باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به ما دستور میدهد پروردگار خود را بلندمرتبهتر از آن بدان که گمان کنی میتوانی بدان آگاهی کامل پیدا کنی، نور جلال حضرت حق بر قلب تجلی میکند و نحوهای از خشوع و ستایش در انسان به صحنه میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رفیق عزیز! بکُشی خودت را تا روایات و آیات را با زبان اصلی نشناسید، درک درستی از آنها ندارید، بنابراین در مبلغبودن هم کم میآورید. یک همّت بکنید و از اول دروس را مرور کنید، خیلی زود به ادبیات عرب در حدّی که متون عربی را بفهمید مسلط میشوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اگر امروز شیطان با شبهات خود شما را مجبور نمیکرد با تعمق بیشتری قرآن را بفهمید و به عظمت آن پی ببرید در سکرات سراغ شما میآمد که دیگر کار تمام بود. باید با تعمق بیشتر و از طریق تفاسیر ارزشمند با قرآن مرتبط شوید تا نور خدا را در سراسر آیات آن احساس کنید، إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همچنانکه میدانید حقایق، تشکیکی هستند و لذا اگر ائمه«علیهمالسلام» در یک مرتبه از حقیقت حاضرند با مدد الهی حضور آنها در مرتبه ای دیگر شدیدتر میشود و این یعنی قوتبخشیدن به بینایی آنها، دیدن در عالم وجود به معنای حضور برتر است 2- وقتی کسی در همهی امور در مقام سلام قرار گرفت حقیقت وجودی همهی امور برایش روشن میشود و جهلی به امور ندارد که موجب ایجاد مشکل برای او شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد فضای مجازی و استفاده از آن جناب آقای دکتر یامینپور نکات ارزشمندی را مطرح فرمودهاند و به قول ایشان اگر چارهای در استفاده از فضای مجازی نداریم، ولی نباید ارتباط با آن فضا را که ظرفیت بسیار محدودی در ارائهی حقایق متعالی دارد، جایگزین کتاب کرد. آری! با خودآگاهیِ لازم و شناخت ذات شبکههای مجازی می توان در آن وارد شد و در آن تصرف کرد ولی به همان معنایی که مواظب باشیم که اگر میرویم آب بیاوریم، آب ما را نبرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اصل مطالب بیانیهی لوزان خارج از ریز مواد آن که قابل تأمل است، شبیه صلح حدیبیه است که موجب حضور فرهنگی ما در صحنهی سیاسی جهان شد در عین اصالتدادن به ارزشهای استقلالی انقلاب اسلامی، به همین جهت امثال سید حسن نصراللّه بیانیهی لوزان را کاری ارزشمند میدانند و بنده از جهت جایگاه بیانیهی لوزان به موضوع نگاه میکنم که این مربوط به ذات انقلاب اسلامی است. آری اگر با روحیهی آقای جلیلی کار جلو میرفت شاید ما امتیاز کمتری به طرف مقابل میدادیم ولی عمده حضور انقلاب اسلامی است با هویت انقلاب اسلامی، و این ربطی به پذیرش نگاه دولت آقای روحانی ندارد که گمان شود بنده از مواضع قبلیام برگشتهام. فکر میکنم جواب سؤال شمارهی 11688 روشن میکند که وظیفهی ما با توجه به رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» در همدلی و همزبانی با دولت به چه معنا است. در آنجا بحث شده که اگر میخواهیم مسیر انقلاب را به سوی اهدافی سیر دهیم که این دولت خیلی بر آنها تأکید ندارد، باید با جدّیت تمام کارهای فرهنگی خود را جلو ببریم به همان شکلی که در آنجا عرض شد و از این جهت نظر آیت الله مکارم را نیز متذکر می شوم که می فرمایند: «امام راحل با انقلابی که به کمک این مردم کرد عزت و آبرویی برای مردم این کشور فراهم کرد و این عزت به حدی رسیده است که شش وزیر خارجه ابرقدرت جهان در یک طرف و وزیر خارجه ما یک طرف مینشینند و ماهها با هم مذاکره میکنند که این مساله عزتی است که برای ما فراهم شده است… امروز در دنیا همه رسانهها خبری از ایران دارند که این مساله نشانه عزیز بودن و آبرومند بودن ماست؛ امیدواریم نتیجه این مذاکرات به جای خوبی برسد ولی منهای این مساله، بحث عزت ماست که نباید این عزت را از دست بدهیم». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- موضوع انطباق با تکوین را که موضوع مهمی است ابتدا در شرح آیهی 33 سورهی احزاب که صوت آن روی سایت هست دنبال کنید و سپس با دنبالکردن مباحث کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهلالبیت«علیهمالسلام» آرامآرام برایتان روشن میشود چون یک کار سلوکی است. 2- اگر صوت شرح کتاب را دنبال کنید و سپس مباحث مقالات آیت اللّه شجاعی را با صوت شرح اینجانب دنبال بفرمایید، انشاءاللّه جواب سؤالاتتان داده میشود. دیویدی شرح را از جناب مهندس نظری بگیرید، شمارهی ایشان 09136032342 میباشد. اگر جلد یک کتاب را نتوانستید تهیه کنید از آقای نظری بخواهید تا نسخهی زیراکس آن را در اختیارتان قرار دهند تا از روی آن زیراکس کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤال را باید از اساتیدی امثال آقای دکتر نجفی بپرسید که به آخرین کتابهایی که فعلاً در بازار هست آگاهی دارند. موفق باشید
وظیفه ما در این فضای مجازی چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل شهید آوینی باید آن را تصرف کنیم و ما بر آن حکم برانیم و نه آن بر ما! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با کشف و شهود افراد موضوع، بسیار حساس و دقیق است و تشخیص تفاوت آن با توهّماتِ افراد کار سادهای نیست. همینقدر میتوانم آنچه که در پاورقی صفحهی 321 کتاب «جايگاه و معنى واسطه فيض» عرض شده است را خدمتتان عرضه میدارم به امید آنکه گشایشی در فهم موضوع برای جنابعالی باشد. در مقدمه كتاب «آيةالحق» مرحوم حسين غفارى از قول حاج شيخ عباس قوچانى (وصى مرحوم سيد على آقا قاضى (ره)) نقل مى كنند كه يكى از افراد مشهور به كرامت به در منزل مرحوم قاضى آمد و گفت: من حالى داشتم كه تمام گياهان، خواص و آثار خود را به من نشان مى دادند، مدتى است حجابى حاصل شده و ديگر به من نمى نمايانند، از شما تقاضا دارم كه عنايتى بفرماييد تا آن حال به من بازگردد. مرحوم قاضى (ره) به او فرمود: دست من خالى است. او رفت و پس از زيارت عتبات، به نجف برگشت، يك روز كه جميع شاگردان نزد مرحوم قاضى گرد آمده بودند، در منزل ايشان آمد و از بيرون در، سرش را داخل نموده، گفت: آنچه را كه از شما مى خواستم و به من نداديد، از حضرت صاحب الأمر گرفتم و حضرت فرمود: به قاضى بگو بيايد نزد من، با او كارى دارم. مرحوم قاضى سر خود را بلند كرد و گفت: بگو قاضى نمى آيد. نويسنده در ادامه مى گويد: اوّلًا ميان راه توحيد و طريق معرفت نفس كه روش تربيتى عرفاى بالله است با راه تقويت نفس كه شيوه ارباب رياضات و اصحاب مكاشفات و كرامات است، فرق هست. وقتى گفته مى شود كه اصحاب كرامات و مكاشفات و رياضات به دنبال تقويت نفس هستند و نه عبور از آن، چه بسا به ذهن افرادِ خام، از كلمه تقويت نفس، خداى ناكرده اشتغال به امور لهو و لعب متبادر شده و از اين جهت انتساب بسيارى از بزرگانِ صاحب كرامت و دعاوى باطنى را به اين طريقه، غيرقابل قبول بشمارند، ولى خوب نظر كن كه فرد مذكور يكى از اصحاب مكاشفه بوده و در چاره گشايى امور مادى و معنوى خلايق اشتهار داشته و حتى در اين سالهاى اخير، بعضى وى را در زمره عرفاى عظام شمرده، و عبرت بگير كه چنين شخصى غايت خواسته اش كه عمر گرانبها را صرف آن كرده و از اين شهر به آن شهر و از اين امام به آن امام و از مرحوم قاضى تا صاحب الأمر را مورد سؤال قرار داده، بازگشت حالى است از حالات نفس و قوايى از قواى باطن كه مثلًا بتواند كشف خواص دارويى گياهان بكند. و بدان كه لذّت بهره مندى از اين قواى نفسانى و لذت استفاده و بروز كرامات، گاه آنچنان قوى است كه صدها برابر لذّات ظاهرى حسّى است و شخص واجد اين حالات ابداً نمى تواند از آنها عبور نمايد و البته با محملهاى كمك به خلق و دستگيرى و غيره، آنها را براى خود توجيه مى كند، ولى مهم اين است كه همه اينها كمالات و آثار نفس است و هدف عرفان، فناى تمامى آثار و شوائب نفسانى از پايين ترين درجات تا بالاترين مراحل آن، كه با نورانيت بسيار شديد توأم است. ثانياً؛ بنگر به كلام قاضى كه به آسانى و سردى مى گويد: دست ما خالى است، آرى نه دست او كه دل و جان او از هر گونه خواست و قواى منتسب به انّيَت نفس خالى است. ثالثاً؛ بنگر به گفتار آن شخص در اخذ خواست خود از امام زمان (ع) و پيام معاتبه آميز از جانب حضرت به مرحوم قاضى كه به قاضى بگو: بيايد با او كار دارم، كه حكايت دارد كه آن شخص به زعم خود به شرف ملاقات امام عصر (ع) نائل شده و حضرت خواسته او را برآورده ساخته اند و گفته اند به قاضى هم بگو بيايد. و ديدى كه قاضى هم گفت: بگو قاضى نمى آيد! كه اين جواب قاضى، نشان تشخيص قاضى است از سستى توهمات و دعاوى كثيره مدعيان ملاقات با امام زمان (ع). اين پاسخ قاضى يعنى امامِ زمان مورد ادعاى شما، چيزى جز امر خيالى و نفسانى و توهّمى و ساخته نفس شما يا شيطان نيست. در ادامه مى فرمايد: در محضر آيت الله طهرانى (ره) به مناسبتى سخن از همين دعاوى مربوط به رؤيت حضرت صاحب الأمر (ع) شد. ايشان از قول حضرت آقاى هاشم حدّاد مستقلًا يا از ايشان به نقل از حضرت آقاى قاضى (قدس سرهما). فرمودند كه «غالب اين ادعاهاى رؤيت در طول تاريخ به جز چند موردِ محدود و معدود، امور خيالى و نفسانى بوده و حداكثر از قبيل مكاشفات روحيه است كه صاحب آنها آن را امر عينى و حقيقى مى پندارد ... مؤلف محترم از قول مرحوم آيت الله قاضى نقل مى كند كه شيخ احمد احسايى روزى به شاگردان خود گفت: من هر وقت به حرم مشرف مى شوم به حضرت سلام مى كنم، حضرت بلند جواب مى دهند، به طورى كه اگر شما هم آنجا باشيد مى شنويد، يك مرتبه با من بياييد تا بفهميد. روزى شاگردان وى به حرم مشرف شدند، شيخ سلام كرد، بعد رو كرد به شاگردان و گفت: جواب شنيديد؟ گفتند: نه! دومرتبه سلام كرد و گفت: شنيديد؟ گفتند: نه! پس شاگردان و خود او دانستند كه شيخ در اين موضوع اشتباه كرده است (صدايى را كه نفس خودش ايجاد كرده است، مى شنيده و تصور مى كرده آن صدا از خارج است)» نقل از كتاب آيةالحق، تأليف سيد محمد حسن قاضى، صفحات 100- 102. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. خوب است که رفقا به آن کتاب رجوع فرمایند. اجملاً عرض کنم: 1- مقام قرب به خودی خود، عصمت نمیآورد ولی وقتی انسانی به مقام قرب رسید که مصلحت خداوند است که او پیامبر آن زمان باشد؛ به او جهت موفقیتاش در امر مأموریتی که دارد، عصمت را موهبت میکند 2- مسلّم عصمتی که به نبی یا امام جهت موفقیت در مأموریتشان داده میشود پس از آن است که حضرت حق آنها را شایستهی نبوت و امامت دید. ولی اینطور نیست که هرکس آن شایستگی را داشته باشد، امام و نبی شود. زیرا نبوت و امامت بر اساس ضرورت تاریخی است 3- در روایت داریم که: «نبی» صدای فرشته را میشنود ولی «رسول» هم صدای فرشته را میشنود و هم او را میبیند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان بعد از تعریفی که از خود و معنای زندگی میکند مطابق آن تعریفی که از خود کرده عمل مینماید و پس از چندی شخصیت خاصی به خود میگیرد و مطابق آن شخصیت اقدام مینماید که این حالت را شاکله میگویند و قرآن در همین رابطه میفرماید: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِه». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در قسمت اول جواب، تأکید بر آن بود که بعد از مطالعهی عرفان نظری میتوانید متوجه شوید که چه ذوق و استعدادی در مسیرهای مختلف سلوک دارید؟! پیشنهاد بنده رجوع به سه جلد کتاب «مقالات» آیت اللّه سید محمد شجاعی است. شرح صوتی آن را میتوانید از قسمت پخش گروه فرهنگی المیزان به شمارهی 09136032342 جویا شوید. موفق باشید