بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13713
متن پرسش
سلام: معنی این شعر چیست؟ هرچه در این ره نشانت دهند گر نستانی به از آنت دهند
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. در مسیر سلوک نباید به احوالات خوش معنوی بسنده کرد و از مراتب بالاتر خود را محروم نمود. دل خوش شدن به حالات معنوی انسان را از رسیدن به شهود حقایق محروم می‌کند. موفق باشید

12631
متن پرسش
با سلام و قبولی طاعات: 1) استاد عزیز همسر بنده با اینکه خیلی مومن و مذهبی هستن ولی نسبت به خانواده گذشت ندارند مخصوصا با فرزندمان. استاد این رفتارهایی که ایشون الان با پسر 5 ساله ام دارند دقیقا همین رفتار را در اوایل ازدواج با من داشتند و دوست دارند هیچوقت این کودک خطا نکند و مطیع ما باشد. یا اگر خطایی می کند عذرخواهی و دست بوسی اش را قبول نمی کنند یا بعضی اوقات یک روز باهاش قهر می کنند.! 2) استاد همسرم همیشه در حال دعا و قرآن و نماز خواندن و گوش دادن به مباحث شما هستند ولی هیچوقت با نشاط نیست اکثرا بی حوصله و کسلن. من که واقعا از این رفتارها خسته شدم می خواستم بدونم این روش همسرم واقعا درسته؟؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرکاری افراط و تفریط مضرّ است و انسان را از وسعتی که باید داشته باشد و هرچیزی را در جای خود قرار دهد محروم می‌کند. چقدر خوب بود که همسر شما بدون هیچ عجله‌ای و با حوصله‌ی کامل با فرزندتان مدارا می‌کردند و در کنار روحیه‌ی آرام مادری و همسرداری به امور معرفتی و عبادی نیز می‌پرداختند. زیرا برکات چنین اموری کم‌تر از عبادت و مطالعه نیست. موفق باشید

12435
متن پرسش
به نام خدا با سلام: استاد عزیز بنده مباحث شما را پیگیری می کنم. در سوالات دیدم در مورد ذکر یونسیه سوال شده بود مگر این ذکر نیاز به استاد دارد؟ و اگر فردی مانند بنده در سجده ها بگویم ایراد دارد؟ آیا باید تعداد رعایت شود و عواقبی که مترتب آن است چیست؟ بنده گاهی در سجده ها «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» را بدون اینکه بدان چقدر گفتم _ تعداد _ می گویم اصلا نمی دانم اشتیاق خاصی است که در بعضی مواقع رخ می دهد. استاد بنده را نسبت به تاثیر این ذکر و اینکه آیا باید استاد داشت و عمل خودم راهنمایی کنید. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سجده‌ی یونسیه از اذکار عام می‌باشد و احتیاج به دستور استاد ندارد، ولی اگر کسی خواست به‌طور ممتد و با تعداد حدود 400 مرتبه یا بیشتر بگوید، باید با کسی که در این مورد موضوعات را می‌شناسد در میان بگذارد. زیرا بعضاً موجب نحوه‌ای از انزوا یا بی‌انگیزه‌ای نسبت به امورات زندگی می‌گردد. موفق باشید

11421

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا عرض سلام: نظر جنابعالی درباره رجوع به اشخاص دعا نویس و نوشتن عریضه چیست؟ (منظور اشخاص مومن و قابل اعتماد است) طلسم کردن واقعیت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل کار درست است ولی باید به دعاهای معتبر رجوع شود. موفق باشید

11293
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض و سلام و ادب خدمت استاد عزیز: من دبیر معارفم، شما در فرمایشتون فرمودین باید فطرت بچه ها رو بیدار کنید. حالا سوالم اینه که تو کلاس دانش آموزانی که بین تدریسم جز حرف خدا نیست از سی دانش آموز سه یا چهار نفر مشغول خندیدن یا حرف زدن هستند آیا باید حود را به تغافل زد یا تذکر داد؟ شما چه پیشنهادی می فرمایید؟ و سوال دومی: چطور حجاب رو برای دانش آموزان جا بندازیم در صورتی درباره ی حجاب توضیح هم می‌دهیم ولی عکس العملی نمی‌بینم. لطفا برامون دعا کنین که در تدریس موفق باشیم. با تشکر. یا علی. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ هم دلسوزانه به آن دانش‌آموزان یک تذکر آرام بدهید و هم کار خود را بکنید و مشغول آن‌ها نشوید. 2ـ شما با زیبایی‌ تمام در موقع مناسب و بیشتر غیر مستقیم، موضوع حجاب را مطرح کنید تا خودشان در آینده حجاب را انتخاب کنند. از برخورد خوب با آن‌ها غافل نباشید. موفق باشید
11090

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تشکرخدمت استاد محترم: اگر در مورد موضوع سعادت از دیدگاه علامه طباطبایی بخواهیم پژوهشی انجام دهیم بهتر است کدام آیات در تفسیر المیزان را بررسی کنیم؟ علاوه بر تفسیر المیزان به چه منابع دیگری در مورد این موضوع می توان رجوع کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای این کار خوب است مباحث مربوط به حیات طیبه را در المیزان دنبال کنید. کتاب «جامع السعادات» نیز روایات و نکات خوبی دارد. موفق باشید
10294
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: دو تا سوال داشتم که امیدوارم استاد عزیز جواب بدن. 1- ما که در سنین جوانی هستیم چگونه وقتمون رو پر کنیم که موقع پیری احساس حسرت نداشته باشیم؟ 2- برای از بین بردن دلگیری چه کار باید کرد؟ با تشکر فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کرد در دوره‌ی جوانی با معارف خوبی آشنا شد تا جهت روح ما را از خاک به سوی افلاک بیندازد در آن صورت دلگیری معنا نخواهد داد. سیر مطالعاتی روی سایت می‌تواند کارساز باشد. موفق باشید
10130
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: با توجه به آثار حضرت استاد، سیر مطالعاتی برای تفکر فلسفی چگونه باید باشد؟ به بیان واضح تر مطالعه را از کدام کتاب و منبع استاد باید شروع کنیم تا مطالب را بصورت منظم و مدون در ذهن و فکر خود هضم کنیم؟؟؟ لطفا پاسخ اینجانب را در اسرع وقت بدهید چون مدتی است که از مباحث جا مانده ام. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان سیر مطالعاتی که روی سایت هست کمک می‌کند. رویهم‌رفته باید معرفت نفس را در خود بیابید و سپس به برهان صدیقین بپردازید و در بحث معاد، بحث معرفت نفس و برهان صدیقین به صورت قوی‌تری جمع شده. موفق باشید
9387
متن پرسش
سلام استاد: من برای نیت دستیابی به فضائل اخلاقی دچار مشکل هستم. من هدف خودم رو پاک شدن از رذایل برای دستیابی به قرب الهی و سعادت در آخرت قرار دادم. اما این رذایل رندگی من رو هم تلخ کرده اند. به همین دلیل یک نفر انگار مدام در گوش من می خواند که تو برای رهایی از این تلخی دنبال تهذیب هستی و علاوه بر سعادت آخرت، سعادت دنیا هم مد نظر توست. به همیل دلیل انگیزه ام کم میشه و فکر می کنم کارم مورد قبول خدا قرار نمی گیره. آیا این وسوسه شیطانه؟ ضمنا من قبلا سابقه ابتلا به وسواس رو داشتم و البته الان هم به مقداری کمتر از قبل با آن مواجه هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی هدف کلی انسان رجوع به حق است باید دیگر به انگیزه‌های نفس امّاره که بعضاً در میان می‌آید کاری نداشته باشد، از آن مهم‌تر نباید به وسوسه‌های شیطان که با برجسته‌کردن انگیزه‌های نفس امّاره می‌خواهد ما را مأیوس کند به هیچ‌وجه اعتنا کرد. کار خودتان را بکنید تا ان‌شاءاللّه نور خلوص هرچه بیشتر قوت بگیرد. موفق باشید
9367

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: نفس ناطقه ممکن است به جهت اختلالات در وهمیات نتواند از بدن خود درست استفاده کند،منظور از اختلالات در وهمیات چیست که باعث اختلال عملکرد نفس میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان وقتی دنیا را مطلوب خود قرار داد وَهمیات او قوت می‌گیرد و از حقایق دور می‌شود. موفق باشید
9177

مهدویتبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض خدا قوت محضر استاد گرامی: 1. بنده در نظر دارم یک سیر مطالعاتی مهدویت برای خود برنامه ریزی کنم لذا کتب شما را انتخاب نموده ام، بخش سیر مطالعاتی سایت را مطالعه کردم و کتب مربوط به مهدویت را نیز از آثار شما شناسایی کردم (کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» کتاب «جایگاه و معنی واسطة فیض» کتاب «دعای ندبه؛ زندگی در فردایی نورانی» کتاب «زیارت آل یس، نظر به مقصد جان هر انسان» کتاب «فلسفه‌ی حضور تاریخی حضرت حجت (عج) » کتاب «بصیرت و انتظار فرج» کتاب «عوامل ورود به عالم بقیت اللّهی» کتاب «آخرالزمان؛ شرایط ظهور باطنی‌ترین بُعد هستی» رجعت در حوزه‌ی عقل و نقل فرهنگ انتظار؛ حضور در تاریخ توحیدی) آیا باید قبل از شروع به مطالعه ی کتب بالا آثاری دیگر از شما را باید مطالعه کنم یا خیر؟ یعنی این کتب مربوط به مهدویت پیش نیاز لازم دارد یا خیر؟ اگر لازم دارد لطفا اسامی آثار را معرفی کنید. 2. برای تکمیل مباحث مهدویت مطالعه همین آثار از شما کافی است یا مباحث تکمیلی دیگری نیز مانند: صوت، جزوه و... را هم باید پیگیری کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ اکثر کتاب‌هایی که مربوط به موضوع مهدویت است با مبانی ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین گفته‌شده. 2ـ وقتی مجموعه‌ی بحث‌های مهدویت را در کتاب‌هایی که عرض شده دنبال فرمودید ان‌شاءالله به یک جمع‌بندی خوبی می‌رسید که بعد از آن سایر کتاب‌ها برایتان وسیله‌ی تذکر وتکمیل خواهد بود. موفق باشید
8859
متن پرسش
سلام علیکم: برای فهم فصوص چه مقدماتی لازم است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین و خویشتن پنهان و معاد از یک طرف، و از طرف دیگر به عقلی مخصوص نیاز است که استاد باید تشخیص دهد. موفق باشید
8672

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. شما این غریزه را در جوانان قبول دارید که دوست دارند محبوب باشند و مورد تحسین (مثلا توسط استاد خود) قرار گیرند؟ آیا این احساس خطرناک است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اصل این احساس چنانچه موجب حرکت بیشتر به سوی آرمان‌های منطقی شود برای یک جوان می‌تواند مفید باشد. ولی اگر مقصد و هدف تنها خودنمایی باشد غیر مفید می‌شود. موفق باشید
8534
متن پرسش
بسمه تعالی، با سلام: استاد آیا سخن آقای یونسی که در کسوت روحانیت است در مورد شیر و خورشید درست است که می‌گوید ما باید آرم شیر و خورشید را دوباره به پرچم خود برگردانیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا بنده تقاضامندم در همه‌ی امور سعی کنید دیگری را همان‌گونه که هست بفهمید نه آن‌گونه که می‌خواهید. بنده در عین آن‌که هرگز پیشنهاد آقای یونسی را منطقی نمی‌دانم ولی هرگز نباید از خاستگاه و انگیزه‌ی سخن‌اش غفلت کرد. او می‌گوید خورشید یعنی حضرت محمد«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» و شیر یعنی علی«علیه‌السلام»، و با این رویکرد توصیه‌ی برگرداندن آن آرم را می‌کند و این غیر از آن است که شیر و خورشید را نماد نظام شاهنشاهی بداند و بخواهد با چنین رویکردی آن آرم برگردد. از این جهت بسیار متأسف شدم که بعضی روزنامه‌ها و سایت‌ها موضوع را طوری مطرح کردند که آقای یونسی می‌خواهد نماد نظام شاهنشاهی را به کشور برگرداند. متوجه باشیم بسیاری از کسانی که به خود اجازه می‌دهند تا دیگری را آن‌گونه که می‌خواهند تصویر کنند در سایه‌ی این عمل غیر مسئولانه، عملاً با افراد برخورد قیّم‌مآبانه می‌کنند. امروز انقلاب ما نیازمند است که همدیگر را بشناسیم تا با پیش‌داوری‌های خود بی‌فکری را توسعه ندهیم. و برعکس، تجربه‌ی زندگی با دیگرانی که در ذیل نظام اسلامی خود را معنا می‌کنند را به‌دست آوریم، این شیوه‌ی زندگی در زیر سایه‌ی انقلاب اسلامی است. نادیده‌گرفتن دیگرانی که اساس نظام اسلامی را پذیرفته‌اند، ما را سست و زوال‌پذیر می‌کنند و هر دو طرف باید از این موضوع غفلت نکنند و مواظب نفوذی‌هایی نیز باشید که سعی دارند هر روز دوگانگی‌ها را عمیق ترکنند. البته و صد البته تفاوت سلیقه‌ها در جای خود محفوظ است و هرگز بنده آرمان‌شهری که برای انقلاب در نظر دارم عین آن آرمان‌شهری نیست که دولت آقای روحانی مدّ نظر دارد، ولی نباید فراموش کنیم در نظام اسلامی همه سوار بر یک کشتی هستیم. موفق باشید
6878

راضی به قضابازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بنده بعد از اینکه یک مصیبت یا شری به من می رسد تا آنجاییکه در توان بنده است سعی می کنم قلبا به خواست خدا راضی باشم. اما در همان حال، اعمال اون روز یا چند روز گذشته را تحلیل می کنم که بفهمم که علت این شر/مصیبت به خاطر کدام گناه و معصیتم بوده وتا مدتی ناخواسته خودمو در حال تجزیه و تحلیل پیدا می کنم. خودم فکر می کنم که این حدیث نفس و وسوسه شیطان است و نباید این تحلیل را انجام دهم چون با راضی بودن با رضای خدا منافات دارد. ممنون میشم بفرمایید آیا این برداشت بنده درست است یا نه؟و اصولا این تجزیه و تحلیل را باید انجام دهیم یا نه ؟ منتدار سعید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این دو نگاه که می‌فرمایید با یکدیگر منافات ندارند چون از یک طرف راضی به قضایی هستید که رانده شده و از طرفی در جستجوی عمل بهتری هستید برای تقدیر قضایی برتر، چون باید به قضای الهی راضی بود هرچند مقضی برای شما ناگوار باشد و تلاش کنید در آینده با مقضیِ بهتری روبه‌رو شوید. با این‌همه هراندازه به قضای الهی بیشتر راضی باشیم بیشتر به قرب الهی نایل می‌شویم، إن‌شاءاللّه. موفق باشید
6375
متن پرسش
سلام وخداقوت 1.اگرمی شود توضیحی برکتاب «بنیان مرصوص» آیه الله جوادی بدهید؟(چون فردی گفت برای خواندن خیلی سنگین است متوجه نمی شویی؟) 2. مدام می گویند:آدم باید انقلابی باشد یعنی چه اگر می شود توضیح دهید و یاچون وقت نداریدمی خواستم کتبی معرفی کنید؟متوجه نمی شم می گویند نیازی هم نیست هرکسی انقلابی باشد؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب بنیان مرصوص کتاب ارزشمندی است که اگر به آن رجوع بفرمایید نکات خوبی به‌دست می‌آورید 2- شاید کتاب «انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی» افق خوبی را در رابطه با عهدی که باید به انقلاب داشته باشید در مقابل شما بگذارد. موفق باشید
6188
متن پرسش
سلام استاد ارجمند. استاد بنده اگر هر عقیده ای داشته باشم؛ اما نظر رهبری حفظه الله را بشنوم و حتی مخالف نظر بنده باشد از سر موضع خودم پایین می آیم و نظر ایشان در درونم جای می گیرد. مثلا من همیشه مخالف تعدد فرزندان بودم چون معتقدم تربیت فرزند سخت است, به محض آنکه رهبری دستور بر افزایش موالید فرمودند نظر بنده کلا عوض شد و از دیدن کسانی که بیش از دو فرزند دارند خوشحال می شوم. استاد این نشانه خوبی است یانه؟ آخه گاهی به خودم می گویم خوب یعنی من عقل ندارم که خودم نظر مستقل داشته باشم چرا تا آقا یک مسأله ای را عنوان می فرمایند نظر من عوض می شود؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان به عقلی برسد که عقل اولیاء را تصدیق کند یک عقل برتر است. موفق باشید
5930
متن پرسش
باسلام. استاد بزرگوار، 1. آیه سوم سوره زمر أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ، منظور از اینکه افرادی غیر از خدا را ولی خودگرفتند و گفتند به خاطر تقرب به خدا این کار را می کنیم یعنی چه؟استاد نکند منظور ما شیعیان هستیم که ائمه معصومین را اولیاء خودمون می گیریم و میگوییم به قصد آنکه به خدا تقرب پیدا کنیم و ....اولیاءمون هستند؟2. استاد در ایه دیگر همین سوره آمده است خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا، ایا این موید آن نیست که می گویند آدم خلق شد و از باقیمانده گلش و یا از پهلوی آدم حوا خلق شد؟ممنون از حوصله و صبر شما
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- آیه نظر به بت‌پرستان دارد که برای بت‌های خود نقش استقلالی قائل بودند و لذا بت‌ها را می‌پرستیدند و از بت‌ها طلب رفع حوائج می‌کردند، ولی ائمه‌ی ما«علیهم‌السلام» دائم ما را متوجه خدا می‌کنند و خودشان نهایت بندگی را انجام می‌دهند و ما ولایت آن‌ها را در طول ولایت الهی می‌دانیم آن هم به اعتبار آیه‌ی قرآن که می‌فرماید در کنار خدا و رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از اولی‌الأمر خود پیروی کنید. در سوره‌ی نساء آیه‌ی 59 می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم‏». 2- می‌فرماید همه‌ی شما را از یک نفس واحد خلق کردیم و زوج آن نفس واحد را از آن نفس واحد خلق نمودیم و از آن دو، رجل کثیر و نساء کثیر گسترش یافت که از جمله رجال و نساء جناب آدم و حوّاء هستند. پس این نفس واحد یک حقیقت قدسی است که عرفا به آن عقل کلّ می‌گویند و زوج آن تجلی آن است که همان نفس کلّ است. موفق باشید
5568
متن پرسش
سلام استاد رشته علوم انسانی هستم به نظر شما اگربه جای حقیربودبد ونمیتوانستید به حوزه بروید(خانواده دوست ندارند)وباتوجه به وضعیت بد دانشگاه چه محیطی چه دروسی که ماهیت مادی وغیرتوحیدی دارد وباتوجه به تحول علوم انسانی وتمدن ساری ونقش افسران جوان جنگ نرم دادند امام مان دادندچکارباید کرد در این وادی وچه رشته ای را باید انتخاب کرد وخواند وباچه رویکردی باید گرفتارآن هانشویم؟ لطفا جواب کلی ندهید وسوال برای دونفراست 1.برای کسی که میخواهدتازه وارد کارشناسی میشود(مجبور به یکی ازرشته هاست) 2.کسی که برای ارشد دوسال دیگر میخواهد آماده شود وحتی حاضر است رشته ی خود را تغییردهد که فقه وحقوق است وفکرمبکند که مهم ترارآن وظیفه ای دیگر دارددرعلوم اجتماعی وفلسفه و...که کاری روی زمین مانده امانی دانید. گفتم درد دلم را به شما گفته باشم که دانشگاه خوندید ودرسته که علوم انسانی نخواندیدوحس میکنم عمرم بیهوده با این رشته های وسیستم دانشگاهی دارد میرود. باتشکرازشما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال ما باید برای فهم و تبیین تفکر دینی از فلسفه و عرفان اسلامی از یک طرف و فلسفه‌ی غرب و آثار سوبژکتیویته‌ی آن غفلت نکنیم، هرچه در این مورد جدّی‌تر وارد شوید رسالت تاریخی خود را بهتر انجام خواهید داد. کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌تواند برایتان راه‌گشا باشد. موفق باشید
4318

چرا عجلهبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی.... از زمان نوجوانی قرب به خداوند را دوست داشتم و همینطور نماز شب را و در همان زمان مدتی نماز شب هایی بسیار با حال و با گریه می خواندم به طوریکه جانمازم خیس میشد اما نمی دانم بر اثر چه چیزی بود که یکباره توفیق از من سلب شد.... وقتی بزرگتر شدم همچنان دغدغه نماز شب داشتم اما دیگر از آن حال خبری نبود و بسیار کمتر می خواندم و مخصوصا اینکه بهانه می آوردم که وقت ندارم وغیره و حالا که درس و اشتغالم کمتر شده و ازدواج کرده ام حتی دغدغه نماز شب را هم ندارم البته علت اصلی اش شاید این است که من در گذشته یکی از اهدافم تداوم نماز شب بود که مانند اول وقت خواندن نماز یومیه برایم ملکه شود و در هر زیارتگاهی که میرفتم دعا میکردم که توفیق حاصل شود اما اتفاق خاصی نمی افتاد برای همین دلزده و بیخیال شدم. و اکنون ثقل بسیاری بر خود حس می کنم و از خودم بدم می آید (به تعبیر قرآن ثاقلتم الی الارض.) البته چیزی که متوجه شدم این بود که نماز شب برای من خیلی حساس بوده و هست یعنی با کوچکترین گناه و غفلتی در روز توفیقش از من گرفته می شد و اصلا مدتی مشغولیت ذهنی برایم ایجاد میشد واذیت می شدم. اما خودم میدانم که در این حد از تقوا نیستم که با یک گناه بسیار کوچک توفیق بندگی در شب از من گرفته شود. چون کنترل در این حد برایم مثل این است که بخواهید امتحان سوم دبیرستان را از بچه دبستانی بگیرید. برای همین واقعا یکی از سوالات بزرگ زندگی ام این است که چرا اینقدر در این مورد خاص بی توفیقم. نمیدانم شاید فاز نماز شب بسیار بلند است و دست ما بسیار کوتاه. شنیده ام ممکن است یک نوع عبادت خاص برای بنده ای آفت باشد و موجب عجب او شود و خدا صلاح نمی داند و توفیق آن را نمی دهد. فعلا دلخوش به این شده ام که شاید مصلحت نیست درحالیکه به شدت به روحانیت نماز شب نیازمند. در ضمن در طول زندگی توفیق حفظ قرآن به من داده شد که بسیار بسیار تاثیر سازنده در زندگانی ام داشت. و گاهی که قرآن می خوانم اینطور به خودم میگویم که شاید راه پیش روی من قران است. اما استاد اینها صرفا چیزهایی است که من میگویم درحالیکه میدانم سالک واقعی باید از همه لحاظ پیش برود. لطفا مرا راهنمایی کنید.با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید با معارف توحیدی افق خود را که باید به آن برسید پیدا کنید و در آن فضا نماز شب را مختصر و بدون آن‌که انتظار آن نوع گریه‌ها را از نماز شب داشته باشید بخوانید، آن نماز شبی که همراه با اشک و گریه‌ی مخصوص است مربوط به انتهای کار سیر توحیدی است. معارف الهی راه را با استحکام بهتر جلو می‌برد. موفق باشید
4310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر شما در پاسخ به سوالی که فردی درباره اختلاف نظر با ولی فقیه پرسیده بود ، پاسخ دادید که اگر آن شخص به یقین برسد که نظر خودش درست و نظر رهبری غلط است، می تواند به نظر رهبری عمل نکند ولی حق ندارد که نظرش را در جامعه نشر دهد و موجبات تضعیف رهبری را فراهم کند. اما اینجا دو سوال پیش می آید: 1- جواز این که فرد می تواند در صورت یقین به غلط بودن حکم یا نظر رهبری ، به آن عمل نکند از کجاست ؟ آیا فقیهی اینچنین حکمی داده است یا اجتهاد حضرت عالی بوده است؟ ممکن است به بیانات چند باره رهبری مبنی بر عدم اشکال مخالفت کارشناسی با نظر رهبری استناد کنید که آن بیانات قطعا در حیطه حکم نبوده است! پس اولا از کجا می گویید که حکم ولی را در صورتی که یقین و حجت پیدا کنیم که غلط است، می توان اجرا نکرد؟ و اگر اینطور است چرا به ما گفته اند مرجع تقلید حجت است حتی اگر اشتباه کند؟ دوما اگر منظورتان فقط در حیطه نظر است سوال دوم پیش می آید: 2- اگر آن شخص به این نتیجه برسد که نظر رهبری غلط است و در نزد خداوند حجت داشته باشد که نظر رهبری غلط است، آنوقت وظیفه ای در قبال اصلاح نظر رهبری ندارد؟ چون فی المثل عموم اختلاف نظرهای مخالفان نظری آیت الله خامنه ای ، پیرامون مسائل اجتماعی و کلان است؛ نه مثلا نحوه مسواک زدن یا معیارهای یک همسر خوب !!! بنابراین اگر فردی به این نتیجه برسد ، شرعا بر او لازم نیست که جلوی یک انحراف را در مسیر اداره مملکت امام زمان بگیرد؟ مثلا در حوزه های مختلفی مثل عدالت ، سیاست، مدل پیشرفت و ...؟ نصیحت حاکمی که در خلوت و جلوت وظیفه مردم زمان امیر المومنین بوده الان جایگاهش دقیقا کجاست؟ البته ناگفته بدیهی است که اقتضائات رسانه ای زمان امیرالمومنین با اقتضائات زمان کنونی تفاوت های جدی و عظیمی دارد و فی المثل انتظار ندارم که هر بنی بشری بتواند به راحتی زمان امیرالمومنین به حاکم دسترسی داشته باشد چون قاعدتا جمعیت و حجم کار حکم اسلامی به مراتب بزرگ تر از قبل است.... ببخشید از این که پرحرفی کردم لطفا سعی کنید به تمامی سوالات مطروحه پاسخ دهید .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در علم اصول، ابتدای بخش حجج، مبحثی به نام حجیت قطع مطرح است که به این معنی است که اگر شخصی قطع به حکمی پیدا کند، برای او حجت است مگر این که از مقدمات آن قطع نهی شده باشد به همین خاطر اگر شخصی قطع به مخالفت حکم یک فقیه با واقع کند، می تواند به آن عمل نکند و حتی اگر قطع پیدا کند که حکم آن فقیه، الزام به مفسده باشد عقلا نمی بایست به آن عمل نماید. البته منظور از «حکم»، حکم مترتّب بر موضوع است که هر فقیهی آن را در موضوع های مختلف استنباط می کند ولی در مورد «حکم حاکم» و جواز و عدم جواز عمل کردن به آن، مسأله متفاوت است. 2ـ این که گفته اند نظر مرجع تقلید حتی اگر اشتباه باشد حجت است، در موردی است که برای مکلّف قطع به اشتباه بودن آن حاصل نشود که در این صورت آن حکم حجیتی ندارد. البته باید توجه داشت که تحصیل حجت و قطع، بایستی از راهی باشد که خود آن راه حجیت داشته باشد و از آن نهیی صادر نشده باشد و به همین خاطر است که برای کشف احکام و فهمیدن درست واشتباه نظر فقها، تا خود شخص اهل فنّ نشده باشد و بر طبق موازین استنباط حرکت نکند نه اشتباه بودن یک حکم را می تواند درک کند و نه قدرت استنباط حکم صحیح را دارد و به همین خاطر است که می گوییم هر کسی نمی تواند ادعای تحصیل قطع نماید تا مبادا سر از قرائت های مختلف و اجتهاد های بدون ضابطه و احکام ذوقی در آوریم. 3ـ اگر شخصی با امعان نظر کارشناسانه به این نتیجه برسد که رهبری، در حیطه ی فلان نظر، نظر خلاف واقعی دارند در صورتی که بتواند به صورت منطقی و بدون ایجاد حاشیه آن را به رهبری برساند نه تنها خدمتی به نظام مقدس جمهوری اسلامی کرده بلکه همان طور که گفته اید به وظیفه ی خود عمل نموده. موفق باشید
4025
متن پرسش
سلام استاد از این که این سوال رو از محضرتون میکنم معذزت میخوام. اگر شما در شهری بودید که استاد خوبی برای فلسفه خواندن پیدا نمیکردید و بعد از این که توسط یک استاد عزیزی با حضرت علامه آشنا می شدید و میخواستید بدایه و نهایه ایشان را مطالعه کنید، چه کار میکردید؟ فلسفه را باید با استاد خواند یا با سی دی های موجودمثل آیت الله مصباح و فیاضی و.... پیشنهادتون به بنده که اول راه هستم چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر استاد آماده‌ای باشد بسیار بهتر از سی‌دی‌های موجود است ولی خدا را شکر که این سی‌دی‌ها هست که بالاخره انسان محروم نماند.موفق باشید
3805
متن پرسش
با سلام ایا پروتکل های منتشر شده یهود جعلی هست یا حقیقت دارد؟خواهش میکنم حقیقت را بگویید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد تحقیق نکرده‌ام ولی از حرکات و سکنات رژیم صهیونیستی و صهیونیست‌های دنیا برمی‌آیدزما که برنامه‌ای برای آینده‌ی خود در آن ن داشته‌اند. موفق باشید
3716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شما در جلسة دوم، علت این که برخی مبتلا به فتنة 88 شدند را نگاه‌کردن به انقلاب با «عقل غربی» دانستید. بعد ما در سؤال (2724) اشکال کردیم که: علتش، بی‌تقوایی است، نه عقل غربی. شما پاسخ دادید که: هر کس بی‌تقوایی به خرج بدهد، گریزی از فکر غربی ندارد؛ چون آن فکر را انعکاس امیان خود می‌داند. بعد ما در سؤال(3133) اشکال کردیم که: «مگر هر کس دنبال هوای نفس بود، دنبال فکر غربی و تغییر طبیعت است؟»، و شما پاسخ فرمودید: فکر غربی، وجوهی دارد که یک وجهش تغییر طبیعت، و وجه دیگرش بی‌تقوایی و تبعیت از هوای نفس است. پس منظور شما این است که: علت این که آنها مبتلا به فتنة88 شدند، بی‌تقوایی بود که این بی‌تقوایی، یکی از وجوه فکر غربی است. ما پاسخ آن سؤال‌مان را گرفتیم، بسیار عالی بود! اما به خاطر«رابعاً» که در این سؤال خدمت‌تان عرضه می‌گردد، به ما حق بدهید که هرگز چنین جوابی به فکر خودمان نرسد. اکنون در این راستا چند سؤال برای ما مطرح شد: اولاً آیا ممکن است لطف کنید تمام وجوه فکر غربی را برای ما احصاکنید؟ یا این که وجوه مختلفی دارد که اصلاً قابل احصا نیست؟ ثانیاً مسلّماً انقلاب اسلامی هم وجوهی دارد، آیا فکر غربی وجوهی دارد که با برخی وجوه انقلاب اسلامی مشترک باشد (مثلاً تأمین امنیت برای مردم صرف نظر از روش این کار)؟ ثالثاً در صورت پاسخ مثبت به سؤال قبلی، آیا می‌توان گفت: «ممکن است کسی مبتلا به برخی وجوه فکر غربی باشد، اما با انقلاب درگیر نشود (به خاطر اشتراک آن وجوه بین دو تمدن)؟ رابعاً این که «فکر غربی وجوهی دارد، و پذیرفتن یک وجه، مستلزم پذیرفتن وجوه دیگر نیست.»، چگونه با این مطلب که خودتان بارها فرموده‌اید: «غرب، یک مجموعه است؛ نمی‌شود قسمتی از آن را بگیری و قسمتی دیگر را نگیری.»، قابل جمع است؟ آیا این جمله تنها مختص تکنولوژی است و آن امکان تفکیک تنها مختص فکر و فرهنگ است؟ فکرمی‌کنم در اصل مطلب به تفاهم رسیده‌باشیم، اما در نحوة بیان این مطلب: وقتی یک مشکلی ناشی از یکی از وجوه فکر غربی است، آیا بهتر نیست آن مشکل را به همان وجه نسبت بدهیم نه به کل فکرغربی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر نمی‌کنم بشود تمام وجوه یک فکر را شمارش کرد، چون آن فکر در عرصه‌های مختلف ظهورات مختلف دارد 2- اگر به ظاهر مشترکاتی بین تفکر غربی و انقلاب اسلامی هست، مثل ایجاد امنیت، چون با دو رویکرد می‌باشد نباید آن‌ها را یکی دانست چون به یک‌جا ختم نمی‌شود 3- پس در نهایت نمی‌تواند کنار انقلاب باشد 4- جهت کلی غرب یک فکر است ولی وجوه آن بستگی به شرایط دارد. هندوستان و ژاپن هر دو فکر غربی را پذیرفته‌اند و در آن مسیر حرکت می‌کنند ولی چهره‌هایی از غرب که در ژاپن ظهور می‌کند در هندوستان ظهور نمی‌کند، از این جهت می‌توان گفت پذیرفتن یک وجه از فرهنگ غرب مستلزم پذیرفتن وجوه دیگر نیست. موفق باشید
1872

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خواستم بدانم که آیا نام مستقیم از امیرالمومنین علیه السلام در قرآن آمده است یا نه؟ و اگر نه چرا؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- تاریخ گواه است که در زمان نزول قرآن، اختلاف قومی و قبیلگی به قدری قوی است که همه چیز حتی دین را تحتالشعاع قرار داده است و با اندک بهانهای اختلافها سر بر میآورد. 2- اکثریت مردم هنوز ایمانی که در برابر توحید و حکم خدا تسلیم شوند را بهدست نیاوردهاند تا تنها به آنچه حکم خدا است تسلیم باشند که نمونهی آن را قبلاً در مورد نضربن حرث و اعتراضی که به انتصاب حضرت علی«علیه السلام» کرد ملاحظه فرمودید. 3- حضرت علی«علیه السلام» با اکثر تازه مسلمانان آن روز ، یعنی سرکردههای شرک دیروز جنگیدهاست و چندین و چند از پدران و برادران آنها را کشتهاست و ایمان این تازه مسلمانان آنچنان قوی نشده که از شرک پدرانشان متنفر باشند ، بلکه از علی«علیه السلام» ناراحتاند و عظمت علی«علیه السلام» هم به همین رعایت نکردن میل و رضای سران شرک بوده و هست. به طوری که طبق اسناد تاریخی نصف کشتههای بدر به دست علی«علیه السلام» بوده است. 4- روش سخنگفتن قرآن و هر مکتب تربیتی که بخواهد بشر را در طول تاریخ هدایت کند آن است که اصول کلی را مطرح کند تا بشریت براساس شرایط تاریخی خود ازآن اصول و قواعد کلی استفاده کند و با تفکر خود، تکلیف مخصوص به زمان خود را بیابد تا تفکر در دین تعطیل نشود و تحجر جای آن را نگیرد. در نتیجه: اگر نام علی«علیه السلام» در قرآن برده شده بود، با توجه به آنهمه تعصب، دیگر دو دسته مسلمان نداشتیم به نام شیعه و سنی، بلکه گروه کثیری از تازه مسلمانان مقابل اصل دین میایستادند و در چنان شرایطی ادامهی اصل اسلام به خطر میافتاد به همین جهت کاری نشد که لجاجت و استکبار آنها برانگیخته شود. امام صادق«علیه السلام» فرمودند : تعداد نمازها هم در قرآن نیست، مثل «بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْه» که معلوم نیست خداوند چهچیزی به پیامبر ابلاغ کرده و به عهدهی پیامبر است که آن را روشن کنند، زکات را هم قرآن نگفت به چه چیزهایی تعلق میگیرد و پیامبر(ص) روشن کردند، همچنان که گفت حج بهجا آورید، ولی کیفیت را نگفت، جایگاه پیامبر تبیین آیات است. آیا جریانات بعدی از جمله کشتن شیعیان حضرت علی«علیه السلام» به صِرف شیعهبودن و حتی کشتن فرزند حضرت فاطمهزهرا(س) در صحرای کربلا، نشان نداد که عدهای بودند که در عین لباس اسلامیت به هرقیمتی حاضر به پذیرفتن خط زلال اسلام در مسیر اهل البیت)علیهم السلام) نبودند؟ و لذا اگر نام علی«علیه السلام» در قرآن آمده بود براساس کینه با آن بزرگوار با اصل قرآن مقابله میکردند و حریم قرآن را میشکستند. و خداوند با عدم طرح نام علی«علیه السلام» قرآن را از چنین تجاوزاتی حفظ کرد. از طرفی پیامبرخدا(ص) با تایید علی«علیه السلام» در موارد مختلف، حجت را بر مردم تمام فرمودند. پیامبر(ص) میفرمایند: «اَنَا مَدینَةُ الْعِلْم وَ عَلیٌ بابُها، فَمَن اَرادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبابَ» ( الغدیر، ج 6، ص 114) من شهر علم میباشم و علی درازهی آن شهر است، پس کسی که طالب علم است باید از دروازه بیاید تا به علم برسد. روایت فوق در متون علماء اهل سنت مورد پذیرش انها است و قبول دارند که از پیامبر(ص) صادر شده به طوری که احمد حنبل از هشت طریق آن را روایت کرده. این روایات میرساند که همة امت باید به امیرالمؤمنین«علیه السلام» رجوع کنند و وصول به علم پیامبر(ص) از ناحیهی علی«علیه السلام» ممکن است و میرساند که علی«علیه السلام» اَعلَم جمیع امت است و مسلم چنین کسی باید بعد از پیامبر(ص) ولایت جامعهی اسلامی را به عهده داشته باشد تا امت را در جمیع امور به هدایت برساند. نکته: آیا نیامدن نام علی«علیه السلام» در قرآن موجب میشود که نتوان به یقین در امامت و جانشینی آن حضرت رسید؟ یا با اندکی تفکر در قرآن و توجه به فرمایشات پیامبر(ص) به راحتی روشن میشودکه عالیترین مصداق بعد از رسولالله(ص) ، برای ادامهی ولایت دینی برمسلمانان ، علی«علیه السلام» است. آیا راه تاریک است، یا چشمها نسبت به واقعیت بسته شده است؟ آیا آنها که علی«علیه السلام» را پس زدند اسلام را در مسیری بهتر قرار دادند؟ به گفتهی مورخان اهل سنت، آن چند سالی که حضرت علی«علیه السلام» برسرکار آمد، مردم دوباره اسلام زمان پیامبر(ص) را به یاد آوردند؟ پس از جنگ جمل بعد از 25 سال که صحابهی پیامبر(ص) از علی«علیه السلام» فاصله گرفتهاند، به امامت آن حضرت نماز میخوانند. عمرانبنحصین از صحابهی پیامبر(ص) میگوید: «صَلّی عَلیُّ عَلَیْنا بِالْبَصْرةِ فَقال: ذَکَّرَنا هذا الرّجل صَلاةً کُلُّنا نُصَلِّیها مَعَ رَسولالله(ص) » با علی«علیه السلام» در بصره نماز خواندیم، نماز او طوری بود که یادمان آمد نمازی که با رسولخدا(ص) میخواندیم.( صحیح بخاری، ج1 ، ص200، حدیث 784)چون در این مدتی که گذشته بود نماز هم به آن معنی واقعیاش از صحنهی زندگی مردم خارج و به فراموشی سپرده شده بود، به طوری که شهابالدّینزهری از علماء اهل سنت و از تابعین میگوید: «دخلتُ علی اَنَسِبنمالک بدمشق وَ هُوَ وَحْدَة یَبْکی»؛ پرسیدم چرا گریه میکنی؟ گفت: «لا اعرفُ شَیْئاً مِمّا کانَ علی عهدالنّبی(ص) الاّ الصّلاة وَ قد ضُیِّعَت» از آثار رسولخدا(ص) چیزی جز نماز نمیدیدم که آن را هم از بین بردند.( موطأ مالک، ج1، ص93) یعنی؛ نمازی که امروزه خوانده میشود سنخیتی با نماز پیامبر(ص) ندارد. محمدبنادریسشافعی از وهببنکیسان نقل میکند که میگوید: «کُل سُنَّةٍ مِنْ سُنَنِ رَسُولالله قَد خُیِّلت حَتَّی الصَّلاة» در طول دوران خلفا، تمام سنتهای پیغمبر دستخوش تغییر شد، حتی نماز. آنچنان همه چیز تغییر کرد که وقتی امیرالمؤمنین«علیه السلام» در هنگام خلافت، امام حسن«علیه السلام» را میفرستند که مردم را متذکر کند، نماز تراویح که به جماعت میخوانید بدعت است و ریشه در کتاب و سنت ندارد، مردم فریاد میکنند: «وا سُنّتا عمرا، وا سُنّتا عمرا» حضرت علی«علیه السلام» امام حسن«علیه السلام» را میخوانند که رها کن.
نمایش چاپی