بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14081
متن پرسش
سلام استاد: بنده دو سوال داشتم که نیاز به جواب فوری داره زیرا در مورد همین ایام هست؟ و باید سریع جواب رو برخی از دوستان برسانم. 1. آیا ایامی تحت عنوان ایام محسنیه در روایت آمده است و اصلا این ایام چه جایگاهی دارد و آیا باید این دهه که 28 صفر تا 8 ربیع الاول ادامه دارد را پر شور برگزار کرد و ماننده دهه اول محرم باشد؟ 2. نظر شما در مورد جشن (عید الزهرا) چیست و آیا این جشن که به مناسبت 9 ربیع الاول و کشته شده خلیفه دوم از سوی برخی از شیعیان گرفته می شود درست است و این مسئله باعث دوری مذاهب اسلامی از یک دیگر نمی شود ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چنین حرف‌هایی هیچ جایگاهی ندارد و ماه ربیع الأول ماه شادی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است 2- صد در صد این کار غلط است و با سیره‌ی ائمه«علیهم‌السلام» منطبق نیست و فتوای نایب امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» یعنی حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» هر نوع توهینی به منسوبین پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» اعم از همسر یا اصحاب آن حضرت حرام است. موفق باشید

13622
متن پرسش
سلام: کتاب چه نیازی به نبی را مطالعه کردم لطفا اگر کتابهایی در این مورد با عمق بیشتر و به صورت برهانی تر می شناسید معرفی کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» برایتان مفید خواهد بود. موفق باشید

12535

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليکم: با عرض خسته نباشيد و خدا قوت خدمت استاد گرامى: استاد عزيز شما کتابى در زمينه مسئله جبر و اختيار و قضا و قدر داريد؟ بنده خيلى از مسائل و روابط بين اينها برايم گنگ است. و جايگاهشون را اشتباه مى گيرم. و يا اگر امکان دارد منبعى معرفى کنيد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آخر کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» در قسمت «انسان و اختیار» در این مورد عرایضی هست. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

9345
متن پرسش
بسم االه الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: اگر قرآن در ماه رجب شب مبعث تدریجا شروع به نزول کرد پس آن نزول دفعی کی بوده است؟ آیا قبل از بعثت حضرت رسول صلی الله علیه و آله بوده است؟ با کمال تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نزول دفعی قرآن به قلب مبارک پیامبر علی‌القاعده باید قبل از بعثت آن حضرت نه یک بار که چندین بار تجلی کرده باشد، حال چه در شب‌های قدر و چه در غیر شب‌های قدر. در آن صورت است که رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» جای‌جای تک‌تک آیات را به شکل حضوری در حقیقت نوریِ قرآن می‌شناسند. موفق باشید
8113
متن پرسش
با سلام. آیا تسلط تفسیر اشعار شعرای نامی مثل مولانا و سعدی و... که استاد دینانی دارند دلیلش به تسلط ایشان به علم فلسفه برمیگردد یا ایشان در کنار علم فلسفه به رشته ادبیات هم مسلطند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عرفا عموماً حرف‌هایی دارند که با حکمت و عرفان می‌توان متوجه مقصود آن‌ها شد در عین حال که باید به زبان ادبیات آشنا بود. موفق باشید
7668
متن پرسش
سلام علیکم اینکه شهدا زنده اند و روزی خور پروردگار چه معنایی دارد چرا فقط در مورد شهدا این مساله مطرح شده یعنی مومنین این توفیق را ندارند و اینکه در روایات کسانی شهید معرفی شدند به این معنی است که انها هم زنده اند و روزی خور پروردگار و فرقی با شهید معرکه جنگ ندارند با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هرکس بعد از مردن زنده است. تفاوت شهدا در «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون‏» است که بعد از مرگ هم زمینه‌ی رسیدن برکات خاص برایشان فراهم است در حالی‌که برای سایرین بعد از مرگ فرصت تمام است. هرچه کردند در این دنیا کردند. موفق باشید
5397

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز اگر میشود کتابهای زیر را برایم ایمیل کنید 1- جایگاه تاریخی حادثه ها 2- انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی 3- ترجمه جلد8و9 اسفار توسط شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت النفس ایمیل شد. آن دو کتاب در اختیار گروه فرهنگی المیزان است. موفق باشید
3153

معنایبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت خدمت شما استاد گرامی. ببخشید از محضر شما دو سوال دارم. 1-بنده 5هفته قبل سوالی را از این طریق از شما پرسیدم که متاسفانه هنوز پاسخ داده نشده از این رو که این سوالی چند سال است ذهن مرا به خود مشغول کرده و جواب اساتید برایم قانع کننده نبوده با توجه به بحثهایی که در شرح تفسیر سورۀ حمد امام خمینی «رضوان الله علیه»بیان می کنید به نظرم رسید از شما بپرسم.اینکه ممکن الوجود در ذات خود اقتضای عدم و وجودش 50و50 است که ذاتی شیء هم از آن جدا شدنی نیست و علت نیز نمی خواهد این ذاتی ممکن الوجود است که مال خودش است که اگر وجودش به صددرصد برسد یعنی کسی خارج ازذات آن عدمش را صفر و وجودش را100کند ؛ مثلا این ممکن الوجودی که می توانسته انسان شود این به صددرصد وجود می رسد.سوالم این است که این ممکن الوجود 50درصد وجود که همان توانستن آن است در پروانه ،انسان،گل یاغیراینها را روی چه حسابی دارد؟؟؟ 2-سوال دیگرم این است که؛همیشه وقتی به این مطلب می اندیشم که خداوند ما انسانها را به ارادۀ تکوینی که تخلف نا پذیر است مختار آفرید و ما طبق ارادۀ تشریعی خداوند می توانیم سعید یا شقی شویم. خداوند هم می داند که ما با اختیارمان کدام راه را انتخاب می کنیم که ما از این علم ازلی و تغیییر نا پذیر خداوند بی اطلاع هستیم و آن طور که بخواهیم عمل می کنیم که البته این عملکرد ما از دست خداوند در رفتن نیست.بعدهم که به دنیای دیگر به وسیلۀ مرگ منتقل می شویم که طبق عملکردمان پاداش یا عقاب کارمان را ببینیم. بعد ازاین چینش مطالب این سوال ذهنم را آزار می دهد«که چی؟؟» «خداوند که از اول تا آخر کار ما را می داند چرا ما را خلق کرد؛به راستی برای چه ما را خلق کرد؟؟»
متن پاسخ
به سوال و جواب2808 که قبلا جواب داده شده است مراجعه فرمایید.
2726

آینده مصربازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده 1-انقلابهای منطقه آن رجوعی را که باید به اهل البیت و امام زمان داشته باشند را ندارند آیا این انقلابها به هدف نهایی خواهند رسید؟ 2- آقای مرسی رئیس جمهور مصر مواضع عجیبی داشتند از جمله مواضع ایشان در قبال سوریه و همچنین نامه عاطفی ایشان به رئیس جمهور اسرائیل . لطفا نظر خود را درباره ایشان بیان نمایید با تشکر فروان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آقای محمد مرسی مثل آقای مهندس بازرگان است با همان گرایش و همان‌طور که انقلاب اسلامی از فکر ملی‌مذهبی‌ها عبور کرد انقلاب مصر با الگوقراردادن انقلاب اسلامی از این نوع فکر که در اخوان المسلمین نهادینه شده عبور می‌کند. ما باید بگذاریم تا انقلاب مصر خودش مراحل خود را طی کند. وزیر امور خارجه‌ی دولت موقت هم با برژینسکی وزیر امور خارجه‌ی آمریکا ملاقات کرد ولی انقلاب اسلامی به آن‌ها اجازه نداد انقلاب اسلامی را در ذیل غرب اداره کنند. موفق باشید
2708
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار من نمیدانم چه مشکلی دارم که در بعضی از اوقات حالات خوب و حضور و توجه به خداوند دارم اما پس از چند روز دوباره کسل و کم توجه میشوم و تا پیدا کردن آن حال قبلی چند روز با خودم در گیر هستم و این امر مرا نا امید میکند!! لطفا مرا راهنمایی کنید و راهی برای خلاصی از این فشار به من معرفی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این قرار سلوک است که قلب سالک گاهی در مسیر رجوع الی‌الله به عهد قبلی خود که مشغول امور دنیایی بود برمی‌گردد، ولی اگر بر دستورات شریعت الهی پایداری کنید رجوع قلب به عهد قبلی‌اش کم می‌شود. امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» فرمودند: « إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِض‏». دلها را روى آوردن و روى برگرداندنى است اگر دل‏روى آرد آن را به مستحبات وادارید، و اگر روى برگرداند، بر انجام واجب هایش بسنده دارید. موفق باشید
1835
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم. . . استاد عزیز بارها برایم سوال است نحوه نگاه امام خامنه حفظه الله تعالی به قضیه اسرائیل و جریانات هم اکنون جهانی،البته با توجه به اینکه پیش بینی های ایشان درست است با توجه به نگاهی که به آینده تاریخ دارند،گاه گداری در فرمایشاتشان ملاحظه میکنیم که میفرمایند:" پایان اسرائیل نزدیک است"، "یا اسرائیل به گردنه سقوط رسیده" یا در همین دیدار با جوانان بیداری اسلامی فرمودند :" شما جوانان حکومت واحده اسلامی را خواهید دید"،استاد عزیز،تفسیر این سخنان حضرت امام خامنه حفظه الله تعالی چیست؟آیا این به منزله نزدیک شدن به یک تحول جهانی و ظهور عدالت جهانی حضرت حجت صلوات الله علیه و علی آباهه. نیست؟(ناگفته نماند حضرت آیت الله حسن زاده آملی در مورد این بزرگ مرد فرموده اند : که ایشان چشمشان به دهن امام زمان است)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ظاهراً عالم در حال منوّرشدن به نور خاصی است و حضرت آقا متوجه آن نور هستند و از آن خبر می‌دهند. موفق باشید
1643

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد عزیزم خیلی وقت است که باخودم درگیرم، به سخنرانی های شما گوش میدهم یا کتابهایتان را میخوانم زندگی را به گونه ای می فهمم که بدور از هرگونه اسراف، تجمل و تلاش برای کفاف و دوری از دنیا زدگی است اما وقتی میخواهم در زندگی خودم این را پیاده کنم باهزار و یک مشکل مواجه می شوم که انجام آن را غیر ممکن می سازد مثلا نداشتن چنین روحیه ای در خانواده خودم و همسرم و حتی همسرم به شدت دچار دوگانگی شده ام و نمی دانم چه کنم از شما هم که سوال می پرسم برخلاف مطالب سخنرانی هاتان جواب می شنوم خیلی سرخورده ام ، آیا مطالبی که شما میفرمایید در حال حاضر آرمان است و با آنچه امروز در زندگیهای غریی ما واقع است فاصله دارد و باید آن را در حد یه روش درست و آرمان قبول کرد یا راه دیگری پیشنهاد میفرمایید باتشکر از شما و التماس دعای خیر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همین طور که فرموده‌اید برای تحقق یک آرمان باید زمینه‌ی تاریخی و اجتماعی آن فراهم شود، داشتن آرمان الهی موجب می‌شود شیفته‌ی زیبایی‌های دنیایی نشویم ولی این به معنای آن نیست که شما از فردا بتوانید آن را پیاده کنید، همین‌طور که ملاحظه می‌فرمایید با موانع روبه‌رو می‌شوید و باید به آنها حقّ بدهید و با مدارا با آن‌ها آرام‌آرام وقتی شرایط فراهم شد آن‌ها با شما همراهی می‌کنند. موفق باشید
1629

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز طبق سخن شما در جزوه سلوک...... چند سوال برایم پیش امده 1.آیا میشود این که میفرمایید تکامل طولی نمیباشد بلکه ادواری است توضیح یا منبعی در مورد آن معرفی کنید 2.جایگاه تاریخ اسلام ؛تاریخ وشناخت اهل بیت (علیه السلام) (غیر از جایگاه نوری آنها) مثلا فضایل یا کرامتهای ایشان در تفکری که برای تمدن سازی وسلوک میباشد کجاست اصلا جایگاه این علوم را در عالم امام عزیزمان لطفا مشخص کنید تا انگیزه برای خواندن آنها فراهم شود
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- موضوع تاریخ ادواری را به صورت پراکنده در کتاب‌های نقد مدرنیته می‌توانید دنبال کنید. مرحوم مددپور در کتاب‌هایش اشاراتی دارد 2- با توجه به این‌که ارزش تاریخ، به حاکمیت ائمه«علیهم‌السلام» است شیعه بر غدیر تأکید می‌کند. وقتی جامعه با حاکمیت انسان‌های قدسی اداراه شد، جامعه علاوه بر راهنمایی‌های تشریعی از مددهای تکوینی نیز بهره‌مند می‌شود. ما امروز با در دست‌گرفتن این علوم ،زمینه را فراهم می‌کنیم تا بر اساس اهداف خودمان علوم را جهت دهیم و تا بر این علوم مسلط نشویم نمی‌توانیم جهت‌گیری لازم را به‌دست آوریم. موفق باشید
1017

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بنده در رشته اقتصاد مشغول تحصیل هستم و باید پایان نامه ام را تصویب کنم.از طرفی می خواهم موضوع پایان نامه ام در زمینه اقتصاد اسلامی باشد و به نحوی با معارف اسلامی(قرآنی،اخلاقی و...) ارتباط داشته باشد. میخواستم ببینم که می توانید در این زمینه کمکم کنید.(بنده وقتی کتاب جایگاه رزق انسان در عالم هستی را خواندم حقیقتا لذت بردم و کاملا دیدم عوض شد.حال میخواهم برای پایان نامه نیز روی چنین موضوعاتی کار کنم که اقتصاد غرب کاملا از آن بی خبر است. متاسفانه تمامی کتبی که در زمینه اقتصاد در دانشگاهها تدریس میشود کاملا متون غربی است که هیچ دید توحیدی در آنها یافت نمی شود!)
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در این مورد از اساتید و علمایی که در موضوع اقتصاد اسلامی کار کرده‌اند کمک بگیرید. موفق باشید
528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله آیا احضار روح و جن و موکل با منطق اسلامی هم خوانی دازد؟و اگر هم خوانی دارد چگونه میتوان حاضر شدن آنها را با بحث هایی که حضرتعالی در سلسله بحث های معاد مطرج کردید توجیه کرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به طور کلی احضار روح و جنّ در اسلام جایز نیست و موجب حضور شیطان می‌شود. موفق باشید
404

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد گرامی من سوالی دارم که خیلی وقت است ذهن مرا مشغول کرده و تمرکز و حواس مرا به خود اختصاص داده به گونه ای که درانجام کارهای دیگرم کسل و کند شده ام.شاید سوال من در نظر اول به نظر شما تکراری و پیش پا افتاده بیاید اما باور کنید چنان تناقضی در ذهن من ایجاد کرده که میترسم ایمانم را خدشه دار کند. در واقع مشکل من این است که هرچه در خانه ی خدا را میزنم جواب نمیگیرم........حالا از شما تقاضای کمک دارم.لطفا به من بگویید چرا با همه ی این کارها و با اینکه از تلاش نیز فرو گذار نکرده ام جواب نمیگیرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام ظاهراً چنین حالتی برای بعضی از اهل سلوک نیز پیش آمده که مولوی در رابطه با آن می‌گوید: *آن یکى اللَّه مى‏گفتى شبى.... تا که شیرین مى‏شد از ذکرش لبى‏ *گفت شیطان آخر اى بسیار گو .....این همه اللَّه را لبیک کو *مى‏نیاید یک جواب از پیش تخت..... چند اللَّه مى‏زنى با روى سخت‏ *او شکسته دل شد و بنهاد سر .....دید در خواب او خضر را در خضر *گفت هین از ذکر چون وامانده‏اى..... چون پشیمانى از آن کش خوانده‏اى‏ *گفت لبیکم نمى‏آید جواب.....ز آن همى‏ترسم که باشم رد باب‏ *گفت آن اللَّه تو لبیک ماست......و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست‏ * حیله‏ها و چاره جوییهاى تو ...... جذب ما بود و گشاد این پاى تو ترس و عشق تو کمند لطف ماست.....زیر هر یا رب تو لبیکهاست‏ *جان جاهل زین دعا جز دور نیست ز انکه یا رب گفتنش دستور نیست‏ *بر دهان و بر دلش قفل است و بند..... تا ننالد با خدا وقت گزند * داد مر فرعون را صد ملک و مال.....تا بکرد او دعوى عز و جلال‏ *در همه عمرش ندید او درد سر .... تا ننالد سوى حق آن بد گهر *داد او را جمله ملک این جهان..... حق ندادش درد و رنج و اندهان‏ *درد آمد بهتر از ملک جهان......تا بخوانى مر خدا را در نهان‏ *خواندن بى‏درد از افسردگى است......خواندن با درد از دل بردگى است‏ * آن کشیدن زیر لب آواز را ....... یاد کردن مبدا و آغاز را * آن شده آواز صافى و حزین ...... اى خدا وى مستغاث و اى معین‏ * ناله‏ى سگ در رهش بى‏جذبه نیست ز انکه هر راغب اسیر ره زنى است‏ *چون سگ کهفى که از مردار رست ...... بر سر خوان شهنشاهان نشست‏ * تا قیامت مى‏خورد او پیش غار آب رحمت عارفانه بى‏تغار *اى بسا سگ پوست کاو را نام نیست ...... لیک اندر پرده بى‏آن جام نیست‏ *جان بده از بهر این جام اى پسر ...... بى‏جهاد و صبر کى باشد ظفر *صبر کردن بهر این نبود حرج صبر کن کالصبر مفتاح الفرج‏ *زین کمین بى‏صبر و حزمى کس نجست ...... حزم را خود صبر آمد پا و دست‏ *حزم کن از خورد کاین زهرین گیاست....... حزم کردن زور و نور انبیاست‏ موفق باشید
203

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد محترم و تبریک هفته ی معلم به شما (زیارت شما قبول) استاد سوالات زیادی دارم که توانایی بیانشان را ندارم اما از یک جا باید شروع کرد .استاد موضوعی است که سالها ذهن مرا به خود مشغول کرده و آن کنار آمدن با گذشته و اعمال و رفتارها ی صورت گرفته در آن است مسئله توبه تا چه حد میتواند انسان را در اینکه بتواند خودش را ببخشد مفید باشد اصلا میتوان انتظار داشته باشیم خداوند با ما و کسی که آن عمل را مرتکب نشده یک طور رفتار کند و اگر جواب منفی است از توبه کردن چه انتظاری بایدداشته باشیم اینکه پرونده ی ما به هر حال سیاه شده و آن اعمال دارای اثرات وضعی جسمی وروحی هستند درست است. ؟و آیا باید مرتب نشست و منتظر معجزه بود و آیا این امر همیشه انسان را در ابهام وتردید نگه نمیدارد و او را نگران نمیکند مثل وقتی رازی را نزد کسی داریم و با دست از پا خطا کردنی احتمال فاش شدن آن هست و یا انتظار اینکه دیگر حق خطا کردنی نداری در حالی که انسان معصوم نیستیم و مرتب سرزنش خود .....واین سرزنش ها روح را مستحلک و امید را کم رنگ و بغض را سنگین میکند و چون میدانی که هستی تا ابد پس حتی نمی توانی بی خیال شوی .کاش می شد خواسته ای نداشته باشی تا راحت عمر را به سر کنی حال عذاب وجدان +خواسته هایی که باید سرکوب شود و با عنوان صبر انسان را در آبنمک نگه میدارد باید غصه خورد .کاش لااقل میتوانستم کاری برای فردایم کنم اما امان از انسان با خواسته هایش .ادادر آوردن که مهم نیست و ما راضی هستیم کاری که نمیکند دروغ مضائف هم هست .استاد با این غم بزرگ به نظر شما می توان نه غم گذشته خورد ونه ترس آینده داشت و آرام در حال زندگی کرد و گیریم که شد فکر میکنید سرزنش های دیگران و تحریک ها میتواند انسان را به حال خود بگذارد اگر در یک جزیره ی بدون سکونت انسانی دیگر زندگی می کردم برایم تحمل این وضع آسان تر بود اما ما با دیگران در ارتباطیم و تازه مشکل شد حداقل به تعداد انسانهای روی زمین واقعا تکلیف ما گناهکاران چیست و با خواسته هایی که شاید بلند تر از بیگناهان باشد چه باید کرد (سرکوب،سرزنش ،بی خیالی،فراموشی ،ویا حقارت)اینها را برای بعد از توبه گفتم چون درست است که توبه کردی ولی همه چیز قابل جبران نیست و تصویر آن همیشه در ذهن میماند . نکند باید علم را فهم را جایگزین نیاز کرد یا ....... به هر حال زندگی دیگر زندگی با نشاطی نخواهد بود ........................................................باید چه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌و علی‌آبائه» می‌فرمایند: «والتّائبُ مِنَ الذّنْبِ کَمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ» هرکس از گناهی توبه کند، مثل کسی است که آن گناه را مرتکب نشده، چون رویکرد او به سوی آن گناه نیست. باید با تمام وجود قهقهه زد که: «مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا». مسلّم وقتی راه انسان به سوی خدا باز شد، دیگر هیچ‌چیز برایش مهم نیست، زیرا: آن‌که از خورشید باشد پشت‌گرم از ترش‌رویی خلقش چه‌گزند همان‌طور که خداوند توبه‌کننده را مانند کسی می‌بیند که گناه نکرده، دل‌های مردم را نسبت به شخص توبه‌کننده چنین می‌کند. مگر ارادت شما به افرادی که توبه کرده‌اند صد چندان نیست؟ موفق باشید
17392
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. اگر ممکن است، در مورد این قسمت از مقدّمه ی کتاب «زیارت آل یاسین، نظر به مقصد جان هر انسان»، که می فرمایید برای خداشناسی، لازم نیست فیلسوف و متکلّم شوید؛ ائمّه (علیهم السّلام) نه فیلسوف بودند و نه متکلم، ولی با قلب زلالی که داشتند و با رعایت کامل موازین شرعی، خداوند بر قلب آنها تجلّی نمود، آن هم تجلی کامل و تمام، توضیح دهید؟ آیا ائمّه (علیهم السّلام) فیلسوف نبودند؟ آیا می توان فقط با رعایت موازین شرعی، به معرفت حقّ دست یافت، درحالیکه خودتان در ادامه ی کتاب فرموده اید، که اصول دین، باید با دلیل برای ما پذیرفته شده باشد. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر فلسفی یکی از انواع تفکر است، مثل تفکر ریاضی. اولیاء معصوم و عرفا در مقام جمعِ بین عقل و قلب بوده‌اند و به‌جای ارتباط با مفاهیم حقایق، با عقل خود، با وجودِ حقایق مرتبط بودند و معنای استدلال در آن‌جا غیر از معنایِ استدلالی است که ما در روش‌های فلسفی و کلامی به‌کار می‌بریم. موفق باشید

17034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: سوالی که همواره از اوایل طلبگی با من بود این است که: منی که اوایل ورود به حوزه اصلا نه می دانستم سیر و سلوک چیست، نه می دانستم محکم کردن عقاید چیست، نه مطالعه خاصی داشتم، نه .... چطور می شود که وقتی وارد حوزه شدم آنچنان شور و نشاط و بسط روحی به من دست داده بود که تا شش ماه نماز شب و صبحم را با حال بسیار عالی در حرم حضرت عبدالعظیم می خواندم،(حوزه ام کنار حرم بود). چطور چنین چیزی پیش آمد؟ و چطور شد که با محکم کردن عقاید و مطالعات روز به روز دیدم و معرفتم بالاتر رفت و چنین حالاتی در من کم و کمتر شد، قطع نشد، ولی خیلی کم شد، آیا رابطه ای میان این قضایا هست؟ می شود بفرمایید که چرا من در حال و هوای اول طلبگی ام نمانده ام؟ چه کنم برگردم به آن حال و هوا؟ نمی دانم آن حالات شاید توهمی بود، ولی در هرصورت وقتی یادش هم می افتم اشکم جاری می شود و احساس پسرفت می کنم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: «چه عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها» از همین طریقه‌ها صبر ما را آزمایش می‌کنند. اگر اول ندهند، که طلب‌مان ظهور نمی‌کند؛ و اگر نگیرند، که صبرمان و پشتکارمان، ظهور نمی‌نماید. موفق باشید

16045
متن پرسش
سلام علیکم: 3 دغدغه دارم: 1. بنده پسری 27 ساله و مي خواهم ازدواج كنم و فعلا شاغلم اما مي ترسم نتوانم در آينده خانه اي تهيه كنم و پدرم هم خيلي اصرار دارد كه حتما از خودم بالاخره يك خانه اي بخرم و داشته باشم. چه كنم؟ 2. اگر فرضا تا آخر عمر هم نتوانستم خانه اي براي خودم بخرم و همش مستاجر باشم، آيا اين اشكالي دارد؟ 3. بيشتر از همه از اين امر ترس و واهمه دارم كه نتوانم براي زندگي متاهلي آينده ي فرزندانم خانه اي تهيه كنم و حتي به خاطر فقر نتوانم آنها را در تهيه مسكن كمك كنم كه صاحب خانه اي براي خود شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید که رزق هرکس را خدا از قبل تهیه کرده است. اگر رزق شما و همسرتان و فرزندانتان داشتن خانه است به شما خانه ی غیر اجاره ای خواهد رسید. و اگر رزق تان خانه ی اجاره ای است شما در آن خانه به خوبی زندگی خواهید کرد بنابراین اگر در حال حاضر حقوقی در حد ازدواج در خانه ی اجاره ای دارید کوتاهی نکنید و کار را به خدا واگذارید. موفق باشید 

16027

تعریف رزقبازدید:

متن پرسش
سلام: تعریف رزق در روایات چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «جایگاه رزق در هستی» شده است. منظور از رزق در روایات و آیات بیشتر نیازهای مادی مورد نظر است. مثل لباس و مسکن و غذا. موفق باشید

15147

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد و خدا قوت: استاد بنده کتاب سلوک ذیل امام رو مطالعه کردم اما چند سئوالی ذهنم رو در گیر کرده بود؟ با توجه به این که امام یک شخص نبودند و یک مکتب بودند اگر بخواهیم رجوع به این مکتب داشته باشیم با چه روشی باید به آن در مقتضیات زمانه داشته باشیم یعنی: 1. برای فهم مکتب امام یک روش وجود دارد و یک چگونگی رسیدن به مکتب امام، از کجا متوجه بشویم که به چه روشی باید رجوع داشته باشیم به امام تا به تمام امام رجوع داشته باشیم؟ و ثانیا چگونه باید به آن برسیم؟ (چگونه رو حضرت عالی در بخش آخر کتاب توضیح دادید ولی روش شناسی فهم سخنان امام و رهبری رو بنده کاملا متوجه نشدم) 2. مکتب امام یعنی امام دارای یک منظومه فکری بودند؟ منظومه ی فکری امام رو چه طور می شود بدست آورد و تبیین کرد؟ آیا کسی مبانی نظری مکتب امام رو به دست آورده است؟ 3. اگر امام دارای یک مکتب بودند، مکتب یعنی این که برای تمام نظام ها برنامه دارد دیگر؟ آیا امام نیز دارای مکتب سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و.....بودند؟ و اگر بودند چه طور باید این مکاتب رو در صحبت هایشان بدست آورد؟ آیا کسی این کار را کرده است؟ 4. در آخر تفاوتی بین مکتب و نظریه پردازی و منظومه فکری و نظام ها و پارادایم وجود دارد؟ با تشکر فراوان با عرض پوزش لطفا کلی جواب ندهید و شماره ای به سئوالات جواب دهید، با عرض معذرت و آرزوی سلامتی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی 16 کتاب سلوک با طرحِ بحث «هندسه‌ی فکری» عرایضی شده است و در کتاب دوم یعنی کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» به تفصیل، موضوعات مطرح شده است. آثار حضرت امام در این موارد بسیار کارساز است. و در همین رابطه بنده وظیفه‌ی خود دانستم تفسیر سوره‌ی «حمد» حضرت امام و کتاب «مصباح‌الهدایه» شرح شود. حضرت امام ذیل فرهنگ تشیع و فقه آل‌محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مکتب خود را مطرح می‌کنند و از این جهت نیاز به مکتب دیگری نیست، مهم رویکردِ درستی است که حضرت امام در این تاریخ مدّنظرها قرار داده‌اند. موفق باشید

14928
متن پرسش
سلام استاد: داشتم صوت گوش می دادم از آیت الله مشکینی. در مورد معرفت النفس. خیلی تعجب کردم. چون چیزایی رو می گفت که شما و علامه حسن زاده میگید!! تعجبم به خاطر اینه که ایشون مگر بجز فقه اینهارم خونده بودن؟ خیلی خوب توضیح میدادن!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دلِ زلال این مرد الهی از هزارهزار کتاب معرفت النفس زلال‌تر بود. خداوند ما را از چنین عالِمانِ باللّهی هرگز جدا نکند. بر سر مزار مبارک ایشان و زیر سایه‌ی ایشان به خداوند توسل جویید. موفق باشید

14758
متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: در مقاله جناب شرف الدین خراسانی از دایره المعارف بزرگ اسلامی آمده که ابن عربی از طرفی می گوید عدم ها در شیئیت ثبوتشان دوست دارند در حال عدم بمانند و از اینکه به کسوت وجود دربیایند خوششان نمی آید اما در جایی دیگر می گوید عدم ها چون در حال معدوم دچار تنگنا و اندوه هستند تنفس رحمان آنها را بسوی امکان می خواند و شوق وجودی آنها را از اندوه دور می کند و می خواهند که به صورت ممکن ظاهر شوند. پس بالاخره عدم ها میل به ظهور دارند یا کمون؟ از نظر عقلی بنظر می رسد که میل به همون حالتی که در آن هستند یعنی کمون داشته باشند ولی از طرفی جناب محی الدین آنان را مشتاق به ظهور می داند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این همان میل بقاء بر اصل از یک جهت و میل کمال و از خوددرآمدن از جهت دیگر است که در همه‌ی موجودات به اعتبار امکانِ ذاتی‌شان و روحی که دارند، هست. و لذا اگر به خود واگذار شوند همان‌که هستند را می‌خواهند و میلی برای ازخوددرآمدن ندارند. ولی اگر در معرضِ کمال خود قرار گیرند، طلبِ آن کمال را نیز در خود احساس می‌کنند و دوست دارند که از آن ثبوت و یا عدم وجود به «وجود» سیر کنند. موفق باشید

13206

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و طول عمر با عزت برای استاد: بنده چون به حول و قوه الهی تا چند ماه دیگر صاحب اولاد ذکور دیگری می شوم و با توجه به اینکه برای نامگذاری بچه ها الگویم را حضرت امام (ره) قرار دادم لذا بچه اولم را مصطفی نامیدم و دومی را به تبعیت از ایشان می خواهم احمد بگذارم. اما برایم سوال شد که چرا امامی که در بیست و پنج سالگی به ملکوتشان رسیدند و آانقدر شیفته اهل البیت بودند و همچنین رهبر معظم انقلاب از اسامی مستقیم اهل البیت مثل محمد و علی و...استفاده نکردند و از القاب حضرات مثل مصطفی و احمد استفاده نمودند؟ لطفا فلسفه آن را بگویید. متشکرم. ضمنا استاد چندی است که چون در مباحث وجود شما پیشرفتی نداشتم به سایت استاد پناهیان مراجعه و از بسته تنها مسیر ایشان و اصول تزکیه استفاده می نمایم. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کلهم نورٌ واحد، یکی از یکی بهتر است. شما هم ببینید با کدام نور از ائمه‌ی معصومین بیشتر می‌توانید روحِ فرزند خود را تطبیق دهید و در مورد رجوع به سایت استاد بزرگوار جناب آقای حجت‌الاسلام و المسلمین آقای پناهیان کار خوبی کرده‌اید زیرا ممکن است خداوند عطش شما را با چشمه‌ای که در شخصیت ایشان جاری کرده است، سیراب کند. موفق باشید

نمایش چاپی