باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه کتب فراوانی علاوه بر کتاب مرحوم شریعتی که کتاب خوبی است، موجود است. جهت این امر میتوانید به منابع کتابهای «بصیرت فاطمه زهرا«سلاماللّهعلیها» و «مقام لیلة القدری فاطمه«سلاماللّهعلیها» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قرآن داریم: «إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ (175)آلعمران» که معنای دقیق آن این است که میفرماید شیطان از طریق یارانش شما را میترساند. یا در روایت از قول پیامبر خدا«صلیاللّهعلیهوآله» داریم: «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» در زمانهای مختلف از طرف پروردگارتان نفحات و خطورات معنوی به شما میرسد، سعی کنید با کمکردن مشغلههای خود، خود را در معرض آن خطورات معنوی قرار دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است که از عینالربط بودنِ معلول متوجه شدهاید معلول آنچنان وجودی ندارد که بحث دوگانگی خالق و مخلوق پیش آید، ولی در حکمت صدرایی از آن جهت که عالَم مادونِ عین وجود را مراتب وجود فرض میکند، از وحدت وجود فاصله میگیرد در حالیکه در عرفان روشن میشود حضرت اللّه در همهی عوالم و در همهی اعیان حاضر است و در نتیجه تشکیک را فقط باید در ظهور دانست و نه در وجود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر نمیکنم با توجه به توصیفی که میفرمایید اگر در سایر اوقات ذهن شما مشغول فوتبال نباشد، مانع کار شما گردد 2- علماء گذشته هم مطابق فرهنگ جاری زمان خود جهت تقویت بدنشان حتی بهتر از امروزیها تلاش میکردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن تعریف در علم حصولی است ولی آن تفکری که موجب شدیّت وجود میشود تفکری است که در تعریف آن داریم: «تفکر، رفتن از باطل سوی حق / به جزو اندر بدیدن کلّ مطلق» که در اوائل کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» بحث آن شده که: رفتن از باطل به سوى حق، در عرفان به معنى عبور از مشهورات زمانه و توجه به حقايق ثابت هستى است. عرفاى بزرگ مىفرمايند: تا كسى از عادات زمانهى خودش عبور نكند نمىتواند سلوك را شروع نمايد. با تعريفى كه عرفا از فكر دارند وقتى نتوانيم از مشهورات زمانه و عادات اجتماعى عبور كنيم هنوز تفكر را در خود شروع نكردهايم. در نتيجه براى فكركردن بايد زمانهى خود را بشناسيم تا گرفتار مشهورات و عادات آن نشويم، بايد به درستى بفهميم چرا زمانهى ما فعلًا زمانهى بىفكرى است تا عادات و مشهورات زمانه را مبادى فكر خود قرار ندهيم و در بىفكرى گرفتار نشويم. تفكر، گذشتن از حجاب كثرت و شهود حق در تمامى موجودات است و تفكر به اين معنا بدون حضور و دلآگاهى تحقق نمىيابد. موفق باشید
