سلام و نور خدمت استاد گرامی: استاد آیا این فهم از بدن و روح درست است؟ آیا منظور ملاصدرا (ره) از جسمانیت الحدوث بودن روح مانند این مثال میتوان فهمید که جریان بخار آب و قطره. روح را که همان حالت بخاری بودن است هنگامی که وارد عالم ماده می گردد مانند برخورد بخار با ظرف سرد ماده است و تبدیل شدن به قطره یعنی جسم همان روح متجسد است. آیا این نگاه درست است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدّ مثال، مثال خوبی است از آن جهت که روح، با حضور در جسم متعیّن میشود و از این جهت جناب صدرا میفرماید: ««النفس كمال الأول لجسم طبيعي آلي ذي حيوة» يعنى نفس، كمال اول براى جسمِ زنده اى است كه با آلات و ابزار- مثل دست و چشم- فعاليت مى كند. در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره 25059 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: در قرآن می خوانیم: «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»؛ اما ایمان بدون علم میسر نیست و از غیب ما خبر (علم) نداریم۔ چطور این تناقض رو حل کنیم۔ لطفاً راهنمایی فرمایید۔ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ابتدا باید به کمک عقل متوجه حقیقت خالق هستی و ربوبیت او بود و پس از آن است که قلب انسان متوجه حقیقتی میشود بسی متعالی و اینجاست که نسبت انسان با آن حقیقت متعالی به صورت ایمان به غیب پیش میآید که مقصد و مقصود انسان است در جلوه اهل تقوا به همان معنایی که قرآن در ابتدای سوره بقره در وصف تقوا فرمود آنچه را که فرمود و عرایضی در این رابطه خدمت عزیزان شد.https://lobolmizan.ir/get-file/5621/?item=0 موفق باشید
سلام جناب طاهرزاده: از شما راهنمایی میخواستم. چند وقتی هست یک حسی سراغ بنده آمده؛ اینکه گاهی به شدت احساس دلتنگی نسبت به خدا میکنم یعنی قبلا اینگونه نبود یعنی وقتی صدای قران میشنوم یا درباره خدا مطالبی را میخوانم یا گوش میدهم انقدراین دلتنگی زیاد میشود که دوست دارم همان لحظه جناب عزرائیل بیایند قبض روح کنند و بنده به وصال دوست برسم. یعنی جوری میشود که آرام و قرارندارم و از شدت دلتنگی گاهی گریه میکنم. استاد برای رفع دلتنگی چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع دلتنگی در جای خود خوب است و با صبری که انسان نسبت به آن برای خود شکل میدهد، گشایشی در راستای نظر به حقیقت برایش پیش میآید و البته باز دلتنگی و باز صبر و باز گشایش. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر. بنده چند وقتی هست نه حال معنوی دارم نه حوصله اینکه سخنرانی ها رو گوش بدم. نزدیک یکسال درحال مراقبه بودم، حال خوش معنوی داشتم، مدام مراقب اعمالم بودم، قلبم رقیق شده بود، به هردری زدم که استادی خدا سر راهم قرارب ده نشد که نشد، منم رفته رفته دلسرد شدم، شیطان البته که بیکارنبود مدام درگوشم میگفت اگه خدا دوستت داشت، اگه بهت مشتاق بود اینجوری ولت نمیکرد، منم خیلی مشتاق بودم بالاخره با وجود محدودیت هایی که برای ما خانمها هست خدا هم باید هوای ما رو میداشت رفته رفته نماز شبام ترک شد، مستحباتم رها شد، واجبات رو هم شاید از سر تکلیف انجام میدم، خیلی اوضاع بدی هست، دلم برای سابق خودم تنگ شده، با چه زحمتی جلوی نفسم می ایستادم و مقابله میکردم اما استاد من هنوز نور خدا رو تو قلبم حس میکنم که سوسو میزنه، اما کسی نیست روشنش کنه تنها موندم خواهش میکنم راهنمایی کنید از این بلاتکلیفی نجات پیدا کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شمارۀ 40556 عرض شد این تقدیر زمانه است برای حضوری بیشتر، ماورای محدودیتها و محرومیتهای عادی، بلکه حضور در جهان گشوده و گستردۀ خودتان که باید در آن حاضر شوید. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: در جلسه ۶۹ معاد می فرمایند انسان هم اکنون در همه عوالم حاضر است و اگر افسردگی یا ناامیدی دارد، بهتر است به جای مراجعه به روانپزشک، مشکل خود را از اصل حل کند. حال آنکه معمولاً آنچه باعث افسردگی می شود ناشی از اختلالات در مرتبه هورمونها و عصبها است که مربوط به روان (همان جسم) می شود و نه مربوط به روح. در این موارد فقط داروهایی که تعادل هورمونی را به انسان برگردانند کارسازند. به عنوان مثال اگر کسی از سن ازدواج گذشته باشد و مجرد باشد، به دلیل اینکه هیجان جسمی لازم را در زندگیاش ندارد، هورمون سروتونین در بدن او کمتر از میزان لازم تولید می گردد و شخص به افسردگی مبتلا می گردد. این فرد حتی اگر روحش در بهشت باشد، تا زمانی که روح به این بدن متعلق است ناچار است با کمک دارو، کمبود هورمون خود را جبران کند و این ربطی به اعمال و عقایدش ندارد. آیا بنده درست عرض می کنم یا اشتباه متوجه شدم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید که اگر روح انسان در گسترۀ بیکرانۀ خود حاضر نشود که کارِ سادهای هم نیست، عملاً در مدیریت و تدبیر بدن با مشکلاتی روبهرو میشود که عکس العمل آن نمونههایی است که در اختلال هورمونیِ بدن پیش میآید و باید با همان تجربیات روانپزشکی درمان شود. ولی اگر در همان حالت هم سعی کنیم وسعت روح خود را مدّ نظر قرار دهیم، ان شاءالله روح انسان به تعادل خود برمیگردد و در تدبیر بدن موفق میشود. و البته این بدان معنا نیست که از کمک به بدن از طریق آن داروها منصرف شویم. موفق باشید
عرض سلام خدمت استاد محترم: با توجه به احکام و امکانات متفاوت عوالم مجرد با عالم دنیا، منظور از اینکه در روایت گفته شده زبان اهل بهشت عربی است، چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در جواب سؤال فردی که تنها زبان عربی را فهم میکرده، چنین سخنی گفته شده. در حالیکه اساساً در بهشت، خارج از اعتباریات زبانی، جانها نسبت به همدیگر گفتگو میکنند. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: در ادامه مطالعات عرفانی، به ویژه با بررسی تطبیقی میان مثنوی مولوی و آثار سهروردی، پرسشی برایم مطرح شده که نیازمند راهنمایی حکیمانۀ شماست. به نظر اینجانب سهروردی با تلفیق منطق مشایی و شهود عرفانی، دستگاه فکری منسجم و کمنظیری پدید آورده که از چند جهت حائز اهمیت است: تشیع او هماهنگی کامل با مبانی کلام امامیه دارد، نظریه نور و مراتب انوارش با مفهوم ولایت در اندیشۀ شیعی تطبیقی دقیق مییابد، و انسجام عقلی این نظام فلسفی، آن را از تأویلهای نابجا مصون میدارد. در مقابل، با تمام احترام برای مقام عرفانی مولوی، باید توجه داشت که مذهب اشعری و گرایش به تقدیرگرایی در آثار او، در مواردی با اصل عدل الهی در تشیع ناسازگار است. همچنین مواردی مانند ستایش معاویه و برخی خلفا در اشعارش، از منظر شیعی قابل پذیرش نیست. به گمانم حکمت اشراق با درآمیختن استدلال منطقی و کشف نورانی، پاسخی هماهنگتر با نیازهای معنوی انسان معاصر ارائه میدهد. نظر شما در این باره چیست؟ اگر امکان داشته باشد، سپاسگزار خواهم شد اگر بازخوانی و تأویل عرفانی داستانهای نمادین سهروردی را در برنامۀ کاری خود قرار دهید. این داستانهای موجز و نمادین، با وجود کوتاهی، گنجینۀ ارزشمندی از معارف ناب عرفانی هستند که متأسفانه میان نسل جوان کمتر شناخته شده است. با سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شخصیت ارزشمند جناب سهروردی هیچ شکی نیست و در همین رابطه جناب هانری کربن که متوجۀ نیاز بشر جدید بودند، تلاش میکنند ما را متوجۀ شخصیت ذو ابعادِ جناب سهروردی بنمایند و بنده نیز نسبت به بعضی از داستانهای سمبلیک جناب سهروردی عرایضی داشتهام مانند کتاب «عقل سرخ»https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%B9%D9%82%D9%84%20%D8%B3%D8%B1%D8%AE&tab=sounds ولی در مورد جناب مولوی باید طوری آن اشعار را مدّ نظر داشت و از آن سخن گفت که منظور اصلی مولوی در آن قرار دارد تا متهم به اشعری گری و یا تقدیرگرایی نشود. به همین جهت امثال مرحوم قاضی طباطبایی بنا به گفتۀ آیت الله حسینی طهرانی در کتاب «روح مجرد» معتقد به تشیع جناب مولوی هستند. موفق باشید
سلام و ادب حضرت استاد: این متن به نظر شما چقدر درسته؟ آیا علت اینکه برخی میگویند وقتی این عربی میخوانیم باید چشم بسته و دهان بسته و فقط گوش دهیم و جلو رویم تا حقایق خودنمایی کند با این نظر ارتباط دارد؟ ان کان واقعا صحیحا مطابقا، فالکتاب (فصوص الحکم) یکون من رسول اللّه و یکون وصل الیه (یعنى الى ابن العربی) منه على الوجه المذکور، من غیر خلاف؛ و یکون (فصوص الحکم) عدیم المثل و النظیر مثل القرآن، کما سبق تقریره. و ان لم یکن (الکلام) واقعا و لا مطابقا و یکون افتراء على النبىّ و على نفسه، فحینئذ الکتاب لا بدّ و أن یکون لأحد: امّا للنبىّ أو له أو لغیرهما. فان کان للنبی، فالمراد حاصل؛ و ان کان له، فهذه فضیله اخرى ثابته له مع کل فضیله، و یکون الغرض من نسبته الى الرسول ترغیب الخلق الیه و تحریضهم لدیه، و هذا لیس بمذموم عقلا و لا شرعا، بل هو محمود عقلا و شرعا، لانّه من المرغّبات، المرغّبه الى اللّه تعالى و الى طریق عباده.» المقدمات من کتاب نص النصوص، ص: 105
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی نیست که بتوان در میدان سؤال و جواب سایت در آن ورود کرد که نیاز به بحث و بررسی دارد. اگر نکتهای خاص مدّ نظر دارید مرقوم بفرمایید اگر بتوانیم در خدمت هستیم. موفق باشید
سلام علیکم: در رابطه با پرسش شماره ۴۰۷۸۳ بعرض برسانم که شما خودتان در تفسیر سوره حمد این چنین بیاناتی داشتید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! درآن موارد در مقابل شبهاتی که ایجاد میشود از واژهها و مفاهیم فلسفی که در محدودۀ مفاهیم با مخاطب صحبت میکند، لازم است. و به همین جهت عرض شد اگر بخواهیم برای منکران عرفان دلیل بیاوریم کار خوبی است ولی در محدودۀ حضور عرفانی و سلوکی، راه با چشیدن حل میشود. موفق باشید
بنام خدای انقلاب فاطمی و فرزندان پیروز انقلاب: حقیقتا فاطمیه خاص ترین جهانه تاریخه که نظیر نداره و از اصالات و حتمیات حضور انسان آخرالزمانی برای ظهورات و استقرار انسانهاست که بهترین روزهای زندگیم میباشد. دو نکته ای که در سخنان حضرت آقا مدتهاست بهش توجه کردم و شما هم بسیار اشاره میفرمایید اولاً سخنانی است که جنگ نرم و تاریخ و جهان را متذکر میشود مثلاً فرمودند: «اگر آمریکاییها تعاملی میخواهند باید پایگاه های خود را در منطقه جمع کنند و از اسرائیل پشتیبانی نکنند» این رو بنده اینطور فهم میکنم در مثال که هر شخصیتی بعنوان پایگاه خواسته های آمریکاییه نباید عامل و پایگاه اعمال اراده های آمریکا باشه برای مثالی روشن آقای دکتر زیبا کلام که هرچه ترامپ میگوید را اصل قرار داده و از آنها طرفداری و اعمال قدرت هایی میکند. دوماً دقت کردم رهبری در جنگ براحتی میتوانستند اسرائیل را تمام کنند اما! جنگ نرم را اصل قرار میدادند و صبری از روی حکمت را پیشه کردند در حالیست که سخنان ایشان اینطور شده که امکان ظهور انسان آخرالزمانی در میدانی را میبینند و شروع میکنند به گفتن و چند ماه بعد به واقعیت میرسد! گویا میگویند و کن فیکون میشود (این نیز نشانه ای است که حرکت نرم و جهانی برای معنا و حضور زندگی انسانها در جهان مورد اراده خداوند را اولویت میدانند). بنده به این مسائل فکر میکنم و خود را در این مرتع از فهم قرار میدهم و حس میکنم نوعی ترقی از سطحی نگری به اصالت اندیشی هاست. هرچند راهی خاص است و نیاز به زمان دارد ولی چاره چیست حد اقل های فهم کردن از شرایط تاریخی است تا زندگی را متحول کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. چه اندازه جای تأسف است که امثال آقای صادق زیباکلام متوجۀ نورانیت انقلاب نیستند و به بهانۀ حضور جریانهای منفی که حقیقتاً حجاب انقلاب میباشد، از حضور تاریخی انقلاب اسلامی که حضوری جهانی شده، در غفلتاند. حضوری که مردم جهان متوجه آن شدهاند که با نظر با انقلاب اسلامی میتوانند به آیندۀ دیگری فکر کنند. به نظر بنده آقای دکتر محمد مرندی که بیشتر متوجه جریانهای حاضر در جهان میباشند به خوبی متوجۀ آن حضور هستند و در مناظرهای که با آقای علیزاده داشتند نکاتی در این رابطه متذکر شدند. https://eitaa.com/jedaaltv/4900 موفق باشید
سلام خدمت جناب آقای اصغر طاهرزاده: وظیفه من چگونه برای من ظرفیت می سازد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبیعی است که هر اندازه انسان با معارف الهی آشنا شود، خود به خود شخصیت او شدت مییابد. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: یه حدیث که داخلش راجع به به چیزایی که سبب سستی و غمگین شدن و در نهایت کاهلی تو کارها میشه ما رو مهمان میکنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه سخنی و حدیثی بالاتر از «رهنمودهای حضرت امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی» که از عظمت سخنان و رهنمودهای آن حضرت حقیقتاً انسان مدتها میتواند خود را در میدان حضور با محبوب حقیقیاش یعنی حضرت حق احساس کند. https://lobolmizan.ir/sound/1376?mark=%D8%AC%D8%B9%D9%81%DB%8C موفق باشید
سلام استاد گرامی: وقت شما به خیر. خیلی ممنون از مطالب ارزشمندی که بیان میکنید. ببخشید مطلبی را در مورد شهر انقلاب اسلامی ارسال میکنم. خیلی ممنون میشوم اگر به تفصیل راهنمایی بفرمایید. به نام خدا در تاریخ انقلاب اسلامی، «شهر» سرآغاز کار۷ هنری است؛ آن موقع که مردم به خیابان آمده اند و تظاهرات کرده اند، در صفِ طولانی رای دادن به جمهوری اسلامی ایستادند، شهدا را تشییع کرده اند و بارها آمده اند و راهپیمایی کرده اند. در شهرهای ایران، مردم در «خیابان ها» تجربه های زیستِ حقیقی داشته اند. این یگانگی محقق شده در خیابان ها، سرآغاز کار هنری است. و شهر انقلاب اسلامی را در نسبت با قبله هنری حقیقی، جهت دهی می کند. اینجاست که جهت مسیرها و راه های ارتباطی و بدنه ی خیابان ها و ویترین مغاره ها همگی باید در یگانگی باشند؛ زیرا قبله کار هنری را نشان می دهند. و می توانند ظهور هنر معماری انقلاب اسلامی را در مجاورت خود رقم بزنند. و الگوها و سنت های حقیقی را کشف کنند. از آنجایی که راه ها، نوعی امتداد هستند و امتداد فرهنگی شهر را می سازند. و فضاهای پر و خالی شهر بر مبنای حضور و عبور آن ها شکل می گیرند. در مورد شهر اصفهان؛ مکانِ گلستان شهدا و مصلی می تواند در شبکه هندسه ایی دیگری از خیابان ها و راه سازی، در نسبت با چهارباغ بالا و سی و سه پل قرار بگیرد. و هندسه ایی نو در مسیر شهر ایجاد کند. در این صورت، حتی پل خواجو و سی و سه پل نیز در نسبتی دیگر با هم قرار می گیرند. مسجد جامع عتیق که در تاریخی نو، قبله شهر را به سمت میدان امام (میدان مسجد کاخ بازار) چرخاند و در شبکه هندسی نو، خیابانِ چهارباغ، رودخانه زاینده رود را در مرکزیت قرار داد. اینک در تاریخ انقلاب اسلامی انتظار می رود، شهر قبله هنر حقیقی تری بیابد. و اگر این قبله هنری ظهور نکند عالم هنر انقلاب اسلامی از سرگردانی خارج نمی شود. شاید؛ خیابانی از جنس نور انقلاب اسلامی از وسط چهارباغ بالا به طرف گلستان شهدا مورد نیاز است. شبکه هندسه نویی می تواند گلستان شهدا و مصلیِ را، مرکزیت بخشد و میدانی مردمی، و خیابانی پر از معنای راه و صراط را برای حضور مردم ایجاد کند. شاید اگر چنین هندسه ایی از مسیرها ایجاد شده بود. مقلب القلوب بود و ساختمان مصلی اینچنین ساخته نمی شد و مرکز تجاری سرمایه داری هایپرمی در مجاورت آن نمی نشست. و آن هندسه ی شهرسازانه غلبه داشت و چنین شکل گرفتن هایی را مغلوب میکرد. از آنجایی که خیابان های شهر انقلاب اسلامی در طلب هویت هنری خود هستند، نامگذاری های عجیبی را میبینیم، مثلاً اتوبان شهید خرازی، سه راه میناکاری. به یعنی به غیر از ابتدا و انتهای مسیر، در خود امتداد مسیرها، فرمِ خیابان ها؛ با این جدول های رنگی سفید و آبی، نماهای ناهماهنگ ساختمان ها و ویترین های غربی، روحی از انقلاب اسلامی را ندارد. زیرا خیابان ها قبله ایی از هنر ندارند. خیابان هایی که به گفته ی رهبر انقلاب باید انبساط خاطر ایجاد کنند، انحنادار باشند. از طرفی این مورد از صحبت های ایشان هم در نگاهم مهم آمد، ما در دل یک پیچ تاریخی قرار داریم. این پیچ تاریخی در وجود انسانی احساس می شود. و در کار هنر آشکار می گردد. و هستی انکشاف می یابد. با تشکر. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکتۀ مهمی میباشد و در این رابطه و با توجه به ظرفیت امروز، خوب است طرحهایی را پیشنهاد کنید تا آرامآرام فرهنگ پذیرش آن فراهم گردد. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: من فایل صوتی مصباح الهدایه امام خمینی رو که شما شرح دادید رو گوش میدادم در قسمتی که مربوط به اعیان ثابته بود شما فرمودید مرد و زن بودن یا فرزند نامشروع بودن رو خودمون انتخاب کردیم و اینها در علم خدا بوده است و خداوند فقط موجود بودن رو بر اساس انتخاب خودمون بما داده و خلق کرده سوالم اینه که بر چه اساسی ما زن بودن یا مرد بودن یا طبق مثال خودتون صدام بودن رو انتخاب کردیم؟ با تشکر از زحمات شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر همین اساس در دنیا هم انسان با همان انتخاب ذاتی اش کارهای خود را انجام می دهد و تصوری که از خود و از آیندۀ خود دارد. زیرا انتخابگری ذاتیِ انسان است و مبتنی بر خود اوست، حال چه صدامبودن را برای خود انتخاب کند و چه حاج قاسمبودن را. موفق باشید
سلام علیکم: خدا میدونه با وجودم چقدر دلم به سازندگی تمدنی انقلاب اسلامی مسمم و امیدوار هستم. توانایی در انقلاب احساس میکنم که میتونه اونقدر متفاوت و کامل باشه که تقریباً همه دنیا ازین برتری شگفت زده بشن و نجات دهنده دنیا خواهد بود. متأسفم که از ابتدای انقلاب بیشتر افراد مسئول در مسائل مختلف موقعیت شغلی که خدمت از برای شایستگی و تلاش بوده رو بعنوان هدیه ای برای برتری جویی و استراحت استفاده کردند. متاسفم که تعداد بیشترین مسئولین و کم کارترین مسئولین دنیا را به اختلاف بسیار فاحش از هر کشوری داریم زیرا جایگاه شغلی رو هدیه گرفتند نه اینکه از خودسازی و لیاقت بدستش آورده باشن. اما از دل همین ظلم ها انقلاب اسلامی شروع کرده و امروز میبینم که امکان ساختن ایران اسلامی در وسعت حهانی بدست افراد شایسته و عاشق وجود داره. این فیلم از آیت الله مستجاب الدعواتی رو ببینید که چطور در آخر عمر روی تخت بیمارستان از خشکی آب زاینده رود گلایه میکنه و میگه ایران و اصفهان توانایی و برتری ذاتی داره و از اشتباه کاری مسئولینه که خشک شده. اینها نمونه ای از تلاشهای غمخواران دل سوخته ایه که به این زمان امید داشتند و جانشون رو فدای آینده کردند. ما میتوانیم ما توانمدیم و چنته پری از علم های الهی انسانی ایرانی، جهانی و اراده های راسخ و هوش های بینظیر ایرانی داریم. اونقدر منتظرم که گویا تشنه ای دم مرگ هستم. https://www.google.com/amp/s/www.khabaronline.ir/amp/1538877/
باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمدلله که متوجۀ این نکات هستید و حقیقتاً بدانید که در دل همین طوفانها، راهِ نجات به معنای واقعی آن به ظهور میآید. این است که رهبر معظم انقلاب با نگاه حکیمانۀ خود میفرمایند: «ملّت ایران بدون تردید در آیندهای که آن آینده انشاءالله خیلی دور نخواهد بود و شما جوانهای عزیز قطعاً آن آینده را مشاهده خواهید کرد، از همه جهت در قلّههای شرف و افتخار خواهد بود.۱۳۹۳/۱۱/۲۹. و یا در جای دیگر میفرمایند: «من حقیقتاً به آینده خوشبینم و خیلی از افقها را خوب و روشن میبینم. ۱۳۷۰/۰۴/۲۵
▪️وضع ما بحمداللّه وضع خوبی است.۱۴۰۲/۰۱/۰۱ موفق باشید
سلام علیکم: بر اساس مطلبی که در فص محمدی آورده اید که در حقیقت این خداست که لذیذ است منظورم هنگام عمل نکاح است. حال اگر کسی نیت کند که میخواهد به شهود خدا برسد. و اینطور فکر کند که آن حالت ارگاسم که بوجود میآید چشیدن خداست آیا اشکال دارد؟ چون در آنجا آمده که آنکسی که لذیذ است در این عمل خداست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده، نظر به «حضور» - و نه ظهور- خداوند در همۀ امور است حتی تا آنجایی که به گفتۀ جناب مولوی: «در بلا هم میچشم لذات او/ مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید
با سلام و احترام: علاقه دارم که شرح کتاب سرح العیون را از بیان شما بیاموزم. لطفاً راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: توفیق شرح آن کتاب شریف پیش نیامده، ولی مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی» که روی سایت هست تا حدّی میتواند جایگزین شود. موفق باشید
سلام علیکم: درباره هوش مصنوغی یه سوال دارم. هوش مصنوعی یه حقیقت است که هم زمان با میلیون ها نفر گفتگوی دو طرفه دارد. همان گونه که نفس همزمان در حواس پنج گانه، تفکر، خیال حاضر است. آیا این تشبیه درست است؟ آیا میشه گفت که هوش مصنوعی یک حقیقت واحداست که همون آدمهایی که با او حرف میزنند تجلیات او هستند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که هوش مصنوعی چیزی جز مجموعۀ اطلاعاتی که در میدان فضای سایبری به آن داده شده است؛ را با شما در میان نمیگذارد و این غیر از آن است که گمان کنیم هوش مصنوعی به قدرت خودآگاهی رسیده. و فهم این موضوع موجب میشود تا ما انتظارمان از هوش مصنوعی آن نباشد که مثلاً معلم و راهنمای ما گردد. آری! اطلاعاتی که به آن داده شده است را به نحو فوق العادهای در کنار هم قرار میدهد که انسان به راحتی نمیتواند چنین توانایی را داشته باشد، ولی چیزی جز همانهایی که به او دادهاید را تحویل نمیدهد. استاد احمد واعظی در رابطه با عدم خودآگاهی هوش مصنوعی نکاتی را در هماندیشیِ پنجم سلسله هم اندیشیهای توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی مطرح کردهاند که خوب است دنبال فرمایید. موفق باشید
سلام: زمان موضوعی بود که بنده حاضر شدم بخاطرش همه عمرم رو زجر کشیدن را بپذیرم. زمان فقط مال خداست خدایی که خلق کرد تا شناخته شود. رنج با زجر فرق میکند ! زجر نه یعنی فقط سر بریده شدن در کربلا، زجر یعنی اسارت اهل بیت امام حسین علیهالسلام، زجر یعنی کشته شدن به نا متعارف ترین شکل در غزه، زجر یعنی صبر ابالفضل العباس در کربلا. زجر برای دین نیست زجر رنجی خاص و نامتعارفی است که فقط برای خدا کسانی آنرا متقبل میشوند. وگرنه ما در دین رنج و صبر داریم اما زجر برای دینداری یا بهشت رفتن یا عملی ثواب ندارم. امام خمینی با زمان اینقدر محکم و به نهایی ترین نتیجه از خود رسید. زمان یا چیزی که شما آن را تاریخ میخوانید سیری است که منتسب به خدا و آن را به عشق خدا میپذیرند. زمان را حتی با دین داری هم نباید تقلیل داد زیرا دین حقایق سعادت بشری است که خداوند با پیامبرش به ما داد تا بشریت به سعادت برسد اما زمان امری بود که خداوند از پیامبرش خواست تا خداوند سیر هستی اش را که خواسته ای منحصرا به اوست اتفاق بیفتد. زمان آن چیزیست که تمام هستی را زیر و رو میکند و آنیست که کاملا مال خداست. در هیچ کجا ندیدم خداوند اینقدر منحصر بفرد چیزی را مال خود بدانند، زمانی که مسئولیتش را امام زمان بعهده گرفتند و صاحب این مسئولیت بزرگ برای خدا شدند. سخنان امام را بشنوید آیا با دین صرف میشود این سخنان را پذیرفت یا دینی این گفته ها را دارد که زمان را اصل قرار داده؟ https://uploadkon.ir/uploads/cf5303_25VID-20250903-155017-368.mp4
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است سری به جزوۀ «زمان شناسی و نظر به فطرت تاریخیِ ما در انقلاب اسلامی» https://eitaa.com/jozavatlobolmizan/1865 بزنید به امید گشوده شدن میدان تفکر که به گفتۀ جناب گادامر، تفکر، تاریخی است و باید نسبتی بین حضور تاریخی و تفکر پیش آید. موفق باشید
سلام علیکم استاد: آیا ختم سوره ی واقعه که از دوشنبه اول ماه قمری شروع میشه تا ۱۵ ماه تموم میشه سند روایی صحیح دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. موفق باشید
سلام عرض ادب، و خدا قوت. کلا آیا در دین راهی هست انسان بتونه بفهمه مرگ عزیزانش اجل حتمی بوده یا اجل معلق؟ پدر بنده یک ماهه پیش کسالت گرفتند و خودشون و ما فکر کردیم از معدشونه و اصلا یک درصد هم فکر نکردیم سکته باشه چون سابقه بیماری معده داشتند ولی در حقیقت سکته کرده بودن و ما زمان طلایی سکته برای درمان را از دست دادیم متاسفانه و روز سوم که حالشون بد تر شد بردیمشون با اورژانس بیمارستان و آنژیو و سپس به هوش نیامدن یعنی قلبشون دیگه خیلی ضعیف شده بود و در حالت بیهوشی، دعوت حق را لبیک گفتند. آیا تشخیص اشتباه خودشون و ما و دیر رفتن به بیمارستان باعث وفات ایشون شده یا تمام این اتفاقات بنا بر اراده الهی باید میوفتاده، تا اجل حتمی ایشون برسه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن میفرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ (۶۰ / واقعه) بنابراین تنها و تنها آن وقتی که مرگ افراد فرا رسد آن مرگ به بهانههای مختلف پیش میآید. موفق باشید
سلام علیکم: شما در یکی از صوت ها فرموده بودید که: خدای مطلق را نمیشود عبادت کرد. بلکه خدا را باید در مظاهر عبادت کرد. اگه میشه کمی توضیح بدید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن است که خدای مطلق یک مفهوم است در ذهن و به اصطلاح از این طریق ما، خداوند را به صورت اُبژه در آوردهایم. در حالیکه توحیدی که واقعیت دارد حضور حضرت حق است در بیکرانگی خود در مظاهر و جلوات به صورت اسمای حسنا. موفق باشید
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: با دختری برای ازدواج آشنا شدم که همه معیار های ایمان، اخلاق خوب، قناعت و ولایتی بودن و ... را دارد ولی از نظر زیبایی، به هیچ عنوان زشت نیستند ولی من دوست داشتم زیبا تر از این می بود چه کار کنم؟ لطفاً راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن وقت به قول جناب حجت الاسلام قرائتی در آن صورت اگر با زیباتر از آن روبهرو شدیم، از آن زیبای قبلی منصرف میشویم. در حالیکه همینکه مورد پسند باشد کافی است و خداوند است که فرمود: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» و از نشانه های [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت انگیز] نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند. موفق باشید
طاهرزاده سلام استاد خوبم: حس میکنم روز به روز و لحظه به لحظه در مردابی فرو میروم. در مردابی که با اسم قشنگ راه سوم یا الگوی سوم زن سر راهم سبز شد و بنا بود دستم را بگیرد و بالا بکشد. بنا بود از زن شرقی عبورم دهد و به زن غربی نرسد و زن سومی بسازد با سه بعد. بنا بود سه بعدی که انسان ۲۵۰ ساله در زندگینامه حضرت زهرا (س) آورده بود را در الگوی سوم زن احیا کند. بنا بود بال شود و پرواز دهد. نه دست و پاگیر شود و فرو ببرد و غرق کند، استاد خوبم چه فرقی است بین کودکی که مادرش به سبک زن غربی به مهد سپرده میشود با کودکی که با اهداف خیر زن الگوی سوم از مهدِ آغوش مادر دور می شود؟ چه فرقی است بین نوجوان زن غربی که بعد از ظهر خسته و کوفته مشتاق نگاه و آغوش گرم مادر است و مادر ساعتها بعد خسته و کوفته تر از او به منزل می رسد با مادر الگوی سومی که پی حضور فعال اجتماعی زن در جامعه است و جلسه پشت جلسه و نوجوانش بعد از مدرسه بارها انگشت روی دکمه ی زنگ فشار می دهد و دست آخر مجبور باشد کلید بچرخاند و تنهایی اش را با خودش قسمت کند؟ چه فرقی است بین زن غربی که همسر و فرزند را دست و پاگیر زنانگی اش میداند و زن الگوی سومی که مجبور است فرزندانش را تابلوی زنانگی اش کند و شیشه شیر به دست و جغجفه در هوا از انجمنی به انجمن بعدی طی طریق کند. استاد چه بلایی بر سر زنانگی مان آمده؟ چه حضوری است که جای قرار و طمأنینه، در قلب زن اضطراب چپانده و پریشانی؟! چه مرزی است بین زن خانه گریز و الگوی سوم زن؟! اگر فرق و مرز در نیت و در قلب این دو زن است پس قرارمان کو؟! انگار گول زنک دستمان داده اند. کجای کار غلط است و کدام کار میلنگد نمیدانم. اما به ستوه آمده ایم از دویدن ها و نرسیدن ها از این طرف و آن طرف بوم افتادنها از لحظه هایی که میگذرد و ما پی خلق لحظه های بعد از کنارشان میدویم. ای کاش پاسخ روان تان آبی باشد روی آتش درون مان. آتشی که شعله ور شده بود تا از من زنی برای تاریخ حاضر بسازد اما زنانگی ام را سوزانده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که انسان در مسیر تعالی انسانی خود و اینکه سبکی باشد برای تعالی دیگران؛ قصۀ او باید قصۀ کسی باشد که در موردش فرمودهاند: «رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». آری! در بستر شریعت اسلامی کانون گرم خانواده حقیقتاً سکوی معراج زنان میباشد تا در عین حضور در تاریخی که با اسلام پیش آمده، کانون زندگی را با ایثارهایشان گرم کنند هرچند آن ایثارها دیده نشود، ولی روح دلسوزیها و ایثارهایشان به خانه جان می دهد تا زندگی ادامه یابد. موفق باشید
بنده شغلم و کل زندگیم رو گذاشتم برای اینکه از نیهلیسم فارغ بشم، سعی کردم حضور تاریخی داشته باشم، سعی کردم کربوبلا رو تا جای ممکن بفهمم و برای خودم معناش کنم، با اینکه دیدیم دراین جنگ مقدس ۱۲ روزه سپاه و به خصوص هوافضا چه نقش مهمی رو ایفا کرد و چه هویت آفرین بود ولی برای من هر روز مفاهیم درست که با آنها زندگی میکردم بیرنگ میشن و دیگه برام معنا ندارن، مثل خدمت کردن، عاشق شدن انقلاب، مبارزه با استکبار و استعمار، مردم، توحید، خدا، دین اسلام و حتی ایمان، چرا اینطور شدهام؟ گویا نیهلیسم دارد به ترتیب سلولهای بدنم رو فتح میکند و من با نیهلیسم دارم حل میشم و به مرگم نزدیک میشم. لطفا تا جای ممکن استاد عزیز کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این زمانه این حالات را میتوانیم طبیعی بدانیم که برای حضور در جهانی به گشودگیِ انسانیت انسانها درک جایگاهی که خداوند تقدیر ما کرده و باید آن را پاس بداریم، آسان نیست و از این جهت باید با نظر به چشماندازی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، آرامآرام آن حضور را که حضور ذیل ارادۀ الهی میباشد؛ درک کرد. حضوری که بدون مقابله با یهودیگریِ پیشآمده در این زمان به میان نمیآید. ان شاءالله امشب در مسجد انبیاء عرایضی در این رابطه خواهد شد. موفق باشید
