بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: یک استدلال زیبایی شهید مطهری دارند که: سختی شناخت خدا بخاطر فراگیر بودن آن است؛ _چرا که تعریف حد و رسم میخواهد_ همچون زمانی که تمام دنیا را سفیدی فرا گرفته باشد، آنموقع عملا شناخت سفیدی ممکن نیست. غرض از ذکر این فرمایش، میخواهم بگویم که وقتی امری بسیار بزرگ شد عملا به حجاب میرود و قابلیت ظهور و بروزش ضعیف میگردد؛ همچون طلبگی در روزگار کنونی؛ از شدت وسعت و عمقی که دارد، از طرفی شناخت خوبی نسبت بدان حاصل نمیگردد، از طرفی بخوبی ظهور و بروزی ندارد. واقعا فکر نسبت به طلبگی دیوانه کننده ترین فکر حاضر است؛ انسان برود در دانشگاه دکتر یا مکانیک یا مهندس شود، حقیقتا نمود بیشتر در رشد و هویت دارد؛ چرا که حد دارد و براحتی آدمی بر آن مسلط میشود (هرچند غرض از مذکور برای تکفیر طلبگی نبود). با توجه به پرسش شماره۴۰۵۹۷ آهی تازه برایم جلوه کرد؛ تا بحال متوجه اینهمه ظلمت خود نبودم، نمیدانستم تا این حد گوش هایم سنگین شده! حال میتوانم صدای ناله های راه طلبگی که بر من گشوده شده را بشنوم که تا چه اندازه نسبت بدان بی توجه بودم و این روح را درک نکردم و چقدر نسبت بدان بیرحمانه برخورد کردم؛ منی که در این راه قدم برداشتم اما هرجا که پیش می آمد، رهسپار میگشتم جز در این راه. حقیقتا من نسبت بدین راه جفا کرده ام، مسئول خوبی نسبت بدان نبودم و اویی که خود را بر من گشود را اینچنین جریحه دار کرده ام؛ اویی (راه حوزه) که بدنبال رساندن من، به خودم بود...! چگونه روحیه مسئولیت پذیری را در خود زنده کنیم تا که تا این حد متشتت و بیگانه از محلّ خود نباشیم و اینچنین خودی را که با نسبت پیدا کردن با بسترها و قدم زدن در راه آنان، معنا می یابد را، بیابیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم:
عاشق شده ای ای دل سودات مبارک باد
از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور
تا ملک ملک گویند تنهات مبارک باد
ای پیشروِ مردی امروز تو برخوردی
ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد
حلوا شدهای کلی حلوات مبارک باد
در خانقه سینه غوغاست فقیران را
ای سینه بیکینه غوغات مبارک باد
این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد
دریاش همیگوید دریات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد
ای طالب بالایی بالات مبارک باد
ای جان پسندیده جوییده و کوشیده
پرهات بروییده پرهات مبارک باد
خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی
کالای عجب بردی کالات مبارک باد
حقیقتاً همینطور است و طلبگی به معنای حقیقی آن همچون حضور نور است در عالم که همه جا را روشن میکند بدون آنکه دیده شود. و خوشا به حال آن طلبهها و روحانیونی که چنین حضوری در عالم دارند به جای آنکه بخواهند دیده شوند و یا بر مردم ریاست کنند و خود را بر دیگران تحمیل نمایند. چه اندازه ارزشمند بودند امثال آیت الله بهاءالدینی ها و آیت الله احمدی میانجیها و آیت الله راستیها که به ظاهر هیچکجایی نبودند ولی در عمق جان افراد نفوذ میکردند و این یعنی همه جا بودند. خوشا به حال ائمۀ جماعاتی که چون سایهای آرامشبخش بر سر نمازگزاران خود بودند. موفق باشید
سلام آقای طاهرزاده: من عاشق مرحوم امام و انقلاب اسلامی ام و پیامم از جهت نگرانی و دلسوزیه و اونم اینکه ما تا کی قراره با این صحبت که همین دختران کم حجاب هم دختران ما هستند و این موارد صحبت ها که تا حدودی درست است چشم ببندیم در مقابل اتفاقاتی که در شهرها به خصوص تهران در حال رخ دادنه. استاد من در تهران هستم و احساسم اینه بزرگانی چون شما از وضعیت به صورت میدانی با خبر نیستید. چند وقت پیش آقای جمشیدی یادداشتی منتشر کردند در همین موارد و انقلابیون به ایشان حمله کردند که نه اینطوری نیست و نباید نگران استحاله فرهنگی جمهوری اسلامی شد. وضعیت خیابان ها پوشش حتی آقایان، سگ گردانی، مشروبات، روابط آزاد واقعا جای نگرانی داره. من ذهنیتم این است اطلاع میدانی نسبت به این موضوع برای بزرگان وجود نداره. وقتی مسیر مراجع از بیت تا مسجد باشه آنچه در خیابان های تهران رخ میده قطعا بی اطلاع هستند. خواستم نظر خودتان را بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال جبهۀ استکبار بیکار ننشسته است و عملاً با به میدانآوردن بیحیایی در جامعه تلاش دارد به اهداف خود که مقابله با نظام و انقلابی است که همۀ موجودیت آن را به خطر انداخته است و به همین جهت متفکران جامعه هر کدام باید از زاویهای متوجۀ این امر باشند تا از یک طرف موجب تقابل افراد جامعه با یکدیگر نشوند و از طرف دیگر جامعه، بسترِ فرهنگ غربی نگردد. که سعی اهل نظر در این رابطه، سعی خوبی است و با همان متانت و حکمت رهبری، مسلّماً این نقشه مانند دیگر نقشههای دشمن خنثی خواهد شد وقتی ما بتوانیم ارزش انسانها را با آنها در میان بگذاریم و متوجه شویم زیرِپا قراردادنِ دستورات شریعت الهی آنان را از ابعاد فاخر و متعالیشان ساقط میکند. هنوز زمینۀ چنین گفتگوهایی فراهم نشده است بخصوص در مدارس و دانشگاهها. و البته در مقابل آنانی که مأمور ایجاد فساد در جامعه میباشند موضوع فرق میکند. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/special-post/1050
https://lobolmizan.ir/sound/666#sound-row-4397
سلام علیکم: خدا قوت. بنده سالهاست که این پرسش به صورت اساسی در ذهنم وجود دارد و خواهش دارم که به زبانی ساده و صریح پاسخ دهید که بنده از پاسخ اطمینان پیدا بکنم و کاملا متوجه آن بشوم. میدانیم که رشد انسان بی نهایت است و حد توقف ندارد و از طرفی اهل بیت و انبیاء الهی علیهم السلام نیز انسان هستند، انسان متکامل، آیا اساسا ممکن است که به مقامات اهل بیت دست پیدا کرد دقیقا به همان کیفیت و شدت و مرتبه ی اعلی که آنها در آن هستند نه مرتبه ضعیف آن، و آیا دعا کردن و درخواست مصرانه از خداوند برای دست یابی به این مقامات اشکالی دارد یا خیر؟ اگر علمایی هستند که قائل هستند که میتوان بدین مقامات رسید به همان کیفیت نام آنها را بفرمایید. خیلی ممنون از صبر و حوصله ی شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که آب، عین تری می باشد و نزدیک شدن به آب و بهره بردن از آب به معنی عین تری و عین رطوبت و عین آب شدن نیست؛ به حکم آیۀ ۳۳ سوره اجزاب خداوند اهل البیت را اراده کرده است تا در مقام طهارت باشند از آن جهت که هیچ نقص علمی و عملی در آنها نباشد تا دیگر انسانها سرگردان نگردند. آری! آنها از اختیار خارح نیستند و حفظ آن عصمت برای آنها واجب است که البته این سخت ترین کار می باشد. عرایضی در این رابطه در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
سخن ندارم؛ از آن بدتر بی زبانیام در وجود خود است؛ از آن بدتر بیچشمیام در دیدار با خود و احوال خودم میباشد؛ زندگی را انسان همینطور با گیجی به حرکت در میآورد و میرود؛ اما شناخت حال خود و یافتن چیزی که مختص به حال و احوال خود میباشد را میخواهم؛ از خود گم هستم و راجب خود فراموشی گرفتهام؛
باسمه تعالی: سلام علیکم: و این یعنی جوابِ جان ما با باورهای دیروزین کافی نیست. خواهی نخواهی این نسل با چنین احوالاتی روبه رو میشود. آیا ما مقصر نیستیم که در دیروزِ این نسل، این نسل را متوجۀ معارفی نکردیم که در امروزِ خود بتواند جواب جان خود را بدهد؟ از خود نپرسیدیم چرا رهبر معظم انقلاب چند سال گذشته فرمودند من نگران تبلیغ هستم؟ آیا آنانی که امروز از کربلا و از امام حسین «علیهالسلام» سخن میگویند متوجۀ ابعاد متعالی آن نهضت بزرگ هستند که آن ابعاد را با مخاطبان جوان خود در میان گذارند؟ موفق باشید
سلام نظر شریف را در مورد این متن که در برخی وبگاه ها آمده است محبت کنید مرقوم بفرمایید به نام خداوند جان و خرد انتخابات روز جمعه ۱۵ تیرماه را با هیچ انتخاباتی قیاس نباید کرد. این انتخابات میتواند چیزی ورای رأی دادن به این یا آن نامزد یا به فلان رسم و شیوه سیاسی باشد؛ بلکه انتخاب میان بودن و نبودن ایران است. اکنون رأی میدهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی دردهای مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخیمتر شدن آن دردها و گرفتاریها و افتادن در ورطههای خطرناک جنگ و ویرانی برود. البته به دکتر پزشکیان از این جهت باید رأی داد که او شایستگیهای بسیار دارد و به آنچه میگوید عمل میکند. در دوران وزارتش نیز به کارهای مهمی، چون توسعه دورههای تخصصی و فوق تخصصی پزشکی و پیشرفت حوزه رادیوداروها و توسعه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) اهتمام موثر داشته است و اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود میکوشد با همکاری اهل صلاح و تدبیر و مشورت با صاحبنظران و کارشناسان تا جایی که میتواند مشکلات را رفع کند ودردهای کشور را کاهش دهد. اما وجه مهمتر قضیه این است که رأی دادن به او رأی دادن به بقای ایران است. او گرفتار سوداها و اوهام بیهودهای که ایران را به سوی ورطههای خطر و تباهی میبرد، نیست. رأی ندادن در این دور انتخابات را دیگر نمیتوان مقاومت منفی خواند، زیرا نتیجه زودهنگام آن میتواند افتادن کشور به راه ستیزهها و کشمکشهای خطرناک و غفلت از گرفتاریها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد. مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمیکنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد، زیرا ایرانیان در تنگناها به کشور خود پشت نمیکنند. ایران میماند و باید بماند تا زخمهایی را که در جان و تن خویش دارد التیام بخشد. رضا داوری اردکانی ۱۲تیر ۱۴۰۳
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این رابطه به سؤال و جوابهای شماره 37881 و 37884 رجوع شود. موفق باشید
سلام علیکم: استاد یه افراطی برامپیش اومده که براتون توضیحمیدم تا راه برون رفتی برام بفرمایید؛ بنده از شدت غرق بودن در لغو و سرگرمی ها وقتی مواجه شدم با مباحث دینی خود را غرق در معنویات کردم، و عملا باز هم غرق شدم. بقدری از دنیا بدی در ذهن برام شکل گرفت که دیگه نتونستم ازش استفاده کنم و تعبیر امیر المومنین از دنیا که فرمود دنیا نردبان خاکیست برام به حاشیه رفت و تمام میل هایم سرکوب ماند و نتوانستم اون هارو برای حرکت خودم بکار بگیرم. تا جایی که هیچ لذتی در هیچ بعدی از طبیعیات برام معنا نداشت. غذا خوردنم، خوابیدنم، ارتباط دوستانه ام و ... کلا بی لذت و حس حال خوب شد و تنها برای رفع و دفع نیاز بود. و اکنون شدم یک آدم بسیار گوشه گیر و از همه چیز زده شده که هیچ چیزی نمیتونه حرکتی درش بوجود بیاره و میل شدید به معنویات دارم اما پایی برای حرکت بسمتشون برام نمونده. از طرف دیگه هم میل های شدید به گناه برام شکل گرفته که مقابله باهاش برام بسیار سخته و زمانی که فکر میکنم میبینم این میل همان میل حلال بوده که الان سمت و سوی حرام گرفته. چکار کنم امیالم رو زنده کنم؟ چکار کنم بتونم به نیاز های زندگی طبیعیم پاسخ بدم؟ الان وقتی بخام جوابگو باشم نفسم پس میزنه و انزجار شدیدی دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعدۀ حضور در مسیر دینداری است مسیری که هرگز بدون شیطان نیست و اساساً شیطان قسم خورده است در راهی که به سوی خداوند است به عنوان صراط مستقیم به حکم آنکه گفت: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» و از این جهت آری! «در جهان جنگ این شادی بس است / که بر آری بر عدو هر دم شکست» به این معنا که همواره ما با انواع هوسها و میلهای گناهآلود روبرو میشویم و همواره به حکم تقوا و خودنگهداری و پاسداری از ایمانی که بدان دلبستهایم، وسوسههای شیطان را خنثی میکنیم و البته و باز شیطان و باز تقوا برای شکست او. و این است معنای زیباییِ زندگی. موفق باشید
سلام: در جلسه شنبه گفتید عربها خیلی نادان و جاهل بودند و مثالهایی هم زدید، ولی قبلا گفته بودید جاهلیت عربها به معنای نادانی نبوده و اهل فکر و تمدن بودند و میگفتید ابوسفیان به رم رفته بود و دنبال گسترش تمدن بوده و... علت این دوگانگی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: دو موضوع در میان است. یکی آنکه جریان جاهلیت در جای خود، تمدنی به حساب می آمد و خود را طوری تعریف کرده بود که برای خود برنامه و انضباطی داشت و دیگر آنکه در آن تعریف و انضباط به جهت غفلت از معارف توحیدی نوعی خودبنیادی و خودسری در آن میدان حاکم بود تا آنجایی که به کوچکترین بهانه جنگهای ۴۰ ساله راه میانداختند خیلی شبیه جاهلیت مدرن و جنگ جهانی اول و دوم که بین خود بیش از ۶۰ میلیون را به قتل رساندند. موفق باشید
سلام و نور خدمت استاد بزرگوار🌹 استاد منظور شما از اینکه در این زمانه انسان نیاز به استاد ندارد و علم تو استاد توست چیست؟ آیا این گفتار حاکی از این است که مانند گذشته نمی توان استاد داشت ولی در کلیت وجود استاد در این راه حتمی است؟ و یا خیر هر انسانی با علم پیش روی خود می تواند به اسما الله حرکت کند؟ و این علم که فرمودید چه علمی است آیا در زمانه ی کنونی این علم انقدر در میدان هست که بتواند راه بری کند؟ من این سخن شما را از استاد شجاعی هم پرسیدم و ایشان هم نظری داشتند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان فضایی که به استاد سلوکی رجوع میشد تا ذیل شخصیت آن استاد، معارف توحیدی و اخلاق معنی خود را به ظهور میآوردند، آیت الله بهجت «رحمتاللهعلیه» میفرمایند در این زمانه «علمِ تو استاد تو است» به جهت حضور حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» که شخصیت ایشان، جایگاه اشاراتی که در معارف توحیدی و اخلاقی مطرح است را روشن میکردند. در این مورد خوب است به جزوۀ «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمه الله )»
https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام: در روایات آمده یکی از عوامل استجابت دعا پافشاری و تکرار و اصرار بر دعاست. آیا منظور از تکرار و پافشاری و اصرار بر دعا اینست که هر روز دقایق طولانی یا ساعت ها دعا کنیم تا حاجتمان برآورده شود یا منظور اینست که هر روز بعد از نمازهای یومیه دعا کنیم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به آن معنا است که از اجابت آن دعا مأیوس نباشیم وگرنه از طرف دیگر هم داریم الحاحِ در دعا با اصرار همراه نباشدکه در واقع گمان کنیم خداوند باید با اصرارِ ما آنچه ما میخواهیم را عمل کند. موفق باشید
سرودهای نو از دلی کهنه: هزار سنگ به سر خورد و سر به سنگ نخورد / به نام عرشی تو گوشیام که زنگ نخورد / میان اینهمه کفش سفید و مشکی و زرد / یکی به درد دو تا پای زخم و لنگ نخورد / چه عیب دارد اگر یک شبی نزول کنی؟ / بیا که از ازل این ماه را پلنگ نخورد / خدای حوصلهدار است و ما عجولِ عجول / دلم به درد شکیبایی و درنگ نخورد / چرا شراب تو را جرعه جرعه نوشیدم؟ / هزار ننگ به نوشنده که قشنگ نخورد / کسی که از همه دل کند عشق بلعیدش / بدان که حضرت یونس! تو را نهنگ نخورد / نه ننگ راه تو است و نه نام مسلک تو / خوشا اگر دل ما مُهر نام و ننگ نخورد / خدا کند که نوازنده زخمهای بزند / چه خاک سر کنم آن زخمه گر به چنگ نخورد؟ / برای داشتنت (صلح کلِّ) ما دغل است / بمیرد آن دلکی که به درد جنگ نخورد/ ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «صلحِ کل بودن» و انسانها را دوستداشتن و تا آنجا که ممکن است کار آنها را حمل بر صحتکردن؛ کار سادهای نیست بخصوص که جهان یهودیزده، دغلکاریهای خود را در زیر پوشش حقوق بشر پنهان میکند و انقلاب اسلامی به حکم رسالت جهانیِ اسلام آمده است تا سرنوشت جهان را به نور اسلام از آن نوع دغلکاریها رهایی بخشد. موفق باشید
سلام و احترام: آیا در نهایت، انسان با گناهانی که قبلا انجام داده و توبه کرده و محال است به سمت اون نزدیک هم بشه، روبرو خواهد شد؟ خدا چنین گناهانی رو به روی بندگانش میاره؟ اگر روبرو شد بهترین کار چیه؟ بیشتر از جنس حق الله
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز چنین نیست از آن جهت که از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هر آنکس که از گناهی توبه کند در آن حدّ است که گویا آن گناه را انجام نداده است. موفق باشید
سلام استاد: از بس همیشه اومدم غر زدم، این بار اومدم بگم حالم خیلی خوبه. حالم خیلی خیلی خیلی خوبه. چون دیگه نمیترسم. چراییش رو هم به طور دقیق نمیدونم فقط باور کردم که همه عالم تحت مدیریت خداست و این برام کافیه. حضور حاضر خداوند برگشته و از تاریکی جنون آمیز نجات پیدا کردم، فعلا. تا ببینیم در ادامه سفر چی پیش میاد. فقط یه سوال کوچیک، من نماز رو در مسجد سنی ها یاد گرفتم و به همین علت از اول در ۵ نوبت میخوندم، اما کمی مشقت باره. آیا شما هم همین کارو میکنید؟ اگه ۳ نوبت بخونم چیزی از فضیلتش کم میکنه؟ البته من در کل روز به یاد خدا هستم. وقتی بیدار میشم، وقتی وسط شب از خواب میپرم، وقتی گریه میکنم و حتی وقتی دچار تردید در هستی میشم.... و جز این هیچ چیزی از دنیا نمیخوام. سجاده فقط ظاهرشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سیرۀ پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» نیز آن بوده که نماز را در ۵ نوبت میخواندند، ولی در بعضی شرایط، بدون آنکه محذوری در کار باشد آن را در ۳ نوبت جمع میکردند و بدین لحاظ اکثر شیعیان به صورت جمع میخوانند و به نظر میآید هر دو روش مورد رضایت خداوند است. ۲. آری! قصۀ انسان چنین است که اگر به نور توحید، آری! به نور توحید منوّر شود؛ به ایمانی مفتخر میگردد که همه چیز اوست. در آخر جلسۀ اول: «پیامبر خدا و ائمه «علیهمالسلام» و بازگشت به ایمانِ گمشده» از ایمانی که در نسبت با اولیای معصوم باید مدّ نظر آورد، سخن گفته شده. خوب است به آن نکته توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/20136 . موفق باشید
سلام و ادب: نظر استاد راجع به دفعی یا تدریجی بودن ظهور چیست؟ معرفی کتاب یا جزوه؟ در صورت امکان شرح نظر رهبری در این باب.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آنجایی که به حکم مباحث «اصالت وجود» هر حقیقتی، تشکیکی است و حقیقتِ انسانیت نیز در همین رابطه قابل توجه میباشد؛ و عرایضی با نظر به این موضوع در کتاب «مبانی نظری مهدویت» به میان آمده است؛ آری! ظهور نیز تدریجی میباشد تا مرتبۀ تحقق نهایی آن که تعیّن حضرت صاحب الأمر«عجلاللهتعالیفرجه» باشد و در هر حال هر ظهوری از انسانیت، نوری است از انوار انسان کامل. و در همین رابطه میتوان نور آن حضرت را در نایب الإمام احساس کرد. آیا رخداد اخیر اربعینیِ این سالها حکایت از ظهور خاص انوار مقدس آن حضرت نمیکند که اینچنین خادم و زوّار با این حضور، احساس میکنند ذیل ارادۀ الهی نظر به انوار مقدس حضرت صاحب الأمر «عجلاللهتعالیفرجه» دارند؟ اخیراً عرایضی تحت عنوان «حضور در رخداد اربعینی اخیر و جابجایی قدرت جهانی» https://eitaa.com/matalebevijeh/20017 شده است. خوب است نظری به آن انداخته شود. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: شما را برای خداوند متعال دوست دارم و این دوست داشتن را خداوند منان روزیم کرده، پس مطالبی که در زیر بیان میشه تصورات ذهنی بنده است که جنبه انتقادی پیدا نموده و خدمت شما عرض میکنم و هیچ قصدی هم ندارم جز این جنبه دوستی بیان شده. سه کانال از شما بزرگوار در پیام رسان ایتا مشاهده کردم که از مطالب مختلف آموزنده و معنوی، سیاسی، اخلاقی، معرفتی، ولایی و ... وجود دارد، در مواقع حساس کشور مثل حادثه شب قبل عید سعید غدیر خم - شهادت عزیزان و گستاخی جبهه کفر و نفاق و متناسب آن مواضع ولی فقیه حفظه الله تعالی-، این خلا وجود داشت که در کانالهای منتسب به شما مطالبی در خصوص چگونگی برخورد با این مسأله از جمله تبعیت از ولی فقیه، اتحاد و...، استفاده از ظرفیتهای موجود و راهکارهایی از این قبیل درج میشد تا برخی از مومنین که از این کانالهای ایتا بهره میبرند به بقیه منتقل کنند که البته بخشی از مطالب مذکور با تعویق در سخنرانی شنبه شما مطرح شد، خلأ به درج برخی مطالب در وقت مقرر خود یافتم، در پناه حق تعالی باشید و دعای حضرت بقیه الله الاعظم روزی شما باشد، قربان شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از نگاهِ دلسوزانۀ جنابعالی؛ عنایت داشته باشید که کانال مطالب ویژه همانطور که بر ویژهبودنِ خود تأکید دارد، خود را در جایی تعریف کرده که به مباحث معرفتی بپردازد و نه آنکه مانند رسانۀ خبری عمل نماید و به همین جهت تنها پیام رهبر معظم انقلاب در رابطه با تجاوز رژیم صهیون در کانال قرار داده شد، مگر آنکه یا در سخنرانیها و یا در مصاحبهها و یا در جواب سؤالاتی که از طریق سایت پیش میآید، کاربران محترم را در معرض آن نگاه قرار دهد. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: در آستانه عرفه التماس دعا. استاد جان، با توجه به اینکه در تفاسیر و روایات آمده که خداوند مقام امامت را بعد از خلت و نبوت به حضرت ابراهیم عطا فرمود، جایگاه حدیث زیر چیست که می فرماید بعد از آدم (ع) هرگز زمین بدون امام نبوده؟ امام باقر عليه السلام: وَاللَّهِ، ما تَرَكَ اللَّهُ أرضاً مُنذُ قُبِضَ آدَمُ عليه السلام إلّا وفيها إمامٌ يُهتَدى بِهِ إلَى اللَّهِ، وهُوَ حُجَّتُهُ عَلى عِبادِهِ، ولا تَبقَى الأَرضُ بِغَيرِ إمامٍ حُجَّةٍ للَّهِِ عَلى عِبادِهِ. به خدا سوگند، خداوند از هنگامى كه آدم عليه السلام را قبض روح كرد، زمين را بدون امامى كه با او به خدا ره جويند، رها نكرد و او حجّت بر بندگان خداست و زمين، بدون امامى كه حجّت خدا بر بندگانش باشد، باقى نمىماند. الكافی جلد۱ صفحه ۱۷۹
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری وقتی هدف خلقت به حکم «لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ،»؛ خطاب به حضرت پیامبر میفرماید اگر تو نبودى، جهان را نمى آفريدم، میفهمیم که همواره باید انسان کاملی در زمین باشد که او مقصد خلقت است و در هر زمان با جلوه و شخصیت خاصی به میان میآید فرمود: «لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها.» اگر حجت در روي زمين نباشد، زمين، مردم را به كام خود فرو ميكشد. موفق باشید
با عرض سلام و وقت بخیر: استاد بنده چند سخنرانی از مقام معظم رهبری و امام خمینی رحمه الله علیه دیدم که جوانان را سفارش به درس خواندن و تحصیل میفرمودند همچنین از آیت الله بهجت. سوال بنده این است که منظورِ این بزرگواران تحصیل در دروس معرفتی در قالب حوزه و یا مطالعه آزاد است یا دروس دانشگاه و کسب رتبه علمی؟ سوال دوم اینکه با توجه به هدف خلقت انسان چه رشته ای را برای تحصیل پیشنهاد میفرمایید؟ در رشته انسانی. پیشاپیش ممنون از پاسختون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در کنار کسب معارف الهی، تحصیل علوم و فنونی که نیاز جامعه است نیز لازم میباشد. ۲. رشتههایی مانند فلسفۀ اسلامی و هر آنچه که به نحوی ما را با قرآن و روایات مأنوس کند، بسیار با ارزش است. موفق باشید
سلام علیکم: سوال زیر را فقط از منظر ابن عربی پاسخ بدید نه ملاصدرا. این جملاتی که میگم آیا درست است یا نه؟ الله عین علیم است و علیم عین الله است. این جمله درباره تمام صفات با ذات میباشد. جمله بعدی، علیم عین قدیر است و قدیر عین سمیع هست و این جمله در رابطه همه اسما با هم است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این امور، اموری است که هرکس باید خودش در آن حاضر شود و شرطش آن است که: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس» و خود به خود راه، ما را به جایی میبرد که «آنکه عمری در پی او میدویدم کو به کو / ناگهانش یافتم با دل نشسته روبرو». به گفتۀ اساتید این امور، چشیدنی است و نه شنیدنی، تعلیمی نیست باید به میدان حضور حاضر شد و جلو رفت. موفق باشید
سلام و احترام: تا به حال در عمرم، بحثی اثرگذارتر و مهم تر از بحث «انسان و باز انسان» در مباحث این چنینی ندیدم و درک نکردم و در این بحث، از جان ما سخن می گویید و راه می نمایید. بسیار ممنونم. در اواسط فایل ۳۲ فرمودید هگل متوجه روح تاریخ بود ولی در مفاهیم ماند؛ مزاحم شدم تا بگم: هگل «مفاهیم» رو «اکچوال» میدید و این همون چیزیه که منطق هگل رو از دیگر منطق ها متمایز کرد. هگل یه عبارتی داره؛ میگه آنچه عقلانی است، اکچوال و واقعی است و آنچه واقعی است، عقلانی است. و مفاهیم اکچوال یه سری خصوصیات دارند: از جمله اینکه در حال شدن هستند آن هم از خودشان و نه از بیرون از خودشان. مثلا «مفهوم آزادی، خودش از خودش، اکچوال و واقعی می شود. آزادی تنها یک ایده نیست، بلکه امری واقعی و عینی و تشکیکی است که در ساختارهایی همچون خانواده و دولت عقلانی و جامعه مدنی، خود را نشان می دهد و به این جهت، انسان با پذیرش قانون محدود نمی شود بلکه به عالی ترین شکل خود می رسد. از نظر هگل، مفاهیم ، اکچوال و هست می شوند و اکچوالیتیِ اونها، به معنی تحقق عینی شون هست. در واقع انسان ها وظیفه دارند از وضعیت طبیعی، فراروی sublate/aufheben کنند تا به خودآگاهی عقلانی برسند و با این نگاه، مفاهیم در منطق هگل نیز، از تصاویر و ایده های اولیه ی ذهنی فاصله می گیرند و به وجودی حقیقی و عینی و عقلانی محقق می شوند. لذا مفاهیم در هگل، همچون مفاهیم ذهنی ما نیست که مثلا تصوری از درخت و میز و صندلی را در ذهن خود حاضر میکنیم. و نمیدانم منظور شما چه بود آنجا. در خصوص آنکه فرمودید در هگل آن نهایی ترین شکل نیست درحالیکه نمیشود انسان به سمتی برود که نیست، باز به نظر می آید می توان اینطور نگاه کرد که به هر حال ذات غیب الغیوبی حق ظهور نداره و به این معنی، تحقق نداره. آیا استبعادی هست که منظور از «نیست» در هگل رو به همین معنا بگیریم؟ «چراکه شواهد زیادی در فلسفه طبیعی و فلسفه اجتماعی هگل هست که اشاره مستقیم به «جهت دهی» همه چیز به سمتی دارد. ولی جهت دهی و کشش هرچیز، به سمت امری نیست که اکچوال است، بلکه آن امر در نهایت اکچوال خواهد شد.» و اینکه ما نمیدانیم در نهایت چه چیزی اکچوال خواهد شد، مربوط به هر ملتی که مرحله ای از تاریخه میشه و نه برای کل تاریخ. چون در هگل هم نهایت تاریخ به سمت تحقق آزادی و عقل کلی میره و به این معنی، جهت تاریخ مشخص است ولی نه به این معنی که دولت ملتی خاص مثل یونان به چه سمتی خواهند رفت یا بعد از هزار سال، مردمان به سمت عقلانیت بیشتر می روند یا به وضع طبیعی خود کشیده و بازگردانده می شوند یعنی مجددا به قهقرا میرن. لذا همچنان برایم روشن نیست اختلاف شما با هگل در چیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که عزیزی اینچنین هگلخوانده داریم و حقیقتاً همانطور که متوجه هستید دغدغههای جناب هگل بسیار ارزشمند است از آن جهت که متوجۀ افقی به سوی حقیقت است در تاریخی که در پیش است. امری که متأسفانه فویرباخ که مدعیِ شاگردی هگل است متوجه نشد و به گفتۀ خودش مخروط هگل را وارونه کرد. عرض بنده تنها در اینجا بود که مسیری که جناب هگل برای روح یا Geist مدّ نظر میآورد، به سوی هدفی است که در واقع، نیست و تنها مفهومی است که تعیّنِ خارجی ندارد. در حالیکه ما متوجه هستیم آن حضور نهایی که انسان کامل و روح زمان است به عنوان صاحب الزمان، هم اکنون هست و تنها تفاوت ما با او در این نکته میباشد وگرنه دغدغۀ او نسبت به سیر روح به سوی هدفی عالی بسیار مهم است و اگر نظر به حضرت عیسی «علیهالسلام» دارد، ولی بر اساس آموزههای مسیحیت معتقد است که حضرت عیسی «علیهالسلام» شهید شدهاند و وجود خارجی ندارند؛ هرچند نظر به روحِ آن حضرت برای آیندۀ تاریخ دارد. موفق باشید
با سلام بر استاد عزیز: خواستم چنانچه برایتان ممکن است کمی در رابطه با سخنان دیشب رهبر معظم انقلاب و راز انتخاب این زمان برای آن سخنان، برایمان بگویید. بخصوص با نظر به فرازهای حساسی که در آن سخنان بود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیانات تاریخساز و راهگشای دیشب رهبر معظم انقلاب. توهمات دشمنان را از یک طرف، و توهّمات غفلتزدگان داخلی را از طرف دیگر، مشخص کرد. به خصوص در آن فرازهایی که فرمودند: «مذاکره با آمریکا بنبست محض است... هیچ کمکی به ما نمیکند، هیچ سودی ندارد، ضررهای جبران ناپذیر هم دارد... ما تسلیم نشدیم و تسلیم نخواهیم شد، در این قضیه و در هر قضیه دیگری تسلیم فشار نخواهیم شد... بنا نداریم که از سلاح هستهای استفاده کنیم اما غنیسازی را داریم... ملت ایران بر دهان کسانی میزند که میگویند نباید غنیسازی اورانیوم داشته باشیم... باید در همه زمینهها قوی شویم... دشمن میخواست فتنههای خیابانی درست کند، مردم به خیابانها آمدند اما علیه دشمن نه علیه نظام اسلامی... » زمان ایراد بیانات ایشان نیز حکیمانه و هوشمندانه انتخاب شده بود. رهنمودهای ایشان میتواند برای سخنرانی امروز رئیسجمهور کشورمان در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، راهگشا و نقشه راه باشد، و میتوان گفت احتمالاً رهبر معظم انقلاب با نظر به این امر، زمان سخنرانی خود را تعیین کردهاند. باید سطر به سطر سخنان رهبر انقلاب تبیین شود. ملاحظه میکنید که چگونه ایشان هنوز بار تبیین افکار عمومی را به دوش می کشند. و این است معنای فناوری نرم ولایت فقیه که مقابل پروژههای جدید در حالِ تدارکِ دشمن، عقلها را شکوفا میکند؛ به خوبی روشن فرمودند این مذاکره نیست. این دیکته است. این تهدید است. آمریکا تهدید میکند که اگر مذاکره نکنید چنین وچنان میشود، اگر یکبار عقب نشینی کنیم تا انتها باید عقب نشینی کنیم. ملت ایران هیچگاه تسلیم نخواهد شد. رهبر انقلاب فرمودند: قبول مذاکره با تهدید را هیچ ملت باشرف و سیاستمدار خردمندی قبول نمیکند. با کسی مذاکره کنیم که مدام تهدید میکند؟ آنها اصلا قابل اطمینان نیستند، مذاکره با آمریکا بن بست محض است. چنین مذاکره ای جز افتخار برای ترامپ چیزی ندارد که بنشیند و بگوید من اینها را تسلیم کردم! بنابراین مذاکره نمیکنیم. آیا این نوع ورود به مسائل از طریق ولایت فقیه، به همان معنایی نیست که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به مملکت شما نرسد». موفق باشید
سلام استاد: آقای محمد شجاعی مباحثی در خصوص انسان شناسی دارن کتاب ها و مباحث ایشون رو برای جوانان مناسب میبینید؟ کتابی تحت عنوان من کیستم تالیف کردند که مباحث جالبی در خصوص معرفت نفس مطرح کردند ایشون رو تایید میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد شجاعی استادی زحمت کشیده و انقلابی و دلسوز هستند و چه خوب است از آثار ایشان استفاده شود. موفق باشید
با عرض سلام و ارادت: جناب استاد بنده ۲۱ ساله و سال دوم پزشکیم. با توجه به شرایط جامعه و سخت شدن عرصه بر بنده تصمیم به ازدواج دارم. اما ۲ نکته برای من مانع است اول اینکه تمکن مالی ندارم و دوم اینکه برخی میگویند به مسیر علمی حقیر ضربه میزند. میخواستم نظر جنابتان را جویا شوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همۀ این حرفها اگر شرایط ازدواج در عین سادگی و بدون دردسر با موردی که متوجه موقعیت شما باشد و نخواهد با رسومات عرفی، زندگی تحصیلی شما را از مسیر خود خارج کند؛ پیش آید چه اشکالی دارد. موفق باشید
سلام: برای آزاد شدن از توهم استقلال بینی، میشه روی ذکر لا اله الا الله مداومت داشت؟ ماندن روی این ذکر در تمام اوقات آسیب و عوارضی نداره؟ چه راه های دیگری توصیه میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که ذکر «لا اله الاّ الله» سید الکلام است، استمرار بر این ذکر مبارک چنانچه با توجه به معنای آن باشد؛ هیچگونه عوارضی ندارد. در مورد تدبّر در قرآن نیز جهت عبور از توهّمات میتوان ورود کرد. موفق باشید
سلام استاد: شما از چه سنی کار فکری رو آغاز کردید؟ به نظر شما کسی که بخواهد به مباحث شما مسلط بشه چند سال زمان نیاز داره و چه توصیه های در این خصوص دارید؟ من پس از دیدن مستند جنابعالی علاقه مند به حضور دیگری در تاریخ پیش رو شده ام بخصوص که همچون شما که در شرکتی با در آمد بالا بر اساس توصیه شهید بهشتی وارد تاریخ دیگری شدید من هم به جبر زمانه در راه دیگری پا نهاده ام و اکنون به دنبال زندگی حقیقی و حد اکثری هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به لطف الهی از دبیرستان به کمک بعضی از معلمان به این فکرها افتادم. ولی مهم نیست. مهم آن است که در هر موقعیتی که هستیم «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت». موفق باشید
سلام: آیا افرادی که امکانات بیشتری برای رسیدن به مدارج علمی بالاتر دارند مثل حمایت خانواده، حمایت مالی پدر و آسایش و رفاه ... نسبت به کسانی که از اینگونه موارد برخوردار نیستند و جز تلاش خود، حمایت دیگری ندارند وظیفه سنگین تری در این دنیا دارند؟ بنده جزء مورد اول هستم که با حمایت مالی پدر تا مقاطع بالا درس خوانده ام اکنون نگرانم اگر جایی را از نظر شغلی بگیرم در حق کسانی که این امکانات را نداشته اند اجحاف شود. زیرا اطرافم انسانهایی هستند که بسیار توانمند هستند اما به دلیل اوضاع مالی ضعیف نتوانستند در مقطع دکتری آزاد درس بخوانند در حاالی که من با پول پدرم توانستم رشد کنم. آیا اگر شغلی در این راه به دست بیاورم حق کسی را از بین برده ام؟ و آیا وظیفه ام نسبت به افرادی که با تلاش خود بدون حمایت به جایی رسیده اند سنگین تر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این مسیر اگر نسبت به آنچه در مقابل تان بر اساس تحصیلاتتان قرار میگیرد، حاضر شوید؛ باید به عالیترین شکل انجام وظیفه نمایید و بستر را برای رشد دیگر افراد فراهم نمایید بدون آنکه بخواهید کسی را عقب بزنید تا شما جلو بیفتید. موفق باشید
سلام روز بخیر: من میخوام یکی از کتاب های استاد رو بصورت اینترنتی خریداری و مطالعه کنم (کتاب عالم انسان دینی) یعنی نمیخوام سفارش بدم و میخوام نسخه الکترونیک رو بخونم میتونم از اپلیکیشن ها این کتاب رو دانلود کنم؟ تو خود سایت من قسمت خرید رو پیدا نکردم اگر هست لطفا بگین کجاست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سایت، پی دی اف و ورد کتابها به طور رایگان در اختیار رفقا قرار دارد. موفق باشید
