بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9220
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی آیا میشود بگویید یک طلبه چگونه باید بفهمد از نظر ادبیات قوی شده؟ میشود بگویید چه حدی از ادبیات برای ما کافیست؟ با خواندن چه کتبی میتوان ادبیات خوبی داشت؟ لطفا اسم کتب صرفی و نحوی را ببرید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ حدّاقل قوت لازم در ادبیات آن است که متون عادی را (مانند متن عربی کتاب‌های ادبیاتی‌ای که خوانده‌اید، متن کتاب‌های فقهی و اصولی متداول در حوزه، روایات و مانند آن) بتوانید با اعراب صحیح بخوانید. اساسا خودتان متوجه می‌شوید که آیا در خواندن متون دچار مشکل هستید یا نه؟ آیا اعرابی که به کلمات می‌دهید از روی علم است و متوجه نقش آن در جمله هستید یا نه؟ آیا می‌توانید از متن عربی، با لحاظ اعرابش مراد نویسنده را بفهمید یا نه؟ اگر این‌چنین هستید می‌توان گفت حداقل قوت لازم در ادبیات را دارا هستید. 2ـ بنده از کتاب‌هایی که در دهه‌های اخیر با موضوع آموزش ادبیات عرب نوشته شده آشنا نیستم؛ بهتر است با اساتیدی که به امر تدریس ادبیات مشغول‌بوده و در این زمینه موفق هستند مشورت کنید ولی در مجموع این را بدانید که کتاب، نقش صد در صدی ندارد بلکه بیشتر تمرین است که به شما قدرت می‌بخشد. موفق باشید
8828
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به سوال 8703 ، شما در جواب این دوست عزیز فرمودید که «خداوند عین هستی است و عین هستی، هستی آفرین است بدون اینکه نیاز باشد هستی او به هستی دیگری وابسته باشد» اما باز هم برای بنده قابل فهم نیست اگر امکان دارد بصورت یک مثال عامیانه توضیح دهید نه فلسفی. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته باشید این بحث نیاز به مقدمه دارد. به همین جهت عرض کردم بحث برهان صدیقین را دنبال بفرمایید. حیف نیست در این موضوع بسیار مهم اقدام لازم ننماییم؟! بنده 17 جلسه در شرح برهان صدیقین عرایضی داشته‌ام، إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
6708
متن پرسش
سلام علیکم. ببخشید چند سوال متفرقه داشتم. 1-آیا این عالم ماده با این وسعت که دانشمندان عدد کهکشان هایش را بی نهایت شمرده اند می تواند بیهوده خلق شود و ما صرف نظر به آخرت از این عالم غافل شویم و توجهی به ان نداشته باشیم؟ به نظر شما آیا همین عالم نشان از اسرار آفرینش ندارد که خدای متعال ما را با همین عالم محشور می کند(مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَى) 2-اگر حورالعین مجردند و ما که با همین جسمانیت محشور شویم پس آن تلذذ جسمانی را چگونه توجیه می کنند؟ 3-چرا باید چشم باطن بین ما از اول حیات دنیوی بسته باشد و به امید اینکه روزی مجرد از جسم شویم و آن مناظر حقیقی عالم را ببینیم عمریحسرت بکشیم. مگر چه اشکالی داشت که از اول تولد با خدای خود و امام با صورت های حقیقی رابطه برقرار کنیم؟ 4-بنده با مداحی شور در هیئت و حروله حس حضور در محضر امام حسین(ع)به من دست می دهد.آیا این احساس واقعی است یا وهم است؟ 5-خواندم که برای ارتباط با حقیقت هستی ابتدا باید اوهام و خیالات خود را الهی کنیم. مثلا هنگام زیارت امام معصوم(ع) حضرت را آنطور که وصف شده اند تصور کنیم. ولی تا کجا این راه ادامه دارد تا اینکه بتوانیم صدای حضرت را بشنویم. حقیقتا از خیالات نورانی گرچه لذت بخش است اما خسته شده ام. 6-اصلا درک صداها و بوها و صحنه های حقیقی عالم با همین اندام های جسمانی صورت می گیرد؟ 7-آیا واقعا به ظهور امام زمان (عج) نزدیک شده ایم. بیانات بزرگان در این رابطه را چطور تفسیر می کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این عالم خلق شده تا بستری باشد برای تعالی انسان در دنیا و روبه‌روشدن با تعالی کسب‌شده در ابدیت 2- حورالعین وجودشان مثالی است و از این لحاظ دارای وجود شدیدتری هستند و با جسمانیتی کامل‌تر که نقص جسمانیت ماده را ندارند در آن عالم حضور دارند3- انسان باید برای به‌دست‌آوردن کمالات، خودش زحمت بکشد 4- نمی‌دانم چون چنین تجربه‌ای نداشتم. باید روح عبودیت را در ما بیفزاید 5- زیارت جامعه‌ی کبیره معرفت درستی در مورد جایگاه امامان معصوم«علیهم‌السلام» به ما می‌دهد 6- خیر 7- نمی‌دانم. موفق باشید
5633
متن پرسش
سلام علیکم استاد. آیا لطمه زدن به سر و صورت به حدی که خون جاری شود یا ورم کند صحیح است؟ آیا معصومین-علیهم السلام چنین توصیه های داشته اند؟ بنده خودم این طور کارهایی را نمی توانم انجام دهم ولی دوستان هیئتمان که صورت هایشان بعد از هیئت کبود می شود، در پاسخ به سوال مذکور می گویند که این عمل پسندیده ای است.حتی معصومین هم چنین کارهایی را روا داشته اند. لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع را از فقها استفتاء بفرمایید. موفق باشید
5471
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد محترم با توجه به اینکه برزخ تجلی صور اعمال انسان ها است پس مباحثی چون حور العینّّّّ و ازدواج در آن عالم چه جایگاهی دارد؟باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حورالعین صورت عقاید و اعمال توحیدی مقربین است همان‌طور که فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ. صورت عقاید و اعمال توحیدی اصحاب یمین می‌باشد. در تفسیر سوره‌ی واقعه عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5233
متن پرسش
سلام خسته نباشید . طاعات و عبادات مقبول . ببخشید به نظر شما چطور می شود ظرفیت پیدا کرد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان بیشتر متوجه توحید خداوند از یک طرف و معرفت به نفس از طرف دیگر شود، رویکردش جهت قرب الهی و متخلق‌شدن به اخلاق الهی بیشتر می‌شود و این است معنای ایجاد ظرفیت. موفق باشید
4576
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی شمادرشرح معرفت نفس درنکته هشتم فرمودید که مناجات شعبانیه ازقرآن بالاتراست من منظورتان رادرک نکردم لطفا بیشترتوضیح دهید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تعبیر را حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از استادشان داشتند که قرآن نوری است که نازل شده و ادعیه‌، قرآنی است که صاعد شده ولی هرگز نمی‌توان گفت ادعیه از قرآن بالاتر است. آری قرآن یک حقیقتی دارد که در کتاب مکنون است و فقط مطهرون با آن تماس دارند و همان قرآن نازل‌شده و به صورت این الفاظ نورانی درآمده و ادعیه؛ سخنان انسان‌هایی است که با بهره‌گیری از این قرآن آن الفاظ را صعود داده‌اند و به حقیقت قرآن نزدیک کرده‌اند. پس به یک اعتبار می‌توان گفت اداعیه‌ای که از معصومین«علیهم‌السلام» صادر شده صورت باطنی قرآن است آن‌هم در آن حدّی که ممکن است اظهار شود. موفق باشید
3301

ادبیات عرببازدید:

متن پرسش
باسلام خواند ن ادبیات عرب برای یک طالب معرفت اعم از طلبه ودانشجو تا چه حد کفایت میکند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خیلی لازم است. موفق باشید
2160
متن پرسش
با سلام و عرض تبریک ماه مبارک رمضان و آروزی توفیق و سلامتی استاد گرامی جناب آقای طاهرزاده چرا استغفار باعث افزایش رزق و روزی میشود اعم از رزق های مادی و معنوی لطفا کتاب های معتبر ی را در زمینه استغفار معرفی فرمایید که بصورت دعا باشد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب جایگاه رزق در هستی بحث شده. موفق باشید.
2145
متن پرسش
3- مباحث تفسیری شما چقدر در ارائه‌ی مباحث شما کمک می‌کند و چه پیشنهادی برای مربیان مباحث برای سیر تفسیری دارید؟
متن پاسخ
حاصل همه‌ی مباحث باید خود را در اُنس با قرآن و روایات نشان دهد. مباحث تفسیری و مباحثی که بر روی روایات می‌شود آینه‌ای است که نشان می‌دهد اگر عزم انسان اُنس با حقیقت باشد و بستر ولایت امامان را با توجه به انقلاب اسلامی شناخت و موانع اُنس را نیز با شناخت فرهنگ مدرنیته درک کرد، چقدر قرآن و روایات کارسازاند. مباحث قبلی امکان تدبّر در قرآن را برای ما فراهم می‌کند، به همان صورتی که قرآن در ابتدای سوره‌ی بقره می‌فرماید: «در این کتاب بدون شک هدایت متقین هست» و بعد متقین را کسی می‌داند که به غیب ایمان داشته باشد و در ادامه‌ی سوره‌ی بقره بحث یهودشناسی را به میان می‌آورد که امروز با غرب‌شناسی می‌توان آن را تطبیق داد. در هر صورت پیشنهاد بنده آن است عزیزانی که بر روی مباحث کار کرده‌اند مدتی با مباحث تفسیری و روایی مأنوس شوند تا از یک طرف ارزش مباحث مطرح‌شده را بشناسند و از طرف دیگر متوجه عظمت قرآن و روایت شوند که اگر با روحیه‌ی تدبّر به قرآن و روایات رجوع کنند همه‌ی حقیقت را در آن‌جا می‌یابند و با ایمانی که نسبت به قرآن و روایات به‌دست می‌آورند به‌خوبی می‌توانند در امور فردی و اجتماعی قرآنی زندگی کنند.
1581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام به استاد عزیز می خواستم بدونم شما وسواس فکری را چگونه تعریف می کنید؟این وسواس خوب است یا بد؟ و اگر خوب است حد ان را مطرح کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در این موارد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
1505

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد طاهرزاده از استاد گرامی خواهشمندم تفسیر دقیقی در مورد آیه ی 146 ، سوره آل عمران بخصوص در مورد ربیون و همین طور ارتباط این آیه با آیات دیگر و دلیل ذکر این آیه را برای بنده بفرمایند. قابل به ذکر است که بنده تفسیر المیزان را بازدید کرده و نکاتی برایم روشن شده ولی نیاز به تفصیل بیشتر دارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پس از جنگ اُحد خداوند در آیه‌ی 142 به مسلمانان متذکر می‌شوند که برای شایستگیِ ورود به بهشت مجاهده نیاز است و نباید از مرگ بهراسید، باید در مسیر دفاع از اسلام جانانه در میدان باشید حتی اگر حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» رحلت کنند باید مسیر را ادامه دهید. در آیه‌ی 145 خداوند متذکر می‌شود که مرگ دست خدا است، حال اگر کسی فکر دنیا بود مقداری از آن را خدا به او می‌دهد و هرکس به فکر ثواب آخرت و بهشت بود به مقداری از آن‌چه اراده کرده‌اند می‌رسند ولی به شاکرین که جز به خدا به چیز دیگری نمی‌اندیشند خداوند به اقتضای شأن ربوبیتش جزا می‌دهد – چون سنجزی الشاکرین را در کنار «و من یُرد ثوابَ الآخرة» آورده. سپس در آیه‌ی 146 و در راستای سیاق آیات قبل که باید در مسیر دفاع از اسلام جانانه در میدان بود، می‌فرماید: چه بسیار پیامبرانی که در کنارشان و همراه با کسانی که مختص به پروردگارشان بودند، به چنگ کفار رفتند و در مسیر حفظ دین هیچ سستی به خود راه ندادند و در مقابل سختی‌هایی که در راه خدا به آن‌ها رسید هیچ ضعف و بی‌قراری نداشتند و خدا چنین انسان‌هایی که در مسیر الهی شکیبایی می‌ورزند، دوست می‌دارد و محبت خود را به آن ها انداخته است. و در آیه‌ی 147 سخن و منطق چنین انسان‌هایی را مطرح می‌فرماید که حماسه‌ی روحیه‌ی ایمانی و حماسی را در خود جمع کرده‌اند. موفق باشید
976

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی ببخشید استاد چرا فلسفه ی ملاصدرا جهانی نشده؟ مگه فلسفه نباید جهانی شه؟ اما اشکال این فلسفه جیه که هنوز اونرو به عنوان فلسفه قبول ندارند؟ یعنی اصلا چرا پس ملاصدرا رو فیلسوف میدونیم؟ چه طور میشه جهانی شه؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی چند سال گذشته سمیناری در رابطه با فلسفه‌ی ملاصدرا در تهران تشکیل شد و از فیلسوفان مطرح دنیا دعوت شد بسیاری از صاحب‌نظران دنیا از جمله پروفسور ویلیام چیتیک معتقد بودند فلسفه‌ی ملاصدرا تمدن‌ساز است و حتماً تمدن آینده‌ی جهان متأثر از فلسفه‌ی حکمت متعالیه است. حتی حضرت امام خمینی«رضوان‌الهن‌علیه» بر مبنای تفکر ملاصدرا نهضت خود را تبیین کردند. بنده در جلسه‌ی هشتم از کتاب «تمدن‌زایی شیعه» در مورد جایگاه تاریخی فلسفه‌ی ملاصدرا و نظر مقام رهبری«حفظه‌الهت» عرایضی دارم. موفق باشید
19427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت آقای طاهرزاده: اگه امکانش هست سوال منو جواب بدین. در مورد سند 2030 که 2 سال پیش بصورت مخفیانه امضا شده، چرا امسال و با توجه به نزدیک شدن انتخابات این موضوع را مردم فهمیدند و چرا همان زمان این سند به اطلاع مردم نرسید و چرا رهبر با اینکه لغو کردند باز هم ادامه داده شد و کسی در این مورد چیزی نگفت به مردم و امروز 5 خرداد 96 آقای ازغدی شبکه 1 که یک شبکه رسمی هست در مورد سند نقد کردند که البته این برنامه مربوط به قبل از عید و قبل از انتخابات میشه، چرا همان زمان توجهی نشد و لحظه انتخابات و بعد انتخابات گفته شد.
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً چون رهبر انقلاب و افراد دلسوز شورای انقلاب فرهنگی تذکرات لازم را به دولت داده بودند، ولی دولت به بهانه‌ی آن‌که آن سند الزام‌آور نیست، آن سخنان را پشت سر انداخت، مقام معظم رهبری مستقیم وارد شدند. موفق باشید

18529
متن پرسش

سلام: استاد میشه در مورد این جمله که فرمودید توضیح بیشتری بدید و یک کتاب معرفی کنید؟ «فهمیدن هایدگر، عقل خاصی می‌خواهد که از همه، چنین انتظاری نباید داشت. با عقل فلسفه‌ی اسلامی نه هایدگر فهمیده می‌شود و نه نیچه. ما نمی‌توانیم با عقل حکمت متعالیه، هایدگر و امثال او را بفهمیم، باید عقل دیگری به صحنه آید.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلب از این قرار است که ما «عقل‌ها» داریم نه یک عقل. هرکدام را که رشد دهیم به کمک آن عقل، چهره‌ای از حقیقت در مقابل ما ظهور می‌کند از این جهت نباید عقل را منحصر به عقل صدرایی بکنیم، با همه‌ی عظمت غیر قابل چشم‌پوشی که در عقل صدرایی جهت رجوع به حقیقت هست. پس اگر به فلسفه‌ی هایدگر درست رجوع کنیم با عقلی روبه‌رو می‌شویم که توان نمایاندن وجهی دیگر از حقیقت را در مقابل ما بگشاید. کاری که در 6 جلسه‌ی اعتکاف ماه رمضان تحت عنوان (برکات نظر در نسبتِ بین «وجودِ نفس» با «صِرفُ‌الوجود») انجام شد. موفق باشید 

18329
متن پرسش
استاد سلام: این آقایون یه جوری پیام دادند (مثل آقایان مظاهری و امینی و ....) و یه جوری توی تشییع جنازه مصاحبه کردند (مثل سردار قاسمی و ...) که گویا قرائت آقای هاشمی از امام کاملا صحیح بوده و حالا یا قرائت رهبری رو باطل می دونند و یا اساسا اختلافی بین این دو قرائت قائل نیستند. لذا ما یه جورایی گیج شدیم که آیا ما داریم به آقای هاشمی اشتباه نگاه می کنیم یا اونها؟ لطفا راهنمایی کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 18312 در این مورد داده شد، به نظرم تحلیل جناب آقای دکتر سعداللّه زارعی که در روزنامه‌ی کیهان تاریخ چهارشنبه 22 دی‌ماه نیز در این مورد تحلیلی دقیق و واقع‌بینانه است. عین تحلیل را در زیر خدمتتان ارسال می‌کنم. موفق باشید

تشییع هاشمی، استعاره سخاوت(یادداشت روز)

«رحلت ناگهانی» آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی برای رهبر و ملت ایران سخت بود و می‌توان گفت در دو دهه گذشته مرگ هیچ شخصیتی به اندازه مرگ او برای کشور شوک‌آور نبود. پیام بسیار بلند و پرنکته رهبر معظم انقلاب اسلامی و مقایسه آن با پیام‌های دیگر هم عظمت این تفاوت را به خوبی نشان می‌دهد. مرحوم هاشمی روز سه‌شنبه با حضور بزرگ مردم تهران و بر دوش آنان راهی سفر آخرت شد و در کارنامه 82 ساله او آنقدر نقاط برجسته وجود داشت که بتوان گفت ان‌شاءالله «راضیهًْ مرضیه» خدا را ملاقات خواهد کرد.
هاشمی البته از جمله شخصیت‌هایی بود که تقریبا همواره موافقان بزرگ و مخالفان بزرگی داشت و در هر دو سر طیف هم اهل حقیقت و اهل باطل وجود داشتند و می‌توان گفت از این رو بود که هیچکس از کنار «رحلت ناگهانی» او عبور نکرد و همه مکثی کرده و گواهی دادند که یک شخصیت موثر سیاسی جهان از میان رفته است.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، هاشمی رفسنجانی یک شخصیت محوری نهضت حضرت امام بود و در این راه تا آنجا استقامت کرد که می‌توان بدون مبالغه او را «مجاهدی نستوه» دانست. شکنجه‌های تقریبا منحصر بفردی که جامعه ما کم یا بیش از آن خبر دارد کافی است تا بگوییم او در مسیر حمایت از امام راحل عظیم‌الشان به تمام معنا فداکاری کرد. در این میان رژیم پهلوی، آمریکا و انگلیس و هر فرد و جریان مرتبط با آنها به دلیل مخالفت با نهضت ‌اسلامی حضرت امام با هاشمی نیز به عنوان یکی از سرداران آن مخالف بوده و در همه فشارها علیه او همداستان بودند. در این دوره هاشمی البته موافقان بزرگی هم داشت، بخش وسیعی از نخبگان مذهبی و توده‌های متدینی که آوازه فداکاری هاشمی را شنیده بودند، طیف وسیع موافقان او را در این دوره تشکیل می‌دادند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به طیفی که در گذشته مخالف آقای هاشمی بودند، منحرفین، منافقین و ملی‌گرایانی که مخالف استقرار نظام جمهوری اسلامی و بویژه مخالف الگوی ولایت‌فقیه بودند، اضافه شدند و حقد و کینه آنان از امام و روحانیت و اصل هویت‌بخش ولایت‌فقیه بطور طبیعی به سمت هاشمی‌رفسنجانی به عنوان یک معتمد اصلی حضرت امام رفت کما اینکه در این دوره توده‌های متدین و نخبگان اسلام‌گرا هم از آنجا که او را یک «ستون انقلاب اسلامی» دانسته و تمام آمال و آرمان خود را در سایه انقلاب قابل تحقق می‌دانستند، به هاشمی رفسنجانی دل ‌بسته بودند و به طور جدی از او حمایت می‌کردند؛ رأی بالای مردم به هاشمی‌رفسنجانی در سه دوره مجلس شورای اسلامی در زمان حیات حضرت امام از این موضوع حکایت می‌کند. بنابراین در مرحله ده ساله «تثبیت» انقلاب اسلامی نیز هاشمی مخالفان بزرگ و موافقان بزرگی داشت.
بعد از ارتحال حضرت امام که کمی پس از آن آیت‌الله هاشمی رفسنجانی سکان دولت را در دست گرفت همان طیف‌بندی سابق وجود داشت یعنی او به عنوان رئیس‌جمهور نظام جمهوری اسلامی به میزانی که مورد عنایت رهبر معظم انقلاب اسلامی و مردم دین‌مدار بود از سوی دشمنان اسلام و انقلاب و منحرفین زیر فشار تبلیغاتی و سیاسی قرار داشت. مردم در دوره ریاست‌جمهوری از شخصیتی که با خطبه‌های بسیار دلنشینی که او در دوره ریاست مجلس درباره «عدالت اجتماعی» بیان کرده بود و علاوه بر آن در منظر مردم، او فردی «بسیار توانمند» ارزیابی می‌شد، توقع داشتند که مشکلات اقتصادی و اجتماعی آنان حل و فصل شود. هاشمی رفسنجانی در این بین و با اراده حل مشکلات مردم و با نیت خیر راهی را برگزید که در عمل آن اراده و نیت را محقق نکرد. «توسعه اقتصادی» کلید واژه‌ای بود که با آن سیاست‌های دوره سازندگی توضیح داده می‌شد و در کانون این نگرش «رشد اقتصادی کشور» قرار داشت، بر بنیانی استوار بود که آرام آرام امید توده‌های مردم به دولت را کاهش می‌داد و از این رو بود که 3-2 سال پس از اجرای سیاست‌های موسوم به توسعه اقتصادی، آراء آقای هاشمی‌رفسنجانی (در دور دوم ریاست‌جمهوری) کاهش معناداری پیدا کرد. در واقع مردم ایران در دوره دوم ضمن آنکه کماکان اعتماد خود را به شخص آقای هاشمی ابراز کردند اما به او یادآور شدند که سیاست‌های اقتصادی و کارگزاران این عرصه او را نمی‌پسندند و خواستار اصلاح و تغییر می‌باشند. سیاست توسعه اقتصادی با آن برنامه که تنظیم شده بود آرام آرام به شبکه اقتصاد جهانی نزدیک شد و توقع داشت به دلیل همسویی در نگرش تئوریک اقتصاد، از سوی آنان مورد پشتیبانی قرار گیرد اما غرب بر‌خلاف آنچه درباره «ماهاتیر محمد» -  نخست‌وزیر سال‌های دهه 60 و 70 شمسی مالزی - عمل کرد، از پشتیبانی مالی از دولت‌ آیت‌الله هاشمی به دلیل نسبت آن با انقلاب و نظامی که غرب نمی‌خواست آن را به رسمیت بشناسد و شاهد بالیدن آن باشد، خودداری کرد و از این رو سیاست‌هایی که برای بهبود وضع اقتصاد کشور طراحی شده بود، از منظر توده‌هایی که امام ضمن آنکه آنان را صاحبان اصلی انقلاب می‌دانست، «پابرهنگان» خطاب می‌کرد، موفق ارزیابی نمی‌شد. مردم به خصوص حاصل دستاورد این سیاست‌های اقتصادی را با آنچه پیش از این هاشمی مستقیما ذیل واژگان‌آشنای «عدالت اجتماعی» وعده داده بود، ناهمخوان می‌دیدند. از این رو بود که در این مقطع در کنار طیف دشمنان هاشمی که همان دشمنان انقلاب اسلامی بودند یک طیف «منتقد سیاست‌های هاشمی» اضافه شد که از قضا در درون خانواده انقلاب اسلامی قرار داشت. منتقدان به هیچ‌وجه دشمن هاشمی نبودند کما اینکه در دوره‌ای که او رئیس‌جمهور بود برای موفقیت دولت در اهداف خود، مشفقانه به او کمک کرده بودند و پیوندهای قدیمی خود را هم با او حفظ کرده بودند. هاشمی نیز هیچگاه از این طیف منتقد تلقی دشمن نداشت و خود را از آنان جدا نمی‌دانست. بعدها منتقدان هاشمی در صحنه داخل به دو گروه تقسیم شدند، گروهی که با نگاه به اصول و اهداف انقلاب اسلامی، پاره‌ای از سیاست‌ها و افکار او را در مسیر درست نمی‌دانستند و خواهان اصلاح بودند و گروهی که در فضای محدود قوه مجریه دنبال موقعیت‌هایی بودند و درست یا نادرست هاشمی رفسنجانی از آنها دریغ کرده بود. گروه دوم در پاره‌ای از موارد مرز انتقاد و دشمنی را از میان برداشتند و با عبارات سخیفی که شما از آن خبر دارید، از او یاد می‌کردند. در دوره اصلاحات وقتی هاشمی که از شدت اهانت‌ها به تنگ آمده بود از یک مقام ارشد دولت خواسته بود که جلوی این اهانت افراد و مجامع‌ اصلاح‌طلب را بگیرد او در پاسخ گفته بود «بازی اشکنک دارد، سرشکستنک دارد»! این طیف البته بعدها تلاش کردند تا «سالوس‌مآبانه» هاشمی را در طیف خود تعریف کنند اما در عمل و در نهایت، آیت‌الله هاشمی هیچگاه آنان را راضی نکرد. در این دوره مخالفان جبهه انقلاب و نظام کماکان با او که مثل گذشته او را یک ستون نظام می‌دانستند، مخالف بودند و طیف وسیع نیروهای انقلاب او را در جمع خویش ارزیابی و در حد یک شخصیت محوری نظام به او احترام می‌گذاشتند و نیروهای منتقد او در خانواده انقلاب ضمن اصراری که بر اصلاح بعضی روش‌ها و نگاه‌ها داشتند، مطمئن بودند که هاشمی از خانواده انقلاب جدا نمی‌شود.
تشییع پرشکوه و کم‌نظیر مردم تهران و برگزاری پرتعداد مجالس سوگواری در شهرستانها به خوبی نشان داد که مردم قدر شخصیت‌های دلسوز خود را می‌دانند و پاسخگوی مهری که دیده‌اند هستند. ارتحال ناگهانی آیت‌الله هاشمی دو طیف موافقان و منتقدان هاشمی رفسنجانی را بشدت متاثر کرد کما اینکه در خطوط رسانه‌های غربی و عربی وابسته به غرب می‌توان نفرت آنان از هاشمی رفسنجانی را دید. در تشییع جنازه آیت‌الله هاشمی در تهران همه نخبگان منتقد و بخش عمده توده‌هایی که در عملکرد اقتصادی او اشکال می‌دیدند آمده بودند، طیف‌های بسیجی، هیاتی و مردم محروم غلبه داشتند و این نشان می‌دهد که هم رشته پیوند آیت‌الله با این بخش از مردم و هم محبت گرم این مردم تا آخرین روز حیات آقای هاشمی رفسنجانی برقرار بوده است. در راهپیمایی بزرگ پشت جنازه این شخصیت که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «نمونه کم‌نظیری از نسل اول مبارزان ضد ستم‌شاهی و از رنجدیدگان در این راه پرخوف و خطر» بود، هم عظمت مردی که بر دوش‌های محبت مردم تشییع می‌شد، برجسته بود و هم عظمت مردمی که با اشاره رهبری و جمعبندی دقیق رهبری از 59 سال دوستی ایشان با مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی به صحنه آمدند، آشکار بود. خداوند آیت‌الله عزیز ما را در جوار رحمت واسعه خویش جای دهد و این مردم قدرشناس را برای انقلاب نگه دارد.  سعدالله زارعی

16111
متن پرسش
سلام: چگونه متوجه فریب های شیطان شویم؟ با توجه به آنکه توجیهات عقلی برای گناه آورده می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن مى‏فرمايد: «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْاصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلين»[1] نقش پروردگار خود را در جان خود به ياد داشته باش و اين حالت را با حالت تضرع و بدون بلندكردن صدا، زنده نگهدار و از غافلان مباش. انسانى كه متذكرِ حضور و نقش پروردگار در عالم هست همواره مواظب مى‏ باشد تا دشمن او، نفوذى در دل او پيدا نكند و با ياد خدا به پاسدارى حريم دل مشغول است. قرآن در وصف چنين انسان‏هايى‏ مى ‏فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ‏ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»[2] مؤمنينِ اهل تقوا آنهايى ‏اند كه چون احساس كردند گروهى از شياطين اطراف قلبشان در گردش ‏اند، متذكر ياد خدا مى‏ شوند و نسبت به وسوسه‏ هاى شياطين بيدارند. زيرا قلب خود را كه به منزله‏ ى كعبه است و بايد آن را پاس داشت، پاسدارى مى‏ كنند. شخصِ مراقب، همواره در حضور است‏ «في مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِر»[3] او خود را در محل صدق و حقيقت، در نزد پرودگارِ صاحب اختيارِ مقتدر، جاى داده و پاسبان حرم دل است و در حرم او غير او را راه ندهد. انسان مراقب، مراقب اعمال خود و مواظب زبان و قلم و حتى نيات خويش است. مى‏ بيند نيت بد جان انسان را تيره مى‏ كند. خداوند مى‏ فرمايد: «وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ»[4] خداوند شما را نسبت به آنچه از درون خود آشكار مى ‏كنيد و يا پنهان مى‏ نماييد، مورد محاسبه قرار مى‏ دهد. لذا امور نفسانى چه اظهار شود و چه پنهان گردد، مورد حساب خواهد بود و وقتى انسان در حضور كامل قرار گرفت متوجه مى‏ شود نيت بد چه اندازه در محضر حق بى‏ ادبى و معصيت خواهد بود. و این است معنای عبور از فریب شیطان. موفق باشید

 

 


[1] ( 2)- سوره‏ى اعراف، آيه‏ى 205.

[2] ( 1)- سوره‏ى اعراف، آيه‏ى 201.

[3] ( 2)- سوره‏ى قمر، آيه‏ى 55.

[4] ( 3)- سوره‏ى بقره، آيه‏ى 284.

15834
متن پرسش
سلام خسته نباشید: این حدیثی که شما می فرمائید محبت حضرت امیرالومنین (ع) حسنه ای هست که گناهی بهش ضرر نمیزنه آیا شامل شخصی که یکی که از بزرگترین حق از حقوق بندگان خدا رو ضایع کرده و براش چندان اهمیتی نداره که اندازه یه معذرت خواهی جبران کنه شامل این حدیث میشه؟ به نظرم این شخص اینقدر این حدیث و اینکه همه اتفاقات خواست خداست رو از شما شنیده که هیچ احساس گناهی نمیکنه، علاوه بر این با وجود این که شما میدونید همچین شخصی بین شاگرداتون هست اما مداوم با عبارت دوستان مورد خطاب قرارشون میدید که با کمال وقاحت خودشو خیلی مومن و انقلابی و از یاران امام زمان بدونه و برا بقیه منبر بره و اظهار فضل کنه، اگه قراره زمینه سازای ظهور امثالهم و یا مثل بقیه شاگرداتون که از شدت اینکه خودشونو آدم حسابی میدونند میخواند زمین رو بشکافند از امامم میخوام ما رو از مشئ شما جدا کرده و اینطور نباشیم که دین رو وسیله ای برای سوار شدن به گرده ی مردمی که از دسترسی به امامشون محرومند و با تمام وجود به شما برای پیداکردن گمشده شون رجوع می کنند قرار نده و ما رو از رجوع به شما بی نیاز کنه. واقعا آدم برای کسایی که به این کلاسای شاگرداتون مراجعه می کنند احساس خطر میکنه، که بی تقوایی بعضیاشون قراره چه ضربه ای بهشون بزنه. اگه قرار باشه شما هم از لحاظ انجام گناه محب حضرت امیرالمومنین معرفیشون کنید خب دیگه مانعی برای از بین بردن حق الناس باقی نمیمونه فقط عجیبه آیا مشئ امام زمان صلوات الله علیه هم همینه که وظیفه تحقق تمدن اسلامی رو به عهده شما گذاشته؟ حداقل کاری که از شما برمیاد اینکه کسایی که لایق احترام زیاد نیستند رو اینقدر محترم نشمارید مگه احترام و ارزش به تقوا نیست پس این آدم چرا تو دستگاه شما محترمه که گناهش هیچ اهمیتی براش نداره حفظ شاگردتون به قیمت از بین رفتن حقوق مردم میارزه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث «حق‌النّاس» در همه‌ی این موارد جدا است و رعایت حقوق افراد و احترام به انسان‌ها – حتی اگر مؤمن نباشند – سیره‌ی امامان معصوم«علیهم‌السلام» بوده  2- ملاک دوری و نزدیکی به این حقیر، تقوا و رعایت دستورات شرع مقدس است، از طرفی بنده برای خودم هیچ حسابی باز نکرده‌ام که حتی خاک در بارگاه قدسی مولایمان باشم، چه رسد که کار تحقق تمدن اسلامی را به عهده گرفته باشم!! موفق باشید

15251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: می خواستم از شما استاد گرامی بپرسم آیا گریه ی مرد نشانه ی ضعف اوست؟ مثلا گاها اتفاق می افته که دلم می گیره و علت خاصی هم براش ندارم. در این هنگام دوست دارم گریه کنم و این کار آرومم می کنه می خواست بپرسم این حالت نشانه ی ضعف؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گریه برای حوائج دنیایی بد است، وگرنه: «چشمِ گریان، چشمه‌ی فیض خداست». این بیچاره را هم در هنگام گریه‌ها فراموش نکنید. موفق باشید

14490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام من و خانم و دختر 2-3 ساله ام از ابتداي زندگي مشترك (5 سال) در طبقه پائيني منزل پدرم زندگي مي كنيم. بعد از تولد فرزندم و بعد از اينكه كمي بزرگ شد مشكلاتي بين خانوم و خانواده من به وجود اومد. پدر و مادرم چون اولين نوه شون بدنيا اومد اونهم دختر و اونها فرزند دختر نداشتن روزي دو بار و هر بار يكي دو ساعت (صبح و شب) دخترم رو پيش خودشون ميبرن و باهاش بازي ميكنن و اين امر خوشايند خانومم نيست و فكر ميكنه باعث كم شدن محبت بچه نسبت به اون ميشه و همچنين معتقده تربيت دوگانه بوجود مياد و از اين مسائل ... من هم فعلاً توانايي اجاره جاي مستنقلي رو ندارم ... به نظر استاد بهترین و شایسته ترین برخورد اینجانب در این رابطه با والدین و همسرم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی همسرتان نباید نگران باشند. با تخم محبتی که پدر بزرگ و مادر بزرگِ کودک در روح او می‌کارند، موجب می‌شود که آن کودک به همه محبت بورزد و تربیت دوگانه در این موارد مصداق ندارد. موفق باشید

14378
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد عزیز: نمی‌دانم درد دل خود را چطور بیان کنم. در ابتدا از حضرتعالی و کاربران محترم عذر می‌خواهم که مطلبم طولانی می‌شود. اما چاره‌ای ندارم. مطلبم را از این طریق مطرح می‌کنم تا ان‌شاءالله با پیگیری و همراهی دیگر مراجعه کنندگان به سایت عزیز المیزان که در این باره با بنده توافق دارند بلکه بشود کاری کرد و از این دردسر عظیمی که گریبان جوانان مملکت ما را گرفته است و کیان مملکت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به خطر انداخته است، نجات پیدا کنیم. معضلی که در نظر دارم با شما درمیان بگذارم، به ورزش حرفه‌ای و به‌ویژه فوتبال ارتباط دارد. می‌دانیم که مقام معظم رهبری بعد از اینکه به مقام الهی ولایت نائل شدند از اولین سیاستهایی که اعلام کردند حمایت از ورزش قهرمانی بود و آن را برای ایجاد انگیزه در توسعه ورزش همگانی و همچنان نماد نشاط و سلامت جامعه در منظر جهانیان با اهمیت تلقی کردند. واضح است که راه رسیدن به قهرمانی در جهان – البته معمولا و نه ضرورتا – ورزش حرفه‌ای است. اما مشکل در این است که آیا همانطور که از آموزه‌های دینی برداشت می‌شود و رهبر معظم هم همین را تأکید دارند، قهرمانی و به تبع آن ورزش حرفه‌ای وسیله است یا هدف؟ متأسفانه تلقی مسئولان اجرایی کشور در عمل و نه ادعا صورت دوم یعنی هدف بودن ورزش است و از این رو نگاه ایشان به ورزش حرفه‌ای همان نگاهی است که در غرب به ورزش است که این نگاه باعث می‌شود ورزش حرفه‌ای با همان لوازم و حواشی در کشور نهادینه شود. البته با یک تفاوت اساسی و آن اینکه در غرب مؤسسات تجاری با سرمایه گذاری روی ورزش آن را به مرحله سوددهی می‌رسانند و پس از مدتی از سود سرشار آن استفاده می‌کنند اما در ایران مسئولان روی ورزش به اسم «سرمایه گذاری» همواره و الی الابد از سرمایه بیت المال که سهم مردم مستضعف و از جمله بینوایان و پابرهنگان است، «هزینه» می‌کنند و از بیت المال و حق مردم به جیب مشتی مفت خور زالو صفت سرازیر می‌کنند. اما خطری که جوانان، نوجوانان و نونهالان ما و به تبع، آینده کشور ما را تهدید می‌کند چیست؟ می‌دانیم که یک جوان برای پیشرفت، علاوه بر انگیزه‌های شخصی به الگو نیاز دارد. وجود الگو است که او را وامی‌دارد با هر جان کندنی هست مشکلات و ناملایمات را پشت سر بگذارد و یقین پیدا کند که اگر این مسیر را به همان دلیل که دیگران پیموده و به نتیجه رسیده‌اند، طی کند حتما به نتیجه خواهد رسید. حال سؤال این است که در حال حاضر اجتماع ما چه طیفی را به جوان به عنوان الگو معرفی می‌کند؟ یک پزشک متخصص، یک مهندس زحمت‌کش، یک صنعت‌گر کارآفرین، یک مخترع؟ نه! اینها معرفی نمی‌شوند. الگوی جوان ما یا فوتبالیست است یا خواننده پاپ و یا بازیگر سینما! نیاز به دلیل هم نیست. مثل روز روشن است. جوان وقتی می‌بیند اگر بخواهد به آن شغلهای مفید مورد نیاز جامعه برسد و در کنار خدمت به مردم یک زندگی آبرومند برای خود تشکیل دهد باید درس بخواند، بی خوابی بکشد، خون دل بخورد، اگر پزشک است شب و روز در بیمارستان کشیک باشد، اگر مهندس است روز و شب دنبال انجام پروژه‌های سنگین باشد، اگر مخترع است باید کلی مطالعه و تحقیق کند و کلی سرمایه‌گذاری کند تا یک اختراع جدید به ثبت برساند تازه اگر اختراع او را دیگران به اسم خود ثبت نکنند، چیزی که متأسفانه در مملکت ما خیلی رخ می‌دهد؛ بله اینها الگوی جوان معرفی نمی‌شوند. این کارها زحمت دارد و درآمد زیادی هم ندارد. جوان اگر می‌خواهد پیشرفت کند لازم نیست درس بخواند، لازم نیست بی‌خوابی بکشد، لازم نیست به مغز خود فشار بیاورد، لازم نیست چند سال زحمت بکشد تا ثمر کار خود را ببیند تازه آن هم اگر شرایط جور باشد. جوان می‌بیند اگر دنبال عشق جوانی خودش باشد بی‌سواد هم که باشد اشکالی ندارد. کافی است هنر دنبال توپ دویدن را بلد باشد. بازی می‌کند، کیف جوانیش را می‌برد و بدون زحمت فوق‌العاده به همة امکانات مادی می‌رسد. اگر یک کارمند در ماه دو میلیون تومان و در سال بیست و چهارمیلیون تومان و در سی سال خدمت – با صرف نظر از تورم و افزایش حقوق – حدود هفتصد تا هشتصد میلیون تومان درآمد داشته باشد، یک مهندس مثلا با یک سوم این زمان مثلا در ده سال این درآمد را داشته باشد و یک پزشک مثلا با پنج سال، یک فوتبالیست تنها با یک فصل بازی، تکرار می‌کنم «بازی» – یعنی عشق و حال – همین درآمد را دارد. خب جوان با خود می‌گوید: مگر مغز خر خوردم (از تعبیر عامیانه‌ام عذر می‌خواهم) این همه زحمت بکشم بعد هم معلوم نیست موفق بشوم یا نشوم. میروم هم ورزش می‌کنم و هم به ثروت می‌رسم. این یک طرف مشکل. طرف دیگر کسانی هستند که به رغم این همه وسوسه، یا عقلشان و یا توان جسمیشان و یا علاقه‌شان اجازه نداده است به فوتبال بپردازند و دنبال درس را گرفتند. وقتی می‌بینند با این همه زحمت و تلاش باید بازهم دنبال یک زندگی آبرومند بدوند و تلاش طاقت‌فرسا تحمل کنند، و می‌بینند از طرفی مسئولان اجرایی توان مدیریت استفاده از این تخصص را ندارند و از طرف دیگر با چراغ سبزی که غرب به آنها نشان می‌دهد و وعده یک زندگی راحت را به آنها می‌دهد و امکان پیشرفت بیشتر علمی را برای آنها فراهم می‌سازد، خیلی باید دغدغه میهنشان را داشته باشند که نلغزند و فریب وعده‌های آنها را نخورند و این زحمت‌ها را بر خود هموار کنند. یادم می‌آید قرارداد یکی از فوتبالیستها برای یک فصل بازی یعنی یک سال، دو میلیارد تومان بود. درست است که همه این پول به او نمی‌رسد اما درصد بالایی از آن مال او خواهد بود. فکر کردم اگر این پول را بین چهل نفر انسان با استعداد تحصیل کرده توزیع می‌کردند، هر نفر پنجاه میلیون تومان، ولو به صورت وام بهتر نبود (اگر چه ارزش آن را داشت حتی اگر کمک بلاعوض هم می‌بود مشروط به اینکه آن را در عملی کردن تخصصشان در جامعه مصرف کنند). و آیا دیگر این چهل نفر فرضی با این تسهیلات حاضر بودند بازهم مملکت خود را ترک کنند؟ بنده یک فرض که شاید خیلی‌ها آن را فوق‌العاده بدبینانه بدانند و انجام آن را غیرممکن، مطرح می‌کنم. اگر اساسا فوتبال حرفه‌ای از این مملکت برچیده شود، چه اشکالی پیش می‌آید؟ در نگاه کلان فوتبال هزینه بر است نه سودآور. یعنی بیت المال با واسطه (برای باشگاه‌های نیمه دولتی یا خصوصی) یا بی واسطه (برای باشگاه‌های دولتی) برای آن هزینه می‌شود. باشگاه‌های خصوصی و نیمه دولتی و حتی دولتی مشروط به تأسیس باشگاه‌های ورزشی و اداره آنها، از معافیتهای مالیاتی کلان برخوردار خواهند شد. پس در هر صورت بخش عمده مخارج از بیت المال و بخش کوچکی از جیب مردم تأمین می‌شود. حال اگر همانطور که گفته شد این هزینه در امور علمی و آموزشی مملکت هزینه شود بهتر است و مانع خروج استعدادهای درخشان از مملکت شود یا صرف فوتبال؟ حتی اگر این کار موجب هجوم فوتبالیستها به سمت باشگاه‌های خارجی شود. نگه‌داشتن اینها برای کشور مفیدتر است یا نگه‌داشتن تحصیل‌کردگان و دانشمندان؟ تهدید دیگر این است که جوانانی که به فوتبال حرفه‌ای روی می‌آورند، آنها که از ایمان قوی و سواد کافی و فرهنگ اجتماعی مناسبی برخوردار نیستند، وقتی با این ثروت انبوه روبرو می‌شوند، «بعضاً» مدیریت صحیحی در خرج کردن این ثروت ندارند و با زمینه‌های شهوانی که به اقتضای سن و سالشان دارند، به‌راحتی به فساد و فحشا و انواع و اقسام منکرات دچار می‌شوند که متأسفانه اندکی از اخبار آن در رسانه‌ها درز پیدا می‌کند و صدالبته خیلی خبرها هم مخفی می‌ماند. بروز فساد و فحشا حقیقت تلخی است که در فوتبال ما رخنه کرده است و مسئولان گوش خود را گرفته‌اند تا اخبار آن را نشنوند. و مگر همین فحشا نیست که خبر آن را یکی از جوانان سالم وادی فوتبال در برنامه زنده 90 به گوش همه مردم رساند و مردم را هشدار داد نونهالان خود را به مدارس فوتبال نفرستند اگر می‌خواهند مورد تعرض افراد فاسد قرار نگیرند. ببخشید که خیلی حرف زدم. اما چاره‌ای نداشتم. درد دلی بود که باید مطرح می‌کردم. خیلی تعجب می‌کنم که ورزشی که از اساس با یک طرح استعماری به وجود آمده است – از نظر بعضی کارشناسان توپ نماد کره زمین است که اینها بین خود می‌چرخانند – چطور اینقدر مهم شده است که بجای اینکه عامل نشاط و پویایی جامعه باشد نماد فساد اقتصادی اخلاقی و خشونت و غیبت و تهمت شده است. به قول حضرت استاد طاهرزاده در پاسخ به سؤال 14220 ورزش را بیش از اندازه بزرگ کرده‌اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. نظام ورزشی ما به‌خصوص فوتبال در مسیری نیست که تابلویی از ارزش‌هایی باشد که انقلاب اسلامی متذکر آن است. ولی عنایت داشته باشید برای عبور از این مشکل کارهای بخشنامه‌ای جواب نمی‌دهد. باید در یک عزمِ ملی و با رویکرد فرهنگی از آن مشکل به مرور عبور کرد زیرا فعلاً نمی‌شود میلِ به این ورزش‌ها را از روح جوانان بیرون کرد. لااقل در حال حاضر نظام رسانه‌ای ما تا این حدّ به چنین موضوعاتی دامن نزند! موفق باشید

13087

بدون عنوان:بازدید:

متن پرسش
سلام: فلسفه ی استاد عرفان که در قدیم بوده چه بوده؟ آیا در زمان مرحوم قاضی هم کسی می توانسته بدون استاد سیر کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با نظر به جواب سؤال 13086 جواب خود را دریافت کنید. موفق باشید

11833
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: در چند روز اخیر و با توجه به اتفاقات مرتبط با کشور عربستان و افزایش تنش ها شعری منتشر شده است که آن را به فردوسی نسبت می دهند. با مضمون: عرب ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺮﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﺞ ﺍﻧﺪیش ﻭ ﺑﺪ ﺧﻮﯼ ﻭ ﺍﻫﺮیمن ﺍﺳﺖ ﭼﻮ ﺑﺨﺖ ﻋﺮﺏ ﺑﺮ ﻋﺠﻢ چیرﻩ ﮔﺸﺖ ﻫﻤﻪ ﺭﻭﺯ ﺍیرﺍنیاﻥ تیرﻩ ﮔﺸﺖ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﮔﺮﮔﻮﻧﻪ ﺷﺪ ﺭﺳﻢ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺗﻮ ﮔﻮیی ﻧﺘﺎﺑﺪ ﺩﮔﺮ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺎﻩ ..... بنده در انتساب این شعر به فردوسی شک دارم چون این شاعر ارادت خاصی به پیامبر (ص) داشته است. آیا این مطلب حقیقت دارد؟ در صورت منفی بودن تقاضامندم که پاسخ را به همراه ذکر سند بفرمایید. ممنون از زحمات شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی ندارم. در هر صورت اسلام آمده که ما خوبی و بدی افراد را بر اساس تقوا بسنجیم نه بر اساس قومیت. قرآن می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير»، اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‏ها و قبيله‏ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست؛ خداوند دانا و آگاه است‏. موفق باشید

11684
متن پرسش
می خواستم بدانم که در گیم نت ها وقتی بچه ها با هم در بازی به صورت شرطی باز می کنند و هر کس که باخت می کند باید وقت بازی را حساب کند پول این بازی برای صاحب گیم نت حلال است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک مسئله‌ی فقهی است، باید از مرجع محترم تقلید سؤال بفرمایید. موفق باشید

10826

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام و خسته نباشید. بنده حوزوی هستم و می خواستم برای ازدواج اقدام کنم. آیا این کار درست است که وقت بگذارم و پیش اساتید و روحانیون مهذب نسبتا آشنا بروم (چون آشنای نزدیک ندارم) و بخواهم از دوستان خود اگر کسی را می شناسند معرفی کنند تا به خانواده بگویم اقدام کنند یا این فکر، فکر وسواسی است و واگذار خانواده کنم آنها برایم پیدا کنند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر دو مسیر قدم بگذارید، آنچه مصلحت است پیش می‌آید. موفق باشید
نمایش چاپی