بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12337
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: شما در بحث برهان صدیقین فرمودید صفات خداوند در مخلوقاتش به نازله هست مثلاً درخت هم در حد وجود خودش علم و قدرت و حیات و... دارد، در صورتی که در بحث ملائکه می فرمائید هر فرشته حامل یک اسم است یعنی مثلاً فرشته ی قبض فقط اسم قابض را حامل است و از اسماء دیگر مثل علیم، سمیع و بصیر و حّی و... برخوردار نیست یا اینکه در اسم قبض این اسم را به کامله دارد و بقیه را به نازله؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی نمی‌کند در مورد فرشتگان هم از نظر درجه‌ی وجودی قضیه از همان قرار است. منتها در موقع ظهور بر اساس ظرفیت شرایطی که باید ظهور کنند به اسم خاصی ظهور می‌کنند که ما آن‌ها را در رابطه با ظهورشان، جبرائیل و عزرائیل و اسرافیل می‌نامیم. مثل نفس شما که در مرتبه‌ی خود، جامعیت دارد ولی در موطن گوش با قوه‌ی سامعه ظهور می‌کند. موفق باشید

10862
متن پرسش

سلام استاد: زیارت قبول. میشه بفرمایید کربلا چه خبر بود و شما چه دیدید؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی بس عظیم و بزرگ در مقام عصمت و طهارت به نام حضرت حسین بن علی«علیه‌السلام» در کربلا حقایقی را به نمایش گذارد که بس عظیم بود که تنها انسان‌های معصوم توانِ دیدن آن را داشتند و در زیارت‌نامه‌هایشان آن نگاه را عرضه نمودند و بنده در بین عمل آن امام و نگاه این امام سعی داشتم با زیارت‌نامه‌های مأثور از امامان، به حقیقت کار حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» نظر کنم و خدا را شکر می‌کنم که به تصدیق محتوای آن زیارات مفتخرم و ارزش معارفی که دنبال کرده‌ام را در تصدیق مضامین زیارت اربعین و زیارت اول از زیارات امام حسین«علیه‌السلام» یافتم. چه بگویم که چگونه خداوند در زیارت اربعین حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» چه حرف‌هایی با ما دارد!! موفق باشید

9799
متن پرسش
سلام علیکم: گناهان آثار دنیوی و اخروی سوء دارند اگر گناهان آمرزیده شوند اثر سوء دنیوی و اخروی آن هم برداشته می شود؟ 2. در روایات داریم که اگر کسی به کسی ظلم کرد آثار سوء دنیوی دارد اگر چنین کسی توبه کرد و از مظلوم حلالیت گرفت اثر سوء دنیوی ظلم برداشته می شود؟ 3. با توجه به بحث دیشب و با توجه به آیه ان الله لا یهدی القوم الظالمین. همان طور که فرمودید بالاخره مومنین کم و بیش ظلم مرتکب می شوند. آیا این برداشت درست است که هرکس به اندازه ای که ظالم است از هدایت کمتر (قرب کمتر) برخوردار است نه اینکه اصلا مورد هدایت الهی قرار نگیرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: کسی که از گناهی توبه کند مانند کسی است که آن گناه را نکرده، پس آثاری از آن نمی‌ماند 2- مثل کسی است که توبه کرده است 3- همین‌طور است. موفق باشید
8921
متن پرسش
با سلام: منشا نماز نخواندن چیست؟ در صورتیکه فرد اعتقاد به خواندن نماز دارد و از نماز نخواندن رنج میبرد ولی قدرت روحی مبارزه با بی نمازی را ندارد. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این وظیفه عمومی بشر است که باید عقاید حقه خود را به عمل نزدیک کند تا به تقوای لازم برسد. خطر آن‌جا است که بعضی آنچنان در نزدیکی عقیده و عمل کوتاهی می‌کنند و به‌کلّی از تقوای لازم محروم می‌گردند که حتی واجبات الهی را به مرحله‌ی عمل نمی‌کشاند. در هر صورت راه‌کارِ عملی قضیه آن است که انسان سعی کند عقیده‌ی خود را به‌خصوص در امور واجبات به عمل بکشاند تا از تقوای اولیه محروم نگردد. موفق باشید
5549
متن پرسش
با سلام و احترام و باز هم با عذرخواهی بابت تصدع اوقات شریف استاد عزیز بنده مدتی است در فضای مجازی موضوع ولایت اهل بیت را در بین برادران و خواهران سنی مذهب اما انقلابی و متمایل به جمهوری اسلامی مطرح میکنم اما بعضی از برادران و خواهران آزاداندیش اما کمی محافظه کار اهل سنت این گونه استدلال میکنند که در صدر اسلام هر چه اتفاق افتاده خدا میداند و ما فقط باید تابع قرآن باشیم و بحث های تفرقه انگیز را مطرح نکنیم. اما من این گونه استدلال میکنم که امروز شناخت کامل حقیقت اسلام که همان شناخت ولایت انسان کامل و استمرار آن در اهل بیت است و همین طور حوادثی که باعث شده این حقیقت در همان صدر اسلام سرکوب شود و به حجاب رود، تنها راه برون رفت جهان اسلام از اوضاع نابسامان امروزی است چرا که اگر حقیقت اسلام به درستی و به کمال شناخته شود دیگر مجالی برای جولان اسلام های امریکایی (ترکی-عثمانی، وهابی، سلفی) باقی نخواهد ماند. بنده میگویم چگونه میتوان اصحابی که قبل از کفن و دفن پیامبر (ص) و بر خلاف توصیه های ایشان در مورد خلافت و ولایت علی ابن ابی طالب (ع) به سقیفه هجوم بردند تا قدرت را بین خودشان تقسیم کنند را اصحاب راستین بنامیم و خلفای سه گانه را هم خلفای راستین رسول الله؟! آن هم با آن فجایعی که برای اهل بیت پیامبر در آن اثناء و بعد از آن به وجود آمد. واقعیت این است که بعضی از آن ها با این که هیچ تعصبی روی مذهب سنی ندارند از نفس مطرح شدن این مباحث هم میترسند چرا که اینها بنیان عقاید اهل سنت یعنی بیش از یک میلیارد مسلمان را در دنیا می لرزاند و میترسند که مطرح شدن این مباحث باعث تفرقه افکنی شود. میخواستم بدانم چگونه میتوان بین تبلیغ حقیقت کامل اسلام یعنی ولایت اهل بیت و امر خطیر وحدت جمع کرد؟ آیا اصلا ما در این مقطع در این زمینه نسبت به جهان اهل سنت و بلکه کل بشریت وظیفه داریم؟ با تشکر!
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: باید زمینه فراهم شود تا ابتدا متوجه شوند ما نسبت به جهان اهل تسنن احساس تعهد می‌کنیم، چیزی که در جریان فلسطین بحمداللّه از خود نشان دادیم و نیز باید روشن کنیم در هرحال چه براداران مسلمان ما سنی باشندو چه شیعه پاره‌‌ی جان ما هستند و اگر یک تیغ در پای آن‌ها رود مثل آن است که در چشم ما رفته که بحمداللّه رهبر عزیز انقلاب در این مسیر قدم‌های ارزنده‌ای برداشته‌اند. پس از این‌که چنین فضایی فراهم شد ناظر «یدخلون فی‌ دین‌اللّه افواجا» خواهید بود. فعلاً با همین فضای آزاد‌اندیشی طرح موضوع کنید و به آن‌ها پیشنهاد کنید در این موضوعات فکر کنند، لااقل یک بار کتاب «الغدیر» را بخوانند بدون آن‌که تصمیم بگیرند شیعه شوند ولی بتوانند جایگاه شیعه را در متون اهل سنت بشناسند. موفق باشید
4086
متن پرسش
در سؤالات گذشته ما از شما پرسیدیم که: معنای شناخت قلبیِ مبادی غرب چیست؟ و شما در پاسخ فرمودید: همانطور که روح حاکم بر گناه را می‌شناسیم. آیا این برداشت ما صحیح است: «این که می‌گوییم: «روح حاکم بر غرب را باید قلباً احساس کنیم» به این معنی است که: بطلان این مبادی را باید قلباً بشناسیم؛ همانطور که وقتی با یک گناه برخوردمی¬کنیم، قلباً از آن مشمئز می¬شویم، وقتی هم که با مبادی غرب برخوردمی¬کنیم، باید چنین حالتی به ما دست بدهد.»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این‌که می‌فرمایید حرف درستی است. موفق باشید.
3498

دل‌زنده‌بازدید:

متن پرسش
عرض سلام و وقت به خیر و تبریک ایام بارها برایم پیش آمده که در برهه ای (خصوصا بعد از انجام گناه و توبه) یک ذکر خاص یا یک آیه خاص یا یک روایت خاص، یا حتی یک بیت شعر عرفانی، برایم خیلی دلنشین و موثر می شود. به گونه ای که همواره آن را تکرار می کنم و با تکرار کردن آن نزدیک شدن به خدا و منتقل شدن به عالم معنی را احساس می کنم. اما متاسفانه بعد از مدتی مثلا یک ماه یا کمتر، دیگر آن طراوت و دلنشینی را برایم ندارد و لذا کمتر متوجه و متذکر خدا می شوم و متاسفانه به گناه می افتم. و این چرخه مدتی است برایم تکرار شده. مشکل چیست؟ آیا این تکراری و عادی شدن یک آیه یا یک معرفت یا مثلا دعای کمیل، امری عادی و طبیعی است و باید سالک الی الله برای سلوک هر برهه ای متوجه ذکر و حقیقت جدیدی بشود و با آن انس بگیرد؟ و یا اینکه مشکلی در من وجود دارد که این گونه می شود. لطفا مرا راهنمایی کنید. متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آری این طبیعی است ولی هر اندازه دل را زنده نگه دارید آن اذکار به صورتی زنده سراغ شما می‌آید و هراندازه از گناه فاصله بگیرید و به معارف الهی مشغول شوید دل‌زنده‌تر می‌شود. موفق باشید
3305
متن پرسش
سلام استاد از پرسش و پاسخ سایت متوجه شدم که عازم مشهد هستید میتونم بپرسم چه تاریخی؟ اخه من از تهران آثار شما رو پیگیری میکنم و توفیق دیدار حضوری شما رو ندارم شاید بتونم توفیق پیدا کنم شما رو تو مشهد ببینم. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: به لطف الهی عازم کربلا بودم و پس از دعاگویی به شما و دوستان برگشتم. موفق باشید
2882
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی استاد من بر سر یک دو راهی مانده ام! من کتاب ادب خیال و عقل و قلب رو که می خوندم رسیدم به قسمتی که شما کتابهای امام رو معرفی کردید(آداب الصلوة و...). بنده طبق سیر مطالعاتی که گفتید کتابهای آشتی با خدا، ده نکته از معرفت النفس، از برهان تا عرفان و همچنین کتاب معاد را تا ترک 14 مطالعه و کوش داده ام. با توجه به توصیفاتی که شما در کتاب ادب خیال از امام خمینی و علامه طباطبایی و امثالهم بیان کرده اید می خواستم ازتون بپرسم که آیا میتونم از این به بعد کتابهایی که از امام معرفی کرده اید رو بخونم یا اینکه طبق سیر مطالعاتی پیش بروم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بعد از کتاب «معاد» إن‌شاءالله می‌توانید کتاب «آداب‌الصلواة» را کار کنید و بعد از آن کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» إن‌شاءالله می‌توانید تفسیر المیزان را کار کنید. موفق باشید
2755
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز اقای طاهرزاده و همه اداره کنندگان این سایت که حقیقتایک سایت اسلامی ناب است وخداوندراسپاسگزارم که مرا بااین استادعزیزکه انسان را به حضور می برد اشنا کرداماسئوال اینجانب ایا نفوس ائمه بعد ازشهادتشان درتکوین ویا تشریع همان نقش درزمان حیاتشان را دارد با سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مقام اصلی ائمه«علیهم‌السلام» فوق جسم آن‌ها است و لذا همیشه در عالم حاضرند و در همین رابطه شما در زیارت آن‌ها اظهار می‌دارید: «اشهد انک تشهد مقامی و تسمع کلامی و ترد سلامی» سلامم را جواب می‌دهی، حرفهایم را می‌شنوی (اصلاً داری مرا می‌بینی) می‌ماند که مسئولیت اصلی اداره‌ی جهان امروز به عهده‌ی حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است ولی همه‌ی امامان از کسی که به آن‌ها متوسل شود دستگیری می‌کنند. موفق باشید
1769

حجت الهیبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی . . . سلام علیکم. . . استاد عزیز با توجه به اینکه زمین هیچ گاه از حجت خدا خالی نخواهد بود و نبوده،که حجت خدا همان امام بر حق است و این حجت باید حضوری در زمین داشته باشد،قبل از حضرت محمد علیه آلاف تحیه و الثناء چه کسی یا کسانی امام بوده اند؟مثلا اگر حضرت ابراهیم به مقام امامت رسیده اند،آیا نباید این مقام از کسی به ایشان منتقل شده باشد؟مثل امامان خودمان که با شهادتشان این مقام به ایشان منتقل میشد. . . و آیا اگر قبل از رسول الله علیه آلاف تحیه و الثناء امام بوده است،نباید حدیث کلنا محمد در موردشان صدق کند؟. . .موفق و پیروز باشید.با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام همان‌طور که مستحضرید روایت می‌فرماید: « لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ بَاطِناً مَسْتُورا » زمین از قائم به حجت خدا خالی نیست چه آن حجت ظاهر و مشهور باشد و چه باطن و مستور. از طرفی رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «یا علی! إنّ الله اَیّد بِکَ النبییّن سرّاً و ایّدنی بِکَ جهراً» ای علی! خداوند تو را وسیله‌ی تأیید سایر انبیاء قرار داد در خفا وسیله‌ی تأیید من قرار داد آشکارا. پس معلوم می‌شود مقام ولایت و حجت الهی همواره در عالم بوده است یا آشکارا و یا پنهانی. (والله اعلم). موفق باشید
1764
متن پرسش
با سلام و عرض تشکر بنده مدتی است دچار حالتی شده ام که نمی دانم راه درمانم چیست. با توجه به اینکه در عرصه ایمان و تقوا در زیر صفر هستم ولی به جای اینکه از نشانه هایی که در دنیا در رابطه ظهور حضرت حجت(ارواحنا له الفدا) آشکار شده خوشحال باشم ناراحتم . دلیل این ناراحتی که به گونه ای عجیب در من ریشه دوانیده این است که از یک طرف در طلب و یا آرزوی جزء اصحاب حضرت و زمینه سازان ظهور ایشان بودن، هستم و از طرفی چون به اوصاف اینان نزدیک نیستم و می پندارم که با ظهور حضرت از این توفیق تاریخی بی نصیب می مانم لذا به حکم حب نفس در باطن آنچنان از این وضعیت خوشحال نمی شوم که داریم به ظهور ایشان نزدیک می شویم و یا به عبارتی این که من الان در زمینه سازی ظهور ایشان نقشی ندارم خیلی آزارم می دهد و الان بیش از یک سال است که از جلوی ذهنم کنار نمی رود. خیلی هم فکر کرده ام و از جنبه های گوناگون عقلا به این نتیجه رسیده ام که باید خوشحال باشم و دعا گوی ظهور ایشان ولی مشکل من این است که این حسی که در بالا گفته ام از درونم کنده نمی شود . لطفا راه حل بفرمایید تا این حس عجیب از درونم پاک شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام همین‌که انسان متوجه عظمت مقام الهی آن حضرت باشد با ظهور آن حضرت بسیاری از مشکلات روحی‌اش برطرف می‌شود، مگر آن جوانانی که در جهت سرنگونی نظام شاهنشاهی تلاش کردند در حدّ حضرت روح الله«رضوان‌الله‌علیه» بودند؟ همین که به حقانیت مسیر حضرت روح الله پی بردند و قدم در آن راه گذاشتند انسان دیگری شدند تا آن‌جا پیش رفتند که به شهید خرازی و شهید همت و شهید باکری تبدیل گشتند،آن هم با آن‌همه جامعیت در کمال انسانی. پیشنهاد می‌کنم کتاب «بصیرت و انتظار فرج» را در این رابطه مطالعه فرمایید. موفق باشید
1761
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم استاد معظم:مدت زیادی است نسبت به انجام وظایف دینی و اجتماعی ام دچار ادبار شدید قلب شده ام. مثلا در نماز ، درس خواندن که از وظایف اصلی ما طلاب است ، دعا و مناجات.حتی حوصله انجام مستحبات کوتاه را هم ندارم ، واجبات را هم خیلی با اکراه و تنبلی انجام می دهم. و این خیلی روحم را اذیت می کند و سبب شده گاهی اوقات برای چند لحظه در حالتی مه و مات قرار گیرم. از لحاظ تحصیلی هم دچار مشکل شده ام با این که خدا را شکر هوش خوبی دارم. این سبب سستی و تنبلی و کسالت و فشلی در زندگی ام شده. هرچقدر کتاب هایی در مورد اصول برنامه ریزی و تقویت اراده از جمله روش مطالعه حضرتعالی و کتاب برنامه ریزی و تقویت اراده آقای آقاتهرانی و غیره را مطالعه می کنم ، در تئوری قبول دارم و معتقدم اما در عمل کم می آورم و برای اینکه آن مطالب ارزنده از جمله در جزوه عالم طلبگی را در خودم حضوری و ملکه کنم ، دچار مشکل هستم.علاقه به مطالعه هم دارم اما در عمل ... امیدوارم مثل همیشه از راهنمایی های ارزشمندتان بهره مند گردم.سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام سعی بفرمایید پرحرفی نکنید، فیلم و سریال‌های خیالی را دنبال نکنید، آرزوهای بلند دنیایی را دنبال نفرمایید، خیلی وقتتان را صرف اینترنت نکنید، تا وحدتتان به شما برگردد و کار جلو رود. موفق باشید
16804

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در مقدمه کتاب صحیفه سجادیه از امام ششم منقول است که در طول هشتاد ساله حکومت بنی امیه شب قدر وجود نداشت. تحلیل این موضوع چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن بود که ظلمات حاکم اموی و پذیرفتن آن حاکمیت توسط مردم ظرفیتی جهت نزول ملائکة اللّه در شب قدر برای مردم باقی نبوده است تا با نور نزول ملائکه افق آینده‌شان برایشان روشن گردد. موفق باشید

16649
متن پرسش
سلام استاد حکیم: در سوالی فرموده بودید نظر من در مورد خلفا اینگونه نیست؛ می خواستم بدونم نظر شما در مورد خلفای اهل بدعت چیست؟ با اینکه ما این همه روایت در لعن آنها داریم؟ در حال حاظر بنده با اهل سنت هم در ارتباطم برای همین خواستم نظر درست در مورد خلفا را بدونم!؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در یکی از خاطرات‌شان می‌فرمایند: امام تصور می‌کردند که برادران اهل سنت، احترام خاصی برای معاویه قائل نیستند و از این جهت صراحتاً او را نقد می‌کردند – نه لعن – ولی بعد که به ایشان عرض شد اهل سنت، معاویه را نیز محترم می‌شمارند از آن به بعد حضرت امام از انتقاد به معاویه نیز خودداری نمودند تا این اندازه احترام به برادران اهل سنت را برای خود فرض می‌دانستند. عرایض نسبتاً مفصلی در بحثی که نسبت به آیه‌ی 4 سوره‌ی احزاب در تبیین آن سوره شد؛ خدمت عزیزان شده است. موفق باشید

16452
متن پرسش
در آخر نامه ی 31 نهج البلاغه آمده است: «زنان را در پرده ی حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، .... بیرون رفتن زنان بدتر از آن نیست که افراد غیر صالح را در میانشان آوری و اگر بتوانی به گونه ای زندگی کنی که غیر تو را نشناسند، چنین کن.» خب این متن واضح می گوید حتی الامکان نگذار زن بیرون برود مگر موارد ضروری. حال چطور با بیرون رفتن زنان و این همه حضور آنان در اجتماع سازگاری دارد؟ ظاهرا حتی مذهبی ها هم مقید به این فراز از نهج البلاغه نیستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرایضی در این مورد شده است. فراموش نفرمایید در آن تاریخ که حالت قبیله‌ای حاکم بوده است، همه‌ی نیازهای زندگی در همان خانه و قبیله قرار داشته، فروشگاهی نبوده تا کسی بخواهد از آن خرید کند. لذا معنا نداشته زنان از خانه بیرون آیند. از طرفی مشهور است که بعضی مردان در کوچه می‌نشستند برای چشم‌چرانی، و در این رابطه آن دستورات داده شده است. با این‌همه بالاخره تا آن‌جا که ممکن است انسان چه مرد و چه زن، نباید بدون دلیل با نامحرم ارتباط داشته باشد. موفق باشید

14002
متن پرسش
1. چگونه می شود که محی الدین که یک فرد سنی مذهب است به این درجات شهودی برسد در حالی که در مورد مساله امامت سنی ها مشکل دارند چگونه با عقیده ی ناقص می شود به این مقامات رسید؟ 2. منظور آیت الله جوادی که می فرماید لقمه ی حرام تبدیل به اندیشه می شود چیست مگر می شود ماده تبدیل به چیز مجرد شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ آیت‌آلله جوادی صراحتا معتقد‌اند محیی‌الدین از نظر عقیدتی شیعه است و بعضی معتقد‌اند حتی از نظر فقهی نیز شیعه است ولی تقیه کرده و مرحوم آیت‌الله حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد نظر علمایی که محیی‌ الدین و مولوی را شیعه می‌دانند آورده‌است وجناب آقای دکتر حسین غفاری در کتاب ارزشمند «جدال با مدعی» تحقیق بسیار خوبی در ساختار شیعی تفکّر محیی‌الدین کرده‌اند. 2ـ ماده به عنوان علت معدّه، بستری است تا نفس ناطقه قوه‌هایش را به فعل تبدیل کند؛ حال اگر نفس بستری را انتخاب کرد که سالم نیست، جهت تبدیل قوه‌ی آن به فعل، آن شخصیت، شخصتی انسانی و الهی نخواهد بود. موفق باشید

12878
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت: آنگونه که بنده متوجه شده ام سیاست آقای هاشمی در زمان جنگ و مذاکرات هسته ای سیاست «بده بستان» یا به عبارتی معامله با قدرتهاست. در زمان جنگ سیاست آقای هاشمی این بود که ما باید یک نقطه استراتژیک در خاک عراق را بگیریم و سپس با صدام وارد مذاکره شویم تا سرزمین ما را آزاد کند و جنگ تمام شود. اما نظر امام و مردم حزب الله این بود که ما تا نابودی صدام جنگ را ادامه خواهیم داد. در نهایت هم امام با پذیرش قطعنامه جام زهر را نوشیدند و جنگ مطابق سیاست آقای هاشمی به پایان رسید. شما فرمودید که اگر ما آن زمان مقاومت بیشتری انجام می دادیم اکنون قدرت بسیار بیشتری در منطقه داشتیم. الان هم همین سیاست توسط آقای روحانی دنبال می شود. ما در مذاکرات قبول کردیم که از غنی سازی 20 درصد دست برداریم و به زیر 5 درصد اکتفا کنیم. این سیاست شاید مثل پذیرش قطعنامه منجر به صلح شود اما آیا بهتر نیست ما کلاً توافق هسته ای با غرب را کنار بگذاریم و به کار خود ادامه دهیم تا بعدا مثل پذیرش قطعنامه پشیمان نشویم؟ آیا خود مذاکره با غرب «جام زهر» نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که بتوانیم در هر صحنه‌ای در عین استغناء از غرب، اولاً خود را در جهان اثبات کنیم، ثانیاً: روحِ فریب‌کار و دروغ‌گوی فرهنگ غربی را نشان دهیم، وگرنه آری! پشیمان خواهیم شد. موفق باشید

12732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: لطفا یک سیر مطالعاتی در زمینه اصول اعتقادات به غیر از کتابهای خودتان و شهید مطهری به بنده معرفی کنید 27 سال سن دارم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کتاب‌های جدیدی که در بازار هست و مسلّم مفید خواهد بود اطلاع ندارم. ولی از کتاب‌های جناب آقای صفائی حائری غافل نباشید. موفق باشید

12362
متن پرسش
با سلام: راههای تشخیص تأثیر جن در زندگی انسان چیست و چگونه می توان فهمید عامل وقوع حادثه ای جن است یا نه؟ راه حل آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن از یک طرف در مورد شیطان می‌فرماید: «إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبينٌ» او دشمن آشکار شما است. و از طرف دیگر می‌فرماید: «کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّه‏» یعنی شیطان از جنّ است منتها از جنیّانی که از فرمان پروردگارش سرباز زد و فاسق شد. و قرآن راه‌های دوری از جنّ به معنای شیطان را بندگی خداوند و رعایت دستورات پیامبر خدا قرار داده است. بنابراین بهترین راهِ تشخیصِ حضور جنّ به آن معنا که جنّ دشمن ما می‌باشد بندگی و تواضع در مقابل خدا است، برعکسِ شیطان که در مقابل فرمان حضرت حق استکبار کرد، بقیه‌ی راه‌ها بازی‌های بی‌فایده است. موفق باشید

12304
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: استاد طاهر زاده عزیز با توجه به اینکه بنده کسی را مانند شما و به سهولت در دسترس نداشتم تا حرفهایی که مربوط به وضع موجود است را باز گو کنم فرصت را مغتنم شمردم و از شما خواهش می کنم حتما این ایمیل را مانند سایر ایمیلها که جواب می دهید جواب دهید و شخصی هم پاسخ دهید. استاد گرامی بنده مباحث شما را پیگیری می کنم خدا را شکر تاثیر گرفته ام اما به وضع جامعه دینی خود مانده ام. من به سایر مسائلی که پیش آمده کاری ندارم مساله بنده که بیشتر درد قشر محروم است دلم را به درد آورده آیا این درست است که در جامعه دینی سالی چندبار گرانی راه بیندازند. آیا این عدالت است؟ آیا کسی که در این جامعه نه حقوقی دارد و نه بیمه ای به پای سایرین که هر ساله حقوقشان اضافه می شود گرانی را باید تحمل کند؟ آیا این درست است که مردم را هر لحظه با اینکه می خواهیم یارانه را برداریم به لرزه درآورند؟ این رعایت دین عزیز اسلام است در جامعه ما؟ چطور جامعه را دینی می دانیم؟ آیا این قهر های خدا را نمی بینیم؟ آیا نباید از اشک یتیم ترسید؟ آیا نباید از ناله درمانده به درگاه خدا ترسید؟ بیشتر مردم ما مانند طفلی هستند که دست به دست بزرگترها داده اند. استاد ببخشید مصدع اوقات شده ام اما وضع را چنان می بینم که گاهی انسانها باید ذلت را تحمل کنند به خاطر دیگران. آیا امام عزیز ما و رهبری عزیز این را می خواستند و می خواهند؟ ملتمس دعای خیرتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید در این امور از چند نکته غافل نباشیم یکی این‌که هرکس در وظیفه‌ی فردی خود نسبت به فقر فقرا باید کوتاهی نکند و عملاً فقر فقرا برای امتحان بقیه است، دیگر این‌که متوجه باشیم انقلاب اسلامی یک رویکرد کلّی در تاریخ ما است که اگر آرام‌آرام بسترِ تحقق آن فراهم شود تنها بستری است که امید آزادشدن فقرا از چنین مشکلاتی که برشمرده‌اید فراهم خواهد شد و راه اصلی همین است. سومین نکته در رابطه با دولت‌ها است که بعضاً دغدغه‌ی اداره‌ی کشور را دارند بدون آن‌که نسبت به فقرای جامعه نظر خاصی داشته باشند و بعضی از دولت‌ها تمام تلاششان آن است که در هر تصمیم و برنامه‌ریزی جانب فقرا رعایت شود و این وظیفه‌ی ما است که سعی کنیم در انتخابات این‌چنین دولت‌هایی تقویت شوند تا انقلاب اسلامی هرچه بیشتر به اهداف عدالت‌مدارانه‌ی خود برسد. موفق باشید

12285
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت حضور استاد محترم: فارغ التحصیل مامایی و 24 ساله هستم و مشغول گذراندن طرح می باشم. از آنجایی که بنده به رشته های دینی علاقه مندم و با توجه به اینکه نیاز اساسی انقلاب کار فرهنگی است می خواهم به رشته تحصیلی و فعالیتهای اجتماعی ام جهت انقلابی بدهم اما نمی دانم چه رشته ای رو بخوانم که هم به نقش های خودم به عنوان یک زن لطمه نزند و هم در راستای نیاز اساسی انقلاب باشد از شما تقاضا دارم من را راهنمایی بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار خدمتی که می‌توانید در رابطه‌ی رشته‌ی خودتان به مردم داشته باشید و با عدم اجحاف و خوش‌رویی با آن‌ها برخورد کنید، رشته‌های کلام اسلامی و قرآن و حدیث در صورتی‌که نسبت به مباحث معرفت النفس آشنایی داشته باشید، إن‌شاءاللّه موجب خیر و برکت خواهد بود. موفق باشید

11317
متن پرسش
سلام استاد تفاوتهای بین وجود ذهنی و وجود خارجی در چیست که ما آن دو را دو مرتبه وجودی متفاوت از هم تشخیص میدهیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت وجود ذهنی و خارجی کتاب «بدایة الحکمه» را مطالعه فرمایید. موفق باشید
11085
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: در کتاب آشتی با خدا اگر درست متوجه شده باشم شما فرمودین که هستی انسان مانند هستی خداوند است و خداوند فقط هست در واقع هستی است. حالا می خواستم از شما بپرسم در مورد انسان، هستی انسان از یک ابتدایی شروع شده است اما در مورد خداوند اینطور نیست؟ می خواستم از شما تقاضا کنم لطف کنید و مقداری توضیح بدین. ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در برهان صدیقین روشن می‌شود که خداوند عین هستی است و لذا هر موجودی عین اتصال به هستی مطلق یا عین هستی است، حال اگر انسان بتواند آزاد از چیستی‌های خود، نظر به هستی خود نماید یک نوع ارتباط وجودی با خدا در او از مسیر هستی‌اش برقرار می‌کند. موفق باشید
10630
متن پرسش
سلام: شما در مباحث معرفت النفس گفتید چیزی که اعتباری باشد شدت و ضعف بر نمی دارد، اما تجرد شدت و ضعف بر می دارد. حال آیا این درست هست که بگوییم ماده شدت و ضعف بر نمی دارد پس ماده یک چیزی اعتباری است پس حالا چی بوده، بگویم پایین ترین شدت تجرد را ما به آن اعتبار ماده دادیم. در واقع سوال من این است که آیا ماده پایین ترین درجه تجرد است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ماده پایین‌ترین درجه‌ی وجود است و آن وجود است که شدت و ضعف برمی‌دارد و از آن‌جایی که مجردات دارای طیف وجودی‌اند، شدت و ضعف برمی‌دارند. موفق باشید
نمایش چاپی