باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب « چگونگى فعليت يافتن باورهاى دينى، ص: 110» در این مورد اینطور عرض شده است: گفت:
|
آب گِل خواهد كه در دريا رود |
گِل گرفته پاى او را مى كشد |
|
|
چيست اين از گِل گرفتن آب را |
جذب تو نُقل و شراب ناب را |
|
حتماً ملاحظه فرموده ايد كه چگونه خيالات دنيايى در نماز به سراغ انسان مى آيد و مزاحم حضور قلب مى شود، در حالى كه در امور معمولى اين خيالات ظاهر نمى شوند. چون در نماز بنا داريد از ساحت عالم ماده و دنياى كثرات به ساحت عالم غيب و معنا سير كنيد. به عبارت ديگر مى خواهيد ساحت خود را تغيير دهيد، در اينجاست كه موانع ظاهر مى شوند. تا وقتى نمى خواستيم تغيير ساحت دهيم، در همان ساحتى بوديم كه خيالات و كثرات نيز در همان ساحت بودند، لذا مانعى محسوب نمى شدند كه در مقابل ما صف بكشند. عالم كثرت وقتى مانع ما است كه بخواهيم از كثرت به سوى وحدت سير كنيم.
بر اساس نكته ى فوق تا كسى قلب خود را راه نيندازد نمى فهمد حب دنيا چه بلائى بر سر او آورده، در اين حالت است كه دستورات شريعت معنى حقيقى خود را پيدا مى كند، چه دستوراتى كه ما را از موانع نهى مى كند و چه آن دستوراتى كه ما را در ايجاد عوامل امر مى نمايد.
دستورالعملى جهت رهايى از وَهم
امامان معصوم كه صاحب اصلى دل اند و مى دانند چگونه انسانها مى توانند دل را در صحنه بياورند و به تماشاى عالم معنويت بنشينند، راه عبور از موانع را گوشزد مى كنند، موانعى كه پاى جان ما را مى گيرد و نمى گذارد افق خود را به سوى عالم تكوينِ خود سير دهيم. راوى به حضرت امام صادق (ع) عرض مى كند:
«جُعِلْتُ فِدَاكَ، الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِي يَبْلُغُنِي عَنْهُ الشَّيْءُ الَّذِي أَكْرَهُ لَهُ، فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فَيُنْكِرُ ذَلِكَ، وَ قَدْ أَخْبَرَنِي عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ، فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ! كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ- فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لَكَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ، وَ لَا تُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ، فَتَكُونَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ، إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»[1] قربانت گردم! از يكى از برادرانم خبر ارتكاب عمل بدى به من مى رسد، از خودش مى پرسم انكار مى كند، با اينكه افراد موثقى آن را به من خبر دادند. راوى مى گويد؛ حضرت به من فرمودند: اى محمد! گواهى گوش و چشمت را هم نسبت به برادرت دروغ شمار و اگر پنجاه عادل هم گواهى دهند و خودش بر خلاف آنها گفت؛ او را باور دار و همه را تكذيب كن. و چيزى در باره او فاش مكن كه زشتش كنى و آبرويش را ببرى و از آنان باشى كه خداى عزّ و جلّ در باره شان فرموده: «هركه دوست دارد زشتى درباره مؤمنان فاش شود براى او در دنيا و آخرت عذابى دردناك است».
انسان با رعايت دستورالعمل فوق از هلاكتِ دنبال كردن عيوب مؤمنين رها مى شود و راه ارتباط با عالم ملكوت را بر خود مى گشايد.
چنانچه ملاحظه مى فرمائيد حضرت مى خواهند ذهن و فكر ما مشغول موضوعات وَهمى نشود تا نسبت به برادران ايمانى خود كدورت پيدا نكنيم وگرنه نمى توانيم از ملاقات آنها بهره ى لازم را ببريم و درنتيجه امكان سير به سوى عالم معنا از ما گرفته مى شود.
مى فرمايند اگر خودش مى گويد من چنين عمل زشتى را انجام ندادم ولى پنجاه نفر قسم مى خورند كه ما ديديم او انجام داد، حرف برادر مؤمن خود را تصديق كن و مواظب باش در باره ى او چيزى فاش نكنى كه شخصيت او را زشت جلوه دهى و آبروى او را ببرى وگرنه شامل كسانى مىشوى كه خداوند در موردشان فرمود در دنيا و آخرت برايشان عذابى دردناک است. موفق باشید
[1] ( 1)- بحار الأنوار، ج 72، ص 255.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسیر إنشاءاللّه به آنجایی میرسد که شیطان دائماً زمین میخورد. بنا نبود که شیطان در میان نباشد. بنا بود ما در مقابل اغوائات شیطان مأیوس نشویم. سرِ خودتان را زیر بیندازید و مشغول وظیفهی طلبگیتان باشید و اضطرابی بهخود راه ندهید. در قسمت «پرسش و پاسخ برگزیده» عرایضی تحت عنوان «وقتی در مسیر حق باشید روز به روز قدرت صورتهای خیالی باطل، برایتان ضعیف و ضعیفتر میشود» شده است. خوب است به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجتهادی که بحمداللّه در حوزههای علمیهی ما جریان دارد برای مبلغپروری است، إلاّ اینکه بعضی بخواهند با ادامهی کار به اجتهاد برسند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث نفی کامل تکنولوژی غربی در میان نیست. بحث خودآگاهی نسبت به فرهنگ آن نکنولوژی در میان است 2- سیر و سلوک عرفا، نظر به وحدت است در کثرت و نه اصالتدادن به کثرت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همانطور که اکثر شیعیان مقصد روایت فوق را درست متوجه نشدهاند، جنابعالی نیز همان مشکل را پیدا کردهاید. اجازه دهید بنده برداشت خود را عرض میکنم تا خودتان هرطور صلاح دانستید در مورد آن فکر کنید. در قرآن داريم: «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ الّا لِيَعْبُدُونَ»[1] يعنى؛ هدف خلقتِ جن و انس، عبادت و بندگى خدا است. و از طرفى حضرت حق در حديث قدسى مىفرمايد: «يا احْمَد! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْافْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِيٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما»[2] اى احمد! اگر تو نبودى آسمان و زمين را نمىآفريدم و اگر على نبود، تو را نمىآفريدم و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را نمىآفريدم. ممكن است در برخورد اول تصور كنيم كه مقام حضرت فاطمه (س) از مقام پيامبر خدا (ص) و على (ع) برتر است در حالىكه اگر توجه بفرماييد ملاحظه خواهيد كرد اين روايت نظر به نبوت حضرت محمّد (ص) و امامت حضرت على (ع) دارد و اينكه هدف نبوت و امامت، ظهور عبوديت انسانها است و به اعتبار نبوت حضرت محمد (ص) و امامتِ حضرت على (ع)، هدف از خلقتِ حضرت محمّد و حضرت على «عليهماالسلام»، حضرت فاطمه (س) است، آنهم به عنوان مظهر بندگى كامل خدا. يعنى حال كه هدف خلقت انسانها، بندگى خداست و از طرفى هدف از خلق نبى (ص)- به اعتبار نبوتش - و هدف از خلق امام - به اعتبار امامتش - همه و همه، ظهور آن بندگى است كه خداوند هدف خلقت انسانها قرار داده است، و حال كه فاطمهزهرا (س) مظهر بالفعل آن بندگى است كه نبوت و امامت براى ظهور آن پديد آمدهاند، پس اگر نظر به فعليت كامل بندگى كه همان فاطمهزهرا (س) است نبود، اصلًا خداوند نبوّت و امامتى را اراده نمىكرد و لذا است كه مىتوان نتيجه گرفت فاطمهزهرا (س) مظهر كامل بندگى است. بايد توجّه داشت كه اين روايت نمىخواهد مقام عبوديت پيامبر و على (ع) را نفى كند، زيرا خداوند در توصيف رسولالله (ص) صفت «عَبْدُهُ» را بر صفت «رَسُولُهُ» مقدم مىدارد و در واقع عبوديت محض رسولالله (ص) را تأييد كردهاست، ولى در پيامبرخدا (ص) عبوديت و نبوت و در على (ع) عبوديت و امامت جمع است و چون خداوند در خلقت انسان، نظر به عبوديت او دارد و فاطمهزهرا (س) نمونهى صريح و روشن آن عبوديت است، روايت مىفرمايد: مقصد خلقتِ نبوّت و امامت، خلقت فاطمهزهرا (س) است و در واقع فاطمه (س) مظهر همان عبوديت پيامبر خدا (ص) است و محبت شديد پيامبر خدا (ص) به فاطمهزهرا (س) در همين راستا است كه در آينهى وجود فاطمه (س) عبوديت خود را مىيابد و درعبوديت او مظهرى از حقايق را مىبيند و لذا پيامبر (ص) مىفرمايد: «فَاطِمَةُ حَوراءُ انْسِيَّةٌ، فَكُلَّما اشْتَقْتُ الي رائِحَةِالْجَنَّةِ، شَمَمْتُ رائِحَةَ ابْنَتي فاطِمَةَ»[3] فاطمه حوريهاى بشرگونه است، هر زمان مشتاق بوى بهشت مىشوم، دخترم فاطمه را مىبويم. در حديث ديگرى مىفرمايند: «فَما قَبَّلْتُها قَطُّ الّا وَجَدْتُ رائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبي مِنْها»[4] هرگز فاطمه را نمىبوسم، مگر اينكه بوى درخت طوبى را از او استشمام مىكنم. پس فاطمهزهرا (س) مظهر جامعيت بهشت است و حضرت پيامبر (ص) وقتى مىخواهند به بهشت و شجرهى طوبى منتقل شوند و از آن حقايق غيبى بهره گيرند، به فاطمه (س) نظر مىكنند و او را مىبويند و ارادت به مقام فاطمهزهرا (س) و توجّه به مقام آن حضرت، قدرت چنين انتقالى را براى ما نيز به همراه خواهد داشت، البته در حدّ خودمان. توجه به اينگونه مقاماتِ حضرتزهرا (س) مقدمه براى معرفت به آن حضرت خواهد شد و زمينهى درك شب قدر مىشود. موفق باشید
[1] ( 1)- سورهى ذاريات، آيهى 56.
[2] ( 2)-« جنةالعاصمه»، ص 168، به نقل از كشفاللئالى.
[3] ( 1)- بحارالانوار، ج 43، ص 4.
[4] ( 2)- بحارالانوار، ج 43، ص 6.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤالهای شمارهی 12682 و 12684 و 12691 اشارههایی داشتم، موضوع موضوعی نیست که بخواهیم با نظر به یک وَجه آن از وجوه دیگرش غفلت کنیم. آری! در بستر توافقنامه ابهاماتی نهفته است که یک وَجهِ تعبیر آن همان است که منتقدین با نگرانی مدّ نظر قرار دادهاند و با عدم اطمینان به رقبای ما نگران تعبیر مناسب منافع خود از بندهای موافقتنامه دارند. ولی وجوه دیگر آن را که تیم مذاکرهکننده مدّ نظر دارند نباید نادیده گرفت. مسئلهی بسیار حساسی است در تاریخی بسیار حساس، هنوز برای قضاوت زود است. موفق باشید
سلام علیکم: تفکر شهید آوینی به کدام تفکر نزدیک است ملاصدرا یا هایدگر؟ یعنی روح آماده گری بیشتر در آن یا برای آینده برنامه دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شهید آوینی خود را در زیر سایهی حضرت روحاللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» پروراند و از این جهت به صدرا نزدیک است و از هایدگر در جهت نفی غرب استفاده کرده. موفق باشید
جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
بحمدالله در ویرایش جدید کتاب «نگرشی بر تکنولوژی از دریچهی بینش توحیدی» بحث نسبتاً مبسوطی در این مورد عرض شده. و کتاب نزدیک به چاپ است. إنشاءالله آن مباحث را دنبال فرمایید.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس هرجا بخواهد میتواند خوب شود و اگر کسی بخواهد با جدیت تمام مسیر الهی را طی کند، در حوزه زمینهی این کار برایش بهتر فراهم است. در نتیجه به جای رجبعلی خیاطشدن، علامهی طباطبایی میشود. مگر خودِ رجبعلی خیاط مقلد آیت اللّه بروجردی نبودند؟ اینکه مرحوم قاضی میفرمایند سالک باید ابتدا مجتهد شود تا بتواند درست سلوک کند؛ حرف بسیار دقیقی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه یک طلبه در درس خارج فقه مدتی با استادِ درس خارجاش مأنوس شود و مطالب را با جدّیت دنبال نماید، إنشاءاللّه با عالَم آن استاد مأنوس میگردد و این چیز بسیار ارزشمندی است که پس از آن میتواند برای خود به عنوان یک سرمایهی شخصیتی داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: واژهها در مورد «نفخت من روحی» مهم نیست، مهم توجه به این نکته است که حضرت حق حقیقتی متعالی از عالم معنا را در کالبد آمادهی انسان دمیده و شما آن را به عنوان نفس ناطقه در خود احساس میکنید که عقل، یکی از ابعاد آن است 2- این تقسیمبندیها خیلی استاندارد نیست، بیشتر با مبانی هیئت گذشته گفته شده است. بهترین تعبیر همان ناسوت و ملکوت و جبروت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد توافق وین، بحث تعریف آمریکا در میان نیست، بحث در مورد دروغ و اتهامی است که به ما زدند تا ما را از میدان بیرون کنند و بحمداللّه ملت بزرگ ایران به نور شهداء، مسیر مقاومت را در پیش گرفتند. و آنها ماندند بعداً چهکار کنند و لذا از طریق حاکم امارات پیغام دادند آمادهی مذاکرهاند، و ما میدانستیم قضیه از چه قرار است. خوشحالی آنها از آنجهت است که از تلهی ساخته و پرداختهی خودشان یکطوری بیسر و صدا بیرون آیند، حالا نتانیاهوی احمق مثل یک کودک نفهم، نمیفهمد قضیه چیست، بحث دیگری است. و خوشحالی ما تنها از این جهت است که دشمن به اهداف خود نرسید و این غیر از ذوقزدگیهای بعضی از سیاسیون است که به روش حکیمانهی مقام معظم رهبریِ حکیم عمل نمیکنند. عرایضی در مورد توافق هستهای در جواب سؤالهای شمارهی 12684 و 12682 و 12691 و 12702 شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم از این شعر حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» چه میدانید که گفت: «طاعت نتوان کرد گناهی بکنیم / از مدرسه رو به خانقاهی بکنیم». حداقل بگذار اینجور بفهمیم که زنده باد گناهکاری که در گناهکاری خود، خود را به رسمیت نمیشناسد! کمحرفی، نداشتن آرزوهای بلند دنیایی، نداشتن کینه به خلق عالَم، و از همه مهمتر راضیبودن به آنچه خداوند عالَم برای ما مقدّر کرده، راههایی است که بهشت را در جلوی ما میگشاید. در آن حالت مگر میشود تنبلی و تسویف در زندگی ما میدانداری کند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در قرآن داریم: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»(تحریم/6) اى كسانى كه ايمان آوردهايد خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد؛ آتشى كه فرشتگانى بر آن گمارده شده كه خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىكنند و آنچه را فرمان داده شده اند(به طور كامل) اجرا مى نمايند! علامه طباطبایی در ذیل این آیه در رابطه با مراقبه از نفس خود و اطرافیان نکات خوبی دارند. 2- روایات متعددی در این مورد داریم که مادران در دوران شیرخوارگی چه رعایتها و مراقبتهایی باید داشته باشند که در این مورد باید به کتابهای تربیت فرزند در دوران کودکی رجوع فرمایید. 3- بنده در این موردِ خاص اطلاعی ندارم. موفق باشید
