیم و فکرکنیم که نظر و عمل گرچه دو جلوه ی متفاوتند دو امر مستقل و منفک از یکدیگر نیستند یعنی عمل بدون نظر و نظر بدون عمل معنی ندارد. ولی باز وقتی به نظر و عمل می اندیشیم ناگزیر دوبین هستیم اگر نظر در برابر عمل قرار گرفت با سعی در به هم پیوستن شان دوگانگی منتفی نمی شود.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرض کردم این حرف درستی است که در نگاه نیچه و هایدگر، عمل بر نظر مقدم است، ولی در فضای فلسفه‌ای که آن‌ها در آن قرار دارند، نه آن‌که بتوانیم آن نگاه را در فلسفه‌ی اسلامی جستجو کنیم. فضای فلسفه‌ی آن‌ها با عقل دیگری جلو می‌رود. به همین جهت عرض شد باید با متون خود آن‌ها حرف آن‌ها را فهمید نه با نگاه انتزاعی خودمان. موفق باشید

12954

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. کتاب شرح طهارت از آیت الله صمدی چه جایگاهی دارد؟ در اخلاق و عرفان؟ اصلا کِی باید خواند؟ ۲. شما شرح بدایت الحکمه دارید که خودتون فرموده باشید؟ صوت کلاسهای فلسفه تان را می توان یافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب «شرح طهارت» رویهم‌رفته نکات خوبی دارد و از همان ابتدا باید بعضی از تذکرات آن را رعایت کرد. صوت بحث کتاب «بدایة الحکمه» به صورت درسی از بنده موجود نیست ولی مباحث کتاب «از برهان تا عرفان» در اختیار عزیزان می‌باشد. موفق باشید

 

11169
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد بنده حدود 3 سال است که توبه کرده ام در این مدت گاهی با حالی خوش گاه با امید و گاهی با حضور قلب و گاه سرسری و بدون حضور قلب عبادات و امور شخصی ام را می گذراندم ولی چیزی که در این مدت همیشه با من بوده است ترس از تکرار گناهان قبل از توبه بوده چه در خواب چه در بیداری و چه در موقه عبادت کردن حتی با یک نگاه یک صدم ثانیه ای به نامحرم تمام بدنم می لرزد و سرم درد می گیرد و دلم می خواهد همان جا بزنم زیر گریه و از همه چی خجالت می کشم. می خواستم بفرمایید برای چه حالات روحی من در حال تغییر است و ثابت نیست خواهشمندم در این شرایط برای حضور قلب به بنده کمک کنید و بگویید چه کنم. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً عنصر صبر که در آیات و روایات آمده به جهت درمان همین مشکلی است که همه‌ی ما با آن روبه‌روئیم و همین که مدتی در حفظ حالت توبه‌ی خود مقاومت به خرج دهیم قدرت آن صورت‌های ذهنی که یک زمانی همه‌ی زندگی ما را در اختیار داشت، ضعیف می‌شود و می‌توانیم بر آن‌ها مسلط شویم. در مورد حضور قلب سعی کنید مباحث توحیدی ِحکمی و عرفانی را دنبال کنید. موفق باشید
11070

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: من قصد دارم در تمام این یازده هزار سوال بگردم و تمام سوالاتی را که شما فرموده‌اید «نمی‌دانم» را جمع‌آوری کرده و در یک سوال تقدیم‌تان کرده، تا شما شاید رحمی کرده و تجدید نظر فرمایید وجواب‌ها را عنایت کنید. البته منظورم حوزه‌ی سوال‌های «حضوری» و «وجودی» است، نه سوال‌های مشکلات زن و شوهری و خانوادگی و اجتماعی. ما که می‌دانیم که «می‌دانید!» شما هم که «می‌دانید» که «می‌دانید!». لطف فرموده و کتمان را رها کنید! آخرش این سوال‌کننده‌های زبان بسته با کُلّی امید و شوق سوال‌شان را مطرح می‌کنند! ما را چه به فهمِ رازِ «کتمان»، حاجی!؟؟ چه کسی نمی‌داند که شما «می‌دانید»؟ عجب! سوالی بشود! پر از می‌گویم! و می‌دانم! و بیا این هم جواب تو! و دلت خنک شد؟! و ..... چه شود!! جوابی بدهید حالمان جا بیاید ان شاءالله. قهر نکنیدها!! دعوایمان هم نکنید!! نفرمایید: آآآدم حسااااابی!!! به یک مشت کر و کور در راه دین کمک کنید، جای دوری نمی‌رود. شاید حضرت حق هم به جایش یک نوشابه برایتان باز کرد، خدا را چه دیدی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما هرکاری را صلاح می‌دانید انجام دهید، بنده هم به امید آن نوشابه‌ای که قولش را از خدا گرفته‌اید، تسلیم هستم. موفق باشید
11057
متن پرسش
با سلام خدمت شما. من از کتاب حلیة المتقین چیزهای زیادی یاد گرفتم مخصوصاً از بخش وظایف زن و شوهر نسبت به هم که بسیار برای من راهگشا بود و روایات زیبای آن مرا شگفت زده می کرد و من هم برای دوستان می گفتم و آنها نیز وظایف خود را نسبت به شوهرانشان می دانستند و از آن پس بهتر عمل می کردند تا اینکه فهمیدم این کتاب سند صحیح روایی و متنی ندارد. حال سوال من از شما این است که آیا درست است که این کتاب سند صحیحی ندارد؟ و اگر ندارد آیا بخش وظایف همسران جز مطالب بی سند است؟ اگر این هم جوابش مثبت بوده پس ما زنان که به عشق صحیح بودن این مطالب زندگیمان پر عشق و محبت شده حکممان چیست؟ آیا باز از پیامبر نقل کنیم این ها را؟ حالا که ثوابش را برده ایم یا نه بماند ولی من می خواهم بدانم می توانیم به طور قطع این روایات را به ائمع ای که در کتاب آورده نسبت دهیم؟ یک زحمت دیگر اینکه لطف بفرمایید کتابی صحیح السند در رابطه ی وظایف همسران نسبت به هم و یا کتب دیگر در این رابطه مفیدند بفرمایید چون من باید مطالب را برای گروه استاد اشترانی هم بفرستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید علماء به ما فرموده‌اند در روایات اخلاقی خیلی به دنبال سند آن نباشید. حساسیت سند برای روایات مربوطه به روایات فقهی است، به همین جهت می‌فرمایند با رعایت روایات اخلاقی ثواب آن را خواهید برد و مرحوم مجلسی خودش می‌داند که نباید در روایات اخلاقی نسبت به سند آن حساس بود. بسیاری از روایات «حلیة المتقین» در کتاب‌های دیگر با سند معتبر نقل شده، ولی نیاز نیست حساسیت نشان دهیم. مطابق توصیه‌های آن عمل کنید و به بقیه هم توصیه کنید تا دوچندان ثواب ببرید. کتاب آیین همسر داری از آیت الله ابراهیم امینی در این مورد مفید است. موفق باشید
10930

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت: با بی حوصلگی چه باید کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
10861
متن پرسش
سلام: محصل رشته کامپیوتر هستم. طبق حرف های شما اگر در جامعه ای نظمی وارد شود نظمی دیگر خارج می‌شود. در من روحیه ای بوجود آمده که دیگر نمی توانم به تحصیل ادامه دهم. و واقعا با نظم قبلی دیگر نمی توانم به علم آموزی بپردازم. به من می گویند رشته ات را عوض کن. مثلا فلسفه بخوان. در جواب می گم در نظام آموزش عالی، شما در واقع یک روحیه را فرا می گیرید. مثلا روحیه عدد اندیشی. فرقی نمی کند چه رشته ای تحصیل کنید، شما بالاخره در همان نظام آموزشی دارید نفس می کشید. حوزه علمیه نیز متاسفانه دارد روح خود را به روح آموزش عالی می فروشد. انصافا آدم هایی که با آن ها مشورت می کنم پای خودشان نیز گیر است و به چه کنم چه کنم افتادند (خودآگاه یا ناخودآگاه). آمال و امیال همه بلا نسبت بعضی ها شده مدرک و پول البته به اضافه رضای خدا. آدم جرات نمی کنه به پدرو مادر چیزی بگه. اصلا آدم را نمی فهمند. می گن اگر درس نخوانی بدبخت می شی ببین ما درس نخواندیم پست های مملکت دست آدم های نا اهل افتاده. با خودم می گم اگر من هم جای این مسئولین باشم با درس خواندن نمی توانم مملکت را آباد کنم. می گن حضرت آقا توصیه به علم آموزی کرده. می گم بابا آقا داره می گه علم آموزی آیا می گه صد در صد در دانشگاه. (شاید هم من اشتباه بکنم) گمشده ای دارم که در حرف های شهید آوینی می بینم. سه سال است که این اندیشه بوجود آمده و الحمد لله مثل خوره در جانم افتاده. تنها چیری که الان علاقه دارم به طراحی و گرافیک است. واقعا چه کنم؟ آیا بدبخت می شم اگه درس نخوانم؟ لطفا مرا به این جزوه و آن جزوه ارجاع ندهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید در این دنیا برای خود یک معنایی را تعریف کنید و در راستای کسب رزق وظیفه‌ی خود را نسبت به مردم و انقلاب انجام دهید، حال آن کار هرچه می‌خواهد باشد. به ما فرموده‌اند خداوند از آدم‌های تنبل متنفر است ولی نگفته‌اند هرکس دانشگاه نرفت تنبل است. موفق باشید
10848

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم: باعرض خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار، می خواستیم نظر شما را در مورد یکی از اساتید ادبیات بنام محمد رضا شفیعی کدکنی بدانم. ضمنا اگر کتاب با چراغ و آینه ایشان را مطالعه فرمودید نظرتان را اعلام فرمایید. ضمنا اگر مقدور است در مورد ادبیات دوران مشروطه راهنمایی بفرمایید و خواهشا اگر در مورد روح علمای زمان صفویه و دوران مشروطیت بخواهیم تحقیق کنیم آیا کتابی را می شناسید؟ حاج آقا برامون دعا کنید تا خدا توفیق استفاده از روح بلند علمای اسلام را به من عنایت فرماید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد تاریخ بهتر است با جناب آقایان موسی نجفی و موسی حقانی مشورت کنید و در مورد آقای شفیعی کدکنی با این‌که به ایشان از جهاتی ارادت دارم، صاحب‌نظر نیستم. موفق باشید
10134

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده سوال: چرا مقام امامت از نبوت باید والاتر و بالاتر باشد؟ سوال 2: از برخی از اهل سنت پرسیده می شود که امام زمان شما کیست می گویند قرآن. دلیلشان هم آیه 17سوره هورد است که کتاب موسی را امام و رحمت معرفی می کند. نظر جنابعالی چیست؟ و سوال 3: در چه منابعی داریم که امام زمان (عج) هنوز به دنیا نیامده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که روی سایت نیز هست مطالعه فرمایید. إن‌شاءاللّه سؤالاتتان جواب داده می‌شود. موفق باشید
نمایش چاپی