بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21167
متن پرسش
با سلام: با دقتی که در جواب 21050 تان کردم و رجوع به سوره توحید و حدید متوجه شدم جز با نگاه عرفا این آیات مفهوم نخواهد شد. منازل السایرین را اندکی مطالعه کردم و نیز چندی پیش در مسجدی تصادفا بخش هایی از کتاب «نفحات الرحمانیة فی الواردات القلبیة» بانو امین را مطالعه کردم و متوجه شدم که جانم تشنه این نحوه از معارف است. دیشب کتاب «در حکمت و معرفت» مجموعه مقاله ها و مصاحبه های حکمی معرفتی استاد سید جلال الدین آشتیانی را حسب درک ناقص خویش مطالعه می کردم و فهمیدم که چه معارفیست که ما با معطل کردن خود به برخی شک و شبهه ها از آن جا ماندیم سوالاتی از محضرتان دارم 1. چگونه این شوقی که به عرفان پدید آمده را بارور کنم چه اینکه در دوران شک چنان در گناه تاختم که رها شدن از آنها آسان نیست. 2. احساس خسران محض نسبت به این دوران چندساله را چگونه برطرف کنم بسیار احساسی عذاب دهنده است افسوس که در آن دوران خود را زیرک تر و عاقل تر از بقیه می دانستم غافل از کریمه «قل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالًا اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا» 3. مرحوم آشتیانی می فرمایند یکی از اساتید فرمود، فصوص ابن عربی را نمی شود فهمید. عرض کردم در سنین جوانی «آن بهار زندگانی» باید یکی از آثار عرفانی از جمله اشعّته اللمعات را نزد کسی که خوب بفهمد مقدمتاً خواند، بعد رفت سراغ فصوص و نزد معلم این فن زیرا فراگیری دقیق اصطلاحات و مسائل آن در سنین بالاتر از سی سالگی ممکن نیست. یک - سر عدم امکان یادگیری عرفان بعد از سی سالگی چیست و دو - من در شرف سی سالگی ام و از اولیات معارف بی بهره هیچ راهی برای من متصور نیست اگر نه با این خسران مضاعف چه کنم از دست دادن عمر و عدم امکان یادگیری معارف در بقیه عمر. 4. مرحوم جلال آشتیانی مورد تاییدتان و دارای عالم است؟ و چه سیر مطالعاتی از ایشان توصیه می کنید با ایشان شروع کنم یا سیر دیگری را توصیه می کنید چون جواب جان خویش را در علامه آشتیانی یافتم البته سیر خودتان را سابق کار می کردم نتوانستم ادامه دهم و به توصیه خودتان ادامه ندادم البته آن وقت عقلانی می اندیشیدم و حال عرفانی شاید با نگاه جدید امکان مطالعه آثارتان فراهم آید به غیر از آثار خودتان سیری را ارائه فرمایید. 5. نظرتان راجع به بانو امین و کتب ایشان چیست؟ 6. واقعا مراحلی که در منازل السایرین آمده برای هر سالکی به همین ترتیب خواهد بود و این ترتیب واقعی است یا صرفا ذوق خواجه چنین بوده دریغ که ما هنوز به یقظه اش هم نرسیدیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث باور به موضوعات عرفانی در میان نیست که باز دوگانگیِ بین عالِم و معلوم به میان آید. بلکه در عرفان این خودِ انسان است که جانش عین احساس حقایق می‌شود 2- قرآن می‌فرماید: هر آن‌کس که در مسیر عمل صالح و ایمان حقیقی قرار گرفت؛ «فَأُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما». 3- بنده هنوز هم بحث «معرفت نفس» و «خویشتن پنهان» را پیشنهاد می‌کنم 4- آثار مرحوم سید جلال‌الدین آشتیانی یک اقیانوس است، نمی‌شود برای آن سیر مطالعاتی تعیین کرد. باید به کمک مقدمات قبلی وارد سخنان ایشان شد 5- خیلی خوب است به‌خصوص «نفحات الرّحمانیه» حاجیه خانم امین  6- جناب پیر هرات بعد از طرح «صد میدان» در اواخر عمر که در سلوک و عرفان عملی به پختگی و اجتهاد رسیده‌اند، به تنظیم «منازل‌السائرین» اقدام می‌کنند که اثری است فوق‌العاده ارزشمند و چنان‌چه با استاد خوانده شود، متوجه می‌شویم قصه‌ی همه‌ی ابعادِ همه‌ی انسان‌ها است. موفق باشید

17229
متن پرسش
سلام: آیا با دقت روی رفتار حضرت آقا و حضرت استاد جوادی، می توان به این نتیجه رسید که: با در نظر گرفتن جایگاه تاریخی حادثه ها، حتی هاشمی هم در پازل ماست و باید در دست نگه داریمش، (مگر در استثناءهایی مانند قضیه منتظری)؟؟؟ ۲. آیا با این تعاریف، آن غیر روحانی ای که جایگاه تاریخی را مد نظر داشته باشد، بیشتر از یک روحانی که جایگاه تاریخی حوادث را نمی داند، به کار انقلاب و تمدن نوین اسلامی می آید؟ ۳. با تعاریف فوق، نزدیکترین شخص به معصومین و مدیریت معصومین را می توانیم حضرت آقا بدانیم؟ چراکه به دور از جنجال های سیاسی و حزب بازی و ... با در نظر گرفتن جایگاه تاریخی حادثه، خیلی آرام و با دقت عمل می کنند، بر خلاف حرکتهای عجولانه و بی فکر ... و فتنه ها را پشت سر می گذارند (بحمدلله). التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. و مشکل آقای منتظری نیز در آن بود که متوجه جایگاه تاریخی انقلاب و جایگاه جریان نفاق نبود. ایشان می‌گفت آقای خمینی یک فقیه است و برای خود نظراتی دارند؛ من هم یک فقیه هستم و برای خود نظر دارم. غافل از آن‌که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» روحِ تاریخ این زمانه بود و هست، چیزی که حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» متوجه آن هستند. اخیراً در شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» عرایضی نسبت به غفلت آقای منتظری از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی عرض شد. موفق باشید

15331
متن پرسش
با عرض سلام: ناظر به صوت دوم از جلسه دوم صوتهای کانال تلگرامتون، فرمودید که 1) با رعایت فضایل، نوری به عقل می رسد که در انتخاب موفق می کند. 2) هر کس عمل کند به آنچه حق می داند، خدا علمی بهش ارث می دهد. سوال اول: این علم آیا شامل علمی می شود که انسان را از سردرگمی تفاوت نظر بزرگان درآورد؟ سوال دو: آیا این علم پاسخگوی نیازهای علمی انسانی که به همه دری زده ولی در علم حصولی جواب نگرفته، هست؟ تاکید می کنم سوال در علم حصولی است مثل حقوق زن و... سوال سه: چطور با وجود فضایل در همه عرفا، عرفان را دو دسته می کنید،انقلابی و غیر انقلابی؟ در حالی که غیر انقلابیون هم فضایل ممکنه داشته باشن (بیشتر ناظر به عرفانی که در فتنه 88 شکست می خورد برام سواله) سوال چهار: مدتها برام اخلاق کانتی و الهی سوال بود و بارها جواب شنیده بودم اما سوالم حل نمی شد تا با مثال اسبی که زدید دریچه ی عمیقی از این تفاوت به رویم باز شد. سوال سه رو هم بارها پرسیدم اما برایم جا نمی افتد که بالاخره تفاوت عارفی که موضع سیاسی غلطی دارد با امام یا آقا یا احمدی نژاد چیست؟ لطفا سوال سه رو یه جوری بگید که ما خوب درک کنیم حقیقتش رو که: بالاخره چه میشود که فضایل، در انسانی منجر به انتخاب درست می شود ولی در انسانی هم نمی شود؟ و ما چگونه مطمئن شویم فضایل سبب انتخاب درستمان شده. خیلی متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2 – آری! 3- علم حضوری مثل نور است و انسان را به یک کلیّتی در مورد فهم بسیاری از امور می‌رساند. ولی در صورتی حقیقتاً عارف واقعی خواهد شد که متوجه تجلیات حضرت حق در زمان و تاریخ خود باشد و با اسمی با حضرت حق مرتبط گردد که در آن تاریخ، ظهور کرده است. به همین جهت با آمدن یک پیامبر، باقی‌ماندن بر دینِ پیامبر قبلی، کفر است. زیرا با اسمی که در قبل متجلی بوده است، دیگر نمی‌توان به طور حضوری با حضرت حق مرتبط شد، بلکه از آن به بعد در علم حصولی با آن انوار الهی مرتبط‌اند که این در واقع، ارتباط نیست بلکه اطلاع است. عمده‌ی بحث را باید در حضور تاریخیِ حادثه‌ها دنبال کنید که حضرت حق، همواره مطابق ظرف زمانه تجلی می‌کند وگرنه خدای او یک خدای ذهنی است.  - اگر بپذیریم که در هر تاریخی، فهمی و خردی به صحنه می‌آید تا آن تاریخ ساخته شود و فهم زمانه است که تفکر مخصوص آن دوران را به ما می‌دهد؛ باید در نسبت بین انقلاب اسلامی و تفکر، کمی تأمل کرد همچنان‌که همه‌ی متفکران تاریخ در زمان خود از عقل معیّن زمان خود برخاسته‌اند و از آن سخن می‌گویند. باید از خود پرسید در حال حاضر چه عقلی در میان است و معنای بی‌عقلی در این زمانه به چه معنا است. با این عقل است که می‌توان اهداف انقلاب اسلامی را تأمین کرد و نه عقل دیگر که به ما بستگی ندارد. - فهم غیر تاریخی نمی‌تواند روح تاریخ زمانه‌ی خود را تجربه و احساس کند، لذا متوجه نمی‌شود که بعضی از آرزوهایش، مربوط به تاریخ او نیست. ده‌ها سال یک خواست و آرزو را حفظ می‌کند بدون این‌که از خود بپرسد چرا جامعه‌ی او به آن آرزو و خواست نرسیده‌اند.

در تاریخِ تجدد همه‌ی آن‌چه باید در آن سرزمین شکل می‌گرفت تا آن تاریخ ظهور کند، شکل گرفت و این ربطی به تاریخ ما نداشت. آری! امور تاریخی، امور واقع‌شدنی و تحقق‌یافتنی هستند، اما در وقت و جایگاه خود و در میان مردمی که مربوط به آن تاریخ‌اند، به همان معنایی که رسول خدا(ص)فرمودند: «الْأُمُورُ مَرْهُونَةٌ بِأَوْقَاتِهَا»[1] وقوع حادثه‌ها در گرو وقت و تاریخ خاص آن‌ها است. و با این آگاهی باید متوجه باشیم همیشه و در همه‌جا قادر به هر کاری نیستیم، تنها در بستری که تاریخ ما در مقابل ما گشوده است، ما به آن‌چه باید برسیم و تقدیر و مصلحت ماست می‌رسیم؛ مگر آن‌که با فهم غیر تاریخی خود، همچنان اصرار داشته باشیم به آن‌چه در جهان تجدد است، ما نیز خواهیم رسید و باز ده‌ها سال در این آرزو دست به هیچ کاری مناسب تاریخ خود نخواهیم زد.

فهم غیر تاریخی گمان می‌کند راه توسعه‌ی غربی، آزاد از هرگونه سرزمینی و تاریخی برای هر ملتی قابل تحقق است. در حالی‌که در صدساله‌ی اخیر به جهت همین تفکر، فاصله‌ی ملت ما با توسعه‌یافتگیِ غربی، نزدیک که نه، بلکه زیاد هم شده است مگر در مصرف‌کردنِ آن‌چه جهان توسعه‌یافته عرضه می‌کند. ما نسبت به غرب دارای دو تاریخ هستیم و نمی‌توانیم برای رسیدن به غرب به فرهنگ‌ و تاریخ خود پشت کنیم زیرا در این صورت نه به درستی در تاریخ تجدد وارد می‌شویم و نه دیگر پاهایی استوار در زمین و زمان خود داریم ـ‌ از این جا رانده و از آن‌جا مانده‌ ـ و این رنج بی تاریخی است که با انقلاب اسلامی به خوبی می‌ توان از آن عبور کرد و به عهدی که مربوط به تاریخ خودمان است پایدار ماند. باید متوجه باشیم در حال حاضر در کنار تاریخ تجدد که دوران تکنیک است با انقلاب اسلامی تاریخ دیگری ظهور کرده‌است و در آن از اصولی می‌توان سخن گفت که غیر از اصول تجدد غربی است. آری دوران‌های تاریخی به راحتی ظهور و تعیّن نمی‌کنند بلکه تعیّن‌شان به اندیشه و نگاهی است که در آن‌ها به جهان و به غایات زندگی می‌شود. با توجه به این امر آیا نباید متوجه شد که تاریخ جدیدی شروع شده است؟ در ضمن بحث «زهرای مرضیه «سلام الله علیها» و هوشیاری نسبت به ظرفیت تاریخی که با اسلام شروع شد» که صوت آن نیز در صفحه‌ی اول سایت هست، نکاتی در مورد تشخیص حضور تاریخی، در اختیار شما می‌گذارم. موفق باشید

 


[1] - درر الأخبار، ص: 532

14830
متن پرسش
سلام: به نظرم در پاسخ به پرسش ۱۴۸۰۱ دقت کافی صورت نگرفته است. استاد طاهرزاده شرط مجتهد بودن را مطرح می کنند برای قاضی و آن را مویدی برای عادلانه بودن قانون و امکان تحقق عدالت در این دنیا که محل اشکال واقع شده است عنوان می کنند قاضی تنها کارش این است که با شواهد و ادله ای که بنابر ظاهر امر بدست می آورد عمل متهم را تطبیق دهد بر یکی از احکام از پیش تعیین شده. یعنی مجازات اعمال مشخص است مثلا مجازات سرقت زنا و... که قاضی در این امور اجتهاد نمی کند بلکه قوه ی اجتهادش به این معناست که احکام مندرج در قانون را می شناسد. که البته ربطی به اشکال مطرح شده ندارد. در ثانی مستشکل عنوان می کند که در یک معنا قوانین عادلانه اند و آن یعنی روی هم رفته اعمال قانون بهتر از عدم إعمال قانون است، و اصل اشکال ایشان این است که در این عالم عدالت محقق نمی شود و شما می فرمایید شارع الهی چون نظر به کلیت وجود بشری دارد پس اجرای شریعت در این عالم عین عدالت است، که به راحتی می توان گفت این گونه نیست چون چه بسا مجتهد با ادله ظاهری بر مجازات فردی حکم کند که در واقع مجرم نیست، بلکه باید گفت بالاخره اگر در این عالم بر فرد ایکس ظلم شود توسط حتی قاضی عادل در آن عالم جبران می شود و این هم جواب اشکال مستشکل نیست، (چون ایشان عدم امکان تحقق عدالت این دنیایی را مورد مناقشه قرار می دهند) چون قاضی مجتهد با بررسی تمامی ادله به این حکم رسیده و شارع هم در عالم دنیا حکم او را نافذ می داند و متهم به اعدام محکوم می شود اما قتلی انجام نداده نمی توان گفت که به به عدالت اجرا شد. به نظرم نحوی اشعری گری در پاسخ به سوال دیده می شود که البته ناخودآگاه بوده. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید ما در همه‌ی امور بر اساس ظرفیت این عالم موضوعات را دنبال می‌کنیم و در این رابطه شریعت الهی بهترین راه است، در عین آن‌که این عالَم محدودیت‌های خود را دارد، نه آن‌که عالم ظرفیت بیشتری برای تحقق عدالت داشته باشد و شریعت الهی از آن کوتاه آمده باشد. به همین جهت بحث «تقدیرات الهی» پیش می‌آید که مثلاً قاضی مطابق تشخیص خود حکمی کرد که مطابق واقع نبود و او در حدّ خود برای احقاق حقش تلاش کرد و موفق نشد، معتقدیم تقدیر الهی برای آن فرد همان بوده است. موفق باشید

14439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد اگر ما در سوره مبارکه کهف نظر آقای مستحسن را نپذیریم و نظر علامه را بپذیریم. پس باید اینطور باشد که: (ذوالقرنین همان کورش است. ولی نه آن کورش تاریخ که پر از تحریف است. بلکه کورشی که خداوند در قرآن معرفی می کند) درست است؟ یعنی باید جوانان بدانند که اگر ذوالقرنین کورش باشد، در این صورت باید صفات کورش را در قرآن باید جستجو کرد. درست است استاد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و در آن صورت عملاً موضوع ذوی‌القرنین با حضرت مهدی«علیه‌السلام» منتفی خواهد بود. در هر صورت موضوعی نیست که خیلی راحت بتوان یک نظر را پذیرفت و نظر دیگر را منتفی دانست. موفق باشید

13968
متن پرسش
با سلام: برای فهم کتاب مصباح الهدایه حضرت امام (ره) چه کتابهایی یا چه علومی را باید خواند؟ آیا بدون استاد هم می شود آنها را آموخت؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعه‌ی کتاب‌های «ده نکته» و «برهان صدیقین» و «معاد» همراه با شرح صوتی آن‌ها، کتاب «خویشتن پنهان» مطالعه شود و سپس به شرح صوتی «تفسیر سوره‌ی حمد» امام بپردازید تا إن‌شاءاللّه مقدمات فهم کتاب «مصباح الهدایه» فراهم شود. موفق باشید

12895
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اين كه در رجعت امکان ظهور کامل افراد كافر مهيا مي گردد تا نهایتی را که اراده کرده‌اند بتوانند به ظهور برسانند. دليل اين أمر را مشخص مي فرماييد با تشكر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با ظهور مولایمان این جدّی‌ترین واقعیت زمانه«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف»، جبهه‌ی حق و باطل در نهایت خود به صحنه می‌آید تا حق، با ظهورِ نهایی خود، عمیق‌ترین لایه‌های باطل را نفی کند و در این‌جا است که روح‌های خبیثی که نتوانستند در اوج خباثت به فعلیت برسند، طلب رجعت دارند و این طلب، جواب داده می‌شود. پیشنهاد می‌شود به کتاب‌های «بصیرت و انتظار فرج» و «عالَم بقیت اللّهی» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

12688
متن پرسش
دانشجو هستم، درسمان را مي خوانم و مطالعه هم مي كنم و نماز اول وقت به جماعت و مجالس اهل بيت (ع) هم مي روم و ترك گناه هم دارم ولي احساس خلاء مي كنم نمي دانم عيب كار كجاست؟ نمي دانم كجاي كارم اشكال دارد؟! انگار يه چيزي در زندگيم كم است! ولي احساس خلا، و كمبودي مي مي نمايم. چاره ي كار من چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلوک الی اللّه نیاز به معرفت خاص دارد. پیشنهاد می‌کنم مباحث شرح «رسالة الولایه» را که در 11 جلسه تنظیم شده است، دنبال کنید. موفق باشید

12182
متن پرسش
سلام استاد: چند وقتی است حجت الاسلام زایری مباحثی می کنند در مورد اینکه باید حجاب اجباری برداشته شود. دلایلی هم می آورند. می گویند عزت حجاب بیشتر می شود. می گویند وقتی اجبار نبود انتخاب معنا دارد. می گویند اگر اجبار برداشته بشود وضع بدتر از این نخواهد شد. می گویند قانون حجاب اجباری پشتوانه شرعی ندارد. می گویند الان حجاب حکومتی شده است. مثال لبنان را هم می زنند. ایشان چند سال در لبنان زندگی کردند. پیرو همین ماجرا عده ای از جوانهای مذهبی ما هم چنین دغدغه ای پیدا کردند. و علیه حجاب اجباری مطالبی می نویسند. ضمنا اخیرا خاطره ای از استاد محمدرضا حکیمی منتشر شده که در آن می گویند اول انقلاب من و آیت الله منتظری و شهید مطهری موافق اجباری شدن حجاب نبودیم. به زعم ما البته مساله طور دیگری است و معتقدیم در حال حاضر برداشتن اجبار حجاب نفعش بیشتر از ضررش است. لذا از حضرتعالی خواهشمندیم به این شبهه پاسخ کامل و جامع و صریح بدهید و برداشت خود رو از مصلحت فعلی و آینده صریح و روشن بفرمایید. تا بیان شما رو به دست افراد دغدغه مند از هر دو طرف برسانیم. باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مطلب را باید فقها روشن بفرمایند. موضوعِ تبعات اجتماعیِ اجباری‌بودن یا اختیاری‌بودنِ حجاب بحث دوم است. بنده فکر می‌کنم به همین صورت که نظام عمل می‌کند خوب است که از یک طرف سخت‌گیری نمی‌کند و از طرف دیگر با هنجارشکن‌ها که فضای جامعه را به‌شدت آلوده می‌کنند برخورد می‌نماید. فراموش نکنیم اگر نفس امّاره را آزاد بگذاریم هیچ محدودیتی را نمی‌خواهد. اگر بخواهیم در کلیّت یک کشور - و نه در محدوه‌ی یک اقلیت - خانواده را حفظ کنیم، نباید عواملی که موجب می‌شود زنان آنچنانی با تبرّج خود ذهن مردها را به خود جلب کنند در جامعه میدان داشته باشند. در لبنان مذهبی‌ها تکلیف خود را با سایر قشرها روشن کرده‌اند، ولی ما یک کشور هستیم و در یک کلیّت باید تکلیف خود را داشته باشیم و نه در یک اقلیت. موفق باشید  

11550
متن پرسش
با سلام و احترام: در کتاب عدل الهی شهید مطهری ذیل مبحث شیطان می فرمایند: «قلمروی شیطان تشریع است نه تکوین» و در ادامه تذکر می دهند که «مقصود از اینکه تکوین از قلمروی شیطان خارج است این نیست که شیطان هیچ نقشی در تکوین ندارد» دقیقا شیطان در عالم چکاری از دستش بر می آید، با این جملات دچار اضطراب شده ام که مبادا شیطان مایه ی بسیاری از ناکامی ها در زندگی باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن می‌فرماید در روز قیامت شیطان به کسانی که به دنبال او راه افتادند می‌گوید من فقط شما را دعوت کردم و شما با اراده‌ی خود دعوت مرا پذیرفتید، پس خود را ملامت کنید؛ «فَلا تَلُومُوني‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُم‏» پس جایی برای اضطراب نمی‌ماند. شاید از این‌که مرحوم شهید مطهری فرموده‌اند شیطان در تکوین بی‌نقش نیست منظور خاصی داشته‌اند، ولی در هرحال حوزه‌ی عمل شیطان نسبت به ما دعوت است و انتخاب با ما است، ما موظفیم به جای آن، آن‌چه را خدا می‌گوید عمل کنیم. موفق باشید

10821
متن پرسش
با سلام خدمت حضرتعالی: استاد مدتی است که نفس‌ام دچار لجبازی شده و سعی می‌کند با هر کار خیر یک شرّ به طرق مختلف تحمیل کند. نظر حضرتعالی در این مورد برای درمان چیست؟ آیا شرایط محیط خانواده تاثیر دارد چون خواهر دوقلو دارم و....؟ در پایان خداوند شما را در کنف عنایت حضرت ولی عصر برای ما حفظ بفرماید. در ضمن ملتمس دعای حضرتعالی هستم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه قرار همین است که نفس امّاره مانع کار خیر شود، هرکس به هرجا رسید با مخالفت با نفس امّاره رسید. إن‌شاءاللّه آرام‌آرام مزه‌ی برکات مخالفت با نفس امّاره را خواهید چشید. برای آن‌که در این مورد افراط نکنید تنها و تنها در رعایت حرام و واجب الهی اصرار داشته باشید و در مکروه و مستحب در حدّ امکان عمل کنید. موفق باشید
9441
متن پرسش
در سند صحیفه سجادیه، حدیثی از امام صادق (ع) آمده که در آن، هر خروجی را قبل از ظهور، مایه بلا و اندوه ائمه و شیعیان می داند. لطفا در مورد چگونگی مطابقت این حدیث با انقلاب اسلامی توضیح بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن سند نظر به خروج با عنوان مهدی امّت مطرح است، در حالی‌که انقلاب اسلامی صورت انتظار مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است که این‌همه بر روی انتظار و زمینه‌ی عملی انتظار تأکید شده. موفق باشید
8293

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم مدتها پیش بنده خدایی سوالی مطرح کرد به عنوان تفاو ت قربانی کردن قبل از اسلام و قربانی کردن در بعد از شریعت دین اسلام و اصلا فرقی بین آنها هست یا نه ، بنده در جواب ایشان آیه 86 سوره مریم را جواب دادم و نذر یا قربانی را عهدی بین بنده و خدا معرفی کردم ، ولی ایشان دوباره سوال خود را پرسید و بیان می دارد جوابش را هنوز نگرفته است. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون قربانی‌کردن قبل از اسلام مبتنی بر سنت ابراهیم«علیه‌السلام» هنوز باقی‌مانده بود اسلام آن را امضاء کرد و کلیات آن را پذیرفت. منتها آن‌ها برای بت‌ها به عنوان واسطه‌های بین خودشان و خدا قربانی می‌کردند و اسلام بت‌ها را شکست تا قربانی برای خدا باشد. موفق باشید
6966
متن پرسش
هوالمحبوب سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم آقای طاهر زاده. بنده چند روز پیش سوالی در رابطه با نحوه مواجه با المیزان و وعده های الهی داشتم و شما فرمودید که باید کل قرآن مطالعه شود این بار سوالم را ریزتر بیان می کنم. تحقیق بنده در رابطه با هفت وعده الهی برای خوشبختی می باشد در مقابل کتابهای غربی که رازهای موفقیت را چاپ می کنند. برای اینکه سریعتر به نتیجه برسم و کاری درخور شایسته تحویل بدهم و وقت چندانی برای مطالعه کل قرآن ندارم لذا از شما می خواهم راهنمایی ریزتر به بنده در رابطه با کتابهای کمکی و همچنین وعده هایی که در قرآن برای موفقیت و خوشبختی و آرامش در دنیا و آخرت وجود دارد را به بنده معرفی کنید. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید عنایت داشته باشید معنای خوش‌بختی در اسلام با مکاتب روان‌شناسی متفاوت است. در مکاتب روان‌شناسی سعی می‌شود با خالی‌کردن ذهن‌ها از موضوعات اضطراب‌آور انسان‌ها را نسبت به همه‌چیز بی‌تفاوت کنند و به تعبیر آقای دکتر شریعتی انسان‌ها را پر از هیچی می کنند تا خوش‌بخت باشند. در حالی‌که در اسلام سعی بر آن است که انسان‌ها از دنیا و کثرات دنیایی به سوی حقیقت وَحدانی عالم یعنی حضرت حق سیر کنند و در متن چنین رویکردی معلوم است که عالی‌ترین راز آرامش در توکل است و در دل این رویکرد می‌فرماید: «وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ» و آنان با کارهای نیکو،کارهای زشت افراد را جواب می‌دهند. یا می‌فرماید: «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیم‏»، خوبی و بدی مساوی نیست، پس بدی افراد را با نیکی و نیکوکاری جواب بده، پس در آن‌حال بین تو و آن‌کسی‌که با تو دشمن بود آنچنان رفع خصومت می‌شود که گویا از اول دوستان بسیار صمیمی بوده‌اید. ولی نه به صورت لیبرالیته که دیگر گناه و ثواب مساوی باشند و حساسیت‌های الهی از انسان گرفته شود. شما سعی بفرمائید خوش‌بختی واقعی برای انسان را در رعایت حرام و حلال الهی و رویکرد قیامتی دنبال کنید که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه به فرزندشان نوشته‌اند و به‌خوبی متذکر آن هستند و معنای مکارم‌الأخلاق را نشان می‌دهند. موفق باشید
6126
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیک نظر به این که انسانها در حرکت خود از نظر زمانی و مکانی شرایط یکسانی ندارند و با لاخره جایی بین شدت و ضعف به خاطر مرگ متوقف می شوند تکلیف قوه و فعل در این شرا یط متفاوت چه می شود در هر دو بعد تن و نفس؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها قبل از آن‌که به دنیا بیایند در علم خدا شرایط زمانی و مکانی خود را انتخاب می‌کنند و خداوند بر اساس انتخاب آن‌ها، آن‌ها را خلق می‌کند و هرکس بنا به تقدیری که ریشه در انتخاب خود دارد در شرایطی قرار می‌گیرد که باید بالقوه ها‌ی خود را به مابالفعل تبدیل کند. موفق باشید
5526

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: من در یک گروه فرهنگی فعالیت دارم که در آنجا به مناسبت های مختلف نمایش نامه می نویسیم و بعد اجرا می کنیم برای میلاد امام رضا(ع) در تدارک یک جشن هستیم و در نوشتن نمایش نامه دچار مشکل شدیم می خواستم به ما منابعی معرفی کنید که هم معتبر باشن هم بشود از آنها مطالبی را برای نمایش نامه نوشتن استخراج کرد اگر این منابع راجع به فتنه های زمان امام رضا باشه خیلی ممنون میشم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور ذهن در این مورد که می‌خواهید ندارم چند جلسه عرایضی داشته‌ام که در دی‌وی‌دی شماره‌ی 2 تحت عنوان مباحث مربوط به سایر ائمه هست. کتاب ارشاد شیخ مفید و منتهی‌الآمال شیخ عباس قمی و کتاب امام رضا«علیه‌السلام» از مرحوم آیت‌اللّه اشتهاردی و یا کتاب تاریخ ائمه از آقای پیشوایی کمک می‌کنند. موفق باشید
5280
متن پرسش
سلام.جناب استاد گاهی با خواندن برخی کتب احساس تکبر وغرور به انسان دست می دهد واین حس آزار دهنده می باشد وترس از این می رود که هرچه مطالعه بیشتر شود به جای قرب به بعد از الله گراییده می شویم آیا درست این است که این کتب را دیگر نخوانیم ودست از مطالعه بکشیم ویا راه حلی برای جلووگیری از این حس بد می باشد.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل این‌که گاهی انسان در اثر عبادت گرفتار عجب می‌شود باید به جای ترک عبادت متوجه توفیقی باشیم که از طرف حضرت حق نصیب انسان می‌شود، در مورد توفیقی هم که خداوند در کسب معارف حقه به انسان می‌دهد باید همین‌طور برخورد کرد. موفق باشید
5002
متن پرسش
با عرض سلام خالصانه و خسته نباشید به محضر استاد بزرگوار. به نظر حضرتعالی اولاً : جایگاه « روایات اهل البیت(ع) »در تفسیر قرآن کریم ، بالخصوص در تفسیر به روش قرآن به قرآن چیست؟ ثانیاً: آیا اینکه حضرت علامه طباطبایی (رض) در تفسیر شریف المیزان (بعنوان نمونه شاخص در تفسیر به روش قرآن به قرآن) صرفاً به یک « بحث روایی» و در قالب بیان روایاتِ متناسب با آیات مورد بحث و آن هم در آخر هر بحث قناعت فرموده اند، را چگونه ارزیابی میکنید؟ با تشکر . التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در جزوه‌ی «چگونگی کار با تفسیر المیزان» عرض کرده‌ام؛ روش تفسیر قرآن با قرآن از خود اهل‌البیت«علیهم‌السلام» شروع شده بنابراین به کمک روایات عملاً قرآن را با قرآن تفسیر کرده‌ایم و علامه طباطبایی«رحمت‌الله‌علیه» دقیقاً همین‌طور عمل کرده‌اند به طوری که ابتدا تمام روایات مربوط به آیات مورد بحث را دیده‌اند و سپس بحث خود را شروع می‌کنند و در آخر نیز بحث روایی را مطرح می‌کنند. و روح المیزان به کمک روایات شکل گرفته. موفق باشید
3440
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم می خواستم بدانم که روایات در مورد قمر در عقرب چقدر قطعی است؟ و اینکه با توجه به نظر مراجع مانند آقای مکارم که می فرمایند تقویم های نجومی موجود در بازار اعتبار ندارتد برای دانستن زمان مناسب امور و زمان های قمر در عقرب چه کنیم(مثلا برای زمان های مناسب بچه دار شدن) و از چه منبعی استفاده کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: من نمی دانم.آن‌هایی هم که این مورد را رعایت می‌کنند، احتیاطاً این کار را می‌کنند نه آن‌که کاملاً این موارد را پذیرفته باشند. به‌جز آن‌چه در رساله‌ها تحت عنوان حرام و واجب و مستحب و مکروه هست نمی‌توان به دیگر امورات اطمینان داشت. موفق باشید
1300

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی آقای طاهرزاده چرا علیرغم اقرار شیطان بر ناتوانی در اغوای مخلصین شیطان سراغ حضرت ابراهیم می‌رود که حضرت به او سنگ می زنند ولی بنابر استدلال جنابعالی چون حضرت یوسف جزو مخلصین هستند شیطان حتی برای بردن یاد خدا از ضمیر حضرت هم نمی تواند به حضرت یوسف نزدیک شود؟
متن پاسخ
به همان دلیل که حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» از مخلَصین هستند و شیطان نمی‌تواند کوچک‌ترین تأثیری بر آن حضرت داشته باشد حضرت شیطان را می شناسند و رمی می‌کنند حاکی از آن‌که مانع تأثیر او می‌شوند. همان چیزی که برای حضرت یوسف«علیه‌السلام» پیش آمد و حضرت عرض کردند «معاذ الله» و به خدا پناه بردند و از تذثیر شیطان مصون ماندند. موفق باشید
18338
متن پرسش
بسیار سپاسگذارم که وقت می‌گذارید و ابعادی را روشن می کنید. امیدوارم صبر شما در جواب دادن به سوالات ما بینوایان گیج تمام شدنی نباشد. استاد آیا شما قبول دارید که اعمال انسان طبق شاکله و استعداد و اقتضائات عین ثابته ی اوست یا نه؟ آیا شما قبول دارید که استعداد و اقتضائات عین ثابت انسان از فیض اقدس به مشیت اولی از طرف خود خود خدا به انسان داده شده است یا نه؟ اگر قبول دارید پس انسان عروسک کوکی خداست که آنچنان می رقصد که خودش طرح نموده... نمک نمی تواند شیرینی را به ذات خود بیفزاید و شوریش را از دست دهد چون که از ابتدا نمک خلق شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده افتخار می‌کنم که در خدمت رفقا باشم و منّت می‌کشم.

عنایت داشته باشید که در مورد «عین ثابته» از این موضوع غفلت نشود که اگر همان‌طور که می‌فرمایید فیوضاتی که برای عین ثابته است از فیض اقدس و مشیت الهی است؛ از طرف دیگر آن فیوضات مطابق آمادگیِ خود انسان است و طلبی که در ذات خود کرده و همواره در این طلب، به جهتِ ذاتِ مختاربودنش می‌تواند تجدید نظر کند و منشأ پذیرش فیض متفاوتی گردد. به همین جهت عرض شد «عین ثابته» آن انتخاب بنیادینِ انسان است. موفق باشید

18097

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ﺑﺎ ﺳﻼﻡ ﺧﺪﻣﺖ اﺳﺘﺎﺩ: ﻣﻦ ﻃﻠﺒﻪ ﻫﺴﺘﻢ و ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﻧﻬﻢ ﺣﻮﺯﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻫﺴﺘﻢ. ﺳﻮاﻟﻲ ﻛﻪ اﺯ اﺳﺘﺎﺩ ﺩاﺷﺘﻢ اﻳﻨﻪ ﺁﻳﺎ ﻟﺰﻭﻣﺎ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﻃﻠﺒﻪ ﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﺭا ﺑﭙﻮﺷﺪ؟ ﻭاﻳﻨﻜﻪ ﺁﻳﺎ اﻣﺮﻭﺯﻩ ﺑﺮ اﺛﺮ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺕ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻋﻠﻴﻪ ﺭﻭﺣﺎﻧﻴﺖ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺩﻳﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﻮﺛﺮﺗﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﺩﺭ ﻧﺴﻞ ﺟﻮاﻥ؟ ﻣﻤﻨﻮﻥ
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در جواب سؤال‌های شماره‌ی 13418 و 16713 و 17925 شده، خوب است که به آن‌ جواب‌ها رجوع شود. موفق باشید

14700
متن پرسش
با سلام استاد رسیدن بخیر: 1. آیا در بحث وجود ذهنی منظور از وجود ذهنی شی که همون ماهیت شی در ذهن هست و حاکی از وجود خارجی هست؟ آیا منظور از وجود ذهنی مثلا انسان همین تصویری هست که دارای 2 دست و 2 پا و رنگ و شکل و حجم و... هست؟ یا منظور از وجود ذهنی صرفا مفهوم عقلی حیوان ناطق هست؟ 2. میتونیم بگیم ذهن یک وجود اعمی هست نسبت به خیال و عقل و وجود ذهنی که میگیم یک صورت خیالی از شی خارجی در خیال تشکیل میشه و یک مفهوم عقلی در عقل که هر دو مصداق وجود ذهنی هستن؟ به این لحاظ که حاکی از خارج هستن. در پایان این که معتقد هستین که خداوند در موطن درخت به شکل درخت با همین تنه و برگ و ماده تجلی کرده فهمش شاید سخت نیست اما آدم مدام سوال واسش پیش میاد و این که فرمودین سوال نکنیم بلکه با دل جلو بریم خیلی سخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در وجود ذهنی، موضوعِ تطبیق علم ما با خارج مطرح است به همان شکلی که معلومِ ما در خارج موجود است 2- چون صورت شیئ در ذهن است و نفس ناطقه، علمِ به ذهن خود دارد وجود خارجی برای انسان با همه‌ی ابعادش معلوم است چه شکل آن و چه معنای آن. موفق باشید.

13697
متن پرسش
سلام علیکم: انسان اگر با ذره بین حکمت متعالی به عالم هستی و تمام شونات اش نگاه کند شاید بتواند مصداق انسان عاقل شود. انسان عاقل هرچیز را به نحو کلی نظاره گر است نه به نحو جزئی. دوری از محسوسات دارد و انس با معقولات. از صور و معانی جزئیه رهاست و در کلیات سیر می کند. ابزارش در علوم و فنون عقل است نه قوه ی واهمه و خیال و متصرفه. بلکه اگر این انسان عاقل شود و با عقل فعّال ارتباط برقرار کند مصداق همان شیعه ای می شود که امام اش کالمعقول بین المحسوس است. علی ایّ حال صحبت از این است که باید بتوان عقل را در تمام رگه های علوم رسوخ داد و شأن اصلی علوم را ظهور داد و آن ها را از محدوده ی ماده و صور و محسوسات رها کرد و به آنان از نگاه کلی و تجرید شده و معقول نظر کرد. اگر مطلبی را نظاره گر هستیم به صورت و محسوس آن توجهی نداشته باشیم بلکه بتوان با فنّ تأویل و تفسیر انفسی متون تا جایی به بطون آن دست یافت و آن بطون را به عنوان یک مبنای علمی تببین و مکتوب کند. بعضی از دوستان طلبه در حال پیاده کردن این شیوه در ادبیات عرب هستند و خب برکات زیادی داشته که استنباط هایی از قرآن و حدیث که مبتنی بر ادبیات عرب می باشد با این شیوه روح جدیدی گرفته و مطالب بسیار شریف و لطیفی یافت می شود. بنده چون به تاریخ علاقه داشتم می خواستم این شیوه را در تاریخ پیاده کنم. وقتی ما با مباحث تاریخ روبرو می شویم در واقع با همان عالم ماده روبرو هستیم چون با داستان و صور و محسوسات روبرو هستیم. در مباحث تاریخ که بصورت داستان بیان می شود با تقویت کردن قوای وهمیه و خیاله روبرو ایم و اگر بخواهیم از این تاریخ ادراک عقلانی و تجرید شده ای از زمان و مکان داشته باشیم باید چه بکنیم؟ این ایده اجمالا به ذهن بنده رسیده ولی نمی دانم چگونه باید در این وادی کار کرد آیا شما می توانید کمک کنید یا نوشته و یا کتابی مرتبط معرفی کنید. آیا قبلا کسی این کار را انجام داده است که انسان بتواند مطالب همان شخص را تکمیل کند. نکته: البته تاریخ را بصورت داستان خواندن عیب نیست و شاید هم خیلی کار آمد باشد ولی باز هم باید دانست که هنوز در عالم ماده و صورت هستیم و اگر بتوان تاریخ را تا عالم عقل سیر داد شاید بتوان استفاده ی بهتر از تاریخ اسلام برد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تاریخ هم باید متوجه‌ی حقیقتی شد که در زمان‌ها و ادوار مختلف، چهره‌های خود را به نور اسماء و صفات در حادثه‌ها می‌نمایاند، لذا است که تاریخ، تاریخِ ظهور انوار الهی است و قرآن در بسیاری از موارد متذکر چنین ایّامی است تحت عنوان «ایّامُ اللّه». منتها به عنوان یک بحث عقلی و فلسفی، هگل و از آن دقیق‌تر هایدگر در کتاب «هستی و زمان خود» این کار را کرده است. اگر استاد حاذقی «هستی و زمان» هایدگر را تدریس کند، می‌تواند از اشارات او نکات دقیق قرآنی را تبیین نمایید. زبان تفکر هایدگر زبان خوبی برای تبیین سنن الهی است که قرآن در متن تاریخ متذکر آن شده. موفق باشید

13259

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به تحقیقات جنابعالی شما نظر شهید مطهری را در مورد تشکیک در وجود حضرت رقیه صحیح می دانید یا مخالفان آن را؟ اگر ممکن است دلیل آن را هم بفرمایید. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد حضرت رقیه«سلام‌اللّه‌علیها» نظر علامه سید جعفر عاملی  صحیح  است که منکر آن حضرت در تاریخ نشده اند عرایضی در جواب  10764داشته ام. موفق باشید

نمایش چاپی