باسمه تعالی: سلام علیکم: نه رفیق!! خدا پدر پدر بزرگت را در نیاورده. از دو جهت موضوع قاطی شده: یکی اینکه میگویی امکان ذاتی را چرا خدا به ما داده، غافل از اینکه «امکان» که چیزی نیست که خدا داده باشد، یک ظرفیت است از طرف مخلوق. دیگر اینکه فکر کردهای که باید با این گناهان که انجام میدهید مأیوس شوید؟ و از همه بدتر از ظلمهایی که در این عالم میشود، به جای آنکه یقهی ظالم را بگیری یقهی خدا را گرفتهای!! غافل از آنکه تاریخ همیشه ثابت کرده پیرو این صحنهها چه حکمتهایی نهفته است. گفت: «صد هزاران طفل سر بُبْریده شد / تا کلیم اللّه صاحبدیده شد». اینکه تصمیم گرفتهاید در قیامت سر خود را پایین بیندازید و راحت بروید جهنم، اخلاق خوبی است. چون در روایت داریم: خداوند به ملائکهی خود میگوید این بندهی سر به راهِ مرا برگردانید و به بهشتش ببرید. باریک اللّه که دوست نداری با خدا قهر کنی! ولی حیف که بین خلقتِ بر مبنایِ تکوین و اختیارِ فردی تفکیک نمیکنید و میگویید منکه وجود طلب نکردم که خدا بخواهد آن را به من هدیه کند، غافل از آنکه شما در ذات امکانیِ خود، چیزی غیر از شخصی هستید که باید در قوس صعود خود را بسازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع محارببودنِ یک جریان، غیر از موضوع خطاهای جزئی است که با زندان و تنبیه جبران شود. وقتی بعد از عملیات مرصاد مشخص شد که منافقین خلق به عنوان محارب و براندازِ نظام مستقیماً وارد صحنه شدهاند دیگر حکم آنها عوض میشود به همان معنایی که حضرت حق میفرماید: «فَإِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ» چون با کافران که به هماوردی شما اقدام کردهاند، روبهرو شدید گردن آنها را بزنید و حتی آنها را اسیر نکنید. (سورهی محمد/4) . و سادگی آقای منتظری آن بود که جایگاه منافقین را در آن تاریخ، تشخیص نداد و موضوع را به امر فردی تقلیل داد، به همان معنایی که مثلاً چون طرف، یکماه دیگر باید آزاد میشد، چرا او را اعدام کردند؛ غافل از آنکه طرف، در جبههای قرار دارد و بر آن اصرار میورزد که جبههی تقابل با کلّ نظام توحیدی است و حکم خداوند برای آنها حکم محارب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً طلبگی یعنی سربازیِ حضرت صاحبالأمر«علیهالسلام». و اساساً طلبگی برنامهای است که حضرت امام زمان«عجلاللّهتعالیفرجه» برنامهاش را تنظیم کردهاند و حوزهها را راهاندازی نمودهاند. خداوند بهترین تقدیر را برای آن طلبهی بیمار مرحمت فرماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانهای بزرگ وقتی با دیدِ تیزبین و همهجانگر متوجهی فجایع تاریخی خود میشدند به جای دلسوزیهای احساساتی و عکسالعملهای زودگذر و موسمی تصمیمهای بزرگ میگرفتند تا لااقل یک قدم هم که شده تاریخ خود را جلو ببرند. به اعتقاد بنده حضرت محمد مصطفی که سلام خدا و ملائکه بر او باد، با نظر به چنین فجایعی که بشریت دوران گرفتار بود به درگاه خدا رجوع کرد تا خداوند بهترین راه را به او نشان دهد و خداوند هم که طالب إعمال ربوبیت و نجات بشر بود دغدغهی آن حضرت را پسندید و او را به رسالت برگزید و شریعت محمدی«صلواتاللّهعلیهوآله» به تاریخ بشریت هدیه شد و در این راستا میخواهم عرض کنم اگر خوب فکر کنید برای عبور از این فجایع یک راهِ حقیقی بیشتر نیست و آن بهصحنهآوردنِ هرچه بیشتر شریعت محمدی«صلواتاللّهعلیهوآله» است که درمان منطقی و دقیق همهی این مشکلات را در خود دارد و لذا هرکس باید سعی کند در حوزهای که قرار دارد ارائهی هرچه عمیقترِ اسلام را بهعهده گیرد تا هم آن جوان لااُبالی نجات یابد و هم آن مسئولی که حرصِ داشتن بیشتر دنیا گرفتارش کرده، از خود آزاد شود. اگر در دیروزها اسلام را به معنی عمیق و قلبی به نسل دیروز درست ارائه داده بودیم، امروز با آنچه شما با آن روبهروئید، روبهرو نمیشدیم. حضرت روح اللّه خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» راههای نجات بشر را پیش روی او گذاشت، وای به فردایی که حاصل غفلت از راههای پیشنهادی حضرت روح اللّه باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه وبلاگ سر زندهای بود هرچند بر خیال راست، کج را خریدهای که گمان میکنی طاهرزاده است و این خبرها! ولی نگران هم نباش زیرا خداوند پاداشی مناسب تصورات خودت به تو میدهد و طاهرزاده میماند و اعمالاش و خدایش. زیرا در حدیث قدسی حضرت حق فرمود: «أَنَا عِنْدَ حُسْنِ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِن» من در گمان بندهی مؤمنم هستم. پس اگر گمان شما آن است که طاهرزاده این است که گمان داری و به زعم خود یک چنین کسی را دنبال میکنی، پاداش تصورات خودت را به تو میدهند. ولی طاهرزاده باید متوجه باشد قصهی او با خدا تعیین میشود و اینکه چه اندازه نسبت خود را با خدا شکل داده. زیرا گفت: « نیک باشی و بدت گوید خلق/ بِهْ که بد باشی و نیکت بینند». موفق باشید .
با سلام خدمت استاد عزیز.پیشاپیش روز معلم را به شما معلم دلسوز و فداکار تبریک میگویم امیدوارم خداوند عمری بابرکت به شما عطا فرماید.استاد عزیزاز وقتی به سن تکلیف رسیدم هیچوقت توفیق نداشتم در مراسم معنوی اعتکاف شرکت کنم به خاطر محدودیت هایی که در دوران مجردی داشتم و بعد از ازدواج هم شرایطش پیش نیامده تا الان هم که فرزند چهار ساله ای دارم و امسال از همسرم خواستم اجازه دهند در اعتکاف شرکت کنم و ایشان هم قبول کردند ولی با توجه به اینکه فرزندم به من خیلی وابسته است و احتمالا همسرم اذیت میشود بر سر دوراهی مانده ام نمیدانم چرا حالا که شرایطش پیش امده قدرت تصمیم گیری ندارم و نمیدانم کدام کار درست است لطفا مرا راهنمایی کنید؟ با تشکر
باسمهتعالی: سلامعلیکم: اگر واقعاً همسرتان اذیت میشود و فشار به ایشان میآید، باز صبر کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت امام همهی اسفار و سایر کتابهای مرحوم ملاصدرا را بدون استاد خواندهاند و مشکلی در فهم آنها که نیاز به استاد باشد، نداشتند 2- شما هم باید به خودتان رجوع کنید که آیا بدون استاد میتوانید کتابهای مذکور را مطالعه نمایید؟ 3- در مورد استاد عرفانِ عملی باید ذوق خود را در نظر بگیرید که با کدامیک از اساتید فوق همخوانی دارد. موفق باشید