باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع رویهمرفته همان طوری است که جنابعالی میفرمایید. ولی اگر بتوانیم در رابطه با این مسائل، روحیهی عبودیت افراد را تقویت کنیم، راهِ صدساله را یکشبه طی خواهند کرد. از این جهت قرآن در خطاب به این افراد میفرماید: «إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظيمٌ (179)/آلعمران» اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید برای شما اجر عظیمی است. و این در رابطه با نظر به فقه و فقاهت مجتهدین محقق میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تفسیر سورهی احزاب، آیهی 4 عرایض نسبتاً مفصلی داشتهام. خوب است به آن مباحث رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی برژینسکی در رابطه با تحقق انقلاب اسلامی از مسئولان «سیا»ی آمریکا پرسیده بود چرا انقلاب اسلامی را در ایران پیشبینی نکرده بودید؟ آنها در جواب گفته بودند: برنامههایی که ما به کامپیوترهای خود داده بودیم، چنین حساسیتهایی نداشتند. به این معنا که اصلاً آنها وجود و وقوع چنین پدیدههایی را نمیبینند. در مورد واقعهی نیجریه نیز قضیه از همین قرار است که دارد در اقصی نقاط عالم، چیزهایی پدید میآید که فرهنگ مدرنیته و نوکران آن نمیبینند و لذا هر تجمعی را میخواهند با برخورد نظامی از سر خود باز کنند و این جدّیترین غفلت از طرف آنها و ظریفترین حضور انقلاب اسلامی به نور امام حسین«علیهالسلام» در آن منطقه است، در آن حدّ که «بیبیسی» حتی یک خبر جزیی از آن همه کشتار نمیدهد. یعنی نمیبیند که چنین واقعهای در عالم بهوقوع پیوسته است. این عین سخن ابوسفیان است که میگفت ما بتها را میبینیم که میپرستیم، ولی چگون خدای نادیدنیِ محمد«صلواتاللّهعلیهوآله» را بپرستیم؟ ولی در نهایت آنکه تاریخ را فتح کرد، خدای پیامبر بود، نه بتهای بشرساختهی مشرکان حجاز! به همان اندازه که یقین پیدا کردید، در پیروزی پیامبر بر ابوسفیان؛ یقین پیدا کنید بر فتحی که با فرهنگ اربعین از طریق امام حسین«علیهالسلام» در تاریخ واقع میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤالهای شمارهی 13898 و 13900 شده است. خوب است به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مباحث معرفت نفس جناب آقای صمدی آملی نکات خوب و ارزشمندی را متذکر میشود 2- آیت اللّه شجاعی برای جبران نوافلی که نخواندهایم توصیه میکنند در هر فرصتی نافله بخوانید تا جبران آنها بشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت همانطور که خودتان متوجه شدهاید باید در عین آنکه کار فرهنگی با جوانان را تعطیل نکرد، ولی شما به عنوان یک طلبه بهخصوص در ابتدای کارتان باید ممحض در دروستان باشید و در کنار آن فعالیتهای فرهنگی را مدیریت کنید، نه آنکه قصهی شما قصهی آن کسی باشد که رفت آب بیاورد، آب او را برد. یعنی آنچنان مشغول کارهای فرهنگی و سر و کلهزدن با جوانان شوید که فراموش کنید باید یک طلبهی با سواد و عمیقی باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علت این موضوع را قبلاً خدمت عزیزان عرض کردهام خوب است حداقل به جوابهای 11671 و 11172 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روش معرفت نفس و برهان صدیقین در کنار کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» خوب است. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شمارهی 11845 داشتم که حسابی با بنده دعوا کرده بود ولی از سر دلسوزی و شور انقلابی، شما هم آنقدر عصبانی هستید که میفرمایید هرکس متن قرارداد را بخواند اگر بلاهت نداشته باشد میفهمد ما چه محدودیتهای دردناکی را پذیرفتهایم. همینطور است ولی اگر با دقت به سخنان مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» نظر کنید ایشان میفرمایند: «حالا محدودیتهایی را ممکن است لازم بدانند قبول بکنند ما حرفی نداریم، برخی از محدودیتها را قبول کنند ....» اگر این جملات که قبلاً هم فرموده بودند نبود همهی عصبانیت شما از بنده بهجا بود، ولی دقت کنید با چراغ سبز رهبری این محدودیتها گذارده شده، مواظب باشید این نکته مورد غفلت قرار نگیرد. از این مهمتر در تاریخ 19/11/93 در حضور جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی سخنانی فرمودند که بنده را ساعتها به خود مشغول کرد و فهمیدم بناست محدودیتهایی را ما بپذیریم. در آن تاریخ فرمودند: «طرف ایرانی، برخی از کارهایی که میتوانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده: گسترش و توسعهی ماشینهای غنیسازی را متوقّف کرده، خب این را لازم دانستند که یک برههای متوقّف کنند؛ تولید اورانیوم بیست درصد را - که یک کار بسیار بزرگی است رسیدن به دانش و فنّاوری بیست درصد، کار بسیار بزرگی بود؛ این را کسانی که اهل فنّند میدانند که رسیدن از پنج درصد به بیست درصد، اهمّیتش خیلی بیشتر است از رسیدن از بیست درصد به بالا؛ این کار بزرگ را جوانان ما و فنّاوران متعهّد ما انجام دادند - متوقّف کردند، اقتضای مذاکره این بود که متوقّف بکنند؛ کارخانهی اراک را که یکی از کارهای بسیار بزرگ و مهمّ فنّاوری و یک هنر بزرگ فنّاوری است، فعلا متوقّف کردهاند؛ فردو را که یکی از برترین ابتکارهایی است که نیروهای ما و عناصر داخلی ما آن را برای امنیت دستگاههای سانتریفیوژ ما توانستند تأمین بکنند و تضمین بکنند، فعلا متوقّف کردهاند. این همه کارهای بزرگ انجام دادهاند، طرف ایرانی بنابراین منطقی عمل کرده است، طبق منطق مذاکره عمل کرده است؛» آیا نباید به این سخنان رهبری عزیز فکر کرد و نگوییم طاهرزاده شما عزیزان را منزوی کرده؟! آیا این نوع سخنگفتنی که بنده با شما عزیزان در میان میگذارم نزدیککردن شماها به سخنان رهبری است یا منزویکردن شما و راضیکردن کدخدا و رعیتهایش که منظورتان آمریکای خبیث و لیبرالهای عملگرا و سیاسیون یقهسفید است که به صورت مبنایی ما با آنها تقابل تمدنی داریم؟ همین طور است که میفرمایید: «سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی »، مرهم آن سخن خلافآمدِ عادت است که حافظ در وصف آن گفت:
«سالها پيرویِ مذهب رندان کردم ... تا به فتوی خِرد حرص به زندان کردم»
حرص همان روح اشرافیت است و رِند یعنی کسی که عرف جامعهی جهانی روی او حساب نمیکند زیرا با فکر و فرهنگ دیگری در جهان و تاریخِ خود حاضر شده است.
«من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه .... قطع اين مرحله با مرغ سليمان کردم»
راهی که انسان را به مقام توحید و «جامعیتِ خلق در حق» میرساند بدون سلوک در ذیل شخصیت توحیدی زمانه که متذکر حقیقت ملکوت است ممکن نیست. طی این مرحله نیاز به مرغ سلیمان دارد تا حقایق قدسی را مطابق این تاریخ برای ما بازگو کند.[1]
«سايهای بر دل ريشم فکن ای گنج روان .... که من اين خانه به سودای تو ويران کردم»
یعنی این دل من که در این زمانه یعنی زمانهی غلبهی کثرات آشفته شده، ای شخصیت ملکوتیِ دوران که گنج روان این تاریخ هستی! سایهای از نور توحیدی که به همراه آوردهای را بر دل و جان من بیفکن، زیرا به امید زندگی در ذیل شخصیت قدسی تو به همهی آنچه فرهنگ ظلمانی روزگار ساخته بود، پشت کردم.
«در خلاف آمد عادت بطلب کام که من .... کسب جمعيت از آن زلف پريشان کردم»
در این بیت جناب حافظ همهی سخن و راهکار خود را به میدان میآورد که اگر میخواهی به سر منزل عنقا برسی و کسب جمعیت و وصول به وحدت نصیب تو شود باید نگران خلاف عادت که به ظاهر منجر به یک نوع پریشانی در کثرات میشود، نباشی و در دل همین جلوههای متفاوت دوران، آن توحید ناب را مدّ نظر آوری. زلف پریشانِ خلافِ آمدِ عادت، راه ورود به حقیقت تاریخِ توحیدی دوران است که یک نوع بیتناسبی با مناسبات جاری در عادات و مشهورات زمانه را به همراه دارد. موفق باشید
[1] - حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در بازگوکردن حقیقت قدسی این زمان میفرمایند: «اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمىگردد. اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمىكند» (صحيفه امام، ج1، ص: 303)
