بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10488
متن پرسش
با سلام: شرح مقالات چند جلسه می باشد، و اگر امکان دارد جلسات را روی سایت برای دانلود بگذارید و اگر امکان ندارد بفرماید که از کجا باید تهیه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح مقالات حدود 131 جلسه است و امکان قراردادن روی سایت نیست ولی اگر با گروه فرهنگی المیزان تماس بگیرید، در اختیار شما قرار می‌دهند. شماره‌ی تماس (09136032342) حاج آقا نظری می‌باشد. موفق باشید
9908
متن پرسش
سلام: با عرض ادب و احترام استاد بنده بعضی مشکلات اخلاقی را می فهمم چگونه آنها را حل کنم؟ چون شنیدم و واقعا هم این طور است که مرض اخلاقی هم مثل مرض جسمی نیازمند طبیب است. طبیب کجاست؟ که بروم پیش آن؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت‌اللّه بهجت در این روزگار می‌فرمایند: «علم تو استاد تو است». مباحث معرفت نفسی شروع خوبی است تا با کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» دستتان را در دست علی مرتضی«علیه‌السلام» قرار دهید و چون بچه آهو آن حضرت را دنبال کنید. موفق باشید
8395
متن پرسش
باعرض سلام خدمت استاد برای پاکسازی وهم از فکر بد و ورود آن چه باید کرد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شاید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک کند. موفق باشید
7843
متن پرسش
سلام علیک و ریحانه استاد سال جدید بر شما پر بار و پر نعمت باشد استاد روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه وآله)برخورد کردم که حضرت فرمودند:اجل ها و مدت عمر بهائم و حشرات زمین ومورچه ها وکیکها وملخها واسب ها و همه جنبنده ها و غیر اینها در تسبیح آنهاست و وقتی تسبیح آنها به پایان رسید خدای متعال ارواح آنان را قبض میکند و قبض ارواح آنان به ملک الموت مربوط نیست.اولا میخواستم معنای اینکه قبض روح آنان با تسبح آنان است چیست ودر ثانی اینکه قبض روح آنان به ملک الموتی که روح انسان را قبض میکند نیست بلکه خداوند روح انان را میگرد حالا یا خود خداوند یا به اسباب دیگر این جا منظور چیست؟ البته بعد از مطالعه ی کتاب از علامه طهرانی و استا محمد شجاعی به جواب هایی دست یافتم و تامل هم نمودم ولی میخواستم با جواب شما یافته های خود را تطبیق دهم .التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شاید نقش موجودات ذی‌حیات مذکور در رابطه با طبیعت فقط مدّ نظر است از آن‌جهت که قرآن می‌فرماید «خلق لکم ما فی الارض جمیعا» همه‌ی آن‌چه در زمین‌ هست را برای شما انسان‌ها خلق کردیم. پس وقتی نقش آن موجودات در انضباط طبیعت به پایان رسید به طور طبیعی روح آن‌ها برگشت می‌کند و قبض خاصی که جناب عزرائیل علیه‌السلام به عهده دارند برای آن‌ها لازم نیست. موفق باشید
6188
متن پرسش
سلام استاد ارجمند. استاد بنده اگر هر عقیده ای داشته باشم؛ اما نظر رهبری حفظه الله را بشنوم و حتی مخالف نظر بنده باشد از سر موضع خودم پایین می آیم و نظر ایشان در درونم جای می گیرد. مثلا من همیشه مخالف تعدد فرزندان بودم چون معتقدم تربیت فرزند سخت است, به محض آنکه رهبری دستور بر افزایش موالید فرمودند نظر بنده کلا عوض شد و از دیدن کسانی که بیش از دو فرزند دارند خوشحال می شوم. استاد این نشانه خوبی است یانه؟ آخه گاهی به خودم می گویم خوب یعنی من عقل ندارم که خودم نظر مستقل داشته باشم چرا تا آقا یک مسأله ای را عنوان می فرمایند نظر من عوض می شود؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان به عقلی برسد که عقل اولیاء را تصدیق کند یک عقل برتر است. موفق باشید
5540
متن پرسش
با سلام و قبولی طاعات و عبادات 1- بنده مغازه ای ( فروش بستنی ، شربت و آبمیوه های سالم سنتی است ) دارم که جهت ترویج حجاب و عفاف ، بنری زده ام که بر روی آن نوشته ام "ورود خانم ها فقط با حجاب اسلامی " از شما استاد عزیز و گرامی تقاضا مندم اگر نقصی و یا اشتباهای در این مورد است . راهنمایی بفرمایید ؟ و یا طرحی در جهت ترویج احکام و مبانی دین اسلام و فرهنگ سازی صحیح و سالم ، این بنده حقیر را راهنمایی بفرمایید .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون تجربه نشان داده بعضی از خواهران بی‌حجاب عنادی با دین ندارند و به جهت تربیت غلط و یا عادت غلط رعایت حجاب را نمی‌کنند به جای آن‌که بنویسید فقط خانم‌های با حجاب وارد شوند، بنویسید؛ «خواهران محترم! سعی بفرمایید با رعایت حجاب، محیط زندگی را هرچه معنوی‌تر بنمایید». و سعی کنید مستقیم به مشتری‌های بی‌حجاب چشم ندوزید تا متوجه شوند از وضع ظاهری آن‌ها دلگیر هستید. موفق باشید
4047
متن پرسش
سلام م چندتاسؤال پرسبدم چچه طور از بین اینهمه جواب،‌ جواب سؤالم پیداکنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سایت المیزان از نظر فنی این امکان را دارد که به طور هم‌زمان جواب سؤالات را برای ایمیل کاربران ارسال کند ولی این مشروط بر آن است که عزیزان ایمیل خود را در محل مربوطه بنویسند تا حتی اگر صلاح نبود سؤال و جوابشان در معرض دید سایر کاربران قرارگیرد برای خودشان ارسال شود و لذا اگر سؤال عزیزان طوری نبود که در معرض دید همگان قرار گیرد و از طرفی ایمیل هم ننوشته باشند، نمی‌توانند به جواب سؤال خود دسترسی پیدا کنند. موفق باشید. موفق باشید
3909
متن پرسش
سلام استاد- من قرآن برای دانش آموزان اول و دوم برگزار می کنم ولی هیچ انگیزهای به یادگیری ندارند- تا جایی که می توانم تلاشم را با عظمت قرآن با داستانهای قرآنی انجام می دهم - چه پیشنهادی برای اینجانب دارید؟؟؟؟چه کتابهایی را برای اینکه قرآن را با شوق بهتر فرا بگیرند دارید- با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: داستان های قرآن خوب است، حفظ کردن و تشویق و جایزه هم برای این سن خوب است. موفق باشید
2404
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته با آرزوی توفیق و عمر با برکت و عزت برای شما استاد ارجمند جوانی هستم تاحدودی به اصول پایبند مدتی پیش با دختری از سادات از خانواده ای مذهبی ازدواج کردم. ایشان اهل نماز و واجبات است اما در مباحث اعتقادی حساسیت چندانی ندارد و مواقعی که صحبت از این مسائل پیش می آید بحث راعوض می کند و گاها به کارهای مردم نگاه می کند و کاری به سنت و نگاه شرع ندارد. حالا سوالی که از شمادارم این است که چگونه می توانم تا حدودی بینش ایشان را در این مباحث روشن نمایم تا ان شاالله در آینده بتوانم زندگی در مورد رضایت خداوند داشته باشم. خداوند برتوفیقات شما بیفزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آرام‌آرام با مدارا و ابراز علاقه همراه با تفریح، با همدیگر در جلسات مذهبی مثل جلسات حجت‌الاسلام حاج آقای معمارمنتظرین شرکت کنید، إن‌شاءالله موفق می‌شوید. موفق باشید
1934
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام خدمت استاد گرامی در خصوص علت تفاوت ماهیتها در عالم ماده ایا می توان گفت این تفاوتها ریشه در تفاوت در اسماء دارد چون عالم ماده هم تعین مادی اسم الله می باشد و چون بین اسماء جلالیه و جمالیه فرق است این تفاوت در عالم ماده هم جلوه گر است مثلا کوه که نماد عظمت است فرق دارد با گل که نماد جمال است. چون سوال جدی در اینجا هست که در عالم ماده که وجود از لحاظ شدت یکسان است پس این تفاوتها از کجا نشات میگیرد؟ و ایا در عوالم بالا مثلا عالم مثال بین موجودات از لحاظ وجودی شدت و ضعف وجود دارد یا اینکه در هر مرتبهای موجودات از لحاظ وجودی در یک مرتبه هستند. مثلا ایا وجود کوه در عالم مثال شدیدتر از وجود گل در همان عالم می باشد؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: علت تفاوت ممکن‌الوجودها در ذات خودشان است که در علم خدا به عنوان عین ثابته‌ی آن پدیده، موجود است و خداوند هر ممکن‌الوجودی را با تجلی اسماء، موجودیت می‌دهد و لذا ممکن‌الوجودها به واجب بالغیر تبدیل می‌شوند در حالی‌که ذات امکانی آن‌ها نسبت به وجود و عدم، لا اقتضا بود و خداوند است که به آن‌ها وجود می‌دهد و تفاوت پدیده‌های مادی به جهت امکانی است که در ذات آن‌ها است که در عین این‌که همه‌ی آن‌ها در یک مرتبه از وجود قرار دارند چون در مقام مادی‌بودن دارای ذاتی هستند که عین حرکت است و حرکت در مراحل مختلف صورت‌های متفاوتی از قوه و فعل دارد، متفاوت می‌باشند. در این مورد به مباحث «اعیان ثابته» و «حرکت جوهری» رجوع فرمایید. موفق باشید
1650

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنام خدا سلام خدا قوت، انشاالله که سلامت باشید 1.در مرد روش تربیت دینی ونظام تربیت اسلام کتابی میشناسید؟نظر شماچیست؟ 2.ورزش در اسلام چه جایگاهی دارد؟ورزش توحیدی داشته باشیم چکار باید کرد؟ اسلام در مورد ورزش چه گفته؟ 3. آیا ورزش رزمی خوبه؟ وآیا شما ورزش رزمی سمبکالاه رامیشناسید؟ وبنیانگذار آن که یک سید شیعی است ونگاه موحدانه به ورزش دارد؟بنظر شما چه رشته ورزشی مفید است؟ التماس دعا خداخیرتان دهد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- مباحث تربیت دینی را باید در کتاب‌های اخلاقی و عرفانی دنبال کنید . کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» و «چهل حدیث» از حضرت امام خوب است. 2- در مورد ورزش در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در مقاله‌ی سوم نظر خود را عرض کرده‌ام. به نظرم روش ورزش‌های رزمی برای حاکمیت روح بر جسم خوب است ولی ورزش سمبکالاه را نمی‌شناسم. موفق باشید
1527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام تقریبا دو هفته پبش سوالی پرسیدم که متاسفانه جوابی دریافت نکردم. سوالم در ارتباط با اصرار پدر و مادر به ازدواج خواهرم بود در حالیکه خواهرم که فرد تحصیل کرده ای هست با دلایل عقلی صلاحیت خواستگار رو زیر سوال برده بود. و با بی توجهی پدر و مادرم مواجه شده بود. خوشبختانه این دفعه هم به خیر گذشت و چند روز بعد از خواستگاری خانواده پسر تماس گرفتن و گفتن از طرف اونها منتفیه. خدا رو شکر کردم که مثل دفعات پیش به خیر گذشت. گویا خودشون فهمیده بودن که هم کفو نبودن چه مشکلات بزرگی رو بعدا می تونه در زندگی ایجاد کنه. ولی من همچنان استرس خواستگار بعدی رو دارم. خواهشمندم دوباره چک کنید شاید جواب سوال من رو نفرستادید به جیمیل من. چون درخواست کرده بودم که متن سوال و جواب رو در سایت در معرض دید عموم قرار ندید. خیلی متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
880

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی استاد خواستم نظرتون رو راجع به فیلم هایی مثل مختارنامه بدونم ؟ آیا میتونن مفید باشند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در سؤال با کد: 866 نظر خودم را عرض کردم. موفق باشید
21150
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ضمن خسته نباشید. شما در بحث سلوک ذیل شخصیت امام در باب سوبژکتیویته مطالبی داشتید و آن را فرهنگی می دانید که در آن فرهنگ اشخاصی زندگی می کنند و در اندیشه های آن ها عمدتا با نگاه نومینالیستی به اطراف و پیرامون نظر دارند و بعد فرمودید حتی گاهی دین داری ما در ساحت سویژکتیویته قرار می گیرد آنگاه که بهره ی ما از نظر صرفا حال و لذت های درونی شود با این نگاه استاد ما به این نتیجه رسیدیم که بسیاری از اساتید فلسفه و عرفان و بسیاری از کسانی که این علوم را پیگیری می کنند با این نگاه و این نظر به سراغ این علوم می روند یعنی دلخوشند به این بحث ها و با این کتب لذت می برند و زندگی می کنند و با این ها سرگرمند و عملا بهره هایشان استفاده از الفاظ و لغاتی این چنینی است آیا اینگونه نیست؟ بنابر این می شود گفت سوبژکتیویته حجاب غلیظ تاریخی امروز ماست که سالکان کوی دوست در فضای دینداری خود باید از حجابی ضخیم و دشوار عبور کنند و آن خرق این نگاه نومینالیستی است به هستی و از پوست به درآمدن است. استاد پس می شود گفت که راز ناکار آمدی بسیاری از درس اخلاق ها و عرفان های موجود و....و بسیاری از دینداری ها و صحنه های ارتباط با مسجد و حسینیه و حرم ها این باشد که ما خرق حجاب سوبژکتیویته نکرده ایم و بهر ه ای از این ها نبردیم و نمی دانیم راز عدم استفاده ی ما از معارف و مساجد و حسینیه ها چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. ما در سیطره‌ی نیهیلیسم به جای رجوع به حقیقت، رجوع به «خود» داریم و تنها از طریق انقلاب اسلامی، آری! تنها از طریق انقلاب اسلامی می‌توان در این دوران به حقیقت رجوع کرد. در این مورد عرایضی در مقاله‌ی «انقلاب اسلامی، عبور از تمایز سوبژه و اُبژه» شده است. بحمداللّه شما به نکته‌ی مهمی دست گذاشته‌اید. آن مقاله را برایتان می‌فرستم. موفق باشید

انقلاب اسلامی و عبور از تمایز سوژه و اُبژه

باسمه تعالی

آقای دکتر عبدالکریمی در کانال تلگرام‌شان در رابطه با انقلاب اکتبر روسیه سخنانی گفته‌اند که خوب است رفقا نسبت به آن تفکر و تأمل نمایند[1]. به گفته‌ی خود آقای دکتر عبدالکریمی ما نیاز داریم با تاریخ، مواجهه‌ی پدیدارشناسانه داشته باشیم . ایشان انقلاب اکتبر را یک رویداد بزرگ اجتماعی تاریخی می‌دانند که البته حرفی در آن نیست و سپس می‌فرمایند به بهانه‌ی تفکر نسبت به انقلاب اکتبر به مسائل خود در دهه‌های کنونی می‌پردازند.

می‌گویند دوره‌ی آرمان‌گرایی گذشته است.

از طیفی صحبت می‌کنند که رأس آن طیف، انقلاب فرانسه است و بعد انقلاب چین و انقلاب اکتبر و سپس انقلاب ایران و در آخر داعش. انقلاب فرانسه را دارای فرآیند امر تاریخی می‌دانند که فلسفه پیش از ایدئولوژی در آن نقش داشته و در بستر یک تقدیر تاریخی نظام فئودالی به بورژوازی تغییر کرد و در مورد انقلاب اکتبر می‌گویند چون در آن انقلاب جامعه‌ی مدنی از قبل وجود نداشت هیچ کنترلی در آن نبود و می‌گویند انقلاب ما - یعنی انقلاب اسلامی-  نیز چنین بوده . می‌گویند چون جامعه‌ی مدنی در انقلاب اکتبر نبود، تشکیلات عظیم دولتی در دست استالین می‌افتد و در ایران هم همین‌طور شد.

می‌گویند: انقلاب فرانسه بیشتر مبتنی بر یک تفکر فلسفی است، ولی انقلاب اکتبر بیشتر مبتنی بر ایدئولوژی است و انقلاب اسلامی نیز ابتدا کنش کرده و سپس می‌خواهد ایدئولوژی‌اش را تدوین کند، منار را دزدیده است و به دنبال چاه می‌گردد.

می‌گویند: انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر هر دو انقلاب هستند و خواهان اعمال اراده‌ی مردم در حرکت سیاسی اجتماعی‌اند ولی انقلاب کبیر فرانسه با تقدیر تاریخی همسو است ولی انقلاب اکتبر چنین نبود و انقلابیون ایرانی می‌خواهند به نوعی اراده‌گرایی در روزگاری بپردازند که زمانه با آن‌ها یار نیست - زیرا تقدیر تاریخی با آن‌ها همسو نمی‌باشد-.

می‌گویند: ما در روزگاری زندگی می‌کنیم که شاهد ظهور یک شهروند جهانی هستیم و انقلابیون ایران می‌کوشند در مقابل این روند مقاومت کنند و در آخر دلسوزانه می‌خواهند این کار نشود زیرا مثل شوروی خطر فروپاشی پیش می‌آید.

بنده در آن حدّ که رفقا نسبت به جملات بالا کمی تفکر نمایند؛ باب موضوع را در چند بند باز می‌کنم.

1- ملاحظه می‌کنید که در آن سخنرانی، انقلاب فرانسه را اصل گرفته‌اند و با آن انقلاب اکتبر روسیه را مورد ارزیابی قرار داده‌اند و در این بین هر آن‌چه خوبی در انقلاب اکتبر هست آن را به اعتبار نزدیکی به انقلاب فرانسه قلمداد کرده‌اند، ولی هر آن‌چه بدی در انقلاب اکتبر بوده است را مثل انقلاب اسلامی دانسته‌اند تا مخاطب خود به این نتیجه برسد که هیچ نقطه‌ی مثبتی در انقلاب اسلامی نیست. پیشنهاد می‌کنم صوت ایشان را دوباره استماع فرمایید.

2- ایشان می‌فرمایند انقلاب اسلامی هیچ پشتوانه‌ی فکری نداشته و ابتدا کنش‌گری بوده و سپس ایدئولوژی‌اش را تدوین کرده‌اند! بنده از شما می‌پرسم ایشان از کدام عینک انقلاب اسلامی را می‌نگرند؟ آیا انقلاب اسلامی باید با مبانی انقلاب فرانسه شکل می‌گرفت تا مبنای فکری داشته باشد؟ گذشته از آموزه‌های دینی، آیا موضوع ولایت فقیه و حضور اندیشمندانی مثل شهید مطهری و شهید بهشتی مبنای فکری انقلاب اسلامی نبودند که نتیجه‌ی آن مبانی فکری، آن شد که همه‌ی مردم به جهت فهمی که از انقلاب اسلامی پیدا کردند، تماماً از آن استقبال نمودند؟

3- می‌گویند انقلابیون ایرانی می‌خواهند به نوعی اراده‌گرایی در روزگاری بپردازند که زمانه با آن‌ها یار نیست، زیرا بیرون از تقدیر تاریخی عمل می‌کنند. همه‌ی حرف بنده در این قسمت است که چه کسی تقدیر تاریخی یک ملت را تشخیص می‌دهد؟ آیا حضور میلیون‌ها مردم در استقبال با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هشت ساله در مقابل استکبار، خبر از آن نمی‌دهد که خداوند چیزی را در این تاریخ به ما داده است به نام انقلاب اسلامی تا در بستر انقلاب اسلامی از بحران‌های خود رها شویم؟ جز این است که در دوره‌ی خودآگاهی نسبت به انقلاب اسلامی می‌توانیم از آن‌چه بر ما می‌گذرد، با خبر شویم و در برخورد صحیح با حقیقت انقلاب اسلامی از دورانِ تمایز سوژه و اُبژه عبور نماییم و آن حقیقت، به تمامی عینِ جان ما شود و در مسیر وفاداری به آن حقیقت بود که فرهنگ شهادت به صورتی‌که در این تاریخ ملاحظه کردید، به ظهور آمد؟

4- تعجب بنده از آقای عبدالکریمی از آن جهت است که از یک طرف در رابطه با موضع‌گیری نسبت به انقلاب اسلامی وارد صحنه می‌شوند که صحنه‌ی سخن از حضور تاریخی این ملت است، ولی همه‌ی شواهد تاریخی چنین حضوری را نادیده می‌گیرند و هیچ توجهی به عبور انقلاب اسلامی از سیطره‌ی فرهنگ غربی که در ذات این انقلاب نهفته است و از اصلی‌ترین ایده‌های متدینین به انقلاب اسلامی است، نمی‌کنند. در حالی‌که نه فاشیسم حاصل انقلاب فرانسه است، و نه داعش حاصل انقلاب اسلامی و نه ملاعمر نمونه‌ای از شخصیت امام خمینی. و این نوع برخورد به رخدادهای بزرگ و انسان‌های بزرگی که تقدیر تاریخی زمانه‌ی خود را می‌شناسد، تقلیل‌دادنِ آن رخدادها و آن اشخاص بوده و خبر از عدمِ درکِ کشف تاریخی دارد.

5- آیا انقلاب اسلامی وقتی به صورت حقیقت این دوران ظهور کند و با جان انسان‌ها متحد گردد، توانایی‌ آن را ندارد که جان انسانِ این دوران را به خود جذب کند، در آن حدّ که برای باقی‌بودن با آن از جان خود دست بکشد؟ البته این مشروط بر آن است که به انقلاب اسلامی به عنوان یک حقیقت وجودی نگاه شود مثل هر رخدادِ تاریخی، در آن صورت است که انسان خود را در آغوش آن حقیقت احساس می‌کند و می‌یابد که ما را در برگرفته و سراسرِ افق وجود ما را پر کرده در حدّی که هیچ آینده‌ای را بدون آن نمی‌توانیم بنگریم و این است آن انقلاب اسلامی که بنده متذکر آن هستم و معتقدم راهِ عبور از پوچیِ این دوران تنها در آن نهفته است و آقای عبدالکریمی به مخاطبان خود ظلم بسیار روا می‌دارند از آن جهت که مانع چنین نگاهی و چنین حضوری می‌شوند. آیا ملاحظه نکرده‌اید آن چند نفر مریدانِ ایشان به چه روز و روزگاری افتاده‌اند؟!

6-  در رابطه با بهترین نگاه به انقلاب اسلامی عرایض نسبتاً مفصلی دارم که إن‌شاءاللّه در جای خود باید از آن سخن بگویم. همین اندازه خواستم بابی باز شود تا رفقا نسبت به سخنان آقای عبدالکریمی فکر کنند که از یک طرف ظاهرِ علمی به خود می‌گیرند و از طرف دیگر به ایدئولوژیک‌ترین شکل با حقیقت وجودی انقلاب اسلامی برخورد می‌کنند و امکان تفکر را از مخاطب خود می‌ربایند و خطر فریب را می‌افزایند.

7- سخنان آقای دکتر عبدالکریمی را در نسبت با انقلاب با سخنان آقای دکتر رضا داوری اردکانی مقایسه کنید که از وی می‌پرسند: «آیا انقلاب اسلامی راهی را برای ما باز کرده است؟ و آیا امکانات تازه‌ای به روی ایران گشوده است؟» ایشان در جواب می‌فرمایند: «چرا در بدیهیات شک می‌کنید؟ مگر می‌توان گفت که حرکت امام خمینی یک گشایش در تاریخ ما نبوده؟ انقلابی رخ داده و عهدِ دینی تجدید شده است، مهم آن است که ما چطور می‌خواهیم رونده‌ی این راه باشیم. اکنون باید گشایش را فهمید و البته به آن دل‌خوش نشد، باید به امکانات و چگونگی این راه دقت کرد. ما قدم به قدم باید آن را بگشاییم.» می‌گوید من همچنان منتظر فیلسوفان و شاعران و مورخان هستم که در پیِ انقلاب بیایند.[2] آیا آقای عبدالکریمی به چگونگی طی‌شدنِ گشایشی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گذاشته است، دقت می‌کند؟ و یا به ایجاد سدِ نیهیلیسم؟

8- هگل سعی می‌کند با معنابخشی به انقلاب فرانسه آن انقلاب را از آنِ خود کند[3] و آقای عبدالکریمی بر عکس هگل، با نادیده‌گرفتن انقلاب اسلامی سعی می‌کنند رابطه‌ی ما را با حضور تاریخی‌مان نفی نمایند و نوعی ناتوانی جهت ساختارهایی مطابق انقلاب اسلامی را به مخاطبان خود القاء کنند. در حالی‌که هگل با تبیین روح آزادی که در متن انقلاب فرانسه یافت، تلاش کرد بشریت را در اصلاح امور خود امیدوار کند و تا به تقدیر تاریخی که در آن زندگی می‌کنند، نایل آیند. آیا نمی‌توان به میانجیِ تفسیر هگل از انقلاب فرانسه جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی را دید و به توانایی‌های بالقوه‌ی آن پی برد؟ دکتر عبدالکریمی در ابتدای سخن خود می‌گوید بحث من فلسفی است و در سراسر سخن خود همانند یک لیدرِ سیاسی نسبت به انقلاب اسلامی موضع‌گیری منفی دارد و بدون طرح هرگونه مبنای فلسفی که در آن بتوان در هم‌تنیدگیِ حقیقت و تاریخ را مورد توجه قرار داد، بر عکسِ کاری که هگل در کتاب «پدیدارشناسیِ روح» می‌کند و خواننده‌ی خود را متوجه‌ی نسبت حقیقت و تاریخ می‌نماید که چگونه این دو می‌توانند به هم برسند، عمل می کند. در هم‌تنیدگیِ تاریخ و حقیقت چیزی است که با نظر به کشف انقلاب اسلامی می‌توان به آن رسید، انقلابی که با رویکرد خاص خود یک انقلاب منفعل نیست و به همین جهت در تقابل با فرهنگ استکباری به‌راحتی جلو نمی‌رود.

9- چقدر خوب بود آقای عبدالکریمی یا از انقلاب اسلامی سخن نمی‌گفتند و یا اراده‌های این ملت را در امر تحقق آن نادیده نمی‌گرفتند و آن را درک می‌کردند. اراده‌ی مشترک ملتی که در پرتو توحید، به آینده‌ای روشن نظر دارد و ایثارها و فداکاری‌های این ملت نشان می‌دهد که با خودآگاهیِ خاصی می‌خواهد در وسعتی که دیگر دوگانگیِ سوژه و اُبژه در میان نیست، تاریخ خود را بسازد و مزه‌ی این نحوه حضور را در دفاع مقدس چشیده است. لذا با همه‌ی سختی‌هایی که در مقابل خود دارد، سعی می‌کند برای درکی آن‌چنینی خطر کند و از منافع خود بگذرد. آقای عبدالکریمی را چه شده است که چنین تاریخی را احساس نمی‌کند و طلوعی چنین عظیم را، آری! طلوعِ درک همدیگر، ماورای آن‌که همدیگر را سوژه‌ی خود کنیم را، احساس نمی‌کند!! در حالی‌که دکتر فردید که متوجه‌ی چنین دغدغه‌ای در هایدگر بود، آن را در انقلاب اسلامی احساس کرد و گفت اگر هایدگر زنده بود آن‌چه را در عبور از متافیزیک و آزادشدن از سوبژه و اُبژه می‌طلبید ،  در انقلاب اسلامی می‌یافت.

10- آقای دکتر عبدالکریمی در جای دیگر گله می‌کند که چرا مردم ایران فوتبالیست‌ها را مهم‌تر از ایشان به عنوان استاد فلسفه می‌دانند و از این‌که در این کشور توجه لازم به ایشان نمی‌شود، گله‌مندند. در حالی‌که بنده معتقدم آقای عبدالکریمی متوجه‌ی تاریخی که در آن به‌سر می‌برند، نیستند و انقلاب بزرگی مثل انقلاب اسلامی را بسط مدرنیته و نیهیلیسم می‌دانند. آیا مردم ایران می‌توانند چنین فردی را از خود بدانند؟ راستی چرا مردم ایران شهید محسن حججی را از خود می‌دانند ولی آقای عبدالکریمی را نه؟![4]                                             

 والسلام   

طاهرزاده

 


[1] - https://t.me/bijanabdolkarimi/1476

[2] - به سخنان آقای دکتر داوری در «خانه بیداری اسلامی» استان اصفهان در تاریخ پنجشنبه ۲۶ مرداد رجوع فرمایید.  

[3] - با این‌که هگل از گیوتین که سرها را چون کلم از تن جدا می‌کرد و از ترور که عده‌ی زیادی را به قتل رساند، نه غافل است و نه آن را تأیید می‌کند ولی متوجه‌ی جایگاه تاریخی انقلاب فرانسه است و از آن جهت آن را تأیید می‌کند.

[4] -

17697
متن پرسش
سلام: براي اينكه يه دختر چادري خودنمايي شو از بين ببره بايد چيكار كنه؟ آيا ذكر خاصي هست براي رفعش؟ براي اينكه خوشمون نياد مردا نگامون كنند بايد چيكار كنيم؟ بخصوص اگر آن دختر چهره ي زيبايي داشته باشد و به هر حال بقيه نگاش ميكنن چيكاركنه كه بدش بياد مرداي نامحرم نگاش كنن هر مردي چه خوب چه بد. در صحيفه فاطميه نوشته شده زن بايد در معرض ديد غير محارمش شش قسم رعايت كند كه ششميش عفت در حرام و آرمانه يعني: از عمق دلش تمايلي به نامحرم نداشته باشد چرا كه هرچه در دل ريشه كند آثارش در اعمال و حركات انسان جوانه مي زند مگه ميشه از عمق دل تمايلي به جنس مخالف نداشت اينجوري كه يعني طرف مريضه نميدونم شايد من اشتباه مي كنم لطفا برام توضيح بدين چطور ميشه همچين چيزي؟ و خيلي دوس دارم به همچين چيزي برسم لطفا بگيد چطور ميشه به همچين بينشي رسيد؟ بعد اينكه در داستاني خواندم كه به خانمها ميگن براي ازدواج كردن سعي كنيد در محافل حاضر بشيد يا به جاهاي همسريابي سربزنيد يا با كسي در ميان بزاريد. مثلا انسان خيرخواه اگر من بخوام در بالاترين سطح عزت نفس برخورد كنم آيا ميتونم همچين فكري داشته باشم كه شخصيت من اينجوري نيست براي ازدواج برم تو محافل تا بلكه كسي خوشش بياد اصلا مي خواد كسي خوشش نياد. مگه همه زندگي ازدواجه؟ اگر خدا خودش بخواد من تو خونه هم نشسته باشم خودش بهترينو ميفرسته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برای کنترل خیال به همان معنایی که می‌فرمایید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» با شما سخن می‌گوید. زیرا هر اندازه انسان با نور توحید الهی مرتبط شود، بقیه‌ی افراد برایش از هویت می‌افتند 2- آری! هیچ‌کس نیست که از جنس مخالف بدش بیاید، ولی نباید برای خوش‌آمدنِ جنس مخالفِ نامحرم خودآرایی کند 3- حضور در محافل دینی جهت شوهریابی لازم نیست. آری! ما به حکم وظیفه و برای کسب معارف الهی در چنین جلساتی شرکت می‌کنیم خود به خود در چنین بسترهایی به صورتی سالم امکان انتخاب پیش می‌آید. موفق باشید

16111
متن پرسش
سلام: چگونه متوجه فریب های شیطان شویم؟ با توجه به آنکه توجیهات عقلی برای گناه آورده می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن مى‏فرمايد: «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْاصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلين»[1] نقش پروردگار خود را در جان خود به ياد داشته باش و اين حالت را با حالت تضرع و بدون بلندكردن صدا، زنده نگهدار و از غافلان مباش. انسانى كه متذكرِ حضور و نقش پروردگار در عالم هست همواره مواظب مى‏ باشد تا دشمن او، نفوذى در دل او پيدا نكند و با ياد خدا به پاسدارى حريم دل مشغول است. قرآن در وصف چنين انسان‏هايى‏ مى ‏فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ‏ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»[2] مؤمنينِ اهل تقوا آنهايى ‏اند كه چون احساس كردند گروهى از شياطين اطراف قلبشان در گردش ‏اند، متذكر ياد خدا مى‏ شوند و نسبت به وسوسه‏ هاى شياطين بيدارند. زيرا قلب خود را كه به منزله‏ ى كعبه است و بايد آن را پاس داشت، پاسدارى مى‏ كنند. شخصِ مراقب، همواره در حضور است‏ «في مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِر»[3] او خود را در محل صدق و حقيقت، در نزد پرودگارِ صاحب اختيارِ مقتدر، جاى داده و پاسبان حرم دل است و در حرم او غير او را راه ندهد. انسان مراقب، مراقب اعمال خود و مواظب زبان و قلم و حتى نيات خويش است. مى‏ بيند نيت بد جان انسان را تيره مى‏ كند. خداوند مى‏ فرمايد: «وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ»[4] خداوند شما را نسبت به آنچه از درون خود آشكار مى ‏كنيد و يا پنهان مى‏ نماييد، مورد محاسبه قرار مى‏ دهد. لذا امور نفسانى چه اظهار شود و چه پنهان گردد، مورد حساب خواهد بود و وقتى انسان در حضور كامل قرار گرفت متوجه مى‏ شود نيت بد چه اندازه در محضر حق بى‏ ادبى و معصيت خواهد بود. و این است معنای عبور از فریب شیطان. موفق باشید

 

 


[1] ( 2)- سوره‏ى اعراف، آيه‏ى 205.

[2] ( 1)- سوره‏ى اعراف، آيه‏ى 201.

[3] ( 2)- سوره‏ى قمر، آيه‏ى 55.

[4] ( 3)- سوره‏ى بقره، آيه‏ى 284.

13681
متن پرسش
به نام خدای محمد، با سلام خدمت استاد محترم: می خواستم بدانم که حکمت الهی از این که قلب انسان را در هر لحظه، روز، هفته، ماه و غیره متذکر یک نوع یا یک جزء از عالم ماده یا معنا می نماید چیست؟؟؟ بالفرض برای بنده اتفاق افتاده که در یک لحظه یا روز پیش خودم گفتم اصلا باید چرا درس بخوانم؟ برای چی تلاش کنم؟ در حالی که الحمدالله به خوبی می دانم برای چی، یا در فاز معنوی و معنادر یک لحظه پیش خودم میگم حالا مگه بهشت چه خبره و از این دست مثال ها، یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان در سیر علم حصولی خود فضای علم حضوری را برای خود شکل ندهد طبیعی است که آن حالت که می‌فرمایید برایش پیش می‌اید زیرا تنها با مفاهیم مرتبط است و نه با نور حقیقت. در اُنس با حقیقت است که شور و امید فراهم می‌شود. پیشنهاد می‌شود کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را همراه با شرح صوتی آن مطالعه فرمایید. موفق باشید

13512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: یکی از مواردی که متاسفانه حتی در بین افراد متدین هم متداول گشته با قیاس عملکرد های رهبر انقلاب با طرز رفتار امیرالمومنین (علیه السلام) سعی در نامشروع نشان دادن حکومت ولی فقیه در دوره کنونی (رهبری) دارند. چند مورد از بیانهای متداول را من باب نمونه ذکر می کنم: 1. سعد ابن ابی وقاص مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه را بر سرش خراب کرد و نه در خانه حبسش کرد و نه علیه او سخن گفت؟ 2. طلحه و زبیر پیش او آمدند و از او پست و مقام خواستند، نپذیرفت. چند روز بعد مدینه را به قصد مکه و تدارک نمودن جنگ جمل (بر علیه علی (ع)) ترک کردند. علی به آنها گفت کجا می روید؟ دروغ گفتند. علی گفت می دانم برای جنگ با من می روید با این وجود آنها را زندانی نکرد. زندانی سیاسی برای علی (ع) معنا نداشت. 3. کسانی که با او جنگیدند را محارب و منافق و فتنه گر نخواند، گفت: برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند. لذا از حضور محترم شما استاد گرامی خواهشمند است راهنمایی بفرمایید جواب این گونه شبهات را چگونه بیابیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به ضعف‌هایی که در نظام اجرایی کشور هست ولی نمی‌دانم در مورد موضع‌گیری‌های ولیّ فقیه، کدام مورد است که تفاوتی بین موضع‌گیری رهبری با سیره‌ی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌باشد؟ مگر در زمان امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» که کلیّت نظام، مقابل معاویه و امثال معاویه بود در درون نظام خنّاس‌هایی نبودند که چهره‌ی نظام را آلوده می‌کردند؟ ولی با آن موضع‌گیری کلّی که حضرت داشتند، مسیر، مسیر درستی بود. موفق باشید

12144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر:: با توچه به ارزشمندی وقت عزیز استاد از اینکه یک سؤال را دوبار مطرح می کنم پوزش می طلبم. آخر فکر می کردم مانند سؤالات قبلی پاسخ به جیمیلم ارسال میشه و چون مدتی گذشت و جواب نیامد به پرشس و پاسخها رجوع کردم هر چه کد سؤال را سرچ کردم جواب نگرفتم کد سؤال 12006بود. و سؤال اینکه نظر استاد راجع به اینکه بسیاری از محبین اهلبیت (ع) خود را سگ کوی آنان می نامند یا رسولان قبل را مثلا حضرت عیسی (ع) و مریم (ع) را چوپان و ندیمه اهلبیت (ع) می خوانند چبست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤال شماره‌ی 12003 این‌طور جواب دادم: « باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در مورد فضای کل اشعارآئینی نظر خود را اظهار کردم. با این‌که بعضاً بزرگان دین جهت اظهار نهایت تواضع، جملاتی را به‌کار برده‌اند مثل «تو که سگ نبرده بودی»، ولی رویهمرفته به نظر می‌رسد اهل‌البیت«علیهم‌السلام» راضی نباشند ما به جای تواضع نسبت به آن‌ها خود را در مقابل آن‌ها تحقیر کنیم. لذا خوب است از آوردن چنین اشعاری خودداری کنید. موفق باشید». در ضمن نباید طوری نسبت به سایر انبیاء سخن گفت که پیروان آن‌ها سخن ما را حمل بر بی‌حرمتیِ آن پیامبران بزرگ استنباط کنند. موفق باشید

11160

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: 1. آیا همه مباحث مرگ را ذکر کرده اید؟ یعنی تقدیر خداوند فقط در این حوزه هاست؟ آیا خداوند مرگی را برای کسی تقدیر کرده که هیچ کس نداند چرا؟ 2. کلیپ فروختن زنان توسط داعش را در بازار دیدم! گناه این زنان چیست و آیا خودشان در این حادثه ای که اتفاق افتاده نقشی داشته اند؟ منظورم این است که چون هجرت نکرده اند مقصرند و این تاوان کم کاری خودشان است؟ یا جنایاتی که ریگی می کرد و گروگان می گرفت و گروگان ها را می کشت چه توضیحی دارد؟ آیا به عین ثابته شان ربطی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تنها در نگاه فلسفی ما بحث کرده‌ایم و این هرگز همه‌ی مطلب نیست 2- هرچه هست حساب‌هایی است که از مدیریت الهی خارج نیست هرچند در ظاهر ما متوجه حکمت آن نشویم. گفت: صدهزاران طفل سر بُبْریده شد/ تا کلیم اللّه صاحب‌دیده شد». موفق باشید
10826

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام و خسته نباشید. بنده حوزوی هستم و می خواستم برای ازدواج اقدام کنم. آیا این کار درست است که وقت بگذارم و پیش اساتید و روحانیون مهذب نسبتا آشنا بروم (چون آشنای نزدیک ندارم) و بخواهم از دوستان خود اگر کسی را می شناسند معرفی کنند تا به خانواده بگویم اقدام کنند یا این فکر، فکر وسواسی است و واگذار خانواده کنم آنها برایم پیدا کنند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر دو مسیر قدم بگذارید، آنچه مصلحت است پیش می‌آید. موفق باشید
10040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده طلبه ی پایه ی2 هستم. خواهشمندم بفرمایید اگر بخواهم مدیون امام زمان عج الله تعالی فرجه نباشم و فردی مفید برای اسلام و تشیع باشم، روزی چند ساعت مطالعه ی درسی و چند ساعت مطالعه ی غیر درسی داشته باشم؟ سوال دیگری هم داشتم: اینکه در احادیث هست یک لحظه فکر کردن بهتر از هفتاد سال عبادت است، چگونه فکر کردن و به چه فکر کردن است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شما هر اندازه که فرصت دارید باید دروس رسمی حوزه را مطالعه کنید، اگر فرصتی پیدا کردید به موضوعات غیر درسی بپردازید 2- تفکر به معنای واقعی آن متمرکزشدن بر روی حقایق وجودی مثل معرفت نفس است که در وقت‌اش پیش می‌آید. موفق باشید
9417

مرگ از یاسبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: 1) آیا به جز شما، اشخاص دیگری هم از عبارت «القواطعِ القسریه» ی ملاصدرا، تعبیر به مرگ از یاس کرده اند؟ اگر جزوه یا کتابی از صاحب فکران دیگر در این زمینه (مرگ از یاس) میشناسید لطفا معرفی کنید. 2) حدیث امام صادق علیه السلام که می فرماید کسانی که به حهت گناهنشان میمیرند بیشتر از کسانی هستند که از سر آمدن اجلشان میمیرند.... آیا به این معنی نیستش که گناهان باعث حوادثی میشود که باعث قطع عمر یا کوتاه شدن آن میگردد مثلا به دلیل یک گناه انسان تصادف میکند و میمیرد یا بیماری لا علاج میگیرد و میمیرد نه اینکه، به دلیل کامل شدن نفس در جنبه حیوانیش باشد. بنده نفهمیدم از کجای حدیث امام صادق علیه السلام چنین برداشتی (مرگ از یاس) را کردید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده با دقت در دلایل مرگ از نظر ملاصدرا و با توجه به این‌که بعضی از نفس‌ها نه در حیوانیت کامل شده‌اند و نه در انسانیت و نه به جهت عوامل خارجی، بدن را ترک می‌کنند؛ به این نتیجه رسیدم و تعبیر به مرگ از یاس را برای چنین مرگی انتخاب کردم 2- روایت حضرت صادق«علیه‌السلام» از جهتی با چنین مرگی تطبیق دارد زیرا حضرت موضوع را محدود به این نفرمودند که مرگ در اثر گناه صرفاً باید ریشه‌ی بیرونی داشته باشد. مضافاً این‌که برهان کمک می‌کند تا بفهمیم بالاخره نفس ناطقه بعضاً چون افق آینده را به جهت گناه‌آلودگی‌اش تاریک می‌بیند، امید ادامه‌ی تدبیر بدن را از دست بدهد. موفق باشید
9364
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید به ما دستور داده‌اند از قضای الهی راضی باشیم و نه از مقضی. اگر میشود این جمله را توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثلاً ما در دفاع مقدس هشت‌ساله به این راضی نبودیم که صدام جوانان ما را شهید کند، به اراده‌ی الهی راضی بودیم که با تحقق این دفاع، اسلام و تشیع، عظمت خود را نشان داد. موفق باشید
8971
متن پرسش
به نام خدا باسلام: قاعده «کل ما بالعرضی لابد ان ینتهی الی ما بالذات» را برای شوری و ختم آن به نمک به عنوان عین شوری میتوانم به صورت فکری و عقلی بپذیرم، اما میخواستم بدانم از طریق استدلال چرا هر چیزی که وجود دارد به ناچار باید به عین وجود به عنوان چیزی که «همه ی مراتب وجود» را داراست ختم شود؟ البته این پذیرفته است که هر موجودی مطمئنا وجود دهنده ای دارد ولی این که چرا این وجود دهنده باید عین وجود باشد برام مبهم است. ممنون میشوم اگر خودتان این مسئله را برایم روشن کنید یا مرا به مرجعی برای مطالعه بیشتر ارجاع دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر وجوددهنده ای که همه وجودات از اوست، عین وجود نباشد، نیاز است که آن نیز با عین وجودی به وجود آمده باشد که همان عین وجود و وجود دهنده ی همه ی موجودات است وگرنه تسلسل پیش می آید و این سلسله به هیچ انتهایی نمی رسد تا شروع شود و این موجودات موجود شوند، در حالی که این موجودات موجود شده اند پس باید عین وجودی در میان باشد تا مبدء همه ی موجودات شده باشد مباحث برهان امکان و و وجوب که در جزوه‌ی «معارف 1» هست در این مورد إن‌شاءاللّه راه‌گشاست. موفق باشید
نمایش چاپی