بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3081

"تماس باما"بازدید:

متن پرسش
سلام وخسته نباشید به مسئولین و دست اندرکاران سایت. میخاستم بدونم صوت مطلب حوزه یا دانشگاه در کجای سایت قرار داره که من پیدا نکردم؟
متن پاسخ
بسمه تعالی.باسلام.باشماره تلفن هایی که درمنوی "تماس باما"آمده است تماس حاصل فرمایید."مدیریت سایت"
1060

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سالم خدمت استاد عزیز.استاد من الان حدود 3الی4 ماهه که مشغول خواندن کتابهای شما هستم .قبلا اصلا اهل مطالعه نبودم اما با معرفی یکی از دوستان و با خواندن 5.6 کتاب شما یک تغییر کلی در خودم احساس کردم و الان مرتب پیگیر مطالب هستم و یک شور عجیبی دارم تا با سیری که شما معرفی کردید کوچه پس کوچه های دینمو بشناسم اما استاد در این مدت بعضی اوقات حال خوبی دارم گاهی اوقات نه با خودم فکر میکنم این راهی که دارم یا عبادتهایی که میکنم خداییند یا اینکه از طرف شیطانه و گاهی اوقات مطالبی که در کتاب هست که شما فرمودید برام مبهمه مثلا کتاب حب اهل بیت را که میخانم واقعا نمیدانم باید چه کار کنم که این کار را عملی بشه در صورتی که من عاشق اهل بیتم چطور باید بفهمم که عشقم واقعیه؟در ضمن مثلا از خدا که میخام شغلمو درست کنه فکر میکنم بد شد که از خدا درخواست یه چیز دنیایی کردم خجالت میکشم از خدا.به ته قلبم که نگاه میکنم میبینم دوست ندارم گناه کنم ولی از دستم میپره در این صورت حسابی میریزم به هم در صورتی که قبلا اینطوری نبودم.از شما خواهش دارم یک راهکار اساسی برای حل این شبهات بهم بدید چون من واقعا شما را ندیده کتاب های شما منو جذب کرده؟یا علی مدد
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی گفت: «ای برادر عقل یک دم با خود آر ... دمبدم در تو خزان است و بهار» قصّه‌ی قبض و بسط شما یک واقعیتی است که انسان همواره با آن زندگی می‌کند. ملاک آن‌که بدانیم مسیر ما شیطانی است یا الهی با بندگی مشخص می‌شود و این‌که در این مسیر طالب بندگی بیشتر هستیم و یا همچون شیطان در مقابل احکام الهی استکبار می‌ورزیم. پس از فهم تئوریک حبّ اهل البیت«علیهم‌السلام» و روشن‌شدن هدف اصلی در حبّ، به مرور با رعایت هرچه بیشتر حرام و حلال الهی یک نوع سنخیت با عصمت آن ذوات مقدس در انسان ایجاد می‌شود و حبّ آن‌ها در انسان فعلیت پیدا می‌کند. از خدا بخواهید و محکم هم بخواهید که شغل شما را سروسامان دهد تا معلوم شود جز به او به هیچ‌کس امید ندارید. عزمتان آن باشد که گناه نکنید و لذا هروقت از دست‌تان در رفت، عزم شما با قدرت بیشتری به صحنه می‌آید، نگذارید با انجام گناه، شیطان مأیوس‌تان کند. با توبه شیطان را مأیوس کنید. موفق باشید
749

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت شما جناب استاد در کتاب جوان و انتخاب بزرگ فرموده اید حضرت عیسی در اثر معنویتی که داشت با همین بدن به آسمان عروج کرد . استاد چگونه این بدن مادی می تواند در ان عالم غیر مادی وارد شود آیا تغییری در او صورت می گیرد ؟ یا به همان نحو وارد می شود که ظاهرا محال است. و ایا معاد جسمانی با همین بدن است ؟ چون در داستانی دیدم با عنایت حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام یک حوری با ایجاد تغییراتی به این عالم امده است و با طلبه ای ازدواج کرده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: منظور بدنی است مناسب آن نشئه و از آن‌جایی که همیشه نفس ناطقه در هر نشئه‌ای بدن خود را با خود دارد گفته می‌شود انسان همیشه با بدن خود در هر نشئه‌ای حاضر است که ممکن است این جمله موجب شود افراد تصور کنند منظور بدن مادی است. موفق باشید
464

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله! (لطفا هرچه سریعتر پاسخ دهید) بسیار ممنونم 1- لطفا نقش زیارت امامزادگان و علماء و شهدا را در زندگی دنیوی و اخروی برایم روشن کنید و بفرمایید آیا به علماء زنده هم می توان برای گره گشایی متوسل شد؟ 2- در بعضی سایتها مقاله های طنز و یا اهانت آمیز در مورد اشخاصی می نویسند که اینها با بی بصیرتی خود دل رهبر عزیزمان و مردم خوبمان را سوزانده اند و انقلابمان را دشمن به شاد کرده اند. خواستم بپرسم خواندن این طنزها (و بعضا اهانت ها) اشکالی دارد؟ (چون روایتی قبلا شنیده ام که چنین مضمونی داشت: کسی را سنگسار می کردند و شخصی به او فحش داد و معصوم علیه السلام او را نهی فرمودند که مجرم به مجازات جرمش رسید ولی تو به او ظلم کردی!) خدا در یاری دین خودش یاریتان کند! التماس دعا یا علی مدد
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی 1- جواب قسمت اول سؤال‌تان در سؤال 460 داده شد. 2- در هر صورت مؤمن از هرگونه عمل لغوی باید إعراض کند مگر این‌که بخواهد اطلاع پیدا کند تا به موقع از اسلام و مسلمین دفاع کند. موفق باشید
19414
متن پرسش
بسمه تعالی استاد طاهرزاده سلام علیکم: شنبه ۱۳۹۶/۰۲/۳۰ تفسیر آیات ۵۹ الی ۶۴ سوره نساء. برداشت من از تفسیر آیات فوق این بود که بر جام ضد قرآن است و آقای حسن روحانی در بستر منافقین داخلی و خارجی عاقبت شومی دارد و برخورد مقام معظم رهبری با برجام مطابق قرآن است که این برداشت را اگر درست متوجه شده باشم به اطلاع یکی از مجتهدین رساندم ایشان گفتند اگر استاد طاهرزاده چنین تفسیری کرده اند مقام معظم رهبری مقصرند که به دولت اجازه داده اند برجام انجام پذیرد. لطفا راهنمائی فرمائید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای بابا! اگر همه‌ی مستمعین این‌طور که شما برداشت کرده‌اید، برداشت کرده باشند که خاک بر سر من است!! اتفاقاً آیات مذکور خبر از آن می‌دهد که امثال آقایانی که در عین باورِ ایمانی جهتِ داوری به طاغوت رجوع می‌کنند. لذا قرآن می‌فرماید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً» (60/ نساء) آیا ندیدی کسانی‌که در باورِ خود به آن‌چه تو نازل کرده‌ای و آن‌چه در قبل آمده، ایمان دارند و این‌که در داوری به سوی طاغوت نظر می‌کنند. در حالی‌که به آن‌ها امر شده است به طاغوت کافر باشند و این شیطان است که آن‌ها را گمراه می‌کند، آن‌هم گمراهیِ بسیار شدیدی. بنابراین این‌طور نیست که بخواهند با اسلام مقابله کنند بلکه گرفتار یک‌نوع اغفال از طرف شیطان شده‌اند تا آن اندازه که شیطان بخواهد آن‌ها را به تعبیر علامه طباطبایی از صراط مستقیم به‌کلّی بیرون کند. و خداوند در ادامه می‌فرماید: «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً» (61) چون به آن‌ها گفته شود که به سوی آن‌چه خداوند نازل کرده است و به سوی رسول خدا بیایید، در این صحنه می‌بینید منافقان، فعالانه وارد می‌شوند تا آن‌ها را ای رسول خدا از تبعیت نسبت به تو منحرف کنند. ملاحظه می‌کنید که قرآن نمی‌گوید آن‌ها منافقند، بلکه می‌گوید جریان نفاق سعی دارد آن‌ها را از رجوع به رهبریِ نظام منصرف نماید. قرآن در ادامه می‌فرماید: «فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ إِحْساناً وَ تَوْفيقاً» (62) اینان چگونه خواهند بود وقتی با قرارگرفتن در چنین مسیری با مشکلات روبه‌رو می‌شوند به جهت اعمالی که خود انجام داده‌اند و ای پیامبر به سوی تو خواهند آمد و به خداوند سوگند می‌خورند که ما جز نیکی و رفع مشکلات، قصد دیگری نداشتیم. عنایت دارید که به جهت خطای محاسبه، با مشکل روبه‌رو می‌شود و به سوی رهبری نظام برمی‌گردند. در حالی‌که اذعان نمی‌کنند اشتباه کردیم، ولی خداوند در آیه‌ی بعد می‌فرماید: «أُولئِكَ الَّذينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما في‏ قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ في‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَليغاً» (63) آن‌ها کسانی‌اند که خداوند می‌داند چه در درون‌شان می‌گذرد. پس ای پیامبر از آن‌ها فاصله بگیر و آن‌ها را نصیحت کن و در ارتباط درونی و تنگاتنگی که با آن‌ها داری، سخنانِ رسا و نافذی را با آن‌ها در میان بگذار. ملاحظه می‌کنید که در این آیه از طرفی به رهبری نظام متذکر می‌شود که خط خود را از آن‌ها جدا کن تا اشتباهِ محاسباتی آن‌ها به پای تو نوشته نشود، ولی از نصیحت به آن‌ها خودداری ننما، زیرا زمینه‌ی اصلاح و امید به برگشت در آن‌ها هست. و از این مهم‌تر این‌که به تعبیر علامه‌ی طباطبایی در تنهایی و خلوتی که رهبری نظام با آن‌ها دارد می‌فرماید با کلماتی رسا و نافذ، آن‌ها را متذکر اشتباهات‌شان بگردان.

و سپس برای این‌که گمان نشود راهی جز اطاعت رسول خدا جهت رسیدن به اهداف حقیقی وجود ندارد، می‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً» (64) ما هیچ رسولی را نفرستادیم مگر آن‌که به اذن الهی باید بدون هیچ چون و چرایی اطاعت شود و ای پیامبر! اگر آن‌هایی که از این مسیر فاصله گرفتند و به خود ظلم کردند از خدا طلب استغفار و آمرزش بخواهند و رسول خدا نیز برای آن‌ها آمرزش طلب کند، حتماً آنان خداوند را توّاب و رحیم می‌یابند. در این آیه در عین آن‌که متذکر می‌شود باید در اطاعتِ رهبریِ نظام که به تعبیر حضرت رضا«علیه‌السلام» مؤیّد به مدد الهی است؛ هیچ‌گونه سستی ننمایند، آن‌ها را به جهت خطای در محاسبه به‌کلّی طرد نمی‌کند و راهِ بازگشت را در مقابلشان می‌گشاید که اگر اولاً: به سوی رهبری نظام برگردند و در این فضا از خداوند طلب استغفار کنند و رهبری نظام نیز نسبت به آن‌ها ترحم نماید و از خدا برایشان طلب مغفرت نماید، آن‌ها برگشتِ خدا به خود را می‌یابند.

آیات مذکور نشان می‌دهد که جریان مذکور که گمان و باور دارند در مسیر دینداری قدم می‌زنند، ولی امیدشان به داوریِ طاغوت است، به‌کلّی از گردونه‌ی نظامی که مکتب وَحی به‌وجود آورده، بیرون نیستند هرچند که جریان نفاق و وسوسه‌های شیطانی در آن جریان فعّال است. لذا باید در مسیر رهنمودهای رهبری نظام طوری عمل کنیم تا با دست خود آن‌ها را از گردونه‌ی نظام بیرون نیندازیم، بلکه به همان طریقی که رهبریِ نظام الهی عمل می‌کنند امید برگشت آن‌ها را داشته باشیم. و از آن عجیب‌تر که ملاحظه می‌کنید در دو آیه می‌فرماید: «جاؤُكَ». یعنی اینان بالاخره چاره‌ای ندارند که به رهبری نظام برگردند. و این است که قبلاً در جواب کاربران محترم عرض شد؛ آینده، عظمت و قدرت رهبری چندین و چند برابر خواهد بود. موفق باشید  

15749

معنای توسلبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده در بحثی که با یک عزیز داشتم به شبهه ای برخورد کردم. ایشان به بنده گفت اگر بپذیریم انبیا زنده هستند خیلی هنر کنند صدای چند نفر را می شنوند ولی اینکه بگوییم آنها صدای همه را می شنوند یعنی صفت سمیع بودن را به آنها نسبت داده ایم و این شرک است. در جواب این شبهه چه می توان گفت؟ به راستی توسل یعنی چه؟ حاجت از اولیای خدا خواستن یا اینکه خدا را به حق اولیای خدا قسم دادن جهت حاجت گرفتن و از اولیای خدا التماس دعا داشتن جهت برآورده شدن حاجات؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌های الهی بعد از رحلت از این دنیا، چون گرفتار گناهان خود نیستند و به تجرد کامل خود رسیده‌اند، در همه‌ی عالم به تمامه حاضرند مثل حضور نفس انسان در بدن. و این طور نیست که کاری و توجهی آن‌ها را از توجه دیگری باز دارد و توسل به آن‌ها موجب مددرساندن به روح و روان همه‌ی انسان‌هایی می‌شود که به آن‌ها متوسل شوند تا ما با نورانیت بیشتر به عالم معنویت نظر کنیم و از خداوند بخواهیم به نور آن حقیقتی که آن‌ها را منوّر کند به ما نیز نظر نماید. و قرآن در این رابطه می‌فرماید: حتی شهداء می‌توانند به افرادی که به آن‌ها نظر می‌کنند، بشارت دهند و نگرانی‌های آن‌ها را برطرف نمایند می‌فرماید: «وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (170)/ آل‌عمران). موفق باشید

15500
متن پرسش

با سلام خدمت استاد: من یک طلبه انقلابی هستم. ولی چندی است که خصوصا بعد از نتایج انتخابات 7 اسفند تهران، یک سوال ذهن من را مشغول کرده: آیا به نظر شما بهتر نبود که ما بعد از انقلاب به جای اینکه تمرکز اصلی خود را بر روی مقابله مستقیم با استکبار جهانی یعنی آمریکا بگذاریم، و با مقابله مستقیم با جبهه کفر تمرکز آنها را به سمت خود جلب کنیم، با اتخاذ رویکرد تقیه که منش اصلی شیعه در زمان غیبت می باشد و روایات بسیاری هم پیرامون آن وارد شده است، به بازسازی درونی جامعه خود می پرداختیم و مبانی اسلامی (غیر از جهاد) و سبک زندگی اسلامی جامعه خود که در زمان طاغوت رو به زوال بود را درست می کردیم؟ به نظر شما آیا روایات تقیه شامل الان جامعه ما در مقابل استکبار جهانی نمی شود که ما با علنی کردن و مبارزه آشکارمان با جبهه استکبار و صهیونیست جهانی موجب شده ایم آنها هم تمرکز اصلیشان را بر روی ایران اسلامی ما بگذارند و خدای نکرده به خاطر اینکه با کنار گذاشتن تقیه، توجه ما از ساختن درون به مبارزه با بیرون جلب شده، خودمان زمینه را برای آندلیسه کردن کشورمان فراهم آورده ایم. که شاید اثرات ابتدایی آن در رای نیاوردن علمایی همچون آیت الله مصباح یزدی و آیت الله یزدی دامت برکاتهما در انتخابات تهران در حال نمایان شدن است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقیّه همیشه لازم است و نظام اسلامی تنها خواست که از زیر اردوگاه استکبار درآید و این تحمل برای نظام استکباری، نبود. به همین جهت ابتدا سعی کردند با قائله‌هایی مثل قائله‌ی کردستان و گنبد و منافقین، نظام اسلامی را ساقط کنند و سپس جنگ آن‌چنانی را به ما تحمیل کردند که البته خداوند برکات فراوانی برای ملت ایران در مقابل این توطئه‌ها مقدر کرد و چهره‌ی جهانی از انقلاب ظهور داد. این‌طور نیست که ما آندلسی شویم. مسئله بسیار از همه جهات متفاوت است. در اعتکاف ماه رجب ملاحظه خواهید کرد بر خلاف ظاهر چند چهره‌ی ناهنجار، چه رویش‌هایی در جوانان ما واقع شده است! موفق باشید

13802
متن پرسش
سلام: کتاب توحید علمی و عینی و کتاب الله شناسی علامه طهرانی چگونه کتابی است؟ آیا صلاح می دانید بخوانم؟ اگر توضیحی یا تذکری صلاح می دانید بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب بسیار ارزشمندی است. اگر بتوانید با آن ارتباط برقرار کنید، نکات بسیار خوبی نصیب عقل و قلب و روح‌تان خواهد شد. موفق باشید

13001
متن پرسش
سلام علیکم: اقای طاهرزاده در مطالعاتی که انجام می دهم چند مشکل دارم 1. از یک طرف فکر می کنم باید کتاب های زیادی مطالعه و همین طور کتاب خواند تا به جایی برسم از این طریق بعد از چند روز در خود خلا و پوچی احساس می کنم (در حالی که کتاب های خوبی از شما و... می خوانم) و حس می کنم وقتم دارد از بین می رود از طرف دیگر می خواهم کتابی را با تمرکز و تعمق بخوانم می بینم اینطوری خیلی طول می کشد بنابراین بعد از مدتی این نوع مطالعه را ترک می کنم و وقتی می بینم زمان بر است از اینکه به جایی برسم ناامید می شوم چون می گویم عمرم کوتاه است با نصف روز مطالعه که نمی شود. 2. بنده گوش دادن صوت و نکته برداری را خیلی مفید تر از مطالعه می دانم. آیا اینطور ادامه دهم؟ 3. آیا گوش دادن ۲ الی ۳ صوت از شما یا آقای یزدان پناه مشکل دارد؟ کتاب ادب عقل را خوانده ام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با برنامه و بدون دلواپسی و بدون افراط و تفریط و با رعایت سایر وظایف از جمله وظایفی که فرزند نسبت به خانواده دارد، باید جلو بروید. کتاب سرمایه‌ی بسیار بزرگی است و عموماً بعداً هم باید با رجوع به کتاب‌هایی که مطالعه کرده‌اید شخصیت علمی خود را ادامه دهید. آری! گوش‌دادنِ صوت، حال و هوای خود را دارد و افق را راحت‌تر برای انسان روشن می‌کند ولی «چه خوش بُود که برآید به یک کرشمه، دوکار» هم مطالعه و دقت در کتاب‌ها، و هم گوش‌دادنِ صوت‌ها و فهم افق‌ها. موفق باشید

12046
متن پرسش
با سلام: شما در فرمایشاتتان همیشه می فرمایید که باید همیشه در مواجهه با حوادث و اتفاقات همه کاره را خدا بدانیم، حال سوال بنده این است که کسی که دچار بیماری روحی شده و یا دچار وسواس شده و یا دچار شک در اعتقادات شده و یا...، این اتفاقات و مشکلات را از جانب خدا بداند که بر او نازل شده؟ و به خود بگوید خدا خواسته که من دچار بیماری روحی و یا شک و یا... شوم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خدا را همه‌کاره ندانست و در مقابل خدا برای خودش هم نقش قائل شد، به این مشکلات افتاده. خدا خواسته است ما با رعایت دستورات الهی گرفتار این مشکلات نشویم. موفق باشید

11949
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهر زاده: با توجه به اينکه امروزه ثابت شده است که عالم خارج تطابق کامل با صور ذهني اي که از خارج در ذهن ما نقش مي بندد ندارد چنانچه نفس ما صوت را حس مي کند در صورتيکه در عالم خارج صوتي وجود ندارد و صرفا چيزي بيش از ارتعاشات هوا نيست و نيز رنگ را درک مي کنيم و باز رنگي در عالم خارج وجود ندارد و همه حواس بدين گونه واقعيت خارجي را تغيير مي دهند پس عالم خارج براي ما محسوس نيست و در نتيجه مفهوم نيست. پس تاکيدي که شما بر بديهي بودن عالم خارج داريد صحيح نيست و ما صرفا به صورت ذهني تحريف شده از عالم خارج علم داريم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کجا می‌فرمایید امروز ثابت شده آنچه بدان علم داریم و صورت آن در ذهن ما است مطابق خارج نیست؟! مگر آنچه را دستگاه‌های مکانیکی از صوت می‌فهمد همان صوت است که نفس ناطقه‌ی ما درک می‌کند؟ و مگر وقتی ما از طریق ابزارهای مکانیکی از رنگ‌ها موج می‌فهمیم رنگ در واقعیت موج است؟ در حالی‌که نفس ناطقه‌ی ما به عنوان یک حقیقت مجرد متوجه واقعیت جهان خارج است آن‌طور که هست و هرکس به طور بدیهی چنین احساسی دارد. به چه دلیل باید انسان‌ها احساس خود را نادیده بگیرند؟ آری حتی چشم از رنگ‌ها و شکل‌ها در شبکیه، الکتریسته می‌سازد، ولی نفس ناطقه رنگ و شکل که واقعیت دارد را درک می‌کند و نه آمپرهای متفاوت الکترونیکی که سیناپس های عصبی ایجاد می کنند. موفق باشید

10876
متن پرسش
با سلام: استاد ممنون از وقت و حوصله ای که برای پرسش های این جانب صرف می کنید. بنده در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل امام خمینی(ره)، متوجه ی اصطلاح عقل کلی نمی شوم. ایشان فرموده اند منظور از عقل در این حدیث عقل کلی است اما بنده متوجه ی تعاریف ایشان نشدم در مقاله ها جستجو کردم ولی می ترسم آنچه از مفهوم عقل کلی برداشت کرده باشم اشتباه باشد. اگه امکان دارد برای بنده توضیح مختصر و قابل فهمی دهید که منظور از این عقل کلی چیست؟ و نیز در صورت امکان تعریفی قابل فهم برای عقل جزئی بیان کنید. استاد سوال دیگر اینکه می شود این عقل در حدیث جنود عقل و جهل را، عقل دیگری در نظر گرفت؟ با تشکر. یا علی (علیه السلام)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه بفرمایید که در آن حدیث حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند خداوند به عقل فرمود برو، و رفت و سپس فرمود بیا و آمد. یعنی حقیقتی در این عالم هست که مطابق امر الهی می‌رود و مطابق امر الهی می‌آید، حال این حقیقت را به نام «عقل» نامیده‌اند و هرکس بهره‌ای از آن حقیقت داشته باشد مطابق امر خدا به عالم کثرات رجوع می‌کند ولی در عالم کثرات متوقف نمی‌شود، زیرا وقتی حضرت حق به او امر می‌کند که برگرد، برمی‌گردد. بر عکس جهل. حال این حقیقت را عقل کلی گویند از آن جهت که چیزی است ماوراء افراد بلکه افراد می‌توانند از آن بهره‌مند شوند. عقل جزئی در اصطلاح به معنای آن تفکری است که به کثرات عالم مشغول است و زندگی دنیایی را سامان می‌دهد. موفق باشید
8742

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. استاد یه نگرانی بزرگ دارم از این که متحجر و کوته بین بشم. بعضی وقت ها احساس میکنم زندگیم خیلی خشک شده. راهکار شما برای فرار از تحجر در کنار ورود به عالم دینی چیه؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام ‌علیکم: شاید عرایضی که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» داشته‌ام، مفید باشد. موفق باشید
8488

3ماه بابرکتبازدید:

متن پرسش
سلام . تو این 3ماه بابرکت نه حال برهان صدیقین دارم نه حرکت جوهری نه شرح مدرنیته نه امثال اونا ... حاله تو دعاهاست و اعمال این ماهها. کتاب هم خیلی کم میشه. اگر هم باشه امثال "فضیلت های فراموش شده حاج آخوند و عالم انسان دینی شما و تو این مایه ها.خوبه یا اونا رو هم علی رغم میلم تو این سه ماه پیش ببرم؟خوندم علامه طباطبائی اصلا درس رو تعطیل نمیکرد و از اونطرف خوندم آمیرزا جواد ره فرموده بر طالبانِ علم است که کمش کنن به سلوک بپردازن.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آنچه در مورد علامه شنیده‌اید مربوط به زمان خاص از زندگانیشان بوده. در هرحال اگر روح انسان اقتضای سلوک در متون مقدس مثل دعا و قرآن و ذکر را در این ماه ها دارد، فرصت را نباید از دست داد، مگر کتاب‌هایی که آن‌ها عزم ما را در ادامه‌ی سلوک تشدید کند. موفق باشید
7327
متن پرسش
با سلام چطور می توانم به عنوان یک زن با فرهنگ کربلا زندگی کنم؟ (خیلی در زندگی سردرگم شدم و راه نجاتم را در زندگی با فرهنگ کربلا میبینم، لطفا مفصل راهنمایی بفرمایید)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ورود به فرهنگ کربلا و فهم آن فرهنگ متعالی، زن و مرد ندارد. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «جایگاه تاریخی حادثه‌ها و هنر اصحاب کربلا» است و سپس کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» است تا برسید به کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه». در آن حال انشاءاللّه یک نحوه احساس هماهنگی با نور امام در شما ایجاد خواهد شد و دل می‌بندید به کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و با شرحی که به صورت صوت داده شده زندگی می‌کنید. موفق باشید
6278
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد ...اگر خدا بخواهد اربعین برای اولین بار عازم کربلا هستم. ترس زیادی دارم. از اینکه حق این زیارت را ادا خواهم کرد؟ با غفلت ها و گناهان احتمالی بعد آن چه کنم؟ بعد هم یک سوال دیگر داشتم اگر ممکن است راهنمایی هایی برای بدست آوردن یک زیارت پربرکت و پر از معرفت بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «خوش خرامان می‌روی ای جان جانان بی ما مرو» امیدوارم خداوند به بنده نیز توفیق پیاده‌روی از نجف به کربلای معلّی را بدهد و در کنار ولیّ‌اللهی همچون جابربن‌عبداللّه در روز اربعین به زیارت مولایمان حسین‌بن‌علی«علیه‌السلام» نایل شویم و از آن اسراری که تنها با عزاداری و زیارت آن امام به دست می آید بهره‌مند گردیم تا در تمام عمر چشممان را از امام حسین«علیه‌السلام» بر نداریم. گفت: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست.... با کریمان کارها دشوار نیست». با حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» این‌طور برخورد نکن، با همه‌ی امید برو که او هیچ‌کس را ناامید نمی‌کند. مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح یک قسمت در آداب زیارت دارند که مطالعه بفرمایید و یک قسمت هم در رابطه با زیارت امام حسین«علیه‌السلام» دارند که بسیار مفید است، قبل از سفر مطالعه کنید. در مورد حضرت علی«علیه‌السلام» همان زیارت اول را هر روز صبح یا پیش از ظهر با آداب کامل انجام دهید و بعد از ظهر زیارت امین‌اللّه را و یا زیارت عالیة المضامین را و در روز آخر هم وداعی را بخوانید که بعد از زیارت عالیة‌المضامین آمده. در مورد امام حسین«علیه‌السلام» نیز زیارت اول را بیشتر مدّ نظر قرار دهید و در آن‌جا هم عالیة المضامین و وداع همان باشد که عرض کردم. موفق باشید
5977
متن پرسش
سلام استاد 1_گاهی پیش میادازشدت ناراحتی وفشاری که ازبی دینی بعضی افرادفامیل یا عنادآنهابا ولایت غیبتشان را میکنیم میدانم این جواز غیبت نیست امانمیشودروبرو هم بحث کرداگرچه مانزدآنها سخت دینداری میکنیم ولی گاهی که تحت فشارعقایدشان قرارمیگیرم پیش آمده که درموردشان حرف زدم.چه کنم؟هی سعی میکنم نگم باز پیش میاد.تعصب روی دینم دارم.چه کنم ترک کنم؟آیا اینهم خوردن گوشت برادرمرده خویش است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما توصیه شده «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» چنانچه با امور لغو - مثل همین اموری که می فرمایید- روبه رو شدید خودتان را همسنگ آن ها نکنید و از بحث و جدل با آن ها کناره بگیرید مگر این که طالب هدایت باشند و شما در خودتان توان هدایت آن ها را داشته باشید. موفق باشید
5763
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم. . .استاد عزیز،حقیقتا دنبال راه حلی درباره این مشکل تقریبا بزرگ میگردم که تا الان مشاهده کردم دوستان زیادی گرفتارشن. . .حقیقت در باب تفسیر عزیز المیزان،الان تقریبا یکسالی است که نه با نظم،ولی خب مستمر مطالعه میکنم و جزوه مربوطه شمارا هم از نظر گذراندم،و تقریبا در انتهای جلد 3 هستم. . .منتها احساس میکنم واقعا دارم به المیزان ظلم میکنم و اصلا چیزی درستو حسابی خاطرم نیست. . .گاهی میشه روی سطری مدت طولانی میمونم،گاهی هم سریع رد میشم و احساس میکنم نکنه مطلب خوبی رد شد و بنده نفهمیدم که از این نفهمیدن ها به کرات اتفاق می افته،در حدی که احساس میکنم نکنه باید برم سراغ کمتر از المیزان،اخیرا در سوالی فرمودید تفسیر چند سوره رو قبل از شروع المیزان مطالعه کنیم،خواستم ببینم،آیا مطالعه رو متوقف کنم و برم سراغ تفسیر اون 4 سوره مربوطه؟یا اصلا بیخیال المیزان بشم؟. . .موفق باشید.
متن پاسخ
ه تعالی‌: سلام علیکم: به نظرم در همان جزوه‌ی «چگونگی کار با المیزان» هم پیشنهاد کردم ابتدا چند سوره را گوش بدهید تا منطق المیزان دستتان بیاید. به هر حال به این زودی بی‌خیال المیزان نشوید. اولاً: آن چند سوره را فعلاً گوش بدهید و نکات مهم آن را یادداشت فرمایید ثانیاً: به همان روشی که در جزوه عرض کردم سراغ المیزان بروید و نظر علامه را در ذیل هر آیه یادداشت کنید. موفق باشید
3954

فروش کتاب‌بازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد استاد من برای تهییه کلیه آثار شما بارها به نمایندگی همدان مراجعه کردم ولی نتیجه نگرفتم نمیشود خود گروه شما کتاب ها و جزوات و سی دی ها را برای من بفرستد البه با قیمت مناسب چون خیلی دانشجوی خسیسی هستم . متشکر اگر میشود شماره تماسی اعلام بفرمائید تا بنده تماس بگیرم خدمت گروه شما برای سفارش
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شماره‌ی مسئول فروش کتاب‌ها خدمتتان ارسال می‌شود (09136032342 آقای نظری) موفق باشید.
3209
متن پرسش
سلام علیکم. چرا باید امام معصوم در دعای ندبه اینچنین امام زمان را مورد خطاب قراردهند." لیت شعری این استقرت بک النوی ...... ام ذی طوی ..." ایا میتوان قائل به مکان خاصی برای امام زمان شد اگر این طور نیست مفهوم این عبارات جیسیت؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» صورت نهایی ظهور همه‌ی آرمان‌های انبیاء و اولیاء معصوم هستند و ‌لذا همه طالب محل استقرار ایشان می باشند بدون آن‌که نظر به مکان خاصی مدّ نظرشان باشد و لذا می‌فرمایند آیا در ذی طوی هستید یا در رضوا. در واقع از این طریق جهت عشق خود را به آن حضرت اظهار می‌کنند در عین آن‌که حضرت از جهت جسمانی در مکان خاصی هستند ولی محدود به آن مکان نیستند. موفق باشید
2854

عقل و جهلبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم 1.در مباحث جنود عقل و جهل گفته شد اولین مخلوق عقل است . مگر ساحت قلب بالاتر از عقل نیست ؟چرا اولین صادره قلب نیست 2.نیز گفته شد خداوند جهل را از دریای ظلمانیو... آفرید مگر چیزی غیراز خدا و جدای از او هم هست؟اصلا چرا باید جهل از خداوند صادر شود؟(اگر عقل وجهل را رابطه نور و سایه در نظر بگیریم یعنی بگوییم جهل نبودن عقل است باز این سوال مطرح میشود که چرا نباید عقل باشد؟) 3.در بحث مدرنیته فرموده اید وجود ماشین این توهم را در بشر ساخت که از خانواده اش دور شود و مثلا در فلان استان زندگی کند . نمیشود گفت افزایش جمعیت باعث شد که بشر ماشین بسازد . در اینصورت برای رفع نیازش ماشین ساخته نه صورت دادن به توهماتش؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- آن حدیث عقلی را مطرح می‌فرماید که عین تبعیت از فرامین حق است و انسان با چنین عقلی می‌تواند به خدا رجوع کند و به مقام اُنس به حق برسد و در مقام قلب وارد شود و از این رو عقل است که باید در میان باشد تا انسان صاحب قلب شود 2- هیچ مخلوقی جدا از خدا نیست بلکه همه‌ انوار الهی اند ولی خلقت جهل به تبع است به آن معنا که حضرت حق اراده می‌کند که در انسان آن عقلی که عین تبعیت از حق است ظهور نکند و چون این نحوه عدم عقل نیز به اراده‌ی حق می‌باشد، گفته می‌شود جهل را خلق فرمود 3- اگر انسان‌ها به طور طبیعی در کنار هر چشمه و مزرعه‌ای مسکن می‌گزیدند ازدحام جمعیت پیش نمی‌آمد تا مجبور باشند به ماشین متوسل شوند. موفق باشید
2813
متن پرسش
با سلام محضر استاد عزیز و دوستانی که درباره سوال همسر دوم نظر داده اند: من همان فردی هستم که از دوستم خواستم آن سؤال را از استاد بکند، بعد از آن‌که جواب استاد را گرفتم با سیل اشکالاتی که به جواب استاد داده شد روبه‌رو شدم ، حال خودم چند سوال دارم:آیا هر کس با این اوضاع اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و ... حتی یک بار ازدواج کند و بتواند حقوق زندگی مشترک را رعایت کند کاری بزرگ انجام نداده ؟آیا کسی که به خود جسارت داده و قبول کرده با رمسئولیت دو خانواده را به دوش بکشد آیا هوس باز است؟آیا اگر کسی اهل هوسبازی باشد راه های شرعی و غیر شرعی دیگری وجود ندارد؟آیا اسلام گفته ندانسته و بدون آگاهی همه را با یک چشم نکاه کن و به هر رابطه یا هر دو نفری که با هم هستند تهمت بزن؟آیا بعضی از مراجع عقد موقت را برای دختر رشیده حتی اگر باکره باشد جایز ندانسته؟آیا مردی 40 ساله اگر با دختری 36 ساله آشنا شود و بعد از محرمیت به نتیجه برسند ازدواج نمایند ولی به خاطر مصالح خانواده هر دو طرف به بزرگتری مراجعه و مشاوره نمایند باید توبه کارشان نمود و به جای کمک کردن آنان را به اعماق چاه فرستاد؟آیا عاشقی و وفاداری فقط در گوشه مساجد یافت می شود و نمی توان در هر جای اجتماع، پاک و بدون آلایش و از راه های شرعی زندگی کرد؟آیا کسی که همسر دوم اختیار کند باید همه به چشم جنایتکار و هوس باز به او نگاه کنند ولی در جامعه افراد زناکار به راحتی به فسادشان ادامه دهند و درکمال بی حیایی در اجتماع حاضر شوند، آیا هوس‌بازی زناکردن است یا زن دوم اختیار کردن؟ آیا دختر خانمی 36 ساله چون همدم و همزبان مورد نظرش را پیدا نکرده و حال و در این سن و به این حقیر تن می دهد و می داند باید با خیلی از لذات و حقوق دنیوی خود به خاطر این تصمیمش پشت کند هوس باز است؟ نه استاد عزیز نه دوستان گرامی : خدا به انسان اختیار داده، نه من آن دختر را اجبار کردم و نه او مرا اجبار کرده، هیچ کدام اهل هوس نبودیم ودر ارتباط ما ذره ای مسائل شرعی زیر پا گذاشته نشده است. ما به خاطر احترام به خانواده من و خانواده آن دختر به این نتیجه رسیدیم پای روی عشق خود گذاشته و در فراغ بسوزیم .اما با همه آموخته هایی که دارم نباید همه را به یک چشم نگاه کرد : التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام . بنده جهت هرچه بیشتر روشن‌شدن جواب‌های داده شده عین سخن جنابعالی را در معرض دید عزیزان قرار می‌دهم تا در هر حال هیچ‌کدام راه افراط و تفریط را در پیش نگیریم. موفق باشید
1920

هیپنوتیزمبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و تشکر همراه با عذرخواهی بابت تصدیع وقت حضرتعالی .مدتهاست فکرم مشغول موضوعی شده و حالت شک و تردید دراین مورد مرا به خود مشغول کرده است .این موضوع هیپنوتیزم یا دقیقتر خودهیپنوتیزم است . با مطالعات فراوانی که در این زمینه داشتم اینگونه علمای این فن بیان داشته اند که خودهیپنوتیزم روش علمی ترک عادات کهنه و ایجاد عادات جدید بوسیله تلقین به ضمیرناخودآگاه است زیرا دراین حالت فرد بسیار تلقین پذیر است . یعنی اگر ذهن انسان تحت تاثیر محیط و خانواده تحصیل و... برنامه ریزی شده است هم اکنون فرد خود میتواند برنامه جدیدی را به ناخودآگاه ذهن بدهد و شخصیت جدید خود را شکل دهد و عادات بدی را که دارد را ترک و باعادات حسنه جایگزین نماید. علاوه بر خواص دیگر مثل تمرکزفکر و افزایش حافظه و موارد دیگر. سوال بنده از حضرت عالی این هست که آیا واقعا خودهیپنوتیزم و ایجاد رابطه با ضمیرناخودآگاه چنین خواصی دارد؟ آیا شرع مقدس چنین راههایی را تجویز میکند؟ آیا اهل بیت که اول و آخر همه راههای خیر به به آنها ختم میشود در این مورد بیانی داشته اند؟ آیا اگر کسی از چنین راهی بخواهد به مبارزه با رذایل اخلاقی و تقویت اراده بپردازد وهن مقام ائمه میباشد؟لطفا ازلحاظ حکمی و معرفت النفس در این مورد بنده و امثال بنده را راهنمایی ببفرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بخش دوم سوال حذف شود. بنده در کتاب جایگاه «جن و شیطان و جادوگر در عالم» تا حدّی روشن کردم که انسان در هیپنوتیزم بر روی خیالات خود متمرکز می‌شود و به همان اندازه که خیالات ناپایدارند تأثیرات هیپنوتیزم ناپایدار است و انسان را از رجوع به حقیقت که از طریق معارف دینی و اخلاق فاضله در بستر بندگی به دست می‌آید محروم می‌کند. پیشنهاد می کنم به آن کتاب رجوع فرمائید. موفق باشید.
1657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.بنده قراره چند وقت دیگه به حج مشرف بشم،چکار کنم آقای طاهر زاده!؟چجوری آماده بشم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام پس از مطالعه‌ی مناسک حج، کتاب‌های حضرت آیت‌الله جوادی تحت عنوان «صهبای حج» و «جرعه‌ای از بیکران زمرم» و کتاب «حج عارفان» از آقای رحیم کارگر کمک می‌کند. در ضمن دو جزوه بنده در این مورد دارم که إن‌شاءالله مفید خواهد بود. یکی به نام «حقیقت حج» و دیگری به نام «وظیفه‌ی حجاج هنگام برگشت از حج». موفق باشید
21069

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: متاسفانه در چند روز گذشته و در آستانه سالگرد ۹ دی شاهد تجمعات اعتراضی مردم شهرهای مختلف در اعتراض به وضعیت نامطلوب اقتصادی کشور و همچنین فسادهای موجود در دستگاه ها هستیم. این مسئله موجب نگرانی جناح مومن و انقلابی کشور شده و هرکدام به نوعی دارند با قضیه برخورد می کنند و گاها انگشت اتهام را به سمت هم می گیرند. عده ای دولت را محکوم می کنند و عده ای می گویند مردم استحاله شده و غرب گرا و فاصله گرفته از دین شده اند. در برخورد با این مسئله نیز صدا و سیما (ظاهرا آن طور که شنیده ام) که مثل همیشه سانسور می کند و سخنان معاون اول را پخش می کند و لج مردم را بیشتر در می آورد. یک سری سایت های حزب اللهی هم که محکوم می کنند. در این میان عده ای هم می گویند باید با مردم همدل و به میان آنها رفت و نگذاشت جو به دست ضد انقلاب بیافتد و ... . به نظر شما برخورد دلسوزان انقلاب با این نوع قضایا باید چگونه باشد؟ معلوم است که این نوع اعتراضات خودجوش و از روی درد توسط مردم دارد برگزار می شود اما از طرفی جریان های ضد انقلاب به سرعت و مهارت بر این موج ها سوار می شوند. تحلیل ابعاد مختلف این مسئله برایم کمی پیچیده شده است. مسئله دیگری که وجود دارد این است که در برخی از این تجمعات علیه رئیس قوه قضائیه شعار داده شده است و این آشکار می شود که رفتار و عملکرد اقای احمدی نژاد در این قضیه بسیار موثر بوده است. ایشان و اطرافیانشان بعد از سخنرانی ۶ دی ماه رهبری سعی کرده اند از کنار آن به آرامی عبور کنند، اصل صورت مسئله را که حداقل بخشی از سخنان رهبری متوجه ایشان بود با انکار آن پاک کنند، در عین اینکه غیرمستقیم اشاره کنند رهبری صحبتی کرده که بی بی سی دارد از آن سوء استفاده می کند!، و در عین حال فردای آن روز به بوشهر می رود و سخنرانی می کند و همان مسیر را ادامه می دهد. به نظر شما این عملکرد آقای احمدی نژاد و اطرافیانشان تقابل با رهبری و تلاش برای عبور از ایشان نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این‌که با مردمی که به جهت سوء مدیریت و برنامه‌های غلط به مشکل اقتصادی افتاده‌اند؛ همراهی کرد، بحثی نیست. به‌خصوص که دشمنان نظام می‌خواهند از چنین مطالباتی به نفع خود استفاده کنند 2- به نظر بنده آقای احمدی‌نژاد دست به کارهایی زدند که دیگر هیچ جایی در آینده‌ی انقلاب ندارند. در حالی‌که می‌توانستند به عنوان یک سرمایه برای انقلاب بمانند. آقای مهدی محمدی تحلیلی در این مورد داشته‌اند که برایتان می‌فرستم. موفق باشید

اصولي هست كه محمود احمدي نژاد تا بدانها پاي بند بود هم به مردم خدمت كرد و هم به انقلاب. اين اصول مستقل از احمدي نژاد وجود داشت و هميشه خواهد داشت. امام به ما آموخته شاخص آن هم ولي فقيه است نه خود ما و نه هيچ كس ديگر. در فتنه ٨٨ اهل بغي عليه آن اصول شوريدند نه عليه شخص احمدي نژاد و انقلاب با همه وجود پاي احمدي نژاد ايستاد. بايد هم مي ايستاد. صدبار ديگر همان وضع تكرار شود همان كار را بايد كرد. ديري نپاييد كه احمدي نژاد تصور كرد خود بخشي از اصول و بلكه عين اصول است. اينكه چرا و چگونه چنين شد خود داستاني است. انحراف از اينجا آغاز شد. او از خودش و از اصولي منحرف شد كه همه قدر و قيمتش به سبب پاي بندي به آنها بود. نظام جمهوري اسلامي تا توانست صبر پيشه كرد شايد او بيغوله را از شاهراه تشخيص بدهد. اما نشد. باز هم بماند كه چرا. در تمام اين مدت كه نظام صبوري مي كرد، او تلاش كرد پروژه انقلاب منهاي اصول را پيش ببرد. نتيجه نوعي اصلاح طلبي و چپ روي درجه سه بود كه البته با تهوري بي سابقه بيان مي شد. حالا مرزها روشن شده. راه بازگشت البته بسته نيست اما راه فعلي جز اينكه او را به خيل عظيم ايستادگان شكست خورده در مقابل انقلاب ملحق كند، عاقبتي ندارد. انقلابيون سربلندند كه چه در ٨٨ و چه امروز پاي اصول انقلاب به روايت رهبري ايستاده اند. فتنه گران حالا دربدر به دنبال راهي براي بازگشت مي گردند. عاقبت ديگران هم بهتر از اين نخواهد بود.

اعتراض به مشكلات اقتصادي حق مردم است. اگر مرز اعتراض با آشوب روشن باشد، بايد در برابر آن خاضع بود. اگر معترض در چارچوب جمهوري اسلامي فرياد مي زند كه براي جوانم شغل مي خواهم يا گله دارد كه مختصر پس انداز زندگي اش را در فلان موسسه اعتباري بالا كشيده اند، بايد سخنش را شنيد. به جاي برخورد با او، بايد با مسئولي برخورد كرد كه كار را به اينجا كشانده است. حتي اگر از منظر صرفا امنيتي نگاه كنيم، امروز بايد كنار مردم ايستاد. دشمن زماني قادر به سوء استفاده خواهد بود كه ميان مردم و نظام شكافي ببيند و به عميق تر شدن آن طمع كند. «آنها كه امكانات كشور دستشان است» بايد ياد بگيرند اگر نمي توانند از درد مردم بكاهند لااقل با مردم همدردي كنند. وقتي چنين شد، حناي شيادان و مدعيان هم ديگر رنگي نخواهد داشت.

نمایش چاپی