بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. بنده همان جوان24 ساله هستم که سوال 1653 را نوشتم و جواب فرمودید: "باسمه تعالی؛ علیک السلام: با مباحث معرفت نفس، رجوعِ خود را به خدا «وجودی» کنید تا با نوری از انوار الهی مرتبط شوید تا این پنجره‌ها که حجاب نظر به نور الهی می باشند ،به چشم‌تان نیاید. موفق باشید" 1- این جواب شما حاوی نکته ای بود که قدری عذاب وجدان مرا کم کرد و میخواستم ببینم این نکته را درست برداشت کرده ام یا نه. و آن اینکه فرمودید این پنجره ها به چشمتان نیاید، آیا منظورتان این است که عشق مجازی که من دائما دچار آن میشوم پنجره ای رو به عشق حقیقی است؟ اگر بله، پس فطرت بشر که میگوید عشق باید بین دو ناهمجنس باشد چه؟ آیا اینکه من عاشق همجنس خود میشوم (ابدا به دخترها احساسی ندارم) و البته آنها نوجوان هستند خلاف فطرت و ابتذال عمیق نیست؟ 2- بنده در اینترنت در این مورد تحقیق کردم و به نتیجه ناباورانه ای رسیدم، و آن اینکه ملاصدرا فیلسوف بزرگ اسلام بخشی از کتاب فلسفه خود را به این موضوع اختصاص داده و نه تنها آن را تقبیح نکرده، بلکه از آن تمجید هم کرده است. این امر چه طور با اساس فلسفه و روح اسلام سازگار است؟ آیا این موضوع موافق قطرت بشر است؟ اساسا چرا ملاصدرا آن را در کتاب فلسفه بیان کرده اند؟ خواهشنمدم جواب کاملی بدهید. ممنونم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام جواب کامل را باید با مطالعه‌ی بحث عشق در اسفار ملاصدرا دنبال کنید. ملاصدرا ابتدا بحث عشق را و نظر به زیبایی را به ماوراء نظر به شخص مطرح می‌کند و روشن می‌نماید انسان عارف به مرحله‌ای از خداشناسی و لقاء الهی می‌رسد که جز حق نمی‌بیند و از این جهت با دیدن هر جلوه‌ای از زیبایی به زیبای مطلق منتقل می‌شود، اما اگر عکس آن شد بسیار خطرناک است که انسان مشغول زیبایی‌های محدود شود و از رسیدن به حق برای همیشه محروم گردد. باید با سلوک قلبی و عبور از ظواهر سعی کنیم حق را ببینیم و سپس در خلق با حق مأنوس باشیم. موفق باشید
1010

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید. آیا شنیدن موزیک ها و آهنگ هایی که متن آن را نمیدانیم ویا آهنگ های حارجی که متن شعری که خواننده آن می خواند را نفهمیم اشکالی دارد؟اگر می شود درباره این مبحث کمی توضیح دهید.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی این سؤال را باید از فتوای مرجع خودتان پیگیری کنید. موفق باشید
17177

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار بنده پیرو صوت هایی که از جنابعالی درباره روزه و... گوش دادم و با توجه به سیره ائمه ی هدی تصمیم گرفتم دو سه روزی از هر هفته را روزه بگیرم و قبل تر از آن عادت بد پرخوری را ترک کردم تا هم با توجه نمازم را بخوام هم راحت بخوابم و هم آزاد از تعلقات آنی باشم تا اینکه به سیره ی ائمه عمل کرده باشم و مسیر بندگی را به لطف و عنایت حضرت حق طی کنم. با توجه به اینکه دختر هستم و لاغر بودنم داد مادرم و خواهر و دوستانم را درآورده و از قیافه و چهره ی قبلی خودم فاصله گرفتم در مقابل واکنش این عزیزان خیلی اذیت می شوم من به این حالت خودم راضی هستم و الان بیشتر احساس با خدا بودن می کنم تا قبل، ولی گاهی وقت ها حرفی برای جواب دادن به خانواده که چرا کم می خورم یا چرا به طول دادن نمازم بیشتر اهمیت قائلم تا نشستن پای سفره و... استاد بنده چیکار کنم؟ پیشاپیش از پاسخگویی تان کمال تشکر را دارم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای آنکه نور روزه داری در شما شکل بگیرد و بدنتان نیز به زحمت نیفتد اولا در هر ماه پنجشنبه ی اول و آخر و چهارشنبه ی وسط ماه قمری را روزه بگیرید ثانیا قبل از سیرشدن از غذا دست بکشید از ورزش کردن هم غافل نباشید. موفق باشید

13020

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در پاسخهایتان تامل کردم فکر کنم پاسخ این سوالات قضیه را کامل روشن کند (البته اگر پاسخ نفرمایید حق دارید چون چند بار سوال کردم) 1. اهل البیت (ع) صداقت محض هستند و کلی روایت داریم که فلان عمل چنین ثوابی دارد پس ثواب قطعی است ولی اینکه ما شامل چنین ثوابی بشویم باید خوف و رجا باشیم آیا این برداشت درست است؟ ۲ . چه کنیم که دیدگاه خوف و رجایی شوق ما را برای انجام عبادت کم نکند مثلا وقتی زیارت امام حسین (ع) ثواب حج مقبول دارد آیا دیدگاه خوفی باعث نمی شود شوق ما کمتر بشود؟ ۳. اگر کسی در مرتبه ایمان خودش رجا به ثواب اعمالش بیشتر از خوف نداشتن ثواب باشد در حد خود قابل قبول است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم سخنی که در رابطه با ثواب عمل از اولیاء معصوم صادر شود عین حقیقت است، تحقق آن ثواب در رابطه با اندازه‌ی نیّت ما برای ما ظهور پیدا می‌کند و لذا هرکس با امید به ثواب، آن عمل را انجام می‌دهد منتها باید مواظب باشد که مُعجَب نشود و از خدا طلب‌کار نشود. موفق باشید

12750
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: در جریان مباهله که حضرت علی (ع) به عنوان نفس پیامبر (ص) معرفی شده آیا این اشاره به مقام ولایت و خلیفه اللهی حضرت علی (ع) است که بالاتر از مقام رسالت پیامبر (ص) است و یا نه به اعتبار حدیث منزلت که مقام حضرت علی (ع) تفصیل پیامبر (ص) است و ظاهرا پایین تر از مقام پیامبر (ص) است. (مشابه اینکه می گوییم مقام مرد مقام عقل است و مفام زن نفس است)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در مقام نفس پیامبر هستند، بدین معنا است که به نور عصمت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» منوّر به مقام عصمت‌اند و چون به تابعیت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در چنین مقامی هستند، مقام رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بالاتر است. بحث مباهله را در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

12570

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد بزرگوار سلام علیکم: لطفا در رابطه با شیوه صحیح تفکر و بطور کلی موضوع و هدف آن توضیح بفرمایید. نحوه تفکر بزرگان به چه شکل است که آنها را به سرعت جلو می برد و چگونه تفکری در اسلام باارزشتر از70سال (تردید دارم) عبادت است و به کدام تفکر در قرآن تا این حد توصیه شده است؟ مؤیّد باشید، متشکرم و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت است مراجعه فرمایید. موفق باشید

12205
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: شما در بحث معرفت النفس والحشر فرمودید روح و اول ما خلق الله، یعنی نفس پیامبر (ص) در عالم امر یک چیز است ولی شخص پیامبر (ص) در عالم ماده که نفسش از مقام روح نازل شده است مثل ما یک انسان است. سئوال بنده این است که طبق قاعده معرفت النفس نفس در مقام نفسیت تعلق به تن دارد چون بالقوه هایی دارد می خواهد به فعلیت برساند و برود. حال آیا نفس پیامبر (ص) هم مثل ما انسانها است که می خواهد بالقوه ها را بالفعل کند تا برود؟ اگر این‌گونه باشد پس این‌که می فرمایند مقام پیامبر (ص) عین علم، عین صدق، عین کرم.... است این یعنی فعلیت، اما از طرفی پیامبر (ص) هم باید کمال پیدا کند و بنده کمال پیامبر (ص) را در این می‌بینم که این عین بودن در صفات کمالی را حفظ کند همان فرق دفع و رفع که فرمودید. پس نتیجتاً پیامبر (ص) از اول عمر باید در نمازش دائم در حضور باشد و غفلت در مقامش نیست. آیا این عین علم و عین صدق و کرم و... بودن در نفس پیامبر (ص) از همان آغازی که نفس نازل شد بر بدن شریف پیامبر (ص) بوده؟ یا بعداً این امر اتفاق افتاده؟ و در ثانی نفوس که از مقام روح نازل می‌شوند اگر تفاوت کند که دوگانگی و کثرت حاصل می‌شود و در مقام روح کثرت معنا ندارد و مقام وحدت است و نیز فرمودید، جلوه‌های متفاوت مقام عقل فعّال بر اساس شرایط متفاوت است، حال این شرایط منظور عالم ماده است؟ مثلاً بدن پیامبر (ص)شرایط دریافت آن نفس متعال را دارد؟ یا منظورتان از شرایط چیز دیگری است؟ و این‌که فرمودید مظهر کامل عقل کل در این عالم پیامبر (ص) هستند یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید تکامل رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و ائمه«علیهم‌السلام» تلاش برای باقی‌ماندن در عصمت است و لذا در عین آن‌که روح در بدن آن‌ها دمیده شد، نور عصمت هم در کنار آن روح بر آن‌ها متجلی است. در عین آن‌که هراندازه در بدن زمینه‌ی دمیدن روح با جامعیت بهتری فراهم ‌شود، بهتر خود را در مقام روح احساس می‌کند. عقل یک حقیقت متعالی است که مظهرش کامل‌ترین انسان‌ها باید باشد. موفق باشید

11082
متن پرسش
سلام: حضرت استاد آیا احادیثی نظیر «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْرا» و یا این‌که امیرالمومنین«علیه‌السلام» به فرزندشان محمد حنفیه فرمودند من برای تو از تنگدستی می‌ترسم... و این‌که اگر فقر از درخانه‌ای وارد شود، ایمان از در دیگر خانه می‌رود، صحیح است؟ و آیا به‌طور کلّی رابطه‌ی بین فقر و ایمان مانند جنّ و بسم الله است و قابل جمع نیست؟ آخر؛ ایمانی که بخواهد با فقر از بین برود، می‌تواند ایمان نام بگیرد؟ و اصلاً مگر یکی از ابتلائات از ناحیه‌ی خداوند نمی‌تواند فقر باشد؟ اصلاً فقر به چه معناست؟ آیا با توجه به ظرفیت انسان‌ها موضوع مختلف است؟ یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید ایمان انسان‌های معمولی در بستر فقر به مشکل می‌افتد، ولی به گفته‌ی آیت‌اللّه‌جوادی«حفظه‌اللّه» عموماً پیامبران، فقیرترین مردم روزگار خود بودند، ولی هرگز مشکلی در ایمان نداشتند. موفق باشید
10551
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و ارجمند: نظر شما در مورد خلسه (حالتی بین خواب و بیداری) عرفایی همچون آیت اله قاضی، سید هاشم حداد چیست؟ آیا برای من که چند سالی است تزکیه و تهذیب نفس انجام داده ام پیشنهاد می کنید یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حالت خلسه در اختیار ما نیست، حالتی است که برای نفس سالک پیش می‌آید. وقتی نفس آماده شد، با پیش آمدن حالتی که به آن خلسه می‌گویند از عالَم کثرات تا حدّی آزاد می شود و یک نوع هوشیاری برتر به او دست می‌دهد. موفق باشید
10114
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر: همسر بنده طلبه است و در زندگی دچار یک مشکل اعتقادی اخلاقی شده ام. می خواستم اگر امکان دارد زمانی را بفرمایید تا حضورا خدمت برسم و در این زمینه از جنابعالی مشورت بگیرم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه بنده نتوانسته‌ام در تکالیفی که برای خود شکل داده‌ام فرصتی جهت این امور بگذارم. عزیزان دیگری هستند که در این موارد کمک می‌کنند. موفق باشید
9880
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیزم 1. چطور می شود شاگرد روح خود را در اختیار استاد قرار دهد تا در مسیر عبودیت به سرعت حرکت کند تا ان شاءالله به مراتبی از اخلاص و عشق به حضرت الله نایل شود؟ 2. پس از چند سال که معمولا در جلسات حضور داشته ام اکنون می بینم که تقریبا جنس بنده سرشار از شیشه خرده و ظالم بودن و خودخواهی و تکبر و عجب بیجا و پستی های دیگر است و دین را جدی نگرفته ام (البته هنوز هم دین را آنطور که بایدجدی نمی گیرم) و خسران خود را احساس می کنم. آیا راه میان بر یا اولویت دار برای جبران این خسران هست و واقعا ایثار گرایانه وارد دین داری بشوم؟ مثلا ذکری یا مثلا نماز جناب جعفر طیار یا کتابی کمک به بنده می کند؟ بفریادم برسید جنس پلیدم باید عوض شود. (بیشتر خودم را فیلم کرده ام تا دینداری)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که فهمیدید باید رجوعی دیگر داشت و با انگیزه‌ی دیگر به حضرت حق رجوع کرد. فکر می‌کنید چرا خداوند از حضرت ایوب«علیه‌السلام» خوشش آمد و تعریف او را در قرآن برای رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» کرد و گفت: «إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّاب‏» چه بنده‌ی خوبی بود در عین پایداری در دین، دائماً خود را بازخوانی می‌کرد و با انگیزه‌ای عمیق‌تر به سراغ من می‌آمد. همان روحی که می‌گوید با توحیدی دقیق‌تر به حضرت حق رجوع کنید، می‌تواند استادِ شما باشد. بعد از کتاب «اسماء حسنا؛ دریچه‌های رجوع به حق» صوت شرح خطبه‌ی 183 کمک می‌کند که پای صحبت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» بنشینید. موفق باشید
9552
متن پرسش
سلام: زنی هستم فعلا خانه دار، تحصیلات حقوق دارم و مدتی وکیل بودم. بخاطر جو کاری و دروغها و نوع درآمد فعلا در خانه نشستم و بچه بزرگ می کنم. گاهی عذاب وجدان دارم که اگر کار می کردم پولم را می شد به نیازمندان بدهم و کارهای خوب دیگر، اما بخاطر خستگی و تنبلی و آسایش در خانه نشسته ام. (لطفا این حس خستگی از کار و احساس تنبلی را برایم باز کنید. آیا من کم گذاشته ام برای جامعه نیازمند؟) من به عنوان مسلمان چه کاری از دستم می آید؟ برای دین و برای خدا. درخانواده سعیم بر این است که اخلاق خوش داشته باشم و دست بخیر باشم. آیا اینها برای برزخ و قیامت من کافی است؟ برای غزه فقط دعای من کافیست ؟ برای مملکت، دین و امام زمان (عج) مثلا سرپرستی یتیم و.... لطفا مرا به کارهای خانه و همسرداری ارجاع ندهید. دارم آنهارا انجام میدم اما دستم خالیست، فکر می کنم خیلی کارها باید انجام دهم ولی نشسته ام، عمرم دارد می گذرد و به 40 دارم می رسم. اما توانایی آدم 30 یا 35 ساله را دارم. برای کار فرهنگی هم موسسه ای نبود که بتوانم کاری کنم، نگرانم، لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در انجام وظیفه و تعمق در معرفت و دقت در عبادات کوتاهی نکنید بعد از آن اگر افقی گشوده شد و کاری پیش آمد که با شئون اسلامی شما متناسب بود از آن استقبال کنید. در جایگاهی از تاریخ قرار گرفته‌ایم که بنا است از تفکر غربی و سبک زندگی غربی و نوع برداشتی که غرب از انسان دارد عبور کنیم، سعی کنید خانواده‌ای را شکل دهید که خود را در مصرف هرچه بیشتر کالاها جستجو نکند، روح قناعت و سادگی و صفا را در زندگی خود حاکم کنید و از این طریق نشان دهید می‌توان نوعی دیگر زندگی کرد تا نگاه مردم ما به آینده‌ای دیگر معطوف شود و از زندگی نمایش‌گونه‌ی مالیخولیائی چشم بردارند و تلاش کنند زندگی خود را بر اساس عقاید خودشان بسازند. شما بخواهید و یا نخواهید مدّ نظر انسان‌های بسیاری هستید و تا ارزش نگاه‌کردن دارید برای الگوگرفتن از شما، به شما نگاه می‌کنند. موفق باشید
9342
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد وجه جمع روایتی که در کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها آمده است مبنی بر اینکه اگر می خواهید به مکه مستحبی بروید یا به کربلا، به کربلا بروید با دعای اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کربلا صورت تعیّن‌یافته‌ی طواف به گرد خانه‌ی خدا است تا محور قلب و روان انسان خدا باشد، حال اگر از کربلا شروع کنیم به کعبه می‌رسیم و اگر از کعبه شروع کنیم به کربلا خواهیم رسید. این‌جا قصه‌ی آینه‌هایی است که حق را می‌نمایاند و لذا اگر در ماه رمضان یعنی در ماه میهمانی خدا، از خدا می‌خواهی که تو را مفتخر به زیارت خودش در کعبه بگرداند، در واقع کربلا و کعبه را با همدیگر طلب کرده‌ای. و این‌که از خدا می‌خواهی که هرسال مفتخر به این زیارت شوی بدین معنا است که طلب ملاقات دائمی خدا را از خدا می‌خواهی و خدا نیز ملاقات دائمی خودش را را به تو می‌دهد و پس از رحلت از این دنیا همواره و همراه همه‌ی ملائکه و انبیاء به ملاقات خدا در کربلا و کعبه خواهی رفت. موفق باشید
9045
متن پرسش
سلام استاد: شماره 9012 سوالی بود که بنده کرده بودم ممنون از جوابتون اما علت نداشتن نشاط روحی را نگفتید. بنده با خواندن کتابهای شما و رفتن به حوزه خیلی شاد بودم و نشاط عجیبی داشتم اما چرا الان که میخوام به وظیفم عمل کنم این نشاط را ندارم؟ یه سوال دیگه: خاطره ای خوندم از امام خمینی (ره)، ایشان به دختر یا عروسشون گفته بودن من حاضرم تمام عباداتمو بدم در عوض اون صبری که مادر برای بچش میذاره. صبر مادر اگه اینقدر ارزش داشته باشه پس باید اثرشو در معنویت و سلوک انسان نشون بده. پس چرا زنی که با این اعمال به جایی رسیده باشه در عرفان نداریم؟ آیا میشه فقط با انجام این وظایف انسان با امام زمانش ارتباط برقرار کند؟ آیا تا کنون کسی فقط با انجام این وظایف به جایی رسیده؟ اگه ما به جایی در زمینه انس به خدا نمیرسیم مشکلمون کجاست؟ اگر این شبهه برای من روشن کنید تا عمر دارم دعاگویتان هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی حالات معنوی محسوس نیست تنها موقعی که رفت انسان متوجه می‌شود در چه فضایی بوده و او نمی‌ دانسته. هرکس به هر جایی رسید تنها با انجام وظیفه‌ی شرعی رسید ولی بی سر و صدا. خودش مسئله‌ی خودش را با خدا حلّ کرده، خداوند بنا به مصلحت خودش بعضی‌ها را آفتابی می‌کند و بقیه او را می‌شناسند. تلاش کنید در انجام وظیفه هرچه بیشتر خلوص در میان باشد و نه چیز دیگر تا تنها خدا را داشته باشید. موفق باشید
9029

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: برای تربیت فرزند چه کتابی را پیشنهاد میکنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این امور تخصصی ندارم. قبلاً که در این وادی مطالعاتی داشتم کتاب «گامی در مسیر تربیت اسلامی» از مرحوم رجبعلی مظلومی خوب بود ولی امروز کتاب‌های بیشتری آمده که صاحب‌نظران این فن از آن اطلاع دارند کتاب‌ها و بحث‌های آقای دهنوی و آقای تراشیون هم خوب است. موفق باشید
8622
متن پرسش
با سلام: قصاص مرتد فطری قتل است چرا این حکم از شارع صادر شده؟ این حکم با آیه «لا اکراه فی الدین» سازگار است؟ این وجه، اسلام را خشونت بار نشان نمی دهد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آیه‌ی «لا اکراه فی ‌الدین» می‌فرماید این طور نیست که برای پذیرفتن دین جان انسان‌ها کراهت داشته باشد. پس اگر انسان‌ها را ملتزم به دینداری کرده‌ایم مطابق جانشان آن‌ها را ملتزم نموده‌ایم. حال اگر کسی وارد دینداری شد و دین را پذیرفت و سپس ادعا کرد از آن خارج شده یا نقشه‌ای در سر دارد که به افراد بنمایاند اسلام حرفی برای جان‌ها ندارد که این یک نوع مقابله‌ی علنی با حقیقت است و چنین کسی از همه‌ی جنایت‌کارانی که انسان ها را به قتل می‌رسانند جنایت‌کارتر است و یا واقعاً بدون نقشه‌ای خاص به حقیقت به صورت علنی پشت کرده که باز چنین کسی جرثومه‌ای بسیار فاسد و خطرناک است و جامعه‌ی انسانی نباید چنین کسی را تحمل کند. این نوع خشونت، خشونت در مقابل جنایتکاران است و لازمه‌ی باقی‌ماندن حق در جامعه‌ی بشری است. موفق باشید
7219
متن پرسش
سلام علیکم بنده برای تعدادی نوجوان در حد 11الی13 سال کلاس معرفتی گذاشته ام مخواستم بدانم برای این رده سنی چه موضوعی و چه کتابی مناسب می باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که مباحث معرفت النفسی و معاد را مدّ نظر قرار می‌دهد و کتاب «چه نیاز به نبی» که نبوت و فقاهت را می‌نمایاند و کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را که اخلاق و عرفان را گوشزد می‌کند، خوب می‌دانم. موفق باشید
6849

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام چگونه میشود از استعدادی که هر انسان در عین ثابته دارد اطلاع کسب کرد؟ چون به گفته خیلی از عرفا من جمله شیخ اکبر تمام عطا و بخشش ها از طرف خدا مطابق استعداد عین ثابته هرشخص میباشد ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط اولیاء خاص که تا سرّ قدر جلو رفته‌اند به این مرحله می‌رسند که از اقتضائات عین ثابته‌ی خود آگاه می‌شوند. وظیفه‌ی ما رعایت شریعت الهی است که تجلیات نور همان خدایی است که جواب عین ثابته‌ی ما را داده. تا از جزئیات به حقائق کلی سیر کنیم. موفق باشید
6119
متن پرسش
سلام.خدا را چطور برای بچه تفسیر کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در قسمت «من کو؟» عرایضی داشته‌ام. شاید کمک کند. موفق باشید
22246
متن پرسش
همسفر شهدا: سلام عرض می کنم خدمت استاد طاهرزاده: استاد، تا حالا در زندگی اینطور دچار حیران نشده بودم. تنها راه نجات از سرگردانی ام را مشورت گرفتن از شما دیدم، تا با نصایح شفاف و حکیمانه تون راه درست را بهم نشان بدین ۱. استاد از طرفی دلم خیلی حال و هوای خواندن فلسفه و عرفان دارد هم نظری و هم طی کردن عملی، ولی شدید دچار سرگردانی شدم. از طرفی می بینم افرادی دارند به جامعه خدمت می کنند و حتی به شهادت می رسند مثل شهید حججی، ولی نه فلسفه خواندند، نه عرفان خواندند و نه حتی سیر و سلوک عرفانی اشخاصی مثل علامه حسن زاده را داشتند. و همچنین می بینم افرادی مثل استاد رائفی پور و دکتر حسن عباسی به شدت به انقلاب خدمت می کنند، بدون اینکه فلسفه و عرفان بخوانند؛ یا اینکه سیر و سلوک داشته باشند. و از طرفی می بینم شخصی مثل علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان هیچ کاری برای انقلاب نمی کنند. نه در مورد برجام، نه در مورد سند 2030 نه در مورد fatf و.... هیچ روشنگری نمی کنند. استاد موندم آیا فلسفه و عرفان بخوانم یا نه؟ ولی به شدت دلم دوست داره. چون خیلی دوست دارم به انقلاب و رهبری خدمت کنم و روشنگری بکنم. می ترسم با خواندن فلسفه و عرفان از این کارها بمانم. یا حتی بی خیال بشم. حالا موندم راه کدام یک درست هست؟ راه علامه حسن زاده آملی یا راه شهید حججی و استاد رائفی پور و دکتر عباسی ها؟ ۲. از طرفی استاد چون متاهل شدم و به شدت دغدغه امور مالی دارم، هر چقدر دوست دارم هجرت کنم و برم به قم تا از اساتید عرفان و فلسفه بهره ببرم دائم ترس از این را دارم که نکند در امور مالی بمانم. به همین دلیل پیش خودم میگم همین اصفهان بمان و کاری به فلسفه و عرفان نداشته باش و بیشتر به کسب و درآمدت بپرداز و تبلیغ در فضای مجازی. ۳. استاد بنده طلبه پایه شش حوزه اصفهان هستم. الانم دارم در فضای مجازی تبلیغ می کنم و حتی مشاوره میدم. مشاوره می دهم ولی فقط با کتاب هایی که خواندم بدون اینکه دوره خاصی بگذرانم یا مدرک داشته باشم به همین دلیل، از پولی که میگیرم، عذاب وجدان دارم و میگم نکنه حرام باشه؟ ۴. نکته دیگه اینکه استاد طلبه هایی را می بینم که تشکیلات راه اندازی کرده اند و دارند به اسم تبلیغ دین مشاوره میدند و تدریس می کنند بدون هیچ تخصصی و مدرکی و کلی دارای شهرت و ثروت شدند، خیلی از نظر ذهن اذیت میشم میگم ببین تو این همه کتاب خوندی و فایده نداشت ولی فلان طلبه الان تشکیلات راه انداخته و کلی پول درمیاره و شهرت داره. استاد خواهش می کنم مفصل و شفاف جواب هر چهارتا سوالم را بدین. بنده تمام کتب شما، آقای صفایی حایری، علامه طهرانی، آیت الله مهدوی، نزدیک صد جلد کتاب در مورد شهدا و کتاب های فراوان دیگه مطالعه کرده ام ولی الان هیچ قدرت تشخیصی برای پیدا کردن راهم ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: 1ـ در این که بتوانید از همین طریق مشاوره کسب در آمد کنید کار خلاف شرعی انجام نداده‌اید و معلوم نیست آن تخصص‌ها بهتر از آن‌چه شما با مطالعات خود به دست آورده‌اید به شما کمک کند.

2ـ نگاه فلسفی اگر به طور صحیح جلو برود، در گذرگاه‌های اصیل، کمک‌های شایانی می‌کند و مسلّم اگر آن عزیزانی که نام بردید از تفکر فلسفی اصیلی برخورداد بودند، مخاطب خود را با عمق و آینده داری بیشتری کمک می‌کردند. با این همه، انسان‌ها ذوق‌های متفاوتی دارند و نباید اگر کسی ذوق فلسفی ندارد، ملامت شود بر این‌که نمی‌تواند فلسفه بخواند. عرفان نیز از همین مقوله است. به این فکر کنید که به ما گفته‌اند «مداد العماء افضل من دماء الشهدا». بالاخره اگر روحیه‌ي عرفانی حضرت امام نبود بسیاری از این حماسه‌ها که در دفاع مقدس به میان آمد معنا پیدا نمی‌کرد تا انجام شود.

3ـ کسب روزی حلال در هر صورت کار ارزشمندی است ولی نباید در کسب آن گرفتار حرص و یا مقایسه با دیگران شد. موفق باشید

20464
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: فکر نمی کنم، بتوان از کنار این سخنان دکتر سروش به سادگی گذشت که می گوید: «مقال مرثیه‌ای است برای جامعه‌ای که انقلاب خود را برای عدل و آزادی و بنام حسین و علی آغاز کرد و سپس کارش به اسلام فقاهتی رسید که جز زجر و زندان و تندخویی و ترشرویی در آن نبود و اسلام فقیهانه جا را بر اسلام عارفانه و حکیمانه تنگ کرد و اینک سرانجامی شوم‌تر یافته است و اسلام مداحانه تومار فقیهان را هم در نوردیده و مداحان بدل به هادیان و متفکران قوم شده‌اند. ….به تازگی فرمان رهبر جمهوری اسلامی گفته «مداحان» به تقویت بنیه فکری جوانان بپردازند و دشمن را در جنگ روانی شکست دهند و نگذارند که «باور به اسلام و باور به کار امدی نظام اسلامی» را از مردم بستانند. مّداحان شعبان جعفری صفت (نه ذاکران محترم و مخلص مصائب اهل بیت رسول) که هیچگاه در جامعه دینی و در چشم مومنان حرمتی و منزلتی نداشتند، و در میانشان نانجیبان و فرومایگان کم نبودند و در نادانی و ناپاکی انگشت نما بودند و داستان‌های کژ رفتاری‌های اخلاقیشان بر سر زبان‌ها بود و در هیچ حال و هیچ جا هیچ کس حتی مسائل شرعی ساده را از آنان نمی‌پرسید، نمی‌دانم بخت مداحان باز شده یا بخت از ملت ما برگشته است که این هیچکسان، کسی شده‌اند و دستگیری جوانان را بدست گرفته‌اند. هرچه هست «خواب گربه موش را گستاخ کرد». وای بر روحانیت خاموش. وای بر دانشگاه خاموش. وای بر فرهنگستان خاموش. بطّالانی چون ازغدی و پناهیان و انصاریان و رشاد و… بس نبودند که حالا طبّالانی چون ارضی و کریمی و حدادیان و… هم از راه رسیده‌اند تا به توصیه رهبری قدر ببینند و بر صدر بنشینند و دین و هنر و فرهنگ را به سخره بگیرند و به ارشاد خلایق بپردازند و جواب شبهات غربیان را بدهند و غبار ناباوری را از جان جوانان بیفشانند!» استاد عزیز با این که سروش در سخنان خود بی‌انصافی‌های فراوانی کرده است که بنده به خود اجازه نمی‌دهم آن‌ها را بیان کنم و همین اندازه هم که سخنان او را بیان کردم، از خود شرمنده‌ام، ولی وقتی در غیاب تفکر، از گوش سپردن به سخن یکدیگر عاجزیم و به جای تفکر، معارضه می کنیم و با چماق جدل و طبع جاهلانه و ذوق بی هنری، چهره ی زشت خود را با نام عزیز اسلام تزئین می کنیم، باید بدانیم که تکریم اندیشه در پشت پرده، به کارهای ما خواهد خندید. دکتر سروش در رابطه با پیامبر می گوید: این همان تجربه‌ای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پیامبر این را در سطح بالاتری تجربه می‌کنند. پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می‌کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است. این الهام از «نَفس پیامبر» می‌آید و نفس هر فردی الهی است. اما پیامبر با سایر اشخاص فرق دارد، از آن رو که او از الهی بودن این نفس آگاه شده است. او این وضع بالقوه را به فعلیت رسانده است. نفس او با خدا یکی شده است. این اتحاد معنوی با خدا به معنای خدا شدن پیامبر نیست و این اتحادی است که محدود به «قد و قامت خود پیامبر» است. این اتحاد به اندازه بشریت است، نه به اندازه خدا. ... پیامبر، باز هم مانند یک شاعر، این الهام را به زبانی که خود می‌داند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل می‌کند. استاد عزیز! راستی خود شما، تاکنون چقدر به نسبت شعر و وحی پرداخته اید؛ فارغ از نظر هر اندیشمند دیگر؟ دکتر سروش می گوید: شیعیان به هیچ وجه نبایدخود را فرقه ای از فرقه های اسلامی بدانند و گمان کنند در برابر دیگران قرار دارند ما همه پیروان پیامبر هستیم و همه ما محمدی هستیم و اگر هم علوی هستیم بخاطر آنست که امتداد محمد را در علی می بینیم. استاد عزیز! کاش می توانستیم بفهمیم که دیگری هم "می تواند" "درست" بگوید. می گوید: «از ديد من برندگان اين عالم، عارفان بودند آقاى خمينى عرفان را وارد سياست كرد. من آن را نمي پسندم» به چند جمله ی نخست آقای سروش دقت کنید، آیا ما از همین جا، نقدهای اساسی و موثر در سیاست را از دست نداده ایم؟ چقدر مست می شوم وقتی با گوش سپردن به یک سخن، پیش داوری هایم نفی می شوند و دیگر می شوم. در تفکر مساله اصلا پذیرفتن و نپذیرفتن یک سخن نیست، مساله، گوش سپردن و نفی خود است که من فکر می کنم در مواجه با آقای سروش، این حتی از جانب آقای داوری هم اتفاق نیافتاد؛ حتی در دوره ی متاخر فکری ایشان. باید به شیوه مواجهه ی اندیشمندانمان با یکدیگر بیشتر بیاندیشیم. دکتر عبدالكريم سروش می گوید: «ديانت را چرا بهانه خشونت کرده ايد؟ گفته ايد «اسلام تازيانه هم دارد» ولی آيا فقط تازيانه دارد؟ ... نه صدائی از مدارا در آن هست نه سيمائی از مروّت، نه نقدی نه مطالبه ای، نه سؤالی نه محاسبه ای.» استاد عزیز! به نظر شما وقتش نرسیده به این سخنان توجه شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:

عرض بنده آن است آیا روح انقلاب اسلامی که حضرت امام به صحنه آوردند این است که سروش می‌گوید؟ و یا طبیعی است که ما برای تحقق آن انقلاب با تنگناهای تاریخی و بعضاً با به حجاب‌رفتنِ آن آرمان‌ها روبه‌روییم. ولی آیا آن روحی از انقلاب اسلامی که در متن تاریخِ امروز حاضر است و باید به آن نظر کرد و آن را از خود نمود، در سخنان آقای سروش به چشم می‌خورد؟

آقای سروش چیزهایی را به رهبری انقلاب نسبت می‌دهد که فضای رهنمودهای رهبری درست برعکس آن است. حتی آن وقتی که به مداحانی خاص، مسئولیتِ متذکرشدن و راهنمائیِ جوانان را می‌دهد؛ اشاره به روح و روحیه‌ای دارد که سختْ ضدِ استکباری و معنویت‌گرا است. آیا این مداحان با صفتِ شعبان جعفری نظام شاهنشاهی قابل تطبیق‌اند که آقای سروش چنین تطبیقی را به میان آورده است؟!

می‌بینید که همه‌ی مشکل سروش و امثال سروش، به هر بهانه‌ای شخصِ رهبری انقلاب است که همچون حکیمی بصیر با رهنمودهای الهی خود می‌خواهد به روش خاصی که مخصوص فرهنگ و تاریخ این ملت است، این ملت را از تنگناهای تاریخی 200 ساله‌ی غرب‌زدگی خود عبور دهد.

ذاکران مخلص اهل‌البیت «علیهم‌السلام» که دکتر سروش مطرح می‌کند، کیانند که اگر امثال دکتر میثم مطیعی و یا جناب منصور ارضی این سالکِ وارسته‌ی درس‌آموخته از مکتبِ عارفان، مداحان حکومتی‌اند و خود فروختگان دستگاه؟!!

قضیه‌ای که ایشان در مورد پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌گویند که سبکِ فهم آن حضرت شاعرانه است و نه فیلسوفانه؛ در این حدّ نیست آن‌جایی که به صراحت ادعا می‌کند «پیامبر، گمان می‌برد که پیامبر است». در کلمات زیبا، پیچاندنِ سخن، اصلِ سخن را تغییر نمی‌دهد، عمده آن است که متوجه باشیم در دل این جملات زیبا ایشان به کجا اشاره می‌کند؟ به پیامبری که رسول خدا است؟ و یا به عارفی که به قول ایشان با خدا متحد شده است؟! در حالت دوم پای شریعت بر هوا است و هیچ تمدنی از طریق دین اسلام به صحنه نخواهد آمد.

کجای تشیع اصیل و کدام یک از علمای دین، علی «علیه‌السلام» را به جای حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نشانده‌اند؟!! جز آن است که همه‌ی علمای شیعه سعی بر تقریب مذاهب دارند؟ علی «علیه‌السلام» در نگاه سروش، یک انسان بزرگ است و نه یک امام که باید جامعه‌ای بیرون از فرهنگ جاهلیتِ دیروز و مدرنیته‌ی امروز بسازد. بحث در اخلاق فردی نیست، بحث در ایجاد جامعه‌ای است که بتواند از سیطره‌ی مستکبران آزاد باشد.

دکتر سروش می‌گوید چرا امام، عرفان را وارد سیاست کرد؟ این یعنی یک تمدن‌سازی منهای عرفان. آیا امام، عرفانی را وارد سیاست کرد که پای مرید و مرادی در میان باشد؟! و یا با حفظ حریم آزادی انسان‌ها در انتخاب سرنوشت خود، روحِ عرفانیِ فهمِ انسان متعالی را در چنین تمدنی متذکر شد.

امثال دکتر داوری در نسبت با سروش متوجه‌ی جایگاه و اشارات آن سخنان می‌شوند و نه توجه به صِرفِ معنای جملات آقای سروش.

آیا با سخنان زیبای آقای سروش، انقلاب اسلامی بازخوانی می‌شود و یا به‌کلی در زیر پا قرار می‌گیرد و ما دالایی‌لامایی می‌شویم که به بهانه‌ی دوری از خشونت، گروگان آمریکایی هستیم که بتواند از این طریق با رقیب خود یعنی کشور چین مقابله کند؟! و البته این بدان معنا نیست که بنده انتقادهای اساسی نسبت به روند امور نداشته باشم و یا معتقد باشم ما در شرایطی هستیم که انتقادهای دلسوزانه را می‌پذیریم؛ بحث بر سر آن است که مواظب باشیم جایگاه سخنان امثال آقای سروش را که اتفاقاً بنا دارد عوامل قِوامِ تحقق تمدن اسلامی را نشانه رود، نادیده نگیریم! و این است حرف اساسی بنده، وگرنه بین نقد که از نانِ شب برای ما واجب‌تر است، با تخریبی نرم و ظاهرپسند تفاوت نمی‌گذاریم. موفق باشید 

16448
متن پرسش
سلام علیکم: در شرح حدیث ابن جندب هستم استاد، خیلی قشنگه، عالیه، حس خوبی به من میده، خدا خیرتون بده. یه سوالم داشتم: در جلسه دوم شما این قسمت از حدیث رو شرح نکردید و سریع گذشتید، گفتم از خودتون بپرسم بهتره: سطر چهارم حدیث: «دنیا در نظر اینها مثل اژدهایی خوش خط و خال است و دشمنی زبان نفهم» اگر میشه اینجا رو شرح بدید. ما را هم دعا کنید تو این ماه. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید وقتی انسان با نظر به نور خداوند به دنیا بنگرد متوجه جایگاه به ظاهر جذاب دنیا می‌شود که اگر به ظاهر دارای جلوه‌هایی برای نفس امّاره است، در همان حال، زهرهای خطرناکی به جان و روح انسان‌ها فرو می‌کند و انسان را از تعادل لازم می‌اندازد و یا همچون دشمن زبان‌نفهمی بی‌هیچ مقدمه‌ای اساس زندگی انسان را دگرگون می‌کند، در آن حدّ که امید یک زندگی مفید در انسان می‌میرد. موفق باشید  

11289

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام اقا لطفا به ما هم یه محلی بذارید هر چی سوال میکنم جوابم را نمیدهید اقا من ۱۸ سالمه تورو خدا بگید چی کار کنم ای کاش ای کاش به این دنیا نمیامدم یا همین حالا میمردم اقا تنها امیدم به شماست شمارابه امام حسین بیش از ۸ خط جوابم را دهید تازه شمارا پیدا کردم ۰۱ اقا اگر شما سرایدار یک جایی باشید و نصفه های شب یکی زنگ را بزند و بگوید من از طرف فلانی امدهام و بخواهد یک چیز با ارزشرا ببرد چه میکنید ۰۲ اقا ما ها برای گرفتن حق خود باید دعوا کنیم یا نه دعوا با ارازل و اوباش چه طور شمارا به خدا قسم میدهم نگویید با اطرافیانتان مشورت کنید مثل بعضی از سوال ها از تجربه شخصی و رفتار خودتان در این امور بگویید برای رهایی از این ترس و همه ی ترس های این طوری چه کنیم کلا صد در صد از بین میرود این ترس و اضطراب لعنتی یا نه خواهش میکنم این مورد اخر ارا مفصل برایم شرح دهید خواهش میکنم این جان من فدایتان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! این موارد هرکدام در جای خود یک وظیفه را به همراه دارد. یک‌جا باید دعوا کرد و حق خود را گرفت و یک‌جا برای حفظ جان باید اموال را داد و جان خود را حفظ کرد. یک جا وقتی پای دین در میان است باید تا پای جان ایستاد. یک‌جا باید چیز مهمی را فدای چیز مهم‌تر کرد. دین مقدس اسلام یک حزب نیست با یک راه‌کار یک دین است به وسعت همه‌ی عوامل هستی. موفق باشید
9189
متن پرسش
در همان ابتدای بحث قوه و فعل بدایه علامه میفرماید: «وجودُ الشىءِ فِى الأعیانِ، بحیثُ یترتبُ علیه آثارُهُ المطلوبةُ منهُ، یسمّى «فعلاً» و یقالُ: إنّ وجودَهُ بالفعلِ; و إمکانُهُ الذى قبلَ تحققِهِ یسمّى «قوّةً».» یعنی «قوه» امکانِ قبل از تحقق است؛ یعنی بالاخره هنوز در خارج محقق نشده. شما چطور میفرمایید: «صورت بالفعلِ پیریِ من، الآن محقق شده است.»؟! البته من بدایه یا نهایه را به دقت نخوانده ام و چند سالی است که قصد دارم نهایه را به دقت بخوانم، اما هنوز فرصت نشده. البته مباحث «حرکت جوهری» شما را حدود دوازده سال قبل چند بار به دقت گوش دادم و خلاصه برداری کردم، و دو سال قبل هم در جمع دوستان در قم مباحثه کردیم. کجای بدایه یا نهایه علامه فرموده اند که صورت بالفعلِ آن چیزی که بالقوه است، همین الآن بالفعل موجود است؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتظار آن است که مباحث گذشته را به‌خصوص آن‌جایی که موضوع بالصراحه بحث شد، فراموش نشود. عنایت داشتید که عرض شد فعلیت برای موجودی که در حال حاضر نسبت به آن فعلیت در حال بالقوه است بعداً محقق می‌شود ولی آن فعلیت در خارج از آن موجود موجود است. آن وقت جنابعالی رفته‌اید سخن علامه را آورده‌اید که چون فعلیت برای این شیئ بعداً محقق می‌شود، پس آن فعلیت در خارج محقق نشده؟!! شما این دو نکته را با خود حل کنید تا موضوع روشن شود. اولاً: در بحث قوه و فعل، نگاه وجودی را مورد غفلت قرار ندهید مثل سیر از حیات مادون به حیات برتر و مثال‌های اعتباری را مدّ نظر قرار ندهید. ثانیاً: ملاحظه فرمایید بالاخره این قوه وقتی در حال بالفعل‌شدن است به چه سمتی حرکت می‌کند. آیا به آن سمتی که حرکت می‌کند باید در خارج موجود باشد یا نه؟ مثال حرکت از حیات مادون به سوی حرکت برتر را از نظر دور ندارید و سیر انسان به سوی حضرت حق به عنوان غایت سیر در راستای وجود خدا در خارج معنی می‌دهد وگرنه گرفتار یک نوع سوبژکتیویته‌ی خطرناکی خواهیم شد. در مورد قوه و فعل بدایه باید کلّ بحث دنبال شود. موضوع غایت داشتن حرکت از بدیهیات کتاب‌های فلسفی در مورد قوه و فعل است که قوه به سمتی که حرکت می‌کند نمی‌شود موجود نباشد وگرنه لازم می‌آید حرکت سمت و سویی نداشته باشد و این مساوی با بی نهایت قوه و مساوی با عدم حرکت است. موفق باشید
9167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: طاعات قبول. اینجانب قصد تحصیل و اشتغال در رشته قضاوت را دارم. 1- چه کتب و یا سیر مطالعاتی را برای حقیر مناسب میدانید؟ 2- هدف عالی در این رشته چه چیز میتواند باشد؟ آیا صرف گسترش عدالت کافی است؟ با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان کتاب‌های مربوط به قضاوت نیستم ولی همین‌که از ابتدا قصدتان آن باشد که حقوق افراد مظلوم را در امر قضاوت به آن‌ها برگردانید، راه‌های عنایت الهی به سویتان گشوده می‌شود. سعی کنید با کتاب‌های معرفت دینی، توحید خود را عمیق کنید. موفق باشید
نمایش چاپی