بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12587

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: لطفا جهت عمیق شدن در قرآن، کدام یک از تفاسیر المیزان، موضوعی آیت الله جوادی آملی و یا تسنیم را توصیه می فرمایید؟ تشکر از عنایت شما، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده توصیه می‌کنم جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» را مطالعه فرمایید، در آن‌جا عرایضی شده. موفق باشید

7962
متن پرسش
سلام استاد برای این بظاهر روحانیونی که براحتی اینهمه سرمایه های معنوی کشور و عالَم، نظیر امام و علامه حسن زاده و آیت الله جوادی و ... رو بر سر مسائلی نظیر وحدت وجود (که خودشان هم مطمئنم چیزی از آن نفهمیده اند و حرف چهار تا استاد معلوم الحال که نمیخواهم اسم بیاورم را میزنند) تخطئه میکنند و خطرشان به نظر اینجانب از صد اوباما برای این نظام و دین بیشتره نباید فکری شود؟2.یکی از همین مغز جامدان در مورد فصل معشوقه و صبیان و غیره ی اسفار ملاصدرا که در کتاب او این آدرس بود : جزء2 سفر ثالث اسفار چاپ مصطفوی ص 178 به بعد،که چون به عربی بود بنده خوب نتوانستم موضوع را بفهمم و آن روحانی با آن جمودش میگفت ملاصدرا در این فصل گفته زیر یک لحاف رفتن با نوجوان برای سلوک قبیح نیست! میشود بفرمایید آن فصل اصلا در مورد چیست و این موضوع چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- بهترین راه آن است که وحدت وجود در محافل علمی به‌خوبی تبیین شود تا معلوم گردد چقدر در توحید نکته‌های دقیقی در اعتقاد به وحدت وجود نهفته است 2- اولاً: این آقایان بین نظر به شمایل در بستر عشق عفیف را که عرفا مطرح می‌کنند با نظر به اعضاء تحت تأثیر شهوات فرق نمی‌گذارند. ثانیاً: این‌ها استعارات عرفانی که عموماً شاعرانه است را درست درک نمی‌کنند. لذا وقتی حافظ می‌گوید: «رشته‌ی تسبیح اگر بگسست عیب ما مکن.... دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود» و گزارش می‌دهد از حالت سلوکی خود آن‌گاه که تجلیات نور الهی موجب شد که نظم ذکرش به‌هم بخورد را، به ظاهرش تعبیر می‌کنند و تصوراتی مادی از آن در ذهن می‌آورند. عین این تعبیر در فصل عشق در کتاب اسفار هست که تنها کسانی متوجه مقصود این بزرگان می‌شوند که در تمام فضای کتاب اسفار سیر کرده باشند و حالا به این‌جا رسیده باشند . ولی اگر بخواهند یک پاراگراف را در آورند و در معرض دید عموم قرار دهند از فهم مقصود اصلی در حجاب می‌روند. موفق باشید
7188
متن پرسش
سلام علیکم استاد . خسته نباشید در آیات شریفه قرآن آمده است و نفخت فیه من روحی . این آیه را استاد شجاعی در جلد اول مقالات به زیبایی روشن میکنند که روح همان ملک مقرب است که اسما ی الهی به صورت کامل و جامع در او جلوه کرده و وجود بقیه هم از همان روح است . پس روح صادر اول است . اما شرح زیارات جامعه را گوش میدادم فرمودید امام صادر اول است .من دچار دوگانگی شدم . ما از روح (ملک مقرب) هستیم یا از امام ؟ از لحاظ مرتبه ی وجودی کدام یک شدید تر هستند ؟ روح شدید تر است یا امام ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت روح که همه‌ی ملائکه حتی از آن صادر شده‌اند، با حقیقت محمدی«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» که «اَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّه‏ » است منطبق است. با دو اعتبار به آن حقیقت روح یا حقیقت محمدی«صلواة‌اللّه‌علیه‌واله» گفته می‌شود. موفق باشید
6865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی--برای زایران امام رضا(ع) که به صورت اردوی دانشجویی مشرف میشوند و از همه اقشار هستند تهیه چه کتاب یا جزوه ای از آثارتان را توصیه می فرمایید؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب‌های حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و کتاب‌های حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و جزوه‌ی «دعا و زیارت» مفید باشد. موفق باشید
6350
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در بحث حرکت جوهری شما به خوبی اثبات کردید که ذات عالم ماده حرکت است وقبل از آن حرکت اعراضی که در کم وکیف واین وضع بود را بیان کردید ولی این نکته که حرکت جوهری کدام نوع از حرکت را دارد که قوه های خود را تبدیل به فعل می کند را بیان نداشتید .ویا تمامی این 4نوع حرکت در حرکت جوهری می باشد.؟ پیشاپیش اگر سوالم ازآن جهت که موضوع را هنوز درست نفهمیدم عذر می خواهم که وقت گرانبهای شمارا گرفتم.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ثابت کنیم ذات ماده دارای حرکت است، پس حرکت جوهری خواهد بود، دیگر نباید طرح چگونگی حرکت مثل کمّ و کیف در میان باشد که حرکاتی عرضی هستند. در همان بحث روشن شد که حرکات عرضی ریشه در حرکت جوهری دارند. موفق باشید
5233
متن پرسش
سلام خسته نباشید . طاعات و عبادات مقبول . ببخشید به نظر شما چطور می شود ظرفیت پیدا کرد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان بیشتر متوجه توحید خداوند از یک طرف و معرفت به نفس از طرف دیگر شود، رویکردش جهت قرب الهی و متخلق‌شدن به اخلاق الهی بیشتر می‌شود و این است معنای ایجاد ظرفیت. موفق باشید
4373
متن پرسش
با سلام. بنده مدتی درس خارج یکی از آقایون شرکت می کردم. ایشان بسیار عصبی بودند و حتی در پاسخ به سوالات بسیار داد و فریاد می کردند چه رسد به اینکه به ایشان یک اشکالی هم بگیری. کافی بود طلبه ای فراموش کند تلفن همراهش را خاموش کند و زنگ می خورد دیگه... خلاصه سر مسایل بسیار جزئی اوقات همه را تلخ می کرد و به شاگردان ملبس و غیر ملبسش توهین می کرد و با حجت نقد علمی شخصیت علماء را مورد هجوم قرار می داد. همین اخلاقش یکی از عوامل مهمی بود که باعث شد درسش را ترک کنم. یه مواقعی که به ایشون می گفتیم اخلاق شما تنده و شایسته نیست ایشان یک پاسخی می دادند و می فرمودند که: "توی پیامبران هم، حضرت موسی اخلاقش تند بوده است." حالا سوال بنده توی این قسمته که واقعا حضرت موسی اخلاقش تند بوده است یا مثل خیلی چیزهای بی اساس دیگه این را هم به حضرت موسی بسته اند و واقعیت ندارد؟ اگه تند بوده این صفت نقص در پیامبری نیست؟ با تشکر از حضرتعالی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بزرگان ما مثل حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» خود را خاک پای انبیایی مثل حضرت موسی«علیه‌السلام» می‌دانند و وقتی حضرت آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» می‌فرمایند: حیف این موسی که در دست بنی‌اسرائیل افتاد. و وقتی ما در روایت داریم همه‌ی انبیاء معصوم‌اند؛ این چه حرفی است؟ بنده عرایضی در سوره‌ی اعراف در مورد غضب مقدس حضرت موسی«علیه‌السلام» داشته‌ام. صوت آن روی سایت هست ملاحظه کنید آیا می‌شود غضب آن حضرت را غضب عادی دانست؟ موفق باشید
3827
متن پرسش
باسلام به محضر استاد طاهرزاده عزیز ودوست داشتنی استاد شاید بنده بسیاربسیارکوچک ترازآن باشم که بخواهم محضرتون پیشنهادی را مطرح کنم ولی با توجه به شناحت نسبی که به آثارشما دارم وبا توجه به اینکه شماخوب نیازهای جامعه رو تشخیص میدهید ومباحثی رو که مطرح میفرمائید حکایت ازهمین مسئله هاست خواستم به عنوان کسی که خیلی خیلی شمارو دوست داره وشدیدا بهتون علاقه مند هست پیشنهاد بدهم که با توجه به نیازجامعه بحثی را تحت عنوان ازولایت نبی تا ولایت فقیه مطرح فرمائید وانشالله با توجه به صلاحدید خود حضرت عالی به صورت کتاب ویا جزوه که قطعا کتاب بهتر است منتشر فرمائید تا ما دوستاران شما بتوانیم بهتر وبیشتر ازمباحث شما درزمینه ولایت فقیه وریشه های تاریخی ولایت الهی استفاده کنیم البته شاید هم قبلا این ایده مطرح شده باشه ونظر این حقیر تازه نباشه به هرحال هرکسی هم که مطرح کرده یا اصلا خود شما به این موضوع رسیده باشید که چنین چیزی نیازجامعه هست بازهم جای شکر باقی است بازهم جسارت حقیر را بپذیرید که به شما پیشنهاداتی را مطرح میکند التماس دعا امید وارم درراه دفاع ازمبانی دینی جوانان ونوجوانان وعلاقه مندان به دینداری موفق وموید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک سلسله بحث‌ تحت عنوان «از ولایت نبی تا ولایت فقیه» داریم که به صورت سی‌دی در آمده، در ضمن کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که در دست چاپ است علاوه بر بحث نبوت و امامت به بحث ولایت فقیه نیز پرداخته. موفق باشید
2208
متن پرسش
باعرض سلام. سوالی که از حضرتعالی داشتم اینکه حضرت مسیح که به اسمان خدا رفتند ونه اینکه کشته شدند جسمشان الان کجاست در همین راستا جسم امام زمان که از نظرها غایب شدند کجاست؟آیا بحث کن فیکونی در میان است که ایشان جسم خودرا ایجاد یا نیست میکنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین طور که در برهان صدیقین روشن شد، وجود هر اندازه که نازل شود، احکام کثرت وجسمیت را پیدا می‌کند و همان اندازه که شدید و متعالی شود، از حالت جسمانیت در می‌آید، بنابر این چون وجود مقدس حضرت عیسی«علیه‌السلام» به تعبیر قرآن بالا برده‌شده‌اند، جسمشان از حالت جسم مادی به جسم نوری شدت می‌یابد و دیگر مشکل آن که باید در جای خاصی باشد در میان نمی‌ماند. موفق باشید.
2111
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی مرحوم حافظ می فرماید : بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت کنار اب رکناباد و گلگشت مصلی را مرحوم ختمی لاهوری تفسیر جالبی از این بیت دارند ایشان می فرمایند کنار اب رکناباد و گلگشت مصلی کنایه از دنیا می باشد و قصد حافظ تذکر این مطلب است که فرصتی که انسان برای تعالی خود در این دنیا دارد دیگر در بهشت ندارد ولی نکته ای که قابل سوال است این است که می باقی به چه منظور است ابتدا به ذهن می رسد که منظور می باقی کننده می ای که باعث بقا می شود منظور باشد ولی در یکی از شروح دیدم که اثبات نموده بود از نظر ادبی نمی توان می باقی مانده معنی نمود و توضیحاتی بیان نموده بود به نظر جنابعالی منظور از می باقی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ظاهراً منظور حافظ از میّ باقی، ادامه‌ی لطف الهی است که جنبه‌های بالقوه‌ی انسان را به فعلیت می‌آورد و این تنها در دنیا ممکن است که روز عمل است در حالی‌که فردا روز جزا است. موفق باشید
1391

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در خصوص قسمت دوم دعای عرفه از لحاظ سندی فقط سید بن طاووس در اقبال نقل کرده و مرحوم مجلسی می فرماید این قسمت در برخی از نسخه های قدیمی اقبال هم نیست و با سیاق دعای ائمه هم سازگار نیست و شاید این قسمت افزوده مشایخ صوفیه باشد ری شهری در زمزم عرفان از قول اقای بهجت نقل می کند شخصی از قول رفیقش نقل کرد روزی بعد از خواندن دعای عرفه مرحوم سید بن طاووس را در خواب دیدم فرمود این زیادتی از من است و در جایی دیگر فرموده اند مرحوم سید گاهی هم دعا از پیش خود انشا می کند ذیل دعای عرفه هم یا روایت یا از خود سید است . مرحوم علامه تهرانی هم در یکی از کتب خود معتقد است این قسمت از دعا از امام حسین نیست و از شخصی به نام ابن عطا می باشد . در همان کتاب زمزم عرفان از قول مرحوم علامه طباطبایی نقل شده کیست که بتواند این گونه حقایق را بیان کند ؟ ما که عمری در مسائل فلسفی و عرفانی تلاش کرده ایم دهنمان میچاد این طور حرف بزنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همان‌طور که مستحضرید با توجه به آن خواب باز آیت‌الله بهجت در کتاب «در محضر آیت‌الله بهجت»، ج 2، ص 411در مورد آن قسمت از دعای عرف می‌فرمایند: «از مضمون بر می‌آید که مطالب توحیدی آن بالاتر از علوم متعارف است». و حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» باره‌ها به فرازهایی از آن به عنوان سخن حضرت امام حسین«علیه‌السلام» اشاره کرده‌اند. فکر می‌کنم ابن عطای مصری با توجه به دویست‌سال حاکمیت فاطمیون در مصر مطلب را از فرهنگ اهل بیت گرفته زیرا حقیقتاً سخن بالاتر از آن است که یک انسان بتواند این‌چنین سخن بگوید. موفق باشید
976

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی ببخشید استاد چرا فلسفه ی ملاصدرا جهانی نشده؟ مگه فلسفه نباید جهانی شه؟ اما اشکال این فلسفه جیه که هنوز اونرو به عنوان فلسفه قبول ندارند؟ یعنی اصلا چرا پس ملاصدرا رو فیلسوف میدونیم؟ چه طور میشه جهانی شه؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی چند سال گذشته سمیناری در رابطه با فلسفه‌ی ملاصدرا در تهران تشکیل شد و از فیلسوفان مطرح دنیا دعوت شد بسیاری از صاحب‌نظران دنیا از جمله پروفسور ویلیام چیتیک معتقد بودند فلسفه‌ی ملاصدرا تمدن‌ساز است و حتماً تمدن آینده‌ی جهان متأثر از فلسفه‌ی حکمت متعالیه است. حتی حضرت امام خمینی«رضوان‌الهن‌علیه» بر مبنای تفکر ملاصدرا نهضت خود را تبیین کردند. بنده در جلسه‌ی هشتم از کتاب «تمدن‌زایی شیعه» در مورد جایگاه تاریخی فلسفه‌ی ملاصدرا و نظر مقام رهبری«حفظه‌الهت» عرایضی دارم. موفق باشید
20002
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز من تا به حال چندین کتاب زیبای شما را مطالعه کرده ام. اما متاسفانه معنی این جمله را که می فرمایید مثلا انسان قبل تولد خود انتخاب کرده که در فلان خانواده باشد، معنی این که در آن زمان خود انتخاب کرده را نمی فهمم. لطف می کنید اگر جواب بدید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که در روایات داریم ارواح، قبل از ابدان بوده‌اند و انتخاب، مربوط به روح است. به عنوان نمونه انتخاب ائمه «علیهم‌السلام» را در این روایت ملاحظه کنید: «انَّ اللهَ تَبارك وَ تَعالي خَلَقَ‏ الْارْواحَ‏ قَبْلَ الْاجْسادِ بِالْفَيْ عامٍ، فَجَعَلَ اعْلاها وَ اشْرَفَها ارْواحَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الائِمَةِ بَعْدَهُمْ (ع) فَعَرَضَها عَلَي‏السَّمواتِ وَ الْارْضِ وَ الْجِبالِ، فَغَشِيَها نُورُهُمْ ...»[1] خداوند تبارك و تعالى، ارواح را دو هزار سال قبل از اجسام خلق نمود، و بالاترين و شريف‏ ترين آن‏ها را ارواح محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين و ائمه‏ ى بعد از آن‏ها قرار داد، سپس آن‏ها را بر آسمان‏ها و زمين و كوه‏ها عرضه داشت و نور ايشان همه‏ ى سماوات و ارض را فراگرفت. چنانچه ملاحظه مى ‏فرماييد، اين روايت شريف اوّلًا؛ ما را متوجّه‏ ى رتبه‏ ى وجودى ارواح مى ‏كند كه نسبت به اجسام تقدّم وجودى دارند و اين‏كه تقدّمِ خلقت روح‏ ها، تقدّم زمانى نيست بلكه تقدّم رتبه ‏اى است. ثانياً؛ مى‏ فرمايند: ارواح، دو هزار سال قبل از اجسام آفريده شدند، شايد عدد دو هزار سال حاكى از زيادى مرتبه‏ ى روح‏ها نسبت بر بدن‏ ها باشد. ثالثاً؛ مى‏ فرمايد: در بين روح‏ ها كه بلند مرتبه ‏تر از جسم‏ ها هستند، تازه ارواح چهارده معصوم (ع) از همه‏ ى آن‏ها برتر و بالاترند. رابعاً؛ آنچه از همه مهم‏تر است قسمت آخر روايت است كه مى‏ فرمايد: خداوند ارواح شريف چهارده معصوم (ع) را بر آسمان‏ها و زمين و كوه‏ها عرضه كرد، پس نور آن‏ها همه‏ ى آسمان‏ها و زمين و كوه‏ ها را فراگرفت، كه از احاطه‏ ى تكوينى آن انوار مقدس بر كلّ موجودات خبر مى‏ دهد و اين همان ولايت كلّيه‏ ى آن‏هاست كه اگر انبياء و اولياء (ع) مجهز به آن نباشند، هيچ معجزه و كرامت و تصرفى از طرف آن ذوات مقدس صورت نخواهد گرفت و هنر انسان‏ها اين است كه ولايت تكوينى الهى اولياء معصوم (ع) را با انتخاب خود، در جان خود جارى كنند تا تكوين و تشريع در آن‏ها هماهنگ شود و بتوانند به عنوان موجوداتى مختار، آن ولايت تكوينى را بر شخصيت خود جارى سازند. موفق باشید


[1] - بحارالانوار»، ج 26، ص 320

19358

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد گرامی بنده فردی هستم که درمورد مباحث سیاسی و ولایت فقیه با مخاطبی که اصلا این نگرش صحیح رو قبول ندارد صحبت نمی کنم و پاسخ صحبت هایی که پیرامون این موضوع می کنند را بنده یا می خندم یا شوخی می کنم که به طور مثال این شبهات زیاد هست. حالا آیا بنده با این طرز برخوردم کار مورد نارضایتی خدا انجام می دهم یا نه؟ آیا من مسئول هستم که به طور جد پاسخشان رو بدهم یا نه؟ آیا جواب ندادن تاثیر سویی روی اعتقادات من نمیذاره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر طرف مقابل فردی است منطقی و قدرت تفکر دارد و جنابعالی هم توانایی جوابگویی به سؤال و یا اشکالش را دارید، موظفید جواب دهید وگرنه، نه. موفق باشید

16841

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: اینکه می فرمایند ارواح مومنین پس از مرگ به وادی السلام می روند یعنی چه؟ یعنی روح پس از مرگ در یک مکان مادی قرار می گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن باشد که نظرشان متوجه آن مکان می‌گردد. موفق باشید

15486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: یک سری مسائل وجودی برایم حل شده؛ اکنون نیازمند ریاضت های شرعی می باشم. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعادل خود را با نامه‌ای که حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» به فرزند خود در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه داشته‌اند، به کمال لازم برسانید. آن نامه تحت عنوان کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که بر روی سایت هست، شرح شده است. موفق باشید

15122
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله استاد بزرگوارم: پاسخ های شما به سوالات اخیر کاربران در باب انتخابات اسفند 94 را مطالعه کردم و دیدم چنان لطافتی دارد که قرار گرفتن در مسیر فهم آنها برای نفوس با اخلاص که خانه وجودشان را در معرض تندبادها حوادث روزگار فعلی می بنند، حقیقتا سهل ممتنع است. اگر بخواهم در مسیر این نوع تفکر لطیف لمحه ای قرار گیرم (یا بگو بیقرار گردم) باز به همین می رسم که هنوز انگار زمین و زمان به کمال استعداد خود برای فهم افق برتری که امام راحل بزرگوار به روی انسان گشوده، نرسیده و هنوز حتی جریان راست گرای واقعی یا اصلاح طلب واقعی ما نتوانسته هویت و شخصیت خود را ذیل آن نور دوران معاصر قوام دهد و در بلندای دیگری مافوق دعواهای سیاسی چپ و راست برای تمدن سازی اقدام کند. گفتمان های رایج اصولگرا و اصلاح طلب و میانه رو با همه چالشهایی که در ظاهر چشم ما با یکدیگر دارند، در ظلمت مدرنیته گرفتارند و کم توفیقی هر دو جناح که امتحان خود را در دوران سازندگی و اصلاحات و مهرورزی و در مجالس متفاوت نشان دادند ریشه در همین گرفتاری دارد. جالب آنکه همگی در یک چیز مشترکند و آن عدم فهم افقی که رهبری گرانقدر ذیل نور امام متذکر آن هستند. نشانه این غقلت از روحی که آقا متذکر آن است اینکه می توان توصیه ها و راهبردها و تذکرات یکسانی را در کلام آقا پیدا کرد که به همه جناح ها در زمان مسئولیست شان داشته اند و این نشانه ها هم در دولت آقای هاشمی و هم در دولت آقای خاتمی و هم در دولت آقای احمدی نژاد و هم در مجالس اصولگرا و هم در مجالس اصلاح طلب مشهود است. همه جناح ها و افراد سیاسی - بجز معدود کسانی که مسلما گرگهایی در لباس میش هستند - به نظر بنده دلسوزانه می خواهند برای کشور خدمت کنند و هر کدام در قرائت خاص خود یک وجهی از وجوه توجهات این سویی امام را برجسته تر می کنند یکی عدالت را و یکی آزادی را، یکی جمهوریت را و یکی اسلامیت را، یکی آبادانی را و یکی کارفرهنگی را.... اما همگی در گفتمان های خود برای نحوه اداره کشور و به پیش بردن اقتصاد بیمار و فرهنگ مظلوم به سمت توسعه ذیل تمدن غربی مشترکند. این است که مردم مستضعف ما (به معنی قرآنی کلمه) بجای آنکه در معرض آن لطایف تفکر قرار گیرند، یک روز آرمان و مطلوب و مطالبات خود را در گفتمان این جناح می بیند و به فلان رای می دهد و روز دیگر در جناح مقابل به بهمان رای می دهد. و این دست به دست شدن قدرت میان جریان ها سالهاست ادامه دارد و عملا نه مردم و نه حکومت و نه نخبگان و خواص بسمت غفلت زدایی از ظلمات زمانه علی نحو راقی سیر داده نمی شوند. آری شاید هنوز زمان کمال استعداد قرار گرفتن در مسیر چنان تفکر لطیفی که شما متذکر آن هستید فرانرسیده است... بقول شاعر دردآشنای روزگارمان آقای برقعی: و این بحر طویل است... عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟ چرا آب به گلدان نرسیده است؟ چرا لحظه ی باران نرسیده است؟ و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟ چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟ دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد، فقط برد، زمین مرد، زمین مرد، خداوند گواه است، دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این‌که متوجه‌اید روحِ شاعرانگی، روحِ تذکر به این دوران است؛ بسیار دلگرم شدم و حقیقتاً در افقی که شاعر می‌گشاید، می‌توان از کدورت دعواهای جناح‌های سرگردان آزاد شد و به جایی نظر کرد که به گفته‌ی جناب حافظ: «می‌وزد از چمن نسیم بهشت / هان بنوشید دم به دم میّ ناب» در چنین شرایطی که در صبح‌دمان ژاله بر رُخ لاله می‌چکد، از چمن‌زار مظاهر، نسیم بهشت می‌وزد و تمام فضا را آماده می‌کند که تا سالکِ طالب حقیقت در عالی‌ترین شرایط توحید که امکان تحقق عشق خالص در میان است، از نوشیدن میّ نابِ محبت کوتاهی نکند و نگذارد در چنین شرایطی غیر از رجوعِ به حق چیز دیگر در میان آید. این حالت را در پیاده‌روی اربعین در بین انبوه زائران حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» و یا در حرم امامان معصوم«علیهم‌السلام» به‌خوبی می‌توان احساس کرد که چگونه نفحات الهی، شوری آتشین بر قلب‌ها انداخته به طوری‌که هرکس در تلاش است در نوشیدن میّ ناب که همان عشق خالصانه است، عالی‌ترین سبقت را به صحنه آورد. موفق باشید 

12612
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: آیا حضرتعالی قایل به عقب گرد و انحطاط در مسیر تاریخ هستید؟ اگر قایل هستید این موضوع با مبانی فلسفی ما که جهان را رو به جلو و تکامل می داند چگونه قابل جمع است؟ و اگر قایل نیستید دوره هایی را که بشریت به ظلم و فساد عمومی مبتلا می شود را چگونه در فرایند رو به جلوی تاریخ توجیه می کنید؟ آیا می شود تفسیری غیر از انحطاط و عقب گرد برای دوره های هبوط در تاریخ ارایه داد؟ ضمنا اگر منابعی برای مطالعه ی بیشتر به ذهن شریفتان می آید معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غرب با خطی‌دانستنِ تاریخ می‌خواهد بگوید تاریخ به این معنا همواره در حال تکامل است که امروز به تمدن غربی رسیده است و تمدن غربی کامل‌ترین تمدن است. مرحوم شهید مطهری در «فلسفه‌ی تاریخ» چنین برداشتی را مردود می‌شمارند زیرا در این‌جا تکامل انسان‌ها را به‌جای تکامل تاریخ قرار دادند و می‌خواهند بگویند انسانِ غربی کامل‌ترین انسان است. در حالی‌که به گفته‌ی مرحوم شهید مطهری، اولین انسان در تاریخ یعنی حضرت آدم«علیه‌السلام» پیامبر بوده است و مسلّم امروز ما با کامل‌ترین انسان‌ها روبه‌رو نیستیم. آری! به یک معنا تاریخ رو به تکامل است از آن‌جهت که مسیر هدایت انسان‌ها از طریق انبیاء رو به تکامل بوده است و می‌توان گفت ظرفیت تعالی همه‌جانبه روز به روز بیشتر فراهم شده است، ولی این ربطی به تک‌تک انسان‌ها ندارد. موفق باشید

11212

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب حضور استاد بزرگوار: بنده مدتهاست که کتابهای شما را مطالعه می کنم و از سخنرانی های شما استفاده می کنم و هر جا جلسه ای در این رابطه باشد اگر توفیق الهی شامل حالم شود شرکت می کنم. اما مشکلی که دارم این است که مطالب کتابها را خیلی زود فراموش می کنم هرچند در لحظه گوش دادن یا خواندن می فهمم و احساس می کنم به جانم می نشیند اما زود فراموش می کنم. البته خیلی تغییر خاصی در خودم حس نمی کنم. آدم عجولی نیستم اما همیشه احساس می کنم خیلی وقتم کم است اما نمی دانم چه کار باید بکنم. لطفا مرا راهنمایی کنید. اگر ذکری هست در این رابطه بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمداللّه که مطالب کتاب‌ها را فراموش می‌کنید. مگر کتاب درسی است که می‌خواهید یاد بگیرید و امتحان بدهید؟ کتاب تذکر است تا آرام‌آرام تصمیم‌های بلندی بگیرید. دلواپس نباشید، إن‌شاءاللّه خدا کمک می‌کند. موفق باشید
8908

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام. شما طنز «دکتر سلام » رو که مال خبرگزاری دانشجوست را می بینید؟ نقدهاش اثر گذاره و به نظر کار هنری خوبی از جبهه ی انقلاب اسلامیه. نظر شما چیه؟ آیا این نوع نقد که با طنز درآمیخته از نظر اخلاقی مورد تاییده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده قبلاً نیز عرض کردم کار سالم و مفیدی است. موفق باشید
8089

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد سلام خداقوت. در بین اقوام کسانی هستندکه پیرو فرقه درویشی نعمت الهی هستند. و گاهی در مجامعی که تعدادشان بیشتر میشود و هم فکر دارند شروع میکنند به بدگویی از نظام، انقلاب و امام خامنه ای و ... میدانم که جواب دادن و بحث با ایشان سودی ندارد چون با سند و دلیل حرف نمیزنندو صرفا شایعات بین خودشان را نقل میکنند. البته چنانچه از اعتقادات دینی حرف بزنند بهتر میتوان پاسخ آنها را گفت ولی عموما از اعتقادات حرفی نمیزنند. با این وصف تکلیف بنده چیست (که معمولا در اینجور جمعها تنها هستم) ممنون از شما
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر زمینه‌ای برای اظهار نظر نیست تکلیفی ندارید. همین‌که بی‌محلی می‌کنید و می‌نمایانید که حرف‌هایشان را نپذیرفته‌اید کار خوبی است.
7398
متن پرسش
باسلام 1.ما می گوییم ملاصدرا آخرش به وحدت شخصی وجود رسید و آنرا پذیرفت پس چرا برای اثبات حرفهای معاد و چیزهای دیگر متوسل به تشکیک وجود می شویم؟ 2. امام خمینی جمله ای دارند که روحانیون نباید تجمل گرا باشند حال بنده طلبه هستم آیا برای خودم مبل خریدن جز تجمل گرایی محسوب می شود یانه؟ 3. بنده طلبه هستم در مورد ازدواج آیا بهتر این نیست که با دختری ازدواج کنیم که خانه دار باشد و کارهای بیرون از خانه از جمله در حوزه درس خواندن یا در دانشگاه درس خواندن را نداشته باشد و در خانه خودش مطالعات علمی داشته باشد چون در صورتی که خانه دار نباشد در مسایل تربیت فرزند و... شاید دچار مشکل شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تشکیکِ وجود در ابتدای امر به عنوان یک کار آموزشی بسیار کارساز است، مضافاً آن‌که یک نحوه تشکیکِ وجود هم هست که با وحدت شخصی وجود می‌خواند و آن تجلی حق بر اساس عین ثابته‌ی مخلوقات است در تعیّن ثانی که حق برای خودش مطابق عین ثابته‌ی مخلوقات تجلی می‌کند 2- به نظرم همین طور است، چه نیازی است که طلبه مبل داشته باشد 3- امروز شرایط طوری نیست که بتوان این حرف‌ها را به صورت مطلق زد. گاهی حضور زنان در اجتماعی بسیار لازم است ولی به شرطی که اصل را بر حفظ نظام توحیدی خانه قرار دهند. موفق باشید
7372

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آیا منظور از انتخاب پدر و مادر توسط ما قبل از انعقاد نطفه(مطابق روایات طینت) این است که امکان ذاتی ما براساس پدر و مادر فعلیمان تحقق می یافته و این معنی انتخاب ماست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین طور است. موفق باشید
7347
متن پرسش
«الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَـنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ» (ملک، 3) ببینید آیه ی بالا به خودی خود دارای ایراد منطقی است! برای روشن شدن موضوع به مثال زیر دقت کنید: ادعای من: این زمین و آسمان ها رو من خلق کردم. اگر شما میگی اشتباه میکنم دنبال خلل و شکافی تو آفرینش (ادعای من) بگرد.... اگر پیدا کردی من از حرفم میگذرم... خوب شما در اولین سوال (بدون توجه به اینکه حالا نبودن خلل و شکاف چه ربطی به آفریننده بودن من داره) میتونی و حق داری بپرسی منظورت از خلل و شکاف چیه؟! مثلا اگر من اسب تک شاخ بالدار پیدا کردم نشان خلل و نقصانه؟ اگر نخود سیاه پیدا کردم نشان خلل و شکافه؟ چی مصداق خلل و شکافه؟ این صرفا یک مثال بود ممکنه ایراداتی داشته باشه ولی اصل سوال من از آیه ی بالا در اینجاست که اساسا طرح همچین سوالی (دیده بگردان، آیا خلل و نقصانی میبینی؟) بدون مشخص کردن مصداقی برای خلل و شکاف سوالی نابخردانه و اشتباه است... خوشحال میشم نظرات مبتنی بر قرآن منطق شما عزیزان رو هم بدونم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید حضرت حق با توجه به ربوبیت خود دارد با ما سخن می‌گوید بدین لحاظ که این قرآن را بر مبنای ربوبیتش آورده تا ما را بپروراند. می‌فرماید این قرآن را همان کسی آورده که این عالم را خلق کرده عالمی که به عنوان بستر پروریدن انسان هیچ خلل و نقصی ندارد به همین جهت فرمود: در خلق رحمان هیچ‌گونه فوت و بر هم‌ریختگی نیست. آری در خلق رحمان، یعنی حق با نظر به نور رحمانش این عالم را خلق کرد تا عالم بستر رحمت واسعه‌ی حق باشد و در راستای همین رحمت، نبوت و قرآن را آورد. در آیه‌ی بعدی می‌گوید با توجه به این امر دوباره‌ بازخوانی کن، می‌بینی کوچک‌ترین فطور و نقصی در نظام عالم در راستای تعالی انسان نمی‌یابی و به اصطلاح علمای فیزیولوگ، عالم نظام اندام‌وار دارد. آیا می‌شود برنامه‌ای برای ابعاد روحانی انسان در نظر گرفته نشود. در واقع آیه‌های مذکور می‌خواهد ما را متوجه جایگاه هستی‌شناسانه‌ی نبوت بگرداند. عنایت داشته با شید که هر علمی زبان خاص خود را دارد ما حتی اگر مثنوی جناب مولوی را هم خواستیم بخوانیم باید به اصطلاحات آن اشنا باشیم.موفق باشید
6971
متن پرسش
سلام علیکم . استاد بزرگان اهل کرامت با بزرگان اهل توحید در مبانی عملی و نظری چه تفاوتی دارند ؟ میدانم در کتابهای شما هست ولی دقیقا نمیدانم در کدام کتاب است . میشود توضیح کاملی بدهید . با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «جایگاه و مقام واسطه‌ی فیض» در پاورقی مفصلی عرایضی داشته‌ام مبنی بر این‌که اهل توحید تمام ابعاد خود را نفی می‌کنند تا حق ظهور کند، ولی اهل کرامت قوای نفس خود را رشد می‌دهند. به پاورقی کتاب جایگاه و معنى واسطه فیض، ص: 317 و پاورقی ص: 321 رجوع فرمائید. موفق باشید
نمایش چاپی