بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
465

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم اصولا مال حرام برروی روح انسان تاثیر دارد همان دلیل اصلی مخالفت کافران به ظاهر مسلمان با امام حسین -علیه السلام- سئوال من اینجاست که چرا با وجود حضرت موسی در محل و مرکز اصلی ظلم و کفر واستفاده از موالی حرام در آنجا که فرعون با ظلم به دیگران بدست آورده بود هیچ تاثیری که برروحشان نداشت، پیامبر نیز شدند؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی از کجا می‌فرمایید آنچه را فرعون با ظلم به بنی‌اسرائیل تصاحب کرده بود استفاده‌ی آن برای بنی‌اسرائیل و از جمله حضرت موسی«علیه‌السلام» حرام بوده؟ موفق باشید
219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام در مورد سوالم از نیامدن نام حضرت علی در قران متاسفانه همان جوابی را فرمودید که از قبل گفته بودم من را قانع نمی کند. ..... یک سوال دیگر می پرسم امید وارم که شعر سعدی مصداق نیابد که: من جرب المجرب حلت به الندامه! آنچه در باره معجزات پیامبران می خوانیم ازقبیل طوفان نوح و آتش ابراهیم و ماهی یونس و آدم و حوا و هابیل و قابیل و ملک سلیمان و ردالشمس و ...همه به نوعی در اساطیر ملل باستانی و ادیان غیر توحیدی هم آمده است منتها قهرمان اینان خدایان انها هستند. فکر می کردم وقتی دین پیامبران تحریف شود کم کم پیامبران جای خود را به خدایان و بتها می دهند نظیر الله و عزیز که لات و عزی می شوند و معجزاتشان نیز به خدایان شرک نسبت داده می شود. اما چرا از آنهمه عظمت تمدن ملک سلیمان یک دکمه باقی نمانده. اما از انسان غارنشین وحشی اجاق و نیزه و نقاشی هست....
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: حقیقتش جنابعالی به اموری استناد می‌کنید که جای بحث بسیار دارد و لازمه‌ی جواب به هرکدام از آن‌ها طرح بحث‌های طولانی است که از ظرفیت سؤال و جواب بیرون است. فکر می‌کنم اگر یک دوره تفسیر شریف المیزان را مطالعه بفرمایید با نگاهی که به موضوعات پیدا می‌کنید بسیاری از سؤالاتتان جواب داده خواهد شد. موفق باشید
15611
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: سفر اول از اسفار اربعه مربوط به قوس نزول است یا صعود؟ آیا این برداشت صحیح است مقام ماه رجب مقام فیض اقدس (ماه ولایت) است و شعبان مقام فیض مقدس (اولین تجلی فیض اقدس) و رمضان مقام تجلی ثانی فیض اقدس و ظهور اعیان می باشد چون روایت می فرماید رمضان ماه امت من است که ناظر به ظهور اعیان است و روایت دیگری رمضان را ماه خدا می داند که می شود همان علم حق که اجمال در عین تفصیل است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تمام اسفار اربعه مربوط به قوس صعود است و در رابطه با اختیار انسان می‌باشد 2- فیض اقدس از شئون الهی است و تجلی حق است برای خودِ حق. ولی فیض مقدس، مقامِ اولین مخلوق یعنی عقل اول یا مقام محمد و آل محمد«علیهم‌السلام» می‌باشد که به یک معنا، مظهر مقام خلیفة‌اللهی است. بدین جهت فکر می‌کنم تطبیقی که می‌فرمایید مشکل باشد. موفق باشید

14846

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: جسارت حقیر را ببخشید استاد. در سایت گاهی شماره سوالات به ترتیب نیست. آیا شما سوالاتی را که صلاح نمی بینید در سایت نمی گذارید؟ حقیر پرسیده بودم چرا شهید رجایی با مشارکت افراد بزرگی چون حضرت آقا و شهید بهشتی و ... در حزب جمهوری اسلامی نبودند؟ آیا با همدیگر اختلاف تفکر داشتند؟ ظاهرا حضرتعالی پاسخ را به صلاح ندیدید. جسارت حقیر را ببخشید. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب آن سؤال عرض کردم نمی‌دانم. موفق باشید

14745
متن پرسش
با سلام: 1. حضرت استاد در باب وجود ذهنی میتونیم بگیم که ما در اثر مواجهه با اعیان خارجی موجودات که مظاهر وجودند و دارای مراتب عالی تری در ملکوت و جبروت دارند ما در اثر ارتباط فیزیکی با اشیاء صورت آن حقیقت ملکوتی یا جبروتی اشیاء بر ذهن ما تجلی میکنه و از این طریق در ما وجود ذهنی این شی خارجی متجلی میشه. یعنی یک حقیقت ثابت هست در غیب عالم که در خارج از ذهن به نحوی ظاهر میشه و در ذهن به نحوی و اینطوری ماهیت شی به انفسها در ذهن میاد با تفاوت در نحوه ظهور در خارج و ذهن. 2. فرمودین در کتاب مبانی مهدویت که حضور و وجود امام مهدی طبق این قاعده که شی نمیتونه به سمت غایت معدوم حرکت کنه اثبات میشه سوال: از آغاز خلق جهان داشت به سمت ظهور حضرت می کرد در حالی که نفس ناطقه حضرت جسمانیه الحدوث هست یعنی تا قبل از تولد خب نبودن و معدوم بودن. سوال بعد: اگه بفرمایید در عالم غیب حقیقت ایشون بود و منظور حضور و وجود اون حقیقته خب اینو که شیعه مد نظرش نیست از بیان اینکه قائل به وجود داشتن امام مهدی هست. بلکه منظور شیعه وجود نفس ناطقه همراه با بدن حضرت هست ازین که میگیم اکنون امام زنده هستن. سوال بعد: در یک دوره ای هم هند داشت به طرف رهایی از استکبار توسط گاندی می رفت خب نفس ناطقه گاندی که قبل از تولد وجود نداشته عین همین حرف در مورد امام مهدی میتونیم بگیم اگه بفرمایید منظورتون اون روح کلی هست که واسطه خلقته که حقیقت امام مهدی هست خب شما می خوایید عقیده شیعه رو اثبات کنید در حالی که میشه گفت نفس ناطقه امام مهدی در آینده توسط اون حقیقت ایجاد یا ظاهر میشه از پدر یا مادری خاص که عقیده اهل سنته، کما اینکه ما میگیم قبلا این اتفاق افتاده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است و جناب ملاصدرا در جلد 8 و 9 اسفار، به‌خوبی به آن پرداخته است 2- حجت الهی همیشه در عالَم با مظهریت خاص بوده است، حال یا با مظهریت انبیاء و یا با مظهریت اولیاء؛ تا این‌که با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه» مظهریت تامّ آن حقیقت به صحنه آمد و با ائمه«علیهم‌السلام» تا غیبت امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» ادامه یافت و با به صحنه‌آمدن حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به کس دیگری منتقل نشد، ولی در غیبت رفت. از این جهت حجت، همیشه در عالم بوده است و اگر بگوییم بعد متولد می‌شود، از تحقق تامّ و تمام آن تا مرحله‌ی مظهریت غفلت شده. مظهریتِ حجت الهی یک بحث است، غیبت آن بحث دیگر. ولی غیبت غیر از عدم خلقت است. موفق باشید 

12824
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد بزرگوار: با توجه به این که واسطه ی فیض، واسطه ی فیض بین خدا و خلق است و اگر که بلا تشبیه وجود مبارک امام عصر (عج) مانند جریان برق قویی باشد که اگر مستقیم به کانال برقی منازل برسد، دچار خرابی لوازم می گردد. امکان دارد که در این بین واسطه ی فیض از طریق والیان خاص و شیعیان خاص حضرت به خلق رسد؟ مثلا رزق مردم ایران به واسطه ی مقام معظم رهبری، تقسیم گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از آن‌که متوجه بودید که واسطه‌ی فیض یک مقام است، عنایت داشته باشید که ظرفیت انسان از طریق انسان کامل اشباع می‌شود و در رابطه با کمال انسانی نیاز به انسان دیگری نیست همان‌طور که برای «تری» به عین تری یعنی آب نیاز است. موفق باشید

12419
متن پرسش
سلام علیکم اینکه استاد مطهری (ره) فرمودند: که «تفاوت آن جامعه که روابط جنسی را محدود می کند به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی، با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است.» لطفا بفرمائید که منظور استاد از این محرومیت و محدودیت در اجتماع دوم به چه چیزهایی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جامعه‌ی جنسی، انسان‌ها همه‌ی فکر و ذکر خود را در ارضاء امیال جنسی خود صرف می‌کنند و بدین جهت همواره خود را از امیال جنسی محروم می‌یابند زیرا بیشتر از آن‌چه یافته‌اند می‌خواهند و این میل هیچ‌وقت تمام‌شدنی نیست. ولی در موقعی که میل جنسی در محدوده‌ی خانواده و در ذیل احکام الهی برآورده شود افق‌های دیگری در مقابل انسان گشوده می‌شود که در آن صورت میل جنسی حاکم نیست تا در این مورد بی‌نهایت‌طلب شود. موفق باشید

12170

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شما رو چند بار خوندم. گفته بودید که برای علم تجربی هم باید برنامه‌ریزی کرد. بنده رشته‌ای که رفتم علاقه نداشتم و ادامه ندادم و الآن سردرگمم. دوست دارم در زمینه‌ای جلو بروم و پیشرفت کنم، اما نمیدونم چه رشته‌ای بروم؟ خیلی حسرت می‌خورم که رشته‌ای انتخاب کردم که نه علاقه داشتم، نه به دردم خورد صرفاً جهت مدرک. این حسرت بیشتر از هر چی داغونم میکنه، بهترین لحظاتم الکی رفت چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جلو ضرر را در هرجایی بگیرید نفع است. بالاخره انسان باید در این دنیا کاری را برای خود پیدا کند و در آن کار تبحّر بیابد. با مشورت افرادی که شما را می‌شناسند مشکل را حلّ کنید. موفق باشید

11959
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز: اگر ممکن است در مورد نشریات شذرات که به دست شما رساندم و فضای کلی و محتوای آن و حرکتی که ما در این نشریات در حال انجام دادن آن هستیم؛ نظری و یا نقطه قوت و یا ضعفی را مد نظرتان هست بفرمایید. بنده فقط به طور خلاصه عرض کنم که ما در این نشریات، سه هدف را دنبال می کنیم: اول اینکه در حد توان خودمان به ترویج معارف دینی به عنوان اصلی ترین خلاء جامعه خودمان و دانشجویان بپردازیم. دوم بحث نقد مدرنیته و تمدن و تفکر غربی که جایگاه این بحث کاملا واضح است و سوم هم دعوت به تفکر در ذیل آرمان خودآگاهی تاریخی برای جامعه خودمان و مقابله با موانع شکل گیری این نوع تفکر به خصوص سیاست زدگی و همچنین ایدئولوژی زدگی یا به تعبیر دقیق تر حاکمیت تفکر ایدئولوژیک است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه نشریه‌ی ارزشمند «شذرات» در افقی خود را شکل داده که یک افق واقعی است و نه در افقی که با توهّم و سوبژه‌کردنِ همه‌چیز همراه باشد و لذا دغدغه‌ی تفکر دارد که رجوع آن به «وجود» است بدون آن‌که گرفتار تفکر زائد باشد که گرفتار نسبت‌های وَهمی است و از این جهت به دوستان هشدارباش می‌دهم که در لبه‌ی شمشیر در حال حرکت هستید. اگر تفکر زائد را در این زمانه نشناسید افق تفکر حقیقی که رجوع به «وجود» است از مقابل شما در حجاب می‌رود و به نام تفکر با انواع بازی‌های سیاسی دل‌خوش می‌شوید و صدها دوست و دشمن غیر واقعی برای خود می‌سازید. مواظب باشید! خوب شروع کرده‌اید، سعی کنید خوب ادامه دهید. آزاد از تفکرات حزبی و محدودنگر جایگاه هرکس را نسبت به انقلاب اسلامی در نظر بگیرید و پاس دارید بدون آن‌که زهرِ فرقه‌شدن شما را مسموم کند و بیماری خودبرتربینی شما را به هلاکت برساند زیرا که «انّما المؤمنون اِخوه». باید در سبک و سلوک خود نشان دهید همه‌ی آن‌هایی که با هر سلیقه‌ای به انقلاب و رهبری تعلق دارند، محبوب شما هستند. موفق باشید

11195
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم،با سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی طول عمر و عافیت و سلامتی، اگر عالم مظهر اسمای الهی است و غیر از خدا چیزی وجود ندارد، پس من انسانی چیست؟ آن چیزی که خداوند به او اراده داده چیست که به ازای اعمال آن اراده ثواب یا عقاب می‌گیرد؟ آن من غیر خدا است یا او هم مظهری از اسمای خدا است؟ اگر او هم مظهر اسمای خدا است پس نعوذ بالله خداوند به خودش پاداش می‌دهد یا خود را عذاب می‌کند؟ چه کسی مسئول است و جنسش از چیست؟ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر ممکن الوجودی در ذات خود ممکن الوجود است و امکان آن، ذاتی آن است و حضرت حق به هر ممکن‌الوجودی وجود می‌دهد و موجودی مثل انسان که دارای ابعاد مختلف است باید خودش خود را متعالی کند و وجود ملکوتی خود را بر وجود ناسوتی خود غالب گرداند. آن‌چه شما در هر مخلوقی و هر مظهری می‌توانید ببینید وجودی است که خداوند به هر مخلوقی داده و مخلوقات از این جهت مظهر اسماء الهی هستند، نه از جهت امکان ذاتی و محدودیت وجودی که دارند. که در عرفان تحت عنوان «عین ثابته‌ی مخلوق» مورد بحث قرار می‌گیرد. موفق باشید
9955

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام: کودکان ما که شروع به نقاشی کشیدن می کنند نباید اجازه دهیم تصویر انسان و حیوان بکشند تا روحشان با محسوسات انس نگیرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است این کار که می‌فرمایید خوب است چون حضرت صادق«علیه‌السلام» در این موارد می‌فرمایند: « الشَّجَرِ وَ نَحْوه » چیزهایی مثل درخت یا نهر بکشند. موفق باشید
8018
متن پرسش
سلام بر استاد فرزانه ... استاد من تقریبا از سن 18 سالگی دچار یک بیماری داخلی ناتوان کننده مزمن شدم و با وجود مراجعات زیاد به پزشک و اطبا سنتی تا الان که 34 سال رو تموم کردم ادامه داره و به قسمت های دیگه بدنم هم صدمه زده و متاسفانه زندگیم رو از بین برده ... نه تونستم درس بخونم نه کار کنم چند وقتی در یک شرکت دولتی مشغول شدم اونم با رنج و عذاب چون با این بیماری نمیتونستم درست کار کنم اخرشم مجبور شدم بیام بیرون یا به نوعی اخراج شدم چون درست نتونستم کار کنم و بیماریم هم تشدید شد و الان از اون تاریخ 7 سال میگذره و من کاملا بیکارم و هیچ پولی ندارم و خرجیم رو پدرم میده از این موضوع خیلی شرمندم با این سنم.. سفر نمیتونم برم .. ورزش نمیتونم بکنم و کار هم نمیتونم و پولی هم ندارم که برای خودم کاری دست و پا کنم که با این بیماریم سازگار باشه ... خلاصه حسابی افسرده شدم دلم تنگ شده برای مشهد رفتن برای راهیان نور رفتن اما با این بیماری اگه بخوام به مسافرت هم برم باید چند روز غذا نخورم و با این حال باز هم بقدری اذیت میشم که اصلا دیگه هیچ حال معنوی نمیفهمم و تمام انرژیم رو میگیره ... حدود دو سالی هم هست که احتیاج شدید به ازدواج دارم اما چطور با این وضعیت که خرجی خودم رو نمیتونم بدم بتونم تشکیل خانواده بدم ... خیلی افسردم و دیگه هیچ حال معنوی برام نمونده با این که تو این مدت بیکاری هم حکمت متعالیه خوندم و هم عرفان نظری و هم اکثر کتاب های شما رو و الان هم کارم شده تقریبا هر روزه مطالعه و گوش دادن بحث های شما که نمیگم بی تاثیر بوده و اگه نبود همین ها تا الان دیوانه شده بودم و شایدم کارم به کفر کشیده شده بود اما هیچ حال معنوی ندارم از افسردگی و دل مرده شدم مخصوصا تو این دوسال که احتیاج به ازدواج دارم ... استاد حرفی بزنید که مرحمی بر روی درد های دلم باشه و به دوستانی هم که این سوال منو میخونند میگم که ناشکری نکنید و قدر سلامتی خودتون رو بدونین که اگه سلامتی باشه همه چیز فراهم میشه اما اگه بیماری بیاد هرچی داشته باشین از دنیا براتون فاییده نداره / استاد برام دعا کنید خواهشا در نماز شبتون برام دعا کنید ... یا حق
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خداوند حضرت ایوب«علیه‌السلام» را جلو ما قرار داد تا بگوید این بیماری‌ها برای انسان‌هایی آنچنان بزرگ نیز رقم خورده است. هنر ایوب«علیه‌السلام» این بود که در دل این سختی‌ها خدا را پیدا کرد و در رضایت از آن وضع، بهشت را در درون خود شکوفا نمود. نه خداوند شما را از یاد برده و نه مطرود درگاه الهی شده‌اید. با تمام وجود افق نگاه خود به زندگی را تغییر دهید. اگر خدا شرایط ازدواج را فراهم نکرده می‌خواهد در فضای دیگری زندگی کنید، ذهن خود را متوجه آن فضا بکنید. همچنان که اگر شرایط رفتن زیارت را فراهم ننموده می‌خواهد امام خود را در همین فضایی که هستید زیارت کنید. پدر و مادرتان هرگز از این‌که خرجی شما را می‌دهند ناراحت نیستند، از این ناراحت‌اند که چرا شما باید ناراحت باشید. باب رضا به قضاء الهی و برکات آن را دنبال کنید. موفق باشید
7189
متن پرسش
باسلام وخداقوت دوستی دارم که ادعامیکند برخی ازمسائل به اوالهام میشود ومیتواندتاحدکمی ذهن دیگران رابخواندومیتواندشخصیتهایی که مثل اوهستندرابشناسدومیگویدموردی درموردآینده به اوالهام شده است که فکرمیکندوقوع پیداخواهدکرد.لطفاراهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه خودش به این حالاتش اعتماد کند و نه شما، زیرا خطر ورود شیطان در این خطورات بسیار زیاد است. موفق باشید
6648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. درباره ی خلفای سه گانه(ابوبکر و عمر وعثمان )سوالاتی دارم که جوابش برایم خیلی مهم است . 1- آیا این آقایان ریشه تمام مشکلات بعد از نبی مکرم هستند؟ 2- آیا آن دسته از روایات که می فرمایند خلیفه دوم حضرت زهرا را مجروح کرد و امیرالمومنین را با آن وضع غم بار برای بیعت با خلیفه از خانه بیرون کرد و جریان کوچه ی بنی هاشم و... حقیقت دارد؟ 3-آیا روایاتی که به لعن این آقایان پس از هر نماز اشاره دارد صحیح است؟ 4-آیا روایاتی که در باب حرامزاده بودن آنهاست صحیح است؟ 5-اگر اینچنین است روش برخورد نبی اکرم(ص) و امیرالمومنین با ایشان و ازدواج با دختران و خانواده آنها را چگونگی برای خود توجیه کنیم؟ لطفا پاسخ اجمالی نفرمایید چرا که از جواب های اجمالی خسته شده ام. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد شماره‌ی 1 و 2 و 3 کتاب «بصیرت فاطمه‌ی زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» را مطالعه فرمایید فکر می‌کنم به صورت مستند به جواب خود برسید. و در قسمت 4 بنده دقیقاً نمی‌دانم آن روایات به چه‌چیز اشاره دارد؟ و در مورد قسمت 5 سؤال شاید بتوان گفت در شرایط مختلف موضوع فرق می‌کرده. باید مدتی وقت بگذارید و تاریخ را ورق بزنید. لااقل کتاب‌های «امام‌شناسی» آیت‌اللّه طهرانی را بررسی فرمایید نکات ارزشمندی در اختیارتان قرار می‌گیرد. موفق باشید
6185
متن پرسش
سلام استاد عزیز. من به عنوان شاگرد حقیر شما که البته هیچگاه توفیق حضور در کلاس های شما را نداشتم, شبهه ای در ذهنم بوجود آمده در مورد نظرات جالب . و تعجب انگیز از طرف شما! من و خیلی از دوستان دیگر در عرصه سیاست داشتیم در منجلاب شطرنج هاشمی فرو می رفتیم... که به یکباره با فرمایشات شما برخورد کردیم و راه را یافتیم و حامی پدیده ای به نام احمدی نژاد شدیم و از او عبرت گرفتیم خلاصه ماهم از دکتر و دولت ایشان به عنوان خاکریز اول ولایت دفاع کردیم تا پای جان!!! هرکسی نقدی می کرد به فرمایشات شما رجوع می کردیم و می فهمدیم که بله فلانی اشتباه کرده حالا فلانی هرکسی می خواهد باشد... یادگرفتیم هرکسی حرفش با حرف آقا نمی خواند ازش عبور کنیم ! ببخشید استاد مجبورم اسم ببرم(قصد توهین نیست یا مقابله نیست...) حضرت علامه مصباح حفظه الله ایشان نظراتی در مورد دولت و دکتر احمدی نژاد داشتند که با کمک شما و فرمایشات حضرت آقا فهمیدیم زیاد اگر نگویم کاملا اشتباست! مثل انحراف، فراماسون،بزرگترین خطر برای اسلام آن هم از صدر تا الان، رمال، مخالف امام خامنه ای و ... که تا یک روز می شود نام برد!!! خلاصه این همه شبهه را به کمک شما و... جواب دادیم ولی... تعجب و اوج سوال من اینجاست که شما استاد ما معلم فکری ما اخیرا نظراتی گفتید و می گویید که ما را متحیر کرده و دقیقا مخالف نظرات راسخ و متیقن شما هستند... و دیگر آن حمایت سراسر عشق شما از دکتر یا به تعبیر خود شما خاکریز رهبر نمی بینیم! و کلمات و سخنان شما بویی مثل بوی انتقاد به خود گرفته و حتی مخالفان و منتقدان دولت دکتر محمود را تایید کرده اید کسانی که هر حرفی را به دکتر زدند حتی بیشتر از دشمنان و مخالفان حزبی مثل اصلاح طلبان و... شما فرمودید آن شخص(اسم نمی برم ولی کمی پیش اشاره کردم) ایشان همیشه مواضع خوبی داشتند و علت مخالفتشان با دکتر این بود که بع تعبیری دست دکتر را بگیرند تا به انحراف نرود!!! استاد عزیز لطفا ،به عنوان شاگرد حقیرت تقاضا می کنم حرف نهایی و قلبی خود را در مورد پدیده احمدینژاد و مهندس مشایی اعلام کنید تا من و خیلی های دیگر از این تحیر خارج شویم... ما بارها عبرت های پدیده احمدی نژاد را خوانده ایم ولی قسمت زمان شناسی آن با ... نمی خواند‍!؟ راستی یک مطلب فراموش شد که استاد چشم خیلی ها به تحلیل های شماست صحیح یا غلط به هر حال چشمشان به شماست!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بنده و جنابعالی پذیرفته‌ایم بیانگر یک تفکر سیاسی نباشیم و در هر تاریخ و در هر شرایط متذکر تفکری باشیم که به نور الهی باید در آن شرایط در صحنه باشد و از این جهت هنوز باید خاک‌ریز رهبری و اهداف متعالی ایشان بود و با همان عقلی که متوجه بی‌انصافی‌هایی بودیم که به آقای احمدی‌نژاد روا می‌داشتند در ادامه و به کمک همان عقل وجوه دیگر تاریخ خود را نیز نگاه کنیم و از طرف دیگر نیز غافل نباشیم که فکر می‌کنم در جواب سؤال‌های شماره‌ی6140و6136و6100و5865و5797و5731 سعی کردم آن وجوه دیگری را که باید مورد تفکر قرار گیرد مدّ نظر عزیزان قرار دهیم تا با سعه‌ی بیشتری وارد تاریخ جدیدی شویم که اقتضای انقلاب اسلامی است و موجب می‌شود تنها در گذشته و امروز خود زندگی نکنیم و از حضور در آینده باز بمانیم، آن‌طور که اصول‌گرایی سیاسی و حزبی باز ماندند و عملاً گرفتار بی‌تاریخی شدند. بنده امیدوارم دوستان عزیز سعی کنند موضوعات را ماوراء یک نگاه سیاسی محدود بنگرند و حداقل در ابتدای امر با بنده همدلی کنند شاید با این معلم پیر بتوانید قدمی جلوتر بگذارید. و آنچه باید در فضایی دیگر و در تاریخی دیگر به آن نگاه کرد مدّ نظر قرار دهید. می‌فرمایید: حرف نهایی و قلبی خود را در مورد پدیده‌ی احمدی‌نژاد و مهندس مشائی اعلام کنم؛ چگونه بگویم چیزی را که شما باید لابه‌لای سخن بنده به صورت حضوری احساس کنید. بنده شما را دعوت به نگاه وسیع‌تری می‌کنم و نه به اطلاعات بیشتر. اگر کسی به شما بگوید هوای تازه‌ای را که بیرون از چهاردیواری اطاق است به من نشان بده، چکار باید بکنید؟ سخن در این نیست که در آن اطاق هوای قابل تنفس نیست، سخن در آن است که در هوای تازه با وسعت بیشتری از اکسیژن روبه‌روئید. هوشیاری بالاتری نیاز است . سرباز انقلاب اسلامی تنها در وسعتی به وسعت تاریخ کربلا می‌تواند مدافعی پرشور و فداکار و بصیر باشد ولی طرز خدمتگزاری او خیلی پیدا نیست هرچند با شکوه است، با این همه هرچه کار سخت‌تر می‌گردد و هرچه روزگار تیره‌تر می‌گردد و شناخت جبهه‌های خودی از غیر خودی مشکل‌تر، او درخشنده‌تر می‌شود. اگر دشمن از هر سو در آید تا قلعه‌ی راز ماندگاری ما که اتحاد در جبهه‌ی خودی‌ها است را فتح کند، ما نیز از هر اسلحه‌ای استفاده می‌‌کنیم تا او را مثل همیشه ناکام بگذاریم. ما در این عالم چه جایی داریم برویم، جز این‌که در کنار این انقلاب توحیدی باشیم و با رهبری عزیز زندگی کنیم؟ وقتی می‌خواهیم دست از این انقلاب حسینی بر نداریم چگونه می‌توانیم آن‌هایی که دغدغه‌ی حفظ این انقلاب را دارند با خود دوگانه ببینیم؟ نمی‌دانم از عبرت‌های پدیده‌ی احمدی‌نژاد چه برداشت کرده‌اید که چون ابر مرد – فوق مسائل جزیی انقلاب – خود را در صحنه نمی‌یابید؟ گفت «دامن مزن آتش را، دست من و دامانت». موفق باشید
6045
متن پرسش
با عرض سلامو خسته نباشید خدمت جناب اقای طاهرزاده سوالی که برای من پیش امده این است که اگر انسان در معاد بخواهد همسر دنیایی خود در کنارش باشد میسر است واین در چه صورتی است
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت‌های این دنیایی در آن دنیا نیست چون قرآن می‌فرماید: «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُون‏» ولی از طرفی می‌فرماید: «مِمَّا یَشْتَهُونَ» متقین هر آنچه را بخواهند دارند. موفق باشید
5804
متن پرسش
با سلام و احترام می خواستم بدونم نظر شما در مورد دیدگاه و آثار مرحوم شیخ علی صفایی (ع-ص) چیست ؟ آیا دیدگاه ایشان را به دیدگاه خودتان نزدیک می دانید ؟ در صورت امکان توضیحات کامل ارائه فرمایید التماس دعا یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده قبلاً نظرم را در رابطه با محتوا و روش عالمانه‌ و همه‌جانبه‌ی آثار مرحوم حضرت استاد صفایی عرض کرده‌ام. در جواب شماره 1570 موفق باشید
4414

علم حضوریبازدید:

متن پرسش
در سؤال قبلی از شما پرسیدیم که علم حضوری به خداوند، از مبادی عملی است یا نظری؟ و شما فرمودید که: «در علم حضوری، ماوراء عقل عملی و نظری تماماً نظر به خداوند دارد.». آیا منظور شما از این تعبیر «ماوراء» این است که علم حضوری به خداوند اصلاً جزء مبادی نیست؟ یا علاوه بر مبادی عملی و نظری، این (علم حضوری) هم مبدأ دیگری است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تقسیم مبادی فکری به عملی و نظری مربوط به علم حصولی است، ولی در علم حضوری که وجود معلوم نزد عالم است وجود آن معلوم به خودی خود به نفس ناطقه شدیت می‌دهد و در حضوری برتر قرار می‌گیرد بدون آن‌که بخواهد فکر کند تا متوجه وجود معلوم در بیرون از خود باشد. موفق باشید
3958

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت نظرتون را میخواستم بدونم در باره اظهارات زیر. آیا این وحدت وجودی که در متن زیر بررسی شده، آیا همان وحدت وجود ملاصدرا است یا اشتباه تصور کردند و از دل آن نسبی گرایی را درآورده اند؟ متن: چند روز پیش پسرم -محی الدین_ میگفت: بابا میخوا ستم به دوستم بگویم که خدایشان را نپرستند و خدای ما را بپرستند. گفتم: خوب. چرا نگفتی؟ گفت: با خودم فکر کردم شاید ناراحت بشه، نگفتم. ************ با خود فکر کردم این چه مقوله ایست که ما مسلمانها دائماً درصدد "هدایت زبانی" دیگران به دین خودمان هستیم؟! محی الدین فرزندیست که اساساً در محیطی بزرگ شده که دائماً احترام به ادیان دیگر و نقد "خود" را دیده و شنیده است، ولی با این حال درصدد هدایت زبانی "دیگری" است! مسلمان جماعت را جان به جانش کنند دست از هدایت دیگری بر نمیدارد و خودش را برتر می بیند. خیلی برایم این حرف محی الدین عجیب بود. گرچه به خودش اجازه نداد بر زبان بیاورد ولی با این حال برایم عجیب بود که چرا خدای دین خود را برتر از خدای دین دوست بودایی اش می داند و می بیند! چرا او برغم اینکه در خانه و محیطی بزرگ شده است که "وحدت ادیان" و "وحدت وجود" مشی عملی و نظریش بوده، بازهم در پس و پشت ذهنش، خود را مکلف به هدایت زبانی "دیگری" می بیند!! این "خود برتربینی" هستی شناختی(نه روانشناختی) چیزی است که سالها ذهن مرا به خود مشغول کرده است. من نمیتوانم به صرف اینکه دین اسلام برترین ادیان و کامل ترین ادیان است، "خود" را برتر از دیگران ببینم تا چه رسد به اینکه بخواهم آنها را با زبان به مشی و منش خود دعوت کنم. هرگاه رفتم تا غیر مسلمانی را به اسلام دعوت کنم خود را مخاطب این کلام وحی دیدم که میفرماید: مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَا یُبْصِرُونَ(بقره/ 17) "سرگذشت آنان مانند کسانى است که آتشى افروختند، چون آتش پیرامونشان را روشن ساخت ، خدا نورشان را خاموش کرد و آنان را در تاریکىهایى که مطلقاً نمىدیدند واگذاشت" شاید کسانی با توسل به "شبه علوم وهمی"، شأن نزول این آیه را برای "منافقان" بدانند و "خود" را مخاطب این کلام الهی نبینند! ولی من نمیتوانم خود را اینگونه فریب دهم و مصداق این آیه نبینم. واقعاً چرا نباید خود را مصداق این آیه ببینم؟ آیا وقتی نماز میخوانیم، نوری از نمازمان برمیخیزد؟ ایا از عبادات ما نوری برمیخیزد؟ چگونه است که هم نماز میخوانیم و هم مغرور و متکبر هستیم؟ کدام عبادت ما میتواند مُرده زنده کند؟ کدام عمل صالح ما میتواند اتاق تاریک خانه مان را روشن سازد؟ ایا براستی ما میتوانیم با یک "حمد" بیماری را شفا دهیم؟ اگر اینطور نیست، پس لاف بیهوده نباید بزنیم و به آنچه اولیاء دین دارند، غره نشویم. به قول ما ترکها "تو رو سن نه"! من هرگاه توانستم با یک "ذکر" یک بیمار را شفا دهم و با یک "کلمه" مُرده را زنده کنم و با "عملم" اسباب آرامش و راحتی برای مردمان فراهم کنم، آنگاه به خود اجازه میدهم "دیگری" را به دین خود دعوت کنم. این است معنای آن حرفی که میزنیم و میگوییم: دوران اسلام گرایی به پایان رسیده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بر اساس نوری که به قلب شما رسیده است بخواهید انسان‌ها را هدایت کنید حرف همین است که می‌فرمایید. ولی وقتی بر اساس نوری که بر قلب حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بخواهید متذکر سخن آنان باشید تا در آن اردوگاه جای بگیرید کار خوبی است. حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» به فرزندشان می‌فرمایند: «وَاْمُرْ بِالْمعروفِ تکُن مِن اَهله» امر به معروف کن تا از اهل معروف باشی. معروف یعنی آن‌چه حق و پسندیدنی است و انبیاء اهل معروف‌اند. آیا با توجه به این امر می‌توان گفت دوران اسلام‌گرایی به پایان رسیده است یا باید گفت تازه شروع شده است زیرا تنها اسلام است که با ابعاد عمیق انسان‌های سرگشته‌ی این دوران گفتگوها دارد. در ضمن وحدت وجودی که مورد بحث در محافل عرفانی است. در مورد نحوه‌ی حضور مطلق حضرت حق است و این‌که مخلوقات در عرض خدا نیستند بلکه همه مظاهر انوار اسماء الهی‌اند. موفق باشید
2946
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد،میخواستم نظر استاد را در مورد این سخن امیرالمومنین به کمیل بدانم:مردم سه دسته هستند : عالم ربانی ، متعلمین ، و مردمان همج رعاع ،! من آدم لایق پیدا نمی‏کنم که آنچه را می‏دانم‏ به او بگویم . یک افرادی آدمهای خوبی هستند ولی احمقند ، یک عده‏ای‏ افراد زیرکی هستند ولی دیانت ندارند و دین را وسیله دنیا داری قرار می‏دهند
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در حکمت 147 به کمیل پس از آن‌که می‌فرمایند مردم سه‌ گونه‌اند اشاره به سینه‌ی مبارک خود می‌کنند و می‌فرمایند: «إنَّ ها هُنا لَعِلْماً جَمّا» در این‌جا علم جامعی نهفته است که کسی را شایسته‌ی ارائه‌ی آن را نمی‌یابم زیرا یا مردم تیزهوشانی هستند که قابل اعتماد نیستند که بتوانند حقایق را در جای خود قرار دهند و مورد سوء استفاده قرار ندهند و یا مردم مؤمنانی هستند کم عمق و بی‌بصیرت که باورشان نمی‌آید در مسیر دینداری تا این درجات می‌توان صعود کرد و دینداری را در حدّ قالب عبادات پذیرفته‌اند و یا مردم اهل لذت‌اند و نه اهل دین که این‌ها نیز رویکردی به حقیقت ندارند. حضرت ما را متوجه می‌نمایند که چه حقایقی در فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نهفته است که در زمان خودشان کسیانی را در یک مجموعه شایسته‌ی درک آن حقایق نیافتند. موفق باشید
1974

سبک زندگیبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب و احترام وقبولی طاعات و عبادات استاد گرامی و به امید توفیقات روزافزون مدتی قبل سوالی در خصوص کسی که در زندگی احساس پوچی می کند و در زندگی ناامید است و مثال زدم که چه عبارات منفی در زندگی به کار می برد و.... از جنابعالی پرسیدم که پاسخی نیافتم یا من پیدا نکردم چون هنوز به سایت قبلی شما عادت داریم. تا اینکه در سایت جدید مصاحبه با شما را خواندم که یک جورهایی حرفهای دل همسر من بود خصوصا آنجا که فرموده بودید "در تمام مسئولیتها دلم در کلاس و درس بود و لذا در اولین فرصت که می توانستم کار را به دیگری واگذار کنم این کار را می کردم.شغل معلمی یک حیات خوبی است ......"و خلاصه درد و غم همسر بنده همین است و سالهاست منتظر این فرصت است و بقول خودشان تا مشغول کار دیگر هستند احساس پوچی و به هدر رفتن عمر و .... می کنند .استدعا دارم اولا این حقیر را راهنمایی بفرمایید چگونه با این همه تفکرات منفی و ناامید کننده از جانب همسرم گرمی و نشاط زندگی ام را حفظ نمایم و به ایشان کمک نمایم ثانیا با توجه به اینکه همسر بنده متد فکری جنابعالی را بسیار قبول دارند راهنمایی هم برای ایشان بفرمایید. سوال دیگر این است که شما در مصاحبه خود در خصوص ارتباط خانوادگی فرموده بودید "که در همان فضای دینی و معرفتی صحبت می کنیم بدون اینکه از تفریحات لازم خود را محروم نماییم" امکان دارد لطف بفرمایید در تفکرات شما مصداق تفریحات لازم چیست؟چون وقتی به همسرم می گویم برویم فضای سبزی-پارکی-گردشی و.... می گویند فکر می می کنید استاد طاهرزاده هم وقتش را صرف این امور می کنند؟یا حتی خارج از این حیطه بعضی اوقات به ایشان می گویم هر وقت امکان اقتصادی برایتان بود و توانستید برای منزل مبل بخرید و مدام برای کارها نشستن و بلند شدن سخت است. ایشان می گویند اولا زمین خدا چه عیبی دارد اینها همه تفکرات غربی است که وارد زندگی ما انسانها شده و از بس به شما ارادت دارند در پایان با لبخند می گویند اگر من بدانم استاد طاهرزاده در منزل خود مبل دارند من هم برای شما تهیه می کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده سؤال شما را جواب دادم . در مورد مبلمان بنده اعتقاد دارم تا آنجا که ممکن است زندگی خود را شبیه ساده ترین افراد شکل دهیم و مبلمان داشتن زندگی انسان را از سادگی خارج میکند هرچند مبلمان برای زندگی کسانی که بنا به ضرورتی که مخصوص خودشان است را تقبیح نمی کنم. موفق باشید
1105

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزتر ازجانم پیشاپیش از اینکه وقت عزیز شما را میگیرم از شما عذر میخوام و از خدا میخوام مرا ببخشه اینکه فرمودید نماز را باید به حقیقت و باطن رساند تا بالا رود و از طریق قبول آن همه اعمال ما مقبول درگاه حق شود، آیا خیلی از افراد که دسترسی به منابع اطلاعاتی نداشتند یا خودشان زحمتی نکشیدندو نمازی را که از پدرشان یاد گرفته اند را عمری خوانده اند و اکنون در پیری به آن نماز بی باطن عادت کرده اند و از سر عادت میخوانند ، اعمالشان با نماز بی حضورشان قبول است؟باتوجه به اینکه فرموده اند اگر نماز قبول نشود سایر اعمال قبول نمی شود. باتوجه به مبانی عمیق اسلام و پیروان کم این مبانی عمیق_نسبت به پیروان اسلام سطحی و ظاهری_تکلیف اکثریتی که در ظاهر اسلام مانده اند چیست؟ سوال دوم:در جامعه کنونی که باید روحانیت مظهر ساده زیستی و روحانیت باشند میبینیم که روحانیون روی به تجمل و سوار شدن بر مرکبهایی آورده اند که طبقه متوسط مردم هم از سوار شدن بر این مرکبها محرومند، بعضا دیده میشود روحانیونی که بسیار مطرح و معروفند و حتی در بیت مقام معظم رهبری هم سخنرانی می کنند و حتی معلم اخلاق و عرفان دانشجویان میباشند بر ماشین هایی سوار میشوند که دنده اتوماتیک و بسیار شیک هستند و مظهر تجمل هستند بالاخره کدام اسلام ؟اسلامی که رسول آن بر الاغی بی پالان سوار میشد و میفرمود هرکس از سنت من اعراض کند از من نیست یا اسلامی که که روحانیت مبارز و انقلابی آن این گونه در این دوره که ساده زیستی از ارزش درآمده و نسل جوان در مشکلات مالی میسوزند اهل تجمل شده اند؟ یا اینکه این مسایل مصداق تجمل نیستند؟ خیلی وقت است این مسایل با سخنرانی و کتب شما مرا به خود مشغول کرده خواهش میکنم مرا از این سردرگمی نجات دهید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بالاخره همان افرادی که بنا به عادت نماز می‌خوانند آن عادت چون مطابق فطرتشان است جانشان از آن نماز بیگانه نیست که سایر اعمالشان قبول نشود، ولی ملاحظه می‌کنید که آن‌طور که شاید و باید نمی‌توانند از اسلام عزیز در زندگی استفاده کنند. در موضوعات اخلاقی باید محذورات افراد را در نظر گرفت عمده آن است که ما رعایت ساده‌زیستی بکنیم و آن‌هایی که سعی در ساده‌زیستی دارند را بیشتر الگوی خود قرار دهیم ولی باز تأکید می‌کنم در امور اخلاقی نمی‌توان همه را با یک ملاک ارزیابی کرد که بحث آن مفصل است و شاید از همین طریق شیطان ما را به مؤمنین بدبین کند. موفق باشید
351

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام من دانشجوی دانشگاه تربیت معلم سبزوار هستم در دانشگاه من با دوستانم رسالت خود دیدیم که استاد را به جامعه دانشجویی معرفی کنیم،واین کار راداریم می کنیم وخواهیم کرد (ان شاء الله) . من چند روز پیش مطلبی که شما تحت عنوان آشنایی با استاد طاهر زاده در سایت قرار دادید را در برد نماز خونه ها ومهدیه دانشگاه قرار دادم(البته از طریق کانون نماز ومناسبتها ) ولی عده ای آن را از بردها کندند وگفتند که چون نوشته شده استاد تحت تاثیر عرفان محی الدین است ومحی الدین هم سنی ومخالف شیعه بوده است این کار را کرده اند .خواهشمندم در مورد این موضوع ونحوه حل کردن آن راهنمایی بفرمایید فقط خیلی سریع !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام البته این‌طور نیست که وقتی گفته می‌شود شخصی عرفان نظری را از محی‌الدین گرفته به این معنی است که مکتب خود را از محی‌الدین گرفته، نمونه‌اش حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و استادشان حضرت آیت‌الله شاه‌آبادی است که در عرفان نظری از محی‌الدین‌بن عربی استفاده کرده‌اند ولی هرگر به این معنی نیست که مکتب خود را از محی‌الدین گرفته‌اند. علت مسئله هم این است که محی‌الدین توانسته عرفان اسلامی را تنظیم کند و لذا شهید مطهری در کتاب «کلام عرفان»، محی‌الدین‌بن‌عربی را پدر عرفان اسلامی می‌دانند و یا علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند: بعد از معصوم هیچ سخنی به پای سخنان محی‌الدین‌‌بن‌عربی نمی‌رسد. از طرفی بر روی سنی‌بودن محی‌الدین به هیچ‌وجه نمی‌توان تأکید کرد. حضرت آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله‌تعالی» می‌فرمودند: محی‌الدین از نظر کلامی و عقیدتی شیعه و از نظر فقهی حنفی است. و از قول قاضی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» نقل است که فرموده بودند او شیعه است. در سال‌های اخیر جناب آقای محمد بدیعی از فضلای حوزه‌ی علمیه‌ی قم کتابی تحت عنوان «محی‌الدین‌عربی؛ احیاگر عرفان» نوشته‌اند و نظر علماء شیعه را نسبت به او جمع‌اوری کرده‌اند، اکثرا معتقدند او شیعه است و سخنانی در فصوص و فتوحات دارد که هرگز نمی‌تواند با توجه به آن سخنان، سنی‌مذهب باشد. آیت‌الله حسینی طهرانی«رحمة‌الله‌علیه» در کتاب «روح مجرد» دلایلی بر شیعه‌بودن مولوی و محی‌الدین آورده‌اند که خوب است به آن‌جا رجوع فرمایید. به هر صورت عنایت داشته باشید که سخنان محی‌الدین آنقدر مورد توجه علماء شیعه بوده که حضرت آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله‌تعالی» 418 جلسه وقت می‌گذارند و کتاب فصوص‌الحکم او را درس می‌دهند و یا حضرت امام‌خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بر همان کتاب شرح و حاشیه می‌نویسند. با این‌همه إصراری نداشته باشید که دانشجویان عزیزی که سوز تشیع دارند نسبت به مسئله حساسیت نداشته باشند ، حساسیت آن عزیزان در جای خود برای ما ارزش مند است.
18298
متن پرسش
سلام استاد عزیز: لطفا نظرتون رو در مورد بیانات عبدالکریم سروش در وب سایت زیر را بیان کنید. التماس دعا http://zeitoons.com/23628
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم آزاداندیشیِ ما اقتضا می‌کند که چنین مناظره‌هایی در میان آید تا ما را از چنگال جزم‌اندیشی‌ها و در جازدن‌ها و تقلیدها و تکرار خطاها رهایی دهد، می‌ماند که این مناظره‌ها باید در محافلی علمی انجام گیرد تا از هوچی‌گری‌ها و عوام‌فریبی‌ها به دور بماند. موفق باشید

12448
متن پرسش
شهدا چه پیامی آورده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان پیامی که رهبر عزیز«حفظه‌اللّه» متذکر شدند. آری! در صحنه‌ی غبارآلودی که فراموش کرده بودیم در کجای تاریخ هستیم و معنی زندگی که عبودیت خدا و کفر بر طاغوت بود، داشت گم می‌شد، آمدند تا متذکرمان کنند که حتی اگر دستانتان بسته است خداوند بال‌های گشوده‌ای به شما خواهد داد، پس مواظب باشید در هیچ تاریخی امان‌نامه‌ی کفر را امضاء نکنید و به عشق زندگی زمینی، از حیات آسمانی غافل نگردید. موفق باشید .

نمایش چاپی