بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9806

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد چند وقتیه که احساس می کنم داره مال شبهه ناک وارد مالمان می شود البته مطمئن نیستم و وقتی با خانواده مطرح می کنم انکار می کنند هر چند به نظر من آن حساسیت را ندارند، خیلی نگران و ناراحت هستم از اثراتی که این مالها بر روحمان ایجاد کند تکلیف چیست؟ چه کار کنم که این اثر به حداقل برسد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما نباید در این موارد شک به خود راه دهید، مسئولیت این کار به عهده ی همسرتان است. موفق باشید
9242
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: امام صادق (ع) می فرمایند: «القلب حرم الله، فلا تسکن حرم الله غیر الله». اگر کسی در قلب خود مواردی جای داد که الهی است در واقع به این حدبث عمل کرده است؟ مثل امام خمینی (ره) عزیز که در قلب ما جا دارد و یا مونین عزیز دیگر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آفرین و صد آفرین از این تشخیص خوب. موفق باشید
7789
متن پرسش
سلام استاد عزیز با عذرخواهی از تصدیع مجددا اوقات. پیرو سوال 7784، بنده سیر انسان بعد از مرگ در مقوله معاد را مد نظر داشتم. ظاهرا انسان بعد از مرگ هم سیری دارد آیا این سیر به محو کامل تشخص و تمایز انسان تا آن جا که کاملا در ذات احدی فانی شود منجر می شود یا این که انسان تا ابد شخصیت متمایز خود را در آخرت حفظ می کند؟ ظاهرا آیه کل من علیها فان و یبقی وجه ربک... با حالت اول انطباق دارد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون انسان با انتخاب‌های خود هویت خود را می‌سازد و ابدیت او همواره با همین هویت همراه است هیچ‌وقت تشخص او از بین نمی‌رود، در عین آن‌که در حق فانی است. فانی‌شدن آنچه در زمین است و باقی‌بودن وجه رب با این موضوع منافات ندارد، زیرا در قیامت همه‌ی مخلوقات بالحق موجودند و با وجه حقانی‌شان در محضر حق حاضر می‌شوند که در اصطلاح عرفانی به آن تلوین بعد از تمکین می‌گویند. در این مقام هر موجودی خودش است ولی با جنبه‌ی حقانی‌اش، حتی اهل جهنم با جنبه‌ی حقانی غضب الهی در قیامت هستند و جاودانه در آتش‌اند و عذاب می‌بینند. موفق باشید
7759
متن پرسش
سلام علیکم کتاب معرفت نفس آقای حسن زاده مانند کتاب معرفت نفس شما مباحث را مطرح کرده است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حضرت آیت‌اللّه حسن‌زاده«حفظه‌اللّه» قله‌ی درک و ارائه‌ی معرفت نفس هستند. راه را ایشان در جلوی ما باز کردند. موفق باشید
6406
متن پرسش
سلام علیکم شما در پاسخ به سوال( 2049 )فرموده اید که چون حقیقت قرآن بر اساس شرایط مکانی و زمانی نازل شده است نام علی«علیه‌السلام» در قرآن نیامده و چون خداوند وعده داده است قرآن را حفظ کند نام حضرت را در قرآن نیاورده تا قرآن حفظ شود.در مورد این پاسخ اعتقاد برخی بزرگان این است که این جواب یک مسئله پنهان در خود دارد و آن اینست که آمدن نام ائمه در قرآن لازم برای هدایت مردم بوده ولی خداوند متعال بخاطر تحریف نشدن قرآن نام حضرات معصومین را در قرآن نیاورده است.پاسخ شما به این شبهه چیست؟(البته آن افراد برای نیامدن نام حضرت علی دلایل دیگری می آورند که مهمترین آن دلایل امتحان مردم است و اینکه مومن و کافر در امت رسول الله با ملاک پذیرش ولایت شناخته میشوند و خود قرآن کریم خصوصیات وصی پیامبر را به کرات مشخص کرده فقط اسم آن جناب را نیاورده است)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت نظر عزیزان محترم است. آنچه عرض شد را علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» با توجه به شواهد خود قرآن بود که می‌فرمایند : خداوند به رسول خود نهیب می‌زند که چرا مسئله‌ی تعیین علی«علیه‌السلام» را به عقب می‌اندازی. تا آن‌جایی که فرمود: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه‏» اگر معرفی جانشینی را عملی نکنی عملاً رسالت خود را به انجام نرسانده‌ای. بدین لحاظ می‌بینیم شواهد زیادی در آیات هست که مصداق آن علی«علیه‌السلام» است ولی نام مبارک حضرت نیامده تا بالاخره با هدایت الهی، به‌کلّی مقابله نشود و از طرفی آن‌قدر شاهد برای رجوع به اهل‌البیت و ذی‌القربی در قرآن آمده که طالب هدایت از هدایت محروم نگردد. موفق باشید
6331
متن پرسش
با عرض سلام ، اشتباهاتی که آقای احمدی نژاد مرتکب شدند که به اندازه ی خود ایشان بزرگ است و باعث دلسرد شدن نیروهای ارزشی انقلاب از ایشان شد ، محتوایی است یا تاکتیکی؟ با تشکر .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد دولت آقای احمدی‌نژاد از جنس انقلاب و امید انقلاب بود که متأسفانه آن‌طور که نیاز بود به ثمر نرسید. فکر نمی‌کنم بتوان موضوع را در این نوع تقسیم‌بندی‌ها گنجاند چون ممکن است جلو همه‌‌جانبه‌فکرکردن را بگیرد. این‌که بنده سعی می‌کنم به شخص آقای احمدی‌نژاد انتقاد نکنم به جهت رویکرد مثبت و انقلابی و صداقت ایشان است. مشکل آقای احمدی‌نژاد در گم‌کردن تاریخی بود که در آن قرار داشتند و بدین‌جهت متوجه رسالتی که می‌توانستند به‌عهده بگیرند نشدند. خطر بزرگ خطری است که ارادتمندان به ایشان را تهدید می‌کند که باز آن‌ها نیز تاریخی که در آن قرار دارند را گم کنند و رسالتی که نسبت به انقلاب در ذیل رهنمودها و منش و روش رهبری می‌توانند داشته باشند را فراموش کنند. موفق باشید.
5792
متن پرسش
سلام استاد همسرم فرد مذهبی است. اما بیشتر وقتش برای کار و کارهای فنی مورد علاقه اش می گذرد، نمازش را معمولا آخر وقت می خواند یا نماز صبحش قضا می شود. مطالعات دینی ندارد. به او پیشنهاد کتاب خواندن یا جلسات مذهبی می دهم نمی رود یا همراهی ام نمی کند. با اینکه همیشه دوست داشتم کنار همسرم معارف الهی را یاد بگیرم اما همیشه بهانه هایی میاورد و هر چقدر هم تشویق کنم اثر ندارد. بنظرم دارد وقتش را تلف می کند. همینطور علاقه ای به ادامه تحصیل ندارد با اینکه با استعداد است. می گوید کار کردن را دوست دارم. اصلا تمایلی به تحصیل علم نشان نمی دهد. این موضوع آزارم می دهد. اما همه در درونم است برای اینکه بهش برنخورد زیاد در این رابطه با او صحبت نمی کنم. چه کار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بااین‌که ما خود را در این‌گونه موارد صاحب‌نظر نمی‌دانیم و پیشنهاد می‌کنیم این‌گونه سؤالات را با سایت‌هایی که در مورد خانواده مشاوره دارند در میان بگذارید تنها می‌توان گفت همین‌که رعایت حرام و حلال الهی را می‌کند راضی باشید و سعی کنید برای او همسر خوبی باشید و زیر سایه‌ی او به معارف و اخلاقیات متعالی برسید تا صفای شما خود به خود او را متأثر کند. موفق باشید
5744
متن پرسش
سلام علیکم کسی که از کودکی تا جوانی دچار گناهان کبیره بوده، منتها به تدریج موفق به توبه و ترک گناهان شده و رو به معارف دینی آورده است، می تواند در آینده مبلغ معارف عالی دینی شود؟ یک نگرانی این است که اگر کسانی هر چند خیلی معدود از گذشته و گناهانش آگاه هستند بخواهند آبروی او را بعدا بریزند آیا این منجر به لطمه خوردن دین به خاطر گذشته سیاه آن فرد که حالا مبلغ دین شده نمی شود؟ در این صورت تکلیف آن فرد چیست؟ میتواند در مسیر اشاعه معارف دین قدم بردارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: وقتی انسان از گناهان گذشته‌ی خود توبه کند در حالی که خداوند می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابین» پس مورد محبت خداوند و مورد محبت هر قلبی که خدایی است قرار می‌گیرد و دارای احترام خاصی در بین مؤمنین می‌شود. از طرفی خداوند می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» خدا مدافع مؤمنین است پس هرگز نمی‌گذارد نقشه‌ی بدخواهان به نتیجه برسد. با تمام امید وارد دینداری و تبلیغ دین شوید و تنها تقوای الهی را پیشه کنید و بس. موفق باشید
5366

روش قرآنبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. خسته نباشید. خدا قوت. استاد جان، چرا اینقدر در قرآن بعضی مطالب تکرار شده است؟مثلا مدام خداوند در سوره های مختلف و پشت سر هم قضیه حضرت موسی و حضرت ابراهیم و قوم لوط و ثمود را تکرار می کند.چرا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر جایی از زاویه‌ای و با نظر به سنتی خاص حادثه را مطرح می‌کند. اگر دقت کنید حیران می‌شوید از این‌که چگونه با طرح حادثه به صورت مختصر نتایجی این‌چنین عمیق را ارائه می‌دهد. موفق باشید
5191
متن پرسش
با سلام. با توجه به اینکه کتاب های شما به صورت آزاد روی سایت قرار داده شده است ، آیا کسی میتواند برای مطالعه نکردن کتاب از روی کامپیوتر آن را برای خودش پرینت کند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بلی. موفق باشید
4566
متن پرسش
سلام خدا قوت می خواستم در مورد شعار انتخابات آزاد و شبهاتی که در این مورد مطرح میشه ازتون بپرسم با توجه به این که کلیه سایت های اونطرفی فیلتر هستند ونمیشه وارد شد به این مطالب برای کرسی آزاد اندیشی که قرار در دانشگاه ما برگزار بشه نیاز مندیم لطفا کمک کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک تهمت به نظام اسلامی است که انتخابات در آن آزاد نیست در حالی‌که هیچ دلیلی برای اثبات نظر خود نداشته‌اند. موفق باشید
4382
متن پرسش
با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روز افزون در ترویج معارف دینی، معمولا از اصولگرایانی که رفتارشان مطابق با اصول نیست با عبارت"اصولگرایان حزبی"و از مرام آنها با عنوان "اصولگرایی حزبی" یاد می فرمایید.در پاسخ 4185 نیز اصولگرایی حقیقی را در مفابل اصولگرایی حزبی آورده اید، در حالی که هم "حزب اصولگرای حقیقی" متصور است و هم اصولگرایان غیر حزبی که حقیقتا اصولگرا نیستند. در واقع صفت "حزبی" را به عنوان صفتی مذموم برای بعضی از اصولگرایان به کار می برید که به نظر می رسد کاربردی صحیح یا کامل نباشد. در واقع عبارت "حزب" باید اسمی باشد که خود با صفت خوب یا بد متصف شود. از طرف دیگر "اراده معطوف به فرهنگ و خدمت" نیز ازطریق یک تشکل دارای سازمان و برنامه(تحزب)بهتر محقق می شود و زودتر به نتیجه می رسد. به نظر می رسد اشتباهات، نواقص یا نقایص اصولگرایان را نباید در حزبی بودن یا حزبی عمل کردن آنها جستجو کرد چه آنها اولا به احزاب متعدد و مختلفی وابستگی یا گرایش دارند که نظر واحد بر همه آنها منطبق نیست، ثانیا الزاما مطابق اساسنامه و مرامنامه شان عمل نمی کنند ، و بعضا با این که حزبی هم نیستند دچار اشتباهاتی شده یا می شوند. از آنچه که حضرت آقا توصیه می فرمایند که باید "تقوای جمعی" داشته باشید بر می آید که مشکل در حزبی بودن نیست مشکل در نبودن تقوا در بعضی از این فعالان حزبی یا گروهی است. به عکس، حتما تصدیق می فرمایید که چنانجه اصولگرایان می توانستند دریک حزب فراگیر متشکل شوند، حزبی که هدف آن تحقق قانون اساسی و پیشرفت نظام باشد نه "کسب قدرت" و عملکرد آنها هم معطوف به همین اهداف باشد، حتما موفقیت آنها مضاعف می شد. هرجند آرزویی است دوردست و تحقق آن بسیار مشکل. آیا اگر به جای اصطلاح " اصولگرایان حزبی" از "مدعیان اصولگرایی" و به جای " اصولگرایی حزبی" از " ادعای اصولگرایی" استفاده شود کامل تر، جامع تر و مانع تر نیست؟ و این عبارت خوب قرانی(حزب) را از مظان مذمت خارج نمی کنیم؟ با تشکر از بذل عنایت و عذر خواهی از تصدیع اوقات شریف حضرتعالی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد ارزشمندی است سعی می‌کنم پیشنهاد شما را مدّ نظر قرار دهم. موفق باشید
3058
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت. ایا تفاوت رتبه پیغمبر با سایر معصومین نشانه تفاوت درجه تقرب انهاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به دلیل سخن خود ائمه«علیهم‌السلام» که برای رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» ارزش بیشتری قائل بودند و به دلیل آن‌که طبق روایات در نظام تکوین نور سایر ائمه«علیهم‌السلام» از نور رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بوده باید مقام قرب رسول الله«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» بیشتر باشد ولی از نظر فهم شریعت و اظهار آن همه دارای چنین مقامی هستند. موفق باشید
2345

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام به محضر استاد فرزانه حضرت استاد بنده در قم تحصیل می کنم و در حدود یک سال است که با حضرت آیت الله نکونام (دام ظله) آشنا هستم و در تفسیر ایشان شرکت می کنم. حضرت ایشان نظرات تازه و بدیعی دارند لذا از شما خواهش می کنم مرا در این مورد راهنمایی بفرمایید.آیا صلاح می دانید به کلاس ایشان بروم؟آیا ایشان را می شناسید؟ لطفا به طور کامل راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده اطلاعی در آن حدّ که بتوانم نظر بدهم ندارم. موفق باشید
1686
متن پرسش
بسمه تعالی- شرط ورود به حوزه های مختلف علمی چیست و در چه صورت یک عالم می تواند در زمینه های مختلف صاحب تالیف باشد؟
متن پاسخ
وقتی «سیر من الخلق الی الحق» و عبور از کثرت به وحدت در او محقق شد و عالم کثرت را در آینه وحدت نگریست و سپس با آن مبنا به خلق و عالم کثرت نظر کرده می تواند حکم هر چیزی را بر مبنای حقیقت آن چیز که در مقام عالَم وحدت، موجود است اظهار نظر کند که در عین داشتن تالیفات مختلف در زمینه های متفاوت، همه بر یک سیاق باشد و به یک چیز اشاره کند و تفاوت علم و عالِم در غرب با علم و عالِم در دین در همین نکته است زیرا علم غربی علم رجوع به پدیده های کثیر است بدون آن که به مبنای وحدانی پدیده ها اشاره شود.
583

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1)) با سلام و احترام خدمت استاد گرامی. اگر اشتباه نکنم شما در خطاب به طلاب فرموده بودید که انسان از سن 20 تا مثلا 30 به بالا احساس میکند میخواهد با یک نفر انس بگیرد و نیز فرمودید بزرگان به همان نسبت که برخی ازدواج نکرده بودند به همان نسبت هم پختگی هایی را نداشتند. سوال بنده این است که 1) آیا مطلبی که فرمودید عمومیت دارد؟ اگر عمومیت دارد پس چرا بنده که 21 سال دارم در خود نه تنها چنین احساسی ندارم بلکه همواره دلم میخواهد تنها باشم . همه چیز و همه کس را اضافی احساس میکنم ؟ حتی گاهی لباس ها و ساعت مچی هم بر من سنگینی میکند یا حتی روشنی چراغ بویژه در مواقع انس بیشتر با حضرت حق مثل نماز صبح .و بندگی ام را در این یافته ام که به جز مواقعی که ناچارم درس بخوانم وقت خود را به شناخت و معاشقه با پروردگار خود بگذرانم لذا فایلی در ذهن خود ندارم که بتوانم انس با حضرت حق را با حرف های لغو چند ساعته با شخصی دیگر جمع کنم .؟ 1_2) سوال دیگر بنده این است که الان یه جوری شده که طرفین ازدواج ساعت ها میشینن با هم حرف میزنن ! آیا این ها حرف لغو محسوب میشود یا نه ؟؟ 1_3) اگر حرف لغو است چگونه میتوان به این ذلت تن نداد و در عین حال همسر را از خود راضی نگه داشت؟ 1_4) آیا قبل از ازدواج باید این موارد در نظر گرفته شود ؟ 1_5) اگر حرف لغو نیست لطفا بفرمایید که تفاوت حرف بیهوده زدن با همسر و حرف بیهوده زدن با یک شخص دیگر چیست ؟ مگر نه این که هر دو قساوت می آورد ؟ 2)) سوال دیگر این حقیر این است که بعضاً از این جهت که مجبورم با یک نامحرم در جلسات خواستگاری صحبت کنم به راحتی افراد رو رد میکنم . آیا این کار درستی است ؟ چگونه میتوان از آفات این جلسات خود را حفظ کرد ؟ 3)) سوال دیگر بنده این است با توجه به این که پدر و مادر نازل شده حقیقت ولایت در عالم ارض هستند و وجود و هستی ما در عالم ارض (ماده) از آنان است و با توجه به این که آدمی از سپاسگزاری مقام ولایت از جانب خداوند عاجز است ،3_1) سوال اول بنده این است که آیا امکان دارد که ما بتوانیم حق لطفی که پدر و مادر در حق ما داشته اند را ادا کنیم ؟ 3_2) سوال دوم بنده در این بخش این است که چگونه میتوان ناسپاسی از والدین را جبران کرد ؟ و چگونه میتوانیم بیشتر به آن ها محبت کنیم ؟؟؟ 4)) با توجه به این که ائمه فرموده اند بهترین لباس لباسی است که تحصیل آن آسان باشد و هزینه اش کم باشد و ... در خانواده ی ما به گونه است که برای تهیه ی لباس به تنهایی اقدام نمیکنم و مامان نقش مهمی در تهیه آن دارد . از طرفی حتی اگر لباسم کهنه باشد با وجود این که استطاعت مالی داریم اما وجدانم اجازه نمیدهد که مادر را برای تهیه ی لباس دنیوی به زحمت بیندازم . 4_1) آیا اگر لباسی کهنه اما تمیز باشد اشکالی دارد در حالی که از نظر مالی مشکلی نداریم و میتوانم لباس نو تهیه کنم ؟ 4_2) در چه مواردی کار درستی است که ما از خانواده درخواستی داشته باشیم در حالی که می‌بینیم با درخواست ما آنها به زحمت دنیوی دچار میشوند ؟ و گاها درخواست ما را خیلی جدی میگیرند و خود را به زحمت می اندازند ؟؟ خیلی خیلی از شما ممنونم . انشالا خدا سایه ی شما رو از سر ما کم نکنه . با تشکر فراوان / التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در مورد طلاب سخن علمای بزرگی مثل شهید ثانی در کتاب شریف «منیة‌المرید» که مخصوص طلاب علوم دین نوشته، آن است که اگر طلبه نیاز جنسی به جنس مخالف ندارد، زود ازدواج نکند و عرض کردم به همین جهت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در 27 سالگی ازدواج کردند. و اگر جنابعالی احساس نیاز به ارتباط با جنس مخالف ندارید با این‌که در 21 سالگی هستید بهتر است بیشتر ذهن خود را مشغول دروس بفرمایید تا آن‌ها ملکه‌ی شما شود. ولی این‌که شهید مطهری می‌«رحمة‌الله‌علیه» فرمایند: اساتید ما که ازدواج کرده بودند و مسئولیت یک زندگی را بر عهده داشتند پخته‌تر بودند، به جهت آن است که انسان با واقعیات بیشتری از زندگی روبه‌رو می‌شود. وقتی روح انسان نیاز به اُنس با جنس مخالف داشت مثل غذاخوردن که نیاز بدن است، آن اُنس نیز نیاز قوه‌ی خیال است و در حدّ منطقی آن لغو محسوب نمی‌شود. وقتی احساس نیاز به ازدواج ندارید چرا خواستگاری می‌روید که بی‌خود افراد را ردّ کنید؟ احترام به پدر و مادر همان حقی است که ما باید نسبت به آن‌ها رعایت کنیم و ادامه‌ی احترام به آن‌ها جبران مافات را می‌کند. لباس باید شأن انسان را پایین نیاورد و عزّت انسان را حفظ کند، هرچند نباید موجب فخر شود. پدر و مادر دوست دارند که حوائج منطقی فرزندشان را برآورده کنند و این موجب زحمت ان‌ها نمی‌شود. موفق باشید
18697

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اگر بخواهیم کسی که از آقای سروش که اعتقاد به وهم و خیال پیامبر به جای وحی به ایشان را دارد را توجیه کنیم چه باید بگوییم؟ ممکن است قرآن را قبول نداشته باشد پس لطفاً هم جواب قرآنی و هم عقلانی بدهید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی نسبتاً مفصل در جزوه‌ی «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شده است. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید

18426
متن پرسش
با سلام: عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار: ضمن تقدیر و تشکر از حضرتعالی که وقت شریفتان را صرف ملاحظه و پاسخگویی به سوال اینجانب و همه دوستان می فرمایید. طی سوال اینجانب از یکی از علما ایشان فرموده اند مقام صدیقین بالاتر از عرفا است. اینجانب خوابی از حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) دیده و وقایعی اتفاق افتاد که تعبیر خواب در نظر دو نفر از بزرگواران عالم و عارف حوزه علمیه قم سه موضوع است 1. از بزرگان خواهید شد یعنی به علم و عرفان می رسید. 2. از محضر بزرگانی که به علم و عرفان دسترسی دارند استفاده و از شاگردانشان می شوم. 3. شهادت، که البته در تفسیر این تاویل ایشان فرمودند هر کس طبق روایت معصوم (علیه السلام) به مقام صدیقین برسد اگر بمیرد ولو در بستر بیماری، شهید از دنیا رفته است. حال یک سوال مطرح است. در قرآن کریم اشاره شده بعد از انبیا بالاترین مقام مربوط به صدیقین است اما از طرفی صدق جزء مراتب عرفان نیز هست یعنی لازمه رسیدن به عرفان داشتن مقام صدق نیز هست. از سویی مقام عرفا مقام بالایی است به جهت اینکه مقام هدایت بندگان را به عهده دارند. پس چگونه مقام صدیقین بالاتر است؟ و آیا عرفا صدق را ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی مؤمنین منور به نور صدق‌اند ولی صدّیقین در اصطلاح دینی مقامی است که شخص آن‌چه معتقد است، عین حق‌ است و از هر گونه کدورت وهم مبرّا است. موفق باشید

16374

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: آیا دعاهای کوتاه هر روز ماه رمضان بر اساس سیر روحانی تا رسیدن به گشودگی و حس حضور حق است؟ این ادعیه به کجا نظر دارند و چه جایگاهی دارند و انسان را به کجا سیر می دهند؟ آیا می توان گفت این ادعیه نظر بر پاکسازی و تخلیه انسان دارند و صفات رذیله را بر اساس شدت آنها به مرور دفع می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعاهای مذکور در عین آن‌که دعاهای خوبی است ولی نه سند معتبری دارد و نمی‌توان چنین تصوری از ترتیب آن‌ها داشت، هرچند گاهی به ذهن می‌رسد که چنین نظمی را می‌توان برای آن‌ها تصور کرد. موفق باشید

16162
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به طریقه نفی خواطر سید بحر العلوم که در زیر آمده طريقه نفي خواطر در رساله عرفانی علامه سید مهدی بحرالعلوم ليكن در رساله منتسب به مرحوم بحر العلوم اين طريق را اجازه نمى ‏دهد و در آنجا اصرار شديدى دارد بر آنكه نفى خواطر را بايد بدون ذكر نموده و سپس وارد در مرحله ذكر شد چون نفى خواطر با شمشير ذكر بسيار خطرناك است. در آنجا چنين گويد: بسيارى از متشيّخين طىّ مرحله نفى خاطر را به ذكر مى‏ آموزند (بديهى است كه مراد از ذكر همان التفات و توجّه قلبى است نه ذكر لسانى كه در اصطلاح به آن ورد گويند) و اين بسيار خطرناك است چون حقيقت ذكر عبارتست از ملاحظه محبوب و قصر نظر بر جمال از دور، و هنگامى تماشاى محبوب جايز است كه چشم از غير او بالمرّه پوشيده شده باشد زيرا محبوب غيور است و از غيرت او اينست كه چشمى كه او را ديد روا ندارد كه ديگرى را ببيند، و هر ديده ‏اى را كه از روى او برداشته و به ديگرى نظر كند كور نمايد، و ديدن او و ديدن غير او منافى غير اوست، و اگر اين ديدن و روى بازداشتن تكرار شود به منزله استهزاء است، و محبوب چنان قفائى بر وى زند كه نه سر جويد نه كلاه: وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانا فَهُوَ لَهُ قَرينٌ «آيه 36، از سوره زخرف» : «و هر كه از ياد خداى رحمن چشم بپوشد شيطانى را برايش برانگيزيم كه قرين و همراه وى باشد» بلى يك نوع از ذكر در نفى خواطر مجوّز است و آن اينست كه غرض از ذكر نظر بر جمال محبوب نباشد بلكه مراد ردع شيطان باشد، مانند كسى كه مى‏ خواهد غير را از مجلس براند فلذا محبوب را مى‏ خواند، در اينجا غرض تهديد و تخويف غير است. و آن بدين طريق است كه در حالت اشتغال به نفى خواطر اگر خاطرى به نوعى حمله كند كه دفع آن بسيار مشكل و صعب باشد به جهت دفع آن به ذكر مشغول شود. امّا طريقه محقّقين راه و واصلين آگاه آن است كه در تعليم مبتدئين و ارشاد ايشان اوّل امر به نفى خواطر كنند و سپس به ذكر پردازند. و براى نفى خواطر اوّل به سالك امر كنند كه به يكى از محسوسات چون سنگى يا چوبى توجّه كند و مدّتى چشم بدان بدوزد و مهما امكن چشم بر هم نگذارد و به جميع قواى ظاهريّه و باطنيّه بدان متوجّه شود. و بهتر اينست كه اربعينى بدان مداومت كند، و در خلال اين مدّت از سه ورد «استعاذه» و «استغفار» و ذكر «يا فعّال» استفاده نمايد، و بعد از فريضه بامداد و شام بدين اذكار اشتغال ورزد. و پس از اين مدّتى به قلب صنوبرى خود توجّه كند و مدّتى بر اين مداومت نموده و بالكلّيّه متوجّه آن گردد و به جز خيال آن خيال ديگرى را به خود راه ندهد، و در خلال اين عمل اگر خاطرى حمله كند و تشويشى روى دهد از كلمه لا موجود الا اللّه 74 و كلمه الله استمداد جويد. و مدّتى بر اين عمل مداومت نمايد تا كيفيّت بى‏ خودى دست دهد. و ذكر در خلال اين عمل «استغفار» و ذكر «يا فعّال» است و تكرار اسم «يا باسط» بسيار نمايد. و چون سالك به اين مرحله رسيد مأذون است بقيّه مرحله نفى خاطر را به وسيله ذكر نفسى خيالى اتمام نمايد تا خاطر بالمرّة مندفع گردد زيرا بقاياى خواطر ان شاء الله به دخول در مراتب ذكر و فكر خود به خود مندفع خواهد شد». انتهى ملخّصه. صفحه 143 تا 145– رساله لب اللباب فی سیر و سلوک اولوالاللباب 1. حال با توجه به متن بالا این نحوه نفی خواطر مورد تایید می باشد و اشکالی در آن نیست؟ کمی شرح دهید 2. اگر این نحوه نفی خواطر مورد تایید نیست؟ به چه نحو و چه کیفیتی باید نفی خواطر کرد چون این را می دانیم که خواطر امر حادث و علتی دارند و مهم نحوه برخورد با آنهاست؟ 3. از چه اذکاری با نفی خواطر باید بهره برد به چه کیفیت؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سال‌های قبل این متن را دیدم ولی در جمع‌بندی، دستور آیت اللّه جوادی را راحت‌تر می‌دانم که می‌فرمایند بهترین ذکر، یاد مرگ است. و در این فضا دستورات شرعی و عبادات در جای خود قرار می‌گیرد. لذا بیشتر به مباحث معاد باید پرداخت تا إن‌شاءاللّه بشود همواره خود را در قیامت احساس کرد. موفق باشید

15080

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: برای هدیه دادن کتاب به جوانان بین 15 تا 22 سال چه کتابی واقعا مناسب است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» و «فرزندم این‌چنین باید بود» و کتاب «نامه‌های بلوغ» مرحوم صفائی حائری خوب است. موفق باشید

13569
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ما (جنبش حیا) یک گروه هستیم که با هدف گفتمان سازی و فرهنگ سازی امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شده و در حال فعالیت هستیم. بعد از سخنان نوروزی حضرت آقا و همچنین مطالعه ی کتاب ها و بحث های حضرت عالی درباره تمدن سازی اسلامی، این سوال برای ما مطرح شده است که جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در تمدن سازی اسلامی چیست و همچنین با برقراری تمدن اسلامی امر به معروف و نهی از منکر چگونه در جامعه نقش ایفا می کند؟ (البته سوال ما اکنون بیشتر در بخش اول یعنی جایگاه امر به معروف در تمدن سازی اسلامی، تمرکز دارد). به راحتی با توجه به آیه ی شریفه «الذین ان مکانهم فی الارض اقاموا الصلوه و ءاتوا الزکوه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عقبه الامور» (41/حج) و همچنین سخنان حضرت آقا «برای ایجاد یك تمدّن اسلامی - مانند هر تمدّن دیگر - دو عنصر اساسی لازم است: یكی تولید فكر، یكی پرورش انسان. فكر اسلامی مثل یك دریای عمیق است؛ .....البته در آحاد مردم هم نقش‌آفرینیِ دینی هست؛ از راه امر به معروف و نهی از منكر؛ از راه آماده‌سازی خود برای این‌كه در یك جایگاه نقش‌آفرین قرار گیرند.» چهاردهم مهر سال 79) و همچنین از جمله در سخنرانی نوروز 94 در حرم رضوی علیه السلام که فرمودند: «هرکدام از این چهار شاخص (نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر) به‌نحوی ترجمان ساخت و هندسه‌ی نظام اسلامی است.» و همچنین در میان اقشار مختلف مردم قم در تاریخ 19/10/ 68 نیز فرمودند: «این (امر به معروف و نهی از منکر)، تضمین‏کننده‏ی حیات طیبه در نظام اسلامی خواهد بود. عمل کنیم تا آثارش را ببینیم.» حال با توجه مطالب بالا اگر نظرتان را درباره رابطه ی بین تمدن سازی اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ و برای تحقیق و مطالعه ی بیشتر چه مسیری را پیشنهاد می کیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که آیه‌ی مذکور را متذکر شدید ملاحظه کنید که خداوند در آیه‌ی مذکور می‌فرماید آن وقتی که مؤمنین محلی و جایگاهی را در زمین پیدا کردند و به یک معنا وقتی نظامی را تشکیل دادند و در متن آن نظام با اقامه‌ی صلوات و دادن زکات، نظام ارزشی و اقتصادی خود را تثبیت نمودند، بدیهی است که برای پایداری و تعالی آن نظام از یک طرف باید دلایل حقّانیت ارزش‌های خود را با امر به معروف به گوش افراد جامعه و به گوش جهانیان برساند. و از طرف دیگر باید آفات و آسیب‌های نظام را بشناسند و در نقد و نفی آن‌ها به معنای نهی از منکر تلاش کنند. به همین جهت امر به معروف و نهی از منکر در راستای یک نظام و نسبت به اهداف آن نظام، معنا دارد. و ما امروز در شرایط خاصی هستیم. زیرا هنوز مبانی معرفتی نظام توحیدی انقلاب اسلامی برای آحاد مردم تبیین نشده است تا در مقابل آن، مُنکَرِ آن نظام به‌خوبی معلوم شود و بتوانیم معنا کنیم که چرا نهی از منکر می‌کنیم؟ با توجه به این امر است که معتقدم ما از یک طرف باید مبانی معرفتی حضرت امام را جهت تحقق تمدن آینده، تبیین کنیم و از طرف دیگر، غرب را و جایگاه استکباری و ضد تمدن توحیدی آن را نقد نماییم. این است معنای امر به معروف و نهی از منکر تاریخِ امروز ما. موفق باشید

12914
متن پرسش
سلام: استاد بنده قبلا در مورد برون فکنی پرسیده بودم که فرمودید اطلاعی ندارید. برون فکنی فعالیتی است که در زمان خواب روحمون از بدنمون جدا می شود و می توانیم در محیط اطراف حرکت کنیم. در سایت ها و کتاب ها روشهای مختلفی از قبیل باز کردن چاکرا و یا قرار گرفتن در حالت خواب و بیداری ذکر شده اما خودم قبلا تجربیات اندکی داشتم (خیلی محدود) وقتی که ذکر می گفتم یا دائم الوضو بودم وقت اذان خود به خود بیدار می شدم یا این که یک بار تا حدی از بدنم بالاتر رفتم. دوست دارم این قضیه را از طریق شرعی و اسلامی دنبال کنم آیا همچین تجربه ای در عرفان اسلامی وجود دارد و آیا دستورالعملی می توانید به بنده معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک عرفانی سالک سعی دارد از خودْ فانی و به حق باقی شود و از این‌جهت نظر به این نوع حالات که شما می‌فرمایید ندارد. نمونه‌ی سلوک عرفانی را در کتاب شریف «منازل السائرین» خواجه عبداللّه انصاری می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

12296
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: شما در مباحث فرمودید خداوند عین هستی است و عین هستی عین کمال پس عین علم است. حال صادره اول که عین هستی نیست هر چند نازله اسم الله است ولی عین هستی نیست چون مخلوق است پس چطور می توان قبول کرد که صادره اول هم عین علم است در حالی که عین هستی نیست؟ توضیح فرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم صادره‌ی اول عین علم نیست به معنای مطلق علم، بلکه به اندازه‌ی درجه‌ی وجودی خود به خود علمِ حضوری دارد و به همان اندازه عالِم است منتها علم او حضوری است و از این جهت علم او عین وجود اوست. موفق باشید

11259
متن پرسش
با عرض سلام: بنده سوالی در زمینه اهمیت افکار و دیدگاه ها در ازدواج برایم مطرح شده است. می خواستم از حضور حضرت عالی سوال کنم. خواستگاری دارم که به لطف خدا ظاهرا از لحاظ فکری سالم و ولایت فقیه را قبول دارند و از نظر اخلاقی در سطح قابل قبولی است ولی در امر دینداری به رعایت احکام واجب و حرام اکتفا نموده و وارد سطوح بالاتر معرفتی نشده و این که ما سر یک سفره با نامحرم نمی نشینیم و روابطمان با نامحرم اقل است برایشان سخت است و می گویند با این قضیه کنار نیامدند و من باید تعدیل شوم و من هم برایم مقدور نیست و می خواهم بعد ازدواج هم ان شاءالله همین مسیر را ادامه دهم من در این موقعیت انتخاب چه باید بکنم؟ اگر در این امر خدا را ارده کرده باشم و تفویض کرده باشم در این موقعیت چطور باید عمل کنم؟ تکلیفم چیست؟ جواب رد دادن صحیح است؟ با تشکر- اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که به احکام واجب و حرام اکتفا می‌کنند بسیار با ارزش هستند. زیرا خود خداوند در مکروه و مستحب رخصت گذارده و شما نباید عمل به مستحب یا ترک مکروه را به کسی تحمیل کنید. موفق باشید
نمایش چاپی