سلام استاد: استاد نظرتون در مورد عزیز نسفی چیه؟ بنظرتون در مورد ایشون و آثار ایشان کم لطفی نشده؟ ای عزیز! آدمی تا از یک چیز نميرد به یک چیز دیگر زنده نتواند شد، پس اگر فراغت می خواهی از شغل بمير و اگر خدای می خواهی از خود بمير.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از نظرات ایشان بخصوص از کتاب «انسان کامل» ایشان استفاده کردم. چه خوب است که ما در انس با آثار ایشان بخصوص آن کتاب، زمان زیادی را بگذرانیم. در آن صورت از عمر خود استفاده برده ایم. موفق باشید
سلام آقای طاهرزاده ای که هرگز جهان فرصت نداده تا عاشقانه مثل انسانی به انسان دیگر به شما نگاه کنم و شما را برحسب مخلوق خدا بودن در نگرش مخلوق خدا بودنم با «عشق» بنگرم عشقی که همان خدای زنده و زندگی است. شرمنده ام جهان و دورانی که در آنیم «عاشق شدن و عشق» را گم کرده همه جا خشک و مرده. چطور جهانی که عشق را نمیفهمد زندگی و خدا و اولیاء معصوم خدا را بفهمد؟ چطور عشق به انسانها را به حسب مخلوق خدا بودنشان و خوده خودشان بفهمد؟ لعنت به تحمل و رفتارهایی که مجبور شدم نسب به دیگران داشته باشم تا مرا منزوی نکنند و ندرند و حرف هایم را که زندگی آور بود خوردم، لعنت به ترسی که لحظه به لحظه زندگی اجتماعی ام را گرفته و همواره روی هیچ چیز و هیچ کسی نمیتوانم با آرامش حساب باز کنم از همه مردمی که عشق را نمیفهمند میترسم آنها رحم نمیکنند. جای هرگونه عشقی که واقعی باشد و ما را به درک عشق خدا و زندگی و مخلوقات میرساند خالی است. از جهان فاقد عشق به خداوند که او نیز از جهان بی عشق گله مند است، گله میکنم. آخر راهی که اهل جهان مدرن میروند اسرائیله! بعضی فکر میکنند اسرائیلی ها مثل فیلم ترسناکند در حالی که نهایت همه آرزوهای مدرن خواهان اسرائیله، پول بی نهایت، قدرت بدون محدودیت، امکانات عالی همه چیزشان عالیست ولی آنها نه انسانند و نه عاشق، همین دو مورد کارشان را به دشمنی با خدا و گمراهی کامل کشاند. آخ از خودم بخاطر اسرائیلی بودن شرمسارم. چقدر مردم جهان اسرائیلی اند وگرنه آنها سگ کی بودند بتوانند کشور گشایی کنند اگر ما پیش تر، آنها را در خود نپذیرفته بودیم و منش و راه آنها را نمیرفتیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه زندگی را زیبا می کند نظر به انسانیت انسانها می باشد https://eitaa.com/matalebevijeh/20173 و https://eitaa.com/matalebevijeh/20161 و باز https://eitaa.com/matalebevijeh/20059. آری! ملاحظه می فرمایید که در نسبت انسانیت انسانها نه تنها ایمان گمشده به ما برمی گردد بلکه انسانیت از دست رفته چهرۀ خود را می نمایاند. موفق باشید
سلام: زمان موضوعی بود که بنده حاضر شدم بخاطرش همه عمرم رو زجر کشیدن را بپذیرم. زمان فقط مال خداست خدایی که خلق کرد تا شناخته شود. رنج با زجر فرق میکند ! زجر نه یعنی فقط سر بریده شدن در کربلا، زجر یعنی اسارت اهل بیت امام حسین علیهالسلام، زجر یعنی کشته شدن به نا متعارف ترین شکل در غزه، زجر یعنی صبر ابالفضل العباس در کربلا. زجر برای دین نیست زجر رنجی خاص و نامتعارفی است که فقط برای خدا کسانی آنرا متقبل میشوند. وگرنه ما در دین رنج و صبر داریم اما زجر برای دینداری یا بهشت رفتن یا عملی ثواب ندارم. امام خمینی با زمان اینقدر محکم و به نهایی ترین نتیجه از خود رسید. زمان یا چیزی که شما آن را تاریخ میخوانید سیری است که منتسب به خدا و آن را به عشق خدا میپذیرند. زمان را حتی با دین داری هم نباید تقلیل داد زیرا دین حقایق سعادت بشری است که خداوند با پیامبرش به ما داد تا بشریت به سعادت برسد اما زمان امری بود که خداوند از پیامبرش خواست تا خداوند سیر هستی اش را که خواسته ای منحصرا به اوست اتفاق بیفتد. زمان آن چیزیست که تمام هستی را زیر و رو میکند و آنیست که کاملا مال خداست. در هیچ کجا ندیدم خداوند اینقدر منحصر بفرد چیزی را مال خود بدانند، زمانی که مسئولیتش را امام زمان بعهده گرفتند و صاحب این مسئولیت بزرگ برای خدا شدند. سخنان امام را بشنوید آیا با دین صرف میشود این سخنان را پذیرفت یا دینی این گفته ها را دارد که زمان را اصل قرار داده؟ https://uploadkon.ir/uploads/cf5303_25VID-20250903-155017-368.mp4
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است سری به جزوۀ «زمان شناسی و نظر به فطرت تاریخیِ ما در انقلاب اسلامی» https://eitaa.com/jozavatlobolmizan/1865 بزنید به امید گشوده شدن میدان تفکر که به گفتۀ جناب گادامر، تفکر، تاریخی است و باید نسبتی بین حضور تاریخی و تفکر پیش آید. موفق باشید
سلام خدمت جناب آقای اصغر طاهرزاده: بنده در راه سیر و سلوک استادی ندارم چیکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که در جزوۀ «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمه الله علیه )» که روی سایت هست، به گفتۀ آیت الله بهجت در این زمانه علم تو، استاد تو می باشد. به همین جهت باید همۀ تلاش در کسب معارف توحیدی باشد. در این رابطه سیر مطالعاتی سایت ان شاءالله می تواند کمک کند. موفق باشید
سلام علیکم: لطفاً نظرتون را درباره مطلب زیر بیان بفرمایید: حقیقت محمدیه مظهر کامل اسم جامع «الله» است؛ در قیامت و بهشت این حقیقت در «صورت مثالی حضرت محمد ﷺ» متجلی میشود، و انسانها با دیدن آن صورت، در حقیقت اسم جامع الهی را مشاهده میکنند؛ این رؤیت جامع فقط در انسان کامل ممکن است»
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. آری! «که صاحبدل بداند آن چه حال است» گفتنی نیست، چشیدنی است «خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
سلام علیکم: درباره آیه «و جاء ربک و الملائکه». مطلبی داشتم. اگر این رب در آیه بالا را مساوی رب پیامبر (ص) بگیریم. رب پیامبر (ص) اسم جامع الله است. حال این اسم جامع مظهر می خواهد. مظهرش حضرت محمد (ص) است. قیامت هم که مثالی است. پس میشود گفت که اسم جامع الله همراه جسم مثالی پیامبر (ص) است. پس آیه بالا معنی باطنی اش این است که: اسم جامع الله در بدن مثالی پیامبر (ص) تجلی کرد. و همه مردم در محشر با دیدن بدن مثالی پیامبر (ص) به اسم جامع الله منتقل میشوند. یعنی نور اسم جامع الله را در جمال محمدی میبینند. آیا مطالب بالا را درست فهمیدم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جمال آن حضرت آینۀ تجلی انوار حضرت الله است به همان معنایی که خود آن حضرت نیز فرموده باشند: «من رآنی فقد رای الله» ولی بحث در تجسم مثالی است که نمی توان از این جهت گفت آن حضرت تجسم مثالی حضرت الله باشند که به معنی به جسم در آمدنِ حقیقتی است که به نور توحیدی اش بسی بالاتر از این حرفها می باشد. موفق باشید
سلام علیکم: در مورد نوشته زیر میشود از آن در بحث حوری بهشتی که در تفسیر سوره واقعه گفتید استفاده کنم. متن را در اینترنت دیدم. متن👇 «فتوحات مکیه، ج ۲، باب ۲۷ ابنعربی میگوید: «الحورُ العینُ إنما هُنَّ صورُ الأعمالِ الصالحةِ و تجلّیاتُ الأسماءِ الإلهیةِ لعباده فی الجنّة.» 🔑 معنا: حورالعین در حقیقت همان صورتهای اعمال صالح و نیز تجلیات اسماء الهی برای بندگان در بهشت هستند. 📖 فتوحات مکیه، ج ۴، باب ۵۶ او همچنین مینویسد: «كلُّ واحدٍ من أهلِ الجنّة لا یرى حورَهُ إلا على صورةِ استعدادِه و ربِّه الذی یُربّیه.» 🔑 معنا: هر یک از اهل بهشت حوری خود را نمیبیند مگر در صورتی که مطابق با استعداد خودش و ربّی که او را پرورش میدهد»
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکتۀ دقیق و درستی است. مهم آن است که متوجۀ ادبیات آن بزرگان بشویم. نکاتی که در شرح سورۀ واقعه عرض شد با نظر به تأویلات جناب کاشانی بود که البته مشهور است به تفسیر قرآن ابن عربی. موفق باشید
سلام خدمت شما استاد عزیز: سوالی که خدمتتون داشتم این بود که آیا امکانش هست که دانشگاه رفت و درس های حوزه را نه در محیط حوزه بلکه به صورت مطالعه دقیق و با روحیه تفقه خواند و از آن تاثیر و آن عمق و آن تعالی بهرهمند شد یا همزمان با دانشگاه کلاس و پایه های حوزه را رفت و از آن وسعت نیز خودش را بهرهمند کند و برای بحث ملبس شدن هم وارد حوزه شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از عزیزان سعی کرده اند آن دو را جمع کنند. البته اگر افراد بتوانند با جدیت وارد حوزه شوند و در کنار آن، دروس دانشگاهی را بگذرانند، راحت تر و بهتر توانسته اند در سلوک یک روحانی خود را تعریف و معنا کنند. موفق باشید
با سلام: آیا عقل محض وجود دارد؟ یا عقل همیشه متاثر از چیزهای دیگر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آنکه در روایت داریم: «اول ما خلق الله العقل» و از آن طرف از پیامبر خدا «صلی الله علیه و آله» داریم که اولین مخلوق، نور آن حضرت است می توان گفت عقل، همواره در مظاهری که مظاهر ظهور عقل است ظاهر می گردد. موفق باشید
سلام استاد: مستند شما رو دیدم واقعا آموختم. کاش دعا کنید ما هم وظیفه محور در جهان پیش رو حضور واقعی و ثمربخش داشته باشیم. آن نکته ای که فرمودید از ندیدن دانش آموزان گریه میکردید واقعا تکان دهنده بود. اگر بر میگشتید حوزه رو به صورت رسمی و با فراگیری فقه ادامه نمیدادید؟ بنظرتون فقه ما توانمندی این رو داره نیازهای بشر کنونی رو کامل پاسخگو باشع چه توصیه ای به استعداد های علمی برای جامعه سازی دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، رویکرد ما به «فقه» و فقاهت است. فراموش نمیکنم سخن آن طلبهای را که از حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» میپرسد، «در میان درسهایی که خواندهاید اعم از فقه و فلسفه و عرفان، کدام را مهمتر میدانید؟ ایشان میفرمایند فقه را. میپرسد فقه که چیز مهمی نیست. میفرمایند نخواندهای. میگوید در حال مطالعه و درس دادن هستم. میفرمایند پس نفهمیدهای.» از این جهت که فقه، سابقۀ تدبّر و تفکر هزارسالهای میباشد که انسان اندیشمندی چون شیخ مفید بنیانگذار آن بوده است. و در این رابطه اگر امثال شهید مطهریها آنچنان برجسته و ارزشمند شدند به جهت حضور در فرهنگ فقاهتی هست که در حوزههای علمیۀ ما جاری است با رویکردی همچون رویکرد علامۀ طباطبایی و حضرت امام و رهبر معظم انقلاب. موفق باشید
سلام استاد: برای کنترل خطورات ذهنی که بر انسان حادث میشه چکار میشه کرد؟ به گونه ای که بدون اراده هیچ نقشی بر خیال انسان حادث نشه. آیا کثرت خطورات خصوصا موقع مطالعه و نماز و کارهای مفید که برای آخرت انسان مفید هستند نشانه ضعف انسان هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله بسیار مهم و مهمتر از مهم است و ارزش انسان به آن است که بتواند فرماندۀ ذهن و خیال خود باشد و در این رابطه مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» برای شروع، کار خوبی میتواند باشد بخصوص آن سخن آیت الله حسنزاده که فرمودند برای آنکه ذهن من، مرا مشغول نکند با کسب معارف، ذهن خود را مدیریت کردم. موفق باشید
سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما: من یک پرسش ضروری داشتم خدمتتان (به خاطر زمان کم انتخاب رشته) در مورد انتخاب رشته آینده. به جهت اینکه شما با تفکر فلسفه اسلامی و غربی آشنا هستید، پیشنهاد شما جهت وصول به حقیقت از چه راهی است؟ و چون آزاد اندیشی شرط عقل در این باره هست، میخواهم در هر دو تخصص زیاد داشته باشم. به نظر شما از کدام سنت فلسفی شروع کنم؟ و به نظر شما در دانشگاه در دوره کارشناسی فلسفه و کلام اسلامی بخوانم یا فلسفه محض؟ لطف کنید و راهنمایی مفصلی در این باره کنید. در مورد تحصیل معرفت شناسی هم راهنمایی ام کنید چون اکثر شبهات و سوالات و مسائل حل نشده من در این جهت هست. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه ابتدا با فلسفۀ اسلامی با روحِ تفکری که میتوانیم در فرهنگ و فکر خود حاضر شویم؛ بحثی نیست. مهم آن است که بعد از چشیدن فلسفۀ اسلامی با اسلوب صدرایی، آری! بعد از چشیدن آن، که قدمی بالاتر از فهم آن است، باید نظر به فلسفۀ غرب و متفکران آلمانی از کانت گرفته تا هایدگر و گادامر، داشته باشیم. و در رابطه با مباحث «معرفت نفس» در دل فلسفۀ اسلامی اشارات بسیار ارزشمندی در میان است. نهایتاً میتوانید در ابتدا رجوعی به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن داشته باشید. موفق باشید
با سلام: استاد تو روایات متعدد در مورد نوع ارتباط افراد صحبت شده مثلا گفته با فلان کس معاشرت نداشته باش یا اگر فلان خصوصیت داشت باهاش رفت و آمد نکن، این یه مسئله اینکه الان و درحال حاضر اول نمیشه اینا رو رعایت کرد از یه طرف تویه تنگناهایی هستیم یه طرف صمیمیت و اخوت با مومنین در مقابل جبهه دشمن از یه طرف اگه بخواییم اینورعایت کنیم هیچ کس نمیمونه، چه باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه یکی از دستورات الهی به همۀ ملتها آن است که میفرماید: «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا» و کلمه «ناس» حتی شامل کافر هم میشود؛ باید آن موارد را به طور خاص مدّ نظر قرار داد که مثلاً موردی است که موجب ضعف ایمان انسان و یا شهرت انسانِ فاسق بشود. وگرنه به هر حال باید با هر انسانی با بزرگواری برخورد کرد. موفق باشید
سلام علیکم: آیا اصلا ظهور امام زمان یا هر اراده الهی بزرگی در این تاریخ ظاهری مثل نگرش های رایج هم دارد؟! ما که هرچه میبینیم خداوند طریقه خدایی کردنشان را در مرتبه نرم افزاری و کیفیتی حاضر فرمودند. امثال بنده آنقدر که تشنه زندگی اییم و میدانم با جنگ و مقاومت و پیش روی معرفتی و همه جانبه ابعاد انسانی محقق میشود، نیازمند هیچ چیزه دیگری نیستیم زیرا خود را میشناسیم که فقیران ذاتی هستیم که آمده ایم خدا را بندگی، و میدانیم خداوند همه نیازمان و کافی است. سر گذشت سخت زیبای همه ما در این شعر آمده که: در لگد کوب حوادث جان دیگر یافتیم / چون غبار از زیر پای کاروان برخاستیم. خدا میداند که چقدر از سیر زندگی نتیجه ای میخواهم که بتوانم در آن استقرار کامل و درست بگیرم، این اواخر موضوعم همین شده، اما! قطعاً در ظرفیت واقعی بشری خودم نه کمتر. و آقا! زندگی باید خیلی زیبا و دلربا باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در میدان زندگی و در مواجهه با انسانها، هرکس خود را میتواند پیدا کند آنگاه که با متانت و دلسوزی و صبر، وارد زندگی شویم. اینجا است که خداوند از طریق انسانهای الهی و اولیای معصوم به سراغ انسان میآید. موفق باشید
سلام وقتتون بخیر: ببخشید سوالی داشتم. من یه دانشجوی دختر هستم که شهر دیگه دانشجوام و تو خوابگاه میمونم، این ۳ سال اونقدر آدمهای مختلف دیدم که پیر شدم. دخترایی که شب ساعت ۳ میاومدن خوابگاه و مواردی که قابل بیان نیست. حالا مدیر کانال دخترانهای از من خواسته ویس بگیرم برای مخاطبهای یک کانال دخترانه و بگم که شهر دیگه دانشگاه نزنید اگر رشته خودتون در شهر خودتون هست و از تجربههام بگم به نظرتون این کار درسته؟ مثلا یکی مثل من که دانشگاه شهر کوچیک سطحش بالا نیست اگه بگم شهر خودتون انتخاب رشته کنید اشتباهه؟ چون واقعا خوابگاه آسیبش برای دختران خیلیی زیاده. خیلی ممنون میشم راهنماییم کنید. یعنی ذهنیتم این هست که دانشگاههای سطح یک از مذهبیها خالی نشه ولی از طرفی این آسیبهای بیشمار رو میبینم تو خوابگاهها و موارد زیادی که افراد از دین دارن خارج میشن. آیا اینکه به همه دختران توصیه بشه که دانشگاه در شهر دیگه رو حدالامکان انتخاب نکنید غلطه؟ اگه دختری نخبه باشه چی؟ ولی خب همون نخبه هم، بازم تو شهر دیگه واقعا چالش زیادی تو خوابگاه خواهد داشت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر باید متذکر این امر باشیم که بالاخره حضور در خوابگاه به جهت دوری از شهرِ خود آسیبهای خاص خود را دارد تا خانوادهها در این مورد حساس باشند. موفق باشید
سلام علیکم استاد: آیا ختم سوره ی واقعه که از دوشنبه اول ماه قمری شروع میشه تا ۱۵ ماه تموم میشه سند روایی صحیح دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. موفق باشید
با سلام و روز بخیر و آرزوی سلامتی برای شما و استاد محترم جناب آقای طاهرزاده: ضمن تشکر از شما و ارسال مطالب خوبتون و همچنین فایل دوجلد کتاب فرزندم اینگونه باید بود، بنده مطالبی رو سال گذشته از این کتاب درخصوص نامه ۳۱ نهجالبلاغه به اضافه چند خطبه و چند حکمت به صورت یک جزوه در آوردم و تدریس کردم حالا یک نکته، کتابی که عموما اساتید درس نهجالبلاغه تدریس میکنند ودر دسترس هست اصلا مناسب نیست. من یک سؤال دارم جسارتاً آیا استاد محترم کتاب مناسبی که دانشجویان به راحتی بتونند بخرند ودر حد زمانی یک ترم تحصیلی باشه سراغ دارند معرفی بفرمایند واگر نیست آیا مقدوره از مجموعه مباحث ایشان تا قبل از شروع ترم پائیز کتابی برای فروش آماده بشه که از نظر فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی مفید برای جذب دانشجویان این درس باشه؟ اگر پاسخ بنده رو بفرمایید سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «آشتی با خدا» و کتاب «چه نیازی به نبی» بتواند در این رابطه ان شاءالله جوابگو باشد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: در جریان بودید که آقای دکتر پزشکیان بعد از خبر ساعت ۲۱ روز ۷ شهریور با سه تن از فعالان سیاسی و رسانهای مصاحبهای داشتند و نگاه و نظر خود را نسبت به مسائل کشور در جواب آن سه تن مشخص نمودند. خواستم نظر جنابعالی را در این رابطه بدانم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با دقت تمام فیلم آن مصاحبه را نگاه کردم. https://www.aparat.com/v/rdee433 از نظر بنده آقای دکتر پزشکیان در درک مسائل کشور به خصوص با نظر به نگاه جبهههای مختلف نشان دادند موفق هستند. توصیه بنده آن است که آن مصاحبه به خوبی و با دقت و تفکر مدنظر قرار گیرد. اینجاست که میفهمیم نگاه مقام معظم رهبری به جایگاه فکری و شخصیت آقای پزشکیان با آن الفاظ دقیق که فرمودند: «رئیسجمهور پُرکار و پرتلاش و پیگیر است» نگاه دقیقی میباشد. جای خوشبختی است که ایشان نسبت به آموزش و پرورش بیشترین وقت را گذاشتهاند و این حاکی از آن است که متوجه هستند نسل جدید را باید با برنامههای خاص و با شکل دیگری جلو برد. ایشان نیز در درک مشکلات و نگاه دراز مدت به آن مشکلات دغدغههای خوبی دارند البته و صد البته امید است همچنان که خودشان مدنظر دارند ماورای جبهههای سیاسی به افرادی بیندیشند که ماورای جبهه خاص به حقیقت ایران و انقلاب، ذیل نگاه رهبر انقلاب نظر دارند. به هر حال در یک کلمه پیشنهاد بنده آن است که با دقت آن مصاحبه را دنبال کنند و به سخنان آقای پزشکیان بیندیشند و البته این به معنای تأیید همه نگاه و نظرهای ایشان نیست بلکه بحث در اکنونی است که باید بدان اندیشه نمود و ضعفهای تاریخی که داشتهایم و از آن غفلت میکنیم. آنچه باید مدّ نظر داشت آن است که متوجه باشیم قبولِ یکجا و یا ردّ یک جای افرد و نظرات آنها نشانۀ تفکر نیست؛ و این به معنای آن نمیباشد که انتقاد و انتقادکننده، نفی شود و آنچه در بعضی موارد در بدنۀ دولت پیش میآید نادیده گرفته شود. موفق باشید
سلام علیکم: در کتاب واسطه فیض ص ۲۴۵ از نظام احسن در تکوین نام برده شده .حرکت در تکوین مفهوم نیست. در تشریع مشکلی ندارد. لطفا در صورت امکان توضیح بفرمایید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت نمیکند. حضور تکوینی، همان حرکت جوهری در بستر «وجود» و شدتیافتنِ آن است در همان بستر. موفق باشید
سلام و ادب استاد وقتتون بخیر. بنده از امسال قرار است در دانشگاه فرهنگیان رشته الهیات تحصیل بکنم. برای خودم در زندگی هدفی مهم تر از همین مساله تربیت نیست و در این راستا شهید مطهری را الگوی خود قرار داده ام. به نظرتان برای نزدیک شدن به آنچه مطهری بود با توجه به آنجه جامعه فعلی نیاز دارد (مطهری زمان) چه باید کرد؟ آیا این که من حوزوی نیستم خللی در این هدف وارد میکند؟ آیا باید از مقدمات (ادبیات و منطق و ...) شروع کنم؟ شهید مطهری ۱۲ سال ظاهرا درس فقه میرفتن. تا کنون مطالعاتم پراکنده بوده است و سوال دوم: آیا مقدماتی غیر درسی (مثل محیط و دوستان و ...) برای این هدف لازم است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در چنان میدانی جای تبریک دارد بخصوص که متوجه هستید معنی زندگی جز این نیست که انسانها در نسبت با همدیگر متذکر ابعاد متعالی انسانیتِ انسانیتشان باشند و این تنها ذیل قرآن و سیره و شخصیت ائمۀ معصومین «علیهمالسلام» ممکن است. آری! برای مطهریشدن باید نسبت به فرهنگ حوزوی بخصوص ادبیات عرب و فلسفۀ اسلامی حساس بود و در کنار تحصیلات دانشگاهی، تحصیلات حوزوی را مدّ نظر داشت بخصوص که صوت دروس حوزوی در دسترس هست. در مورد سؤال دوم؛ همینطور است که متوجه شدهاید که بالاخره حساسیت نسبت به محیط و دوستان مهم است و تا آنجا که ممکن است باید در محیطهای علمی و اخلاقی و با دوستان اهل اندیشه و تفکر مرتبط بود ولی در هر حال نمیتوان از محیطهای آنچنانی و یا دوستان آنچنانی طوری بیگانه بود که ندانیم بر جوامع و افرد چه میگذرد. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چرا قرآن کریم گفته «رَبُّ المَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ المَغْرِبَيْن؟»
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمودهاند به اعتبار آن که در هر نیمکرهای که بایستیم، مشرقِ آن نیمکره غیر از مشرق نیمکرۀ دیگر است و در مورد مغرب نیز همین قاعده برقرار است. موفق باشید
سلام علیکم: در فص محمدی ابن عربی اله معتَقَد را نتیجه عمل انسان است. بعبارت دیگر اله معتَقَد ساخته شخص است. شما در بحث حوری بهشتی که آن را تجلی اسم جامع الله میدانید که نتیجه عمل و عبادت شخص است. حال سوالم این است که این تجلی اسم جامع الله که حوری است، آیا همان اله معتَقَد است که جناب ابن عربی در فص محمدی بیان میکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است. بالاخره خداوند برای کسی که تا مرز انس با حضرت حق و اسم جامع او جلو رفته است، حورالعین به معنایی که مربوط به مقربین است برای او تجلی میکند. تازه، در این موارد مهم نسبتی است که این متون مثل «فصوص الحکم» متذکر میشوند و نباید دغدغۀ این جزئیات را داشت. موفق باشید
سلام علیکم: بر اساس آنچه که درباره تفسیر سوره واقعه درباره حوری بهشتی فرمودید میخواستم بدونم که آیا امکان دارد یک فرد مقرب «مقربون» بیشتر از یک حوری داشته باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در کثرتِ موضوع نیست، بحث در آینههایی است که صورت عبادات انسان میباشند و افقی که به سوی حضرت محبوب می گشایند. موفق باشید
سلام استاد: از بس همیشه اومدم غر زدم، این بار اومدم بگم حالم خیلی خوبه. حالم خیلی خیلی خیلی خوبه. چون دیگه نمیترسم. چراییش رو هم به طور دقیق نمیدونم فقط باور کردم که همه عالم تحت مدیریت خداست و این برام کافیه. حضور حاضر خداوند برگشته و از تاریکی جنون آمیز نجات پیدا کردم، فعلا. تا ببینیم در ادامه سفر چی پیش میاد. فقط یه سوال کوچیک، من نماز رو در مسجد سنی ها یاد گرفتم و به همین علت از اول در ۵ نوبت میخوندم، اما کمی مشقت باره. آیا شما هم همین کارو میکنید؟ اگه ۳ نوبت بخونم چیزی از فضیلتش کم میکنه؟ البته من در کل روز به یاد خدا هستم. وقتی بیدار میشم، وقتی وسط شب از خواب میپرم، وقتی گریه میکنم و حتی وقتی دچار تردید در هستی میشم.... و جز این هیچ چیزی از دنیا نمیخوام. سجاده فقط ظاهرشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سیرۀ پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» نیز آن بوده که نماز را در ۵ نوبت میخواندند، ولی در بعضی شرایط، بدون آنکه محذوری در کار باشد آن را در ۳ نوبت جمع میکردند و بدین لحاظ اکثر شیعیان به صورت جمع میخوانند و به نظر میآید هر دو روش مورد رضایت خداوند است. ۲. آری! قصۀ انسان چنین است که اگر به نور توحید، آری! به نور توحید منوّر شود؛ به ایمانی مفتخر میگردد که همه چیز اوست. در آخر جلسۀ اول: «پیامبر خدا و ائمه «علیهمالسلام» و بازگشت به ایمانِ گمشده» از ایمانی که در نسبت با اولیای معصوم باید مدّ نظر آورد، سخن گفته شده. خوب است به آن نکته توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/20136 . موفق باشید
سلام و عرض ادب: چند ماهی میشود که بهعنوان اولین تجربه کار در صنعت، وارد ستاد مدیریت یک کارخانه شده ام. با توجه به شرایط خانوادگی، از کارمندی نفرت دارم اما خب چه میشود کرد؟ کارها در این عصر، مرکب شده اند و نیاز به بروکر و سازمان نیازی ضروری است. شرکت متشکل از دو بخش کارگاهی و اداری است. من بیشتر با مدیریت سازمان بخش اداری آن سر و کار دارم. آن اوایل که ورود کرده بودم، نوع و جنس ارتباطات کارمندها با یکدیگر برایم جدید بود. روزمرگیِ کارمندی در آنها مشهود بود. با این نوع زندگی کردن، دین هم نهایتا به امری غیر ضروری تبدیل میشود که دیگر سامان دهنده همه امورات زندگی نخواهد بود. در این نوع زندگی، انسان باید ابعادی را رعایت کند که موجب بقای او در سازمان خواهد شد. و این بیشتر به زندگی در جنگل شبیه است تا زندگیِ انسان در مقام خلیفةالهی. اینجا میشود بلای خانمان سوز نئولیبرالیسم را به چشم دید و آموزه هایش را که در جان مدیر این واحد صنعتی نهادینه شده را شنید. اول فکر میکردم خب حتما با طبیعت سازمان اداری بیگانه هستم هنوز و درست میشود. اما با توجه به سمتی که در سازمان دارم، کم کم کارمند ها هم در رفتارها و حرف هایشان به این موضوع اشاره میکردند. کم کم زیرآب زنی ها و بحث و جدل ها را هم دیدم. اینجا واقعا میشود اراده معطوف به قدرت را دید. تقریبا کارمند ها همه به استعفا فکر میکنند. چون در چنین ساختاری آنچنان فشار روانی بالاست، که حتی یک ساعت کمتر در این اتمسفر بودن، برایشان بهتر است به گمان خودشان. اگر چه این را علنا بیان نمیکنند. دیگر خودتان حتما تا تهش را خواندهاید و صحبت را خلاصه میکنم. تقریبا راهی برای اصلاح نیست. چون اصلاح نیازمند نیروهای جدید است تا گفتمان جدیدی در سازمان حکمفرما باشد. و این در حال حاضر امکان پذیر نیست. حالا ماندهام که چه کنم؟ هجرت کنم از آن سازمان؟ یا اینکه بمانم و سیاه شدن قلبم را ببینم؟ چه خوب میشد اگر من باب مدیریت اسلامی و سازمان اسلامی نیز مطالبی را ارائه میکردید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه اگر برای ادامۀ کار شرایط بهتری فراهم شود و هجرت صورت گیرد؛ کار خوبی است، ولی هنر ما آن است که در وسعت انسانی خود بتوانیم در همین میدانها در مواجهه با همین افراد با سبک و سیرۀ انسانی خود به نحوی در عین هرچه بیشتر رعایت اخلاق برای خود کمکی به همین افراد داشته باشیم. به هر حال شرایط، شرایطی است که انسانها با ذهنیات خود هرکجا که باشند فکر میکنند در جای دیگر باید خود را دنبال کنند. در مورد مدیریت اسلامی نامۀ حضرت علی «علیهالسلام» به مالک اشتر ظرائف خاص خود را دارد که میتوان به آن رجوع کرد. ولی باز همچنان میتوان به مدیریت رهبر معظم انقلاب در میدان طوفانی که در مقابل خود دارند؛ نظر کرد که چگونه نه تنها گوهر انسانی خود را به فعلیت میآورند، بلکه متذکر انسانیت انسانهایی میشوند که در عین عدم رعایت حجاب کامل، اینچنین برای شخص ایشان ارزش و احترام قائلاند و نه تنها مردم ایران بلکه مردم عراق. https://eitaa.com/taghaviniaa/5503 موفق باشید