بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14245
متن پرسش
سلام استاد عزیز: چرا شخصی مثل عبدالکریم سروش دچار این عقاید و طرز تفکر می شود و چه پروسه ای در زندگی و عقاید او و نفس او اتفاق افتاده که در دام الحاد و کفر افتاده و خود نمی فهمد اما فکر می کند که می فهمد یا به قول معروف در دام جهل مرکب افتاده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه بنده در ارتباط مستقیم با آقای دکتر سروش دستگیرم شد آن بود که ایشان با توجه به استعداد بسیار قوی‌ای که داشتند چون خود را از استاد بی‌نیاز دیده بودند، واقعاً به عمق معارف دست نیافته بودند و لذا با نظرات خود بیشتر به‌سر می‌برند بدون این‌که جایگاه و خواستگاه معارف را یافته باشند. موفق باشید

14233
متن پرسش
سلام بر استاد: قبول کنید هنوز مسئله به راهکارهای جزئی حل نشده مسئله مهم حضور زن در جامعه اسلامی ایرانی به چه کیفیت و چه کمیتی؟ یک از دوستان طلبه مطالبی را مطرح کرد و منم در جواب ارجاع دادم به گلچینی از فرمایشات شما، ایشان مجددا جوابی دادند و نکاتی مطرح کردن خوشحال می شوم مطالعه بفرمایید و نظر خودتان را بگویید نظری که حاوی راهکار جزئی و عملی باشه نه ایجاد یک بستر تفکری محض، جامعه را تفکر داوری و جوادی و طاهرزاده اصلاح نخواهد کرد تفکری که به عمل منتهی نشود هرچند شرط لازمه اما به بقین کافی نیست و صدالبته در حوزه نظر هم اکثر صحبتها کلی گویی ست. ممنون. منتظرم جواب بدید نگید وقت نیست برای این همه مطالعه، نصف این مطلب صحبتهای خودتان هست و جمعی مشتاق نظر نهایی و ریز شما که ماحصل عمر علمی تجربی شما باشه یا علی http://myattitude.blog.ir/1394/10/04/%D8%B2%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور که قبلاً بنده در مباحث مربوط به زن عرض کردم ما در نسبت به فهم جایگاه زن در دوره‌ی «فَترت» به‌سر می‌بریم. به این معنا که نه در این تاریخ می‌توانیم به گذشته برگردیم، در حالی‌که گذشته، مربوط به گذشته است و نه می‌توانیم تعریفی که فرهنگ مدرنیته از «زن» کرده است را بپذیریم و به همین جهت آن کاربر محترم حق دارد که بگوید راه‌کار عملی در صحنه نیست! مباحث رویهمرفته گسترده‌ای در ستون راستِ بخش پرسش و پاسخ‌ها تحت عنوان «زن، خانواده، مرد» شده است که بعضاً خواهران بسیار دقیق و دیرباوری سؤالات جدّی و دقیقی کرده‌اند و بنده نیز به حکم وظیفه موضوع را با جدیّت دنبال کردم، به امید این‌که آرام‌آرام شرایط تحقق اندیشه‌ی اسلامیِ حضور و طلوع زن در این تاریخ فراهم شود. پیشنهاد بنده آن است که اگر سیری در آن مباحث بشود و سؤال و جواب‌های اصلیِ آن قسمت، گزینش گردد شرایط تفکر در این موضوع مهم ظهور می‌کند. موفق باشید

14227

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نام کانال تلگرامی را از قیم المیزان به استاد طاهرزاده تغییر دادم. به مسئولین سایت بگویید اگر می خواهند در سایت بزنند بنویسند (کانال رسمی استاد طاهرزاده) البته همه اینها منوط به اجازه استاد می باشد. بنده سعی دارم مطالب را به بهترین شکل عرضه کنم. تا تصرفی باشد در فضای مجازی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بهتر است که نام بنده بر روی کانال نباشد تا اولاً: موجب انتظارات بیش از حدّ از آن کانال نگردد. ثانیاً: با خودتان ارتباط‌های مستقیم برقرار شود و خودتان بتوانید جواب‌گو باشید و مجبور نگردید موضوعات را به بنده حواله دهید که معلوم نیست از عهده‌ی من برآید زیرا وقتی کانال به اسم بنده باشد، عملاً به‌جای این‌که شما را مخاطب قرار دهند، بنده را مخاطب قرار می‌دهند. موفق باشید

12367
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی چند وقت پیش وقتی برخی آیات قرآن در مورد اینکه به وسیله توسل جوییم را خواندم دیدم منظورشان نماز است نه شخص، ولی با توجه به آیه ای که از ما می خواهد برای استغفار نزد پیامبر برویم مشکلم حل شد، اما نسبت به زنده بودن پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و شهدا سوال دارم. به راستی منظور از زنده بودن آنها چیست؟ آیا منظور اینست که آنها حیات برزخی ندارند؟ به نظر شما استفاده از تجربیات شهدا و اهل بیت (ع) در زمینه استجابت دعاها می توان برای منکران توسل، دلیل آورد و به نوعی مباهله کرد؟ چون بنده ترس دارم بگویند خوب شیطان هم می تواند کار خارق العاده بکند. سوال بعدی اینکه راضی به رضای خدا بودن با اینکه نسبت به امری از اهل بیت (ع) درخواست کنیم تضاد ندارد؟ مثلا بنده وقتی از اهل بیت (ع) درخواست خانه بکنم و مستجاب کنند در حالی که بارها از خدا خواسته ام و مستجاب نشده آیا می شود گفت از کجا معلوم این خانه داری بنده مانع بندگی نباشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء معصوم و در ذیل آن‌ها شهداء به جهت آن‌که گرفتار گناهانشان نیستند می‌توانند در این دنیا نقش داشته باشند و راه‌های سعادت و حقیقت را به ما متذکر شوند که قرآن در این رابطه می‌فرماید: «فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (170 / آل عمران) شهداء به جهت فضل و برکتی که خداوند به آن‌ها داده است به یاران هم‌سنگرشان که در همان مسیر قدم گذاشته‌اند، بشارت می‌دهند که نگران شکست این مسیر نباشید، که این مسیر روز به روز در برکت جدیدی خواهد بود. و این‌که می‌فرمایید رضایت از خداوند با تقاضا از او منافات دارد یا نه، عنایت داشته باشید خود خداوند به ما می‌فرماید از او تقاضا کنیم و نیازهای خود را با او در میان بگذاریم. در آیه‌ی (77) سوره‌ی فرقان می‌فرماید: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ» ای پیامبر به آن‌ها بگو اگر دعای شما و تقاضایتان از حضرت حق نبود، حضرت حق هیچ توجهی به شما نمی‌نمود. بنابراین تنها باید در زیر سایه‌ی دستورات حضرت حق وظیفه‌ی خود را در آن حدّ که تشخیص می‌دهیم انجام دهیم و امیدوارِ الطاف حضرت حق باشیم. موفق باشید

11913
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: دوست عزیز سؤال کننده در سؤال 11881 باید عنایت کنند که اولا: استاد موضوع قرار دادِ لوزان را صرفا بهانه ای قرار دادند تا مصداقی از آنچه که امروز جامعه ی ما برای آزاد اندیشی در ذیل انقلاب اسلامی نیاز دارد را خوب متذکر شوند. کاری که قبلا هم به بهانه های مختلف انجام داده اند. ثانیا: نشان دادند که چگونه می توان با «حکمت حسینی» دشمن را بیچاره کرد به نحوی که نه بهانه ای در دست داشته باشد تا عملی علیه انقلاب صورت دهد و نه بتواند انقلاب را تحمّل کند! چون همواره بر آرمان هایش پافشاری می کند. همان کاری که آقا سید الشهدا علیه السلام در حرکت حکیمانه و حماسی خود صورت دادند که نه تنها هیچ بهانه ای برای کشتن خود به دست دشمن ندادند بلکه با تمام وجود تلاش کردند کار به آنجا کشیده نشود هر چند که کشته شدنشان را که - تلاش می کردند کوفیان به دام آن نیفتند - مدیریت کردند و به زیباترین شکل ممکن آن را صورت دادند. یعنی در حقیقت آقا سید الشهداء سلام الله علیه خودکشی نکردند لکن کشته شدنی که تقدیرشان شده بود را زیبا کردند. شاید جمله آقا رسول الله صلی الله علیه که به آقا امام حسین علیه السلام فرمودند: «انّ الله قد شاء ان یراک قتیلا» به همین موضوع اشاره داشته باشد. نگفت خدا اراده کرده است که خودت را بکشی! بلکه فرمود خدا اراده کرده تا تو را کشته ببیند. یعنی ای حسین این تقدیر توست. وقتی آقا امام حسین علیه السلام کاملا برایشان روشن شد که خدای متعال چه چیزی را برای او اراده کرده اند تلاش کردند که اختیار خود را تماما در ذیل اراده ی الهی قرار دهند. که البته باید تمام حرکات و گفتار امام را در دل این دستگاه در نظر گرفت. چه آنجا که به حرّ فرمودند که اگر نمی خواهید برمی گردم. یا آنجا که در روز عاشورا با تمام وجود کوفیان را نصیحت می کنند که چرا می خواهید فرزند رسول خدا و علی مرتضی و صدیقه کبری علیهم السلام را بکشید. آقا امام حسین علیه السلام نمی خواستند با این نصایح کاری کنند که کشته نشوند بلکه می خواستند کشته شدنی که از طرف خدا برای ایشان اراده شده بود را مدیریت کنند. و با این کار انگیزه دشمن را به کلی زیر سؤال برده و این سؤال را برای بشریت نمایان کردند که بشر از خودش بپرسد به راستی چرا حسین علیه السلام را این قدر مظلومانه کشتند؟ گناه او چه بود؟ جرم او چه بود؟ جرم یاران او چه بود؟ کودک شیرخوار او چه گناهی داشت؟ چرا بر جسدِ او اسب تازاندند؟ و رهبری عزیز انقلاب هم همان راه را در پیش دارند! ثالثا: از همه مهم تر اینکه این نوع ورود به مسائل سیاسی که استاد طاهرزاده ورود پیدا می کنند لازمه مبادیِ ایشان است. ایشان چاره ای جز این نوع ورودها ندارند. دستِ خودشان نیست. مبادی ایشان چنین اقتضائاتی دارد. وقتی ایشان پذیرفته اند که انقلاب اسلامی ظرف ظهور اراده ی پروردگارشان در این دوران است پس ایشان در حقیقت با ورود به مسائل سیاسی به دنبال ردّ پای پروردگارشان در حوادثی هستند که در ظرف انقلاب ظهور می کند. یعنی رجوع ایشان به ظهورات مختلف پروردگار در حوادث این دوران است. رویکرد ایشان به سیاست، به کلی غیر از سیاسیونی ست که مسائل سیاسی را - دانسته یا ندانسته - از مبادیِ آن می بُرند و جدا می کنند. ایشان از اول سیاست را از عبودیت و دیانت جدا نمی دانند تا این اشکال پیش بیاید که چرا ایشان به مسائل سیاسی به این نحو ورود پیدا کرده اند. مگر ایشان سیاست را جدا از دیانت می دانند؟ ایشان سیاست دینی را از مظاهر دین می دانند که وسیله تحقق دین است. مثل ظاهر نماز که وسیله تحقق باطن آن است. فکر می کنم ایشان با همان دقتی که آیات قرآن را با ریزه کاری های مخصوص به خود، مورد تدبر قرار می دهند حوادث مربوط به انقلاب را هم با همان دقت مورد ارزیابی قرار می دهند. ایشان در مباحث مربوط به انقلاب اسلامی روشن کرده اند که انقلاب اسلامی را آیتی از آیات پروردگار می دانند که در این دوران به صحنه آمده است و در هر صحنه ای به دنبال گوهر انقلاب اسلامی هستند و سعی دارند آن را برای دیگران نمایان کنند. این اشکال دوست عزیز ما به طریق اولی به مثلا مولی علی علیه السلام می تواند وارد باشد که چرا ایشان با آن مقام قدسی و والا به ریزترین حوادث و مسائل سیاسی-اجتماعی که در ظاهر در شآن مولی نبود، ورود پیدا می کردند. آقا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کجا و مشک آب به دوش کشیدن برای آن زن کجا؟ و بعد هم بازی کردن با کودکان آن زن به آن شکل که در تاریخ آمده کجا؟! پس قبل از اینکه دوست عزیز ما به استاد چنین اشکالی کنند بهتر است مبادی ایشان را بیشتر مورد تأمل قرار دهند که آیا ایشان می توانند به مسائل مربوط به انقلاب چنین ورودهایی نداشته باشند یا ایشان چاره ای از چنین ورودهایی ندارند؟ رابعا: آنچه بنده از سیاق کلام استاد در راستای شعار امسال یعنی هم دلی و هم زبانی با دولت فهمیدم این بود که ما باید این دولت را درک کنیم. نه اینکه نقد نکنیم. درک کردن به این معنا که باید بفهمیم این دولت برای خودش مبادی ای دارد که هیچ چاره ای جز فکر کردن و عمل کردن مطابق آن مبادی ندارد. استاد عزیز در کتاب سلوک ذیل شخصیت حضرت امام رضوان الله تعالی علیه روشن می کنند که تفکر ریشه در مبادی دارد و مستقل از مبادی نیست. بر عکس عده ای که با یک نحوه نیست انگاری افکار را بدون ریشه می پندارند و توهم می کنند افراد و جریانات مختلف هر جور خواستند می توانند تفکر کرده و افکارشان را بر دیگران تحمیل کنند. این دولت چاره ای جز آنچه فعلا فکر می کند و در نتیجه عمل می کند ندارد. چون عمل ریشه در تفکر و در مبادی دارد. اگر این موضوع خوب روشن شود جایگاه هم دلی و هم زبانی هم روشن می شود. لذا به جای برخوردهای صرفا سیاسی و کینه توزانه و ایدئولوژیک با همدیگر، به تفاهم یعنی فهم همدیگر می رسیم. یعنی همان هم دلی و هم زبانی. و دولت را کمک می کنیم حتی با انتقاداتمان. آنچه بنده از رویکرد رهبری عزیز حفظه الله فهمیدم این است که ایشان سعی دارند تا آنجا که این دولت توان و تحملش را دارد و کشش آن را دارد، او را کمک کرده تا به مبادی انقلاب رجوع کنند تا بر آن اساس فکر کرده و عمل کند. همان کاری که یک استاد سلوکی با یک شخص در مسائل شخصی انجام می دهد و مبادی میل او را که منحرف شده است را تغییر می دهد. مگر بنده و شما در مسائل شخصی هیچ گونه انحرافی در مبادی نداریم که انتظار داریم این دولت هم در جایگاه خودش هیچ انحرافی نداشته باشد؟ در این قراد داد لوزان ما تا حدی شاهد این قضیه بودیم. مخصوصا در روحیه ی وزیر محترم امور خارجه. برداشت بنده از سخنان وزیر محترم این بود که ما درخت هسته ای را از ریشه در نیاورده ایم لکن شاخه هایی از آن را زده ایم تا حربه را از دست دشمن خارج کنیم. ما دانش هسته ای داریم دانش را که نمی توان از چنگ ملت درآورد. بنده خیلی از جزئیات قرار لوزان اطلاع ندارم و سر در نمی آورم لکن این را می‌فهمم که روح انقلاب فراتر از طرفین این قرار داد که دولت باشد و گروه 1+5، حضور دارد. به دلایلی که در بالا گفته شد. این یعنی جایگاه تاریخی قراداد لوزان در نسبت با انقلاب اسلامی. نمی دانم چقدر این اظهارات با حقیقت منطبق است. امیدوارم استاد فکور بنده ی بیچاره را هم از تذکراتشان محروم نفرمایند. ملتمس دعا. یا کریم
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خدا را از این‌همه همزبانیِ جنابعالی و دلسوزیِ آن رفیق ناصح شکر می‌کنم. از عظمت انقلاب همین بس که چنین ناصحانی فهیم و آن دلسوزانی ناصح را تربیت نموده که هر دو دغدغه‌ی درخشش انقلابی را دارند که در این تاریخ طلوع کرده است. نمی‌دانم از دلسوزی آن عزیز ناصح بیشتر باید شکر کرد که این چنین دغدغه‌مند تلاش دارد معارف نورانی الهی در حجاب نرود و در غبار سیاست‌زدگی قرار نگیرد؛ یا از همدلی جنابعالی که با سخن خود در نوشته‌ی فوق بهتر از آن‌چه من می‌خواسته‌ام بگویم از زبان بنده اظهار فرموده‌اید. آیا این معجزه‌ی انقلاب نیست که در حال پروراندن چنین شخصیت‌هایی عجیبی است که ره صدساله را در ذیل انقلاب نورانی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» یک‌شبه طی کرده‌اند؟! گفت: «زان‌که او کف دید و دریا را ندید / زان‌که حالی را دید و فردا را ندید» بیچاره آن‌هایی که انقلاب مقدس اسلامی را می‌خواهند در آینه‌ی خیابان‌ و ادارات و بازاری که هنوز گرفتار روح مدرنیته‌است پیدا کنند و متوجه نیستند در باطن این تاریخ چه روح‌های بزرگ و چه شعورهای متعالی در حال تولد است.

بنده حرفی بیشتر از آنچه که حضرتعالی در جمع‌بندی هوشیارانه‌ی خود زده‌اید ندارم. امیدوارم خداوند از ما قبول فرماید که از این طریق راهِ اُنس خود و دوستان را به خدایی که توسط حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ ظهور کرد، رهنمون باشم.

گفته می‌شود بعد از آن‌که مرحوم علامه محمدتقی جعفری آن حکیم عارف که برای آینده‌ی خود سخت به روحانیت او محتاجیم، پس از شرح مثنوی، مولوی را در خواب دید که با تعجب از او می‌پرسد که مثنوی ما این‌همه معنا داشت و ما نمی‌دانستیم! و این قصه‌ی بین من و شماست که گویا بنده باید متن جنابعالی را چندبار بخوانم تا بفهمم چه چیزهایی گفته‌ام. آیا با توجه به چنین افرادی جای آن نیست که باید شدیداً به آینده‌ی انقلاب امیدوار بود؟! موفق باشید

10504

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام لطفا مقالات و مطالب جدید برای ایمیل بنده بفرستید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت
9862
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ببخشید این چند وقته سوالات زیادی در خصوص حرکت جوهری پرسیدم. بنده کتاب را می خوانم صوت ها را هم گوش می کنم و آنها را روی برگه پیاده می کنم. در آن کنار خودم استدلال هایی هم می کنم و گاهی هم سوالاتی پیش می آید. خلاصه از اینکه زیاد مزاحم شما می شوم عذر خواهم. آخر اطرافمان استاد فلسفه نیست. تازه اگر هم پیدا شود با مبانی و روش تدریس شما آشنا نیست. تازه بر ما هم خرده می گیرند آقا فلسفه را بدون منطق نمی فهمید و... از همین حیث بنده مزاحم شما می شوم. استاد شما می فرمایید: نفس دارای تجرد نسبی است و یک نحوه تعلق به بدن دارد، در نتیجه حکم بدن - به عنوان یک موجود مادی - در نفس سرایت می‌کند. خب برداشت من از رابطه ی نفس با بدن این گونه است: نفس داخل بدن است نه مثل داخل شدن چیزی در چیزی و خارج از بدن است نه مثل خارج شدن چیزی از چیزی. و از طرف دیگر هم که نفس نسبت به بدن حالت انضمامی دارد. حال بنده می خواهم در جزوه خودم همین جمله ی شما که فرمودید: نفس دارای تجرد نسبی است و یک نحوه تعلق به بدن دارد را شرح بدهم ولی تصور و تصدیق اش برایم سخت است. مگر نفس مجرد نیست؟ پس چطور می توان آن را نسبت به چیزی سنجید؟ خلاصه بنده از دیروز در همین یک جمله مانده ام و نمی توانم جمله را برای خودم باز کنم. و سوال دوم استاد اینکه می فرمایید ترجمه و تنقیح، معنی کلمه تنقیح چیست؟ با تشکر. خدا عمرتان دهد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که ما نفس خود را طوری احساس می‌کنیم که گذشته و آینده را در خود دارد که بحثی نیست. پس از این جهت نفس ما مجرد است و در این هم که احساس می‌کنیم در عین آن‌که این جوان 20 ساله‌ی امروزی همان کودک 15 سال پیش است و در عین حال تغییراتی در درون خود از نظر علم و حیات کرده است هم بحثی نیست. پس ما در نفس خود با دو بُعد روبه‌روییم؛ یکی تجرد و یکی تغییر، و از آن‌جایی که ماده عین حرکت است و هر تغییری مربوط به عین حرکت است – که در جزوه‌ی اخیر روی این بحث شده – پس باید حرکتِ نفس مربوط به تعلق نسبی آن به ماده باشد و از این جهت اتحاد نفس و بدن انضمامی است که نه نفس عین بدن است و نه جدا از بدن، بلکه اتحادی با بدن دارد که آن اتحاد آن را عین بدن نمی‌کند. موفق باشید
9120
متن پرسش
عطف به سوال رجعت: لطفا نظرتان را در مورد این مقاله بگویید (نقد ادله استاد رفیعی قزوینی در رباب رجعت) http://nameh-i-hikmat.sadiqjournals.ir/?_action=articleInfo
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید کلّ برنامه‌های سایت مذکور را در این مورد جستجو کرد و ظاهراً برای ورود به آن سایت رمز عبور می‌خواهد که مقدور بنده نیست. موفق باشید
9110

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
منظور از به صحنه در آوردن دل چیست؟ آیا منظور همان ایجاد رابطه ی قلبی و عاطفی با خداست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید
7731
متن پرسش
انتقاد شدید امیرحسین دیالمه ازکنسرت هفته بوشهر آقایان مسئول این اعتدال نیست این ابتذال است... استاد امیرحسین دیالمه از شاگردان علامه حسن زاده آملی در نشستی با موضوع:«انسان در عرف عرفان» نسبت به کنسرت در بوشهر واکنش نشان داد. عضو جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در سخنانی فرمودند:«ولنگاری فرهنگی که در اتفاقات هفته بوشهر رخ داد نشان داد که جریان ضد ارزشی اصلاح طلبان در اوایل دولت اعتدال می خواهند تیشه به ریشه فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی بزنند.اگر کند و کاوی جامعه شناختی در فزون خواهی سیاسیِ طبقۀ متوسط متجدد در جامعه متأخر ایران یعنی اصلاح طلبی سکولار کنید، درمی یابید که اینان در دوران اصلاحات چطور بر علیه گفتمان حضرت روح الله شمشیر کشیدند.اکبر گنجی مهره اصلاح طلبان سکولار و جیره خوار سازمان های جاسوسی که در دولت اصلاحات بروبیایی داشت کارش تا جایی کشید که گفت:«ما تلاش می کنیم خمینی را به گونه ای تفسیر کنیم که مخالف با دموکراسی نباشد!!!؟خمینی دیگر وجود ندارد آنچه وجود دارد فقط برداشت های ما از سخنان اوست.اما او به هر حال یک روزی خواهد رفت و هیچ کس نمی تواند جلوگیری کند این یک تکامل تاریخی است.خمینی متعلق به موزه تاریخ است.»(منبع:کیهان،24/1/79) این مدرس عرفان و فلسفه با اشاره به این موضوع که نظریات سروش در حال بازتولید است،فرمودند:مسئولین سکولار بوشهر اگرمبنایشان بر ساختن آرمان شهری براساس نفی ارزش های دینی است بدانند که این با تجلی اشراق انقلاب اسلامی هیچ وقت محقق نمی شود.سکولارهای بوشهر چون که بتوانند حاکمیت فکری-فرهنگی بر لایه های اجتماعی یعنی مردم داشته باشند جریان اصیل حزب اللهی را از پست های مدیریتی بیرون می کنند تا بتوانند زمینه فتنه ای بزرگ تر از فتنه 88 را برای سال های آتی فراهم کنند.تعجبم از این است که فتنه گران 88 و حامیان قتل و غارت 88 ،حال در پست حکومتی و دولتی قرار گرفته اند. عضو دفتر مطالعات فرهنگی اشراق روح الله فرمودند:کلید واژه اعتدال همچون کلید واژه اصلاحات لغزنده است و ترس ما این است که این کلید واژه همچون کلید واژه اصلاحات فتنه ای برای انقلاب اسلامی تهیه نماید.مقام معظم رهبری جدیداً فرمودند:«من نگران فرهنگ هستم».چه شده است که علی زمان نگران شده است؟آقای وزیر ارشاد به جای نامه دادن به رهبر،لطف کنند قانون را زیر پا نگذارند. طبق بند یک ماده 15 قانون مصادیق مجرمانه رایانه ای تبلیغ در سایت های ممنوع جرم است و وزیر فرهنگ در فیس بوک حضور دارند.چرا باید استاندار بوشهر در فیس بوک حضور داشته باشد؟چرا قانون شکنی می کنید جناب آقای سالاری؟یا فهمتان کم است یا تعمدی بر این قانون شکنی وجود دارد. این شاگرد درسی حضرت آیت الله جوادی آملی فرمودند:« انقلاب اسلامی جهان‌بینی مدرن را به چالش کشید و در بحث مدیریت اسلامی، انقلاب اسلامی مدعی است که شیوه و روش مدیریت جهانی که به مدیریت مدرن مطرح شده، باطل است باید مدیریت خدایی حاکم شود. این اعتقاد را داریم که خداوند متعال برترین مدیر جهان هستی است و در حقیقت جهان‌بینی اسلامی نخستین اندیشه و فکری است که در مقابل اندیشه مدرن قد علم کرده است. انقلاب اسلامی تئوری جدیدی را در حوزه سیاسی در مقابل نئو لیبرالیسم ارائه داد و آن حکومت ولایت فقیه و مردم سالاری دینی است. عامل قدرت نظام جمهوری اسلامی ظهور اندیشه ای مخالف با نظام امانیسم و مادی‌گرایی بوده است. برای ایرانیان هزاران کانال ماهواره ای به صورت رایگان برای تغییر فکر در کشور برنامه ریزی کرده اند و در صورتی که در هیچ جای دنیا نمی توانید این هجمه را ببینید و در صورتی که برای دیدن شبکه های ماهواره ای دیگرِ کشورها باید پول پرداخته شود. ایشان فرمودند:بعد از امام فتنه ها شروع شد و در زمان اصلاحات به اوج خود رسید و بیشترین حملات علیه دین و ارزش های دینی شد. از سال 76 سعی بر این شد که مراجع که مفسران دین محسوب می شوند را به کنار بگذارند و این گونه القا کنند که افرادی که به علوم شیمی و فیزیک آشنایی دارند می توانند تفسیری از دین برای جامعه داشته باشند و موضوع فهم های مختلف و قرائت شخصی از دین مطرح شد. در دوران اصلاحات شدیدترین حملات علیه دین و ارزش های انقلاب شد. آنقدر برخی ها در دوران اصلاحات جلوتر رفتند که الهی بودن قرآن و کلام خدا را زیر سؤال بردند و گفتند که قرآن کلام پیامبر نه خدا و در آن تناقض پر است و نمی تواند راهگشا برای بشریت باشد. دشمنان بعد از فتنه 88 فهمیدند که آن که می تواند کشور را نجات دهد، ولایت فقیه است، امروز برنامه های سنگین و حساب شده ای را علیه ولایت فقیه آغاز کرده اند که در ادامه دوران اصلاحات است.» این طلبه صاحب قلم در سخنان پایانی خود فرمودند:جریان حزب اللهی چه آنان که وبلاگ ، وب سایت و چه آنان که سایت خبری دارند در جهت اتحاد حزب اللهی ها بکوشند و مباحث علمی-دینی-فرهنگی-اخلاقی را ترویج دهند و امر به معروف و نهی از منکر و از آمران آن دفاع نمایند.هشدار شدید بعضی از طلاب و دانشجویان انقلابی قابل تقدیر است و بنده این ولنگاری فرهنگی-اجتماعی را به گوش مراجع تقلید می رسانم و معتقدم این اتفاقات سازماندهی شده بود که می خواست هاله معنوی یوسف بوشهریعنی شهید صبوری را خنثی کند و این را بدانید که وقتی مشکلی برای کشور در حال تحقق است شهدا سر از خاک درمی آورند و آن را خنثی می کنند.» منبع:گروه فرهنگی همیار ولایت حاج آقا تا کی باید این چیزها رو ببینیم و تکلیف ما چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تکلیف ما همان‌گونه است که امثال گویندگان سخنان فوق انجام دادند تا دولت مرز خود را از جریان هایی که می خواهند بر روی رای مردم موج سواری کنند، روشن کند. هیچ اشکال ندارد چند جریان فکری در زیر سایه‌ی نظام اسلامی در کنار هم باشند، خطر از آن‌جا ناشی می‌شود که عده‌ای بخواهند در زیر پوست دولت جهت‌گیری نظام را از اهداف مقدس‌اش منصرف کنند. به نظرم این انتقادها جایگاه جبهه‌های فرهنگی و جریان‌های سیاسی را شفاف می‌کند. موفق باشید
7237
متن پرسش
سلام استاد عزیز. من واقعا به این رسیدم که تکلیف من رفتن به حوزه هست. دقیقا سؤالم در رابطه با "جایگاه قلب" در "تشخیص و ادای تکلیف الهی" است. متأسفانه یا خوشبختانه اصلا قلبم من رو در ادای این تکلیف یاری نمی کنه. به طوری که همان روز اولی که رفتم حوزه ، احساس دلتنگی و بغضی عجیب من رو گرفته بود که به این راحتی ها این بغض از من بیرون نمی ره. انگار حوزه من را از همه‌ی آن چه که هستم دور می کنه و دلتنگی حاصل می‌شه. استاد ، من روحیه ام به فضای دانشگاه بیشتر می‌خوره تا فضای حوزه و روحیه ام مایل به ادامه تحصیل در دانشگاه هست ولی خیلی جدی زیراب دانشگاه برام خورده خصوصا در زمینه های علوم انسانی . در تضاد بین عشق و عقل چه باید کرد؟ وقتی عشق و عقل هر دو تصمیم خودشون رو گرفتن، عقل راهی جز حوزه نمی‌بیند و با تمام نقایص حوزه، برای حضور تاریخی خودش فقط و فقط به حوزه امیدوار است، ولی احساس دلتنگی و گریه شدید از حوزه تمام وجودم رو فرا گرفته. نظر حضرتعالی چیست ؟ واقعا چه باید کرد ؟ خیلی برام دعا کنید خدا دستم رو بگیره. تا حوزه هست این احساس هم هست پس اشک هم هست. متأسفانه عقلم نذاشت کنکور ارشد علوم انسانی بدم. حرفی بزنید که مرحم این زخم باشد و راهی بگشاید برای این حقیر. باز هم التماس دعا و تشکر بی پایان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در منظر خود فهم عمیق و عمیق‌تر از آنچه تصور می‌کنید از قرآن و روایات قرار دهید و وقتی متوجه شویددر عرفان اسلامی حقایقی هست آنچنان عجیب که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به گورباچف می‌گویند: «از کتب عرفا و به ‏خصوص محى‏الدین ابن عربى نام نمى‏برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگ‏مرد مطلع گردید، تنى چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهى قم گردانید، تا پس از چند سالى با توکل به خدا از عمق لطیفِ باریک‏تر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهى از آن امکان ندارد» و همه‌ی این‌ها از مسیر این حوزه ممکن است، سختی‌هایش کم می‌شود. موفق باشید
1023

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام و احترام محضر استاد گردانقدر با توجه به ارزش و عمق کتاب المیزان، پیشنهاد جنابعالی برای روش مطالعه ی این کتاب چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنده در جزوه‌ی «چگونگی کار با المیزان» نظر خود را عرض کرده‌ام. جزوه بر روی سایت هست. موفق باشید
754

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد من یه دختر دانشجو ام یه همکلاسی دارم که به جز خدا هیچ چیزی رو قبول نداره من خیلی باهاش صحبت می کنم اما علم خودم کمه ونمیتونم قانعش کنم تصمیم گرفتم سوالاتمو از شما بپرسم اولین مشکل ما اینه که اون میگه زندگی به همین دنیا ختم میشه وهمه چیز همین زندگی مادیه به روح هیچ اعتقادی نداره من درمورد رویای صادقانه،احساسات انسان و وجدان براش گفتم اما فایده نداششت میگه عملکرد مغزه.میگه اگه روح هست چرا یه انسان عاقل در اثر یه موج گرفتگی دیوونه میشه لطفا به سوالام جواب بدین چون دوستم وضعیت خوبی نداره با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: این مباحث در کتاب «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» به صورت مبسوط طرح شده، کتاب بر روی سایت هست و قابل دانلودشدن می‌باشد. شما به ایشان توصیه کنید اگر می‌خواهد به آن کتاب رجوع کند ولی بدانید که او باید دغدغه‌ی این را داشته باشد که از معارف عمیق محروم نشود، نه شما. موفق باشید
17229
متن پرسش
سلام: آیا با دقت روی رفتار حضرت آقا و حضرت استاد جوادی، می توان به این نتیجه رسید که: با در نظر گرفتن جایگاه تاریخی حادثه ها، حتی هاشمی هم در پازل ماست و باید در دست نگه داریمش، (مگر در استثناءهایی مانند قضیه منتظری)؟؟؟ ۲. آیا با این تعاریف، آن غیر روحانی ای که جایگاه تاریخی را مد نظر داشته باشد، بیشتر از یک روحانی که جایگاه تاریخی حوادث را نمی داند، به کار انقلاب و تمدن نوین اسلامی می آید؟ ۳. با تعاریف فوق، نزدیکترین شخص به معصومین و مدیریت معصومین را می توانیم حضرت آقا بدانیم؟ چراکه به دور از جنجال های سیاسی و حزب بازی و ... با در نظر گرفتن جایگاه تاریخی حادثه، خیلی آرام و با دقت عمل می کنند، بر خلاف حرکتهای عجولانه و بی فکر ... و فتنه ها را پشت سر می گذارند (بحمدلله). التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. و مشکل آقای منتظری نیز در آن بود که متوجه جایگاه تاریخی انقلاب و جایگاه جریان نفاق نبود. ایشان می‌گفت آقای خمینی یک فقیه است و برای خود نظراتی دارند؛ من هم یک فقیه هستم و برای خود نظر دارم. غافل از آن‌که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» روحِ تاریخ این زمانه بود و هست، چیزی که حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» متوجه آن هستند. اخیراً در شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» عرایضی نسبت به غفلت آقای منتظری از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی عرض شد. موفق باشید

16804

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در مقدمه کتاب صحیفه سجادیه از امام ششم منقول است که در طول هشتاد ساله حکومت بنی امیه شب قدر وجود نداشت. تحلیل این موضوع چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن بود که ظلمات حاکم اموی و پذیرفتن آن حاکمیت توسط مردم ظرفیتی جهت نزول ملائکة اللّه در شب قدر برای مردم باقی نبوده است تا با نور نزول ملائکه افق آینده‌شان برایشان روشن گردد. موفق باشید

16332
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: طاعات و عباداتتان مقبول درگاه حق‌تعالی یک بنگاه اقتصادی را فرض بفرمایید: عرف و قانون رایج فعلی بر این است که یک‌طرف سرمایه‌گذار دارد و از طرف دیگر کارگر و کارمند و مدیران هم اغلب از خود سرمایه‌گذاران هستند. کارگر چرخ آن بنگاه اقتصادی را با کار خود چرخانده و حقوق ماهانه می‌گیرد فارغ از اینکه کفاف زندگی‌اش را بدهد یا ندهد؛ اما سرمایه‌گذار عموماً فقط سرمایه‌اش در گردش است و خودش مگر در صورت مدیریت، کار نمی‌کند با این‌حال سر سال سود اصلی کارخانه را که گاهی چند برابر حقوق سالانه‌ی مجموع شاغلان آن بنگاه هست دریافت می‌کند. از نظر اسلامی تقسیط سود این بنگاه چگونه باید باشد؟ از پیشنهادهای زیر کدام به نظر اسلام نزدیک‌تر است؟ 1. باید حداقل 20 درصد سود خالص برای کارکنان باشد. 2. علاوه بر کارکنان عموم هم باید در سود شریک باشد. (بحثی شبیه سهام عدالت) 3. سود اصلی برای کارکنان است سرمایه‌گذار اگر در آن بنگاه شاغل نیست فقط باید اجاره‌ی سرمایه‌اش را بگیرد مثلاً چیزی در حدود یک‌سوم سود خالص. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان یک نظر کلی داد. زیرا به هر صورت در فضای سالم اقتصادی، ثروت باید فعّالانه جهت کارآفرینی، نقش فعّال داشته باشد. لذا است که اگر صاحب کارخانه‌ای حقوق کارگران را در حدّ معقول بپردازد ولی برای جایگزینی کارخانه‌ای که در حال فرسایش است، سودِ مناسبی به‌دست آورد که پس از مدتی کارخانه فرسوده و کارگران بیکار نباشند؛ کارِ عاقلانه‌ای است. بدین لحاظ نمی‌توان برای کارفرما و صاحب ثروت، سود محدودی را در نظر گرفت. آن‌چه امروز به عنوان بحران مطرح است غفلت از تعریفی است که ما از حقوق کارگر و کارفرما و معنایِ کارآفرینی داریم، همه‌چیز در بحران است حتی قیمت ارز. موفق باشید

15134
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد بنده این سوال برام پیش اومد که می فرمایید وجود مطلق حق تعالی هست و وجود مطلق وقتی تجلی میکنه وجود متجلی میشه یعنی جعل به وجود تعلق میگیره و وجود افاضه میشه از حق تعالی به عبارت دیگر حکما فرمودن ماهیت نمیتونه تجلی وجود باشه چون هم سنخ وجود نیست... با این حال اهل عرفان ماهیات رو ظهور وجود میدونن این دو چطور جمع میشه؟ اینکه بگیم وقتی وجود ظهور میکنه اون تجلیات در هر موطن و مرتبه ای احکام خاص و آثار متفاوت میگیرن و ماهیت ایجاد میشه و این بالعرض هست بالاخره طبق این قاعده هم باید ماهیت ظهور وجود باشه حال اون که سنخیتی بین وجود و ماهیت نیست، مگر اینکه بگیم ماهیت رو اصلا قوه خیال ما میسازه و اصلا این شکل ها و صور و محدودیت ها در خارج نیست، اینم با مبانی حکمی جور در نمیاد و ارزش ادراکات زیر سوال میره و منتهی به سوفسطایی مسلکی میشه، بالاخره این ماهیات چطوری ایجاد میشه؟ به نظر من با یه واژه بالعرض گفتن مساله تموم نمیشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماهیت به معنای عین ثابته‌ی موجودات، غیر از ماهیت به معنای حدّ وجود است که فیلسوفان به‌کار می‌برند. به نظر بنده بهترین راه حلّ را برای مشکلات فوق، عرفا با نظر به اعیان ثابته دارند از آن‌جهت که امکان، ذاتیِ اعیان ثابته است و خداوند با تجلی اسماء ممکن‌الوجود را، وجود می‌دهد. موفق باشید

14036
متن پرسش
سلام استاد: این سیوطی و مغنی بد جور اعصابم را بهم ریخته. اصلا نوری در آنها نیست. نه حسی نه نوری. هیچ، مثل چوب خشک است. قال ابن جنی. قال ابن خباض. قال سیبویه. قال ابن هشام و.... البته منطق هم تقریبا همینطور است ولی باز ازینها بهتر است چون کمی به عقل اضافه می کند چارچوب عقلی می دهد ولی اینها آدم را دیوانه می کند. بجای قال الله قال الرسول و... اینها را گذاشته اند و مجبوریم به خواندن آن. دو سوال داشتم در این مورد: 1. بنده اینها را شب امتحانی می خوانم. ایراد شرعی دارد؟ منظورم این است که وقت کم می گذارم و فقط اصل مطلب را می گیرم و می نویسم و بیشتر روی متن نمی مانم تا اذیت شوم. و کم مطالعه می کنم. 2. جمله ای از علامه حسن زاده شنیدم که مضمونش این بود که اینگونه دروس را با رویکرد ریاضت بخوانید برای خدا. ریاضت عقلی. آیا می شود؟ 3. بنده در ادبیات قرآن را تجزیه و ترکیب می کنم. این کار چطور است بنظرتان؟ هم ادبیاتم قوی می شود هم کلام معشوقه را می خوانم و به چشمم می خورد... بحمدالله. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ادبیاتِ عرب چیزی نیست که بشود شب امتحان خواند باید چندین سال همواره ممارست کرد تا بتوانیم از عهده‌ی فهم متون دینی که به صورت عربی نوشته شده است، برآییم و در این صورت است که به‌خوبی وظیفه‌ی خود را انجام داده‌ایم و از برکات تبلیغ دین بهره‌مند شده‌ایم 2- همان‌طور است که استاد فرموده‌اند 3- کار خوبی است إن‌شاءاللّه موفق باشید. موفق باشید

13523
متن پرسش
سلام استاد: سوالی داشتم: استاد چرا خداوند بندگی خودش رو معیار و ملاک رستگاری قرار داده؟ چرا خداوند اینقدر تسبیح و ستایشش رو دوست داره؟ چرا با این که خداوند شیطان رو به خاطر غرورش از بهشت بیرون انداخت، اما خودش اینقدر مغروره و دوست داره همه براش سجده کنند؟ چرا خداوند هی دوست داره تسبیح بشه و کسانی رو که تسبیحش نمی کنند به طرز فلاکت باری نابود میکنه و در آخرت هم چیزی بهشون نمیده؟ چرا خداوند راه دیگه ای برا رستگاری قرار نداده و همه رستگاری در اطاعت محض و سجده و رکوع از خودش خلاصه میشه؟ چرا خدا اینقدر مغروره؟ سوالم اینه که چرا خدا جهان هستی را طوری تعبیه و خلق کرده که همه تسبیحگوی او باشند! خدا میتونست دستور بده بدون اینکه بخواد کسی براش به سجده بیفته!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا در تصور جنابعالی خداوند یک شخص است. در حالی‌که آموزه‌های توحیدی به شما می‌آموزند که حضرت حق یک حقیقت است، حقیقتی که منشاء همه‌ی کمالات و زیبایی‌ها است و لذا هرکس بخواهد به آن حقایق عالیه نزدیک و منوّر شود باید حجاب بین خود و انوار اسماء الهی را برطرف نماید و قصه‌ی تسبیح و تنزیه حضرت حق به همین معنا است که در منظر خود، محدودیت های موجودات محدود را به خدا نسبت ندهیم تا تجلیّات حضرت رب‌العالمین بر قلب ما تجلی کند و در رکوع خود، خودیت خود را می‌شکنیم تا جمال دوست رخ بنمایاند. به همین جهت جناب حافظ می‌فرماید: «میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست / تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز». موفق باشید

13512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: یکی از مواردی که متاسفانه حتی در بین افراد متدین هم متداول گشته با قیاس عملکرد های رهبر انقلاب با طرز رفتار امیرالمومنین (علیه السلام) سعی در نامشروع نشان دادن حکومت ولی فقیه در دوره کنونی (رهبری) دارند. چند مورد از بیانهای متداول را من باب نمونه ذکر می کنم: 1. سعد ابن ابی وقاص مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه را بر سرش خراب کرد و نه در خانه حبسش کرد و نه علیه او سخن گفت؟ 2. طلحه و زبیر پیش او آمدند و از او پست و مقام خواستند، نپذیرفت. چند روز بعد مدینه را به قصد مکه و تدارک نمودن جنگ جمل (بر علیه علی (ع)) ترک کردند. علی به آنها گفت کجا می روید؟ دروغ گفتند. علی گفت می دانم برای جنگ با من می روید با این وجود آنها را زندانی نکرد. زندانی سیاسی برای علی (ع) معنا نداشت. 3. کسانی که با او جنگیدند را محارب و منافق و فتنه گر نخواند، گفت: برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند. لذا از حضور محترم شما استاد گرامی خواهشمند است راهنمایی بفرمایید جواب این گونه شبهات را چگونه بیابیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به ضعف‌هایی که در نظام اجرایی کشور هست ولی نمی‌دانم در مورد موضع‌گیری‌های ولیّ فقیه، کدام مورد است که تفاوتی بین موضع‌گیری رهبری با سیره‌ی امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌باشد؟ مگر در زمان امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» که کلیّت نظام، مقابل معاویه و امثال معاویه بود در درون نظام خنّاس‌هایی نبودند که چهره‌ی نظام را آلوده می‌کردند؟ ولی با آن موضع‌گیری کلّی که حضرت داشتند، مسیر، مسیر درستی بود. موفق باشید

12427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: اگر ممکن است می خواستم ببینم کدام کتاب استاد در مورد الطاف خدا نسبت به انسان می باشد؟ یعنی می خواهم بدانم که خداوند در حق من چه الطاف و محبت هایی کرده است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی که متذکر توحید افعالی است إن‌شاءاللّه جوابگو خواهد بود. فکر می‌کنم کتاب‌های «فرزندم این‌چنین باید بود» و جزوه‌ی «معارف اسلامی 1» نکاتی داشته باشد. موفق باشید

11282
متن پرسش
چرا شما در جواب سوال 11232 فرمودید: (س: با سلام: اگر کسی دچار شک نسبت به عالم خارج از ذهن شد و این فکر که نکند چیزهایی که می بیند خیال باشد به ذهنش خطور کرد، به خود چه بگوید و چگونه استدلال کند تا از این شک رها شود؟ ج: باسمه تعالی: سلام علیکم: این فرد باید خود را متوجه این امر کند که دلیلی ندارد خود را گرفتار چنین شک بنماید، در حالی‌که به طور طبیعی متوجه است عالم خارج واقع است و او احساس می‌کند. کسی که آب می‌خورد و سیراب می‌شود هرگز نمی‌گوید نکند من آب نخورده‌ام. بهترین دلیل بر وجود عالم خارج از ذهن همین‌که انسان این پدیده‌های خارجی را احساس می‌کند به همین جهت در سخنان قبلی عرض کردم این یک امر بدیهی است و بنا نیست ما به ادراکات بدیهی خود شک کنیم و یا به شکی که در این مورد پیدا می‌کنیم توجه نماییم. موفق باشید) ولی در جواب سوال 11249 فرمودید: (س: با سلام خدمت شما استاد گرامی: بنده چند وقتی است دچار وسواس فکری شدم و به طوری که افکار مزاحم بدون دلیل مثل تفکرات سوفسطایی ها میاد سراغم و هی آزارم میده که نکنه اینایی که می بینم خیال باشه و ....، هرچه استدلال میارم این افکار دست بردار نیستن و هی آزارم میدن، بعضی وقت ها احساس ناتوانی در مقابل این افکار دارم، لطفا مرا راهنمایی کنید چگونه خودم را از این تفکرات نجات بدهم تا خدای ناکرده با این حالت روحی و تفکرات خسر الدنیا و الاخرت نشم. ج: باسمه تعالی: سلام علیکم: این چیز بدی نیست و إن‌شاءاللّه شما را از یک شخصیت ساده به شخصیت عمیق دینی تبدیل می‌کند. هنر شما باید این باشد که جواب اشکالاتی که به ذهن‌تان می‌رسد را با تحقیق و تعمق بدهید، نخواهید با جواب‌های ساده و سرسری از شرّ سؤالات‌تان راحت گردید. این سؤالات می‌خواهد شما را به تحقیق و تعمق بکشاند. موفق باشید) این دو چه فرقی با هم دارند که جواب و روش برخورد با موضوع متفاوت است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دوی موضوع قابل توجه است زیرا از یک طرف باید شک در اموری مثل وجود خدا و یا وجود معاد را گذرگاه خوبی دانست زیرا که به انسان تعمق می بخشد، و از طرف دیگر نباید به آن شکی که انسان به امور بدیهی شک می‌کند توجه کرد و بخواهد امور بدیهی که برایش روشن است را از طریق استدلال حل کند زیرا قبل از آن‌که بخواهد موضوع را با استدلال به‌دست آورد در پیش او به روشنی هست، مثل همین‌که بنده می‌یابم جنابعالی سؤال کرده‌اید و این سؤال به‌عنوان یک واقعیت در مقابل من موجود است. موفق باشید
11240
متن پرسش
سلام استاد گرامی: آیا خداوند انسانها را با انداختن شک در دل در برخی مسائل امتحان می کند یا نه اگر شکی ایجاد شد کار شیطان است که انسان را به هلاکت و گمراهی بکشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرصورت شک به خودی خود چیز بدی نیست و موجب می‌شود که انسان عمیق‌تر فکر کند، مگر این‌که تسلیم شک شویم. به همین جهت مرحوم شهید مطهری می‌فرمایند: «شک؛ گذر گاهی خوب و منزلگاه بدی است». موفق باشید
10378

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده و تسلیت ایام شهادت آقا امام حسین (ع): بنده امسال محرم نسبت به سال گذشته آن غم عمیق را که نسبت به امام داشتم ندارم. آیا این افت معرفتی بنده را می رساند یا بدلیل این است که هنوز به عاشورای حسینی نرسیده ایم. البته شادی هم در دل ندارم علاقه مندم در مراسم عزای حسین شرکت کنم و اما نکته دیگر اینکه از در تکیه ها که رد می شوم نمی دانم چرا احساس می کنم مثل سال گذشته نیست بعضی از آنها. آن شور حسینی را ندارد بدلیل ریتمی که بر روی نوحه قرار دادند. باور کنید بعضیها با ترانه ها از لحاظ ریتمی فرقی ندارد و این بیشتر دل را می سوزاند. چرا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه طالب مرتبه‌ی بالاتری از عزاداری هستید ولی در هرحال از حضور در مجالس عزاداری خودداری نکنید. موفق باشید
9417

مرگ از یاسبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: 1) آیا به جز شما، اشخاص دیگری هم از عبارت «القواطعِ القسریه» ی ملاصدرا، تعبیر به مرگ از یاس کرده اند؟ اگر جزوه یا کتابی از صاحب فکران دیگر در این زمینه (مرگ از یاس) میشناسید لطفا معرفی کنید. 2) حدیث امام صادق علیه السلام که می فرماید کسانی که به حهت گناهنشان میمیرند بیشتر از کسانی هستند که از سر آمدن اجلشان میمیرند.... آیا به این معنی نیستش که گناهان باعث حوادثی میشود که باعث قطع عمر یا کوتاه شدن آن میگردد مثلا به دلیل یک گناه انسان تصادف میکند و میمیرد یا بیماری لا علاج میگیرد و میمیرد نه اینکه، به دلیل کامل شدن نفس در جنبه حیوانیش باشد. بنده نفهمیدم از کجای حدیث امام صادق علیه السلام چنین برداشتی (مرگ از یاس) را کردید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده با دقت در دلایل مرگ از نظر ملاصدرا و با توجه به این‌که بعضی از نفس‌ها نه در حیوانیت کامل شده‌اند و نه در انسانیت و نه به جهت عوامل خارجی، بدن را ترک می‌کنند؛ به این نتیجه رسیدم و تعبیر به مرگ از یاس را برای چنین مرگی انتخاب کردم 2- روایت حضرت صادق«علیه‌السلام» از جهتی با چنین مرگی تطبیق دارد زیرا حضرت موضوع را محدود به این نفرمودند که مرگ در اثر گناه صرفاً باید ریشه‌ی بیرونی داشته باشد. مضافاً این‌که برهان کمک می‌کند تا بفهمیم بالاخره نفس ناطقه بعضاً چون افق آینده را به جهت گناه‌آلودگی‌اش تاریک می‌بیند، امید ادامه‌ی تدبیر بدن را از دست بدهد. موفق باشید
نمایش چاپی