بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10840

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: استاد شما در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شوند»، معنی مقابل عزت را به گونه ای عنوان کرده اید که بنده هر چه فکر می کنم دلیل آن را نمی فهمم. شما در پاورقی صفح ی 163 کتاب، عزت را نفوذناپذیر، غلبه ناپذیر و شکست ناپذیر معنی کرده اید که معنای مقابل هیچ یک از این ها «نفله» یا «پوچ» و «تلف شده» و «هدر رفته» نمی شود. معنای مقابل عزیز به صورت تحت اللفظی طبیعتا می شود: «نفوذ پذیر» یا « غلبه پذیر» و این معنی با هدر رفته و پوچ فرق می کند. در معنای عرفی هم کسی بی عزت را تلف شده نمی پندارد. در عرف معمولا کسی را که دارای جاه و جلال و یا مقبولیت از طرف مردم است را عزتمند می نامند. لطفا توضیح دهید که چگونه این معنا را از بی عزت برداشت کردید. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان‌ها در ذیل عزت الهی قرار نگیرند تحت تأثیر امیال نفسانی خود قرار خواهند گرفت و گرفتار پوچی می‌گردند و از این جهت زندگی آن‌ها تلف می‌شود و به هدر می‌روند. موفق باشید
10827
متن پرسش
سلام استاد: خیلی عذر می خواهم که این حقیر وقت شما را می گیرم. شما در معرفت نفس بیان می دارید که این «من» است که می شنود و یا می بیند و چشم و گوش وسیله هستند و در مثالهایی که عنوان می نمایید کلاس درس و یا خواب را مثال می زنید. در اینجا یک مساله برای من پیش آمده و اینکه بعضا خلاف مثال شما هم اتفاق می افتد. مثلا گاهی در حال رانندگی تمام حواسمان به جای دیگری می رود و به قول شما توجه «من» به جای دیگری جلب می شود و در این حال هم چند دقیقه ای رانندگی می کنیم و حتی موانع سر راه را هم رد می کنیم. حال اگر این «من» باشد که می بیند پس چگونه «تن» رانندگی کرده و تمام موانع و حتی پیچها را هم دیده و رد کرده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه‌ی انسان موجود مجردی است و موجود مجرد وسعت‌اش بیش از پدیده‌های مادی است به همین جهت در حالت معمولی در عین آن‌که نفس شما قلب شما را تدبیر می‌کند، معده‌ی شما را نیز مدیریت می‌نماید به همین جهت گفته می‌شود موجود مجرد طوری است که کاری آن را از کاری باز نمی‌دارد. شما در هرحال و در حین رانندگی نفس ناطقه را در صحنه دارید. موفق باشید
10232

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: مقام معظم رهبری پس از دیدن اجرای گروه سرود آباده به نام «قصه بابا» که مضمون آن درباره درد دل فرزند شهید است، گفتند: «کاری که اجرا کردید کار خوبی بود، چرا که صدای سازتان بر نفس انسان ها غالب نیست» منظور مقام معظم رهبری از این که فرمودند ساز شما بر نفس انسان ها غالب نیست، چه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد سررشته ندارم ولی این سرود در زمان خودش تمام رشته‌های جان ما و امثال ما را به حرکت در آورد. موفق باشید
9440
متن پرسش
سلام استاد عزیزم، ضمن تشکر از زحمات فراوان شما. استاد عزیز چرا با محبت به اهل بیت (ع) یه حس محبت چندگانه درونم ایجاد شده، انگاری از توحید خارج می شوم، البته همه اش حسی است شاید هم توهماتم باشد ولی چگونه محبت به 14 معصوم را با توحید جمع کنم و همه را کلهم نور واحد ببینم حس میکنم محبتم و قلبم 14 تیکه 1 خداوند شده. لطفا یاری ام نمایید کتابهای اهل بیت را 1 تا 5 را خوانده ام و مهدویت شماره 2 هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان‌شاءاللّه در ادامه‌ی دنبال‌کردن شرح کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» به توحید واقعی که آن یافتن خدا است در مناظر مختلف، می‌رسید و به خدا خواهید گفت: «به هر شکلی که خواهی جامه می‌پوش .... که من آن قد رعنا می‌شناسم». موفق باشید
8369
متن پرسش
سلام علیکم ؛ استاد آنطور که در اخبار و بعضی مستندات دیده می شود ظاهراً جناب سید صادق شیرازی با مواضعی که دارند و تبلیغ آن می شود ، در راستای بعضی فرمایشات مقام معظم رهبری حرکت نمی کنند . به نظر حضرت عالی 1. برخورد ما (طلاب) با این نوع تفکر چگونه باید باشد؟ 2. آیا این حرکت مصداق همان است که همان طور که رهبری عزیز فرمود عامل اختلاف را طرد کنید ؟ 3. به طور کلی تحلیل شما راجع به روش حرکتی ایشان و اطرافیانشان چیست؟ یا حسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مسلّم آقای صادق شیرازی و جریانی که اطراف ایشان است از شرایط تاریخی اسلام و مسلمین در غفلت هستند و به‌راحتی از طرف دشمنان اسلام بازی می‌خورند. ولی در عین تذکر ممتد و در عین توجه به رهنمود مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» باید از نظر فکری و فرهنگی روشن کرد که روش آقایان روش درستی نیست و بهانه به دست دشمن می‌دهیم و شمشیر دشمن را تیزتر می‌کنیم. موفق باشید
5815
متن پرسش
مفاهیم کلی مثل انسان آیا در خارج یافت می شوند؟ منظور از تشخص در فلسفه چیست؟ ماهیت با جوهر چه فرقی دارند؟ اگر ساده و مفصل توضیح بدین ممنون میشم
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: مفصل این بحث‌ها را باید در کتاب‌ها دنبال کنید. با فرض آن‌که رفقا مطالعه کرده‌اند و حالا سؤالی دارند می‌توان جواب سؤال‌شان را داد. 1- در فلسفه‌ی صدرایی مفاهیم کلی یک حقیقت کلّی سِعِی دارند. 2- وقتی به موضوع به اعتبار جنبه‌ی وجودی‌اش نظر ‌کنیم بحث تشخیص به میان می‌آید 3- ماهیت به اعتبار چیستی شیئ به پدیده نظر دارد و جوهر به اعتبار ان‌که وقتی چیزی در خارج باشد مثل عرض در موضوع نباشد. مانند این‌که می‌گوییم انسان جوهر است ولی گرما جوهر نیست چون گرما در موضوع یافت می‌شود بدین‌معنی که باید چیزی باشد که گرم باشد. موفق باشید
4215
متن پرسش
سلام علیکم،خدا قوت ، در جلسات مذهبی و معرفتی که جوانان برای رشد و سلوک در آنها حاضر می شوند دیده می شود که افراد کمتری حقیقتا مردانه می ایستند و باقی می مانند و عده ای در میان راه جدا می شوند ، حالا یا مخالف شده و یا بی توجه ، راه دیگری میروند. با اینکه در ابتدا عاشقانه شرکت می کردند و گمان هم نمی کردند روزی کناره بگیرند اما این اتفاق می افتد مثلاً در کتاب اسوه عارفان(ص167) از قول آیت الله مرندی نوشته است بعضی افرادکه هفت هشت سال در خدمت آیت الله قاضی(ره) بودند ایشان را رها میکردند و می رفتند؛ بنده نیز مواردی از این دست دیده ام که فرد از طریق رسیدن به شخصیتی جامع و کامل جدا میشود و به دین ارثی و سطحی بسنده کرده و استعدادش ضایع میگردد. می خواستم از شما سوال کنم که این مانع سلوک را چطور ارزیابی و نظر می کنید؟ و توصیه تان چیست؟ یاحسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مربوط به نوع تعریفی است که انسان‌ها برای زندگی دینی خود کرده‌اند، تنها آن‌هایی تا آخر در این راه‌ها می‌مانند که ازکمتر از اُنس با عین ثابته‌ی خود قانع نباشند، که خدا روزی ما بکند. موفق باشید
3886
متن پرسش
با عرض سلا م/سوال :اگر بتوانند مغز افراد را جدا کنند و مغزها را جابه جا کنند روح به کدام جسم میرود!!!!!!
متن پاسخ
مه تعالی: سلام علیکم: بر فرض امکان، روح بدنی را انتخاب می‌کند که با گرایش‌های آن بسازد، همان‌طور که در دوره‌ی جنینی بدنی را انتخاب کرد که با گرایش‌های مردبودن یا زن‌بودنش می‌ساخت. موفق باشید
3242
متن پرسش
به نام خدا سلام من 26 سالمه مجردلیسانس میخواستم بدانم برای سیر و سلوک عرفانی باید یک راهنما داشت یا استفاده از کتاب بزرگان این راه کافیست و درصورت امکان کتابی برایم معرفی کنید و کمی در این باره توضیح دهیدوچگونه میتوان راهنما یافت؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جزوه در سایت هست تحت عنوان «روش سلوکی آیت‌الله بهجت» به نظرم کمک‌تان می‌کند، در ضمن کتاب «ادب عقل و خیال و قلب» را تا آخر مطالعه کنید تا راحت‌تر بتوانید تصمیم بگیرید. موفق باشید
2892
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز در مباحث کربلا فرمودید که جریانی که به اهداف خود نرسد پیروز نیست. سوال من این است که آیا بعد از ریخته شدن خون مطهر امام معصوم وحجت خدا آیا امت اسلام به راه اصلی خود بازگشت؟ امتی که چند سال بعد در مدینه مردم به بیرون شهر رفتند برای استقبال از یک رقاصه فاحشه آیا این نابود شدن اهداف قیام کربلا نبود؟ حکومت بین امیه در سال بعد از کربلا فاجعه حره را درست کرد پس ضربه خون مطهر امام به حکومت بنی امیه چه بود؟ یعنی اثر این خون مطهر در روشنی امت اسلام چه بود؟ اگر می فرمایید بالاخره حکومت بنی امیه نابود شد خوب این رسم هر حکومت غیر حقی است با روشی که یزید پیش گرفته بود حتما این حکومت نابود می شد شاید کمی دیرتر ولی بالاخره نابودی اش حتمی بود چه نیاز به این کشتار وحشتناک وواقعه تلخ وجانسوز بوده است حتی اگر یزید مثل معاویه هم حکومت می کرد باز هم نابود می شد ولی شاید کمی دیرتر من مانده ام خون یک انسان مومن هم ریخته شدنش برای یک هدف عالی باید باشد چه رسد به خون مطهر امام معصوم وفرزندان مظلومش. دقیقا همین سوال را درباره خون پاک ومطهر ومظلوم شهدای دفاع مقدس هم دارم آیا این خونها به هدف رسیدند؟ آیا هدف آنها نعوذ بالله افتضاحههایی بود که در دوران اصلاحات به وجود آمده بود ویا در دوران سازندگی به اهداف خون شهدا رسیدیم؟ نعوذ بالله که این گند جریانات را هدف مقدس شهدا بدانیم یا این بی اخلاقی بی سابقه ای که الان در کشور هست نتیجه خون شهداست؟ این همه حمله کردن به شخصیتهای بلند کشور و..... استاد نتیجه خون شهیدان مظلوم ما وآه مادرانشان کجای این مملکت است؟ اگر حفظ اصل نظام را می گویید نمی توانم قبول کنم چرا که خیلی از بزرگترهای کشور از آرمانهای امام وانقلاب ورهبری دور شدند برای چندین هزار نفر شهید هدف خیلی والایی باید بیان کنید وباید هم به آن رسیده باشیم والا بعد از این همه مدت اگر به اهداف خون شهیدانمان نرسیده باشیم باید گفت متأسفانه خونشان پایمال شده وخداوند هم از سر ما نمی گذرد وخدایی ناکرده ما را از نعمت بزرگ این انقلاب محروم خواهد کرد. همچنین در مورد فضای فرهنگی کشور وهمینطور فضای فرهنگی بعد از کربلا که هم وضعیت حجاب بد جور بوده وهم گرایشات مردم ضعیف شده بوده وهم حاکمان به دنبال زراندوزی بودند وتشنه قدرت بودند آیا اثر خون شهید در این عرصه ها نباید نمودار شود یا اینکه باید نمودار شود ولی اگر هم پیدا نشد ضربه ای به هدف خون شهید نمی زند که این هم مقوله ای است که توضیح حضرتعالی را می طلبد. از راهنمایی شما بسیار ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عنایت داشته باشید که مسیر جهان اسلام پس از مدتی به سوی امام صادق«علیه‌السلام» معطوف شد به طوری‌که چهارهزار دانشمند که اکثراً از اهل سنت بودند به شاگردی امام باقر و امام صادق«علیهماالسلام» حاضر شدند و همه‌ی چهار فقیه اصلی اهل سنت مستقیم و غیر مستقیم از شاگردان امام صادق«علیه‌السلام» هستند. این است معنای تغییر جهتی که امام حسین(ع) در صدد آن بودند. در مورد دفاع مقدس متوجه باشید امروز عزت نظام اسلامی مرهون استقامت شهداء و خانواده‌ی آن‌ها است. به کلیت نظام اسلامی بنگرید که چگونه مردم مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» را پذیرفته‌اند و جمهوری اسلامی در شرایطی است که در حال ساقط‌کردن امپراطوری آمریکا است. نتایج کار در آینده‌ای نه‌چندان دور ظاهر می‌شود، وقتی دشمن استکباری توان خود را برای ادامه‌ی تبلیغات فاسدش از دست داد. ما باید با برخورد ریشه‌ای با غرب، تخم فساد را بخشکانیم. فکر می‌کنم در مورد برکات نهضت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» در کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» مطالبی را به‌دست آورید. موفق باشید
2835
متن پرسش
در تعریف «فکر» از منظر «فلسفه» منظور از «مبادی» در عبارتِ «حرکت به طرف مبادی» چیست؟ آیا منظور فقط مبادی تصدیقیه است (که قضیه و گزاره است مثل استحالة اجتماع نقیضین)؟ یا اعم از تصدیقیه و تصوریه (مثل تعریف موضوع و محمول)؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: «مبادی »آن عالَمی است که انسان یا جامعه آن را برای خود یافته و پذیرفته و بر اساس آن فکر می کند تا اهداف مطابق آن عالم را در مفهوم به فعلیت در آورد. در این راستا گفته می شود : تفکر عبارت است از «حرکۀ العقل بین المعلوم و المجهول...» یعنی فکر عبارت است از حرکت به سوی معلومات و از معلومات به سوی مطلوب. تا مبدئی در میان نباشد تصور معنا ندارد و تفکر حرکتی است از آغاز به سوی مقصد. بر همین اساس در کتاب سلوک بین مبادی در فلسفه و عرفان تا حدّی تفکیک قائل شدیم. و به عبارت دیگر مبادی در عقل نظری بدیهیات است که امری است حضوری و در عقل عملی شخصیت پذیرفته شده است که باز امری است حضوری که انسان از درون خود به آن شخص یا شخصیت گرایش دارد. موفق باشید یا می توان گفت: «مبادی »آن عالَمی است که انسان یا جامعه آن را برای خود یافته و پذیرفته و بر اساس آن فکر می کند تا اهداف مطابق آن عالم را در مفهوم به فعلیت در آورد. در این راستا گفته می شود : تفکر عبارت است از «حرکۀ العقل بین المعلوم و المجهول...» یعنی فکر عبارت است از حرکت به سوی معلومات و از معلومات به سوی مطلوب. تا مبدئی در میان نباشد تصور معنا ندارد و تفکر حرکتی است از آغاز به سوی مقصد. بر همین اساس در کتاب سلوک بین مبادی در فلسفه و عرفان تا حدّی تفکیک قائل شدیم. موفق باشید.
1799

حکومت فقیهبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید تشکیل حکومت در دورن غیبت با محوریت اسلام(به اسم اسلام) آیا نیازی از نیازهای ظهور را پاسخ می دهد؟ضرورت تشکیل حکومت تا چه حدی نیاز است ، تا چه میزان هزینه ای باید این کار انجام شود؟آیا کتابی در این زمینه دارید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام امام خمینی (ره) در کتاب ولایت فقیه با استدلال به لزوم وجود مؤسسات اجرایی و ضرورت اجرای احکام اسلام و ماهیت و کیفیت قوانین اسلام (احکام مالی، احکام دفاع ملی و احکام احقاق حقوق و احکام جزایی) و لزوم وحدت بین امت اسلام و ضرورت قیام علما برای نجات مردم مظلوم و محروم و همچنین با استناد به سنت و رویه رسول اکرم (ص) و رویه امیر مؤمنان علی بن ابیطالب (ع) و...بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت تاکید کرده و می فرماید: «اکنون که دوران غیبت امام (ع) پیش آمده و بناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج روا نیست، تشکیل حکومت لازم می آید.عقل هم به ما حکم می کند که تشکیلات لازم است... اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمی خواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ ...یا اینکه حکومت لازم است، و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت تعیین نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (ع) موجود بود برای بعد از غیبت هم قرار داده است.این خاصیت که عبارت از علم به قانون و عدالت باشد در عده بیشماری از فقهای عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع کنند، می توانند حکومت عدل عمومی در عالم تشکیل دهند. اگر فرد لایقی که دارای این خصلت باشد به پا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایت را که حضرت رسول اکرم (ص) در امر اداره جامعه داشت دارا می باشد، و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند» . پس معلوم است که لزوم حکومت به منظور بسط عدالت و تعلیم و تربیت و حفظ نظام جامعه ورفع ظلم و حراست مرزهای کشور و جلوگیری از تجاوز بیگانگان، از بدیهی ترین امور و واضحات عقل است، بی آنکه بین زمان حضور و غیبت امام و این کشور و آن کشور فرقی باشد» آیت الله العظمی بروجردی به طور منظم و منطقی بر اثبات ولایت فقیه استدلال عقلی کرده و در بین کلمات خویش صراحتا از نصب فقیه برای سرپرستی جامعه اسلامی سخن گفته است.که می توانید به کتاب ، البدر الزاهر فی صلوة الجمعه و المسافر (تقریر لما افاده آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی طباطبائی)، ص 52- 57. رجوع فرمائید. بنا بر این معنی نمی دهد که بگوئیم تا چه میزان هزینه ای باید این کار انجام شود؟موفق باشید
1668

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده. چند وقت قبل همایشی در موسسه امام خمینی برگزار شد درباره واکاوی اندیشه ها و سیره آقای مشایی. در این همایش عنوان شد که ایشان قائل به فلسفه اشراقی بوده و اتفاقا در این زمینه فرد باسوادی هستند و تحت تاثیر اندیشه های سید حسین نصر قرار دارند. البته در مورد این وابستگی هیچ دلیلی ذکر نشد. حتی من در بولتن محرمانه سپاه که قصد القا پیوند بین اندیشه های مشایی و سید حسین نصر بود نیز دلیلی برای آن ندیدم و این امر صرفا ادعا شده بود. حال سوال من این است، بالفرض که این امر صحت داشته باشد، آیا فلسفه اشراقی به خودی خود اینقدر خطرناک است که اگر سیاستمداری به آن قائل بود خطرناکترین جریان اسلام شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام فلسفه‌ی اشراقی همان فلسفه‌ای است که حضرت« امام رضوان‌الله علیه» بر آن تأکید دارند و در آن رجوعِ قلبی به «وجود» و در نهایت به حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به عنوان «سبب متصل بین ارض و سماء» نظر می‌شود و آن حضرت را آینه‌ی نمایش اسماء الهی می‌شناسد. موفق باشید.
1119

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه‌تعالی با سلام و آروزی موفقیّت و طول عمر با برکت از درگاه خدای متعال برای شما استاد عزیز و گرامی. بنده در دوران دانشجویی‌خود از کلاس‌های مختلط و مشترک دختر و پسر علاوه بر این‌که متأذّی بودم، و البته اگر چه از جهت محرّکات جنسی به لطف خدا لغزشی نداشتم ولی برایم خالی از ضرر جدّی نیز نبود چرا که جدای از محرکات زیاد، زمینه‌ی دوری از خدا و اعمال صالحه و حتّی عقائد نیز به همین خاطر برای بنده و دانشجویان مذهبی به وجود می‌آمد و می‌آید. (زمینه‌ی فساد برای افراد لا ابالی و فضای نا امن برای دختران متدیّن و غیر متدیّن هم که نگفته معلوم است). همچنین بنده اکنون نیز از مبلّغین نهاد مقام معظّم رهبری هستم و در ایام تبلیغی به دانشگاه‌ها اعزام می‌‌شوم و با تمام وجود برایم محسوس و ملموس است که بسیاری از مشکلات (اعم از اجتماعی، فرهنگی و مهمتر از همه، مشکل عدم فضای تفکّر) از همین اختلاط سرچشمه می‌گیرد. البته بنده منکر فضای غیر توحیدی علمی و القائات فکریِ غربی و اقتضای این امور در دوری از خدا نیستم ولی عرض بنده بیشتر به آثار ابتدائی ای است که از اختلاط در این سنّ سرچشمه می‌گیرد و در قیاس دانشگاه‌های مختلط با آموزش‌گاه های تک جنسی به خوبی مشهود است. به هر حال، سوال بنده این است که: اولا: نظر حضرت‌عالی در مورد تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها چیست؟ ثانیا: اگر موافقید نظر مبارکتان در مورد نحوه‌ی اجرایی کردن آن چیست؟ ثالثا:اگر مخالف تفکیک هستید به نظرتان با این مشکلاتی که از این اختلاط ها سرچشمه می‌گیرد چگونه باید مقابله کرد؟ از این که وقت عزیزتان را گرفتم واقعا معذرت می‌خواهم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بالاخره بهترین شرایط آن است که نامحرمان با همدیگر برخورد نداشته باشند و این یک موضوع شرعی است، می‌ماند که با حساب انجام شود تا ما نتیجه بگیریم و جوّگیر نشویم و امیدوارم با اعتقادی که دولتمردان به این امر دارند این کار به صورتی عالمانه و غیر سطحی انجام گیرد. موفق باشید
125

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تشکر فراوان از شما 1ـ روح که شریف تر از بدن است،طبق قاعده امکان اشرف باید قبل از جسم و ماده،موجود باشد.پس چرا میگوییم که بعد از رشد جنین و رسیدن به یک حدی،روح به آن تعلق میگیرد و به اصطلاح جسمانیت الحدوث است و اگر بگوییم که ارواح به طور کلی و به جامعیت در روح کلی و نزد خدا،در مرتبه فوق ماده ،جمع اند و بعد از ایجاد جسم فردی و خاص،روح فردی و خاص هم ایجاد شده و به آن تعلق می گیرد، باز هم مشکل و سؤال باقی است لطفاً راهنمایی بفرمایید. 2 ـخداوند در سوره حجر میفرماید که فقط گمراهان دنباله روی شیطان اند.آیا این به این معناست که انسانها اول باید از یک گمراهی و تاریکی برخوردار باشند تا شیطان در آنها نفوذ کند و در این صورت آن گمراهی اولیه چه طور برای انسان حاصل می شود ؟آیا شیطان در آن دخیل نیست؟ 3 ـدر قیامت و بهشت و جهنم،با توجه به آیاتی که در توصیف نعمات بهشتی است سؤال پیش میاید که آیا در قیامت جنسیت مطرح است؟مگر قیامت ظهور قلب انسانها نیست،قلب و اعمال انسان که جنسیت و ماده جسمانی ندارد پس این آیات را چگونه باید تفسیر کرد(مثلاً حور و غلمان یا دخترانی با زیبایی های فراوان و ... ) 4 ـ لطفاً در مورد معراج پیامبر صل الله و علیه و آله توضیح دهید با توجه به این که این معراج جسمانی بوده چه طور جسم خاکی وارد عوامل غیر از این عالم که جسم مربوط به خود را دارد،می شود؟و اصلا ، لطفاً ،راجع به معراج کتاب یا جزوه ای را معرفی کنید یا جلسه ای را با این موضوع تشکیل دهید چراکه سؤالات در این زمینه فراوان و معارف و حقایق نهفته در آن بیشمار است. 5 ـ با توجه به اینکه روح ( مجردات) زن و مردی ندارد این همه تفاوتها و روحیات و خلقیات متفاوت در این دو جنس از کجا ناشی می شود؟ 6ـ اگر در شهری زندگی کنیم که احساس میکنیم گناه در آن خیلی صورت میگیرد و تقریبا به شکستن حریمهای الهی و کمرنگ بودن معنویت شهره است، وظیفه الهی و شرعیمان چیست؟ آیا باید هجرت کنیم و خود را غضب الهی نجات دهیم یا باید بمانیم؟
متن پاسخ
جواب: علیک السلام؛ باسمه تعالی 1- وقتی متوجه باشیم که؛ اگر روح انسان زمینه و بستر ظهور خود را یافت، در آن زمینه یا بدن حادث می‌شود، و به اعتبار آن‌که این بدن خاص ،بستر ظهور آن روح قرار می‌گیرد، آن روح ، روح آن فرد خاص می‌شود، مشکلی با قاعده‌ی امکان اشرف به‌وجود نمی‌آید، چون به عنوان روحْ قبلاً بوده است و همین‌که زمینه‌ی ظهور آن فراهم شد، در آن بستر یا زمینه تجلی می‌کند. زیرا در عالم ماده «کُلُّ حادثٍ مسبوقٌ بِمادَةٍ و مُدَّه» هر حادثه‌ای با فراهم‌شدن شرایط زمانی و مکانی خاصش ظهور می‌کند. 2- انسان در نفس خود در معرض الهام فجور و تقوایِ خود می‌باشد و از آن جهت که ذاتی است انتخاب‌گر؛ یا فجور خود را انتخاب می‌کند و یا تقوای خود را. اگر تقوای خود را انتخاب کرد زمینه‌ را جهت الهام ملائکه فراهم می‌کند و از این به بعد ملائکه به کمک او می‌آیند، و اگر فجور خود را انتخاب نمود، زمینه را جهت وسوسه‌ی شیطان فراهم می‌نماید و کمک‌های شیطان را می‌طلبد. و لذا قرآن می فرماید: « وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم‏ ». و شیطان، هنگامى که کار تمام مى‏شود، مى‏گوید: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده(باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنا بر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکى دارند! 3- در قیامت جنسیت مطرح نیست، «حُور» و «غلمان»، هم برای مردان هست و هم برای زنان، آن‌ها ظهور انوار الهی اند که اهل ایمان در دنیا به سوی جان خود جلب کرده‌اند. برای روشن‌شدن مطلب در تفسیر سوره واقعه، چند جلسه در رابطه با «حورٌ عین» مباحثی عرض شده، آن‌ها را دنبال کنید. 4- معراج و معاد، جسمانی است، یعنی جسم مبارک حضرت«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به معراج رفت، ولی آن جسم در آن‌جا همجنس آن عالَم بود. مثل این‌که شما در خواب جسم دارید ،منتها جنس آن جسم، همجنس آن عالَم است. به نوشتار «نحوه‌ی حیات بدن اخروی» مراجعه فرمایید. 5- روحْ در ذات خود زن و مرد ندارد، ولی روحی که در دوران جنینی بدنی برای خود ساخت که آن بدن، صورت زن دارد، مسلّم رابطه‌ای با آن بدن دارد و عملاً کمال خود را در دنیا در به‌کارگیری آنچنان بدنی می‌یابد و لذا نمی‌توان گفت نسبتی بین روح جنین با بدنی که می‌سازد نیست. 6- آری! می‌فرمایند: اگر به واقع در شهری زندگی می‌کنید که امکان دینداری نیست، هجرت کنید. ولی تعیین مصداق مشکل است. به گفته‌ی مولوی: نِی به هند است ایمن و نی در یمن آن‌که خصم اوست نفس خویشتن ما در بسیاری موارد با خودمان دعوا داریم و نتوانسته‌ایم خود را اصلاح کنیم.
16382
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. صله رحم کردن چه اثر روحی و معنوی دارد؟ یعنی ما موقعی که صله رحم می کنیم (احسان به نزدیکان خود می کنیم) چه اثر تکوینی در ما دارد (بجز طول عمر و....)؟ 2. حتی اگر نزدیکان ما مسلمان واقعی نباشند یا شیعه نباشند باز این تاثیر و روح پذیری هست به چه معنا؟ 3. چه رابطه روحانی در عالم معنا بین صله رحم و طول عمر ،زیادی رزق مادی و معنوی است؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است همین اندازه بدانید که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مى‏ فرمايند: «وَ مَنْ وَصَلَ فيهِ رَحِمَهُ، وَصَلَهُ اللهُ بِرَحْمَتِه يَوْمَ يَلْقاهُ وَ مَنْ قَطَعَ فيهِ رَحِمَهُ، قَطَعَ اللهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ يَوْمَ يَلْقاهُ» هركس در اين «ماه رمضان» به‏ رَحِم و آشنايان خود وصل شود، خداوند او را در روزى كه ملاقاتش مى‏ كند، به رحمت خودش متصل مى ‏گرداند و هركس در اين ماه با ارحامش قطع رابطه كند، خداوند رحمت خود را در قيامت از او قطع مى‏ كند. با توجه به اين‏كه اين دستور را دوباره تكرار مى‏ كنند معلوم است رمزى در آن است و كمال خاصى در اين كار در ماه رمضان نهفته است. به طورى كه حضرت مى فرمايند: ارتباط با ارحام در اين ماه موجب ظهور رحمت حضرت پروردگار در ابديت انسان مى‏ شود، معلوم است كه يك عنايت خاصى به صله‏ ى رَحِم در اين ماه دارند و اين كار كمالات خاصى را در پى دارد. ما وقتى جايگاه پربركت صله‏ ى رحم را مى‏ فهميم كه آثار شوم قطع رحم را متوجه باشيم، طبق دستور الهى ما حتى با محارم گناهكار خود بايد طورى برخورد كنيم كه منجر به قطع رحم نشود. شما در نظر بگيريد؛ وقتى فرزند يكى از خلفا به امام مى‏ گويد: پدرم به اميرالمؤمنين على (ع) توهين كرده است، حكمش چيست؟ حضرت مى‏ فرمايند: حكمش قتل است. مى‏ گويد: اجازه مى‏ دهيد او را به قتل برسانم؟ مى ‏فرمايند: تو، نه! چون عمرت كوتاه مى‏ شود. اتفاقاً پدرش را كشت و بعد از يك‏ سال هم خودش كشته شد. ملاحظه كنيد امام معصوم مى‏ فرمايند: حكم اين ملعون قتل است، با اين همه وقتى پسرش حكم خدا را اجراكرد و ثواب آن را برد از آثار وضعى مقابله با رَحِمِ خود در امان نماند. پيامبر خدا (ص) مى‏ خواهند ما از محروميتى كه با قطع رَحِم پيش مى‏ آيد، نجات پيدا كنيم. همان‏طور كه اگر كسى در اين ماه صله‏ رَحِم‏ بكند، خداوند روز قيامت با او از سر رحمت برخورد مى‏ كند، قطع رَحِم موجب محروميت از رحمت حضرت حق مى‏ شود، آن‏ هم در قيامت و در آن شرايط ابدى گويا قطع رحم، رحمت حضرت حق را تا ابد از انسان قطع مى ‏كند. موفق باشید

15116
متن پرسش
با سلام: ارزیابی حضرتعالی از انتخابات انجام شده چطوره؟ احساس می کنم یک کمی هنوز پختگی لازم را نداریم که بتونیم این انتخابات بیشتر به یک پیروزی شبیه بدانیم تا یک شکست. راستش ما دلمون به فرمایشات رهبری قرصه و اون شبی که فرمود شما مطمئنا پیروزید خیالمون برا همیشه راحت شد. اما وقتی حضرت آقا فرمودند مردم برخلاف خواست دشمن عمل خواهند کرد و مردم تهران نکردند یک کمی احساس سرخوردگی بهمون دست داد. راستش اینکه آیات مصباح و یزدی و جنتی با اقبال اکثریت مردمی - که به گفته ی شما و فکر ما مردمی بصیر بودند - روبرو نشدند خیلی سنگین برامون بار اومد. ما مطمئنیم که پیروزیم چون حق پیروز است، همانطور که حضرت علی بن الحسین علیهما السلام به پدرش عرض کردند آیا ما برحق نیستیم و بعد از اینکه حضرت فرمودند چرا، دیگر باکی از آینده نداشتند ما از هرچه که پیش بیاید نگرانی ای نداریم اما تصور ما شاید غلط بود، ما فکر می کردیم اکثریت مردم بصیرند و گوش به فرمان ولایت، یه جورایی احساس می کنیم که هاشمی در مقابل رهبری پیروز شد، هرچند که شما هزار بار گفتید که اینطور نیست و اینطوری نباید فکر کرد، ولی نمیشه یعنی سخته شاید هم همون پختگی که اول عرضم گفتم در ما نیست. استاد شما با همه این تفاسیر فردی مثل هاشمی که حتی انگلیسی ها و وهابیت تو این انتخابات ازش حمایت کردند ذیل رهبری و نظام می بینید؟ هم نگرانیم و هم دل قرص به یاد فرمایشات پیر راهمان خمینی کبیر. مگر غیر این است که در مقابل استکبار جان ناقابلمان را در نهایت بدهیم و این آرزوی ماست. ما پیروزیم حتی با جمعیتی کمتر از جمعیت فعلی حزب الله که بیش از همیشه ی تاریخ است. ما پیروزیم چون دنیا را محل عبور می دانیم و دعای قنوتمان شهادت است. ما پیروزیم چون نسبتمان را با رهبری نسبت یاران حسین علیه السلام با آن حضرت می دانیم. ما پیروزیم چون خدا فرمود ان حزب الله هم المفلحون و ان جند الله هم الغالبون. دشمن از شدت بغض بمیرد که ما تا آخرین نفس ایستاده ایم. امروز روز ناامیدی نیست امروز روز همت دوباره و تلاش بیشتر از قبل است. نبودیم که ببینیم حال رزمندگانی را که بعد از شکست عملیات همین گونه مثل ما بغض می کردند ولی حال خودمان را با آنها یکی می بینیم. همانطور که آنها کوتاه نیامدند و دست از مبارزه نکشیدند ما نیز راهشان را ادامه می دهیم چون ما و آنها هم حالیم. ببخشید خیلی دلم غصه داشت اینجا را بهترین جا دیدم که درد دل همه بچه های حزب الله را بگم. ببخشید که خیلی پراکنده گویی کردم. التماس دعا یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای هاشمی با همه‌ی ضعف‌هایی که دارد این‌طور نیست که گمان کنیم مقابل رهبری ایستاده است، در عین آن‌که مقام معظم رهبری فرمودند: از بعضی جهات با ایشان اختلاف نظر دارم. از طرفی مردم تهران در مقابل دو لیست قرار گرفتند و همین‌که نخواستند به لیستی رأی دهند که سرلیست آن آیت اللّه یزدی بودند؛ عملاً به لیست دیگر رأی دادند. و این نه مقابله با رهبری است و نه پیروی از دشمن. موفق باشید

12541
متن پرسش
سلام: استاد بنده طلبه هستم خیلی وقت است که می خواهم فلسفه بخوانم ولی می ترسم آن حجابی که امام (ره) می فرمایند مرا بگیرد. از نظر شما چکار کنم؟ بخوانم؟ استعداد فوق العاده ای هم دارم. 2. برای خواندن فلسفه باید اصول بخوانم یا ربطی بهم ندارند؟ 3. شنیدم برخی می گویند برای خوب فلسفه خواندن باید منطق بسیار قوی داشته باشی. این مطلب تا چه حد درست است؟ 4. در خواب چند روز پشت سر هم می دیدم که وضو می گیرم و حمام می کنم و راحت به آسمان می روم مانند پرنده. این خوابها از چه چیز نفس خبر می دهد. ممنون استاد. خوار و بار که ما شما رو داریم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت امام فلسفه را خواندند ولی از آن عبور کردند و اگر کسی نسبت به فلسفه اگاهی لازم را نداشته باشد و جایگاه آن را نشناسد، گرفتار حجاب فلسفه خواهد شد 2- برای خواندن فلسفه اصول فقه نیاز نیست، ولی یک طلبه باید اولویت را به فقه و اصول بدهد و نه به فلسفه 3- تفکر متأثر از علم منطق ربطی به فلسفه ندارد ولی در فلسفه فیلسوفان در ارائه‌ی نظر خود از اصطلاحات منطقی استفاده کرده‌اند و از این جهت لازم است که منطق خوانده شود 4- بنده تعبیر خواب نمی‌دانم ولی إن‌شاءاللّه خوب است. موفق باشید

12286
متن پرسش
من با تعریف وهم و خیال آشنا هستم ولی درک درستی از آن پیدا نکرده ام. لطفا با یک مثال توضیح دهید. آقای دینانی هم این هفته توضیح دادند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالَم معنا» دو مثال مشخص در رابطه با وَهم آمده است، یکی قضیه‌ی باغبان و زنبور و دیگر قضیه‌ی وقوف در غسالخانه. خوب است که به آن‌جا رجوع فرمایید. متن کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

11208
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ما هفته ای یک جلسه کلاسی در مسجد برگزار می کنیم برای نوجوانان رده سنی 13 الی 16 سال در رابطه با مباحث اعتقادی، لطفا چند کتاب به من معرفی کنید که بتوانم از آنها استفاده کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبی» مفید می‌افتد. از کتاب «نامه‌های بلوغ» مرحوم صفائی حائری هم غافل نباشید. موفق باشید
10547

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: یه سوالی تو ذهنم بود می خواستم با شما در میان بگذارم. اگر تو یه مسجدی هیئت امناء تصمیم بگیرند که مسجد رو خراب کنند و از نو بسازند و بانی و خیر هم پیدا کنند و این کار رو انجام بدهند در صورتیکه مثلا این مسجد با تعمیراتی جزیی ده سال دیگه کار بدهد آیا این کار اسراف محسوب می شود یا نه. گاهی تو تحلیل های اینجوری می مانم. ممنون از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد باید با جمع‌بندی که جمع عقلا نسبت به موضوع پیدا می‌کنند کار را جلو برد. مثلاً اگر خود هیئت امناء در جمع‌بندی به چنین نتیجه‌ای رسیده‌اند که مسجد را نوسازی کنند باید به آن‌ها اعتماد کرد. موفق باشید
9551
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. غرب بدون در نظر گرفتن موضوع تفکر و نتایجی که از فکر در مورد موضوعات مختلف گرفته میشود از تفکر در مورد یک مورچه گرفته تا تفکر در مورد بعد متعالی انسان و خدا، یعنی صرف نظر کردن از شرف وجودی برخی علوم به دیگران، به همه جهان اعلام کرد علم یعنی علوم تجربی و علوم انسانی تخفیف شد و درس خواندن در شیمی و فیزیک کلاس دارد ولی فلسفه نه. درست است استاد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. با دست و در اطاق تاریک در جستجوی فیل است. گفت: «نظر را نغز کن تا نغز بینی .... گذر از پوست کن تا مغز بینی». موفق باشید
8915

عین ثابتهبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا در عین ثابته هر شخص بیماریها و مصایبی که در زندگی پیش می آید و حتی معلولیت افراد هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع عین ثابته‌ی افراد نباید با جبرگرایی خلط شود. این مثل آن است که یک معلم می‌داند که دانش‌آموزش با این هویتی که دارد چه موفقیت‌ها و چه شکست‌هایی در إزاء انتخاب‌هایی که می‌کند نصیبش می‌شود. بنابراین عرصه‌ی اختیار و انتخاب انسان همواره در میان است. موفق باشید
7414

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم جناب آقای طاهرزاده. بنده به عنوان یک پژهشگر و کارشناس علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مصاحبه ای را با جنابعالی در فضای مجازی انجام می دهم تا دوستان هم استفاده وافر ببرند............... متشکرم که این مصاحبه مجازی را پاسخگو هستید.ان شاءالله در سلسله مصاحبه هایی که با جنابعالی داریم از شما استفاده نموده و باعث ترویج گفتمان انقلاب اسلامی خواهیم بود
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که سؤالات جنابعالی بیشتر بار سیاسی داشت تا معرفتی، و با نام‌بردن اسامی افراد همراه بود، عذر بنده را از جواب‌گویی به آن‌ها بپذیرید و به همین جهت قسمت عمده‌ی سوال‌تان را که نام افراد در آن بود مجبور شدم حذف کنم. عنایت داشته باشید سؤالات معرفتی که نهادها انجام می‌دهند ابتدا با آقای توکلی مسئول فرهنگی المیزان هماهنگ می‌کنند و هدف از آن سؤالات را در نشریه‌ای که بناست آن سؤالات چاپ شود از ابتدا معلوم می‌نمایند و حقیقتا فرصت پرداختن به این امور را ندارم چه بهتر بود در این موارد ایمیل خود را می فرستادید. موفق باشید
6943

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. 1. درباره آیت الله وحیدخراسانی شنیده شده که ایشان با فلسفه مشکل دارند؟ لطفا صحت و سقم و نوع نظر ایشان را در صورت اطلاع توضیح دهید. 2. درباره نظر ایشان در مورد ولایت فقیه نیز توضیح دهید. در این مورد هم شنیده شده که ایشان مشکل دارند. 3.آیا وسایل جلوگیری مثل کاندوم برای کسانیکه فعلا مقدروشان نیست بچه ی دیگری داشته باشند از نظر اخلاقی اسلامی مشکل دارد؟ نظر اسلام در مورد نحوه ی جلوگیری چیست؟ 4.پیروی سوال و جواب شماره 6548 ، درس مثنوی دکتر حداد عادل را چگونه ارزیابی میکنید؟ . ایدکم الله
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم 1- امثال حضرت امام و مقام معظم رهبری با دقت خاصی فلسفه را دنبال کرده‌اند ولی همه‌ی فقها این کار را نکرده‌اند. با این‌همه احترامشان بر ما واجب است، چون فلسفه عین دین نیست که مشکل‌داشتن با آن مساوی مشکل‌داشتن با دین باشد 2- ابداً این‌طور نیست، حتی ایشان به مقام معظم رهبری فرموده بودند بر ما واجب است که به شما دعا کنیم 3- خیر، این را از سایت‌هایی که سؤالات فقهی را جواب می‌دهند سؤال کنید 4- رجوع به مثنوی در هر صورتش زیبا و مفید است به‌خصوص اگر دکتر حداد عادل با آن دقت‌های ادبی‌اش ما را به آن رجوع دهد. موفق باشید
نمایش چاپی