باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که حداقل باید زندگانی مرحوم شهریار را به دو مرحله تقسیم کرد: مرحلهای قبل از انقلاب اسلامی که در فضای روشنفکری بهسر میبرد با خصوصیاتی که آن فضا دارد و در عین حال، یک شاعرِ هنرمندی است که ریشههای معنوی و معناگرایی در شعر او چشمگیر است. و مرحلهی بعد از انقلابِ او که از فضای روشنفکری فاصله گرفته و به اردوگاه متعهدین نسبت به انقلاب اسلامی پیوسته در عینِ طعنی که از طرف روشنفکران به او زده میشد. شهریار دورهی اول، شاعرِ عاشقپیشهای است که به هر حال، روحِ زیباگرایی او بعضاً عنان او را از او میرُباید. در این رابطه شاید بتوان علاقه به صدای آن خانم را توصیه کرد، وگرنه در کلّ، اشعارِ او حکایت از آن دارد که به افقهای بس متعالی نظر دارد. به گفتهی آیت اللّه محمدتقی جعفری شعر «حیدر بابا» انسان را از زمین میکَنَد و به معراج میبرد. در آخر از این موضوع هم نباید غفلت کرد کسی که حرکات و سکنات او را برای ما گزارش میکند، از نگاهِ معمولی خود مینگرد نه از نگاه شاعر و حالات شاعرانهی او. شهریار، شاعری نیست که بتوان او را نادیده گرفت، و از حالات روحانی او که در آخر عمر به فوران آمده است برای زیستجهانِ خود استفاده نکرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفهی صدرایی هدیهای است الهی که به قلب جناب صدرالمتألهین«رضواناللّهتعالیعلیه» اشراق شده. درست در زمانی که دکارت طرح فلسفهی خودبنیادش را مطرح کرد. کسانی که متوجهی فلسفهی صدرالمتألهین نیستند، متوجهی تاریخی که در آن زندگی میکنند، نمیباشند. در حالیکه رهبر انقلاب این انسانِ هوشیار به این تاریخ در رابطه با مکتب صدرا میفرمایند: «مكتب فلسفى صدرالمتألهين همچون شخصيت و زندگى خودِ او مجموعه ى در هم تنيده و به وحدت رسيده ى چند عنصر گرانبهاست. در فلسفه ى او از فاخرترين عناصرِ معرفت يعنى عقل منطقى و شهود عرفانى و وحى قرآنى، در كنار هم بهره گرفته شده و در تركيب شخصيت او تحقيق و تأمل برهانى و ذوق و مكاشفه ى عرفانى و تعبد و تدين و زهد و انسِ با كتاب و سنت، همه با هم دخيل گشته».[1] موفق باشید
[1] ( 1)- پيام مقام معظم رهبرى به كنگرهى بزرگداشت صدرالمتألهين در تاريخ 1/ 3/ 1378.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شخص خاصی را به عنوان مشاور نمیشناسم. خیلی نمیتوان به روایات مربوط به قمر در عقرببودن تکیه کرد. موضوع تناسب اسامی افراد بر اساس حروف ابجد کاملاً خرافی است، عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این مورد شده است. خواندن سورهی نور بر سر خطبهی عقد برای زن و مرد مستحب است، به معنای آنکه بر عهد زناشویی خود صادقانه پایبرجا باشند. عمده همان حضرت امام«رضواناللّهتعالیعلیه» است به زوجین که باید با گذشت، زندگی خود را معنا ببخشند و هرکه در بخشش و گذشت پیشقدم باشد، در شکوفایی خود موفقتر است. عرضی در آخر کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» در صفحهی 287 تحت عنوان «نامهای به زوجهایی که در ابتدای پرواز خود هستند» شده است. امید است مفید افتد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شب قدر به صورت خاص مربوط به شبهای 15 شعبان و 19 و 21 و 23 و 27 ماه رمضان است که به صورت تشکیکی در این شبهای خاص، ظهور دارد. ولی به صورت عام، مربوط به خود انسان است که چه شبی را با اعمال و رفتار روزانهی خود، به شب قدر خود تبدیل کند و منوّر به نزول ملائکه و روح گردد و در احساس و شعور برتری نسبت به حقایق عالَم وارد شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی،در جلسهی خواستگاری انسان باید از زیباییهای زندگی صحبت کند و اگر طرف رویهمرفته مردِ زندگی است و دینداری را برای خود پذیرفته است، دیگر نباید به مسائلی پرداخت که طرف فکر کند به خواستگاری «نکیر و منکر» آمده است!! در نظر بگیرید که فردا آن آقایی که شما را به او معرفی کردهاند به معرّف خواهد گفت: بابا ما را سراغ قبر فرستاده بودی یا سراغ یک خانم برای زندگی؟! همین جزءنگریهاست که ما را متهم میکنند که مذهبیها بدسلیقهاند. آری! اگر طرف دین را پذیرفته است و زیباییهای مدیریت مقام معظم رهبری را درک میکند، دیگر باید از اهداف عالیهی زندگی با خواستگار خود سخن بگویید و همانطور که بنا است زیباییهای ظاهریتان را به خواستگارتان بنمایانید، زیباییهای روح خود را با او در میان بگذارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «روات حدیث» کسانیاند که روح و فرهنگ و مذاق احادیث اولیاء معصوم را چشیده باشند. حال یکوقت در حدّ نکات فقهی به این مرحله رسیدهاند و یکوقت بالاتر، در حدّ نکات عرفانی و معرفتی، و یا از این هم بالاتر، در حدّ ولایت سیاسی، هرکدام در جای خود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت امر آن است که در این مورد هرکس نمیتواند از خود نظر بدهد زیرا مسئلهی حرامبودن و یا حرامنبودن چیزی از طریق تفقه فقها معلوم میشود و در خودِ فقه با توجه به حیطهای که آیات و روایات دارند مشخص میشود که موضوعی تاریخی و مربوط به شرایط خاص است و یا در ذات آن موضوع حرمت نهفته است. لذا باید بدون آنکه از برخورد حکیمانه عدول کنیم به طرف مقابل گفت اجازه بدهید در چنین مواردی که میخواهیم حرامبودن چیزی را بشناسیم، از خود نظر ندهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است که رفیق شما میخواهند بر اساس عقل حرکت کنند ولی مواظب باشند عقل خود را همهی عقل به حساب نیاورند. اتفاقاً ما در رشتههای زمینشناسی که رشتهی دانشگاهی این حقیر هم هست بحثی در رابطه با بلورها که از جمله عقیق جزء آنها است، داریم که بلورها با مدیریتی ماوراء آن مدیریتی که طبیعت بر روی معادن عادی دارد، مدیریت میشوند. یعنی یک روحی متعالی آنها را میسازد و شاید شریعت الهی جهت ارتباط با روحی که عقیق را مدیریت کرده به ما فرموده از انگشتر عقیق استفاده کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگوی شما هستم. اینکه در آخرین جواب عرض کردم؛ بهترین راه بیتوجهشدن نسبت به آن توهّم است، یکی از بحثهای مهم در سلوک است که میفرمایند همانطور که نباید بپرسی نور کو؟ و با همین پرسیدنت نور از منظرت در خفا میرود، نباید در امور بدیهی سؤال کنی فقط باید ببینی و احساس کنی. مولوی میگوید:
مشکل کار در این است که آنچه از همه پیداتر است را نمىبینیم. گفت:
چون گهر در بحر گوید بحر کو؟ / وآن خیالِ چون صدف دیوار او.
گفتن آن کو، حجابش مىشود / ابر تابِ آفتابش مىشود.
بندِ چشم اوست هم چشم بدش / عین رفع سدّ او گشته سدش.
چون چشم خود را از حقیقت منحرف کرده است، همان چشمى که باید وسیله رؤیت او شود، حجاب او شده است و همان هوشى که باید وسیله هوشیارى او نسبت به حقیقت شود، مانع شنیدن صداى حقیقت شده است.
بند گوش او شده هم هوش او / هوش با حق دار، اى مدهوش او.
موفق باشید
