بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10461

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به اینکه اعلام شد استخدام در دستگاههای دولتی باید با آزمون باشد ولی اکنون در شهر کوچکی که بنده زندگی می کنم شاهد اجرای این قانون نیستم و می بینم که بعضی از افراد همشهری بنده در ادارت بدون هیچگونه آزمونی استخدام می شوند. حال سوال بنده این است که نظر شما در این مورد چیست و اگر خلاف قانون باشد حقوق در یافتی از نظر شرعی مشکلی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن کسی که به‌کار گرفته می‌شود ربطی ندارد، از شما خواسته‌اند این کار را بکنید و این حقوق را بگیرید. آری اگر پارتی‌بازی کردید و یا به هر شکلی کسی را که حق داشت در آن کار وارد شود کنار زدید، حقوق شما شبهه‌ناک خواهد بود. موفق باشید
9260
متن پرسش
استاد عزیز سلام: من یه مشکلی داشتم اگه زحمتی نیست کمکم کنید. من چند وقتیه در مورد «دعا» دچار شک و شبهه بودم تا اینکه یکی از سخنرانی هاتون که توش در مورد دعا گفته بودید و گوش دادم یک کم فلسفه دعا برام روشن شد اما هنوز قلبم آرامش نیافته و درست نمیتونم دعا کنم! چی کار کنم؟ اگه اثری هم در این مورد دارید بفرمایید تا تهیه کنم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی معلوم شود ما در تکوین نسبتی با خدا داریم و عین ربط به خدا می‌باشیم و باید در انتخاب و اختیار خود، مطابق تکوین خود که هستی ما به حساب می‌آید عمل کنیم، پای دعا به میان می‌آید تا تمام ابعاد هستی خود را در اتصال باحضرت حق شکل دهیم و نخواهیم خود خواهانه و به صورت مستقل از خدا زندگی را بگذرانیم. دعا عامل حضور انسان است در محضر حق. انسانی که می‌فهمد در همه‌ی ابعاد باید خدایی باشد و همه‌ چیزها اگر از خدا عطا شده باشد مفید است و از آن مهم‌تر این که دعا راه انس جان انسان است با خدایی که از جهت علم و حیات، نور محض است و شرط داشتن حیات و علم حقیقی، انس با علم و حیات محض است. با دعا انسان از خود بیگانگی و بی وطن بودن، به آغوش وطن خود بر می‌گردد و به نِیِستان خود که مقام آزاد شدن از کثرت‌ها است رجوع می‌کند. در آن حال به نور خدا در عالم زندگی می‌کند. خداوند به رسولش فرمود: «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى‏» یعنی ای رسول من آن‌گاه که تو تیر می‌اندازی، تو نیستی که تیر می‌اندازی؛ این خداست که تیر می‌اندازد. شما در نظر بگیرید خداوند تا چه اندازه به بنده‌ی خود نزدیک شده و بنده‌ی او تا چه اندازه در عالَم با خدا زندگی می‌کند. این حاصل اُنس با خداست. بنده معتقدم شما با دعای سحر و به دنبال آن دعای ابوحمزه تا این اندازه در عالَم با خدا زندگی خواهید کرد. ورود به عالَمی که خدا همه‌کاره است در اثر دعا حاصل می‌شود. غفلت از حقیقت، با غفلت از نقش دعا ظهور می‌کند زیرا اگر کسی نتواند از طریق دعا نقش خدا را در عالم احساس کند چگونه می‌تواند با حقیقت که همان اسماء و انوار الهی است به‌سر ببرد؟ پس در یک کلمه، حقیقت انسان با دعا برای انسان ظهور می‌کند. موفق باشید
8195
متن پرسش
با سلام خدمت حاج اصغر عزیز که به قول لسان غیب(قدح پر کن که من از دولت عشق .... جوانبخت جوانم گر چه پیرم)استاد عزیز متاسفانه روحیه برتری طلبی اذیتم میکنه مثلا دوست دارم دانشگاه که میرم از نظر لباس و زیبایی از همه بهتر باشم و درسم هم عالی باشه اما نه برای خدا بلکه برای تفاخر و بزرگی در برابر دیگران میدونم این روحیه انا خیر منه شیطانه میدونم این روحیه کثیف غربه و خیلی چیزای دیگه رو تو مکتب شما آموختم اما نمیتونم در این مسئله گذار کنم از ساحت علم حصولی به حیات علم حضوری خواهشا یکی دو خط جواب بنده رو ندید و حسابی کمک کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: می‌خواهی خوش‌تیپ باشی تا همچون رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» جذبه‌ی ظاهری با روحانیت باطنی هماهنگ باشد. نمی‌دیدی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» چقدر خوش‌تیپ بودند و می‌خواهی خوب درس بخوانی تا اگر وارد یک کاری شدی آن کار را کامل کرده باشی. یادت هست رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» حتی وقتی قبر یکی از صحابه را درست می‌کردند چقدر محکم‌کاری کردند و بعد که اصحاب پرسیدند این قبر بعد از آن‌که طرف را دفن کردیم از خاک پر می‌شود، فرمودند: رحمت خدا بر کسی است که اگر عملی را انجام می‌دهد آن را متقن و خوب انجام دهد. پس هیچ‌کدام از کارهایت بد نیست، مواظب باش انگیزه‌ات خراب نشود. جهت‌گیری کار را درست کن. موفق باشید
7123
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد بزرگوار بنده سخنان شما را به واسطه یکی از دوستانتان دریافت نموده ام و بسیار خرسندم که این سخنان شما را در دست دارم. واقعیت اینکه من بعد از 20 سال زندگی تازه معنا و مفهوم زندگی و قرآن را با توجه به سخنان شما فهمیده ام و دلم پر است از اندوه و ناراحتی از اینکه چرا این قدر از دین اسلام واقعی دور هستم. بنده یکی از دغدغه های فکری ام پس از شنیدن سخنان شما این است که با توجه به این که من دانشجو رشته مکانیک هستم و عمده وقتم را صرف درس خواندن میگذرانم به درستی نمیتوانم به تفکر و سیر معنوی خود بپردازم و اینکه راسیتش محیط خانواده ی من مقداری از اسلام واقعی دور است نه اینکه کافر هستند منظورم از اسلام ناب دور است. با این تفاسیل درس خواندن را مانعی برای پیشرفت معنوی خود میدانم در حالی که در جایی خوانده ام آیت الله طباطبایی در نجف اشرف در گرمای تابستان مشغول مطالعه ی فیزیک بوده اند پس با این وجود مشکل را از خودم میدانم گاهی دلم میخواهد از درس دانشگاه فرار کنم و به سوی اسلام شناسی و تفکر در قرآن پناه ببرم خواهشمندم من را راهنمایی فرمایید واقعا در دلم غوغایی است که شاگردی امام زمان(عج) کنم ولی افسوس که شایسته نیستم حتی نمیدانم این نامه من به دست شما میرسد یا نه اما حداقل مسکن موقتی است برای درمان دلم. من در جامعه ای زندگی میکنم که مردمانش اگرچه به ظاهر مسلمانند اما پس چرا با گذشت این همه مدت سپاه سیصد و اندی نفره ی امام زمان(عج) آماده نشده تا آقا ظهور کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که رشته‌ی مکانیک در حدّ خود ، انسان را متفکر بار می‌آورد می‌توانید با ادامه‌ی کار دانشگاه با قدرت تفکر بیشتر به معارف اسلامی و آیات و روایات رجوع کنید پس با تعادل کامل برای هرکدام از دروس دانشگاهی و دروس معرفتی و عبادات وقت بگذارید تا آرام‌آرام معلوم‌تان شود چه فضایی نیاز است تا عده‌ای پیدا شوند لااقل حرف وجود مقدس مولایمان را بفهمند. موفق باشید
6242
متن پرسش
سلام استاد عزیز ، (1) در جواب سوال 5901 فرموده اید: " ... باید با تزکیه ‌ی لازم حجاب بین قلب خود و آن حقایق ( عالم معنا) را بزداید و .... انسان باید با تزکیه‌ی لازم با آن حقایق مأنوس گردد. " ازعبارت " تزکیه لازم" من اینگونه می فهمم که برای رفع حجابها و وجدان هر حقیقتی از عالم معنا ، تزکیه ای نیاز است ، حال برای درک و وجدان قلبی ( و یا به قول شما رفع حجاب ها و مانوس شدن با ) حقیقتی مانند " لااله الا الله " دقیقاً چه تزکیه ای (عملی ، فکری و ... ) باید کرد ؟ در مورد درک قلبی حقیقت " الله اکبر" چه باید کرد ؟ برای حقیقت " سبحان الله " و " الحمدالله " چه ؟ اگر درک هرکدام از حقایق فوق تزکیه خاصی می طلبد ، لطفاً جداگانه ( و مشروح اگر ممکن است) بیان کنید. (2) وقتی از خدا یاد می کنم و یا با او مناجات می کنم ، ناخودآگاه تصور و مفهومی مبهم و گنگ از خدا در ذهنم می آید ، گرچه می دانم که این تصور ، خدا نیست و ساخته و مخلوق ذهن من است ولی نمی توانم ذهنم را از این تصور آزاد کنم و بگونه دیگری فکر کنم ( متاسفانه با این تصور مدتهای زیادی است مانوس شده ام ) . حالا می بینم این خدای ذهنی ام زیبا نیست ، خیلی قوی نیست ، عظمت و هیبت ندارد و شاید در برخی مواقع ضعیف هم هست ، خیلی قابل اتکاء و توکل نیست ، اصولاً " اکبر" نیست و... و اصلاً شایسته عبادت ، ستایش و عشق ورزیدن و مجاهدت در راهش نیست . سوال من اینست که چگونه از این خدای ذهنی و تصوری رهایی پیدا کنم و خدای واقعی را بیابم ؟ لطفاً راهکار عملی بفرمایید . (3) آیا ممکن است انسان وقتی از خدا یاد می کند هیچ تصوری در ذهنش نیاید ؟ چگونه ؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست برای اُنس با هریک از حقایق معنوی تزکیه‌ی خاصی داشته باشیم. تزکیه‌ی لازم یعنی رعایت آنچه شریعت در عقیده و عمل به عهده‌ی انسان‌ها گذارده 2- شاید مباحث شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» کمک کند 3- در نهایت کار به جایی می‌رسد که در مناجات شعبانیه دارید. «إِلَهِی‏ هَبْ‏ لِی‏ کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ» پروردگارا نهایت جدایى از غیر خودت را به من ببخش و چشم‏هاى دلم را با نظر به خودت، روشن فرما تا آن حدّ که چشم‏هاى دل بتواند حجاب‏هاى نور را بشکافد، پس متصل گردم به معدن عظمت و در نتیجه روح‏هاى ما آویزان به عزّ قدس تو گردد. موفق باشید
5704
متن پرسش
با سلام ممنون از پاسخی که دادید. سوال من در مورد اجل مسمی بود که توضیح شما در مورد انسان قانعم کرد. الآن میشه گفت که هرملتی اجل و فرصت معینی داره اما ممکنه بخاطر گناهانشون و ظلمی که میکنند،زودتر به اجلشون برسند؟؟؟ مثلا بنی امیه یه فرصت معینی دارند ولی با اعمالشون زودتر به اون اجل نزدیک میشند؟؟ پس چرا خدا در قرآن میفرماید هیچ چیز نمیتواند آن اجل را به تاخیر بیندازد؟؟؟ یه سوال دیگه درمورد کتاب"انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی" دارم. در این کتاب گفتید که ما دارای نفس نباتی و نفس حیوانی هستیم. بعد از مرگ نفس نبانی و حیوانی را نداریم و فقط نفس انسانی برایمان میماند. اگر عمل دیدن و شنیدن و حس کردن به وسیله ی نفس حیوانی است،یعنی دیگر در آن دنیا عمل دیدن و شنیدن نیاز نداریم؟؟؟ من میدونم که این چشم و گوش فقط ابزارند در این دنیای مادی و روح است که میبیند.حالا شما که میگید این ها مربوط به نفس حیوانی است و بعد از مرگ نفس حیوانی نداریم،عمل دیدن و شنیدن هم نداریم؟؟؟ ممنون یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- با فرض این‌که با معصیت ملت‌ها اجل آن‌ها جلو می‌افتد و با استغفار آن‌ها اجل‌شان از آن‌چه جلو افتاده تا اجل مسمّی‌شان، به تأخیر می‌افتد. قرآن می‌فرماید: وقتی اجل ان‌ها رسید ساعتی به تأخیر نمی‌افتد و در همین رابطه حضرت نوح به قوم خود می‌فرمایند: اگر از من اطاعت کنند «....وَیُؤَخِّرْکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى....»(آیه‌ی 4 سوره‌ی نوح) 2- در قیامت جان انسان عین دیدن و شنیدن است بدون هیچ ابزاری مثل سایر مجردات. موفق باشید
5527
متن پرسش
١.درجواب سوالى فرموده بودىد پىامبرروحشان برجسم شان غالب بود بخاطرهمىن عرقشان بوى بد نمىداد مىخواستم ببىنم اىن چگونه باانابشرمثلکم جمع مى شود. 2.اىااءمه ترک اولى مىکنند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند من بشری مثل شما هستم در رابطه با انتظاراتی است که کفار از آن حضرت داشته‌اند ولی در ادامه‌ی آیه می‌فرماید مگر این‌که به من وَحی می‌شود و در رابطه با استعدادهایی که بتواند وحی الهی را بگیرد خداوند او را از زمان شیرخوارگی پرورانده است شاید این نیز یکی از آن استعدادهایی بوده که باید رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داشته باشند تا کامل‌ترین وَحی را بگیرند و به بشر برسانند به همین جهت در کتاب‌های مقدس پیشین یکی از نشانه‌های رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را نیز سایه‌نداشتن معرفی کرده‌اند. در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در قسمت مددهای قبل از بعثت عرایضی داشته‌ام. همچنان‌که می‌توان برای پیامبران در عین معصوم‌بودن ترک اولی را فرض کرد برای ائمه نیز می‌توان چنین فرضی را داشت ولی بنده مصداقی در این امر سراغ ندارم. موفق باشید
3928
متن پرسش
سلام علیکم! در احادیث مطالب زیادی وجود دارد از تأثیر برخی مسائل روی برخی مسائل دیگر که ظاهراً بین این مسائل هیچ ارتباطی وجود ندارد. مثلا احادیث سعد و نحس ایام. احادیثی که در زمینه اوقات مناسب و نامناسب جماع و آمیزش است. حدیثی که مثلاً می گوید بول کردن در حمام رزق را کم می کند. حدیثی که می گوید رد شدن از بین 2 زن یکی از اسباب فراموشی است. یا مثلا نوره کشیدن در روز جمعه موجب کمی رزق است. یا مثلاً خوردن در حال جنابت فقر می آور و سایر احادیث اینچنین در سایر موضوعات. برای مثال آدم نمی داند بول کردن در حمام چه ربطی به کمی رزق دارد یا مثلاً رد شدن از بین دو زن چه ربطی به فراموشی دارد و سایر مسائل. حال آیا همه این مسائل طبق علل و عوامل مادی هستند که هنوز کشف نشده اند یا نه علل معنوی و ماوراء مادی نیز در اینها دخیل است؟! اگر علل ماورائی دخیل است مکانیسم آنها چیست؟! مثلا طبق چه مکانیسمی بول کردن در حمام موجب کمی رزق می شود؟! یا مثلاً طبق چه مکانیسمی اگر در هنگام آمیزش مرد و زن خود را با یک دستمال پاک کنند بینشان کدورت بوجود می آید؟! یا مثلاً طبق چه مکانیسمی خوردن در حال جنابت موجب فقر می شود و ...؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این روایات نظر به تأثیر امور معنوی در امور مادی دارد و نگاه باطن بین اولیاء معصومین«علیهم‌السلام» متذکر آن شده‌اند ولی اگر بر روی آن‌ها دقت کنیم و درست جایگاه روایات را پیدا کنیم، شاید اشاراتی به ذهن بیاید، مثلاً بول در آب روان و یا خزینه‌ی حمام یک نوع بی‌حرمتی به یکی از آیات الهی است و به همان اندازه مانع تجلی رحمت الهی می‌شود. یا در روایات ردشدن بین دو زن به شرایط خاصی بستگی دارد که انسان اراده کند در موقعیتی خاص از بین آن‌ها رد شود که ذهن او مشغول آن فضا گردد و این غیر از آن است که در خیابان به صورت عادی چنین عملی صورت گیرد. موفق باشید
3690
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار استاد با توجه به اینکه فرموده بودید نباید در مستحبات به نفس سخت گیری کرد من به سختی برای نماز صبح در اول وقت بیدار میشوم ولی به هر قیمتی شده است بیدار میشوم آیا این کار سبب تنفر من از نماز اول وقت صبح نمیشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین اموری که در شریعت تأکید شده اگر وظایف را به نفس تحمیل کنید نفس را به فطرتش برگردانده‌اید و بعد از مدتی خود نفس طالب بیداری در اول وقت می شود. موفق باشید
3520
متن پرسش
سلام علیکم 1-امامان (ع) تا زمانی که ظاهرند مجبورند خود را پایین بکشند در حد درک و عقل مردم و اینگونه هیچ وقت آن رجوع کعبه گونه به امام رخ نخواهد داد و غیبت راهی شد تا مردم خود را بالا بکشند و آرام آرام از این طریق رجوع به مقام غیبی امام رخ دهد 2- این که زمان ظهور زمین از ظلم و ستم پر می شود شرط لازم ظهور است یا نشانه ی لازم ظهور که ائمه از علم به آینده خود خبر داده اند؟ خیلی ممنون خداوند توفیقات همه مان را بیشتر کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- قسمت اول سخن‌تان حرف خوبی است 2- شاید نشانه‌ی ظهور باشد. موفق باشید
1928
متن پرسش
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی و تشکر از اینکه وقت خود را برای پاسخ به پرسش های ما اختصاص می دهید. دختری هستم که در شرف پایان دوره کارشناسی یک رشته فنی می باشم. مدتی درگیر انتخاب مسیر زندگیم بودم تا اینکه نهایتا با مشورت اساتید مختلف به این نتیجه رسیدم که در کنار تحصیلات دانشگاهی مطالعات دینی را هم ادامه بدهم تابتوانم انشا الله در آینده به عنوان یک استاد خدمت کنم. هم اکنون یک مورد ازدواجی برای من پیش آمده که از لحاظ اعتقادی و دینی کاملا مناسب هستند ولی با شاغل بودن زن مخالفند.البته من ازمنظر دینی به این باور رسیده ام که "جهاد المراه حسن التبعل"اما نمیتوانم آن را با اهداف آینده ام جمع کنم. خواستم از شما بپرسم که علیرغم اینکه ازدواج یک امرمهم در زندگی و البته با فردی متدین می باشد من چگونه باید انتخاب کنم (با توجه به اینکه نظر ایشان کاملا منافی با برنامه های آینده من است) من الله التوفیق
متن پاسخ
aباسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما در شرائطی نیستیم که عموم زنان اگر در خانه باشند به اندازه‌ی کافی مشغول باشند. اگر آن آقا روشن کنند با بودن شما در خانه چه اموری به عهده‌ی شما خواهد بود که گرفتار بی عملی نشوید می‌توان پیشنهاد او را پذیرفت ولی اگر بخواهند شما در خانه باشید بدون آن که کار خاصی بر عهده‌تان باشد و صرفا بخواهند اوقات فراغتتان را مطالعه کنید یک نحوه بازنشسته کردن زن است. موفق باشید.
1782

اصلاح خودبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عالی قدر-چند سالی است که می خواهم رذایل اخلاقی ام را بیرون بریزم و در مباحث دین پپیش بروم و با توجه به نظر بزرگان به این نتیجه رسیدم که باید اول از خانه و احترام به پدر و مادر شروع کرد ولی چندین بار تا جاهایی پیش رفتم ولی به دلیل اخلاق بسیار نامناسب مادرم پس رفت کردم(گاهی رفتارهای سبک ،نسنجیده ، بچه گانه و غیر دینی که به شدت خشمگینم میکند ) و همچنین در خیلی جاها به علت رودربایسی و کم رویی (عدم بلوغ عاطفی) خیلی از نظرات بزرگان را نتوانستم در خانه پیاده کنم خواهشمندم در این مورد راهنمایی ام کنید ، فکر می کنم اگر در این مورد موفق بشوم در باقی موارد خیلی بتوانم سریع تر حرکت کنم .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام بنده نمی‌دانم منظور شما از این‌که می‌فرمایید می‌خواهید جهت اصلاح خود از خانه شروع کنید چیست. آنچه به ما دستور داده‌اند آن است که با پدر و مادر خود مدارا کنید، حتی اگر اعمال ناپسند از آن‌ها دیدید – بدون تأیید آن عمل- آن‌ها را تحمل کنید و در رفع حوائج زندگی آن‌ها در حدّ امکان خود کوتاهی نکنید. سر به سر خانواده نگذارید، صفای اخلاقی شما با مدارا با خانواده حاصل می‌شود. موفق باشید
258

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
حکم نواختن گیتار کلاسیک چیست؟
متن پاسخ
بسمه تعالی . سلام علیکم. بنده در این موارد اطلاعی ندارم در این موارد به سایت مرجع خود رجوع فرمایید.
18427
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: با توجه به سوالاتی که از شما در مورد معمم شدنتان پرسیده شده و پاسخ های شما برای بنده سوالاتی پیش آمده که مطرح می کنم: استاد شما دلیل اصلی که برای معمم نشدنتان فرمودید این بوده که مطالعات لازم فقهی را نداشته اید مثلا در جایی فرمودین (چون به طور کامل فقه نخوانده‌ام نباید معمم شوم) و... البته در جایی دیگر از شرایط علمی لازم برای معمم شدن ذکر کردید: (از جهت علمی اولاً: بتواند به سوالات فقهی شایع مردم ـ با توجه به آگاهی اجمالی به اختلاف فتاوی و اطلاع از مبانی احکام (در حدّ کتب نیمه استدلالی مثل شرح لمعه) ـ پاسخ دهد همچنین لازم است در این مورد، به مطالعه‌ی احکام از رساله و عروه نیز بپردازد.) می خواستم بپرسم که 1. آیا منظورتان از مطالعات لازم فقهی همان است که در بالا متذکر شدید؟ 2. استاد در جایی فرمودید (معتقدم فعالیت‌های فرهنگی وقتی با لباس روحانیت باشد تأثیرش بیشتر است و جهت آن هم سالم‌تر خواهد بود) پس چرا در راستای تاثیر بیشتر فعالیت های فرهنگیتان اقدام به مطالعات فقهی و در نتیجه اقدام به ملبس شدن نکردید؟! با توجه به اینکه با خواندن مقداری رساله و آگاهی از اختلافات فتوا می توان به سوالات رایج مردم پاسخ داد 3. آیا طلبه ای که نخواهد مطالعات فقهی داشته باشد و صرفا بخواهد در زمینه های تخصصی دیگر مطالعه داشته باشد مثلا کلام و...نباید معمم شود؟ چون شما فرمودین (چون به طور کامل فقه نخوانده‌ام نباید معمم شوم) 4. به نظر بنده می رسد که در راستای کتب و جزواتتان و مطالبی که برای طلاب نوشته اید اگر جزوه ای هم به امر ملبس شدن اختصاص دهید و مسائل آن را بررسی کنید خیلی برای طلاب در شرایط امروز مفید باشد چون طلاب بسیاری در این مسئله درگیر هستند و کتبی که در این زمینه نوشته شده و مطالبی که از طرف اساتید مطرح شده به نظر می رسد کافی نیست و نمی تواند پاسخگوی دغدغه های طلاب و نگرانی ها و نا آرامی های آنان در این زمینه باشد. مثلا مطالبی که آیت الله طهرانی در امام شناسی آورده اند یا ... با توجه به اینکه بنده خود شاهد این مسائل در برخی از طلبه ها هستم. خواهشمندم مفصل پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی برای مفصل گفتن در این مورد ندارم. همین اندازه می‌توان گفت روی هم رفته برای اصلاح یک جامعه روحانیون تأثیر بیشتری دارند مگر آن‌که مخاطبان، خاص باشند و فرد هم در موقعیّت شناخته شده‌ای باشد. شرایط اولیه‌ی انقلاب چنین اقتضا کرد که برای افرادی امثال بنده امکان طرح مسائل معرفتی را بدون آن‌که لازم باشد معمم گردند بود و این به جهت شرایط خاص انقلاب به وجود آمد که افراد در یک نحوه اتحاد و یگانگی همدیگر را درک می‌کردند ولی بعد از آن، این موضوع به آن شکل به جهت گستردگی شهر منتفی شد و از این جهت افراد، با کسوت روحانی می‌توانند سخن دینی خود را بیشتر برای عموم قابل پذیرش کنند. موفق باشید.

16905
متن پرسش
سلام استاد: ماجرای حقوقهای نجومی را که مطّلعید و توضیحاتی ارزنده فرموده اید، بنده بیشتر رفقایم طلبه و سپاهی هستند و سپاه را یک نهاد مقدّس برای جمهوری اسلامی می دانم، و خود شما هم با روحیات این شاگردتان کم و بیش آشنایید، امّا این قضیه حقوقهای نجومی در این نهاد مقدس هم نفوذ داشته است و باعث شده مثلا یک سرهنگ فقط یک خانه دارد و یک سرهنگ دیگر در همانجا چند خانه دارد و چند پمپ بنزین و ویلا در شمال و ... یک شکافی بسیار گسترده که باعث بدبینی زیادی شده است، مردم هم کمی حق دارند بدبین شوند ولی نه به همه. الان رفیق خود بنده که سپاهی است و به زور خرج و مخارج زندگی اش را تامین می کند، در صورتی که چندین سال است که سپاهی است ولی کسی را می شناسم که دقیقا هم سابقه با اوست ولی از وقتی وارد سپاه شده آنقدر پولدار شده است که بسیار جای تامل دارد، از خودش هم که می پرسی معترف است که از وقتی سپاه رفته وضعش درست شده. استاد! شما بنده را می شناسید و می دانید که نعوذبالله معاند و ... نیستم و اتفاقا بسیار طرفدار سپاه هستم چون (معتقدم) که سپاه است که می تواند به معنای واقعی از حضرت آقا و انقلاب دفاع کند و اهداف اصیل انقلاب را محقق سازد ولی متاسفانه بنده می بینم که نفوذ در این قسمت هم داشته ایم، و این مرا نگران می کند. به نظر شما می توان کاری کرد؟ این حرکت نهی از منکر خود جوش (حقوقهای نجومی) می تواند باعث شود این نفوذ از بدنه کشور و بخصوص سپاه عزیز از بین برود؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره بنا به سخن مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه»: «وجودِ چالش، انسان‌های آگاه و بصیر و شجاع را نگران نمی‌کند. وجود چالش انسان‌های متعهد را به نگاه به ظرفیت‌های موجود و احیاناً معطل‌مانده وادار می‌کند». بنده معتقدم این نقص‌ها بالاخره از طریق نقشه‌های عمیق دشمن حتی وارد سپاه نیز شد و خیلی قبل بنده به رفقا عرض کردم دشمن از این طریقه بدنه‌ی نظام دفاعی ما را در اشرافیت‌زدگی آلوده خواهد کرد و بحمداللّه بزرگیِ انقلاب زنده‌ی اسلامی موجب شد که در این مورد نیز دشمن ناکام بماند و یکی از حیله‌های آن که حیله‌ی خطرناکی هم بود، خنثی شود. موفق باشید

16561
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوّت و خسته نباشید عرض می کنم: 1. دروس اخلاقی مرحوم آقا مجتبی تهرانی (ره) را برای افراد بیست تا 30 ساله مناسب می دانید؟ (به شرط هماهنگی ذوق فرد) 2. برخورد با کتب استاد داوری چگونه باید باشد؟ اگر می شود و زحمتی نیست، نوع مطالعه و یادداشت برداری خودتان را بفرمایید که چگونه بوده؟ تا استفاده کنیم. 3. اگر کسی مثل بنده ی گنه کار بخواهد در این شبهای قدر تحولی در نفس خود ایجاد کند و توبه ای بکند و بخواهد خود را از جهنّم اعمال و صفات و ذات نجات دهد چه اعمالی انجان دهد بهتر است؟ بجز اعمال خود شب. یعنی با خدا چگونه سخن بگوید و از چه بابی و از چه ذکر و دعایی استفاده کند؟ 4. اگر طلبه ای مثل من تصمیم بگیرد فعلا هیچگونه تبلیغی نکند و صرفا مشغول خانواده خود باشد و تهذیب و تحصیلش، و ده الی بیست سال خودش را قوی کند و سپس ملبس شود و وارد جامعه شود، به نظر شما می ارزد؟ یا این که چون فردا معلوم نیست بنده زنده باشم یا خیر باید از همین 4-5 سال اول شروع کرد؟ البته از استاد عزیز معذرت می خواهم که نظر خودم را بیان می کنم و درس پس می دهم، بنظرم راه اول راهی است که امام خمینی روحی فداه رفته اند و این راه پسندیده تر است. یعنی اول تمرکز روی تحصیل و تهذیب و بعد به طور «انقلابی» وارد صحنه شدن ... نظر شما چیست استاد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است 2- با توجه به مباحث روخوانیِ کتاب «خردِ سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» می‌توانید متوجه‌ی نحوه‌ی برخورد با نوشته‌های دکتر داوری بشوید 3- کار خاصی جز همان اعمال شب قدر، نیاز نیست انجام دهید 4- بجهت این‌که پختگی اولیه در طلبه پیش آید، اواخر سطح و یا اوایل خارج، خوب است که معمم شوید. موفق باشید

16427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: این حرفی که شما در پایان کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» گفتید را اگر کمی واضح تر کنید ممنون می شوم. «آنچه در آخر فقط تذکر مي‌دهم و نمي‌توانم به شرح آن بپردازم؛ توجه به عالمان عالَم‌دار در علم فقه است که ما به جهت نوع مخاطبمان متذکر امثال شيخ انصاري‌ها نشديم که آن بزرگان شاخصه‌ي کاملي از عالمان عالَم‌دار‌اند و عموماً تا مجتهدان در رشته‌ي خاص خود عالَم‌دار نشوند داراي ملکه‌ي اجتهاد نمي‌شوند و لذا طلاّب عزيز بايد از ورود به عالَم عالمان علمِ فقه غافل نگردند، تا لذّت دروس فقهي برايشان صدچندان شود. إن‌شاءالله. یعنی منظورتان این است که با یک عالم که عالَم دارد باشیم و با توجه به دو نکته یکی اینکه طلبه هستم و قصد شروع فقه (لمعه) را دارم، و دوم این حرف امام رحمة الله علیه که می گویند باید فقه جواهری خواند. یعنی در فقه هم روش خواسی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که یک طلبه در درس خارج فقه مدتی با استادِ درس خارج‌اش مأنوس شود و مطالب را با جدّیت دنبال نماید، إن‌شاءاللّه با عالَم آن استاد مأنوس می‌گردد و این چیز بسیار ارزشمندی است که پس از آن می‌تواند برای خود به عنوان یک سرمایه‌ی شخصیتی داشته باشد. موفق باشید

15176
متن پرسش
سلام علیکم: شخصی به نام محمد علی اکبری که خارج از ایران است و احتمالا شما هم می شناسید و از جریاناتش با خبرید مدعی است که انرژی درمانی می کند و مراجعات بسیار زیادی به وی می شود، از نابینا و ناشنوا بگرید تا معلول جسمانی. این فرد طی یک برنامه ریزی با بیماران خود هماهنگی می کند و آنها را در یک کشور جمع آوری و نسبت به مداوای آنها اقدام می کند. مثلا اخیرا به ارمنستان آمده بود و دایی یکی از دوستان بنده بدلیل یک عمل ناموفقی که در ایران باعث شد هر دو چشمش کور شود و کلیه هایش از کار بیفتد، به ارمنستان رفت و طی هفت جلسه، انرژی درمانی شد. علی اکبری که به او دکتر می گویند بعد آن هفت جلسه که هر روز 2 ساعت انجام می شد ادعا کرد که بعد از سه ماه بینایی به چشمتان باز می گردد و کلیه ها دوباره شروع به کار می کنند و حتی مدعی شد که 1 ماه بعد از انرژی درمانی با مراجعه به آزمایشگاه و صحت تست فعالیت کلیه ها می تواند داروهایش را هم نیز کنار بگذارد. همین بیمار از حال و هوای فضای انرژی درمانی می گوید و عنوان می کند که در زمان انرژی درمانی او دستهایش را نزدیک چشمانم کرد و آنقدر گرما داشت که صورتش به سختی این گرما را تحمل می کرد. الان هم بیمار مدعی است که سایه ی اجسام را می بیند و هنوز قادر به رویت خود اجسام نیست و هنوز 1 ماه نمی شود که از این دیدار می گذرد. نکته دیگر اینکه این بیمار فیلم هایی را از مداوای بیماران آورده که مثلا یه فردی که فلج بوده، بعد از طی جلسات انرژی درمانی از ویلچر خود بلند شده و راه رفته است و یا خود دکتر علی اکبری در همان جا که برای بیماران سخنرانی می کرد، مدعی شد که در جریان دستگیریش در ایران، یکی از قضات مسئول در پرونده این شخص، یکی از پاهایش می لنگید که با انرژی درمانی مداوا یافت. ( راست و یا دروغش به گردن راوی). حال سوال بنده اینست که انرژی درمانی از لحاظ اسلام مورد تائید است؟ و اگر نیست چرا؟ و آیا این نوع قدرت می تواند شیطانی باشد یا نه؟ و در مجموع اسلام رفتن به سمت این گونه معالجات را تایید می کند یا رد؟ لازم است عنوان کنم که همین مریض مورد نظر اولا، کاملا در دسترس است و مطالب نقلی نیست و عینا مشاهده شده و ثانیا، مریض مورد نظر، تقریبا از تمام دکتر های مطرح کشور جواب منفی شنیده و هیچ کدام امیدی به معالجه از راه علم پزشکی نداشتند. راهنمایی بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  عرایضی در این مورد در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است. که عیناً از صفحه‌ی 61 آن نکته‌ای را که در این مورد بحث شده، خدمتتان ارسال می‌دارم. در ضمن به عرض برسانم که این نوع انرژی‌درمانی که می‌فرمایید از نظر شرعی حرام نمی‌باشد.

انرژى‏ درمانى هم يك‏ نوع هيپنوتيزم است. اگر كسى دستش طورى درد مى‏ كند كه نمى ‏تواند بالا بياورد، در واقع نفس او اراده‏اى قوى در حركت‏ دادن دستش ندارد در نتيجه دست او ضعيف شده و متقابلًا اراده او براى مقابله با ضعفِ دست او نيز ضعيف شده است و لذا نمى ‏تواند دست خود را بالا بياورد. حالا فردى كه با تمركز مى‏ تواند اراده خود را به او منتقل كند، به شخص القاء مى‏ كند كه تو مى‏ توانى دست خود را بالا بياورى، و اين تصور را در خيال او تثبيت مى ‏كند. اگر نفسِ او اين تلقين را پذيرفت، دست خود را بالا مى‏ آورد، و اگر درمان درد او به اين است كه چند روز دستش را تكان بدهد، تكان مى‏ دهد و بعد هم كه اين خيال رفت، چون چند روز دست خود را تكان داد، دستش خوب مى‏ شود، ولى تأثير هيپنوتيزم در همان چند روز بود، بقيه مربوط به بدن خودِ اوست. طرفِ مقابل پذيرفته كه سردرد دارد، با هيپنوتيزم به او القاء مى‏ كنى نه تو سرت درد نمى‏ كند، چون از اول سر دردِ او به ذهن و خيال او مربوط بود، اگر پذيرفت سردردى نيست، سردردش خوب مى‏ شود. چيزى كه بعضى مواقع خود شما با نصيحت به طرف القاء مى‏ كنيد، حال اگر طرف توانست بپذيرد، نتيجه مى‏ گيرد. بشر با انتقال خيال، مسئله ‏اى را كه اصل آن خيالى بوده است مى ‏تواند تغيير دهد. نوعِ ديگرى از انرژى‏ درمانى‏ هست كه با هيپنوتيزم فرق مى ‏كند، از آن‏جايى كه نفس بعضى از افراد تكويناً و به صورت خدادادى قدرت انتقال دارد، مى‏ توانند اراده و توانايى خود را به ديگرى منتقل نمايند. شما مى‏ بينيد يكى قدش بلند است و ديگرى كوتاه، يكى هوشش زياد است و ديگرى كم، به بعضى ‏ها هم خداوند توانايى ‏هايى مى‏ دهد كه خود آن‏ها حتى در ابتدا نمى‏ دانند چنين توانايى‏ هايى دارند. نفسِ طرف اين توانايى را دارد كه بتواند توانايى‏ هاى نفسِ خود را به فرد ديگرى منتقل كند. لذا اگر الآن بنده دستم را نمى‏ توانم بالا بياورم با انتقالِ توانايى شخصى كه توانايى انتقال قدرت نفس خود را به من دارد، ممكن است بتوانم اين كار را بكنم. بستگى دارد كه بنده چقدر برايم امكان دارد توانايى‏ هاى القاءشده را بگيرم. البته قدرت نفس آن شخص هم كه قدرت خود را انتقال مى‏ دهد در اين امر نقش دارد، به همين جهت همه به يك اندازه شفا نمى‏ يابند. بعضى‏ ها هم مشكلشان بيش از اين‏هاست و به همين جهت اصلًا درمان نمى‏ شوند. اگر آن نفس، قدرت طرف مقابل را گرفت و از آن متأثر شد، خودش آن را ادامه مى‏ دهد و آرام ‏آرام با اراده‏ هايى كه اعمال مى‏ كند، درمان مى‏ شود. در مورد انبياء الهى و ائمه معصومين‏ عليهم السلام موضوعِ شفادادن فرق مى‏ كند، قلب آن‏ها مظهر اسماء الهى است، حال اگر مصلحت بدانند اسم خاصى را كه مناسب رفع مشكل طرف است القاء مى‏ كنند و مشكل حل مى ‏شود. حضرت عيسى (ع) مظهر اسم حَى‏اند و لذا مرده را زنده مى‏ كنند. حضرت پروردگار در اين امور به واسطه‏ ى ذات مقدس حضرت عيسى (ع) بر روح و روان طرف جلوه مى‏كند. موفق باشید  

13530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب: استاد بنده ۵۵ سال سن دارم و تحصیلاتم سطح ۲حوزه می باشد. خواستم راهنماییم کنید که در شرایط سنی من آیا ادامه تحصیل در سطح سه حوزه برایم بهتر است یا مطالعه غیر کلاسیک را توصیه می فرمایید و به نظرتان چه منابعی را مطالعه کنم که برایم بهت باشد؟ از راهنماییتان ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید این بهتر باشد که با طی مقدمات لازم، فرصت زیادی در تأمل و تدبر در المیزان صرف کنید. مقدماتی مثل مباحث معرفت نفسی و برهان صدیقین و شرح رسالة الولایة کمک می‌کند تا المیزان حرف‌های خود را با ما بزند. موفق باشید

13426
متن پرسش
بسم الله سلام استاد یزرگوار: یک مسئله ای هست که مدت زیادی است ذهنم را درگیر کرده و جوابی نیافتم! کتاب «کربلا مبارزه با پوچی ها» را خوندم و همچنین «زیارت عاشورا اتحاد روحانی»! استاد هر کاری می کنم و هرچه تحقیق می کنم می بنم که این سینه زنی که الان در هیأت ها هست ظلم به امام (ع) است چون ما را در حجاب عمیقی برده! من با یک ساعت یا دو ساعت سینه زنی آن هم با سبک های این چنینی و آن چنینی و این شعر ها چطور راه امام حسین (ع) و مرام ایشان را بگیرم و ادامه دهنده ی راه امام در جایگاه تاریخی خودم باشم! خودم هم هیئتی هستم اما این سوال مدت زیادی ست که ذهنم را درگیر کرده گاهی حرفهایی می زنم در همین مورد و گاهی هم می ترسم که نکند با این حرف خدایی نکرده حضرت از دست ما ناراحت شوند! ولی چه کنم هر کاری می کنم جدیدا! این سبک مراسم ها در من جا نمی افتد البته به نیت قریت سعی می کنم شرکت می کنم و کمک هم می کنم اما نمی توانم خود را آرام کنم! چطور باید خروجی این هم هیأت این شود که عده ایی فقط بدهانی کنند به علماء و سیاسیون و هر کسی که دلشان بخواهد ... در ضمن ماشاءالله هم که کار انقلابی و آنچه مدنظر حضرت آقاست را انجام نمی دهند! چطور هیئت دم از امام حسین(ع) می زند اما نمی تواند جایگاه حسین های زمان ببیند و بشناسد و عمل کند ... ببخشید استاد درد دلی بود ... گفتم حرفهای دلم را بزنم که اگر خدایی نخواسته شیطانی ست بروم و خاکی بر سر گیرم با این همه حرفهای ناسنجیده اگر هم درست است فکری کنم بر اینکه این همه شعار چه سود ... البته می دانم هیأت های خوب هم در کشور داریم. منظور هیأت های رایج در همه جاست که ذکر حسین(ع) را چنان تند می گویند که با خود می گویم اگر امام اینجا حضور داشت چه می گفت!!! اگر صلاح دانستید خصوصی پاسخ دهید تا خدایی ناکرده دوستان ناراحت نشوند! خدا را شکر که با شما و تفکر به این نابی آشنا شدم ... الحمدالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام حسین«علیه‌السلام» به وسعت جواب‌گویی به ابعاد همه‌ی انسان‌ها در صحنه‌ی کربلا حاضر شده‌اند و هرکس به وسعت طلب خود، کمال خود را در حرکت آن حضرت جستجو می‌کند. نه بنا است که امثال شما در حدّ محدود حرکات هیئت‌های معمولی با حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» مأنوس شوید؛ و نه بنا است مردمِ معمولی در حدّ کتاب «حماسه‌ی حسینی» با حضرت مأنوس گردند! آری؛ یکی از وجوه عزاداری، هیئت است آن‌هم در محدوده‌ای مشخص، بیشتر از آن متذکرشدن از سیره‌ی امام است از طریق عالِمان فرهیخته. و این غیر از آن است که بعضی از هیئت‌ها حتی متذکر مراتب پایین سیره‌ی حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» هم نیستند، بلکه حجاب حرکت آن حضرت می‌باشند و دشمنان اسلام در این‌جا بی‌نقش نیستند. در هرحال باید به قامت بلند حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» از عرش تا فرش نگاه کرد تا تاریخی بس متعالی‌تر از تاریخ امروز برایمان رقم بخورد. موفق باشید

12978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب استاد: بنده آن سوال امام شناسی و خداشناسی را پرسیده بودم. بنده حدودا 150 صفحه از کتاب شما را خوانده ام و ادامه اش هم مانده یعنی حین مطالعه کتاب سوال را پرسیده ام و دلیل پرسش هم این است که یک عده می گویند با عقل و بدون امام می توان خدا را شناخت حال سوال من این است که عقل به تنهایی در شناخت کامل خداوند کافی است یا اینکه تا یک جایی عقل برد دارد و شناخت اصلی با قلب و با بندگی است؟ وقتی می گوییم ائمه باب الله هستند می گویند شناخت باب لازم نیست! آنها می گویند اول باید خدا را کامل شناخت بعد امام را ما می گوییم شناخت کامل خدا بدون امام غیر ممکن است. البته بنده نظر علامه را در شیعه در اسلام را مطالعه کرده ام که در پایان می گویند امام شناسی از خدا شناسی جدا نیست. همچنین نظر علامه جوادی را در ادب فنای مقربان ذیل محال معرفه الله. همه این بحث ها با دوستان و یکی از طلاب صورت گرفته تا به یک حقیقت برسیم خواهش می کنم جواب بنده را بدهید تا کرسی آزاد اندیشی مان تکمیل گردد. خواهشا هر چه لازم است مرقوم دارید اجرتان با مولا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل بیت» و به خصوص در شرح آن، عرایضی شده‌است که از جلسه‌ی پنجاه به بعد می‌توانید جواب خود را به صورت مبنایی بگیرید و گرنه هر روز در این موارد با سوال بدون جوابی روبرو هستید. موفق باشید

12127
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشین. استاد آدم زیاد پایبند به مساله دینی متاسفانه نیستم، اما مثلا دیندارم. استاد خسته شدم. اونقدر تو یه زمینه خاص توبه کردم و توبه شکستم و عامل تمام بدبختی ها و حواس پرتی و عدم پیشرفت چه علمی و چه دینیم شده تقريبا، استاد با اشک سوال رو می پرسم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا انسان باید خود را از بستری که گرفتار گناه می‌شود خارج کند تا توبه‌ی او برایش باقی بماند. یکی از عواملی که مانع بقای توبه می‌شود کثرت کار و تحریک وَهمیّات است. اشعار مولوی و کتاب‌های شهید آوینی کمک می‌کند که بستر گرفتاری به گناه تغییر کند. رفقای خوب و حضور در مسجد، کارساز است. موفق باشید

10457
متن پرسش
با سلام فرموده اید: «همواره همه تا ابد به سوی خدا در حرکت‌اند و هیچ‌وقت رسیدن به معنای دست‌یابی به انتها معنا ندارد.» رسیدن معصومین به خدا و عین کمال بودن آنها چه معنایی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ فرقی در این موارد نمی‌کند زیرا خداوند به عنوان واجب‌الوجود و صاحب کمال مطلق، هدف است و ائمه«علیهم‌السلام» سعی دارند آن نهایت قربی که امکان دارد یک مخلوق بدان دست یابد را به‌دست آورند و این غیر از آن است که مثل خدا صاحب کمالات الهی شوند. موفق باشید
10194

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: به نظر شما سهراب سپهری تحت تاثیر اندیشه عرفانی خاصی بوده یا اشعار او فقط و فقط تراوشات درونی اوست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جایی که بنده اطلاع دارم ایشان سفرهایی هم به شرق آسیا داشته‌اند و از معارف عرفان نظری اطلاع دارند. موفق باشید
9834
متن پرسش
با سلام: چرا حضرت علی (ع) فرموده اند: زنان نواقص العقول و نواقص الایمانند؟ با توجه به اینکه لفظ حضرت عام است آیا می توان فقط این حدیث را به عایشه یا زنان ویژه ای منتصب دانست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتظار آن بود که جنابعالی کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» را مطالعه کرده باشید و سؤال بفرمایید! یکی از وظایف این سایت جواب‌گویی به کاربرانی است که کتاب‌ها را مطالعه کرده‌اند. موفق باشید
نمایش چاپی