بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21167
متن پرسش
با سلام: با دقتی که در جواب 21050 تان کردم و رجوع به سوره توحید و حدید متوجه شدم جز با نگاه عرفا این آیات مفهوم نخواهد شد. منازل السایرین را اندکی مطالعه کردم و نیز چندی پیش در مسجدی تصادفا بخش هایی از کتاب «نفحات الرحمانیة فی الواردات القلبیة» بانو امین را مطالعه کردم و متوجه شدم که جانم تشنه این نحوه از معارف است. دیشب کتاب «در حکمت و معرفت» مجموعه مقاله ها و مصاحبه های حکمی معرفتی استاد سید جلال الدین آشتیانی را حسب درک ناقص خویش مطالعه می کردم و فهمیدم که چه معارفیست که ما با معطل کردن خود به برخی شک و شبهه ها از آن جا ماندیم سوالاتی از محضرتان دارم 1. چگونه این شوقی که به عرفان پدید آمده را بارور کنم چه اینکه در دوران شک چنان در گناه تاختم که رها شدن از آنها آسان نیست. 2. احساس خسران محض نسبت به این دوران چندساله را چگونه برطرف کنم بسیار احساسی عذاب دهنده است افسوس که در آن دوران خود را زیرک تر و عاقل تر از بقیه می دانستم غافل از کریمه «قل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالًا اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا» 3. مرحوم آشتیانی می فرمایند یکی از اساتید فرمود، فصوص ابن عربی را نمی شود فهمید. عرض کردم در سنین جوانی «آن بهار زندگانی» باید یکی از آثار عرفانی از جمله اشعّته اللمعات را نزد کسی که خوب بفهمد مقدمتاً خواند، بعد رفت سراغ فصوص و نزد معلم این فن زیرا فراگیری دقیق اصطلاحات و مسائل آن در سنین بالاتر از سی سالگی ممکن نیست. یک - سر عدم امکان یادگیری عرفان بعد از سی سالگی چیست و دو - من در شرف سی سالگی ام و از اولیات معارف بی بهره هیچ راهی برای من متصور نیست اگر نه با این خسران مضاعف چه کنم از دست دادن عمر و عدم امکان یادگیری معارف در بقیه عمر. 4. مرحوم جلال آشتیانی مورد تاییدتان و دارای عالم است؟ و چه سیر مطالعاتی از ایشان توصیه می کنید با ایشان شروع کنم یا سیر دیگری را توصیه می کنید چون جواب جان خویش را در علامه آشتیانی یافتم البته سیر خودتان را سابق کار می کردم نتوانستم ادامه دهم و به توصیه خودتان ادامه ندادم البته آن وقت عقلانی می اندیشیدم و حال عرفانی شاید با نگاه جدید امکان مطالعه آثارتان فراهم آید به غیر از آثار خودتان سیری را ارائه فرمایید. 5. نظرتان راجع به بانو امین و کتب ایشان چیست؟ 6. واقعا مراحلی که در منازل السایرین آمده برای هر سالکی به همین ترتیب خواهد بود و این ترتیب واقعی است یا صرفا ذوق خواجه چنین بوده دریغ که ما هنوز به یقظه اش هم نرسیدیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث باور به موضوعات عرفانی در میان نیست که باز دوگانگیِ بین عالِم و معلوم به میان آید. بلکه در عرفان این خودِ انسان است که جانش عین احساس حقایق می‌شود 2- قرآن می‌فرماید: هر آن‌کس که در مسیر عمل صالح و ایمان حقیقی قرار گرفت؛ «فَأُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما». 3- بنده هنوز هم بحث «معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» را پیشنهاد می‌کنم 4- آثار مرحوم سید جلال‌الدین آشتیانی یک اقیانوس است، نمی‌شود برای آن سیر مطالعاتی تعیین کرد. باید به کمک مقدمات قبلی وارد سخنان ایشان شد 5- خیلی خوب است به‌خصوص «نفحات الرّحمانیه» حاجیه خانم امین  6- جناب پیر هرات بعد از طرح «صد میدان» در اواخر عمر که در سلوک و عرفان عملی به پختگی و اجتهاد رسیده‌اند، به تنظیم «منازل‌السائرین» اقدام می‌کنند که اثری است فوق‌العاده ارزشمند و چنان‌چه با استاد خوانده شود، متوجه می‌شویم قصه‌ی همه‌ی ابعادِ همه‌ی انسان‌ها است. موفق باشید

15066
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید. برای آگاهی شما استاد گرامی و سایر عزیزان که از سایت بازدید می کنند تصمیم گرفتم جریانی را معرفی کنم که (به سرعت) در حال فراگیر شدن است و ما با چشمان خود این را دیده ایم. جریان انحرافی (عرفانِ حلقه). این به اصطلاح عرفان را محمد علی طاهری پایه ریزی کرده است و اوایل با نامهای دیگر (عرفان وِلایی و عرفان شعور کیهانی و..) به فعالیت می پرداخته ولی الان نامش شده: عرفان حلقه. بسیار زیاد انحراف درونش هست و برخی از اساتید نقد کرده اند آن را. ولی متاسفانه نقدها کمی سطحی است و عمیق و دقیق مبانی را نقد نکرده اند. دکتر منصوری لاریجانی فقط کتابی نوشته اند که نقد بسیار دقیقی است بر شعور کیهانی و... بهترین مطالب را هم در نقد و توضیح عرفان حلقه سایت نجات از حلقه می گذارد: تقدیم به استاد بزرگوار و دوستان: http://www.nejatazhalghe.ir/ این سایت. کانال تلگرامی هم دارد. ببخشید مزاحم شدم استاد. یک دفعه که رَگِ تبلیغی ما میگیرد اینجور چیزها میفرستیم. شرمنده . ببخشید. شماروهم اذیت میکنیم. التماس دعا .یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نقد عرفان حلقه

13636

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: از بنده می پرسد اگر نعوذ بالله نطفه فرزندی با تخیل زن دیگری تشکیل شود و اکنون چند سال هم هست که این دختر به دنیا آمده باشد. 1. چطور می توان مطمئن شد که آن فرزند از همان نطفه ی با تخیل دیگریست؟ 2. آیا شبه زنا می باشد؟ 3. راه جبران چیست؟ 4. اگر گناهان دیگری مرتکب شده باشد که شاید تا بیش از 80 سال دیگر هم اثرات آن باشد راه چاره و جبران چیست؟ کامل توضیح بفرمایید و دست را بر روی دوا بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت این نوع توصیه‌ها و تذکرات در رابطه با «مافی‌الشرایط» کودک می‌باشد نه آن‌که از نظر فقهی مشکلی برای او یا برای زن و مرد پیش آید. آری رعایت این امور در سیر کمالی انسان مؤثر است ولی آن‌چه اصل است «مافی‌الانسان» است و اراده‌ی خود انسان. به همین جهت نباید دغدغه‌های بعدی را برای خودمان برجسته کنیم. پیشنهاد می‌شود کتاب «تعلیم و تربیت» آیت اللّه حائری شیرازی را در این مورد مطالعه فرمایید. موفق باشید

13450
متن پرسش
سلام: غرض از مزاحت، صرفا یه درد دله. بنده فکر می کنم با این توافق هسته ای و موفقیت های ظاهری دولت، دولت آقای روحانی و مخصوصا آقای ظریف توی دل مردم یه جایگاه خوبی پیدا کرده و حالا که به عنوان شخصی که باب دست دادن رو با اوباما باز کنه از سوی دولت انتخاب شده، هر کسی بهش اعتراض کنه، خودش محکوم میشه. منظورم اینه که کاری کردند که اگه الآن مقام معظم رهبری توی سه سخنرانی عمومی مثلا این کار رو محکوم کنه، خود ایشون محکوم میشن. چقدر این ها با تدبیر اهداف شیطانی شون رو دنبال می کنن. ثم فکّر و قدّر، فقتل کیف قدّر ببخشید مزاحم شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آقایان در غفلت از تقابل تمدنیِ اسلام با استکبار است. و اساساً روح دینی در إزاء تقابل با استکبار شکوفا می‌شود و مفتخر به مددهای الهی می‌گردد. به همین جهت خداوند شاخصه‌ی روح شیطان را، استکبار و زیر بارنرفتنِ حق معرفی کرد و فرمود: «أبا واستکبر». و مسلّم امروز آمریکا مظهر تامّ و تمام استکبار و شیطان‌صفتی است و رئیس جمهور آمریکا نماد کامل شیطان در این دوران است و طبیعی است که دست‌دادن با رئیس جمهور آمریکا، یعنی دست‌دادن با شیطان و یعنی زیرپاگذاشتنِ همه‌ی عهدی که ملت مؤمن ایران با خدا بسته‌اند آن‌جایی که خداوند فرمود: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (60/ یس) ای بنی آدم! مگر عهد نکردی که شیطان را نپرستی که او دشمن آشکاری برای تو می‌باشد؟ و لذا هرگز نباید به بهانه‌ی رعایت احترام با شیطان دست داد. زیرا همه‌ی انبیاء«علیهم‌السلام» آمده‌اند تا بنی‌آدم، شیطان را تحقیر کند و آن را زیر پا بگذارد. نه آن‌که به بهانه‌ی رعایت احترام به آن دست دهد و عملاً با این‌کار، عهدی که همه‌ی انبیاء و اولیاء و امامان با خدا بسته‌اند را، زیر پا بگذارند. البته جنابعالی نگران نباشید، همیشه نقشه‌های شیطان به ظاهر، پیچیده، ولی در باطن ضعیف و بی‌نتیجه است به همان معنایی که قرآن عزیز فرمود: «الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً» (76/ نساء) كسانى كه ايمان دارند، در راه خدا پيكار مى‏كنند؛ و آنها كه كافرند، در راه طاغوت‏[ بت و افراد طغيانگر]. پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد! (و از آنها نهراسيد!) زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است. موفق باشید  

13372
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده خیلی عذر می خواهم که مزاحم شدم. آقا من می خواهم در شب قدر آینده نهایت سیر را داشته باشم و نهایت استفاده را هم ببرم. خواهشا راهنمایی ام کنید. در برنامه ام چه دستورات العمل و معرفتی را با چه نیت و نگاهی انجام دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کار خاصی نمی‌خواهد انجام دهید. تنها با آرامش کامل وظایف الهی خود را در حدّ توانتان انجام دهید و در شب قدر هم، خود را به تقدیر الهی بسپارید «هرچه آن خسرو کند، شیرین کند». شما کاره‌ای نیستید و کاری هم نمی‌توانید بکنید، مگر امید به رحمت الهی. گفت: آن یکی بازی که بد من باختم/ خویشتن را در بلا انداختم. در بلا هم می‌چشم لذات او / مات اویم مات اویم مات او. موفق باشید

12285
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت حضور استاد محترم: فارغ التحصیل مامایی و 24 ساله هستم و مشغول گذراندن طرح می باشم. از آنجایی که بنده به رشته های دینی علاقه مندم و با توجه به اینکه نیاز اساسی انقلاب کار فرهنگی است می خواهم به رشته تحصیلی و فعالیتهای اجتماعی ام جهت انقلابی بدهم اما نمی دانم چه رشته ای رو بخوانم که هم به نقش های خودم به عنوان یک زن لطمه نزند و هم در راستای نیاز اساسی انقلاب باشد از شما تقاضا دارم من را راهنمایی بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار خدمتی که می‌توانید در رابطه‌ی رشته‌ی خودتان به مردم داشته باشید و با عدم اجحاف و خوش‌رویی با آن‌ها برخورد کنید، رشته‌های کلام اسلامی و قرآن و حدیث در صورتی‌که نسبت به مباحث معرفت النفس آشنایی داشته باشید، إن‌شاءاللّه موجب خیر و برکت خواهد بود. موفق باشید

12182
متن پرسش
سلام استاد: چند وقتی است حجت الاسلام زایری مباحثی می کنند در مورد اینکه باید حجاب اجباری برداشته شود. دلایلی هم می آورند. می گویند عزت حجاب بیشتر می شود. می گویند وقتی اجبار نبود انتخاب معنا دارد. می گویند اگر اجبار برداشته بشود وضع بدتر از این نخواهد شد. می گویند قانون حجاب اجباری پشتوانه شرعی ندارد. می گویند الان حجاب حکومتی شده است. مثال لبنان را هم می زنند. ایشان چند سال در لبنان زندگی کردند. پیرو همین ماجرا عده ای از جوانهای مذهبی ما هم چنین دغدغه ای پیدا کردند. و علیه حجاب اجباری مطالبی می نویسند. ضمنا اخیرا خاطره ای از استاد محمدرضا حکیمی منتشر شده که در آن می گویند اول انقلاب من و آیت الله منتظری و شهید مطهری موافق اجباری شدن حجاب نبودیم. به زعم ما البته مساله طور دیگری است و معتقدیم در حال حاضر برداشتن اجبار حجاب نفعش بیشتر از ضررش است. لذا از حضرتعالی خواهشمندیم به این شبهه پاسخ کامل و جامع و صریح بدهید و برداشت خود رو از مصلحت فعلی و آینده صریح و روشن بفرمایید. تا بیان شما رو به دست افراد دغدغه مند از هر دو طرف برسانیم. باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مطلب را باید فقها روشن بفرمایند. موضوعِ تبعات اجتماعیِ اجباری‌بودن یا اختیاری‌بودنِ حجاب بحث دوم است. بنده فکر می‌کنم به همین صورت که نظام عمل می‌کند خوب است که از یک طرف سخت‌گیری نمی‌کند و از طرف دیگر با هنجارشکن‌ها که فضای جامعه را به‌شدت آلوده می‌کنند برخورد می‌نماید. فراموش نکنیم اگر نفس امّاره را آزاد بگذاریم هیچ محدودیتی را نمی‌خواهد. اگر بخواهیم در کلیّت یک کشور - و نه در محدوه‌ی یک اقلیت - خانواده را حفظ کنیم، نباید عواملی که موجب می‌شود زنان آنچنانی با تبرّج خود ذهن مردها را به خود جلب کنند در جامعه میدان داشته باشند. در لبنان مذهبی‌ها تکلیف خود را با سایر قشرها روشن کرده‌اند، ولی ما یک کشور هستیم و در یک کلیّت باید تکلیف خود را داشته باشیم و نه در یک اقلیت. موفق باشید  

11870
متن پرسش
سلام علیکم: رفقا یه کم ترمز بکشید! از کی تا حالا از رهبر با جسم ناقص و زخم خورده انفجار استکبار بصیر تر شده اید؟ یه کمی سیره شناشی اهل بیت (ع) بروید کار کنید! نگاه امیر المومنین (ع) به پیشرفت اسلام به گونه ای بود که 25 سال استخوان در گلو و خار در چشم تحمل کردند. امام حسن (ع) صلحی کرد که اگر شما بودید تکفیرش می کردید. امام حسین (ع) برای این دین کربلا و کرب و بلا را به صحنه آورد و... تا امام زمان روحی فدا که خون دل می خورد از تند روهایی که برای دین صبر نمی کنند. «واستعینوابالصبر و الصلواه وانها لکبیره الا علی الخاشعین» امتحان خوبی است برای اینکه میزان خشوعتان در مقابل نایب انسان کامل را بسنجید. حداقل 3 ماه صبر کنید. «إن الله مع الصابرین».
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در این تاریخ بستر توحیدی انقلاب شکل گرفته و انقلاب با این‌همه موانعی که استکبار و ارتجاع در مقابل آن ایجاد کرده است روز به روز حضور بیشتری در تاریخ دارد، باید با صبر و مقاومت هر روز منتظر عنایت بیشتر خداوند بود. موفق باشید

8223

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. آیا رفتن به جبهه سوریه و خدمت به مسلمانان و شیعیان سوریه برای شهید شدن در اولویت است یا اینکه به قول به معروف همین وظایفی که الان بر عهده مان هست رو درست انجام بدیم و در عین حال مقام شهید رو ان شاالله کسب کنیم؟ خیلی دوست دارم نظر ولی فقیه رو در اینباره بدونم. چون به هر حال امر جهاد و شهادت باید با امر ولی باشد. یاعلی.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در این‌که در حال حاضر در سوریه جنگ حق مقابل باطل در حال وقوع است شکی نیست ولی در این‌که ضرورت دارد ما در آن‌جا باشیم یا نه قابل تأمل است. ظاهراً با توجه به جوانانی که از خود سوری‌ها مسلح شده‌اند نباید مشکل نیرو داشته باشند. واللّه اعلم. موفق باشید
7347
متن پرسش
«الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَـنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ» (ملک، 3) ببینید آیه ی بالا به خودی خود دارای ایراد منطقی است! برای روشن شدن موضوع به مثال زیر دقت کنید: ادعای من: این زمین و آسمان ها رو من خلق کردم. اگر شما میگی اشتباه میکنم دنبال خلل و شکافی تو آفرینش (ادعای من) بگرد.... اگر پیدا کردی من از حرفم میگذرم... خوب شما در اولین سوال (بدون توجه به اینکه حالا نبودن خلل و شکاف چه ربطی به آفریننده بودن من داره) میتونی و حق داری بپرسی منظورت از خلل و شکاف چیه؟! مثلا اگر من اسب تک شاخ بالدار پیدا کردم نشان خلل و نقصانه؟ اگر نخود سیاه پیدا کردم نشان خلل و شکافه؟ چی مصداق خلل و شکافه؟ این صرفا یک مثال بود ممکنه ایراداتی داشته باشه ولی اصل سوال من از آیه ی بالا در اینجاست که اساسا طرح همچین سوالی (دیده بگردان، آیا خلل و نقصانی میبینی؟) بدون مشخص کردن مصداقی برای خلل و شکاف سوالی نابخردانه و اشتباه است... خوشحال میشم نظرات مبتنی بر قرآن منطق شما عزیزان رو هم بدونم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید حضرت حق با توجه به ربوبیت خود دارد با ما سخن می‌گوید بدین لحاظ که این قرآن را بر مبنای ربوبیتش آورده تا ما را بپروراند. می‌فرماید این قرآن را همان کسی آورده که این عالم را خلق کرده عالمی که به عنوان بستر پروریدن انسان هیچ خلل و نقصی ندارد به همین جهت فرمود: در خلق رحمان هیچ‌گونه فوت و بر هم‌ریختگی نیست. آری در خلق رحمان، یعنی حق با نظر به نور رحمانش این عالم را خلق کرد تا عالم بستر رحمت واسعه‌ی حق باشد و در راستای همین رحمت، نبوت و قرآن را آورد. در آیه‌ی بعدی می‌گوید با توجه به این امر دوباره‌ بازخوانی کن، می‌بینی کوچک‌ترین فطور و نقصی در نظام عالم در راستای تعالی انسان نمی‌یابی و به اصطلاح علمای فیزیولوگ، عالم نظام اندام‌وار دارد. آیا می‌شود برنامه‌ای برای ابعاد روحانی انسان در نظر گرفته نشود. در واقع آیه‌های مذکور می‌خواهد ما را متوجه جایگاه هستی‌شناسانه‌ی نبوت بگرداند. عنایت داشته با شید که هر علمی زبان خاص خود را دارد ما حتی اگر مثنوی جناب مولوی را هم خواستیم بخوانیم باید به اصطلاحات آن اشنا باشیم.موفق باشید
6350
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در بحث حرکت جوهری شما به خوبی اثبات کردید که ذات عالم ماده حرکت است وقبل از آن حرکت اعراضی که در کم وکیف واین وضع بود را بیان کردید ولی این نکته که حرکت جوهری کدام نوع از حرکت را دارد که قوه های خود را تبدیل به فعل می کند را بیان نداشتید .ویا تمامی این 4نوع حرکت در حرکت جوهری می باشد.؟ پیشاپیش اگر سوالم ازآن جهت که موضوع را هنوز درست نفهمیدم عذر می خواهم که وقت گرانبهای شمارا گرفتم.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ثابت کنیم ذات ماده دارای حرکت است، پس حرکت جوهری خواهد بود، دیگر نباید طرح چگونگی حرکت مثل کمّ و کیف در میان باشد که حرکاتی عرضی هستند. در همان بحث روشن شد که حرکات عرضی ریشه در حرکت جوهری دارند. موفق باشید
6087
متن پرسش
سلام علیکم ایا می شود در جهت ارتباط گیری با ایمه اطهار فقط فراز کوچکی از یک زیارت(مثلا زیارت جامعه کبیره)را قرایت کرد یا قرایت همه زیارت الزامی است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکالی ندارد که بر فرازی از فرازهای زیارت یا ادعیه متمرکز شویم و از آن طریق و با آن زاویه به نور مقدس امام نظر کنیم. موفق باشید
5669
متن پرسش
سلام.نقش گفتمان جبهه پایداری در پیشبرد انقلاب اسلامی چیست؟خطرات در راه آنان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: قبلاً عرایضی داشته‌ام اجازه بدهید فعلاً وارد این موضوعات نشویم. ولی در هرحال بنده وجود این جبهه را یکی از برکات انقلاب اسلامی می‌دانم. در عین آن‌که حق انتقاد را برای خود محفوظ می‌دارم. موفق باشید
3909
متن پرسش
سلام استاد- من قرآن برای دانش آموزان اول و دوم برگزار می کنم ولی هیچ انگیزهای به یادگیری ندارند- تا جایی که می توانم تلاشم را با عظمت قرآن با داستانهای قرآنی انجام می دهم - چه پیشنهادی برای اینجانب دارید؟؟؟؟چه کتابهایی را برای اینکه قرآن را با شوق بهتر فرا بگیرند دارید- با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: داستان های قرآن خوب است، حفظ کردن و تشویق و جایزه هم برای این سن خوب است. موفق باشید
3498

دل‌زنده‌بازدید:

متن پرسش
عرض سلام و وقت به خیر و تبریک ایام بارها برایم پیش آمده که در برهه ای (خصوصا بعد از انجام گناه و توبه) یک ذکر خاص یا یک آیه خاص یا یک روایت خاص، یا حتی یک بیت شعر عرفانی، برایم خیلی دلنشین و موثر می شود. به گونه ای که همواره آن را تکرار می کنم و با تکرار کردن آن نزدیک شدن به خدا و منتقل شدن به عالم معنی را احساس می کنم. اما متاسفانه بعد از مدتی مثلا یک ماه یا کمتر، دیگر آن طراوت و دلنشینی را برایم ندارد و لذا کمتر متوجه و متذکر خدا می شوم و متاسفانه به گناه می افتم. و این چرخه مدتی است برایم تکرار شده. مشکل چیست؟ آیا این تکراری و عادی شدن یک آیه یا یک معرفت یا مثلا دعای کمیل، امری عادی و طبیعی است و باید سالک الی الله برای سلوک هر برهه ای متوجه ذکر و حقیقت جدیدی بشود و با آن انس بگیرد؟ و یا اینکه مشکلی در من وجود دارد که این گونه می شود. لطفا مرا راهنمایی کنید. متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آری این طبیعی است ولی هر اندازه دل را زنده نگه دارید آن اذکار به صورتی زنده سراغ شما می‌آید و هراندازه از گناه فاصله بگیرید و به معارف الهی مشغول شوید دل‌زنده‌تر می‌شود. موفق باشید
3205
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی استاد عزیز ! چند وقتی است که با توجه به تعالیمی که در کتاب های شماست در دانشگاه مشغول فعالیت هستم و نشریه میدهم همچنین در بحث های دانشجویی و مناظرات این ها را مطرح میکنم . اما نمی دانم چرا حرف هایم همانند سکه اصحاب کهف اصلا فهم نمی شود . نقش نقص و ضعف بیان من و فهم ناقصم از معارفی که شما واسطه اش بودید را نمی توان نادیده گرفت ولی نمیدانم چرا این حس به سراغم آمده که این بحث ها را نمی شود با نشریه و مناظره شروع کرد ؟ شنیدم که در اصفهان جلسه دارید . چند دوست در اضفهان دارم . با آنها که صحبت کردم گفتند استاد طاهرزاده در جلسه ای گفته که نشریه به درد نشر معارف نمی خورد . از طرفی میگویند شما هیچ وقت مناظره نکردید . سوال بعدی من این است که اگر از مناظره و نشریه ، حق ظهور تجلی نکند چه فایده ای دارند ؟ آیا حداقل نمی توانند نقش مذکر و تذکر دهنده مخاطب باشند ؟ چون میدانیم که تلویزیون هم به خاطر تصویری بودنش قادر به نشر معارف نیست ولی خب با همین تلویزیون « روایت فتح » آوینی و سریال امام علی و همچنین اخیرا مستند بسیار تاثیر گذار « آخرین روزهای زمستان-حسن باقری » ساخته شده که تذکر خوبی به مخاطب می دهند . در ادامه سوال باید بگویم که حرف های شما دوستانم در اصفهان را به این نتیجه رسانده که نشریه ندهند و به من هم همین توصیه را کردند آیا این کار و این نتیجه از صحبت های شما درست است ؟ میخواستم از خود شما بپرسم . این سوال را در مورد مناظرات دانشجویی هم پاسخ دهید . موفق باشید استاد عزیز . و من الله توفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: درست است که هر فکری برای ارائه‌ زبان مخصوصی نیاز دارد و روزنامه‌ و نشریه و تلویزیون ظرفیت ظهور هر فکری را ندارند ولی باید تا آن‌جا که ممکن است با توجه به آن امر، تلاش خود را بکنیم و اگر بتوانیم مثل شهید آوینی روح آینه‌ی جادو را در اختیار بگیریم به همین جهت باید مثل شهید آوینی در روایت فتح در کنار تصور از جملات آسمانی استفاده کرد. چیزی که روح تلویزیون آن را روضه‌خوانی می‌داند و معتقد است باید تصویر پیام را برساند در حالی‌که تصویر ظرفیت هر پیامی را در خود ندارد. در هر حال «گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند..... آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید
2769
متن پرسش
سلام.آیا حیوانات ذهن دارند و می اندیشند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم ذهن دارند ولی اندیشیدن به آن معنا که با عقل بتوانند اصول کلی را به‌دست آورند و بر آن اساس اندیشه کنند، چیزی نشان نمی‌دهند. بیشتر با هدایت کلی غریزی عمل می‌کنند و نه با اندیشه‌ای که در بین انسان‌ها جاری است. موفق باشید
2039
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار : 1-آیا روح تا زمانی که فقط به بدن متصل است بالقوه و بالفعل دارد . 2-چگونه وقتی روح در برزخ اراده ندارد برای اهل دنیا می توانند دعا کنند . 3-آیا تعلق خاطره ای همان تعلق تکوینی است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- آری.2- به جهت ملکاتی که انسان مؤمن در برزخ دارد نور رحمانی او بر قلب مستعد کسی که به زیارت او رفته تجلی می‌کند به این معنا که ما یک نحو سنخیتی با روح متوفا پیدا می‌کنیم تا در معرض بصیرت و کمال او قرار گیریم 3- تعلق خاطره‌ای مربوط به یک نوع از ملکات انسان است که ریشه در تکوینیات او دارد و نه در اختیار او. موفق باشید
1934
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام خدمت استاد گرامی در خصوص علت تفاوت ماهیتها در عالم ماده ایا می توان گفت این تفاوتها ریشه در تفاوت در اسماء دارد چون عالم ماده هم تعین مادی اسم الله می باشد و چون بین اسماء جلالیه و جمالیه فرق است این تفاوت در عالم ماده هم جلوه گر است مثلا کوه که نماد عظمت است فرق دارد با گل که نماد جمال است. چون سوال جدی در اینجا هست که در عالم ماده که وجود از لحاظ شدت یکسان است پس این تفاوتها از کجا نشات میگیرد؟ و ایا در عوالم بالا مثلا عالم مثال بین موجودات از لحاظ وجودی شدت و ضعف وجود دارد یا اینکه در هر مرتبهای موجودات از لحاظ وجودی در یک مرتبه هستند. مثلا ایا وجود کوه در عالم مثال شدیدتر از وجود گل در همان عالم می باشد؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: علت تفاوت ممکن‌الوجودها در ذات خودشان است که در علم خدا به عنوان عین ثابته‌ی آن پدیده، موجود است و خداوند هر ممکن‌الوجودی را با تجلی اسماء، موجودیت می‌دهد و لذا ممکن‌الوجودها به واجب بالغیر تبدیل می‌شوند در حالی‌که ذات امکانی آن‌ها نسبت به وجود و عدم، لا اقتضا بود و خداوند است که به آن‌ها وجود می‌دهد و تفاوت پدیده‌های مادی به جهت امکانی است که در ذات آن‌ها است که در عین این‌که همه‌ی آن‌ها در یک مرتبه از وجود قرار دارند چون در مقام مادی‌بودن دارای ذاتی هستند که عین حرکت است و حرکت در مراحل مختلف صورت‌های متفاوتی از قوه و فعل دارد، متفاوت می‌باشند. در این مورد به مباحث «اعیان ثابته» و «حرکت جوهری» رجوع فرمایید. موفق باشید
1861
متن پرسش
بسم رب الحسین/با عرض سلام خدمت استاد عزیز آیا اینکه ما فلسفه ها را به درست و نادرست یا حق و باطل تقسیم بندی کنیم با آزاداندیشی-که از تاکیدات رهبری حکیم انقلاب هست-منافات ندارد؟ آیا این احتمال وجود ندارد که با تقسیم فلسفه ها به حق و باطل آزاد اندیشی دفن شود و ما در صدد تحمیل عقاید و ایدئولوژی خود به سایر اندیشه ها برآییم؟آیا این باعث نخواهد شد که ما در دام بنیادگرایی و طالبانیسم نظری اسیر شویم و تفکر را به اسارت ایدئولوژی در آوریم؟به نظر من اگر به آزاداندیشی آسیبی وارد آید این آسیب قطعا حجاب حقیقت اسلام خواهد شد و زمینه را برای رشد قارچ گونه نامحرمان سرای حق مساعدتر خواهد کرد و شاید این تقسیم بندی باعث زایش روز افزون خشونت-چه در نظر و چه در عمل- شود .آیا این که ما با پیش فرض های ذهنی و عقیدتی خودمان به ساحت تفکر وارد شویم اندیشه را عقیم و ابتر نخواهد کرد و حجاب حقیقت نخواهد شد؟ خواهان نظر حکیمانه شما استاد گرانقدر و عزیز هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فلسفه به معنای واقعی آن عبارت است از جستجوی حقیقت منتها بعضاً دیده می‌شود که عده‌ای به نام فیلسوف ابزارهای خدادادی حقیقت را تعطیل می‌کنند و تنها به حسّ خود محدود می‌شوند. در این حالت است که می‌گوییم اینان به دنبال حقیقت نیستند زیرا حقایق بالاتر از آن است که تنها خود را در محدوده‌ی محسوسات ظاهر نماید، ما علاوه بر حسّ، برای رسیدن به حقیقت، عقل و قلب هم داریم و فلسفه‌ای حقیقتاً به جستجوی حقیقت است که برای رسیدن به حقیقت همه‌ی امکانات بشری را جهت یافتن حقیقت به‌کار گیرد. بنده معتقدم اگر حسّ و عقل و قلب را به‌درستی جلو ببریم به حکمت متعالیه‌ای می‌رسیم که بر اصالت وجود و تشکیکی‌بودن آن نظر دارد. موفق باشید
1241

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی. استاد مشکلی دارم که امیدوارم با پاسخ‌تان مرا از سردرگمی نجات دهید:من دختری هستم که سعی می‌کنم به شعائر دینی پای‌بند باشم، دیدگاهم راجع به تقابل با نامحرمان این است که تعاملات نباید از حد خاصی فراتر رود و نیز این‌که نباید در خلوت به ایشان فکر کرد حالا این فکر هرچه می‌خواهد باشد. اخیرا آقایی به بنده ابراز علاقه کرده که البته نوع علاقه‌مندی ایشان گویا از نوع خاص است ایشان که به لحاظ ظاهری انسانی موقر و متین است مدعی است عرفان اسلامی را یکسال و نیم کامل کار کرده و به‌خصوص اندیشه‌های ابن عربی را قبول دارد، ایشان در خواست ارتباطی کاملا متعالی را داشتند و صراحتا گفتند که اهل ازدواج نیستند ومعتقد به عشق هستند و ازدواج عشق را می کشد و ...و من صریح‌تر از خودشان گفتم طبق باورهای من ازدواج چیزی است که انسان را به سکون و آرامش می‌رساند و باعث می‌شود آدمی قدم‌های بعدی را بردارد و توقف نکند برعکس عشق از این گونه که انسان را دائما در یک تکاپو و هیجان بی نتیجه غرق می کند و بعد در پایان عمر انسان با یک مجموعه‌ی پوچ مواجه می‌شود چون این هیجانات در عالم جایگاهی ندارد. در عین حال که پیامبر صلی الله علیه و آله لابد چیزی فراتر از ما می دانستند که ازدواج را سفارش کردند(البته شایان ذکر است منظور من اصلا این نبود که بنده و ایشان ازدواج کنیم و به ایشان گفتم کاملا مشخص است که دیدگاه‌های ما متفاوت است چون ایشان نگاه گزینشی به دین دارند مثلا هرموقع دلشان بخواهد روزه می‌گیرند یا نماز می‌خوانند و می‌گویند طبق عادت و .. نمی خواهند عبادت کنند و... ولی خب نگاه من به دین حداکثری است و همین کافیست که من و ایشان اصلا به درد هم نمی‌خوریم) منتهی خب این بحث‌ها در پاسخ به ایشان پیش آمد. ایشان معتقد است که فکر کردن به نامحرم اشکال ندارد بلکه نوع فکر مهم است و عین القضات می گوید در یکی است و راه‌ها بسیار است. در عین حال مرا از این نظر زیر سوال بردند که چرا از فضایی که به دور خودتان بسته‌اید پنجره‌ای به بیرون نمی زنید که لااقل تماشا کنید نه که خارج شوید و دنیا چیزی که شما فکر می کنید نیست و خدا اصلا این کسی که شما فکر می کنید نیست. این صحبت‌ها را مطرح کردند چون من به ایشان گفتم طبق اعتقادات من اگر کسی غیر خدا در قلبم بیاید احساس می‌کنم به خدا خیانت کرده‌ام و قلبم به من دروغ نمی گوید و من هرچیز را از قلبم استفتاء می‌کنم من حتی اگر با یک نامحرم ناخواسته شوخی کنم احساس میکنم دلم از عبادت و یاد خدا استقبال نمی کند و حس خوبی ندارم. بنابراین به طریق اولی می‌دانم که این نوع ارتباطات هرچند که همیشه حول محور عرفان و فلسفه و دین بچرخد مرا از مسیر باز می‌دارد. البته ایشان انسان محترمی بود و پذیرفت و رفت. اما سوال من این است: من درست فکر می‌کنم یا او؟ حرف‌هایی که ایشان می‌گفت پر بود از رگه های واقعیت. و این‌طور نبود که انسانی باشد که قصد سوء استفاده داشته باشد اما می‌گفت انسان باید همیشه در عشق به سر ببرد حتی او ساعت‌ها نی می‌نواخت و ازاین طریق بسیار با خدا ارتباط برقرار کرده بود و در موقع این کار روزه می‌گرفت تا آ ن نوا کاملا پر از احساس حقیقی باشد. آیا خدا آنگونه که من فکر میکنم نیست. اگر راهی که من میروم درست است چرا ایشان با ذکر و با سکوت به لحظاتی در زندگیش رسیده است که من با عبادت نمیرسم؟ نه که بگویم شیرازه ذهنم از هم پاشیده شد اما خب خیلی فکر کردم. ایشان معتقد بود خانم‌هایی مثل من در امر ازدواج به خصوص محکوم به شکست هستند، اما من خیلی اینجور فکر نمیکنم بخودم میگم جایگاه توکل کجاست؟هرچند یکبار درزندگیم برای همین موضوع با توکل پیش رفتم و آنچنان ضربه ای خوردم که تا گیاه ازسر قبرم بروید فراموش شدنی نیست هرچند در آن ضربه بسیار رشد بود و در عین حال بعدها برکاتی را نصیبم کرد. بهر حال لطفا مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: خدا را شکر می‌کنم از دقت و بصیرتی که خداوند به شما داده. وقتی همه‌چیز را خدا ایجاد کرده و او عین وجود است و وقتی هرجا پای نقص هست پای عدم هست، پس عین وجود عین کمال است. برای رسیدن به زیباترین زیبایی‌ها باید به واقعی‌ترین واقعیات یعنی خدا رجوع کرد و برای رجوع به خدا باید مطمئن باشیم که در مسیری صحیح قرار داریم و خداوند با ارسال رسولان و معجزات همراه آنان ما را به شریعت خود مطمئن کرده، پس در رابطه با اُنس با خدایی که عین وجود و عین کمال است نمی‌توان به وَهمِ خود تکیه کرد و بخواهیم به نام عشق به خدا ، از مسیر شریعت الهی بیرون رویم. مسلّم ما باید از دنیایی که دینداری را در حدّ قالب شریعت نگه داشته جلو‌تر بیاییم و به شریعت و طریقت و حقیقت نظر کنیم تا نه‌تنها از وَهم و عشق‌های خیالی – حتی به اسم عرفان – آزاد شویم، بلکه راه رجوع به حقیقتی بس زیبا – یعنی خدا – را بیابیم. گفتی چرا آن آقا با ذکر و سکوت به لحظاتی در زندگی‌اش رسیده که شما با عباداتتان نرسیده‌اید. آیا واقعاً آن راهی که آن آقا بدون شریعت طی می‌کند راه رجوع به خدا است و یا راه خلوت با خیالات خود؟ راهی که شیطان هیچ مزاحمتی برای رونده‌ی او ایجاد نمی‌کند چون قسم خورده است در مسیری قرار می‌گیرد که به سوی خدا باشد. می‌گوید: « قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیم‏ » : اکنون که مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین مى کنم! و این است راز این‌که شیطان شما را به صدها خیال مشغول می‌کند تا راه شریعت الهی را طی نکنید و شما و سایر مؤمنین با پایداری بر این راه شیطان را روسیاه می‌کنید و جهت‌گیری خود را به سوی خدا تثبیت می‌نمایید تا در وقتی شرایطِ «إلَیهِ راجعون» فراهم شد با تمام وجود به سوی او برگردید. حساب کنید این افراد در برزخ قیامت به کجا رجوع دارند و مؤمنین معتقد به شریعت الهی به کجا رجوع می‌کنند. موفق باشید
752

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام وخسته نباشید خدمت استاد عزیز یک بار حدود یک ماه پیش در مورد تحصیل همزمان حوزه و دانشگاه سوالی پرسیدم که فرمودید تماس بگیرم تا شماره یکی از کسانی که دانشجوی دکتری هستند وهمزمان دروس حوزه را نیز با موفقیت پیگیری می کنند به من بدهید من هم متعاقبا ایمیل را پاسخ دادم اما جوابی دریافت نکردم اگر ممکن است لطفا شماره یا ایمیل این دوستان را لطف کنید و اما سوالات دیگری هم داشتم که ممنون می شوم اگر جواب بدهید،سوالات را مورد به مورد عرض می کنم: 1-در جزوه"ضرورت و نحوه مطالعه" سیر مطالعاتی را پیشنهاد داده اید در سایت شما در قسمت سیر پیشنهادی مطالعاتی آثار شما سیر دیگری معرفی شده که انگار متفاوت با سیر پیشنهادی در جزوه است اولا هر کدام از این سیرها برای چه قشری و در چه سطحی کاربرد دارد؟ 2- برای بنده با این مشخصات که که بحمدا... استعدد دروس حوزوی را دارم، علاقمند به بحث تولید علم هستم و از طرفی دانشجوی کارشناسی ارشد و متمایل به ادامه تحصیل دکترا هم هستم و کتب شهید مطهری و بعضی از کتاب های بزرگانی مثل آیت ا... جوادی و صفایی حائری و... را هم بعضا مطالعه کرده ام با توجه به اولویت روز و جامعه چه راهی پیشنهاد می کنید؟ دروس حوزه را یا یکی از این سیرها را؟ 3- اصولا تکلیف و اولویت ما با این شرایط چیست و چگونه باید آن را بفهمیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- شماره تلفن را در ایمیل‌تان قرار دادم. 2- برای افرادی که به کتاب‌ها و به سی‌دی‌ها دسترسی دارند یک سیر پیشنهاد شده و برای افرادی که فقط به کتاب‌ها دسترسی دارند سیر دیگری پیشنهاد شده. 3- اگر برایتان امکان دارد که دروس حوزه را ادامه دهید مبنای خوبی جهت تدبّر در ایات و روایات پیدا می‌کنید. 4- مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» اولویت‌ها را برای حوزویان و دانشگاهیان مشخص کرده‌اند باید خطوط اصلی را از ایشان گرفت. موفق باشید
18039
متن پرسش
سلام علیکم: زندگی ما چه ارزشی دارد؟ این زندگی را در این دنیا برای چه باید انجام دهم؟ مثلا من مهندسی می خوانم و در آخر هم یا استاد یا مشغول در جایی اداری خواهم شد و یا به بهترین امکانات و فرصت های شغلی می رسم (ایده آل ترین حالت). آخرش که چه؟ بالاخره می میرم! آیا زندگی درست را آیت الله قاضی و امثالشان نکردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در چهار جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» عرایضی در این رابطه شده است. بالاخره همه در هر شغل و کسوتی باید نظر به اُنس و قرب خدا داشته باشیم تا در زندگی احساس بی‌ثمری نکنیم. موفق باشید

16150

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: همانطور که استاد می دانند: پیوندی بین معماری اصیل اسلامی و آموزه های عرفانی وجود دارد، این پیوند را در کدام اثر و یا در آثار کدام نویسنده می توان یافت؟ ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاع چندانی ندارم. کتاب «هنر مقدس» از «بوکهارت» نکات خوبی دارد. موفق باشید

14983
متن پرسش
سلام استاد: در امر تبلیغ سوال اساسی از شما دارم. که شما هم باید به بنده جوابی اساسی بدهید. (نشان به آن نشان که خود شما هم این سوال اساسی را از اساتیدتان می پرسیدید و دوباره نشان به آن نشان که اگر جوابی کوتاه و یا اجمالی می دادند ناراحت می شدید). من هم ناراحت می شوم اگر جوابتان کوتاه باشد. سوالم دو قسمتی است: 1. «چه کاری در امر تبلیغ را انجام دادید که اگر انجام نمی دادید بهتر بود. چه کاری را انجام ندادید که اگر انجام می دادید بهتر بود؟》 2. ( در امر طلبگی هم سوال بالا را پاسخ دهید.) بنده طلبه هم مانند شما این سوال را جدی پرسیدم و انتظار جوابی به جان نشین از حضرت استاد دارم و قانع نمی شوم به دو خط یا سه خط و امثال آن. اینها را بنده به عنوان تجربه و شیوه تبلیغ در جایی یادداشت می کنم. ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کوتاهی‌هایی حتماً داشته‌ام که إن‌شاءاللّه خدا خودش به حکم «انّ الحسنات یذهبن السیئات» جبران می‌کند. نوع زندگیم طوری بوده است که باید هرچه زودتر شغلی دست و پا می‌کردم و به همین جهت شرایطی برای تمحضِ در فقه برایم پیش نیامد که اگر آن شرایط فراهم بود، کار بهتر جلو می‌رفت. تعجبم از شماست که چگونه انتظار دارید وقتی هر روز با تعداد زیادی از سؤال روبه‌رو هستم که بعضی را نیز باید به صورت شخصی جواب دهم و همین امر بیش از دو ساعت بنده را به خود مشغول می‌کند؛ انتظار دارید برای شما مفصّل سخن بگویم، به‌خصوص که می‌بینم بعضی از کاربران به جای طرح سؤال‌های جدّی، سؤال‌های عادی خود را که به روش‌های دیگر می‌توانند بپرسند، باز از طریق این سایت سؤال می‌کنند. کاری که در مصاحبه‌های تلفنی روزهای یکشنه و 5 شنبه‌ انجام دادم و مجبور شدیم به‌کلّی آن وسیله‌ی ارتباط را قطع کنیم. زیرا رسالتی که ما برای خود تعریف کرده‌ایم به عنوان سرباز ناچیزی از این انقلاب بزرگ، احیایِ تفکر دینی و قدسی است و نه چیز دیگر، به شکلی که بعضاً عادت کرده‌اند به جای آن‌که سؤالات خود را با مطالعه‌ی عمیق جستجو کنند، می‌خواهند با فرهنگِ سؤال و جواب مشکل خود را حلّ کنند و این غیر ممکن است. تنها در صورتی جواب‌ها برای آن‌ها مفید است که پس از مطالعات، سؤالی برایشان پیش آید. موفق باشید

نمایش چاپی