بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11339

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با تجدید سلام و تحیات خدمت استاد گرامی هفته پیش این جانب سؤالی ارسال کردم با موضوع یک سناریوی احتمالی پیش روی انقلاب اسلامی یعنی بازگشت آقای احمدی نژاد به عرصه اجرایی کشور. سؤال ظاهرا مورد عنایت استاد عزیز قرار نگرفته یا شاید هم اشکالی در ارسال سؤال پیش آمده است. شاید محکومیت اخیر یکی از نزدیکان آقای احمدی نژاد سناریوی بنده را فاقد اعتبار کرده است. به هر روی به هر دلیلی غیر از احتمال خطای فنی در ارسال سؤال، استنباطم این است که مسئله ارزش توجه عالمانه حضرت عالی را نداشته است، و گلایه ای هم نیست. لطف عالی مستدام.
متن پاسخ

 باسمه تعالی. سلام علیکم: در جریان سؤالی که می‌فرمایید قرار نگرفتم، در عین حال معتقدم گفتمان آقای احمدی‌نژاد در راستای اهداف انقلاب بود و دولت نهم دولتی بود که به طور طبیعی انقلاب باید به آن نظر می‌کرد و جلو می‌رفت و از این به بعد هم آن نوع رویکردها انقلاب را جلو می‌برد، می‌ماند که چقدر می‌توان به شخص آقای احمدی‌نژاد اعتماد کرد که باز نسبت به خیرخواهی دوستان انقلاب بی‌توجه باشند! و به نظرم در این مورد در عین احترام به آقای احمدی‌نژاد باید برای آینده بین روش‌ها و گفتمان دولت نهم که لازمه‌ی انقلاب است، با ریاست جمهوری شخص آقای احمدی‌نژاد تفاوت قائل شد. موفق باشید

 

 

 

 

11930

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: متن سخنرانی استاد پناهیان که در آن تلویحا رهبری عظیم الشان را سید خراسانی نامیدند. البته این سخنرانی مربوط به شب 22 بهمن سال 88 یعنی سال فتنه است و یک پیش بینی هایی هم هست سخنرانی استاد پناهیان در شب ۲۲ بهمن ۸۸ بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین ثم الصلوه و السلام علی[ سیدنا و حبیبنا ابی القاسم المصطفی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما الحجه بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفدا اعوذبالله من الشیطان الرجیم رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی در شب پیروزی انقلاب اسلامی که شب بسیار پرمعنویتی است برای ما بیجاست اگر درباره موضوع دیگری گفتگو کنیم. به طور صریح و مستقیم به بحث پیرامون انقلاب بپردازیم که البته از مباحث بسیار مهم و شیرینی میتونه باشه که دل های ما رو و اندیشه های ما رو نورانی می کنه. اولا انقلاب اسلامی ما با رهبری حضرت امام چیزی است که توسط ائمه هدی (علیهم السلام) پیش بینی شده. در حداقل دو روایت از روایت هایی که از امام باقر (ع) و شاید دیگر امامانمان نقل شده است، تصریح فرموده اند که مردی از قم قیام خواهد کرد؛ نام او نام یکی از انبیای عظام است. می دونید حضرت امام اسمشون روح الله بود و روح الله هم اسم حضرت عیسی بن مریم هم هست. او وقتی به حق قیام می کنه آنچه می طلبد به او نمی دهند و با اومقابله می کنند. او دوباره قیام می کنه و اینبار برای گرفتن حق موفق میشه. درباره یاران او، درباره قیام او تحسین های فراوانی از سوی ائمه هدی (ع) ذکر شده. در روایت دیگری آمده است که مردی از قم، قیام می کند که نام او روح الله است. به طور مشخص نام حضرت امام رو می برند و مشخصات انقلاب رو از خرداد 42 تا پیروزی انقلاب رو بیان می فرمایند. انقلاب ما چیزی نیست که از مد نظر اولیا خدا و اوصیای پیامبر گرامی اسلام دور مانده باشه. درباره مقدمات انقلاب ما هم باز روایاتی از آخرالزمان هست. من به اون روایات هم اشاره کنم، روایات خوبی هستند. می فرمایند وقتی زمانه ظهور نزدیک میشه در آخرالزمان حوزه علمیه (به تعبیر ما حوزه علمیه)؛ مرکز نشر معارف اهل بیت از نجف اشرف به قم منتقل میشه و قم مرکز توزیع و نشر معارف اهل بیت به همه جهان خواهد شد. دقت می فرمایید؟ با آمدن حضرت امام از نجف اشرف به قم و حوادثی که در عراق رخ داد مثل ظهور صدام و جنایت های او که در روایات ظاهرا اونجوری که بررسی کردند از صدام به سفیانی اول نام بردند و میشه تطبیقش داد به سفیانی اول که وقتی از امام صادق (ع) درباره سفیانی پرسیدند، سفیانی کسی است که قبل از ظهور قیام می کنه و به شیعه کشی اقدام می کنه، حضرت می فرمایند که سفیانی اول رو میگید یا سفیانی دوم؟ بعد می پرسن که مگه سفیانی دوتا هست؟ بعد توضیح میدن ویژگی های سفیانی اول رو که برمی شمرند، برخی از محققین ظاهرا (این کلمه ظاهرا بنده رو نگه دارید برای اینکه جدل صورت نگیره) ظاهرا به صدام تطبیقش می کنند. انشاءالله که مقدمات ظهور رخ بده و اگر قطعا بناست سفیانی قبل از ظهور جنایت هایی انجام بده ما جنایت های او رو دوست نداریم ولی فراهم آمدن مقدمات ظهور رو تمنا داریم. با وجود صدام و مشکلاتی که در عراق پیش آمد و با توجه به رونقی که حوزه علمیه قم گرفته بود کم کم، و با انقلاب اسلامی ایران این رونق فراوان تر شد، این حدیث محقق شد که محل نشر معارف دینی از نجف اشرف به قم منتقل می شود. البته اهل بیت عصمت و طهارت اون زمان معمولا از نجف به کوفه یاد می کردند که در جوار همدیگه هستند این دو شهر. خب. بعد تو این روایت می فرمایند که مرکز نشر معارف اهل بیت به همه جهان خواهد شد. شما بعد از انقلاب آماری بیش از 20000 طلبه از سراسر عالم در قم طلبه دارید که درس می خونند و برمیگردن. الان برخی از رئیس جمهور ها، سیاست مدارها، وزرا، مدیرکل ها تو بسیاری از کشورهای جهان، بی سر و صدا از (بسیاری یعنی تعداد قابل توجه نه اکثر) بی سر و صدا از طلبه هایی هستند که تو قم درس خوندند. حتی ما رئیس جمهور داریم، که بگذریم. بعد در روایت این نکته اش جالبه. می فرماید قم به همین وضعیت باقی خواهد ماند تا ظهور حضرت. این هم از مقدمه انقلاب که قوت حوزه علمیه است. حضرت امام در واقع با پایگاهی مثل حوزه علمیه این قیام رو سازماندهی کرد و در این هیچ تردیدی نیست. البته دانشگاهیان هم نقش خودشون رو به خوبی ایفا کردند در اونجایی که باید تبعیت می کردند و نقش خودشون رو ایفا می کردند. این نشون میده که انقلاب ما که برآمده از حوزه است یکی از اساتید حوزه، یکی از مراجع حوزه به نام حضرت امام (ره) با یارانشون که شاگردانشون در همین حوزه بودند این انقلاب رو سازماندهی کردند، باز خبر دیگر معنوی ای از اوصیای خدا درباره اش صادر شده. خاطرات زیادی هست وقتی آقا سید روح الله بزرگ در دوران جوانی به سر می بردند مثلا فلان استاد بزرگ در قم وقتی ایشون رو می بینند، درسشون رو قطع می کنند و تمام قامت مقابل ایشون بلند میشن. بعد از درسش اون رو صدا میزنن و بهشون می فرمایند که آیا تو میدونی در آینده چه نقشی خواهی داشت؟ ایشون سرشون رو پایین می اندازند. از اینجور اخبار زیاده. ولی من میخوام از یکی از تحلیل های خود حضرت امام درباره 22 بهمن، درباره ی انقلابمون در واقع استفاده بکنم که یک تحلیل عرفانی برای یک خبر معنوی است درباره انقلابمون در صدر اسلام. انقلاب ما یک اتفاق اجتماعی-سیاسی صرفی که صرفا وابسته باشه به حوادث قبل از انقلاب و بحث استبداد و نمی دونم تحول اجتماعی، محدود نمیشه به این مفاهیم. انقلاب ما ریشه در معنویت 1400 ساله ی تشیع داره. من حالا کم کم تحلیل ها و نکاتی رو درباره انقلاب عزیزمون به شما عرض خواهم کرد. اونوقت شمایی که با حسین (ع) عشقبازی می کنید، با امام زمان (ع) عشقبازی می کنید و روح شما رو اولیای خدا تسخیر کردند، اونوقت باید ببینید که این انقلاب چگونه پیراهن همان یوسف است که بوی این پیراهن از فرسنگ ها مشام جان شما رو باید تازه بکنه و اگر این پیراهن رو به صورت بکشیم، چقدر باید بصیرت پیدا بکنیم. مانند حضرت یعقوب که پیراهن حضرت یوسف رو به صورتش انداخت بینا شد. واقعا این انقلاب برای بعضی ها محل عشقبازی با خدا و اولیای خداست. چرا بعضی ها خیلی انقلابی اند؟ خیلی درد انقلاب تو سینه شونه؟ خیلی یاد انقلاب می افتند و خودشون رو در متن این انقلاب کماکان می بینند، شوریده حال میشند؟ عاشقانه اشک می ریزند؟ اینا خیلی آدمای سیاسی ان؟ سیاست و دیانت ما یکیه. اینا خیلی آدمای عارفی اند. این انقلاب رو میشه عاشقش شد. حضرت امام فرمود انقلاب ما انفجار نور بود. نور! نه نور چراغ. نور ژنراتورهای برق. نور! نور معنویت. حضرت امام تحلیلی دارند درباره انقلاب. می فرمایند که... من خودم از حضرت امام شنیدم، در صحیفه نور هم مراجعه بکنید هست. می دونید عرفا اهل اشاره هستن. در میان عرفا حضرت امام بسیار تیزبین و بسیار هوشمندانه اشارات خود رو بیان می کردند. و باید اشاره امام رو بگیرید اما اینقدر صراحت دیگه چقدر به انسان اطمینان و قوت قلب میده، بماند. می فرمایند که هنگام تولد پیامبر اکرم، در این خطه، در این سرزمین، یعنی در سرزمین ایران 14 کنگره کاخ کسری فرو ریخت. بعد حضرت امام می فرماید: این شاید معنایش آن باشد که شب تولد پیامبر، خدا به پیامبر اکرم مژده می دهد؛ بعد از 14 قرن در این خطه حکومتی نبوی، حکومتی اسلامی و علوی برقرار خواهد شد. یعنی شب جشن تولد پیامبر اکرم، که خدا جشن میگیره در عالم و اتفاق هایی در عالم میفته، از کاخ کسری 14 کنگره فرو میریزه. این عدد 14 معنا داره. پیغامش این انقلابه. شب تولد پیغمبر اکرمه. هنوز مبعوث نشده به رسالت. تولد انقلاب ما وعده اش داده میشه. در روایت دیگری آمده است که قومی قبل از ظهور آقا امام زمان (ع) قیام می کنند، يُوَطِئونَ لِلمَهدي سُلطانَه. مقدمه ظهور آقا امام زمان (ع) رو فراهم می کنند. بارها حضرت امام به زبان صریح و ساده این روایت رو ترجمه کردند. در کلمات حضرت امام هست که انقلاب ما انشاءالله مقدمه ظهور حضرت است. انقلاب ما انشاءالله مقدمه فرج است و ما به امید امام زنده ایم که به ما داده است این امید را و فرموده است که ما انشاءالله با این انقلاب پرچم رو به دست صاحب اصلی آن خواهیم رساند. همینجا یک نکته ای در حاشیه عرض کنم. یکی از شاگردان حضرت امام که کتاب های حضرت امام رو اکثرا ایشون تنظیم کردند و تدوین کردند و ترجمه کردند. اون کتاب هایی که به زبان عربی خصوصا بوده. کسی از ایشون نقل می فرمودند برای بنده که وقتی امام از دنیا رفت ما خیلی پریشان بودیم. از ایشون پرسیدیم که شما چرا بهم نریختید؟ آرامش دارید؟ ایشون می فرماید که امام به ما گفته بود که من نمی مانم که پرچم رو به دست صاحب اصلی برسانم و من از دنیا خواهم رفت اما این انقلاب خواهد رسید. من از این آقا پرسیدم که شما از شاگرد امام پرسیدید که امام بفرماید چقدر بعد از رحلت او این پرچم به دست صاحب اصلیش خواهد رسید؟ ایشون فرمودند بله، من پرسیدم و ایشون هم پاسخ گفتند ولی بنده رو ممنوع کردند از اینکه این پاسخ رو به صورت عمومی بیان بکنم البته به خاطر یه سری ملاحظاتی هم ما این رو بیان نمی کنیم اما فرج نزدیک است. کسی میخواد آماده بشه یا علی! انقلاب ما یک انقلاب شکست ناپذیر است به دلیل روایات. من نمی خوام به بقیه روایات مراجعه کنم. از بحث درباره سید خراسانی تا بحث درباره شعیب بن صالح. این دویی که با حضرت پیمان می بندند و به حضرت خدمت می کنند و اداره می کنند مملکت ما رو هنگام ظهور که پادگان سربازان حضرت است، بگذارید در اینباره صحبت نکنم. اما اگه کسی میخواد برای فرج آماده بشه، بعدا نگه که کسی به ما نگفته بود. آماده بشید. آقا ما گفتیم فرج کیه؟ نگفتیم که! وقت تعیین کردیم؟ بله؟ نخیر! بعضیا میگن همین مقدارش هم نگو. میگیم پس این همه روایات و علائم ظهور رو گفته اند که نخوانیم؟ گفته اند که نبینیم؟ گفته اند که نشنویم؟ گفته اند که نگوییم؟ این خیلی با عقل جور درنمیاد. ما دیشب در مورد عقل داشتیم صحبت می کردیم. نمیشه که. اینا رو فرمودن که ما هشیار بشیم. بعضیا هم خیلی بی مزه ان. میگن حالا علائم ظهور هست. ممکنه بعضیاش هم باشه. اما ممکنه دویست هزار سال دیگه رخ نده ظهور. خب آدم حرف معقول بزنه. مجبوره مبالغه بکنه الکی؟ زیاده گویی بکنه؟ دویست هزار سال دیگه؟ به حدی که، شما در روایات به حدی دقت می بینید در بیان علائم ظهور که گاهی از اوقات برای اینکه مردم اشتباه نکنند در آینده می فرمایند این حادثه شبیه فلان حادثه است. اون نه ها، این یکی! نمیشه که صدتا مصداق برای یه حادثه پیش بیاد. بعد این چه علامتی میشه؟ ما یه علامتی گفتیم. مثلا روزی که ظهور می شود، صبح آفتاب طلوع می کند. خب هر روز صبح آفتاب طلوع می کند. چه علامتی شد؟ آدم عاقل که اینجوری علامت نمیده. اونم ائمه هدی (ع) علامتی بدن که تطبیق پیدا بکنه به یه شرایطی که آدم می بینه خب. بعد آدم بگه که نه، حالا ممکنه یکی دیگه باشه. اینجوری که نمیشه حرف زد. خب از نظر معنوی اخبار زیادی درباره ی انقلاب ما، درباره ی مقدمه سازی برای ظهور حضرت هست که من یکی دیگه از اونها رو اشاره می کنم. ایران پادگان سربازان حضرته. همین شهر شما، یکی از شهرهاییست که سربازان خوبی به حضرت تحویل خواهد داد انشاءالله. دلیلشم همین شهدایی که در این انقلاب بودند و شخصیت هایی که در این انقلاب به ظهور و بروز رسیدند و فرزندان خاک شما بودند. مثل ابوترابی عزیزی که مجلس، همین ایام به یاد این عزیز بزرگوار و پدر بزرگوارشون برقرار هست و ما ارادتمند این خاندانیم. خب، در روایات داره که پیامبر گرامی اسلام دست رو زانوی سلمان فارسی زد، فرمود؛ اکثر یاران مهدی من همشهری های، هم ولایتی های سلمان فارسی خواهند بود. در این باره روایات متعدده. آقایون! هنگام ظهور، ظلم فراوان میشه در عالم ولی فقط اینو نبینید. یه گروهی هم قیام به حق می کنند. اگر در همه عالم ظلم فراوان میشه که می بینید داره میشه، یه گروهی هم قیام به حق می کنند. یه گروهی هم مقدمه سازی می کنند و به تعبیر حضرت امام و به تحلیل دقیقی که همه تحلیلگران روایات و مطالعه کنندگان عصر ظهور، این انقلاب ما همان مقدمه ظهور حضرت است. لذا کسی به خیال خودش، شکست این انقلاب رو راه نده. این تا اینجا، مقدمه سخن. حالا انقلاب ما، انقلاب چی بود؟ انقلاب ما تعریفش چی بود؟ انقلاب ما حقیقتش چی بود؟ هر چیزی میتونه یه باطنی داشته باشه، یه ظاهری داشته باشه. کسی عصبانی میشه یه دادی میزنه، ظاهرش اینه که صداش رفته بالا. باطنش اینه که درد میگیره سینه اش. عصبانی شده، روحش آزرده شده. هر چیزی میتونه یه ظاهری داشته باشه، یه باطنی. نماز یه ظاهری داره، یه باطنی. انقلاب هم یه ظاهری داره، یه باطنی. حقیقت اصلی انقلاب رو من برای شما؛ دوستان خودم عرض بکنم. انقلاب ما علیه استبداد بود، علیه رژیم ستمشاهی بود. اما رژیم ستمشاهی با همه ی ستم هایی که می کرد، نمی تونه یه انقلاب اینجوری رو راه بندازه علیه خودش. از ستم شاه ملعون ایران ستمکارتر، شاهان دیگری بودند. کمتر ستمکارتر شاهان دیگری بودند، اما انقلاب اونجا چرا رخ نداد؟ فقر و فلاکت و بدبختی و گرفتاری عامل اصلی انقلاب ما نبود. از ما گرفتارتر و از ما کمتر گرفتارتر در اطراف و اکناف ما زیاد بودند، پس چرا انقلاب نشد؟ ضمن اینکه اگر مردم علیه رژیم ستمشاهی قیام کردند، من به شما عرض بکنم، بسیاری از مردمی که قیام کردند، مردمی نبودند که از گرسنگی بخواهند هلاک بشن. مردم شهرها بودند. بعد از انقلاب هم خیلی ها دیدند، جنگ شد و گرسنگی بعضا بیشتر هم شد. بعضیا از عوام هم می گفتند بابا بدتر که شد، همه چی کوپنی شد. خب شده دیگه. ولی همه جون می دادند برای حفظ همون وضع. معلوم میشه که نان مساله اصلی نبوده. انقلاب ما یک انقلاب صرفا سیاسی به معنای جدید کلمه یعنی دموکراسی خواهی و لیبرال منشی و آزادی خواهی منهای ارزش ها نبود. چرا؟ چون این مفهوم خیلی جاها تو دنیا مطرح شده، اما انقلابی نشده. صرفا به خاطر دموکراسی در هر جایی در عالم انقلاب نمیشه. در ایران ما هم... حالا من نمی خوام وارد جزئیات تحلیل بشم فقط می خوام اشاره کنم، رد بشم از باب تُعرَفُ الاَشیا بِاَضدادِها تا برسیم به اون حقیقتی که اینجا اتفاق افتاد. انقلاب ما به خاطر حفظ ارزش های اسلامی هم صرفا نبود. عرق فروشی هست. شاه و دار و دسته اش عرق خوری می کردند و هزار هرزگی. مردم متدین ناراحت شدند، انقلاب کردند. نه. این انقلاب ما صرفا اینجوری هم نبود. همین الآن هم خیلی ها عرق خوری می کنند. حالا پنهان. یعنی ما انقلاب کردیم تا عرق خوری پیدا بشه پنهان؟ اینقدر ارزش انقلاب ما رو میاره پایین؟ به بحث درباره این مسائل نمی خوام بپردازم، فقط دارم سرفصل ارائه میدم. نگید شما دلیل نیاوردی. بله. من الان در مقام آوردن دلیل نیستم. در مقام ترسیم و توصیف وضعیت هستم. پس انقلاب ما حقیقتش برمیگرده به چی؟ رفقا! انقلاب ما حقیقتش برمیگرده به چی؟ من متاسفم که کمتر از این حرف یاد میشه. انقلاب ما از ریشه اش که شروع بکنیم که 15 خرداد 42 هست، که 15 خرداد 42 رو حضرت امام فرمود من تا ابد عزای عمومی اعلام می کنم. برای هیچ اتفاقی امام اینجوری نگفت. آرزو می کرد ایکاش با شهدای 15 خرداد به شهادت می رسید و آخر خودش هم "انتظار فرج از نیمه خرداد کشم" گفت و نیمه خرداد رحلت فرمودند. قریب به نیمه خرداد. انقلاب ما حقیقتش یه چیزی بود. به نیمه خرداد 42 که برمی گردیم، این بود که مردم برای ولایت می خواستند جان بدهند. ممکنه این معنا رو همه نفهمند. همه متوجه نباشند. اما اونهایی که می تونند یک جنبش رو ارزیابی کنند که در جامعه یک جنبش و حرکتی که به ثمر می نشینه و ریشه عمیق داره و فراگیر میشه و موثر قرار میگیره، چه ساز و کاری داره. لازم نیست همه دقیقا توجیه باشند نسبت به مفهوم ولایت. اما اون یا مرگ یا خمینی که گفتند، گفتند ما نایب امام زمانمون رو می خوایم، ندا میداد که اینها ارادت صرف به یک روحانی انقلابی نیست. قصه از این پیچیده تره. انقلاب ما، انقلاب ولایت بود. من یه نمونه هایی از این مساله رو به شما بگم. یه دفعه ای امام حکم می دادند؛ سربازها در پادگان ها بمانند، حرام است. آقا، این سرباز می گفت من دیگه نمی تونم بمونم. می کشن منو؟ بکشن! زندگیم فلج میشه؟ حکم شرعه! هیچی. میاد خونه. چی شد سربازه؟ امام دستور داد. از بین 100 تا سرباز، 10 تا اینجوری بکنن رژیم ساقط شده. یه دفعه ای می فرمودند که کارکنان شرکت نفت، حرام است نفت صادر بکنند. این حکم. این حکم شرعی... حکم توتون تنباکو یادتونه؟ میرزای شیرازی یه دونه حکم داد؟ این حکمه... این همه کارو می کنه. اینجور نیستش که حضرت امام یه سطح شخصیت عارفی باشند (که بودند) بعد ما بگیم که چون عرفانش رو دوست داریم، ناز نفسش بگو چیکار کنیم... چیکار کنیم. بگو چیکار کنیم، همون کارو بکنیم. نه اینجوری نیست. ساده نیست قصه. یه استخون بندی ای داره. گوشت و پوست و مو و قشنگی هم داره. اون حواشی. اون اصل رو بگیر! یه کسی اومده حکم می کنه؛ ارتشی ها حرام است بر مردم آتش بگشایند، آقای ارتشی می گفت من دیگه نمی تونم اسلحه بکشم. اینا یعنی ولایت! یه کسی حکم بکنه؛ حرام، حلال تعیین کنه، میشه ولایت در مسائل اجتماعی. در مسائل اجتماعی! وگرنه همه ما می دونیم توتون و تنباکو حرام نیست. اون موقع فرمود یعنی ولایت اعمال کرد. ولایت هم موضوع جدیدی نیست. بوده همیشه. . پس انقلاب ما تجلی ولایت بود. اصل انقلاب ما و حقیقت انقلاب ما نشون دادن ولایت بود. ماها هی سریال می سازیم، میگیم شاه شکنجه می کرد، مردم ریختند تو خیابون، تظاهرات کردند. آخه چرا دروغ میگی؟ این نبود که. این همه شکنجه تو عالم می کنند پس چرا 22 بهمن و انقلابی مثل انقلاب ایران رخ نمیده. حرف بی ربط چرا میزنی؟ اصلی و فرعی رو جدا کنی، می دونی یعنی چی؟ آقا، من به این آقا احترام گذاشتم به خاطر عینکش!!! آقا! یه آدم شایسته... حالا یه عینکی هم داره. عینکش رو گرفتی، خودش رو نگرفتی؟ تو دیگه کی هستی؟ شاه اگر شکنجه هم نمی کرد، امام حکم میداد، نتیجه اش همین بود. منتها خب معمولا کافران ظلم هم می کنند. ظالمان هم به کفر می رسند. حضرت امام یه روزی فرمودند، دیگه تقیه امروز نیست. هیچکس نباید تقیه کنه. همه مجبور شدند. حتی مراجع اعلامیه بزنن. بعضی ها که تو کسوت مرجعیت بودند ولی ارتباط با ساواک داشتند و بعدا هم معلوم شد وضعشون، دیگه نام نمی برم، جگر آدم خون میشه، اونا هم دیگه اطلاعیه علیه شاه صادر می کردند. چون امام حکم ولایی کرد. حکم ولایی بکنه همه مراجع هم باید تبعیت کنند. همه بلدند این مساله رو. اونا هم باید اعلامیه صادر می کردند. تقیه حرامه. سکوت امروز مقابل شاه حرامه. یالا! این یعنی ولایت. انقلاب ما نتیجه اعمال ولایت، نتیجه تحقق ولایت، نتیجه تجلی ولایت بود بعد از 1400 سال. امیرالمومنین علی (ع) خلافت می کرد، یارانش، خیلیاش ولایت علی بن ابیطالب رو قبول نداشتند. می گفتند شما خلیفه ای مثل دیگران. حضرت فرمودند بزرگترین ظلم به من این بود که من رو با دیگران مقایسه کردند. النَبیُ اَعلی بِالمومنین مِن اَنفُسِهِم رو قبول نداشتند. مَن کُنتُ مَولاه، فَهذا عَلی مَولاه به معنای ولایت رو قبول نداشتند. می گفتند یا علی تو رهبر سیاسی ما هستی. باهات بیعت کردیم. سر قرارمون هستیم. پات می جنگیم. تا قرآن بالا رفت گفتند یا علی ما قرآن رو بیش تر از رهبر سیاسی خودمون احترام قائلیم. اونوقت جالبه من به شما بگم؛ مجاهدین خلق که به منافقین مشهور شدند، بلافاصله بعد از انقلاب در و دیوار تهرانی که بنده حضور داشتم رو پر کرده بودند؛ رئیس جمهور امام خمینی! رئیس جمهور امام خمینی! می گفتیم چی شد؟ این گروه چرا اینجوری میگن؟ حالا اون زمان معلوم نشده بود اینا منافقن و اینقدر ضد انقلابند. اون زمان معلوم نشده بود. اون زمان معلوم نشده بود. فقط امام اینا رو رد کرده بود. امام با هوشمندی ای که داشت اینا رو شناخته بود. می گفتن رئیس جمهور؛ امام خمینی. که چی؟ که بگن ببین امام... آخه داشتن قانون اساسی می نوشتند. می گفتند انشاءالله اولین رئیس جمهور ما امام خمینی باشه. ظاهرا این گروه تروریستی که حالا اون زمان معلوم نبود، تروریستی هستن. این گروه مسلح و چریک و انقلابی و اینا که اسم خودشون رو میذاشتن چریک، خیلی موافق حضرت امامند ولی واقعش این بود که می خواستن از همون اول مواظبت بکنند، قانون نوشته میشه یه وقت ولی فقیه نداشته باشیم. رئیس جمهور، دمش گرم. بعدش هم عوضش می کنیم و یه بلایی سرش میاریم. معلوم بود که حساسیت ها کجاست. انقلاب ما تجلی ولایت بود. بیایید بحث رو بکشیم تا الان جلو. بعد از انقلاب چه اتفاقی افتاد؟ 8 سال دفاع مقدس. ما رو درگیر جنگ کردن. این 8 سال دفاع مقدس می دونید فلسفه و نتیجه و محور اصلی اش چی شد عملا؟ دشمن حمله کرد برای اینکه ما رو نابود بکنه. ولی نتیجه اش چی شد؟ مهم ترین نتیجه دفاع مقدس رو خدمت سروران خودم عرض بکنم. ایکاش وقت بود. یه وایت برد بود. کلاس، تخته سیاهی ، چیزی بود. جوونا هم می نشستن، با هم 3 ساعت بحث می کردیم استدلالی. گزارشش رو میدم تفطن پیدا کنی، خودت برو در موردش تفکر کن. 8 سال دفاع مقدس و دوران ولایت حضرت امام، دورانی بود که اسمش رو می تونیم بگذاریم تثبیت ولایت. مهم ترین فایده جنگ و دفاع مقدس این بود که همه رفتن در پناه بزرگمردی مثل حضرت امام. حضرت امام جا انداخت مساله ولایت رو. شهدا با خونشون جا انداختند. برید وصیتنامه های شهدا رو بخونید. خواهش می کنم! من از بنیاد شهید و امور ایثارگران تمنا می کنم، یه محققی بگذارند، در وصیتنامه ها که چه عرض بکنم، در نامه ها. من شهادت میدم، ببینید این عرض بنده درست هست یانه؟ فراوان ترین مفهومی که شهدا برش تاکید می کردند، مفهوم ولایت فقیه بود. اصلا رو این حساب رفتند، خون دادند. ولایت حکم نکنه آدم جونش رو چرا از دست بده؟ از جوون های جلسه می پرسم، خواهش می کنم جوون ها به من جواب بدند. آیا شما بهتون میگن دفاع مقدس و شهدا یاد ولایت فقیه می افتید؟ بگید آره یا نه. بله؟ دفاع مقدس خوب معرفی نشده. خوب معرفی نشده. همچنان که میگی دهه فجر، 22 بهمن، یاد ولایت فقیه می افتی؟ من می دونم یاد امام می افتی ولی خیلیا یاد امام می افتند به عنوان یه شخصیت سیاسی. ایشون اگه یه شخصیت سیاسی بود، ولایت نداشت، این انقلاب رو اینجوری می تونست راه بندازه؟ اون حکم شرعی ابزار اصلی دست ایشون بود. ارجاعتون میدم به برخی از کلمات حضرت امام در صحیفه نور. من یه دور صحیفه نور رو با اجازه شما مطالعه کردم. سال ها پیش. توفیق بسیار بزرگی بود. یک دوره معارف عجیبه. لذت بخش هم هست. تنوع هم داره. می تونید این کار رو بکنید. حداقل دو بار یا سه بارش رو یادمه الان برای شما دارم میگم که حضرت امام حکم می نوشتن، می فرمودند من به عنوان نایب امام زمان، نیابت حضرت ولیعصر، حکم می کنم فلان مساله رو حل بکنید. تعارف نداره. مگه تعارف داره؟ راننده نشسته داره اتوبوس رو می بره جلو. مسافراش محترمند. هی بگه آقا ببخشین من پشتم به شماست. نه آقا. من رانندگی نمی کنم. آقا بشین رانندگیت رو بکن، عزیز من. نه! آخه نمیشه. من باید پشت به شما بشینم. عزیزم. کارت رو بکن، عزیز من. بعضیا ممکنه متکبر باشن، تو اتوبوس نشسته باشن؛ این آقا چرا پشتش رو می کنه به ما؟ بابا تو هم دیگه حالت خوب نیست.برو از اتوبوس فعلا پیاده شو. امام وقتی میخواد امامت کنه، دیگه تعارف نداره. ممکنه به تکبر بعضیا بربخوره. خب، بخوره. به جهنم. حکم می فرمودند. انقلاب یعنی تجلی ولایت. 10 سال دوران حضرت امام میشه تثبیت ولایت. ببینید! تثبیت! روز به روز ولایت تثبیت میشه تا میرسه به رحلت حضرت امام و مرحله بعدی. شما می بینید. حضرت امام چیزایی که اول انقلاب بهشون تحمیل شده، آخر این دهه همه رو یکی یکی پس میزنند. یکیش همون قصه ی قائم مقامیش بود که فرمود من از اول هم به شما راضی نبودم. از اول راضی نبودم یعنی تحمیل شد. حالا جا افتادی. سالهاست شعار تو رو هم دادن. عکست همه جا هست ولی میذارمت کنار تا همه عالم بفهمن حرف اول رو ولایت میزنه. جنگ گفتیم. حالا صلح تحمیل شده؟ عیبی نداره. جنگ تحمیل شد، صلح هم تحمیل شد. ولی مردم! من جنگ رو تبدیل می کنم یک شبه به صلح. هر چند دوستان حضرت امام این رو تحمیل کردند. مردم نظر شما چیه؟ مردم گفتند هر چی شما بگی. یعنی تثبیت ولایت. بعد البته حضرت امام فرمودند الآن نپرسید. (اون زمان. در نامه ای نوشتند؛) الان نپرسید من چرا صلح رو قبول کردم. این سوال زیباست ولی بذارید برای بعدا. بعدا بپرسید. حالا نمی دونم الان وقتش شده بپرسیم یا نه؟ بعد تحلیل شما چیه از رحلت حضرت امام؟ هیچی، بزرگترین امتحان ولایت این است که ولایت از یک ولی خدا، چه ولایت در سطح ائمه معصومین باشه. چه ولایت در سطح پیغمبر اکرم باشه، منتقل بشه به جانشینش. چه ولایت در سطح ولی فقیه باشه، منتقل بشه به جانشینش. ولایت از یک ولی خدا منتقل بشه به ولی بعدی . این بزرگترین امتحانه. جریان امتحان که صورت میگیره، مردم باید... . ولایت از علی بن ابیطالب منتقل شد به امام حسن یه عده ای ریختن. ولایت از پیامبر اکرم منتقل شد به امیرالمومنین، یه عده ای ریختند. ما ولایت فقیه رو نمی گیم تمام و کمال مثل ولایت تکوینی که ائمه هدی دارند، هست. ولی امتحان از اون جنسه. ما می تونستیم دعوا کنیم، به هم بریزیم، دینمون رو از دست بدیم. ولی ولایت انتقال پیدا کرد به فقیه بزرگواری مثل حضرت امام. ولایتشون منتقل شد به یکی از شاگردانشون. آب از آب تو مملکت تکون نخورد. شما یادتون هست یا نیست. همه ی رادیوهای بیگانه می گفتند که (اون زمان ماهواره نبود) می گفتند جنگ قدرتی در ایران شکل بگیرد که نگو. ایمان این مردم چیکار کرد؟ این وضع رو ایجاد کرد. بحثم رو تموم کنم. و بعد میایم جلوتر. مملکت در دوتا 8 سال و بعد از دوتا 8 سال، 5 سال بعد رو پشت سر گذاشت. درسته؟ تو این دوران اتفاق های مختلفی افتاد. من چون شب انقلابه نمی خوام بحث رو سیاسی جزئی بکنم. سیاسی کلی بحث می کنیم. نتیجه این بیست و چندسالی که بعد از رحلت حضرت امام (ره) الان شما برای انقلاب ما می بینید چیه؟ اجازه بدید این رو من از زبان بیگانگان بگم. بعد از تثبیت امر ولایت، باید به شما عرض بکنم، ما الان شاهد تحکیم فوق العاده امر ولایت هستیم. من با مدیر مسئول یکی از روزنامه ها که نام ببرم، شما همه می شناسید، صحبت می کردم حدود مثلا 7-8-10 سال قبل. می گفت ما روشنفکرتر و زاهدتر از مقام معظم رهبری به عنوان یک روحانی عالم و زاهد نداریم ولی من ولایت فقیه رو قبول ندارم. روزنامه زدند که علیه ولایت فقیه کار کنند. نام ببرم، همه می شناسید. خب، حالا نتیجه اش چی شد؟ نتیجه ی اون همه کوبیدن بر طبل ضد ولایت و لیبرالیزه کردن این انقلاب، تلاشی که کردند برای لیبرالیزه کردن انقلاب این است که موقعیت ولایت و ولی فقیه از روز اول به اذعان همه خبرگزاری ها هزاران برابر شده است و تبدیل شده به یه قدرت دیگه منطقه ای. دیگه الان کاملا مشهود است و مشهور است که مقام معظم رهبری، ولی فقیه منطقه است. از آقای سیستانی مرجع بزگوار تقلید می پرسند که اگر یه وقت ولی فقیه یه حکمی کرد، حکمش با فتوای مرجع تقلیدمون متفاوت بود، چیکار کنیم؟ ایشون می فرماید که بر مراجع تقلید هم واجب است که حرف ولی فقیه را اطاعت بکنند. چیزی که خوابش رو نمی دید دشمن. در کنار مرز اون ما گروهی داریم که اینها در عرب الان محبوبترین سلحشوران عالم هستند. آقای سید حسن نصرالله رسما تو عالم اعلام می کنه من عضو حزب ولایت فقیهم و افتخارم این است که پیرو رهبری ایران هستم. همه تو عالم موندن همینجوری. یه کسی از دانشجوهایی که تو خارج تحصیل می کرد، الان تو ایرانه، مسئولیتی هم داره. او تعریف می کرد برای من. می گفت ما می دیدیم که ماها هی میگیم: امام خمینی، امام خمینی، امام خمینی... اونا هم باید طبیعتا وقتی که امام خمینی رو اسم می برند مثل ما اسم ببرند ولی همیشه می گفتند آیت الله خمینی، آیت الله خمینی... اینجوری می گفتن. تو یه همایشی شرکت کرده بودیم و یکی از اساتید هم گفتن شما چرا میگید آیت الله خمینی؟ حالا ما که داریم میگیم امام خمینی، شما هم مثل ما صدا بزنید. می گفت نه! شما وقتی که میگید امام، دارید یه رهبر بین المللی دینی درست می کنید. دارید یه رهبر فرا مرزی درست می کنید. ما نمی گذاریم شما اینکار رو بکنید. شما وقتی میگید ولی فقیه، این ولی فقیه که مرز نداره. جنگ بشه باید همه ی شیعیان بیایند به فرمانش اطاعت بکنند. اونا میدونن ما داریم چیکار می کنیم. نمیگن که این حرفا رو به ما. اونا میدونن مقلدین شیعه در تمام جهان چقدر برای مقام معظم رهبری هستند و اینا گوش به فرمان اند خیلی بهتر از ما ایرانی ها. جالبه. بچه های فرماندهان حزب الله لبنان دو سه تاشون اومده بودن دانشگاه تهران. من به شما بگم. من این انقلاب رو دارم خلاصه می کنم در محوری ترین مفهوم به نام ولایت. اگر مشکلاتی هم تو این مملکت هست، می دونین که برای چیه؟ فقط به دلیل اینکه نخبگان جامعه درجه ولایت پذیریشون ضعیفه. قوی بشه مشکل باقی نمی مونه تو مملکت. هر کی بخواد برای خودش گربه برقصونه، خب کار مردم رو زمین می مونه. یه تحلیل دیگه هم در مورد ولایت خواهم داشت که عرض خواهم کرد. حالا این خاطره دوستان حزب الله لبنان رو بگم. من دارم انقلاب رو خلاصه می کنم در ولایت. به دلیل ظهور آقا امام زمان و اینکه ما مقدمه سازیم، اون دلیل رو هم عرض خواهم کرد. ولی بذارید این خاطره رو بگم. می گفتش که بعد از اینکه تو جلسه اینا صحبت کردند، اومدیم، (یکی از دانشجوها به من می گفت) می گفت اومدیم تو همین دفتر مسجد. تو دفتر مسجد نشسته بودم، بهشون گفتیم خب واقعا رمز پیروزی شما چی بود؟ گفتن خب معلومه، ولایت فقیه! می گه ما برگشتیم گفتیم حالا اینجا دیگه جلسه خصوصیه. واقعا می خواهیم بدونیم چه رازی تو خود شماها بود؟ حالا ولایت فقیه رو که قبول داریم، شما خیلی قبول دارین. میگه برگشتن به ما لبخند زدند. گفتند شما ساده گرفتین مفهوم ولایت فقیه رو. فرق شما با ما می دونید چیه؟ آقای شما اشاره می کنه ما جون میدیم به خاطرش، ولی باید ده بار یه حرفی رو به شما و مسئولین مملکتتون بزنه، بعد از ده بار آیا گوش بدن، آیا گوش ندن. آقای کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل بوده. اومده یه دیدار کرده با مقام معظم رهبری. مصاحبه ای داشته تو فرودگاه. این مصاحبه اش چاپ شده. میگه من فکر می کردم یه رهبر معنوی رو میام تو ایران می بینم. رهبر معنوی هم قبلا کم ندیده بودم. همه پاپ ها رو به خدمتشون رسیده بودم. رهبران سیاسی ای که بت من بودند، زیاد بودند مثل هلموت کول و مثلا اون رهبر آزادیبخش آفریقای جنوبی رو نام میبره. میگه ولی اومدم تو این چند دقیقه ای که با رهبر شما صحبت کردم، احساس کردم بزرگترین رهبر سیاسی دنیا رو دارم می بینم که با رهبری معنوی یه جا جمع شده. به اعجاب افتادم. عظمت کسانی که پیشم آدمای بزرگی بودند فروریخت. تعجبم اینه که... (این کی بوده؟ 6 سال پیش یا 7 سال پیش این مصاحبه انجام شده) تعجبم اینه که شما با داشتن یه همچین رهبری ای چرا اینقدر اختلافات بینتون هست. من البته غصه این حرفا رو نمی خورم. بعد از انتخابات دوم خرداد خیلی ها فکر می کردند، خیلی اتفاق ها افتاده. مقام معظم رهبری رفتند اصفهان؛ دیدار. خبرنگار آلمانی گزارشی که داره من نمونه اش رو به شما میگم. نوشته اروپایی ها، چه نشستید که انقلاب ایران سقوط بکنه؟ من اینجا شاهدم. انگار مسیح بن مریم ظهور کرده، این آقا اومده تو مردم. حدود 20 ساله رسانه های غربی در مورد مقام معظم رهبری یک خبر مثبت و منفی ابلاغ نکردند. چون دیدند در مورد امام خبررسانی کردند، پشیمون شدند. دیدند امام رو مطرح کردند. بایکوت خبری. اصلا هیچی. الان من میرم حج. میرم کشورهای مختلف. آقای احمدی نژاد رو می شناسند. آقای خاتمی رو می شناسند. آقای هاشمی رو... . خیلی ها رو می شناسند. اسم رهبر رو می برم. میگن کیه؟ میگم بابا رهبر ما! میگه من نمیشناسم! میگم ای بابا! ایشون رهبر ماست. نمی دونم. از آدمای انقلابی. از آدمای ضد ایران. از آدمای موافق ایران. از همه جور آدم. میگن نمی شناسیم. اونوقت همین حوادث اخیر وقتی شکل میگیره، اینا مجبور میشن... این فتنه ها. همین فتنه های اخیر. یکی از فواید این فتنه های اخیر این شد که اینا مجبور شدند یه جاهایی این بایکوت خبری رو بشکنند. من به شما مژده میدم تا چند وقت آینده شما بیش از گذشته خواهید دید رهبر ما الان همه می دونند رهبر منطقه است. رهبر ایران فقط نیست. معلومه رهبر منطقه است. افغانستان میخواد کاری صورت بگیره باید آقا اجازه بده. پاکستان، کاری صورت بگیره، آقا اجازه بده. عراق؛ آقا باید اجازه بده. می دونند آقا نفوذش تو ترکیه چقدره. می دونند اینا رو. نمیان بگن که. من هم خیلی از چیزاش رو نمی تونم بگم اصلا، جزئیاتش رو. تو آفریقا و توی آمریکای لاتین. بذارین توضیح ندیم. یه سری کارا رو باید چراغ خاموش انجام داد. انشاءالله وقتی ظهور محقق شد اونوقت شما متوجه میشید که چجوری ایران میشه مقدمه ساز ظهور حضرت. دست مجروح سید خراسانی چجوری مقدمه رو فراهم می کنه، زمینه رو مهیا می کنه برای ظهور حضرت. اینجور اختلافات داخلی که بعضی ها ایجاد می کنند و مشاجره های مضحک سیاسی، اینا خنده داره در مقابل اون جریان عظیمی که... من به شما بگم تا چند سال آینده، شاید 5 سال طول نکشه، احدی در عالم هیچکدوم از این فتنه ها رو یادش دیگه نمیاد. اینقدر با وقایع بزرگ جهان بشریت روبرو خواهد شد که نگو. خب. تا اینجا روند انقلاب ما شد تثبیت بیش تر ولایت. حالا چرا اینقدر شما بر ولایت تاکید می کنید؟چون ظهور آقا امام زمان (ع) یه معنا بیشتر نداره. اگر گفتند آقا عدالت می آورد. عدالت نتیجه ولایت است. اگر با ظلم مبارزه می کند، به قدرت ولایت است. اگر نعمت می آید، به برکت ولایت است. اگر امنیت هست، به برکت ولایت است. اگه مردم عالم ولایت پذیر نباشند حضرت نه میاد، نه هیچکدوم از اینا رو خواهد آورد. لذا ظهور حضرت و حکومت حضرت اصلی ترین معناش تحقق معنای ولایت ولی الله الاعظم در همه گیتی خواهدبود. اگر معنویت میاد یعنی تحقق ولایت. حکومت و ظهور امام زمان اگر یک معنا بیشتر ندارد و آن حکومت ولایت است و تحقق ولایت روی زمین، مقدمه اش هم باید از جنس خودش باشه. مقدمه برقراری ولایت، برقراری ولایت نایبشه. و اینکه مردم عالم بچشند ولایت یعنی چی. برج دوقلو وقتی که سقوط کرده بود، (خودشون آمریکایی ها زده بودند که بخوان جنگ تو جهان راه بندازن.) یکی از غربی ها گفته بود که، تو روزنامه شون نوشته بود؛ آمریکا احساس کرد، پدر نداره. سرپرست نداره. بعد اشاره کرده بود به ایران.گفته بود تو ایران یه کسی بود به نام امام. یه کسی است به نام ولایت. ببین. خلاءش رو حس می کنند، مردم عالم. ما هم صاحاب می خوایم! بذارین تو این حاشیه ای که باز کردم، دیگه زیاد بحث نکنم. همه مردم عالم، انسان ها مفطور به فطرت الهی هستن. ساختارشون الهیه. انسان ها امام میخوان. بچه مادر میخواد. بچه بابا میخواد. خانه میخواد. پناهگاه میخواد. آقا شما همه خانه و پناهگاه می خواهید، مسکن می خواهید. آدم باید شب تو یه خونه ای استراحت بکنه. کَهفُ الوَری. می فرماید ما پناهگاه مردمیم. ما مادر مردمیم. ما پدر مردمیم. ما برادر دلسوز مردمیم. امام یه امر فطریه. انشاءالله بذار آقامون بیاد و قبل از آقامون، مزه ی داشتن ولایت رو مردم جهان بچشند. من به شما چه مژده ای دادم؟ حالا قرار می ذاریم دیگه. من مرده، شما زنده. تا چند سال آینده مزه ی رهبری ولایتی که ما تو ایران داریم برای نایب امام زمان. (نایب عام. کاغذی هم دستش نیست. نایب عام. ) مزه ی داشتن ولایت رو مردم جهان خواهند چشید. آرزو می کنند یه همچین رهبری داشته باشند. پس انقلاب ما تجلی ولایت بود. دوران حضرت امام تثبیت ولایت بود. بعد از آن تحکیم ولایت بود. انقدر این ولایت استحکام پیدا می کند که اگر الان این ولایت در منطقه تثبیت پیدا کرده، در جهان این ولایت اثر خودش رو خواهد گذاشت تا ظهور آقا رخ بده. انقلاب یعنی این. بله که نمیذارن ما راحت باشیم. ما گاز داریم به اندازه ای که یه قطره بنزین تو کشورمون مصرف نکنیم. گاز داریم به قدر کافی. می تونیم همه ی ماشین هامون رو گاز سوز بکنیم. این وسیله ای که میخواد گاز رو پشت ماشین نگه داره، به کشور ما هیچ کشوری صادر نمی کنه. یه کمی هم سخته تا این ها بتونن آماده بشن، به تولید انبوه برسونن، کارها معطل می مونه. از این شما بگیر تا هر چی که تصورش رو بکنی. اینا چیکار می کنند؟ محدود کردند. میزنن. اذیت می کنند. نمی دونم. پدری دارند از ما درمیارن. خیلی هاش رو تو صدا و سیما نمیگن. برای اینکه روحیه مردم نمی دونم شکسته نشه. خب، بدونند مردم ما چقدر دشمن داریم. مردم هرچی بدونن دشمن چقدر داریم بهتره. باید سیاست های تبلیغی ما کاملا تغییر پیدا کنه. ماها فکر می کنیم که اگه بگیم که نه، همه ی دولت ها با ما موافقن، روحیه پیدا می کنند مردم. نه، آقا اینجوری نیستند. حالا شما بگرد. یه قطعه هواپیما نمی فروشن. ما باید قاچاقی بخریم. هواپیما به ما نمی فروشند. از صد تا دست باید بگیریم. از دلال ها باید بخریم. زندگی کردن برای ما سخته. این رو نمیگن صریحا به مردم. بابا، مردم ما دولت های کشورهای عالم رو آدم حساب نمی کنن. بگو اینا با ما دشمنن، دارن چه اذیتی می کنند. ما الان اصلا رو پای خودمون موندیم. تا همین مقدار قدرت داریم، والا معجزه است با این دشمنی هایی که میشه. من کاستی های خودمون رو نمیخوام کنار بگذارم ها. نمیخوام بگم ماها نقص نداریم، همش دشمنی. نه، ما هم نقص داریم. ما هم عیب زیاد داریم تو کارمون. ولی اگر ظهور حضرت یعنی تحقق ولایت و تا اونموقع ما رو آسوده و آروم نمی گذارن... بذارید من یه قصه ای رو به شما بگم. همچین تو گلوم می مونه، می ترسم گلودرد بگیرم. من دو سه روز پیش کربلای معلی مشرف بودم. خیلی هاتون حتما رفتید. درسته؟ حرم امیرالمومنین مشرف شدید حتما. منزل حضرت آیت الله العظمی سیستانی، خدا حفظشون کنه، تکیه گاه مردم عراقند. در 10-20 قدمی حرمه. از علما بپرسید. این سوال رو مطرح کنید. امام جماعت حرم مطهر حضرت امیرالمومنین، این امام جماعت یه جایگاه رفیعی بود. هر کسی نمی تونست در دوران رونق حوزه، بره امام جماعت حرم بشه. مراجع تعیین می کردند، یا خودشون می ایستادند. درسته آقا؟ آقایون علما تایید می فرمایند؟ خیلی مساله مهمیه. الان ببینید، به خاطر اختلافات بین شیعیان عراق و به خاطر حضور دشمنان که روحانیت و حوزه رو اونجا ضعیف کرده، میری تو حرم امیرالمونین، نماز جماعت نداره. هر دفعه کاروان های ایرانی خودشون یه روحانی میذارن جلو با هم نماز شکسته می خونن و میان بیرون. قدر کشورت رو بدون. بعضی ها میخوان تضعیف بکنند ولایت رو، میخوان به عراق برسه کار. که دیگه یه دونه مرجع تقلید، زور نداره امام جماعت برای مسجد بغل دستش بگذاره. برای مسجد نه، برای حرم بذاره. میری تو حرم امام حسین می بینی دوتا نماز جماعت هست! میدونی دشمن داره چیکار می کنه؟ تیکه تیکه می کنن اینا مارو. یه ذره تضعیف بشه تا آخر زدن، رفتن. به خدا یه ذره تضعیف ولایت، حرامه. یه ذره اش حرامه! اگر پس فردا دیدی امام زمان (ع) گردن میزنه اونایی رو که یه ذره تضعیف ولایت می کردند، ناراحت نشی ها. بهت برنخوره ها. تعجب نکنی ها. عاقل تعجب نمی کنه. یه ذره تضعیف کنه کسی ولایت رو، صهیونیست ها رو خوشحال کرده. دل میبندن. سازمان سیا میگه با این نمی تونیم تماس بگیریم؟ این گاهی غر میزنه به ولایت. بلکه یه کاری برای ما بکنه. برید روش کار کنید شاید یه نق دیگه هم بزنه. الان به اینجا کشیده کارشون. به من می گفتن بعضی ها تو این شورش ها شعار ضد ولایت می دادند. آقا تو یه چیزی بگو تو یه سخنرانی. گفتم بابا این حرفای خنده داره. ولمون کن. ما الان داریم دنیا رو می گیریم. ولایت آقا منطقه رو گرفته. کی نمی دونه اینو؟ این آقا دیر اومده، زود هم میخواد بره. الان کی نمی دونه آقا ابرقدرت منطقه است؟ کدوم احمقی اینو نمی دونه؟ کی نمی دونه اینو؟ کی نمی دونه که با اشاره ی چشم و ابروی آقا غزه و لبنان این مقاومت رو کردند؟ همه می دونند. کار به اینجا رسید به شما بگم اینا چاره ای ندارن، دشمنان ما چاره ای ندارند جز اینکه... بذارید مقدماتش هم بگم. که پس فردا اینا رو دیدی یه وقت تعجب نکنی. همه رو شنیده باشی، انشاءالله. آمریکا اومد تو منطقه، یهودی های صهیونیست، مسیحی ها رو آوردن، انداختن به جون مسلمونا. جنگ راه انداختن. نگرفت، نشد. جرات هم نمی کنند به ما حمله کنند. تو فکر کن اگه می تونستند به ما حمله کنند، ببرند ها. تو نگاه نکن عراق رو گرفتن. خب، صدام نیروی خودشون بود. طالبان و افغانستان و اینها، طالبان نیروی خودشون بود. جنگ نبود که. رزم شبانه بود. از این جنگلکی ها. چی میگن؟ رزمایش بود.یه مانور بود. آره. جنگ نبود که. حالا برو عقب من اومدم! حالا برو عقب من اومدم! بعد هی اسلحه، بعد مردم بدبخت بیچاره رو می کشتن این وسط. ما که می فهمیم اینا بازیه. اینا جنگ نکردن. اینا جنگجو نیستن. من جنگ بهت نشون میدم. حالا صبر کن. 8 ماهه وقتی امام زمان (ع) جهان رو گرفت، میگی کو اون سربازها اون همه کت مت پوشیده بودن. این کت و این چیزهایی می پوشن. ضدگلوله می پوشن. کوشن؟ خود اسرائیل شروع کرد جنگ کردن. با لبنان شروع میخواست بکنه. از لبنان بگذره. تو همونجا گیر کرد. گفت بریم همین حداقل غزه رو بگیریم. اونجا هم شکست خورد. حضرت آیت الله العظمی بهجت روز دوم حمله اسرائیل به غزه فرمود اسرائیل دیگه سر بلند نخواهد کرد. الان شما بشین جای سازمان سیا فکر کن. چی به ذهنت میرسه؟چه خاکی باید به سرشون بریزن استکبار جهانی؟ فکر کن. فکر کن. یه کمی فکر کن. آهان! بله. خبراییه دیگه آخه عزیز من. همینجوری که نیست که. خب بعدش چی میشه؟... این یعنی چی؟ این یعنی همون اتفاق سفیانی. سفیانی یعنی چی؟ یعنی 6 ماه قبل از ظهور! عملیات حج عربستان انجام میده. 3 میلیون نفر زائر. غوغایی می کنند. آقا...حج! کربلای اباعبدالله الحسین. اربعین. 11 میلیون زائر داره که کیلومترها. بیش از 100 کیلومتر. حداقل نیمی از این جمعیت، پیاده روی می کنند. توی عرفات با خودت ناهار نبرده باشی گرسنه می مونی. 3 میلیون رو غذا دادن اینا بلد نیستن. این 11 میلیون هر ساعتی اراده بکنن، بهترین غذا بهشون تحویل داده میشه. خبرگزاری های صهیونیستی اخیرا گفتند کشورهای منطقه مواظب اربعین حسین باشند. این قدرت عظیم حسینی ها رو داره می رسونه. اونا فکر می کنید چیکار می کنند؟ خب فکر کن باید چیکار کنن؟ باید حمله کنند به کربلا. راهی دیگه ندارند. دیگه هر چی ادا و شکلک درآوردند، خواستند یکمی ظاهر رو رعایت بکنند. یکمی ظاهر رو رعایت کردند. ما تو کاروان پیاده روی داشتیم می رفتیم. خانم های کاروان رفتند تو یکی از چادرها. اومده بودند، گزارش هایی که می دادند، دیگه داشتن دق می کردن. نمیشه آدم بگه. ولش کن. از حضور سربازان آمریکایی تو خونه های مردم. فکر نکنید ظاهر رو اینا دارن رعایت می کنند. مردم! ما مسلمونا با سیلی صورت خودمون رو سرخ نگه داشتیم. ظلم زیاده. مردم، ظلم زیاده. مردم، ظلم زیاده. خدا لعنتشون کنه اونایی که تو ایران یه کارایی میخوان بکنند که نتیجه اش میشه عراق و افغانستان. خدا لعنتشون کنه. همین هم تحمل نمی کنند. بدتر از این خواهند کرد. آقا در روایات آخرالزمان داریم که حمله می کنند به عتبات؟ بله! آقا ما نشنیدیم. حالا دیگه بذار جزئیاتش رو دیگه توضیح ندیم. منطقه رو دارن به هم میریزن. بگرد، ببین که... جوون ها من این کدها رو بدم، تحقیق می کنید یا نه؟ بخشی از این حرفا دیگه به درد تلویزیون نمی خوره ها. اینا، تیکه های آخرش، دیگه بذارید کنار. همون تیکه های قبلیش. آقا یه کدهایی بدم برای مطالعه جوون ها یا نه؟ بگم؟ منطقه رو کیا دارن به هم میریزن از ترس انقلاب اسلامی؟ کیا میخوان به هم بریزن؟ همونایی که برمیگردن چی میگن؟ میگن هلال شیعی در منطقه داره قدرت پیدا می کنه، یعنی ولایت فقیه. باید این رو شکست. پس فردا رابطه بین سفیانی ای که قبل از ظهور حضرت قیام می کنه و قتل و جنایت می کنه، رابطه اش رو با کسی که اولین بار از قدرت ولایت فقیه در منطقه به عنوان خطر حرف زد، رابطه اش رو برو پیدا کن. باشه؟ چی بگم؟ ما تو چه شرایط بین المللی ای هستیم، بعد بعضیا ما رو به چه دعواهای سیاسی جزئی تو داخل می کشونند. این فرجام انقلاب ماست. یک تحلیل درباره اینکه چرا ولایت اصل انقلابه اینه که ولایت اصل ظهوره، انقلاب ما مقدمه ساز ظهوره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری بالکنایه چنین فرموده‌اند ولی نه به تصریح. با این‌همه این را باید یک نکته‌ی ذوقی گرفت و نه یک تطبیق مشخص. موفق باشید

11721
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزيز: من يك سوالي از خدمتتان دارم كه ممكن است زياد برايتان جالب نباشد ولي از سر ناچاري چون كس ديگري را دسترسي ندارم از خدمت شما مي پرسم. من در آمريكا زندگي مي كنم و به جهت حاجتي كه زندگي مرا فلج كرده است قصد زيارت امام رضا (ع) كرده ام و تا حدود يك ماه ديگر عازم هستم ان شاءالله. سال گذشته هم در نهايت درماندگي و اضطرار خدمت حضرت رسيدم ولي بنا به هر مصلحتي كه بود حاجنم روا نشد و سختي ها بلاهاي ديگري هم در آن امر به وجود آمد. اكنون چنان مستاصل هستم كه نمي دانم اگر اين بار هم حاجت روا نگردم ديگر با چه اميدي برگردم. به دنبال دستورالعملي هستم كه در حرم مطهر به جا آورم و نشانه هاي اجابت را به سرعت مشاهده كنم چرا كه اين حاجت از حدود ده سال پيش وجود داشته و اكنون زندگي مرا فلج كرده است. خواهشمندم كه اگر چيزي مي دانيد كه مي تواند كمكي باشد بفرمايي و يا كسي را به من معرفي نمايي كه بتوانم از او دستورالعملي بگيرم. اجرتان با مادرم فاطمه زهرا (س)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آداب زیارت همان است که مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح فرمودند، می‌ماند رویکردی که باید در زیارت امامان مدّ نظر باشد و آن اُنس با حقیقت امامی است که به زیارت او می‌روید که در قسمت زیارت بالای سر امام رضا(ع) به آن حضرت که وارث همه‌ی اولیاء و انبیاء است سلام می‌دهید یعنی همه‌ی حقایقی که در قلوب مبارک همه‌ی انبیاء و اولیاء هست را در زیارت حضرت در جلو خود دارید. در این رویکرد است که شما در عالَم دیگری قرار می‌گیرید و طلب و تقاضای شما تصحیح می‌شود و اگر بنا است حاجت شما برآورده شود، برآورده می‌گردد و اگر به مصلحت شما نیست ،چیزی بالاتر به شما می‌دهند و آن احساس نورانیتی است که در زیارت آن امام رئوف در خود می‌یابید. موفق باشید 

14869

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده می خواستم یک سیر مطالعاتی از شما بگیرم. من از استاد محمد شجاعی (منتظران منجی) برنامه گرفتم و یک سری از مباحث (سی دی) و کتاب های خودشان و سایر کتاب ها را توصیه کرده اند (به مدت 6 ماه و بعد از 6 ماه باید برنامه جدید بگیرم.) در قم کلاس های ایشان را شرکت می کنم و در آنجا که محصولات خودشان را که به فروش می رسانند، کتب شما رو هم دیدم ... تقریبا همه ی آثار شما را دارن در آنجا. اساسا کتاب هایی را می آورند که معمولا در برنامه ها توصیه می کنند. بنده اتفاقی چشمم به چند تا کتاب افتاد و خواندم و خیلی به دلم نشست .... مثلا زیارت آل یاسین و اتحاد روحانی با امام حسین (ع). فکر کنم استاد شجاعی هم از آثار شما استفاده می کنند و یا اینکه مباحثشون نزدی به مباحث شماست. میشود یک سیر مطالعاتی به بنده بدهید ( مثل استاد شجاعی که هم صوت و کتاب میدهند و هم توصیه های عبادی ) خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است که با همان استادی که شروع کرده‌اید ادامه دهید ولی با این حال سیر مطالعاتی پیشنهادی بنده بر روی سایت هست. موفق باشید

5728
متن پرسش
باسلام استاد پیشنهادی که شما فرموده بودید به استاد واسطی بدهیم را به ایشان پیام دادیم و ایشان در جواب اینگونه فرمودند:((سایت(حکمت و عرفان)چندماهی است از طرف موسسه مطالعات راهبردی توسط آقای وکیلی برای نقدتفکرتفکیک و تفکرات غلط مدعی عرفان فعال است اسم سایت را در گوگل جستجو کنید می آید لطفا خدمت استادارجمند آقای طاهرزاده ابلاغ تحیت حقیر و مطلب فوق را اطلاع رسانی بفرمایید)).
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بسیار از اقدام جناب حجت‌الاسلام آقای وکیلی مسرور شدم و آن سایت را دیدم. ضمن تشکر از عزیزان امیدوارم سایت مذکور موجب دفع شبهاتی باشد که به اندیشه‌ی حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا و عرفان محی‌الدین گرفته می‌شود در حالی‌که به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی اشکالاتی که بر ملاصدرا گرفته می‌شود نوعاً به جهت عدم دقت در فهم اندیشه‌ی مرحوم ملاصدرا است و به گفته‌ی امام برای فهم اندیشه‌ی محی‌الدین باید دقت‌هایی داشت که سخنان از مو باریک‌تر او را بتوانیم بفهمیم. موفق باشید
11619
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: شما در جلسه‌ی 11 تفسیر سوره‌ی زمر فرموده‌اید که: حوری به معنای زن یا مرد وجود ندارد و در آخرت اصلاً زن و مرد معنی ندارد؛ پس این‌همه آیات و روایاتی که در خصوص جنبه‌های جنسی زن و مرد وجود دارد چیست؟ لطفاً کمی توصیح دهید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در آیه‌ی 101 سوره‌ی مؤمنون می‌فرماید در قیامت نسبتی بین انسان‌ها اعم از زن و شوهربودن و یا پدر و فرزندی نیست، می‌فهمیم «حوری» صورت اعمال خودمان است که در بحث سوره‌ی واقعه بدان پرداخته‌ایم. موفق باشید

7960
متن پرسش
سلام علیکم. نظر شما درباره آقای صفایی حائری چیست؟ لطفا نظر خودتان را درباره ایشان بنویسید.
متن پاسخ
- باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خدا رحمت‌شان کند بسیار خوب بودند و آثارشان بسیار خوب است. در جواب شماره1570 عرایضی داشتم .موفق باشید
2566
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم در جواب به یکی از سوالات در مورد حضور زن در اجتماع جنابعالی در پاسخ به مساله عرف اشاره کرده بودید و اینطور برداشت شد که چون این مساله عرفی شده است بنابراین با روح اسلام ناسازگاری وجود ندارد اگر زن مثلا برای خرید به تنهایی بیرون برود. با توجه به آیات و روایات زیادی که در این باب مبنی بر حضور حداقلی زن در اجتماع وجود دارد(برای حفظ حیا و عفت جامعه) نمی توان گفت روح اسلام با حضور حداقلی زن سازگار است هرچند بر خلاف عرف باشد؟ نه اینکه بگوییم چون عرف پذیرفته است پس روح اسلام سازگار است. این مساله در تصمیم گیری و طرح ریزی و جامعه سازی مهم است. به عنوان مثال در طرح ریزی دانشگاه اسلامی می توان این مساله را یک اصل طرح ریزی محسوب کرد و همچنین بنا به پاسخ شما چون در عرف پذیرفته شده است بنابراین به عنوان یک اصل اگر در نظر نگرفتیم مشکلی با روح اسلام ندارد. لذا بنده از جنابعالی تقاضا دارم پاسخ روشن تری به مساله حضور زن در اجنماع چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی ارائه نمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم بهترین شرایط آن است که حضرت زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» فرمودند که نه مرد زن نامحرم را ببیند و نه زن مرد نامحرم را، ولی وقتی شرایط چنین هدفی فراهم نیست نباید طوری عمل کنیم که زنان ما از یک حیات فعّال بیرون قرار گیرند لااقل در زمان گذشته گاو و گوسفندی بود که زنان شیر و ماست آن را تهیه کنند و در اقتصاد خانواده مؤثر باشند حالا که این نیست نمی‌توان حضور زنان در این امور را از آن‌ها گرفت به طوری که احساس کنند در نظام اسلامی هیچ مسئولیتی به عهده‌ی زنان نیست. البته این یک بحث عمیق و زیربنایی است. بنده در حدّ جواب یک سؤال نظرم را عرض می‌کنم شاید در بحث عالَم عفاف در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» بهتر بتوانید نظر حقیر را دنبال بفرمایید. مشکل از آن‌جا پیدا می‌شود که خواهران در بیرون خانه اعم از بازار یا اداره رعایت برخورد صحیح را با نامحرم را ننمایند و با یک احوال‌پرسی بیجا و یا یک خنده‌ی بدون دلیل طمع غریبه را برانگیزانند و برای خود و مردان غریبه ذهنیات و خیالاتی ایجاد کنند که منجر شود تا صفای بین خود و همسر و محرم خود مختل گردد. اگر از حضور در بیرون از خانه چاره‌ای نیست باید مواظب باشیم این حضور با ادب و آداب خاصی که شریعت الهی متذکر شده انجام گیرد و مواظب امنیت روحی خود و بقیه باشیم و گمان نکنیم به بهانه‌ی همکاربودن می‌توان با غریبه و نامحرم رابطه‌ی عادی ایجاد کرد که از همین روزنه شیطان وارد زندگی ما می‌شود و اُنس معنوی و قدسی با همسرمان را از ما می‌رُباید. موفق باشید
44

رزقبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم من بعد از خواندن کتابهای الحیاه ، شروع به خواندن کتاب جایگاه رزق شما کردم ولی نمی توانم این دو دیدگاه را با هم جمع کنم،مبنی بر اینکه در الحیاه تاکید بسیاری شده که روزی فقرا در مال ثروتمندان قرار داده شده ولی چون ثروتمندان حق فقرا را نداده اند به این دلیل فقیر شده اند،اما برداشتی که از کتاب شما کرده ام این است که روزی انسان را کسی نمی تواند بدزدد . با این شرح پس چرا در جهان انسانهای زیادی باید از فقر بمیرند؟و در مقابل عده ای متکاثر شوند؟من هم قبول دارم که خدا هیچ انسانی را بی رزق نمی گذارد ولی اینکه هیچ کس نمی تواند روزی دیگری را بدزدد برایم قابل فهم نیست.از شما استدعای کمک دارم با تشکر
متن پاسخ
جواب: پس از سلام و آرزوی توفیق بیشتربرای جنابعالی در تفقه در دین. همچنان که خود حضرتعالی مستحضرید یک بحث، بحث رزق فردی افراد است که روایات متکثر تأکید دارند آن رزق به‌دنبال فرد می‌آید تا به او برسد. ولی موضوع ضعف و سستی و گناه عواملی است که رسیدن رزق افراد را سخت می‌کند، حال چه این گناه توسط ثروتمندان انجام گیرد، و چه آن توسط مستضعفان که بدون دلیل از ترس آن‌که ثروتمندان نان آن‌ها را از آن‌ها دریغ می‌کنند، چپاول ثروتمندان را تحمل می‌نمایند. وقتی روایات می‌فرماید یک رزق است که به دنبال تو می‌آید و یک رزق است که تو به دنبال آن می‌روی، می‌خواهد انسان‌ها را در یک امنیت قرار دهد تا بدون حرص و ترس وظیفه‌ی بندگی خود را انجام دهند و به طور طبیعی از رزق خود بهره گیرند، که البته سخت‌کردن مسیر رزق در راستای غفلت از وظایف، موضوع قابل دقتی است. ولی یک سخن هم با ثروتمندان دارد که به دنبال رزق نوع دوم می‌دوند و از این طریق نه‌تنها تنگناهایی برای مردم ایجاد می‌کنند- که وظیفه‌ی مردم است در این مورد هوشیاری به‌خرج دهند- موجب بی‌ثمری زندگی خود نیز می‌شوند. روایاتی که کتاب شریف الحیات بر آن تأکید دارد در رابطه با وظیفه‌ی مردم است که نگذارند ثروتمندان موجبات سخت‌کردن مسیر رزق آن‌ها را فراهم کنند، لااقل مطمئن باشند که خداوند دنیا را آنچنان قرار نداده است که برای به‌دست‌آوردن رزق مجبور باشند چاپلوسی ثروتمندان را بکنند و از این طریق پایه‌های ظلم آن‌ها را مستحکم کنند.
1897

علم الأبدانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمةالله با توجه به اینکه حضرت علی(ع) علم را دو نو ع معرفی میکنند (علم الأدیان و علم الأبدان)، لذا از حضرتعالی خواستاریم که منبعی مورد اعتماد و اصمینان در زمینه علم ابدان معرفی بفرمائید. ایدکم الله تعالی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر برداشت من از علم الابدان درست باشد که منظور علم تغذیه‌ی بدن است، روش طب سنتی مثل کارهای آقای دکتر روازاده و امثال ایشان خوب است.چون بعید می دانم منظور حضرت علمی مثل فیزیو لوژی بدن باشد. موفق باشید
4079
متن پرسش
سلام.دیدگاه فلاسفه ی اسلامی در خصوص نقد نظریه دوالیسم دکارتی چیست وهمچنین احادیث روایت شده از معصومین در خصوص چشم زخم چگونه از دیدگاه فلسفی قابل اثبات است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت اول سوال را تحت عنوان دوگانگی ذهن و عین در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» عرض کرده‌ام و اشکالات آن را در آ‌ن‌جا می‌توانید دنبال کنید و قسمت دوم سوال را در کتاب «جایگاه جنّ و جادوگر و شیطان» بیابید. موفق باشید.
12177
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: بنظر مي رسد اشکالي به سير مطالعاتي تان وارد باشد و آن اين است که چهارمين کتاب را کتاب برهان صديقين نهاديد در صورتي که مستحضريد مباحث ملاصدرا را مي توان گفت از قله هاي تفکر بشريت است و مطرح کردن آن براي اذهان جواناني چون ما نه تنها مثمر ثمر نيست که آسيب زننده است قبلا هم متذکر شدم که زماني که بر آثار شما کار مي کردم بدين کتاب که رسيدم دچار مشکل شدم. شما جوانان را بايد رهنمون سازيد به سمت کار بر منطق و بعد مکتب مشاء و بعد اشراق و عرفان، بعد از طي اين طريق اذهان آماده وارد شدن به مباحث حکمت متعاليه پيدا مي کند برهان صديقين مبتني بر يک سلسله مباني چون اصالت وجود و... است که شما بدون اثبات اين مباني به سراغ لب مطلب رفتيد در پايان در تاييد مطالب خود به مطالبي که آيت الله رمضاني از شاگردان آيت الله حسن زاده آملي در سايتشان در سير صحيح آموختن فلسفه آورده اند استناد مي کنم: «تأثیر عرفان نظری بر فلسفه، حکمت متعالیه را به وجود آورده است. یکی از استوانه‌های عمدۀ حکمت متعالیه صدرایی، عرفان نظری است. مرحوم آخوند حکمت خود را که حکمت متعالیه نام نهاد با توجه به مبانی مشائی و اشراقی و با توجه به مباحث کلامی و بالاتر از همه اینها با توجه به آن چيزي بنا نهاد که در فضای عرفان نظری ساخته و تبیین شده است؛ بر همين اساس گاهی در صحبت‌ها گفته ايم: اگر بخواهید بدون آشنایی با عرفان نظری، به سراغ حکمت متعالیه بروید، چه بسا از مطلب دور افتاده و آنچه را که مراد آخوند است، به دست نیاورید و به سبب همین نکته است که برخی از بزرگان گفته‌اند: حکمت متعالیه صدرا، سهل ممتنع است. وقتي عبارت‌ها را می‌خوانيد، گمان می‌کنيد مطلب را فهمیده‌ايد؛ اما در واقع مطالب آن‌گونه كه باید درك نشده است. يادم هست مرحوم مطهری، در نوارهای درسی‌ جلد سوم اسفار، بحث حرکت و زمان می‌فرمود: «مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمودند: من وقتی که اسفار را درس می‌گرفتم خیلی در تقریر مطالب و فراگیری آن کوشش می‌کردم و علاوه بر این که پیش‌مطالعه داشتم و در موقع درس، سراپا گوش بودم، پس از درس مطالب را تقریر می‌کردم و تحقیقات فوق‌العاده‌اي داشتم. این تقریرات و تحقیقات به نحوی در نظرم عمده بود که گاهی با خود می گفتم اگر جناب آخوند سر از قبر در بیاورد و بخواهد مبانی و مطالبش را تقریر کند، بهتر از این نمی‌تواند تقریر کند. این باور در من بود تا اینکه در نجف به خدمت آقا سیدعلی آقای قاضی رسیدیم. ایشان با اینکه تخصصش فلسفه نبود، بلكه عرفان بود، اما وقتی که لب باز کرد و از وجود، ماهیت، اصالت وجود و اعتباریت ماهیت سخن گفت و شروع کرد به گفتن و گفتن و گفتن. آن زمان فهمیدم که من تا کنون از اسفار یک حرف را هم نفهمیده‌ام». این اعتراف خیلی عجیب و گویای این حقیقت است که چقدر عرفان در فهم حکمت متعالیه دخیل است و چقدر آخوند ملاصدرا از عرفان تأثير پذیرفته است؛ به همين دليل به خیلی از آقایانی که در فضای حکمت متعالیه نق و نوق دارند و هميشه ان قلت و اشکال می‌کنند، این را مي‌گويم که شما از همان پایگاه حکمت و فلسفه متعارف به حکمت متعالیه نگاه مي‌كنيد و هیچ‌گاه از عرفان پلی به آن نزده‌اید و از عرفان به آن سفر نکرده‌اید! براين اساس ما بارها و بارها و به مناسبت‌های گوناگون در دروس و صحبت‌ها و مصاحبه‌ها گفته‌ايم: فراگیری فلسفه با بدایه الحکمه و بستن بحث با نهایه الحکمه غلط است؛ زيرا بدایه الحکمه خلاصه مباحث اسفار است. اسفار هم حکمت متعالیه است و فلسفه را نمي‌توان با حکمت متعالیه آغاز كرد؛ چرا که حكمت متعاليه در اوج است و بر روی دوش عرفان نظری، فلسفه مشاء و اشراق و مباحث آیات و روایات و تفاسیر انفس این ها پا گذاشته است. لذا شروع فلسفه با این کتاب ها و این نحوه تدریس، واقعاً کار بسیار غیر قابل توجیهی است. اگر بخواهیم در این زمینه مثالي بزنيم و بفهمانیم که در تدريس فلسفه چقدر اشتباه می‌کنیم، بايد بگوييم چنين كاري مانند اين است كه جلد کفایه الاصول جناب آخوند خراساني را جدا کنید و جلد دیگری رویش بگذارید و بنويسيد بدایه الاصول و آن را بدهید دست کسی که تاکنون اصول نخوانده و می‌خواهد مباحث اصولی را با كتاب کفایه الاصول اما تحت عنوان بدایه الاصول فرا بگیرد. در چنين حالتي چه رخ خواهد داد؟ آیا چنين فردي از اصول چیزی خواهد فهمید؟ اگر الف و لامی که در عنوان «بدايه الحکمه» وجود دارد، الف و لام جنس باشد، بايد گفت واقعاً كتاب بدایه الحکمه، بدایه الحکمه (شروع فلسفه) نیست؛ اما اگر الف و لام عهد باشد، اين الف و لام اشاره به حکمت متعالیه خواهد داشت؛ يعني بدايه الحكمه المتعالیه (آغاز حکمت متعالیه). بله، چنين چيزي درست است و حکمت متعالیه در برابر حکمت متعارف است. و حکمت متعارف بر حکمت متعالیه مقدم است؛ لذا ما بايد مباحث فلسفی را براي شروع، خیلی بسیط و بدون اما و اگر بيان كنيم و بيشتر به دنبال اين باشيم كه ذهن فلسفی به شخص بدهیم، مباحثي چون موجودیت در برابر انکار واقعیت، و بعد از موجودیت، تقسیم موجود به واجب و ممکن و بحث از عوارض ذاتی موجود، قوه، فعل، حدوث، قدم، ذهنی، عینی و مانند اینها. بعد از اين مباحث ان قلت‌ها را مطرح كنيم و الی آخر. بايد به این سبک و سیاق مباحث را پیش ببریم و بعد که شخص خوب ذهن فلسفی پیدا کرد و با مباحث فلسفی آشنا شد، یک قدم بالاتر برويم و مباحث عمیق‌تر را در حکمت متوسط بیان کنیم و دست آخر حکمت متعالیه را که در اوج است و عمیق‌ترین مباحث و عالی‌ترین افکار را در این فضا بیاوریم که در چنين جايي است كه می‌گوییم فلسفه با مباحث عرفان نظری تعانق مي‌كند.» رهنامه: اگر توصیه‌ای برای سیر مطالعاتی فلسفه تا عرفان عملی یا نظری داريد كه طلبه‌ها مي‌توانند از آن استفاده کنند بفرماييد. چند سال پیش در مقاله‌اي تحت عنوان «آیینه رشد» كه در بعضی از سایت‌ها هم منتشر شد، در سير علمی، برنامه ای را به صورت مدون ارائه كرده‌ و توضیح داد‌م که مختصر آن اين است: اگر بخواهيم در مباحث عقلی به صورت تخصصی و عمیق پیش برویم، اول بايد یک دوره منطق را به صورت متقن فرا بگیریم و نبايد به منطق مظفر اكتفا كنيم. منطق مظفر آغاز منطق است و با زبان ساده و خیلی بسیط مباحث منطقی را آورده است، به گونه‌اي که شخص می‌تواند مباحث را به‌راحتي بفهمد و فرا بگیرد. بعد از فراگرفتن منطق مظفر، پیشنهاد ما این است که شخص منطق اشارات را شروع كند و بعد از آن به برهان شفا بپردازد. ترتیب مباحث منطقی این‌گونه است. شما وقتی منطق مظفر را مي‌خوانید و بر سر سفره منطق اشارات مي‌نشینيد، می‌بینید آنچه خوانده‌اید، قصه بوده است و مطالب اين كتاب است که واقعا منطق است. بعد از آنکه بر سر سفره برهان شفا نشستيد، خواهيد ديد عمق منطق در اين كتاب است و آنچه تا حال فرا گرفته‌ايد، به صورت جدی‌تر در برهان شفا آمده است. اگر کسی در منطق، چنين سیري را دنبال كند، بسيار عالي است. بعد از منطق، باید حکمت متعارف را فرا گرفت. حکمت متعارف همان حکمت مشاء است. من دو تا کتاب عمده را در حکمت مشاء پیشنهاد می‌کنم: یکی کتاب اشارات است و یکی هم الهیات شفا. این دو كتاب انسان را در فراگیری حکمت مشاء بی‌نیاز می‌کند. پس از حکمت مشاء، حکمت اشراق را پیشنهاد مي‌كنم. چون حکمت اشراق نقدی بر فلسفه مشاء است. حکمت اشراق را بايد در حد حکمة الاشراق جناب شیخ شهاب‌الدین سهروردی فرا گرفت. پس از اینها یک دوره عرفان نظری در حد تمهید القواعد یا در حد مقدمه شرح قیصری بر فصوص بايد فرا گرفت. فصول مقدمه اين كتاب مشتمل بر دوازده فصل است. اگر كسي اين سير را دنبال كند، استوانه‌های اصلی حکمت متعالیه را به دست می‌آورد، آن‌گاه می‌تواند نزد شخصی که با همین روش حکمت متعالیه را خوب و تخصصي فرا گرفته است، در حد کتاب شواهد الربوبیه حکمت متعالیه را درس بگيرد . كتاب شواهد الربوبيه یک دوره چکیده كتاب اسفار است و خلاصه مباحث اسفار در اين كتاب آمده است. پس بايد كتاب شواهد الربوبيه را متن درسی قرار داد و استاد خبیر در ميان مباحث، شاگرد را به مباحث اسفار ارجاع دهد كه به صورت مبسوط آمده است. با این روش مي‌توانيم مباحث فلسفی را در حد حکمت متعالیه، نه مطلق فلسفه، فرا بگيريم و بفهميم که آخوند ملاصدرا چه فرموده است. رهنامه: در عرفان چه سيري را پيشنهاد مي‌كنيد؟ بعد از فراگيري فلسفه، مي‌توان در عرفان، سه کتاب درسی را به ترتیب شروع كرد: تمهیدالقواعد، شرح قیصری بر فصوص و بعد هم مصباح ‌الأنس. این سه کتاب، کتاب های کلاسیک و درسی عرفان نظری‌اند.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که امروزه با نسلی روبه‌رو هستیم که روح و عقل او تشنه‌ی نگاه حکمت متعالیه و عرفان به موضوعات است و جز با اشاره‌ای که از این طریق به حقایق می‌شود به طریق دیگری قانع نمی‌شود، نظر جنابعالی را به کاری که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با طرح تفسیر سوره‌ی حمد در تلویزیون و برای عموم مردم انجام دادند، جلب می‌کنم چون به ایشان همین اشکال‌ها را گرفته بودند. در جلسه‌ی پنجم از قول آیت اللّه شاه‌آبادی که مباحث عمیق عرفانی را برای کسبه طرح می‌کردند نقل قول می‌کنند که؛ بگذار این کفریات به گوش این‌ها هم برسد. فکر می‌کنم اگر رفقا بحث برهان صدیقین را آن‌طور که در کتاب «از برهان تا عرفان» عرض شده با شرح‌های صوتی آن دنبال کنند، برای شروع تفکر هستی‌شناسی قدم خوبی را برداشته‌اند، تجربه‌ی سی‌ساله‌ی تدریس بنده در این امر از این حکایت دارد، حالا بعضی‌ها تا منطق ندانند نمی‌توانند درک درستی از مباحث فلسفی داشته باشند، استثناء هستند، در حالی‌که تفکر منطقی ربطی به تفکر فلسفی و عرفانی ندارد. تفکر فلسفی و عرفانی مربوط به هرکسی است که بخواهد فکر کند و زمینه‌ی آن به طور فطری در همه هست و به همین جهت حضرت امام در آخر کتاب «مصباح الهدایه» در عین آن‌که توصیه می‌کنند این مباحث برای غیرِ اهلش طرح نشود، می‌فرمایند مشتاقان چنین مباحثی را هم از ارائه‌ی آن محروم نگردانید. موفق باشید

198

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
سلام ربا یا نزول گرفتن بین چه اشخاصی (چه از لحاظ نسبت فامیلی و چه غریبه) مشکلی ندارد ؟ و چه دلیلی برای صحیح بودن این عمل بین این افراد وجود دارد ؟ با تشکر -التماس دعا
متن پاسخ

بسمه تعالی .علیک السلام. سوال حضرتعالی یک سوال فقهی است که بنده تبحری در آن ندارم .

4578

چه کنم؟بازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. باسلام. استاد گرامی اینجانب دانش آموخته رشته مدیریت آموزشی، از دانشگاه امام صادق(علیه السلام) می باشم. برنامه درسی دانشگاه ما، طوری بودکه چندسال پیش که سند تحول آموزش و پرورش در حال تدوین بود، ما در جریان این سند بودیم و اساتید دانشگاه امام صادق، جزء تیم تدوین کننده این سند بودند. در حقیقت با توجه به اینکه هدف اصلی مندرج در سند آموزش و پروش، دستیابی دانش آموزان به حیات طیبه است و سرفصلهایی که برای رشته مدیریت آموزشی در دانشگاه تدوین شده بود، حتی المقدور این رویکرد را داشت و از سویی دیگر با عنایت به اینکه در شرایط امروز جامعه ما و تاکید مقام معظم رهبری بر اجرای کامل سند تحول آموزش و پرورش و لزوم وجود نیروی انسانی توجیه شده متخصص و متعهد در این عرصه؛ آیا شما صلاح می دانید امثال بنده وارد این عرصه شویم؟بدین منظور ضروری است جهت قبولی در دکترا اقدام کنیم و دکترا هم که خودتان می دانید چقدر دنگ و فنگ دارد؛ اما در هر صورت ابزاری در راستا محسوب می شود. با توجه به اینکه حقیقتا کشورمان به منظور پرورش نسل اسلامی و اجرایی کردن سند آموزش و پرورش، نیازمند کسانی است که محتوای این سند را فهمیده باشد و بدان ایمان داشته باشند؛ آیا شما به جای من بودید ادامه تحصیل می دادید و در جای مناسب خدمت می کردید و یا مثل من که اکنون یک کارمند هستم و بعد از کارم امورات معنویم را دنبال می کنم می شدید؟در واقع بنده یک زندگی عادی دارم و کارمندی ساده بوده و سعی می کنم زندگی دینی داشته باشم. اما ادامه تحصیل در مقطع دکتراکاملا زندگیم را دگرگون می کند؛ منتهی با توجه به نوع دروسی که در امام صادق به ما آموخته اند؛ می شود به فضل خدا ، در جاییکه نیاز جمهوری اسلامی است خدمت کنم.حال چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال اگر بتوانید در بستری بالاتر خدمت کنید و با توجه به این‌که در این امر کمبود داریم کوتاهی نکنید، ولی از آن‌ طرف هم باید عاقلانه تصمیم بگیرید که با شرایط شما و همسر داری تان بخواند. موفق باشید
3594
متن پرسش
باسلام 1.در سیر مطالعاتی شما کتاب خویشتن پنهان را بعد از معاد توصیه کرده اید در حالی که این کتاب شرح ده نکته است چرا بعد از ده نکته توصیه نفرمودید؟ 2. دلیل اینکه آیت الله وحید خراسانی می گویند فلسفه و مثنوی کشک است چیست با اینکه اینهمه امام و مقام معظم رهبری روی این تاکید کرده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: درست است خویشتن پنهان به یک اعتبار شرح ده نکته است ولی مطالبی در آن مطرح است که مباحث مطرح‌شده در معاد می‌تواند مقدمه‌ی آن مباحث باشد 2- به نظرم به صورتی غیر واقعی فلسفه و مثنوی را برای ایشان طرح کرده‌اند و اصولاً حوزه‌ی نجف فضای ضد فلسفه و عرفان داشته است. موفق باشید
11479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: قانون علیت که هر معلولی علتی دارد، چگونه قضیه ایست حصولی است یا حضوری؟ چه تضمینی دارد که تا ابد این قانون ادامه داشته باشد؟ به چه دلیل باید بپذیریم این قانون همیشگی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این احساس که مثلاً ما علت اراده‌مان هستیم حضوری است ولی تعمیم آن به بیرون یک امر حصولی است و می‌شود انسان در مصداق‌ها خطا کند بدین معنا که چیزی را علت چیزی بگیرد که حقیقتاً علت نباشد ولی درک رابطه‌ی علت و معلول یک امر درونی و حضوری است. بنده در جزوه‌ی «تاریخ فلسفه‌ی غرب» در قسمت «نقد نظر دیویدهیوم به علیّت» عرایضی در این مورد داشته‌ام. موفق باشید

17097
متن پرسش
با درود و سلام بی پایان خدمت استاد ارجمند جناب طاهر زاده: ممنون به خاطر جواب هایی که به 4 سوال دیروز که درمورد علامه عارف، آیت الله حسینی طهرانی (ره) بود پاسخ های ارزشمند فرمودید. ببخشید استاد دو سوال دیگر از شما معلم عزیز و دلسوز داشتم که اگر آن ها را نیز جواب دهید ممنونم. 1. در جوابی که به چهار سوال فرمودید، در قسمتی فرمودید که بنده به مقام و جایگاهی برای علامه طهرانی قائلم که استاد وکیلی و واسطی معتقدند. ببخشید استاد، من مقداری در نوشتجات و توضیحات جناب استاد وکیلی در سایت عرفان و حکمت، تفحص و بررسی کردم و متوجه شدم که ایشان اعتقاد دارد که علامه طهرانی (ره)، اسفار اربعه را طی کرده است و علاوه بر آن از حیث سعه وجودی در عالم بقا نیز جایگاه بسیار بلندی دارند و در سطح اعاظم اولیا الهی تاریخ مثل عارف کامل مکمل حضرت آقای قاضی (ره)، قرار دارند. خواستم بدانم نظر شما هم همین است؟ 2 . ببخشید میگن که بنیان گزار انقلاب، رهبر عارف، خمینی کبیر، کتاب مصباح الهدایه را در سن 28 سالگی نوشته. خواستم بدانم چطوری ممکن است که ایشان تا سن 28 سالگی عرفان نظری را تمام کرده و کتاب هایی مانند فتوحات و فصوص و مصباح الانس را درس گرفته است؟ آیا واقعا میشه تا 28 سالگی، همه افراد به صورت طبیعی به این مرحله برسند یا نه و بلکه ایشان دروس را تند می گذرانده است؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک عرفانی و حیات دینیِ فردی همان‌طور که عزیزان متوجه‌اند مقام آیت اللّه طهرانی بس گران‌قدر است. و از این جهت به فهمی که عزیزان‌مان نسبت به استادشان دارند، باید اعتماد کرد؛ می‌ماند که حضور تاریخیِ حضرت حق در این زمانه، از طریق حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشوده شده است و به حکم «کلّ یومٍ هو فی شأن» این «یوم»، یومِ ظهور شأنی از حضرت حق است که در بستر انقلاب اسلامی به میان آمده است که البته این منافیِ بهره‌مندی از حضرت آیت اللّه طهرانی در این تاریخ نیست، مگر آن‌که با غفلت از حضور تاریخی انقلاب اسلامی به صورت فرقه‌بازی نظر به آیت اللّه طهرانی شود که مسلّم روحِ خود آن مرحوم نیز چنین چیزی را نمی‌خواهد 2- گفتی از امام و این‌همه فهم عرفانی متعجبی! مگر در قرآن نداریم: «یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ» قلب‌هایی هست که با این‌که آتشی به آن‌ها برخورد نکرده است، با همان روغن و غیرتی که دارند، روشن و نورانی‌اند. و حضرت امام روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بدون آن‌که اسفار را از استادی بیاموزند، به گفته‌ی مرحوم آشتیانی با بقیه مباحثه می‌کردند. بدین معنا که حضرت امام در افقِ فهمِ امثال صدرالمتألهین و محی‌الدین حاضر بودند. لذا با کم‌ترین اشاره‌ی آن‌ها خود را در آن افق می‌یافت. موفق باشید.

11719

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: 1- نظرتان نسبت به استاد علی پور چیست؟ 2- آیا درست است که ما که معصوم نیستیم در ذات، مساوی با یکدیگریم و استعداد های مختلق مانند هوش، جایگاه اجتماعی، خانواده که در آن به دنیا آمده ای و غیر ه طوری است که با هر شرایطی باشیم می توانیم به نهایت کمال برسیم؟؟ 3- اگر درست است پس باید فردی که مانند امام خمینی تلاش کرده در دنیا و وظیفه اش را انجام داده اما بخاطر اینکه هوش پایین تری داشته نتوانسته مجتهد شود و همچنین بخاطر خانواده اش که مثلا بی سواد بودند نتوانست به حوزه برود باید درجه وجودی این دو برابر باشد، آیا درست است؟ اگر نه پس چطوری قضیه را حل کنیم؟ اگر این طور نباشد پس من نوعی که هوش امام را ندارم باید ناامید باشم که بتوانم به درجه قرب امام برسم؟ یعنی خداوند بعضی بندگان را بر بعضی دیگر برتری داده؟ 4- در بحث مبانی نظری و عملی حب اهل بیت علیهم السلام من نفهمیدم چطور پارتی بازی نشده که ائمه علیهم السلام انسان کامل به دنیا آمدند؟ (البته فهمیدم که ایشان نیز تلاششان سخت تر از ما است که باید آن عصمت را نگه دارند ولی این که به چه دلیلی از همان اول که هیچ عملی نبوده از کودکی معصوم بوده اند)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر می‌کنم جواب قسمت‌های اول و دوم و سوم سؤال را در جواب سؤال شماره‌ی 11718 بیابید 2- به نظرم در بحثی که در آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب داشتم و یا در شرح آیه‌ی تطهیر در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» جواب خود را بگیرید. موفق باشید

572
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی بین بچه های مذهبی بعد از خوندن مباحث شما ، ترک دانشگاه برای ورود به حوزه فراگیر شده است.البته من هم از اینکه حوزه برم خوشحال می شم اما مشکلی که بعد از رفتن این بچه ها پیدا می شه عدم وجود افراد مذهبی با افکار درست در دانشگاه است که از نظر من خیلی تاثیر گذارتره.شما فکر کنید که اکثر بچه ها این کارو انجام بدن اونوقت کی قراره بر تکنولوژی تسلط پیدا کنه و اصلا هدف از یادگیری علم در دانشگاهها اون چیزی می شه که نبایدو کلا دو قشر ایجاد می شه قشر مذهبی هایی که وارد حوزه شده اند و قشر دیگر افراد ی غیر مقید که دانشگاه می روند اصلا مسیر برای افراد مذهبی که بعد میخوان وارد دانشگاه شوند مشکل میشه و باید شاهد مناظری باشند که نه توانایی تغییرش رو دارن چون زیاد نیستند،و نه اینکه می تونند تحمل کنند و درنهایت دو راه دارند یا ترک دانشگاه و یا وفق دادن خود به محیظ..به این ترتیب کسی برای تغییر دید در دانشگاه حضور نخواهد داشت در حالی که خیلی از اوقات وجود چنین افراد قوی مذهبی بین دانشجویان خیلی میتونه مفید تر باشه چون مسلما بچه ها احساس نزدیکی بیشتری پیدا می کنند با این افراد نسبت به فردی که حوزه رفته و شاید حضورشون از رفتن به حوزه بتونه (نه الزاما البته)مؤثر باشه /آیا به نظرتون این رفتار درسته؟ میشه برای اینکه حیات دینی داشته باشیم کنار بکشیم یا اینکه باید ادامه داد؟ من واقعا با این موضوع مشکل دارم ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: افراد مذهبی بنا به روحیه‌ای که در خود سراغ دارند باید خود را جهت حضور در مراکز علمی دانشگاهی یا حوزوی آماده کنند. بعضی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که در عین تعمق‌بخشیدن به معرفت دینی، شخصیت علمی خود را در دانشگاه رشد دهند و نه‌تنها عنان تکنولوژی را در دست بگیرند، بلکه در مراکز دانشگاهی به عنوان استاد نقش فعّال داشته باشند که بحمدالله این عزیزان کم نیستند و باید روز به روز به تعداد آن‌ها اضافه شود. ولی آن دانشجویی هم که احساس کرد گُم‌شده‌ی او در نوع تفکری است که در حوزه‌های علمیه می‌تواند پیدا کند، نمی‌توان با روح و روان خود مقابله کند، و بدانید جهت عبور از ظلمات مدرنیته هرگز کار در حوزه آسان‌تر از دانشگاه نیست. دانشجو و طلبه با انبوه سوالات و اهدافی که هیچ راهی برای او باز نشده است روبه‌روست و خون دل‌ها باید خورد تا راه گشوده شود، چه زیباست که این دو قشر یعنی دانشگاهیانی که به حوزه رفته‌اند و مذهبی‌هایی که در دانشگاه مانده‌اند، با اُنس مستمر با همدیگر آرام‌آرام راه‌ها را بگشایند و زبان عبور از ظلمات مدرنیته را کشف کنند تا قدمی به سوی تمدن اسلامی برداشته شود. انشاء الله. موفق باشید
183

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید .درپشت جلد کتاب حضور درهستی کریشنا مورتی آمده است:فکربه طورحتم مانع تجلی عشق است. س1:منظور ایشان ازفکر چیست؟آیامی توان بین نظرات ایشان وکلام ائمه ارتباطی برقرار کرد؟ س2:شما چه تعریفی ازعشق دارید؟
متن پاسخ
جواب: سلام علیکم : باسمه تعالی عشق؛ حالتی است که جان انسان بدون حجاب با حقیقت عالیه‌ی عالم معنا مرتبط شود و تحت انوار معنوی آن حقیقت شدیّت وجود پیدا کند، و مسلّم این حالت وقتی در میان است که انسان تمام وجودش توجه به حقیقت باشد و نه فکر در مورد حقیقت. «فکر» نظر به مفهوم حقیقت است و البته مفهوم حقیقت غیر از خودِ حقیقت است، همان‌طور که مفهومِ رطوبت غیر از خودِ رطوبت و آب است. مطالب را در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و یا در سی‌دی‌های آن دنبال بفرمایید. موفق باشید
15451
متن پرسش
با سلام: آیا این روایت دلیلی بر اعتبار علم به حروف ابجد و کاربرد آن در تعداد ذکر نیست؟ آیا این نمی تواند مصداقی از علم باشد در سخن آیت الله بهجت (استاد تو علم توست) قال امیر المؤمنین (ع): سأل رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم: ما تفسیر ابجد؟ فقال: تعلموا تفسیر أبجد فإن فیه الاعاجیب کلها، ویل لعالم جهل تفسیره. (بحار الانوار، جلد 2، صفحه 317) و یا سخن شیخ بهائی: اعداد روح حروف هستند، یعنی عدد جان حرف می باشد. (الاعداد ارواح و الحروف اشباح)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که در این روایت، موضوع تفسیر ابجد مطرح است و این ربطی به حروف ابجدِ مصطلح ندارد. به‌خصوص که خود امامان چنین کارهایی نکرده‌اند و به ما هم تعلیم نداده‌اند و در صدر اسلام نیز چنین رسومی معمول نبوده است، هرچند خواندن یک ذکر بر اساس حروف ابجد، کار غلطی نیست که بخواهیم آن را نفی کنیم. ولی در مورد سخن جناب شیخ بهایی؛ موضوع برمی‌گردد به علمِ اعداد و علمِ حروف که بنده از آن اطلاعی ندارم. ظاهراً علامه‌ی طباطبایی بدان علم آگاه بوده‌اند ولی بروز چندانی در این مورد نداشته‌اند. موفق باشید

11676
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، وقتی که حضرت فاطمه سلام الله علیها به دنیا آمدند به تصریح روایات ماثوره خداوند نام ایشان را فاطمه گذاردند حال آنکه قبلا نام مادر امام علی علیه السلام فاطمه بنت اسد بود. چرا خداوند نام جدیدی بر آن حضرت ننهادند مثلا امام علی علیه السلام؟ سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای فاطمه در رابطه با حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» معنای خاص خود را دارد که در کتاب «مقام لیلة القدری حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» عرایضی در این مورد شده. موفق باشید

2293
متن پرسش
با سلام.استاد پسری هستم25 ساله.دختر بسیار خوبی در اقوام درجه اول دارم که 5-6 سال از بنده بزرگترند و سن ازدواجشان دارد میگذرد.به نظر شما مطرح کردن ازدواج به صلاح است یا طبق احادیث پی دختری باشم که از خودم کوچکتر باشند؟پس چرا پیامبر(ص)با حضرت خدیجه ازدواج کردن؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر بعدا تحت تأثیر توهمات خود قرارنگیرید که بهتر بود با کسی ازدواج می‌کردید که سن او از شما کمتر بود و اگر تحت تأثر حرف‌های مردم قرارنگیرد، و اگر آن خانم نیز به جهت بالابودن سنّ نخواهد قوّام بودن مرد خود را نادیده‌بگیرد و یا بخواهد برای مردش مادری کند، کار بدی نیست و جای مشورت بیشتر با افرادی که آن‌خانم و شما را می‌شناسند دارد. موفق باشید.
11582

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سوال: چگونه با استفاده‌ی زیاد از زبان در شغل معلّمی، روزه هم می‌توان گرفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که به زحمت نیفتید و البته این کار در زمستان و بهار راحت تر است. موفق باشید

11518
متن پرسش
باسمه تعالی. محضر استاد ارجمند سلام علیکم: آیا از فاطمیه اول تا فاطمیه دوم که بیست روز فاصله است از لحاظ اخلاقی لازم می باشد که احتیاط گردد و مراسم جشن و شادی مثل عروسی برگزار نگردد؟ از نظر فقه و شرع می گویند اشکالی ندارد اما بالاخره محب اهل بیت (ع) در این چند روزی که ایام سوگواری و غم و اندوه اهل بیت (ع) می باشد آیا اخلاقا نباید احترام نگه دارد و شادی مشروع خود را برای وقت دیگر بگذارد؟ آیا برگزاری مراسم عروسی در چنین ایامی ناخودآگاه آثار سوئی در زندگی نخواهد داشت (البته منظور شادی که شرعا حلال است نه اینکه مجلس گناه باشد) تشکر از حضرت عالی و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود ائمه«علیهم‌السلام» مایل نیستند ما زندگی خود را همراه با حزن شکل دهیم. زیرا بالاخره وجود مقدس حضرت زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» یا در فاطمیه‌ی اول رحلت فرمودند و یا در فاطمیه‌ی دوم، بنابراین معنا ندارد بین این دو زمان ما عزادار باشیم. از طرفی عرض کردم افراد موثق فرموده بودند بیت حضرت آقا هم از شب چهارشنبه یعنی چهارم فروردین جلسه‌ی سوگواری بیت را شروع می‌کنند تا مردم به دید و بازدید عید هم برسند. موفق باشید

نمایش چاپی