بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17427
متن پرسش
هوالجميل با سلام و عرض ادب: جناب استاد در زمينه سير و سلوك بنده حقير مطابق عقل ناقص خودم اينجور درك مي كنم كه در اين مسير ما بايد ضمن قرار گرفتن در مسير اهل بيت (ع) و رعايت دستوراتشان در دوران معاصر نيز بايد امثال آقاي قاضي، هاشم حداد، آيت اله طهراني، علامه طباطبايي، آيت الله بهجت، حضرت امام خميني، آيت الله جوادي آملي و كساني كه در اين مسير هستند را از نظر تعاليم و الگو مدنظر داشته باشيم. چون عرفان و سير و سلوك اين بزرگوارند مبتني بر عرفان اصيل اسلامي است و شكستن نفس و دوري از خود و منيت اصل اساسي در سير و سلوك اين علما بوده است. اما سوال اينجاست كه در دورانهاي معاصر ما افرادي مثل شيخ رجبعلي خياط، حاج آقا دولابي و جعفر مجتهدي را هم داشته ايم كه اتفاقا جوانها به اين بزرگواران هم اقبال زياد نشان داده اند از بعضي گفتارها در مورد اين عزيزان به اين نتيجه رسيده ام كه بعضا عده اي مي گويند امثال اين بزرگواران در مسير تقويت نفس قدم برداشته اند نه در مسير شكستن و مبارزه با نفس از طرفي بعضي از مطالب اين عزيزان را كه مطالعه مي كنم مي بينم چنان هم اينجئور نبوده. در آخر به نظرم مي رسد صحبتي كه مي شود در مورد اين بزرگوران يا افراد مشابه كرد اين است كه اين افراد در مسير سير و سلوك با رسيدن به كشفيات و مكاشفات كه بواسطه مجاهدت و رياضت ها و توسل ها بدست آورده بودند متوقف شدند و نبايد در مسير سير و سلوك، سيره اين عزيزان براي جوانها مدنظر باشد. همچنين مي خواستم بدانم اگه نظر به تقويت نفس بوده كه بعضي از كارها را اين عزيزان انجام مي داده اند يعني اذن خدايي در كار نبوده و يعني چي؟ چون اينها آدم هاي با خدايي هم بوده اند. اين سوال از آنجايي مهم است كه بنده مشاهده مي كنم در سير و سلوك و عرفان جوانها به اين روش دوم افراد آن بيشتر نظر دارند. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به نتیجه‌ی خوبی رسیده‌اید که بدون اهانت به کسانی‌که بیشتر در کرامت‌ها متوقف‌اند؛ به توحید و سلوک توحیدی نظر کنیم. بالاخره این افراد هم اگر در تقویت قدرت نفس کوشیده باشند، از مسیر آموزه‌های اسلامی و ارادت به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» خارج نشدند و از دستورات آن‌ها استفاده کرده‌اند. البته راهِ توحید، راهِ دیگری است. موفق باشید 

16879

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز! بحث شاکله در عرفان چیست و نظر به چه چیزی دارد؟ تغییر شاکله به چه شکل امکان دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاکله در عرفان، همان عین ثابته‌ی انسان است و همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی  16855 عرض شد شاکله یا عین ثابته‌ی انسان در بستر همان انتخاب اولیه شکل می‌گیرد و این انتخاب هر لحظه می‌تواند تغییر کند. موفق باشید

15821
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: استاد عزیز می شود زحمتی بکشید بر تشرفات خدمت امام زمان (عج) مثلا تشرف حاج فشندی توضیحی مرحمت فرمایید؟ خواهشا استاد راجع به خطبه 79 نهج البلاغه پس از پايان جنگ جمل در مذمّت زنان لطفا توضیحی مرحمت فرمایید. از زحماتتان بسیار ممنونم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد تشرفات چیزی ندارم بگویم مگر آن‌که هرکس به اندازه‌ای که با قلب خود رعایت شریعت بکند، از نور حضرت که مجسمه‌ی عصمت‌اند محروم نیست، مگر آن‌که مأموریت خاصی داشته باشد که حضرت به صورت خاص او را مدد می‌کنند، و امروز آن مددها را در کلام و رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» ملاحظه می‌کنید 2- در مورد قسمت دوم سوال نظرتان را به این سوال جاب می کنم. سؤال: گاه شبهاتى راجع به جايگاه زن در اسلام مطرح مى ‏شود و به آياتى از قبيل 5 و 6 سوره مؤمنون، 24 سوره نساء و 14 سوره آل عمران و آياتى كه مضمونى به ظاهر مردسالار دارد استناد شده و مى‏ گويند در خطبه‏ 80 نهج‏ البلاغه زنان افرادى كم عقل خوانده شده ‏اند يا به علت‏ عادت ماهيانه كه امرى غير ارادى است براى آنها نقص در ايمان قائل شده ‏اند. لطفاً راجع به خطبه حضرت و آيات نامبرده توضيح بفرماييد.

جواب: در مورد خطبه 80 نهج ‏البلاغه كه سيد رضى صراحت دارد كه پس از جنگ جمل ايراد شده و با توجه به اين‏كه روش سيد رضى تقطيع‏ كردن خطبه‏ هاى حضرت بوده و قسمت‏هايى را مى‏ آورده كه جنبه‏ ى بلاغت آن زياد بوده معلوم مى‏ شود عايشه مورد خطاب است. به گفته‏ ى آيت ‏اللّه‏ جوادى اين خطبه هيچ پايگاهى ندارد، چون برهان‏هايى مى‏ آورد كه خود را نقض مى‏ كند، لذا به اهلش وا مى‏ گذاريم. براى آن‏كه فرهنگ قرآن را در مورد زنان بدانيم بايد آيات زيادى را مدّ نظر قرار دهيم، در ضمن در رابطه با موضوع كنيزان كه در جنگ اسير مى ‏شدند و به عنوان غنائم جنگى خريد و فروش مى‏ شدند، لازم است مفصلًا بحث شود، همين قدر بدانيد كه اسلام با ورود آن‏ها در خانواده‏ ى يك مرد مسلمان نه‏ تنها پناهى براى او ايجاد مى ‏كرد و جلوى فحشاء گرفته مى ‏شد، زمينه ‏ى مادرشدن او پيش مى‏ آمد و جهت شخصيت او تغيير مى ‏كرد كه البته شرح آن احتياج به بحث طولانى دارد. اما در مورد شخصيت زن در اسلام، عنايت داشته باشيد ابتدا بايد آيات صريح را كه موضوع را روشن مى‏ كند مورد توجه قرار داد و سپس بقيه‏ ى آيات را بر مبناى آن‏ها تحليل نمود. رجوع شود به کتاب زن، آن‏گونه كه بايد باشد. موفق باشید

14495
متن پرسش
سلام استاد: در مورد اینکه آیا ابن عربی، مولوی و حافظ و.... شیعه بودند یا خیر. این سالهای اخیر یک کتابی چاپ شده به نام «قبول اهل دل» از حجت الاسلام موسوی مطلق که به بیان معصومین در آثار این بزرگواران پرداخته و انصافا هم خوب بیان کرده اند ایشان. این کتاب با اشراف جناب آقای عبدالقائم شوشتری بوده. بنده هیچ کتابی را در این رابطه به جامعیت این کتاب ندیدم. البته کتاب آقای غفاری (جدال با مدعی) کار عالی است ولی این کتاب موضوعش کمی فرق دارد و خوب تبیین شده است بحمدلله. این لینک معرفی این کتاب است: http://abdolghaem.ir/node/465 این مساله را به آن خاطر عرض کردم که هم دوستان بیینند. هم جناب استاد اگر احیانا خواستند در این رابطه به کاربران توضیح دهند وقتشان زیاد گرفته نشود و به این کتاب ارجاع دهند (البته اگر صلاح دانستند). التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد تشیع ابن عربی و مولوی و حافظ بحمداللّه بزرگان دین مطالب ارزشمندی گفته‌اند. موفق باشید

12926
متن پرسش
سلام علیکم: حقیر در باره معنای صحیح و دقیق «روات حدیث» در عبارات امام زمان (عج) سوال داشتم!منظور امام (عج) از این واژه دقیقا چه کسانی با چه مشخصاتی است؟ ضمن آنکه حضرت آقا (عج) در زمان نایب دومشان نیز از همین واژه استفاده فرمودند و اختصاص به آخرین نایبشان نداشته است. یعنی در زمان نایب دومشان شیعیان و فقهای درجه یک امت شیعه مانند شیخ کلینی را به راویان حدیث خود امر فرمودند! لذا این موضوع مطرح است که حقیقتا راوی حدیث از نظر امام زمان (عج) چه کسی است که حتی فقهای درجه یک شیعه در حوادث روزگار (ولایت سیاسی) در زمان غیبت صغرا نیز به آنها (به راویان حدیث) امر شده اند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «روات حدیث» کسانی‌اند که روح و فرهنگ و مذاق احادیث اولیاء معصوم را چشیده باشند. حال یک‌وقت در حدّ نکات فقهی به این مرحله رسیده‌اند و یک‌وقت بالاتر، در حدّ نکات عرفانی و معرفتی، و یا از این هم بالاتر، در حدّ ولایت سیاسی، هرکدام در جای خود. موفق باشید

12787
متن پرسش
برادر طاهر زاده سلام علیکم بنده از برادران اهل سنت شما هستم که چند وقتی است روی مکتب تشیع تحقیق می کنم که اتفاقی به سایت شما وارد شدم و از اینکه فضای گفت و گو فراهم کردید بسیار سپاسگزارم. راستش اینجانب با وجود سنی بودن نتوانستم از حادثه مهم غدیر به راحتی عبور کنم و لذا بر آن شدم تا راجع به تشیع بیشتر تحقیق کنم و به کتب روایی شما و نظرات علمای شما خیلی رجوع داشته ام اما چندین مسئله برای من پیش آمده که حل نشده است یکی از آنها را مطرح می کنم البته با کمال صداقت بگویم که قصد مجادله ندارم و قصدم دریافت حقیقت است. سوال بنده راجع به دختر بزرگوار رسول خدا فاطمه است ما اهل سنت برای ایشان به واسطه اینکه دختر رسول خدا (ص) و همسر صحابه بزرگوار علی ابن ابی طالب (کرم الله وجهه) بوده اند احترام خاصی قائلیم اما برداشت ما این است شما در تعریف مقام ایشان افراط کرده اید و با وجود اینکه از وهابیون خبیث بیزاری میجویم اما بعضی اوقات با دیدن روایات شما می گویم وهابیون حق دارند آنقدر با شما دشمن باشند البته از حرف بنده ناراحت نشوید اما خب باید بگویم. مثلا در کتب روایی شما شیعیان حدیثی قدسی نقل شده مبنی بر اینکه خدا فرموده اند به عزت و جلالم سوگند اگر محمد (ص) نبود عالم را خلق نمی کردم اگر علی (رضی الله عنه) نبود محمد (ص) را خلق نمی کردم و اگر فاطمه (رضی الله عنه) نبود محمد و علی را خلق نمی کردم. حال شما که تمدن زایی شیعه را نوشته اید انصافا قضاوت کنید این روایت کوچک کردن مقام پیامبر و صحابه ایشان و در کل کل بشریت نیست؟ آخر سند این روایت کجاست؟ دلیل آوردن آن چیست؟ یا مثلا رهبر انقلاب اسلامی مولوی خمینی می فرمایند فاطمه زهرا (رضی الله عنه) همه حقیقت اسلام است. بنده میخواهم عرض کنم دختری که هجده سال بیشتر عمر نکرده اند چه تاثیری در اسلام داشته اند که همه حقیقت اسلامند البته باز تاکید کنم ایشان به عنوان دختر پیامبر و همسر صحابه مورد احترامند اما ِا این اغراق نیست؟ با تشکر از شما و سلام و درود به پیشگاه پیامبر و اهل بیت ایشان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  به نظرم همان‌طور که اکثر شیعیان مقصد روایت فوق را درست متوجه نشده‌اند، جنابعالی نیز همان مشکل را پیدا کرده‌اید. اجازه دهید بنده برداشت خود را عرض می‌کنم تا خودتان هرطور صلاح دانستید در مورد آن فکر کنید. در قرآن داريم: «ما خَلَقْتُ‏ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ الّا لِيَعْبُدُونَ»[1] يعنى؛ هدف خلقتِ‏ جن و انس، عبادت و بندگى خدا است. و از طرفى حضرت حق در حديث قدسى مى‏فرمايد: «يا احْمَد! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْافْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِيٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما»[2] اى احمد! اگر تو نبودى آسمان و زمين را نمى‏آفريدم و اگر على نبود، تو را نمى‏آفريدم و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را نمى‏آفريدم. ممكن است در برخورد اول تصور كنيم كه مقام حضرت فاطمه (س) از مقام پيامبر خدا (ص) و على (ع) برتر است در حالى‏كه اگر توجه بفرماييد ملاحظه خواهيد كرد اين روايت نظر به نبوت حضرت محمّد (ص) و امامت حضرت على (ع) دارد و اين‏كه هدف نبوت و امامت، ظهور عبوديت انسان‏ها است و به اعتبار نبوت حضرت محمد (ص) و امامتِ حضرت على (ع)، هدف از خلقتِ حضرت محمّد و حضرت على «عليهماالسلام»، حضرت فاطمه (س) است، آن‏هم به عنوان مظهر بندگى كامل خدا. يعنى حال كه هدف خلقت انسان‏ها، بندگى خداست و از طرفى هدف از خلق نبى (ص)- به اعتبار نبوتش - و هدف از خلق امام - به اعتبار امامتش - همه و همه، ظهور آن بندگى است كه خداوند هدف خلقت انسان‏ها قرار داده است، و حال كه فاطمه‏زهرا (س) مظهر بالفعل آن بندگى است كه نبوت و امامت براى ظهور آن پديد آمده‏اند، پس اگر نظر به فعليت كامل بندگى كه همان فاطمه‏زهرا (س) است نبود، اصلًا خداوند نبوّت و امامتى را اراده نمى‏كرد و لذا است كه مى‏توان نتيجه گرفت فاطمه‏زهرا (س) مظهر كامل بندگى است. بايد توجّه داشت كه اين روايت نمى‏خواهد مقام عبوديت پيامبر و على (ع) را نفى كند، زيرا خداوند در توصيف رسول‏الله (ص) صفت «عَبْدُهُ» را بر صفت «رَسُولُهُ» مقدم مى‏دارد و در واقع عبوديت محض رسول‏الله (ص) را تأييد كرده‏است، ولى در پيامبرخدا (ص) عبوديت و نبوت و در على (ع) عبوديت و امامت جمع است و چون خداوند در خلقت انسان، نظر به عبوديت او دارد و فاطمه‏زهرا (س) نمونه‏ى صريح و روشن آن عبوديت است، روايت مى‏فرمايد: مقصد خلقتِ نبوّت و امامت، خلقت فاطمه‏زهرا (س) است و در واقع فاطمه (س) مظهر همان عبوديت پيامبر خدا (ص) است و محبت شديد پيامبر خدا (ص) به فاطمه‏زهرا (س) در همين راستا است كه در آينه‏ى وجود فاطمه (س) عبوديت خود را مى‏يابد و درعبوديت او مظهرى از حقايق را مى‏بيند و لذا پيامبر (ص) مى‏فرمايد: «فَاطِمَةُ حَوراءُ انْسِيَّةٌ، فَكُلَّما اشْتَقْتُ الي رائِحَةِالْجَنَّةِ، شَمَمْتُ رائِحَةَ ابْنَتي فاطِمَةَ»[3] فاطمه حوريه‏اى بشرگونه است، هر زمان مشتاق بوى بهشت مى‏شوم، دخترم فاطمه را مى‏بويم. در حديث ديگرى مى‏فرمايند: «فَما قَبَّلْتُها قَطُّ الّا وَجَدْتُ رائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبي مِنْها»[4] هرگز فاطمه را نمى‏بوسم، مگر اين‏كه بوى درخت طوبى را از او استشمام مى‏كنم. پس فاطمه‏زهرا (س) مظهر جامعيت بهشت است و حضرت پيامبر (ص) وقتى مى‏خواهند به بهشت و شجره‏ى طوبى منتقل شوند و از آن حقايق غيبى بهره گيرند، به فاطمه (س) نظر مى‏كنند و او را مى‏بويند و ارادت به مقام فاطمه‏زهرا (س) و توجّه به مقام آن حضرت، قدرت چنين انتقالى را براى ما نيز به همراه خواهد داشت، البته در حدّ خودمان. توجه به اين‏گونه مقاماتِ حضرت‏زهرا (س) مقدمه براى معرفت به آن حضرت خواهد شد و زمينه‏ى درك شب قدر مى‏شود. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره‏ى ذاريات، آيه‏ى 56.

[2] ( 2)-« جنةالعاصمه»، ص 168، به نقل از كشف‏اللئالى.

[3] ( 1)- بحارالانوار، ج 43، ص 4.

[4] ( 2)- بحارالانوار، ج 43، ص 6.

12539

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: یک بوهایی نمیگم از دین زدایی ولی از بی تفاوتی نسبت به دین آن هم به طور عمد از این دولت به مشام می رسد؛ از عدم تغییر ساعات کاری در ماه رمضان تا مجوز رفتن زنان به ورزشگاه و فوق العاده عادی نشان دادن کنسرت های پاپ و رقص، توسط روحانی محترم جناب روحانی. در دماغ بنده چیزی گیر کرده! یا نه واقعا بویش حس میشه؟ یا این ها رو هم بگیم ان شاءالله بز است!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این دولت را آینه‌ی نظر به اهداف اصلی انقلاب اسلامی نمی‌دانم. ولی معتقدم اگر به روش حکیمانه و بدون جبهه‌گیری‌های افراطی جایگاه دولت را درست تبیین کنیم، منجر می‌شود در آینده‌ی انقلاب نسبت به جریان‌های متفاوت، خودآگاهی لازم را بیابیم و از افراط و تفریط‌ها آزاد شویم. موفق باشید

11926
متن پرسش
سلام محضر جناب استاد: از آنجایی که ممکن است روزگاری مردم کشور ایران خواهان ادامه حکومت دینی حال حاضر نباشند (به هر دلیلی مثلا فسادگسترده در کشور)، چرا یک ساز و کار قانونی (نه یک هرج و مرج) در قانون اساسی کشور به جهت برون رفت از این مشکل و تامین خواست اکثریت مردم (مثلا در یک همه پرسی) اندیشیده نشده است؟ آیا نبودن این قانون موجب شکل گیری یک استبداد دینی در بلند مدت نمی گردد؟ خواهشمندم شفاف و منصفانه پاسخ داده شود. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه وقتی عده‌ای بخواهند یک نظام را براندازند باید با آن نظام درگیر شوند، هیچ‌وقت نمی‌شود یک نظام برای براندازی خود قانون گذاری کند. بالاخره باید مخالفان نظام اسلامی با طرفداران آن مقابله کنند هرکدام پیروز شدند نظام مورد نظر خود را حاکم می‌کنند کاری که در فتنه‌ی 88 اتفاق افتاد که خواستند نظام اسلامی را با کودتای سبز براندازند و بحمد الله  نیروهای انقلابی به صحنه آمدند و دشمنان نظام را ناکام کردند. موفق باشید

11598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: راه اثبات وجود عالم جسمانی چیست؟ چون طبق نظر ملا صدرا: (ملاصدرا احساس را به تنهایی برای اثبات وجود عالم جسمانی و دستیابی بدان کافی نمی داند بلکه معتقد است که عقل انسان با کمک حس، عالم خارج را اثبات می کند. و برای اثبات آن از اصول عقلی کمک می گیرد. ملاصدرا در توضیح و تبیین این مطلب، مجنون و انسان را در حالت خواب مثال می زند که در هر دو حالت، امور غیرواقعی، واقعی پنداشته می شود زیرا شخص نسبت به آنها احساس خاصی دارد، در حالی که اگر عقل و ادراکات عقلی نبود تشخیص موارد خطا از صواب امکان نداشت. لذا برای اثبات عالم جسمانی اقامة دلیل می کند. ملاصدرا از طریق فیض الهی و امکان تحقق عالم جسمانی و عدم بخل و امساک در ذات الهی، وجود عالم جسمانی را اثبات می کند. به نظر می رسد بهترین راه برای اثبات وجود عالم جسمانی استفاده از احساسات و تأثیرات خارجی از اشیاء و به عنوان صغری و استفاده از اصل علیت به عنوان کبری است. و این استدلال استدلالی فطری و ارتکازی است که انسان از کودکی به طور ناخودآگاه از آن استفاده کرده است. لذا به این قضایا، قضایای بدیهی ثانوی می گویند. و ملاصدرا در مواردی وجود عالم جسمانی را امری بدیهی و ضروری به حساب آورده است.) اصول عقلی که برای اثبات عالم جسمانی به کار می رود چیست؟ لطفا در مورد قسمت (بهترین راه برای اثبات وجود عالم جسمانی استفاده از احساسات و تأثیرات خارجی از اشیاء و به عنوان صغری و استفاده از اصل علیت به عنوان کبری است.) توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم به عالم جسمانی از بدیهیات انسان است از آن جهت که به حسّ خود اعتماد دارد. موفق باشید

10896
متن پرسش
تزکی در سوره ی علی به چه معناست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرماید رستگار شد آن کسی که تزکیه کرد و ذهن خود را از تأثیر استقلالی ماسوی‌اللّه پاک کرد. موفق باشید
10379

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی: خانه ما دو اتاق کوچک دارد یکی مال بچه ها است و یکی مال خودمان، قفسه کتابهایم که عموما مذهبی مثل تفاسیر است درست روبری محل خواب من است گرچه در دارد و در آن بسته است و کتابها پیدا نیست ولی من معذب هستم که آیا وقتی می خوابم و ناچارا پاهایم به سوی قفسه کتابهایم دراز است این گناه ندارد و اگر از لحاظ فقهی مشکلی ندارد آیا از نظر اخلاقی و عرفانی مانع رشد نیست؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر راه دیگری ندارید إن‌شاءاللّه مشکلی پیش نمی‌آید. موفق باشید(در ضمن به عرض جنابعالی و سایر کاربران عزیزی که آدرس الکترونیک و یا ایمیل خود را ثبت نمی‌کنند می‌رسانیم که این سایت از آن‌جایی که بنا دارد سؤالاتی را در معرض دید کاربران قرار دهد که بیشتر در رابطه با معارف اسلامی و سلوک اخلاقی و یا مربوط به مبانی انقلاب اسلامی است، چنانچه ایمیل خود را ثبت نفرمایید از جواب‌دادن معذوریم).
9823
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده چند وقت پیش سوالی با مضمون زیر از حضورتان پرسیدم: یکی از دوستان می گفت اگر نفس مجرد است حرکت از قوه به فعل در مجردات چگونه معنا پیدا می کند؟ بنده بعدا که به سوال اش فکر کردم یاد مثال شما افتادم. فرمودید که پیری وجود دارد ولی انسان باید بهش برسد. حال پس مقام تجرد هم اینگونه است، یعنی مقام تجرد وجود دارد ولی شخص باید به آن برسد. خب مثلا علامه طباطبائی در 20 سالگی به مقام تجرد رسیدند و ما هم معلوم نیست تا کی بتوانیم برسیم، از طرفی نمی توان منکر حرکت در جوهر و رسیدن از قوه به فعل شد، پس قبل از اینکه نفس ما به مقام تجرد برسد از جنس چیست؟ یعنی تا قبل از رسیدن به مقام تجرد مجرد بودن نفس معنا نمی دهد؟ یعنی الآن نفس ما مجرد نیست؟ سپس شما جواب دادید: این در بحث حرکت جوهری روشن شد که چون تجرد نفس ناطقه نسبی است و به بدن تعلق دارد، حرکت جوهری بدن به نفس سرایت می‌کند با این تفاوت که در نفس حرکت به صورت لَبْسِ بعد از لَبس صورت می‌گیرد و نه به صورت خَلع و لبس. به همین جهت شما در عین آن‌که 20 ساله شده‌اید در 5 سالگی خود نیز حاضرید. در جزوه‌ی جدید «حرکت جوهری» که به صورت مختصر تهیه شده، این نکته طرح شده است. حال می خواستم بگم من هرچه جواب را خواندم هیچ چیزی متوجه نشدم. برایم هم مقدور نبود تا با پست از حاج آقای نظری جزوه را تهیه کنم می شود این قضیه را توضیح بدهید تا بتوانم آن را در جزوه ام درج کنم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض کردم تجرد نفس در ابتدای امر نسبی است، بدین معنا که از جهتی دارای تجرد است و زمان‌بردار نیست و می‌تواند گذشته و آینده را در خود جمع کند و از طرفی دارای حرکت است و می‌یابد این جوان امروزی در اثر تغییرِ آن کودک دیروزی به‌وجود آمد. در ضمن فایل جزوه‌ی جدید حرکت جوهری خدمت مسئول محترم سایت ارسال شد تا بر روی سایت قرار گیرد. موفق باشید
9236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
این که «غایت حرکت سیب کال، در عالم غیب موجود است.»، معقول است. اما آیا به نظر شما غایت حرکت سیب کال یعنی سیب رسیده، قبل از این که رسیده شود، در همین عالم ماده بالفعل موجود است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این، از همان بحث‌هایی است که عرض کردم در بحث قوه و فعلِ کتب فلسفی دنبال بفرمایید؛ چون در آن‌جا روشن می‌شود حرکت وقتی از قوه به فعل بود و در عالم ماده و در ذات ماده محقق بود، دیگر نظری به حرکات عرضی و نسبی ندارد چون عملاً این‌ها حرکتِ واقعی نیست زیرا از یک طرف سیب کال، می‌رسد و از طرف دیگر سیب رسیده می‌گندد. حالا یک عده‌ای که خواسته‌اند بگویند در این امور هم باز حرکت به سوی جلو و تکامل است گفته‌اند: ولی در دل گندیدن سیب، سیب‌دانه‌ها ظاهر می‌شود که هر کدام قوه‌ی یک درخت سیب را دارند. موفق باشید
8994
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: مقاله ای در اینترنت دیدم راجع به زیارت عاشورا، در این مقاله با استناد به منابع و نسخه های معتبر و سایر شواهد نشان داده شده که نسخه ای از زیارت شریف عاشورا که هم اکنون میان ما شیعیان رواج دارد درباره عبارت «ثم العن الثانی و الثالث و الرابع ...» با نسخه های معتبر قدیمی تفاوت دارد و در نسخه های قدیمی چنین شماره گذاری وجود نداشته است. این مقاله در مجله وزین «کتاب قیم» که از نظر درجه علمی در میان مجلات مربوط به علوم اسلامی ، در طراز اول قرار دارد و «مجله علمی پژوهشی» به شمار می رود به چاپ رسیده است. از طریق لینک زیر نیز مستقیما بدون ورود در صفحه اصلی مجله "کتاب قیم" می توانید متن کامل مقاله را دانلود کنید: http://kq.yazd.ac.ir/pdf_326_60202842f675feb69af713d557f87922.html ایشان معتقد اند که این مقاله یک مقاله علمی و مستند مطابق استانداردهای مقالات علمی است و هفت خوان رستم را گذرانده و مورد تأیید انبوهی از محققان طراز اول در زمینه علوم حدیث و رجال و علوم اسلامی قرار گرفته تا توانسته تأییدیه علمی برای چاپ بگیرد بنابراین سزاوار است دوستان عزیز تا کاملا آن را مطالعه نکرده اند نظر ندهند. خواستم نظر استاد عزیز را در مورد این مقاله بدانم. با سپاس و تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم قبلاً این نوع تحقیقات را دیده‌ام. تا آن‌جا که یادم هست در همان زمان که نسخه‌ مورد بحث مطرح بوده، نسخه‌هایی هست که زیارت عاشورا به همین شکل امروزی وجود داشته و لذا می‌توان احتمال داد آن نسخه‌ای که «ثم العن الثانی ....» را ندارد از سر تقیه نوشته شده. موفق باشید
8892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با توجه به حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» که هر کس نفس خود را شناخت قطعا خدای خود را شناخته است، چگونه نفس خود بشناسیم؟ و آیا اینکه این حدیث قدسی است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: حدیث از طُرق مختلف توسط رسول خدا و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» به ما رسیده و حدیث قدسی نیست. در مورد معنای شناخت نفس عرایضی در کتاب «خویشتن پنهان» داشته‌ام. موفق باشید
8813
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی حکایت این بنده خدا که خودش را شاگرد آیت الله جوادی معرفی کرده حکایت همان ضرب المثلی است که به شتر گفتند از کجا میایی گفت از حمام. گفتند از زانو هات پیداست! این بنده خدا هم از نثر پر از اشتباهش مشخص است که شاگرد کیست و حکایتش حکایت آن طلبه مبتدی است که گفته بود: حکما خذلهم الله با ما فقها رضوان الله علیهم چه بحثی دارند؟! البته این مطالب برای تنوع سایت بدکی نیست! با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده نیز به قصد تنوع و نیز به قصد آن‌که ملاحظه کنید چقدر از آزاداندیشی عقب هستیم، آن مطالب را در معرض دید عزیزان قرار دادم وگرنه با نظر آن کاربرِ عزیز موافقم که جواب به چنین سؤال‌هایی را از طرف بنده بعید می‌دانستند. موفق باشید
8239
متن پرسش
باعرض سلام وطول عمرباعزت برای استاد 1)درادامه سلوک چیزی که بنده کمبود ان را احساس کردم بخش عمل درسیرمی باشدبا این توضیح که حسن مطالب شما دراثارتان داد ن افق دیدوداشتن شاخص حرکت است امابعمل درحرکت کمترپرداخته شده است مثل قصدرفتن به قله کوه ودیدن قله بدون پرداتن به نحوه رفتن لطفا راهنمایی بفرمایید 2)درخصوص نمازخواندن حضرات معصوین علیهم السلامدرطول روز هزاررکعت نیت نمازهاچه بوده است وکلا خواندن نمازهای مستحبی به تعدادمثلاصدرکعت درشبانه روزبا چه نیتی قرائت می گرددراهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- همین‌طور که می‌فرمایید این سیر باید به سلوک عرفانی بینجامد و تحت عنوان ارتباط با ملکوت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بحث‌های عرفانی به‌خصوص عرفان عملی در میان است 2- این یک حالت عرفانی خاصی را می‌طلبد که انسان در عبادات در وجه تکوینی خود که عین ربط به حق است قرار می‌گیرد و هر اندازه عبادت کند بیشتر وجه تکوینیِ خود را احساس می‌کند. باید بعد از عرفان نظری و سیر عرفان عملی این حالت را در خود کشف کنید. موفق باشید
5274
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی طول عمر و سلامتی برای جنابعالی. با یکی از دوستان در حال مباحثه برهان صدیقین و هستیم و چند سوال داشتیک که از شما بپرسیم: 1- با توجه به شباهت زیادی که برهان صدیقین با برهان امکان و وجوب دارد، اصلی ترین تفاوت های آنها چیست؟ 2- آیا اینکه ما در مورد صفات اشیاء به صورت نسبی صحبت می کنیم و مثلا می گوییم سفت تر، بلند تر، زبر تر و... نشان می دهد که اینها از مقوله وجود و به صورت مشکک هستند؟یعنی صفات اشیاء از مقوله ماهیت نیستند؟ 3- با توجه به این نکته که موجودی که در مرتبه بالاتر از ماده باشد، می تواند(یا باید) معلولی داشته باشد، پس صورت های ذهنی ما که از مقوله مجردات هستند چه معلولی می توانند داشته باشند؟ 4- با توجه به اینکه عالم ماده همه اش در یک مرتبه وجودی است، پس تفاوت هایی که در بین اشیاء مادی دیده می شود ناشی از چیست؟ با توجه به اینکه اعراض بازگشت به ذات دارند. 5- با توجه به برهان صدیقین آیا این شبهه به وجود نمی آید که خداوند- نعوذ بالله- در خلقت مخلوقات مجبور است؟ یعنی امکان ندارد که خداوند که عین هستی است وجود داشته باشد ولی موجود دیگری نباشد؟ 6- آیا اینکه شدت وجود دلیل تجلی و نزول وجود است یک مسئله بدیهی است یا برای آن اثباتی وجود دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در برهان صدیقین ملاصدرا نظر به وجود دارد بدون آن‌که بخواهد از طریق ابطال دور و تسلسل از ممکن‌الوجود به واجب‌الوجود برسد. ملاصدرا نظر به وجود دارد از آن جهت که یا عین وجود است و یا عین وجود نیست 2- دراین‌ یی که شما مثال می‌زنید پای اعتبار و مقایسه ‌در میان است، ولی یک وقت در عین نظر به واقعیت بحث شدت و ضعف در میان است در آن حال بحث وجود در میان است. مثل آن‌که می‌گوییم آن آقا عالم‌تر است، علم به اعتبار ما نیست و لذا شدت و ضعف در این موارد به جهت وجودی‌بودن موضوع است در حالی‌که زبری و نرمی به اعتبار ما است، ممکن است آنچه به یک اعتبار زبر است به اعتبار چیز زبرتر، نرم باشد . اساسا در فلسفه نظر به اعتبارات بشری نمی شود 3- معلول صور ذهنی همان علمی است که ما نسبت به آن‌ صور پیدا می‌کنیم 4- چون عالم ماده عین حرکت است و حرکت در مراحل مختلف ظهورات مختلفی دارد، آن ظهورات مختلف موجب می‌شود تا در عالم ماده پدیده‌های مختلف در عرض هم داشته باشیم که این در بحث حرکت جوهری بهتر روشن می‌شود 5- جبر از آن جهت قبیح است که زمینه‌ی کمالی برای موجودی باشد ولی مانعی موجب توقف آن کمال باشد ولی این‌که خداوند در ذات خود عین تجلی و فیض‌رسانی باشد جبر نیست بلکه اقتضای واجب‌الوجودی او آن است که در همه‌ی کمالات واجب باشد از جمله در فیض‌دادن به موجودی که امکان وجودیافتن دارد 6- اگر متوجه باشیم وجود در ذات خود عین شدت و ضعف است تصدیق می‌کنیم که حتماً هرجا پای وجود در میان است پای تجلی در میان است. موفق باشید
4605
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی استاد به نظر شما در قضیه فتنه چرا مقام معظم رهبری بعضی جا ها خیلی عجیب عمل کردند مثلا همه میدانند که فائزه هاشمی در اغتشاشات نقش داشت علنا حضور پیدا میکرد و غیره ولی رهبری هیچ موضعی نگرفت ولی تا ان بنده خدا تاجیک به فائزه بد و بیراه گفت اقا خیلی ناراحت شدند انگار به یک انسان بیگناه خدوم توهین شده ایا خوب نبود اقا حداقل سکوت کنند مگر حرمت اشخاص وابسته به نظام از خود انقلاب بالاتر است ؟ فائزه ای که در حق انقلاب خیانت کرد و در اغتشاشات اتش بیار معرکه بود ایا حرمتش از انقلاب و ارمانها بیشتر است که اقا انطور ناراحت شدند برافروختند به قوه قضائیه دستور دادند و قوه قضائیه علویه ما تاجیک را 8 ماه زندانی کرد فائزه را شش ماه؟ به که گوییم این حکایت به کجا بریم شکایت البته من هم ولایت فقیه را قبول دارم هم مصداق انرا ولی این مسائل قابل هضم نیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار آن آقا که مستقیماً چنان حرکاتی را کرد فرق می‌کند با کار فائزه هاشمی که باید دادگاه به آن رسیدگی می‌کرد. اگر بنا است هر نیروی متعلق به انقلاب خودش با مجرم برخورد کند آن‌هم با آن الفاظ، دیگر کشوری نمی‌ماند. البته بدین‌معنی نیست که بنده از برخورد نظام قضایی به آن شکل موافق باشم. موفق باشید
3439
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم با توجه به پیگیری که در مورد سیر مطالعاتی شما دارم و بلطف حق در آن ها پیش می روم و انشاالله با دعای شما بتوانم به یقین قلبی برسم و صزفا جمع آوری اطلاعات نباشد، می خواستم بدانم چکونه این بحث ها را برای دیگران نیز مطرح کنم چرا درک که خیلی از مباحث بدون ورود به سیر مطالعاتی جنابعالی سخت است در حالیکه یکی از مهم ترین اهداف ما کمک گرفتن از این موضوعات در اجتماع است. برای مثال بنده در مسجد محل با چند تن از جوانان مباحثی از قبیل بیانات مقام معظم رهبری، وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی(ره)، تربیت فرزن و... را شروع کرده ایم و در بین راه سوالاتی مطرح می شود که من با کمک مباحث شما می توانهم به راحتی پاسخگو باشم اما پاسخ برای بقیه دوستان سنگین است؟مثلا برای بحث طی الارض و علت و چگونگی آن برای من با کمک بحث های شما حل شده بود ولی پاسخم برایشان سنگین بود.از طرفی نمیتوان مطالعات را به بعد از پیگیری سیر واگذار کرد و آنها در همان ابتدای سییر قرار دارند. راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: سعی کنید ابتدا مباحث معرفت النفس را به صورت ساده مثل کاری که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شده، طرح کنید تا بتوانید بر مبنای آن جواب سؤالاتشان را در حدّ قابل فهم آن‌ها بدهید. موفق باشید
2383
متن پرسش
با سلام1. در جواب سوال 2335 گفته اید که روح قبل از بدن ایجاد می شود. ولی ملاصدرا می گوید روح در بستر جسم ایجاد می شود لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آری؛ به گفته‌ی ملاصدرا«رحمة‌الله‌علیه»: «النَّفْسُ جِسْمانِیَّة ‌ُالْحُدُوث وَ رُوحانِیَّةُ‌ الْبَقاء»؛یعنی نفسِ هر انسانی از طریق حدوث بدن و در بستر بدنِ او حادث می‌شود و انسان‌ها قبل از بدن خود دارای یک شخصیت خاص و متعیّنی نبوده‌‌اند،( البته می‌توان این بحث را به‌طور کامل در کتاب «از برهان تا عرفان» دنبال بفرمایید) ولی در مورد اهل‌البیت(ع)قضیه فرق می‌کند زیرا آن‌ها علاوه بر نفسی که دارند و مثل سایر انسان‌ها «جِسْمانِیَّة‌ُ الْحُدُوث وَ رُوحانِیَّةُ‌ الْبَقاء» است، دارای مقام نوری می‌باشند که حضرت باقر(ع)در آن رابطه می‌فرمایند: «خَلَقَ‌ اللهُ مَحَمَّداً وَ عِتْرَتَهُ اَشْباحُ نُورٍ بَیْنَ یَدَیِ‌الله»، قُلْتُ: وَ مَا الْاَشْباحُ؟ قالَ: «ظِلُّ النُّور، اَبْدانٌ نُورانِیَّة، بَلْ اَرْواحٌ»؛ خداوند محمّد و عترتش را به صورت شبح‌های نورانی در برابرش خلق کرد. راوی می‌گوید: عرض کردم: اشباح چیست؟ حضرت فرمود: سایه‌ی نور، بدن‌های نورانی، بلکه ارواحی نورانی. ملاحظه می‌کنید که این روایت روشن می‌کند که شخص رسول خدا(ص)و عترت پاک آن حضرت همگی دارای حقیقت نوری بوده‌اند و حضرت باقر(ع)می‌فرماید اشباحِ نوری آن‌ها، سایه‌های نوری بودند، به معنی بدن‌های نورانی، بدن‌هایی که به یک اعتبار روح بوده‌اند، چون در آن مقام، جسم‌ها، جسم‌هایی‌اند از جنس روح، نه جسم‌هایی از جنس ماده و جرم، بلکه سایه‌هایی که نمایش جلوه‌ی اسماء الهی‌اند. اساساً مگر می‌شود پیامبر و عترت مطهرش(ص) قبل از خلقت عالم و مقدم بر آن، در حقیقت غیبیه نباشند و باز بتوانند بر عالم تصرف کنند؟ علاوه بر این، هدف غایی در عالَم غیب مقدّم و در عالَم عین مؤخّر است، تا بشریت در عالم عین، به سوی آن حقیقت که در عالم غیب به صورت بالفعل موجود است سیر کند، چون غایت مفقود، محال است. پس در واقع رسول خدا(ص) از یک قاعده‌ی اساسی که در عالم تحقّق دارد خبر می‌دهند که در جای خود بحث شده است. عظمت کار از آن جهت است که رسول خدا(ص)و ائمه‌ی هدی(ع)سعی دارند اصحاب خاص خود را متوجه چنین معارفی بنمایند که چگونه اولیاء الهی ماوراء خلقت آسمان‌ها و زمین، دارای مقام روحی و نوری هستند که در آن مقام جسم‌ها در عین جسم‌بودن، دارای جنس روحی و معنوی هستند. جابر بن یزید از اصحاب خاص امام باقر(ع) می‌گوید؛ حضرت فرمودند: «یَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ أَوَّلَ مَا خَلَقَ خَلَقَ مُحَمَّداً(ص) وَ عِتْرَتَهُ الْهُدَاةَ الْمُهْتَدِینَ فَکَانُوا أَشْبَاحَ نُورٍ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ، قُلْتُ: وَ مَا الْأَشْبَاحُ؟ قَالَ: ظِلُّ النُّورِ، أَبْدَانٌ نُورَانِیَّةٌ بِلَا أَرْوَاحٍ وَ کَانَ مُؤَیَّداً بِرُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ هِیَ رُوحُ الْقُدُسِ فَبِهِ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ وَ عِتْرَتَهُ وَ لِذَلِکَ خَلَقَهُمْ حُلَمَاءَ عُلَمَاءَ بَرَرَةً أَصْفِیَاءَ یَعْبُدُونَ اللَّهَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ السُّجُودِ وَ التَّسْبِیحِ وَ التَّهْلِیلِ وَ یُصَلُّونَ الصَّلَوَاتِ وَ یَحُجُّونَ وَ یَصُومُون‏» اى جابر! همانا خدا در اول آفرینش، محمد(ص) و خاندان هدایت‌شده‌ی او را آفرید، و آن‌ها در برابر خدا اشباح نور بودند. می‌گوید: اشباح چیست؟ فرمود: یعنى سایه‌ی نور، پیکرهاى نورانى بدون روح، و همه تنها به یک روح مؤید بودند و آن روح القدس بود که او و خاندانش به وسیله‌ی آن روح خدا را عبادت می‌کردند و از این جهت خدا ایشان را خویشتن‌دار، دانشمند، نیکوکار و برگزیده آفرید، با نماز و روزه و سجود و تسبیح و تهلیل خدا را عبادت می‌کردند و نمازها را می‌گزاردند و حج می‌کردند و روزه می‌گرفتند. ملاحظه کنید که چگونه حضرت باقر(ع)در این روایت ما را متوجه حقیقت قدسی چهارده معصوم(ع)می‌کنند که همه مؤید به یک روح بودند و نه روح‌های مختلف. موفق باشید
18030
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد گرامی و خدا قوت: ببخشید استاد اینکه آدم رد پای خدا را در شروع کاری که عمیقا دوست داره انجام بده ولی هیچ وقت شروع نمیکنه ببینه، آیا برای همه اتفاق می افته؟ آیا چیز عادی هست یا خیر؟ چون بنده در انجام هر کاری که میل قلبی دارم ولی تصمیم ندارم و شروع نمی کنم خدا یه جورایی وادار به انجامم میکنه. یعنی در شرایطی قرار می گیرم که انجام میشه. مثلا شدیدا نماز شب دوست دارم ولی قصد نمی کنم شروع کنم بعد شرایط طوری چیده میشه خانواده صبح زود بلند میشن یا ناچار میشی قبل از اذان صبح بلند شی و نماز بخونی. یا مثلا آدم غر غرویی هستم و شدیدا دوست دارم این اخلاق ترک کنم اما نمیتونم بعد، هم خانواده مشکل پیدا میکنن مثلا روحی و نمیتونی غر بزنی، از طرفی هم در مورد اون رذیله دقیقا بموقع مطلب جلوت گذاشته میشه و مواردی از این قبیل. انگار خدا واقعا داره تربیت میکنه. انگار هیچ کاری انجام نمیدم فقط میخوام و میشه. تازه انگار خواستن را هم خدا طوری شرایط میچینه که کار خوب را بخوای و اراده کنی. انگار خودشون دارن میبرن و خودت هیچ کاره ای. آیا این درسته؟ و اگر درسته آیا همیشه و برای همه این اتفاق میفته؟ و گاهی خدا اجازه میده که بفهمیم. 2. در شرح جنود عقل و جهل شنیدم که فرمودید امام علی (ع) با حقیقت نورانی متحد شدن و شیعه با اضافه ی گل این انوار متحد شدن. خب امام علی (ع) استعدادشون امام علی (ع) شدن بوده پس تونستن با این نور متحد بشن. مگر نباید استعداد این اتحاد در شیعه باشه؟ شما فرمودید که غیر شیعه هم میتونه با این مقام و نور متحد بشه. یعنی ممکن الوجود هر استعدادی در وجودش داشته به همون میرسه یا بیشترش هم میشه؟ یا آیا همه ی استعدادها در وجود هست؟ متشکرم. در پناه خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت رب‌العالمین همیشه زمینه‌ی اعمال نیک را خودش فراهم می‌کند، عمده آن است که ما آن را پیگیری کنیم 2- همه‌ی انسان‌ها استعداد ارتباط روحانی با انسان کامل که مظهر آن حضرت علی«علیه‌السلام» است را دارند و در شیعه این شرایط بیشتر است. اساساً حضرت علی«علیه‌السلام» حقیقت سرّ و جان هر انسانی است. موفق باشید

16149
متن پرسش
سلام: کتاب «بحران غرب متجدد» از رنه گنون را تهیه کردم، به نظرتان برای شروع خوب است؟ اگر پاسختان منفی است، بفرمایید با کدام کتاب این نویسنده شروع کنم؟ و اساسا این نویسنده با چه شیوه ای نقد می کند؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب بسیار خوبی است و اساساً رنه‌گنون از نادر، متفکرانی است که در نقدِ غرب به روشی حکیمانه وارد شده است. موفق باشید

15989
متن پرسش
به نام خدا و با سلام: استاد محترم و مستطاب مدتی است در حال خواندن حرکت جوهری و جلسات سخنرانی مربوط به آن هستم. مانند ورزشکارانی که بعد از ورزش سنگین بدن درد دلچسبی می گیرند بنده حقیر نیز با فکر اندک خود دو دو تا چهار تایی می کنم و به هم می ریزم و درست می شوم. در رابطه با مطلب زمان به عنوان بعد چهارم و حدوث و قدم به مثالی برای خود رسیدم و گفتم عنوان شود تا شما بفرمایید که در مسیر هستم یا راه را به اشتباه می روم. طرح مثال: هم اکنون بنده دارای یک فرزند هستم که 15 سال دارد حال اگر کسی بپرسد که فرزند دوم من (در حالی که ندارم) چند سال دارد؟ خوب جواب معلوم است که سالی ندارد چون اصلا" وجود ندارد. حال اگر سال آینده خدا به اینجانب فرزندی عطا نماید و در دو سال دیگر همان شخص بپرسد که فرزند دوم من چند سال دارد؟ می گویم یک سال. از کی شد یک سال؟ از وقتی که به دنیا آمد. سوال: قبل از به دنیا آمدن چند سال داشت؟ هیچی. پس زمان آن با به دنیا آمدنش شروع شد. نتیجه اینکه تا قبل از به دنیا آمدن آن زمانی برایش متصور نبودیم. همین گونه است بحث زمان در دنیا و ایجاد آن و بحث حادث بودنش و قدیم بودن آن. جسارتا" یک مطلب دیگر و آن هم اینکه: مرحوم یدالله سحابی در کتاب خلقت انسان مطالبی در رابطه با آفرینش انسان و تَک زایی (در رابطه با حضرت مریم(س)) و اینکه جد بزرگ ما حضرت آدم را حضرت باریتعالی از میان انسانهایی برگزید و مقام نبوت و پیغمبری داد، همچنین قائل شده اند بین آدم و انسان (به تصدیق کلام شریف قرآن) تفاوتهایی است و در جایی که خداوند متعال نام آدم را برده اند منظوری و از کلمه انسان منظور دیگری ایفاد می شود. خواستم بدانم نظر حضرت عالی در این رابطه چیست؟ قبلا" و قلبا" از صبر و حوصله شما ممنون و متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مثال شما در رابطه با حادث‌بودنِ زمان بسیار عالی است 2- در موضوع «برگزیده‌شدن حضرت آدم» که قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ» خدا آدم را برگزید، حتماً به معنایِ برگزیدن آدم از بین انسان‌ها نیست، شاید به معنای برگزیدن او به جهت شایستگی‌اش جهت خلیفة‌اللّه‌بودن باشد. به نظر بنده نظر حضرت علامه که حضرت آدم را اولین انسان و ابوالبشر می‌داند، خوب و کامل است. موفق باشید

15052
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل و گرانقدر لطفا بفرمایید آیا صحیح است بگوییم که انسانی که هنوز در درجات کمال نرسده و هنوز در ابتدای سلوک است، همانطور که به معنویت نیاز دارد به برخی از موسیقی های مجاز نیاز دارد؟ شنیده ام برخی از عرفا موسیقی مجاز را گوش می دادند، اگر صحیح است، علت آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیره‌ی اهل‌البیت در هر صورت نظر به موسیقی ندارد و انسان را در نهایت متوقف می‌کند زیرا سالک از یک مرحله‌ای باید از صور ذهنی عبور کند، در حالی‌که حوزه‌ی موسیقی صور ذهنی است. موفق باشید

نمایش چاپی